ABOUT THE SPEAKER
Shimon Schocken - Computer Scientist, Educator
Shimon Schocken is a computer science professor and dedicated educator.

Why you should listen

Shimon Schocken is a former dean at Interdisciplinary Center (IDC) Herzliya, a new Israeli private university which he helped found in 1995. He's also taught at NYU, Harvard and Stanford. Together with Noam Nisan he developed a freely available, open-source, self-paced program for learning applied computer science: The Elements of Computing Systems. Offered in 2005, this led to one of the first successful open online courses. Now, courses based on the approach are offered by traditional universities as well as in crowd-sourced settings, and have been taken freely by thousands of self-learners over the web. Registration, lecture and project schedules are managed by volunteer course coordinators, and student questions are answered by the course alumni community.


His current project focuses on developing instructional materials for early-age math education, which he thinks can be transformed using low-cost tablet computers. He uses his other life passion, mountain biking, to teach adolescent boys in Israelʼs juvenile detention centers valuable life lessons through challenging bike rides in remote locations. He was co-organizer and program chair of TEDxTelAviv 2010.

More profile about the speaker
Shimon Schocken | Speaker | TED.com
TEDxTelAviv 2010

Shimon Schocken: What a bike ride can teach you

شمعون شوکین: چیزهایی که از دوچرخه‌سواری یاد می‌گیرید

Filmed:
615,444 views

شمعون شوکین پروفسور علوم رایانه و همچنین یک دوچرخه سوار مشتاق است. برای این که درس‌های زندگی‌اش را که از دوچرخه سواری یاد گرفته با دیگران به اشتراک بگذارد، یک برنامه در محیط آزاد با زندانی‌های نوجوان کشور اسرائیل شروع کرده که برایش سختی‌های زیاد و موفقیت‌های تاثیرگذاری داشته است.
- Computer Scientist, Educator
Shimon Schocken is a computer science professor and dedicated educator. Full bio

Double-click the English transcript below to play the video.

00:15
Mountainکوه bikingدوچرخه سواری in Israelاسرائيل
0
0
4000
دوچرخه سواری در کوهستان‌های اسرائیل
00:19
is something that I do with great passionشور
1
4000
2000
کاریه که با علاقه‌ی شدید انجام میدم
00:21
and commitmentتعهد.
2
6000
3000
و نسبت به اون متعهدم.
00:24
And when I'm on my bikeدوچرخه,
3
9000
2000
وقتی که رو دوچرخه‌ام سوارم،
00:26
I feel that I connectاتصال
4
11000
2000
احساس می کنم که بین من و
00:28
with the profoundعمیق beautyزیبایی of Israelاسرائيل,
5
13000
3000
زیبایی تاثیرگذار کشور اسرائیل
ارتباطی وجود داره
00:31
and I feel that I'm unitedمتحد
6
16000
2000
و احساس می کنم که من
00:33
with this country'sکشور historyتاریخ
7
18000
4000
به تاریخ این کشور و قانون کتاب مقدس
00:37
and biblicalکتاب مقدس lawقانون.
8
22000
2000
تعلق خاطر دارم.
00:39
And alsoهمچنین, for me,
9
24000
2000
و همینطور برای من
00:41
bikingدوچرخه سواری is a matterموضوع of empowermentتوانمندسازی.
10
26000
2000
دوچرخه سواری نوعی قدرت نماییه.
00:43
When I reachنائل شدن the summitاجلاس سران
11
28000
2000
وقتی که من به قله ی
00:45
of a steepشیب تند mountainکوه in the middleوسط of nowhereهیچ جایی,
12
30000
2000
یه کوه شیب دار در میان ناکجا آباد می‌رسم،
00:47
I feel youngجوان,
13
32000
2000
احساس جوانی،
00:49
invincibleشکست ناپذير است, eternalابدی.
14
34000
3000
شکست ناپذیری و جاودانگی می کنم.
00:52
It's as if I'm connectingبرقراری ارتباط with some legacyمیراث
15
37000
3000
جوری که انگار من با میراث
00:55
or with some energyانرژی
16
40000
2000
یا مقدار انرژی
00:57
farدور greaterبزرگتر than myselfخودم.
17
42000
2000
فراتر از خودم ارتباط دارم.
00:59
You can see my fellowهمکار ridersسواران
18
44000
2000
شما می تونین دوچرخه سوارهای همراه منو
01:01
at the endپایان of the pictureعکس,
19
46000
2000
در انتهای تصویر ببینین،
01:03
looking at me with some concernنگرانی.
20
48000
3000
که با نگرانی به من نگاه میکنن.
01:06
And here is anotherیکی دیگر pictureعکس of them.
21
51000
2000
و اینم یه عکس دیگه از اوناست.
01:08
Unfortunatelyمتاسفانه, I cannotنمی توان showنشان بده theirخودشان facesچهره ها,
22
53000
3000
متاسفانه من نمیتونم چهره ی اونا رو
نشان بدم،
01:11
neitherنه can I discloseافشاء کنید theirخودشان trueدرست است namesنام ها,
23
56000
2000
و نمی تونم اسامی واقعیشونو فاش کنم
01:13
and that's because my fellowهمکار ridersسواران
24
58000
2000
و دلیلشم اینه که دوچرخه سوارای همکار من
01:15
are juvenileنوجوان inmatesزندانیان,
25
60000
2000
نوجوونهای زندانی
01:17
offendersمجرمین
26
62000
2000
و متخلفند
01:19
spendingهزینه کردن time in a correctionتصحیح facilityامکانات
27
64000
2000
که تو کانون اصلاح و تربیت
وقتشونو می گذرونند
01:21
about 20 minutes'دقایق' rideسوار شدن from here --
28
66000
3000
با دوچرخه حدود ۲۰ دقیقه از اینجا راهه
01:24
well, like everything in Israelاسرائيل.
29
69000
2000
خب، مثل چیزای دیگه تو اسرائیل.
01:28
And I've been ridingسواری with these kidsبچه ها onceیک بار a weekهفته,
30
73000
3000
و من با این بچه ها هفته ای یه بار
به مدت ۴ ساله که هر سه شنبه
01:31
everyهرکدام Tuesdayسهشنبه, rainباران or shineدرخشش, for the last fourچهار yearsسالها
31
76000
3000
چه تو هوای آفتابی چه بارونی
به دوچرخه سواری میریم
01:34
and by now, they'veآنها دارند becomeتبدیل شدن به a very bigبزرگ partبخشی of my life.
32
79000
3000
و حالا، اونا قسمت بزرگی
از زندگیم شدند.
01:37
This storyداستان beganآغاز شد fourچهار yearsسالها agoپیش.
33
82000
3000
این قصه چهار سال پیش شروع شد.
01:40
The correctionتصحیح facilityامکانات where they are lockedقفل شده است up
34
85000
2000
کانون اصلاح و تربیت، جایی که
اونا حبسند
01:42
happensاتفاق می افتد to be right in the middleوسط
35
87000
2000
بر حسب اتفاق دقیقا در بین راه
01:44
of one of my usualمعمولی tripsسفرها,
36
89000
2000
یکی از گردشهای همیشگی من قرار گرفته،
01:46
and it's surroundedاحاطه شده by barbedخرد شده wiresسیم ها
37
91000
2000
و با سیمهای خاردار و دروازه های الکتریکی
01:48
and electricالکتریکی gatesدروازه ها and armedمسلح guardsنگهبانان.
38
93000
2000
و محافظ های مسلح محاصره شده.
01:50
So on one of these ridesسواری,
39
95000
2000
پس در یکی از این دوچرخه سواری هام
01:52
I talkedصحبت کرد my way into the compoundترکیب
40
97000
2000
راهمو به سمت این پادگان کج کردم
01:54
and wentرفتی to see the wardenسرپرست.
41
99000
3000
و به دیدن رئیس زندان رفتم.
01:57
I told the wardenسرپرست
42
102000
2000
بهش گفتم که من میخوام
01:59
that I wanted to startشروع کن a mountainکوه bikingدوچرخه سواری clubباشگاه in this placeمحل
43
104000
3000
یه انجمن دوچرخه سواری در کوهستان
در اینجا ایجاد کنم
02:02
and that basicallyاساسا I wanted to take the kidsبچه ها
44
107000
2000
و اساسا می خوام این بچه ها رو
02:04
from here to there.
45
109000
3000
از اینجا به اونجا ببرم.
02:07
And I told him, "Let's find a way
46
112000
2000
و بهش گفتم،" بیا راهی پیدا کنیم
02:09
in whichکه I'll be ableتوانایی to take out 10 kidsبچه ها onceیک بار a weekهفته
47
114000
3000
که من بتونم ۱۰ نفر از بچه ها رو
یه بار در هفته بیرون ببرم
02:12
to rideسوار شدن with in the summerتابستان in the countryکشور."
48
117000
3000
تا تو فصل تابستان در اطراف شهر
دوچرخه سواری کنن."
02:15
And the wardenسرپرست was quiteکاملا amusedسرگرم کننده,
49
120000
2000
رئیس خیلی متحیر شده بود،
02:17
and he told me he thought that I was a nutمهره
50
122000
3000
و به من گفت که فکر کنم تو دیوونه ای
02:20
and he told me,
51
125000
2000
و گفت که
"اینجا یک کانون اصلاح و تربیته.
این افراد خلافکارهای خطرناکی اند.
02:22
"This placeمحل is a correctionتصحیح facilityامکانات. These guys are seriousجدی offendersمجرمین.
52
127000
3000
02:25
They are supposedقرار است to be lockedقفل شده است up.
53
130000
2000
اونا باید محبوس باشن.
02:27
They aren'tنه supposedقرار است to be out at largeبزرگ."
54
132000
3000
و نمی تونن بیرون از اینجا و
در جاهای وسیع باشن."
02:30
And yetهنوز, we beganآغاز شد to talk about it,
55
135000
2000
با اینحال درباره اش شروع به صحبت کردیم،
02:32
and one thing led to anotherیکی دیگر.
56
137000
2000
و یه چیز منجر به چیز دیگه ای شد.
02:34
And I can't see myselfخودم
57
139000
3000
فکر نمی کردم که من
به یه زندان دولتی در نیوجرسی برم
02:37
going into a stateحالت prisonزندان in Newجدید Jerseyجرسی
58
142000
2000
02:39
and makingساخت suchچنین a propositionگزاره,
59
144000
2000
و چنین پیشنهادی رو مطرح کنم،
02:41
but this beingبودن Israelاسرائيل,
60
146000
2000
اما این اسرائیلی بودن باعث شد
02:43
the wardenسرپرست somehowبه نحوی madeساخته شده it happenبه وقوع پیوستن.
61
148000
3000
رئیس تا حدودی اونو ممکن کنه.
02:46
And so two monthsماه ها laterبعد,
62
151000
3000
بنابراین دو ماه بعد،
02:49
we foundپیدا شد ourselvesخودمان "at largeبزرگ" --
63
154000
2000
ما تو "مکان وسیعی" بودیم --
02:51
myselfخودم,
64
156000
2000
من،
02:53
10 juvenileنوجوان inmatesزندانیان
65
158000
3000
۱۰ نوجوون زندانی
02:56
and a wonderfulفوق العاده fellowهمکار namedتحت عنوان Russروس,
66
161000
2000
و یه همکار نازنین به نام "روس"،
02:58
who becameتبدیل شد a very good friendدوست of mineمال خودم
67
163000
2000
که یکی از بهترین دوستای من
03:00
and my partnerشریک in this projectپروژه.
68
165000
2000
و همکارم در انجام این پروژه شد.
03:02
And in the nextبعد fewتعداد کمی weeksهفته ها, I had the tremendousفوق العاده pleasureلذت
69
167000
3000
چند هفته ی بعد، من لذت عجیبی می بردم
03:05
of introducingمعرفی these kidsبچه ها
70
170000
2000
از این که این بچه ها رو
03:07
to the worldجهان of totalجمع freedomآزادی,
71
172000
2000
به دنیای آزادی مطلق،
03:09
a worldجهان consistingشامل of magnificentباشکوه vistasvistas
72
174000
3000
دنیایی با چشم اندازهای باشکوه
03:12
like these --
73
177000
2000
مثل این جاها آشنا کنم --
03:14
everything you see here is obviouslyبدیهی است in Israelاسرائيل --
74
179000
3000
هر چیزی که شما در این تصاویرمی بینین
پیداست که در اسرائیل قرار گرفته
03:17
as well as closeبستن encountersبرخورد می کند
75
182000
2000
هم چنین از نزدیک
03:19
with all sortsانواع of smallکوچک creaturesموجودات
76
184000
2000
انواع موجودات کوچیک رو می بینین
03:21
comingآینده in all sortsانواع of sizesاندازه ها,
77
186000
2000
که در اندازه ها،
03:23
colorsرنگ ها, shapesشکل ها, formsتشکیل می دهد
78
188000
3000
رنگ ها، شکلها و گونه های مختلفند
03:26
and so on.
79
191000
2000
و غیره.
03:28
In spiteببخشید of all this splendorشکوه و جلال,
80
193000
3000
علیرغم این همه جذابیت،
03:31
the beginningشروع was extremelyفوق العاده frustratingخسته کننده، اذیت کننده.
81
196000
3000
شروع این کار خیلی نفس گیر بود.
03:34
Everyهرکدام smallکوچک obstacleمانع,
82
199000
2000
هر مانع کوچیک،
و هر سربالایی ناچیزی
03:36
everyهرکدام slightکمی uphillبالا رفتن,
83
201000
2000
03:38
would causeسبب می شود these fellowsهمراهان
84
203000
2000
باعث می شد که این همراه های من
03:40
to stop in theirخودشان tracksآهنگ های and give up.
85
205000
3000
تو مسیرشون بایستند و ادامه کار رو
رها کنن.
03:43
So we had a lot of this going on.
86
208000
3000
ما خیلی از این ادامه دادنا داشتیم.
من فهمیدم که اونا زمان سختی رو
03:46
I foundپیدا شد out that they had a very hardسخت time
87
211000
2000
در مواجهه با لحظه های دشوار گذرونده اند
03:48
dealingمعامله with frustrationنا امیدی and difficultiesمشکلات --
88
213000
2000
نه به این دلیل که اونا از نظر
فیزیکی نامناسب بودند
03:50
not because they were physicallyاز لحاظ جسمی unfitنامناسب.
89
215000
2000
03:52
But that's one reasonدلیل why they endedبه پایان رسید up where they were.
90
217000
3000
اما اینم دلیلیه برای این که احتمال داشت
اونا هرجایی به کارشون خاتمه بدند
03:56
And I becameتبدیل شد increasinglyبه طور فزاینده more and more agitatedآشفته,
91
221000
2000
و من به شدت آشفته می شدم،
03:58
because I was there
92
223000
2000
چون که من اونجا بودم
04:00
not only to be with them,
93
225000
2000
هم برا اینکه همراهشون باشم،
04:02
but alsoهمچنین to rideسوار شدن and createايجاد كردن a teamتیم
94
227000
2000
هم دوچرخه سواری کنم و
یه تیم بسازم
04:04
and I didn't know what to do.
95
229000
2000
و من نمیدونستم که چی کار کنم.
04:06
Now, let me give you an exampleمثال.
96
231000
2000
حالا، اجازه بدین یه مثال براتون بزنم.
04:08
We're going downhillسراشیبی in some rockyسنگی terrainزمین,
97
233000
3000
ما از یه سرازیری در یه ناحیه ی سنگلاخی
در حال عبوریم،
04:11
and the frontجلوی tireلاستیک of Alexالکس
98
236000
3000
و لاستیک جلوی الکس
04:14
getsمی شود caughtگرفتار in one of these crevassesسوزش here.
99
239000
2000
بین یکی از شکاف های اینجا گیر می کنه.
04:16
So he crashesسقوط down,
100
241000
2000
و بعد سقوط می کنه
04:18
and he getsمی شود slightlyکمی injuredمجروح,
101
243000
2000
و یه کم آسیب میبینه،
04:20
but this does not preventجلوگیری کردن him from jumpingپریدن up
102
245000
3000
اما این مسئله مانع دوباره بلند شدن
اون نمیشه
و بعد شروع به بالا و پایین پریدن
رو دوچرخه اش می کنه
04:23
and then startingراه افتادن to jumpپرش up and down on his bikeدوچرخه
103
248000
2000
04:25
and curseلعنت violentlyخشونت آمیز.
104
250000
2000
و شدیدا ناسزا میگه.
04:27
Then he throwsپرتاب می کند his helmetکلاه ایمنی in the airهوا.
105
252000
3000
بعد کلاه ایمنیش رو به هوا میندازه.
04:30
His backpackکوله پشتی goesمی رود ballisticبالستیک in some other directionجهت.
106
255000
3000
کوله پشتیش در جهت دیگه ای پرتاب می شه.
04:33
And then he runsاجرا می شود to the nearestنزدیکترین treeدرخت
107
258000
2000
و بعد به سمت نزدیکترین درخت می دود
04:35
and startsشروع می شود to breakزنگ تفريح branchesشاخه ها and throwپرت كردن rocksسنگ ها
108
260000
3000
و شروع به شکستن شاخه ها و
پرت کردن سنگ ها می کنه
04:38
and curseلعنت like I've never heardشنیدم.
109
263000
3000
و جوری ناسزا میگه که من
تا حالا نشنیدم.
04:41
And I'm just standingایستاده there,
110
266000
3000
من فقط اونجا می ایستم،
04:44
watchingتماشا کردن this sceneصحنه
111
269000
2000
در کمال ناباوری اون صحنه رو
04:46
with a completeتکمیل disbeliefکفر,
112
271000
2000
نگاه می کنم
04:48
not knowingدانستن what to do.
113
273000
3000
و نمی دونم که چی کار باید بکنم.
04:51
I'm used to algorithmsالگوریتم ها
114
276000
2000
من اغلب با الگوریتم ها
04:53
and dataداده ها structuresسازه های
115
278000
3000
و ساختار داده ها
04:56
and superفوق العاده motivatedانگیزه studentsدانش آموزان,
116
281000
3000
و دانش آموزهای فوق العاده با انگیزه
سر و کار دارم،
04:59
and nothing in my backgroundزمینه
117
284000
2000
و هیچ چیزی توی سابقه ام
05:01
preparedآماده شده me to dealمعامله
118
286000
2000
منو برا رویارویی
05:03
with a ragingمهاجم, violentخشن adolescentنوجوانان
119
288000
3000
با یه نوجوون عصبانی و تندخو
05:06
in the middleوسط of nowhereهیچ جایی.
120
291000
2000
در میان ناکجا آباد آماده نکرده.
05:08
And you have to realizeتحقق بخشیدن that these incidentsحوادث
121
293000
2000
و شما حتما متوجه شدید که این اتفاق ها
05:10
did not happenبه وقوع پیوستن in convenientراحت locationsمکان ها.
122
295000
2000
تومکان های مناسبی اتفاق نمیفته.
05:12
They happenedاتفاق افتاد in placesمکان ها like this,
123
297000
3000
اونا تو مکان هایی مثل این،
05:15
in the Judeanیهودیه Desertکویر,
124
300000
2000
تو بیابان یهودیان،
05:17
20 kilometersکیلومتر away from the nearestنزدیکترین roadجاده.
125
302000
3000
با فاصله ی ۲۰ کیلومتر از نزدیکترین جاده
اتفاق میافته.
05:20
And what you don't see in this pictureعکس
126
305000
2000
و چیزی که شما در این تصویر نمی بینین
05:22
is that somewhereجایی betweenبین these ridersسواران there,
127
307000
3000
اینه که در بین این دوچرخه سوارا،
05:25
there's a teenagerنوجوان sittingنشسته on a rockسنگ,
128
310000
2000
نوجوونی رو یه تخته سنگ نشسته
و میگه "من از جام تکون نمی خورم.
فراموشش کنید.
05:27
sayingگفت:, "I'm not movingدر حال حرکت from here. Forgetفراموش کردن it.
129
312000
2000
05:29
I've had it."
130
314000
2000
من منصرف شدم."
05:31
Well, that's a problemمسئله
131
316000
2000
خب، این یه مشکله
05:33
because one way or anotherیکی دیگر, you have to get this guy movingدر حال حرکت
132
318000
3000
چون به هر نحوی شده
تو باید این آدمو تکون بدی
05:36
because it's gettingگرفتن darkتاریک است soonبه زودی and dangerousخطرناک است.
133
321000
3000
چون هوا داره تاریک میشه و خطرناکه.
05:39
It tookگرفت me severalچند suchچنین incidentsحوادث to figureشکل out what I was supposedقرار است to do.
134
324000
3000
چندین بار این اتفاق برام افتاد تا
متوجه شدم چی کار باید بکنم.
05:42
At the beginningشروع, it was a disasterفاجعه.
135
327000
2000
اولش یه فاجعه بود.
05:44
I triedتلاش کرد harshسخت wordsکلمات and threatsتهدید
136
329000
2000
از کلمات زننده و تهدید استفاده می کردم
05:46
and they tookگرفت me nowhereهیچ جایی.
137
331000
2000
ولی هیچ فایده ای نداشت.
چون چیزی که اونا در تمام زندگیشون
دیده بودند، همین بود.
05:48
That's what they had all theirخودشان livesزندگی می کند.
138
333000
2000
05:50
And at some pointنقطه I foundپیدا شد out,
139
335000
3000
یک لحظه من متوجه شدم که،
05:53
when a kidبچه like this getsمی شود into a fitمناسب,
140
338000
2000
وقتی بچه ای اینطوری خشمشو بروز میده
05:55
the bestبهترین thing that you can possiblyاحتمالا do
141
340000
2000
بهترین کاری که میتونی بکنی اینه که
05:57
is stayاقامت کردن as closeبستن as possibleامکان پذیر است to this kidبچه,
142
342000
3000
تا جایی که ممکنه به این بچه نزدیک بشی،
06:00
whichکه is difficultدشوار,
143
345000
2000
که کار سختی هم هست،
چون کاری که واقعا میخوایی انجام بدی
دور شدنه.
06:02
because what you really want to do is go away.
144
347000
2000
06:04
But that's what he had all his life,
145
349000
2000
اما این چیزیه که او در تمام زندگیش دیده،
06:06
people walkingپیاده روی away from him.
146
351000
2000
این که مردم ازش دور میشن.
06:08
So what you have to do is stayاقامت کردن closeبستن
147
353000
2000
پس کاری که تو باید انجام بدی
اینه که
06:10
and try to reachنائل شدن in
148
355000
2000
نزدیکش بشی و سعی کنی که
بهش برسی
06:12
and petحیوان خانگی his shoulderشانه
149
357000
2000
و شونه اش رو نوازش کنی
06:14
or give him a pieceقطعه of chocolateشکلات.
150
359000
2000
و یه تکه شکلاتم بهش بدی.
06:16
So I would say, "Alexالکس, I know that it's terriblyوحشتناک difficultدشوار.
151
361000
3000
پس من گفتم "الکس، من میدونم که واقعا سخته.
06:19
Why don't you restباقی مانده for a fewتعداد کمی minutesدقایق
152
364000
2000
میخوایی چند دقیقه استراحت کن
06:21
and then we'llخوب go on."
153
366000
2000
و بعد دوباره ادامه خواهیم داد."
06:23
"Go away you maniac-psychopathدیوانه وار روان.
154
368000
3000
"گمشو روانی.
06:26
Why would you bringآوردن us to this goddamnلعنت خدا placeمحل?"
155
371000
3000
چرا ما رو به این جهنم آوردی؟"
06:30
And I would say, "Relaxآروم باش, Alexالکس.
156
375000
3000
و من گفتم "آروم باش الکس.
06:33
Here'sاینجاست a pieceقطعه of chocolateشکلات."
157
378000
2000
بیا این شکلاتو بگیر."
06:35
And Alexالکس would go, "ArrrrgggArrrrggg!"
158
380000
2000
و الکس اونو گرفت و با ولع خورد.
06:37
Because you have to understandفهمیدن
159
382000
2000
چون شما حتما میدونین که
06:39
that on these ridesسواری we are constantlyبه طور مداوم hungryگرسنه --
160
384000
2000
در حین این دوچرخه سواری ها
06:41
and after the ridesسواری alsoهمچنین.
161
386000
3000
و حتی بعد از آن ما دائما گرسنه ایم.
06:45
And who is this guy, Alexالکس, to beginشروع with?
162
390000
3000
حالا این الکس که دربارش حرف زدیم
کیه؟
06:48
He's a 17-year-oldساله.
163
393000
2000
۱۷ سالشه.
06:50
When he was eightهشت,
164
395000
2000
وقتی ۸ ساله بوده
06:52
someoneکسی put him on a boatقایق in Odessaاودسا
165
397000
3000
یکی اونو تو قایقی درشهر اودسا می گذاره
06:55
and sentارسال شد him, shippedحمل می شود him to Israelاسرائيل
166
400000
3000
و اونو تک و تنها
06:58
on his ownخودت.
167
403000
2000
به اسرائیل میفرسته.
07:00
And he endedبه پایان رسید up in southجنوب Telتلفن Avivآویو
168
405000
2000
و او از جنوب تلاویو سر در میاره
07:02
and did not have the good luckشانس
169
407000
2000
شانس خوبی هم نداشته که
07:04
to be pickedبرداشت up by a [unclearغیر واضح]
170
409000
2000
کسی اونو به فرزندی بگیره
07:06
and roamedroamed the streetsخیابان ها
171
411000
2000
و تو خیابون ها آواره بوده
07:08
and becameتبدیل شد a prominentبرجسته gangباند memberعضو.
172
413000
3000
و عضو اصلی یه گروه خلافکار میشه.
07:11
And he spentصرف شده the last 10 yearsسالها of his life
173
416000
2000
او ده سال اخیر زندگیشو
07:13
in two placesمکان ها only,
174
418000
2000
تنها در دو مکان گذرونده
07:15
the slumsمحله های فقیرنشین and the stateحالت prisonزندان,
175
420000
3000
محله های فقیر نشین یا زندان های دولتی،
زندان جاییه که دو سال اخیر عمرشو سپری کرده
07:18
where he spentصرف شده the last two yearsسالها
176
423000
2000
07:20
before he endedبه پایان رسید up sittingنشسته on this rockسنگ there.
177
425000
3000
دو سال قبل از اینکه اونجا رو تخته سنگ
بشینه.
07:23
And so this kidبچه
178
428000
2000
پس این بچه
07:25
was probablyشاید abusedمورد آزار قرار گرفته,
179
430000
3000
احتمالا مورد سواستفاده قرار گرفته،
07:28
abandonedرها شده, ignoredنادیده گرفته شد, betrayedخیانت کرد
180
433000
3000
رها شده، نادیده گرفته شده و بهش
خیانت شده
07:31
by almostتقریبا everyهرکدام adultبالغ alongدر امتداد the way.
181
436000
2000
توسط تقریبا همه ی بزرگسالایی که سر راهش
قرار گرفته اند
07:33
So, for suchچنین a kidبچه,
182
438000
2000
پس برای این بچه
07:35
when an adultبالغ that he learnsیاد میگیرد to respectتوجه staysباقی می ماند closeبستن to him
183
440000
3000
وقتی میدونه که یه بزرگسال به عنوان احترام
نزدیکش میمونه
07:38
and doesn't walkراه رفتن away from him
184
443000
2000
و ازش فاصله نمی گیره
07:40
in any situationوضعیت,
185
445000
2000
تو هر موقعیتی،
07:42
irrespectiveقطع نظر از of how he behavesرفتار می کند,
186
447000
3000
صرف نظر از طرز رفتارش
07:45
it's a tremendousفوق العاده healingشفا دادن experienceتجربه.
187
450000
3000
یک تجربه ی فوق العاده شفا بخشیه.
07:48
It's an actعمل کن of unconditionalبی قید و شرط acceptanceپذیرش,
188
453000
3000
و این کاریست که بیانگر پذیرفته شدن
بی قید و شرطه،
07:51
something that he never had.
189
456000
2000
چیزی که او هیچوقت تجربه نکرده.
من میخوام چند کلمه ای درباره ی
تصور و خیال بگم.
07:53
I want to say a fewتعداد کمی wordsکلمات about visionچشم انداز.
190
458000
2000
07:55
When I startedآغاز شده this programبرنامه fourچهار yearsسالها agoپیش,
191
460000
3000
زمانی که من این برنامه رو شروع کردم
۴ سال پیش،
07:58
I had this originalاصلی planطرح
192
463000
3000
من این طرح اصلی رو در نظرم داشتم
08:01
of creatingپدید آوردن a teamتیم
193
466000
2000
که یه تیم برنده از
08:03
of winningبرنده شدن underdogsناامیدی.
194
468000
2000
افراد شکست خورده ایجاد کنم.
08:05
I had an imageتصویر of Lanceلنس Armstrongآرمسترانگ
195
470000
3000
من یه تصویری از لانس آرمسترانگ
08:08
in my mindذهن.
196
473000
2000
تو ذهنم داشتم.
08:10
And it tookگرفت me exactlyدقیقا two monthsماه ها
197
475000
3000
و دقیقا دو ماه طول کشید
08:13
of completeتکمیل frustrationنا امیدی
198
478000
2000
که کاملا ناامید بشم
08:15
to realizeتحقق بخشیدن that this visionچشم انداز
199
480000
2000
و بفهمم که این تصور
08:17
was misplacedنادرست,
200
482000
2000
در جای اشتباهی بوده،
08:19
and that there was anotherیکی دیگر visionچشم انداز
201
484000
2000
و تصور دیگه ای وجود داشت
08:21
supremelyفوق العاده more importantمهم
202
486000
2000
که خیلی مهم تر
08:23
and more readilyبه راحتی availableدر دسترس است.
203
488000
3000
و امکان وقوعش بیشتر بود.
08:26
It all of a suddenناگهانی dawnedسپیده دم on me, in this projectپروژه,
204
491000
3000
خیلی ناگهانی به من الهام شد که
تو این پروژه،
08:29
that the purposeهدف of these ridesسواری
205
494000
2000
هدف این دوچرخه سواری ها
08:31
should actuallyدر واقع be
206
496000
2000
میتونه این باشه که
08:33
to exposeدر معرض گذاشتن the kidsبچه ها
207
498000
2000
این بچه ها رو فقط با یه چیز
روبرو کنیم
08:35
to one thing only: love.
208
500000
3000
و اون عشقه.
08:38
Love to the countryکشور, to the uphillبالا رفتن
209
503000
2000
عشق به صحرا، عشق به سربالایی
08:40
and the downhillسراشیبی,
210
505000
2000
و سراشیبی،
08:42
to all the incredibleباور نکردنی creaturesموجودات that surroundفراگیر us --
211
507000
3000
عشق به همه ی موجودات شگفت انگیزی
که اطراف ما هستند
08:45
the animalsحیوانات, the plantsگیاهان,
212
510000
2000
عشق به حیوون ها، به گیاه ها
08:47
the insectsحشرات --
213
512000
2000
به حشرات --
08:49
love and respectتوجه
214
514000
2000
عشق و احترام
08:51
to other fellowهمکار membersاعضا in your teamتیم,
215
516000
2000
به بقیه ی اعضای تیمتون،
08:53
in your bikingدوچرخه سواری teamتیم,
216
518000
2000
در تیم دوچرخه سواریتون،
08:55
and mostاکثر importantlyمهم است,
217
520000
2000
و مهم تر از همه،
08:57
love and respectتوجه to yourselfخودت,
218
522000
2000
عشق و احترام به خودتون،
08:59
whichکه is something
219
524000
2000
چیزی که اونا
09:01
that they badlyبدی missاز دست دادن.
220
526000
2000
واقعا از دست داده بودند.
09:03
Togetherبا یکدیگر with the kidsبچه ها,
221
528000
2000
همراه با اون بچه ها،
09:05
I alsoهمچنین wentرفتی throughاز طریق a remarkableقابل توجه transformationدگرگونی.
222
530000
3000
منم تغییرات قابل توجهی داشتم.
09:08
Now, I come from a cutthroatسرخ شدن worldجهان
223
533000
2000
حالا من از یه دنیای قاتل
09:10
of scienceعلوم پایه and highبالا technologyتکنولوژی.
224
535000
2000
علم و تکنولوژی پیشرفته میام.
09:12
I used to think that reasonدلیل and logicمنطق
225
537000
3000
من اغلب فکر میکردم که دلیل و منطق
09:15
and relentlessبی وقفه driveراندن
226
540000
2000
و حرکت بدون توقف
تنها راهیند که باعث به وقوع
پیوستن کارها میشن.
09:17
were the only waysراه ها to make things happenبه وقوع پیوستن.
227
542000
2000
09:19
And before I workedکار کرد with the kidsبچه ها,
228
544000
2000
و قبل از اینکه من با این بچه ها کار کنم،
09:21
anything that I did with them,
229
546000
2000
هر کاری که با اونا میکردم
09:23
or anything that I did with myselfخودم,
230
548000
2000
و هر کاری که با خودم میکردم
09:25
was supposedقرار است to be perfectکامل,
231
550000
2000
میخواستم که عالی،
09:27
idealایده آل, optimalبهینه,
232
552000
3000
ایده آل و بدون نقص باشه
09:30
but after workingکار کردن with them for some time,
233
555000
4000
اما بعد از مدتی که با هاشون کار کردم،
09:34
I discoveredکشف شده the great virtuesخواص of empathyیکدلی
234
559000
3000
به اهمیت زیاد همدلی
09:37
and flexibilityانعطاف پذیری
235
562000
2000
و انعطاف پذیری
09:39
and beingبودن ableتوانایی to startشروع کن with some visionچشم انداز,
236
564000
2000
و توانایی شروع بر اساس تصور و خیال پی بردم
09:41
and if the visionچشم انداز doesn't work, well nothing happenedاتفاق افتاد.
237
566000
3000
و اینکه اگه تصورت عملی نشه،
هیچ اتفاقی نمیوفته.
و کاری که شما باید بکنین اینه که باهاش
بازی کنین، یه کم تغییرش بدین
09:44
All you have to do is playبازی with it, changeتغییر دادن it a little bitبیت,
238
569000
3000
09:47
and come up with something that does help, that does work.
239
572000
3000
و اونو به چیزی تبدیل کنین که مفیده و
قابل عمل کردنه.
09:50
So right now, I feel more
240
575000
2000
و الان من بیشتر این حس رو دارم که
09:52
like these are my principlesاصول,
241
577000
2000
اینها اصول من هستن
09:54
and if you don't like them,
242
579000
2000
و اگه شما دوستشون ندارین
09:56
I have othersدیگران.
243
581000
2000
چیزای دیگه ای هم دارم.
09:58
(Laughterخنده)
244
583000
2000
(خنده)
10:00
(Applauseتشویق و تمجید)
245
585000
5000
(تشویق)
10:05
And one of these principlesاصول
246
590000
2000
و یکی از این اصول
10:07
is focusتمرکز.
247
592000
2000
تمرکزه.
10:09
Before eachهر یک rideسوار شدن
248
594000
2000
قبل از شروع هر دوچرخه سواری
10:11
we sitنشستن togetherبا یکدیگر with the kidsبچه ها,
249
596000
2000
ما با بچه ها دور هم میشینیم،
10:13
and we give them one wordکلمه
250
598000
2000
و بهشون یه کلمه میگیم
10:15
to think about duringدر حین the rideسوار شدن.
251
600000
2000
تا در طول دوچرخه سواری درباره اش فکر کنن.
10:17
You have to focusتمرکز theirخودشان attentionتوجه on something
252
602000
3000
شما باید توجه اونا رو روی یه چیزی
متمرکز کنین
10:20
because so manyبسیاری things happenبه وقوع پیوستن.
253
605000
2000
چون این کار خیلی به درد میخوره.
10:22
So these are wordsکلمات like "teamworkکار گروهی"
254
607000
2000
کلماتی مثه "کارگروهی"
10:24
or "enduranceتحمل"
255
609000
2000
یا "تحمل"
10:26
or even complicatedبغرنج conceptsمفاهیم
256
611000
2000
یا حتی مفاهیم پیچیده ای
10:28
like "resourceمنابع allocationتخصیص"
257
613000
2000
مثل "تخصیص منابع"
10:30
or "perspectiveچشم انداز," a wordکلمه that they don't understandفهمیدن.
258
615000
2000
یا "چشم انداز،" یه کلمه ای که اونا نمیفهمن
10:32
You know, perspectiveچشم انداز
259
617000
2000
میدونین، چشم انداز
10:34
is one of these criticallyانتقادی importantمهم
260
619000
2000
یکی از این استراتژی های پر اهمیت
10:36
life-copingمقابله با زندگی strategiesاستراتژی ها
261
621000
2000
مقابله در زندگیه که
10:38
that mountainکوه bikingدوچرخه سواری can really teachتدریس کنید you.
262
623000
3000
دوچرخه سواری در کوهستان به شما یاد میده.
10:41
I tell kidsبچه ها
263
626000
2000
من به بچه ها گفتم
10:43
when they struggleتقلا throughاز طریق some uphillبالا رفتن
264
628000
3000
وقتی اونا تلاش میکردند ازسربالایی
بالا بیاند
10:46
and feel like they cannotنمی توان take it anymoreدیگر,
265
631000
2000
و احساس میکردند که دیگه نمیتونن ادامه بدن،
10:48
it really helpsکمک می کند to ignoreچشم پوشی the immediateفوری obstaclesموانع
266
633000
3000
اون واقعا کمک میکنه که موانع موجود
در اون لحظه را نادیده بگیری
10:51
and raiseبالا بردن your headسر and look around
267
636000
2000
و سرت رو بالا بگیری و اطرافتو نگاه کنی
10:53
and see how the vistaویستا around you growsرشد می کند.
268
638000
2000
و ببینی که چشم انداز اطرافت چجوری
وسیع میشه
10:55
It literallyعینا propelsحرکت می کند you upwardsبه سمت بالا.
269
640000
3000
اون لفظا شما رو به سمت بالا سوق میده.
10:58
That's what perspectiveچشم انداز is all about.
270
643000
2000
این همه چیز درباره چشم اندازه.
یا همچنین شما میتونین به موقع به عقب
نگاه کنین
11:00
Or you can alsoهمچنین look back in time
271
645000
2000
11:02
and realizeتحقق بخشیدن that you've alreadyقبلا conqueredتسخیر کرد
272
647000
2000
و بفهمین که شما قبلا
11:04
steeperتندتر mountainsکوه ها before.
273
649000
3000
کوه هایی با شیب های تندی رو فتح کرده این.
11:07
And that's how they developتوسعه self-esteemاعتماد به نفس.
274
652000
3000
و این راهیه که اونا عزت نفسشونو
گسترش میدن.
حالا اجازه بدین یه مثال بزنم که اون چجوری
کار میکنه.
11:10
Now, let me give you an exampleمثال of how it worksآثار.
275
655000
2000
11:12
You standایستادن with your bikeدوچرخه at the beginningشروع of Februaryفوریه.
276
657000
3000
در اول ماه فوریه شما با دوچرختون جایی
ایستاده این.
11:15
It's very coldسرماخوردگی, and you're standingایستاده in one of these rainyبارانی daysروزها,
277
660000
3000
هوا خیلی سرده، و شما در یکی از روزهای
بارونی هستین،
11:18
and it's drizzlingریزش
278
663000
2000
و نم نم بارون در حال باریدنه
11:20
and coldسرماخوردگی and chillyخنک,
279
665000
3000
و هوا خیلی سرده،
11:23
and you're standingایستاده in, let's say, YokneamYokneam.
280
668000
3000
و بذارین بگم که در یقنعم ایستادین.
11:26
And you look up at the skyآسمان throughاز طریق a holeسوراخ in the cloudsابرها
281
671000
3000
و از طریق شکافی که در ابرها ایجاد شده
به آسمون نگاه میکنین
11:29
you see the monasteryصومعه at the topبالا of the Muhrakaمورخا --
282
674000
3000
شما صومعه ای را در بالای موهراکا میبینین
و اونجا جاییه که شما باید حالا به سمتش
بالا برین
11:32
that's where you're supposedقرار است to climbبالا رفتن now --
283
677000
2000
11:34
and you say, "There's no way that I could possiblyاحتمالا get there."
284
679000
3000
و میگین که"هیچ راهی نیست که من بتونم
احتمالا به اونجا برسم."
11:37
And yetهنوز, two hoursساعت ها laterبعد
285
682000
3000
و بعد از دو ساعت
11:40
you find yourselfخودت standingایستاده on the roofسقف of this monasteryصومعه,
286
685000
3000
شما خودتون رو در حالی که بر سقف این صومعه
ایستاده این
11:43
smearedلکه دار with mudگل و لای,
287
688000
3000
و آغشته به گل،
11:46
bloodخون and sweatعرق.
288
691000
2000
خون و عرق هستین، می یابین.
11:48
And you look down at YokneamYokneam;
289
693000
2000
و به پایین یعنی یقنعم نگاه می کنین؛
11:50
everything is so smallکوچک and tinyکوچک.
290
695000
2000
همه چیز کوچیک و ریزه.
11:52
And you say, "Hey, Alexالکس. Look at this parkingپارکینگ lot where we startedآغاز شده.
291
697000
2000
و میگین، " هی الکس، اونجایی که
ایستاده بودیم و شروع کردیم رو نگاه کن.
11:54
It's that bigبزرگ.
292
699000
2000
چقدر بزرگه.
11:56
I can't believe that I did it."
293
701000
2000
نمیتونم باور کنم که من انجامش دادم
11:58
And that's the pointنقطه
294
703000
2000
و اینجا همان نقطه ایست که
12:00
when you startشروع کن lovingبا محبت yourselfخودت.
295
705000
2000
شما عشق به خودتونو شروع میکنین.
12:03
And so we talkedصحبت کرد about
296
708000
2000
خب ما درباره ی این کلمات خاص
12:05
these specialویژه wordsکلمات that we teachتدریس کنید them.
297
710000
2000
که به اونا آموزش میدیم صحبت کردیم.
12:07
And at the endپایان of eachهر یک rideسوار شدن, we sitنشستن togetherبا یکدیگر
298
712000
3000
و در پایان هر دوچرخه سواری،
ما دور هم میشینیم
12:10
and shareاشتراک گذاری momentsلحظات
299
715000
2000
و لحظاتمون رو با هم به اشتراک میگذاریم
12:12
in whichکه those specialویژه wordsکلمات of the day
300
717000
3000
لحظاتی که در اونا کلمات خاص اون روز
12:15
poppedظاهر شد up and madeساخته شده a differenceتفاوت,
301
720000
2000
ظهور کردند و تفاوتی ایجاد کردند،
12:17
and these discussionsبحث ها
302
722000
2000
و این بحث ها
12:19
can be extremelyفوق العاده inspiringالهام بخش.
303
724000
2000
میتونه به شدت امیدبخش باشه.
در یکی از این بحثها یه دفعه
یکی از بچه ها گفت که
12:21
In one of them, one of the kidsبچه ها onceیک بار said,
304
726000
2000
12:23
"When we were ridingسواری on this ridgeرج
305
728000
2000
"وقتی ما در حال عبور از این مرز بودیم
12:25
overlookingمشغول نگاه کردن the Deadمرده Seaدریایی --
306
730000
2000
چشم انداز «دریای مرده»
12:27
and he's talkingصحبت کردن about this spotنقطه here --
307
732000
3000
و او درباره ی این نقطه داره میگه --
12:30
"I was remindedیادآور شدم
308
735000
2000
"من به یاد
12:32
of the day when I left my villageدهکده in Ethiopiaاتیوپی
309
737000
2000
روزی افتادم که روستامو در ایتیوپی ترک کردم
12:34
and wentرفتی away togetherبا یکدیگر with my brotherبرادر.
310
739000
3000
و به همراه برادرم از اونجا دور شدیم.
12:37
We walkedراه می رفت 120 kilometersکیلومتر
311
742000
2000
ما ۱۲۰ کیلومتر پیاده رفتیم
12:39
untilتا زمان we reachedرسیده است Sudanسودان.
312
744000
2000
تا به سودان رسیدیم.
12:41
This was the first placeمحل where we got some waterاب and suppliesتدارکات."
313
746000
3000
اونجا اولین مکانی بود که ما مقداری آب
و آذوقه به دست آوردیم."
و او به گفته هاش ادامه داد و همه بهش
مثل یه قهرمان نگاه میکردند
12:44
And he goesمی رود on sayingگفت:, and everyoneهر کس looksبه نظر می رسد at him like a heroقهرمان,
314
749000
3000
12:47
probablyشاید for the first time in his life.
315
752000
2000
و احتمالا این برای اولین بار در زندگیش بود
12:49
And he saysمی گوید -- because I alsoهمچنین have volunteersداوطلبان ridingسواری with me,
316
754000
3000
بخاطر این که داوطلبهایی هستند که
باهاش دوچرخه سواری میکنن
12:52
adultsبزرگسالان, who are sittingنشسته there
317
757000
2000
و بزرگسالایی که اونجا مینشینن
12:54
listeningاستماع to him --
318
759000
3000
و بهش گوش میدن
12:57
and he saysمی گوید, "And this was just the beginningشروع
319
762000
2000
و ادامه داد که، "این تازه شروع
12:59
of our ordealمصیبت
320
764000
2000
تجربه سختمون بود
13:01
untilتا زمان we endedبه پایان رسید up in Israelاسرائيل.
321
766000
2000
تا وقتی که در کشور اسرائیل خاتمه یافت.
13:03
And only now," he saysمی گوید,
322
768000
2000
و الان او میگه
13:05
"I'm beginningشروع to understandفهمیدن where I am,
323
770000
2000
"من میخوام بفهمم که کجام
13:07
and I actuallyدر واقع like it."
324
772000
2000
و من واقعا اینو دوست دارم."
حالا من به یاد میارم اون لحظه ای که
اینو بهم گفت
13:09
Now I rememberیاد آوردن, when he said it,
325
774000
2000
13:11
I feltنمد goosebumpsغازها on my bodyبدن,
326
776000
2000
که مو به تنم سیخ شد،
13:13
because he said it overlookingمشغول نگاه کردن the Moabموآب Mountainsکوه ها here in the backgroundزمینه.
327
778000
3000
چون موقعی این حرفو زد که ما مشرف به
کوه های مؤاب بودیم
13:16
That's where Joshuaجاشوا descendedفرود آمد
328
781000
2000
اونجا جاییست که یوشع برگزیده شد
13:18
and crossedعبور کرد the Jordanاردن
329
783000
2000
و از اردن عبور کرد
13:20
and led the people of Israelاسرائيل into the landزمین of Canaanکنعان
330
785000
3000
و قوم بنی اسرئیل رو به سرزمین کنعان
هدایت کرد
13:23
3,000 yearsسالها agoپیش
331
788000
2000
که ۳۰۰۰ سال قبل از
13:25
in this finalنهایی legپا
332
790000
2000
این قسمت پایانی
13:27
of the journeyسفر from Africaآفریقا.
333
792000
3000
سفر ما از آفریقا اتفاق افتاده.
13:30
And so, perspectiveچشم انداز
334
795000
2000
پس چشم انداز
13:32
and contextزمینه and historyتاریخ
335
797000
2000
دیرینه و تاریخ
13:34
playبازی keyکلیدی rolesنقش ها
336
799000
2000
نقشهای کلیدی رو بازی می کنن
13:36
in the way I planطرح my ridesسواری
337
801000
2000
تو روشی که من برا دوچرخه سواری
13:38
with the kidsبچه ها.
338
803000
2000
با بچه ها برنامه ریزی کرده بودم.
13:40
We visitبازدید کنید Kibbutzimکیبوتیزم
339
805000
2000
ما از مزرعه اشتراکی در اسرائیل
دیدن می کنیم
13:42
that were establishedایجاد by Holocaustهولوکاست survivorsبازماندگان.
340
807000
3000
که توسط بازماندگان هولاکاست
ایجاد شده بود.
13:45
We exploreکاوش کنید ruinsویرانه
341
810000
3000
ما در ویرانی های
13:48
of Palestinianفلسطینی villagesروستاها,
342
813000
3000
روستاهای فلسطین کاوش می کنیم،
13:51
and we discussبحث و گفتگو how they becameتبدیل شد ruinsویرانه.
343
816000
3000
و درباره این که چه جوری اونا به خرابه
تبدیل شدند، گفتگو می کنیم.
13:54
And we go throughاز طریق numerousچندین remnantsبقایای
344
819000
3000
ما از کنار بقایای متعددی میگذریم
که متعلق به
13:57
of Jewishیهودی settlementsشهرک ها, NabaticNabatic settlementsشهرک ها,
345
822000
2000
مناطق یهودی نشین، سرزمین نبطیها
13:59
Canaaniteکنعانی settlementsشهرک ها --
346
824000
2000
و مناطق کنعانیه
که به حدودا سه، چهار، پنج
هزار سال پیش برمیگرده
14:01
three-سه-, fourچهار, five-thousandپنج هزار yearsسالها oldقدیمی.
347
826000
2000
14:03
And throughاز طریق this tapestryگیلاسی,
348
828000
2000
از طریق این چندگانگی،
14:05
whichکه is the historyتاریخ of this countryکشور,
349
830000
3000
که متعلق به تاریخ این کشوره
14:08
the kidsبچه ها acquireبه دست آوردن
350
833000
2000
بچه ها میشه گفت
14:10
what is probablyشاید the mostاکثر importantمهم
351
835000
2000
با مهم ترین
14:12
valueارزش in educationتحصیلات,
352
837000
2000
ارزش تعلیم و تربیت آشنا میشن،
14:14
and that is the understandingدرك كردن that life is complexپیچیده,
353
839000
4000
و این ارزش همون درک پیچیدگی زندگیست،
14:18
and there's no blackسیاه and whiteسفید.
354
843000
3000
و این که تفاوتی بین سیاه وسفید نیست
14:21
And by appreciatingقدردانی complexityپیچیدگی,
355
846000
2000
و با درک این پیچیدگی،
14:23
they becomeتبدیل شدن به more tolerantتحمل آمیز,
356
848000
2000
اونا مقاوم تر میشن،
14:25
and toleranceتحمل leadsمنجر می شود to hopeامید.
357
850000
3000
و این مقاومت امید رو در اونا زنده میکنه.
14:29
I rideسوار شدن with these kidsبچه ها onceیک بار a weekهفته,
358
854000
2000
من با این بچه ها یکبار در هفته
14:31
everyهرکدام Tuesdayسهشنبه.
359
856000
2000
یعنی هر سه شنبه، دوچرخه سواری میکنم.
14:33
Here'sاینجاست a pictureعکس I tookگرفت last Tuesdayسهشنبه -- lessکمتر than a weekهفته agoپیش --
360
858000
3000
این عکسیه که سه شنبه گذشته گرفتم، کمتر از
یک هفته است
14:36
and I rideسوار شدن with them tomorrowفردا alsoهمچنین.
361
861000
2000
و من فردا هم باهاشون دوچرخه سواری میکنم.
14:38
In everyهرکدام one of these ridesسواری
362
863000
3000
تو هر کدوم از این دوچرخه سواریا
14:41
I always endپایان up standingایستاده in one of these incredibleباور نکردنی locationsمکان ها,
363
866000
3000
من همیشه تو یکی از این موقعیت های
شگفت انگیز می ایستم،
14:44
takingگرفتن in this incredibleباور نکردنی landscapeچشم انداز around me,
364
869000
3000
و از این مناظر باورنکردنی اطرافم
عکس میگیرم
14:47
and I feel blessedمبارک and fortunateخوش شانسی
365
872000
2000
و من از اینکه زنده ام
14:49
that I'm aliveزنده است,
366
874000
2000
احساس خوشبختی و سعادت میکنم
14:51
and that I senseاحساس everyهرکدام fiberفیبر
367
876000
2000
و اونو با تموم بندهای
14:53
in my achingدرد bodyبدن.
368
878000
2000
جسم دردناکم حس می کنم.
14:55
And I feel blessedمبارک and fortunateخوش شانسی
369
880000
2000
و من احساس خوشبختی و سعادت می کنم
14:57
that 15 yearsسالها agoپیش
370
882000
2000
از اینکه ۱۵ سال پیش
14:59
I had the courageشجاعت to resignاستعفا
371
884000
2000
جرات اینو داشتم که از مقام اجراییم
15:01
my tenuredمستاجر positionموقعیت at NYUNYU
372
886000
2000
در دانشگاه نیویورک استعفا بدم
15:03
and returnبرگشت to my home countryکشور
373
888000
2000
و به زادگاهم برگردم
جایی که من میتونم این دوچرخه سواری های
شگفت انگیز رو انجام بدم
15:05
where I can do these incredibleباور نکردنی ridesسواری
374
890000
2000
15:07
with this groupگروه of troubledمشکل دار kidsبچه ها
375
892000
2000
با این گروه از بچه های دردسر ساز
15:09
comingآینده from Ethiopiaاتیوپی
376
894000
2000
که از کشورهای ایتیوپی،
15:11
and Moroccoمراکش and Russiaروسیه.
377
896000
3000
مراکش و روسیه میاند.
15:14
And I feel blessedمبارک and fortunateخوش شانسی
378
899000
2000
و من احساس خوشبختی و سعادت میکنم
15:16
that everyهرکدام weekهفته, everyهرکدام Tuesdayسهشنبه --
379
901000
2000
که هر هفته، هر سه شنبه
15:18
and actuallyدر واقع everyهرکدام Fridayجمعه alsoهمچنین --
380
903000
3000
و همچنین هر جمعه
15:21
I can onceیک بار again celebrateجشن گرفتن
381
906000
3000
من میتونم یه بار دیگه
15:24
in the marrowمغز of my bonesاستخوان ها
382
909000
3000
با تمام وجودم
15:27
the very essenceذات of livingزندگي كردن in Israelاسرائيل on the edgeلبه - تیزی.
383
912000
3000
زندگی کردن در اسرائیل رو جشن بگیرم.
15:30
Thank you.
384
915000
2000
ممنونم.
15:32
(Applauseتشویق و تمجید)
385
917000
7000
(تشویق)
Translated by Faezeh Hemati
Reviewed by emshe emshian

▲Back to top

ABOUT THE SPEAKER
Shimon Schocken - Computer Scientist, Educator
Shimon Schocken is a computer science professor and dedicated educator.

Why you should listen

Shimon Schocken is a former dean at Interdisciplinary Center (IDC) Herzliya, a new Israeli private university which he helped found in 1995. He's also taught at NYU, Harvard and Stanford. Together with Noam Nisan he developed a freely available, open-source, self-paced program for learning applied computer science: The Elements of Computing Systems. Offered in 2005, this led to one of the first successful open online courses. Now, courses based on the approach are offered by traditional universities as well as in crowd-sourced settings, and have been taken freely by thousands of self-learners over the web. Registration, lecture and project schedules are managed by volunteer course coordinators, and student questions are answered by the course alumni community.


His current project focuses on developing instructional materials for early-age math education, which he thinks can be transformed using low-cost tablet computers. He uses his other life passion, mountain biking, to teach adolescent boys in Israelʼs juvenile detention centers valuable life lessons through challenging bike rides in remote locations. He was co-organizer and program chair of TEDxTelAviv 2010.

More profile about the speaker
Shimon Schocken | Speaker | TED.com