ABOUT THE SPEAKER
Abraham Verghese - Physician and author
In our era of the patient-as-data-point, Abraham Verghese believes in the old-fashioned physical exam, the bedside chat, the power of informed observation.

Why you should listen

Before he finished medical school, Abraham Verghese spent a year on the other end of the medical pecking order, as a hospital orderly. Moving unseen through the wards, he saw the patients with new eyes, as human beings rather than collections of illnesses. The experience has informed his work as a doctor -- and as a writer. "Imagining the Patient’s Experience" was the motto of the Center for Medical Humanities & Ethics, which he founded at the University of Texas San Antonio, where he brought a deep-seated empathy. He’s now a professor for the Theory and Practice of Medicine at Stanford, where his old-fashioned weekly rounds have inspired a new initiative, the Stanford 25, teaching 25 fundamental physical exam skills and their diagnostic benefits to interns.

He’s also a best-selling writer, with two memoirs and a novel, Cutting for Stone, a moving story of two Ethiopian brothers bound by medicine and betrayal.

He says: “I still find the best way to understand a hospitalized patient is not by staring at the computer screen but by going to see the patient; it's only at the bedside that I can figure out what is important.”

In 2011, Verghese was elected to the Institute of Medicine, which advises the government and private institutions on medicine and health on a national level.

More profile about the speaker
Abraham Verghese | Speaker | TED.com
TEDGlobal 2011

Abraham Verghese: A doctor's touch

آبراهام ورگیز: لمس یک پزشک

Filmed:
1,719,216 views

پزشکی مدرن در خطر از دست دادن یک ابزار قدیمی قدرتمند است: لمس انسان. پزشک و نویسنده آبراهام ورگیز، توصیف عجیبی از دنیای جدیدی که بیماران در آن صرفا بعنوان یک داده در نظر گرفته می شود دارد. او خواستار بازگشت معاینه پزشکی سنتی یک به یک (پزشک در مقابل بیمار) شده است.
- Physician and author
In our era of the patient-as-data-point, Abraham Verghese believes in the old-fashioned physical exam, the bedside chat, the power of informed observation. Full bio

Double-click the English transcript below to play the video.

00:15
A fewتعداد کمی monthsماه ها agoپیش,
0
0
2000
چند ماه پيش
00:17
a 40 year-oldساله womanزن cameآمد to an emergencyاضطراری roomاتاق
1
2000
3000
خانم۴۰ ساله اى
به اورژانس بيمارستان نزديك محل سكونت من آمد،
00:20
in a hospitalبیمارستان closeبستن to where I liveزنده,
2
5000
2000
00:22
and she was broughtآورده شده in confusedسردرگم.
3
7000
2000
او به حالت گيجى آورده شده بود.
00:24
Her bloodخون pressureفشار was an alarmingهشدار دهنده
4
9000
2000
فشار خون او هشداردهنده بود،
00:26
230 over 170.
5
11000
3000
۲۳۰ / ۱۷۰
00:29
Withinدر داخل a fewتعداد کمی minutesدقایق, she wentرفتی into cardiacقلب collapseسقوط - فروپاشی - اضمحلال.
6
14000
3000
در فاصله چند دقيقه، او به حالت كلاپس قلبى (cardiac collapse) رفت.
00:32
She was resuscitatedاحیا شد, stabilizedتثبیت شده,
7
17000
3000
او احيا و تثبيت شد،
00:35
whiskedویسکی over to a CATCAT scanاسکن کردن suiteمجموعه
8
20000
2000
و سريع به قسمت "كت اسكن" (Computed Axial Tomography Scan)،
00:37
right nextبعد to the emergencyاضطراری roomاتاق,
9
22000
2000
درست در كنار اطاق اورژانس فرستاده شد.
00:39
because they were concernedنگران about bloodخون clotsلخته ها in the lungریه.
10
24000
3000
بخاطر اينكه آنها نگران لخته خون در ريه بودند.
00:42
And the CATCAT scanاسکن کردن revealedنشان داد
11
27000
2000
و كت اسكن هيچ لخته خونى
00:44
no bloodخون clotsلخته ها in the lungریه,
12
29000
2000
را در ريه ها نشان نداد،
00:46
but it showedنشان داد bilateralدو طرفه, visibleقابل رویت, palpableقابل لمس است breastپستان massesتوده ها,
13
31000
5000
اما توده هاى دو طرفه، قابل رويت، و لمس شدنى پستان را نشان داد،
00:51
breastپستان tumorsتومورها,
14
36000
2000
تومورهاى پستان
00:53
that had metastasizedمتاستاز widelyبه طور گسترده ای
15
38000
2000
كه بصورت گسترده اى
در سرتاسر بدن منتشر شده بودند.
00:55
all over the bodyبدن.
16
40000
2000
00:57
And the realواقعی tragedyتراژدی was, if you look throughاز طریق her recordsسوابق,
17
42000
3000
و مصيبت واقعى اين بود كه اگر به مدارك پزشكى او نگاه مى كرديد،
او در دو ساله اخير
01:00
she had been seenمشاهده گردید
18
45000
2000
در چهار يا پنج مركز بهداشتى ديگر
01:02
in fourچهار or fiveپنج other healthسلامتی careاهميت دادن institutionsمؤسسات
19
47000
2000
ديده شده بود.
01:04
in the precedingقبلا two yearsسالها.
20
49000
2000
چهار يا پنج فرصت
01:06
Fourچهار or fiveپنج opportunitiesفرصت ها
21
51000
2000
براى ديدن توده هاى پستان، لمس توده پستان،
01:08
to see the breastپستان massesتوده ها, touchدست زدن به the breastپستان massجرم,
22
53000
2000
01:10
interveneدخالت at a much earlierقبلا stageمرحله
23
55000
3000
مداخله در مراحل ابتدائی تر
از زمانى كه ما او را ديديم.
01:13
than when we saw her.
24
58000
2000
خانم ها و آقايان،
01:15
Ladiesخانم ها and gentlemenآقایان,
25
60000
2000
اين يك داستان غيرمعمول نيست.
01:17
that is not an unusualغیر معمول storyداستان.
26
62000
2000
01:19
Unfortunatelyمتاسفانه, it happensاتفاق می افتد all the time.
27
64000
3000
متأسفانه، هميشه اين اتفاق مى افتد.
من شوخى مى كنم، ولى ممکن است واقعا پیش آید که
01:22
I jokeجوک, but I only halfنیم jokeجوک,
28
67000
2000
01:24
that if you come to one of our hospitalsبیمارستان ها missingگم شده a limbاندام,
29
69000
3000
شما با یک عضو مفقود شده به يكى از بيمارستانهاى ما مراجعه كنيد،
01:27
no one will believe you tillتا they get a CATCAT scanاسکن کردن, MRIMRI
30
72000
3000
هيچكس حرف شما را باور نميكند مگر اينكه يك كت اسكن يا ام آر آى (MRI) از شما گرفته شود،
01:30
or orthopedicارتوپدی consultمشورت کردن.
31
75000
2000
يا مشاوره ارتوپدى انجام شود.
01:32
I am not a Ludditeلودیت.
32
77000
2000
من ضد تكنولوژى نيستم.
01:34
I teachتدریس کنید at Stanfordاستنفورد.
33
79000
2000
من در دانشگاه استنفورد تدريس مى كنم.
01:36
I'm a physicianپزشک practicingتمرین with cutting-edgeلبه برش technologyتکنولوژی.
34
81000
2000
من پزشكى هستم كه با تكنولوژى مدرن طبابت مى كنم.
01:38
But I'd like to make the caseمورد to you
35
83000
2000
ولى مايل هستم در ۱۷ دقيقه بعدى
01:40
in the nextبعد 17 minutesدقایق
36
85000
2000
مسئله اى را براى شما به بحث بياورم
01:42
that when we shortcutمیانبر the physicalفیزیکی examامتحان,
37
87000
4000
كه وقتى معاينه فيزيكى را ميانبر مى کنیم،
01:46
when we leanلاغر towardsبه سمت orderingمرتب سازی testsآزمایشات
38
91000
2000
و وقتى به جاى صحبت كردن و معاينه بيمار
01:48
insteadبجای of talkingصحبت کردن to and examiningبررسی the patientصبور,
39
93000
3000
به ارسال آزمايشات پزشكى تكيه مى كنيم،
ما نه تنها يك تشخيص ساده را كه مى توانسته در يك مرحله ابتدایی
01:51
we not only overlookنادیده گرفتن simpleساده diagnosesتشخیص داده می شود
40
96000
3000
و قابل درمان تشخيص داده شود را چشم پوشى کرده ایم،
01:54
that can be diagnosedتشخیص داده شده at a treatableقابل درمان است, earlyزود stageمرحله,
41
99000
3000
01:57
but we're losingاز دست دادن much more than that.
42
102000
2000
بلكه ما خيلي بيشتر از اينها از دست ميدهيم.
01:59
We're losingاز دست دادن a ritualمراسم.
43
104000
2000
ما داريم يك رسم (راه و روش قدیمی)، را از دست مى دهيم.
02:01
We're losingاز دست دادن a ritualمراسم that I believe is transformativeدگرگونی, transcendentمتعالی,
44
106000
3000
ما داريم سنتى را از دست ميدهيم كه به اعتقاد من قابل تحول و عالی است،
02:04
and is at the heartقلب
45
109000
2000
و در واقع اساس رابطه بين بيمار و پزشك است.
02:06
of the patient-physicianبیمار پزشک relationshipارتباط.
46
111000
2000
02:08
This mayممکن است actuallyدر واقع be heresyارتداد to say this at TEDTED,
47
113000
3000
ممكن است, درست نباشد كه اين حرف در TED زده شود،
02:11
but I'd like to introduceمعرفی کنید you
48
116000
2000
ولى من مايل هستم شما را
02:13
to the mostاکثر importantمهم innovationنوآوری,
49
118000
2000
به مهم ترين نو آورى که در ده سال آینده،
02:15
I think, in medicineدارو
50
120000
2000
در پزشكى، به نظر من،
خواهد آمد، معرفى كنم،
02:17
to come in the nextبعد 10 yearsسالها,
51
122000
2000
02:19
and that is the powerقدرت of the humanانسان handدست --
52
124000
2000
و آن قدرت دست انسان است
02:21
to touchدست زدن به, to comfortراحتی, to diagnoseتشخیص دادن
53
126000
3000
براى لمس كردن، آسايش دادن، تشخيص دادن،
02:24
and to bringآوردن about treatmentرفتار.
54
129000
2000
و معالجه كردن مى باشد.
02:26
I'd like to introduceمعرفی کنید you first to this personفرد
55
131000
3000
من مى خواهم شما را در ابتدا به اين مرد كه تصوير او را ممكن است
02:29
whoseکه imageتصویر you mayممکن است or mayممکن است not recognizeتشخیص.
56
134000
2000
يا ممكن نيست به جا بياوريد، معرفى كنم.
02:31
This is Sirسر Arthurآرتور Conanکانن Doyleدویل.
57
136000
2000
اين آقاى آرتور كنان دويل است.
02:33
Sinceاز آنجا که we're in Edinburghادینبورگ, I'm a bigبزرگ fanپنکه of Conanکانن Doyleدویل.
58
138000
3000
از آنجايي كه ما در ادينبورگ هستيم، من يك طرفدار بزرگ كنان دويل هستم.
02:36
You mightممکن not know that Conanکانن Doyleدویل wentرفتی to medicalپزشکی schoolمدرسه
59
141000
2000
شما ممكن است ندانيد كه كنان دويل به دانشكده پزشكى
02:38
here in Edinburghادینبورگ,
60
143000
2000
اينجا در ادينبورگ رفت،
02:40
and his characterشخصیت, Sherlockشرلوک Holmesهولمز,
61
145000
2000
و شخصيت او، شرلوك هولمز،
02:42
was inspiredالهام گرفته by Sirسر Josephجوزف Bellبل.
62
147000
3000
از آقاى ژوزف بل الهام گرفته شده بود.
02:45
Josephجوزف Bellبل was an extraordinaryخارق العاده teacherمعلم by all accountsحساب ها.
63
150000
3000
ژوزف بل از همه نظر يك معلم خارق العاده بود.
02:48
And Conanکانن Doyleدویل, writingنوشتن about Bellبل,
64
153000
3000
و كنان دويل، ضمن نوشتن درباره بل،
02:51
describedشرح داده شده the followingذیل exchangeتبادل
65
156000
2000
صحبت های بين بل و شاگردانش
02:53
betweenبین Bellبل and his studentsدانش آموزان.
66
158000
2000
را به شرح ذيل توصيف كرد.
02:55
So pictureعکس Bellبل sittingنشسته in the outpatientسرپایی departmentبخش,
67
160000
3000
خوب، تصور كنيد كه بل در بخش بيماران سرپايى نشسته،
02:58
studentsدانش آموزان all around him,
68
163000
2000
و دانش آموزانش هم دور او هستند،
03:00
patientsبیماران signingامضاء up in the emergencyاضطراری roomاتاق
69
165000
2000
بيماران در اطاق اورژانس نوبت گرفته،
03:02
and beingبودن registeredثبت نام شده and beingبودن broughtآورده شده in.
70
167000
3000
ثبت نام شده و به داخل فرستاده مى شدند
03:05
And a womanزن comesمی آید in with a childکودک,
71
170000
2000
و خانمى با فرزندش وارد مى شود.
03:07
and Conanکانن Doyleدویل describesتوصیف the followingذیل exchangeتبادل.
72
172000
3000
و كنان دويل گفتگو های این دو را اينگونه توصيف مى كند.
03:10
The womanزن saysمی گوید, "Good Morningصبح."
73
175000
4000
خانم ميگويد:"صبح به خير".
03:14
Bellبل saysمی گوید, "What sortمرتب سازی of crossingعبور did you have
74
179000
3000
بل ميگويد: گذر ازبرنتيس لند با قایق چطور بود؟
03:17
on the ferryکشتی from BurntislandBurntisland?"
75
182000
3000
03:20
She saysمی گوید, "It was good."
76
185000
2000
او ميگويد، "خوب بود"
03:22
And he saysمی گوید, "What did you do with the other childکودک?"
77
187000
3000
و بل مى پرسد، " با كودك ديگر چه كردید؟"
03:25
She saysمی گوید, "I left him with my sisterخواهر at Leithلایت."
78
190000
3000
خانم مى گويد، " او را نزد خواهرم در ليت گذاشتم".
03:28
And he saysمی گوید,
79
193000
2000
و او مى گويد،
03:30
"And did you take the shortcutمیانبر down Inverleithانورلیث Rowردیف
80
195000
2000
" و آيا شما راه ميان بر پايين اينورليت رو را گرفتيد
03:32
to get here to the infirmaryبیمارستان?"
81
197000
2000
تا اينجا به درمانگاه برسيد؟"
03:34
She saysمی گوید, "I did."
82
199000
2000
او مى گويد، " بله".
03:36
And he saysمی گوید, "Would you still be workingکار کردن at the linoleumمشمع کف اتاق factoryکارخانه?"
83
201000
4000
و بل می گويد، " آيا شما هنوز در كارخانه لينولئوم كار مى كنيد؟"
03:40
And she saysمی گوید, "I am."
84
205000
2000
و او مى گويد، "بله"
و سپس بل به دانشجويانش اينگونه توضيح مى دهد.
03:42
And Bellبل then goesمی رود on to explainتوضیح to the studentsدانش آموزان.
85
207000
2000
03:44
He saysمی گوید, "You see, when she said, 'Goodخوب morningصبح,'
86
209000
3000
او مي گويد، " مى دانيد ، كه، وقتى خانم گفت، " صبح بخير"،
03:47
I pickedبرداشت up her Fifeفایف accentلهجه.
87
212000
2000
من متوجه لهجه فايفى او شدم.
03:49
And the nearestنزدیکترین ferryکشتی crossingعبور from Fifeفایف is from BurntislandBurntisland.
88
214000
3000
و چون نزديك ترين قايقى كه از فايف ميگذرد، از طرف برنتيسلند است.
03:52
And so she mustباید have takenگرفته شده the ferryکشتی over.
89
217000
3000
و در نتيجه او بايد از آنجا قايق گرفته باشد.
03:55
You noticeاطلاع that the coatکت she's carryingحمل کردن
90
220000
2000
شما متوجه ميشويد كه ژاكتى را كه او حمل مى كرد
03:57
is too smallکوچک for the childکودک who is with her,
91
222000
3000
براى كودكى كه همراه اوست بسيار كوچك ميباشد،
04:00
and thereforeاز این رو, she startedآغاز شده out the journeyسفر with two childrenفرزندان,
92
225000
3000
پس او باید سفر را با دو كودك آغاز كرده باشد،
04:03
but droppedکاهش یافته است one off alongدر امتداد the way.
93
228000
3000
ولى يكى از آنها را وسط راه پياده كرده است.
شما متوجه خاك رس كف پاى او شديد.
04:06
You noticeاطلاع the clayخاک رس on the solesکف of her feetپا.
94
231000
2000
04:08
Suchچنین redقرمز clayخاک رس is not foundپیدا شد withinدر داخل a hundredصد milesمایل of Edinburghادینبورگ,
95
233000
4000
اينگونه خاك رس تا فاصله صد مايلى ادينبورگ پيدا نميشود،
بجز در باغ هاى گیاه شناسی.
04:12
exceptبجز in the botanicalگیاه شناسی gardensباغ ها.
96
237000
2000
04:14
And thereforeاز این رو, she tookگرفت a shortکوتاه cutبرش down Inverleithانورلیث Rowردیف
97
239000
3000
و بنابراين ، او از راه ميان بر پايين اينورليت رو براى
04:17
to arriveرسیدن here.
98
242000
2000
رسيدن به اينجا استفاده كرده است.
04:19
And finallyسرانجام, she has a dermatitisدرماتیت
99
244000
2000
و در نهايت، او در انگشت هاى دست راستش
04:21
on the fingersانگشتان of her right handدست,
100
246000
2000
التهاب پوستى داشت،
04:23
a dermatitisدرماتیت that is uniqueمنحصر بفرد
101
248000
2000
التهابى كه منحصر به كارگران كارخانه
04:25
to the linoleumمشمع کف اتاق factoryکارخانه workersکارگران in BurntislandBurntisland."
102
250000
3000
لينولئوم در شهر برنتيسلند است.
04:28
And when Bellبل actuallyدر واقع stripsنوارها the patientصبور,
103
253000
2000
و وقتى بل در واقع بيمار را برهنه مى كند،
04:30
beginsشروع می شود to examineمعاینه کردن the patientصبور,
104
255000
2000
شروع به معاينه فيزيكى مى كند ،
04:32
you can only imagineتصور کن how much more he would discernتشخیص دهید.
105
257000
3000
شما مى توا نيد فقط تصور كنيد كه او چقدر بيشتر ميتواند تشخيص دهد.
04:35
And as a teacherمعلم of medicineدارو, as a studentدانشجو myselfخودم,
106
260000
3000
و به عنوان يك معلم پزشكى، و همچنين يك دانشجو،
04:38
I was so inspiredالهام گرفته by that storyداستان.
107
263000
2000
من خيلي تحت تأثير اين داستان قرار گرفتم.
04:40
But you mightممکن not realizeتحقق بخشیدن
108
265000
2000
ولى شما ممكن است درك نكنيد
كه تو انايى ما براى بررسى كردن بدن انسان
04:42
that our abilityتوانایی to look into the bodyبدن
109
267000
2000
04:44
in this simpleساده way, usingاستفاده كردن our sensesاحساسات,
110
269000
2000
با اين روش ساده، يعنى استفاده از ادراك حسى،
04:46
is quiteکاملا recentاخیر.
111
271000
2000
كاملا جدید است
04:48
The pictureعکس I'm showingنشان دادن you is of Leopoldلئوپولد AuenbruggerAuenbrugger
112
273000
3000
تصويرى كه من به شما نشان ميدهم لئوپولد اونبروگر است
04:51
who, in the lateدیر است 1700s,
113
276000
2000
كه در اواخر سالهاى ۱۷۰۰
04:53
discoveredکشف شده percussionکوبه ای.
114
278000
2000
دق كردن (Percussion) را كشف كرد.
04:55
And the storyداستان is that Leopoldلئوپولد AuenbruggerAuenbrugger
115
280000
3000
و داستان آن اين است كه لئوپولد اونبروگر
04:58
was the sonفرزند پسر of an innkeeperصاحبخانه.
116
283000
3000
پسر يك مسافر خانه دار بود،
و پدر او عادت داشت كه به زيرزمين رفته،
05:01
And his fatherپدر used to go down into the basementزیر زمین
117
286000
3000
05:04
to tapشیر on the sidesدو طرف of casksبشکه of wineشراب
118
289000
2000
تا به كناره هاى بشكه هاى شراب ضربه بزند
05:06
to determineتعیین کنید how much wineشراب was left
119
291000
2000
تا مشخص كند چقدر شراب باقى مانده
05:08
and whetherچه to reorderتنظیم مجدد.
120
293000
2000
و آيا بايد دوباره سفارش بدهد يا نه
05:10
And so when AuenbruggerAuenbrugger becameتبدیل شد a physicianپزشک,
121
295000
2000
و بنابراين وقتى اونبروگر پزشك شد،
05:12
he beganآغاز شد to do the sameیکسان thing.
122
297000
2000
او شروع كرد كه همان كار را بكند.
05:14
He beganآغاز شد to tapشیر on the chestsسینه ها of his patientsبیماران,
123
299000
3000
او شروع كرد كه روى قفسه سينه يا
شكم بيمارانش ضربه بزند.
05:17
on theirخودشان abdomensشکم.
124
302000
2000
05:19
And basicallyاساسا everything we know about percussionکوبه ای,
125
304000
2000
و در واقع، هر چه كه ما در مورد دق كردن مى دانيم،
05:21
whichکه you can think of as an ultrasoundسونوگرافی of its day --
126
306000
4000
كه شما ميتوانيد به عنوان سونوگرافى آن زمان تصور كنيد
05:25
organعضو enlargementبزرگ شدن, fluidمایع around the heartقلب, fluidمایع in the lungsریه ها,
127
310000
3000
بزرگ شدن عضو، مايع اطراف قلب، مايع درون ريه ها
تغييرات داخل شكمى
05:28
abdominalشکم changesتغییرات --
128
313000
2000
05:30
all of this he describedشرح داده شده in this wonderfulفوق العاده manuscriptنسخه خطی
129
315000
2000
همه اينها را او در اين نسخه خطى فوق العاده بنام
05:32
"InventumInventum NovumNovum," "Newجدید Inventionاختراع,"
130
317000
3000
" inventum Novum"،" ابداع جديد"، توصيف كرده است،
05:35
whichکه would have disappearedناپدید شد into obscurityمبهم,
131
320000
2000
كه ميتوانست بطور ابهام آمیزی ناپديد شود،
05:37
exceptبجز for the factواقعیت that this physicianپزشک, Corvisartکورویسارت,
132
322000
3000
ولی در حقيقت اين پزشك، كرويزارت،
05:40
a famousمشهور Frenchفرانسوی physicianپزشک --
133
325000
2000
پزشك معروف فرانسوى،
05:42
famousمشهور only because he was physicianپزشک to this gentlemanنجیب زاده --
134
327000
3000
که معروفیتش بخاطر این بود که پزشك یک مرد متشخص بود،
05:45
Corvisartکورویسارت repopularizedتبلیغات and reintroducedدوباره وارد شد the work.
135
330000
4000
آن نسخه را دوباره معرفى و زنده كرد.
05:49
And it was followedدنبال شد a yearسال or two laterبعد
136
334000
2000
و به مدت يك تا دو سال بعد
05:51
by LaennecLaennec discoveringکشف the stethoscopeگوشی پزشکی.
137
336000
3000
اين نسخه توسط لنك كاشف استتوسكوپ دنبال شد.
05:54
LaennecLaennec, it is said, was walkingپیاده روی in the streetsخیابان ها of Parisپاریس
138
339000
3000
گفته شده ،كه لنك، در حال قدم زدن در يكى از خيابانهاى پاريس بوده
05:57
and saw two childrenفرزندان playingبازی کردن with a stickچوب.
139
342000
2000
و مشاهده ميكند كه دو كودك در حال بازى با يك چوب هستند
05:59
One was scratchingخارش at the endپایان of the stickچوب,
140
344000
3000
يكى از آنها ته چوب را خراش مى داد،
06:02
anotherیکی دیگر childکودک listenedگوش داد at the other endپایان.
141
347000
2000
و كودك ديگر در طرف ديگر گوش مى داد.
06:04
And LaennecLaennec thought this would be a wonderfulفوق العاده way
142
349000
2000
و لنك فكر كرد اين ميتواند راهى فوق العاده
06:06
to listen to the chestقفسه سینه or listen to the abdomenشکم
143
351000
2000
براى گوش دادن به سينه و شكم باشد
06:08
usingاستفاده كردن what he calledبه نام "the cylinderسیلندر."
144
353000
2000
با استفاده از چيزى كه او آن را "سيلندر" ناميد.
06:10
Laterبعد he renamedتغییر نام داد it the stethoscopeگوشی پزشکی.
145
355000
2000
بعدا او اسم آن را به استتوسكوپ تغيير داد.
06:12
And that is how stethoscopeگوشی پزشکی and auscultationگوش دادن was bornبدنیا آمدن.
146
357000
4000
و بدينگونه استتوسكوپ و سمع كردن متولد شد.
06:16
So withinدر داخل a fewتعداد کمی yearsسالها,
147
361000
2000
بنابراين در فاصله چند سال،
06:18
in the lateدیر است 1800s, earlyزود 1900s,
148
363000
2000
اواخر سالهاى ۱۸۰۰، اوايل ۱۹۰۰،
06:20
all of a suddenناگهانی,
149
365000
2000
بطور ناگهانى،
06:22
the barberسلمانی surgeonجراح had givenداده شده way
150
367000
3000
جراح آرايشگر جاى خود را به
پزشكى كه تلاش ميكرد بيمارى را تشخيص بدهد، داد.
06:25
to the physicianپزشک who was tryingتلاش کن to make a diagnosisتشخیص.
151
370000
3000
06:28
If you'llشما خواهید بود recallبه خاطر آوردن, priorقبل از to that time,
152
373000
2000
اگر به ياد داشته باشيد، قبل از آن زمان،
06:30
no matterموضوع what ailedمرطوب you, you wentرفتی to see the barberسلمانی surgeonجراح
153
375000
3000
تفاوتى نداشت كه چه كسالتى داشته ايد ، شما نزد جراح آرايشگر مى رفتيد
06:33
who woundزخم up cuppingکوک کردن you,
154
378000
2000
كه در نهايت شما را بادكش مى كرد،
06:35
bleedingخون ریزی you, purgingتمیز کردن you.
155
380000
2000
حجامت مى كرد، پاكسازى مى كرد،
06:37
And, oh yes, if you wanted,
156
382000
2000
و، اوه بله، اگر مى خواستيد،
06:39
he would give you a haircutاصلاح مو -- shortکوتاه on the sidesدو طرف, long in the back --
157
384000
3000
موهاى شما را هم كوتاه ميكرد، پهلوها كوتاه، پشت بلند
06:42
and pullکشیدن your toothدندان while he was at it.
158
387000
2000
و وقتى كه مشغول آن كار بود، دندان شما را هم مى كشيد.
06:44
He madeساخته شده no attemptتلاش کنید at diagnosisتشخیص.
159
389000
2000
او هيچ تلاشى براى تشخيص دادن نمى كرد.
06:46
In factواقعیت, some of you mightممکن well know
160
391000
2000
در واقع، بعضى از شما ممكن است به خوبى بدانيد
06:48
that the barberسلمانی poleقطب, the redقرمز and whiteسفید stripesراه راه,
161
393000
3000
كه ميله آرايشگاه، با راه راه سفيد و قرمز،
06:51
representsنشان دهنده the bloodخون bandagesباند of the barberسلمانی surgeonجراح,
162
396000
3000
نشان دهنده باندهاى خونى جراح آرايشگر است،
06:54
and the receptaclesمخازن on eitherیا endپایان
163
399000
2000
و مخزن هاى انتهايى هر طرف
06:56
representنمایندگی the potsگلدان ها in whichکه the bloodخون was collectedجمع آوری شده.
164
401000
3000
نشان دهنده ظروفى است كه خون در آن جمع آورى مى شد.
06:59
But the arrivalورود of auscultationگوش دادن and percussionکوبه ای
165
404000
3000
ولى ورود سمع و دق،
07:02
representedنمایندگی a seaدریا changeتغییر دادن,
166
407000
2000
نشانگر يك تغيير كيفى بود،
07:04
a momentلحظه when physiciansپزشکان were beginningشروع to look insideداخل the bodyبدن.
167
409000
3000
وقتى كه پزشكان شروع به ديدن درون بدن انسان كردند.
07:07
And this particularخاص paintingرنگ آمیزی, I think,
168
412000
3000
و اين نقاشى ويژه، فكر مى كنم،
07:10
representsنشان دهنده the pinnacleاوج, the peakاوج, of that clinicalبالینی eraدوران.
169
415000
3000
نشانگر نقطه اوج در آن عرصه بالينى است.
07:13
This is a very famousمشهور paintingرنگ آمیزی:
170
418000
2000
اين يك نقاشى بسيار معروف است:
07:15
"The Doctorدکتر" by Lukeلوقا Fildesفیدلز.
171
420000
3000
نقاشی "دكتر" توسط لوك فيلدس،
07:18
Lukeلوقا Fildesفیدلز was commissionedسفارش داده شد to paintرنگ this by Tateتیته,
172
423000
3000
لوك فيلدس توسط تيت استخدام شده بود تا اين نقاشى را بكشد،
07:21
who then establishedایجاد the Tateتیته Galleryآلبوم عکس.
173
426000
2000
كه بعدها گالرى تيت را تأسيس كرد.
07:23
And Tateتیته askedپرسید: Fildesفیدلز to paintرنگ a paintingرنگ آمیزی
174
428000
2000
و بعد تيت از فيلدس خواست تا يك نقاشى از
07:25
of socialاجتماعی importanceاهمیت.
175
430000
2000
اهميت اجتماعى (حرفه پزشکی و پزشکان) بكشد.
07:27
And it's interestingجالب هست that Fildesفیدلز pickedبرداشت this topicموضوع.
176
432000
3000
و جالب اين است كه فيلدس اين سوژه را انتخاب كرد.
07:30
Fildes'فیدلز oldestقدیمی ترین sonفرزند پسر, Philipفیلیپس,
177
435000
3000
پسر بزرگ فيلدس، فيليپس،
در سن نه سالگى در شب كريستمس، پس از يك بيمارى كوتاه فوت کرد،
07:33
diedفوت کرد at the ageسن of nineنه on Christmasکریسمس Eveحوا
178
438000
3000
07:36
after a briefمختصر illnessبیماری.
179
441000
2000
07:38
And Fildesفیدلز was so takenگرفته شده by the physicianپزشک
180
443000
3000
و فيلدس بسيار تحت تأثير پزشكى قرار گرفته بود
07:41
who heldبرگزار شد vigilاحتیاط at the bedsideبستر for two, threeسه nightsشب ها,
181
446000
4000
كه دو تا سه شب كنار تخت پسرش شب زنده دارى كرده بود،
07:45
that he decidedقرار بر این شد that he would try and depictتصور کن
182
450000
2000
براى همين او تصميم گرفت كه سعي كند تا
07:47
the physicianپزشک in our time --
183
452000
2000
نقش پزشك زمان ما را به تصوير بكشد
07:49
almostتقریبا a tributeاحترام to this physicianپزشک.
184
454000
2000
تقريبا اداى احترامى به اين پزشك.
07:51
And henceاز این رو the paintingرنگ آمیزی "The Doctorدکتر," a very famousمشهور paintingرنگ آمیزی.
185
456000
3000
و بنابراين نقاشى " دكتر" ، نقاشى بسيار معروفى است.
07:54
It's been on calendarsتقویم ها, postageپست الکترونیکی stampsتمبرها in manyبسیاری differentناهمسان countriesکشورها.
186
459000
3000
اين نقاشى در تقويم ها و تمبر هاى پستى بسيار از كشور ها بوده است.
07:57
I've oftenغالبا wonderedشگفت زده, what would Fildesفیدلز have doneانجام شده
187
462000
3000
من اغلب در شگفتم كه، فيلدس چه مى كرد
08:00
had he been askedپرسید: to paintرنگ this paintingرنگ آمیزی
188
465000
2000
اگر از او خواسته مى شد كه اين تابلو را
08:02
in the modernمدرن eraدوران,
189
467000
2000
را در دوران مدرن،
08:04
in the yearسال 2011?
190
469000
3000
در سال ۲۰۱۱ نقاشی کند ؟
08:07
Would he have substitutedجایگزین شد a computerکامپیوتر screenصفحه نمایش
191
472000
4000
آيا او صفحه كامپيوتر را جايگزين
جايى كه بيمار را كشيده بود مى كرد؟
08:11
for where he had the patientصبور?
192
476000
2000
08:13
I've gottenدریافت کردم into some troubleمشکل in Siliconسیلیکون Valleyدره
193
478000
2000
من در سيليكون ولى با گفتن اين كه بيمار در تخت
08:15
for sayingگفت: that the patientصبور in the bedبستر
194
480000
2000
تقريبا يك نماد تصويرى (آیکون)
08:17
has almostتقریبا becomeتبدیل شدن به an iconآیکون
195
482000
3000
از يك بيمار واقعى در كامپيوتر است
08:20
for the realواقعی patientصبور who'sچه کسی است in the computerکامپیوتر.
196
485000
3000
دچار مشكل شدم.
من در واقع در كامپيوتر يك عبارتى را براى اين شرايط ابداع كردم.
08:23
I've actuallyدر واقع coinedمشتاق a termدوره for that entityنهاد in the computerکامپیوتر.
197
488000
3000
08:26
I call it the iPatientiPatient.
198
491000
2000
و آن را "بيمار اينترنتى" ناميدم.
08:28
The iPatientiPatient is gettingگرفتن wonderfulفوق العاده careاهميت دادن all acrossدر سراسر Americaآمریکا.
199
493000
3000
"بيمار اينترنتى" در سرتاسر آمريكا تحت مراقبت فوق العاده قرار گرفته است.
08:31
The realواقعی patientصبور oftenغالبا wondersعجایب,
200
496000
2000
بيمار واقعى اغلب در تعجب است،
08:33
where is everyoneهر کس?
201
498000
2000
كه بقيه كجا هستند؟
08:35
When are they going to come by and explainتوضیح things to me?
202
500000
3000
چه زمانى قرار است كه بيايند و همه چيز را به من توضيح دهند؟
08:38
Who'sچه کسی in chargeشارژ?
203
503000
2000
چه كسى مسئول است؟
08:40
There's a realواقعی disjunctionاختلال betweenبین the patient'sبیماران perceptionادراک
204
505000
3000
بين ادراك بيمار و ادراك ما به عنوان پزشكان بهترين سیستم پزشكى
08:43
and our ownخودت perceptionsادراکات as physiciansپزشکان of the bestبهترین medicalپزشکی careاهميت دادن.
205
508000
3000
يك جدائى واقعى وجود دارد.
08:46
I want to showنشان بده you a pictureعکس
206
511000
2000
من مى خواهم به شما يك عكس نشان بدهم
08:48
of what roundsدور lookedنگاه کرد like
207
513000
2000
از اينكه گردهمايى هاى پزشكى در زمانى كه
08:50
when I was in trainingآموزش.
208
515000
2000
من در حال آموزش ديدن بودم، چگونه بود.
08:52
The focusتمرکز was around the patientصبور.
209
517000
2000
مركز توجه در اطراف بيمار بود.
08:54
We wentرفتی from bedبستر to bedبستر. The attendingشرکت کننده physicianپزشک was in chargeشارژ.
210
519000
3000
ما از يك تخت به تخت بعدى مى رفتيم. پزشك معالج مسئوليت را بر عهده داشت.
08:57
Too oftenغالبا these daysروزها,
211
522000
2000
اغلب اوقات اين روزها،
08:59
roundsدور look very much like this,
212
524000
2000
گردهمايى پزشكى بسيار شبيه اين است،
09:01
where the discussionبحث is takingگرفتن placeمحل
213
526000
2000
جايى كه بحثها در اطاقى بدوراز بيمار انجام مى گيرد.
09:03
in a roomاتاق farدور away from the patientصبور.
214
528000
3000
09:06
The discussionبحث is all about imagesتصاویر on the computerکامپیوتر, dataداده ها.
215
531000
3000
بحث و گفتگو در مورد تصاوير در كامپيوتر است (داده ها)،
09:09
And the one criticalبحرانی pieceقطعه missingگم شده
216
534000
2000
و موضوع (قطعه) مهم گم شده
09:11
is that of the patientصبور.
217
536000
2000
بيمار است.
من در حال حاضر تحت تاًثير تفكر دو داستانى
09:13
Now I've been influencedتحت تاثیر قرار گرفت in this thinkingفكر كردن
218
538000
3000
09:16
by two anecdotesحکایات that I want to shareاشتراک گذاری with you.
219
541000
3000
هستم كه الان مى خواهم با شما در ميان بگذارم.
اولى مربوط به دوست من است كه سرطان پستان داشت،
09:19
One had to do with a friendدوست of mineمال خودم who had a breastپستان cancerسرطان,
220
544000
3000
09:22
had a smallکوچک breastپستان cancerسرطان detectedشناسایی شده --
221
547000
3000
سرطان پستان كوچكى كه شناسايى شد
09:25
had her lumpectomyلامپکتومی in the townشهر in whichکه I livedزندگی می کرد.
222
550000
2000
در شهرى كه من در آن زندگى مى كردم، لامپكتومى شد.
09:27
This is when I was in Texasتگزاس.
223
552000
2000
اين زمانى است كه من در تگزاس بودم.
09:29
And she then spentصرف شده a lot of time researchingتحقیق
224
554000
3000
و او زمان بسيار زيادى را صرف تحقيق كرد
09:32
to find the bestبهترین cancerسرطان centerمرکز in the worldجهان
225
557000
3000
تا بهترين مركز سرطان در دنيا را
09:35
to get her subsequentمتعاقب careاهميت دادن.
226
560000
2000
براى مراقبت هاى بعدى خود پيدا كند.
09:37
And she foundپیدا شد the placeمحل and decidedقرار بر این شد to go there, wentرفتی there.
227
562000
3000
و او آن محل را پيدا كرد و تصميم گرفت به آنجا برود، و رفت.
09:40
Whichکدام is why I was surprisedغافلگیر شدن a fewتعداد کمی monthsماه ها laterبعد
228
565000
3000
و به همين دليل من خيلی شگفت زده شدم وقتى چند ماه بعد
09:43
to see her back in our ownخودت townشهر,
229
568000
3000
او را ديدم كه به شهر خودمان برگشته،
09:46
gettingگرفتن her subsequentمتعاقب careاهميت دادن with her privateخصوصی oncologistانکولوژی.
230
571000
3000
تا مراقبت هاى بعدى را تحت نظر انكولوژيست خصوصى خودش داشته باشد.
09:49
And I pressedفشرده شده her, and I askedپرسید: her,
231
574000
2000
من او را تحت فشار گذاشتم، و از او پرسيدم،
09:51
"Why did you come back and get your careاهميت دادن here?"
232
576000
3000
"چرا به اينجا برگشتى تا اينجا تحت درمان قرار بگيرى؟"
09:54
And she was reluctantبی میل to tell me.
233
579000
2000
او بى ميل بود كه به من بگويد.
09:56
She said, "The cancerسرطان centerمرکز was wonderfulفوق العاده.
234
581000
3000
او گفت، " مركز سرطان فوق العاده بود،
09:59
It had a beautifulخوشگل facilityامکانات,
235
584000
2000
امكانات زيبايى داشت،
10:01
giantغول atriumدهان, valetدروغ گفتن parkingپارکینگ,
236
586000
2000
سالن هاى بزرگ، پادو پاركينگ ها،
10:03
a pianoپیانو that playedبازی کرد itselfخودش,
237
588000
2000
پيانويى كه خودش مى نواخت،
10:05
a conciergeدربان that tookگرفت you around from here to there.
238
590000
3000
دربانى كه شما را از جايى به جاى ديگر مى برد،
10:08
But," she said,
239
593000
2000
اما " او گفت، اما
10:10
"but they did not touchدست زدن به my breastsسینه ها."
240
595000
4000
اما آنها دست به پستان هاى من نزدند."
10:14
Now you and I could argueجر و بحث
241
599000
2000
حالا من و شما مى توانيم بحث كنيم
10:16
that they probablyشاید did not need to touchدست زدن به her breastsسینه ها.
242
601000
2000
كه آنها احتمالا نيازى نداشتند كه پستان هاى او را لمس كنند.
10:18
They had her scannedاسکن شده insideداخل out.
243
603000
2000
آنها همه جاى او را اسكن كرده بودند،
10:20
They understoodفهمید her breastپستان cancerسرطان at the molecularمولکولی levelسطح;
244
605000
3000
آنها سرطان پستان او را در سطح مولكولى فهميده بودند؛
10:23
they had no need to touchدست زدن به her breastsسینه ها.
245
608000
2000
آنها هيچ نيازى به لمس پستان هاى او نداشتند.
10:25
But to her, it matteredمهم است deeplyعمیقا.
246
610000
3000
ولى براى او اين مسئله عميقاً اهميت داشت.
10:28
It was enoughکافی for her to make the decisionتصمیم گیری
247
613000
4000
به اندازه كافى كه تصميم بگيرد
مراقبت هاى بعدى را با انكولوژيست خصوصى خود بگيرد
10:32
to get her subsequentمتعاقب careاهميت دادن with her privateخصوصی oncologistانکولوژی
248
617000
3000
10:35
who, everyهرکدام time she wentرفتی,
249
620000
2000
كسي كه ، هر بار پيش او رفت،
10:37
examinedمورد بررسی قرار گرفت bothهر دو breastsسینه ها includingشامل the axillaryزیر بغل tailدم,
250
622000
3000
هر دو پستان هاى او را از جمله دم زير بغل را معاينه مى كرد،
10:40
examinedمورد بررسی قرار گرفت her axillaaxilla carefullyبا دقت,
251
625000
2000
زير بغل او را با دقت معاينه مى كرد،
10:42
examinedمورد بررسی قرار گرفت her cervicalگردن regionمنطقه, her inguinalپستاندار regionمنطقه,
252
627000
2000
منطقه دهانه رحم و منطقه كشاله ران را معاينه مى كرد،
10:44
did a thoroughکامل examامتحان.
253
629000
2000
و يك معاينه فيزيكى كامل انجام مى داد.
10:46
And to her, that spokeصحبت کرد of a kindنوع of attentivenessتوجه that she neededمورد نیاز است.
254
631000
4000
و براى او، آن نوع توجهى بود كه به آن نياز داشت.
10:50
I was very influencedتحت تاثیر قرار گرفت by that anecdoteحکایت.
255
635000
2000
من خيلى تحت تأثير اين داستان قرار گرفتم.
10:52
I was alsoهمچنین influencedتحت تاثیر قرار گرفت by anotherیکی دیگر experienceتجربه that I had,
256
637000
3000
همچنين، من تحت تأثير داستان ديگرى كه تجربه كرده بودم، قرار گرفتم،
10:55
again, when I was in Texasتگزاس, before I movedنقل مکان کرد to Stanfordاستنفورد.
257
640000
3000
دوباره، وقتى من در تگزاس بودم، قبل از اينكه به استنفورد نقل مكان كنم.
10:58
I had a reputationشهرت
258
643000
2000
من معروف بودم
11:00
as beingبودن interestedعلاقه مند in patientsبیماران
259
645000
2000
به علاقمند بودن به بيماران با خستگى مزمن.
11:02
with chronicمزمن fatigueخستگی.
260
647000
3000
11:05
This is not a reputationشهرت you would wishآرزو کردن on your worstبدترین enemyدشمن.
261
650000
4000
اين شهرتى نيست كه حتى براى بدترين دشمنان خود آرزو كنيد.
11:09
I say that because these are difficultدشوار patientsبیماران.
262
654000
3000
من اين را به اين علت مى گويم كه اينها بيماران دشوارى هستند.
11:12
They have oftenغالبا been rejectedرد شد by theirخودشان familiesخانواده ها,
263
657000
3000
آنها اغلب توسط اقوام خود طرد شده،
11:15
have had badبد experiencesتجربیات with medicalپزشکی careاهميت دادن
264
660000
2000
تجربه بدى از مراقبت هاى پزشكى داشته
11:17
and they come to you fullyبه طور کامل preparedآماده شده
265
662000
3000
و كاملا آماده پيش شما مى آيند
11:20
for you to joinپیوستن the long listفهرست of people
266
665000
2000
كه شما را به ليست طويلى از افرادى
11:22
who'sچه کسی است about to disappointناامید them.
267
667000
2000
كه قرار است آنها را نا اميد كنند اضافه كنید.
11:24
And I learnedیاد گرفتم very earlyزود on with my first patientصبور
268
669000
3000
و من خيلى زود با اولين بيمارم ياد گرفتم
11:27
that I could not do justiceعدالت
269
672000
2000
من نمى توانم عدالت را
11:29
to this very complicatedبغرنج patientصبور
270
674000
2000
براى اين بيماران پيچيده
11:31
with all the recordsسوابق they were bringingبه ارمغان آوردن
271
676000
2000
با تمام مداركى كه با خود مى آوردند
11:33
in a newجدید patientصبور visitبازدید کنید of 45 minutesدقایق.
272
678000
2000
در اولين جلسه ۴۵ دقيقه اى رعايت كنم.
11:35
There was just no way.
273
680000
2000
اين به هيچ وجه امكان نداشت.
11:37
And if I triedتلاش کرد, I'd disappointناامید them.
274
682000
3000
و اگر سعى مى كردم، آنها را نا اميد مى كردم.
و بنابراين من از اين روش استفاده كردم
11:40
And so I hitاصابت on this methodروش
275
685000
2000
11:42
where I invitedدعوت کرد the patientصبور
276
687000
2000
كه بيمارانى كه دعوت مى كردم مى خواستم تا
11:44
to tell me the storyداستان for theirخودشان entireکل first visitبازدید کنید,
277
689000
3000
داستان خود را در اولين ويزيت براى من تعريف كنند،
11:47
and I triedتلاش کرد not to interruptوقفه them.
278
692000
3000
و من سعى كنم حرف آنها را قطع نكنم.
11:50
We know the averageمیانگین Americanآمریکایی physicianپزشک
279
695000
2000
ما مى دانيم كه متوسط پزشكان آمريكايى
11:52
interruptsقطع می شود theirخودشان patientصبور in 14 secondsثانیه.
280
697000
3000
حرف بيمار را در فاصله ۱۴ ثانيه قطع مى كنند.
11:55
And if I ever get to heavenبهشت,
281
700000
2000
و اگر من به بهشت بروم
11:57
it will be because I heldبرگزار شد my pieceقطعه for 45 minutesدقایق
282
702000
3000
بخاطر اين خواهد بود كه من خودم را براى ۴۵ دقيقه نگه داشتم
و حرف بيمار خود را قطع نكردم.
12:00
and did not interruptوقفه my patientصبور.
283
705000
2000
12:02
I then scheduledبرنامه ریزی شده the physicalفیزیکی examامتحان for two weeksهفته ها henceاز این رو,
284
707000
3000
سپس من براى دو هفته آينده وقت معاينه فيزيكى به آنها مى دادم،
12:05
and when the patientصبور cameآمد for the physicalفیزیکی,
285
710000
2000
وقتى بيمار براى معاينه مى آمد،
12:07
I was ableتوانایی to do a thoroughکامل physicalفیزیکی,
286
712000
2000
من قادر بودم يك معاينه فيزيكى كامل انجام دهم،
12:09
because I had nothing elseچیز دیگری to do.
287
714000
2000
بخاطر اينكه كار ديگرى نداشتم كه انجام دهم.
12:11
I like to think that I do a thoroughکامل physicalفیزیکی examامتحان,
288
716000
3000
من دوست دارم فكر كنم كه من يك معاينه كامل انجام ميدهم،
12:14
but because the wholeکل visitبازدید کنید was now about the physicalفیزیکی,
289
719000
3000
ولى چون كل ويزيت حالا بخاطر معاينه فيزيكى بود،
12:17
I could do an extraordinarilyفوق العاده thoroughکامل examامتحان.
290
722000
3000
من ميتوانستم يك معاينه فوق العاده كامل انجام دهم.
12:20
And I rememberیاد آوردن my very first patientصبور in that seriesسلسله
291
725000
4000
و من به ياد دارم كه اولين بيمار من در آن سرى
12:24
continuedادامه یافت to tell me more historyتاریخ
292
729000
2000
به گفتن سابقه بيمارى خودش ادامه داد
12:26
duringدر حین what was meantبه معنای to be the physicalفیزیکی examامتحان visitبازدید کنید.
293
731000
3000
در حين چيزى كه قرار بود جلسه براى معاينه فيزيكى محسوب شود.
12:29
And I beganآغاز شد my ritualمراسم.
294
734000
2000
و من راه و روش معاینه خودم را شروع كردم.
12:31
I always beginشروع with the pulseنبض,
295
736000
2000
من هميشه با گرفتن نبض شروع ميكنم،
12:33
then I examineمعاینه کردن the handsدست ها, then I look at the nailناخن - میخ bedsتخت,
296
738000
3000
بعد دستها را معاينه مى كنم، سپس به بستر ناخن ها نگاه مى كنم ،
12:36
then I slideاسلاید my handدست up to the epitrochlearاپیتروکلر nodeگره,
297
741000
2000
بعد، دست خود را بالا به سمت غدد اپى تروكلئار مى لغزانم.
12:38
and I was into my ritualمراسم.
298
743000
2000
و من مشغول انجام آداب و رسوم خودم بودم.
12:40
And when my ritualمراسم beganآغاز شد,
299
745000
2000
و وقت روش معاینه من شروع شد،
12:42
this very volubleخوشگلی patientصبور
300
747000
2000
اين بيمار كه بسيار پر حرف بود
12:44
beganآغاز شد to quietساکت down.
301
749000
2000
شروع می كرد به ساكت شدن.
12:46
And I rememberیاد آوردن havingداشتن a very eerieعجیب و غریب senseاحساس
302
751000
3000
و من به ياد دارم كه يك احساس وهم آورى داشتم
12:49
that the patientصبور and I
303
754000
3000
كه من و بيمار
12:52
had slippedلیز خورد back into a primitiveاولیه ritualمراسم
304
757000
2000
برگشتيم به همان راه و روش ابتدايى
12:54
in whichکه I had a roleنقش
305
759000
2000
كه هم من در آن نقش داشتم
12:56
and the patientصبور had a roleنقش.
306
761000
2000
هم بيمار در آن نقش داشت.
12:58
And when I was doneانجام شده,
307
763000
2000
و وقتى كار من تمام شد،
13:00
the patientصبور said to me with some aweهیاهو,
308
765000
2000
بيمار با كمى بيم و هراس به من گفت،
13:02
"I have never been examinedمورد بررسی قرار گرفت like this before."
309
767000
3000
" من تا به حال مثل اين معاينه نشده بودم."
13:05
Now if that were trueدرست است,
310
770000
2000
حالا اگر اين واقعاً درست بوده،
13:07
it's a trueدرست است condemnationمحکومیت of our healthسلامتی careاهميت دادن systemسیستم,
311
772000
2000
محكوم واقعى نظام بهداشت و درمان ما است،
13:09
because they had been seenمشاهده گردید in other placesمکان ها.
312
774000
3000
بعلت اينكه آنها در جاهاى ديگر ديده شده بودند.
13:12
I then proceededاقدام کرد to tell the patientصبور,
313
777000
2000
وقتى بيمار در حال پوشيدن لباس بود
13:14
onceیک بار the patientصبور was dressedلباس پوشیده,
314
779000
2000
من اقدام كردم كه چيزهاى استانداردى كه شخص بايد در
13:16
the standardاستاندارد things that the personفرد mustباید have heardشنیدم in other institutionsمؤسسات,
315
781000
3000
ديگر مراكز مى شنيد را بيان كنم،
13:19
whichکه is, "This is not in your headسر.
316
784000
2000
مثل ، " اين در سر شما (ذهن شما)، نيست.
13:21
This is realواقعی.
317
786000
2000
اين واقعيت است.
13:23
The good newsاخبار, it's not cancerسرطان, it's not tuberculosisبیماری سل,
318
788000
3000
خبر خوب اين است، كه اين سرطان نيست، اين سل نيست،
13:26
it's not coccidioidomycosisکوکسییدویودیکوزیس or some obscureمبهم fungalقارچ infectionعفونت.
319
791000
3000
اين كوكسيديو مايكوزيس يا يك عفونت قارچى مبهم نيست،
13:29
The badبد newsاخبار is we don't know exactlyدقیقا what's causingباعث می شود this,
320
794000
3000
خبر بد اين است كه ما دقيقاً نمى دانيم چه چيزى باعث آن شده است،
13:32
but here'sاینجاست what you should do, here'sاینجاست what we should do."
321
797000
3000
ولى اين كارى است كه شما بايد انجام دهيد، اين كارى است كه ما بايد انجام دهيم."
13:35
And I would layغیر روحانی out all the standardاستاندارد treatmentرفتار optionsگزینه ها
322
800000
3000
و من تمام انتخابات ممكنه براى يك درمان استاندارد را كه
13:38
that the patientصبور had heardشنیدم elsewhereدر جاهای دیگر.
323
803000
3000
بيمار جاى ديگر شنيده بوده را مطرح مى كردم.
13:41
And I always feltنمد
324
806000
2000
و من هميشه احساس مى كردم
13:43
that if my patientصبور gaveداد up the questجستجو
325
808000
2000
كه اگر بيماران من دست از جستجوى
13:45
for the magicشعبده بازي doctorدکتر, the magicشعبده بازي treatmentرفتار
326
810000
3000
دكتر جادويى ، درمان جادويى برمی داشتند،
13:48
and beganآغاز شد with me on a courseدوره towardsبه سمت wellnessسلامتی,
327
813000
3000
و با من دوره اى را به سمت بهبودی آغاز می كردند،
13:51
it was because I had earnedبه دست آورده the right
328
816000
2000
به علت اين بود كه من اين حق را بدست آورده بودم
13:53
to tell them these things
329
818000
2000
كه به آنها اين چيزها را
13:55
by virtueتقوا of the examinationمعاینه.
330
820000
2000
توسط معاينه كردن بگويم.
13:57
Something of importanceاهمیت had transpiredفراموشت کرد in the exchangeتبادل.
331
822000
4000
در اين گفتگوی دوطرفه چيز مهمى فاش شده بود.
14:01
I tookگرفت this to my colleaguesهمکاران
332
826000
2000
من اين را به همكارانم
14:03
at Stanfordاستنفورد in anthropologyمردم شناسی
333
828000
2000
در دپارتمان انسان شناسى در استنفورد بردم
14:05
and told them the sameیکسان storyداستان.
334
830000
2000
و همين داستان را براى آنها گفتم.
14:07
And they immediatelyبلافاصله said to me,
335
832000
2000
و آنها بلافاصله به من گفتند،
14:09
"Well you are describingتوصیف a classicکلاسیک ritualمراسم."
336
834000
2000
" خوب شما داريد يك روش كلاسيك را توصيف مى كنيد."
14:11
And they helpedکمک کرد me understandفهمیدن
337
836000
2000
و آنها كمك كردند كه من بفهمم
14:13
that ritualsآداب و رسوم are all about transformationدگرگونی.
338
838000
3000
كه "راه و روش ها" اساسا در مورد تحولات و دگرگونی ها هستند.
14:16
We marryازدواج کن, for exampleمثال,
339
841000
2000
به عنوان مثال ما ازدواج مى كنيم،
14:18
with great pompپمپ and ceremonyمراسم and expenseهزینه
340
843000
3000
با شكوه بزرگ و مراسم و هزينه،
14:21
to signalسیگنال our departureعزیمت، خروج
341
846000
2000
تا خروجمان را از زندگى توام با تنهايى و بدبختى و بى كسى،
14:23
from a life of solitudeتنهایی and miseryبدبختی and lonelinessتنهایی
342
848000
2000
14:25
to one of eternalابدی blissسعادت.
343
850000
3000
به يك سعادت ابدى، ابلاغ كنند.
14:28
I'm not sure why you're laughingخندیدن.
344
853000
2000
من مطمئن نيستم شما چرا مى خنديد.
14:30
That was the originalاصلی intentقصد, was it not?
345
855000
2000
اين هدف اصلى بوده، مگر اينطور نبوده است؟
14:32
We signalسیگنال transitionsگذار of powerقدرت
346
857000
2000
ما انتقال قدرت را با آداب و رسوم خاصی نشان مى دهيم.
14:34
with ritualsآداب و رسوم.
347
859000
2000
14:36
We signalسیگنال the passageپاساژ of a life with ritualsآداب و رسوم.
348
861000
2000
ما گذرعمر را با آداب و رسوم نشان مى دهيم.
14:38
Ritualsآداب و رسوم are terriblyوحشتناک importantمهم.
349
863000
2000
آداب و رسوم، راه و روش ها، بسيار مهم هستند.
14:40
They're all about transformationدگرگونی.
350
865000
2000
آنها فقط در مورد دگرگونى ها صحبت مى كنند.
14:42
Well I would submitارسال to you
351
867000
2000
خوب من به شما نشان خواهم داد
14:44
that the ritualمراسم
352
869000
2000
كه رسمى، راه و روشی، كه
14:46
of one individualفردی comingآینده to anotherیکی دیگر
353
871000
2000
از يك فرد به فرد ديگر رسیده
14:48
and tellingگفتن them things
354
873000
2000
و به آنها چيزی می گوید
14:50
that they would not tell theirخودشان preacherواعظ or rabbiخرگوش,
355
875000
3000
كه واعظ ها و خاخام ها نگفته اند،
14:53
and then, incrediblyطور باور نکردنی on topبالا of that,
356
878000
2000
و سپس، بطرز فوق العاده اى، بالاتر از آن،
14:55
disrobingاز بین بردن and allowingاجازه می دهد touchدست زدن به --
357
880000
3000
لباس خود را در آورده و اجازه بدهد كه لمس شود،
14:58
I would submitارسال to you that that is a ritualمراسم of exceedingبیش از حد importanceاهمیت.
358
883000
4000
من به شما ارائه مى دهم كه اين يك رسم (روش) بسیار با اهميتی است.
15:02
And if you shortchangeاصلاحیه that ritualمراسم
359
887000
2000
و اگر شما اين روش را سرسری بگیرید،
15:04
by not undressingلباسشویی the patientصبور,
360
889000
2000
با اين كه لباس بيمار را در نياوريد ،
15:06
by listeningاستماع with your stethoscopeگوشی پزشکی on topبالا of the nightgownلباس شب,
361
891000
3000
با اينكه با استتوسكوپ خود از روى لباس خواب بيمار گوش دهيد،
15:09
by not doing a completeتکمیل examامتحان,
362
894000
2000
با اينكه يك آزمايش كامل انجام ندهيد،
15:11
you have bypassedدور زدن on the opportunityفرصت
363
896000
2000
شما از يك فرصت طلائی براى
15:13
to sealمهر the patient-physicianبیمار پزشک relationshipارتباط.
364
898000
4000
حفظ رابطه بين بيمار- پزشك را از دست داده اید.
15:17
I am a writerنویسنده,
365
902000
2000
من يك نويسنده هستم،
15:19
and I want to closeبستن by readingخواندن you a shortکوتاه passageپاساژ that I wroteنوشت
366
904000
4000
و مى خواهم با خواندن يك قطعه كوتاهى كه نوشتم
15:23
that has to do very much with this sceneصحنه.
367
908000
2000
كه خيلى به اين موضوع مرتبط است، صحبت خود را تمام كنم.
15:25
I'm an infectiousعفونی diseaseمرض physicianپزشک,
368
910000
2000
من يك پزشك متخصص بيماريهاى عفونى هستم،
15:27
and in the earlyزود daysروزها of HIVاچ آی وی, before we had our medicationsداروها,
369
912000
3000
و در روزهاى اول شناخت اچ آى وى (HIV)، قبل از اين كه برايش دارو داشتيم،
15:30
I presidedرئیس جمهور شد over so manyبسیاری scenesصحنه های like this.
370
915000
4000
من با خيلى از اين نوع صحنه ها سرو کار داشته ام،
15:34
I rememberیاد آوردن, everyهرکدام time I wentرفتی to a patient'sبیماران deathbedبستر مرگ,
371
919000
3000
و به ياد دارم كه هر بار به بستر مرگ بيمارى مى رفتم،
15:37
whetherچه in the hospitalبیمارستان or at home,
372
922000
2000
چه در بيمارستان يا در منزل،
15:39
I rememberیاد آوردن my senseاحساس of failureشکست --
373
924000
4000
من احساس شكست مى كردم
15:43
the feelingاحساس of I don't know what I have to say;
374
928000
2000
احساسى كه من نمى دانم چه بايد بگويم؛
15:45
I don't know what I can say;
375
930000
2000
نمى دانم چه مى توانم بگويم؛
15:47
I don't know what I'm supposedقرار است to do.
376
932000
2000
من نمى دانم چه قرار است انجام دهم.
15:49
And out of that senseاحساس of failureشکست,
377
934000
2000
و از آن احساس شكست،
15:51
I rememberیاد آوردن, I would always examineمعاینه کردن the patientصبور.
378
936000
3000
من به ياد دارم ، من هميشه بيمار را معاينه مى كردم.
15:54
I would pullکشیدن down the eyelidsپلک ها.
379
939000
2000
پلك هاى چشم را پائين مى كشيدم.
15:56
I would look at the tongueزبان.
380
941000
2000
به زبان آنها نگاه مى كردم.
15:58
I would percussسر و صدا the chestقفسه سینه. I would listen to the heartقلب.
381
943000
3000
قفسه سينه را دق مى كردم. به قلب بيمار گوش مى دادم.
16:01
I would feel the abdomenشکم.
382
946000
2000
شكم بيمار را لمس مى كردم.
16:03
I rememberیاد آوردن so manyبسیاری patientsبیماران,
383
948000
3000
من خيلى از بيماران را به ياد دارم.
16:06
theirخودشان namesنام ها still vividزنده on my tongueزبان,
384
951000
2000
نام آنها هنوز در خاطر من زنده است،
16:08
theirخودشان facesچهره ها still so clearروشن است.
385
953000
2000
صورت آنها هنوز برایم كاملا شفاف است.
16:10
I rememberیاد آوردن so manyبسیاری hugeبزرگ, hollowedتوخالی out, hauntedخالی از سکنه eyesچشم ها
386
955000
4000
من چشم هاى درشت، گود رفته و نگران آنها را به ياد دارم
16:14
staringخیره شدن up at me as I performedانجام this ritualمراسم.
387
959000
3000
كه وقتى اين متد (معاینه) را انجام مى دادم، خيره به من نگاه مى كردند.
16:17
And then the nextبعد day,
388
962000
2000
و دوباره روز بعد،
16:19
I would come, and I would do it again.
389
964000
2000
من مى رفتم، و دوباره آن كار را انجام مى دادم.
16:21
And I wanted to readخواندن you this one closingبسته شدن passageپاساژ
390
966000
3000
و من مى خواهم براى شما
16:24
about one patientصبور.
391
969000
2000
اين قطعه پايانى را در مورد يك بيمار بخوانم.
16:26
"I recallبه خاطر آوردن one patientصبور
392
971000
2000
" من يك بيمار را به ياد دارم
16:28
who was at that pointنقطه
393
973000
2000
كه در شرایطی بود
16:30
no more than a skeletonاسکلت
394
975000
2000
كه با اسكلت فرقى نداشت
با روكشى از پوست چروكيده،
16:32
encasedبسته بندی شده in shrinkingکوچک شدن skinپوست,
395
977000
2000
16:34
unableناتوان to speakصحبت,
396
979000
2000
عاجز از صحبت،
دهان او با "عفوت قارچى كانديدا" دلمه بسته بود،
16:36
his mouthدهان crustedخرد شده with candidaکاندیدا
397
981000
2000
16:38
that was resistantمقاوم to the usualمعمولی medicationsداروها.
398
983000
3000
كه به آنتى بيوتيك هاى معمول مقاوم بود.
16:41
When he saw me
399
986000
2000
وقتى او من را ديد که،
بعدا معلوم شد، آخرين ساعت هاى عمر او در زمين بوده است،
16:43
on what turnedتبدیل شد out to be his last hoursساعت ها on this earthزمین,
400
988000
2000
16:45
his handsدست ها movedنقل مکان کرد as if in slowآرام motionحرکت.
401
990000
3000
دست هاى او با حركت آهسته تكان خورد.
16:48
And as I wonderedشگفت زده what he was up to,
402
993000
2000
و همين كه داشتم فكر مى كردم كه او قصد چه كارى دارد،
16:50
his stickچوب fingersانگشتان madeساخته شده theirخودشان way
403
995000
2000
انگشت هاى قلمى و نازك او
16:52
up to his pajamaپیجما shirtپیراهن,
404
997000
2000
بالا به سمت پيراهن راحتى اش رفته
16:54
fumblingسرگردان with his buttonsدکمه ها.
405
999000
3000
و دكمه هايش را دستكارى كرد.
16:57
I realizedمتوجه شدم that he was wantingمیخواهم
406
1002000
2000
من متوجه شدم كه او مى خواست
16:59
to exposeدر معرض گذاشتن his wicker-basketسبد حصیری chestقفسه سینه to me.
407
1004000
3000
آن قفسه سينه لاغر و تركه اى خود را نشان دهد.
17:02
It was an offeringارائه, an invitationدعوت نامه.
408
1007000
3000
اين در واقع ارائه يك دعوت نامه بود.
17:05
I did not declineکاهش می یابد.
409
1010000
2000
و من هم دعوت او را رد نكردم.
17:07
I percussedناراحت. I palpatedدلم برات تنگ شده. I listenedگوش داد to the chestقفسه سینه.
410
1012000
3000
من دق كردم، لمس كردم و به قفسه سينه او گوش دادم.
17:10
I think he surelyمسلما mustباید have knownشناخته شده by then
411
1015000
2000
من فكر مى كنم كه او مطمئنا تا آن زمان ديگر مى دانست
17:12
that it was vitalحیاتی for me
412
1017000
2000
كه اين كار براى من حياتى است
17:14
just as it was necessaryلازم است for him.
413
1019000
2000
همانطور كه براى او هم ضرورى بود.
17:16
Neitherنه نه of us could skipجست و خیز this ritualمراسم,
414
1021000
3000
هيچكدام از ما نمى توانست اين متد معاینه را نادیده بگیرد.
17:19
whichکه had nothing to do with detectingتشخیص ralesریل ها in the lungریه,
415
1024000
3000
با اينكه هيچ ربطى به پيدا كردن صدای خس خس(رال هاى) ريه
17:22
or findingیافته the gallopگالوپ rhythmریتم of heartقلب failureشکست.
416
1027000
3000
يا پيدا كردن ريتم گالوپ، در نارسائى قلب هم نداشت،
17:25
No, this ritualمراسم was about the one messageپیام
417
1030000
3000
نه، ولی اين متد معاینه درباره يك پيغامى بود
17:28
that physiciansپزشکان have neededمورد نیاز است to conveyانتقال to theirخودشان patientsبیماران.
418
1033000
3000
كه پزشكان نياز داشته اند به بيماران خود برسانند.
17:31
Althoughبا اينكه, God knowsمی داند, of lateدیر است, in our hubrisهابریس,
419
1036000
2000
اگرچه، خدا مى داند، كه اين اواخر، به علت گستاخى
17:33
we seemبه نظر می رسد to have driftedرانده شد away.
420
1038000
2000
بنظر مى رسد كه از مسير رساننده اين پيغام دور شده ايم.
17:35
We seemبه نظر می رسد to have forgottenفراموش شده --
421
1040000
2000
ما بنظر مى رسد كه فراموش كرده ايم
17:37
as thoughگرچه, with the explosionانفجار of knowledgeدانش,
422
1042000
2000
مثل اينكه، با انفجار علم و دانش،
17:39
the wholeکل humanانسان genomeژنوم mappedنقشه برداری شده out at our feetپا,
423
1044000
3000
تمام ژنوم انسانى جلوی روی ما نقشه بسته اند،
17:42
we are lulledلعنتی into inattentionبی توجهی,
424
1047000
2000
مثل اینکه ما را با لالائی خوابانده اند،
17:44
forgettingفراموش کردن that the ritualمراسم is catharticcathartic to the physicianپزشک,
425
1049000
3000
فراموش كرده ايم كه اين راه و روش ها تطهیر کننده روح و روان پزشکان هستند،
17:47
necessaryلازم است for the patientصبور --
426
1052000
2000
ضرورى براى بيمار
17:49
forgettingفراموش کردن that the ritualمراسم has meaningبه معنی
427
1054000
2000
فراموش كرده ايم كه اين رسومات معنى دارند
17:51
and a singularمنحصر به فرد messageپیام to conveyانتقال to the patientصبور.
428
1056000
4000
و يك پيام منحصر به فرد كه بايد به بيمار برسد.
17:55
And the messageپیام, whichکه I didn't fullyبه طور کامل understandفهمیدن then,
429
1060000
3000
و آن پيغام ، كه من در آن زمان نمى فهميدم،
17:58
even as I deliveredتحویل داده شده it,
430
1063000
2000
با اينكه رساننده آن بودم،
18:00
and whichکه I understandفهمیدن better now is this:
431
1065000
3000
و الان بهتر آن را بهتر مى فهمم اين است:
18:03
I will always, always, always be there.
432
1068000
3000
" من هميشه، هميشه، هميشه آنجا خواهم بود.
18:06
I will see you throughاز طریق this.
433
1071000
2000
من در اين شرايط سخت كنار تو خواهم بود.
18:08
I will never abandonرها کردن you.
434
1073000
2000
من هرگز تو را رها نخواهم كرد.
18:10
I will be with you throughاز طریق the endپایان."
435
1075000
2000
من تا آخر با تو خواهم بود."
18:12
Thank you very much.
436
1077000
2000
بسیار از شما سپاسگزارم.
18:14
(Applauseتشویق و تمجید)
437
1079000
12000
(تشویق حاضران)
Translated by Kati Bahadori
Reviewed by Keighobad Esmaeilpour

▲Back to top

ABOUT THE SPEAKER
Abraham Verghese - Physician and author
In our era of the patient-as-data-point, Abraham Verghese believes in the old-fashioned physical exam, the bedside chat, the power of informed observation.

Why you should listen

Before he finished medical school, Abraham Verghese spent a year on the other end of the medical pecking order, as a hospital orderly. Moving unseen through the wards, he saw the patients with new eyes, as human beings rather than collections of illnesses. The experience has informed his work as a doctor -- and as a writer. "Imagining the Patient’s Experience" was the motto of the Center for Medical Humanities & Ethics, which he founded at the University of Texas San Antonio, where he brought a deep-seated empathy. He’s now a professor for the Theory and Practice of Medicine at Stanford, where his old-fashioned weekly rounds have inspired a new initiative, the Stanford 25, teaching 25 fundamental physical exam skills and their diagnostic benefits to interns.

He’s also a best-selling writer, with two memoirs and a novel, Cutting for Stone, a moving story of two Ethiopian brothers bound by medicine and betrayal.

He says: “I still find the best way to understand a hospitalized patient is not by staring at the computer screen but by going to see the patient; it's only at the bedside that I can figure out what is important.”

In 2011, Verghese was elected to the Institute of Medicine, which advises the government and private institutions on medicine and health on a national level.

More profile about the speaker
Abraham Verghese | Speaker | TED.com