ABOUT THE SPEAKER
Jeffrey Kluger - Senior Editor, TIME Magazine
A senior editor of science and technology reporting at TIME magazine, Jeffrey Kluger has written books on a wide range of science subjects, including the Polio vaccine, Apollo 13 and the effect of sibling relationships.

Why you should listen

Jeffrey Kluger is a senior editor at TIME magazine, where he has worked since 1996. In 1994, he co-authored Lost Moon: The Perilous Voyage of Apollo 13, which was the basis for the Tom Hanks film Apollo 13. His book about Jonas Salk and the Polio vaccine, Splendid Solution, was published in 2006. Three years later, he published Simplexity: Why Simple Things Become Complex (and Why Complex Things Can Be Made Simple). His latest book, The Sibling Effect, came out in 2011.

More profile about the speaker
Jeffrey Kluger | Speaker | TED.com
TEDxAsheville

Jeffrey Kluger: The sibling bond

Filmed:
754,229 views

Were you the favorite child, the wild child or the middle child? At TEDxAsheville, Jeffrey Kluger explores the profound life-long bond between brothers and sisters, and the influence of birth order, favoritism and sibling rivalry. (Filmed at TEDxAsheville.)
- Senior Editor, TIME Magazine
A senior editor of science and technology reporting at TIME magazine, Jeffrey Kluger has written books on a wide range of science subjects, including the Polio vaccine, Apollo 13 and the effect of sibling relationships. Full bio

Double-click the English transcript below to play the video.

00:12
TEDTED has alreadyقبلا persuadedمتقاعد شده me
to changeتغییر دادن my life in one smallکوچک way,
0
1041
4330
TED من را متقاعد به ایجاد یک تغییر کوچک
در زندگیم کرده،
00:16
by persuadingمتقاعد کردن me to changeتغییر دادن
the openingافتتاح of my speechسخنرانی - گفتار.
1
5395
3347
به این ترتیب که مرا وادار کرد
آغاز سخنرانی‌ام را عوض کنم.
00:19
I love this ideaاندیشه of engagementنامزدی.
2
8766
3075
من به شدت طرفدار ایده ارتباط هستم.
00:22
So, when you leaveترک کردن here todayامروز,
3
11865
2208
پس امروز وقتی این سالن را ترک می‌کنیم،
00:25
I'm going to askپرسیدن you
to engageمشغول کردن or re-engageمجددا تعامل کنید
4
14097
3926
از شما خواهم خواست تا ارتباط،
یا ارتباط دوباره برقرار کنید
00:29
with some of the mostاکثر importantمهم
people in your livesزندگی می کند:
5
18047
2762
با چند تا از مهمترین افراد زندگیتان:
00:31
your brothersبرادران and sistersخواهران.
6
20833
1459
خواهرها و برادرهایتان.
00:33
It can be a profoundlyعمیقا
life-affirmingتأیید زندگی thing to do,
7
22879
4019
این می‌تواند عمیقا شادی آفرین باشد.
00:37
even if it isn't always easyآسان.
8
26922
1817
حتی اگر کار آسانی نباشد.
00:40
This is a man namedتحت عنوان Elliotالیوت,
9
29938
2473
این مرد الیوت نام دارد.
00:43
for whomچه کسی things were very difficultدشوار.
10
32435
2952
که زندگی بسیار دشواری داشت.
00:46
Elliotالیوت was a drunkمست.
11
35411
1740
الیوت دائم الخمر بود.
00:48
He spentصرف شده mostاکثر of his life
battlingجنگیدن alcoholismمشروبات الکلی,
12
37175
3974
او بخش عمده زندگیش را
در مبارزه با اعتیاد به الکل،
00:52
depressionافسردگی, morphineمورفین addictionاعتیاد,
13
41173
2595
افسردگی و اعتیاد به مورفین گذراند،
00:54
and that life endedبه پایان رسید
when he was just 34 yearsسالها oldقدیمی.
14
43792
3403
و این زندگی وقتی که ۳۴ سال بیشتر نداشت
به پایان رسید.
00:58
What madeساخته شده things harderسخت تر for Elliotالیوت
is that his last nameنام was Rooseveltروزولت.
15
47806
4423
آنچه همه چیز را برای الیوت دشوارتر می‌کرد
این بود که نام خانوادگی‌اش روزولت بود.
01:03
And he could never quiteکاملا
get pastگذشته the comparisonsمقایسه ها
16
52253
2859
و هرگز نتوانست از زیر بار مقایسه
01:06
with his bigبزرگ brotherبرادر Teddyتدی,
17
55136
1715
با برادر بزرگترش «تدی» رهایی یابد،
01:07
for whomچه کسی things always seemedبه نظر می رسید
to come a little bitبیت easierآسان تر.
18
56875
3097
برادری که به نظر می رسید اوضاع همواره
برایش آسانتر است.
01:12
It wasn'tنبود easyآسان beingبودن Bobbyبابی, eitherیا.
19
61083
2600
«بابی» بودن هم آسان نبود.
01:14
He was alsoهمچنین the siblingخواهر و برادر of a presidentرئيس جمهور.
20
63707
2221
او هم برادر رئیس جمهور بود.
01:16
But he adoredعاشق his brotherبرادر, Jackجک.
21
65952
2351
اما او عاشق برادرش «جک» بود.
01:19
He foughtمبارزه کرد for him,
22
68327
1460
برایش مبارزه کرد،
01:20
he workedکار کرد for him.
23
69811
1560
برایش کار کرد.
01:22
And when Jackجک diedفوت کرد, he bledبیل for him, too.
24
71395
2980
و وقتی که جک مرد، انگار او هم تمام شد.
01:26
In the yearsسالها that followedدنبال شد,
Bobbyبابی would smileلبخند,
25
75244
3455
در سالهای پس از آن،
بابی لبخند می‌زد،
01:29
but it seemedبه نظر می رسید laboredکار کرد.
26
78723
1631
اما با مشقت.
01:31
He'dاو می خواهد loseاز دست دادن himselfخودت in his work,
27
80378
2107
خودش را وقف کارش کرد،
01:33
but it seemedبه نظر می رسید torturedشکنجه شده.
28
82509
1960
اما شکنجه بود.
01:35
Bobby'sبابی است ownخودت deathمرگ, so similarمشابه to John'sجان,
29
84493
3701
مرگ خود بابی، بسیار شبیه مرگ جان،
01:39
seemsبه نظر می رسد somehowبه نحوی fittingمناسب.
30
88218
1518
شایسته او به نظر می‌رسد.
01:41
Johnجان Kennedyکندی was robbedدزدیده شده of his youngجوان life;
31
90337
3187
جوانی جان کندی از او دزدیده شد،
01:44
Bobbyبابی seemedبه نظر می رسید almostتقریبا
to have been relievedتسکین دهنده of his.
32
93548
3667
انگار جوانی بابی نیز
از او دریغ شده بود.
01:49
There mayممکن است be no relationshipارتباط
that effectsاثرات us more profoundlyعمیقا,
33
98324
4507
شاید هیچ رابطه‌ای
تاثیری عمیق‌تر بر ما نمی‌گذارد،
01:53
that's closerنزدیک تر, finerدقیق تر, harderسخت تر,
34
102855
3344
که نزدیک‌تر، ظریف‌تر، دشوارتر،
01:57
sweeterشیرین تر, happierشادتر, sadderغمگین,
35
106223
3124
شیرین‌تر، شادتر، غمگین‌تر،
02:00
more filledپر شده with joyشادی or fraughtمملو with woeوای
36
109371
2978
و آکنده از شادی و غم باشد
02:03
than the relationshipارتباط we have
with our brothersبرادران and sistersخواهران.
37
112373
3266
بیش از رابطه‌ای که ما
با خواهر و برادرهایمان داریم.
02:07
There's powerقدرت in the siblingخواهر و برادر bondرابطه.
38
116114
2739
پیوندهای خواهر و برادری قدرت دارد.
02:11
There's pageantryنمایش با شکوه.
39
120174
1518
شکوه دارد.
02:14
There's petulancepetulance, too,
40
123220
1694
زودرنجی هم دارد،
02:15
as when Neilنیل Bushبوته,
41
124938
2443
مانند جمله مشهور نیل بوش،
02:18
siblingخواهر و برادر of bothهر دو a presidentرئيس جمهور
and a governorفرماندار, famouslyمعروف gripedgriped,
42
127405
3909
که هم برادر رئیس‌جمهور
و هم برادر فرماندار است، و گفته،
02:22
"I've lostکم شده patienceصبر for beingبودن comparedمقایسه کرد
to my olderمسن تر brothersبرادران,"
43
131338
5122
«از مقایسه شدن با برادران بزرگترم
به ستوه آمده‌ام،»
02:27
as if Jebملل آزاد حياتی and Georgeجورج W
were somehowبه نحوی responsibleمسئول
44
136484
3807
انگار که جب و جرج-دبلیو
مسئول رسوایی‌های مالی و وامی
02:31
for the savingsپس انداز and loanوام scandalرسوایی
and the messyبی نظم divorceطلاق
45
140315
2864
و طلاق پرسروصدای او بودند
02:34
that markedمشخص شده است Neilنیل in the publicعمومی eyeچشم.
46
143203
2691
که نیل را سر زبان‌ها انداخت.
02:38
But more importantمهم
than all of these things,
47
147264
2686
اما مهمتر از تمام این‌ها،
02:40
the siblingخواهر و برادر bondرابطه can be
a thing of abidingپایبند love.
48
149974
3221
پیوند خواهر- برادری، عشقی ابدی است.
02:44
Our parentsپدر و مادر leaveترک کردن us too earlyزود,
49
153219
1803
والدینمان خیلی زود ما را ترک می‌کنند،
02:46
our spouseهمسر and our childrenفرزندان
come alongدر امتداد too lateدیر است.
50
155635
3377
همسر و فرزند هم خیلی دیر در زندگی ما
پیدایشان می‌شود.
02:50
Our siblingsخواهران و برادران are the only onesآنهایی که
who are with us
51
159036
3038
خواهر-برادرها تنها چیزهایی هستند که
02:53
for the entireکل rideسوار شدن.
52
162098
1476
در تمام مسیر با ما هستند.
02:55
Over the arcقوس of decadesچند دهه,
there mayممکن است be nothing
53
164280
2647
طی دهه‌ها شاید چیزی نباشد که
02:57
that definesتعریف می کند us and formsتشکیل می دهد us
more powerfullyقدرتمند
54
166951
3525
که بیش از روابط با خواهر و برادرهایمان
03:01
than our relationshipارتباط
with our sistersخواهران and brothersبرادران.
55
170500
3199
به ما شکل داره و تعریفمان کند.
03:04
It was trueدرست است for me,
56
173723
1984
در مورد من اینطور بود،
03:06
it's trueدرست است for your childrenفرزندان
57
175731
2054
در مورد فرزندان شما هم همینطور است
03:08
and if you have siblingsخواهران و برادران,
it's trueدرست است for you, too.
58
177809
2484
و اگر خواهر و برادر دارید،
برای آنها هم همینطور است.
03:12
This pictureعکس was takenگرفته شده when Steveاستیو,
on the left, was eightهشت yearsسالها oldقدیمی.
59
181227
3942
این عکس وقتی گرفته شده که استیو،
در سمت چپ، هشت ساله بود.
03:16
I was sixشش, our brotherبرادر Garyگری was fiveپنج
and my brotherبرادر Bruceبروس was fourچهار.
60
185193
4959
من شش سال داشتم، برادرمان گری پنج سالش بود
و برادرم بروس چهار ساله.
03:21
I will not say what yearسال it was takenگرفته شده.
61
190176
2150
نمی‌گویم که این عکس در چه سالی گرفته شده.
03:23
It was not this yearسال.
62
192350
1593
امسال نبود.
03:24
(Laughterخنده)
63
193967
1317
(خنده حضار)
03:26
I openباز کن my newجدید bookکتاب, "The Siblingخواهر و برادر Effectاثر,"
64
195308
2759
کتاب جدیدم به نام «تاثیر خواهر برادری» را
03:29
on a Saturdayشنبه morningصبح,
65
198091
1464
با یک صبح شنبه شروع می‌کنم،
03:30
not long before this pictureعکس was takenگرفته شده,
66
199579
2388
که مربوط به کمی قبل از گرفتن این عکس بود،
03:32
when the threeسه olderمسن تر brothersبرادران decidedقرار بر این شد
that it mightممکن be a very good ideaاندیشه
67
201991
3720
مربوط به وقتی که سه برادر بزرگتر
فکر می‌کنند کار جالبی است اگر که
03:36
to lockقفل کردن the youngerجوانتر brotherبرادر
in a fuseفیوز cabinetکابینه in our playroomاتاق بازی.
68
205735
3483
برادر کوچکترشان را توی یک کمد فیوز برق
در اتاق بازی گذاشته و درش را قفل کنند.
03:40
(Laughterخنده)
69
209242
1134
(خنده حضار)‌
03:41
We were, believe it or not,
tryingتلاش کن to keep him safeبی خطر.
70
210400
3683
باور بکنید یا نه، فکر می‌کردیم
که داریم از او مراقبت می‌کنیم.
03:46
Our fatherپدر was a hotheadedhotheaded man,
71
215195
2939
پدرمان مرد آتشین‌مزاجی بود،
03:49
somebodyکسی who didn't take kindlyمحبت آمیز
to beingبودن disturbedمختل on Saturdayشنبه morningsصبح ها.
72
218158
4641
آدمی که هیچ خوشش نمی‌آمد
صبح‌های شنبه کسی مزاحمش شود.
03:53
I don't know what he thought his life
would be like on Saturdayشنبه morningsصبح ها
73
222823
3515
نمی‌دانم وقتی که چهار پسر آورد درباره این که
زندگی‌اش صبح‌های شنبه چه حال و هوایی دارد
03:57
when he had fourچهار sonsپسران,
74
226362
1155
چی فکر کرده بود.
03:58
agesسنین fourچهار yearsسالها oldقدیمی or youngerجوانتر
when the youngestجوانترین one was bornبدنیا آمدن,
75
227541
3045
پسرهایی که وقتی کوچکترینشان دنیا آمد،
بزرگترینشان چهار سالش بود.
04:01
but they weren'tنبودند quietساکت.
76
230610
1638
این بچه‌ها آرام نبودند.
04:03
He did not take to that well.
77
232272
1756
او هم راضی نبود.
04:05
And he would reactواکنش نشان می دهند to beingبودن
disturbedمختل on a Saturdayشنبه morningصبح
78
234488
3575
و شنبه ‌صبح‌ها که اعصابش خرد می‌شد
به این شکل واکنش نشان می‌داد که
04:09
by stalkingسرقت into the playroomاتاق بازی
79
238087
1886
بی‌صدا وارد اتاق بازی می‌شد
04:10
and administeringاداره کردن a very freewheelingها
formفرم of a corporalفیزیکی punishmentمجازات,
80
239997
3912
و نمایشی بی‌قیدوبند از تنبیه بدنی را
به اجرا می‌گذاشت،
04:14
lashingلنگش out at whoeverهر کس
was withinدر داخل arms'اسلحه' reachنائل شدن.
81
243933
2975
هر کسی را که جلوی ستش بود‌
کتک می‌زد.
04:18
We were by no meansبه معنای batteredضرب و شتم childrenفرزندان
but we did get hitاصابت,
82
247938
3552
ما اصلا و ابدا در دسته بچه‌های تحت خشونت
قرار نمی‌گرفتیم اما خب، کتک می‌خوردیم،
04:22
and we foundپیدا شد it terrifyingوحشتناک.
83
251514
1609
و به نظرمان وحشتناک بود.
04:24
So we devisedطراحی شده a sortمرتب سازی of
scatter-and-hideپراکنده و پنهان کردن drillمته.
84
253784
2970
بنابراین مانور فرار و قایم شدن
راه انداختیم.
04:27
(Laughterخنده)
85
256778
1035
(خنده حضار)
04:28
As soonبه زودی as we saw or heardشنیدم
the footstepsپای پیاده comingآینده,
86
257837
3902
به محض این که پدرمان را می‌دیدیم
یا صدای پایش را می‌شنیدیم
04:32
Steveاستیو, the oldestقدیمی ترین, would wriggleپاره شدن
underزیر the couchنیمکت,
87
261763
2969
استیو، بزرگترین بچه، لوله می‌شد زیر مبل،
04:35
I would diveشیرجه رفتن into the closetکمد لباس
in the playroomاتاق بازی,
88
264756
3644
من می‌پریدم توی کمد اتاق بازی،
04:39
Garyگری would diveشیرجه رفتن into
a window-seatصندلی کنار پنجره toyاسباب بازی chestقفسه سینه,
89
268424
2915
گری شیرجه می‌زد توی جعبه اسباب‌بازی‌ها،
04:42
but not before we closedبسته شد
Bruceبروس insideداخل the fuseفیوز boxجعبه.
90
271363
3525
ولی قبل از همه این‌ها،
بروس را می‌گذاشتیم داخل جعبه فیوز.
04:45
We told him it was
Alanآلن Shepard'sشپرد را spaceفضا capsuleکپسول,
91
274912
2847
بهش می‌گفتیم این کپسول فضایی الن شپرده،
(فضانورد آمریکایی)
04:48
and that somehowبه نحوی madeساخته شده it work better.
92
277783
1763
اینطوری بهتر بود.
04:50
(Laughterخنده)
93
279570
2141
(خنده حضار)
04:52
I dareجرات کن say my fatherپدر was never
fooledفریب خورده by this ruseزنگ زدن.
94
281735
3713
باید بگم که پدرم هرگز گول این کلک را نخورد
04:56
And it was only in laterبعد
yearsسالها that I beganآغاز شد to think
95
285472
2722
و سالها بعد از آن بود که فکر کردم
04:59
perhapsشاید it wasn'tنبود a good ideaاندیشه
to squeezeفشار دادن a four-year-oldچهار ساله
96
288218
2965
شاید چپاندن یک بچه چهار ساله
05:02
up againstدر برابر a panelپانل of old-styleسبک قدیمی,
un-screwableسازمان ملل متحد screwable high-voltageولتاژ بالا fusesفیوزها.
97
291207
5068
بغل یک صفحه فیوز کهنه با سیم‌های لخت
و ولتاژ بالا، کار درستی نبود.
05:07
(Laughterخنده)
98
296299
1439
(خنده حضار)
05:08
But my brothersبرادران and I,
even throughاز طریق those unhappyناراضی timesبار,
99
297762
4475
ولی من و برادرهایم،
حتی از آن دوران غمگین،
05:13
cameآمد throughاز طریق them, with something
that was clearروشن است and hardسخت and fine:
100
302261
5299
با نتیجه‌ای صریح بیرون آمدیم
که توضیحش دشوار است:‌
05:18
a primalنخستین appreciationقدردانی
for the bondرابطه we sharedبه اشتراک گذاشته شده.
101
307584
3624
قدرشناسی‌ نهادینه از پیوند مشترکمان.
05:22
We were a unitواحد -- a loudبا صدای بلند, messyبی نظم
102
311639
3717
ما یک واحد بودیم --
یک واحد پرسروصدا، نامرتب
05:26
brawlingbrawling, loyalوفادار, lovingبا محبت,
103
315380
2815
پرزدوخورد، وفادار، مهربان،
05:29
lastingماندنی unitواحد.
104
318219
1416
و بادوام.
05:31
We feltنمد much strongerقوی تر that way
than we ever could as individualsاشخاص حقیقی.
105
320400
4400
موقع باهم بودن نسبت به وقتی که تنها بودیم
احساس قدرت بیشتری می‌کردیم.
05:35
And we knewمی دانست that as our livesزندگی می کند wentرفتی on,
106
324824
2477
و می‌دانستیم که با پیش رفتن زندگی،
05:38
we could always be ableتوانایی
to call on that strengthاستحکام.
107
327325
2525
همیشه می‌توانیم روی این قدرت
حساب کنیم.
05:42
We're not aloneتنها.
108
331299
1383
ما تنها نبودیم.
05:43
Untilتا زمان 15 yearsسالها agoپیش,
109
332706
1778
تا ۱۵ سال پیش،
05:45
scientistsدانشمندان didn't really payپرداخت much
attentionتوجه to the siblingخواهر و برادر bondرابطه.
110
334508
3354
دانشمندان اهمیت چندانی
به پیوند خواهر برادری نمی‌دادند.
05:48
And with good reasonدلیل:
111
337886
1239
و دلیل خوبی هم داشتند:
05:50
you have just one motherمادر,
you have just one fatherپدر
112
339149
3126
شما یک مادر دارید،
یک پدر دارید،
05:53
if you do marriageازدواج right,
you have one spouseهمسر for life.
113
342299
3300
اگر ازدواج درستی بکنید،
یک همسر برای تمام زندگی دارید.
05:56
Siblingsخواهر و برادر can claimادعا
noneهیچ کدام of that uniquenessمنحصر به فرد.
114
345623
2578
خواهر- برادرها نمی توانند ادعای هیچ کدام
از این ویژگیها را داشته باشند.
05:59
They're interchangeableقابل تعویض است, fungibleقابل تعویض,
a kindنوع of householdلوازم منزل commodityکالا.
115
348225
4385
آنها قابل تغییرند، قابل معاوضه‌اند،
یک جور وسایل خانگی‌اند.
06:03
Parentsوالدین setتنظیم up shopفروشگاه and beginشروع stockingجوراب زنانه ساقه بلند
theirخودشان shelvesقفسه with inventoryفهرست,
116
352634
4261
والدین مغازه می‌زنند و شروع می‌کنند به
پر کردن قفسه‌ها با اجناس،
06:07
the only limitationمحدودیت beingبودن spermاسپرم,
eggتخم مرغ and economicsاقتصاد.
117
356919
3037
تنها محدودیت، اسپرم، تخمک و پول است.
06:10
(Laughterخنده)
118
359980
1007
(خنده حضار )
06:12
As long as you can keep breathingنفس كشيدن,
you mayممکن است as well keep stockingجوراب زنانه ساقه بلند.
119
361011
3397
تا وقتی که شما می‌توانید نفس بکشید،
می‌توانید این قفسه‌ها را پر کنید.
06:15
Now, natureطبیعت is perfectlyکاملا happyخوشحال
with that arrangementآرایش,
120
364432
3680
طبیعت با این سازوکار هیچ مشکلی ندارد،
06:19
because our primalنخستین directiveدستورالعمل here
121
368136
2688
چرا که مسیر اولیه ما در اینجا
06:21
is to get as manyبسیاری of our genesژن ها
as possibleامکان پذیر است into the nextبعد generationنسل.
122
370848
3708
تا حد امکان انتقال ژن‌های خود
به نسل بعدی است.
06:26
Animalsحیوانات wrestleکشتی گرفتن with
these sameیکسان issuesمسائل, too,
123
375581
2796
حیوانات هم با این مسئله
دست و پنجه نرم می‌کنند.
06:29
but they have a more straightforwardساده way
of dealingمعامله with things.
124
378401
3428
اما روش آنها برای مواجهه با مسائل
به مراتب سرراست‌تر است.
06:32
A crestedخسته شده penguinپنگوئن that has laidگذاشته two eggsتخم مرغ
will take a good look at them
125
381853
3687
پنگوئن کاکل‌داری که دو تخم گذاشته
آنها را خوب نگاه می‌کند
06:36
and bootبوت کردن the smallerکوچکتر one out of the nestلانه,
126
385564
2635
و کوچکتر را از لانه به بیرون پرت می‌کند،
06:39
the better to focusتمرکز her attentionsتوجه
on the presumablyاحتمالا heartierheartier chickجوجه
127
388223
3662
بهتر است روی جوجه‌ بالقوه سالم‌تر
06:42
in the biggerبزرگتر shellپوسته.
128
391909
1399
توی تخم بزرگتر تمرکز کند.
06:45
A blackسیاه eagleعقاب will allowاجازه دادن
all of her chicksجوجه ها to hatchدریچه
129
394366
3258
عقاب سیاه می‌گذارد همه جوجه‌ها
از تخم بیرون بیایند
06:48
and then standایستادن back while the biggerبزرگتر onesآنهایی که
fightمبارزه کردن it out with the little onesآنهایی که,
130
397648
3927
و بعد عقب می‌ایستد و مبارزه جوجه‌های
بزرگتر با کوچکترها را تماشا می‌کند،
06:52
typicallyمعمولا rippingپاره شدن them to ribbonsروبان
131
401599
1671
که معمولا دارند پاره‌پاره‌شان می‌کنند
06:54
and then settlingحل و فصل back
to growرشد up in peaceصلح.
132
403294
2173
و بعد با خیال راحت آماده رشد می‌شوند.
06:57
Pigletsشمش, cuteجذاب as they are,
133
406587
2104
بچه خوک‌ها با تمام بامزگی،
06:59
are bornبدنیا آمدن with a strangeعجیب
little outwardبیرون setتنظیم of pointingاشاره کردن teethدندان ها,
134
408715
4105
با یک جور دندان‌های تیز رو به بیرون
متولد می‌شوند،
07:03
that they use to jabجب at one anotherیکی دیگر
135
412844
1887
که آنها را توی بدن هم فرومی‌کنند
07:05
as they competeرقابت کن
for the choicestchoicest nursingپرستاری spotsنقاط.
136
414755
2803
و بر سر جای بهتر برای شیرخوردن از مادر
رقابت می‌کنند.
07:10
The problemمسئله for scientistsدانشمندان
137
419685
1598
مشکل دانشمندان این بود که
07:12
was that this wholeکل ideaاندیشه of siblingsخواهران و برادران
as second-classدرجه دوم citizensشهروندان
138
421892
4881
ایده «خواهروبرادرها به عنوان
شهروند درجه دو» به طور کامل
07:17
never really seemedبه نظر می رسید to holdنگه دارید up.
139
426797
2837
هرگز به نظر نمی‌رسید که سوژه‌ای قوی باشد.
07:21
After the researchersمحققان
had learnedیاد گرفتم all they could
140
430046
3626
بعد از آن که دانشمندان تا جایی که توانستند
اطلاعات کسب کردند
07:24
from the relationshipsروابط in the familyخانواده,
mothersمادران and other relationshipsروابط,
141
433696
5920
از روابط خانوادگی، مادران و دیگر روابط،
07:30
they still cameآمد up with some
temperamentalخون گرم darkتاریک است matterموضوع
142
439640
3211
همچنان یک مسئله تاریک و سرشتی را
مطرح کردند
07:33
that was pullingکشیدن at us,
143
442875
1343
که به ما تحمیل می‌شد،
07:35
exertingاعمال a gravityجاذبه زمین all its ownخودت.
144
444242
2155
و جاذبه خود را اعمال می‌کرد.
07:37
And that could only be our siblingsخواهران و برادران.
145
446421
2332
و این فقط می‌توانست
خواهر و برادرهای ما باشد.
07:40
Humansانسان are no differentناهمسان from animalsحیوانات.
146
449806
4012
انسان‌ها با حیوانات فرقی ندارند.
07:44
After we are bornبدنیا آمدن, we do whateverهر چه we can
147
453842
4276
ما بعد از تولد، هر کاری که بتوانیم می‌کنیم
07:49
to attractجذب the attentionتوجه of our parentsپدر و مادر,
148
458142
2074
تا توجه والدینمان را جلب کنیم،
07:51
determiningتعیین کردن what our strongestقوی ترین
sellingفروش pointsنکته ها are
149
460240
3196
بهترین نقاط قوت خود را کشف کرده
07:54
and marketingبازار یابی them ferociouslyبی رحمانه.
150
463460
2291
و بی‌رحمانه آنها را عرضه می‌کنیم.
07:56
Someone'sکسی the funnyخنده دار one,
someone'sکسی هست the prettyبسیار one,
151
465775
2556
یکی بامزه است،
یکی قشنگ است،
07:59
someone'sکسی هست the athleteورزشکار,
someone'sکسی هست the smartهوشمندانه one.
152
468355
4182
یکی ورزشکاراست،
یکی باهوش،
08:04
Scientistsدانشمندان call this "deidentificationdeidentification."
153
473625
2401
دانشمندان به این میگویند «هویت‌زدایی.»
08:07
If my olderمسن تر brotherبرادر
is a high-schoolدبیرستان footballفوتبال playerبازیکن --
154
476588
2667
اگر برادر بزگتر من
بازیکن فوتبال دبیرستان بود --
08:10
whichکه, if you saw my olderمسن تر
brotherبرادر, you'dمی خواهی know he was not --
155
479279
2911
که اگر برادر بزرگترم را یادتان باشد،
می‌دانید که فوتبالیست نبود --
08:13
I could becomeتبدیل شدن به a high-schoolدبیرستان
footballفوتبال playerبازیکن, too
156
482214
2550
من هم می توانستم بازیکن فوتبال بشوم،
08:15
and get at mostاکثر 50 percentدرصد of the applauseتشویق و تمجید
in my familyخانواده for doing that.
157
484788
5587
و با این کار دستکم ۵۰ درصد از
تحسین و توجه خانواده‌ام را جلب کنم.
08:21
Or, I could becomeتبدیل شدن به studentدانشجو
councilشورا presidentرئيس جمهور
158
490399
3517
یا، می‌توانستم رئیس شورای دانشجویان شده
08:24
or specializeمتخصص in the artsهنر
159
493940
1971
یا در هنر تخصص پیدا کنم
08:26
and get 100 percentدرصد
of the attentionتوجه in that areaمنطقه.
160
495935
3019
و صد در صد توجهشان را در این زمینه بگیرم.
08:30
Sometimesگاهی parentsپدر و مادر contaminateآلودگی
the identificationشناسایی processروند,
161
499917
3862
گاهی والدین روند هویت‌زدایی را
مختل می‌کنند،
08:34
communicatingارتباط برقرار کردن to theirخودشان kidsبچه ها subtlyزیرکانه or not,
162
503803
2647
با بچه‌ها ارتباط کمی دارند یا
اصلا ندارند،
08:37
that only certainمسلم - قطعی kindsانواع of accomplishmentsدستاوردهای
will be applaudedمتشکرم in the home.
163
506474
4304
بطوری که انواع خاصی از موفقیت‌ها
در خانه مورد تشویق قرار می‌گیرد.
08:42
Joeجو Kennedyکندی was famousمشهور for this,
164
511556
2524
جو کندی به این مسئله مشهور بود،
08:45
makingساخت it clearروشن است to his nineنه childrenفرزندان
165
514104
2154
برای ۹ فرزندش روشن ساخته بود
08:47
that they were expectedانتظار می رود to competeرقابت کن
with one anotherیکی دیگر in athleticsورزشکاری
166
516282
3174
که انتظار می‌رود در ورزش
با هم رقابت کنند
08:50
and were expectedانتظار می رود to winپیروزی,
167
519480
2251
و انتظار می‌رود که برنده شوند،
08:52
lestمبادا they be madeساخته شده to eatخوردن
in the kitchenآشپزخانه with the help,
168
521755
3210
تا مجبور نشوند به عنوان تنبیه پیش خدمتکار
در آشپزخانه غذا بخورند،
08:55
ratherنسبتا than in the diningناهار خوری roomاتاق
with the familyخانواده.
169
524989
2809
به جای این که کنار خانواده توی
اتاق غذاخوری بنشینند.
08:59
It's no wonderتعجب
170
528934
1177
بی‌خود نیست که
09:01
that scrawnyترسناک second-bornمتولد دوم Jackجک Kennedyکندی
foughtمبارزه کرد so hardسخت to competeرقابت کن
171
530135
4658
جک کندی پسر نحیف دومی
سخت تلاش کرد تا
09:05
with his fitterتمیز کننده firstbornاولین فرزند brotherبرادر, Joeجو,
172
534817
2395
با جو، برادر اولی ورزشکارتر خود رقابت کند
09:08
oftenغالبا at his perilخطرات,
173
537236
1542
که اغلب به شکستش منتهی می‌شد،
09:09
at one pointنقطه, engagingجذاب
in a bicycleدوچرخه raceنژاد around the houseخانه
174
538802
3449
که یک بارش مسابقه دوچرخه‌سواری
دور خانه بود
09:13
that resultedنتیجه گرفت in a collisionبرخورد
costingهزینه کردن Johnجان 28 stitchesبخیه.
175
542275
4364
و به تصادف کشید و
۲۸ تا بخیه برای جان باقی گذاشت.
09:17
Joeجو walkedراه می رفت away essentiallyاساسا unharmedبی ضرر.
176
546663
2433
جو بدون کوچکترین آسیبی راهش را گرفت و رفت.
09:21
Parentsوالدین exacerbateتشدید می شود this problemمسئله furtherبیشتر
177
550134
2915
وادین این مشکل را وخیم‌تر می‌کنند
09:24
when they exhibitنمایشگاه favoritismفانتزی,
178
553073
2572
وقتی بین بچه‌ها فرق می‌گذارند،
09:26
whichکه they do overwhelminglyبه شدت,
no matterموضوع how much they admitاقرار کردن it.
179
555669
4514
کاری که زیاد انجامش می‌دهند،
هرچند زیاد به آن اعتراف نمی‌کنند.
09:31
A studyمطالعه I citeبگو in this TIME magazineمجله
coveringپوشش in the bookکتاب "The Siblingخواهر و برادر Effectاثر,"
180
560207
4569
تحقیقی در این مجله تایم آورده‌ام و در کتاب
«تاثیر خواهر-برادری» به آن پرداخته‌ام،
09:35
foundپیدا شد 70 percentدرصد of fathersپدران
and 65 percentدرصد of mothersمادران
181
564800
4931
می‌گوید که ۷۰ درصد از پدرها
و ۶۵ درصد از مادرها
09:40
exhibitنمایشگاه a preferenceترجیح
for at leastکمترین one childکودک.
182
569755
3179
به دست‌کم یک فرزندشان عشق بیشتری
نشان می‌دهند.
09:43
And keep in mindذهن here --
the keywordکلمه کلیدی is "exhibitنمایشگاه."
183
572958
3872
و دقت کنید که
کلیدواژه در اینجا «نشان دادن» است.
09:47
The remainingباقی مانده است parentsپدر و مادر mayممکن است simplyبه سادگی be doing
a better jobکار of concealingپنهان کردن things.
184
576854
4463
بقیه پدرومادرها صرفا بهتر بلدند
که چنین چیزی را پنهان کنند.
09:52
(Laughterخنده)
185
581341
1866
(خنده حضار)
09:54
I like to say that 95 percentدرصد
of all parentsپدر و مادر have a favoriteمورد علاقه,
186
583231
5540
۹۵ درصد از تمام والدین
یک بچه سوگلی دارند،
09:59
fiveپنج percentدرصد are lyingدروغ گویی about it.
187
588795
2359
پنج درصد در این باره دروغ می‌گویند.
10:02
The exceptionاستثنا is my wifeهمسر and me.
188
591178
1891
من و زنم استثنا هستیم.
10:04
Honestlyصادقانه, we do not have a favoriteمورد علاقه.
189
593093
2671
صادقانه بگویم، ما بچه سوگلی نداریم.
10:06
(Laughterخنده)
190
595788
2081
(خنده حضار)
10:08
It's not parents'والدین' faultعیب that they harborبندرگاه
feelingsاحساسات of favoritismفانتزی.
191
597893
3580
این که والدین یکی از بچه‌ها را
بیشتر دوست دارند، گناه آنها نیست.
10:12
And here, too, our naturalطبیعی است
wiringسیم کشی is at work.
192
601497
3110
و اینجا هم پای سیستم طبیعی ما در میان است.
10:16
FirstbornsFirstborns are the first productsمحصولات
on the familialخانوادگی assemblyمونتاژ lineخط.
193
605116
4627
بچه‌های اول در خط تولید خانوادگی
اولین محصولاتند.
10:20
Parentsوالدین typicallyمعمولا get two yearsسالها
of investingسرمایه گذاری dollarsدلار, caloriesکالری
194
609767
4949
معمولا والدین دو سال را صرف سرمایه‌گذاری
پولی، غیرمالی
10:25
and so manyبسیاری other resourcesمنابع in them,
195
614740
2330
و منابع بسیار دیگر روی آنها می‌کنند،
10:28
so that by the time
the secondدومین bornبدنیا آمدن comesمی آید alongدر امتداد,
196
617094
3068
به این ترتیب تا وقتی که بچه دوم بیاید،
10:31
the firstbornاولین فرزند is alreadyقبلا ...
it's what corporationsشرکت ها call "sunkغرق شد costsهزینه ها,"
197
620186
4273
اولی دیگر ... این چیزیست که شرکت‌ها
بهش می‌گویند «هزینه نابرگشتنی،»
10:35
you don't want to disinvestdisinvest in this one
198
624483
2401
نمی‌خواهید روی این یکی سرمایه‌گذاری نکنید
10:37
and launchراه اندازی the R&ampتقویت کننده;D on the newجدید productتولید - محصول.
199
626908
2022
و یک بخش «تحقیق و توسعه»
روی محصول جدید راه می‌اندازید.
10:39
(Laughterخنده)
200
628954
1063
(خنده حاضران)
10:41
So what we beginشروع to do is say,
"I'm going to leanلاغر to the Macمک OSسیستم عامل X
201
630041
5076
کاری که می‌کنیم مثل این می‌ماند که بگوییم،
«می‌خواهم با مک اواس ۱۰ کار کنم
10:46
and let the Macمک OSسیستم عامل XIیازدهم come out
in a coupleزن و شوهر of yearsسالها."
202
635141
2867
تا چند سال دیگر که مک اواس ۱۱
بیرون می‌آید.»
10:49
So we tendگرایش داشتن to leanلاغر in that directionجهت.
203
638032
1862
یعنی گرایش ما به این سمت متمایل است.
10:50
(Laughterخنده)
204
639918
1132
(خنده حضار)
10:52
But there are other forcesنیروها at work, too.
205
641074
2385
اما اینجا عوامل دیگری هم هستند.
10:54
One of the sameیکسان studiesمطالعات I lookedنگاه کرد at
bothهر دو here and in the bookکتاب foundپیدا شد that,
206
643483
5239
یکی دیگر از دو تحقیقی که اینجا و در کتاب
آوردم می‌گوید،
10:59
improbablyباور نکردنی, the mostاکثر commonمشترک favoriteمورد علاقه
for a fatherپدر is the last-bornlast-born daughterفرزند دختر.
207
648746
6876
به احتمال کم، رایج‌ترین سوگلی برای پدر،
آخرین دختر،
11:06
The mostاکثر commonمشترک favoriteمورد علاقه
for a motherمادر is the firstbornاولین فرزند sonفرزند پسر.
208
655646
3870
و رایج‌ترین سوگلی برای مادر،
اولین پسر است.
11:10
Now, this isn't Oedipalفرويدي; never mindذهن
what the FreudiansFreudians would have told us
209
659540
3602
این به اُدیپ هیچ ربطی ندارد؛
چیزهایی که فرویدی‌ها
11:14
a hundredصد yearsسالها agoپیش.
210
663166
1159
صد سال پیش گفته‌اند را
فراموش کنید.
11:15
And it's not just that fathersپدران
are habituallyبر حسب عادت wrappedپیچیده شده around
211
664349
2876
فقط این نیست که پدرها عادتاً

11:18
the fingersانگشتان of theirخودشان little girlsدختران,
212
667249
1649
دور دخترهای کوچولویشان می‌گردند،
11:19
thoughگرچه I can tell you that,
as the fatherپدر of two girlsدختران,
213
668922
2659
هرچند به عنوان پدر دو دختر، به شما بگویم
11:22
that partبخشی definitelyقطعا playsنمایشنامه a roleنقش.
214
671605
1975
که این مسئله قطعا نقش دارد.
11:25
Ratherنسبتا, there is a certainمسلم - قطعی
reproductiveباروری narcissismخودشیفتگی at work.
215
674735
4011
بلکه، یک خودشیفتگی بازآفرینی
در این میان مطرح است.
11:29
Your opposite-genderجنس مخالف kidsبچه ها
216
678770
4812
فرزندان از جنس متضاد شما
11:34
can never resembleشبیه به you exactlyدقیقا.
217
683606
3713
هیچوقت نمی‌توانند عین شما باشند.
11:38
But if somehowبه نحوی they can resembleشبیه به
you temperamentallytemperamentally,
218
687343
3384
اما اگر بتوانند از نظر
خلق‌‌وخو به شما بروند،
11:41
you'llشما خواهید بود love them all the more.
219
690751
1712
عشق شما به آنها چندین برابر میشود.
11:43
As the resultنتيجه, the fatherپدر
who is a businessmanتاجر will just meltذوب شدن
220
692487
5023
در نتیجه، پدری که تاجر است،
قند توی دلش آب می‌شود،
11:48
at the ideaاندیشه of his MBAMBA daughterفرزند دختر
with a tough-as-nailsسخت به عنوان ناخن worldviewجهان بینی.
221
697534
5633
از فکر این که دخترش با مدرک ام.بی.ای
دیدگاهی تیزبینانه به جهان دارد.

11:54
The motherمادر who is a sensitiveحساس typeتایپ کنید
will go gooeyگویا over her sonفرزند پسر the poetشاعر.
222
703191
4117
مادری که طبع حساس دارد، از شعر سرودن پسرش
به وجد می‌آید.
11:58
(Laughterخنده)
223
707332
1894
(خنده حضار)
12:00
Birthتولد orderسفارش, anotherیکی دیگر topicموضوع
I coveredپوشش داده شده for TIME,
224
709250
3361
ترتیب تولد موضع دیگری است که
در نشریه تایم در موردش نوشتم،
12:03
and anotherیکی دیگر topicموضوع I coverپوشش in the bookکتاب,
225
712635
3775
و در این کتاب به آن پرداختم،
12:07
playsنمایشنامه out in other waysراه ها as well.
226
716434
2003
به انحاء دیگری در این میان
نقش دارد.
12:09
Long before scientistsدانشمندان
beganآغاز شد looking at this,
227
718461
3179
مدتها قبل از آن‌ که دانشمندان
به این سوژه توجه کنند،
12:12
parentsپدر و مادر noticedمتوجه شدم that there are
certainمسلم - قطعی temperamentalخون گرم templatesقالب ها
228
721664
3450
والدین متوجه الگوهای خلق‌وخوی خاصی
شده بودند
12:16
associatedهمراه with all birthتولد rankingsرتبه بندی:
229
725138
2199
که با ترتیب تولد فرزندان مرتبط بود:
12:18
the seriousجدی, strivingتلاش firstbornاولین فرزند;
230
727361
2917
بچه ارشد جدی و کوشا،
12:21
the caught-in-a-thicket'sگرفتار-در-یک-بیشه را middleوسط bornبدنیا آمدن;
231
730302
2357
بچه میانی گرفتار در شاخه انبوه درخت،(کنایه
از قوچی که خدا برای حضرت ابراهیم فرستاد)
12:23
the wildوحشی childکودک of a last bornبدنیا آمدن.
232
732683
2602
و بچه آخر وحشی و ناآرام.
12:26
And onceیک بار again, when scienceعلوم پایه
did crackترک this fieldرشته,
233
735309
2621
و یک بار دیگر وقتی که علم
وارد این زمینه شد،
12:28
they foundپیدا شد out momمامان and dadپدر are right.
234
737954
2344
دانشمندان متوجه شدند که
پدر و مادرها درست می‌گفتند.
12:31
FirstbornsFirstborns acrossدر سراسر historyتاریخ have tendedتمایل داشت
to be biggerبزرگتر and healthierسالم
235
740322
4399
بچه‌های ارشد در طول تاریخ ‌‌‌
نسبت به بچه‌های بعدی،

12:35
than laterبعد borns، فرزندان,
236
744745
1270

بزرگ‌جثه‌تر و سالمترند.
12:37
in partبخشی, because of the headسر startشروع کن
they got on foodغذا
237
746039
2506
بخشی از این رو که در راس
دسترسی به غذا قرار دارند،
12:39
in an areaمنطقه in whichکه it could be scarceکمبود.
238
748569
2425
در جایی که غذا کم است.
12:42
FirstbornsFirstborns are alsoهمچنین
vaccinatedواکسینه شده more reliablyبطرزی قابل اعتماد
239
751018
3555
بچه‌های اول از نظر واکسینه شدن نیز
قابل قبول‌ترند
12:45
and tendگرایش داشتن to have more
follow-upپیگیری visitsبازدیدکننده داشته است to doctorsپزشکان
240
754597
3495
و وقتی مریض می‌شوند
برای پیگیری وضع بیماری
12:49
when they get sickبیمار.
241
758116
1272
دفعات بیشتری
پیش دکتر برده می‌شوند.
12:50
And this patternالگو continuesهمچنان ادامه دارد todayامروز.
242
759412
2127
این الگو امروز نیز ادامه دارد.
12:52
This IQIQ questionسوال is, sadlyبا ناراحتی -- I can
say this as a second-bornمتولد دوم --
243
761563
4004
این آزمایش آی‌کیو متاسفانه --
به عنوان یک فرزند دوم می‌توانم بگویم --
12:56
a very realواقعی thing.
244
765591
1689
که بسیار حقیقی است.
12:58
FirstbornsFirstborns have a three-pointسه نقطه
IQIQ advantageمزیت over secondدومین borns، فرزندان
245
767304
3749
بچه‌های اول نسبت به دوم
سه امتیاز آی‌کیوی بالاتر دارند
13:02
and secondدومین borns، فرزندان have a 1.5 IQIQ
advantageمزیت over laterبعد borns، فرزندان,
246
771077
3929
و آی‌کیوی دومی‌ها نسبت به بچه‌های بعدی
یک‌ونیم امتیاز بالاتر است،
13:06
partlyتا حدی because of the exclusiveانحصاری attentionتوجه
firstbornsfirstborns get from momمامان and dadپدر,
247
775030
4459
بخشی به دلیل توجه بالای
والدین به بچه‌های اول، و بخشی به این دلیل
13:10
and partlyتا حدی because they get a chanceشانس
to mentorمربی the youngerجوانتر kidsبچه ها.
248
779513
4009
که بچه‌های اول این شانس را دارند
که برای بعدی‌ها نقش معلمی داشته باشند.
13:15
All of this explainsتوضیح می دهد why firstbornsfirstborns
are likelierlikelier to be CEOsمدیران اجرایی,
249
784202
3940
همه این‌ها توضیح می‌دهد که چرا بچه‌های اول
محتمل‌تر است که مدیر شوند،
13:19
they are likelierlikelier to be senatorsسناتورها,
250
788166
1632
احتمال بالاتری برای سناتور شدن دارند،
13:20
they are likelierlikelier to be astronautsفضانوردان,
251
789822
1793
احتمال بیشتری است که فضانورد شوند،
13:22
and they are likelierlikelier to earnبدست آوردن more
than other kidsبچه ها are.
252
791639
3037
و احتمال بیشتری است که درآمدشان از
بچه‌های بعدی بیشتر باشد.
13:26
Last borns، فرزندان come into the worldجهان
with a wholeکل differentناهمسان setتنظیم of challengesچالش ها.
253
795936
4569
بچه‌های ته‌تغاری با چالش‌هایی یکسره متفاوت
در جهان مواجهند.
13:31
The smallestکوچکترین and weakestضعیف ترین cubsتوله ها in the denدون,
254
800529
2659
کوچکترین و ضعیف‌ترین توله‌ها
در بالکن خانه‌،
13:34
they're at the greatestبزرگترین riskخطر
of gettingگرفتن eatenخورده شده aliveزنده است,
255
803212
3060
در معرض بیشترین خطر هستند تا
زنده‌زنده خورده شوند،
13:37
so they have to developتوسعه
what are calledبه نام "low-powerکم قدرت skillsمهارت ها" --
256
806296
3253
بنابراین باید آنچه را که فراگیرند که
«مهارت‌های ضعف قدرت» خوانده می‌شود،
13:40
the abilityتوانایی to charmافسون and disarmخلع سلاح,
257
809573
2404
توانایی دلربایی و خلع سلاح،
13:43
to intuitintuit what's going on
in someoneکسی else'sچیز دیگری است headسر,
258
812001
2905
تا دریابند در ذهن فرد دیگر چه می‌گذرد.
13:45
the better to duckاردک
the punchپانچ before it landsزمین ها.
259
814930
2595
بهتر یادبگیرند که قبل از فرود مشت
جاخالی دهند.
13:48
(Laughterخنده)
260
817549
1373
(خنده حضار)
13:49
They're alsoهمچنین flat-outصاف کردن funnierجالب تر,
261
818946
2657
آنها بامزه‌تر هم هستند،
13:52
whichکه is anotherیکی دیگر thing
that comesمی آید in handyمفید است,
262
821627
2223
که یک چیز به درد بخور دیگر است،
13:54
because a personفرد who'sچه کسی است makingساخت you laughخنده
is a very hardسخت personفرد to slugشلاق زدن.
263
823874
3928
چون ضربه زند به فردی که شما را می‌خنداند
کار سختی است.
13:58
(Laughterخنده)
264
827826
1156
(خنده حضار)
14:00
It's perhapsشاید no coincidenceاتفاقی
that over the courseدوره of historyتاریخ,
265
829006
3874
شاید تصادفی نیست که در طول تاریخ،
14:03
some of our greatestبزرگترین satiristsآثار شاعران --
266
832904
2041
شماری از بزرگترین طنازان --
14:05
Swiftسریع,
267
834969
1176
سویفت،
14:07
Twainتواین,
268
836621
1166
تواین،
14:09
Voltaireولتر,
269
838396
1285
ولتر،
14:11
Colbertکلبرت --
270
840592
1203
کًلبرت --
14:12
(Laughterخنده)
271
841819
2087
(خنده حضار)
14:14
are eitherیا the last borns، فرزندان
272
843930
1863
یا ته‌تغاری‌اند
14:16
or amongدر میان the last in very largeبزرگ familiesخانواده ها.
273
845817
3159
یا بین آخرین بچه‌های
خانواده‌های پرجمعیت‌اند.
14:20
Mostاکثر middleوسط borns، فرزندان don't get
quiteکاملا as sweetشیرین a dealمعامله.
274
849657
2784
اغلب بچه‌های وسطی سهم زیادی
از این معامله نمی‌برند.
14:23
I think of us as the flyoverپرواز statesایالت ها.
275
852465
2218
به نظر من ما بچه‌های وسطی، مثل ایالت‌های میانی (در آمریکا) هستیم.
(کنایه از اهمیت نداشتن برای دیگران)
14:25
We are --
276
854707
1649
ما --
14:27
(Laughterخنده)
277
856380
2780
(خنده حضار)
14:30
we're the onesآنهایی که who fightمبارزه کردن harderسخت تر
for recognitionبه رسمیت شناختن in the home.
278
859184
3825
ما آنهایی هستیم که برای جلب توجه در خانه
تلاش بیشتری می‌کنیم.
14:34
We're the onesآنهایی که who are always
raisingبالا بردن our handsدست ها
279
863033
3084
ما آنهایی هستیم
که همیشه دستمان را بلند می‌کنیم
14:37
while someoneکسی elseچیز دیگری at the tableجدول
is gettingگرفتن calledبه نام on.
280
866141
3005
اما اسم یک نفر دیگر را صدا می‌زنند.
14:40
We're the onesآنهایی که who tendگرایش داشتن
to take a little longerطولانی تر
281
869170
2636
ما آنهایی هستیم که بیشتر طول می‌کشد
14:42
to find theirخودشان directionجهت in life.
282
871830
2198
تا راهمان را در زندگی پیدا کنیم.
14:45
And there can be self-esteemاعتماد به نفس
issuesمسائل associatedهمراه with that,
283
874052
3408
و در این رابطه مسائل مرتبط با عزت نفس
نیز می‌تواند تاثیرگذار باشد.
14:48
notwithstandingبا وجود این، the factواقعیت
that I've been askedپرسید: to do TEDTED,
284
877484
2701
علی‌رغم این که از من خواسته شد
این سخنرانی را در TED ایراد کنم،
14:51
so I feel much better
about these things right now.
285
880209
2493
اما الان درباره همه این‌ها
احساس بهتری دارم.
14:53
(Laughterخنده)
286
882726
1003
(خنده حضار)‌
14:54
But the upsideبالا رفتن for middleوسط borns، فرزندان
is that they alsoهمچنین tendگرایش داشتن to developتوسعه
287
883753
4737
اما لایه بیرونی بچه‌های میانی این است که
آنها روابط محکم‌تر و غنی‌تری را
14:59
denserمتراکم تر and richerغنی تر relationshipsروابط
outsideخارج از the home.
288
888514
3604
در بیرون از خانه ایجاد می‌کنند.
15:03
But that advantageمزیت comesمی آید alsoهمچنین
from something of a disadvantageبی بهره,
289
892142
3241
اما خود این امتیاز نیز
از یک کاستی ناشی می‌شود،
15:06
simplyبه سادگی because theirخودشان needsنیاز دارد
weren'tنبودند metملاقات کرد as well in the home.
290
895407
3169
به این دلیل ساده که نیازهای آنان
در خانه برآورده نمیشود.
15:10
The feudsجنجال in the playroomاتاق بازی
that playبازی out over favoritismفانتزی,
291
899751
3409
دشمنی‌های اتاق بازی که از تبعیض‌گذاری‌ها،
15:14
birthتولد orderسفارش and so manyبسیاری other issuesمسائل
292
903184
2575
ترتیب تولد و خیلی مسائل دیگر ناشی می‌شود،
15:16
are as unrelentingبدون تردید as they seemبه نظر می رسد.
293
905783
1841
همانقدر که به نظر می‌رسد،
پیگیر و بی‌امان است.
15:19
In one studyمطالعه I citeبگو in the bookکتاب,
294
908115
2461
در یکی از تحقیقاتی که در کتاب آوردم،
15:21
childrenفرزندان in the two-to-fourدو تا چهار ageسن groupگروه
295
910600
2802
کودکان بین دو تا پنج ساله
15:24
engageمشغول کردن in one fightمبارزه کردن everyهرکدام 6.3 minutesدقایق,
296
913426
5576
هر ۶.۳ دقیقه در یک دعوا سهیم‌اند،
15:30
or 9.5 fightsمبارزه می کند an hourساعت.
297
919026
2596
یا به عبارتی ۹‌ونیم دعوا در هر ساعت.
15:33
That's not fightingدعوا کردن --
that's performanceکارایی artهنر.
298
922326
2724
این دعوا نیست، بلکه هنر اجرایی است.
15:36
(Laughterخنده)
299
925074
1028
(خنده حضار)
15:37
That's extraordinaryخارق العاده.
300
926126
1778
استثنائی است.
15:39
One reasonدلیل for this is that there are
a lot more people in your home
301
928939
3910
یک دلیلش این است که در خانه شما
بیش از آن که فکر می‌کنید
15:43
than you think there are,
302
932873
1361
آدم هست،
15:45
or at leastکمترین a lot more relationshipsروابط.
303
934258
2493
یا دست‌کم تعداد روابط بیشتر است.
15:47
Everyهرکدام personفرد in your houseخانه has
a discreteگسسته one-on-oneیک به یک relationshipارتباط
304
936775
4282
هر فردی در خانه شما دارای یک رابطه
چند وجهی فرد به فرد،
15:52
with everyهرکدام other personفرد,
305
941081
1380
با تک‌تک افراد دیگر است.
15:53
and those pairingsجفت کردن or dyadsدیودها addاضافه کردن up fastسریع.
306
942485
3366
و این روابط یا دوتایی‌ها
به سرعت افزایش می‌یابند.
15:57
In a familyخانواده with two parentsپدر و مادر and two kidsبچه ها,
there are sixشش dyadsدیودها:
307
946344
5164
در یک خانواده شامل پدر و مادر و دو فرزند،
شش دوتایی وجود دارد.
16:02
Momمامان has a relationshipارتباط with childکودک A and B,
308
951532
2659
رابطه مادر با فرزند الف و ب ،
16:05
Dadبابا has a relationshipارتباط with childکودک A and B.
309
954215
2802
رابطه پدر با فرزند الف و ب .
16:08
There's the maritalازدواج relationshipارتباط,
310
957041
1771
رابطه زن و شوهر،
16:09
and there is the relationshipارتباط
betweenبین the kidsبچه ها themselvesخودشان.
311
958836
3348
و یک رابطه دیگر بین خود دو بچه خانواده.
16:13
The formulaفرمول for this
looksبه نظر می رسد very chillyخنک but it's realواقعی.
312
962208
3471
فرمول این وضع مایوس‌کننده به نظر می‌رسه
اما واقعیت دارد.
16:16
K equalsبرابر است the numberعدد of people
in your householdلوازم منزل,
313
965703
4869
K برابر است با شمار افراد خانواده شما،
16:21
and X equalsبرابر است the numberعدد of dyadsدیودها.
314
970596
2859
و X برابر است با شمار دوتایی‌ها.
16:25
In a five-personپنج فرد familyخانواده,
there are tenده discreteگسسته dyadsدیودها.
315
974567
3575
در یک خانواده پنج نفره،
ده تا دوتایی مجزا وجود داره.
16:29
The eight-personهشت نفر Bradyبرادی Bunchدسته --
never mindذهن the sweetnessشیرینی here --
316
978743
3236
در کمدی هشت نفره «بردی بانچ» -
فارغ از بامزگی آدم‌هایی که اینجا می‌بینید-
16:33
there were 28 dyadsدیودها in that familyخانواده.
317
982003
2751
این خانواده ۲۸ تا دوتایی داشت.
16:36
The originalاصلی Kennedyکندی familyخانواده with nineنه kidsبچه ها
had 55 differentناهمسان relationshipsروابط.
318
985319
5578
در خانواده اصلی کندی با ۹ فرزند
۵۵ تا رابطه جداگانه وجود داشت.
16:41
And Bobbyبابی Kennedyکندی, who grewرشد کرد up
to have 11 childrenفرزندان of his ownخودت,
319
990921
3912
و بابی کندی که خودش ۱۱ تا بچه داشت،
16:45
had a householdلوازم منزل with a whoppingعجیب و غریب 91 dyadsدیودها.
320
994857
3636
خانواده‌ای داشت با ۹۱ رابطه دوتایی.
16:50
This overpopulationازدیاد جمعیت of relationshipsروابط
321
999133
3619
پرجمعیت‌ بودن روابط
16:54
makesباعث می شود fightsمبارزه می کند unavoidableاجتناب ناپذیر.
322
1003493
2562
دعوا و اختلاف را غیرقابل‌اجتناب می‌کند.
16:57
And farدور and away the biggestبزرگترین triggerماشه
for all siblingخواهر و برادر fightsمبارزه می کند is propertyویژگی.
323
1006079
5057
و بزرگترین جرقه تمام دعواهای خواهر- برادری
سر مالکیت است.
17:02
Studiesمطالعات have foundپیدا شد that over 95 percentدرصد
of the fightsمبارزه می کند amongدر میان smallکوچک childrenفرزندان
324
1011617
5163
مطالعات نشان داده که بیش از ۹۵ درصد از
دعواهای میان کودکان کوچک
17:07
concernنگرانی somebodyکسی touchingلمس کردن, playingبازی کردن with,
325
1016804
3018
بر سر این است که یکی به وسایل دیگری
17:10
looking at the other person'sفردی stuffچیز.
326
1019846
2828
دست زده، با آن بازی کرده،
یا به آن نگاه کرده.
17:13
(Laughterخنده)
327
1022698
1003
(خنده حضار)
17:14
This in its ownخودت way is healthyسالم
if it's very noisyپر سر و صدا,
328
1023725
4725
این در نوع خود چیز سالمی است
حتی اگر پرسروصداست،
17:19
and the reasonدلیل is that smallکوچک childrenفرزندان
come into the worldجهان
329
1028474
3893
و دلیلش این است که بچه‌های کوچک
بدون مطلقا هیچ‌گونه قدرت کنترل
17:23
with absolutelyکاملا no controlکنترل.
330
1032391
1920
به این دنیا می‌آیند.
17:25
They are utterlyکاملا helplessدرمانده.
331
1034335
1686
آنها به شدت درمانده‌اند.
17:27
The only way they have
of projectingطرح ریزی theirخودشان very limitedمحدود powerقدرت
332
1036045
4671
تنها راهی که برای نشان دادن
قدرت محدودشان دارند،
17:31
is throughاز طریق the objectsاشیاء
they can call theirخودشان ownخودت.
333
1040740
2608
از طریق اشیائی است که
می‌توانند مال خود بدانند.
17:34
When somebodyکسی crossesصلیب
that very erasableنمود، lineخط,
334
1043372
3596
وقتی کسی از این مرز بسیار محو رد می‌شود،
17:37
they're going to go nutsآجیل,
and that's what happensاتفاق می افتد.
335
1046992
2784
بچه‌ها دیوانه می‌شوند،
و این اتفاقی است که می‌افتد.
17:41
Anotherیکی دیگر very commonمشترک casusعمل خصمانه bellibelli
amongدر میان childrenفرزندان is the ideaاندیشه of fairnessعدالت,
336
1050762
5615
یک بهانه جنگ بسیار رایج دیگر بین بچه‌ها
در مورد بی‌انصافی است،
17:47
as any parentوالدین who hearsمیشن 14 timesبار a day,
"But that's unfairغیر منصفانه!"
337
1056401
4606
همانطور که هر پدر و مادری روزی ۱۴ بار
از بچه‌ها می‌شنود «اما این منصفانه نیست!»
17:52
can tell you.
338
1061031
1514
می‌توانداین مسئله را بازگو کند.
17:53
In a way this is good, too, thoughگرچه.
339
1062569
2438
هرچند از برخی جهات، این چیز خوبی است.
17:56
Kidsکودکان و نوجوانان are bornبدنیا آمدن with a very innateذاتی senseاحساس
of right and wrongاشتباه,
340
1065031
3804
بچه‌ها با یک حس کاملا ذاتی از
خوب و بد متولد می‌شوند،
17:59
of a fairنمایشگاه dealمعامله versusدر مقابل an unfairغیر منصفانه one,
341
1068859
2684
از معامله منصافنه و غیرمنصفانه،
18:02
and this teachesتدریس می کند them powerfulقدرتمند lessonsدرس ها.
342
1071567
2255
و این به آنها درس‌هایی مهم می‌دهد.
18:04
Do you want to know how powerfullyقدرتمند encodedکدگذاری شده
fairnessعدالت is in the humanانسان genomeژنوم?
343
1073846
5089
می‌خواهید بدانید انصاف با چه شدت و حدتی
در ژن انسان حک شده؟
18:09
We processروند that phenomenonپدیده
344
1078959
2598
ما این پدیده را
18:12
throughاز طریق the sameیکسان lobeلوب in our brainمغز
that processesفرآیندهای disgustنفرت,
345
1081581
4176
از طریق همان لوبی در مغز پردازش می‌کنیم
که انزجار را پردازش می‌کند.
18:16
meaningبه معنی we reactواکنش نشان می دهند to the ideaاندیشه
of somebodyکسی beingبودن cheatedفریب خورده
346
1085781
4762
به این معنی که واکنش ما به
کسی که مورد خیانت قرار گرفته،
18:21
the sameیکسان way we reactواکنش نشان می دهند to putrefiedفاسد meatگوشت.
347
1090567
2923
و به گوشت گندیده یکسان است.
18:24
(Laughterخنده)
348
1093514
1173
(خنده حضار)
18:25
Any wonderتعجب that this fellowهمکار,
Bernieبری Madoffمادوف, is unpopularناخوشایند?
349
1094711
6009
هیچ فکر کرده‌اید که چرا این دوستمان
برنی میدآف، محبوبیت ندارد؟
18:33
All of these dramasدرام ها playedبازی کرد out day to day,
350
1102047
3235
همه این دراماهایی که روز به روز
18:36
momentلحظه to momentلحظه,
351
1105306
1505
و لحظه به لحظه پخش می‌شود،
18:37
serveخدمت as a real-timeبه موقع,
total-immersionمجموع غوطه وری exerciseورزش for life.
352
1106835
4667
تمرین تمام عیار
در زمان واقعی برای زندگی است.
18:43
Siblingsخواهر و برادر teachتدریس کنید eachهر یک other conflictدرگیری
avoidanceاجتناب and conflictدرگیری resolutionوضوح,
353
1112045
4840
خواهر و برادرها اجتناب از درگیری‌
و حل مناقشه را به هم یاد می‌دهند،
18:47
when to standایستادن up for themselvesخودشان,
354
1116909
2396
این که کی از حق خود دفاع کنند،
18:50
when to standایستادن down;
355
1119329
1616
و کی تسلیم شوند،
18:51
they learnیاد گرفتن love,
356
1120969
1632
عشق را یاد می‌گیرند،
18:53
loyaltyوفاداری, honestyصادقانه, sharingبه اشتراک گذاری,
caringمراقبت, compromiseمصالحه,
357
1122625
5596
وفاداری، صداقت، تقسیم کردن،
دلسوزی، مصالحه،
18:59
the disclosureافشای of secretsاسرار
and much more importantمهم,
358
1128245
3375
افشای رازها، و مهمتر از همه،
19:02
the keepingنگه داشتن of confidencesاطمینان.
359
1131644
1867
حفظ اعتماد به رازنگهداری را.
19:06
I listen to my youngجوان daughtersدختران --
arenآرین’t they adorableشایان ستایش? --
360
1135481
2849
من به دخترانم گوش می‌دهم --
می‌بینید چقدر خوشگلند؟ --
19:09
I listen to my youngجوان daughtersدختران
talkingصحبت کردن lateدیر است into the night,
361
1138354
4363
به دختران کوچکم گوش می‌دهم
آخر شب‌ها که با هم حرف می‌زنند،
19:13
the sameیکسان way my parentsپدر و مادر, no doubtشک,
listenedگوش داد to my brothersبرادران and me talkingصحبت کردن,
362
1142741
4071
همانطوری که پدر و مادر خودم، بدون شک،
به حرفهای من و برادرم گوش می‌کردند،
19:17
and sometimesگاه گاهی I interveneدخالت,
but usuallyمعمولا I don't.
363
1146836
3178
و گاهی هم دخالت می‌کنم،
اما معمولا این کار را نمی‌کنم.
19:21
They're partبخشی of a conversationگفتگو
I am not partبخشی of,
364
1150747
3377
آنها دو طرف مکالمه‌ای هستند که
من در آن جایی ندارم،
19:25
nobodyهيچ كس elseچیز دیگری in the worldجهان is partبخشی of,
365
1154148
2069
هیچ‌کس دیگری در جهان جایی در آن ندارد،
19:27
and it's a conversationگفتگو
that can and should go on
366
1156241
3592
و این مکالمه‌ای است که می‌تواند و باید
19:30
for the restباقی مانده of theirخودشان livesزندگی می کند.
367
1159857
1870
که تا آخر عمرشان ادامه یابد.
19:32
From this will come a senseاحساس of constancyپایداری,
368
1161751
2778
از این مکالمه حس ثبات و تداوم برمی‌آید،
19:35
a senseاحساس of havingداشتن a permanentدائمی
travelingمسافرت companionهمراه و همدم,
369
1164553
3102
حس داشتن یک همراه دائمی و در حرکت،
19:38
somebodyکسی with whomچه کسی they road-testedتست جاده life
370
1167679
2673
کسی که با او مسیر زندگی را آزمایش کرده‌اند
19:41
before they ever had to get out
and travelمسافرت رفتن it on theirخودشان ownخودت.
371
1170376
3085
قبل از آن که به تنهایی در آن مسیر
قدم گذاشته باشند.
19:45
Brothersبرادران and sistersخواهران aren'tنه
the sineسینوسی quaqua nonغیر of a happyخوشحال life;
372
1174550
3819
برادرها و خواهرها شرط لازم
برای یک زندگی خوش نیستند،
19:49
plentyفراوانی of adultبالغ siblingخواهر و برادر
relationshipsروابط are fatallyمیکوبد brokenشکسته شده
373
1178393
3182
بسیاری از روابط خواهر برادری بزرگسال
کاملا نابسامانند
19:52
and need to be abandonedرها شده
for the sanityعقلانیت of everybodyهمه involvedگرفتار.
374
1181599
3895
و باید به خاطر سلامت افراد درگیر در آن
رها شوند.
19:56
And only-childrenتنها کودکان, throughoutدر سراسر historyتاریخ,
have shownنشان داده شده themselvesخودشان
375
1185518
4344
و تک‌فرزندها در طول تاریخ،
به خودشان نشان داده‌اند که
20:00
to be creativelyخلاقانه, brilliantlyدرخشان capableقادر به
376
1189886
2795
به طرز خلاقانه و شگفت‌آوری
20:03
of gettingگرفتن theirخودشان socializationاجتماعی شدن
and comradeshipرفاقت skillsمهارت ها
377
1192705
3388
در پیشبرد مهارت‌های مربوط به معاشرت
و رفاقت ماهرند،
20:07
throughاز طریق friendsدوستان, throughاز طریق cousinsعموزاده ها,
throughاز طریق classmatesهمکلاسی ها.
378
1196117
3939
از طریق دوستان، فرزندان فامیل،
و هم‌‌کلاسی‌ها.
20:11
But havingداشتن siblingsخواهران و برادران and not
makingساخت the mostاکثر of those bondsاوراق قرضه
379
1200080
4093
اما این که خواهر و برادر داشته باشی‌ و
از آن پیوندها بیشترین بهره را نبری
20:15
is, I believe, follyاحمقانه of the first orderسفارش.
380
1204197
3449
به نظر من، حماقت است.
20:18
If relationshipsروابط are brokenشکسته شده
and are fixableقابل تعمیر, fixثابت them.
381
1207670
4582
اگر روابط گسسته و قابل ترمیم است،
درستش کنید.
20:23
If they work, make them even better.
382
1212276
2696
اگر روابط تان خوب است، بهترش کنید.
20:25
Failingشکست خوردن to do so is a little like havingداشتن
a thousandهزار acresهکتار of fertileبارور farmlandزمین کشاورزی
383
1214996
5170
نکردن این کار مثل این می‌ماند که یک
مزرعه حاصلخیز هزار جریبی داشته باشی
20:31
and never plantingکاشت it.
384
1220190
1683
و هرگز رویش زراعت نکنی.
20:32
Yes, you can always get your foodغذا
at the supermarketسوپر مارکت,
385
1221897
4096
بله ، همیشه می‌شود خوراکی را
از سوپرمارکت خرید،
20:37
but think what you're
allowingاجازه می دهد to lieدروغ fallowچوپان.
386
1226017
3243
اما به این فکر کنید که چه چیزی را
زیر خاک نگه داشته‌اید.
20:40
Life is shortکوتاه, it's finiteمحدود,
and it playsنمایشنامه for keepsنگه می دارد.
387
1229284
5178
زندگی خیلی کوتاه است، فانی است،
و بازی می‌کند تا ببرد.
20:45
Siblingsخواهر و برادر mayممکن است be amongدر میان the richestثروتمندترین harvestsبرداشت
of the time we have here.
388
1234486
5010
خواهر- برادرها شاید از جمله غنی‌ترین محصولات
در فرصتی باشند که در زندگی داریم.
20:50
Thank you.
389
1239520
1153
متشکرم.
20:51
(Applauseتشویق و تمجید)
390
1240697
5451
(تشویق حاضران)‌
Translated by Maryam Manzoori

▲Back to top

ABOUT THE SPEAKER
Jeffrey Kluger - Senior Editor, TIME Magazine
A senior editor of science and technology reporting at TIME magazine, Jeffrey Kluger has written books on a wide range of science subjects, including the Polio vaccine, Apollo 13 and the effect of sibling relationships.

Why you should listen

Jeffrey Kluger is a senior editor at TIME magazine, where he has worked since 1996. In 1994, he co-authored Lost Moon: The Perilous Voyage of Apollo 13, which was the basis for the Tom Hanks film Apollo 13. His book about Jonas Salk and the Polio vaccine, Splendid Solution, was published in 2006. Three years later, he published Simplexity: Why Simple Things Become Complex (and Why Complex Things Can Be Made Simple). His latest book, The Sibling Effect, came out in 2011.

More profile about the speaker
Jeffrey Kluger | Speaker | TED.com