ABOUT THE SPEAKER
Bryan Stevenson - Public-interest lawyer
Bryan Stevenson is the founder and executive director of the Equal Justice Initiative, fighting poverty and challenging racial discrimination in the criminal justice system.

Why you should listen

Bryan Stevenson is a public-interest lawyer who has dedicated his career to helping the poor, the incarcerated and the condemned. He's the founder and executive director of the Equal Justice Initiative, an Alabama-based group that has won major legal challenges eliminating excessive and unfair sentencing, exonerating innocent prisoners on death row, confronting abuse of the incarcerated and the mentally ill, and aiding children prosecuted as adults.

EJI recently won an historic ruling in the U.S. Supreme Court holding that mandatory life-without-parole sentences for all children 17 or younger are unconstitutional. Mr. Stevenson’s work fighting poverty and challenging racial discrimination in the criminal justice system has won him numerous awards. He is a graduate of the Harvard Law School and the Harvard School of Government, and has been awarded 14 honorary doctorate degrees. Bryan is the author of Just Mercy: A Story of Justice and Redemption

More profile about the speaker
Bryan Stevenson | Speaker | TED.com
TED2012

Bryan Stevenson: We need to talk about an injustice

برایان استیونسن : ما نیاز داریم که در باره بی‌عدالتی صحبت کنیم

Filmed:
6,350,265 views

در یک بحث جذاب و شخصی - با حضور جوهره وجودی مادربزرگش و رزا پارکس - وکیل حقوق بشر، برایان استیونسن برخی از حقایق تلخ را در مورد سیستم قضایی آمریکا، با آغاز کردن ازنبودن توازن گسترده‌ی نژادی، با ما در میان می‌گذارد: یک سوم از جمعیت مرد سیاه پوست این کشوردر برخی از مقاطع زندگی خود زندانی شده اند. این مسائل، که در تاریخ بررسی نشده آمریکا پیچیده شده‌اند، به ندرت در این سطح از خلوص، بینش و آگاهی‌بخشی درباره‌شان بحث شده است. .
- Public-interest lawyer
Bryan Stevenson is the founder and executive director of the Equal Justice Initiative, fighting poverty and challenging racial discrimination in the criminal justice system. Full bio

Double-click the English transcript below to play the video.

00:15
Well this is a really extraordinaryخارق العاده honorافتخار for me.
0
0
3000
خب واقعا این برای من افتخار فوق العاده ای است .
00:18
I spendخرج کردن mostاکثر of my time
1
3000
2000
من بیشتر وقتم را در زندان ها، بازداشگاه ها و در اعدام‌گاه‌‌ها به‌ سر بردم.
00:20
in jailsزندان ها, in prisonsزندان, on deathمرگ rowردیف.
2
5000
3000
من بیشتر وقتم را در زندان ها، بازداشگاه ها و در اعدام‌گاه‌‌هابه‌ سر بردم.
00:23
I spendخرج کردن mostاکثر of my time in very low-incomeدرآمد کم communitiesجوامع
3
8000
3000
بیشتر عمرم را در جوامع کم درآمد گذراندم
00:26
in the projectsپروژه ها and placesمکان ها where there's a great dealمعامله of hopelessnessناامیدی.
4
11000
3000
در پروژه هایی و مکانهایی که ناامیدی بسیار زیادی وجود دارد.
00:29
And beingبودن here at TEDTED
5
14000
2000
و در تد بودن و دیدن این انگیزه و شنیدن آن
00:31
and seeingدیدن the stimulationتحریک, hearingشنیدن it,
6
16000
2000
و در تد بودن و دیدن این انگیزه و شنیدن آن
00:33
has been very, very energizingانرژی دادن to me.
7
18000
2000
برای من بسیار انرژی زا بوده‌است.
00:35
And one of the things that's emergedظهور in my shortکوتاه time here
8
20000
3000
و یکی از چیزهایی که در زمان کوتاه حضورم در اینجا بر من آشکار شده
00:38
is that TEDTED has an identityهویت.
9
23000
3000
اینست که تد یک هویت دارد.
00:41
And you can actuallyدر واقع say things here
10
26000
2000
و در واقع می‌توانید چیزهایی بگویید در اینجا که در سراسر چهان اثر می‌گذارند.
00:43
that have impactsاثرات around the worldجهان.
11
28000
2000
و در واقع می‌توانید چیزهایی بگویید در اینجا که در سراسر چهان اثر می‌گذارند.
00:45
And sometimesگاه گاهی when it comesمی آید throughاز طریق TEDTED,
12
30000
2000
و گاهی وقتی از طریق تد می آیند دارای معنی و قدرتی هستند که وقتی از (تد) نمی‌آیند این (قدرت) را ندارند.
00:47
it has meaningبه معنی and powerقدرت
13
32000
2000
و گاهی وقتی از طریق تد می آیند دارای معنی و قدرتی هستند که وقتی از (تد) نمی‌آیند این (قدرت) را ندارند.
00:49
that it doesn't have when it doesn't.
14
34000
3000
و گاهی وقتی از طریق تد می آیند دارای معنی و قدرتی هستند که وقتی از (تد) نمی‌آیند این (قدرت) را ندارند.
00:52
And I mentionاشاره that because I think identityهویت is really importantمهم.
15
37000
3000
و من این را مطرح کردم زیرا که می‌پندارم که هویت واقعا مهم است.
00:55
And we'veما هستیم had some fantasticخارق العاده presentationsسخنرانی ها.
16
40000
3000
ما تعدادی سخنرانی فوق العاده داشتیم.
00:58
And I think what we'veما هستیم learnedیاد گرفتم
17
43000
2000
و گمان می کنم چیزی که آموختیم این بود که ، اگرشما یک معلم هستید حرفتان می‌تواند پرمعنی باشد،
01:00
is that, if you're a teacherمعلم your wordsکلمات can be meaningfulمعنی دار,
18
45000
2000
و گمان می کنم چیزی که آموختیم این بود که ، اگرشما یک معلم هستید حرفتان می‌تواند پرمعنی باشد،
01:02
but if you're a compassionateدلسوز teacherمعلم,
19
47000
2000
اما اگر معلمی دلسوز باشید، اینها می‌تواند به طور خاص پرمعنی باشد.
01:04
they can be especiallyبه خصوص meaningfulمعنی دار.
20
49000
2000
اما اگر معلمی دلسوز باشید، اینها می‌تواند به طور خاص پرمعنی باشد.
01:06
If you're a doctorدکتر you can do some good things,
21
51000
2000
اگر شما یک دکتر هستید می‌توانید کارهای خوب انجام دهید ، اما اگر دکتری غم‌خوار باشید می‌توانید کارهای (خوب) دیگری (هم) انجام دهید.
01:08
but if you're a caringمراقبت doctorدکتر you can do some other things.
22
53000
3000
اگر شما یک دکتر هستید می‌توانید کارهای خوب انجام دهید ، اما اگر دکتری غم‌خوار باشید می‌توانید کارهای (خوب) دیگری (هم) انجام دهید.
01:11
And so I want to talk about the powerقدرت of identityهویت.
23
56000
3000
پس من می‌خواهم در مورد قدرت هویت صحبت کنم.
01:14
And I didn't learnیاد گرفتن about this actuallyدر واقع
24
59000
2000
و من این را در دوران وکالت و وکیل بودن نیاموختم.
01:16
practicingتمرین lawقانون and doing the work that I do.
25
61000
2000
و من این را در دوران وکالت و وکیل بودن نیاموختم.
01:18
I actuallyدر واقع learnedیاد گرفتم about this from my grandmotherمادر بزرگ.
26
63000
3000
در واقع من این را از مادربزرگم یادگرفتم
01:21
I grewرشد کرد up in a houseخانه
27
66000
2000
من در خانه‌ای بزرگ شدم که
01:23
that was the traditionalسنتی African-Americanآفریقایی آمریکایی home
28
68000
2000
یک خانه‌ی سنتی آفریقایی امریکایی سنتی بود
01:25
that was dominatedتحت سلطه by a matriarchماتریال,
29
70000
2000
مادرسالارانه اداره می‌شد،
01:27
and that matriarchماتریال was my grandmotherمادر بزرگ.
30
72000
2000
که آن حکم فرما مادربزرگم بود.
01:29
She was toughسخت است, she was strongقوی,
31
74000
3000
او سرسخت بود، قوی، قدرتمند.
01:32
she was powerfulقدرتمند.
32
77000
2000
او سرسخت بود، قوی، قدرتمند.
01:34
She was the endپایان of everyهرکدام argumentبحث و جدل in our familyخانواده.
33
79000
4000
او پایان هر بحث در خانواده ما بود
01:38
She was the beginningشروع of a lot of argumentsاستدلال in our familyخانواده.
34
83000
3000
او شروع خیلی از بحث‌ها در خانواده ما بود.
01:41
She was the daughterفرزند دختر of people who were actuallyدر واقع enslavedبردگی.
35
86000
3000
او دختر افرادی که به بردگی کشانیده شده بودند، بود.
01:44
Her parentsپدر و مادر were bornبدنیا آمدن in slaveryبردگی in Virginiaویرجینیا in the 1840's's.
36
89000
2000
پدر و مادر او در دوره بردگی در ویرجینیا در سالهای ۱۸۴۰ به دنیا آمده بودند.
01:46
She was bornبدنیا آمدن in the 1880's's
37
91000
2000
او در سالهای ۱۸۸۰ به دنیا آمد وتجربه‌ی بردگی نوع نگاهش را به دنیا شکل داده بود.
01:48
and the experienceتجربه of slaveryبردگی
38
93000
2000
او در سالهای ۱۸۸۰ به دنیا آمد وتجربه‌ی بردگی نوع نگاهش را به دنیا شکل داده بود.
01:50
very much shapedشکل گرفته the way she saw the worldجهان.
39
95000
3000
او در سالهای ۱۸۸۰ به دنیا آمد وتجربه‌ی بردگی نوع نگاهش را به دنیا شکل داده بود.
01:53
And my grandmotherمادر بزرگ was toughسخت است, but she was alsoهمچنین lovingبا محبت.
40
98000
2000
مادربزرگم سخت‌گیر بود ولی با این حال بسیار دوست داشتنی نیز بود.
01:55
When I would see her as a little boyپسر,
41
100000
2000
هنگامی که من به عنوان یک پسربچه کوچک می‌خواستم او را ببینم، او می‌آمد و من را در آغوش می‌گرفت.
01:57
she'dاو می خواهد come up to me and she'dاو می خواهد give me these hugsآغوش.
42
102000
2000
هنگامی که من به عنوان یک پسربچه کوچک می‌خواستم او را ببینم، او می‌آمد و من را در آغوش می‌گرفت.
01:59
And she'dاو می خواهد squeezeفشار دادن me so tightتنگ I could barelyبه سختی breatheتنفس کنید
43
104000
2000
او مرا به سختی م‌یفشرد طوری که نفس کشیدن برام مشکل می‌شد و بعد می گذاشت که بروم.
02:01
and then she'dاو می خواهد let me go.
44
106000
2000
هنگامی که من به عنوان یک پسربچه کوچک می‌خواستم او را ببینم، او می‌آمد و من را در آغوش می‌گرفت.
02:03
And an hourساعت or two laterبعد, if I saw her,
45
108000
2000
و یکی دو ساعت بعد، اگر او را می دیدم، می‌آمد به طرفم و می‌گفت، "برایان، آیا هنوز آغوش مرا احساس می کنی؟"
02:05
she'dاو می خواهد come over to me and she'dاو می خواهد say, "Bryanبرین, do you still feel me huggingآغوش گرفتن you?"
46
110000
3000
و یکی دو ساعت بعد، اگر او را می دیدم، می‌آمد به طرفم و می‌گفت، "برایان، آیا هنوز آغوش مرا احساس می کنی؟"
02:08
And if I said, "No," she'dاو می خواهد assaultحمله me again,
47
113000
2000
اگر می‌گفتم نه، او دوباره من را بغل می‌کرد
02:10
and if I said, "Yes," she'dاو می خواهد leaveترک کردن me aloneتنها.
48
115000
2000
و اگر می‌گفتم بله، رهایم می‌کرد
02:12
And she just had this qualityکیفیت
49
117000
2000
او این‌گونه بود که شما همیشه می خواستید در کنارش باشید.
02:14
that you always wanted to be nearنزدیک her.
50
119000
2000
او این‌گونه بود که شما همیشه می خواستید در کنارش باشید.
02:16
And the only challengeچالش was that she had 10 childrenفرزندان.
51
121000
3000
و تنها درگیری او این بود که ده تا بچه داشت.
02:19
My momمامان was the youngestجوانترین of her 10 kidsبچه ها.
52
124000
2000
از ده فرزند ،مادرم جوانترین بود.
02:21
And sometimesگاه گاهی when I would go and spendخرج کردن time with her,
53
126000
2000
و گاهی که من می‌رفتم که زمانی را با او بگذرانم بسیار مشکل بود که توجه او را جلب کنم.
02:23
it would be difficultدشوار to get her time and attentionتوجه.
54
128000
2000
و گاهی که من می‌رفتم که زمانی را با او بگذرانم بسیار مشکل بود که توجه او را جلب کنم.
02:25
My cousinsعموزاده ها would be runningدر حال اجرا around everywhereدر همه جا.
55
130000
2000
عموو عمه زادهایم همه جا می‌دویدند.
02:27
And I rememberیاد آوردن, when I was about eightهشت or nineنه yearsسالها oldقدیمی,
56
132000
3000
و به خاطر دارم، وقتی هشت و یا نُه ساله بودم، یه روز صبح که بیدار شدم و به اتاق نشیمن رفتم همه عموزاده هایم همه جا می‌دویدند.
02:30
wakingبیدار شدن up one morningصبح, going into the livingزندگي كردن roomاتاق,
57
135000
2000
و به خاطر دارم، وقتی هشت و یا نُه ساله بودم، یه روز صبح که بیدار شدم و به اتاق نشیمن رفتم همه عموزاده هایم همه جا می‌دویدند.
02:32
and all of my cousinsعموزاده ها were runningدر حال اجرا around.
58
137000
2000
و به خاطر دارم، وقتی هشت و یا نُه ساله بودم، یه روز صبح که بیدار شدم و به اتاق نشیمن رفتم همه عموزاده هایم همه جا می‌دویدند.
02:34
And my grandmotherمادر بزرگ was sittingنشسته acrossدر سراسر the roomاتاق
59
139000
2000
و مادر بزرگم در گوشه‌ی دیگر اتاق نشسته بود و به من خیره شده بود.
02:36
staringخیره شدن at me.
60
141000
2000
و مادر بزرگم در گوشه‌ی دیگر اتاق نشسته بود و به من خیره شده بود.
02:38
And at first I thought we were playingبازی کردن a gameبازی.
61
143000
2000
اول فکر کردم ما داریم یه بازی می‌کنیم.
02:40
And I would look at her and I'd smileلبخند,
62
145000
2000
به او نگاه کردم و بهش لبخند زدم، اما او خیلی جدی بود.
02:42
but she was very seriousجدی.
63
147000
2000
به او نگاه کردم و بهش لبخند زدم، اما او خیلی جدی بود.
02:44
And after about 15 or 20 minutesدقایق of this,
64
149000
2000
بعد از حدود ۱۵ تا ۲۰ دقیقه،
02:46
she got up and she cameآمد acrossدر سراسر the roomاتاق
65
151000
3000
او بلند شده آمد این طرف اتاق
02:49
and she tookگرفت me by the handدست
66
154000
2000
و من را با دستانش گرفت و گفت" برایان بیا، من و تو می‌خواهیم با هم حرف بزنیم."
02:51
and she said, "Come on, Bryanبرین. You and I are going to have a talk."
67
156000
2000
و من را با دستانش گرفت و گفت" برایان بیا، من و تو می‌خواهیم با هم حرف بزنیم."
02:53
And I rememberیاد آوردن this just like it happenedاتفاق افتاد yesterdayدیروز.
68
158000
4000
و من این را به خاطر دارم درست مثل اینکه دیروز اتفاق افتاده باشد.
02:57
I never will forgetفراموش کردن it.
69
162000
2000
هرگز فراموش نمی‌کنم.
02:59
She tookگرفت me out back and she said, "Bryanبرین, I'm going to tell you something,
70
164000
2000
او مرا به پشت خونه برد و گفت، " برایان، می‌خواهم چیزی به تو بگم، اما به کسی نمیگی که من بهت چی گفتم."
03:01
but you don't tell anybodyهر شخصی what I tell you."
71
166000
2000
او مرا به پشت خونه برد و گفت، " برایان، می‌خواهم چیزی به تو بگم، اما به کسی نمیگی که من بهت چی گفتم."
03:03
I said, "Okay, Mamaمامان."
72
168000
2000
من گفتم، "باشه، مامان‌بزرگ."
03:05
She said, "Now you make sure you don't do that." I said, "Sure."
73
170000
3000
گفت،" مطمئن بشو که اینکار را نمی‌کنی". گفتم "مطمئنم".
03:08
Then she satنشسته me down and she lookedنگاه کرد at me
74
173000
3000
سپس مرا نشاند و بهم نگاه کرد و گفت، " می‌خواهم بدونی که من داشتم نگاهت می‌کردم."
03:11
and she said, "I want you to know
75
176000
2000
سپس مرا نشاند و بهم نگاه کرد و گفت، " می‌خواهم بدونی که من داشتم نگاهت می‌کردم."
03:13
I've been watchingتماشا کردن you."
76
178000
3000
سپس مرا نشاند و بهم نگاه کرد و گفت، " می‌خواهم بدونی که من داشتم نگاهت می‌کردم."
03:16
And she said, "I think you're specialویژه."
77
181000
3000
, و گفت، " من فکر می‌کنم که تو خاص و استثنایی هستی."
03:19
She said, "I think you can do anything you want to do."
78
184000
4000
گفت،: "فکر می‌کنم تو هرکاری را که بخواهی میتوانی انجام دهی."
03:23
I will never forgetفراموش کردن it.
79
188000
3000
هرگز این را فراموش نخواهم کرد.
03:26
And then she said, "I just need you to promiseوعده me threeسه things, Bryanبرین."
80
191000
2000
و سپس گفت، "فقط می‌خواهم سه چیز را به من قول بدهی، برایان . "
03:28
I said, "Okay, Mamaمامان."
81
193000
2000
گفتم، "باشه مامان‌بزرگ."
03:30
She said, "The first thing I want you to promiseوعده me
82
195000
2000
گفت، "اولین چیزی که می‌خواهم به من قول بدی اینه که همواره مادرت را دوست داشته باشی."
03:32
is that you'llشما خواهید بود always love your momمامان."
83
197000
2000
گفت، "اولین چیزی که می‌خواهم به من قول بدی اینه که همواره مادرت را دوست داشته باشی."
03:34
She said, "That's my babyعزیزم girlدختر,
84
199000
2000
گفت، " او دختر کوچک منه، و توالان باید به من قول بدهی که همواره مراقب او باشی."
03:36
and you have to promiseوعده me now you'llشما خواهید بود always take careاهميت دادن of her."
85
201000
2000
گفت، " او دختر کوچک منه، و توالان باید به من قول بدهی که همواره مراقب او باشی."
03:38
Well I adoredعاشق my momمامان, so I said, "Yes, Mamaمامان. I'll do that."
86
203000
4000
خوب من به مادرم عشق می ورزیدم بنابر این گفتم، ؛بله مادر بزرگ. من این کار را می‌کنم. ؛
03:42
Then she said, "The secondدومین thing I want you to promiseوعده me
87
207000
2000
سپس او گفت،" دومین چیزی که می‌خواهم به من قول بدهی اینکه همواره کار درست را انجام بدهی حتی اگر این کار سخت باشه."
03:44
is that you'llشما خواهید بود always do the right thing
88
209000
2000
سپس او گفت،" دومین چیزی که می‌خواهم به من قول بدهی اینکه همواره کار درست را انجام بدهی حتی اگر این کار سخت باشه."
03:46
even when the right thing is the hardسخت thing."
89
211000
3000
سپس او گفت،" دومین چیزی که می‌خواهم به من قول بدهی اینکه همواره کار درست را انجام بدهی حتی اگر این کار سخت باشه."
03:49
And I thought about it and I said, "Yes, Mamaمامان. I'll do that."
90
214000
4000
فکر کردم و گفتم "باشه مامان بزرگ این کار را می‌کنم."
03:53
Then finallyسرانجام she said, "The thirdسوم thing I want you to promiseوعده me
91
218000
2000
و سپس در آخر گفت،" سومین چیزی که می‌خواهم اینه که به من قول بدهی هرگز الکل ننوشی."
03:55
is that you'llشما خواهید بود never drinkنوشیدن alcoholالکل."
92
220000
3000
و سپس در آخر گفت،" سومین چیزی که می‌خواهم اینه که به من قول بدهی هرگز الکل ننوشی."
03:58
(Laughterخنده)
93
223000
2000
( خنده تماشاگران)
04:00
Well I was nineنه yearsسالها oldقدیمی, so I said, "Yes, Mamaمامان. I'll do that."
94
225000
3000
خب من نُه ساله بودم بنابر این گفتم،" بله مامان‌بزرگ این‌کار را هم می‌کنم."
04:03
I grewرشد کرد up in the countryکشور in the ruralروستایی Southجنوب,
95
228000
2000
من در خارج شهر در یک روستا بزرگ در جنوب بزرگ شدم، و یک برادرکه یکسال از من بزرگترو یک خواهر که یک سال از من کوچکتره دارم.
04:05
and I have a brotherبرادر a yearسال olderمسن تر than me and a sisterخواهر a yearسال youngerجوانتر.
96
230000
3000
من در خارج شهر در یک روستا بزرگ در جنوب بزرگ شدم، و یک برادرکه یکسال از من بزرگترو یک خواهر که یک سال از من کوچکتره دارم.
04:08
When I was about 14 or 15,
97
233000
2000
وقتی چهارده پانزده ساله بود، یه روز برادرم آمد خونه با شش بسته آبجو--
04:10
one day my brotherبرادر cameآمد home and he had this six-packشش بسته of beerآبجو --
98
235000
2000
وقتی چهارده پانزده ساله بود، یه روز برادرم آمد خونه با شش بسته آبجو--
04:12
I don't know where he got it --
99
237000
2000
نمیدونم اونها را از کجا آورده بود--
04:14
and he grabbedگرفتار شد me and my sisterخواهر and we wentرفتی out in the woodsجنگل.
100
239000
2000
او من و خواهرم را برداشت و به بیشه زار برد.
04:16
And we were kindنوع of just out there doing the stuffچیز we crazilyبا احتیاط did.
101
241000
3000
و ما یه جورایی رفته بودیم بیرون و سرخوش بودیم و دیوانه‌بازی می‌کردیم.
04:19
And he had a sipشیرین of this beerآبجو and he gaveداد some to my sisterخواهر and she had some,
102
244000
3000
او یه قلوپ از ابجو خورد ومقداری هم به خواهرم داد و او هم خورد، و به من هم پیشنهاد کردند.
04:22
and they offeredارایه شده it to me.
103
247000
2000
او یه قلوپ از ابجو خورد ومقداری هم به خواهرم داد و او هم خورد، و به من هم پیشنهاد کردند.
04:24
I said, "No, no, no. That's okay. You all go aheadدر پیش. I'm not going to have any beerآبجو."
104
249000
3000
گفتم ، "نه ، نه، نه . خب شما بخورید. من آبجو نمی‌خورم"
04:27
My brotherبرادر said, "Come on. We're doing this todayامروز; you always do what we do.
105
252000
3000
بردارم گفت بیا، امروز اینکار را می‌کنیم: " تو همیشه همون کاری را می‌کنی که ما می‌کنیم. من کمی خوردم خواهرت هم خورد. کمی ابجو بخور. "
04:30
I had some, your sisterخواهر had some. Have some beerآبجو."
106
255000
2000
بردارم گفت بیا، امروز اینکار را می‌کنیم: " تو همیشه همون کاری را می‌کنی که ما می‌کنیم. من کمی خوردم خواهرت هم خورد. کمی ابجو بخور. "
04:32
I said, "No, I don't feel right about that. Y'allیالا go aheadدر پیش. Y'allیالا go aheadدر پیش."
107
257000
2000
من گفتم ، ؛ نه، من احساس خوبی در این مورد ندارم. شما بخورید. شما بخورید. ؛
04:34
And then my brotherبرادر startedآغاز شده staringخیره شدن at me.
108
259000
2000
سپس برادرم خیره به من نگاه کردن.
04:36
He said, "What's wrongاشتباه with you? Have some beerآبجو."
109
261000
3000
او گفت، "تو چت شده ؟ کمی آبجو بخور."
04:39
Then he lookedنگاه کرد at me realواقعی hardسخت and he said,
110
264000
2000
سپس به سختی به من نگاه کرد و گفت ،" آه امیدوارم هنوز به گفتگویی که بین تو و مادر بزرگ بوده نچسبیده باشی."
04:41
"Oh, I hopeامید you're not still hungآویزان شد up
111
266000
2000
سپس به سختی به من نگاه کرد و گفت ،" آه امیدوارم هنوز به گفتگویی که بین تو و مادر بزرگ بوده نچسبیده باشی."
04:43
on that conversationگفتگو Mamaمامان had with you."
112
268000
2000
سپس به سختی به من نگاه کرد و گفت ،" آه امیدوارم هنوز به گفتگویی که بین تو و مادر بزرگ بوده نچسبیده باشی."
04:45
(Laughterخنده)
113
270000
2000
( خنده تماشاگران)
04:47
I said, "Well, what are you talkingصحبت کردن about?"
114
272000
2000
گفتم " در مورد چی داری صحبت می‌کنی؟"
04:49
He said, "Oh, Mamaمامان tellsمی گوید all the grandkidsپدربزرگ that they're specialویژه."
115
274000
3000
او گفت " آه مادر بزرگ به همه نوه هایش گفته که تو استثنایی هستی."
04:52
(Laughterخنده)
116
277000
3000
( خنده تماشاگران)
04:55
I was devastatedویران.
117
280000
2000
له شدم.
04:57
(Laughterخنده)
118
282000
2000
( خنده تماشاگران)
04:59
And I'm going to admitاقرار کردن something to you.
119
284000
2000
می‌خواهم چیزهایی را براتون اعتراف کنم.
05:01
I'm going to tell you something I probablyشاید shouldn'tنباید.
120
286000
2000
فصد دارم چیزهایی را براتون بگم که شاید نمی‌بایستی بگم.
05:03
I know this mightممکن be broadcastپخش broadlyبه طور گسترده.
121
288000
2000
می‌دونم که این بطور گسترده ای پخش خواهد شد .
05:05
But I'm 52 yearsسالها oldقدیمی,
122
290000
2000
اما من ۵۲ ساله هستم، و قصد دارم که برایتان اعتراف کنم کن هرگز یک قطره الکل ننوشیدم.
05:07
and I'm going to admitاقرار کردن to you
123
292000
2000
اما من ۵۲ ساله هستم، و قصد دارم که برایتان اعتراف کنم کن هرگز یک قطره الکل ننوشیدم.
05:09
that I've never had a dropرها کردن of alcoholالکل.
124
294000
3000
اما من ۵۲ ساله هستم، و قصد دارم که برایتان اعتراف کنم کن هرگز یک قطره الکل ننوشیدم.
05:12
(Applauseتشویق و تمجید)
125
297000
2000
( تشویق تماشاگران)
05:14
I don't say that because I think that's virtuousفضیلت;
126
299000
3000
من این را نمی گم چون فکر میکنم این فضیلتی است؛
05:17
I say that because there is powerقدرت in identityهویت.
127
302000
4000
این را می‌گم به دلیل اینکه این قدرت هویت است.
05:21
When we createايجاد كردن the right kindنوع of identityهویت,
128
306000
2000
وقتی که نوعی هویت درست را ایجاد می‌کنیم، می‌توانیم چیزهایی را به دنیای اطرافمان بگوییم که در واقع باورنمی‌کنند که این ها امکان پذیرند.
05:23
we can say things to the worldجهان around us
129
308000
2000
وقتی که نوعی هویت درست را ایجاد می‌کنیم، می‌توانیم چیزهایی را به دنیای اطرافمان بگوییم که در واقع باورنمی‌کنند که این ها امکان پذیرند.
05:25
that they don't actuallyدر واقع believe makesباعث می شود senseاحساس.
130
310000
2000
وقتی که نوعی هویت درست را ایجاد می‌کنیم، می‌توانیم چیزهایی را به دنیای اطرافمان بگوییم که در واقع باورنمی‌کنند که این ها امکان پذیرند.
05:27
We can get them to do things
131
312000
2000
ما می‌توانیم راهنماییشان کنیم که کارهایی را انجام دهند که گمان نمی‌کنند که بتوانند انجام دهند.
05:29
that they don't think they can do.
132
314000
2000
ما می‌توانیم راهنماییشان کنیم که کارهایی را انجام دهند که گمان نمی‌کنند که بتوانند انجام دهند.
05:31
When I thought about my grandmotherمادر بزرگ,
133
316000
2000
وقتی راجع به مادر بزرگم فکر می‌کنم، البته که او می‌خواسته که همه نوه هایش استثنایی باشند.
05:33
of courseدوره she would think all her grandkidsپدربزرگ were specialویژه.
134
318000
2000
وقتی راجع به مادر بزرگم فکر می‌کنم، البته که او می‌خواسته که همه نوه هایش استثنایی باشند.
05:35
My grandfatherبابا بزرگ was in prisonزندان duringدر حین prohibitionممنوعیت.
135
320000
3000
پدر بزرگم در دوران ممنوعیت الکل زندانی بوده.
05:38
My maleنر unclesعموها diedفوت کرد of alcohol-relatedالکل مرتبط است diseasesبیماری ها.
136
323000
2000
عموی من به دلیل بیماری ناشی از الکل درگذشت
05:40
And these were the things she thought we neededمورد نیاز است to commitمرتکب شدن to.
137
325000
3000
و این‌ها چیزهایی بودند که او فکر می‌کرد ما باید به آنها متعهد باشیم.
05:43
Well I've been tryingتلاش کن to say something
138
328000
2000
خب من تلاش می‌کنم چیزی درباره نظام عدالت کیفریمان بگویم.
05:45
about our criminalجنایی justiceعدالت systemسیستم.
139
330000
2000
خب من تلاش می‌کنم چیزی درباره نظام عدالت کیفریمان بگویم.
05:47
This countryکشور is very differentناهمسان todayامروز
140
332000
2000
این کشور بسیار متفاوت است با آن‌چه ۴۰ سال پیش بود.
05:49
than it was 40 yearsسالها agoپیش.
141
334000
2000
این کشور بسیار متفاوت است با آن‌چه ۴۰ سال پیش بود.
05:51
In 1972, there were 300,000 people in jailsزندان ها and prisonsزندان.
142
336000
3000
در سال ۱۹۷۲، سیصد هزار نفر در زندان‌ها و بازداشگاه‌ها بودند.
05:54
Todayامروز, there are 2.3 millionمیلیون.
143
339000
5000
امروز۲ میلیون و سیصدهزار نفر.
05:59
The Unitedیونایتد Statesایالت ها now has the highestبالاترین rateنرخ of incarcerationزندان
144
344000
2000
ایلات متحده بالاترین میزان محبوسین را در دنیا دارد.
06:01
in the worldجهان.
145
346000
2000
ایلات متحده بالاترین میزان محبوسین را در دنیا دارد.
06:03
We have sevenهفت millionمیلیون people on probationامتحان and paroleرمز عبور.
146
348000
3000
ما هفت میلیون نفر هم آزاد مشروط داریم.
06:06
And massجرم incarcerationزندان, in my judgmentداوری,
147
351000
3000
با قضاوت من این محبوسین زیاد دنیای ما را بنیادی تغییر می‌دهند.
06:09
has fundamentallyاساسا changedتغییر کرد our worldجهان.
148
354000
3000
با قضاوت من این محبوسین زیاد دنیای ما را بنیادی تغییر می‌دهند.
06:12
In poorفقیر communitiesجوامع, in communitiesجوامع of colorرنگ
149
357000
2000
در جوامع فقیر، در جوامع رنگین پوست، یاس و ناامیدی وجود دارد، که همه از پیامدهای این (سیستم قضایی) است.
06:14
there is this despairناامیدی,
150
359000
2000
در جوامع فقیر، در جوامع رنگین پوست، یاس و ناامیدی وجود دارد، که همه از پیامدهای این (سیستم قضایی) است.
06:16
there is this hopelessnessناامیدی,
151
361000
2000
در جوامع فقیر، در جوامع رنگین پوست، یاس و ناامیدی وجود دارد، که همه از پیامدهای این (سیستم قضایی) است.
06:18
that is beingبودن shapedشکل گرفته by these outcomesنتایج.
152
363000
2000
در جوامع فقیر، در جوامع رنگین پوست، یاس و ناامیدی وجود دارد، که همه از پیامدهای این (سیستم قضایی) است.
06:20
One out of threeسه blackسیاه menمردان
153
365000
2000
یکی از هر سه مرد سیاه پوست بین سن ۱۳ تا ۳۰ ساله در بازداشتگاه، زندان ، آزاد مشروط و یا عفو مشروط هستند.
06:22
betweenبین the agesسنین of 18 and 30
154
367000
2000
یکی از هر سه مرد سیاه پوست بین سن ۱۳ تا ۳۰ ساله در بازداشتگاه، زندان ، آزاد مشروط و یا عفو مشروط هستند.
06:24
is in jailزندان, in prisonزندان, on probationامتحان or paroleرمز عبور.
155
369000
3000
یکی از هر سه مرد سیاه پوست بین سن ۱۳ تا ۳۰ ساله در بازداشتگاه، زندان ، آزاد مشروط و یا عفو مشروط هستند.
06:27
In urbanشهری communitiesجوامع acrossدر سراسر this countryکشور --
156
372000
2000
در جوامع شهری در سراسر این کشور ---لوس آنجلس، فیلادیلفیا ، بالتیمور، واشینگتن-- پنجاه تا شصت درصد از مردان جوان رنگین پوست در بازداشتگاه و یا زندان، ازاد مشروط و یا عفو مشروط هستند
06:29
Losلوس Angelesآنجلس, Philadelphiaفیلادلفیا, Baltimoreبالتیمور, Washingtonواشنگتن --
157
374000
3000
در جوامع شهری در سراسر این کشور ---لوس آنجلس، فیلادیلفیا ، بالتیمور، واشینگتن-- پنجاه تا شصت درصد از مردان جوان رنگین پوست در بازداشتگاه و یا زندان، ازاد مشروط و یا عفو مشروط هستند
06:32
50 to 60 percentدرصد of all youngجوان menمردان of colorرنگ are
158
377000
3000
در جوامع شهری در سراسر این کشور ---لوس آنجلس، فیلادیلفیا ، بالتیمور، واشینگتن-- پنجاه تا شصت درصد از مردان جوان رنگین پوست در بازداشتگاه و یا زندان، ازاد مشروط و یا عفو مشروط هستند
06:35
in jailزندان or prisonزندان or on probationامتحان or paroleرمز عبور.
159
380000
3000
در جوامع شهری در سراسر این کشور ---لوس آنجلس، فیلادیلفیا ، بالتیمور، واشینگتن-- پنجاه تا شصت درصد از مردان جوان رنگین پوست در بازداشتگاه و یا زندان، ازاد مشروط و یا عفو مشروط هستند
06:38
Our systemسیستم isn't just beingبودن shapedشکل گرفته
160
383000
2000
سیستم ما تنها به این‌گونه نیست که به نظر می‌رسد پیرامون نژاد از مسیرش خارج شده
06:40
in these waysراه ها that seemبه نظر می رسد to be distortingتحریف around raceنژاد,
161
385000
2000
سیستم ما تنها به این‌گونه نیست که به نظر می‌رسد پیرامون نژاد از مسیرش خارج شده
06:42
they're alsoهمچنین distortedتحریف شده by povertyفقر.
162
387000
2000
بلکه تنگدستی هم آن را تحریف کرده است.
06:44
We have a systemسیستم of justiceعدالت in this countryکشور
163
389000
3000
ما سیستم عدالتی در این کشور داریم که با شما خیلی بهتر برخورد می‌کند اگر شما ثروتمند و گناهکار باشید تا اگر فقیر و بی‌گناه.
06:47
that treatsرفتار می کند you much better
164
392000
2000
ما سیستم عدالتی در این کشور داریم که با شما خیلی بهتر برخورد می‌کند اگر شما ثروتمند و گناهکار باشید تا اگر فقیر و بی‌گناه.
06:49
if you're richثروتمند and guiltyگناهکار than if you're poorفقیر and innocentبی گناه.
165
394000
3000
ما سیستم عدالتی در این کشور داریم که با شما خیلی بهتر برخورد می‌کند اگر شما ثروتمند و گناهکار باشید تا اگر فقیر و بی‌گناه.
06:52
Wealthثروت, not culpabilityجرم,
166
397000
3000
ثروت ، نه مجرمیت، نتیجه را شکل می‌دهد.
06:55
shapesشکل ها outcomesنتایج.
167
400000
2000
ثروت ، نه مجرمیت، نتیجه را شکل می‌دهد.
06:57
And yetهنوز, we seemبه نظر می رسد to be very comfortableراحت.
168
402000
3000
و در عین حال، به نظر میرسد که ما بسیار راحت هستیم.
07:00
The politicsسیاست of fearترس and angerخشم
169
405000
2000
سیاست ترس و خشم این باور را در ما ایجاد کرده که این مشکلات ، مشکلات ما نیستند.
07:02
have madeساخته شده us believe
170
407000
2000
سیاست ترس و خشم این باور را در ما ایجاد کرده که این مشکلات ، مشکلات ما نیستند.
07:04
that these are problemsمشکلات that are not our problemsمشکلات.
171
409000
3000
سیاست ترس و خشم این باور را در ما ایجاد کرده که این مشکلات ، مشکلات ما نیستند.
07:07
We'veما هستیم been disconnectedقطع شده.
172
412000
2000
ارتباطمان قطع شده است.
07:09
It's interestingجالب هست to me.
173
414000
2000
این برای من جالبه
07:11
We're looking at some very interestingجالب هست developmentsتحولات in our work.
174
416000
2000
من به برخی از تحولات بسیار جالب در کارمان نگاه می‌کنیم.
07:13
My stateحالت of Alabamaآلاباما, like a numberعدد of statesایالت ها,
175
418000
2000
در ایالت من آلاباما، مثل تعدادی ایالات دیگر ، در واقع شما را بطور دائمی از حق رای محروم می‌کنند اگر شما محکومیت کیفری داشته باشید.
07:15
actuallyدر واقع permanentlyدائمی disenfranchisesاز بین بردن you
176
420000
2000
در ایالت من آلاباما، مثل تعدادی ایالات دیگر ، در واقع شما را بطور دائمی از حق رای محروم می‌کنند اگر شما محکومیت کیفری داشته باشید.
07:17
if you have a criminalجنایی convictionمحکومیت.
177
422000
2000
در ایالت من آلاباما، مثل تعدادی ایالات دیگر ، در واقع شما را بطور دائمی از حق رای محروم می‌کنند اگر شما محکومیت کیفری داشته باشید.
07:19
Right now in Alabamaآلاباما
178
424000
2000
همین الان در آلاباما، ۳۴ درصد ازجمعیت مردان سیاه پوست بطور دائمی حق رای را از دست داده اند.
07:21
34 percentدرصد of the blackسیاه maleنر populationجمعیت
179
426000
2000
همین الان در آلاباما، ۳۴ درصد ازجمعیت مردان سیاه پوست بطور دائمی حق رای را از دست داده اند.
07:23
has permanentlyدائمی lostکم شده the right to voteرای.
180
428000
2000
همین الان در آلاباما، ۳۴ درصد ازجمعیت مردان سیاه پوست بطور دائمی حق رای را از دست داده اند.
07:25
We're actuallyدر واقع projectingطرح ریزی in anotherیکی دیگر 10 yearsسالها
181
430000
2000
در واقع ما پیش بینی می‌کنیم که در ده سال آینده میزان افرادی که از حق رای محروم خواهند شد برابر با تعداد محرومین پیش از تصویب حق رای شود.
07:27
the levelسطح of disenfranchisementفسخ قرارداد
182
432000
2000
در واقع ما پیش بینی می‌کنیم که در ده سال آینده میزان افرادی که از حق رای محروم خواهند شد برابر با تعداد محرومین پیش از تصویب حق رای شود.
07:29
will be as highبالا as it's been
183
434000
2000
در واقع ما پیش بینی می‌کنیم که در ده سال آینده میزان افرادی که از حق رای محروم خواهند شد برابر با تعداد محرومین پیش از تصویب حق رای شود.
07:31
sinceاز آنجا که priorقبل از to the passageپاساژ of the Votingرأی دادن Rightsحقوق Actقانون.
184
436000
2000
در واقع ما پیش بینی می‌کنیم که در ده سال آینده میزان افرادی که از حق رای محروم خواهند شد برابر با تعداد محرومین پیش از تصویب حق رای شود.
07:33
And there is this stunningخیره کننده silenceسکوت.
185
438000
4000
و این سکوت شگفت آور و پرمعنیست.
07:37
I representنمایندگی childrenفرزندان.
186
442000
2000
من نماینده‌ی کودکان هستم.
07:39
A lot of my clientsمشتریان are very youngجوان.
187
444000
2000
تعداد زیادی از موکلین من بسیار جوان هستند.
07:41
The Unitedیونایتد Statesایالت ها is the only countryکشور in the worldجهان
188
446000
2000
ایالات متحده تنها کشوریست در جهان که در آنجا کودکان ۱۳ ساله محکوم به مردن در زندان می‌شوند.
07:43
where we sentenceجمله 13-year-oldساله childrenفرزندان
189
448000
2000
ایالات متحده تنها کشوریست در جهان که در آنجا کودکان ۱۳ ساله محکوم به مردن در زندان می‌شوند.
07:45
to dieمرگ in prisonزندان.
190
450000
2000
ایالات متحده تنها کشوریست در جهان که در آنجا کودکان ۱۳ ساله محکوم به مردن در زندان می‌شوند.
07:47
We have life imprisonmentزندان withoutبدون paroleرمز عبور for kidsبچه ها in this countryکشور.
191
452000
3000
ما در این کشور حبس ابد بدون درخواست آزادی مشروط برای کودکان داریم.
07:50
And we're actuallyدر واقع doing some litigationدعوی قضایی.
192
455000
2000
و در واقع ما داریم دادخواهی می‌کنیم.
07:52
The only countryکشور in the worldجهان.
193
457000
2000
تنها کشور در جهان.
07:54
I representنمایندگی people on deathمرگ rowردیف.
194
459000
2000
من نماینده مردمی هستم که در انتظار اعدام هستند.
07:56
It's interestingجالب هست, this questionسوال of the deathمرگ penaltyمجازات.
195
461000
2000
این جالبه، مسئله‌ی مجازات اعدام.
07:58
In manyبسیاری waysراه ها, we'veما هستیم been taughtتدریس کرد to think
196
463000
2000
به شیوه ها و راهای زیادی ، ما آموزش دیده ایم که فکر کنیم که سوال واقعی این است که آیا افراد مستحق مرگ هستند برای جرمی که مرتکب شده اند؟
08:00
that the realواقعی questionسوال is,
197
465000
2000
به شیوه ها و راهای زیادی ، ما آموزش دیده ایم که فکر کنیم که سوال واقعی این است که آیا افراد مستحق مرگ هستند برای جرمی که مرتکب شده اند؟
08:02
do people deserveسزاوار to dieمرگ for the crimesجرایم they'veآنها دارند committedمرتکب شده?
198
467000
3000
به شیوه ها و راهای زیادی ، ما آموزش دیده ایم که فکر کنیم که سوال واقعی این است که آیا افراد مستحق مرگ هستند برای جرمی که مرتکب شده اند؟
08:05
And that's a very sensibleمعقول questionسوال.
199
470000
2000
و این پرسش بسیار معقولیست.
08:07
But there's anotherیکی دیگر way of thinkingفكر كردن
200
472000
2000
اما راهی دیگر برای فکر کردن هم وجود دارد درباره‌ی اینکه ما در کجای هویتمان قرار گرفته‌ایم.
08:09
about where we are in our identityهویت.
201
474000
2000
اما راهی دیگر برای فکر کردن هم وجود دارد درباره‌ی اینکه ما در کجای هویتمان قرار گرفته‌ایم.
08:11
The other way of thinkingفكر كردن about it
202
476000
2000
روش دیگر برای فکر کردن در این مورد این نیست که افراد مستحق مردن هستند برای جرمی که مرتکب شدند، بلکه آیا ما شایسته ایم که آنها را بکشیم؟
08:13
is not, do people deserveسزاوار to dieمرگ for the crimesجرایم they commitمرتکب شدن,
203
478000
2000
روش دیگر برای فکر کردن در این مورد این نیست که افراد مستحق مردن هستند برای جرمی که مرتکب شدند، بلکه آیا ما شایسته ایم که آنها را بکشیم؟
08:15
but do we deserveسزاوار to killکشتن?
204
480000
2000
روش دیگر برای فکر کردن در این مورد این نیست که افراد مستحق مردن هستند برای جرمی که مرتکب شدند، بلکه آیا ما شایسته ایم که آنها را بکشیم؟
08:17
I mean, it's fascinatingشگفت انگیز.
205
482000
2000
منطورم اینستکه که این خیلی شگفت‌آور است که
08:19
Deathمرگ penaltyمجازات in Americaآمریکا is definedتعریف شده است by errorخطا.
206
484000
3000
مجازات اعدام در آمریکا بر اساسی نادرست تعریف شده است.
08:22
For everyهرکدام nineنه people who have been executedاجرا شده,
207
487000
2000
برای هر نُه نفر که اعدام شده اند، ما یک نفربی‌گناه را شناسایی کردیم که تبرئه و از محکومیت به مرگ آزاد شد.
08:24
we'veما هستیم actuallyدر واقع identifiedشناخته شده است one innocentبی گناه personفرد
208
489000
2000
برای هر نُه نفر که اعدام شده اند، ما یک نفربی‌گناه را شناسایی کردیم که تبرئه و از محکومیت به مرگ آزاد شد.
08:26
who'sچه کسی است been exoneratedاخراج شده and releasedمنتشر شد from deathمرگ rowردیف.
209
491000
3000
برای هر نُه نفر که اعدام شده اند، ما یک نفربی‌گناه را شناسایی کردیم که تبرئه و از محکومیت به مرگ آزاد شد.
08:29
A kindنوع of astonishingشگفت آور errorخطا rateنرخ --
210
494000
3000
بک جور نرخ خطای تحیربرانگیز---
08:32
one out of nineنه people innocentبی گناه.
211
497000
3000
یکی از نُه نفر بیگناهند.
08:35
I mean, it's fascinatingشگفت انگیز.
212
500000
2000
منظورم اینست که شگفت‌آور است.
08:37
In aviationهواپیمایی, we would never let people flyپرواز on airplanesهواپیما
213
502000
3000
در سیستم حمل و نقل هوایی ، ما هرگز اجازه نمی‌دهیم که مردم با هواپیما هایی پرواز کنند، از هر نه‌تای آن‌‌ها یکی سقوط می‌کند.
08:40
if for everyهرکدام nineنه planesهواپیما that tookگرفت off
214
505000
2000
در سیستم حمل و نقل هوایی ، ما هرگز اجازه نمی‌دهیم که مردم با هواپیما هایی پرواز کنند، از هر نه‌تای آن‌‌ها یکی سقوط می‌کند.
08:42
one would crashسقوط.
215
507000
2000
در سیستم حمل و نقل هوایی ، ما هرگز اجازه نمی‌دهیم که مردم با هواپیما هایی پرواز کنند، از هر نه‌تای آن‌‌ها یکی سقوط می‌کند.
08:44
But somehowبه نحوی we can insulateعایق بندی ourselvesخودمان from this problemمسئله.
216
509000
3000
اما به نوعی توانسته‌آیم خودمان را از این مشکل جدا کنیم .
08:47
It's not our problemمسئله.
217
512000
2000
این مشکل ما نیست.
08:49
It's not our burdenبارگیری.
218
514000
2000
این مسئولیت ما نیست.
08:51
It's not our struggleتقلا.
219
516000
2000
این مبارزه ما نیست.
08:53
I talk a lot about these issuesمسائل.
220
518000
2000
من در باره این مشکل‌ها بسیار صحبت کردم.
08:55
I talk about raceنژاد and this questionسوال
221
520000
2000
من در مورد نژاد و این سوال که آیا ما شایسته کشتن هستیم صحبت کرده ام.
08:57
of whetherچه we deserveسزاوار to killکشتن.
222
522000
2000
من در مورد نژاد و این سوال که آیا ما شایسته کشتن هستیم صحبت کرده ام.
08:59
And it's interestingجالب هست, when I teachتدریس کنید my studentsدانش آموزان about African-Americanآفریقایی آمریکایی historyتاریخ,
223
524000
2000
و این بسیار جالبست، وقتی من به دانشجویانم تاریخ آمریکایی های آفریقایی تبار را درس می‌دهم،
09:01
I tell them about slaveryبردگی.
224
526000
2000
بهشان از برده‌داری می‌گویم.
09:03
I tell them about terrorismتروریسم,
225
528000
2000
از تروریسم می‌گویم،
09:05
the eraدوران that beganآغاز شد at the endپایان of reconstructionبازسازی
226
530000
2000
در مورد عصری که با پایان دوران بازسازی بعد از جنگ جهانی دوم آغاز شد.
09:07
that wentرفتی on to Worldجهان Warجنگ IIدوم.
227
532000
2000
در مورد عصری که با پایان دوران بازسازی بعد از جنگ جهانی دوم آغاز شد.
09:09
We don't really know very much about it.
228
534000
2000
ما واقعا خیلی زیاد در این مورد نمی دانیم.
09:11
But for African-Americansآفریقایی-آمریکایی in this countryکشور,
229
536000
2000
اما برای آمریکایی های آفریقایی تبار در این کشور، دوره‌ای بود که با ترور و ترس تعریف شده بود.
09:13
that was an eraدوران definedتعریف شده است by terrorترور.
230
538000
2000
اما برای آمریکایی های آفریقایی تبار در این کشور، دوره‌ای بود که با ترور و ترس تعریف شده بود.
09:15
In manyبسیاری communitiesجوامع, people had to worryنگرانی about beingبودن lynchedلینچ.
231
540000
2000
در بساری از جوامع مردم میبایستی نگران اعدام بدون محاکمه بودند
09:17
They had to worryنگرانی about beingبودن bombedبمب گذاری شده.
232
542000
2000
آنها میبایستی نگران بمباران شدن باشند.
09:19
It was the threatتهدید of terrorترور that shapedشکل گرفته theirخودشان livesزندگی می کند.
233
544000
2000
این تهدید ترور بود که زندگی آنها را شکل می‌داد.
09:21
And these olderمسن تر people come up to me now
234
546000
2000
و این افراد مسن‌تر الان پیش من می‌آیند و می‌گویند
09:23
and they say, "Mrآقای. Stevensonاستیونسون, you give talksگفتگو, you make speechesسخنرانی ها,
235
548000
3000
" آقای استیونسان، شما صحبت می‌کنید، شما سخنرانی می‌کنید،
09:26
you tell people to stop sayingگفت:
236
551000
2000
به مردم می‌گویید که نگویند برای اولین بار بعد از ۱۱ سپتامبرما با تروریسم دست به گریبانیم.
09:28
we're dealingمعامله with terrorismتروریسم for the first time in our nation'sملت historyتاریخ
237
553000
3000
به مردم می‌گویید که نگویند برای اولین بار بعد از ۱۱ سپتامبر است که ما با تروریسم دست به گریبانیم.
09:31
after 9/11."
238
556000
2000
به مردم می‌گویید که نگویند برای اولین بار بعد از ۱۱ سپتامبر است که ما با تروریسم دست به گریبانیم.
09:33
They tell me to say, "No, tell them that we grewرشد کرد up with that."
239
558000
3000
انها به من می‌گویند، " نه ، به آنها بگو ما با آن بزرگ شدیم"
09:36
And that eraدوران of terrorismتروریسم, of courseدوره,
240
561000
2000
و البته آن دوران تروریسم، دوران همراه با تبعیض نژادی بود،
09:38
was followedدنبال شد by segregationجدایی
241
563000
2000
و البته آن دوران تروریسم، دوران همراه با تبعیض نژادی بود،
09:40
and decadesچند دهه of racialنژاد subordinationوابستگی
242
565000
2000
دهه‌های تبعیت نژادی و آپارتاید بود.
09:42
and apartheidآپارتاید.
243
567000
2000
دهه‌های تبعیت نژادی و آپارتاید بود.
09:44
And yetهنوز, we have in this countryکشور this dynamicپویا
244
569000
3000
و هنوز ، در این کشور ما این گریز را داریم که واقعا دوست نداریم راجع به مشکلاتمان صحبت کنیم.
09:47
where we really don't like to talk about our problemsمشکلات.
245
572000
3000
و هنوز ، در این کشور ما این گریز را داریم که واقعا دوست نداریم راجع به مشکلاتمان صحبت کنیم.
09:50
We don't like to talk about our historyتاریخ.
246
575000
3000
ما دوست نداریم راجع به تاریخمان صحبت کنیم.
09:53
And because of that, we really haven'tنه understoodفهمید
247
578000
3000
و به همین دلیل ما واقعا درک نکرده ایم معنی آنچه که در طول تاریخ انجام داده ایم چیست.
09:56
what it's meantبه معنای to do the things we'veما هستیم doneانجام شده historicallyتاریخی.
248
581000
3000
و به همین دلیل ما واقعا درک نکرده ایم معنی آنچه که در طول تاریخ انجام داده ایم چیست.
09:59
We're constantlyبه طور مداوم runningدر حال اجرا into eachهر یک other.
249
584000
2000
ما دائما با هم برخورد می‌کنیم.
10:01
We're constantlyبه طور مداوم creatingپدید آوردن tensionsتنش and conflictsدرگیری ها.
250
586000
2000
ما دائما تنش و درگیری ایجاد میکنیم.
10:03
We have a hardسخت time talkingصحبت کردن about raceنژاد,
251
588000
3000
ما به سختی حاضریم راجع به نژاد صحبت کنیم ، و من معتقدم دلیلش آنست که ما تمایلی نداریم تا خودمان را متعهد به یک فرایند آگاهی و آشتی کنیم .
10:06
and I believe it's because we are unwillingناخواسته to commitمرتکب شدن ourselvesخودمان
252
591000
4000
ما به سختی حاضریم راجع به نژاد صحبت کنیم ، و من معتقدم دلیلش آنست که ما تمایلی نداریم تا خودمان را متعهد به یک فرایند آگاهی و آشتی کنیم .
10:10
to a processروند of truthحقیقت and reconciliationاصلاح.
253
595000
2000
ما به سختی حاضریم راجع به نژاد صحبت کنیم ، و من معتقدم دلیلش آنست که ما تمایلی نداریم تا خودمان را متعهد به یک فرایند آگاهی و آشتی کنیم .
10:12
In Southجنوب Africaآفریقا, people understoodفهمید
254
597000
2000
در آفریقای چنوبی ، مردم فهمیدند که ما نمی‌توانیم بر آپارتاید غلبه کنیم بدون الزام و تعهد به حقیقت و آشتی.
10:14
that we couldn'tنمی توانستم overcomeغلبه بر apartheidآپارتاید
255
599000
2000
در آفریقای چنوبی ، مردم فهمیدند که ما نمی‌توانیم بر آپارتاید غلبه کنیم بدون الزام و تعهد به حقیقت و آشتی.
10:16
withoutبدون a commitmentتعهد to truthحقیقت and reconciliationاصلاح.
256
601000
2000
در آفریقای چنوبی ، مردم فهمیدند که ما نمی‌توانیم بر آپارتاید غلبه کنیم بدون الزام و تعهد به حقیقت و آشتی.
10:18
In Rwandaرواندا, even after the genocideقتل عام, there was this commitmentتعهد,
257
603000
3000
در رواندا، حتی بعد از نسل کشی، این تعهد وجود داشت، اما در این کشور ما این کار را نکردیم.
10:21
but in this countryکشور we haven'tنه doneانجام شده that.
258
606000
2000
در رواندا، حتی بعد از نسل کشی، این تعهد وجود داشت، اما در این کشور ما این کار را نکردیم.
10:23
I was givingدادن some lecturesسخنرانی ها in Germanyآلمان about the deathمرگ penaltyمجازات.
259
608000
3000
من تعدادی سخنرانی در آلمان درباره مجازات اعدام داشتم،
10:26
It was fascinatingشگفت انگیز
260
611000
2000
این شگفت آور بود
10:28
because one of the scholarsعالمان stoodایستاد up after the presentationارائه
261
613000
3000
زیرا یکی از دانشجویان بعد از سخنرانی برخاست و گفت،
10:31
and said, "Well you know it's deeplyعمیقا troublingمشکل
262
616000
2000
"آیا می‌دانید آن‌چه درباره‌اش صحبت می‌کنید عمیقا آزاردهنده است. "
10:33
to hearشنیدن what you're talkingصحبت کردن about."
263
618000
2000
"آیا می‌دانید آن‌چه درباره‌اش صحبت می‌کنید عمیقا آزاردهنده است. "
10:35
He said, "We don't have the deathمرگ penaltyمجازات in Germanyآلمان.
264
620000
3000
او گفت ،" ما در کشور آلمان مجازات مرگ نداریم.
10:38
And of courseدوره, we can never have the deathمرگ penaltyمجازات in Germanyآلمان."
265
623000
3000
و البته ، هرگز نمی‌توانیم مجازات اعدام در آلمان داشته باشیم."
10:41
And the roomاتاق got very quietساکت,
266
626000
2000
و سالن بسیار ساکت شد،
10:43
and this womanزن said,
267
628000
2000
و این خانم گفت،
10:45
"There's no way, with our historyتاریخ,
268
630000
3000
"هیچ راهی وجود ندارد که ما با این تاریخمان، هرگز بتوانیم (دوباره) درگیر کشتار نظام‌مند انسان‌ها شویم.
10:48
we could ever engageمشغول کردن
269
633000
2000
"هیچ راهی وجود ندارد که ما با این تاریخمان، هرگز بتوانیم (دوباره) درگیر کشتار نظام‌مند انسان‌ها شویم.
10:50
in the systematicنظام killingکشتن of humanانسان beingsموجودات.
270
635000
2000
"هیچ راهی وجود ندارد که ما با این تاریخمان، هرگز بتوانیم (دوباره) درگیر کشتار نظام‌مند انسان‌ها شویم.
10:52
It would be unconscionableغیر قابل انکار for us
271
637000
4000
این برای ما بی وجدانیست که به شیوه ای هدفمند و عمدی امکان اعدام مردم را فراهم کنیم.
10:56
to, in an intentionalعمدی and deliberateحساب شده way,
272
641000
2000
این برای ما بی وجدانیست که به شیوه ای هدفمند و عمدی امکان اعدام مردم را فراهم کنیم.
10:58
setتنظیم about executingاجرای people."
273
643000
3000
این برای ما بی وجدانیست که به شیوه ای هدفمند و عمدی امکان اعدام مردم را فراهم کنیم.
11:01
And I thought about that.
274
646000
2000
من در این مورد فکر کردم.
11:03
What would it feel like
275
648000
2000
چگونه می‌شد که در دنیایی زندگی می‌کردیم که در آن در کشور آلمان مردم اعدام می‌شدند، به ویژه اگر آنها یهودیان نامناسب می‌بودند.
11:05
to be livingزندگي كردن in a worldجهان
276
650000
2000
چگونه می‌شد که در دنیایی زندگی می‌کردیم که در آن در کشور آلمان مردم اعدام می‌شدند، به ویژه اگر آنها یهودیان نامناسب می‌بودند.
11:07
where the nationملت stateحالت of Germanyآلمان was executingاجرای people,
277
652000
3000
چگونه می‌شد که در دنیایی زندگی می‌کردیم که در آن در کشور آلمان مردم اعدام می‌شدند، به ویژه اگر آنها یهودیان نامناسب می‌بودند.
11:10
especiallyبه خصوص if they were disproportionatelyبی پروا Jewishیهودی?
278
655000
2000
چگونه می‌شد که در دنیایی زندگی می‌کردیم که در آن در کشور آلمان مردم اعدام می‌شدند، به ویژه اگر آنها یهودیان نامناسب می‌بودند.
11:12
I couldn'tنمی توانستم bearخرس it.
279
657000
2000
من نتوانستم آن را تحمل کنم.
11:14
It would be unconscionableغیر قابل انکار.
280
659000
2000
این بی وجدانی خواهد بود.
11:16
And yetهنوز, in this countryکشور,
281
661000
2000
و هنوز، در این کشور در سرزمین کهنه جنوب ( جنوب آمریکا- ۱۳ ایالات اولیه)
11:18
in the statesایالت ها of the Oldقدیمی Southجنوب,
282
663000
2000
و هنوز، در این کشور در سرزمین کهنه جنوب ( جنوب آمریکا- ۱۳ ایالات اولیه)
11:20
we executeاجرا کردن people --
283
665000
2000
ما مردم را اعدام می‌کنیم--
11:22
where you're 11 timesبار more likelyاحتمال دارد to get the deathمرگ penaltyمجازات
284
667000
2000
جایی که احتمال اینکه حکم اعدام بگیرید اگر قربانی سفیدپوست باشد یازده برابر بیشتر از آنست که قربانی سیاه پوست باشد،
11:24
if the victimقربانی is whiteسفید than if the victimقربانی is blackسیاه,
285
669000
2000
جایی که احتمال اینکه حکم اعدام بگیرید اگر قربانی سفیدپوست باشد یازده برابر بیشتر از آنست که قربانی سیاه پوست باشد،
11:26
22 timesبار more likelyاحتمال دارد to get it
286
671000
2000
و ۲۲ مرتبه بیشتر اگر متهم سیاه پوست و قربانی سفید پوست باشد----
11:28
if the defendantمدافع is blackسیاه and the victimقربانی is whiteسفید --
287
673000
2000
و ۲۲ مرتبه بیشتر اگر متهم سیاه پوست و قربانی سفید پوست باشد----
11:30
in the very statesایالت ها where there are buriedدفن شده in the groundزمینی
288
675000
2000
در همان ایالاتی که در زمین‌هایش پیکر قربانیان نفرت نژادی دفن شده است.
11:32
the bodiesبدن of people who were lynchedلینچ.
289
677000
2000
در همان ایالاتی که در زمین‌هایش پیکر قربانیان نفرت نژادی دفن شده است.
11:34
And yetهنوز, there is this disconnectقطع شدن.
290
679000
4000
و هنوز این قطع ارتباط وجود دارد.
11:38
Well I believe that our identityهویت is at riskخطر.
291
683000
4000
خب من گمان می‌کنم که هویت ما درمعرض خطر است.
11:42
That when we actuallyدر واقع don't careاهميت دادن
292
687000
3000
هنگامی که ما اهمیتی به این دشواری‌ها نمی‌دهیم،
11:45
about these difficultدشوار things,
293
690000
3000
هنگامی که ما اهمیتی به این دشواری‌ها نمی‌دهیم،
11:48
the positiveمثبت and wonderfulفوق العاده things
294
693000
2000
چیزهای مثبت و خوبمان هم به همان‌گونه بی‌اهمیت می‌شوند.
11:50
are nonethelessبا این وجود implicatedپیوست.
295
695000
3000
چیزهای مثبت و خوبمان هم به همان‌گونه بی‌اهمیت می‌شوند.
11:53
We love innovationنوآوری.
296
698000
2000
ما عاشق نوآوری هستیم
11:55
We love technologyتکنولوژی. We love creativityخلاقیت.
297
700000
3000
ما عاشق تکنولوژی هستیم. ما عاشق خلق کردن هستیم.
11:58
We love entertainmentسرگرمی.
298
703000
2000
ما سرگرمی را دوست داریم.
12:00
But ultimatelyدر نهایت,
299
705000
2000
اما در نهایت، این واقعییت‌ها در سایه‌‌ی رنج دیدن ، سواستفاده، خوار شدن و به حاشیه رانده شدن قرار می‌گیرد.
12:02
those realitiesواقعیت ها
300
707000
2000
اما در نهایت، این واقعییت‌ها در سایه‌‌ی رنج دیدن ، سواستفاده، خوار شدن و به حاشیه رانده شدن قرار می‌گیرد.
12:04
are shadowedسایه by sufferingرنج کشیدن,
301
709000
3000
اما در نهایت، این واقعییت‌ها در سایه‌‌ی رنج دیدن ، سواستفاده، خوار شدن و به حاشیه رانده شدن قرار می‌گیرد.
12:07
abuseسو استفاده کردن, degradationتنزل,
302
712000
2000
اما در نهایت، این واقعییت‌ها در سایه‌‌ی رنج دیدن ، سواستفاده، خوار شدن و به حاشیه رانده شدن قرار می‌گیرد.
12:09
marginalizationحاشیه سازی.
303
714000
2000
اما در نهایت، این واقعییت‌ها در سایه‌‌ی رنج دیدن ، سواستفاده، خوار شدن و به حاشیه رانده شدن قرار می‌گیرد.
12:11
And for me, it becomesتبدیل می شود necessaryلازم است
304
716000
2000
و برای من ، برای من لازم است این دو با هم ادغام و یکپارچه شوند.
12:13
to integrateادغام کردن the two.
305
718000
2000
و برای من ، برای من لازم است این دو با هم ادغام و یکپارچه شوند.
12:15
Because ultimatelyدر نهایت we are talkingصحبت کردن
306
720000
2000
زیرا که بالاخره ما در مورد نیاز بیشتر به امیدوار بودن، بیشتر متعهد بودن، بیشتر آماده‌بودن برای چالش های اساسی زندگی در یک دنیای پیچیده، صحبت می‌کنیم.
12:17
about a need to be more hopefulامیدوارم,
307
722000
2000
زیرا که بالاخره ما در مورد نیاز بیشتر به امیدوار بودن، بیشتر متعهد بودن، بیشتر آماده‌بودن برای چالش های اساسی زندگی در یک دنیای پیچیده، صحبت می‌کنیم.
12:19
more committedمرتکب شده, more dedicatedاختصاصی
308
724000
3000
زیرا که بالاخره ما در مورد نیاز بیشتر به امیدوار بودن، بیشتر متعهد بودن، بیشتر آماده‌بودن برای چالش های اساسی زندگی در یک دنیای پیچیده، صحبت می‌کنیم.
12:22
to the basicپایه ای challengesچالش ها of livingزندگي كردن in a complexپیچیده worldجهان.
309
727000
3000
زیرا که بالاخره ما در مورد نیاز بیشتر به امیدوار بودن، بیشتر متعهد بودن، بیشتر آماده‌بودن برای چالش های اساسی زندگی در یک دنیای پیچیده، صحبت می‌کنیم.
12:25
And for me that meansبه معنای
310
730000
3000
و این برای من به معنی صرف زمان و فکر کردن و صحبت کردن درباره فقر، محرومیتها که هرگز اینها راهی به تد TED ندارند.
12:28
spendingهزینه کردن time thinkingفكر كردن and talkingصحبت کردن
311
733000
2000
و این برای من به معنی صرف زمان و فکر کردن و صحبت کردن درباره فقر و محرومیت کسانی است که هرگز راهی به تد TED ندارند.
12:30
about the poorفقیر, the disadvantagedمحروم,
312
735000
3000
و این برای من به معنی صرف زمان و فکر کردن و صحبت کردن درباره فقر و محرومیت کسانی است که هرگز راهی به تد TED ندارند.
12:33
those who will never get to TEDTED.
313
738000
2000
و این برای من به معنی صرف زمان و فکر کردن و صحبت کردن درباره فقر و محرومیت کسانی است که هرگز راهی به تد TED ندارند.
12:35
But thinkingفكر كردن about them in a way
314
740000
2000
اما فکر کردن دباره انها به گونه‌ای که با زندگی خودمان عجین شود.
12:37
that is integratedمجتمع in our ownخودت livesزندگی می کند.
315
742000
2000
اما فکر کردن دباره انها به گونه‌ای که با زندگی خودمان عجین شود.
12:39
You know ultimatelyدر نهایت, we all have to believe things we haven'tنه seenمشاهده گردید.
316
744000
4000
در نهایت می‌دانید که، همه ما باید چیزهایی را باور کنیم که تاکنون ندیده‌ایم.
12:43
We do. As rationalگویا as we are, as committedمرتکب شده to intellectعقل as we are.
317
748000
4000
ما به اندازه‌ی خردمان، به اندازه‌ی تعهدمان به دانایی باور می‌کنیم.
12:47
Innovationنوآوری, creativityخلاقیت,
318
752000
2000
نوآوری، خلاقیت، توسعه، تنها از ایده‌های ذهن ما نمی‌آید.
12:49
developmentتوسعه comesمی آید
319
754000
2000
نوآوری، خلاقیت، توسعه، تنها از ایده‌های ذهن ما نمی‌آید.
12:51
not from the ideasایده ها in our mindذهن aloneتنها.
320
756000
2000
نوآوری، خلاقیت، توسعه، تنها از ایده‌های ذهن ما نمی‌آید.
12:53
They come from the ideasایده ها in our mindذهن
321
758000
3000
آنها از ایده‌هایی در ذهن ما می‌آیند که با مکنونات قلبمان هم همراه شده‌ است.
12:56
that are alsoهمچنین fueledسوختن
322
761000
2000
آنها از ایده‌هایی در ذهن ما می‌آیند که با مکنونات قلبمان هم همراه شده‌ است.
12:58
by some convictionمحکومیت in our heartقلب.
323
763000
2000
آنها از ایده‌هایی در ذهن ما می‌آیند که با مکنونات قلبمان هم همراه شده‌ است.
13:00
And it's that mind-heartذهن قلب connectionارتباط
324
765000
2000
و این ارتباط بین ذهن و قلب است که من اعتقاد دارم که وادارمان می‌کند که فقط متوجه چیزهای روشن و تحسین برانگیز نباشیم ، بلکه به چیزهای تاریک و دشوارنیز توجه کنیم.
13:02
that I believe compelsمستلزم us
325
767000
2000
و این ارتباط بین ذهن و قلب است که من اعتقاد دارم که وادارمان می‌کند که فقط متوجه چیزهای روشن و تحسین برانگیز نباشیم ، بلکه به چیزهای تاریک و دشوارنیز توجه کنیم.
13:04
to not just be attentiveتوجه کن
326
769000
2000
و این ارتباط بین ذهن و قلب است که من اعتقاد دارم که وادارمان می‌کند که فقط متوجه چیزهای روشن و تحسین برانگیز نباشیم ، بلکه به چیزهای تاریک و دشوارنیز توجه کنیم.
13:06
to all the brightروشن است and dazzlyبه آرامی things,
327
771000
3000
و این ارتباط بین ذهن و قلب است که من اعتقاد دارم که وادارمان می‌کند که فقط متوجه چیزهای روشن و تحسین برانگیز نباشیم ، بلکه به چیزهای تاریک و دشوارنیز توجه کنیم.
13:09
but alsoهمچنین the darkتاریک است and difficultدشوار things.
328
774000
3000
و این ارتباط بین ذهن و قلب است که من اعتقاد دارم که وادارمان می‌کند که فقط متوجه چیزهای روشن و تحسین برانگیز نباشیم ، بلکه به چیزهای تاریک و دشوارنیز توجه کنیم.
13:12
Vaclavواکلاو Havelهاول, the great Czechکشور چک leaderرهبر, talkedصحبت کرد about this.
329
777000
3000
واسلاو هاول، رهبر بزرگ چک، در این مورد صحبت کرد.
13:15
He said, "When we were in Easternشرق Europeاروپا and dealingمعامله with oppressionظلم و ستم,
330
780000
3000
او گفت: "هنگامی که ما در شرق اروپا، با ظلم و ستم مقابله می‌کردیک، ما همه نوع چیز میخواستیم، اما آنچه ما بیشتر نیاز داشتیم امید بود
13:18
we wanted all kindsانواع of things,
331
783000
2000
او گفت: "هنگامی که ما در شرق اروپا، با ظلم و ستم مقابله می‌کردیک، ما همه نوع چیز میخواستیم، اما آنچه ما بیشتر نیاز داشتیم امید بود،
13:20
but mostlyاغلب what we neededمورد نیاز است was hopeامید,
332
785000
2000
او گفت: "هنگامی که ما در شرق اروپا، با ظلم و ستم مقابله می‌کردیک، ما همه نوع چیز میخواستیم، اما آنچه ما بیشتر نیاز داشتیم امید بود،
13:22
an orientationگرایش of the spiritروح,
333
787000
2000
گرایشی به روح و روان بود ، تمایل به گاه‌گاهی بودن در مکان‌های ناامیدکننده و شاهد بودن."
13:24
a willingnessتمایل to sometimesگاه گاهی be in hopelessنومید placesمکان ها
334
789000
2000
گرایشی به روح و روان بود ، تمایل به گاه‌گاهی بودن در مکان‌های ناامیدکننده و شاهد بودن."
13:26
and be a witnessشاهد."
335
791000
2000
گرایشی به روح و روان بود ، تمایل به گاه‌گاهی بودن در مکان‌های ناامیدکننده و شاهد بودن."
13:28
Well that orientationگرایش of the spiritروح
336
793000
2000
خب این گرایش یه روح و روان بسیار زیاد مرکز آن چیزیست که من باور دارم حتی جامعه تدTEDباید درگیر آن شود.
13:30
is very much at the coreهسته of what I believe
337
795000
3000
خب این گرایش یه روح و روان بسیار زیاد مرکز آن چیزیست که من باور دارم حتی جامعه تدTEDباید درگیر آن شود.
13:33
even TEDTED communitiesجوامع
338
798000
2000
خب این گرایش یه روح و روان بسیار زیاد مرکز آن چیزیست که من باور دارم حتی جامعه تدTEDباید درگیر آن شود.
13:35
have to be engagedنامزد شده in.
339
800000
2000
خب این گرایش یه روح و روان بسیار زیاد مرکز آن چیزیست که من باور دارم حتی جامعه تدTEDباید درگیر آن شود.
13:37
There is no disconnectقطع شدن
340
802000
2000
بین تکنولوژی و طراحی که به ما اجازه دهد کاملا انسان باشیم وجود نخواهد داشت
13:39
around technologyتکنولوژی and designطرح
341
804000
3000
بین تکنولوژی و طراحی که به ما اجازه دهد کاملا انسان باشیم وجود نخواهد داشت
13:42
that will allowاجازه دادن us to be fullyبه طور کامل humanانسان
342
807000
2000
بین تکنولوژی و طراحی که به ما اجازه دهد کاملا انسان باشیم وجود نخواهد داشت
13:44
untilتا زمان we payپرداخت attentionتوجه to sufferingرنج کشیدن,
343
809000
3000
تا زمانی که ما متوجه درد و رنج، فقر، محرومیت، بی‌عدالتی و نابرابری باشیم.
13:47
to povertyفقر, to exclusionخروج, to unfairnessناعادلانه, to injusticeبی عدالتی.
344
812000
3000
بین تکنولوژی و طراحی که به ما اجازه دهد کاملا انسان باشیم وجود نخواهد داشت.
13:50
Now I will warnهشدار بده you
345
815000
2000
به شما اخطار می‌دهم که این نوع هویت ، هویتی پر چالش تر از کسی که به این موضوع توجهی ندارد است.
13:52
that this kindنوع of identityهویت
346
817000
2000
به شما اخطار میکنم میدهم که این نوع هویت ، هویتی بسیار پرچالش‌تر از هویت کسی است که به این موضوع‌ها توجهی ندارد.
13:54
is a much more challengingچالش برانگیز identityهویت
347
819000
3000
به شما اخطار میکنم میدهم که این نوع هویت ، هویتی بسیار پرچالش‌تر از هویت کسی است که به این موضوع‌ها توجهی ندارد.
13:57
than onesآنهایی که that don't payپرداخت attentionتوجه to this.
348
822000
2000
به شما اخطار میکنم میدهم که این نوع هویت ، هویتی بسیار پرچالش‌تر از هویت کسی است که به این موضوع‌ها توجهی ندارد.
13:59
It will get to you.
349
824000
2000
این به شما خواهد رسید.
14:01
I had the great privilegeامتیاز, when I was a youngجوان lawyerوکیل, of meetingملاقات Rosaرزا Parksپارک ها.
350
826000
3000
من مفتخر شدم هنگامی که وکیل جوانی بودم رُز پارکس را ملاقات کنم( زنی سیاه پوستی که از دادن صندلیش در اتوبوس به یک سفید پوست امتناع کرد)
14:04
And Msخانم. Parksپارک ها used to come back to Montgomeryمونتگومری everyهرکدام now and then,
351
829000
3000
خانم پارکس عادت داشت هر وقت بتونه به مونتگومری برگرده ،
14:07
and she would get togetherبا یکدیگر with two of her dearestعزیزم friendsدوستان,
352
832000
2000
و او با دوتا ازعزیزترین دوستان مسن‌ترش جمع می‌شدند
14:09
these olderمسن تر womenزنان,
353
834000
2000
یکیشان " جانی کار" بود سازمان دهنده تحریم اتوبوس مونتگومری--
14:11
Johnnieجانی Carrکار who was the organizerتنظیم کننده
354
836000
2000
یکیشان " جانی کار" بود سازمان دهنده تحریم اتوبوس مونتگومری--
14:13
of the Montgomeryمونتگومری busاتوبوس boycottتحریم کردن --
355
838000
2000
یکیشان " جانی کار" بود سازمان دهنده تحریم اتوبوس مونتگومری--
14:15
amazingحیرت آور African-Americanآفریقایی آمریکایی womanزن --
356
840000
2000
بانوی فوق العاده آمریکایی آفریقایی تبار--
14:17
and Virginiaویرجینیا Durrخراب کردن, a whiteسفید womanزن,
357
842000
2000
و دیگری " ویرجینیا دور"، یک بانوی سفید پوستی که همسرش " کلیفارد دُور " نماینده دکتر کینگ بود.
14:19
whoseکه husbandشوهر, Cliffordکلیفورد Durrخراب کردن, representedنمایندگی Drدکتر. Kingپادشاه.
358
844000
2000
و دیگری " ویرجینیا دور"، یک بانوی سفید پوستی که همسرش " کلیفارد دُور " نماینده دکتر کینگ بود.
14:21
And these womenزنان would get togetherبا یکدیگر and just talk.
359
846000
3000
این زنان کنار هم جمع می‌شدند و فقط صحبت می‌کردند.
14:24
And everyهرکدام now and then Msخانم. Carrکار would call me,
360
849000
2000
و هر وقت می‌شد خانم" کار"به من تلفن می‌زد و می‌گفت،" برایان خانم پارکس به شهر می‌آید. و قصد داریم کنار هم جمع شویم و حرف بزنیم.
14:26
and she'dاو می خواهد say, "Bryanبرین, Msخانم. Parksپارک ها is comingآینده to townشهر. We're going to get togetherبا یکدیگر and talk.
361
851000
3000
و هر وقت می‌شد خانم" کار"به من تلفن می‌زد و می‌گفت،" برایان خانم پارکس به شهر می‌آید. و قصد داریم کنار هم جمع شویم و حرف بزنیم.
14:29
Do you want to come over and listen?"
362
854000
2000
می‌خواهی بیای اینجا و بشنوی؟"
14:31
And I'd say, "Yes, Ma'amخانم, I do."
363
856000
2000
و من می‌گفتم ،"بله، خانم، دوست دارم "
14:33
And she'dاو می خواهد say, "Well what are you going to do when you get here?"
364
858000
2000
و او می‌گفت ،" وقتی رسیدی اینجا چه کاری میخواهی بکنی؟"
14:35
I said, "I'm going to listen."
365
860000
2000
من گفتم، " قصد دارم فقط گوش بدم."
14:37
And I'd go over there and I would, I would just listen.
366
862000
2000
و من می‌رفتم اونجا و فقط گوش می‌دادم.
14:39
It would be so energizingانرژی دادن and so empoweringتوانمندسازی.
367
864000
2000
این بسیار انرژی‌زا و قدرت‌دهنده می‌بود.
14:41
And one time I was over there listeningاستماع to these womenزنان talk,
368
866000
3000
یک‌بار من آنجا بودم به صحبت این خانم‌ها گوش می‌کردم، بعد از چند ساعت خانم پارکس رو به من کرد و گفت، "حالا برایان، بگو این ابتکار "عدالت برای همه" چیست؟
14:44
and after a coupleزن و شوهر of hoursساعت ها Msخانم. Parksپارک ها turnedتبدیل شد to me
369
869000
2000
یک‌بار من آنجا بودم به صحبت این خانم‌ها گوش می‌کردم، بعد از چند ساعت خانم پارکس رو به من کرد و گفت، "حالا برایان، بگو این ابتکار "عدالت برای همه" چیست؟
14:46
and she said, "Now Bryanبرین, tell me what the Equalبرابر Justiceعدالت Initiativeابتکار عمل is.
370
871000
3000
یک‌بار من آنجا بودم به صحبت این خانم‌ها گوش می‌کردم، بعد از چند ساعت خانم پارکس رو به من کرد و گفت، "حالا برایان، بگو این ابتکار "عدالت برای همه" چیست؟
14:49
Tell me what you're tryingتلاش کن to do."
371
874000
2000
به من بگو تلاش می‌کنی که چه بکنی."
14:51
And I beganآغاز شد givingدادن her my rapرپ.
372
876000
2000
و من شروع کردم که به او ضربتی همه چیز را بگویم.
14:53
I said, "Well we're tryingتلاش کن to challengeچالش injusticeبی عدالتی.
373
878000
2000
گفتم، خوب ما تلاش می‌کنیم بی‌عدالتی را به چالش بکشیم.
14:55
We're tryingتلاش کن to help people who have been wronglyاشتباه convictedمحکوم شده.
374
880000
2000
تلاش می‌کنیم به مردمی کمک کنیم که به اشتباه محکوم شده اند.
14:57
We're tryingتلاش کن to confrontروبرو شدن با biasتعصب and discriminationتبعیض
375
882000
2000
ما برای مقابله با جانب‌داری و تبعیض در اجرای عدالت کیفری تلاش می‌کنیم.
14:59
in the administrationمدیریت of criminalجنایی justiceعدالت.
376
884000
2000
ما برای مقابله با جانب‌داری و تبعیض در اجرای عدالت کیفری تلاش می‌کنیم.
15:01
We're tryingتلاش کن to endپایان life withoutبدون paroleرمز عبور sentencesجمله ها for childrenفرزندان.
377
886000
3000
ما برای پایان دادن به حبس ابد بدون حکم آزادی مشروط برای کودکان تلاش می‌کنیم.
15:04
We're tryingتلاش کن to do something about the deathمرگ penaltyمجازات.
378
889000
2000
ما تلاش می‌کنیم در مورد (توقف) مجازات اعدام کاری کنیم.
15:06
We're tryingتلاش کن to reduceكاهش دادن the prisonزندان populationجمعیت.
379
891000
2000
ما برای کاهش تعداد زندانیان تلاش می‌کنیم.
15:08
We're tryingتلاش کن to endپایان massجرم incarcerationزندان."
380
893000
2000
ما برای پایان دادن به زندانی‌کردن‌های دسته جمعی تلاش می‌کنیم."
15:10
I gaveداد her my wholeکل rapرپ, and when I finishedتمام شده she lookedنگاه کرد at me
381
895000
2000
من همه افکارم را به او گفتم، و هنگامی که تمام کردم او به من نگاه کرد
15:12
and she said, "Mmmمامان mmmmmm mmmmmm."
382
897000
3000
و گفت، " آم ام ام م م م م .. ؛"
15:15
She said, "That's going to make you tiredخسته شدم, tiredخسته شدم, tiredخسته شدم."
383
900000
3000
او گفت " این کار تو را خسته‌‌ی خسته‌ی خسته خواهد کرد."
15:18
(Laughterخنده)
384
903000
2000
( خنده تماشاگران)
15:20
And that's when Msخانم. Carrکار leanedتکیه داده است forwardرو به جلو, she put her fingerانگشت in my faceصورت,
385
905000
2000
و هنگامی که او به طرف من آمد، انگشتش را روی صورتم گذاشت،
15:22
she said, "That's why you've got to be braveشجاع, braveشجاع, braveشجاع."
386
907000
6000
و گفت، " به همین دلیله که تو باید شجاع شجاع شجاع باشی."
15:28
And I actuallyدر واقع believe that the TEDTED communityجامعه
387
913000
3000
و من در واقع معتقدم که جامعه تدTED نیاز دارد که بیشتر شجاع باشد.
15:31
needsنیاز دارد to be more courageousشجاع.
388
916000
2000
و من در واقع معتقدم که جامعه تدTED نیاز دارد که بیشتر شجاع باشد.
15:33
We need to find waysراه ها
389
918000
2000
ما نیاز داریم که راهی پیدا کنیم که این چاللش ها ، این مشکلات را، این رنجها را در آغوش بگیریم.
15:35
to embraceپذیرفتن these challengesچالش ها,
390
920000
2000
ما نیاز داریم که راهی پیدا کنیم که این چاللش ها ، این مشکلات را، این رنجها را در آغوش بگیریم.
15:37
these problemsمشکلات, the sufferingرنج کشیدن.
391
922000
2000
ما نیاز داریم که راهی پیدا کنیم که این چاللش ها ، این مشکلات را، این رنجها را در آغوش بگیریم.
15:39
Because ultimatelyدر نهایت, our humanityبشریت dependsبستگی دارد
392
924000
3000
زیرا در نهایت، انسانیت ما وابسته به انسان‌بودن همه انسانهاست.
15:42
on everyone'sهر کس humanityبشریت.
393
927000
2000
زیرا در نهایت، انسانیت ما وابسته به انسان‌بودن همه انسانهاست.
15:44
I've learnedیاد گرفتم very simpleساده things doing the work that I do.
394
929000
2000
من چیزهای بسیار ساده ای را آموختم از آن‌چه انجام می‌دهم.
15:46
It's just taughtتدریس کرد me very simpleساده things.
395
931000
2000
این کار فقط چیزهای خیلی ساده را به من یاد داده است.
15:48
I've come to understandفهمیدن and to believe
396
933000
3000
من به این فهم و باور رسیدم که هر یک از ما بیشتر از بدترین چیزی که تاکنون کرده‌ایم هستیم
15:51
that eachهر یک of us
397
936000
2000
من به این فهم و باور رسیدم که هر یک از ما بیشتر از بدترین چیزی که تاکنون کرده‌ایم هستیم
15:53
is more than the worstبدترین thing we'veما هستیم ever doneانجام شده.
398
938000
2000
من به این فهم و باور رسیدم که هر یک از ما بیشتر از بدترین چیزی که تاکنون کرده‌ایم هستیم
15:55
I believe that for everyهرکدام personفرد on the planetسیاره.
399
940000
3000
من به هر فرد بر روی این سیاره باور دارم.
15:58
I think if somebodyکسی tellsمی گوید a lieدروغ, they're not just a liarدروغ گو.
400
943000
3000
من باور دارم اگر فردی یک دروغ گفت، او فقط یک دروغگو نیست.
16:01
I think if somebodyکسی takes something that doesn't belongتعلق داشتن to them,
401
946000
2000
من گمان می‌کنم که اگر کسی چیزی را برداشت که متعلق به او نبود، آاو فقط یک دزد نیست.
16:03
they're not just a thiefدزد.
402
948000
2000
من گمان می‌کنم که اگر کسی چیزی را برداشت که متعلق به او نبود، آاو فقط یک دزد نیست.
16:05
I think even if you killکشتن someoneکسی, you're not just a killerقاتل.
403
950000
3000
من گمان می‌کنم اگر شما کسی را بکشید، شما تنها یک قاتل نیستید.
16:08
And because of that there's this basicپایه ای humanانسان dignityکرامت
404
953000
3000
و به همین دلیل کرامت انسانی پایه‌ای وجود دارد که قانون باید آن‌را محترم بشمارد.
16:11
that mustباید be respectedاحترام by lawقانون.
405
956000
2000
و به همین دلیل کرامت انسانی پایه‌ای وجود دارد که قانون باید آن‌را محترم بشمارد.
16:13
I alsoهمچنین believe
406
958000
2000
همچنین من باور دارم که در بخشهای زیادی از این کشور، و مطمئنا در بخشهای زیادی از این کره ، مقابل فقر، ثروت نیست.
16:15
that in manyبسیاری partsقطعات of this countryکشور,
407
960000
2000
همچنین من باور دارم که در بخشهای زیادی از این کشور، و مطمئنا در بخشهای زیادی از این کره ، مقابل فقر، ثروت نیست.
16:17
and certainlyقطعا in manyبسیاری partsقطعات of this globeجهان,
408
962000
4000
همچنین من باور دارم که در بخشهای زیادی از این کشور، و مطمئنا در بخشهای زیادی از این کره ، مقابل فقر، ثروت نیست.
16:21
that the oppositeمخالف of povertyفقر is not wealthثروت.
409
966000
2000
همچنین من باور دارم که در بخشهای زیادی از این کشور، و مطمئنا در بخشهای زیادی از این کره ، مقابل فقر، ثروت نیست.
16:23
I don't believe that.
410
968000
2000
من این را باور ندارم.
16:25
I actuallyدر واقع think, in too manyبسیاری placesمکان ها,
411
970000
3000
در واقع من فکرمی‌کنم در خیلی از جاها ، عدالت ضد فقر است.
16:28
the oppositeمخالف of povertyفقر is justiceعدالت.
412
973000
3000
در واقع من فکرمی‌کنم در خیلی از جاها ، عدالت ضد فقر است.
16:31
And finallyسرانجام, I believe
413
976000
3000
و در آخر من باور دارم که علی رغم این حقیقت که بسیار دراماتیک است و بسیار زیباست و بسیار الهام بخش است و بسیار برانگیزاننده است،
16:34
that, despiteبا وجود the factواقعیت that it is so dramaticنمایشی
414
979000
3000
و در آخر من باور دارم که علی رغم این حقیقت که بسیار دراماتیک است و بسیار زیباست و بسیار الهام بخش است و بسیار برانگیزاننده است،
16:37
and so beautifulخوشگل and so inspiringالهام بخش
415
982000
2000
و در آخر من باور دارم که علی رغم این حقیقت که بسیار دراماتیک است و بسیار زیباست و بسیار الهام بخش است و بسیار برانگیزاننده است،
16:39
and so stimulatingتحریک کننده,
416
984000
2000
و در آخر من باور دارم که علی رغم این حقیقت که بسیار دراماتیک است و بسیار زیباست و بسیار الهام بخش است و بسیار برانگیزاننده است،
16:41
we will ultimatelyدر نهایت not be judgedقضاوت شده by our technologyتکنولوژی,
417
986000
3000
در نهایت ما با تکنولوژیمان قضاوت نخواهیم شد، ما با طراحی هایمان قضاوت نخواهیم شد، ما با هوش و ذکاوتمان قضاوت نخواهیم شد.
16:44
we won'tنخواهد بود be judgedقضاوت شده by our designطرح,
418
989000
3000
در نهایت ما با تکنولوژیمان قضاوت نخواهیم شد، ما با طراحی هایمان قضاوت نخواهیم شد، ما با هوش و ذکاوتمان قضاوت نخواهیم شد.
16:47
we won'tنخواهد بود be judgedقضاوت شده by our intellectعقل and reasonدلیل.
419
992000
3000
در نهایت ما با تکنولوژیمان قضاوت نخواهیم شد، ما با طراحی هایمان قضاوت نخواهیم شد، ما با هوش و ذکاوتمان قضاوت نخواهیم شد.
16:50
Ultimatelyدر نهایت, you judgeقاضی the characterشخصیت of a societyجامعه,
420
995000
3000
در نهایت، شما شخصیت یک جامعه، نه با اینکه چگونه با ثروتمندان، قدرتمندان و ممتازان برخورد می‌کند بلکه با اینکه چگونه با فقیران، محکومین و زندانیان برخورد می‌کند ، قضاوت خواهید کرد.
16:53
not by how they treatدرمان شود theirخودشان richثروتمند and the powerfulقدرتمند and the privilegedممتاز,
421
998000
3000
در نهایت، شما شخصیت یک جامعه، نه با اینکه چگونه با ثروتمندان، قدرتمندان و ممتازان برخورد می‌کند بلکه با اینکه چگونه با فقیران، محکومین و زندانیان برخورد می‌کند ، قضاوت خواهید کرد.
16:56
but by how they treatدرمان شود the poorفقیر,
422
1001000
2000
در نهایت، شما شخصیت یک جامعه، نه با اینکه چگونه با ثروتمندان، قدرتمندان و ممتازان برخورد می‌کند بلکه با اینکه چگونه با فقیران، محکومین و زندانیان برخورد می‌کند ، قضاوت خواهید کرد.
16:58
the condemnedمحکوم, the incarceratedزندانی.
423
1003000
2000
در نهایت، شما شخصیت یک جامعه، نه با اینکه چگونه با ثروتمندان، قدرتمندان و ممتازان برخورد می‌کند بلکه با اینکه چگونه با فقیران، محکومین و زندانیان برخورد می‌کند ، قضاوت خواهید کرد.
17:00
Because it's in that nexusنکسوس
424
1005000
2000
زیرا این پیوند و اتصالی است
17:02
that we actuallyدر واقع beginشروع to understandفهمیدن trulyبراستی profoundعمیق things
425
1007000
3000
که ما را قادر به درک چیزهایی حقیقتا عمیق می‌کند
17:05
about who we are.
426
1010000
4000
در مورد اینکه ما که هستیم.
17:09
I sometimesگاه گاهی get out of balanceتعادل. I'll endپایان with this storyداستان.
427
1014000
2000
من گاهی اوقات از تعادل خارج می‌شوم. با این داستان سخنم را به پایان خواهم برد.
17:11
I sometimesگاه گاهی pushفشار دادن too hardسخت.
428
1016000
2000
گاهی به سختی فشار می آورم.
17:13
I do get tiredخسته شدم, as we all do.
429
1018000
2000
و خسته می‌شوم، همانطور که همه خسته می‌شویم.
17:15
Sometimesگاهی those ideasایده ها get aheadدر پیش of our thinkingفكر كردن
430
1020000
3000
گاه اوقات این ایده ها از تفکراتمان پیشی می‌گیرند
17:18
in waysراه ها that are importantمهم.
431
1023000
2000
به گونه‌ای که بسیار مهم است.
17:20
And I've been representingنمایندگی these kidsبچه ها
432
1025000
2000
و من نماینده این کودکانی هستم که محکوم شده اند تا احکامی بسیار سنگین و سختی را بگذرانند.
17:22
who have been sentencedمحکوم شد to do these very harshسخت sentencesجمله ها.
433
1027000
2000
و من نماینده این کودکانی هستم که محکوم شده اند تا احکامی بسیار سنگین و سختی را بگذرانند.
17:24
And I go to the jailزندان and I see my clientمشتری who'sچه کسی است 13 and 14,
434
1029000
3000
من به زندان می‌روم و می‌بینم که موکل من که سیزده چهارده ساله است به عنوان یک بزرگسال محاکمه می‌شود.
17:27
and he's been certifiedگواهی شده to standایستادن trialآزمایش as an adultبالغ.
435
1032000
3000
من به زندان می‌روم و می‌بینم که موکل من که سیزده چهارده ساله است به عنوان یک بزرگسال محاکمه می‌شود.
17:30
I startشروع کن thinkingفكر كردن, well, how did that happenبه وقوع پیوستن?
436
1035000
2000
من شروع به فکر کردن می‌کنم، خُب ، این چگونه اتفاق افتاد؟
17:32
How can a judgeقاضی turnدور زدن you into something
437
1037000
2000
چگونه یک قاضی می‌تواند شما را به چیزی که نیستید تبدیل کند؟
17:34
that you're not?
438
1039000
2000
چگونه یک قاضی می‌تواند شما را به چیزی که نیستید تبدیل کند؟
17:36
And the judgeقاضی has certifiedگواهی شده him as an adultبالغ, but I see this kidبچه.
439
1041000
3000
قاضی گواهی می‌کند که او یک بزرگسال است درصورتی که من می بینم او یک کودک است.
17:39
And I was up too lateدیر است one night and I startingراه افتادن thinkingفكر كردن,
440
1044000
2000
یک شب خیلی دیر وقت بیدار بودم و شروع کردم به فکر کردن،
17:41
well goshخدایا, if the judgeقاضی can turnدور زدن you into something that you're not,
441
1046000
2000
آه خدای من، اگر قاضی می‌تواند تو را به چیزی که نیستی تبدیل کنه، قاضی باید قدرت جادو داشته باشه.
17:43
the judgeقاضی mustباید have magicشعبده بازي powerقدرت.
442
1048000
2000
آه خدای من، اگر قاضی می‌تواند تو را به چیزی که نیستی تبدیل کنه، قاضی باید قدرت جادو داشته باشه.
17:45
Yeah, Bryanبرین, the judgeقاضی has some magicشعبده بازي powerقدرت.
443
1050000
3000
بله ، برایان، این قاضی قدرت جادو دارد.
17:48
You should askپرسیدن for some of that.
444
1053000
2000
تو باید کمی از آن را بخواهی.
17:50
And because I was up too lateدیر است, wasn'tنبود thinkingفكر كردن realواقعی straightسر راست,
445
1055000
2000
و چونکه خیلی دیر وقت بیدار بودم نمیتتوانستم خیلی درست فکر کنم،
17:52
I startedآغاز شده workingکار کردن on a motionحرکت.
446
1057000
2000
شروع به کار روی یک حرکت کردم.
17:54
And I had a clientمشتری who was 14 yearsسالها oldقدیمی, a youngجوان, poorفقیر blackسیاه kidبچه.
447
1059000
3000
یک موکل جوان فقیر سیاه پوست چهارده‌ ساله داشتم.
17:57
And I startedآغاز شده workingکار کردن on this motionحرکت,
448
1062000
2000
و من شروع کردم به کار کردن روی پیشنهاد رسمی به دادگاه ، و سرفصل پیشنهاد این بود ،
17:59
and the headسر of the motionحرکت was: "Motionحرکت to try my poorفقیر,
449
1064000
2000
"پیشنهاد رسمی برای محاکمه موکل پسر چهارده ساله فقیر سیاه پوستم که مانند یک مرد سفید پوست ۷۵ ساله‌ی بلندپایه است."
18:01
14-year-oldساله blackسیاه maleنر clientمشتری
450
1066000
2000
"پیشنهاد رسمی برای محاکمه موکل پسر چهارده ساله فقیر سیاه پوستم که مانند یک مرد سفید پوست ۷۵ ساله‌ی بلندپایه است."
18:03
like a privilegedممتاز, whiteسفید 75-year-oldساله
451
1068000
2000
"پیشنهاد رسمی برای محاکمه موکل پسر چهارده ساله فقیر سیاه پوستم که مانند یک مرد سفید پوست ۷۵ ساله‌ی بلندپایه است."
18:05
corporateشرکت های بزرگ executiveاجرایی."
452
1070000
2000
"پیشنهاد رسمی برای محاکمه موکل پسر چهارده ساله فقیر سیاه پوستم که مانند یک مرد سفید پوست ۷۵ ساله‌ی بلندپایه است."
18:07
(Applauseتشویق و تمجید)
453
1072000
5000
( تشویق تماشاگران)
18:12
And I put in my motionحرکت
454
1077000
2000
من در پیشنهاد رسمی ام به دادگاه آوردم( نوعی فرجام خواهی) که سوء رفتاردر دادستانی و سوء رفتار در پلیس و سوء رفتاردر قضاوت در این پرونده وجود دارد.
18:14
that there was prosecutorialپرونده misconductسوء رفتار and policeپلیس misconductسوء رفتار and judicialقضایی misconductسوء رفتار.
455
1079000
3000
من در پیشنهاد رسمی ام به دادگاه آوردم( نوعی فرجام خواهی) که سوء رفتاردر دادستانی و سوء رفتار در پلیس و سوء رفتاردر قضاوت در این پرونده وجود دارد.
18:17
There was a crazyدیوانه lineخط in there about how there's no conductهدایت in this countyشهرستان,
456
1082000
2000
و چند خط درباره اینکه چگونه در این کشورهیچ سلوک و رفتاری وجود ندارد، نوشتم.
18:19
it's all misconductسوء رفتار.
457
1084000
2000
همه سوء رفتار است.
18:21
And the nextبعد morningصبح, I wokeبیدار شدم up and I thought, now did I dreamرویا that crazyدیوانه motionحرکت,
458
1086000
3000
و صبح روز بعد، بیدار شدم و فکر کردم که من این پیشنهاد عجیب به مجلس را خواب دیده‌ام و یا واقعا آن را نوشته ام؟
18:24
or did I actuallyدر واقع writeنوشتن it?
459
1089000
2000
و صبح روز بعد، بیدار شدم و فکر کردم که من این پیشنهاد عجیب به مجلس را خواب دیده‌ام و یا واقعا آن را نوشته ام؟
18:26
And to my horrorوحشت, not only had I writtenنوشته شده است it,
460
1091000
2000
و با وحشت ، نه تنها آن را نوشته بودم، بلکه آن را به دادگاه نیز فرستاده بودم.
18:28
but I had sentارسال شد it to courtدادگاه.
461
1093000
2000
و با وحشت ، نه تنها آن را نوشته بودم، بلکه آن را به دادگاه نیز فرستاده بودم.
18:30
(Applauseتشویق و تمجید)
462
1095000
3000
( تشویق تماشاگران)
18:33
A coupleزن و شوهر monthsماه ها wentرفتی by,
463
1098000
3000
چند ماه گذشت، من همه چیز در این درباره را فراموش کرده بودم.
18:36
and I had just forgottenفراموش شده all about it.
464
1101000
2000
چند ماه گذشت، من همه چیز در این درباره را فراموش کرده بودم.
18:38
And I finallyسرانجام decidedقرار بر این شد,
465
1103000
2000
و نهایتا تصمیم گرفتم، آه خدای من، من باید به دادگاه بروم واز این پرونده دیوانه‌وار دفاع کنم.
18:40
oh goshخدایا, I've got to go to the courtدادگاه and do this crazyدیوانه caseمورد.
466
1105000
2000
و نهایتا تصمیم گرفتم، آه خدای من، من باید به دادگاه بروم واز این پرونده دیوانه‌وار دفاع کنم.
18:42
And I got into my carماشین
467
1107000
2000
سوار اتومبیلم شدم و احساس می کردم که عمیقا ذهن و احساساتم تحت تاثیر قرار گرفته و در آنها غرق شدم.
18:44
and I was feelingاحساس really overwhelmedغرق شدن -- overwhelmedغرق شدن.
468
1109000
2000
سوار اتومبیلم شدم و احساس می کردم که عمیقا ذهن و احساساتم تحت تاثیر قرار گرفته و در آنها غرق شدم.
18:46
And I got in my carماشین and I wentرفتی to this courthouseدادگاه.
469
1111000
2000
سوار ماشینم شدم و رفتم به دادگاه.
18:48
And I was thinkingفكر كردن, this is going to be so difficultدشوار, so painfulدردناک.
470
1113000
3000
فکر می کردم که این قراره خیلی سخت و مشکل باشد، و بسیار دردناک.
18:51
And I finallyسرانجام got out of the carماشین and I startedآغاز شده walkingپیاده روی up to the courthouseدادگاه.
471
1116000
3000
بالاخره از ماشین پیاده شدم و شروع به راه رفتن به طرف دادگاه کردم.
18:54
And as I was walkingپیاده روی up the stepsمراحل of this courthouseدادگاه,
472
1119000
2000
همان‌طور که از پله‌های دادگاه بالا می‌رفتم،
18:56
there was an olderمسن تر blackسیاه man who was the janitorنگهدارنده in this courthouseدادگاه.
473
1121000
3000
مرد سیاه‌پوست مسن‌تری که نظافت‌چی‌ دادگاه بود.
18:59
When this man saw me, he cameآمد over to me
474
1124000
2000
تا مرا دید، به سمتم آمد
19:01
and he said, "Who are you?"
475
1126000
2000
و گفت، "تو که هستی؟"
19:03
I said, "I'm a lawyerوکیل." He said, "You're a lawyerوکیل?" I said, "Yes, sirآقا."
476
1128000
3000
و من گفتم ،"من وکیل هستم." گفت ،"تو وکیل هستی؟" گفتم "بله، آقا."
19:06
And this man cameآمد over to me
477
1131000
2000
او به طرف من آمد و مرا در آغوش گرفت.
19:08
and he huggedآغوش گرفت me.
478
1133000
2000
او به طرف من آمد و مرا در آغوش گرفت.
19:10
And he whisperedزمزمه in my earگوش.
479
1135000
2000
و در گوشم پچ پچ کرد.
19:12
He said, "I'm so proudمغرور of you."
480
1137000
2000
او گفت،" خیلی بهت افتخار می‌کنم."
19:14
And I have to tell you,
481
1139000
2000
باید بهتان بگویم که این بسیار قوت دهنده بود
19:16
it was energizingانرژی دادن.
482
1141000
2000
باید بهتان بگویم که این بسیار قوت دهنده بود
19:18
It connectedمتصل deeplyعمیقا with something in me
483
1143000
2000
این عمیقا با چیزی در من ارتباط داشت.
19:20
about identityهویت,
484
1145000
2000
درباره‌ی هویتم،
19:22
about the capacityظرفیت of everyهرکدام personفرد to contributeمشارکت
485
1147000
3000
درباره‌ی توانایی و ظرفیت هر فرد برای مشارکت
19:25
to a communityجامعه, to a perspectiveچشم انداز that is hopefulامیدوارم.
486
1150000
2000
در یک جامعه، در یک چشم انداز امیدبخش.
19:27
Well I wentرفتی into the courtroomدادگاه.
487
1152000
2000
خوب من به اتاق دادگاه رفتم.
19:29
And as soonبه زودی as I walkedراه می رفت insideداخل, the judgeقاضی saw me comingآینده in.
488
1154000
2000
به محض اینکه وارد شدم قاضی آمدنم را دید.
19:31
He said, "Mrآقای. Stevensonاستیونسون, did you writeنوشتن this crazyدیوانه motionحرکت?"
489
1156000
3000
اوگفت، "آقای استیونسن، ایا این فرجام‌خواهی دیوانه‌وار را شما نوشتید؟"
19:34
I said, "Yes, sirآقا. I did." And we startedآغاز شده arguingاستدلال.
490
1159000
2000
من گفتم "بله قربان، من نوشتم." و ما شروع به بحث کردیم.
19:36
And people startedآغاز شده comingآینده in because they were just outragedخشمگین.
491
1161000
2000
مردم شروع کردند به آمدن زیرا آنها خشمگین شده بودند.
19:38
I had writtenنوشته شده است these crazyدیوانه things.
492
1163000
2000
من این چیزهای عجیب را نوشته بودم .
19:40
And policeپلیس officersافسران were comingآینده in
493
1165000
2000
و افسران پلیس داخل می‌آمدند و دستیار دادستان و کارمندان می آمدند.
19:42
and assistantدستیار prosecutorsدادستان and clerkمنشی workersکارگران.
494
1167000
2000
و افسران پلیس داخل می‌آمدند و دستیار دادستان و کارمندان می آمدند.
19:44
And before I knewمی دانست it, the courtroomدادگاه was filledپر شده with people
495
1169000
2000
قبل از اینکه بفهمم، اتاق دادگاه از مردمی پر بود
19:46
angryخشمگین that we were talkingصحبت کردن about raceنژاد,
496
1171000
2000
که عصبانی بودند از اینکه درباره‌ی نژاد صحبت می‌کنیم،
19:48
that we were talkingصحبت کردن about povertyفقر,
497
1173000
2000
از اینکه درباره‌ی فقر صحبت می‌کنیم،
19:50
that we were talkingصحبت کردن about inequalityنابرابری.
498
1175000
2000
از اینکه درباره‌ی نابرابری صحبت می‌کنیم،
19:52
And out of the cornerگوشه of my eyeچشم, I could see this janitorنگهدارنده pacingقدم زدن back and forthچهارم.
499
1177000
3000
و من از گوشه چشمم می‌توانستم آن نظافت‌چی‌ را، در حال عقب جلو رفتن ببینم.
19:55
And he keptنگه داشته شد looking throughاز طریق the windowپنجره, and he could hearشنیدن all of this hollerهولر.
500
1180000
2000
او نگاهش را به طرف پنجره نگه داشته بود و می‌توانست همه فریادها و سرو صداها را بشنود.
19:57
He keptنگه داشته شد pacingقدم زدن back and forthچهارم.
501
1182000
2000
او به جلو عقب رفتن را ادامه می‌داد.
19:59
And finallyسرانجام, this olderمسن تر blackسیاه man with this very worriedنگران look on his faceصورت
502
1184000
3000
و بالاخره این مرد مسن سیاه پوست با نگاهی نگران در صورتش به اتاق دادگاه آمد و پشت سر من نشست.
20:02
cameآمد into the courtroomدادگاه and satنشسته down behindپشت me,
503
1187000
3000
و بالاخره این مرد مسن سیاه پوست با نگاهی نگران در صورتش به اتاق دادگاه آمد و پشت سر من نشست.
20:05
almostتقریبا at counselمشاوره tableجدول.
504
1190000
2000
و بالاخره این مرد مسن سیاه پوست با نگاهی نگران در صورتش به اتاق دادگاه آمد و پشت سر من نشست.
20:07
About 10 minutesدقایق laterبعد the judgeقاضی said we would take a breakزنگ تفريح.
505
1192000
2000
حدود ده دقیقه بعد قاضی گفت باید تنفس بدهیم.
20:09
And duringدر حین the breakزنگ تفريح there was a deputyقائم مقام sheriffکلانتر who was offendedمجرم
506
1194000
3000
در طول تنفس در انجا یک معاون کلانتر از اینکه سرایدار وارد دادگاه شده بود رنجیده بود.
20:12
that the janitorنگهدارنده had come into courtدادگاه.
507
1197000
2000
در طول تنفس در انجا یک معاون کلانتر از اینکه سرایدار وارد دادگاه شده بود رنجیده بود.
20:14
And this deputyقائم مقام jumpedپرید up and he ranفرار کرد over to this olderمسن تر blackسیاه man.
508
1199000
2000
و افسر پرید دوید به طرف سرایدار مسن سیاه پوست و گفت جیمی، توی دادگاه تو چکار می‌کنی؟
20:16
He said, "Jimmyجیمی, what are you doing in this courtroomدادگاه?"
509
1201000
3000
و افسر پرید دوید به طرف سرایدار مسن سیاه پوست و گفت جیمی، توی دادگاه تو چکار می‌کنی؟
20:19
And this olderمسن تر blackسیاه man stoodایستاد up
510
1204000
2000
مرد سیاپوست مسن بلند شد و
20:21
and he lookedنگاه کرد at that deputyقائم مقام and he lookedنگاه کرد at me
511
1206000
2000
به افسر نگاه کرد و نگاهی به من کرد
20:23
and he said, "I cameآمد into this courtroomدادگاه
512
1208000
3000
و گفت ،" من اینجا آمدم تا به این مرد جوان بگویم، نگاهت به این جایزه باشد، این را نگه‌دار."
20:26
to tell this youngجوان man,
513
1211000
2000
و گفت ،" من اینجا آمدم تا به این مرد جوان بگویم، نگاهت به این جایزه باشد، این را نگه‌دار."
20:28
keep your eyesچشم ها on the prizeجایزه, holdنگه دارید on."
514
1213000
3000
و گفت ،" من اینجا آمدم تا به این مرد جوان بگویم، نگاهت به این جایزه باشد، این را نگه‌دار."
20:31
I've come to TEDTED
515
1216000
2000
من به تدTEDآمده ام زیرا من معتقدم که خیلی از شما متوجهید که قوس اخلاقی جهان بلند است، اما این به سمت عدالت خم می‌شود.
20:33
because I believe that manyبسیاری of you understandفهمیدن
516
1218000
2000
من به تدTEDآمده ام زیرا من معتقدم که خیلی از شما متوجهید که قوس اخلاقی جهان بلند است، اما این به سمت عدالت خم می‌شود.
20:35
that the moralاخلاقی arcقوس of the universeجهان is long,
517
1220000
2000
من به تدTEDآمده ام زیرا من معتقدم که خیلی از شما متوجهید که قوس اخلاقی جهان بلند است، اما این به سمت عدالت خم می‌شود.
20:37
but it bendsخم می شود towardبه سمت justiceعدالت.
518
1222000
2000
من به تدTEDآمده ام زیرا من معتقدم که خیلی از شما متوجهید که قوس اخلاقی جهان بلند است، اما این به سمت عدالت خم می‌شود.
20:39
That we cannotنمی توان be fullپر شده evolvedتکامل یافته است humanانسان beingsموجودات
519
1224000
3000
که ما نمی‌توانیم انسان کاملا تکامل یافته ای باشیم تا زمانی که از حقوق انسانی و اساس کرامت انسانی مراقبت نکنیم.
20:42
untilتا زمان we careاهميت دادن about humanانسان rightsحقوق and basicپایه ای dignityکرامت.
520
1227000
3000
که ما نمی‌توانیم انسان کاملا تکامل یافته ای باشیم تا زمانی که از حقوق انسانی و اساس کرامت انسانی مراقبت نکنیم.
20:45
That all of our survivalبقاء
521
1230000
2000
اینکه بقای همه‌ی ما به بقای دیگران گره خورده‌است.
20:47
is tiedگره خورده است to the survivalبقاء of everyoneهر کس.
522
1232000
2000
اینکه بقای همه‌ی ما به بقای دیگران گره خورده‌است.
20:49
That our visionsدیدگاه ها of technologyتکنولوژی and designطرح
523
1234000
2000
اینکه نگرش ما از تکنولوژی، طراحی، و سرگرمی و خلاقیت باید با دیدمان از انسانیت، شفقت وعدالت و دادگری پیوند بخورد.
20:51
and entertainmentسرگرمی and creativityخلاقیت
524
1236000
2000
اینکه نگرش ما از تکنولوژی، طراحی، و سرگرمی و خلاقیت باید با دیدمان از انسانیت، شفقت وعدالت و دادگری پیوند بخورد.
20:53
have to be marriedمتاهل with visionsدیدگاه ها
525
1238000
2000
اینکه نگرش ما از تکنولوژی، طراحی، و سرگرمی و خلاقیت باید با دیدمان از انسانیت، شفقت وعدالت و دادگری پیوند بخورد.
20:55
of humanityبشریت, compassionمحبت and justiceعدالت.
526
1240000
3000
اینکه نگرش ما از تکنولوژی، طراحی، و سرگرمی و خلاقیت باید با دیدمان از انسانیت، شفقت وعدالت و دادگری پیوند بخورد.
20:58
And more than anything,
527
1243000
2000
و بیشتر از هر چیز،
21:00
for those of you who shareاشتراک گذاری that,
528
1245000
2000
برای شما که که این را به اشتراک گذاردم،
21:02
I've simplyبه سادگی come to tell you
529
1247000
2000
من به تنها آمده‌ام تا به شما بگویم
21:04
to keep your eyesچشم ها on the prizeجایزه, holdنگه دارید on.
530
1249000
2000
که نگاهتان به این جایزه باشد، آن را نگاه دارید.
21:06
Thank you very much.
531
1251000
2000
بسیار سپاسگزارم.
21:08
(Applauseتشویق و تمجید)
532
1253000
21000
( تشویق تماشاگران)
21:29
Chrisکریس Andersonاندرسون: So you heardشنیدم and saw
533
1274000
2000
کریس اندرسون: خُب شما دیدید و شنیدید
21:31
an obviousآشکار desireمیل by this audienceحضار, this communityجامعه,
534
1276000
3000
تمایل آشکار این مخاطبان، این جامعه،
21:34
to help you on your way and to do something on this issueموضوع.
535
1279000
3000
برای کمک به شما در راهتان و برای انجام کاری درباره این مشکل.
21:37
Other than writingنوشتن a checkبررسی,
536
1282000
2000
به غیر از چک نوشتن،
21:39
what could we do?
537
1284000
3000
چه کاری می‌توانیم بکنیم؟
21:42
BSلیسانس: Well there are opportunitiesفرصت ها all around us.
538
1287000
2000
برایان استیونسن: خوب فرصت‌های زیادی در پیرامون ما وجود داره.
21:44
If you liveزنده in the stateحالت of Californiaکالیفرنیا, for exampleمثال,
539
1289000
2000
برای مثال اگر شما در ایالت کالیفرنیا زندگی می‌کنید
21:46
there's a referendumرفراندوم comingآینده up this springبهار
540
1291000
2000
یک همه پرسی در این بهار خواهد بود که در واقع تلاشی خواهد بود برای تغییر مسیر بخشی از پولی که ما صرف سیاستهای مجازات می‌کنیم.
21:48
where actuallyدر واقع there's going to be an effortتلاش
541
1293000
2000
یک همه پرسی در این بهار خواهد بود که در واقع تلاشی خواهد بود برای تغییر مسیر بخشی از پولی که ما صرف سیاستهای مجازات می‌کنیم.
21:50
to redirectتغییر مسیر some of the moneyپول we spendخرج کردن on the politicsسیاست of punishmentمجازات.
542
1295000
3000
یک همه پرسی در این بهار خواهد بود که در واقع تلاشی خواهد بود برای تغییر مسیر بخشی از پولی که ما صرف سیاستهای مجازات می‌کنیم.
21:53
For exampleمثال, here in Californiaکالیفرنیا
543
1298000
2000
برای مثال، در اینجا، کالیفرنیا، که یک میلیارد دلار برای مجازات اعدام در پنج سال آینده خرج خواهد شد--
21:55
we're going to spendخرج کردن one billionبیلیون dollarsدلار
544
1300000
2000
برای مثال، در اینجا، کالیفرنیا، که یک میلیارد دلار برای مجازات اعدام در پنج سال آینده خرج خواهد شد--
21:57
on the deathمرگ penaltyمجازات in the nextبعد fiveپنج yearsسالها --
545
1302000
2000
برای مثال، در اینجا، کالیفرنیا، که یک میلیارد دلار برای مجازات اعدام در پنج سال آینده خرج خواهد شد--
21:59
one billionبیلیون dollarsدلار.
546
1304000
3000
یک میلیارد دلار.
22:02
And yetهنوز, 46 percentدرصد of all homicideقتل casesموارد
547
1307000
2000
و هنوز ۴۶ درصد از قتل ها منجر به دستگیری قاتل نمی شوند.
22:04
don't resultنتيجه in arrestدستگیری.
548
1309000
2000
و هنوز ۴۶ درصد از قتل ها منجر به دستگیری قاتل نمی شوند.
22:06
56 percentدرصد of all rapeتجاوز به عنف casesموارد don't resultنتيجه.
549
1311000
2000
۵۶ درصد پرونده‌های تجاوز جنسی بی‌نتیجه می‌مانند.
22:08
So there's an opportunityفرصت to changeتغییر دادن that.
550
1313000
2000
خُب فرصتی هست که این را تغییر دهیم.
22:10
And this referendumرفراندوم would proposeپیشنهاد میکنم havingداشتن those dollarsدلار
551
1315000
2000
و این همه پرسی پیشنهاد می‌کند که این پول برای اجرای قانون و امنیت به کار گرفته شود.
22:12
go to lawقانون enforcementاجرای and safetyایمنی.
552
1317000
3000
و این همه پرسی پیشنهاد می‌کند که این پول برای اجرای قانون و امنیت به کار گرفته شود.
22:15
And I think that opportunityفرصت existsوجود دارد all around us.
553
1320000
2000
گمان می‌کنم که فرصت‌ها در پیرامون همه ما هست.
22:17
CACA: There's been this hugeبزرگ declineکاهش می یابد
554
1322000
2000
کریس اندرسون: کاهش بزرگی در جرایم درسه دهه گذشته در امریکا وجود دارد.
22:19
in crimeجرم in Americaآمریکا over the last threeسه decadesچند دهه.
555
1324000
3000
کریس اندرسون: کاهش بزرگی در جرایم درسه دهه گذشته در امریکا وجود دارد.
22:22
And partبخشی of the narrativeروایت of that
556
1327000
3000
بخشی از توضیح این موضوع اینست که
22:25
is sometimesگاه گاهی that it's about increasedافزایش یافت incarcerationزندان ratesنرخ ها.
557
1330000
3000
این به دلیل طولانی بودن دوران محکومیت است.
22:28
What would you say to someoneکسی who believedمعتقد that?
558
1333000
2000
شما به کسانی که این باور را دارند چه می‌گویید؟
22:30
BSلیسانس: Well actuallyدر واقع the violentخشن crimeجرم rateنرخ
559
1335000
2000
برایان استیونسن: خُب در واقع نرخ جنایت خشونت‌آمیز نسبتا پایدار باقی مانده است.
22:32
has remainedباقی مانده است relativelyبه طور نسبی stableپایدار.
560
1337000
2000
برایان استیونسن: خُب در واقع نرخ جنایت خشونت‌آمیز نسبتا پایدار باقی مانده است.
22:34
The great increaseافزایش دادن in massجرم incarcerationزندان in this countryکشور
561
1339000
2000
افزایش تعداد زندانیا ن در این کشور واقعا در مقوله جرایم خشونت آمیز نبوده است.
22:36
wasn'tنبود really in violentخشن crimeجرم categoriesدسته بندی ها.
562
1341000
3000
افزایش تعداد زندانیا ن در این کشور واقعا در مقوله جرایم خشونت آمیز نبوده است.
22:39
It was this misguidedاشتباه warجنگ on drugsمواد مخدر.
563
1344000
2000
این هدایت اشتباه در مورد جنگ بر ضد مواد مخدر بوده.
22:41
That's where the dramaticنمایشی increasesافزایش have come
564
1346000
2000
که باعث افزایش قابل توجهی در جمعیت زندانیان شده است.
22:43
in our prisonزندان populationجمعیت.
565
1348000
3000
که باعث افزایش قابل توجهی در جمعیت زندانیان شده است.
22:46
And we got carriedانجام away with the rhetoricلفاظی of punishmentمجازات.
566
1351000
3000
ما باید از لفاظی‌های مجازات دوری بجوییم.
22:49
And so we have threeسه strikesاعتصاب lawsقوانین
567
1354000
2000
خُب ما سه قانون سخت داریم
22:51
that put people in prisonزندان foreverبرای همیشه
568
1356000
2000
که مردم را برای همیشه به زندان می‌اندازد
22:53
for stealingسرقت a bicycleدوچرخه, for low-levelسطح پایین propertyویژگی crimesجرایم,
569
1358000
3000
برای دزدیدن دوچرخه، برای جرایم جزیی ملکی
22:56
ratherنسبتا than makingساخت them give those resourcesمنابع back
570
1361000
2000
به جای اینکه آنها را وادرار کنیم به برگرداندن منابع به افرادی که قربانی شده اند.
22:58
to the people who they victimizedقربانی.
571
1363000
2000
به جای اینکه آنها را وادرار کنیم به برگرداندن منابع به افرادی که قربانی شده اند.
23:00
I believe we need to do more to help people who are victimizedقربانی by crimeجرم,
572
1365000
2000
من باور دارم ما نیاز داریم کار بیشتری برای کمک به مردمی که توسط جرمی قربانی شده‌اند انجام دهیم، نه اینکه کار کمتری انجام دهیم.
23:02
not do lessکمتر.
573
1367000
2000
من باور دارم ما نیاز داریم کار بیشتری برای کمک به مردمی که توسط جرمی قربانی شده‌اند انجام دهیم، نه اینکه کار کمتری انجام دهیم.
23:04
And I think our currentجاری punishmentمجازات philosophyفلسفه
574
1369000
2000
و فکر می‌کنم که فلسفه جاری مجازات ما هیچ کاری برای هیچ کسی نمی‌کند.
23:06
does nothing for no one.
575
1371000
2000
و فکر می‌کنم که فلسفه جاری مجازات ما هیچ کاری برای هیچ کسی نمی‌کند.
23:08
And I think that's the orientationگرایش that we have to changeتغییر دادن.
576
1373000
2000
و گمان می‌کنم این جهت گیری و گرایش ماست که باید عوض شود.
23:10
(Applauseتشویق و تمجید)
577
1375000
2000
( تشویق تماشاگران)
23:12
CACA: Bryanبرین, you've struckرخ داد a massiveعظیم chordوتر here.
578
1377000
3000
کریس اندرسون: برایان، تو آکورد عظیمی را در اینجا نواختی.
23:15
You're an inspiringالهام بخش personفرد.
579
1380000
2000
تو فرد الهام بخشی هستی.
23:17
Thank you so much for comingآینده to TEDTED. Thank you.
580
1382000
2000
بسیار سپاسگزارم که به تد آمدی .متشکرم .
23:19
(Applauseتشویق و تمجید)
581
1384000
15000
( تشویق تماشاگران)
Translated by soheila Jafari
Reviewed by Fereydoon Taheri

▲Back to top

ABOUT THE SPEAKER
Bryan Stevenson - Public-interest lawyer
Bryan Stevenson is the founder and executive director of the Equal Justice Initiative, fighting poverty and challenging racial discrimination in the criminal justice system.

Why you should listen

Bryan Stevenson is a public-interest lawyer who has dedicated his career to helping the poor, the incarcerated and the condemned. He's the founder and executive director of the Equal Justice Initiative, an Alabama-based group that has won major legal challenges eliminating excessive and unfair sentencing, exonerating innocent prisoners on death row, confronting abuse of the incarcerated and the mentally ill, and aiding children prosecuted as adults.

EJI recently won an historic ruling in the U.S. Supreme Court holding that mandatory life-without-parole sentences for all children 17 or younger are unconstitutional. Mr. Stevenson’s work fighting poverty and challenging racial discrimination in the criminal justice system has won him numerous awards. He is a graduate of the Harvard Law School and the Harvard School of Government, and has been awarded 14 honorary doctorate degrees. Bryan is the author of Just Mercy: A Story of Justice and Redemption

More profile about the speaker
Bryan Stevenson | Speaker | TED.com