ABOUT THE SPEAKER
David Kelley - Designer, educator
David Kelley’s company IDEO helped create many icons of the digital generation -- but what matters even more to him is unlocking the creative potential of people and organizations to innovate routinely.

Why you should listen

As founder of legendary design firm IDEO, David Kelley built the company that created many icons of the digital generation -- the first mouse, the first Treo, the thumbs up/thumbs down button on your Tivo's remote control, to name a few. But what matters even more to him is unlocking the creative potential of people and organizations so they can innovate routinely.

David Kelley's most enduring contributions to the field of design are a methodology and culture of innovation. More recently, he led the creation of the groundbreaking d.school at Stanford, the Hasso Plattner Institute of Design, where students from the business, engineering, medicine, law, and other diverse disciplines develop the capacity to solve complex problems collaboratively and creatively.

Kelley was working (unhappily) as an electrical engineer when he heard about Stanford's cross-disciplinary Joint Program in Design, which merged engineering and art. What he learned there -- a human-centered, team-based approach to tackling sticky problems through design -- propelled his professional life as a "design thinker."

In 1978, he co-founded the design firm that ultimately became IDEO, now emulated worldwide for its innovative, user-centered approach to design. IDEO works with a range of clients -- from food and beverage conglomerates to high tech startups, hospitals to universities, and today even governments -- conceiving breakthrough innovations ranging from a life-saving portable defibrillator to a new kind of residence for wounded warriors, and helping organizations build their own innovation culture.

Today, David serves as chair of IDEO and is the Donald W. Whittier Professor at Stanford, where he has taught for more than 25 years. Preparing the design thinkers of tomorrow earned David the Sir Misha Black Medal for his “distinguished contribution to design education.” He has also won the Edison Achievement Award for Innovation, as well as the Chrysler Design Award and National Design Award in Product Design from the Smithsonian’s Cooper-Hewitt National Design Museum, and he is a member of the National Academy of Engineers.

More profile about the speaker
David Kelley | Speaker | TED.com
TED2012

David Kelley: How to build your creative confidence

دیوید کلی: چگونه اعتماد به نفس خلاق را در خود بنا کنید؟

Filmed:
5,317,375 views

آیا مدرسه و یا محل کارتان به دو بخش «خلاق» و عملگرا تقسیم شده؟ بله، قطعا، دیوید کلی نشان می دهد، خلاقیت تنها در سیطره‌ی افرادی برگزیده نیست. او با تعریف کردن داستان‌هایی از شغلِ طراحی‌ِ افسانه‌ای و زندگیِ شخصی‌اش، راه هایی برای ایجاد اعتماد به نفس ارایه می‌کند تا به آفرینش دست بزنید... (از جلسه استودیو طراحی در TED2012، کاربر مهمان از سوی شی پرلمن و دیوید راکوِل).
- Designer, educator
David Kelley’s company IDEO helped create many icons of the digital generation -- but what matters even more to him is unlocking the creative potential of people and organizations to innovate routinely. Full bio

Double-click the English transcript below to play the video.

00:15
I wanted to talk to you todayامروز
0
42
2504
امروز می خواهم با شما در مورد
00:18
about creativeخلاقانه confidenceاعتماد به نفس.
1
2546
2242
اعتماد به نفس خلاقانه صحبت کنم.
00:20
I'm going to startشروع کن way back in the thirdسوم gradeمقطع تحصیلی
2
4788
3254
برای شروع می خوام به سال سوم ابتدایی‌ام برگردم
00:23
at Oakdaleاوکتیل Schoolمدرسه in Barbertonباربرتون, Ohioاوهایو.
3
8042
2833
توی مدرسه‌ی اوکدِل در باربرتون اوهایو.
00:26
I rememberیاد آوردن one day my bestبهترین friendدوست Brianبراان was workingکار کردن on a projectپروژه.
4
10875
4417
یادم می‌یاد یه روز بهترین دوستم، برایان، داشت روی یه پروژه کار می کرد.
00:31
He was makingساخت a horseاسب out of the clayخاک رس
5
15292
2833
او داشت با رُسی که معلممون زیر دستشویی گذاشته بود یه اسب می‌ساخت.
00:34
that our teacherمعلم keptنگه داشته شد underزیر the sinkفرو رفتن.
6
18125
2833
او داشت با رُسی که معلممون زیر دستشویی گذاشته بود یه اسب می‌ساخت.
00:36
And at one pointنقطه, one of the girlsدختران who was sittingنشسته at his tableجدول,
7
20958
3417
تا اینکه یکی از دخترها که پشت میزش نشسته بود،
00:40
seeingدیدن what he was doing,
8
24375
1750
و داشت برایان رو درحال کار تماشا می‌کرد،
00:42
leanedتکیه داده است over and said to him,
9
26125
2083
به جلو خم شد و بهش گفت،
00:44
"That's terribleوحشتناک. That doesn't look anything like a horseاسب."
10
28208
3375
«این خیلی بده، اصلا هیچ شباهتی به اسب نداره.»
00:47
And Brian'sبریان shouldersشانه ها sankغرق شدن.
11
31583
3792
و برایان با شنیدن این جمله حالش گرفته شد.
00:51
And he waddedwadded up the clayخاک رس horseاسب and he threwپرتاب کرد it back in the binبن.
12
35375
2625
آن اسب گلی رو لِه کرد و تکه گل رس رو پرتابش کرد تو سطل گل.
00:53
I never saw Brianبراان do a projectپروژه like that ever again.
13
38000
6000
من دیگه هیچ‌وقت برایان رو مشغول مجسمه سازی ندیدم.
00:59
And I wonderتعجب how oftenغالبا that happensاتفاق می افتد.
14
44000
2673
و نمی‌دونم هرچند وقت یک‌باراین اتفاق می‌افته.
01:02
It seemsبه نظر می رسد like when I tell that storyداستان of Brianبراان to my classکلاس,
15
46673
4708
به نظر می‌رسه که وقتی من داستان برایان رو تو کلاسم تعریف می‌کنم،
01:07
a lot of them want to come up after classکلاس
16
51381
3411
خیلی از افراد کلاس می خوان بعد از کلاس بیان پیش من
01:10
and tell me about theirخودشان similarمشابه experienceتجربه,
17
54792
1750
و از تجربه‌های مشابهشون برام بگن،
01:12
how a teacherمعلم shutبسته شدن them down
18
56542
1750
که چطور یه معلم انگیزه آنها رو ازشون گرفته
01:14
or how a studentدانشجو was particularlyبه خصوص cruelظالمانه to them.
19
58292
2041
یا چطور یکی از شاگردها باهاشون بیرحمانه برخورد می‌کرده.
01:16
And some optانتخاب کنید out thinkingفكر كردن of themselvesخودشان
20
60333
3625
برخی ترجیح دادن دیگه به خودشون به چشم یک آدم خلاق نگاه نکنند.
01:19
as creativeخلاقانه at that pointنقطه.
21
63958
1750
برخی ترجیح دادن دیگه به خودشون به چشم یک آدم خلاق نگاه نکنند.
01:21
And I see that optingانتخاب کردن out that happensاتفاق می افتد in childhoodدوران کودکی,
22
65708
4998
و من می‌بینم این صرف‌نظرکردن در کودکی اتفاق می‌افته،
01:26
and it movesحرکت می کند in and becomesتبدیل می شود more ingrainedریشه دار,
23
70706
2252
و این به اعماق وجود آنها نفوذ می کنه و با سرشت آنها عجین می‌شه،
01:28
even by the time you get to adultبالغ life.
24
72958
3167
حتی زمانی که به بزرگسالی می رسند.
01:32
So we see a lot of this.
25
76125
4792
و زیاد مثل این مساله رو می‌بینیم.
01:36
When we have a workshopکارگاه
26
80917
2625
وقتی که یه کارگاه داریم.
01:39
or when we have clientsمشتریان in to work with us side-by-sideکنار سمت,
27
83542
1958
یا زمانی که در کارمان با کارفرماها و در کنار هم کار می‌کنیم،
01:41
eventuallyدر نهایت we get to the pointنقطه in the processروند
28
85500
2935
سرانجام در حین کار به نقطه‌ای می‌رسیم
01:44
that's fuzzyدرهم or unconventionalغیر متعارف.
29
88435
2558
که مبهم و غیر متعارفه.
01:46
And eventuallyدر نهایت these bigshotکله گنده executivesمدیران whipشلاق زدن out theirخودشان Blackberriesتمشک ها
30
90993
4176
و ناگهان این مدیران کله‌گنده موبایلشون رو با عجله در میارن
01:51
and they say they have to make really importantمهم phoneتلفن callsتماس می گیرد,
31
95169
3101
و می‌گن که باید یه تماس خیلی مهم بگیرن،
01:54
and they headسر for the exitsخروج.
32
98270
1355
و راه خروج رو پیش می‌گیرن.
01:55
And they're just so uncomfortableناراحت.
33
99625
3281
و راستش اونها خیلی معذب هستند.
01:58
When we trackمسیر them down and askپرسیدن them what's going on,
34
102906
2094
وقتی که ما دنبالشون راه می‌افتیم و ازشون می‌پرسیم چه خبره،
02:00
they say something like, "I'm just not the creativeخلاقانه typeتایپ کنید."
35
105000
3833
آنها چیزی شبیه این می‌گن که، «من از آن تیپ آدم‌های خلاق نیستم.»
02:04
But we know that's not trueدرست است.
36
108833
2042
ولی ما می‌دونیم که این درست نیست.
02:06
If they stickچوب with the processروند, if they stickچوب with it,
37
110875
3425
اگه آنها روند کار رو پی بگیرن، اگر دوام بیارن،
02:10
they endپایان up doing amazingحیرت آور things
38
114300
1806
نتایج حیرت‌آوری به دست میارن
02:12
and they surpriseتعجب themselvesخودشان just how innovativeخلاقانه
39
116106
3274
و از اینکه چقدر خودشون و گروهشون مبتکرند به شگفتی می‌افتن.
02:15
they and theirخودشان teamsتیم ها really are.
40
119380
1674
و از اینکه چقدر خودشون و گروهشون مبتکرند به شگفتی می‌افتن.
02:16
So I've been looking at this fearترس of judgmentداوری that we have.
41
121054
6544
به همین دلیل من ترسی که ما از قضاوت شدن داریم، بررسی کرده‌ام.
02:23
That you don't do things, you're afraidترسیدن you're going to be judgedقضاوت شده.
42
127598
3277
اینکه کاری نمی‌کنید، چون می‌ترسید دیگران شما را قضاوت کنند.
02:26
If you don't say the right creativeخلاقانه thing, you're going to be judgedقضاوت شده.
43
130875
4083
اگر حرف خلاقانه‌ی درستی نزنید٬ دیگران شما را قضاوت می‌کنند.
02:30
And I had a majorعمده breakthroughدستیابی به موفقیت
44
134958
2436
و هنگام دیدار با آلبرت باندورا، روانشناس، کشف بزرگی کردم.
02:33
when I metملاقات کرد the psychologistروانشناس Albertآلبرت Banduraبندورا.
45
137394
3648
و هنگام دیدار با آلبرت باندورا، روانشناس، کشف بزرگی کردم.
02:36
I don't know if you know Albertآلبرت Banduraبندورا.
46
141042
2612
نمی‌دونم آیا آلبرت باندورا را می شناسید یا نه.
02:39
But if you go to Wikipediaویکیپدیا,
47
143654
1346
ولی اگه برید تو ویکی‌پدیا،
02:40
it saysمی گوید that he's the fourthچهارم mostاکثر importantمهم psychologistروانشناس in historyتاریخ --
48
145000
3583
آنجا نوشته که او چهارمین روانشناس مهم تاریخه-
02:44
like Freudفروید, Skinnerاسکینر, somebodyکسی and Banduraبندورا.
49
148583
4542
در کنار فروید، اسکینر، یه نفر دیگه و چهارمی باندورا ست.
02:49
Bandura'sبندورا 86 and he still worksآثار at Stanfordاستنفورد.
50
153125
4439
باندورا ۸۶ سالشه و هنوز تو استنفورد مشغول کاره.
02:53
And he's just a lovelyدوست داشتني guy.
51
157564
1728
و یه مرد خیلی دلنشینیه.
02:55
And so I wentرفتی to see him
52
159292
2708
خلاصه من به دیدن او رفتم،
02:57
because he has just workedکار کرد on phobiasترسها for a long time,
53
162000
3912
چون او خیلی وقته که فقط روی مساله ترسِ بیمارگونه کار می‌کنه،
03:01
whichکه I'm very interestedعلاقه مند in.
54
165912
1945
موضوعی که برای من بسیار جذابه.
03:03
He had developedتوسعه یافته this way, this kindنوع of methodologyروش شناسی,
55
167857
5893
او شیوه‌ای را توسعه داده بود، یه نوع روش‌شناسی٬
03:09
that endedبه پایان رسید up curingپخت people in a very shortکوتاه amountمیزان of time.
56
173750
3542
که نتیجه‌اش درمان افراد در زمان بسیار کوتاه‌ست.
03:13
In fourچهار hoursساعت ها he had a hugeبزرگ cureدرمان rateنرخ of people who had phobiasترسها.
57
177292
4816
او خیلی از مبتلایان به ترسِ بیمارگونه را در چهارساعت درمان می‌کنه.
03:18
And we talkedصحبت کرد about snakesمارها. I don't know why we talkedصحبت کرد about snakesمارها.
58
182108
2559
ما درباره مارها باهم صحبت کردیم. نمی‌دونم چرا از مارها حرف زدیم.
03:20
We talkedصحبت کرد about snakesمارها and fearترس of snakesمارها as a phobiaفوبیا.
59
184667
4333
ولی از مارها و هراس ازشون به‌عنوان ترسی بیمارگونه حرف زدیم.
03:24
And it was really enjoyableلذت بخش, really interestingجالب هست.
60
189000
3625
و این صحبت بسیار لذت بخش و جذاب بود.
03:28
He told me that he'dاو می خواهد inviteدعوت the testتست subjectموضوع in,
61
192625
5507
به من گفت که او سوژه آزمایش را به اتاق دعوت می‌کند،
03:34
and he'dاو می خواهد say, "You know, there's a snakeمار in the nextبعد roomاتاق
62
198132
2578
و بهش می‌گه، «می دونی، تو اتاق کناری یه مار هست
03:36
and we're going to go in there."
63
200710
2208
و ما می خوایم بریم آنجا.»
03:38
To whichکه, he reportedگزارش داد, mostاکثر of them repliedپاسخ داد,
64
202918
3374
حرفی که، بر اساس گزارش او، بیشتر افراد در پاسخش می‌گن،
03:42
"Hellجهنم no, I'm not going in there,
65
206292
1541
«امکان نداره، مطمئنا اگر در آن اتاق یه مار باشه من آنجا نمی‌رم.»
03:43
certainlyقطعا if there's a snakeمار in there."
66
207833
2625
«امکان نداره، مطمئنا اگر در آن اتاق یه مار باشه من آنجا نمی‌رم.»
03:46
But Banduraبندورا has a step-by-stepگام به گام processروند that was superفوق العاده successfulموفق شدن.
67
210458
5132
ولی باندورا یه فرآیند گام‌ به‌ گام داره که فوق العاده موفق بوده.
03:51
So he'dاو می خواهد take people to this two-wayدو طرفه mirrorآینه
68
215590
2875
خب، او افراد رو میاره جلوی این آینه دوسویه
03:54
looking into the roomاتاق where the snakeمار was,
69
218465
1950
که می تونن ازش داخل اتاقی را که مار درآنجاست ببینن،
03:56
and he'dاو می خواهد get them comfortableراحت with that.
70
220415
2489
و او افراد را آرام می‌کنه.
03:58
And then throughاز طریق a seriesسلسله of stepsمراحل,
71
222904
1721
و سپس مرحله به مرحله،
04:00
he'dاو می خواهد moveحرکت them and they'dآنها می خواهند be standingایستاده in the doorwayدروازه with the doorدرب openباز کن
72
224625
3458
آنها رو حرکت می ده و توی آستانه در باز شده می‌ایستن
04:03
and they'dآنها می خواهند be looking in there.
73
228083
1750
و به داخل نگاه می‌کنن.
04:05
And he'dاو می خواهد get them comfortableراحت with that.
74
229833
1865
و باندورا کاری می‌کنه که در این شرایط آروم بشن.
04:07
And then manyبسیاری more stepsمراحل laterبعد, babyعزیزم stepsمراحل,
75
231698
2427
و سپس گام به گام، با قدم‌های خیلی کوچک،
04:10
they'dآنها می خواهند be in the roomاتاق, they'dآنها می خواهند have a leatherچرم gloveدستکش like a welder'sجوشکار gloveدستکش on,
76
234125
3917
آنها وارد اتاق می‌شن، یه دستکش چرمی مثل دستکش جوشکارها دستشونه،
04:13
and they'dآنها می خواهند eventuallyدر نهایت touchدست زدن به the snakeمار.
77
238042
3403
و در نهایت مار رو لمس می‌کنن.
04:17
And when they touchedلمس کرد the snakeمار everything was fine. They were curedدرمان شده.
78
241445
5305
و وقتی که به مار دست زدن همه‌ چی روبه‌راه بود، اونا درمان شده بودند.
04:22
In factواقعیت, everything was better than fine.
79
246750
2417
در واقع همه چیز بهتر از خوب بود.
04:25
These people who had life-longطول عمر fearsترس of snakesمارها
80
249167
3496
این آدم‌هایی که در تمام طول عمر از مار می‌ترسیدند،
04:28
were sayingگفت: things like,
81
252663
1703
چیزهایی می‌گفتند مثل
04:30
"Look how beautifulخوشگل that snakeمار is."
82
254366
2769
« نگاه کن چقدر این مار قشنگه.»
04:33
And they were holdingبرگزاری it in theirخودشان lapsدوران.
83
257135
3055
و مار را روی پاهاشون می‌ذاشتن.
04:36
Banduraبندورا callsتماس می گیرد this processروند "guidedهدایت شده masteryتسلط بر."
84
260190
5060
باندورا اسم این فرآیند را «تسلط هدایت شده» گذاشته.
04:41
I love that termدوره: guidedهدایت شده masteryتسلط بر.
85
265250
2943
من عاشق این عبارتم: تسلط هدایت شده.
04:44
And something elseچیز دیگری happenedاتفاق افتاد,
86
268193
2557
و یه اتفاق دیگه افتاد،
04:46
these people who wentرفتی throughاز طریق the processروند and touchedلمس کرد the snakeمار
87
270750
3417
افرادی که این مراحل را طی کردن و به مار دست زدن
04:50
endedبه پایان رسید up havingداشتن lessکمتر anxietyاضطراب about other things in theirخودشان livesزندگی می کند.
88
274167
3041
از آن پس، نگرانی کمتری در مورد چیزهای دیگه تو زندگی‌شون دارن.
04:53
They triedتلاش کرد harderسخت تر, they perseveredماندگار longerطولانی تر,
89
277208
4710
آنها سخت‌تر تلاش می کنن و استقامت بیشتری دارن.
04:57
and they were more resilientارتجاعی in the faceصورت of failureشکست.
90
281918
2040
و در رویارویی با شکست‌ها خود را سریعتر باز می یابند و به فعالیت بر می‌گردند.
04:59
They just gainedبه دست آورد a newجدید confidenceاعتماد به نفس.
91
283958
4000
آنها یه اعتماد به نفس جدید به دست آوردند.
05:03
And Banduraبندورا callsتماس می گیرد that confidenceاعتماد به نفس self-efficacyخودکارآمدی --
92
287958
5792
و باندورا به این اعتماد به نفس «خود بسندگی» می گه-
05:09
the senseاحساس that you can changeتغییر دادن the worldجهان
93
293750
2833
احساسی که تو می‌تونی جهان رو تغییر بدی
05:12
and that you can attainرسیدن what you setتنظیم out to do.
94
296583
3563
و می تونی اونچه را که می خواهی انجام بدی رو به دست بیاری.
05:16
Well meetingملاقات Banduraبندورا was really catharticcathartic for me
95
300146
3867
آره، دیدار با باندورا واقعا ذهن مرا به کار انداخت،
05:19
because I realizedمتوجه شدم that this famousمشهور scientistدانشمند
96
304013
3357
به خاطر اینکه فهمیدم که این دانشمند معروف
05:23
had documentedثبت شده and scientificallyاز نظر علمی validatedتایید شده
97
307370
2588
آنچه ما در ۳۰ سال گذشته دیده‌ایم رو، مستندسازی و به روش علمی اثبات کرده.
05:25
something that we'veما هستیم seenمشاهده گردید happenبه وقوع پیوستن for the last 30 yearsسالها.
98
309958
4125
آنچه ما در ۳۰ سال گذشته دیده‌ایم رو، مستندسازی و به روش علمی اثبات کرده.
05:29
That we could take people who had the fearترس that they weren'tنبودند creativeخلاقانه,
99
314083
3944
اینکه ما می‌تونیم مردم هراسان از نداشتن خلاقیت را واداریم
05:33
and we could take them throughاز طریق a seriesسلسله of stepsمراحل,
100
318027
2827
که با یک روند گام به گام همراه بشن،
05:36
kindنوع of like a seriesسلسله of smallکوچک successesموفقیت ها,
101
320854
3292
یه چیزی شبیه مجموعه‌ای از موفقیت های کوچک،
05:40
and they turnدور زدن fearترس into familiarityآشنایی, and they surpriseتعجب themselvesخودشان.
102
324146
5437
ترسشون رو به شناخت و آگاهی تبدیل کنن، و خودشون رو غافلگیر کنن.
05:45
That transformationدگرگونی is amazingحیرت آور.
103
329583
1167
و این دگرگونی شگفت‌انگیزه .
05:46
We see it at the d.schoolمدرسه all the time.
104
330750
3208
ما همیشه شاهد آن در دانشکده‌ی طراحیِ استنفورد هستیم.
05:49
People from all differentناهمسان kindsانواع of disciplinesرشته ها,
105
333958
1750
مردم از همه رشته‌ها و بخش‌های گوناگون،
05:51
they think of themselvesخودشان as only analyticalتحلیلی.
106
335708
3292
آنها فكر می‌كنن كه فقط افرادی تحليلگرند.
05:54
And they come in and they go throughاز طریق the processروند, our processروند,
107
339000
3917
آنها میان به مجموعه ما و گام به گام با فرآیند ما پيش میرن،
05:58
they buildساختن confidenceاعتماد به نفس and now they think of themselvesخودشان differentlyمتفاوت است.
108
342917
3083
آنها اعتماد رو پایه‌گذاری می‌کنن و ازآن پس جور دیگه‌ای به خودشون نگاه می‌کنند.
06:01
And they're totallyکاملا emotionallyعاطفی excitedبرانگیخته
109
346000
3364
و اونا حسابی از نظر احساسی برانگیخته می‌شن
06:05
about the factواقعیت that they walkراه رفتن around
110
349364
1934
وقتی به این حقیقت می‌رسن که
06:07
thinkingفكر كردن of themselvesخودشان as a creativeخلاقانه personفرد.
111
351329
1838
حالا دارن به چشم یک آدم مبتکر به خودشون نگاه می‌کنند.
06:09
So I thought one of the things I'd do todayامروز
112
353167
3750
به همین دلیل با خودم فکر کردم یکی از کارهایی که امروز می‌کنم
06:12
is take you throughاز طریق and showنشان بده you what this journeyسفر looksبه نظر می رسد like.
113
356917
3416
این باشه که شما رو از نزدیک با این سفر درونی آشنا کنم.
06:16
To me, that journeyسفر looksبه نظر می رسد like Dougداگ Dietzدیست.
114
360333
4750
این سفر من رو به یاد داگ دیتز می‌اندازه.
06:20
Dougداگ Dietzدیست is a technicalفنی personفرد.
115
365083
4500
داگ دیتز مهارت فنی داره.
06:25
He designsطرح ها medicalپزشکی imagingتصویربرداری equipmentتجهیزات,
116
369583
2500
او تجهیزات تصویربرداری پزشکی طراحی می‌کنه،
06:27
largeبزرگ medicalپزشکی imagingتصویربرداری equipmentتجهیزات.
117
372083
1250
تجهیزات بزرگ عکس برداری پزشکی.
06:29
He's workedکار کرد for GEGE, and he's had a fantasticخارق العاده careerحرفه.
118
373333
4240
او برای جنرال الکتریک کار می‌کرد، و اونجا شغل معرکه‌ای داشت.
06:33
But at one pointنقطه he had a momentلحظه of crisisبحران.
119
377573
3050
اما در مقطعی با بزنگاه بحرانی روبرو شد.
06:36
He was in the hospitalبیمارستان looking at one of his MRIMRI machinesماشین آلات in use
120
380623
4031
او داشت در بیمارستان یکی از دستگاه‌های 'اِم آر آی' درحالِ کار رو بررسی می‌کرد
06:40
when he saw a youngجوان familyخانواده.
121
384654
1950
که به خانواده جوانی برخورد.
06:42
There was a little girlدختر,
122
386619
1339
یه دختر کوچولو اونجا بود،
06:43
and that little girlدختر was cryingگریان and was terrifiedوحشت زده.
123
387958
3687
که ترسیده بود و داشت گریه می کرد.
06:47
And Dougداگ was really disappointedناامید to learnیاد گرفتن
124
391645
2866
و داگ خیلی دلسرد شد وقتی فهمید
06:50
that nearlyتقریبا 80 percentدرصد of the pediatricاطفال patientsبیماران in this hospitalبیمارستان
125
394527
4431
نزدیک ۸۰ درصد کودکان بیمار در این بیمارستان
06:54
had to be sedatedآرام بخش in orderسفارش to dealمعامله with his MRIMRI machineدستگاه.
126
398958
4138
برای اینکه با دستگاه‌های او کنار بیان باید از داروهای بیهوشی استفاده کنند.
06:58
And this was really disappointingناامید کننده to Dougداگ,
127
403096
2779
و این برای داگ بسیار دلسردکننده بود.
07:01
because before this time he was proudمغرور of what he did.
128
405875
4083
چون تا حالا او خیلی به آنچه انجام داده بود افتخار می کرد.
07:05
He was savingصرفه جویی در livesزندگی می کند with this machineدستگاه.
129
409958
1750
او جان افراد رو با این دستگاه نجات می داد.
07:07
But it really hurtصدمه him to see the fearترس
130
411708
2625
ولی ترسناک بودنِ دستگاهش برای بچه‌ها براش رنج‌آور بود.
07:10
that this machineدستگاه causedباعث in kidsبچه ها.
131
414333
2750
ولی ترسناک بودن دستگاهش برای بچه‌ها براش رنج‌آور بود.
07:12
About that time he was at the d.schoolمدرسه at Stanfordاستنفورد takingگرفتن classesکلاس ها.
132
417083
4527
در آن زمان او داشت در دانشکده‌ی طراحیِ استنفورد یه دوره می گذروند.
07:17
He was learningیادگیری about our processروند
133
421610
1353
او داشت با فرآیند ما آشنا می‌شد،
07:18
about designطرح thinkingفكر كردن, about empathyیکدلی,
134
422963
2596
و با تفکر طراحانه و همدلی کردن،
07:21
about iterativeتکراری prototypingنمونه سازی.
135
425559
2649
و با نمونه‌سازی‌های مداوم.
07:24
And he would take this newجدید knowledgeدانش
136
428208
1750
و اودر شُرُف این بود که یافته‌های جديدش را به كار ببنده
07:25
and do something quiteکاملا extraordinaryخارق العاده.
137
429958
2459
و كار فوق‌العاده‌ای انجام بده.
07:28
He would redesignطراحی مجدد the entireکل experienceتجربه of beingبودن scannedاسکن شده.
138
432417
5558
او می‌خواست كل تجربه اسكن پزشكی رو از نو طراحی كنه.
07:33
And this is what he cameآمد up with.
139
437975
2025
و اين نتيجه‌ای بود كه بهش رسيد.
07:35
He turnedتبدیل شد it into an adventureماجرا for the kidsبچه ها.
140
440000
3042
او فرايند عكسبرداری رو تبديل به يک ماجراجويی برای بچه‌ها كرد.
07:38
He paintedنقاشی شده the wallsدیوارها and he paintedنقاشی شده the machineدستگاه,
141
443042
2458
او روی ديوارها و بدنه‌ی دستگاه رو نقاشی كرد.
07:41
and he got the operatorsاپراتورها retrainedبازآموزی by people who know kidsبچه ها,
142
445500
2958
و متصدیان دستگاه را واداشت که توسط کارشناسان کودکان دوباره آموزش ببینند٬
07:44
like children'sکودکان museumموزه people.
143
448458
2209
درست مثل کارکنان موزه‌های كودكان.
07:46
And now when the kidبچه comesمی آید, it's an experienceتجربه.
144
450667
4125
و حالا وقتی بچه‌ها میان، این براشون یه تجربه‌ست.
07:50
And they talk to them about the noiseسر و صدا and the movementجنبش of the shipکشتی.
145
454792
3616
آنها با بچه‌ها درباره تلق تلوق و حرکت کشتی صحبت می‌کنند.
07:54
And when they come, they say,
146
458408
1404
وقتی بچه‌ها میان، کارکنان بهشون می‌گن،
07:55
"Okay, you're going to go into the pirateدزد دریایی shipکشتی,
147
459812
2290
«خب، الان می‌خوای سوار یک کشتی دزدان دریایی بشی،
07:58
but be very still because we don't want the piratesدزدان دریایی to find you."
148
462102
2856
اما خیلی بی‌حرکت بمون، چونکه نمی‌خوایم که دزدان دریایی پیدات کنند.»
08:00
And the resultsنتایج were superفوق العاده dramaticنمایشی.
149
464958
4632
و نتایج بسیار چشمگیر بودند.
08:05
So from something like 80 percentدرصد of the kidsبچه ها needingنیازمند to be sedatedآرام بخش,
150
469590
4454
خُب، قبلا ۸۰ درصد کودکان نیاز به آرامبخش داشتند،
08:09
to something like 10 percentدرصد of the kidsبچه ها needingنیازمند to be sedatedآرام بخش.
151
474044
4195
و حالا چیزی حدود ۱۰ درصد از کودکان نیاز به آرامبخش دارند.
08:14
And the hospitalبیمارستان and GEGE were happyخوشحال too.
152
478239
2177
و بیمارستان و شرکت جنرال الکتریک هم خشنود هستند.
08:16
Because you didn't have to call the anesthesiologistمتخصص بیهوشی all the time,
153
480416
3100
چونکه دیگه دیگر نیازی نبود متخصص بیهوشی را پشت‌سرهم احضار کنند،
08:19
they could put more kidsبچه ها throughاز طریق the machineدستگاه in a day.
154
483516
1484
آنها می‌تونند کودکان بیشتری را در یک روز اسکن کنند.
08:20
So the quantitativeکمی resultsنتایج were great.
155
485000
2888
بنابراین نتایج کمّی بسیار خوب بودند.
08:23
But Doug'sداگ resultsنتایج that he caredمراقب باشید about were much more qualitativeکیفی.
156
487888
4049
اما نتایجی که داگ به آنها اهمیت می‌داد بیشتر کیفی بود.
08:27
He was with one of the mothersمادران
157
491937
2276
او در کنار یکی از مادرانی ایستاده بود
08:30
waitingدر انتظار for her childکودک to come out of the scanاسکن کردن.
158
494213
2104
که منتظر بود فرزندش از اسکن بیرون بیاد.
08:32
And when the little girlدختر cameآمد out of her scanاسکن کردن,
159
496317
2554
وقتی که دختر کوچولو از اتاق اسکن بیرون آمد،
08:34
she ranفرار کرد up to her motherمادر and said,
160
498871
2029
‌بطرف مادرش دوید و گفت،
08:36
"Mommyمامان, can we come back tomorrowفردا?"
161
500900
1921
«مامان، مامان، می‌تونیم فردا دوباره برگردیم؟»
08:38
(Laughterخنده)
162
502821
2741
(خنده تماشاگران)
08:41
And so I've heardشنیدم Dougداگ tell the storyداستان manyبسیاری timesبار,
163
505562
3382
و من بارها داستان داگ رو شنیدم،
08:44
of his personalشخصی transformationدگرگونی
164
508944
2696
داستان دگرگونی و تحول شخصی‌اش رو،
08:47
and the breakthroughدستیابی به موفقیت designطرح that happenedاتفاق افتاد from it,
165
511640
3487
و طراحی خیره‌کننده‌ای که براثر اون رخ داد،
08:51
but I've never really seenمشاهده گردید him tell the storyداستان of the little girlدختر
166
515127
2358
ولی هرگز ندیدم که داستان این دختر بچه حکایت کنه
08:53
withoutبدون a tearاشک in his eyeچشم.
167
517500
2333
بدون اینکه اشک در چشمهاش حلقه بزنه.
08:55
Doug'sداگ storyداستان takes placeمحل in a hospitalبیمارستان.
168
519833
1952
داستان داگ در یک بیمارستان اتفاق افتاد.
08:57
I know a thing or two about hospitalsبیمارستان ها.
169
521785
3048
من یکی دو چیز درباره بیمارستان می‌دونم.
09:00
A fewتعداد کمی yearsسالها agoپیش I feltنمد a lumpتوده on the sideسمت of my neckگردن,
170
524833
4423
چند سال پیش در یک طرف گردنم یه توده احساس کردم،
09:05
and it was my turnدور زدن in the MRIMRI machineدستگاه.
171
529287
3880
و نوبت من شد که روی دستگاه اِم آر آی بخوابم.
09:09
It was cancerسرطان. It was the badبد kindنوع.
172
533167
3418
توده سرطانی بود و۴۰ درصد احتمال داشت که زنده بمونم.
09:12
I was told I had a 40 percentدرصد chanceشانس of survivalبقاء.
173
536585
3546
توده سرطانی بود و۴۰ درصد احتمال داشت که زنده بمونم.
09:16
So while you're sittingنشسته around with the other patientsبیماران in your pajamasلباس خواب
174
540131
4451
خُب، درحالی که همراه بقیه بیمارها وقت‌کشی می‌کنی و پیژامه‌ات رو به تن داری
09:20
and everybody'sهمه است paleکم رنگ and thinلاغر
175
544582
2001
و هرکس که می‌بینی لاغر و رنگ‌پریده است
09:22
and you're waitingدر انتظار for your turnدور زدن to get the gammaگاما raysاشعه ها,
176
546583
4125
و منتظری که نوبت تو بشه که به اتاق پرتودرمانی بری،
09:26
you think of a lot of things.
177
550708
1750
به چیزهای زیادی فکر می‌کنی.
09:28
Mostlyاغلب you think about, Am I going to surviveزنده ماندن?
178
552458
2209
بیشتر از همه به این فکر می‌کنی که آیا از پسِ این بیماری بر میای؟
09:30
And I thought a lot about,
179
554667
2625
اما چیزی که من بیشتر بهش فکر می‌کردم این بود که،
09:33
What was my daughter'sدختر است life going to be like withoutبدون me?
180
557292
3387
زندگی دخترم بدون من چه قرار بود چه شکلی بشه؟
09:36
But you think about other things.
181
560679
3321
اما درباره چیزهای دیگه هم فکر می‌کنی.
09:39
I thought a lot about, What was I put on Earthزمین to do?
182
564000
3948
من درباره این فکر می‌کردم، که از من بر روی زمین چی به جا می‌مونه؟
09:43
What was my callingصدا زدن? What should I do?
183
567948
2606
رسالت من چی بود؟ چی کار باید می‌کردم؟
09:46
And I was luckyخوش شانس because I had lots of optionsگزینه ها.
184
570554
2446
من خوشبخت بودم، زیرا گزینه های زیادی داشتم.
09:48
We'dما می خواهیم been workingکار کردن in healthسلامتی and wellnessسلامتی,
185
573000
1750
ما در حال کار در بخش سلامتی و تندرستی
09:50
and K throughاز طریق 12, and the Developingدر حال توسعه Worldجهان.
186
574750
3000
و از مهدکودک تا دیپلم و کشورهای در حال توسعه بودیم.
09:53
And so there were lots of projectsپروژه ها that I could work on.
187
577750
1625
پس پروژه‌های زیادی بود که من میتونستم روی آنها کار کنم.
09:55
But I decidedقرار بر این شد and I committedمرتکب شده to at this pointنقطه
188
579375
2792
اما من در اون هنگام عزمم رو برای انجام کاری که بیش از همه می‌خواستم جزم کردم-
09:58
to the thing I mostاکثر wanted to do --
189
582167
1750
اما من در اون هنگام عزمم رو برای انجام کاری که بیش از همه می‌خواستم جزم کردم-
09:59
was to help as manyبسیاری people as possibleامکان پذیر است
190
583917
5364
این کار کمک به مردم تا سرحد امکان بود
10:05
regainبه دست آوردن مجدد the creativeخلاقانه confidenceاعتماد به نفس they lostکم شده alongدر امتداد theirخودشان way.
191
589281
3456
تا دوباره اعتماد خلاقانه‌ای را که در طول زندگی‌شون از دست داده بودند رو برگردانند.
10:08
And if I was going to surviveزنده ماندن, that's what I wanted to do.
192
592737
2930
و اگر زنده می‌موندم، این کاری بود که می‌خواستم انجام بدم.
10:11
I survivedجان سالم به در برد, just so you know.
193
595667
2333
و همانطور که می‌دونید من زنده موندم.
10:13
(Laughterخنده)
194
598000
2250
(خنده تماشاگران)
10:16
(Applauseتشویق و تمجید)
195
600250
5167
(تشویق تماشاگران)
10:21
I really believe
196
605417
2625
من واقعا اعتقاد دارم
10:23
that when people gainکسب کردن this confidenceاعتماد به نفس --
197
608042
2333
که وقتی مردم اعتماد به نفسشان را بدست بیارن-
10:26
and we see it all the time at the d.schoolمدرسه and at IDEOIDEO --
198
610375
2625
و ما همواره شاهد این در دانشکده‌ی طراحی استنفورد و موسسه آی دی ای او هستیم-
10:28
they actuallyدر واقع startشروع کن workingکار کردن on the things that are really importantمهم in theirخودشان livesزندگی می کند.
199
613000
5582
درواقع روی چیزی شروع بکار می‌کنند که در واقعا زندگی‌شان اهمیت دارد.
10:34
We see people quitترک what they're doing and go in newجدید directionsجهت ها.
200
618582
3293
ما می‌بینیم که مردم کاری که داشتن را رها می‌کنند و به مسیر جدیدی می‌رن.
10:37
We see them come up with more interestingجالب هست, and just more, ideasایده ها
201
621875
6708
ما می‌بینیم که ایده‌های جالب‌تر و بیشتر به ذهنشون می‌رسه.
10:44
so they can chooseانتخاب کنید from better ideasایده ها.
202
628583
2625
بنابراین می‌تونن از بین ایده‌های بهتر یکی را انتخاب کنند.
10:47
And they just make better decisionsتصمیمات.
203
631208
2375
وخیلی ساده تصمیم بهتری می‌گیرند.
10:49
So I know at TEDTED you're supposedقرار است to have a change-the-worldتغییر دنیا kindنوع of thing.
204
633583
4073
می‌دونم که در TED، باید چیزهایی تو چنته داشته باشید که دنیا رو عوض کنه.
10:53
Everybodyهمه has a change-the-worldتغییر دنیا thing.
205
637656
1761
همه این چیزِ تغییر دهنده رو دارند.
10:55
If there is one for me, this is it. To help this happenبه وقوع پیوستن.
206
639417
3871
اگر من هم یکی داشته باشم، اینه: کمک به اینکه رویام به حقیقت بپیونده.
10:59
So I hopeامید you'llشما خواهید بود joinپیوستن me on my questجستجو --
207
643288
2432
خُب امیدوارم که شما هم در این ماجراجویی به من ملحق بشید-
11:01
you as thought leadersرهبران.
208
645720
2238
شما به عنوان رهبران فکری.
11:03
It would be really great if you didn't let people divideتقسیم کنید the worldجهان
209
647958
4302
واقعا عالی می‌شد اگر به کسی اجازه نمی‌دادید دنیا رو تقسیم کنه
11:08
into the creativesخلاقیت ها and the non-creativesغیر خلاقانه, like it's some God-givenخدا دادی thing,
210
652260
3448
به دو دسته خلاق و غیر خلاق، انگار که خلاقیت یک استعداد خدادادی باشه،
11:11
and to have people realizeتحقق بخشیدن that they're naturallyبه طور طبیعی creativeخلاقانه.
211
655708
4623
مردم رو وامی‌داشتید بفهمند که همه بطورطبیعی خلاق هستند.
11:16
And those naturalطبیعی است people should let theirخودشان ideasایده ها flyپرواز.
212
660331
3775
و این آدم‌های طبیعی باید اجازه بدن که ایده‌هاشان پرواز کند.
11:20
That they should achieveرسیدن what Banduraبندورا callsتماس می گیرد self-efficacyخودکارآمدی,
213
664106
5559
و اینکه آنها باید به چیزی که باندارا اسمش رو خود بسندگی گذاشته دست پیدا کنند،
11:25
that you can do what you setتنظیم out to do,
214
669680
3224
اینکه شما می‌تونید رویاتون رو تحقق ببخشید،
11:28
and that you can reachنائل شدن a placeمحل of creativeخلاقانه confidenceاعتماد به نفس
215
672904
3315
و می‌تونید به جایگاه اعتماد به‌نفس خلاقانه برسید
11:32
and touchدست زدن به the snakeمار.
216
676219
1656
و مار را لمس کنید.
11:33
Thank you.
217
677875
1708
سپاسگزارم.
11:35
(Applauseتشویق و تمجید)
218
679583
4642
(تشویق تماشاگران)
Translated by soheila Jafari
Reviewed by Mana Ahmady

▲Back to top

ABOUT THE SPEAKER
David Kelley - Designer, educator
David Kelley’s company IDEO helped create many icons of the digital generation -- but what matters even more to him is unlocking the creative potential of people and organizations to innovate routinely.

Why you should listen

As founder of legendary design firm IDEO, David Kelley built the company that created many icons of the digital generation -- the first mouse, the first Treo, the thumbs up/thumbs down button on your Tivo's remote control, to name a few. But what matters even more to him is unlocking the creative potential of people and organizations so they can innovate routinely.

David Kelley's most enduring contributions to the field of design are a methodology and culture of innovation. More recently, he led the creation of the groundbreaking d.school at Stanford, the Hasso Plattner Institute of Design, where students from the business, engineering, medicine, law, and other diverse disciplines develop the capacity to solve complex problems collaboratively and creatively.

Kelley was working (unhappily) as an electrical engineer when he heard about Stanford's cross-disciplinary Joint Program in Design, which merged engineering and art. What he learned there -- a human-centered, team-based approach to tackling sticky problems through design -- propelled his professional life as a "design thinker."

In 1978, he co-founded the design firm that ultimately became IDEO, now emulated worldwide for its innovative, user-centered approach to design. IDEO works with a range of clients -- from food and beverage conglomerates to high tech startups, hospitals to universities, and today even governments -- conceiving breakthrough innovations ranging from a life-saving portable defibrillator to a new kind of residence for wounded warriors, and helping organizations build their own innovation culture.

Today, David serves as chair of IDEO and is the Donald W. Whittier Professor at Stanford, where he has taught for more than 25 years. Preparing the design thinkers of tomorrow earned David the Sir Misha Black Medal for his “distinguished contribution to design education.” He has also won the Edison Achievement Award for Innovation, as well as the Chrysler Design Award and National Design Award in Product Design from the Smithsonian’s Cooper-Hewitt National Design Museum, and he is a member of the National Academy of Engineers.

More profile about the speaker
David Kelley | Speaker | TED.com