ABOUT THE SPEAKER
Lisa Kristine - Photographer
Lisa Kristine uses photography to expose deeply human stories.

Why you should listen

Lisa Kristine took an early interest in anthropology and 19th-century photographic printing techniques -- passions that have since predominated her work. In 1999, and again in 2000, she presented her photography at the State of the World Forum. In 2003, she published her first book, A Human Thread, capturing and "intimate and honest portrait of humanity." In 2007, her second book, This Moment, won the bronze metal at the Independent Publisher Book Awards. She also produced two documentary films to accompany each book -- exposing her techniques and the stories behind her photographs. In 2010, Kristine travelled the world in collaboration with Free the Slaves to document the harrowing lives of the enslaved. Slavery was published in 2010.

More profile about the speaker
Lisa Kristine | Speaker | TED.com
TEDxMaui

Lisa Kristine: Photos that bear witness to modern slavery

لیسا کریستین: عکس هایی که شهادت به برده داری مدرن میدهند

Filmed:
2,875,833 views

لیسا کریستین دردو سال گذشته به جهان سفر نموده تا واقعیت تحمل ناپذیرو سخت برده داری مدرن مستند کند. او تصاویر زیبا و فراموش نشدنی از معدنچیان در کنگو، حمالان آجر طبقه ای در نپال را به اشتراک میگذارد تا موقعیت ۲۷ میلیون جان به بردگی کشانیده شده در سراسر جهان را روشن نماید.( در فیلمبرداری شده در TEDxMaui)
- Photographer
Lisa Kristine uses photography to expose deeply human stories. Full bio

Double-click the English transcript below to play the video.

00:16
I'm 150 feetپا down an illegalغیر مجاز mineمال خودم shaftشفت in Ghanaغنا.
0
723
6400
من ۱۵۰ فوت (۴۶ متر) پایینتر از سطح زمین در دالان یک معدن غیر قانونی در غنا هستم.
00:23
The airهوا is thickغلیظ with heatحرارت and dustگرد و خاک,
1
7123
4121
هوا از گرما و غبار سنگین شده،
00:27
and it's hardسخت to breatheتنفس کنید.
2
11244
3409
نفس کشیدن سخته.
00:30
I can feel the brushقلم مو of sweatyعرق کشی bodiesبدن passingگذراندن me
3
14653
3262
می‌تونم کشیده شدن بدن‌های عرق کرده را که در تاریکی از کنارم می‌گذرند حس کنم
00:33
in the darknessتاریکی, but I can't see much elseچیز دیگری.
4
17915
4246
اما چیزی بیشتر از این نمی‌بینم.
00:38
I hearشنیدن voicesصدای talkingصحبت کردن, but mostlyاغلب the shaftشفت
5
22161
3970
صداهایی که صحبت می‌کنند را می‌شنوم
00:42
is this cacophonyجادوگری of menمردان coughingسرفه,
6
26131
3988
اما بیشتر در دالان صدای خشن سرفه‌های مردهاست،
00:46
and stoneسنگ beingبودن brokenشکسته شده with primitiveاولیه toolsابزار.
7
30119
3911
و شکسته شدن سنگ با ابزارهای ابتدایی.
00:49
Like the othersدیگران, I wearپوشیدن a flickeringسوسو زدن, cheapارزان flashlightچراغ قوه
8
34030
4055
مثل بقیه، من یک چراغ قوه‌ی ارزان که سوسو می‌زنه پوشیده‌ام
00:53
tiedگره خورده است to my headسر with this elasticکشسان, tatteredتکه تکه شده bandباند,
9
38085
4796
که با این نوار کشی پاره پاره به سرم بسته شده،
00:58
and I can barelyبه سختی make out the slickنرمی treeدرخت limbsاندام ها
10
42881
3340
و به سختی می‌تونم شاخه درخت‌های لیزی که
01:02
holdingبرگزاری up the wallsدیوارها of the three-footسه پا squareمربع holeسوراخ
11
46221
3029
دیواره‌های سوراخ ۳ فوت مربعی (۱ متر) را ساخته‌اند ببینم
01:05
droppingافتادن hundredsصدها of feetپا into the earthزمین.
12
49250
4626
که صدها فوت به درون زمین می‌روند.
01:09
When my handدست slipsلغزش, I suddenlyناگهان rememberیاد آوردن a minerمعدن کار
13
53876
3080
وقتی دست‌هام لیز می‌خورند، ناگهان یاد بچه‌ای می‌افتم
01:12
I had metملاقات کرد daysروزها before who had lostکم شده his gripگرفتن
14
56956
4281
که روزها قبل دیدم که دستش لغزید
01:17
and fellسقوط countlessبی شماری feetپا down that shaftشفت.
15
61237
4621
و از ارتفاع زیادی به درون چاه افتاد.
01:21
As I standایستادن talkingصحبت کردن to you todayامروز,
16
65858
2531
امروز که من اینجا ایستاده‌ام و با شما صحبت می‌کنم،
01:24
these menمردان are still deepعمیق in that holeسوراخ,
17
68389
3504
این مردها هنوز در عمق اون چاه هستند،
01:27
riskingخطرناک است theirخودشان livesزندگی می کند withoutبدون paymentپرداخت or compensationجبران خسارت,
18
71893
3515
زندگیشان را به خطر می‌اندازند بدون اینکه پول یا جبران مافات بگیرند
01:31
and oftenغالبا dyingدر حال مرگ.
19
75408
3140
و اغلب می‌میرند.
01:34
I got to climbبالا رفتن out of that holeسوراخ, and I got to go home,
20
78548
5188
من تونستم از اون سورخ در بیام بیرون، و تونستم به خونه برگردم،
01:39
but they likelyاحتمال دارد never will, because they're trappedبه دام افتاده in slaveryبردگی.
21
83736
6182
اما احتمالاً اونا هرگز نمی‌تونند، چون اونا در اسارت هستند.
01:45
For the last 28 yearsسالها, I've been documentingمستندسازی
22
89918
2907
در ۲۸ سال گذشته، من فرهنگ‌های بومی را در بیش از ۷۰ کشور و در شش قاره، مستند کردم
01:48
indigenousبومی culturesفرهنگ ها in more than 70 countriesکشورها
23
92825
2561
در ۲۸ سال گذشته، من فرهنگ‌های بومی را در بیش از ۷۰ کشور و در شش قاره، مستند کردم
01:51
on sixشش continentsقاره ها, and in 2009 I had the great honorافتخار
24
95386
3795
و در سال ۲۰۰۹ من این افتخار بزرگ را داشتم
01:55
of beingبودن the soleتنها exhibitorغرفه دار at the Vancouverونکوور Peaceصلح Summitاجلاس سران.
25
99181
4412
که تنها ارائه دهنده‌ در نشست صلح ونکوور باشم.
01:59
Amongstاز میان all the astonishingشگفت آور people I metملاقات کرد there,
26
103593
3572
از میان آن همه افراد متحیر کننده که من آنجا ملاقات کردم،
02:03
I metملاقات کرد a supporterحامی of Freeرایگان the Slavesبردگان, an NGOسازمان غیر دولتی
27
107165
3170
یکی ار حامیان "بنیاد آزادی بردگان" را دیدم که یک بنیاد غیر دولتی است
02:06
dedicatedاختصاصی to eradicatingریشه کن کردن modernمدرن day slaveryبردگی.
28
110335
5327
که به ریشه‌کن کردن برده‌داری نوین تعلق دارد.
02:11
We startedآغاز شده talkingصحبت کردن about slaveryبردگی, and really,
29
115662
2889
ما شروع به صحبت در مورد برده‌داری کردیم، و واقعاً،
02:14
I startedآغاز شده learningیادگیری about slaveryبردگی,
30
118551
2864
من در مورد برده‌داری شروع به آموختن کردم،
02:17
for I had certainlyقطعا knownشناخته شده it existedوجود داشت in the worldجهان,
31
121415
3209
چون من مطمئناً می‌دونستم که در دنیا وجود داره،
02:20
but not to suchچنین a degreeدرجه.
32
124624
3011
اما نه تا این اندازه.
02:23
After we finishedتمام شده talkingصحبت کردن, I feltنمد so horribleناگوار
33
127635
3743
بعد از اینکه صحبت ما تمام شد، من احساس وحشتناکی داشتم
02:27
and honestlyصادقانه ashamedشرمنده at my ownخودت lackعدم of knowledgeدانش
34
131378
3376
و خالصانه از بی‌دانشی خودم از این قساوت که در زمان خودم اتفاق می‌افتاد شرمنده بودم
02:30
of this atrocityخشونت in my ownخودت lifetimeطول عمر, and I thought,
35
134754
3510
و خالصانه از بی‌دانشی خودم از این قساوت که در زمان خودم اتفاق می‌افتاد شرمنده بودم
02:34
if I don't know, how manyبسیاری other people don't know?
36
138264
4868
و با خودم فکر کردم، اگر من نمی‌دونم، چند نفر دیگه هم نمی‌دونند؟
02:39
It startedآغاز شده burningسوزش a holeسوراخ in my stomachمعده, so withinدر داخل weeksهفته ها,
37
143132
3815
این باعث شد نقطه‌ای در درون من شروع به سوختن کنه،
02:42
I flewپرواز کرد down to Losلوس Angelesآنجلس to meetملاقات with the directorکارگردان
38
146947
2976
پس در طی چند هفته من به لس‌آنجلس پرواز کردم
02:45
of Freeرایگان the Slavesبردگان and offerپیشنهاد them my help.
39
149923
3271
تا با مدیر "بنیاد آزادی بردگان" دیدار کنم و به اونا پیشنهاد کمک بدم.
02:49
Thusبدین ترتیب beganآغاز شد my journeyسفر into modernمدرن day slaveryبردگی.
40
153194
4570
این‌گونه شد که سفر من به درون برده‌داری نوین آغاز شد.
02:53
Oddlyعجیب و غریب, I had been to manyبسیاری of these placesمکان ها before.
41
157764
3142
عجیب اینکه من قبلاً به بسیاری از این مکان‌ها رفته بودم.
02:56
Some I even consideredدر نظر گرفته شده like my secondدومین home.
42
160906
3481
حتی برخی از اونها را من خانه‌ی دوم خودم می‌دونستم.
03:00
But this time, I would see the skeletonsاسکلت hiddenپنهان in the closetکمد لباس.
43
164387
7435
اما این بار، استخوان‌های پنهان شده درون کمد را می‌دیدم.
03:07
A conservativeمحافظه کار estimateتخمین زدن tellsمی گوید us there are more than
44
171822
2305
یک اظهار نظر محافظه‌کارانه به ما می‌گه که امروز در دنیا بیش از ۲۷ میلیون نفر برده هستند.
03:10
27 millionمیلیون people enslavedبردگی in the worldجهان todayامروز.
45
174127
4155
یک اظهار نظر محافظه‌کارانه به ما می‌گه که امروز در دنیا بیش از ۲۷ میلیون نفر برده هستند.
03:14
That's doubleدو برابر the amountمیزان of people takenگرفته شده from Africaآفریقا
46
178282
3480
این دو برابر تعداد افرادی ست که از آفریقا به عنوان برده به آمریکا برده شدند.
03:17
duringدر حین the entireکل trans-Atlanticاقیانوس اطلس slaveبرده tradeتجارت.
47
181762
4125
این دو برابر تعداد افرادی ست که از آفریقا به عنوان برده به آمریکا برده شدند.
03:21
A hundredصد and fiftyپنجاه yearsسالها agoپیش, an agriculturalکشاورزی slaveبرده
48
185887
3144
۱۵۰ سال پیش، یک برده‌ی کشاورزی سه برابر حقوق سالانه‌ی یک کارگر آمریکایی هزینه داشت.
03:24
costهزینه about threeسه timesبار the annualسالانه salaryحقوق
49
189031
3494
۱۵۰ سال پیش، یک برده‌ی کشاورزی سه برابر حقوق سالانه‌ی یک کارگر آمریکایی هزینه داشت.
03:28
of an Americanآمریکایی workerکارگر.
50
192525
2746
۱۵۰ سال پیش، یک برده‌ی کشاورزی سه برابر حقوق سالانه‌ی یک کارگر آمریکایی هزینه داشت.
03:31
That equatesبرابر است to about $50,000 in today'sامروزه moneyپول.
51
195271
3993
این به پول امروز برابر ۵۰,۰۰۰ دلار است.
03:35
Yetهنوز todayامروز, entireکل familiesخانواده ها can be enslavedبردگی for generationsنسل ها
52
199264
4392
با این حال امروزه،همه اعضای یک خانواده برای نسل ها برای بدهی کم ۱۸ دلاری به بردگی کشیده شوند.
03:39
over a debtبدهی as smallکوچک as $18.
53
203656
4868
با این حال امروزه،همه اعضای یک خانواده برای نسل ها برای بدهی کم ۱۸ دلاری به بردگی کشیده شوند.
03:44
Astonishinglyشگفت آور, slaveryبردگی generatesتولید می کند profitsسود
54
208524
3032
حیرت انگیزه که برده داری درامدی حدود ۱۳ میلیارد دلار سالانه داره.
03:47
of more than $13 billionبیلیون worldwideدر سراسر جهان eachهر یک yearسال.
55
211556
5746
حیرت انگیزه که برده داری درامدی حدود ۱۳ میلیارد دلار سالانه داره.
03:53
Manyبسیاری have been trickedفریب خورده by falseنادرست promisesوعده می دهد
56
217302
2852
خیلی ها با قول دروغی برای تحصیلات و شغل بهتر، فریب خوردند
03:56
of a good educationتحصیلات, a better jobکار, only to find
57
220154
4546
خیلی ها با قول دروغی برای تحصیلات و شغل بهتر، فریب خوردند
04:00
that they're forcedمجبور شدم to work withoutبدون payپرداخت
58
224700
3508
و متوجه شدند که با تهدید به خشونت مجبورند بدون دستمزد کار کنند و نمیتونند از اونجا خارج شوند.
04:04
underزیر the threatتهدید of violenceخشونت, and they cannotنمی توان walkراه رفتن away.
59
228208
5668
و متوجه شدند که با تهدید به خشونت مجبورند بدون دستمزد کار کنند و نمیتونند از اونجا خارج شوند
04:09
Today'sامروزه slaveryبردگی is about commerceتجارت,
60
233876
3282
بردگی امروزه تجارته،
04:13
so the goodsکالاها that enslavedبردگی people produceتولید کردن have valueارزش,
61
237158
4030
بنابر این کالاهایی را که برده ها تولید میکنند ارزش داره،
04:17
but the people producingتولید them are disposableقابل عرضه.
62
241188
4998
اما این بردها که برایشان تولید میکنند یکبار مصرف اند.
04:22
Slaveryبرده داری existsوجود دارد everywhereدر همه جا, nearlyتقریبا, in the worldجهان,
63
246186
4390
تقریبا بره داری در همه جا ی دنیا وجود داره،
04:26
and yetهنوز it is illegalغیر مجاز everywhereدر همه جا in the worldجهان.
64
250576
6967
و در عین حال در همه جای دنیا این غیر قانونیه.
04:33
In Indiaهندوستان and Nepalنپال, I was introducedمعرفی کرد to the brickآجر kilnsکوره ها.
65
257543
4790
در هند و نپال، من با کوره های آجرپزی اشنا شدم.
04:38
This strangeعجیب and awesomeعالی sightمنظره was like
66
262333
2791
این چشم انداز نا آشنا و جذاب مثل این بود که در مصر باستان و یا دوزخ دانته راه میرفتی.
04:41
walkingپیاده روی into ancientباستانی Egyptمصر or Dante'sدانته Infernoجهنم.
67
265124
3890
این چشم انداز نا آشنا و جذاب مثل این بود که در مصر باستان و یا دوزخ دانته راه میرفتی.
04:44
Envelopedپوشش داده شده in temperaturesدرجه حرارت of 130 degreesدرجه,
68
269014
4151
در هوای ۵۴ درجه گرما،
04:49
menمردان, womenزنان, childrenفرزندان, entireکل familiesخانواده ها in factواقعیت,
69
273165
4095
مردان، زنان، بچه ها و تمامی اعضای خانواده
04:53
were cloakedپنهان in a heavyسنگین blanketپتو of dustگرد و خاک,
70
277260
3151
درواقع درلایه ای از گرد و غبار سنگین پوشیده شده بودند،
04:56
while mechanicallyمکانیکی stackingپشتهسازی bricksآجر on theirخودشان headسر,
71
280411
2620
درحالی که تا ۱۸ آجر را یکباره بر روی سرشون میگذاشتند
04:58
up to 18 at a time, and carryingحمل کردن them
72
283031
3121
درحالی که تا ۱۸ آجررا یکباره بر روی سرشون میگذاشتند
05:02
from the scorchingسوزش kilnsکوره ها to trucksکامیون ها hundredsصدها of yardsمتری away.
73
286152
4950
و اونها را از کوره سوزان تا کامیونها که صدها یارد دورترند حمل میکرند.
05:07
Deadenedمرده by monotonyیکنواختی and exhaustionخستگی,
74
291102
3527
از یکنواختی کار و خستگی مانند مرده بی حس و بی روحند،
05:10
they work silentlyسکوت, doing this taskوظیفه over and over
75
294629
5585
اونها بدون صدا و در سکوت بارها و بارها برای ۱۶ تا ۱۷ ساعت در روزاین کار را انجام میدن.
05:16
for 16 or 17 hoursساعت ها a day.
76
300214
3353
اونها بدون صدا و در سکوت بارها و بارها برای ۱۶ تا ۱۷ ساعت در روزاین کار را انجام میدن.
05:19
There were no breaksمی شکند for foodغذا, no waterاب breaksمی شکند,
77
303567
3719
اونها نه برای غذا و نه برای آب خوردن اسنراحت ندارند،
05:23
and the severeشدید dehydrationکمبود آب madeساخته شده urinatingادرار کردن
78
307286
2552
به دلیل کم آبی شدید بدنشان، ادرارشان بسیار ناچیز و کمه.
05:25
prettyبسیار much inconsequentialبی معنی.
79
309838
2872
به دلیل کم آبی شدید بدنشان، ادرارشان بسیار ناچیز و کمه.
05:28
So pervasiveفراگیر was the heatحرارت and the dustگرد و خاک
80
312710
2432
بقدری گرما فراگیر ونافذ بود که دوربین عکاسیم داغ شد که نمیشد لمسش کرد و از کار افتاد.
05:31
that my cameraدوربین becameتبدیل شد too hotداغ to even touchدست زدن به
81
315142
3751
بقدری گرما فراگیر ونافذ بود که دوربین عکاسیم داغ شد که نمیشد لمسش کرد و از کار افتاد.
05:34
and ceasedمتوقف شد workingکار کردن.
82
318893
2452
بقدری گرما فراگیر و نافذ بود که دوربین عکاسیم داغ شد که نمیشد لمسش کرد و از کار افتاد.
05:37
Everyهرکدام 20 minutesدقایق, I'd have to runاجرا کن back to our cruiserکروزر
83
321345
2772
هر بیست دقیقه، میبایستی برای تمیز کردن وسایلم به ماشیمنمان برمیگشتم واونها را زیر کولر میگرفتم تا دوباره کار کنند،
05:40
to cleanپاک کن out my gearدنده and runاجرا کن it underزیر an airهوا conditionerتهویه مطبوع
84
324117
3349
هر بیست دقیقه، میبایستی برای تمیز کردن وسایلم به ماشیمنمان برمیگشتم واونها را زیر کولر میگرفتم تا دوباره کار کنند،
05:43
to reviveاحیای it, and as I satنشسته there,
85
327466
3055
و همانطورکه اونجا نشسته بودم فکر کردم، از دوربینم به مراتب بهترمراقبت میشه تا این مردم.
05:46
I thought, my cameraدوربین is gettingگرفتن farدور better treatmentرفتار
86
330521
4610
و همانطورکه اونجا نشسته بودم فکر کردم، از دوربینم به مراتب بهترمراقبت میشه تا این مردم.
05:51
than these people.
87
335131
2326
و به همانطورکه اونجا نشسته بودم فکر کردم، از دوربینم به مراتب بهترمراقبت میشه تا این مردم.
05:53
Back in the kilnsکوره ها, I wanted to cryگریه کردن,
88
337457
2872
موقع برگشت به کوره آجرپزی، میخواستم گریه کنم،
05:56
but the abolitionistلغو برابری nextبعد to me quicklyبه سرعت grabbedگرفتار شد me
89
340329
3178
اما فرد ضد برده‌داری که کنار من ایستاده بود من را گرفت و گفت،" لیسا، گریه نکن. اینجا اینکار رو نکن."
05:59
and he said, "Lisaلیزا, don't do that. Just don't do that here."
90
343507
4304
اما فرد ضد برده‌داری که کنار من ایستاده بود من را گرفت و گفت،" لیسا، گریه نکن. اینجا اینکار رو نکن."
06:03
And he very clearlyبه وضوح explainedتوضیح داد to me that emotionalعاطفی displaysنمایش ها
91
347811
3893
و خیلی روشن برایم توضیح داد که نمایش احساسات و عواطف در جاهایی مثل اونجا بسیار خطرناکه،
06:07
are very dangerousخطرناک است in a placeمحل like this,
92
351704
2534
و خیلی روشن برایم توضیح داد که نمایش احساسات و عواطف در جاهایی مثل اونجا بسیار خطرناکه،
06:10
not just for me, but for them.
93
354238
3854
نه تنها برای من بلکه برای اونها نیز خطرناکه.
06:13
I couldn'tنمی توانستم offerپیشنهاد them any directمستقیم help.
94
358092
3650
نمیتونستم پیشنهاد هیچ کمک مستقیمی را بهشون بکنم.
06:17
I couldn'tنمی توانستم give them moneyپول, nothing.
95
361742
2793
نمیتونستم بهشون پول بدم، هیچ چیز
06:20
I wasn'tنبود a citizenشهروند of that countryکشور.
96
364535
1797
من شهروند اون کشور نبودم.
06:22
I could get them in a worseبدتر situationوضعیت
97
366332
3088
میتونستم وضعیتوشون از اونکه بود، بدتر کنم.
06:25
than they were alreadyقبلا in.
98
369420
2780
میتونستم وضعیتوشون از اونکه بود، بدتر کنم.
06:28
I'd have to relyتکیه on Freeرایگان the Slavesبردگان to work
99
372200
2256
من میبایستی به سازمان آزادی بردگان در درون نظامی که برای آزادی اونها کارمیکنه اعتماد میکردم،
06:30
withinدر داخل the systemسیستم for theirخودشان liberationآزادی,
100
374456
2842
من میبایستی به سازمان آزادی بردگان در درون نظامی که برای آزادی اونها کارمیکنه اعتماد میکردم،
06:33
and I trustedاعتماد به نفس that they would.
101
377298
3469
و من بهشون اعتماد کردم.
06:36
As for me, I'd have to wait untilتا زمان I got home
102
380767
3437
اما در مورد من، میبایستی تا رسیدن به خونه برای احساس دلشکستگیم صبرمی کردم.
06:40
to really feel my heartbreakدلهره.
103
384204
3962
اما در مورد من، میبایستی تا رسیدن به خونه برای احساس دلشکستگیم صبرمی کردم.
06:44
In the Himalayasهیمالیا, I foundپیدا شد childrenفرزندان carryingحمل کردن stoneسنگ
104
388166
2873
در هیمالیا، دریافتم که بچه ها سنگها را کیلومترها از بالای کوهها تا پای کوه
06:46
for milesمایل down mountainousکوهستانی terrainزمین
105
391039
2750
در هیمالیا، دریافتم که بچه ها سنگها را کیلومترها از بالای کوهها تا پای کوه
06:49
to trucksکامیون ها waitingدر انتظار at roadsجاده ها belowدر زیر.
106
393789
2898
که کامیونها در جاده زیر اون منتظر بودند حمل میکردند.
06:52
The bigبزرگ sheetsورق of slateتخته سنگ were heavierسنگین تر
107
396687
2518
تخت سنگهای بزرگ سنگینتر از آن بودند که بچه ها بتونن اونها را حمل کنند،
06:55
than the childrenفرزندان carryingحمل کردن them,
108
399205
2666
تخت سنگهای بزرگ سنگینتر از آن بودند که بچه ها بتونن اونها را حمل کنند،
06:57
and the kidsبچه ها hoistedافزایش یافته است them from theirخودشان headsسر
109
401871
2029
و بچه ها اونها را که با طناب دست ساز، چوب و تکه پارچه ای بسته شدند باسرشون کنترل کرده و بالا میکشند.
06:59
usingاستفاده كردن these handmadeدست ساز harnessesمهار of sticksچوب and ropeطناب
110
403900
4444
و بچه ها اونها را که با طناب دست ساز، چوب و تکه پارچه ای بسته شدند باسرشون کنترل کرده و بالا میکشند.
07:04
and tornپاره شده clothپارچه.
111
408344
1847
و بچه ها اونها را که با طناب دست ساز، چوب و تکه پارچه ای بسته شدند باسرشون کنترل کرده و بالا میکشند.
07:06
It's difficultدشوار to witnessشاهد something so overwhelmingغافلگیر کننده.
112
410191
3675
شاهد چیزی بسیار طاقت فرسا بودن خیلی مشکه.
07:09
How can we affectتاثیر می گذارد something so insidiousموذی,
113
413866
2647
چگونه میتوان چیزی بسیار خائنانه و در عین حال فراگیر و گسترده را تغییر داد؟
07:12
yetهنوز so pervasiveفراگیر?
114
416513
3212
چگونه میتوان چیزی بسیار خائنانه و در عین حال فراگیر و گسترده را تغییر داد؟
07:15
Some don't even know they're enslavedبردگی,
115
419725
2712
حتی بعضی از اونها نمیدونند که برده هستند،
07:18
people workingکار کردن 16, 17 hoursساعت ها a day withoutبدون any payپرداخت,
116
422437
5006
افرادی که ۱۶ تا ۱۷ ساعت کار بدون دستمزد،
07:23
because this has been the caseمورد all theirخودشان livesزندگی می کند.
117
427443
3213
چونکه همه زندگیشان همینطور بوده
07:26
They have nothing to compareمقايسه كردن it to.
118
430656
4282
اونها چیزی ندارن که با اون مقایسه کنند.
07:30
When these villagersروستاییان claimedادعا کرد theirخودشان freedomآزادی,
119
434938
3374
هنگامی که این روستائیان آزادیشان را مطالبه کردند
07:34
the slaveholdersبرده داران burnedسوخته down all of theirخودشان housesخانه ها.
120
438312
5415
برده داران خانه هایشان را سوزاندن
07:39
I mean, these people had nothing,
121
443727
1962
منظورم اینکه این مردم چیزی نداشتند،
07:41
and they were so petrifiedسنگ فرش, they wanted to give up,
122
445689
3649
اونها مسخ شده بودند، میخواستند که کار را ول کنند،
07:45
but the womanزن in the centerمرکز ralliedتجمع کرد for them to persevereپایدار باشید,
123
449338
4047
اما این زن که در وسطه، برای اینه که اونها را نگه داره دوباره تجمع کرد،
07:49
and abolitionistsعقب نشینی on the groundزمینی
124
453385
1496
و فرد طرفدار ضد برده‌ داری به او کمک کرده بود تا یه معدن برای خودشون اجاره کنه،
07:50
helpedکمک کرد them get a quarryمعدن leaseاجاره دادن of theirخودشان ownخودت,
125
454881
2659
و فرد طرفدار ضد برده‌ داری به او کمک کرده بود تا یه معدن برای خودشون اجاره کنه،
07:53
so that now they do the sameیکسان back-breakingعقب ماندگی work,
126
457540
3113
خُب حالا اونها همون این کار کمرشکن را میکنن،
07:56
but they do it for themselvesخودشان, and they get paidپرداخت شده for it,
127
460653
4507
اما این کار را برای خودشان میکنندو بابت این دستمزد میگیرن،
08:01
and they do it in freedomآزادی.
128
465160
3423
اونها با آزادی این کار را میکنن.
08:04
Sexارتباط جنسی traffickingقاچاق is what we oftenغالبا think of
129
468583
2068
قاچاق جنسی چیزیست که معمولا هنگامی که واژه بردگی را میشنویم به آن فکر میکنیم.
08:06
when we hearشنیدن the wordکلمه slaveryبردگی,
130
470651
1901
قاچاق جنسی چیزیست که معمولا هنگامی که واژه بردگی را میشنویم به آن فکر میکنیم.
08:08
and because of this worldwideدر سراسر جهان awarenessاطلاع,
131
472552
1959
و به دلیل آگاهی گسترده مردم دنیا در این مورد،
08:10
I was warnedهشدار داد that it would be difficultدشوار for me to work safelyبدون خطر
132
474511
3136
به من هشدار داده شده بود که کار کرد در این بخش بخصوص میتونه برای امنیت من بسیار مشکل باشه.
08:13
withinدر داخل this particularخاص industryصنعت.
133
477647
2822
به من هشدار داده شده بود که کار کرد در این بخش بخصوص میتونه برای امنیت من بسیار مشکل باشه.
08:16
In Kathmanduکاتماندو, I was escortedاسکورت by womenزنان who had
134
480469
2842
در کاتموندا، من با زنانی که در گذشته خودشون برده بودند همراهی شدم.
08:19
previouslyقبلا been sexارتباط جنسی slavesبردگان themselvesخودشان.
135
483311
3536
در کاتموندا، من با زنانی که در گذشته خودشون برده بودند همراهی شدم.
08:22
They usheredمراجعه کرد me down a narrowباریک setتنظیم of stairsپله ها
136
486847
2358
اونها مرا به پله های باریکی به طرف پائین که به سوی زیرزمینی کثیف ، کم نور میرفت راهنمایی کردند.
08:25
that led to this dirtyکثیف, dimlyکم عمق fluorescentفلورسنت litروشن است basementزیر زمین.
137
489205
5613
اونها مرا به پله های باریکی به طرف پائین که به سوی زیرزمینی کثیف ، کم نور میرفت راهنمایی کردند.
08:30
This wasn'tنبود a brothelروسپی خانه, perدر هر seس.
138
494818
1832
این به خودی خود یک فاحشه خانه نبود.
08:32
It was more like a restaurantرستوران.
139
496650
2311
بیشتر شبیه یه رستوران بود
08:34
Cabinکابین restaurantsرستوران ها, as they're knownشناخته شده in the tradeتجارت,
140
498961
2260
رستوران‌های کابینی، که اینها برای تجارت معروفند، و محلی برای فاحشه گری اجباری هستند.
08:37
are venuesسالن ها for forcedمجبور شدم prostitutionتن فروشی.
141
501221
2622
رستوران‌های کابینی، که اینها برای تجارت معروفند، و محلی برای فاحشه گری اجباری هستند.
08:39
Eachهر یک has smallکوچک, privateخصوصی roomsاتاق ها, where the slavesبردگان,
142
503843
3032
هر یک یه اتاق کوچک خصوصی دارند،
08:42
womenزنان, alongدر امتداد with youngجوان girlsدختران and boysپسران,
143
506875
2631
جایی که برده های زن همراه با دختران و پسران خردسالی که حتی گاهی تا هفت ساله نیز هستن
08:45
some as youngجوان as sevenهفت yearsسالها oldقدیمی,
144
509506
2779
مجبور میشوند که مشتریان را سرگرم کنند و اونها را ترغیب به خرید بیشتر غذا و الکل کنند.
08:48
are forcedمجبور شدم to entertainسرگرم the clientsمشتریان,
145
512285
1990
مجبور میشوند که مشتریان را سرگرم کنند و اونها را ترغیب به خرید بیشتر غذا و الکل کنند.
08:50
encouragingتشویق them to buyخرید more foodغذا and alcoholالکل.
146
514275
3780
مجبور میشوند که مشتریان را سرگرم کنند و اونها را ترغیب به خرید بیشتر غذا و الکل کنند.
08:53
Eachهر یک cubicleکابین is darkتاریک است and dingyخسته کننده,
147
518055
3039
هر اتاقک تاریک و دلگیر، با شماره ای که روی دیوار اون نوشته شده مشخص میشه،
08:56
identifiedشناخته شده است with a paintedنقاشی شده numberعدد on the wallدیوار,
148
521094
3939
هر اتاقک تاریک و دلگیر، با شماره ای که روی دیوار اون نوشته شده مشخص میشه،
09:00
and partitionedتقسیم شده by plywoodتخته سه لا and a curtainپرده.
149
525033
4105
و با تخته سه لایی و پرده از هم جدا شدند
09:05
The workersکارگران here oftenغالبا endureتحمل کن tragicغم انگیز sexualجنسیت abuseسو استفاده کردن
150
529138
3551
کارگران اینجا معمولا سوء استفاده های جنسی غم انگیزی را ازدستان مشتریانشان تحمل میکنند.
09:08
at the handsدست ها of theirخودشان customersمشتریان.
151
532689
2582
کارگران اینجا معمولا سوء استفاده های جنسی غم انگیزی را ازدستان مشتریانشان تحمل میکنند.
09:11
Standingایستاده in the nearنزدیک darknessتاریکی, I rememberیاد آوردن feelingاحساس
152
535271
3066
ایستاده کنار تاریکی، ترس سریع و گرمی را در اون لحظه را بخاطر می آورم،
09:14
this quickسریع, hotداغ fearترس, and in that instantفوری,
153
538337
4086
ایستاده کنار تاریکی، ترس سریع و گرمی را در اون لحظه را بخاطر می آورم،
09:18
I could only imagineتصور کن what it mustباید be like
154
542423
2345
من میتونستم فقط تصور کنم که مثل اینه میمونه که درقعر این جهنم به دام افتاد باشی.
09:20
to be trappedبه دام افتاده in that hellجهنم.
155
544768
2663
من میتونستم فقط تصور کنم که مثل اینه میمونه که درقعر این جهنم به دام افتاد باشی.
09:23
I had only one way out: the stairsپله ها from where I'd come in.
156
547431
4602
من فقط یه راه برای به بیرون رفتن داشتم: همون پله هایی که از اونجا وارد شده بودم.
09:27
There were no back doorsدرب ها.
157
552033
1856
اونجا دربِ اضطراری وجود نداشت.
09:29
There were no windowsپنجره ها largeبزرگ enoughکافی to climbبالا رفتن throughاز طریق.
158
553889
2543
هیچ پنجره‌ی بزرگی که بتونی ازش بیرون بروی وجود نداشت.
09:32
These people have no escapeدر رفتن at all,
159
556432
4260
این افراد هیچ راهی برای فرار نداشتن،
09:36
and as we take in suchچنین a difficultدشوار subjectموضوع,
160
560692
3060
و نظر با اینکه که ما چنین موضوع مشکل را انتخاب کردیم،
09:39
it's importantمهم to noteتوجه داشته باشید that slaveryبردگی, includingشامل sexارتباط جنسی traffickingقاچاق,
161
563752
4611
این بسیار با اهمیت است که بدایند بردگی ازجمله قاچاق جنسی در کشور ما نیز وجود داره.
09:44
occursاتفاق می افتد in our ownخودت backyardحیاط خلوت as well.
162
568363
2929
این بسیار با اهمیت است که بدایند بردگی ازجمله قاچاق جنسی در کشور ما نیز وجود داره.
09:47
Tensده ها of hundredsصدها of people are enslavedبردگی in agricultureکشاورزی,
163
571292
4624
ده ها هزار نفر از مردم دربخش کشاورزی، رستورانها و مستخدمین خانگی برده اند،
09:51
in restaurantsرستوران ها, in domesticداخلی servitudeسروتونات,
164
575916
2672
ده ها هزار نفر از مردم دربخش کشاورزی، رستورانها و مستخدمین خانگی برده اند،
09:54
and the listفهرست can go on.
165
578588
2632
و این لیست میتونه بیشتر باشه.
09:57
Recentlyبه تازگی, the Newجدید Yorkیورک Timesبار reportedگزارش داد that
166
581220
2639
به تازگی مجله نیویورک تایمز گزارش داد
09:59
betweenبین 100,000 and 300,000 Americanآمریکایی childrenفرزندان
167
583859
5806
که سالیانه بین۱۰۰ِ,۰۰۰ تا ۳۰۰,۰۰۰ از کودکان آمریکایی برای بردگی جنسی فروخته میشوند
10:05
are soldفروخته شد into sexارتباط جنسی slaveryبردگی everyهرکدام yearسال.
168
589665
3961
که سالیانه بین۱۰۰ِ,۰۰۰ تا ۳۰۰,۰۰۰ از کودکان آمریکایی برای بردگی جنسی فروخته میشوند
10:09
It's all around us. We just don't see it.
169
593626
6543
این در پیرامون همه ماست. ما فقط اونها را نمیبینیم.
10:16
The textileنساجی industryصنعت is anotherیکی دیگر one we oftenغالبا think of
170
600169
3382
هنگامی که ما در مورد کارگران برده فکرمیکنیم، صنعت نساجی یکی دیگر ازآنهاست.
10:19
when we hearشنیدن about slaveبرده laborنیروی کار.
171
603551
2886
هنگامی که ما در مورد کارگران برده فکرمیکنیم، صنعت نساجی یکی دیگر ازآنهاست.
10:22
I visitedملاقات کرد villagesروستاها in Indiaهندوستان where entireکل familiesخانواده ها were enslavedبردگی
172
606437
4323
من روستاهایی را بازدید در هند کردم که تمامی اعضای خانواده ها در بخش تجارت ابریشم برده بودند.
10:26
in the silkابریشم tradeتجارت.
173
610760
2645
من روستاهایی را بازدید در هند کردم که تمامی اعضای خانواده ها در بخش تجارت ابریشم برده بودند.
10:29
This is a familyخانواده portraitپرتره.
174
613405
2292
این تصویری از یه خانواده.
10:31
The dyedرنگ شده blackسیاه handsدست ها are the fatherپدر, while the blueآبی
175
615697
3888
دستهای سیاه رنگ پدرند، درحالی که دستهای آبی و قرمز رنگ مربوط به پسرانش هستند.
10:35
and redقرمز handsدست ها are his sonsپسران.
176
619585
2789
دستهای سیاه رنگ پدرند، درحالی که دستهای آبی و قرمز رنگ مربوط به پسرانش هستند.
10:38
They mixمخلوط کردن dyeرنگ in these bigبزرگ barrelsبشکه,
177
622374
2724
اونها رنگها را دراین بشکه های بزرگ با هم مخلوط میکنند
10:40
and they submergeغرق شدن the silkابریشم into the liquidمایع up to theirخودشان elbowsآرنج ها,
178
625098
3965
و ابریشمها را در درون این مایع با دست تا آرنج فرو میکنند، با اینکه رنگ ها سمی هستند.
10:44
but the dyeرنگ is toxicسمی.
179
629063
4962
و ابریشمها را در درون این مایع با دست تا آرنج فرو میکنند، با اینکه رنگ ها سمی هستند.
10:49
My interpreterمترجم told me theirخودشان storiesداستان ها.
180
634025
3305
مترجمم به من داستان اینها را گفت .
10:53
"We have no freedomآزادی," they said.
181
637330
3602
اونها گفتند که " ما اصلا آزادی نداریم،"
10:56
"We hopeامید still, thoughگرچه, that we could leaveترک کردن this houseخانه
182
640932
3104
"ما هنوز امیدواریم، هرچند که یه روزی ما میتونیم که اینجا را ترک کنیم .
10:59
somedayروزی and go someplaceدر جایی elseچیز دیگری
183
644036
1654
بریم یه جای دیگه که ما برای رنگرزی کردن دستمزد بگیریم."
11:01
where we actuallyدر واقع get paidپرداخت شده for our dyeingرنگرزی."
184
645690
6664
بریم یه جای دیگه که ما برای رنگرزی کردن دستمزد بگیریم."
11:08
It's estimatedتخمین زده that more than 4,000 childrenفرزندان
185
652354
4939
برآورد شده که حدود ۴,۰۰۰ کودک در دریاچه وُلتا،
11:13
are enslavedبردگی on Lakeدریاچه Voltaولتا,
186
657293
2157
برآورد شده که حدود ۴,۰۰۰ کودک در دریاچه وُلتا،
11:15
the largestبزرگترین man-madeساخته دست بشر lakeدریاچه in the worldجهان.
187
659450
4086
بزرگترین دریاچه ساخته دست انسان برده هستند.
11:19
When we first arrivedوارد شد, I wentرفتی to have a quickسریع look.
188
663536
2974
هنگامی که اول ما رسیدیم، ما رفتیم که نگاه اجمالی به اونجا بیندازیم.
11:22
I saw what seemedبه نظر می رسید to be a familyخانواده fishingصید ماهی on a boatقایق,
189
666510
3368
من چیزی شبیه به ماهیگیری خانواده در یه قایق دیدم،
11:25
two olderمسن تر brothersبرادران, some youngerجوانتر kidsبچه ها, makesباعث می شود senseاحساس right?
190
669878
4165
دوبرادر بزرگتر، چند تا بچه کوچکتر،قابل فهمه درسته؟
11:29
Wrongاشتباه. They were all enslavedبردگی.
191
674043
4048
اشتباهه. اونها همه برده بودند.
11:33
Childrenفرزندان are takenگرفته شده from theirخودشان familiesخانواده ها
192
678091
2829
بچه ها ار خانواده شون گرفته میشوند و قاچاق و ناپدید میشوند،
11:36
and traffickedقاچاق and vanishedاز بین رفت,
193
680920
2507
بچه ها ار خانواده شون گرفته میشوند و قاچاق و ناپدید میشوند،
11:39
and they're forcedمجبور شدم to work endlessبی پایان hoursساعت ها on these boatsقایق ها
194
683427
2912
و مجبور به کار بی پایان بر روی این قایقها در دریاچه میشوند،
11:42
on the lakeدریاچه, even thoughگرچه they do not know how to swimشنا کردن.
195
686339
4547
در حالی که شنا کردن را بلد نیستند.
11:46
This youngجوان childکودک is eightهشت yearsسالها oldقدیمی.
196
690886
2335
این کودک خرددسال هشت ساله است.
11:49
He was tremblingلرزش when our boatقایق approachedنزدیک شدم,
197
693221
2656
هنگامی که قایق ما نزدیک شد او میلرزید،
11:51
frightenedوحشت زده it would runاجرا کن over his tinyکوچک canoeقایق رانی.
198
695877
2655
وحشت زده میخواست درقایق کوچکش فرار کند.
11:54
He was petrifiedسنگ فرش he would be knockedزدم in the waterاب.
199
698532
3339
خشک شد زده شده بود که به آب بی اندازنش.
11:57
The skeletalاسکلتی treeدرخت limbsاندام ها submergedغرق شده in Lakeدریاچه Voltaولتا
200
701871
3285
اغلب تورهای ماهیگیری به تنه های خشکیده درختان فرورفته درآب گیرمیکنند،
12:01
oftenغالبا catchگرفتن the fishingصید ماهی netsشبکه, and wearyخسته,
201
705156
3965
اغلب تورهای ماهیگیری به تنه های خشکیده درختان فرورفته درآب گیرمیکنند،
12:05
frightenedوحشت زده childrenفرزندان are thrownپرتاب شده into the waterاب
202
709121
3733
وکودکان خسته و وحشت زده به آب انداخته میشوند تا تورها را آزاد کنند.
12:08
to untetherبی اعتنایی the linesخطوط.
203
712854
2151
وکودکان خسته و وحشت زده به آب انداخته میشوند تا تورها را آزاد کنند.
12:10
Manyبسیاری of them drownغرق شدن.
204
715005
2847
خیلی از آنها غرق میشوند.
12:13
For as long as he can recallبه خاطر آوردن, he's been forcedمجبور شدم to work
205
717852
3340
تا زمانی که دوباره صدایش نکنند ،اورا مجبور میکنند که برروی دریاچه کار کند.
12:17
on the lakeدریاچه.
206
721192
2173
تا زمانی که دوباره صدایش نکنند ،اورا مجبور میکنند که برروی دریاچه کار کند.
12:19
Terrifiedوحشت زده of his masterاستاد, he will not runاجرا کن away,
207
723365
3464
وحشت از اربابش، او فرار نمیکند،
12:22
and sinceاز آنجا که he's been treatedتحت درمان with crueltyظلم all his life,
208
726829
3488
چونکه با او در تمامی عمرش با خشونت وبر رحمی رفتار شده،
12:26
he passesعبور می کند that down to the youngerجوانتر slavesبردگان
209
730317
2432
و او این را به برده های جوانتری که او مدیریت میکنه انتقال میده.
12:28
that he managesمدیریت می کند.
210
732749
3005
و او این را به برده های جوانتری که او مدیریت میکنه انتقال میده.
12:31
I metملاقات کرد these boysپسران at fiveپنج in the morningصبح,
211
735754
2104
من اونها را ساعت پنج صبح هنگامی که تورهاشون را خالی میکردند،دیدم
12:33
when they were haulingکشیدن in the last of theirخودشان netsشبکه,
212
737858
2461
من اونها را ساعت پنج صبح هنگامی که تورهاشون را خالی میکردند،دیدم
12:36
but they had been workingکار کردن sinceاز آنجا که 1 a.m.
213
740319
2861
اما اونها از ساعت یک شب که سرد و بادی بود کار میکردند.
12:39
in the coldسرماخوردگی, windyباد night.
214
743180
3575
اما اونها از ساعت یک شب که سرد و بادی بود کار میکردند.
12:42
And it's importantمهم to noteتوجه داشته باشید that these netsشبکه weighوزن کن
215
746755
3266
و این بسیار مهمه که بدونید که این تورها وزنی
12:45
more than a thousandهزار poundsپوند when they're fullپر شده of fishماهی.
216
750021
4416
بیش از هزارپوند وقتی که پر ازماهی هستد، دارند.
12:50
I want to introduceمعرفی کنید you to Kofiکوفی.
217
754437
4503
میخواهم شما را با کوفی اشنا کنم.
12:54
Kofiکوفی was rescuedنجات داد from a fishingصید ماهی villageدهکده.
218
758940
3246
کوفی توسط یه دهکده ماهیگری نجات یافته بود.
12:58
I metملاقات کرد him at a shelterپناه where Freeرایگان the Slavesبردگان
219
762186
2592
من او را دریه پناهگاه بنیاد آزادی بردگان و قربانیان برده داری ملاقات کردم.
13:00
rehabilitatesبازسازی می کند victimsقربانیان of slaveryبردگی.
220
764778
3929
من او را دریه پناهگاه سازمان آزادی بردگان و قربانیان برده داری ملاقات کردم.
13:04
Here he's seenمشاهده گردید takingگرفتن a bathحمام at the well,
221
768707
2081
در اینجا اورا میبینید که دریک چاه حمام می کنه،
13:06
pouringریختن bigبزرگ bucketsسطل ها of waterاب over his headسر,
222
770788
2903
یه سطل پر اب را روی سرش خالی میکنه،
13:09
and the wonderfulفوق العاده newsاخبار is,
223
773691
1921
و خبر عالیه اینه که در حالی که امروز من و شما در اینجا صحبت میکنیم،
13:11
as you and I are sittingنشسته here talkingصحبت کردن todayامروز,
224
775612
1998
و خبر عالیه اینه که در حالی که امروز من و شما در اینجا صحبت میکنیم،
13:13
Kofiکوفی has been reunitedدوباره متحد شد with his familyخانواده,
225
777610
3235
کوفی به خانواده اش پیوسته،
13:16
and what's even better, his familyخانواده has been givenداده شده toolsابزار
226
780845
3152
وحتی بهتر اینکه به خانواده اش ابزاری داده شده که با اونها کار کنند و بچه ها شون را حفط کنند.
13:19
to make a livingزندگي كردن and to keep theirخودشان childrenفرزندان safeبی خطر.
227
783997
5727
وحتی بهتر اینکه به خانواده اش ابزاری داده شده که با اونها کار کنند و بچه ها شون را حفط کنند.
13:25
Kofiکوفی is the embodimentتجسم of possibilityامکان پذیری.
228
789724
4453
کوفی تجسم امکان پذیریست.
13:30
Who will he becomeتبدیل شدن به because someoneکسی tookگرفت a standایستادن
229
794177
4571
او چه کسی خواهد شد زیرا که یکی به پا خواسته و زندگی او را تغییری ایجاد کرده؟
13:34
and madeساخته شده a differenceتفاوت in his life?
230
798748
3592
او چه کسی خواهد شد زیرا که یکی به پا خواسته و زندگی او را تغییری ایجاد کرده؟
13:38
Drivingرانندگی down a roadجاده in Ghanaغنا
231
802340
2228
در جاده ای در عنا همراه با همکارم از سازمان آزادی بردگان رانندگی میکردیم،
13:40
with partnersهمکاران of Freeرایگان the Slavesبردگان,
232
804568
2088
در جاده ای در عنا همراه با همکارم از بنیاد آزادی بردگان رانندگی میکردیم،
13:42
a fellowهمکار abolitionistلغو برابری on a mopedموتو suddenlyناگهان spedsped up
233
806656
3042
یه عضو سازمان ضد برده داری روی موتورش ناگهان سرعتش را زیاد کرد
13:45
to our cruiserکروزر and tappedشنود گذاشت on the windowپنجره.
234
809698
2947
وبه پنجره ماشین ما ضربه آهسته ای زد.
13:48
He told us to followدنبال کردن him down a dirtخاک roadجاده into the jungleجنگل.
235
812645
4780
او از ما خواست که او را در جاده خاکی داخل جنگل دنبال کنیم.
13:53
At the endپایان of the roadجاده, he urgedدرخواست کرد us out of the carماشین,
236
817425
2789
در آخر جاده او ما را از ماشین پیاده کرد و از راننده خواست که سریعا برویم.
13:56
and told the driverراننده to quicklyبه سرعت leaveترک کردن.
237
820214
2679
در آخر جاده او ما را از ماشین پیاده کرد و از راننده خواست که سریعا برویم.
13:58
Then he pointedخاطر نشان towardبه سمت this barelyبه سختی visibleقابل رویت footpathپیاده روی,
238
822893
3345
سپس او به جای پاهایی که به سختی قابل دیدن بود اشاره کرد و گفت ،" راه همینه، همین مسیر، برو. "
14:02
and said, "This is the pathمسیر, this is the pathمسیر. Go."
239
826238
3897
سپس او به جای پاهایی که به سختی قابل دیدن بود اشاره کرد و گفت ،" راه همینه، همین مسیر، برو. "
14:06
As we startedآغاز شده down the pathمسیر, we pushedتحت فشار قرار داد asideگذشته از the vinesانگور
240
830135
3669
ما شروع کردیم به رفتن در آن مسیر، ما پیچکها را
14:09
blockingمسدود کردن the way, and after about an hourساعت of walkingپیاده روی in,
241
833804
3800
که راه را مسدود کرده بودند کنار زدیم، بعد از حدود یک ساعت پیاده روی،
14:13
foundپیدا شد that the trailدنباله had becomeتبدیل شدن به floodedآب گرفتگی by recentاخیر rainsباران,
242
837604
5526
متوجه شدیم که به دلیل بارانهای اخیر سیل راه را گرفته،
14:19
so I hoistedافزایش یافته است the photoعکس gearدنده aboveدر بالا my headسر
243
843130
1816
خب من دوربین عکاسی را بالای سرم گرفته بودم
14:20
as we descendedفرود آمد into these watersآب ها up to my chestقفسه سینه.
244
844946
4586
چونکه ما تا زیر قفسه سینه در اب فرو رفته بودیم.
14:25
After anotherیکی دیگر two hoursساعت ها of hikingپیاده روی, the windingسیم پیچی trailدنباله
245
849532
3785
بعد دو ساعت بیاده روی دیگه در جاده پیچ وخم دار ناگهان به یه جای مسطح رسیدم،
14:29
abruptlyناگهان endedبه پایان رسید at a clearingپاکسازی, and before us
246
853317
4296
بعد دو ساعت بیاده روی دیگه در جاده پیچ وخم دار ناگهان به یه جای مسطح رسیدم،
14:33
was a massجرم of holesحفره ها
247
857613
2016
و تعداد زیادی چاله بود که هم اندازه زمین فوتبال بودند ،
14:35
that could fitمناسب into the sizeاندازه of a footballفوتبال fieldرشته,
248
859629
3820
و تعداد زیادی چاله بود که هم اندازه زمین فوتبال بودند ،
14:39
and all of them were fullپر شده of enslavedبردگی people laboringکار کردن.
249
863449
5594
و همه اونها پر از برده های بودند که کار میکردند.
14:44
Manyبسیاری womenزنان had childrenفرزندان strappedبسته بندی شده to theirخودشان backsعقب
250
869043
3145
خیلی از زنان کودکانی داشتند که به پشتشون آویخته بودند
14:48
while they were panningپانسیون for goldطلا,
251
872188
2040
درحالی داشتند در آب مسموم به جیوه طلا استخراج میکردند،
14:50
wadingهدر in waterاب poisonedمسموم شده by mercuryجیوه.
252
874228
4303
درحالی داشتند در آب مسموم به جیوه طلا استخراج میکردند،
14:54
Mercuryجیوه is used in the extractionاستخراج processروند.
253
878531
4878
جیوه برای استخراج استفاده میشه.
14:59
These minersمعدنچیان are enslavedبردگی in a mineمال خودم shaftشفت
254
883409
3156
این معدنچیان در اطراف معدنی در بخش دیگری غنا از به بردگی کشانیده شدن.
15:02
in anotherیکی دیگر partبخشی of Ghanaغنا.
255
886565
3074
این معدنچیان دراطراف معدنی در بخش دیگری غنا از به بردگی کشانیده شدن.
15:05
When they cameآمد out of the shaftشفت, they were soakingخیساندن wetمرطوب
256
889639
2821
وقتی از محورمعدن بیرون آمدند ، خیس از عرق خودشون بودند.
15:08
from theirخودشان ownخودت sweatعرق.
257
892460
2278
وقتی از محورمعدن بیرون آمدند ، خیس از عرق خودشون بودند.
15:10
I rememberیاد آوردن looking into theirخودشان tiredخسته شدم, bloodshotخونریزی eyesچشم ها,
258
894738
4003
به خاطر می آورم که به چشمان خسته و مثل خون قرمزشون نگاه میکردم،
15:14
for manyبسیاری of them had been undergroundزیرزمینی for 72 hoursساعت ها.
259
898741
5741
که خیلی از اونها بیش از ۷۲ ساعت در زیر زمین بودند.
15:20
The shaftsشفت are up to 300 feetپا deepعمیق, and they carryحمل out
260
904482
3975
این گودال به عمق ۳۰۰ پا( ۱۰۰ متر) بودو اونها کیسه های سنگین سنگ را از اونجا حمل میکردند
15:24
heavyسنگین bagsکیسه of stoneسنگ that laterبعد will be transportedحمل می شود
261
908457
3569
این گودال به عمق ۳۰۰ پا( ۱۰۰ متر) بودو اونها کیسه های سنگین سنگ را از اونجا حمل میکردند
15:27
to anotherیکی دیگر areaمنطقه, where the stoneسنگ will be poundedزد
262
912026
2601
که بعدا به منطقه دیگری حمل میشه ، جایی که سنگها خرد می شوند و از اونها طلا استخراج می شود.
15:30
so that they can extractاستخراج کردن the goldطلا.
263
914627
3945
که بعدا به منطقه دیگری حمل میشه ، جایی که سنگها خرد می شوند و از اونها طلا استخراج می شود.
15:34
At first glanceنگاه, the poundingتپش siteسایت seemsبه نظر می رسد fullپر شده
264
918572
4105
در نگاه اول،به نظر میرسد که محل خرد کردن سنگه پر از مردهای قدرتمنده،
15:38
of powerfulقدرتمند menمردان, but when we look closerنزدیک تر,
265
922677
4893
اما وقتی نزدیکتر میشوید،
15:43
we see some lessکمتر fortunateخوش شانسی workingکار کردن on the fringesحاشیه,
266
927570
4867
میبینم کم شانس ترها و همچنین کودکان دراین حاشیه کار میکنند.
15:48
and childrenفرزندان too.
267
932437
2143
میبینم کم شانس ترها و همچنین کودکان دراین حاشیه کار میکنند.
15:50
All of them are victimقربانی to injuryصدمه, illnessبیماری and violenceخشونت.
268
934580
7142
همه اونها قربانیان صدمه دیدگی، بیماری و خشونت بودند.
15:57
In factواقعیت, it's very likelyاحتمال دارد that this muscularعضلانی personفرد
269
941722
3980
در حقیقت، این خیلی محتمله که این مردان عضلانی
16:01
will endپایان up like this one here, rackedرکورد with tuberculosisبیماری سل
270
945702
4535
فقط طی چند سال دچار بیماری سل و مسمومیت ناشی از جیوه شوند.
16:06
and mercuryجیوه poisoningمسمومیت in just a fewتعداد کمی yearsسالها.
271
950237
4971
فقط طی چند سال دچار بیماری سل و مسمومیت ناشی از جیوه شوند.
16:11
This is Manuruمانورو. When his fatherپدر diedفوت کرد,
272
955208
4277
این مًنورا هست. هنگامی که پدرش فوت کرد،
16:15
his uncleدایی traffickedقاچاق him to work with him in the minesمعادن.
273
959485
3082
عمویش او را برای کار کردن درمعادن با خودش معامله کرد.
16:18
When his uncleدایی diedفوت کرد, Manuruمانورو inheritedبه ارث برده his uncle'sعمو debtبدهی,
274
962567
4596
هنگامی که عمویش فوت کرد، مًنورا وارث بدهی عمویش شد،
16:23
whichکه furtherبیشتر forcedمجبور شدم him into beingبودن enslavedبردگی in the minesمعادن.
275
967163
4942
که او را مجبورکرد که مدت بیشتری درمعادن بردگی کنه.
16:28
When I metملاقات کرد him, he had been workingکار کردن in the minesمعادن
276
972105
2833
وقتی او را دیدم، ۱۴ سال بود که او در معدن کار میکرد،
16:30
for 14 yearsسالها, and the legپا injuryصدمه that you see here
277
974938
4793
و این پای زخمی که می بینید در واقع در اثر حادثه ای در معدن ایجاد شده،
16:35
is actuallyدر واقع from a miningمعدنکاری accidentتصادف,
278
979731
2013
و این پای زخمی که می بینید در واقع در اثر حادثه ای در معدن ایجاد شده،
16:37
one so severeشدید doctorsپزشکان say his legپا should be amputatedقطع شده.
279
981744
5117
به دلیل شدت جراحت دکترها گفته اند که پای او باید قطع شود.
16:42
On topبالا of that, Manuruمانورو has tuberculosisبیماری سل,
280
986877
3950
و از همه مهمتر، مًنورا بیماری سل داره،
16:46
yetهنوز he's still forcedمجبور شدم to work day in and day out
281
990827
3044
و او هنوز مجبوره از صبح تا شب در این معدن کار کنه.
16:49
in that mineمال خودم shaftشفت.
282
993871
2244
و او هنوز مجبوره از صبح تا شب در این معدن کار کنه.
16:52
Even still, he has a dreamرویا that he will becomeتبدیل شدن به freeرایگان
283
996115
5163
حتی هنوز او رویای اینکه آزاد شود
16:57
and becomeتبدیل شدن به educatedتحصیل کرده with the help of localمحلی activistsفعالان
284
1001278
3113
و با کمک فعالان محلی مثل بنیاد آزادی بردگان تحصیل کند را دارد،
17:00
like Freeرایگان the Slavesبردگان,
285
1004391
2428
و با کمک فعالان محلی مثل بنیاد آزادی بردگان تحصیل کند را دارد،
17:02
and it's this sortمرتب سازی of determinationتصمیم گیری,
286
1006819
2352
و این نوعی عزم و اراده
17:05
in the faceصورت of unimaginableغیر قابل تصور است oddsشانس,
287
1009171
3878
در مقابل یه امکان غیر قابل تصوراست که مرا کاملا به وحشت انداخت.
17:08
that fillsپر می کند me with completeتکمیل aweهیاهو.
288
1013049
7360
در مقابل یه امکان غیر قابل تصوراست که مرا کاملا به وحشت انداخت.
17:16
I want to shineدرخشش a lightسبک on slaveryبردگی.
289
1020409
3300
میخواهم که نوری در( دنیای) بردگی بتابانم.
17:19
When I was workingکار کردن in the fieldرشته,
290
1023709
2255
هنگامی که در این زمینه کار میکردم،
17:21
I broughtآورده شده lots of candlesشمع ها with me,
291
1025964
2681
با خودم تعداد زیادی شمع بردم،
17:24
and with the help of my interpreterمترجم,
292
1028645
2722
و با کمک مترجم، به افرادی که از اونها عکس میگرفتم
17:27
I impartedاعتراف کرد to the people I was photographingعکاسی
293
1031367
2316
و با کمک مترجم، به افرادی که از اونها عکس میگرفتم
17:29
that I wanted to illuminateروشن شدن theirخودشان storiesداستان ها
294
1033683
3111
میگفتم که میخواهم داستانهایشان و گرفتاریهایشان را منور کنم،
17:32
and theirخودشان plightبدبختی,
295
1036794
2067
میگفتم که میخواهم داستانهایشان و گرفتاریهایشان را منور کنم،
17:34
so when it was safeبی خطر for them, and safeبی خطر for me,
296
1038861
3505
بنابر این هنگامی که شرایط برای اونها و برای من امن بود، من این تصاویررا گرفتم.
17:38
I madeساخته شده these imagesتصاویر.
297
1042366
3341
بنابر این هنگامی که شرایط برای اونها و برای من امن بود، من این تصاویررا گرفتم.
17:41
They knewمی دانست theirخودشان imageتصویر would be seenمشاهده گردید
298
1045707
2233
اونها میدونستن که این تصاویر توسط شما درهمه دنیا دیده میشه.
17:43
by you out in the worldجهان.
299
1047940
1829
اونها میدونستن که این تصاویر توسط شما درهمه دنیا دیده میشه.
17:45
I wanted them to know that we will be bearingیاتاقان witnessشاهد
300
1049769
3744
می خواستم که اونها بدونند که ما شاهدانی را برای آنها خواهیم بود،
17:49
to them, and that we will do whateverهر چه we can
301
1053513
3929
و هر کاری که بتونیم برای کمک به تغییر در زندگی اونها خواهیم کرد.
17:53
to help make a differenceتفاوت in theirخودشان livesزندگی می کند.
302
1057442
4690
و هر کاری که بتونیم برای کمک به تغییر در زندگی اونها خواهیم کرد.
17:58
I trulyبراستی believe, if we can see one anotherیکی دیگر
303
1062132
3480
من به درستی باوردارم که اگر ما بتونیم هر یک را به عنوان یکی از همنوعان خودمان ببینیم،
18:01
as fellowهمکار humanانسان beingsموجودات, then it becomesتبدیل می شود very difficultدشوار
304
1065612
4484
من به درستی باوردارم که اگر ما بتونیم هر یک را به عنوان یکی از همنوعان خودمان ببینیم،
18:05
to tolerateتحمل كردن atrocitiesجنایات like slaveryبردگی.
305
1070096
5204
آنوقت بسیار برایمان مشگل خواهد شد که قساوتهای مثل بردگی را تحمل کنیم.
18:11
These imagesتصاویر are not of issuesمسائل. They are of people,
306
1075300
3684
مسئله این تصاویر نیستند.اینها مردمند،
18:14
realواقعی people, like you and me, all deservingسزاوار
307
1078984
3265
مردم واقعی مثل من وشما ،که همه استحقاق
18:18
of the sameیکسان rightsحقوق, dignityکرامت and respectتوجه
308
1082249
3480
حقوق برابر،عزت انسانی و احترام در زندگیشان دارند.
18:21
in theirخودشان livesزندگی می کند.
309
1085729
2229
حقوق برابر،عزت انسانی و احترام در زندگیشان دارند.
18:23
There is not a day that goesمی رود by that I don't think
310
1087958
3235
روزی نیست که من به این مردم زیبا، که با آنها بدرفتاری شد فکر نکنم
18:27
of these manyبسیاری beautifulخوشگل, mistreatedبدبختی people
311
1091193
5279
روزی نیست که من به این مردم زیبا که با آنها بدرفتاری شد
18:32
I've had the tremendousفوق العاده honorافتخار of meetingملاقات.
312
1096472
4569
و من افتخارملاقات شان را داشتم، فکرنکنم.
18:36
I hopeامید that these imagesتصاویر awakenبیدار شدن a forceزور
313
1101041
3530
امیدوارم که این تصاویر نیرویی را در افرادی
18:40
in those who viewچشم انداز them, people like you,
314
1104571
3046
که اونها را می بینند بیدار کنه، افرادی مثل شما،
18:43
and I hopeامید that forceزور will igniteمشتعل شدن a fireآتش,
315
1107617
4276
و امیدوارم که این نیرو آتشی را مشتعل کنه، و این آتش نوری بر بردگی بتابانه
18:47
and that fireآتش will shineدرخشش a lightسبک on slaveryبردگی,
316
1111893
4923
و امیدوارم که این نیرو آتشی را مشتعل کنه، و این آتش نوری بر بردگی بتابانه
18:52
for withoutبدون that lightسبک, the beastحیوانات of bondageاسارت
317
1116816
4009
و بدون این نور، حیوان در اسارت می تونه همچنان درظلم زندگی کنه.
18:56
can continueادامه دهید to liveزنده in the shadowsسایه ها.
318
1120825
3184
و بدون این نور، حیوان در اسارت می تونه همچنان درظلم زندگی کنه.
18:59
Thank you very much.
319
1124009
2977
بسیار سپاسگزارم.
19:02
(Applauseتشویق و تمجید)
320
1126986
13253
( تشویق تماشاگران)
Translated by soheila Jafari
Reviewed by Shahram Eatezadi

▲Back to top

ABOUT THE SPEAKER
Lisa Kristine - Photographer
Lisa Kristine uses photography to expose deeply human stories.

Why you should listen

Lisa Kristine took an early interest in anthropology and 19th-century photographic printing techniques -- passions that have since predominated her work. In 1999, and again in 2000, she presented her photography at the State of the World Forum. In 2003, she published her first book, A Human Thread, capturing and "intimate and honest portrait of humanity." In 2007, her second book, This Moment, won the bronze metal at the Independent Publisher Book Awards. She also produced two documentary films to accompany each book -- exposing her techniques and the stories behind her photographs. In 2010, Kristine travelled the world in collaboration with Free the Slaves to document the harrowing lives of the enslaved. Slavery was published in 2010.

More profile about the speaker
Lisa Kristine | Speaker | TED.com