ABOUT THE SPEAKER
John Maeda - Artist
John Maeda, the former president of the Rhode Island School of Design, is dedicated to linking design and technology. Through the software tools, web pages and books he creates, he spreads his philosophy of elegant simplicity.

Why you should listen

When John Maeda became president of the legendary Rhode Island School of Design (RISD) in 2008, he told the Wall Street Journal, "Everyone asks me, 'Are you bringing technology to RISD?' I tell them, no, I'm bringing RISD to technology."

In his fascinating career as a programmer and an artist, he's always been committed to blurring the lines between the two disciplines. As a student at MIT, studying computer programming, the legendary Muriel Cooper persuaded him to follow his parallel passion for fine art and design. And when computer-aided design began to explode in the mid-1990s, Maeda was in a perfect position at the MIT Media Lab to influence and shape the form, helping typographers and page designers explore the freedom of the web.

Maeda is leading the "STEAM" movement--adding an "A" for Art to the education acronym STEM (Science, Technology, Engineering, and Math)--and experiencing firsthand the transformation brought by social media. After leaving his post as RISD's president, Maeda is turning his attention to Silicon Valley, where is is working as a Design Partner for Kleiner, Perkins, Caulfield and Byers. He is also consulting for eBay, where he is the chair of the Design Advisory Board.

More profile about the speaker
John Maeda | Speaker | TED.com
TED2007

John Maeda: Designing for simplicity

‏"جان میدا" در خصوص سادگی

Filmed:
1,511,042 views

جان میدا،‏ متخصص انستیتوی رسانه ای دانشگاه ‏MIT‏ با ترکیبی از تکنولوژی و هنر سر و کار دارد،‏ که می تواند گاه بسیار پیچیده باشد.‏ در این سخنرانی او درباره ی ساده کردن چیز ها تا حد پایه صحبت می کند.
- Artist
John Maeda, the former president of the Rhode Island School of Design, is dedicated to linking design and technology. Through the software tools, web pages and books he creates, he spreads his philosophy of elegant simplicity. Full bio

Double-click the English transcript below to play the video.

00:25
On simplicityسادگی. What a great way to startشروع کن.
0
0
3000
سادگی.‏ راه خوبی برای شروع است.
00:30
First of all, I've been watchingتماشا کردن this trendروند
1
5000
2000
اولین بار، من این روش را در مجموعه کتاب فلان چیز "برای احمق ها" دیدم.
00:32
where we have these booksکتاب ها like suchچنین and suchچنین "For Dummiesجادوگران."
2
7000
3000
اولین بار، من این روش را در مجموعه کتاب فلان چیز "برای احمق ها" دیدم.
00:35
Do you know these booksکتاب ها, these suchچنین and suchچنین "For Dummiesجادوگران?"
3
10000
2000
شما سری کتاب های فلان چیز "برای احمق ها" را دیده اید ؟
00:37
My daughtersدختران pointedخاطر نشان out that I'm very similarمشابه looking, so this is a bitبیت of a problemمسئله.
4
12000
4000
دختر های من گفتند من خیلی شبیه او هستم، و این کمی مشکل ایجاد کرد.
00:41
(Laughterخنده)
5
16000
3000
(خنده ی حاضرین)
00:44
But I was looking onlineآنلاین at Amazonآمازون.comکام for other booksکتاب ها like this.
6
19000
4000
اما من در اینترنت در سایت آمازون (کتاب فروشی آنلاین) دنبال باقی کتاب های این مجموعه گشتم.
00:48
You know, there's alsoهمچنین something calledبه نام the "Completeتکمیل Idiot'sایده آل Guideراهنما?"
7
23000
3000
می دونستید، چیزی هم به نام "راهنمای کامل احمق ها" وجود دارد ؟
00:51
There's a sortمرتب سازی of businessکسب و کار modelمدل around beingبودن stupidاحمق in some senseاحساس.
8
26000
3000
می توان گفت یک نوع مدل تجاری برای احمق بودن وجود دارد.
00:54
We like to have technologyتکنولوژی make us feel badبد, for some strangeعجیب reasonدلیل.
9
29000
3000
ما به دلایل نامشخصی دوست داریم تکنولوژی هایی داشته باشیم که باعث می شوند احساس بدی پیدا کنیم.
00:57
But I really like that, so I wroteنوشت a bookکتاب calledبه نام "The Lawsقوانین of Simplicityسادگی."
10
32000
4000
اما من واقعا آن را دوست دارم، بنابراین یک کتاب به نام "قوانین سادگی" نوشتم.
01:01
I was in Milanمیلان last weekهفته, for the Italianایتالیایی launchراه اندازی.
11
36000
3000
من هفته ی پیش در میلان در حال صرف یک غذای ایتالیایی بودم.
01:04
It's kindنوع of a bookکتاب about questionsسوالات, questionsسوالات about simplicityسادگی.
12
39000
4000
کتابی که من نوشتم درباره ی یک سری پرسش بود، پرسش هایی درباره ی سادگی.
01:08
Very fewتعداد کمی answersپاسخ ها. I'm alsoهمچنین wonderingتعجب کردم myselfخودم, what is simplicityسادگی?
13
43000
3000
جواب های بسیاری وجود دارند. خود من هم گیج شدم، سادگی چیست ؟
01:11
Is it good? Is it badبد? Is complexityپیچیدگی better? I'm not sure.
14
46000
4000
آیا خوب است؟ بد است؟ آیا پیچیدگی بهتر است؟ من مطمئن نیستم.
01:15
After I wroteنوشت "The Lawsقوانین of Simplicityسادگی,"
15
50000
2000
بعد از نوشتن کتاب "قوانین سادگی" ،
01:17
I was very tiredخسته شدم of simplicityسادگی, as you can imagineتصور کن.
16
52000
3000
همان طور که می توانید حدس بزنید، واقعا از ساگی خسته شده یودم.
01:20
And so in my life, I've discoveredکشف شده that
17
55000
2000
و همین طور داخل زندگی شخصی خودم ،
01:22
vacationتعطیلات is the mostاکثر importantمهم skillمهارت for any kindنوع of over-achieverبیش از حد موفق.
18
57000
3000
من متوجه شدم که مرخصی مهم ترین چیز برای برای هر کارمند سخت کوشی است.
01:25
Because your companiesشرکت ها will always take away your life,
19
60000
3000
به خاطر این که رؤسای شما زندگی تان را از شما می گیرند ،
01:28
but they can never take away your vacationتعطیلات -- in theoryتئوری.
20
63000
3000
ولی هیچ وقت نمی توانند با مرخصی شما این کار را انجام دهند.
01:31
(Laughterخنده)
21
66000
1000
(خنده ی حاضرین)
01:32
So, I wentرفتی to the Capeکیپ last summerتابستان to hideپنهان شدن from simplicityسادگی,
22
67000
3000
بنابراین، من تابستان گذشته برای فرار کردن از سادگی به خلیج رفتم ،
01:35
and I wentرفتی to the Gapشکاف, because I only have blackسیاه pantsشلوار.
23
70000
2000
و از آن جایی که فقط شلوار سیاه داشتم، به لباس فروشی GAP رفتم.
01:37
So I wentرفتی and boughtخریداری شد khakiخاكی shortsشلوار کوتاه or whateverهر چه,
24
72000
2000
خب، من رفتم و یک شلوارک قهوه ای یا چنین چیزی خریدم ،
01:39
and unfortunatelyمتاسفانه, theirخودشان brandingنام تجاری was all about "Keep It Simpleساده."
25
74000
4000
و متاسفانه، شعار آن ها این بود : "ساده باش" .
01:43
(Laughterخنده)
26
78000
2000
(خنده ی حاضرین)
01:45
I openedافتتاح شد up a magazineمجله, and Visa'sویزا brandingنام تجاری was,
27
80000
2000
من یک مجله را باز کردم، و شعار Visa (شرکت مالی-اعتباری) این بود :
01:47
"Businessکسب و کار Takes Simplicityسادگی."
28
82000
2000
"تجارت ساده تر می شود" .
01:49
I developتوسعه photographsعکس ها, and Kodakکداک said, "Keep It Simpleساده."
29
84000
3000
من چند تا عکس گرفتم، و Kodak (شرکتی در زمینه ی عکاسی) گفت : "ساده باش" .
01:52
So, I feltنمد kindنوع of weirdعجیب و غریب that simplicityسادگی was sortمرتب سازی of followingذیل me around.
30
87000
3000
بنابراین، من احساس عجیبی پیدا کردم که سادگی اطراف مرا احاطه کرده است.
01:55
So, I turnedتبدیل شد on the TVتلویزیون, and I don't watch TVتلویزیون very much,
31
90000
3000
خب، من تلویزیون را روشن کردم؛ البته من معمولا خیلی تلویزیون نمی بینم ،
01:58
but you know this personفرد? This is Parisپاریس Hiltonهیلتون, apparentlyظاهرا.
32
93000
4000
اما شما این فرد را می شناسید ؟ او ظاهرا "پاریس هیلتون" (تاجر معروف لباس و بازیگر) است.
02:02
And she has this showنشان بده, "The Simpleساده Life."
33
97000
2000
و او این برنامه به نام "زندگی ساده" را ساخته بود.
02:04
So I watchedتماشا کردم this. It's not very simpleساده, a little bitبیت confusingگیج کننده.
34
99000
3000
و من آن برنامه را دیدم. خیلی ساده نبود، کمی گیج کننده بود.
02:08
(Laughterخنده)
35
103000
2000
(خنده ی حاضرین)
02:10
So, I lookedنگاه کرد for a differentناهمسان showنشان بده to watch.
36
105000
2000
بنابراین من دنبال یک برنامه ی دیگر گشتم.
02:12
So, I openedافتتاح شد up this TVتلویزیون Guideراهنما thing,
37
107000
2000
من این راهنمای برنامه های تلویزیون را باز کردم ،
02:14
and on the E! channelکانال, this "Simpleساده Life" showنشان بده is very popularمحبوب.
38
109000
3000
و در شبکه ی !E برنامه ی "زندگی ساده" خیلی پر طرفدار است.
02:17
They'llآنها خواهند playبازی it over, and over, and over.
39
112000
2000
آن ها آن را بار ها و بار ها و بار ها پخش می کنند.
02:19
(Laughterخنده)
40
114000
1000
(خنده ی حاضرین)
02:20
So it was traumatizingآسیب زدن, actuallyدر واقع.
41
115000
2000
در حقیقت خیلی عذاب آور بود ....
02:22
So, I wanted to escapeدر رفتن again, so I wentرفتی out to my carماشین.
42
117000
5000
بنابراین تصمیم گرفتم مجددا فرار کنم، بنابراین داخل ماشینم رفتم.
02:27
And Capeکیپ Codکادو, there are idyllicidyllic roadsجاده ها, and all of us can driveراندن in this roomاتاق.
43
122000
5000
و خلیج، جاده های فوق العاده ای دارد، و همه ی افراد حاضر در جلسه حتما با رانندگی آشنا هستند.
02:32
And when you driveراندن, these signsعلائم are very importantمهم.
44
127000
2000
وقتی رانندگی می کنید، این علائم خیلی مهم هستند.
02:34
It's a very simpleساده signامضا کردن, it saysمی گوید, "roadجاده" and "roadجاده approachingنزدیک شدن."
45
129000
4000
این یک علامت خیلی ساده است، به معنای "خیابان" و "نزدیک شدن به تقاطع".
02:38
So I'm mostlyاغلب drivingرانندگی alongدر امتداد, okay, and then I saw this signامضا کردن.
46
133000
4000
من همین طور داشتم رانندگی می کردم، تا این که این علامت را دیدم.
02:42
(Laughterخنده)
47
137000
2000
(خنده ی حاضرین)
02:44
So, I thought complexityپیچیدگی was attackingهجوم بردن me suddenlyناگهان,
48
139000
2000
ناگهان احساس کردم پیچیدگی به من حمله می کند ،
02:46
so I thought, "Ahآه, simplicityسادگی. Very importantمهم."
49
141000
3000
و با خودم فکر کردم، "آه، سادگی. خیلی مهم است."
02:49
But then I thought, "Oh, simplicityسادگی. What would that be like on a beachساحل دریا?
50
144000
4000
اما بعد فکر کردم، "آه، سادگی. برای یک ساحل چگونه تعریف می شود ؟"
02:53
What if the skyآسمان was 41 percentدرصد grayخاکستری? Wouldn'tنه that be the perfectکامل skyآسمان?"
51
148000
4000
"اگر آسمان 41% خاکستری بود چطور ؟ یک آسمان ایده آل نبود ؟ "
02:57
I mean that simplicityسادگی skyآسمان.
52
152000
2000
منظور من سادگی آسمان است.
02:59
But in realityواقعیت, the skyآسمان lookedنگاه کرد like this. It was a beautifulخوشگل, complexپیچیده skyآسمان.
53
154000
5000
ولی در حقیقت، آسمان این گونه به نظر می آمد. یک آسمان زیبا و پیچیده بود.
03:04
You know, with the pinksپینک and bluesبلوز. We can't help but love complexityپیچیدگی.
54
159000
3000
خب، با صورتی و آبی. ما عاشق پیچیدگی هستیم.
03:07
We're humanانسان beingsموجودات: we love complexپیچیده things.
55
162000
2000
ما انسان هستیم : ما عاشق چیز های پیچیده هستیم.
03:09
We love relationshipsروابط -- very complexپیچیده. So we love this kindنوع of stuffچیز.
56
164000
3000
ما عاشق روابط هستیم -- روابط خیلی پیچیده. بنابراین ما چنین چیز هایی را دوست داریم.
03:12
I'm at this placeمحل calledبه نام the Mediaرسانه ها Labآزمایشگاه.
57
167000
2000
من در این مکان به نام آزمایشگاه رسانه ای (Media Lab) کار می کنم.
03:14
Maybe some of you guys have heardشنیدم of this placeمحل.
58
169000
2000
احتمالا برخی از شما درباره ی این مکان شنیده اید.
03:16
It's designedطراحی شده by I. M. Peiپی, one of the premierنخست وزیر modernistمدرنیست architectsمعماران.
59
171000
4000
این ساختمان توسط I. M. Pei ، یکی از برجسته ترین معماران نوین طراحی شده است.
03:20
Modernismمدرنیسم meansبه معنای whiteسفید boxجعبه, and it's a perfectکامل whiteسفید boxجعبه.
60
175000
4000
مدرنیته یعنی جعبه ی سفید، و این یک جعبه ی سفید ایده آل است.
03:24
(Laughterخنده)
61
179000
2000
(خنده ی حاضرین)
03:26
And some of you guys are entrepreneursکارآفرینان, etcو غیره., whateverهر چه.
62
181000
3000
و بعضی از شما کارآفرین یا هر چیز دیگر هستید ،
03:29
Last monthماه, I was at Googleگوگل, and, boyپسر, that cafeteriaکافه تریا, man.
63
184000
5000
ماه پیش، من در شرکت گوگل بودم، و خدای من، چه کافه تریایی.
03:34
You guys have things here in Siliconسیلیکون Valleyدره like stockموجودی optionsگزینه ها.
64
189000
3000
شما باید چیز هایی مثل خرید و فروش سهام را این جا در شرکت Silicon Valley داشته باشید.
03:37
See, in academiaدانشگاهی, we get titlesعناوین, lots of titlesعناوین.
65
192000
3000
ببینید، در آکادمی، ما عنوان دریافت می کنیم، به تعداد خیلی زیاد.
03:41
Last yearسال at TEDTED, these were all my titlesعناوین. I had a lot of titlesعناوین.
66
196000
3000
پارسال که به TED آمدم، این ها تمام عناوین من بودند. من عناوین فوق العاده زیادی داشتم.
03:44
I have a defaultبه طور پیش فرض titleعنوان as a fatherپدر of a bunchدسته ای of daughtersدختران.
67
199000
3000
من یک عنوان پیش فرض به نام "پدر تعدادی دختر" دارم.
03:47
This yearسال at TEDTED, I'm happyخوشحال to reportگزارش that I have newجدید titlesعناوین,
68
202000
3000
امسال در TED ، بسیار خوشوقت هستم از این که اعلام می کنم که علاوه بر عناوین قبلی ،
03:50
in additionعلاوه بر این to my previousقبلی titlesعناوین.
69
205000
2000
عناوین جدیدی دارم.
03:52
Anotherیکی دیگر "Associateوابسته Directorکارگردان of Researchپژوهش."
70
207000
2000
یک "همکاری در سرپرستی تحقیقات" دیگر ،
03:54
And this alsoهمچنین happenedاتفاق افتاد, so I have fiveپنج daughtersدختران now.
71
209000
4000
و یک اتفاق دیگر هم افتاد، من در حال حاضر دارای 5 دختر هستم.
03:58
(Laughterخنده)
72
213000
1000
(خنده ی حاضرین)
03:59
That's my babyعزیزم Reinaرینا. (Applauseتشویق و تمجید) Thank you.
73
214000
2000
این دخترم "رینا" است. (تشویق حاضرین) متشکرم.
04:01
And so, my life is much more complexپیچیده because of the babyعزیزم, actuallyدر واقع,
74
216000
3000
و همین طور، زندگی من به خاطر دخترم خیلی پیچیده تر شده است ،
04:04
but that's okay. We will still stayاقامت کردن marriedمتاهل, I think.
75
219000
4000
ولی اوضاع مرتب است. ما هنوز قصد طلاق نداریم، گمان کنم.
04:08
But looking way back, when I was a childکودک --
76
223000
2000
اما وقتی به گذشته نگاه می کنم، وقتی من یک بچه بودم --
04:10
you see, I grewرشد کرد up in a tofuتوفو factoryکارخانه in Seattleسیاتل.
77
225000
2000
خب، در یک کارخانه ی "توفو" (غذایی درست شده از شیر سویا) در "سیاتل" بزرگ شدم.
04:12
Manyبسیاری of you mayممکن است not like tofuتوفو because you haven'tنه had good tofuتوفو,
78
227000
3000
بعضی از شما ممکن است توفو دوست نداشته باشید چون توفوی خوبی نخورده اید ،
04:15
but tofu'sتوفو a good foodغذا. It's a very simpleساده kindنوع of foodغذا.
79
230000
2000
اما توفو غذای خوبی است. غذای خیلی ساده ای است.
04:17
It's very hardسخت work to make tofuتوفو.
80
232000
3000
درست کردن توفو خیلی کار سختی است.
04:20
As a childکودک, we used to wakeاز خواب بیدار up at 1 a.m. and work tillتا 6 p.m., sixشش daysروزها a weekهفته.
81
235000
6000
وقتی بچه بودم، ما ساعت 1 صبح بلند می شدیم و تا 6 عصر کار می کردیم، 6 روز در هفته.
04:26
My fatherپدر was kindنوع of like Andyاندی Groveگررو, paranoidپارانوئید of the competitionرقابت.
82
241000
4000
پدر من مثل اندی گروو بود (رئیس شرکت intel) ، دچار توهم رقابت بود.
04:30
So oftenغالبا, sevenهفت daysروزها a weekهفته. Familyخانواده businessکسب و کار equalsبرابر است childکودک laborنیروی کار.
83
245000
5000
بنابراین گاهی اوقات هفت روز هفته کار می کردیم. شغل خانوادگی برابر است با کودکان کار.
04:35
We were a great modelمدل. So, I lovedدوست داشتنی going to schoolمدرسه.
84
250000
4000
ما یک مثال بارز این قضیه بودیم. خب، من دوست داشتم که به مدرسه بروم.
04:39
Schoolمدرسه was great, and maybe going to schoolمدرسه
85
254000
2000
مدرسه عالی بود، و رفتن به مدرسه ممکن بود به من کمک کند تا به این آزمایشگاه رسانه ای برسم، مطمئن نیستم.
04:41
helpedکمک کرد me get to this Mediaرسانه ها Labآزمایشگاه placeمحل, I'm not sure.
86
256000
2000
مدرسه عالی بود، و رفتن به مدرسه ممکن بود به من کمک کند تا به این آزمایشگاه رسانه ای برسم، مطمئن نیستم.
04:43
(Laughterخنده)
87
258000
2000
(خنده ی حاضرین)
04:45
Thank you.
88
260000
2000
متشکرم.
04:47
But the Mediaرسانه ها Labآزمایشگاه is an interestingجالب هست placeمحل, and it's importantمهم to me
89
262000
4000
اما آزمایشگاه رسانه ای یک مکان جالب است، و برای من مهم است ،
04:51
because as a studentدانشجو, I was a computerکامپیوتر scienceعلوم پایه undergradدانشجویان,
90
266000
2000
چون به عنوان یک دانش آموز، من یک دانشجوی علوم کامپیوتری بودم ،
04:53
and I discoveredکشف شده designطرح laterبعد on in my life.
91
268000
3000
و من بعدا متوجه این الگو در زندگی خودم شدم.
04:56
And there was this personفرد, Murielموریل Cooperکوپر.
92
271000
2000
و این فرد ان جا بود، "ماریل کوپر".
04:58
Who knowsمی داند Murielموریل Cooperکوپر? Murielموریل Cooperکوپر?
93
273000
2000
کسی ماریل کوپر را می شناسد؟ ماریل کوپر؟
05:00
Wasn'tنه she amazingحیرت آور? Murielموریل Cooperکوپر. She was wackyحواس پرت.
94
275000
3000
او آدم جالبی نبود؟ ماریل کوپر. او آدم حواس پرتی بود.
05:03
And she was a TEDsterTEDster, exactlyدقیقا, and she showedنشان داد us,
95
278000
4000
و یکی از اعضای TED بود، دقیقا، و او به ما و به جهان نشان داد ،
05:07
she showedنشان داد the worldجهان how to make the computerکامپیوتر beautifulخوشگل again.
96
282000
3000
که چگونه می توان دوباره کامپیوتر ها را زیبا کرد.
05:10
And she's very importantمهم in my life,
97
285000
2000
و او نقش خیلی موثری در زندگی من داشت ،
05:12
because she's the one that told me to leaveترک کردن MITMIT and go to artهنر schoolمدرسه.
98
287000
3000
چون او کسی بود که به من گفت دانشگاه MIT را رها کنم و به مدرسه ی هنر بروم.
05:15
It was the bestبهترین adviceمشاوره I ever got. So I wentرفتی to artهنر schoolمدرسه, because of her.
99
290000
4000
این بهترین نصیحتی بود که من از گرفتم. بنابراین من به خاطر او به مدرسه ی هنر رفتم.
05:19
She passedگذشت away in 1994,
100
294000
2000
او در سال 1994 درگذشت ،
05:21
and I was hiredاستخدام شده back to MITMIT to try to fillپر کن her shoesکفش, but it's so hardسخت.
101
296000
5000
و من دوباره در دانشگاه MIT استخدام شدم تا جای او را بگیرم، اما این کار خیلی سخت است.
05:26
This amazingحیرت آور personفرد, Murielموریل Cooperکوپر.
102
301000
2000
اون آدم جالبی بود، ماریل کوپر.
05:28
When I was in Japanژاپن -- I wentرفتی to an artهنر schoolمدرسه in Japanژاپن --
103
303000
3000
وقتی در ژاپن بودم -- من به یک مدرسه ی هنر در ژاپن رفتم --
05:31
I had a niceخوب sortمرتب سازی of situationوضعیت, because somehowبه نحوی I was connectedمتصل to Paulپل Randرند.
104
306000
5000
من موقعیت خوبی داشتم، به خاطر این که توانستم با "پاول راند" ارتباط برقرار کنم.
05:36
Some of you guys know Paulپل Randرند,
105
311000
2000
بعضی از شما پاول راند را می شناسید ،
05:38
the greatestبزرگترین graphicگرافیک designerطراح -- I'm sorry -- out there.
106
313000
2000
بزرگ ترین طراح گرافیک زمان -- ببخشید -- در خارج از این سالن.
05:40
The great graphicگرافیک designerطراح Paulپل Randرند
107
315000
2000
پاول راند، طراح بزرگ گرافیک، لوگوی IBM و Westinghouse را طراحی کرد.
05:42
designedطراحی شده the IBMآی بی ام logoآرم, the Westinghouseوستینگهاوس logoآرم.
108
317000
2000
پاول راند، طراح بزرگ گرافیک، لوگوی IBM و Westinghouse را طراحی کرد.
05:44
He basicallyاساسا said, "I've designedطراحی شده everything."
109
319000
3000
او به طور ساده گفت، "من همه چیز را طراحی کرده ام."
05:47
And alsoهمچنین Ikkoایککو Tanakaتاناکا was a very importantمهم mentorمربی in my life --
110
322000
4000
و همین طور "ایکو تاناکا" معلم خیلی مهمی در زندگی من بود --
05:51
the Paulپل Randرند of Japanژاپن. He designedطراحی شده mostاکثر of the majorعمده iconsآیکون ها of Japanژاپن,
111
326000
5000
او پاول راند ژاپن بود. او اکثر لوگو های برتر ژاپن را طراحی کرده است ،
05:56
like IsseyIssey Miyake'sMiyake's brandنام تجاری and alsoهمچنین Mujiموجی.
112
331000
3000
مثل شرکت Issey Miyake و همین طور Muji .
05:59
When you have mentorsمربیان -- and yesterdayدیروز,
113
334000
2000
وقتی شما مرشد داشته باشید -- دیروز ،
06:01
Kareemکریم Abdul-Jabbarعبدالجبار talkedصحبت کرد about mentorsمربیان,
114
336000
2000
کریم عبدالجبار درباره ی مرشد ها صحبت می کرد ،
06:03
these people in your life -- the problemمسئله with mentorsمربیان is that they all dieمرگ.
115
338000
4000
این افراد در زندگی خیلی مهم هستند -- مشکل آن ها این است که همه ی آن ها خواهند مرد.
06:07
This is a sadغمگین thing, but it's actuallyدر واقع a happyخوشحال thing in a way,
116
342000
2000
این مورد خیلی ناراحت کننده است، اما از یک طرف چیز خوبی است ،
06:09
because you can rememberیاد آوردن them in theirخودشان pureخالص formفرم.
117
344000
3000
چون شما می توانید آن ها را در بهترین و معصوم ترین حالت به یاد بیاورید.
06:12
I think that the mentorsمربیان that we all meetملاقات sortمرتب سازی of humanizeانسانی us.
118
347000
4000
من فکر می کنم که مرشد هایی که همه ی ما ملاقات کرده ایم به ما آرامش داده اند.
06:16
When you get olderمسن تر, and you're all freakedدمدمی مزاجی out, whateverهر چه,
119
351000
2000
وقتی شما پیرتر شوید، و حساس تر و عصبی تر شوید، به هر حال ،
06:18
the mentorsمربیان calmآرام us down.
120
353000
2000
مرشد ها ما را آرام می کنند.
06:20
And I'm gratefulسپاسگزار for my mentorsمربیان, and I'm sure all of you are too.
121
355000
4000
و من به مرشد هایم افتخار می کنم، و مطمئنم که همه ی شما همین طور هستید.
06:25
Because the humanانسان thing is very hardسخت when you're at MITMIT.
122
360000
2000
چون انسان بودن در دانشگاه MIT خیلی دشوار است.
06:27
The T doesn't standایستادن for "humanانسان," it standsمی ایستد for "technologyتکنولوژی."
123
362000
3000
T در MIT را به خاطر "انسانیت" نگذاشته اند، به خاطر "تکنولوژی" گذاشته اند.
06:30
And because of that, I always wonderedشگفت زده about this humanانسان thing.
124
365000
3000
و به همین خاطر، من همیشه نگران انسانیت بودم.
06:33
So, I've always been Googlingجستجوی گوگل this wordکلمه, "humanانسان,"
125
368000
2000
بنابراین، من همیشه کلمه ی "انسان" را در گوگل جست و جو می کردم ،
06:35
to find out how manyبسیاری hitsبازدید I get.
126
370000
2000
تا ببینم چند مورد پیدا می کنم.
06:37
And in 2001, I had 26 millionمیلیون hitsبازدید, and for "computerکامپیوتر,"
127
372000
4000
و در سال 2001، من 26 میلیون مورد پیدا کردم، و در مورد "کامپیوتر" ،
06:41
because computersکامپیوترها are againstدر برابر humansانسان a bitبیت,
128
376000
2000
چون کامپیوتر ها کمی علیه انسان ها هستند ،
06:43
I have 42 millionمیلیون hitsبازدید. Let me do an Alآل Goreگور here.
129
378000
3000
42 میلیون مورد پیدا کردم. اجازه بدهید کمی تجزیه و تحلیل کنم.
06:46
So, if you sortمرتب سازی of compareمقايسه كردن that, like this,
130
381000
2000
خب، اگر این دو را مقایسه کنید، مثل این،
06:48
you'llشما خواهید بود see that computerکامپیوتر versusدر مقابل humanانسان --
131
383000
3000
شما خواهید دید که نسبت کامپیوتر به انسان --
06:51
I've been trackingردیابی this for the last yearسال --
132
386000
2000
من این نمودار را سال پیش ترسیم کردم --
06:53
computerکامپیوتر versusدر مقابل humanانسان over the last yearسال has changedتغییر کرد.
133
388000
3000
نسبت کامپیوتر به انسان در طول سال اخیر تغییر پیدا کرده است.
06:56
It used to be kindنوع of two to one. Now, humansانسان are catchingگرفتگی up.
134
391000
3000
این نسبت تقریبا 2 به 1 بود. اما هم اکنون، انسان ها پیشی گرفته اند.
06:59
Very good, us humansانسان! We're catchingگرفتگی up with the computersکامپیوترها.
135
394000
3000
عالیه، ما انسان ها ! ما از کامپیوتر ها جلو زده ایم.
07:02
In the simplicityسادگی realmقلمرو, it's alsoهمچنین interestingجالب هست.
136
397000
2000
در زمینه ی سادگی، این خیلی جالب است.
07:04
So if you compareمقايسه كردن complexitiesپیچیدگی ها to simplicityسادگی,
137
399000
4000
اگر شما پیچیدگی ها را با سادگی مقایسه کنید ،
07:08
it's alsoهمچنین catchingگرفتگی up in a way, too.
138
403000
2000
سادگی هم همین رفتار را نشان می دهد.
07:10
So, somehowبه نحوی humansانسان and simplicityسادگی are intertwinedدر هم آمیخته, I think.
139
405000
4000
ینابراین، تقریبا می توان گفت انسان ها و سادگی با یکدیگر در آمیخته اند.
07:16
I have a confessionاعتراف: I'm not a man of simplicityسادگی.
140
411000
3000
باید به یک چیز اعتراف کنم: من مرد ساده ای نیستم.
07:19
I spentصرف شده my entireکل earlyزود careerحرفه makingساخت complexپیچیده stuffچیز.
141
414000
3000
من تمام دوره ی مقدماتی کارم را به ساختن چیز های پیچیده اختصاص دادم.
07:22
Lots of complexپیچیده stuffچیز.
142
417000
2000
تعداد زیادی از چیز های پیچیده.
07:24
I wroteنوشت computerکامپیوتر programsبرنامه ها to make complexپیچیده graphicsگرافیک like this.
143
419000
4000
من برنامه های کامپیوتری می نوشتم که گرافیک های پیچیده ای مانند این را ترسیم کند.
07:28
I had clientsمشتریان in Japanژاپن to make really complexپیچیده stuffچیز like this.
144
423000
3000
من مشتریانی در ژاپن داشتم که چیز های واقعا پیچیده ای مانند این می خواستند.
07:31
And I've always feltنمد badبد about it, in a senseاحساس.
145
426000
3000
و می توان گفت که همیشه حس بدی نسبت به این کار داشتم.
07:34
So, I hidمخفی شده in a time dimensionابعاد.
146
429000
2000
بنابراین، من در بعد زمانی مخفی شدم.
07:36
I builtساخته شده things in a time-graphicsگرافیک زمان dimensionابعاد.
147
431000
3000
من شروع به ساختن گرافیک های متحرک کردم.
07:39
I did this seriesسلسله of calendarsتقویم ها for Shiseidoشیشیو.
148
434000
3000
من این مجموعه از تقویم ها را برای "شیسیدو" (شرکت لوازم بهداشتی ژاپنی) طراحی کردم.
07:42
This is a floralگل themeموضوع calendarتقویم in 1997,
149
437000
3000
اولی یک تقویم به شکل گل در سال 1997 است ،
07:45
and this is a fireworkآتش بازی calendarتقویم. So, you launchراه اندازی the numberعدد into spaceفضا,
150
440000
5000
و دومی یک تقویم آتش بازی است. شما اعداد را به سمت آسمان پرتاب می کنید ،
07:50
because the Japaneseژاپنی believe that when you see fireworksآتش بازی,
151
445000
3000
چون ژاپنی ها معتقدند که وقتی شما صحنه ی آتش بازی را می بینید ،
07:53
you're coolerخنک کننده for some reasonدلیل.
152
448000
2000
به دلایلی انسان باحال تری (cool) هستید.
07:55
This is why they have fireworksآتش بازی in the summerتابستان.
153
450000
2000
و به همین دلیل آن ها در تابستان آتش بازی انجام می دهند. (cool به معنای خنک نیز هست.)
07:57
A very extremeمفرط cultureفرهنگ.
154
452000
2000
خیلی افراطی هستند.
08:00
Lastlyدر آخر, this is a fall-basedپایه مبتنی بر calendarتقویم,
155
455000
2000
و آخری، یک تقویم پاییزی است ،
08:02
because I have so manyبسیاری leavesبرگها in my yardحیاط.
156
457000
2000
چون من برگ های زیادی در حیاطم دارم.
08:04
So this is the leavesبرگها in my yardحیاط, essentiallyاساسا.
157
459000
2000
و این ها مثلا برگ های حیاطم هستند.
08:06
And so I madeساخته شده a lot of these typesانواع of things.
158
461000
3000
و من تعداد بسیار زیادی از این مدل ها ساختم.
08:10
I've been luckyخوش شانس to have been there before people madeساخته شده these kindنوع of things,
159
465000
3000
من خوش شانس بودم که این نمونه ها را قبل از آن که فرد دیگری بسازد ساختم ،
08:13
and so I madeساخته شده all this kindنوع of stuffچیز that messesmesses with your eyesچشم ها.
160
468000
3000
و من تمام این نمونه هایی که باعث خطای چشم می شود را ساختم.
08:16
I feel kindنوع of badبد about that.
161
471000
2000
من کمی احساس بدی نسبت به آن دارم.
08:18
Tomorrowفردا, Paolaپائولا Antonelliآنتونلی is speakingصحبت كردن. I love Paolaپائولا.
162
473000
3000
فردا، پائولا آنتونلی (مدیر دپارتمان هنر های معاصر) سخنرانی دارد. من عاشق پائولا هستم.
08:21
She has this showنشان بده right now at MoMAMoMA,
163
476000
2000
او در حال حاضر این سخنرانی را در MoMA (موزه ی هنر های معاصر) انجام می دهد ،
08:23
where some of these earlyزود worksآثار are here on displayنمایش دادن at MoMAMoMA, on the wallsدیوارها.
164
478000
4000
جایی که برخی از کار های اولیه ی من بر روی دیوار های آن نمایش داده می شوند.
08:27
If you're in Newجدید Yorkیورک, please go and see that.
165
482000
2000
اگر شما در نیویورک زندگی می کنید، لطفا بروید و آنجا را ببینید.
08:29
But I've had a problemمسئله, because I make all this flyingپرواز stuffچیز
166
484000
4000
اما من یک مشکل داشتم، چون من همه ی این اشکال پرنده را ساخته بودم ،
08:33
and people say, "Oh, I know your work.
167
488000
3000
و مردم می گفتند، "هی، من میدونم تو چی کار می کنی."
08:36
You're the guy that makesباعث می شود eyeچشم candyآب نبات."
168
491000
2000
"تو کسی هستی که آب نبات پیچی می سازی."
08:38
And when you're told this, you feel kindنوع of weirdعجیب و غریب.
169
493000
2000
و وقتی این حرف به شما زده می شود، شما احساس عجیبی پیدا می کنید.
08:40
"Eyeچشم candyآب نبات" -- sortمرتب سازی of pejorativeفریبکارانه, don't you think?
170
495000
3000
"آب نبات پیچی" -- کمی تحقیرکننده است، شما این طور فکر نمی کنید ؟
08:43
So, I say, "No, I make eyeچشم meatگوشت," insteadبجای.
171
498000
2000
بنابراین من هم می گویم، "نه، من دل پیچه درست می کنم." (این کلمه مشابه مفهومی فارسی است.)
08:45
(Laughterخنده)
172
500000
1000
(خنده ی حاضرین)
08:46
And eyeچشم meatگوشت is something differentناهمسان, something more fibrousفیبری,
173
501000
3000
و دل پیچه چیز متفاوتی است، کمی دردناک تر ،
08:49
something more powerfulقدرتمند, perhapsشاید. But what could that be, eyeچشم meatگوشت?
174
504000
3000
شاید چیزی قدرتمند تر. اما واقعا چه چیزی می تواند باشد ؟
08:53
I've been interestedعلاقه مند in computerکامپیوتر programsبرنامه ها all my life, actuallyدر واقع.
175
508000
4000
من در تمام زندگی به برنامه نویسی کامپیوتر علاقه داشتم.
08:57
Computerکامپیوتر programsبرنامه ها are essentiallyاساسا treesدرختان,
176
512000
2000
برنامه های کامپیوتر مثل درخت هستند ،
08:59
and when you make artهنر with a computerکامپیوتر programبرنامه, there's kindنوع of a problemمسئله.
177
514000
3000
و وقتی شما یک کار هنری با یک برنامه ی کامپیوتری انجام می دهید، کمی مشکل به وجود می آید.
09:02
Wheneverهر زمان که you make artهنر with a computerکامپیوتر programبرنامه,
178
517000
2000
وقتی شما با یک برنامه ی کامپیوتری یک کار هنری انجام می دهید ،
09:04
you're always on the treeدرخت, and the paradoxپارادوکس is that
179
519000
3000
شما همیشه بالای درخت هستید، و تناقض اینجاست که ،
09:07
for excellentعالی است artهنر, you want to be off the treeدرخت.
180
522000
4000
برای یک کار هنری خوب، شما نیاز دارید که پایین درخت باشید.
09:11
So, this is sortمرتب سازی of a complicationعوارض I've foundپیدا شد.
181
526000
3000
خب، این یک پیچیدگی بود که من با آن مواجه شدم.
09:14
So, to get off the treeدرخت, I beganآغاز شد to use my oldقدیمی computersکامپیوترها.
182
529000
4000
بنابراین، برای پایین آمدن از درخت، من شروع به استفاده از کامپیوتر های قدیمی خودم کردم.
09:18
I tookگرفت these to Tokyoتوکیو in 2001 to make computerکامپیوتر objectsاشیاء.
183
533000
4000
من این نمونه ها را در سال 2001 برای ساختن آثار کامپیوتری به توکیو بردم.
09:22
This is a newجدید way to typeتایپ کنید, on my oldقدیمی, colorرنگ Classicکلاسیک.
184
537000
4000
این یک روش جدید برای تایپ با کیبورد قدیمی من است.
09:26
You can't typeتایپ کنید very much on this.
185
541000
2000
شما خیلی با این دستگاه نمی توانید تایپ کنید.
09:29
I alsoهمچنین discoveredکشف شده that an IRIR mouseموش respondsپاسخ می دهد to CRTCRT emissionsانتشارات
186
544000
4000
من همین طور کشف کردم که یک موس لیزری به تشعشعات یک مانیتور CRT واکنش نشان می دهد
09:33
and startsشروع می شود to moveحرکت by itselfخودش, so this is a self-drawingخود طراحی machineدستگاه.
187
548000
4000
و برای خودش شروع به حرکت می کند، بنابراین این یک دستگاه خود ترسیم کن است.
09:39
And alsoهمچنین, one yearسال, the G3 Bondiباندی Blueآبی thing --
188
554000
3000
و همچنین، یک سال، کیس مدل G3 Bondi Blue --
09:42
that caddyکاددی would come out, like, dangerousخطرناک است, like, "whackضرب و شتم," like that.
189
557000
3000
سی دی رامش به طرز خطرناکی بیرون می آمد، مثل صدای ضربه."تق !".
09:45
But I thought, "This is very interestingجالب هست. What if I make like a carماشین crashسقوط testتست?"
190
560000
3000
اما من فکر کردم، "این خیلی جالب است. اگر من با این یک سیستم مشابه آزمایش تصادف ماشین بسازم چی ؟"
09:48
So I have a crashسقوط testتست.
191
563000
2000
بنابراین من یک آزمایش تصادف انجام دادم.
09:50
(Laughterخنده)
192
565000
1000
(خنده ی حاضرین)
09:51
And sortمرتب سازی of measureاندازه گرفتن the impactتأثیر. Stuffچیز like this are things I madeساخته شده,
193
566000
2000
و این دستگاه میزان قدرت ضربه را اندازه گیری می کرد.من چیز هایی مثل این را می سازم،
09:53
just to sortمرتب سازی of understandفهمیدن what these things are.
194
568000
3000
تا بفهمم چگونه کار می کنند.
09:56
(Laughterخنده)
195
571000
2000
(خنده ی حاضرین)
09:58
Shortlyکوتاه مدت after this, 9/11 happenedاتفاق افتاد, and I was very depressedافسرده.
196
573000
3000
در مدت کوتاهی پس از این، یازدهم سپتامبر اتفاق افتاد، من خیلی افسرده بودم.
10:01
I was concernedنگران with contemporaryامروزی artهنر
197
576000
2000
من به این فکر میکردم که هنر معاصر همه اش مسخره بازیه، یه چیزهای واقعا بدی، و بنابراین خواستم در مورد یه چیز شاد و خوشحال کننده فکر کنم
10:03
that was all about pissشاش, and sortمرتب سازی of really sadغمگین things,
198
578000
2000
من به این فکر میکردم که هنر معاصر همه اش مسخره بازیه، یه چیزهای واقعا بدی، و بنابراین خواستم در مورد یه چیز شاد و خوشحال کننده فکر کنم
10:05
and so I wanted to think about something happyخوشحال.
199
580000
2000
من به این فکر میکردم که هنر معاصر همه اش مسخره بازیه، یه چیزهای واقعا بدی، و بنابراین خواستم در مورد یه چیز شاد و خوشحال کننده فکر کنم
10:07
So I focusedمتمرکز شده است on foodغذا as my areaمنطقه --
200
582000
2000
بنابر این من روی غذا در منطقه خودم تمرکز کردم---
10:09
these sortمرتب سازی of clementineکلستین peelپوست کندن things.
201
584000
2000
چیزی مثل این نوع پوست گرفتن نارنگی.
10:11
In Japanژاپن, it's a wonderfulفوق العاده thing to removeبرداشتن the clementineکلستین peelپوست کندن
202
586000
3000
در ژاپن، این خیلی چیز جالبه که پوست نارنگی را یه تکه بکنی.
10:14
just in one pieceقطعه. Who'sچه کسی doneانجام شده that before? One-pieceیک تکه clementineکلستین?
203
589000
3000
چه کسی قبلا این را انجام داده؟ پوست نارنگی را یه تکه گرفتن؟
10:17
Oh, you guys are missingگم شده out, if you haven'tنه doneانجام شده it yetهنوز.
204
592000
2000
اگر تا حالا اینکار را نکردید اون را از دست دادید.
10:19
It was very good, and I discoveredکشف شده I can make sculpturesمجسمه ها out of this,
205
594000
2000
این خیلی خوب بود، و کشف کردم که، در واقع به شکل متفاوتی ازش مجسمه می توان ساخت .
10:21
actuallyدر واقع, in differentناهمسان formsتشکیل می دهد.
206
596000
2000
این خیلی خوب بود، و کشف کردم که، در واقع به شکل متفاوتی ازش مجسمه می توان ساخت .
10:23
If you dryخشک them quickسریع, you can make, like, elephantsفیل ها and steersسرنشینان and stuffچیز,
207
598000
3000
اگر این را خشک کنید میتونید ازش فیل یا گاو بسازید، ولی همسرم اینا دوست نداشت چونکه می گندیدند ، بنابر این من این کار را متوقف کردم.
10:26
and my wifeهمسر didn't like these, because they moldقالب, so I had to stop that.
208
601000
3000
اگر این را خشک کنید میتونید ازش فیل یا گاو بسازید، ولی همسرم اینا دوست نداشت چونکه می گندیدند ، بنابر این من این کار را متوقف کردم.
10:29
So, I wentرفتی back to the computerکامپیوتر, and I boughtخریداری شد fiveپنج largeبزرگ friesسیب زمینی سرخ شده,
209
604000
4000
خُب دوباره به کامپوترم برگشتم، و پنج سیب زمینی سرخ کرده بزرگ خریدم و همه اونها را اسکن کردم. دنبال یه زمینه و موضوع برای غذا بودم.
10:33
and scannedاسکن شده them all. And I was looking for some kindنوع of foodغذا themeموضوع,
210
608000
5000
خُب دوباره به کامپوترم برگشتم، و پنج سیب زمینی سرخ کرده بزرگ خریدم و همه اونها را اسکن کردم. دنبال یه زمینه و موضوع برای غذا بودم.
10:38
and I wroteنوشت some softwareنرم افزار to automaticallyبطور خودکار layغیر روحانی out french-fryفرانسوی سرخ کردن imagesتصاویر.
211
613000
5000
و یه برنامه کامپوتری برای اینکه بصورت خودکار تصاویر سیب زمینی های سرخ کرده را روی سطحی بچیند را نوشتم.
10:43
And as a childکودک, I'd hearشنیدن that songترانه, you know,
212
618000
2000
و به عنوان یه بچه. میتونم این ترانه را که شما هم اونا میدونید، بشنوم،
10:45
"Oh, beautifulخوشگل, for spaciousبزرگ skiesآسمان, for amberکهربا wavesامواج of grainغلات,"
213
620000
4000
"آه ، زیبا یی ، برای آسمانهای فراخ و گسترده، برای موج غلات کهربایی،"
10:49
so I madeساخته شده this amberکهربا wavesامواج imageتصویر.
214
624000
2000
خُب من موج کهربایی غلات را درست کردم.
10:51
It's sortمرتب سازی of a Midwestغرب میانه cornfieldکوه نوردی out of frenchفرانسوی friesسیب زمینی سرخ شده.
215
626000
3000
این یه مزرعه ذرت در میانه غربی خارج از سیب زمینی سرخ کرده بیرون آمده
10:54
And alsoهمچنین, as a childکودک, I was the fattestچاقترین kidبچه in classکلاس,
216
629000
4000
همچنین به عنوان یه بچه، من چاق ترین بچه کلاس بودم
10:58
so I used to love Cheetosچیپس. Oh, I love Cheetosچیپس, yummyلذیذ.
217
633000
3000
من عاشق پفک نمکی بودم، ُه، من عاشق پفک نمکی هستم، خوشمزه
11:01
So, I wanted to playبازی with Cheetosچیپس in some way.
218
636000
2000
بنابر این میخواستم یه جوری با پفک نمکی هم بازی کنم.
11:03
I wasn'tنبود sure where to go with this. I inventedاختراع شده است Cheetoچیتو paintرنگ.
219
638000
4000
مطمئن نبود که با این به کجا میرسم. من رنگ پفک نمکی را اختراع کردم.
11:07
Cheetoچیتو paintرنگ is a very simpleساده way to paintرنگ with Cheetosچیپس.
220
642000
2000
رنگ پفک نمکی راه بسیار ساده رنگ کردن با پفک نمکیه.
11:09
(Laughterخنده)
221
644000
2000
( خنده تماشاگران)
11:11
I discoveredکشف شده that Cheetosچیپس are good, expressiveرسا materialمواد.
222
646000
3000
کشف کردم که این پفک نمکیها ماده خوبی پر معنیی هستند.
11:14
And with these Cheetosچیپس, I beganآغاز شد to think,
223
649000
2000
با این پفک نمکی ها ،شروع به فکر کردم
11:16
"What can I make with these Cheetosچیپس?"
224
651000
2000
"چه چیزی با این پفک نمکیها میتوان ساخت؟"
11:18
And so, I beganآغاز شد to crinkleلگد زدن up potatoسیب زمینی chipتراشه flecksانعقاد, and alsoهمچنین pretzelsگرز.
225
653000
4000
خُب شروع کردم به خلال و ورقه ورقه کردن سیب زمینها و چوب شورها کردم.
11:23
I was looking for some kindنوع of formفرم,
226
658000
2000
دنبال شکلی بودم و در نهایت ۱۰۰ تا پروانه سرخ کرده درست کردم. اونها را میبینید؟
11:25
and in the endپایان, I madeساخته شده 100 butter-friesکره سرخ شده. Do you get it?
227
660000
3000
دنبال شکلی بودم و در نهایت ۱۰۰ تا پروانه سرخ کرده درست کردم. اونها را میبینید؟
11:28
(Laughterخنده)
228
663000
2000
( خده تماشاگران)
11:30
And eachهر یک butter-fryکره سرخ شده is composedتشکیل شده of differentناهمسان piecesقطعات.
229
665000
3000
و هر یک از پروانه های سرخ کرده از قطعات مختلف تشکیل شده.
11:33
People askپرسیدن me how they make the antennaآنتن.
230
668000
3000
مردم از من میپرسند که چگونه آنتن بسازیم.
11:36
Sometimesگاهی, they find a hairمو in the foodغذا. That's my hairمو.
231
671000
2000
گاهی یه تار مو در غذا پیدا می کنند.
11:38
My hair'sمو cleanپاک کن -- it's okay.
232
673000
2000
موی من تمیز و مشگلی نداره.
11:40
I'm a tenuredمستاجر professorاستاد, whichکه meansبه معنای, basicallyاساسا, I don't have to work anymoreدیگر.
233
675000
3000
من یه پروفسور اجاره ای هستم، بدین معنی که من اساسا نباید کار کنم .
11:43
It's a strangeعجیب businessکسب و کار modelمدل. I can come into work everydayهر روز
234
678000
3000
این مدل عجیب غریبی از تجارته. میتونم هر روز به محل کارم برم و پنج برگ کاغذ را به هم منگنه کنم و این کار را با لته ام ( نوعی قهوه باشیر) شروع کنم.
11:46
and stapleاساسی fiveپنج piecesقطعات of paperکاغذ and just stareخیره شدن at it with my latteلاتین.
235
681000
3000
این مدل عجیب غریبی از تجارته. میتونم هر روز به محل کارم برم و پنج برگ کاغذ را به هم منگنه کنم و این کار را با لته ام ( نوعی قهوه باشیر) شروع کنم.
11:49
Endپایان of storyداستان.
236
684000
2000
این پایان داستانه.
11:51
(Laughterخنده)
237
686000
1000
( خنده تماشاگران)
11:52
But I realizedمتوجه شدم that life could be very boringحوصله سر بر,
238
687000
2000
اما متوجه شدم که این نوع زندگی خیلی کسل کننده، خُب من درباره زندگی فکر میکردم و متوجه دوربین عکاسیم شدم ---
11:54
so I've been thinkingفكر كردن about life, and I noticeاطلاع that my cameraدوربین --
239
689000
2000
اما متوجه شدم که این نوع زندگی خیلی کسل کننده، خُب من درباره زندگی فکر میکردم و متوجه دوربین عکاسیم شدم ---
11:56
my digitalدیجیتال cameraدوربین versusدر مقابل my carماشین, a very strangeعجیب thing.
240
691000
4000
دوربین عکاسی دیجیتالم در مقابل خودرو منه، چیز خیلی عجیبی.
12:01
The carماشین is so bigبزرگ, the cameraدوربین is so smallکوچک,
241
696000
2000
این خودرو خیلی گنده ، و دوربین خیلی کوچیکه، کتابچه راهنما دوربین از خودش خیلی بزرگتره.
12:03
yetهنوز the manualکتابچه راهنمای for the cameraدوربین is so much biggerبزرگتر than the carماشین manualکتابچه راهنمای.
242
698000
4000
این خودرو خیلی گنده ، و دوربین خیلی کوچیکه، کتابچه راهنما دوربین از خیلی بزرگتره از کتابچه راهنمای خودرو.
12:07
It doesn't make any senseاحساس.
243
702000
2000
این اصلا قابل فهم نبود.
12:09
(Laughterخنده)
244
704000
2000
( خنده تماشاگران)
12:11
So, I was in the Capeکیپ one time, and I typedتایپ شده the wordکلمه "simplicityسادگی,"
245
706000
3000
خُب یه بار در کیپ بودم و کلمه " سادگی"را تایپ کردم. و کشف کردم که این M. Night Shyamalan شیوه عجیبیه.
12:14
and I discoveredکشف شده, in this weirdعجیب و غریب, M. Night Shyamalanشیعلان way,
246
709000
3000
خُب یه بار در کیپ بودم و کلمه " سادگی"را تایپ کردم. و کشف کردم که این M. Night Shyamalan شیوه عجیبیه.
12:17
that I discoveredکشف شده [the] lettersنامه ها, M, I, T. You know the wordکلمه?
247
712000
3000
حروف M.I.T کشف کردم. شما کلمه را می شناسید؟
12:20
In the wordsکلمات "simplicityسادگی" and "complexityپیچیدگی," M, I, T occurبه وقوع پیوستن in perfectکامل sequenceتوالی.
248
715000
4000
در این کلمات" سادگی " و " پیچیده گی " ، M.I.T در توالی کامل رخ می دهد.
12:24
It's a bitبیت eerieعجیب و غریب, isn't it?
249
719000
2000
یه کمی ترسناکه اینطور نیست ؟
12:26
So, I thought, maybe I'll do this for the nextبعد twentyبیست yearsسالها or something.
250
721000
3000
خُب، فکر کردم، شاید من اینرا برای بیست سال آینده استفاده کنم.
12:29
And I wroteنوشت this bookکتاب, "The Lawsقوانین of Simplicityسادگی."
251
724000
2000
این کتاب را نوشتم،"قوانین سادگی "
12:31
It's a very shortکوتاه, simpleساده bookکتاب. There are tenده lawsقوانین and threeسه keysکلیدها.
252
726000
5000
این یه کتاب ساده و کوچیکه. این ده قانون و سه کلید داره.
12:36
The tenده lawsقوانین and threeسه keysکلیدها -- I won'tنخواهد بود go over them because that's why I have a bookکتاب,
253
731000
3000
ده قانون و سه کلید-- در این مورد صحبت نمیکنم برای اینه که کتاب را نوشتم، همچنین به همین دلیل که در وب بطور مجانی قرار میگیره.
12:39
and alsoهمچنین that's why it's on the Webوب for freeرایگان.
254
734000
2000
ده قانون و سه کلید-- در این مورد صحبت نمیکنم برای اینه که کتاب را نوشتم، همچنین به همین دلیل که در وب بطور مجانی قرار میگیره.
12:41
But the lawsقوانین are kindنوع of like sushiسوشی in a way: there are all kindsانواع.
255
736000
4000
اما این قوانین یه جوری مثل سوشی ( نوعی عذای ژاپنی) هستند: همه نوع از اونها هست.
12:45
In Japanژاپن, they say that sushiسوشی is challengingچالش برانگیز.
256
740000
2000
در ژاپن، اونها میگن سوشی چالش برانگیزه.
12:47
You know the uniیونی is the mostاکثر challengingچالش برانگیز, so numberعدد tenده is challengingچالش برانگیز.
257
742000
3000
میدونی که سوشی یونی چالش برانگیز ترینه ، عدد ده هم چالش برانگیزه.
12:50
People hateنفرت numberعدد tenده like they hateنفرت uniیونی, actuallyدر واقع.
258
745000
3000
مردم از عدد ده متنفرند مثل اینکه از سوشی یونی متنفرند.
12:53
The threeسه keysکلیدها are easyآسان to eatخوردن, so this is anagoآناگو, cookedپخته شده alreadyقبلا, so easyآسان to eatخوردن.
259
748000
4000
سه تا کلید آسون که خورده بشه، خُب این ماهی نانگو هست، از قبل پخته شده، و برای خوردن آسونه.
12:57
So enjoyلذت بردن your sushiسوشی mealوعده غذایی laterبعد, with the lawsقوانین of simplicityسادگی.
260
752000
5000
خُب از خوردن سوشی بعدا لذت ببرید، با قوانین سادگی.
13:02
Because I want to simplifyساده کردن them for you.
261
757000
2000
چونکه میخوام اینرا براتون ساده کنم.
13:04
Because that's what this is about. I have to simplifyساده کردن this thing.
262
759000
2000
زیرا همینه که هست.
13:06
So, if I simplifyساده کردن the lawsقوانین of simplicityسادگی,
263
761000
3000
خُب اگر من قانون سادگی را ساده کنم، من چیزی به نام کوکی در مقابل لباسشویی دارم.
13:09
I have what's calledبه نام the cookieکوکی versusدر مقابل laundryخشکشویی thing.
264
764000
3000
خُب اگر من قانون سادگی را ساده کنم، من چیزی به نام کوکی در مقابل لباسشویی دارم.
13:12
Anyoneهر کسی who has kidsبچه ها knowsمی داند that if you offerپیشنهاد a kidبچه
265
767000
2000
هر کسی که بچه دارد میدونه اگر به یه بچه پیشنهاد یه شرینی گُنده یا کوچیک بکنید، کدوم شیرینی را بچه انتخاب میکنه؟ بزرگه را.
13:14
a bigبزرگ cookieکوکی or a smallکوچک cookieکوکی,
266
769000
2000
هر کسی که بچه دارد میدونه اگر به یه بچه پیشنهاد یه شرینی گُنده یا کوچیک بکنید، کدوم شیرینی را بچه انتخاب میکنه؟ بزرگه را.
13:16
whichکه cookieکوکی are they going to take? The bigبزرگ cookieکوکی.
267
771000
3000
هر کسی که بچه دارد میدونه اگر به یه بچه پیشنهاد یه شرینی گُنده یا کوچیک بکنید، کدوم شیرینی را بچه انتخاب میکنه؟ بزرگه را.
13:19
You can say the smallکوچک cookieکوکی has Godivaخداحافظ chocolateشکلات bitsبیت in it,
268
774000
3000
شما میتونید بگید که کوچیکه شکلات گودیوا درش هست، اما این موثر واقع نمیشه. اونها بزرگه را میخواند.
13:22
but it doesn't work. They want the bigبزرگ cookieکوکی.
269
777000
3000
شما میتونید بگید که کوچیکه شکلات گودیوا درش هست، اما این موثر واقع نمیشه. اونها بزرگه را میخواند.
13:25
But if you offerپیشنهاد kidsبچه ها two pilesشمع ها of laundryخشکشویی to foldتا کردن,
270
780000
4000
اما اگر به بچه ها دو کپه لباس پیشنهاد کنید که آنها را تا کنند ، کدوم را انتخاب میکنند کوچیکه را یا بزرگه را؟
13:29
the smallکوچک pileشمع or the bigبزرگ pileشمع, whichکه will they chooseانتخاب کنید?
271
784000
3000
اما اگر به بچه ها دو کپه لباس پیشنهاد کنید که آنها را تا کنند ، کدوم را انتخاب میکنند کوچیکه را یا بزرگه را؟
13:32
Strangelyعجیب و غریب, not the bigبزرگ pileشمع. So, I think it's as simpleساده as this.
272
787000
5000
قویا، کپه بزرگتر نیست. بنابر این به نظرم این به همین سادگی هست که هست.
13:37
You know, when you want more, it's because you want to enjoyلذت بردن it.
273
792000
3000
میدونید که وقتی شما بیشتر میخواهید، که از اون لذت میبرید
13:40
When you want lessکمتر, it's because it's about work.
274
795000
3000
و وقتی کمتر میخواهید ، که کاره
13:43
And so, to boilجوشیدن it all down, simplicityسادگی is about livingزندگي كردن life
275
798000
4000
خُب برای اینکه همه را راحت کنیم، سادگی دربازه زندگی لذت بیشتر و رنج کمتر است.
13:47
with more enjoymentلذت بردن and lessکمتر painدرد.
276
802000
2000
خُب برای اینکه همه را راحت کنیم، سادگی دربازه زندگی لذت بیشتر و رنج کمتر است.
13:49
I think this is sortمرتب سازی of simpleساده more versusدر مقابل lessکمتر.
277
804000
2000
گمان میکنم این یه نوع سادگی بیشتر در مقابل کمتر سادگی است.
13:51
Basicallyاساسا, it always dependsبستگی دارد.
278
806000
2000
گمان میکنم این یه نوع سادگی بیشتر در مقابل کمتر سادگی است.
13:55
This bookکتاب I wroteنوشت because I want to figureشکل out life.
279
810000
2000
این کتاب را برای این نوشتم تا زندگی را بفهمم.
13:57
I love life. I love beingبودن aliveزنده است. I like to see things.
280
812000
2000
من عاشق زندگیم. و عاشق زنده بودنم. دوست دارم چیزها را ببینیم.
13:59
And so life is a bigبزرگ questionسوال, I think, in simplicityسادگی,
281
814000
2000
خُب فکر میکنم زندگی یه سوال بزرگ از سادگیست، چونکه شما سعی میکنی زندگیت را ساده کنی.
14:01
because you're tryingتلاش کن to simplifyساده کردن your life.
282
816000
3000
خُب فکر میکنم زندگی یه سوال بزرگ از سادگیست، چونکه شما سعی میکنی زندگیت را ساده کنی.
14:04
And I just love to see the worldجهان. The worldجهان is an amazingحیرت آور placeمحل.
283
819000
3000
من فقط دوست دارم که دنیا را تماشا کنم. دنیا جای فوق العاده ایست.
14:07
By beingبودن at TEDTED, we see so manyبسیاری things at one time.
284
822000
2000
با بودن در تد، ما چیزهای زیادی را در یک زمان میبینیم.
14:10
And I can't help but enjoyلذت بردن looking at everything in the worldجهان.
285
825000
4000
من نمیتونم کمک کنم ولی میتونم به همه چیز در دنیا نگاه کنم.
14:14
Like everything you see, everyهرکدام time you wakeاز خواب بیدار up.
286
829000
2000
مثل همه چیزهایی که شما میبینید، هر زمان که از خواب بیدار میشین.
14:16
It's suchچنین a joyشادی to sortمرتب سازی of experienceتجربه everything in the worldجهان.
287
831000
4000
چنین شادی از تجربه کردن همه چیز در دنیاست.
14:20
From everything from a weirdعجیب و غریب hotelهتل lobbyلابی,
288
835000
2000
از همه چیز، از سرسرای عجیب غریب یک مهمانخانه، نوار پلاستیکی دور پنجره،
14:22
to Saranساران wrapبسته بندی کردن placedقرار داده شده over your windowپنجره,
289
837000
3000
از همه چیز، از سرسرای عجیب غریب یک مهمانخانه، نوار پلاستیکی دور پنجره،
14:25
to this momentلحظه where I had my roadجاده in frontجلوی of my houseخانه pavedپیچ خورده darkتاریک است blackسیاه,
290
840000
4000
لحظه ای که جلو خونه ام جاده اسفالت سیاه رنگ دارم،و پروانه سفید رنگ روی زمین نشسته و زیر نور خورشید میمیرد.
14:29
and this whiteسفید mothپروانه was sittingنشسته there dyingدر حال مرگ in the sunآفتاب.
291
844000
3000
لحظه ای که جلو خونه ام جاده اسفالت سیاه رنگ دارم،و پروانه سفید رنگ روی زمین نشسته و زیر نور خورشید میمیرد.
14:32
And so, this wholeکل thing has struckرخ داد me as excitingهیجان انگیز to be here,
292
847000
4000
خُب همه این چیزها بودن مرا برای اینجا بودن هیجان زده میکنه زیرا که زندگی محدوده.
14:36
because life is finiteمحدود.
293
851000
2000
خُب همه این چیزها بودن مرا برای اینجا بودن هیجان زده میکنه زیرا که زندگی محدوده.
14:38
This was givenداده شده to me by the chairmanرئيس of Shiseidoشیشیو.
294
853000
3000
این را رئیس شیسدو ( شرکتی تولید کنند لوازم آرایش) به من داد.
14:41
He's an expertکارشناس in agingپیری. This horizontalافقی axisمحور is how oldقدیمی you are --
295
856000
3000
او متخصص پیریست. محور افقی سن شماست-- ۲۲ ساله - ۲۴ ساله ، ۷۴ سال ۹۶ سالگی--
14:44
twelveدوازده yearsسالها oldقدیمی, twenty-fourبیست و چهار yearsسالها oldقدیمی, seventy-fourهفتاد و چهار, ninety-sixنود و شش yearsسالها oldقدیمی --
296
859000
4000
او متخصص پیریست. محور افقی سن شماست-- ۲۲ ساله - ۲۴ ساله ، ۷۴ سال ۹۶ سالگی--
14:48
and this is some medicalپزشکی dataداده ها. So, brainمغز strengthاستحکام increasesافزایش up to 60,
297
863000
6000
و این اطلاعات پزشکی است. قدرت مغزی تا ۶۰ درصد افزایش می یابد، و پس از این ۶۰ درصد،
14:54
and then after 60, it sortمرتب سازی of goesمی رود down. Kindنوع of depressingافسرده in a way.
298
869000
4000
و بعداز شصت سال، قدرت مغزی شما پائین می یاد . این جوری ناامید کننده است. و اگر به قدرت بدنیتون هم نگاه کنید ( همین طور است).
14:58
Alsoهمچنین, if you look at your physicalفیزیکی strengthاستحکام.
299
873000
2000
و بعداز شصت سال، قدرت مغزی شما پائین می یاد . این جوری ناامید کننده است. و اگر به قدرت بدنیتون هم نگاه کنید ( همین طور است).
15:00
You know, I have a lot of cockyاز خود راضی freshmenتازه واردان at MITMIT, so I tell them,
300
875000
3000
میدونید که من تعداد زیادی دانشجوی سال اولی از خود راضی درMIT دارم، خُب من بهشون میگم
15:03
"Oh, your bodiesبدن are really gettingگرفتن strongerقوی تر and strongerقوی تر,
301
878000
3000
" اه ، بدن شما قوی و قوی تر میشه،
15:06
but in your lateدیر است twentiesبیست ساله and mid-thirtiesاواسط سی سالگی, cellsسلول ها, they dieمرگ."
302
881000
3000
اما در اواخر بیست سالگی و اواسط سی سالگی سلولهای شما شروع به مردن میکنند."
15:09
OK. It getsمی شود them to work harderسخت تر, sometimesگاه گاهی.
303
884000
3000
بسیار خوب. این باعث این میشه که اونها سخت تر کار کنند.
15:12
And if you have your visionچشم انداز, visionچشم انداز is interestingجالب هست.
304
887000
3000
اگر شما بصیرت داشته باشید. بصیرت بسیار جالبه.
15:15
As you ageسن from infantنوزاد ageسن, your visionچشم انداز getsمی شود better,
305
890000
4000
همانطور که شما از نوزادی سن میگیرید، بصیرت و دید شما بهتر می شود،
15:19
and maybe in your lateدیر است teensنوجوانان, earlyزود twentiesبیست ساله, you're looking for a mateرفیق,
306
894000
3000
و شاید اواخر نوجوانی و یا اوایل دهه بیست سالگیتان شما دنبال یه زوج بگردید،
15:22
and your visionچشم انداز goesمی رود after that.
307
897000
2000
و بصیرت شما بعد از اون از بین میره.
15:24
(Laughterخنده)
308
899000
3000
( خنده تماشا گران)
15:28
Your socialاجتماعی responsibilityمسئوليت is very interestingجالب هست.
309
903000
2000
مسئولیت اجتماعی شما بسیار جالبه.
15:30
So, as you get olderمسن تر, you mayممکن است, like, have kidsبچه ها, whateverهر چه.
310
905000
3000
همانطور که مُسن تر میشوید شاید شما مثلا بچه دار بشید.
15:33
And then the kidsبچه ها graduateفارغ التحصیل, and you have no responsibilityمسئوليت any more --
311
908000
4000
سپس بچه ها از مدرسه فارغ التحصیل میشوند، و دیگه شما مسئولیتی ندارید--- این هم بسیار خوبه.
15:37
that's very good, too.
312
912000
2000
سپس بچه ها از مدرسه فارغ التحصیل میشوند، و دیگه شما مسئولیتی ندارید--- این هم بسیار خوبه.
15:39
But if any of you people askپرسیدن,
313
914000
2000
اما اگر یکی از شما بپرسه،" واقعا چه چیزی بالا میره؟ آیا چیزی افزایش می یابه؟ میدونی بخش مثبت این چیه؟ ؛ من فکر می کنم خرد است که همواره افزایش یافته و بالا میرود.
15:41
"What actuallyدر واقع goesمی رود up? Does anything go up?
314
916000
2000
اما اگر یکی از شما بپرسه،" واقعا چه چیزی بالا میره؟ آیا چیزی افزایش می یابه؟ میدونی بخش مثبت این چیه؟ ؛ من فکر می کنم خرد است که همواره افزایش یافته و بالا میرود.
15:43
What's the positiveمثبت partبخشی of this, you know?" I think wisdomحکمت always goesمی رود up.
315
918000
3000
اما اگر یکی از شما بپرسه،" واقعا چه چیزی بالا میره؟ آیا چیزی افزایش می یابه؟ میدونی بخش مثبت این چیه؟ ؛ من فکر می کنم خرد است که همواره افزایش یافته و بالا میرود.
15:46
I love these eighty-year-oldهشتاد و یک ساله, ninety-year-oldنود و یک ساله guys and womenزنان.
316
921000
3000
من عاشق نود ساله ها هستم .مردان و زنان نود ساله.
15:49
They have so manyبسیاری thoughtsاندیشه ها, and they have so much wisdomحکمت,
317
924000
2000
آنها اندیشه و افکار بسیاری دارندو خرد بسیار بالایی دارند،
15:51
and I think -- you know, this TEDTED thing, I've come here.
318
926000
2000
گمان کنم که آمدن در تد سعادتی برای من بود. من اینجا آمده ام برای خرد و فرزانگی.
15:53
And this is the fourthچهارم time, and I come here for this wisdomحکمت, I think.
319
928000
4000
گمان کنم که آمدن در تد سعادتی برای من بود. من اینجا آمده ام برای خرد و فرزانگی.
15:57
This wholeکل TEDTED effectاثر, it sortمرتب سازی of upsیو پی اس your wisdomحکمت, somehowبه نحوی.
320
932000
4000
اثرتد نوعی ذخیره انرژی برای خرد و فرزانگی شماست.
16:01
And I'm so gladخوشحالم to be here, and I'm very gratefulسپاسگزار to be here, Chrisکریس.
321
936000
3000
و من بسیار خوشحال وسپاسگزارم که اینجا هستم، کریس.
16:04
And this is an amazingحیرت آور experienceتجربه for me as well.
322
939000
2000
این تجربه بسیار فوق العاده ای برای من بود.
Translated by soheila Jafari
Reviewed by Hamid Shafiezadeh

▲Back to top

ABOUT THE SPEAKER
John Maeda - Artist
John Maeda, the former president of the Rhode Island School of Design, is dedicated to linking design and technology. Through the software tools, web pages and books he creates, he spreads his philosophy of elegant simplicity.

Why you should listen

When John Maeda became president of the legendary Rhode Island School of Design (RISD) in 2008, he told the Wall Street Journal, "Everyone asks me, 'Are you bringing technology to RISD?' I tell them, no, I'm bringing RISD to technology."

In his fascinating career as a programmer and an artist, he's always been committed to blurring the lines between the two disciplines. As a student at MIT, studying computer programming, the legendary Muriel Cooper persuaded him to follow his parallel passion for fine art and design. And when computer-aided design began to explode in the mid-1990s, Maeda was in a perfect position at the MIT Media Lab to influence and shape the form, helping typographers and page designers explore the freedom of the web.

Maeda is leading the "STEAM" movement--adding an "A" for Art to the education acronym STEM (Science, Technology, Engineering, and Math)--and experiencing firsthand the transformation brought by social media. After leaving his post as RISD's president, Maeda is turning his attention to Silicon Valley, where is is working as a Design Partner for Kleiner, Perkins, Caulfield and Byers. He is also consulting for eBay, where he is the chair of the Design Advisory Board.

More profile about the speaker
John Maeda | Speaker | TED.com