ABOUT THE SPEAKER
Philippe Starck - Designer
Philippe Starck designs deluxe objects and posh condos and hotels around the world. Always witty and engaged, he takes special delight in rethinking everyday objects.

Why you should listen

Philippe Starck is a legend of modern design. He's known for his luxurious hotels and boites around the world -- notably the Peninsula Hotel restaurant in Hong Kong, the Teatron in Mexico, the Hotel Delano in Miami, the Mondrian in Los Angeles, the Asia de Cuba restaurant in New York -- designing the total environment from layout to furniture to linens.

But he has made perhaps his most permanent mark on design through his bold reworkings of everyday objects. In reimagining and rethinking the quotidian, he has produced some of the iconic shapes of the 20th century, including his leggy chrome juice squeezer , the reimagined Emeco aluminum chairs, and the witty Louis Ghost polycarbonate fauteuil.

When Starck turns his bold vision toward a chair, a shoe, a toothbrush, it's clear he thinks deeper than the glossy surface.

More profile about the speaker
Philippe Starck | Speaker | TED.com
TED2007

Philippe Starck: Design and destiny

افکار عمیق فیلیپ استارک در مورد طراحی

Filmed:
2,258,179 views

طراح صنعتی - " فیلیپ استارک" - بدون نشان دادن هیچ تصویر جذابی، در مدت ۱۸ دقیقه سعی‌ می‌کند به لایه‌های‌ اساسی‌ این بحث دست پیدا کند که: " چرا طراحی ؟" - همه با دقت به این پاسخ تمام عیار گوش می‌کنیم، خواه جزو گروه انسانهای باهوش باشیم و یا نباشیم.
- Designer
Philippe Starck designs deluxe objects and posh condos and hotels around the world. Always witty and engaged, he takes special delight in rethinking everyday objects. Full bio

Double-click the English transcript below to play the video.

00:12
You will understandفهمیدن nothing with my typeتایپ کنید of Englishانگلیسی.
0
0
5000
احتمالا شما چیزی از انگلیسی حرف زدن من نخواهید فهمید !
00:17
It's good for you because you can have a breakزنگ تفريح after all these fantasticخارق العاده people.
1
5000
9000
و البته این خیلی‌ هم بد نیست...چون لااقل می‌تونین بعد از این همه آدمهای استثنایی‌ که صحبت کردند یه کمی‌ استراحت کنین
00:26
I mustباید tell you I am like that, not very comfortableراحت,
2
14000
5000
به هر حال این رو باید بگم که الان احساس راحتی‌ نمیکنم
00:31
because usuallyمعمولا, in life, I think my jobکار is absolutelyکاملا uselessبلا استفاده.
3
19000
6000
چرا که معمولاً در زندگی‌ روزمره احساس می‌کنم ... شغل من کاملا بی‌ فایده هست
00:37
I mean, I feel uselessبلا استفاده.
4
25000
4000
در واقع منظورم اینه که احساس به درد نخور بودن می کنم !
00:41
Now after Carolynکارولین, and all the other guys, I feel like shitگریه.
5
29000
7000
مخصوصاً الان ، بعد از کارولین (سخنران قبلی‌) و بقیه دوستانی که صحبت کردند،احساس مزخرف بودن می کنم!
00:49
And definitivelyقطعا, I don't know why I am here,
6
37000
7000
و اگه بخوام دقیق‌تر بگم ،اصلا نمیدونم من اینجا چیکار می کنم!
00:56
but -- you know the nightmareکابوس you can have, like you are an impostorفساد,
7
44000
4000
این شبیه به همون کابوسی میمونه که مثلا شما به یک صحنه اپرا می‌‌رسید،
01:00
you arriveرسیدن at the operaاپرا, and they pushفشار دادن you, "You mustباید singآواز خواندن!"
8
48000
4000
به شما تلقین می‌شه که خواننده هستید و میگن که "حالا باید آواز بخونید!"
01:04
I don't know. (Laughterخنده)
9
52000
2000
نمی‌ دونم ، به هر حال...
01:07
So, so, because I have nothing to showنشان بده, nothing to say,
10
55000
9000
به خاطر اینکه من هیچی‌ ندارم به شما نشون بدم، و هیچ‌ چیزی ندارم که بگم ...
01:16
we shallباید try to speakصحبت about something elseچیز دیگری.
11
64000
3000
بهتره که سعی‌ کنیم در مورد موضوعات دیگه‌ای صحبت کنیم!
01:20
We can startشروع کن, if you want, by understandingدرك كردن --
12
68000
3000
اگه مایل هستین شروع کنیم ....این چیزایی‌ که میگم به عنوان شروع هست و ...
01:23
it's just to startشروع کن, it's not interestingجالب هست, but -- how I work.
13
71000
5000
اصلا موضوع جالبی‌ نیست اما خوب دیگه...کار من این جوریه !
01:28
When somebodyکسی comesمی آید to me and askپرسیدن for what I am knownشناخته شده,
14
76000
7000
وقتی‌ کسی‌ مراجعه میکنه به من - به خاطره همون تخصصی که به اون معروف هستم - و سفارشی میده ...
01:35
I mean, yes, lemonلیمو squeezerفشردن, toiletتوالت brushقلم مو, toothpickخلال دندان, beautifulخوشگل toiletتوالت seatsصندلی ها,
15
83000
9000
باز منظورم همون‌هایی‌ هست که میدونیم ...وسیلهٔ آب پرتغال گیری،برس توالت، خلال دندون، یه کاسه توالت شیک...
01:44
and why not -- a toothbrushمسواک?
16
92000
2000
و یا حتي یه مسواک.
01:46
I don't try to designطرح the toothbrushمسواک.
17
94000
5000
من نمیرم شروع کنم که یه مسواک طراحی کنم
01:51
I don't try to say, "Oh, that will be a beautifulخوشگل objectشی," or something like that.
18
99000
3000
من نمیگم که " خوب! این حتما یه محصول خیلی‌ شیک می‌شه !"
01:54
That doesn't interestعلاقه me.
19
102000
1000
این هیچ جذابیتی واسه من نداره....
01:55
Because there is differentناهمسان typesانواع of designطرح.
20
103000
3000
به خاطر اینکه روشهای مختلفی‌ برای طراحی وجود داره
01:58
The one, we can call it the cynicalبدبینانه designطرح,
21
106000
5000
یکی‌ از اونها که ما اسمش رو میذاریم طراحی سینیکال (Cynical Design)
02:03
that meansبه معنای the designطرح inventedاختراع شده است by Raymondریموند LoewyLoewy in the '50s,
22
111000
3000
روش طراحی که ریموند لویی (Raymond Loewy) در دهه ۵۰ میلادی پایه گذار اون بود
02:06
who said, what is uglyزشت is a badبد saleفروش, laلا laideurlaideur seس vendبرادر malمال, whichکه is terribleوحشتناک.
23
114000
7000
که‌ گفته "هر چیزی که زشت باشه ، کسی‌ نمیخره ؟" این کاملا اشتباهه...
02:13
It meansبه معنای the designطرح mustباید be just the weaponسلاح for marketingبازار یابی,
24
121000
5000
معنی‌ این حرف این می‌شه که طراحی فقط قراره مشکلات بازاریابی رو حل کنه ...
02:18
for producerتهيه كننده to make productتولید - محصول more sexyسکسی, like that,
25
126000
4000
مثل این هست که فرض کنیم اگه برای یک تولید کننده محصولی با جذابیت جنسی‌ طراحی کنیم ...
02:22
they sellفروش more: it's shitگریه, it's obsoleteمنسوخ شده, it's ridiculousمسخره.
26
130000
4000
فروش بالایی‌ خواهد داشت ! این حرف مزخرفیه ...این کارا دیگه جواب نمیده ...مسخره است.
02:26
I call that the cynicalبدبینانه designطرح.
27
134000
3000
پس من اسمش رو میذارم Cynical Design
02:30
After, there is the narcissisticنارسیسیستی designطرح:
28
138000
5000
از طرف دیگه طراحی خود شیفته وجود داره...
02:35
it's a fantasticخارق العاده designerطراح who designsطرح ها only for other fantasticخارق العاده designersطراحان. (Laughterخنده)
29
143000
4000
که در این روش یک طراح خود شیفته محصولی رو طراحی میکنه برای بقیه طراحان خودشیفته!
02:42
After, there is people like me, who try to deserveسزاوار to existوجود دارد,
30
150000
6000
در کنار این طراحان ، کسانی‌ هم هستن مثل من که سعی‌ می‌کنن خودی نشون بدن.
02:48
and who are so ashamedشرمنده to make this uselessبلا استفاده jobکار, who try to do it in anotherیکی دیگر way,
31
156000
8000
کسانی‌ که نمیخوان این شغل رو بی‌ فایده نشون بدن و سعی‌ می‌کنن راه دیگه‌ای رو امتحان کنن.
02:56
and they try, I try, to not make the objectشی for the objectشی but for the resultنتيجه,
32
164000
7000
اونها سعی‌ می‌کنن، و من هم تلاش خودم رو می‌کنم نه برای اینکه محصولی بسازم که فقط محصول باشه، بلکه برای نتیجهٔ اون...
03:03
for the profitسود for the humanانسان beingبودن, the personفرد who will use it.
33
171000
5000
که به نوع بشر سود برسونه، به کسی‌ که از اون محصول استفاده خواهد کرد.
03:08
If we take the toothbrushمسواک -- I don't think about the toothbrushمسواک.
34
176000
5000
اگه همون مسواک رو در نظر بگیریم -- من در مورد خود مسواک فکر نمیکنم.
03:13
I think, "What will be the effectاثر of the brushقلم مو in the mouthدهان?"
35
181000
5000
من فکر می‌کنم که: " این برس چه تأثیری در دهان خواهد داشت ؟"
03:18
And to understandفهمیدن what will be the effectاثر of the toothbrushمسواک in the mouthدهان,
36
186000
5000
و این مطلب رو درک کنم که "تاثیر این مسواک در دهان چیه"
03:23
I mustباید imagineتصور کن: Who ownsمالک است this mouthدهان?
37
191000
3000
من باید در نظر بگیرم که : "صاحب این دهان چه کسی‌ هست ؟"
03:27
What is the life of the ownerصاحب of this mouthدهان? In what societyجامعه [does] this guy liveزنده?
38
195000
6000
"این آدم چه جور زندگی‌ داره؟ " ، "در چه جامعه‌یی زندگی‌ میکنه؟"
03:33
What civilizationتمدن createsایجاد می کند this societyجامعه?
39
201000
4000
"این جامعه رو چه تمدنی ساخته ؟"
03:38
What animalحیوانات speciesگونه ها createsایجاد می کند this civilizationتمدن?
40
206000
4000
"چه جور جانورانی در شکل گیری این تمدن نقش داشتن ؟!"
03:42
When I arriveرسیدن -- and I take one minuteدقیقه, I am not so intelligentباهوش - هوشمند --
41
210000
5000
حالا اگه من بیام -- و مثلا در یک دقیقه بخوام همهٔ این چیزها رو بررسی کنم ، مطمئناً من آدم با هوشی نیستم !
03:47
when I arriveرسیدن at the levelسطح of animalحیوانات speciesگونه ها, that becomesتبدیل می شود realواقعی interestingجالب هست.
42
215000
5000
وقتی‌ من به بخش انواع جانوران تمدن ساز میرسم، این خودش بخش خیلی‌ جالبی‌ می‌شه .
03:52
Me, I have strictlyموکدا no powerقدرت to changeتغییر دادن anything.
43
220000
4000
و من میدونم که به هیچ وجه این قدرت رو ندارم که چیزی رو عوض کنم
03:57
But when I come back, I can understandفهمیدن why I shallباید not do it,
44
225000
5000
اما وقتی‌ به گذشته نگاه می‌کنم ، میتونم درک کنم که چرا نمی‌شه این کار رو کرد.
04:02
because todayامروز to not do it, it's more positiveمثبت than do it, or how I shallباید do it.
45
230000
8000
برای اینکه در دنیای امروز سعی‌ نکردن برای ایجاد تغییر خیلی‌ بهتر از سعی‌ کردن برای تغییر هست !
04:10
But to come back, where I am at the animalحیوانات speciesگونه ها, there is things to see.
46
238000
7000
حالا برگردیم به همون زمان میمون‌های تمدن ساز ...یه چیزایی‌ رو باید در نظر گرفت.
04:17
There is things to see, there is the bigبزرگ challengeچالش.
47
245000
3000
یکی‌ از اونها که خیلی‌ مشکل بزرگی‌ هم هست ....
04:20
The bigبزرگ challengeچالش in frontجلوی of us.
48
248000
3000
و ما با این مشکل بزرگ روبرو هستیم که ...
04:23
Because there is not a humanانسان productionتولید
49
251000
4000
هیچ محصول ساختهٔ دست بشر وجود نداره.
04:27
whichکه existsوجود دارد outsideخارج از of what I call "the bigبزرگ imageتصویر."
50
255000
5000
تنها چیزی که وجود داره ...من اسمش رو میذارم "تصور بی‌انتها "
04:32
The bigبزرگ imageتصویر is our storyداستان, our poetryشعر, our romanticismعاشقانه.
51
260000
5000
این تصور همون تاریخ ماست...همون ادببیات ماست...همون رمانتیسیزم ماست...
04:37
Our poetryشعر is our mutationجهش, our life.
52
265000
4000
این فرهنگ و ادبیات است که باعث دگر گونی ما شده و زندگی‌ امروز ما رو ساخته.
04:42
We mustباید rememberیاد آوردن, and we can see that in any bookکتاب of my sonفرزند پسر of 10 yearsسالها oldقدیمی,
53
270000
5000
ما باید به خاطر داشته باشیم- همون طور که در همهٔ کتابای پسر ۱۰ سالهٔ منم هست-
04:47
that life appearsظاهر می شود fourچهار billionبیلیون yearsسالها agoپیش, around -- fourچهار billionبیلیون pointنقطه two?
54
275000
8000
که حیات روی زمین چیزی در حدود ۴ میلیارد سال پیش شکل گرفته ...شاید هم ۴ میلیارد و ۲۰۰ میلیون سال
04:55
Voiceصدای offstageخارج از منزل: Fourچهار pointنقطه fiveپنج.
55
283000
1000
( صدای یکی‌ از حضار ) ۴ میلیارد و پانصد
04:56
Yes, pointنقطه fiveپنج, OK, OK, OK! (Laughterخنده) I'm a designerطراح,
56
284000
5000
آره همون...درسته، درسته، من فقط یه طراحم!
05:01
that's all, of Christmasکریسمس giftsهدیه.
57
289000
2000
خلاصه منظور همون ! این هم جزئی از هدیه‌های کریسمس!
05:04
And before, there was this soupسوپ, calledبه نام "soupeسوپ primordialeابتدایی,"
58
292000
5000
و قبل از اون ، فقط مایع‌ حیات بود که بهش میگیم <<مایع‌ اولیه>>
05:09
this first soupسوپ -- bloopلکه دار bloopلکه دار bloopلکه دار --
59
297000
3000
این مایع‌ اولیه همین جور می‌جوشید بلوپ بلوپ بلوپ ...
05:13
sortمرتب سازی of dirtyکثیف mudگل و لای, no life, nothing.
60
301000
3000
کلی‌ از لجن کثیف ، بدون اثری از زندگی‌ ، هیچی‌...
05:16
So then -- pshoo-shoopshoo shoo -- lightningرعد و برق -- pshoopshoo -- arriveرسیدن --
61
304000
4000
و ناگهان ....فششششش...رعد و برق....فششششش...سر رسید
05:20
pshoo-shoopshoo shoo -- makesباعث می شود life -- bloopلکه دار bloopلکه دار -- and that diesمیمیرد.
62
308000
3000
همون فششششش برای ما زندگی‌ ساخت و در عوض جای اون بلوپ بلوپ رو گرفت!
05:23
Some millionمیلیون yearsسالها after -- pshoo-shoopshoo shoo, bloop-bloopشکسته -- ahآه, wakeاز خواب بیدار up!
63
311000
5000
چند میلیون سال بعد از اون فششششش و بلوپ بلوپ -- فصل بیداری رسید...
05:28
At the endپایان, finallyسرانجام, that succeedsموفق می شود, and life appearsظاهر می شود.
64
316000
6000
و در نهایت این تلاشها جواب داد و زندگی‌ آغاز شد.
05:34
We was so, so stupidاحمق. The mostاکثر stupidاحمق bacteriaباکتری ها.
65
322000
7000
و ما در ابتدا بسیار کودن بودیم....مشتی از باکتری‌های کودن !
05:41
Even, I think, we copyکپی کنید our way to reproduceتکثیر, you know what I mean,
66
329000
5000
و حتا من فکر می‌کنم که الان هم برای باز تولید از همون روش استفاده می‌کنیم ! میدونین که من چی‌ میگم نه ؟
05:46
and something of -- oh no, forgetفراموش کردن it.
67
334000
3000
و یه چیزای از ... -‌ای وای ، ولش کن اصلا !
05:49
After, we becomeتبدیل شدن به a fishماهی; after, we becomeتبدیل شدن به a frogقورباغه;
68
337000
6000
خلاصه...ما تبدیل به ماهی‌ شدیم...بعدش شدیم قورباغه...
05:55
after, we becomeتبدیل شدن به a monkeyمیمون; after, we becomeتبدیل شدن به what we are todayامروز: a super-monkeyفوق العاده میمون,
69
343000
7000
بعد از اون به میمون تغییر شکل دادیم و بعد هم به چیزی که امروز هستیم : میمون پیشرفته !
06:02
and the funسرگرم کننده is, the super-monkeyفوق العاده میمون we are todayامروز, is at halfنیم of the storyداستان.
70
350000
6000
و قسمت جالب داستان این هست که این میمون پیشرفته فقط نیمی از تاریخ رو پوشش میده
06:09
Can you imagineتصور کن? From that stupidاحمق bacteriaباکتری ها to us,
71
357000
4000
می‌تونین تصور کنین ؟ از اون باکتری‌های احمق تا ما !
06:13
with a microphoneمیکروفون, with a computerکامپیوتر, with an iPodآی پاد: fourچهار billionبیلیون yearsسالها.
72
361000
6000
با میکروفن ، با کامپیوتر ، با آیپاد --- ۴ میلیارد سال !
06:19
And we know, and especiallyبه خصوص Carolynکارولین knowsمی داند, that when the sunآفتاب will implodeادموند,
73
367000
8000
ما این مطلب رو میدونیم ، و البته کارولین (سخنران قبلی‌ ) بهتر می‌دونه وقتی‌ خورشید به مرز انفجار برسه،
06:27
the earthزمین will burnسوزاندن, explodeمنفجر شود, I don't know what,
74
375000
4000
زمین هم خواهد سوخت ، یا شاید منفجر بشه ، من نمیدونم کدومش !
06:31
and this is scheduledبرنامه ریزی شده for fourچهار, fourچهار billionبیلیون yearsسالها?
75
379000
4000
و آیا این میتونه نتیجهٔ برنامه ریزی اون ۴ میلیارد سال باشه؟
06:35
Yes, she said, something like that. OK, that meansبه معنای we are at halfنیم of the storyداستان.
76
383000
6000
ایشون گفت هست! یا یه چیزی تو همین مایه ها...قبول. معنیش این می‌شه که ما نیمه یی از تاریخ هستیم.
06:41
Fantasticخارق العاده! It's a beautyزیبایی!
77
389000
3000
فوق‌العاده است...نهایت زیبایی !
06:44
Can you imagineتصور کن? It's very symbolicنمادین.
78
392000
2000
اصلا می‌تونین تصور کنین ؟ خیلی‌ سمبلیکه!
06:46
Because the bacteriaباکتری ها we was had no ideaاندیشه of what we are todayامروز.
79
394000
5000
چون ما وقتی‌ باکتری بودیم هیچ تصوری نداشتیم که امروز به چه چیز قراره تبدیل بشیم
06:51
And todayامروز, we have no ideaاندیشه of what we shallباید be in fourچهار billionبیلیون yearsسالها.
80
399000
6000
و حالا امروز هم نمیتونیم تصوری داشته باشیم که ۴ میلیارد ساله دیگه چه جوری خواهیم بود.
06:57
And this territoryقلمرو is fantasticخارق العاده.
81
405000
3000
و کلا این بحث فوق العاده‌ای هست
07:00
That is our poetryشعر. That is our beautifulخوشگل storyداستان.
82
408000
5000
این تمام مایه افتخار ماست...این داستان زیبای ماست...
07:05
It's our romanticismعاشقانه. Mu-ta-tionتعطیلات. We are mutantsجهش.
83
413000
5000
این همون رویا پروری‌ ماست . دگرگونی . ما تغییر یافته هستیم.
07:10
And if we don't deeplyعمیقا understandفهمیدن, if we don't integrateادغام کردن that we are mutantsجهش,
84
418000
7000
و اگه ما کاملا درک نکنیم ، اگه ما نپذیریم که ما تغییر یافته هستیم ،
07:17
we completelyبه صورت کامل missاز دست دادن the storyداستان.
85
425000
2000
به طور حتم کل داستان رو درک نخواهیم کرد.
07:20
Because everyهرکدام generationنسل thinksفکر می کند we are the finalنهایی one.
86
428000
4000
به این دلیل که هر نسلی تصور میکنه که خودش آخرین هست
07:24
We have a way to look at Earthزمین like that, you know,
87
432000
3000
شما میدونین که نگرشی به دنیا وجود داره شبیه به این که :
07:27
"I am the man. The finalنهایی man.
88
435000
4000
"من نوع بشر هستم ، کمال مطلق "
07:31
You know, we mutateجهش duringدر حین fourچهار billionبیلیون yearsسالها before, but now, because it's me, we stop. Finفین. (Laughterخنده)
89
439000
6000
"درسته که ما در طی‌ این ۴ میلیارد سال دگرگون شدیم ، اما حالا ، چون به من رسیده ، همه‌ چیز تعطیل ! تمام !"
07:37
For the endپایان, for the eternityابدیت, it is one with a redقرمز jacketژاکت."
90
445000
6000
"برای این پایان ، برای این نهایت ، یکی‌ همینجا ایستاده ، با ژاکت قرمز !"
07:43
Something like that. I am not sure of that. (Laughterخنده)
91
451000
5000
یا یه چیزی تو همین مایه . خیلی‌ مطمئن نیستم !
07:48
Because that is our intelligenceهوش of mutationجهش and things like that.
92
456000
6000
به خاطر اینکه این تمام درک ما هست از دگرگونی و چیزهایی شبیه به این.
07:54
There is so manyبسیاری things to do; it's so freshتازه.
93
462000
4000
کلی‌ کار هست برای انجام دادن ، این یکی‌ خیلی‌ تازه است.
07:58
And here is something: nobodyهيچ كس is obligedموظف است to be a geniusنابغه,
94
466000
8000
بعضی‌ هاش رو من میگم : هیچ کس مجبور نیست خیلی‌ باهوش باشه !
08:06
but everybodyهمه is obligedموظف است to participateشرکت کردن.
95
474000
3000
اما همه وظیفه دارن لااقل براش سعی‌ کنن
08:09
And to participateشرکت کردن, for a mutantجهش یافته, there is a minimumکمترین of exerciseورزش, a minimumکمترین of sportورزش.
96
477000
7000
و برای این تلاش ، برای یک تغییر یافته ، یه حد اقلی از تمرین هست، یه حد اقلی از تلاش هست.
08:16
We can say that.
97
484000
2000
که الان در موردش حرف می‌زنیم
08:18
The first, if you want -- there is so manyبسیاری --
98
486000
2000
اول از همه ، البته اگه بخواین - کلی‌ راه‌های دیگه هم هست -
08:20
but one whichکه is very easyآسان to do, is the dutyوظیفه of visionچشم انداز.
99
488000
6000
اما راهی‌ که از همه آسونتر هست اینه : ماموریت بصری
08:26
I can explainتوضیح you. I shallباید try.
100
494000
2000
من می‌تونم توضیح بیشتری بدم ، باید سعی‌ خودم رو بکنم ...
08:29
If you walkراه رفتن like that, it's OK, it's OK, you can walkراه رفتن,
101
497000
9000
اگه شما اینجوری راه برین ، قابل قبوله...قبول می‌کنن ...شما می‌تونین اینجوری راه برین
08:38
but perhapsشاید, because you walkراه رفتن with the eyesچشم ها like that, you will not see, oh, there is a holeسوراخ.
102
506000
6000
اما احتمالا چون شما با چشمهایی شبیه به این راه میرین ، شما یه چیزایی‌ رو نخواهید دید. وای ! یه چاله اینجاست !
08:44
And you will fallسقوط, and you will dieمرگ. Dangerousخطرناک.
103
512000
3000
و شما می‌‌افتید توش ، و بعدش هم میمیرید ! پس خطرناکه !
08:47
That's why, perhapsشاید, you will try to have this angleزاویه of visionچشم انداز.
104
515000
6000
پس به همین خاطر احتمالا شما سعی‌ می‌کنین که یک زاویه دید در این حد داشته باشین
08:53
OK, I can see, if I foundپیدا شد something, up, up, and they continueادامه دهید, up up up.
105
521000
7000
خوب ، حالا من می‌تونم ببینم ، اگه چیزی هم ببینم ، میپرم و همینجور ادامه میدم ، یپ یپ یپ...
09:00
I raiseبالا بردن the angleزاویه of visionچشم انداز, but it's still very -- selfishخود خواه, selfishخود خواه, egoisteخودمختاری -- yes, selfishخود خواه.
106
528000
9000
من زاویه دیدم رو افزایش دادم ، اما هنوز خیلی‌ -- خود خواهانه هست . خود خواهانه ، مغرورانه ، --- همون خود خواهانه .
09:09
You, you surviveزنده ماندن. It's OK.
107
537000
2000
شما دوام خواهید آورد. قبول.
09:12
If you raiseبالا بردن the levelسطح of your eyesچشم ها a little more you go,
108
540000
6000
حالا اگه شما سطح دید خودتون رو مقدار بیشتری افزایش بدین
09:18
"I see you, oh my God you are here, how are you, I can help you,
109
546000
4000
"به‌ ! من شما رو میبینم ، چه تصادفی ! حال شما چطوره ؟ من می‌تونم شما رو کمک کنم،
09:22
I can designطرح for you a newجدید toothbrushمسواک, newجدید toiletتوالت brushقلم مو," something like that.
110
550000
5000
من می‌تونم برای شما یه مسواک جدید طراحی کنم ، یه برس توالت !" یا چیزهایی شبیه به این .
09:27
I liveزنده in societyجامعه; I liveزنده in communityجامعه.
111
555000
4000
من در جامعه زندگی‌ می‌کنم...من در اجتماع هستم.
09:31
It's OK. You startشروع کن to be in the territoryقلمرو of intelligenceهوش, we can say.
112
559000
8000
تا اینجا هم قبول. حالا میتونیم بگیم که شما حضور در مرز آگاهی‌ رو آغاز کردید.
09:39
From this levelسطح, the more you can raiseبالا بردن this angleزاویه of viewچشم انداز,
113
567000
7000
و از این مرحله به بعد ، هر چقدر که زاویه دیدتون رو اضافه کنید
09:46
the more you will be importantمهم for the societyجامعه.
114
574000
4000
به همون نسبت نقش مهمتری در جامعه خواهید داشت.
09:50
The more you will riseبالا آمدن, the more you will be importantمهم for the civilizationتمدن.
115
578000
5000
و به همون نسبت نقش شما در تمدن نیز پر رنگ تر خواهد شد.
09:55
The more you will riseبالا آمدن, to see farدور and highبالا, like that,
116
583000
6000
هر چقدر که شما قد بکشید برای دیدن دور ترها ، اینجوری،
10:01
the more you will be importantمهم for the storyداستان of our mutationجهش.
117
589000
4000
شما در تاریخ تغییر پذیر ما دارای اهمیت بیشتری خواهید بود.
10:05
That meansبه معنای intelligentباهوش - هوشمند people are in this angleزاویه. That is intelligenceهوش.
118
593000
6000
یعنی‌ اینکه انسانهای با استعداد در این زاویه دید هستن...این همان هوشمندی است.
10:12
From this to here, that, it's geniusنابغه.
119
600000
4000
حالا از اینجا تا اینجا ...نوابغ هستند.
10:16
Ptolemyبطلمیوس, Eratosthenesاراتوستن, Einsteinانیشتین, things like that.
120
604000
4000
مثل بطلمیوس ، اراتستن ، انیشتین و کسانی از این دست
10:20
Nobody'sهیچ کس نیست obligedموظف است to be a geniusنابغه.
121
608000
2000
هیچ کسی‌ وظیفه نداره که نابغه باشه
10:22
It's better, but nobodyهيچ كس.
122
610000
2000
البته اگه باشه خوبه ، اما اجبار نیست !
10:25
Take careاهميت دادن, in this trainingآموزش, to be a good mutantجهش یافته.
123
613000
6000
باید مراقب بود که در این تمرین یک تغییر پذیر خوب بود.
10:31
There is some dangerخطر, there is some trapتله. One trapتله: the verticalعمودی.
124
619000
4000
در این راه خطرات زیادی هست ، کلی‌ گیر هست ، یکی‌ از اونها عمود شدنه !
10:35
Because at the verticalعمودی of us, if you look like that,
125
623000
3000
چون که اگه شما اینجوری نگاه کنید - در واقع عمود به ما -
10:38
"Ahآه! my God, there is God. Ahآه! God!"
126
626000
3000
"ای وای خدای من ! اونجا خداست ! خدا ! "
10:41
God is a trapتله. God is the answerپاسخ when we don't know the answerپاسخ.
127
629000
7000
این خدا برای ما تبدیل به یک مشکل می‌شه.خدا جوابی‌ می‌شه برای وقتی‌ که جواب چیزی رو نمیدونیم.
10:48
That meansبه معنای, when your brainمغز is not enoughکافی bigبزرگ, when you don't understandفهمیدن,
128
636000
8000
یعنی‌ این که وقتی‌ مغز شما به اندازهٔ کافی‌ رشد نکرده ، وقتی‌ که نمیتونین درک کنین ،
10:56
you go, "Ahآه, it's God, it's God." That's ridiculousمسخره.
129
644000
3000
خود به خود میرید به سمت اینکه : " اوه این خداست ! اینجا دیگه خداست !" این خنده داره !
10:59
That's why -- jumpپرش, like that? No, don't jumpپرش.
130
647000
4000
به همین دلیله که --- پرش ، مثل این ؟ نه...نباید پرید.
11:03
Come back. Because, after, there is anotherیکی دیگر trapتله.
131
651000
3000
باید برگردید . چون که بعدش خطر دیگه‌ای هست.
11:06
If you look like that, you look to the pastگذشته,
132
654000
3000
اگر شما این جوری نگاه کنید ، در واقع شما به گذشته نگاه می‌کنید
11:09
or you look insideداخل if you are very flexibleقابل انعطاف, insideداخل yourselfخودت.
133
657000
4000
یا اگه خیلی‌ انعطاف داشته باشید داخل رو نگاه می‌کنید، درون خودتون رو .
11:13
It's calledبه نام schizophreniaجنون جوانی, and you are deadمرده alsoهمچنین.
134
661000
3000
این همون اسکیزوفرنی هست، در ضمن دیگه شما مردید !
11:16
That's why everyهرکدام morningصبح, now, because you are a good mutantجهش یافته,
135
664000
5000
به همین دلیل هر روز صبح به خاطر اینکه شما یک تغییر پذیر خوب هستید ،
11:21
you will raiseبالا بردن your angleزاویه of viewچشم انداز.
136
669000
3000
هر روز افق تازه‌ای از بینش پیدا خواهید کرد.
11:25
Out, more of the horizontalافقی. You are an intelligenceهوش.
137
673000
4000
و هرچه فاصله بیشتری از افق رو ببینید ، شما با هوش تر خواهید بود.
11:29
Never forgetفراموش کردن -- like that, like that.
138
677000
3000
هرگز فراموش نکنید ، اینجوری ، اینجوری .
11:32
It's very, very, very importantمهم.
139
680000
3000
این خیلی‌ خیلی‌ مهمه .
11:35
What, what elseچیز دیگری we can say about that? Why do that?
140
683000
9000
دیگه چه چیزی در این باره می‌شه گفت. چرا ؟
11:44
It's because we -- if we look from farدور, we see our lineخط of evolutionسیر تکاملی.
141
692000
11000
چون که وقتی‌ دور دست رو نگاه می‌کنیم ، میتونیم روند تکامل خودمون رو ببنیم.
11:55
This lineخط of evolutionسیر تکاملی is clearlyبه وضوح positiveمثبت.
142
703000
5000
این سیر تکامل به طور حتم روند مثبتی داره.
12:00
From farدور, this lineخط looksبه نظر می رسد very smoothصاف, like that.
143
708000
4000
از دور این مسیر خیلی‌ نرم و پیوسته به نظر میرسه....مثل این....
12:04
But if you take a lensلنز, like that, this lineخط is ackآک, ackآک, ackآک, ackآک, ackآک. Like that.
144
712000
7000
اما اگه با ذره بین نگاه کنیم شبیه به این خواهد بود : تخ تخ تخ تخ تخ...
12:11
It's madeساخته شده of lightسبک and shadowسایه.
145
719000
5000
در واقع از روشنی‌ها و تاریکی‌‌ها درست شده...
12:16
We can say lightسبک is civilizationتمدن, shadowسایه is barbariaبربریا.
146
724000
4000
میتونیم فرض کنیم که روشنایی‌ها همون تمدن و پیشرفت ماست، و تاریکیها همون ناهنجاری و عقب ماندگی ماست.
12:20
And it's very importantمهم to know where we are.
147
728000
3000
و این خیلی‌ مهمه که درک کنیم در کجا هستیم.
12:23
Because some cycleچرخه, there is a spotنقطه in the cycleچرخه,
148
731000
6000
چرا که در هر دوره، نقاط مختلفی‌ وجود دارن،
12:29
and you have not the sameیکسان dutyوظیفه in the differentناهمسان partsقطعات of the cycleچرخه.
149
737000
6000
و شما نمی تونید برای همهٔ دوره‌ها یک وظیفهٔ ثابتی داشته باشین
12:35
That meansبه معنای, we can imagineتصور کن -- I don't say it was fantasticخارق العاده,
150
743000
6000
بر همین اساس ما میتونیم تصور کنیم که - البته نه کاملا -
12:41
but in the '80s, there was not too much warجنگ, like that, it was --
151
749000
7000
ولی‌ به هر حال در دهه ۸۰ میلادی که خیلی‌ مثل امروز جنگ نبود
12:48
we can imagineتصور کن that the civilizationتمدن can becomeتبدیل شدن به civilizedمتمدن.
152
756000
7000
می‌شه گفت دوره‌ای بود که تمام دنیا به سوی تمدن در حرکت بود
12:55
In this caseمورد, people like me are acceptableقابل قبول است.
153
763000
4000
که در اون شرایط , آدمایی‌ مثل من قابل پذیرش بودن .
12:59
We can say, "It's luxuriousمجلل time."
154
767000
3000
میتونیم بگیم که به نوعی دورهٔ پر نعمتی داشتیم.
13:02
We have time to think, we have time to I don't know what,
155
770000
4000
فرصت داشتیم که فکر کنیم ، وقت داشتیم ...برای هر چیزی...
13:06
speakصحبت about artهنر and things like that.
156
774000
2000
...که در مورد هنر بحث کنیم و چیزهایی شبیه به این.
13:08
It's OK. We are in the lightسبک.
157
776000
3000
همه چی‌ قابل قبول بود. ما در دورهٔ روشنایی بودیم.
13:11
But sometimesگاه گاهی, like todayامروز, we fallسقوط, we fallسقوط so fastسریع, so fastسریع to shadowسایه, we fallسقوط so fastسریع to barbariaبربریا.
158
779000
11000
اما بعضی‌ مواقع، مثل امروز ، ما در حال سقوط هستیم. ما در حال سقوط هستیم خیلی سریع. با سرعت به سوی تاریکی‌ میریم. به سمت نا‌ هنجاری.
13:22
With manyبسیاری, manyبسیاری, manyبسیاری, manyبسیاری faceصورت of barbariaبربریا.
159
790000
5000
با انواع بسیار بسیار بسیار زیادی از عقب ماندگیها.
13:27
Because it's not, the barbariaبربریا we have todayامروز, it's perhapsشاید not the barbariaبربریا we think.
160
795000
7000
و به این سادگی‌ هم نیست ، ناهنجاری که ما امروز دچار هستیم ، از نوعی نیست که ما میشناسیم.
13:34
There is differentناهمسان typeتایپ کنید of barbariaبربریا.
161
802000
2000
انواع مختلفی‌ از ناهنجاری وجود داره.
13:36
That's why we mustباید adaptانطباق.
162
804000
3000
به همین دلیله که ما باید انعطاف پذیری داشته باشیم.
13:39
That meansبه معنای, when barbariaبربریا is back, forgetفراموش کردن the beautifulخوشگل chairsصندلی ها, forgetفراموش کردن the beautifulخوشگل hotelهتل,
163
807000
10000
به این معنی‌ که وقتی‌ عقب ماندگی به سراغ ما میاد ، صندلی‌ زیبا رو فراموش کنین، هتل زیبا رو فراموش کنین،
13:49
forgetفراموش کردن designطرح, even -- I'm sorry to say -- forgetفراموش کردن artهنر.
164
817000
3000
طراحي رو فراموش کنین- شرمنده که اینو میگم - حتي هنر رو فراموش کنین.
13:52
Forgetفراموش کردن all that. There is priorityاولویت; there is urgencyضرورت.
165
820000
4000
همه رو فراموش کنین . ضرورت چیز دیگه‌ای هست ، حق تقدم با چیز دیگریست.
13:56
You mustباید go back to politicsسیاست, you mustباید go back to radicalizationرادیکالیزاسیون,
166
824000
4000
شما باید مراجعه کنید به سیاست. شما باید برید سراغ هر نوع افراط گرایی.
14:00
I'm sorry if that's not very Englishانگلیسی.
167
828000
3000
عذرخواهی می‌کنم اگه خیلی‌ انگلیسی‌ صریح حرف نمی‌زنم .
14:03
You mustباید go back to fightمبارزه کردن, to battleنبرد.
168
831000
2000
شما باید برگردید عقب برای مبارزه، برای جنگ.
14:05
That's why todayامروز I'm so ashamedشرمنده to make this jobکار.
169
833000
4000
به همین خاطر هست که امروز از شغلی‌ که دارم خوشحال نیستم.
14:09
That's why I am here, to try to do it the bestبهترین possibleامکان پذیر است.
170
837000
5000
برای همین اینجا هستم تا بهترین کاری که از من بر میاد رو انجام بدم
14:14
But I know that even I do it the bestبهترین possibleامکان پذیر است
171
842000
4000
اما باز میدونم حتي اگر وظیفه‌ام رو به بهترین شکل انجام بدم
14:18
-- that's why I'm the bestبهترین -- it's nothing.
172
846000
2000
-- به این خاطر که من بهترین هستم -- هیچ ارزشی نداره.
14:20
Because it's not the right time.
173
848000
2000
برای اینکه زمان ، زمان خوبی‌ نیست.
14:22
That's why I say that. I say that, because, I repeatتکرار, nothing existوجود دارد if it's not in the good reasonدلیل,
174
850000
11000
به همین خاطر میگم. باز تکرار می‌کنم، هیچ چیز اتفاق نخواهد افتاد تا زمینه خوبی‌ براش فراهم شده باشه.
14:33
the reasonدلیل of our beautifulخوشگل dreamرویا, of this civilizationتمدن.
175
861000
5000
و زمینهٔ مناسب برای رویاهای ما، همین تمدن ماست.
14:38
And because we mustباید all work to finishپایان دادن this storyداستان.
176
866000
6000
و برای همین ما باید تلاش کنیم که این داستان رو به نتیجه برسونیم.
14:44
Because the scenarioسناریو of this civilizationتمدن
177
872000
4000
چون که داستان این تمدن
14:48
-- about love, progressپیش رفتن, and things like that -- it's OK,
178
876000
4000
هر چی‌ که بود -- عشق، تکامل و چیزهایی مثل این -- همه قبول.
14:52
but there is so manyبسیاری differentناهمسان, other scenariosسناریوها of other civilizationsتمدن ها.
179
880000
6000
اما خیلی‌ چیزهای دیگه هم هست، راه‌های نرفته از تمدنهای دیگه.
14:58
This scenarioسناریو, of this civilizationتمدن, was about becomingتبدیل شدن به powerfulقدرتمند, intelligentباهوش - هوشمند,
180
886000
9000
حکایت ما از این تمدن برای رسیدن به قدرت بود...رسیدن به هوشمندی
15:07
like this ideaاندیشه we have inventedاختراع شده است, this conceptمفهوم of God.
181
895000
4000
مثل همین داستانی که خودمون ساختیم ، چنین مفهومی‌ از خدا !
15:11
We are God now. We are. It's almostتقریبا doneانجام شده.
182
899000
4000
ما الان خود خدا هستیم ، واقعا هستیم ، تقریبا کار تموم شده‌است.
15:15
We have just to finishپایان دادن the storyداستان.
183
903000
2000
فقط باید قدم آخر رو برداریم .
15:17
That is very, very importantمهم.
184
905000
2000
این خیلی‌ خیلی‌ مهمه...
15:19
And when you don't understandفهمیدن really what's happenedاتفاق افتاد,
185
907000
4000
و اگه درک نکنین که واقعا چه اتفاقی داره می‌افته ...
15:23
you cannotنمی توان go and fightمبارزه کردن and work and buildساختن and things like that.
186
911000
6000
نمیتونین پیشرفت کنید و تلاش کنید و کار کنید و بسازید.
15:29
You go to the futureآینده back, back, back, back, like that.
187
917000
4000
شما به مسیر گذشته خواهید رفت ، عقب تر و عقب تر...همین جور عقب...
15:34
And you can fallسقوط, and it's very dangerousخطرناک است.
188
922000
2000
و اونوقت هست که سقوط می‌کنید و این خیلی‌ خطرناکه.
15:36
No, you mustباید really understandفهمیدن that.
189
924000
3000
نه. شما واقعا باید این مساله رو درک کنید .
15:40
Because we have almostتقریبا finishedتمام شده, I'll repeatتکرار this storyداستان.
190
928000
4000
به دلیل اینکه ما در آخر راه هستیم، این نکته رو دوباره تکرار می‌کنم .
15:44
And the beautyزیبایی of this, in perhapsشاید 50 yearsسالها, 60 yearsسالها, we can finishپایان دادن completelyبه صورت کامل this civilizationتمدن,
191
932000
9000
زیبایی کار اینجاست که چیزی در حدود ۵۰ سال، ۶۰ سال دیگه ما به نهایت هر چیزی دست پیدا می کنیم.
15:53
and offerپیشنهاد to our childrenفرزندان the possibilityامکان پذیری to inventاختراع کردن a newجدید storyداستان,
192
941000
7000
و بعد این امکان رو به بچه‌ها مون خواهیم داد که اونها داستانی نو خلق کنن.
16:00
a newجدید poetryشعر, a newجدید romanticismعاشقانه.
193
948000
2000
فرهنگی‌ جدید ، خلق احساساتی‌ نو
16:02
With billionsمیلیاردها دلار of people who have been bornبدنیا آمدن, workedکار کرد, livedزندگی می کرد and diedفوت کرد before us,
194
950000
8000
به کمک میلیارد‌ها انسانی‌ که قبل از ما به دنیا اومدند ، کار کردند، زندگی‌ کردند و مردند...
16:10
these people who have workedکار کرد so much,
195
958000
2000
مردمی که بسیار کار کردند...
16:12
we have now bringآوردن beautifulخوشگل things, beautifulخوشگل giftsهدیه, we know so manyبسیاری things.
196
960000
7000
برای ما حاصل زیادی داشته، دست آوردهای ارزشمند، ما خیلی‌ چیزها رو حالا میدونیم.
16:19
We can say to our childrenفرزندان, OK, doneانجام شده, that was our storyداستان. That passedگذشت.
197
967000
7000
ما به بچه‌ها مون میگیم : خوب ، تموم ! این قصه ما بود، گذشت و رفت.
16:26
Now you have a dutyوظیفه: inventاختراع کردن a newجدید storyداستان. Inventاختراع کردن a newجدید poetryشعر.
198
974000
6000
حالا شما یک وظیفه دارید: داستانی جدید بسازید. شعری نو .
16:32
The only ruleقانون is, we have not to have any ideaاندیشه about the nextبعد storyداستان.
199
980000
7000
و در این بین تنها قانونی‌ که وجود داره اینه که ما نباید هیچ پیش فرضی‌ داشته باشیم در مورد دنیای بعدی.
16:39
We give you whiteسفید pagesصفحات. Inventاختراع کردن.
200
987000
5000
ما به شما صفحهٔ سفیدی خواهیم داد . بسازید.
16:44
We give you the bestبهترین toolsابزار, the bestبهترین toolsابزار, and now, do it.
201
992000
8000
ما بهترین ابزار‌ها رو در اختیار شما میذاریم ، بهترین امکانات. و شما فقط بسازید.
16:52
That's why I continueادامه دهید to work, even if it's for toiletتوالت brushقلم مو.
202
1000000
7000
به همین دلیله که من کارم رو ادامه میدم ، حتي اگه برای یک برس توالت باشه !
Translated by Omid Orouji
Reviewed by mahmood rokni

▲Back to top

ABOUT THE SPEAKER
Philippe Starck - Designer
Philippe Starck designs deluxe objects and posh condos and hotels around the world. Always witty and engaged, he takes special delight in rethinking everyday objects.

Why you should listen

Philippe Starck is a legend of modern design. He's known for his luxurious hotels and boites around the world -- notably the Peninsula Hotel restaurant in Hong Kong, the Teatron in Mexico, the Hotel Delano in Miami, the Mondrian in Los Angeles, the Asia de Cuba restaurant in New York -- designing the total environment from layout to furniture to linens.

But he has made perhaps his most permanent mark on design through his bold reworkings of everyday objects. In reimagining and rethinking the quotidian, he has produced some of the iconic shapes of the 20th century, including his leggy chrome juice squeezer , the reimagined Emeco aluminum chairs, and the witty Louis Ghost polycarbonate fauteuil.

When Starck turns his bold vision toward a chair, a shoe, a toothbrush, it's clear he thinks deeper than the glossy surface.

More profile about the speaker
Philippe Starck | Speaker | TED.com