ABOUT THE SPEAKER
Stephen Burt - Poetry critic
In his influential poetry criticism, Stephen Burt links the contemporary with the classical, pinpoints new poetry movements, and promotes outstanding little-known poets.

Why you should listen
Stephen Burt is a serious fan of science fiction, indie music and women’s basketball, but what he’s known for is his highly influential poetry criticism. That list of passions, though, hints at Burt’s mission as a critic: he aims not only to describe new movements in the form, but also to champion under-the-radar writers whose work he admires.
 
Burt, a professor of English at Harvard, is passionate about both the classics and the contemporary, and his poetry criticism bridges those two worlds. He is also a poet in his own right, with two full-length books under his belt, and a cross-dresser who mines his feminine persona in his own writing. “I am a literary critic and a writer of verse, a parent and husband and friend, before and after I am a guy in a skirt, or a guy in blue jeans, or a fictional girl,” he has written. His books include The Art of the Sonnet (with David Mikics); Close Calls With Nonsense: Reading New Poetry; and Parallel Play: Poems.
More profile about the speaker
Stephen Burt | Speaker | TED.com
TEDGlobal 2013

Stephen Burt: Why people need poetry

استفان بِرت: چرا انسان ها به شعر نیاز دارند؟

Filmed:
1,326,640 views

ما همه روزی می میریم -- و شعر به ما کمک میکند تا با آن زندگی کنیم. در یک بحث زیبا و شاد، منتقد ادبیات استیون بِرت ما را به یک سفر شعرگونه با برخی از شعرهای مورد علاقه اش می برد، همه راهها به سوی یک خط کلیدی و برگشت به طرف نیاز انسان به تصور و پندار ختم می شود .
- Poetry critic
In his influential poetry criticism, Stephen Burt links the contemporary with the classical, pinpoints new poetry movements, and promotes outstanding little-known poets. Full bio

Double-click the English transcript below to play the video.

00:13
I readخواندن poetryشعر all the time
0
1000
2462
من همواره شعر می خوانم
00:15
and writeنوشتن about it frequentlyمکررا
1
3462
1560
و اغلب درباره ی آن می نویسم
00:17
and take poemsاشعار apartجدا از هم
2
5022
1608
و شعرها را از قطعه قطعه می کنم
00:18
to see how they work
3
6630
1643
تا ببینم چطور عمل می کنند
00:20
because I'm a wordکلمه personفرد.
4
8273
1707
چون من اهل کلمه هستم.
00:21
I understandفهمیدن the worldجهان bestبهترین, mostاکثر fullyبه طور کامل,
5
9980
2777
من اغلب جهان را با کلمات بهتر می فهمم
00:24
in wordsکلمات ratherنسبتا than, say, picturesتصاویر or numbersشماره,
6
12757
2893
تا با تصاویر، یا اعداد
00:27
and when I have a newجدید experienceتجربه or a newجدید feelingاحساس,
7
15650
2568
و وقتی تجربه یا احساس جدیدی دارم
00:30
I'm a little frustratedناامید
8
18218
1150
کمی ناآرام هستم
00:31
untilتا زمان I can try to put it into wordsکلمات.
9
19368
3195
تا زمانی که
سعی کنم آن را در قالب کلمات بریزم.
00:34
I think I've always been that way.
10
22563
2311
فکر می کنم همیشه همینطوری بوده ام.
00:36
I devouredخوردن scienceعلوم پایه fictionداستان as a childکودک. I still do.
11
24874
2846
در کودکی داستان های علمی تخیلی را
می بلعیدم. درست مثل الان.
00:39
And I foundپیدا شد poemsاشعار by Andrewاندرو Marvellمارول
12
27720
2280
و شعرهایی از آندرو مارول،
00:42
and Matthewمتی Arnoldآرنولد and Emilyامیلی Dickinsonدیکنسون
13
30000
1718
و متیو آرنولد و امیلی دیکینسون و
00:43
and Williamویلیام Butlerخدمتکار Yeatsیاتس
14
31718
1404
ویلیام باتلر یتس پیدا می کردم
00:45
because they were quotedنقل شده in scienceعلوم پایه fictionداستان,
15
33122
2280
چون در کتاب های علمی تخیلی
نقل قول شده بودند،
00:47
and I lovedدوست داشتنی theirخودشان soundsبرای تلفن های موبایل
16
35402
1161
و من عاشق لحن آنها بودم
00:48
and I wentرفتی on to readخواندن about ottavaاتاوا rimaریما
17
36563
3407
پس به خواندن درباره ی
اتاوا ریما(شعر هشت بندی)،
00:51
and medialmedial caesurasسایزورها and enjambmentenjambment
18
39970
3009
موقوف المعانی و وقفه ی داخل شعر
00:54
and all that other technicalفنی stuffچیز
19
42979
1831
و دیگر موضوعات فنی ادامه دادم
00:56
that you careاهميت دادن about if you alreadyقبلا careاهميت دادن about poemsاشعار,
20
44810
4120
که شما به آنها اهمیت می دهید
اگر به شعر اهمیت بدهید،
01:00
because poemsاشعار alreadyقبلا madeساخته شده me happierشادتر
21
48930
3246
چرا که قبلاً اشعار مرا شادتر
01:04
and sadderغمگین and more aliveزنده است.
22
52176
2083
غمگین تر و زنده تر می کردند.
01:06
And I becameتبدیل شد a poetryشعر criticمنتقد
23
54259
1829
و من منتقد شعر شدم
01:08
because I wanted to know how and why.
24
56088
4740
زیرا می خواستم بدانم چرا و چگونه.
01:12
Now, poetryشعر isn't one thing that servesخدمت one purposeهدف
25
60828
4792
اکنون، شعر چیزی نیست که
تنها در خدمت یک هدف باشد
01:17
any more than musicموسیقی or computerکامپیوتر programmingبرنامه نويسي
26
65620
3104
بیشتر از موسیقی یا برنامه های کامپیوتری
01:20
serveخدمت one purposeهدف.
27
68724
1862
که یک هدف دارند.
01:22
The greekیونانی wordکلمه poemشعر, it just meansبه معنای "a madeساخته شده thing,"
28
70586
3968
واژه ی یونانی «poem»،
به معنای « یک چیز ساخته شده» است
01:26
and poetryشعر is a setتنظیم of techniquesتکنیک,
29
74554
2013
و شعر مجموعه ای از تکنیک ها،
01:28
waysراه ها of makingساخت patternsالگوها
30
76567
1951
و روش های ساخت الگوهایی است که
01:30
that put emotionsاحساسات into wordsکلمات.
31
78518
2089
احساسات را به شکل کلمه در می آورد.
01:32
The more techniquesتکنیک you know,
32
80607
2010
هرچه تکنیک بیشتری بدانید،
01:34
the more things you can make,
33
82617
2452
چیزهای بیشتری می توانید بسازید،
01:37
and the more patternsالگوها you can recognizeتشخیص
34
85069
3220
و الگوهای بیشتری را می توانید تشخیص دهید
01:40
in things you mightممکن alreadyقبلا like or love.
35
88289
4165
در آن چیزهایی که ممکن است قبلاً
دوستشان داشته یا عاشقشان بوده اید.
01:44
That said, poetryشعر does seemبه نظر می رسد to be
36
92454
3037
گفته شده که شعر به نظر میرسد که
01:47
especiallyبه خصوص good at certainمسلم - قطعی things.
37
95491
2934
برای چیزهای مشخصی واقعاً خوب است.
01:50
For exampleمثال, we are all going to dieمرگ.
38
98425
6505
برای مثال، همه ی ما می میریم.
01:56
Poetryشعر can help us liveزنده with that.
39
104930
2723
شعر به ما کمک می کند با آن زندگی کنیم.
01:59
Poemsاشعار are madeساخته شده of wordsکلمات, nothing but wordsکلمات.
40
107653
2573
اشعار از کلمه ساخته شده اند،
فقط و فقط کلمه.
02:02
The particularsجزئیات in poemsاشعار are like
41
110226
2392
خصوصیات اشعار مثل
02:04
the particularitiesخصوصیات, the personalitiesشخصیت ها,
42
112618
1496
خصوصیتهایی، شخصیتهایی، است که
02:06
that distinguishتمیز دادن people from one anotherیکی دیگر.
43
114114
3277
مردم را از هم متمایز می کند.
02:09
Poemsاشعار are easyآسان to shareاشتراک گذاری, easyآسان to passعبور on,
44
117391
2771
اشعار به سادگی به اشتراک گذاشته می شوند
02:12
and when you readخواندن a poemشعر, you can imagineتصور کن
45
120162
1820
و وقتی شعر می خوانید،
تصور می کنید
02:13
someone'sکسی هست speakingصحبت كردن to you or for you,
46
121982
4008
که یک نفر با شما یا برای شما حرف می زند،
02:17
maybe even someoneکسی farدور away
47
125990
1915
ممکن است او در جای دوری باشد
02:19
or someoneکسی madeساخته شده up or someoneکسی deceasedفوت شده.
48
127905
4432
یا تازه به دنیا آمده، یا فوت کرده باشد.
02:24
That's why we can go to poemsاشعار when we want to
49
132337
4445
به همین دلیل می توانیم به شعر پناه ببریم
02:28
rememberیاد آوردن something or someoneکسی,
50
136782
2438
هرگاه که بخواهیم
یاد کسی یا چیزی را زنده کنیم،
02:31
to celebrateجشن گرفتن or to look beyondفراتر deathمرگ
51
139220
3112
تولد کسی را جشن بگیریم
یا فراتر از مرگ را تجربه کنیم
02:34
or to say goodbyeخداحافظ,
52
142332
1860
یا با کسی خداحافظی کنیم
02:36
and that's one reasonدلیل poemsاشعار can seemبه نظر می رسد importantمهم,
53
144192
3820
و این یکی از دلایلی است که
اشعار مهم به نظر میرسند،
02:40
even to people who aren'tنه me,
54
148012
2023
حتی برای کسانی که مثل من نیستند،
02:42
who don't so much liveزنده in a worldجهان of wordsکلمات.
55
150035
4705
کسانی که در دنیای کلمات زندگی نمی کنند.
02:46
The poetشاعر Frankصریح O'Haraاوهارا said,
56
154740
2096
فرانک اوهارا در شعری می گوید:
02:48
"If you don't need poetryشعر, bullyگردن کلفت for you,"
57
156836
3254
« اگر به شعر نیاز ندارید، ناز شستت!»
02:52
but he alsoهمچنین said when he didn't
want to be aliveزنده است anymoreدیگر,
58
160090
3632
اما او همچنین می گوید آن زملنی است که
او دیگر نمی خواهد زنده بماند،
02:55
the thought that he wouldn'tنمی خواهم writeنوشتن any more poemsاشعار
59
163722
2510
این فکرکه
او دیگر شعرهای بیشتری نخواهد نوشت
02:58
had stoppedمتوقف شد him.
60
166232
1868
او را متوقف خواهد کرد.
03:00
Poetryشعر helpsکمک می کند me want to be aliveزنده است,
61
168100
2037
شعر کمک می کند که بخواهم زنده بمانم،
03:02
and I want to showنشان بده you why by showingنشان دادن you how,
62
170137
3119
و می خواهم به شما نشان دهم که چرا
با نشان دادن چگونگی آن،
03:05
how a coupleزن و شوهر of poemsاشعار reactواکنش نشان می دهند to the factواقعیت that
63
173256
3078
چگونه اشعاربه این حقیقت که ما زنده ایم
03:08
we're aliveزنده است in one placeمحل at one time in one cultureفرهنگ,
64
176334
2936
در یک مکان و در یک زمان مشخص
و در یک فرهنگ خاص،
03:11
and in anotherیکی دیگر we won'tنخواهد بود be aliveزنده است at all.
65
179270
5376
و در جای دیگر زنده نخواهیم بود،
واکنش نشان میدهد.
03:16
So here'sاینجاست one of the first poemsاشعار I memorizedحفظ شود.
66
184646
4064
این یکی از اولین شعرهایی است که حفظ کردم.
03:20
It could addressنشانی a childکودک or an adultبالغ.
67
188710
4490
آن هم میتواند اشاره به یک کودک
و یا یک بزرگسال داشته باشد.
03:25
"From farدور, from eveشب یلدا and morningصبح
68
193200
3351
"از دور، از شب و صبح
03:28
From yonیون twelve-windedدوازدهه skyآسمان,
69
196551
2826
از تو آسمان دوازده باد،
[ نوعی ساعت باستانی ]
03:31
The stuffچیز of life to knitگره خورده me
70
199377
2100
مسائل زندگی برای بافتن من
03:33
Blewوزید hitherاینجا; here am I.
71
201477
2170
اینجا می وزد، و من اینجا هستم.
03:35
Now — for a breathنفس کشیدن I tarryترساندن
72
203647
2266
حال __برای هر نفسی که درنگ می کنم
03:37
Norنه yetهنوز disperseپراکنده apartجدا از هم
73
205913
2120
نه برای پراکنده شدن __
03:40
Take my handدست quickسریع and tell me,
74
208033
2076
دستانم را سریع بگیر و به من بگو
03:42
What have you in your heartقلب.
75
210109
2103
در قلبت چه داری
03:44
Speakصحبت now, and I will answerپاسخ;
76
212212
2457
حالا بگو، و من پاسخ خواهم داد
03:46
How shallباید I help you, say;
77
214669
2580
چگونه باید کمکت کنم، بگو؛
03:49
Ereارا to the wind'sباد twelveدوازده quartersچهارم
78
217249
2164
اینجا در باد دوازده چهارم
03:51
I take my endlessبی پایان way."
79
219413
3095
راه بی پایانم را انتخاب می کنم.
03:54
[A. E. Housmanحسام]
80
222508
2169
[اِی.ای. هاوسمن]
03:56
Now, this poemشعر has appealedدرخواست کرد
81
224677
1444
این شعر به مؤلفان افسانه های
03:58
to scienceعلوم پایه fictionداستان writersنویسندگان.
82
226121
1403
علمی-تخیلی اعتراض کرده است.
03:59
It's furnishedمبله at leastکمترین threeسه scienceعلوم پایه fictionداستان titlesعناوین,
83
227524
3169
این شعر حداقل به سه عنوان از
داستان علمی -تخیلی مجهز شده است،
04:02
I think because it saysمی گوید poemsاشعار can bringsبه ارمغان می آورد us newsاخبار
84
230693
2728
فکر می کنم چون می گوید که شعر می تواند
04:05
from the futureآینده or the pastگذشته
85
233421
1993
اخباری را از گذشته و آینده
04:07
or acrossدر سراسر the worldجهان,
86
235414
2807
یا از آن طرف دنیا برای ما بیاورد،
04:10
because theirخودشان patternsالگوها can seemبه نظر می رسد to tell you
87
238221
2705
زیرا الگوی اشعار می تواند به شما بگوید
04:12
what's in somebody'sکسی هست heartقلب.
88
240926
1751
در قلب هرکس چه می گذرد.
04:14
It saysمی گوید poemsاشعار can bringآوردن people togetherبا یکدیگر temporarilyبه طور موقت,
89
242677
2872
می گوید که اشعار می توانند
موقتاً افراد را به هم نزدیک کند،
04:17
whichکه I think is trueدرست است,
90
245549
2080
که فکر می کنم حقیقت دارد،
04:19
and it sticksچوب in my headسر not just because it rhymesقافیه ها
91
247629
3537
و آن نه به دلیل قافیه بلکه
به دلیل قافیه پردازی در ذهنم مانده است.
04:23
but for how it rhymesقافیه ها,
92
251166
1438
04:24
cleanlyپاک کن and simplyبه سادگی on the two and fourچهار,
93
252604
2387
به سادگی در مصراع دوم و چهارم،
04:26
"say" and "way,"
94
254991
1237
«say» و «way» هم قافیه اند
04:28
with anticipatoryپیش بینی hintsنکات on the one and threeسه,
95
256228
2807
با کمی دقت در مصراع های یک و سه
04:31
"answerپاسخ" and "quartersچهارم,"
96
259035
1625
"answer" و "quarters"
04:32
as if the poemشعر itselfخودش were comingآینده togetherبا یکدیگر.
97
260660
3875
به همین ترتیب شعر کنار هم قرار می گیرد.
04:36
It playsنمایشنامه up the factواقعیت that we dieمرگ
98
264535
2012
آن شعر واقعیت مُردن ما را به بازی می گیرد
04:38
by exaggeratingاغراق آمیز the speedسرعت of our livesزندگی می کند.
99
266547
2303
با اغراق در سرعت زندگی مان.
04:40
A fewتعداد کمی yearsسالها on Earthزمین becomeتبدیل شدن به
100
268850
2278
سال های اندکی که روی زمین هستیم
04:43
one speechسخنرانی - گفتار, one breathنفس کشیدن.
101
271128
2239
می شوند یک سخن، یک نفس .
04:45
It's a poemشعر about lonelinessتنهایی --
102
273367
2159
این شعر درمورد تنهایی است__
04:47
the "I" in the poemشعر feelsاحساس می کند no connectionارتباط will last —
103
275526
3103
"من " در شعر احساس می کند
که هیچ ارتباطی باقی نمی ماند
04:50
and it mightممکن look like a pleaدرخواست for help
104
278629
1912
و مثل درخواست کمکی به نظر می رسد
04:52
'tilتا you get to the wordکلمه "help,"
105
280541
2510
تا جایی که به کلمه ی « کمک » برسید.
04:55
where this "I" facingروبرو شدن you, takingگرفتن your handدست,
106
283051
2542
جایی که این « من» شما را می بیند،
دستتان را می گیرد،
04:57
is more like a teacherمعلم or a genieجن,
107
285593
1981
بیشتر شبیه یک معلم یا یک جن است،
04:59
or at leastکمترین that's what he wants to believe.
108
287574
2724
یا حداقل چیزی است که
او می خواهد باور داشته باشد.
05:02
It would not be the first time a poetشاعر had
109
290298
3115
این اولین بار نیست که یک شاعر
05:05
writtenنوشته شده است the poemشعر that he wanted to hearشنیدن.
110
293413
4862
شعری می نویسد که می خواهد شنیده شود.
05:10
Now, this nextبعد poemشعر really changedتغییر کرد
111
298275
2743
شعر بعدی چیزهایی را که دوست داشتم،
05:13
what I likedدوست داشت and what I readخواندن
112
301018
1996
و چیزهایی را که می خواندم، و به عنوان یک
05:15
and what I feltنمد I could readخواندن as an adultبالغ.
113
303014
2359
بزرگسال احساس می کردم می توانم بخوانم
تغییر داد.
05:17
It mightممکن not make any senseاحساس to you
114
305373
1639
اگر آن را قبلاً ندیده باشید
05:19
if you haven'tنه seenمشاهده گردید it before.
115
307012
3930
ممکن است هیچ احساسی در شما به وجود نیاورد.
05:22
"The Gardenباغ"
116
310942
2208
" باغ"
05:25
"OleanderOleander: coralمرجان
117
313150
2391
خرزهره: مرجان
05:27
from lipstickرژ لب adsتبلیغات in the 50's's.
118
315541
2560
از تبلیغات رژلب در دهه ی پنجاه.
05:30
Fruitمیوه of the treeدرخت of suchچنین knowledgeدانش
119
318101
2968
میوه ی چنین درخت دانشی
05:33
To smackچرت زدن
(thinلاغر airهوا)
120
321069
1944
برای ضربه زدن
(هوای لطیف)
05:35
meaningبه معنی kissبوسه or hitاصابت.
121
323013
2098
برای بوسیدن یا زدن.
05:37
It appearsظاهر می شود
122
325111
1119
نمایان می گردد
05:38
in the guiseپوشش of outwornبی رحم usagesکاربردهای
123
326230
2019
در ظاهر عادات کهنه
05:40
because we are badبد?
124
328249
2871
چون ما بد هستیم؟
05:43
Bigبزرگ masculineمردانه threatتهدید,
125
331120
1837
تهدید مردانه ی بزرگ،
05:44
insinuatinginsinuating and slangyلاغر."
126
332957
2550
حیله گر و عامیانه"
05:47
[Raeرائه Armantroutآرمانرووت]
127
335507
2198
[ری آرمانتروت]
05:49
Now, I foundپیدا شد this poemشعر in an anthologyکتابشناسی
128
337705
2748
من این شعر را در مجموعه ی گیج کننده ی
05:52
of almostتقریبا equallyبه همان اندازه confusingگیج کننده poemsاشعار in 1989.
129
340453
2822
اشعار ۱۹۸۹ پیدا کردم.
05:55
I just heardشنیدم that there were these scandalousرسوا کننده writersنویسندگان
130
343275
2018
فقط شنیده بودم که نویسندگان مفتضحی به نام
05:57
calledبه نام Languageزبان poetsشاعران who didn't make any senseاحساس,
131
345293
2627
شاعران زبان هستند که
هیچ مفهومی را انتقال نمی دهند،
05:59
and I wanted to go and see
for myselfخودم what they were like,
132
347920
2268
و من می خواستم بدانم که
برای من اینها چه هستند،
06:02
and some of them didn't do much for me,
133
350188
1690
بعضی ها زیاد چنگی به دل نمی زدند،
06:03
but this writerنویسنده, Raeرائه Armantroutآرمانرووت,
134
351878
1552
اما این نویسنده، ری آرمانترونت،
06:05
did an awfulخیلی بد و ناخوشایند lot, and I keptنگه داشته شد readingخواندن her
135
353430
2607
برخلاف آنها بود،
و من به مطالعه ی آثار او ادامه دادم
06:08
untilتا زمان I feltنمد I knewمی دانست what was going on,
136
356037
3191
تا وقتی که احساس کردم می فهمم چه می گوید
06:11
as I do with this poemشعر.
137
359228
1265
درست مثل این شعر.
06:12
It's about the Gardenباغ of Edenعدن and the Fallسقوط
138
360493
3121
این شعر درباره ی باغ عدن و هبوط،
06:15
and the Biblicalکتاب مقدس storyداستان of the Fallسقوط,
139
363614
3556
و داستان کتاب مقدس از هبوط است،
06:19
in whichکه sexارتباط جنسی as we know it
140
367170
2152
که در آن رابطه ی جنسی، همانطور که می دانیم
06:21
and deathمرگ and guiltگناه
141
369322
1278
و مرگ، و گناه
06:22
come into the worldجهان at the sameیکسان time.
142
370600
2009
همزمان به جهان وارد شدند.
06:24
It's alsoهمچنین about how appearancesظاهری deceiveفریب دادن,
143
372609
2209
آن همچنین درباره این که
ظاهر چطور فریب می دهد،
06:26
how our cultureفرهنگ can sweepجارو کردن us alongدر امتداد
144
374818
2424
چگونه فرهنگ مان می تواند ما را به
06:29
into doing and sayingگفت: things we didn't intendقصد دارم
145
377242
2368
انجام کاری و گفتن چیزی که نمی خواهیم
06:31
or don't like, and Armantrout'sArmantrout's styleسبک
146
379610
2470
یا دوست نداریم وادار کند، و سبک آرمانتروت
06:34
is tryingتلاش کن to help us stop or slowآرام down.
147
382080
3438
سعی دارد ما را متوقف یا کُند کند.
06:37
"Smackاسمک" can mean "kissبوسه" as in airهوا kissesبوسه ها,
148
385518
4434
"smack" می تواند به معنای "بوسه"
مثل بوس فرستادن،
06:41
as in lip-smackingلبخند زدن,
149
389952
965
مثل لب گرفتن باشد،
06:42
but that can leadسرب to "smackچرت زدن" as in "hitاصابت"
150
390917
2362
اما می تواند به معنای ضربه زدن باشد
06:45
as in domesticداخلی abuseسو استفاده کردن,
151
393279
2115
مانند بدرفتاری های خانگی،
06:47
because sexualجنسیت attractionجاذبه can seemبه نظر می رسد threateningتهدید کننده.
152
395394
3808
چراکه جاذبه های جنسی می توانند
تهدید آمیز باشند.
06:51
The redقرمز that meansبه معنای fertilityباروری
153
399202
2266
قرمز که به معنای باروری است
06:53
can alsoهمچنین mean poisonسم.
154
401468
1702
می تواند به معنای زهر هم باشد.
06:55
OleanderOleander is poisonousسمی.
155
403170
1093
خرزهره سمی است.
06:56
And outwornبی رحم usagesکاربردهای like "smackچرت زدن" for "kissبوسه"
156
404263
3687
و عادات کهنه مانند «smack»
به عنوان «بوسیدن» یا
06:59
or "hitاصابت" can help us see
157
407950
2657
«ضربه زدن» می تواند ما را یاری کنند در درک
07:02
how our unacknowledgedغیرقابل شناختن assumptionsمفروضات
158
410607
2318
این که چطور فرضیات تایید نشده ی ما
07:04
can make us believe we are badبد,
159
412925
1995
می توانند به ما بقبولانند که ما بد هستیم
07:06
eitherیا because sexارتباط جنسی is sinfulگناهکار
160
414920
2042
چون رابطه ی جنسی گناه است، یا
07:08
or because we tolerateتحمل كردن so much sexismجنس گرایی.
161
416962
2840
چون ما تبعیض جنسی زیادی را تحمل می کنیم.
07:11
We let guys tell womenزنان what to do.
162
419802
3096
ما اجازه می دهیم مردان به زنان دستور دهند.
07:14
The poemشعر reactsواکنش نشان می دهد to oldقدیمی lipstickرژ لب adsتبلیغات,
163
422898
2613
این شعر به تبلیغات قدیمی رژلب،
07:17
and its edginessلگد زدن about statementبیانیه,
164
425511
2061
و حاشیه ی توضیحاتشان، و نقضها و توقفهایشان
07:19
its reversalsمعکوس and haltsتعطیلات, have everything to do
165
427572
2322
واکنش نشان میدهد، و هر چیزی که به
07:21
with resistingمقاومت در برابر the languageزبان of adsتبلیغات
166
429894
2221
پافشاری شعارهای تبلیغاتی که
07:24
that want to tell us so easilyبه آسانی what to want,
167
432115
3208
به راحتی به ما میگویند که چه بخواهیم،
07:27
what to do, what to think.
168
435323
1400
چه بکنیم، به چه فکر کنیم.
07:28
That resistanceمقاومت is a lot of the pointنقطه of the poemشعر,
169
436723
2544
آن پافشاری نکته بسیار مهم شعر است،
07:31
whichکه showsنشان می دهد me, Armantroutآرمانرووت showsنشان می دهد me
170
439267
2168
که به من نشان میدهد، آرمانتروت نشان میدهد
07:33
what it's like to hearشنیدن graveقبر threatsتهدید
171
441435
1966
که چگونه است شنیدن تهدیدهای بزرگ
07:35
and mortalفانی dishonestyناسزاگویی in the languageزبان
172
443401
2548
و خیانت فانی در زبان زندگی روزمره،
07:37
of everydayهر روز life, and onceیک بار she's doneانجام شده that,
173
445949
2567
و یکبار او این کار را کرد،
07:40
I think she can showنشان بده other people, womenزنان and menمردان,
174
448516
4460
فکر میکنم او میتواند به دیگران نشان دهد،
مردان و زنان،
07:44
what it's like to feel that way
175
452976
1475
که چگونه است آنگونه احساس کردن
07:46
and say to other people, womenزنان and menمردان
176
454451
2706
و بگوید به دیگران، مردان و زنانی که
07:49
who feel so alienatedبیگانه or so threatenedتهدید شده
177
457157
2913
بسیار احساس بیگانگی میکنند یا به شدت
07:52
that they're not aloneتنها.
178
460070
1941
از اینکه تنها نیستند میترسند.
07:54
Now, how do I know that I'm right
179
462011
3468
اکنون، چگونه بدانم که دربارة
07:57
about this somewhatتاحدی confusingگیج کننده poemشعر?
180
465479
1978
این شعر تاحدی گیج کننده اشتباه نمیکنم؟
07:59
Well in this caseمورد, I emailedایمیل فرستاده شده
the poetشاعر a draftپیش نویس of my talk
181
467457
2741
خوب در این مورد، پیش نویس سخنرانی خود را
08:02
and she said, "Yeah, yeah, that's about it."
182
470198
2836
برای شاعر ایمیل کردم و او گفت:
"بله بله در همین زمینه است".
08:05
Yeah. (Laughterخنده) (Applauseتشویق و تمجید)
183
473034
3915
بله. (خنده) (نشویق حضار)
08:08
But usuallyمعمولا, you can't know. You never know.
184
476949
2926
ولی معمولاً، شما نمیتوانید بدانید.
شما هرگز متوجه نمیشوید.
08:11
You can't be sure, and that's okay.
185
479875
2554
نمیتوانید مطمئن باشید، و این طبیعی است.
08:14
All we can do we is listen to poemsاشعار
186
482429
1601
همة کاری که میتوانیم بکنیم
08:16
and look at poemsاشعار and guessحدس بزن
187
484030
1659
گوش دادن، نگاه کردن و حدس اشعار و
08:17
and see if they can bringآوردن us what we need,
188
485689
2482
این که ببینیم آیا به آنچه
ما نیاز داریم پاسخ میدهند،
08:20
and if you're wrongاشتباه about some partبخشی of a poemشعر,
189
488171
2969
و اگر در مورد بعضی قسمتها اشتباه میکنیم،
08:23
nothing badبد will happenبه وقوع پیوستن.
190
491140
3931
هیچ اتفاق بدی قرار نیست بیافتد.
08:27
Now, this nextبعد poemشعر is olderمسن تر than Armantrout'sArmantrout's,
191
495071
2783
حالا، شعر بعدی از آرمانتروت قدیمی تر،
08:29
but a little youngerجوانتر than A. E. Housman'sهوسمن.
192
497854
3764
اما کمی از هاوسمن جدیدتر است.
08:33
"The Braveشجاع Man"
193
501618
1868
" مرد شجاع"
08:35
"The sunآفتاب, that braveشجاع man,
194
503486
2684
خورشید، آن مرد شجاع،
08:38
Comesبیا throughاز طریق boughsشاخه ها that lieدروغ in wait,
195
506170
2720
از میان تنه درختان در کمین می آید،
08:40
That braveشجاع man.
196
508890
2425
آن مرد شجاع.
08:43
Greenسبز and gloomyغم انگیز eyesچشم ها
197
511315
1585
با چشمان سبز و افسرده
08:44
In darkتاریک است formsتشکیل می دهد of the grassچمن
198
512900
1828
در تاریک چمنزار
08:46
Runاجرا کن away.
199
514728
1517
فرار می کند.
08:48
The good starsستاره ها,
200
516245
1725
ستاره های خوب،
08:49
Paleرنگ پریده helmsهلمز and spikyحشری spursاسپرس,
201
517970
2687
سکان های محصور و مهمیزهای تند و تیز،
08:52
Runاجرا کن away.
202
520657
1390
فرار می کنند.
08:54
Fearsترس ها of my bedبستر,
203
522047
1355
ترس های تخت خوابم،
08:55
Fearsترس ها of life and fearsترس of deathمرگ,
204
523402
2478
ترسها از زندگی و ترسها از مرگ،
08:57
Runاجرا کن away.
205
525880
1480
فرار می کنند.
08:59
That braveشجاع man comesمی آید up
206
527360
2296
آن مرد شجاع طلوع میکند
09:01
From belowدر زیر and walksپیاده روی می کند withoutبدون meditationمراقبه,
207
529656
2920
و بدون اندیشه قدم می زند،
09:04
That braveشجاع man."
208
532576
1777
آن مرد شجاع."
09:06
[Wallaceوالاس Stevensاستیونس]
209
534353
2990
[والاس استیونس]
09:09
Now, the sunآفتاب in this poemشعر,
210
537343
2353
اکنون، خورشید در این شعر،
09:11
in Wallaceوالاس Stevens'استیونس poemشعر, seemsبه نظر می رسد so graveقبر
211
539696
2489
در شعر والاس استیونس،
به نظر بسیار مهم میرسد
09:14
because the personفرد in the poemشعر is so afraidترسیدن.
212
542185
3471
زیرا شخص در شعربسیار ترسیده است.
09:17
The sunآفتاب comesمی آید up in the morningصبح throughاز طریق branchesشاخه ها,
213
545656
2487
صبح خورشید از میان شاخه ها طلوع میکند،
09:20
dispelsتخریب می کند the dewشبنم, the eyesچشم ها, on the grassچمن,
214
548143
2939
طلسم شبنم را باطل میکند، چشمان، روی چمن،
09:23
and defeatsشکست starsستاره ها envisionedپیش بینی شده as armiesارتش.
215
551082
3405
و مثل ارتش در خیال ستاره ها را شکست میدهد.
09:26
"Braveشجاع" has its oldقدیمی senseاحساس of showyشگفت انگیز
216
554487
1969
"شجاع" جلوة قدیمی خودش را دارد
09:28
as well as its modernمدرن senseاحساس, courageشجاعت.
217
556456
2244
درست مثل حس جدیدش، جرأت.
09:30
This sunآفتاب is not afraidترسیدن to showنشان بده his faceصورت.
218
558700
3340
این خودشید از نشان دادن صورتش نمیترسد.
09:34
But the personفرد in the poemشعر is afraidترسیدن.
219
562040
3352
اما شخصیت شعر می هراسد.
09:37
He mightممکن have been up all night.
220
565392
1539
او شاید همه ی شب را بیدار بماند.
09:38
That is the revealآشکار ساختن Stevensاستیونس
savesموجب صرفه جویی در for that fourthچهارم stanzastanza,
221
566931
3982
این همان چیزی است که استیون
برای قطعه بعدی آشکار کرده است،
09:42
where runاجرا کن away has becomeتبدیل شدن به a refrainخودداری.
222
570913
2778
جایی که فرار بک مانع می شود.
09:45
This personفرد mightممکن want to runاجرا کن away too,
223
573691
2192
شاید این شخص هم بخواهد فرار کند،
09:47
but fortifiedمستحکم by the sun'sخورشید exampleمثال,
224
575883
2290
اما با مثال خورشید تقویت شده است،
09:50
he mightممکن just riseبالا آمدن.
225
578173
2725
شاید تازه پیشرفت کرده باشد.
09:52
Stevensاستیونس savesموجب صرفه جویی در that sonicallyبا صدای بلند oddفرد wordکلمه "meditationمراقبه"
226
580898
4278
استیونس کلمة به لحاظ شنیداری عجیب را
09:57
for the endپایان.
227
585176
1674
برای پایان نگه داشته است.
09:58
Unlikeبر خلاف the sunآفتاب, humanانسان beingsموجودات think.
228
586850
2901
برخلاف خورشید، انسان فکر میکند.
10:01
We meditateمراقب باشید on pastگذشته and futureآینده, life and deathمرگ,
229
589751
4097
ما دربارة گذشته و آینده، زندگی و مرگ،
10:05
aboveدر بالا and belowدر زیر.
230
593848
2546
بالا و پایین فکر میکنیم.
10:08
And it can make us afraidترسیدن.
231
596394
3784
و این میتواند ما را به وحشت بیاندازد.
10:12
Poemsاشعار, the patternsالگوها in poemsاشعار,
232
600178
2070
اشعار، الگوهای شعری،
10:14
showنشان بده us not just what somebodyکسی thought
233
602248
1942
تنهابه ما نشان نمیدهد که
کسی به چه می اندیشد
10:16
or what someoneکسی did or what happenedاتفاق افتاد
234
604190
1672
یا چه میکند یا چه اتفاقی افتاده است
10:17
but what it was like to be a personفرد like that,
235
605862
4796
بلکه چگونگی شخصی آنگونه بودن
را نیز به ما نشان میدهد،
10:22
to be so anxiousمشتاق, so lonelyتنهایی, so inquisitiveکنجاو,
236
610658
3690
برای بسیار نگران، تنها، کنجکاو بودن،
10:26
so goofyمسخره, so preposterousظالمانه, so braveشجاع.
237
614348
5886
بسیار احمق، معقول، شجاع بودن.
10:32
That's why poemsاشعار can seemبه نظر می رسد at onceیک بار so durableبا دوام,
238
620234
3646
برای همین هم شعر در نگاه اول
میتواند ماندگار به نظر برسد،
10:35
so personalشخصی, and so ephemeralکوتاه مدت,
239
623880
2041
خیلی شخصی، و بسیار زودگذر،
10:37
like something insideداخل and outsideخارج از you at onceیک بار.
240
625921
3127
مثل چیزی لحظه ای در درون یا خارج شما.
10:41
The Scottishاسکاتلندی poetشاعر Deniseدنیس Rileyرایلی comparesمقایسه می کند poetryشعر
241
629048
3335
دنیس ریلی شاعر اسکاتلندی شعر را با
10:44
to a needleسوزن, a sliverچاقو of outsideخارج از I cradleگهواره insideداخل,
242
632383
4118
سوزن مقایسه کرده، نقره ای
که ما از خارج درونش نهاده ایم،
10:48
and the Americanآمریکایی poetشاعر Terranceترنس Hayesهیز
243
636501
2408
و شاعر آمریکایی ترنس هایس
10:50
wroteنوشت sixشش poemsاشعار calledبه نام "Windباد in a Boxجعبه."
244
638909
3083
شش شعر به نام "باد در جعبه" سروده است.
10:53
One of them asksمی پرسد, "Tell me,
245
641992
1436
یکی از آنها میپرسد: " بگو،
10:55
what am I going to do when I'm deadمرده?"
246
643428
2634
میخواهم بعد از مرگم چه کنم؟"
10:58
And the answerپاسخ is that he'llجهنم stayاقامت کردن with us
247
646062
2730
و جواب این است که قرار ایت با ما بماند
11:00
or won'tنخواهد بود stayاقامت کردن with us insideداخل us as windباد,
248
648792
2876
یا نه با ما بلکه درون ما مثل باد،
11:03
as airهوا, as wordsکلمات.
249
651668
3222
هوا یا کلمه.
11:06
It is easierآسان تر than ever to find poemsاشعار
250
654890
2658
از همیشه ساده تر است که شعری بیابی
11:09
that mightممکن stayاقامت کردن insideداخل you, that mightممکن stayاقامت کردن with you,
251
657548
3592
که شاید در تو بماند، که شاید با تو بماند،
11:13
from long, long agoپیش, or from right this minuteدقیقه,
252
661140
2458
از سالها قبل ، یا از همین لحظه،
11:15
from farدور away or from right closeبستن to where you liveزنده,
253
663598
2574
از جایی خیلی دور یا
جایی نزدیکتر از محل زندگیت،
11:18
almostتقریبا no matterموضوع where you liveزنده.
254
666172
3326
نقریباً مهم نیست که کجا زندگی میکنی.
11:21
Poemsاشعار can help you say, help
you showنشان بده how you're feelingاحساس,
255
669498
3469
شعر میتواند کمک کند که
بگویی، نشان دهی احساست را
11:24
but they can alsoهمچنین introduceمعرفی کنید you
256
672967
2440
اما میتوانند همچنین تو را به احساسات
11:27
to feelingsاحساسات, waysراه ها of beingبودن in the worldجهان,
257
675407
2283
معرفی کنند، راه هایی برای در دنیا بودن،
11:29
people, very much unlikeبر خلاف you,
258
677690
2377
مردم، بسیار برخلاف تو،
11:32
maybe even people from long, long agoپیش.
259
680067
4581
شاید انسانهایی از گذشته های دور.
11:36
Some poemsاشعار even tell you
260
684648
2087
بعضی اشعار حتی به تو می گویند
11:38
that that is what they can do.
261
686735
4551
که این کاری است که آنها میتوانند بکنند.
11:43
That's what Johnجان Keatsکیتس is doing
262
691286
2670
این همان کاری است که جان کیتس در
11:45
in his mostاکثر mysteriousمرموز, perhapsشاید, poemشعر.
263
693956
4368
شاید مرموزترین شعرش کرده است.
11:50
It's mysteriousمرموز because it's probablyشاید unfinishedناتمام,
264
698324
3912
آن اسرارآمیز است
زیرا احتمالاً تمام تشده است،
11:54
he probablyشاید left it unfinishedناتمام,
265
702236
2329
احتمالاً او آن را ناتمام رها کرده است،
11:56
and because it mightممکن be meantبه معنای
266
704565
1597
و چون شاید برای یک
11:58
for a characterشخصیت in a playبازی,
267
706162
2626
شخصیت تئاتر نوشته شده است،
12:00
but it mightممکن just be Keats'کیتس thinkingفكر كردن
268
708788
1677
اما ممکن است فقظ افکار کیتس دربارة
12:02
about what his ownخودت writingنوشتن,
269
710465
1635
نوشته هایش باشند،
12:04
his handwritingدست خط, could do,
270
712100
2200
دست نوشته هایش،
12:06
and in it I hearشنیدن, at leastکمترین I hearشنیدن, mortalityمرگ و میر,
271
714300
3890
و من شنیده ام، دست کم شنیده ام، بشر،
12:10
and I hearشنیدن the powerقدرت of olderمسن تر poeticشاعرانه techniquesتکنیک,
272
718190
3529
و من شنیده ام قدرت تکنیک های قدیمی شعر،
12:13
and I have the feelingاحساس, you mightممکن have the feelingاحساس,
273
721719
2531
و حس میکننم، شاید شما هم حس کنید،
12:16
of meetingملاقات even for an instantفوری, almostتقریبا becomingتبدیل شدن به,
274
724250
2986
که حتی برای یک لحظه، تقریبا مناسب،
12:19
someoneکسی elseچیز دیگری from long agoپیش,
275
727236
1522
شخصی از گذشته های دور،
12:20
someoneکسی quiteکاملا memorableبیاد ماندنی.
276
728758
2715
کسی به یاد ماندنی را ملاقات کرده اید.
12:23
"This livingزندگي كردن handدست, now warmگرم and capableقادر به
277
731473
3176
"این دست زنده، حالا گرم و توانا
12:26
Of earnestجدی graspingدرک کردن, would, if it were coldسرماخوردگی
278
734649
3710
از حرص، ای کاش، اگر سرد بود
12:30
And in the icyیخی silenceسکوت of the tombآرامگاه,
279
738359
2391
و در سکوت یخ زده گور
12:32
So hauntپیروز باشید thyتو daysروزها and chillسرد شدن thyتو dreamingرویا پردازی nightsشب ها
280
740750
3576
زیاد در رفت و آمد روزها و
مأیوس از شبهای رؤیایی
12:36
That thouتو would wishآرزو کردن thineخودت ownخودت heartقلب dryخشک of bloodخون
281
744326
3934
که تو قلب خشکیده از خون خود را آرزو کنی
12:40
So in my veinsرگه ها redقرمز life mightممکن streamجریان again,
282
748260
3651
پس در رگ های قرمز زندگی
شاید دوباره به جریان درآیند،
12:43
And thouتو be conscience-calmوجدان آرام است’d -- see here it is --
283
751911
4899
و تو به هوش باش - خونسرد --ببین اینجاست --
12:48
I holdنگه دارید it towardsبه سمت you."
284
756810
2988
من آن را به طرفت نگه داشته ام."
12:53
Thanksبا تشکر.
285
761110
2307
با تشکر.
12:55
(Applauseتشویق و تمجید)
286
763417
6789
(دست حضار)
Translated by Nastaran Saboori
Reviewed by soheila Jafari

▲Back to top

ABOUT THE SPEAKER
Stephen Burt - Poetry critic
In his influential poetry criticism, Stephen Burt links the contemporary with the classical, pinpoints new poetry movements, and promotes outstanding little-known poets.

Why you should listen
Stephen Burt is a serious fan of science fiction, indie music and women’s basketball, but what he’s known for is his highly influential poetry criticism. That list of passions, though, hints at Burt’s mission as a critic: he aims not only to describe new movements in the form, but also to champion under-the-radar writers whose work he admires.
 
Burt, a professor of English at Harvard, is passionate about both the classics and the contemporary, and his poetry criticism bridges those two worlds. He is also a poet in his own right, with two full-length books under his belt, and a cross-dresser who mines his feminine persona in his own writing. “I am a literary critic and a writer of verse, a parent and husband and friend, before and after I am a guy in a skirt, or a guy in blue jeans, or a fictional girl,” he has written. His books include The Art of the Sonnet (with David Mikics); Close Calls With Nonsense: Reading New Poetry; and Parallel Play: Poems.
More profile about the speaker
Stephen Burt | Speaker | TED.com