ABOUT THE SPEAKER
J.J. Abrams - Filmmaker
Writer, director and producer J.J. Abrams makes smart, addictive dramas like TV's Lost, and films like Cloverfield and the new Star Trek.

Why you should listen

As the Emmy-winning creator of the smart, addictive TV dramas Lost, Alias and Felicity, J.J. Abrams' name looms large on the small screen. As the writer/director behind the blockbuster explode-a-thon Mission: Impossible III, Cloverfield and the new Star Trek movie, these days Abrams also rules the big screen -- bringing his eye for telling detail and emotional connection to larger-than-life stories.

Abrams' enthusiasm -- for the construction of Kleenex boxes, for the quiet moments between shark attacks in Jaws, for today's filmmaking technologies, and above all for the potent mystery of an unopened package -- is incredibly infectious.

More profile about the speaker
J.J. Abrams | Speaker | TED.com
TED2007

J.J. Abrams: The mystery box

جعبه اسرار جی جی ابرامز

Filmed:
4,120,960 views

جی جی آبرامز عشق خود به رازهای نا دیدنی - شور و اشتیاقی که در فیلم ها و مجموعه های تلوزیونی اش نظیر کلاورفیلد، لاست و الیس به چشم می خورد - را تا سر منشا اسرار آمیزش، دنبال می کند
- Filmmaker
Writer, director and producer J.J. Abrams makes smart, addictive dramas like TV's Lost, and films like Cloverfield and the new Star Trek. Full bio

Double-click the English transcript below to play the video.

00:12
I wannaمیخوام startشروع کن todayامروز -- here'sاینجاست my thing. Holdنگه دارید on. There I go.
0
0
6000
می خواهم امروز با -- اینجا است .. صبر کنید ، آها درست شد
00:18
Hey. I wannaمیخوام startشروع کن todayامروز -- talk about the structureساختار of a polypeptideپلیپپتید. (Laughterخنده)
1
6000
6000
خوب، می خواهم امروز با بحث درباره ساختار پلی پپتید شروع کنم (خنده)
00:24
I get a lot of people askingدرخواست me, in termsاصطلاحات of "Lostکم شده," you know,
2
12000
4000
می دانید، خیلی از مردم درباره لاست از من سوال می کنند و می پرسند
00:28
"What the hell'sجهنم that islandجزیره?" You know,
3
16000
2000
«این جزیره دیگر چه کوفتیه؟»
00:30
it's usuallyمعمولا followedدنبال شد by,
4
18000
2000
معمولا این سوال با این سوال این طور ادامه داده می شود که
00:32
"No, seriouslyبه طور جدی, what the hellجهنم is that islandجزیره?"
5
20000
2000
«نه ، جدا این جزیره چه کوفتیه؟»
00:34
(Laughterخنده)
6
22000
1000
(خنده)
00:35
Why so manyبسیاری mysteriesاسرار? What is it about mysteryرمز و راز that I seemبه نظر می رسد to be drawnکشیده شده to?
7
23000
4000
چرا این همه رمز و راز در آن وجود دارد؟ درباره رازی که به نظر می رسد من قصد ترسیم آن را داشته ام چه می شود گفت؟
00:39
And I was thinkingفكر كردن about this, what to talk about at TEDTED.
8
27000
3000
داشتم فکر می کردم در کنفرانس تد راجع چه موضوعی صحبت کنم
00:42
When I talkedصحبت کرد to the kindنوع repهرزه from TEDTED, and I said,
9
30000
4000
وقتی با یکی از نمایندگهان مهربان تد صحبت می کردم از او پرسیدم
00:46
"Listen, you know, what should I talk about?"
10
34000
2000
«هی، می دونی من باید در باره چی حرف بزنم؟»
00:48
He said, "Don't worryنگرانی about it. Just be profoundعمیق."
11
36000
2000
او جواب داد«نگران نباش، فقط موضوعی عمیق و ژرف باشد»
00:50
(Laughterخنده) And I tookگرفت enormousعظیم comfortراحتی in that.
12
38000
4000
(خنده ) خوب راستش این باعث آرامش عمیقی برای من شد
00:54
So thank you, if you're here.
13
42000
2000
پس اگر اینجا هستی ازت ممنونم
00:56
I was tryingتلاش کن to think, what do I talk about? It's a good questionسوال.
14
44000
2000
سعی کردم ببینم راجع به چی باید حرف بزنم؟ این سوال خیلی خوبیه
00:58
Why do I do so much stuffچیز that involvesشامل می شود mysteryرمز و راز? And I startedآغاز شده tryingتلاش کن to figureشکل it out.
15
46000
4000
چرا این قدر در کارهای من رمز و راز وجود دارد؟ و سعی کردم ببینم واقعا علتش چی است.
01:02
And I startedآغاز شده thinkingفكر كردن about why do I do any of what I do,
16
50000
2000
پس شروع کردم به فکر کردن در باره اینکه چرا هرکدام از کارهایی را که انجام می دهم را واقعا انجام می دهم؟
01:04
and I startedآغاز شده thinkingفكر كردن about my grandfatherبابا بزرگ.
17
52000
2000
و شروع به فکر کردن در باره پدر بزرگم کردم
01:06
I lovedدوست داشتنی my grandfatherبابا بزرگ. Harryهری Kelvinکلوین was his nameنام,
18
54000
6000
من عاشق پدربزرگم بودم، اسمش هری کلوین بود
01:12
my mother'sمادر fatherپدر. He diedفوت کرد in 1986. He was an amazingحیرت آور guy.
19
60000
3000
او پدر مادرم بود و در 1986 فوت کرد. مرد فوق العاده ای بود
01:15
And one of the reasonsدلایل he was amazingحیرت آور:
20
63000
2000
و یکی از دلایل فوق العاده بودنش این بود
01:17
After Worldجهان Warجنگ IIدوم he beganآغاز شد an electronicsالکترونیک companyشرکت.
21
65000
2000
که بعد از جنگ جهانی دوم او یک شرکت الکترونیکی راه انداخت
01:19
He startedآغاز شده sellingفروش surplusمازاد partsقطعات, kitsکیت ها, to schoolsمدارس and stuffچیز.
22
67000
5000
و کارش را با فروش قطعات و کیت ها به مدرسه ها و جاهای دیگر شروع کرد
01:24
So he had this incredibleباور نکردنی curiosityکنجکاوی. As a kidبچه I saw him
23
72000
3000
خوب او کنجکاوی غیر قابل توصیفی داشت و وقتی بچه بودم او
01:27
come over to me with radiosرادیوها and telephonesتلفن ها and all sortsانواع of things.
24
75000
3000
رادیو ، تلفن و چیزهایی از این قبیل را پیشم می آورد
01:30
And he'dاو می خواهد openباز کن them up, he'dاو می خواهد unscrewباز کردن them, and revealآشکار ساختن the innerدرونی workingsکارها --
25
78000
3000
و آنها را باز می کرد، دل و روده آنها را بیرون می ریخت و طرز کار آنها را معلوم می کرد
01:33
whichکه manyبسیاری of us, I'm sure, take for grantedاعطا شده.
26
81000
3000
که مطمئنم برای بسیاری از ما چندان جالب نیست
01:36
But it's an amazingحیرت آور giftهدیه to give a kidبچه.
27
84000
2000
اما هدیه ای جذاب برای یک بچه به شمار می رود
01:38
To openباز کن up this thing and showنشان بده how it worksآثار and why it worksآثار and what it is.
28
86000
5000
که آنها را باز کنی و به او نشان دهی که آنها چطورکار می کنند و چرا اینگونه کار می کنند و اصلا چی هستند
01:43
He was the ultimateنهایی deconstructerدکونستر, in manyبسیاری waysراه ها.
29
91000
4000
او از بسیاری از جهات یک ساختار شکن بود
01:47
And my grandfatherبابا بزرگ was a kindنوع of guy who would not only take things apartجدا از هم,
30
95000
5000
و پدر بزرگم البته از جمله آدم هایی بود که فقط به جدا کردن اشیا بسنده نمی کرد
01:52
but he got me interestedعلاقه مند in all sortsانواع of differentناهمسان oddفرد craftsصنایع دستی,
31
100000
3000
بلکه او مرا به کارهای عجیب و غریب دیگری هم علاقمند کرد
01:55
like, you know, printingچاپ, like the letterنامه pressمطبوعات. I'm obsessedغرق with printingچاپ.
32
103000
5000
کارهایی مانند چاپ و درست کردن پاکت نامه من, معتاد به چاپ شده بودم
02:00
I'm obsessedغرق with silkابریشم screeningغربالگری and bookbindingکتاببندی and boxجعبه makingساخت.
33
108000
3000
غرق ساختن صفحه های ابریشمی، جلد کتاب و جعبه می شدم
02:03
When I was a kidبچه, I was always, like, takingگرفتن apartجدا از هم boxesجعبه ها and stuffچیز.
34
111000
4000
وقتی بچه بودم ، همیشه دوست داشتم جعبه ها و چیزهای دیگر را باز کنم
02:07
And last night in the hotelهتل, I tookگرفت apartجدا از هم the KleenexKleenex boxجعبه.
35
115000
3000
و دیشب در هتل هم جعبه دستمال کاغذی را از هم باز کردم
02:10
I was just looking at it. And I'm tellingگفتن you ... (Laughterخنده) It's a beautifulخوشگل thing.
36
118000
5000
من فقط داشتم بهش نگاه می کردم و بهتون می گم...(خنده) واقعا چیز قشنگیه
02:15
I swearسوگند to God. I mean, when you look at the boxجعبه, and you sortمرتب سازی of see how it worksآثار.
37
123000
3000
به خدا قسم. منظورم این است که وقتی به جعبه نگاه می کنید و معلوم مي شود که چطوری کار می کند
02:18
Rivesحیوانات is here, and I metملاقات کرد him yearsسالها agoپیش at a bookکتاب fairنمایشگاه; he does pop-upپاپ آپ booksکتاب ها.
38
126000
5000
ریوز اینجا حضور دارد و من چند سال پیش او را در یک نمایشگاه کتاب دیدم. او کتاب های برجسته نما می سازد
02:23
And I'm obsessedغرق with, like, engineeringمهندسی of paperکاغذ.
39
131000
2000
و من درگیر این موضوع بودم, مثل یک مهندس کاغذ
02:25
But like, the scoringبه ثمر رساند of it, the printingچاپ of it, where the thing getsمی شود gluedچسب,
40
133000
3000
اما اینطوری که تا زدن، چاپ و محل چسب زدن آنها را بررسی می کردم
02:28
you know, the registrationثبت marksعلائم for the inkجوهر. I just love boxesجعبه ها.
41
136000
3000
می دانید جایی که علامت تجاری ثبت می شود. من عاشق جعبه ها هستم
02:31
My grandfatherبابا بزرگ was sortمرتب سازی of the guy who, you know,
42
139000
2000
و پدر بزرگم نیز از آن آدم هایی بود که می دانید
02:33
kindنوع of got me into all sortsانواع of these things.
43
141000
2000
مرا درگیر همه این جور مسایل می کرد
02:35
He would alsoهمچنین supplyعرضه me with toolsابزار.
44
143000
2000
او همچنین ابزارهای این علاقه را برای من فراهم می آورد
02:37
He was this amazingحیرت آور encouragerتشویق کننده -- this patronحامی, sortمرتب سازی of, to make stuffچیز.
45
145000
5000
او مشوق بی نظیری بود -- یک جور پشتیبان برای ساختن این چیزها
02:42
And he got me a Superسوپر 8 cameraدوربین when I was 10 yearsسالها oldقدیمی.
46
150000
4000
و وقتی 10 سالم بود برایم یک دوربین سوپر 8 خرید
02:46
And in 1976, that was sortمرتب سازی of an anomalyناهنجاری,
47
154000
3000
و در سال 1976 این موضوع کمی غیر عادی بود
02:49
to be a 10-year-oldساله kidبچه that had accessدسترسی به to a cameraدوربین.
48
157000
3000
که یک بچه 10 ساله به دوربین دسترسی داشته باشد
02:52
And you know, he was so generousسخاوتمندانه; I couldn'tنمی توانستم believe it.
49
160000
3000
و می دانید او خیلی بخشنده بود به حدی که نمی توانم باور کنم
02:55
He wasn'tنبود doing it entirelyبه طور کامل withoutبدون some manipulationدستکاری.
50
163000
3000
البته او این کارها را بدون هیچ تلاشی از سوی من هم انجام نمی داد
02:58
I mean, I would call him, and I'd be like,
51
166000
2000
منظورم این است من او را صدا می کردم و مثلا می گفتم
03:00
"Listen, Grandpaپدربزرگ, I really need this cameraدوربین.
52
168000
3000
گوش کن پدربزرگ، من واقعا این دوربین را می خواهم
03:03
You don't understandفهمیدن. This is, like, you know, I want to make moviesفیلم ها.
53
171000
3000
تو الان متوجه نیستی این مثل این می مونه که می دونی من می خواهم فیلم بسازم
03:06
I'll get invitedدعوت کرد to TEDTED one day. This is like -- " (Laughterخنده)
54
174000
4000
و یک روز کنفرانس تد از من دعوت می کند-- (خنده)
03:10
And you know, and my grandmotherمادر بزرگ was the greatestبزرگترین.
55
178000
2000
و می دانید مادربزگ من حتی از او هم عالی تر بود
03:12
Because she'dاو می خواهد be like, you know -- she'dاو می خواهد get on the phoneتلفن.
56
180000
2000
چونکه مثلا اون تلفن را بر می داشت و می گفت
03:14
She'dدهنه be like, "Harryهری, it's better than the drugsمواد مخدر. He should be doing -- "
57
182000
4000
هری، این کار بهتر از اینه که معتاد بشه او باید این کار را انجام بدهد....
03:18
She was fantasticخارق العاده. (Laughterخنده)
58
186000
2000
او فوق العاده بود (خنده)
03:20
So I foundپیدا شد myselfخودم gettingگرفتن this stuffچیز,
59
188000
3000
خوب بدین ترتیب می دیدم که وسایل را به دست آوردم
03:23
thanksبا تشکر to her assistکمک کن, and suddenlyناگهان, you know,
60
191000
2000
البته به لطف او و ناگهان می دانید
03:25
I had a synthesizerسینت سایزر when I was 14 yearsسالها oldقدیمی -- this kindنوع of stuffچیز.
61
193000
4000
وقتی 14 ساله بودم دیدم که یک سینتی سایزر دارم -- و از این جور چیزها
03:29
And it let me make things, whichکه, to me, was sortمرتب سازی of the dreamرویا.
62
197000
4000
و این مرا قادر می ساخت که چیزهایی بسازم که برای من نوعی رویا به شمار می رفت
03:33
He sortمرتب سازی of humoredطنز my obsessionوسواس to other things too, like magicشعبده بازي.
63
201000
4000
او به نوعی توجه مرا به چیزهای دیگری هم جلب کرد چیزهای مثل شعبده بازی و جادو
03:37
The thing is, we'dما می خواهیم go to this magicشعبده بازي storeفروشگاه in Newجدید Yorkیورک Cityشهر calledبه نام Louلو Tannen'sتانن Magicشعبده بازي.
64
205000
4000
چیزی که باعث شد ما به فروشگاه لوازم شعبده بازی در شهر نیویورک بریم فروشگاهی به نام لو تانن مجیک
03:41
It was this great magicشعبده بازي storeفروشگاه. It was a crappyکم ارزش little buildingساختمان in Midtownمیدواتر,
65
209000
3000
این یک فروشگاه فوق العاده بود یک ساختمان کوچک در مرکز شهر
03:44
but you'dمی خواهی be in the elevatorآسانسور, the elevatorآسانسور would openباز کن --
66
212000
2000
اما شما باید وارد یک آسانسور می شدید و درهای آسانسور درست
03:46
there'dقرمز be this little, smallکوچک magicشعبده بازي storeفروشگاه. You'dمی خواهی be in the magicشعبده بازي storeفروشگاه.
67
214000
3000
در وسط این فروشگاه کوچک باز می شد و شما وسط فروشگاه بودید
03:49
And it was just, it was a magicalجادویی placeمحل.
68
217000
2000
و اونجا واقعا یک مکان جادویی بود
03:51
So I got all these sortمرتب سازی of magicشعبده بازي tricksترفندها. Oh, here. I'll showنشان بده you.
69
219000
2000
خوب من هم همه این حقه های جادویی را از آنجا گرفتم . بگذارید بهتون نشون بدم
03:53
This is the kindنوع of thing. So it would be like, you know. Right?
70
221000
4000
چیزهایی مثل این، خوب چیزی شبیه ، می دونید درسته؟
03:57
Whichکدام is good, but now I can't moveحرکت.
71
225000
2000
خیلی جالبه فقط مشکلش اینه که دیگه نمی تونم دستم را تکون بدم
03:59
Now, I have to do this, the restباقی مانده of the thing, like this.
72
227000
2000
خوب، الان باید این کار را بکنم، بخش بعدی کار، اینه که
04:01
I'm like, "Oh, wowوای. Look at my computerکامپیوتر over there!" (Laughterخنده)
73
229000
3000
او وای کامپیوترم را اونجا ببینید! (خنده)
04:04
Anywayبه هر حال, so one of the things that I boughtخریداری شد at the magicشعبده بازي storeفروشگاه was this:
74
232000
6000
به هر حال، یکی از چیزهایی که من از آن فروشگاه خریدم این بود
04:10
Tannen'sتانن Mysteryرمز و راز Magicشعبده بازي Boxجعبه.
75
238000
2000
جعبه جادویی تنن
04:12
The premiseفرضیه behindپشت the mysteryرمز و راز magicشعبده بازي boxجعبه was the followingذیل:
76
240000
2000
پشت جعبه این را نوشته بود که
04:14
15 dollarsدلار buysخرید می کند you 50 dollarsدلار worthارزش of magicشعبده بازي.
77
242000
5000
با 15 دلار ، شعبده ای به ارزش 50 دلار بخرید
04:19
Whichکدام is a savingsپس انداز. (Laughterخنده)
78
247000
3000
که پس انداز خوبی بود (خنده)
04:22
Now, I boughtخریداری شد this decadesچند دهه agoپیش and I'm not kiddingشوخی کردم.
79
250000
2000
من این جعبه را چند دهه قبل خریدم و اصلا هم شوخی نمی کنم
04:24
If you look at this, you'llشما خواهید بود see it's never been openedافتتاح شد.
80
252000
3000
اگر به این نگاه کنید می بینید که این جعبه هیچ وقت باز نشده است
04:27
But I've had this foreverبرای همیشه.
81
255000
3000
اما این را همیشه نگاه داشتم
04:30
Now, I was looking at this, it was in my officeدفتر, as it always is, on the shelfتاقچه,
82
258000
2000
و همیشه به این نگاه میکردم اون را در دفترم و روی یک قفسه گذاشته ام
04:32
and I was thinkingفكر كردن, why have I not openedافتتاح شد this?
83
260000
5000
و همیشه فکر می کنم که چرا آن را باز نکرده ام؟
04:37
And why have I keptنگه داشته شد it? Because I'm not a packبسته ratموش. I don't keep everything
84
265000
4000
و چرا اصلا نگاهش داشتم ؟ چون من از این جور آدم هایی نیستم که همه چیزها را نگاه می دارند
04:41
but for some reasonدلیل I haven'tنه openedافتتاح شد this boxجعبه.
85
269000
2000
اما به دلایلی من این جعبه را باز نکردم
04:43
And I feltنمد like there was a keyکلیدی to this, somehowبه نحوی,
86
271000
2000
و من فکر می کنم این یک جورایی کلید
04:45
in talkingصحبت کردن about something at TEDTED that I haven'tنه discussedبحث کردیم before,
87
273000
4000
ماجرایی است که می خواهم در تد در باره اش حرف بزنم و تا حالا درباره آن صحبت نکرده ام
04:49
and boredخسته people elsewhereدر جاهای دیگر.
88
277000
2000
و برای افرادی بیرون از اینجا شاید خسته کننده باشد
04:51
So I thought, maybe there's something with this. I startedآغاز شده thinkingفكر كردن about it.
89
279000
2000
خوب من فکر کردم که شاید چیزی درباره این جعبه وجود داشته باشد و راجع به آن فکر کردم
04:53
And there was this giantغول questionسوال markعلامت. I love the designطرح, for what it's worthارزش,
90
281000
3000
و اینجا این علامت سوال بسیار بزرگ وجود داشت. من طراحی را دوست دارم و از اینکه ارزشش به همین
04:56
of this thing. And I startedآغاز شده thinkingفكر كردن, why haven'tنه I openedافتتاح شد it?
91
284000
3000
چیزها است . و باز هم فکر کردم که چرا من این جعبه را باز نکرده ام
04:59
And I realizedمتوجه شدم that I haven'tنه openedافتتاح شد it because it representsنشان دهنده something importantمهم
92
287000
4000
و متوجه شدم که هیچگاه در آن را باز نکرده ام به خاطر اینکه نماینگر چیز بسیار مهمی برای من بوده است
05:03
-- to me. It representsنشان دهنده my grandfatherبابا بزرگ.
93
291000
4000
این جعبه پدربزرگم را به یاد می آورد
05:07
Am I allowedمجاز to cryگریه کردن at TEDTED? Because -- no, I'm not going to cryگریه کردن. But -- (Laughterخنده)
94
295000
10000
من می توانم در تد گریه کنم؟ چون -- نه نمی خواهم گریه کنم اما --- ( خنده)
05:17
-- the thing is, that it representsنشان دهنده infiniteبي نهايت possibilityامکان پذیری.
95
305000
4000
-- موضوع اینه که این جعبه امکانات بی نهایتی را ارایه می کند
05:21
It representsنشان دهنده hopeامید. It representsنشان دهنده potentialپتانسیل.
96
309000
2000
این نماینگر امید و نماینگر پتانسیل ها است
05:23
And what I love about this boxجعبه,
97
311000
3000
و چیزی که در باره این جعبه دوست دارم
05:26
and what I realizeتحقق بخشیدن I sortمرتب سازی of do in whateverهر چه it is that I do,
98
314000
4000
و چیزی که فکر می کنم به نوعی در هر کاری که می کنم به گونه ای حضور دارد
05:30
is I find myselfخودم drawnکشیده شده to infiniteبي نهايت possibilityامکان پذیری, that senseاحساس of potentialپتانسیل.
99
318000
6000
این است که خودم را درگیر ترسبم احتمالات نا متناهی می کنم ، اینکه چه امکانات بالقوه ای وجود دارد
05:36
And I realizeتحقق بخشیدن that mysteryرمز و راز is the catalystکاتالیزور for imaginationخیال پردازی.
100
324000
3000
و به این نتیجه رسیدم که رازها و اسرار شتاب دهنده تخیلات هستند
05:39
Now, it's not the mostاکثر ground-breakingزمینی شکستن ideaاندیشه,
101
327000
3000
حالا این مساله ایده خیلی پیشگامانه ای نیست
05:42
but when I startedآغاز شده to think that maybe there are timesبار when mysteryرمز و راز
102
330000
2000
اما زمانی که به این موضوع فکر می کردم که شاید زمان هایی بوده است که اسرار و رازها
05:44
is more importantمهم than knowledgeدانش, I startedآغاز شده gettingگرفتن interestedعلاقه مند in this.
103
332000
4000
اهمیتشان حتی از دانش هم بیشتر بوده باشد کم کم شروع کردم به علاقمند شدن به این موضوع
05:48
And so I startedآغاز شده thinkingفكر كردن about "Lostکم شده," and the stuffچیز that we do,
104
336000
2000
و اینطور بود که شروع به فکر کردن درباره سریال لاست (گمشدگان) کردم و چیزهایی که در آن انجام داده بودیم
05:50
and I realizedمتوجه شدم, oh my God, mysteryرمز و راز boxesجعبه ها are everywhereدر همه جا in what I do!
105
338000
4000
و به این نتیجه رسیدم که او خدای من، این جعبه های اسرار آمیز در هر کاری که من می کنم حضور دارند
05:54
In how -- in the creationایجاد of "Lostکم شده," Damonدیمون LindelofLindelof and I,
106
342000
3000
البته هر بار به روشی و شکلی-- در خلق گمشدگان، دامون لیندالف
05:57
who createdایجاد شده the showنشان بده with me, we were basicallyاساسا taskedوظیفه with creatingپدید آوردن this seriesسلسله
107
345000
5000
که این برنامه را به همراه من خلق کرد و من، درگیر کارهای اساسی مورد نیاز برای تهیه این سریال بودیم
06:02
that we had very little time to do. We had 11 and a halfنیم weeksهفته ها
108
350000
3000
و وقت بسیار کمی برای انجام همه آن کارها داشتیم. ما درکل 11 و نیم هفته وقت داشتیم
06:05
to writeنوشتن it, castقالب it, crewخدمه it, shootشلیک it, cutبرش it, postپست it, turnدور زدن in a two-hourدو ساعت pilotخلبان.
109
353000
5000
تا متن را بنویسیم ،بازیگران را انتخاب کنیم ، تصویر برداری کنیم، ویرایش آن را انجام دهیم و در نهایت آن را تبدیل به یک قسمت اول 2 ساعت و نیمه کنیم
06:10
So it was not a lot of time. And that senseاحساس of possibilityامکان پذیری -- what could this thing be?
110
358000
4000
بنابراین وقت زیادی در اختیار ما نبودو خوب باید با آن حس مکانات بالقوه چه کار می کردیم
06:14
There was no time to developتوسعه it.
111
362000
1000
زمان زیادی برای توسعه دادن داستان در اختیار نداشتیم
06:15
I'm sure you're all familiarآشنا with those people
112
363000
2000
من مطمئنم که همه شما مردمانی را می شناسید که
06:17
who tell you what you can't do and what you should changeتغییر دادن.
113
365000
2000
دایم به شما می گویند، که چه کارهایی را نمی توانید انجام دهید و چه چیزهایی را باید تغییر دهید
06:19
And there was no time for that, whichکه is kindنوع of amazingحیرت آور.
114
367000
3000
و اینکه وقت کافی برای انجام کارها نیست ، که یک جورهایی شگفت انگیز هستند
06:22
And so we did this showنشان بده, and for those of you who, you know, who haven'tنه seenمشاهده گردید it,
115
370000
3000
و خوب ما این نمایش را آماده کردیم، برای آنهایی که آن را ندیده اند
06:25
or don't know it, I can showنشان بده you this one little clipکلیپ from the pilotخلبان,
116
373000
4000
یا نمی شناسنش، می توانم یک بخشی از قسمت اول را برایتون نمایش بدهم
06:29
just to showنشان بده you some stuffچیز that we did.
117
377000
3000
فقط برای انکه بخشی از کارهایی که کردیم را نشان بدهم
06:40
Claireکلر: Help! Please help me! Help me! Help me!
118
388000
8000
کلیر: کمک ! خواهش می کنم کمکم کنید کمک ! کمک !
06:48
Jackجک: Get him out of here! Get him away from the engineموتور! Get him out of here!
119
396000
4000
جک: اون را ازاینجا دور کنید ! از کنار موتور دورش کنید ! از اینجا دورش کنید!
06:59
C: I'm havingداشتن contractionsانقباضات!
120
407000
3000
کلیر: من درد شدیدی دارم
07:02
J: How manyبسیاری monthsماه ها pregnantباردار are you?
121
410000
1000
جک: چند ماهه حامله ای ؟
07:03
C: I'm only eightهشت monthsماه ها.
122
411000
2000
کلیر: هشت ماهمه
07:05
J: And how farدور apartجدا از هم are they comingآینده?
123
413000
1000
جک: چه مدتی اینجا افتادیم؟
07:06
C: I don't know. I think it just happenedاتفاق افتاد.
124
414000
3000
کلیر: نمی دونم فکر کنم تازه اتفاق افتاده
07:10
Man: Hey! Hey! Hey, get away from --
125
418000
3000
مرد: هی ! هی ! هی ! از اونجا دور...
07:23
JJAJJA: Now, 10 yearsسالها agoپیش, if we wanted to do that, we'dما می خواهیم have to killکشتن a stuntmanعضو قاچاقچی.
126
431000
4000
آبرامز: حوب اگر 10 سال پیش بود و ما می خواستیم تا این صحنه را اجرا کنیم، مجبور بودیم یک بدلکار را بکشیم
07:27
We'dما می خواهیم actuallyدر واقع -- (Laughterخنده)
127
435000
5000
واقعا باید این کار را می کردیم ( خنده)
07:32
it would be harderسخت تر. It would take -- Take 2 would be a bitchعوضی.
128
440000
4000
اگر می خواستیم سخت گیر تر باشیم ، شاید 2 بار باید این کار را می کردیم -- خیلی بد می شد
07:36
So the amazingحیرت آور thing was, we were ableتوانایی to do this thing.
129
444000
4000
خوب، نکته شگفت انگیز این بود که ما توانستیم این کار را انجام دهیم
07:40
And partبخشی of that was the amazingحیرت آور availabilityدسترسی of technologyتکنولوژی,
130
448000
3000
و بخشی از این شگفتی این بود که ما به فناوری هیجان انگیزی دسترسی داشتیم
07:43
knowingدانستن we could do anything. I mean, we could never have doneانجام شده that.
131
451000
3000
می دانید ما می توانیم هر کاری که بخواهیم انجام می دهیم . منظورم این است که ما هیچ وقت پیشتر نمی توانستیم چنین صحنه هایی را بسازیم
07:46
We mightممکن have been ableتوانایی to writeنوشتن it; we wouldn'tنمی خواهم have been ableتوانایی to depictتصور کن it
132
454000
2000
ما شاید می توانسیتم این صحنه را بنویسیم اما توان به تصویر کشیدن آن را
07:48
like we did. And so partبخشی of the amazingحیرت آور thing for me is in the creativeخلاقانه processروند,
133
456000
4000
به طوریکه اینجا انجام دادیم نداشتیم. و و بخشی از این داستان هیجان انگیز برای من در فرآیند خلاقانه ای است
07:52
technologyتکنولوژی is, like, mind-blowinglyذهن دمیدن inspiringالهام بخش to me.
134
460000
3000
که در فناوری وجود دارد، این می تواند تا حد انفجار ذهن الهام بخش باشد
07:55
I realizeتحقق بخشیدن that that blankجای خالی pageصفحه is a magicشعبده بازي boxجعبه, you know?
135
463000
4000
من به این نتیجه رسیدم که یک صفحه خالی حکم جعبه جادویی را برای من دارد می دانید؟
07:59
It needsنیاز دارد to be filledپر شده with something fantasticخارق العاده.
136
467000
2000
باید آن را با چیزی هیجان انگیز پر کرد
08:01
I used to have the "Ordinaryعادی People" scriptاسکریپت that I'd flipتلنگر throughاز طریق.
137
469000
2000
من عادت به متنی برای مردم معمولی دارم که بتوانم بهشون تلنگر بزنم
08:03
The romanceداستان عاشقانه of the scriptاسکریپت was amazingحیرت آور to me; it would inspireالهام بخشیدن me.
138
471000
3000
بخش رومانس متن برای من هیجان انگیز بود و برایم الهام بخش بود
08:06
I wanted to try and fillپر کن pagesصفحات with the sameیکسان kindنوع of
139
474000
3000
من سعی می کردم و می خواستم صفحاتم شامل همان
08:09
spiritروح and thought and emotionهیجانی that that scriptاسکریپت did.
140
477000
4000
روحیه و افکار و احساساتی باشد که متنم داشت
08:13
You know, I love Appleسیب computersکامپیوترها. I'm obsessedغرق.
141
481000
3000
خوب، --- می دانید من عاشق کامیپوترهای اپل هستم. من دیوانه آنها هستم
08:16
So the Appleسیب computerکامپیوتر -- like those -- the PowerBookPowerBook -- this computerکامپیوتر, right,
142
484000
3000
خوب کامپیوتر اپل -- مثل آن پاور بوک ها -- این کامپیوتر مرا
08:19
it challengesچالش ها me. It basicallyاساسا saysمی گوید,
143
487000
2000
به نوعی چالش می کشید . به طور اساسی این موضوع را می گفت که می دانید
08:21
what are you going to writeنوشتن worthyشایسته of me? (Laughterخنده)
144
489000
3000
تو چی می خواهی بنویسی که شایسته نوشتن با من باشد؟ (حنده)
08:24
I guessحدس بزن I feel this -- I'm compelledمجبور.
145
492000
3000
حدس می زنم که این را احساس می کنم -- مجبورم
08:27
And I oftenغالبا am like, you know, dudeشخص, todayامروز I'm out. I got nothing. You know? (Laughterخنده)
146
495000
4000
و اغلب اوقات مانند امروز ناچارم در مقابل این سوال کنار بکشم . چون راستش چیزی ندارم ! (خنده)
08:31
So there's that. In termsاصطلاحات of the contentمحتوا of it, you look at storiesداستان ها, you think,
147
499000
2000
خوب اینجا بودیم. از نظر محتوا شما به این نگاه می کنید به داستان نگاه می کنید و فکر می کنید
08:33
well, what are storiesداستان ها but mysteryرمز و راز boxesجعبه ها?
148
501000
3000
خوب، مگر داستان ها غیر از این جعبه های جادو چه چیز دیگری هستند؟
08:36
There's a fundamentalاساسی questionسوال -- in TVتلویزیون, the first actعمل کن is calledبه نام the teaserتیزر.
149
504000
3000
این سوالی اساسی است -- در تلوزیون اولین قدم را تیزر یا دست انداختن می نامند
08:39
It's literallyعینا the teaserتیزر. It's the bigبزرگ questionسوال.
150
507000
2000
این از نظر ادبی دست انداختن و درگیر کردن است . سوال مهمی است
08:41
So you're drawnکشیده شده into it. Then of courseدوره,
151
509000
2000
خوب شما این را ترسیم می کنید و البته بعدش
08:43
there's anotherیکی دیگر questionسوال. And it goesمی رود on and on.
152
511000
2000
سوال های دیگری شکل می گیرد و همینطور به پیش می رود
08:45
Look at "Starستاره Warsجنگ ها." You got the droidsdroids; they meetملاقات the mysteriousمرموز womanزن.
153
513000
2000
مثلا به جنگ ستارگان نگاه کنید. شما آدم آهنی ها را دارید آنها با یک زن مرموز ملاقات می کنند
08:47
Who'sچه کسی that? We don't know. Mysteryرمز و راز boxجعبه! You know?
154
515000
2000
جریا ن چیه ؟ نمی دانیم. یک جعبه اسرار درسته؟
08:49
Then you meetملاقات Lukeلوقا Skywalkerاسکای واکر. He getsمی شود the Droidخوانده, you see the holographicهولوگرافی imageتصویر.
155
517000
3000
بعد با لوک اسکای واکر ملاقات می کنید . او صاحب آدم آهنی ها می شود و شما یک پیام هولوگرافی را می بینید
08:52
You learnیاد گرفتن, oh, it's a messageپیام, you know.
156
520000
2000
و می فهمید که این یک پیغام است، خوب؟
08:54
She wants to, you know, find Obiاوبی Wanوان KenobiKenobi. He's her only hopeامید.
157
522000
3000
اون خانم می خواهد اوبی وان کنوبی را پیدا کند ، کسی که تنها امید او است
08:57
But who the hell'sجهنم Obiاوبی Wanوان KenobiKenobi? Mysteryرمز و راز boxجعبه!
158
525000
1000
اما اوبی وان کنوبی دیگه کیه ؟ جعبه اسرار!
08:58
So then you go and he meetsملاقات می کند Benبن KenobiKenobi. Benبن KenobiKenobi is Obiاوبی Wanوان KenobiKenobi.
159
526000
3000
بعد شما بن کنوبی را می بینید. بن کنوبی همان اوبی وان کنوبی است
09:01
Holyمقدس shitگریه! You know -- so it keepsنگه می دارد us --
160
529000
2000
لعنتی ! می دانید -- این روند ما را نگاه می دارد --
09:03
(Laughterخنده) -- have you guys not seenمشاهده گردید that?
161
531000
3000
(خنده) -- شما ها این فیلم را ندیده اید؟
09:06
(Laughterخنده) It's hugeبزرگ! Anywayبه هر حال --
162
534000
2000
(خنده) خیلی عظیمه ! به هر حال ---
09:08
So there's this thing with mysteryرمز و راز boxesجعبه ها that I startedآغاز شده feelingاحساس compelledمجبور.
163
536000
6000
خوب این همان چیزی که من احساسش می کردم. چیزی مملو از جعبه های اسرار که مخاطب را درگیر می کند
09:14
Then there's the thing of mysteryرمز و راز in termsاصطلاحات of imaginationخیال پردازی --
164
542000
4000
بعد از آن چیزی شبیه به بیان اسرار در قالب تخیلات وجود دارد --
09:18
the withholdingدریغ کردن of informationاطلاعات. You know,
165
546000
2000
چیزی که نوعی منع اطلاعاتی به شمار می رود، خوب؟
09:20
doing that intentionallyاز قصد is much more engagingجذاب.
166
548000
4000
اگر این کار را عمدا انجام دهید باعث درگیری بیشتر می شود
09:24
Whetherچه it's like the sharkکوسه in "Jawsفک"
167
552000
2000
چیزی شبیه کوسه های فیلم آرواره ها
09:26
-- if Spielberg'sاسپیلبرگ mechanicalمکانیکی sharkکوسه, Bruceبروس, had workedکار کرد,
168
554000
2000
-- اگر کوسه مکانیکی اسپیلبرگ کار می کرد
09:28
it would not be remotelyاز راه دور as scaryترسناک; you would have seenمشاهده گردید it too much.
169
556000
3000
این موجود دیگر این قدر دور از دسترس و ترسناک نبود و شما می توانستید بارها این کوسه را ببینید
09:31
In "Alienبیگانه", they never really showedنشان داد the alienبیگانه: terrifyingوحشتناک!
170
559000
3000
در فیلم بیگانه ، آنها هیچوقت واقعا خود بیگانه را نشان ندادند: نتیجه اینکه موجود وحشتناک شده بود
09:34
Even in a movieفیلم سینما, like a romanticرومانتیک comedyکمدی, "The Graduateفارغ التحصیل,"
171
562000
3000
حتی در فیلم کمدی رومانتیکی مانند فارغ التحصیل
09:37
they're havingداشتن that dateتاریخ, rememberیاد آوردن?
172
565000
2000
آنها قرار ملاقاتی می گذاشتند یادتونه؟
09:39
And they're in the carماشین, and it's loudبا صدای بلند, and so they put the topبالا up.
173
567000
3000
آنها درون یک ماشین بودند، و واقعا صحنه پر شکوهی بود و آنها صحنه را از بالا نشان دادند
09:42
They're in there -- you don't hearشنیدن anything they're sayingگفت:! You can't hearشنیدن a wordکلمه!
174
570000
3000
آنها آنجا بودند-- شما هیچ چیزی از حرف های انها را نمی شنیدید حتی یک کلمه
09:45
But it's the mostاکثر romanticرومانتیک dateتاریخ ever. And you love it because you don't hearشنیدن it.
175
573000
4000
اما این صحنه تبدیل به یکی از رومانتیک ترین قرار های تاریخ سینما شد و شما این صحنه را دوست داشتید چون صدایش را نمی شنیدید
09:49
So to me, there's that.
176
577000
2000
و برای من هم ماجرا از همین قراره
09:51
And then, finallyسرانجام, there's this ideaاندیشه -- stretchingکشش the sortمرتب سازی of paradigmالگو a little bitبیت --
177
579000
4000
و سرانجام اینکه این ایده وجود دارد -- اگرچه چهارچوبش اندکی کش آمده باشد
09:55
but the ideaاندیشه of the mysteryرمز و راز boxجعبه.
178
583000
2000
اما این ایده همان ایده جعبه اسرار است
09:57
Meaningمعنای, what you think you're gettingگرفتن, then what you're really gettingگرفتن.
179
585000
3000
به این معنی که چیزی که شما فکر می کنید به دست می آورید در نهایت همان چیزی است که بدست می آورید
10:00
And it's trueدرست است in so manyبسیاری moviesفیلم ها and storiesداستان ها.
180
588000
3000
و این موضوع در بسیاری از فیلم ها و داستان ها صحت دارد
10:03
And when you look at "E.T.," for exampleمثال -- "E.T." is this, you know,
181
591000
2000
وقتی شما فیلم ای تی را برای مثال می بینید. ای تی هم همینطوره خوب؟
10:05
unbelievableباور نکردنی movieفیلم سینما about what? It's about an alienبیگانه who meetsملاقات می کند a kidبچه, right?
182
593000
3000
فیلمی خارق العاده در باره چی ؟ فیلم درباره موجود بیگانه ای است که با یک بچه ملاقات می کند. درسته؟
10:08
Well, it's not. "E.T." is about divorceطلاق. "E.T." is about a heartbrokenدل شکسته,
183
596000
3000
خوب اینطور نیست. ای تی فیلمی درباره طلاق است . ای تی درباره يک دل شکسته است
10:11
divorce-crippledطلاق کبد familyخانواده, and ultimatelyدر نهایت, this kidبچه who can't find his way.
184
599000
4000
خانواده ای آسیب دیده از طلاق و در نهایت کودکی که نمی تواند راهش را پیدا کند
10:15
"Dieمرگ Hardسخت," right? Crazyدیوانه, great, funسرگرم کننده, action-adventureاقدام ماجراجویی movieفیلم سینما in a buildingساختمان.
185
603000
4000
جان سخت را دیده اید؟ هان؟ دیوانه کننده، عالی، سرگرم کننده، فیلمی اکشن و ماجراجویانه در یک ساختمان
10:19
It's about a guy who'sچه کسی است on the vergeلبه of divorceطلاق.
186
607000
2000
این فیلم در باره مردی است که در آستانه طلاق قرار دارد
10:21
He's showingنشان دادن up to L.A., tailدم betweenبین his legsپاها.
187
609000
2000
او را در لس آنجلس و در اوج افسردگی می بینیم
10:23
There are great scenesصحنه های -- maybe not the mostاکثر amazingحیرت آور dramaticنمایشی
188
611000
3000
این ها صحنه ای درخشانی هستند -- شاید بهترین صحنه های دراماتیک
10:26
scenesصحنه های in the historyتاریخ of time, but prettyبسیار great scenesصحنه های.
189
614000
3000
تاریخ سینما نباشند اما صحنه های فوق العاده عالی هستند
10:29
There's a halfنیم an hourساعت of investmentسرمایه گذاری in characterشخصیت before you get to the stuffچیز
190
617000
3000
چیزی حدود 1 ساعت ونیم روی شخصیت های یک فیلم سرمایه گذاری می شد پیش از آنکه شما چیزی را که می خواهید در باره آن بفهمید
10:32
that you're, you know, expectingمنتظر.
191
620000
2000
چیزی که در واقع انتظارش را دارید
10:34
When you look at a movieفیلم سینما like "Jawsفک,"
192
622000
1000
زمانی که به فیلمی مانند آرواره ها نگاه می کنید
10:35
the sceneصحنه that you expectانتظار -- we have the screenصفحه نمایش?
193
623000
3000
صحنه هایی که انتظارش را دارید -- تصویر را داریم؟
10:38
These are the kindنوع of, you know, scenesصحنه های that you rememberیاد آوردن and expectانتظار from "Jawsفک."
194
626000
4000
این جور تصاویر هستند، چیزهایی که به خاطرتان می ماند و از فیلم آرواره ها انتظار دارید
10:42
And she's beingبودن eatenخورده شده; there's a sharkکوسه.
195
630000
5000
و اینکه او مورد حمله قرار می گیرد و کوسه ای او را می خورد
10:47
The thing about "Jawsفک" is, it's really about a guy
196
635000
2000
نکته ای در باره آرواره ها این است که این فیلم واقعا در باره آدمی است
10:49
who is sortمرتب سازی of dealingمعامله with his placeمحل in the worldجهان -- with his masculinityمردانگی,
197
637000
3000
که به نوعی با جایگاه خودش در جهان در گیر است - با مردانگی خودش
10:52
with his familyخانواده, how he's going to, you know, make it work in this newجدید townشهر.
198
640000
4000
با خانواده اش، اینکه در این شهر جدید باید چکار کند
10:56
This is one of my favoriteمورد علاقه scenesصحنه های ever,
199
644000
2000
این یکی از صحنه های مورد علاقه من است
10:58
and this is a sceneصحنه that you wouldn'tنمی خواهم necessarilyلزوما think of when you think of "Jawsفک."
200
646000
3000
و این صحنه ای است که شما وقتی ان را می بینید الزاما به یاد آرواره ها نمی افتید
11:01
But it's an amazingحیرت آور sceneصحنه.
201
649000
2000
اما این صحنه فوق العاده است
11:58
Fatherپدر: C'mereC'mere. Give us a kissبوسه.
202
706000
6000
پدر: بیا اینجا من را ببوس
12:05
Sonفرزند پسر: Why?
203
713000
2000
پسر: چرا؟
12:09
Fatherپدر: 'Cause'علت I need it.
204
717000
2000
پدر: چون بهش احتیاج دارم
12:11
JJAJJA: C'monبله. "Why? 'Cause'علت I need it?" Bestبهترین sceneصحنه ever, right?
205
719000
3000
آبرامز: بی خیال:«چرا؟ چون من بهش احتیاج دارم» درسته ؟
12:14
Come on! So you think of "Jawsفک" --
206
722000
3000
بی خیال! خوب وقتی به آرواره ها فکر می کنید ---
12:17
so that's the kindنوع of stuffچیز that, like, you know, the investmentسرمایه گذاری of characterشخصیت,
207
725000
4000
چنین چیزهایی مثل سرمایه گذاری روی یک کاراکتر می مونه
12:21
whichکه is the stuffچیز that really is insideداخل the boxجعبه, you know?
208
729000
3000
این همان چیزهایی است که واقعا درون آن جعبه قرار دارد. می دانید؟
12:24
It's why when people do sequelsعواقب, or ripپاره كردن off moviesفیلم ها, you know, of a genreژانر,
209
732000
3000
به همین دلیل است که وقتی مردم می خواهند چیزی را از فیلم برداشت کنند می دانید از یک ژانر
12:27
they're rippingپاره شدن off the wrongاشتباه thing.
210
735000
2000
شاید چیز اشتباهی را از آن بردارند
12:29
You're not supposedقرار است to ripپاره كردن off the sharkکوسه or the monsterهیولا.
211
737000
2000
الزاما شما نباید از این فیلم ها کوسه و یا هیولاها را انتخاب کنید و بردارید
12:31
You gottaباید ripپاره كردن off -- you know, if you ripپاره كردن something off -- ripپاره كردن off the characterشخصیت.
212
739000
4000
شما می توانید - اگر اصلا بخواهید چیزی را بردارید -- شخصیت ها را به یاد بسپارید
12:35
Ripپاره كردن off the stuffچیز that mattersمسائل. I mean, look insideداخل yourselfخودت and figureشکل out what is insideداخل you.
213
743000
3000
چیزهایی که واقعا مهم هستند. منظورم این است که درون خودتون را نگاه کنید و ببینید در درون شما چه می گذرد
12:38
Because ultimatelyدر نهایت, you know, the mysteryرمز و راز boxجعبه is all of us. So there's that.
214
746000
5000
چرا که در نهایت می دانید، خود ما جعبه اسرار هستیم. خوب همینه
12:43
Then the distributionتوزیع. What's a biggerبزرگتر mysteryرمز و راز boxجعبه than a movieفیلم سینما theaterتئاتر?
215
751000
3000
بعد کمی داستان را توسعه دهیم. چه چیزی نسبت به یک سالن نمایش فیلم ، جعبه اسرار بزرگتری به شمار می آید؟
12:46
You know? You go to the theaterتئاتر, you're just so excitedبرانگیخته to see anything.
216
754000
2000
می دانید؟ شما به سالن سینما می روید و برای آنچه می خواهید ببینید هیجان زده اید
12:48
The momentلحظه the lightsچراغ ها go down is oftenغالبا the bestبهترین partبخشی, you know?
217
756000
3000
می دانید اغلب اوقات لحظه ای که چراغ های سالن خاموش می شوند بهترین بخش نمایش فیلم است
12:51
And you're fullپر شده of that amazingحیرت آور --
218
759000
3000
و شما سر شار از شگفتی می شوید
12:54
that feelingاحساس of excitedبرانگیخته anticipationپیش بینی.
219
762000
3000
این حس هیجان قابل انتظار است
12:57
And oftenغالبا, the movie'sفیلم ها, like, there and it's going, and then something happensاتفاق می افتد
220
765000
2000
و اغلب ، فیلم به نمایش در می آید و پیش می رود و ناگهان چیزی اتفاق می افتد
12:59
and you go, "Oh--آه--" and then something elseچیز دیگری, and you're, "Mmmمامان ..."
221
767000
2000
و شما می گویید: او، و بعد چیز دیگری اتفاق می افتد و این بار می گویید وای
13:01
Now, when it's a great movieفیلم سینما, you're alongدر امتداد for the rideسوار شدن
222
769000
2000
حالا، اگر فیلم عالی باشد شما را با خود همراه می کند
13:03
'causeسبب می شود you're willingمایلم to give yourselfخودت to it.
223
771000
2000
چرا که شما می خواهید خود را در آن جای بدهید
13:05
So to me, whetherچه it's that, whetherچه it's a TVتلویزیون, an iPodآی پاد, computerکامپیوتر, cellسلول phoneتلفن --
224
773000
5000
خوب برای من هرچیزی که می خواهد باشد ، می خواهد تلوزیون باشد، یک آی پاد، کامپیوتر یا موبایل
13:10
it's funnyخنده دار, I'm an -- as I said, Appleسیب fanaticمتعصب -- and one day, about a yearسال or so agoپیش,
225
778000
4000
لذت بخش است و همانطور که گفتم من یکی از مشتاقان اپل هستم و یک روز حدود یک سال پیش
13:14
I was signingامضاء on onlineآنلاین in the morningصبح to watch Steveاستیو Jobs'شغل ها' keynoteکلیدی,
226
782000
4000
یک روز صبح وارد یک سایت آنلاین شدم تا سخنرانی استیو جابز را ببینم
13:18
'causeسبب می شود I always do. And he cameآمد on, he was presentingارائه the videoویدئو iPodآی پاد,
227
786000
5000
چون همیشه این کار را می کنم و او روی صحنه آمد و شروع به معرفی آی پاد ویدیویی کرد
13:23
and what was on the enormousعظیم iPodآی پاد behindپشت him?
228
791000
2000
و چی روی صفحه آی پاد پشت سر او بود؟
13:25
"Lostکم شده"! I had no ideaاندیشه! And I realizedمتوجه شدم, holyمقدس shitگریه, it'dمی خواهم come fullپر شده circleدایره.
229
793000
5000
لاست! من هیچ ایده ای در این باره نداشتم ! و فهمیدم که لعنتی یک چرخه کامل به وجود آمده است
13:30
Like, the inspirationالهام بخش I get from the technologyتکنولوژی is now usingاستفاده كردن the stuffچیز that I do,
230
798000
2000
یعنی الهامی که من از فناوری گرفته بود حالا داره همین کار را تکرار می کند
13:32
inspiredالهام گرفته by it, to sellفروش technologyتکنولوژی. I mean, it's nutsآجیل! (Laughterخنده)
231
800000
4000
چیزی که از آن الهام گرفته شده بود داره برای فروش آن کمک می کند. منظورم اینه که دیوانگی است (خنده)
13:36
I was gonna showنشان بده you a coupleزن و شوهر of other things I'm gonna skipجست و خیز throughاز طریق.
232
804000
2000
می خواستم چند تا چیز دیگر هم به شما نشون بدهم که از آنها رد می شوم
13:38
I just want to showنشان بده you one other thing that has nothing to do with anything.
233
806000
3000
و تنها می خواهم یک چیز دیگر به شما نشان بدهم که هیچ ربطی به هیچ چیزی ندارد
13:41
This is something onlineآنلاین; I don't know if you've seenمشاهده گردید it before.
234
809000
2000
این موضوع الان روی اینترنت است نمی دونم قبلا آن را دیده اید یا نه
13:43
Sixشش yearsسالها agoپیش they did this. This is an onlineآنلاین thing doneانجام شده by guys
235
811000
4000
6 سال پیش انها این کار را کردند و این نسخه آنلاین کاری است که توسط افرادی
13:47
who had some visualبصری effectsاثرات experienceتجربه. But the pointنقطه was,
236
815000
2000
که تجربه هایی در زمینه جلوه های ویژه داشته اند انجام شده است اما نکته اینجاست که
13:49
that they were doing things that were usingاستفاده كردن these mysteryرمز و راز boxesجعبه ها that they had --
237
817000
4000
کارهایی که آنها انجام داده بودند و جعبه های اسراری را که به کار گرفته بودند
13:53
everyoneهر کس has now.
238
821000
1000
همگان امروز در اختیار دارند
13:54
What I've realizedمتوجه شدم is what my grandfatherبابا بزرگ did for me when I was a kidبچه,
239
822000
4000
وقتی فکر می کنم که پدربزرگم چه کارهایی برای من در دوران کودکیم انجام داد می بینیم
13:58
everyoneهر کس has accessدسترسی به to now.
240
826000
2000
امروز همه مردم به آنها دسترسی دارند
14:00
You don't need to have my grandfatherبابا بزرگ, thoughگرچه you wishedآرزو کرد you had.
241
828000
2000
شما لازم نیست پدربزرگ من را داشته باشید، حتی اگر آروزی آن را بکنید
14:02
But I have to tell you -- this is a guy doing stuffچیز on a Quadraکوادرا 950 computerکامپیوتر
242
830000
4000
اما باید به شما بگویم -- این کاری است که یک نفر با یک کامپیوتر کوادرا 950 انجام داده است
14:06
-- the resolution'sقطعنامه a little bitبیت lowکم --
243
834000
1000
-- کیفیتش کمی پایین است --
14:07
usingاستفاده كردن Infinityبی نهایت softwareنرم افزار they stoppedمتوقف شد makingساخت 15 yearsسالها agoپیش.
244
835000
3000
با کمک تعداد بیشماری از نرم افزارها کاری می شود کرد که 15 سال پیش غیر ممکن بود
14:10
He's doing stuffچیز that looksبه نظر می رسد as amazingحیرت آور as stuffچیز I've seenمشاهده گردید releasedمنتشر شد from Hollywoodهالیوود.
245
838000
6000
او کارهایی می کند که به همان شگفت انگیزی کارهایی است که از هالیوود بیرون می آید
14:16
The mostاکثر incredibleباور نکردنی sortمرتب سازی of mysteryرمز و راز, I think, is now the questionسوال of what comesمی آید nextبعد.
246
844000
6000
شگفت انگیز ترین نوع جعبه اسرار، فکر می کنم، این سوال باشد که بعد چه پیش خواهد آمد؟
14:22
Because it is now democratizedدموکراتیزه شده. So now, the creationایجاد of mediaرسانه ها is -- it's everywhereدر همه جا.
247
850000
4000
چرا که اکنون دوران مردمی شدن همه چیز است .حالا خلق یک رسانه -- هر جایی می تواند اتفاق بیفتد
14:26
The stuffچیز that I was luckyخوش شانس and beggingالتماس کردن for to get when I was a kidبچه is now ubiquitousهمه جا هست.
248
854000
5000
چیزهایی که من انقدر خوش شانس بودم که وقتی بچه بودم کارم را با آن شروع کنم حالا در اختیار همگان قرار دارد
14:31
And so, there's an amazingحیرت آور senseاحساس of opportunityفرصت out there.
249
859000
3000
و خوب، به نوعی حس شگفت انگیزی از فرصت های بسیاری وجود دارد که منتظر ما است
14:34
And when I think of the filmmakersفیلمسازان who existوجود دارد out there now who would have
250
862000
5000
و وقتی به فیلم سازهایی فکر می کنم که بیرون حضور دارند و ساکت مانده اند
14:39
been silencedخاموش, you know -- who have been silencedخاموش in the pastگذشته --
251
867000
3000
و می دانید قبلا ساکت نگهداشته شده بودند
14:42
it's a very excitingهیجان انگیز thing.
252
870000
1000
به نظرم اتفاق بسیار هیجان انگیزی است
14:43
I used to say in classesکلاس ها and lecturesسخنرانی ها and stuffچیز,
253
871000
3000
من معمولا در کلاس هایم و در سخنرانی ها و این جور جاها می گویم
14:46
to someoneکسی who wants to writeنوشتن, "Go! Writeنوشتن! Do your thing." It's freeرایگان,
254
874000
3000
که کسانی که می خواهند بنویسند خوب بروید بنویسید! کارتون را انجام دهید این کار آزاد است
14:49
you know, you don't need permissionمجوز to go writeنوشتن. But now I can say,
255
877000
2000
می دانید شما لازم نیست از کسی اجازه بگیرید که بنویسید اما الان می توانم بگویم
14:51
"Go make your movieفیلم سینما!" There's nothing stoppingمتوقف کردن you
256
879000
2000
بروید فیلم خودتان را بسازید هیچ چیز نمی تواند جلوی شما را بگیرد
14:53
from going out there and gettingگرفتن the technologyتکنولوژی.
257
881000
2000
و مانع شما شود که بروید و وسایل مورد نیازتان را تهیه کنید
14:55
You can leaseاجاره دادن, rentاجاره, buyخرید stuffچیز off the shelfتاقچه
258
883000
3000
شما می توانید چیزهایی مورد نیازتان را بخرید یا کرایه کنید
14:58
that is eitherیا as good, or just as good, as the stuffچیز that's beingبودن used by the, you know,
259
886000
6000
این وسایل به همان اندازه ای که مورد استفاده قرار می گیرند خوب هستند
15:04
quoteنقل قول unquoteنقل قول "legitقانونی people."
260
892000
2000
به قول معروف مردم آزاد باشید
15:06
No communityجامعه is bestبهترین servedخدمت کرده است when only the eliteنخبه have controlکنترل.
261
894000
4000
هیچ جامعه ای نمی تواند بهترین خدمات خود را ارایه کند اگر تنها یک گروه خاص بر ان کنترل داشته باشند
15:10
And I feel like this is an amazingحیرت آور opportunityفرصت to see what elseچیز دیگری is out there.
262
898000
3000
و من حس می کنم این فرصتی استثنایی است که ببینیم چه کسان دیگری آن بیرون وجود دارند
15:13
When I did "Missionمأموریت: Impossibleغیر ممکن است IIIIII," we had amazingحیرت آور visualبصری effectsاثرات stuffچیز.
263
901000
3000
وقتی فیلم ماموریت غیر ممکن 3 را می ساختم از جلوه های ویژه شگفت انگیزی استفاده کردیم
15:16
ILMILM did the effectsاثرات; it was incredibleباور نکردنی.
264
904000
2000
ILM جلوه ها را انجام داد واقعا خارق العاده بود
15:18
And sortمرتب سازی of like my dreamرویا to be involvedگرفتار.
265
906000
2000
و به نوعی مثل این بود که رویای من در آن تنیده شده است
15:20
And there are a coupleزن و شوهر of sequencesدنباله ها in the movieفیلم سینما,
266
908000
3000
و این ها چند صحنه از این فیلم است
15:23
like these coupleزن و شوهر of momentsلحظات I'll showنشان بده you.
267
911000
2000
مثل این صحنه هایی که نشانتان می دهم
15:31
There's that.
268
919000
1000
ایناهاش
15:52
Okay, obviouslyبدیهی است I have an obsessionوسواس with bigبزرگ crazyدیوانه explosionsانفجار.
269
940000
3000
خوب معلومه که من دچار جنون به انفجارهای بزرگ هستم
15:55
So my favoriteمورد علاقه visualبصری effectاثر in the movieفیلم سینما is the one I'm about to showنشان بده you.
270
943000
4000
خوب یکی از مورد علاقه ترین جلوه های ویژه من این است که نشانتان می دهم
15:59
And it's a sceneصحنه in whichکه Tom'sتام characterشخصیت wakesبیدار می شود up. He's drowsyخواب آلود. He's crazyدیوانه
271
947000
2000
و این صحنه ای است که کاراکتری که نقشش را تام بازی می کرد بیدار می شود خواب آلود و گیچ
16:01
-- out of it. And the guy wakesبیدار می شود up,
272
949000
2000
و این آدم بیدار می شود
16:03
and he shovesshoves this gunاسلحه in his noseبینی and shootsشاخه ها this little capsuleکپسول into his brainمغز
273
951000
3000
و او اسلحه اش را درون بینی او فرود می کند و کپسولی را داخل مغزش شلیک می کند
16:06
that he's going to use laterبعد to killکشتن him, as badبد guys do.
274
954000
2000
که قراره بعدا باعث مرگ او بشود. مثل کاری که همیشه آدم بدها می کنند
16:16
Badبد Guy: Good morningصبح.
275
964000
2000
شخصیت منفی: : صبح بخیر
16:20
JJAJJA: OK, now. When we shotشات that sceneصحنه, we were there doing it,
276
968000
2000
آبرامز: خوب، وقتی این صحنه را فیلم برداری می کریدم این کاری بود که داشتیم انجام می دادیم
16:22
the actorبازیگر who had the gunاسلحه, an Englishانگلیسی actorبازیگر, Eddieادی Marsanمارشان -- sweetheartعزیزم, great guy
277
970000
4000
هنرپیشه ای که اسلحه در دست دارد ، یک هنرپیشه انگلیسی ادی مارسون، - مردی دوست داشتنی و بزرگ --
16:26
-- he keptنگه داشته شد takingگرفتن the gunاسلحه and puttingقرار دادن it into Tom'sتام noseبینی, and it was hurtingصدمه زدن Tom'sتام noseبینی.
278
974000
5000
او تفنگ را بر می داره و در دماغ تام فرو می کند و این باعث آسیب دیدن دماغ تام می شد
16:31
And I learnedیاد گرفتم this very earlyزود on in my careerحرفه: Don't hurtصدمه Tom'sتام noseبینی. (Laughterخنده)
279
979000
5000
و من از ابتدای دوره فعالیت سینماییم یک چیز را یادگرفته بودم : به دماغ تام آسیب نرسون (خنده)
16:36
There are threeسه things you don't want to do. Numberعدد two is: Don't hurtصدمه Tom'sتام noseبینی.
280
984000
3000
3 تا کار هست که نباید انجام دهید . دومیش اینه که به دماغ تام آسیب نرسونید
16:39
So Eddieادی has this gunاسلحه -- and he's the greatestبزرگترین guy -- he's
281
987000
2000
خوب ادی این تفنگ را داشت -- و او آدم خیلی بزرگی است --
16:41
this really sweetشیرین Englishانگلیسی guy. He's like, "Sorry, I don't want to hurtصدمه you."
282
989000
3000
مثل این بود که بگوید : ببخشید من نمی خواهم اذیتت کنم
16:44
I'm like -- you gottaباید -- we have to make this look good.
283
992000
2000
اما ما باید صحنه را خوب دربیاوریم
16:46
And I realizedمتوجه شدم that we had to do something 'cause'علت it wasn'tنبود workingکار کردن just as it was.
284
994000
3000
و من فکر کردم که بیاد کار دیگری انجام دهیم چرا که اینطوری آن چیزی که می خواستیم در نمی آمد
16:49
And I literallyعینا, like, thought back to what I would have doneانجام شده usingاستفاده كردن
285
997000
4000
و من یک باره به گذشته فکر کردم که با دوربین
16:53
the Superسوپر 8 cameraدوربین that my grandfatherبابا بزرگ got me sittingنشسته in that roomاتاق,
286
1001000
2000
سوپر هشتی که پدربزرگم به من داده بود در آن اتاق نشسته ام
16:55
and I realizedمتوجه شدم that handدست didn't have to be Eddieادی Marsan'sمارشان. It could be Tom'sتام.
287
1003000
5000
و به این فکر کردم که دست نباید دست ادی مرسان باشد می تواند دست تام باشد
17:00
And Tomتام would know just how hardسخت to pushفشار دادن the gunاسلحه. He wouldn'tنمی خواهم hurtصدمه himselfخودت.
288
1008000
3000
و خوب خود تام می دونست که تفنگ را چقدر فشار دهد که به خودش آسیب نرسوند
17:03
So we tookگرفت his handدست and we paintedنقاشی شده it to look a little bitبیت more like Eddie'sادی.
289
1011000
3000
خوب ما دست او را گرفتیم و کمی رنگش کردیم که شبیه دست ادی بشود
17:06
We put it in Eddie'sادی sleeveآستین,
290
1014000
3000
آستین ادی را دستش کردیم
17:09
and so the handدست that you see -- I'll showنشان بده you again,
291
1017000
2000
و خوب دستی که شما می بینید -- یک بار دیگر بهتون نشون می دهم
17:11
that's not Eddie'sادی handدست, that's Tom'sتام.
292
1019000
1000
دست ادی نیست بلکه دست خود تام است
17:12
So Tomتام is playingبازی کردن two rolesنقش ها. (Laughterخنده)
293
1020000
3000
بنابرایان تام دو نقش را بازی کرد(خنده)
17:15
And he didn't askپرسیدن for any more moneyپول.
294
1023000
2000
و با وجود این پول اضافی هم درخواست نکرد
17:17
So here, here. Watch it again.
295
1025000
3000
خوب اینجا است یک بار دیگر ببینید
17:20
There he is. He's wakingبیدار شدن up. He's drowsyخواب آلود, been throughاز طریق a lot.
296
1028000
4000
خوب همینه او بیدار می شود خواب آلود است یک جورایی درگیره
17:29
Tom'sتام handدست. Tom'sتام handدست. Tom'sتام handدست. (Laughterخنده) Anywayبه هر حال.
297
1037000
3000
دست تام ، دست تام ، دست تام (خنده) به هرحال
17:32
So.
298
1040000
2000
خوب
17:34
(Applauseتشویق و تمجید)
299
1042000
3000
(تشویق)
17:37
Thanksبا تشکر.
300
1045000
3000
متشکرم.
17:40
So you don't need the greatestبزرگترین technologyتکنولوژی to do things that can work in moviesفیلم ها.
301
1048000
5000
بنابراین شما به فناوری های پیچیده یاز ندارید تا چیزی شبیه کاری که در فیلم ها می شود را بسازید
17:45
And the mysteryرمز و راز boxجعبه, in honorافتخار of my grandfatherبابا بزرگ, staysباقی می ماند closedبسته شد.
302
1053000
3000
و این جعبه اسرار به افتخار پدربزرگم بسته خواهد ماند
17:48
Thank you. (Applauseتشویق و تمجید)
303
1056000
9000
متشکرم. (تشویق)
Translated by pouria nazemi
Reviewed by Mohammad Ali Elminejad

▲Back to top

ABOUT THE SPEAKER
J.J. Abrams - Filmmaker
Writer, director and producer J.J. Abrams makes smart, addictive dramas like TV's Lost, and films like Cloverfield and the new Star Trek.

Why you should listen

As the Emmy-winning creator of the smart, addictive TV dramas Lost, Alias and Felicity, J.J. Abrams' name looms large on the small screen. As the writer/director behind the blockbuster explode-a-thon Mission: Impossible III, Cloverfield and the new Star Trek movie, these days Abrams also rules the big screen -- bringing his eye for telling detail and emotional connection to larger-than-life stories.

Abrams' enthusiasm -- for the construction of Kleenex boxes, for the quiet moments between shark attacks in Jaws, for today's filmmaking technologies, and above all for the potent mystery of an unopened package -- is incredibly infectious.

More profile about the speaker
J.J. Abrams | Speaker | TED.com