ABOUT THE SPEAKER
Mac Barnett - Children's book author
Mac Barnett is a bestselling author of books for children.

Why you should listen

Mac Barnett is the author of fifteen books for children. He was the executive director of 826LA, a nonprofit writing center, and founded the Echo Park Time Travel Mart, a convenience store for time travelers. In this talk about creativity and wonder, he explains why kids are the ideal readers of literary fiction -- and what adults can learn from them about imagination and the willing suspension of disbelief.

More profile about the speaker
Mac Barnett | Speaker | TED.com
TEDxSonomaCounty

Mac Barnett: Why a good book is a secret door

مک بارنت: چرا یک کتاب خوب یک در جادویی است

Filmed:
1,882,886 views

کودکی فراواقع گرایانه است. چرا کتابهای کودکان نباشند؟ مک بارنت، نویسنده برنده جایزه های مختلف کتاب کودک، در این سخنرانی عجیب، از نوشتنی می گوید که از صفحه فراتر می رود، هنر مانند یک در به سوی شگفتی-- و صحبت های بچه های واقعی با یک وال خیالی.
- Children's book author
Mac Barnett is a bestselling author of books for children. Full bio

Double-click the English transcript below to play the video.

00:12
Hiسلام everybodyهمه. So my nameنام is Macمک.
0
439
2092
سلام به همگی. خب اسم من مکِ.
00:14
My jobکار is that I lieدروغ to childrenفرزندان,
1
2531
4058
کارم دروغ گفتن به بچه هاست،
00:18
but they're honestصادقانه liesدروغ.
2
6589
2016
ولی اونا دروغای مصلحتیند.
00:20
I writeنوشتن children'sکودکان booksکتاب ها,
3
8605
1768
من کتاب کودک می نویسم،
00:22
and there's a quoteنقل قول from Pabloپابلو Picassoپیکاسو,
4
10373
3228
و نقل قولی از پابلو پیکاسو هست،
00:25
"We all know that Artهنر is not truthحقیقت.
5
13601
3186
"همه ما میدونیم که هنر واقعیت نداره.
00:28
Artهنر is a lieدروغ that makesباعث می شود us realizeتحقق بخشیدن truthحقیقت
6
16787
3642
هنر دروغی هست که به فهم واقعیت کمک می کنه
00:32
or at leastکمترین the truthحقیقت that is
givenداده شده us to understandفهمیدن.
7
20429
2698
یا دست کم فهم چیزی که به ما گفتن واقعیه.
00:35
The artistهنرمند mustباید know the mannerشیوه wherebyبه موجب آن
8
23127
2110
هنرمند باید بدونه چه جوری
00:37
to convinceمتقاعد کردن othersدیگران of the
truthfulnessصداقت of his liesدروغ."
9
25237
4837
دیگران رو قانع کنه دروغهایی که میگه راست هستنن."
00:42
I first heardشنیدم this when I was a kidبچه,
10
30074
2858
اولین بار این رو وقتی شنیدمن که بچه بودم،
00:44
and I lovedدوست داشتنی it,
11
32932
1691
و دوستش داشتم،
00:46
but I had no ideaاندیشه what it meantبه معنای.
12
34623
2792
ولی نمی دونستم یعنی چی.
00:49
(Laughterخنده)
13
37415
1577
(خنده)
00:50
So I thought, you know what, it's what I'm here
14
38992
1897
پس فکر کردم، میدونین چیه،
این همون چیزیه
00:52
to talk to you todayامروز about, thoughگرچه,
15
40889
1619
که امروز میخوام درباره ش با شما حرف بزنم،
00:54
truthحقیقت and liesدروغ, fictionداستان and realityواقعیت.
16
42508
2213
یعنی حقیقت و دروغ، افسانه و واقعیت.
00:56
So how could I untangleباز کردن
17
44721
1852
خب چطور میتونم
00:58
this knottedگره خورده bunchدسته ای of sentencesجمله ها?
18
46573
2527
این گره کور جمله ها رو باز کنم؟
01:01
And I said, I've got PowerPointپاورپوینت.
Let's do a Vennون diagramنمودار.
19
49100
3427
و گفتم، پاورپوینت دارم. میتونم
از نمودار وِن (مجموعه ها) استفاده کنم.
01:04
["Truthحقیقت. Liesدروغ."]
(Laughterخنده)
20
52527
2493
["حقیقت ها، دروغ ها."]
(خنده)
01:07
So there it is, right there, boomرونق.
21
55020
1760
خب اینم از این، درست اونجا،
اون پایین.
01:08
We'veما هستیم got truthحقیقت and liesدروغ
22
56780
1705
حقیقت ها و دروغ ها رو داریم
01:10
and then there's this little spaceفضا,
23
58485
1072
و این فضای کوچک،
01:11
the edgeلبه - تیزی, in the middleوسط.
24
59557
1561
هاشور خورده، در وسط.
01:13
That liminalمحدود spaceفضا, that's artهنر.
25
61118
6800
این فضای بینابینی، این همون هنره.
01:19
All right. Vennون diagramنمودار. (Laughterخنده) (Applauseتشویق و تمجید)
26
67918
4997
بسیار خب، نمودار وِن. (خنده) (تشویق)
01:24
But that's actuallyدر واقع not very helpfulمفید است eitherیا.
27
72915
3026
اما در واقع این هم چندان کمکی نمی کنه.
01:27
The thing that madeساخته شده me understandفهمیدن
28
75941
4375
چیزی که باعث شد
01:32
that quoteنقل قول and really kindنوع of what artهنر,
29
80316
2490
اون نقل قول رو بفهمم و در واقع آن هنر یا
01:34
at leastکمترین the artهنر of fictionداستان, was,
30
82806
2217
دست کم هنر افسانه رو
01:37
was workingکار کردن with kidsبچه ها.
31
85023
1440
کار کردن با بچه ها بود.
01:38
I used to be a summerتابستان campاردوگاه counselorمشاور.
32
86463
2260
قبلاً مشاور اردوهای تابستانی بودم.
01:40
I would do it on my summersتابستان ها off from collegeکالج,
33
88723
2287
این کار رو تابستونا
وقتی کالج تعطیل می شد انجام میدادم،
01:43
and I lovedدوست داشتنی it.
34
91010
3379
و دوستش داشتم.
01:46
It was a sportsورزش ها summerتابستان campاردوگاه
35
94389
1759
یه اردوی تابستونی ورزشی بود
01:48
for four-چهار- to six-year-oldsشش ساله.
36
96148
1834
برای بچه های 4 تا 6 ساله.
01:49
I was in chargeشارژ of the four-year-oldsچهار ساله,
37
97982
1646
من مسئول چهارساله ها بودم،
01:51
whichکه is good, because
38
99628
1803
که خوبه، چون
01:53
four-year-oldsچهار ساله can't playبازی
sportsورزش ها, and neitherنه can I.
39
101431
3349
چهارساله ها نمی تونن ورزش کنن و منم نمی تونم.
01:56
(Laughterخنده)
40
104780
1575
(خنده)
01:58
I playبازی sportsورزش ها at a four-year-oldچهار ساله levelسطح,
41
106355
2925
من در حد چهارساله ها ورزش می کنم،
02:01
so what would happenبه وقوع پیوستن is the kidsبچه ها would
42
109280
3717
پس اتفاقی که می افتاد این بود که بچه ها
02:04
dribbleچنگ زدن around some conesمخروط ها, and then got hotداغ,
43
112997
1699
چند تا دریبل می زدن
و بعد داغ می شدن،
02:06
and then they would go sitنشستن underneathدر زیر the treeدرخت
44
114696
2263
و میرفتن زیر سایه درختی می نشستن
02:08
where I was alreadyقبلا sittingنشسته — (Laughterخنده) —
45
116959
2845
که من قبلاً اونجا نشسته بودم-- (خنده)--
02:11
and I would just make up storiesداستان ها and tell them to them
46
119804
2545
و فقط داستانهایی درست می کردم
و به اونا میگفتم
02:14
and I would tell them storiesداستان ها about my life.
47
122349
1819
و به اونا درباره زندگی خودم
قصه میگفتم.
02:16
I would tell them about how, on the weekendsتعطیلات آخر هفته,
48
124168
1743
می گفتم چطوری آخر هفته ها
02:17
I would go home and I would
spyجاسوسی for the Queenملکه of Englandانگلستان.
49
125911
3215
میرفتم خونه و
برای ملکه انگلیس جاسوسی می کردم.
02:21
And soonبه زودی, other kidsبچه ها
50
129126
3321
و به زودی، بقیه بچه ها
02:24
who weren'tنبودند even in my groupگروه of kidsبچه ها,
51
132447
1840
که حتی در گروه ما نبودن،
02:26
they would come up to me, and they would say,
52
134287
1469
میومدن پیش من و میگفتن،
02:27
"You're Macمک Barnettبارنت, right?
53
135756
1912
"تو مک بارنتی، درسته؟
02:29
You're the guy who spiesجاسوس for the Queenملکه of Englandانگلستان."
54
137668
3069
تو همونی هستی که
برای ملکه انگلیس جاسوسی می کنه."
02:32
And I had been waitingدر انتظار my wholeکل life for strangersغریبه ها
55
140737
3222
و همه عمرم منتظر غریبه ها بودم
02:35
to come up and askپرسیدن me that questionسوال.
56
143959
2430
تا بیان و اون سؤال رو ازم بپرسن.
02:38
In my fantasyفانتزی, they were svelteشفاف Russianروسی womenزنان,
57
146389
2273
در خیال خود تصور می کردم اونا زنهای زیبای روسی هستند،
02:40
but, you know, four-year-oldsچهار ساله
58
148662
1237
ولی میدونید،
چهار ساله ها--
02:41
you take what you can get in Berkeleyبرکلی, Californiaکالیفرنیا.
59
149899
4629
در برکلی، کالیفرنیا، کاری رو شروع می کنی
که بتونی از عهده اش بر بیای.
02:46
And I realizedمتوجه شدم that the storiesداستان ها that I was tellingگفتن
60
154528
4428
و متوجه شدم قصه هایی که می گفتم
02:50
were realواقعی in this way that was familiarآشنا to me
61
158956
3497
از این نظر که برام آشنا بودن واقعیت داشتن
02:54
and really excitingهیجان انگیز.
62
162453
1205
و واقعاً هیجان آور بودن.
02:55
I think the pinnacleاوج of this for
me — I'll never forgetفراموش کردن this —
63
163658
2206
فکر می کنم اوج داستان برای من
-- هرگز فراموشش نمی کنم--
02:57
there was this little girlدختر
namedتحت عنوان Rileyرایلی. She was tinyکوچک,
64
165864
2823
دختر بچه ای به اسم رایلی بود.
رایلی کوچولو بود،
03:00
and she used to always take
out her lunchناهار everyهرکدام day
65
168687
2439
و همیشه عادت داشت
هر روز ناهارشو بیاره بیرون
03:03
and she would throwپرت كردن out her fruitمیوه.
66
171126
2340
و میوه شو بندازه دور.
03:05
She would just take her fruitمیوه,
67
173466
1408
فقط میوه شو میاورد،
03:06
her momمامان packedبسته بندی شده her a melonخربزه everyهرکدام day,
68
174874
1348
هر روز مادرش واسش خربزه میذاشت،
03:08
and she would just throwپرت كردن it in the ivyآجیل
69
176222
1749
و اونم مینداختش لای بوته های پیچک
03:09
and then she would eatخوردن fruitمیوه snacksتنقلات
70
177971
2313
و بعد اسنک میوه ای
03:12
and puddingپودینگ cupsفنجان, and I was like, "Rileyرایلی,
71
180284
2373
و پودینگ میخورد و من میگفتم، "رایلی،
03:14
you can't do that, you
have to eatخوردن the fruitمیوه."
72
182657
3056
نمی تونی این کار رو بکنی، باید میوه رو بخوری."
03:17
And she was like, "Why?"
73
185713
1817
و او می گفت، "چرا؟"
03:19
And I was like, "Well, when
you throwپرت كردن the fruitمیوه in the ivyآجیل,
74
187530
1832
و من می گفتم، "خب، وقتی میوه رو
میندازی لای بوته های پیچک،
03:21
prettyبسیار soonبه زودی, it's going to be overgrownبیش از حد رشد کرده است with melonsخربزه ها,"
75
189362
3892
به زودی، به جای پیچک پر از خریزه میشه،"
03:25
whichکه is why I think I endedبه پایان رسید up
76
193254
2002
که فکر می کنم به همین دلیل
03:27
tellingگفتن storiesداستان ها to childrenفرزندان and not
beingبودن a nutritionistمتخصص تغذیه for childrenفرزندان.
77
195256
5619
به جای کارشناس تغذیه، کارم شده بود گفتن قصه برای بچه ها.
03:32
And so Rileyرایلی was like, "That will never happenبه وقوع پیوستن.
78
200875
1888
و خب رایلی می گفت، "این امکان نداره.
03:34
That's not going to happenبه وقوع پیوستن."
79
202763
1100
این اتفاق نمی افته."
03:35
And so, on the last day of campاردوگاه,
80
203863
3051
و خب، روز آخر اردو،
03:38
I got up earlyزود and I got a bigبزرگ cantaloupeطالبی
81
206914
2453
زودتر بیدار شدم و یه طالبی بزرگ
03:41
from the groceryخواربار storeفروشگاه
82
209367
2026
از فروشگاه خریدم
03:43
and I hidمخفی شده it in the ivyآجیل,
83
211393
2102
و داخل پیچکها قایم کردم،
03:45
and then at lunchtimeوقت ناهار, I was like,
84
213495
1451
و بعد موقع ناهار، گفتم،
03:46
"Rileyرایلی, why don't you go over
there and see what you've doneانجام شده."
85
214946
2675
"رایلی، چرا نمیری اونجا ببینی چیکار کردی."
03:49
And — (Laughterخنده) —
86
217621
3175
و-- (خنده)--
03:52
she wentرفتی trudgingخرابکاری throughاز طریق
the ivyآجیل, and then her eyesچشم ها
87
220796
2678
او خودشو داخل پیچکها کشید، و بعد چشماش
03:55
just got so wideوسیع, and she pointedخاطر نشان out this melonخربزه
88
223474
2092
گشاد شدن، و به این خربزه اشاره کرد
03:57
that was biggerبزرگتر than her headسر,
89
225566
2114
که بزرگتر از کله خودش بود،
03:59
and then all the kidsبچه ها ranفرار کرد over
there and rushedعجله داشت around her,
90
227680
2970
و بعد همه بچه ها دویدن اونجا و دورشو گرفتن،
04:02
and one of the kidsبچه ها was like, "Hey,
91
230650
1587
و یکی از بچه ها گفت، "هی،
04:04
why is there a stickerاستیکر on this?"
92
232237
1889
این چرا برچسب داره؟"
04:06
(Laughterخنده)
93
234126
3224
(خنده)
04:09
And I was like, "That is alsoهمچنین why I say
94
237350
2469
و من گفتم، "منم به همین خاطر میگم
04:11
do not throwپرت كردن your stickersبرچسب ها in the ivyآجیل.
95
239819
2992
برچسبهاتونو نندازین داخل پیچکها.
04:14
Put them in the trashزباله ها can. It
ruinsویرانه natureطبیعت when you do this."
96
242811
5472
اونا رو بندازین سطل آشغال.
اینطوری طبیعت رو خراب می کنین."
04:20
And Rileyرایلی carriedانجام that melonخربزه around with her all day,
97
248283
5350
و رایلی تمام روز
اون خربزه رو با خودش داشت،
04:25
and she was so proudمغرور.
98
253633
2028
و چنان احساس غرور می کرد.
04:27
And Rileyرایلی knewمی دانست she didn't
growرشد a melonخربزه in sevenهفت daysروزها,
99
255661
4844
و رایلی میدونست در عرض هفت روز
یه خربزه به عمل نیاورده
04:32
but she alsoهمچنین knewمی دانست that she did,
100
260505
2936
ولی همچنین میدونست که این کار رو کرده،
04:35
and it's a weirdعجیب و غریب placeمحل,
101
263441
2216
و اینجا جادوییه،
04:37
but it's not just a placeمحل that kidsبچه ها can get to.
102
265657
2745
ولی تنها جایی نیست که بچه ها بتونن برن.
04:40
It's anything. Artهنر can get us to that placeمحل.
103
268402
3532
هر چیزی میتونه باشه.
هنر هم میتونه ما رو به اونجا ببره.
04:43
She was right in that placeمحل in the middleوسط,
104
271934
1957
او درست اونجا وسط بود،
04:45
that placeمحل whichکه you could call artهنر or fictionداستان.
105
273891
3425
همانجایی بود که میتونین بهش بگین هنر یا افسانه.
04:49
I'm going to call it wonderتعجب.
106
277316
2065
من بهش میگم عجایب.
04:51
It's what Coleridgeکلیرج calledبه نام the
willingمایلم suspensionتعلیق of disbeliefکفر
107
279381
2629
کالریج (شاعر انگلیسی، از بنیان گذاران رومانتیسم)
کسی بود که تعلیق عمدی ناباوری
04:54
or poeticشاعرانه faithایمان,
108
282010
1680
یا باور شاعرانه را
04:55
for those momentsلحظات where a
storyداستان, no matterموضوع how strangeعجیب,
109
283690
2410
برای لحظاتی مطرح کرد که داستان،
هر قدر هم که عجیب باشد،
04:58
has some semblanceظاهر of the truthحقیقت,
110
286100
2040
قراینی از واقعیت به همراه دارد،
05:00
and then you're ableتوانایی to believe it.
111
288140
1977
و بنابراین میتونین باورش کنید.
05:02
It's not just kidsبچه ها who can get there.
112
290117
1630
فقط بچه ها به اونجا نمیرسند.
05:03
Adultsبزرگسالان can too, and we get there when we readخواندن.
113
291747
2689
بزرگترها هم میتونن، و ما وقتی میخونیم به اونجا میرسیم.
05:06
It's why in two daysروزها, people will be
114
294436
2250
به همین دلیل مردم در دو روزی که
05:08
descendingنزولی on Dublinدوبلین to take the walkingپیاده روی tourتور
115
296686
3534
به دوبلین میان تا در مراسم
05:12
of Bloomsdayروز شکوفه and see everything
that happenedاتفاق افتاد in "Ulyssesیلیسس,"
116
300220
5605
روز بلوم (قهرمان رمان اولیس، اثر جیمز جویس)
شرکت کنن، همه اتفاقات "اولیس" را می بینن
05:17
even thoughگرچه noneهیچ کدام of that happenedاتفاق افتاد.
117
305825
2255
در حالی که هیچ کدوم واقعاً اتفاق نیفتاده.
05:20
Or people go to Londonلندن and they visitبازدید کنید Bakerبیکر Streetخیابان
118
308080
2257
یا مردم برای دیدن خیابان بیکر به لندن میرن
05:22
to see Sherlockشرلوک Holmes'هولمز apartmentاپارتمان,
119
310337
1472
برای دیدن خونه ی شرلوک هُلمز،
05:23
even thoughگرچه 221B is just a numberعدد that was paintedنقاشی شده
120
311809
2127
حتی با اینکه 221B فقط یه شماره س که
05:25
on a buildingساختمان that never
actuallyدر واقع had that addressنشانی.
121
313936
3146
روی ساختمانی که در واقع
هرگز در اون نشانی نبوده نوشته شده.
05:29
We know these charactersشخصیت ها aren'tنه realواقعی,
122
317082
1725
ما می دونیم این شخصیتها واقعی نیستن،
05:30
but we have realواقعی feelingsاحساسات about them,
123
318807
2620
ولی نسبت به اونا احساسات واقعی داریم،
05:33
and we're ableتوانایی to do that.
124
321427
1044
و میتونیم این کارو بکنیم.
05:34
We know these charactersشخصیت ها aren'tنه realواقعی,
125
322471
1893
میدونیم این شخصیتها واقعی نیستن،
05:36
and yetهنوز we alsoهمچنین know that they are.
126
324364
3318
و در عین حال میدونیم واقعی هستن.
05:39
Kidsکودکان و نوجوانان can get there a lot more easilyبه آسانی than adultsبزرگسالان can,
127
327682
3656
بچه ها میتونن خیلی آسون تر از بزرگترها این کارو بکنن،
05:43
and that's why I love writingنوشتن for kidsبچه ها.
128
331338
1553
و من به همین دلیل عاشق نوشتن برای بچه ها هستم.
05:44
I think kidsبچه ها are the bestبهترین audienceحضار
129
332891
1980
فکر می کنم بهترین شنونده
05:46
for seriousجدی literaryادبیات fictionداستان.
130
334871
4389
ادبیات داستانی جدی هستن.
05:51
When I was a kidبچه,
131
339260
2824
وقتی بچه بودم،
05:54
I was obsessedغرق with secretراز doorدرب novelsرمانها,
132
342084
2626
وسواس خاصی نسبت به سری داستانهای در اسرارآمیز داشتم،
05:56
things like "Narniaنارنیا,"
133
344710
1161
چیزهایی مثل "نارنیا" (مجموعه داستان تخیلی)،
05:57
where you would openباز کن a wardrobeجا رختی
and go throughاز طریق to a magicalجادویی landزمین.
134
345871
3703
جایی که در کمد رو باز می کنی
و وارد یه سرزمین جادویی میشی.
06:01
And I was convincedمتقاعد that secretراز doorsدرب ها really did existوجود دارد
135
349574
2730
و باور کرده بودم که
درهای اسرارآمیز واقعاً وجود دارن
06:04
and I would look for them and try to go throughاز طریق them.
136
352304
2028
و دنبالشون میگشتم
و سعی می کردم ازشون رد بشم.
06:06
I wanted to liveزنده and crossصلیب over into
that fictionalتخیلی worldجهان, whichکه is —
137
354332
3744
میخواستم در اون دنیای افسانه ای زندگی کنم، که--
06:10
I would always just openباز کن people'sمردم closetکمد لباس doorsدرب ها.
(Laughterخنده)
138
358076
5695
همیشه در دستشویی مردم رو باز میکردم،
(خنده)
06:15
I would just go throughاز طریق my mom'sمامان boyfriend'sدوست پسر closetکمد لباس,
139
363771
2777
میرفتم سراغ دستشویی دوست پسر مادرم،
06:18
and there was not a secretراز magicalجادویی landزمین there.
140
366548
2250
و هیچ دنیای اسرارآمیز و جادویی اونجا نبود.
06:20
There was some other weirdعجیب و غریب stuffچیز that
I think my momمامان should know about.
141
368798
2588
چیزهای عجیب دیگه ای اونجا بود
که فکر کنم مادرم میدونست چی هستن.
06:23
(Laughterخنده)
142
371386
1721
(خنده)
06:25
And I was happyخوشحال to tell her all about it.
143
373107
4165
و خوشحال بودم که همه چیزو به مادرم میگفتم.
06:31
After collegeکالج, my first jobکار was workingکار کردن
144
379545
4138
بعد از کالج، اولین شغلم
06:35
behindپشت one of these secretراز doorsدرب ها.
145
383683
2548
پشت یکی از همین درهای اسرارآمیز بود.
06:38
This is a placeمحل calledبه نام 826 Valenciaوالنسیا.
146
386231
1957
جایی به اسم ۸۲۶ والنسیا.
06:40
It's at 826 Valenciaوالنسیا Streetخیابان
147
388188
2092
به آدرس خیابان ۸۲۶ والنسیا
06:42
in the Missionمأموریت in Sanسان Franciscoفرانسیسکو,
148
390280
2486
در میشن سان فرانسیسکو،
06:44
and when I workedکار کرد there, there
was a publishingانتشارات companyشرکت
149
392766
2026
وقتی اونجا کار میکردم، دفتر مرکزی یه شرکت انتشاراتی
06:46
headquarteredمقر اصلی there calledبه نام McSweeney'sMcSweeney,
150
394792
2639
به اسم مک سوئینی اونجا بود،
06:49
a nonprofitغیر انتفاعی writingنوشتن centerمرکز calledبه نام 826 Valenciaوالنسیا,
151
397431
3154
یه مرکز نویسندگی غیرانتفاعی به نام ۸۲۶ والنسیا،
06:52
but then the frontجلوی of it
152
400585
2205
ولی بعدش جلوی اون
06:54
was a strangeعجیب shopفروشگاه.
153
402790
1570
یه مغازه عجیب بود.
06:56
You see, this placeمحل was zonedمنطقه ای retailخرده فروشی,
154
404360
1427
می دونین، یه خرده فروشی با قفسه های متعدد،
06:57
and in Sanسان Franciscoفرانسیسکو, they were
not going to give us a varianceواریانس,
155
405787
3116
و در سان فرانسیسکو، قرار نبود تفاوتی قائل بشن،
07:00
and so the writerنویسنده who foundedتأسیس شد
it, a writerنویسنده namedتحت عنوان Daveدیو Eggersتخم مرغ,
156
408903
2887
پس نویسنده ای که اونجا رو تأسیس کرده بود،
نویسنده ای به اسم "دِیو اگرز،"
07:03
to come into complianceانطباق
with codeکد, he said, "Fine,
157
411790
2339
برای اینکه با کُد هم خوانی داشته باشه گفت، "خب،
07:06
I'm just going to buildساختن a pirateدزد دریایی supplyعرضه storeفروشگاه."
158
414129
4376
فقط میخوام یه مغازه لوازم دزدان دریایی باز کنم."
07:10
And that's what he did. (Laughterخنده)
159
418505
3078
و همین کارم کرد. (خنده)
07:13
And it's beautifulخوشگل. It's all woodچوب.
160
421583
1951
و این مغازه قشنگه. تمام چوبی.
07:15
There's drawersکمربند you can pullکشیدن out and get citrusمرکبات
161
423534
1930
کشوهایی هست که بیرون می کشی .و مرکبات برمیداری
07:17
so you don't get scurvyاسکوربورد.
162
425464
3019
تا اسکوروی نگیری (بیماری کمبود ویتامین ث).
07:20
They have eyepatchesخط چشم in lots of colorsرنگ ها,
163
428483
2148
چشم بند در رنگهای مختلف،
07:22
because when it's springtimeبهار, piratesدزدان دریایی want to go wildوحشی.
164
430631
2700
چون وقتی بهار میاد، دزدای دریایی وحشی میشن.
07:25
You don't know. Blackسیاه is boringحوصله سر بر. Pastelپاستل.
165
433331
4343
نمی دونین. مشکی خسته کننده است. پاستل.
07:29
Or eyesچشم ها, alsoهمچنین in lots of colorsرنگ ها,
166
437674
1996
یا چشمها، اونم در رنگهای مختلف،
07:31
just glassشیشه eyesچشم ها, dependingبستگی دارد on how you want
167
439670
1805
البته چشمهای شیشه ای، بستگی داره به اینکه
07:33
to dealمعامله with that situationوضعیت.
168
441475
3712
بخوای با این وضعیت چجوری کنار بیای.
07:37
And the storeفروشگاه, strangelyعجیب و غریب,
169
445187
3125
و چیز عجیب درباره مغازه این بود که،
07:40
people cameآمد to them and boughtخریداری شد things,
170
448312
4012
مردم میومدن و چیز میخریدن،
07:44
and they endedبه پایان رسید up payingپرداخت the rentاجاره
171
452324
1827
و اونا تونستن اجاره
07:46
for our tutoringآموزش و پرورش centerمرکز, whichکه was behindپشت it,
172
454151
2064
مرکز آموزشی ما رو بدن که اون پشت بود،
07:48
but to me, more importantمهم was the factواقعیت
173
456215
3052
ولی واسه من، این نکته مهم تر بود که
07:51
that I think the qualityکیفیت of work you do,
174
459267
2651
فکر می کنم کیفیت کاری که انجام میدی،
07:53
kidsبچه ها would come and get instructionدستورالعمل in writingنوشتن,
175
461918
2486
بچه ها میان و نویسندگی یاد میگیرن،
07:56
and when you have to walkراه رفتن this weirdعجیب و غریب, liminalمحدود,
fictionalتخیلی spaceفضا like this to go do your writingنوشتن,
176
464404
4266
و وقتی از این فضای عجیب و غریب و افسانه ای
رد میشی تا به کار نوشتن بپردازی،
08:00
it's going to affectتاثیر می گذارد the kindنوع of work that you make.
177
468670
3750
این فضا روی نوع کار اثر میذاره.
08:04
It's a secretراز doorدرب that you can walkراه رفتن throughاز طریق.
178
472420
2187
این یه در جادویی است که ازش رد میشی.
08:06
So I ranفرار کرد the 826 in Losلوس Angelesآنجلس,
179
474607
2751
پس من فروشگاه شماره ۸۲۶ لس آنجلس را اداره می کردم،
08:09
and it was my jobکار to buildساختن the storeفروشگاه down there.
180
477358
3482
و شغل من ساختن مغازه اون پایین بود.
08:12
So we have The Echoاکو Parkپارک Time Travelمسافرت رفتن Martمارت.
181
480840
3560
خب، ما مرکز تجاری سفر زمان اکو پارک رو دارم.
08:16
That's our mottoشعار: "Wheneverهر زمان که
you are, we're alreadyقبلا then."
182
484400
2840
شعارمون اینه: "در هر زمان که باشی، ما قبل از تو اونجاییم."
08:19
(Laughterخنده)
183
487240
3860
(خنده)
08:23
And it's on Sunsetغروب آفتاب Boulevardبلوار in Losلوس Angelesآنجلس.
184
491100
4757
و این تو سان ست بلوار در لس آنجلس هست.
08:27
Our friendlyدوستانه staffکارکنان is readyآماده to help you.
185
495857
2110
کارمندای گشاده روی ما آماده کمک به شما هستن.
08:29
They're from all erasعصر,
186
497967
2143
اونا از همه دورانها هستن،
08:32
includingشامل just the 1980s, that guy on the endپایان,
187
500110
3609
از دهه ۱۹۸۰ ، اون مرد آخری،
08:35
he's from the very recentاخیر pastگذشته.
188
503719
2197
او از گذشته خیلی نزدیک هست.
08:37
There's our Employeesکارکنان of the Monthماه,
189
505916
1702
اینها کارمندای ماه ما هستن،
08:39
includingشامل Genghisچنگیز Khanخان, Charlesچارلز Dickensدیکنز.
190
507618
2986
شامل چنگیز خان، چارلز دیکنز.
08:42
Some great people have come up throughاز طریق our ranksصفوف.
191
510604
2992
بعضی آدمای بزرگ به احترام ما اومدن.
08:45
This is our kindنوع of pharmacyداروخانه sectionبخش.
192
513596
2351
این یه جور داروخونه س.
08:47
We have some patentثبت اختراع medicinesداروها,
193
515947
1339
چند جور داروی ثبت شده داریم،
08:49
Canopicکاناپیک jarsشیشه ها for your organsارگان ها,
194
517286
2351
کوزه های کانوپی برای امعا و احشای شما،
08:51
communistکمونیست soapصابون that saysمی گوید,
195
519637
1634
صابون کمونیستی که روش نوشته،
08:53
"This is your soapصابون for the yearسال."
(Laughterخنده)
196
521271
4451
"این صابون برای یه سال شماست."
(خنده)
08:57
Our slushyخجالت آور machineدستگاه brokeشکست
197
525722
2216
ماشین لجنمون که
08:59
on the openingافتتاح night and
we didn't know what to do.
198
527938
2633
شب افتتاحیه داغان شد و
نمیدونستیم چیکار کنیم.
09:02
Our architectمعمار was coveredپوشش داده شده in redقرمز syrupشربت.
199
530571
2239
معمارمون غرق در شربت قرمز بود.
09:04
It lookedنگاه کرد like he had just murderedکشته شد somebodyکسی,
200
532810
2474
مثل اینکه کسی رو کشته باشه،
09:07
whichکه it was not out of the questionسوال
201
535284
1687
که از این معمار خاص
09:08
for this particularخاص architectمعمار,
202
536971
2050
بعید به نظر میرسه،
09:11
and we didn't know what to do.
203
539021
1586
و نمیدونستیم چیکار کنیم.
09:12
It was going to be the highlightبرجسته of our storeفروشگاه.
204
540607
1032
قرار بود نکته جالب فروشگاه ما باشه.
09:13
So we just put that signامضا کردن on it that said,
205
541639
1345
پس فقط این نوشته رو گذاشتیم که،
09:14
"Out of orderسفارش. Come back yesterdayدیروز."
(Laughterخنده)
206
542984
4505
"اسقاطی. دیروز بیایید."
(خنده)
09:19
And that endedبه پایان رسید up beingبودن a better jokeجوک than slushiesslushies,
207
547489
2036
و این خنده دارتر از اون لجن شد،
09:21
so we just left it there foreverبرای همیشه.
208
549525
4096
پس اونو برای همیشه همونجا گذاشتیم.
09:25
Mammothماموت Chunksتنه. These things
weighوزن کن, like, sevenهفت poundsپوند eachهر یک.
209
553621
4313
قطعات ماموت. هر کدوم سه چهار کیلو میشه.
09:29
Barbarianباربری repellentدافع. It's fullپر شده of saladسالاد
210
557934
2200
دفع کننده بربرها. پر از سالاد
09:32
and potpourriپت پووری — things that barbariansبربریان hateنفرت.
211
560134
4578
و عطر گل-- چیزهایی که بربرها ازشون متنفرن.
09:36
Deadمرده languagesزبان ها.
212
564712
1958
زبان های مرده.
09:38
(Laughterخنده)
213
566670
2700
(خنده)
09:41
Leechesگلابی, nature'sطبیعت tinyکوچک doctorsپزشکان.
214
569370
3080
زالوها، دکترهای کوچک طبیعت.
09:44
And Vikingوایکینگ Odorantعطر و بوی, whichکه
comesمی آید in lots of great scentsعطرها:
215
572450
3140
و عطر وایکینگ، که
در رایحه های فراوان ارائه میشه:
09:47
toenailsناخن پا, sweatعرق and rottenفاسد شده vegetablesسبزیجات, pyreپری ashخاکستر.
216
575590
4005
ناخن پا، عرق و سبزیجات گندیده، خاکستر جسد.
09:51
Because we believe that Axeتبر Bodyبدن Sprayافشانه
217
579595
2108
چون معتقدیم اسپری بدن تبرزین
09:53
is something that you should
only find on the battlefieldمیدان جنگ,
218
581703
1663
فقط توی میدان جنگ پیدا میشه،
09:55
not underزیر your armsبازوها.
(Laughterخنده)
219
583366
4194
نه زیر بغل شما.
(خنده)
09:59
And these are robotربات emotionهیجانی chipsچیپس,
220
587560
1984
و اینها تراشه های عاطفی روباتها هستن،
10:01
so robotsروبات ها can feel love or fearترس.
221
589544
2227
پس روباتها عشق و ترس رو میفهمن.
10:03
Our biggestبزرگترین sellerفروشنده is SchadenfreudeSchadenfreude,
222
591771
1710
شادن فروید (نوعی سادیسم)
پرفروش ترین بود،
10:05
whichکه we did not expectانتظار.
223
593481
1301
که انتظار نداشتیم.
10:06
(Laughterخنده)
224
594782
1011
(خنده)
10:07
We did not think that was going to happenبه وقوع پیوستن.
225
595793
2447
فکر نمی کردیم این اتفاق بیفته.
10:10
But there's a nonprofitغیر انتفاعی behindپشت it,
226
598240
2261
ولی یه جور کار خیر پشتش هست،
10:12
and kidsبچه ها go throughاز طریق a doorدرب
that saysمی گوید "Employeesکارکنان Only"
227
600501
1980
و بچه ها از یه در رد میشن که نوشته "فقط کارمندان"
10:14
and they endپایان up in this spaceفضا
228
602481
1215
و از این فضا سر در میارن
10:15
where they do homeworkمشق شب and writeنوشتن storiesداستان ها
229
603696
2174
تا تکالیفشونو انجام بدن و قصه بنویسن
10:17
and make filmsفیلم های and this is a bookکتاب releaseرهایی partyمهمانی
230
605870
2460
و فیلم بسازن و این یه مهمونی رونمایی از کتابیه
10:20
where kidsبچه ها will readخواندن.
231
608330
1484
که بچه ها میخوان بخونن.
10:21
There's a quarterlyسه ماهه that's publishedمنتشر شده
232
609814
1902
یه فصلنامه هست که
10:23
with just writingنوشتن that's doneانجام شده by the kidsبچه ها
233
611716
1429
در اون فقط نوشته های بچه هایی چاپ میشه
10:25
who come everyهرکدام day after schoolمدرسه,
234
613145
1057
که هر روز بعد از مدرسه میان،
10:26
and we have releaseرهایی partiesاحزاب
235
614202
1528
و ما مهمونی های رونمایی داریم
10:27
and they eatخوردن cakeکیک and readخواندن for theirخودشان parentsپدر و مادر
236
615730
2947
و اونا کیک میخورن و برای والدین شون میخونن
10:30
and drinkنوشیدن milkشیر out of champagneشامپاین glassesعینک.
237
618677
2852
و از شیشه های شامپاین شیر میخورن.
10:33
And it's a very specialویژه spaceفضا,
238
621529
3248
و این فضای خیلی خاصیه،
10:36
because it's this weirdعجیب و غریب spaceفضا in the frontجلوی.
239
624777
3219
به خاطر این فضای عجیب در جلو.
10:39
The jokeجوک isn't a jokeجوک.
240
627996
3299
جوک خنده داری نیست.
10:43
You can't find the seamsدرزها on the fictionداستان,
241
631295
2400
نمی تونی رگه های افسانه رو پیدا کنی،
10:45
and I love that. It's this little bitبیت of fictionداستان
242
633695
2908
و من اینو دوست دارم. همین یه ذره افسانه
10:48
that's colonizedمستعمره the realواقعی worldجهان.
243
636603
3262
دنیای واقعی رو اشغال کرده.
10:51
I see it as kindنوع of a bookکتاب in threeسه dimensionsابعاد.
244
639865
4057
اینو مثل یه جور کتاب سه بعدی می بینم.
10:55
There's a termدوره calledبه نام metafictionمتافیزیک,
245
643922
2240
اصطلاحی است به اسم متافیکشن،
10:58
and that's just storiesداستان ها about storiesداستان ها,
246
646162
4083
و اون فقط شامل داستانهایی درباره داستانهاست،
11:02
and meta'sمتا havingداشتن a momentلحظه now.
247
650245
1575
و متا در حال حاضر مورد توجه قرار گرفته.
11:03
Its last bigبزرگ momentلحظه was probablyشاید in the 1960s
248
651820
2025
دهه ۱۹۶۰ هم احتمالاً آخرین باری بود بهش توجه شد
11:05
with novelistsرماننویسها like Johnجان Barthبارت and Williamویلیام Gaddisگادیز,
249
653845
2677
با داستان نویسانی مثل جان بارت و ویلیام گادیس،
11:08
but it's been around.
250
656522
1248
ولی همیشه وجود داشته.
11:09
It's almostتقریبا as oldقدیمی as storytellingداستان سرایی itselfخودش.
251
657770
3541
قدمت اون تقریباً برمیگزده به خود قصه گویی.
11:13
And one metafictiveمتافقی techniqueتکنیک
252
661311
2540
و یه تکنیک متافیکشن
11:15
is breakingشکستن the fourthچهارم wallدیوار. Right?
253
663851
1794
اینه که چهارمین دیوار شکسته بشه. درسته؟
11:17
It's when an actorبازیگر will turnدور زدن to the audienceحضار
254
665645
3250
این وقتی اتفاق میفته که یه هنرپیشه به سمت حضار برگرده
11:20
and say, "I am an actorبازیگر,
255
668895
1066
و بگه، "من یه هنرپیشه ام،
11:21
these are just raftersتیرها."
256
669961
2591
و اینا فقط الوار هستن."
11:24
And even that supposedlyظاهرا honestصادقانه momentلحظه,
257
672552
2025
و حتی اون لحظه به ظاهر واقعی،
11:26
I would argueجر و بحث, is in serviceسرویس of the lieدروغ,
258
674577
2226
من بهش شک دارم، در خدمت دروغه،
11:28
but it's supposedقرار است to foregroundپیش زمینه the artificialityمصنوعی
259
676803
2756
ولی کارش اینه که مصنوعی بودن
11:31
of the fictionداستان.
260
679559
1687
افسانه رو مخفی کنه.
11:33
For me, I kindنوع of preferترجیح می دهند the oppositeمخالف.
261
681246
2149
برای من، تقریباً ترجیح میدم برعکس باشه.
11:35
If I'm going to breakزنگ تفريح down the fourthچهارم wallدیوار,
262
683395
2134
اگه قراره دیوار چهارم رو بشکنم،
11:37
I want fictionداستان to escapeدر رفتن
263
685529
2343
میخوام افسانه آزاد بشه
11:39
and come into the realواقعی worldجهان.
264
687872
2083
و بیاد به دنیای واقعی.
11:41
I want a bookکتاب to be a secretراز doorدرب that opensباز می شود
265
689955
4599
میخوام یه کتاب در اسرارآمیزی باشه که باز میشه
11:46
and letsاجازه می دهد the storiesداستان ها out into realityواقعیت.
266
694554
2892
و داستانها رو به دنیای واقعی راه میده.
11:49
And so I try to do this in my booksکتاب ها.
267
697446
2981
پس سعی می کنم این کارو تو کتابام بکنم.
11:52
And here'sاینجاست just one exampleمثال.
268
700427
1543
و اینم فقط یه مثال هستش.
11:53
This is the first bookکتاب that I ever madeساخته شده.
269
701970
1922
این اولین کتابی هست که در عمرم ساختم.
11:55
It's calledبه نام "Billyبیلی TwittersTwitters
and his Blueآبی Whaleنهنگ Problemمسئله."
270
703892
2621
اسمش هست "بیلی تویترز و مشکل وال آبی اش."
11:58
And it's about a kidبچه who getsمی شود a blueآبی whaleنهنگ as a petحیوان خانگی
271
706513
2130
و درباره یه بچه س که
یه وال آبی اهلی بهش میدن
12:00
but it's a punishmentمجازات
272
708643
1586
ولی این یه تنبیه
12:02
and it ruinsویرانه his life.
273
710229
2475
و زندگی شو خراب می کنه.
12:04
So it's deliveredتحویل داده شده overnightیک شب by FedUpخسته شده.
274
712704
2812
خوب هر شب فداپ (برنامه مستند زنده) اینو نشون میده.
12:07
(Laughterخنده)
275
715516
2590
(خنده)
12:10
And he has to take it to schoolمدرسه with him.
276
718106
1994
و مجبوره اونو با خودش ببره مدرسه.
12:12
He livesزندگی می کند in Sanسان Franciscoفرانسیسکو
277
720100
1354
اون توی سانفرانسیسکو زندگی می کنه--
12:13
very toughسخت است cityشهر to ownخودت a blueآبی whaleنهنگ in.
278
721454
2531
این شهر جای راحتی واسه نگهداری یه وال آبی نیست.
12:15
A lot of hillsتپه ها, realواقعی estateاملاک is at a premiumحق بیمه.
279
723985
4434
یه عالمه تپه، املاک و مستغلات در وثیقه هستن.
12:20
This market'sبازار crazyدیوانه, everybodyهمه.
280
728419
2508
این آشفته بازار که همه زده به سرشون.
12:22
But underneathدر زیر the jacketژاکت is this caseمورد,
281
730927
3791
ولی زیر این پوشش نیم تنه، این قضیه رو داریم،
12:26
and that's the coverپوشش underneathدر زیر the bookکتاب, the jacketژاکت,
282
734718
4186
و اون پوشش زیر کتاب، نیم تنه،
12:30
and there's an adآگهی
283
738904
1380
و یه آگهی،
12:32
that offersارائه می دهد a freeرایگان 30-dayروز risk-freeبی خطر trialآزمایش
284
740284
3243
که یه دوره مجانی ۳۰ روزه پیشنهاد می کنه
12:35
for a blueآبی whaleنهنگ.
285
743527
1899
برای یه وال آبی.
12:37
And you can just sendارسال in a
self-addressedخودخواهی stampedمهر زده envelopeپاكت نامه
286
745426
2994
فقط با فرستادن یه پاکت تمبر دار که روش از قبل آدرس نوشته
12:40
and we'llخوب sendارسال you a whaleنهنگ.
287
748420
3850
ما برتوان یه وال آبی می فرستیم.
12:44
And kidsبچه ها do writeنوشتن in.
288
752270
4340
و بچه ها این کار رو می کنن.
12:48
So here'sاینجاست a letterنامه. It saysمی گوید, "Dearعزیزم people,
289
756610
3408
خوب این یه نامه س. نوشته، "عزیزان،
12:52
I betشرط you 10 bucksدلارها you won'tنخواهد بود sendارسال me a blueآبی whaleنهنگ.
290
760018
3181
۱۰ دلار شرط می بندم برام یه وال آبی نمی فرستین.
12:55
Eliotالیوت Gannonگانون (ageسن 6)."
291
763199
2477
الیوت گنون(۶ ساله)."
12:57
(Laughterخنده) (Applauseتشویق و تمجید)
292
765676
3674
(خنده) (تشویق)
13:02
So what Eliotالیوت and the other kidsبچه ها
293
770838
2122
خوب چیزی که الیوت و بقیه بچه هایی
13:04
who sendارسال these in get back
294
772960
2491
که این نامه ها رو نوشتن، در جواب دریافت می کنن
13:07
is a letterنامه in very smallکوچک printچاپ
from a Norwegianنروژی lawقانون firmشرکت
295
775451
2925
یه نامه با حروف خیلی ریز از یه شرکت حقوقی نروژی هست--
13:10
(Laughterخنده) —
296
778376
3961
(خنده)--
13:14
that saysمی گوید that dueناشی از to a changeتغییر دادن in customsگمرک lawsقوانین,
297
782337
3361
که میگه به دلیل تغییر قوانین آداب و رسوم،
13:17
theirخودشان whaleنهنگ has been heldبرگزار شد up in SognefjordSognefjord,
298
785698
2207
وال اونا در یه آب دره در نروز
به اسم سویگنه فیورد گیر افتاده،
13:19
whichکه is a very lovelyدوست داشتني fjordفورج,
299
787905
1224
که آب دره خیلی قشنگیه،
13:21
and then it just kindنوع of talksگفتگو about SognefjordSognefjord
300
789129
1464
و بعد کمی درباره سویگنه فیورد
13:22
and Norwegianنروژی foodغذا for
a little while. It digressesهارگرها.
301
790593
2480
و غذاهای نروژی حرف میزنه. گریز می زنه.
13:25
(Laughterخنده)
302
793073
1782
(خنده)
13:28
But it finishesاتمام off by sayingگفت: that
303
796767
1913
ولی در پایان اینو میگه که
13:30
your whaleنهنگ would love to hearشنیدن from you.
304
798680
2734
وال تو دوست داره از تو بشنوه.
13:33
He's got a phoneتلفن numberعدد,
305
801414
1586
شماره تلفن داره،
13:35
and you can call and leaveترک کردن him a messageپیام.
306
803000
4714
و میتونی زنگ بزنی و براش پیام بذاری.
13:39
And when you call and leaveترک کردن him a messageپیام,
307
807714
2576
و وقتی زنگ میزنی و براش پیام میذاری،
13:42
you just, on the outgoingبرونگرا messageپیام,
308
810290
1991
چیزی که در این پیام می شنوی فقط
13:44
it's just whaleنهنگ soundsبرای تلفن های موبایل and then a beepبوق,
309
812281
5118
صداهای وال هست و بعد صدای یه بوق،
13:49
whichکه actuallyدر واقع soundsبرای تلفن های موبایل a lot like a whaleنهنگ soundصدا.
310
817399
3555
که در واقع اونم شبیه صدای یه واله.
13:52
And they get a pictureعکس of theirخودشان whaleنهنگ too.
311
820954
1980
و یه عکس از وال خودشون هم دریافت می کنن.
13:54
So this is Randolphرندولف,
312
822934
2531
خوب اینم راندولف،
13:57
and Randolphرندولف belongsمتعلق به to a kidبچه namedتحت عنوان Nicoنیکو
313
825465
3341
و راندولف مال بچه ایه به اسم نیکو
14:00
who was one of the first kidsبچه ها to ever call in,
314
828806
4282
که یکی از اولین بچه هاییه که زنگ زد،
14:05
and I'll playبازی you some of Nico'sنیکو messageپیام.
315
833088
2310
و بخشی از پیام نیکو رو براتون پخش می کنم.
14:07
This is the first messageپیام I ever got from Nicoنیکو.
316
835398
4132
این اولین پیامیه که از نیکو دریافت کردم.
14:11
(Audioسمعی) Nicoنیکو: Helloسلام, this is Nicoنیکو.
317
839530
2239
(صدا) نیکو: سلام، من نیکو هستم.
14:13
I am your ownerصاحب, Randolphرندولف. Helloسلام.
318
841769
4034
من صاحب تو هستم، راندولف. سلام.
14:17
So this is the first time I can ever talk to you,
319
845803
3476
خوی این اولین باره که میتونم باهات حرف بزنم،
14:21
and I mightممکن talk to you soonبه زودی anotherیکی دیگر day. Byeخدا حافظ.
320
849279
6244
و ممکنه بازم یه روز دیگه به زودی باهات حرف بزنم. خدانگهدار.
14:27
Macمک Barnettبارنت: So Nicoنیکو calledبه نام back, like, an hourساعت laterبعد.
321
855523
2587
مک بارنت: خوب نیکو دوباره زنگ زد، یه ساعت بعد.
14:30
(Laughterخنده)
322
858110
2250
(خنده)
14:32
And here'sاینجاست anotherیکی دیگر one of Nico'sنیکو messagesپیام ها.
323
860360
3937
و اینم یه پیام دیگه از نیکو.
14:36
(Audioسمعی) Nicoنیکو: Helloسلام, Randolphرندولف, this is Nicoنیکو.
324
864297
3543
(صدا) نیکو: سلام، راندولف، من نیکو هستم.
14:39
I haven'tنه talkedصحبت کرد to you for a long time,
325
867840
5153
خیلی وقته باهات حرف نزدم،
14:44
but I talkedصحبت کرد to you on Saturdayشنبه or Sundayیکشنبه,
326
872993
4695
ولی شنبه یا یکشنبه باهات حرف زدم،
14:49
yeah, Saturdayشنبه or Sundayیکشنبه,
327
877688
2250
آره، شنبه یا یکشنبه،
14:51
so now I'm callingصدا زدن you again
328
879938
3015
پس دوباره بهت زنگ زدم
14:54
to say helloسلام and I wonderتعجب what you're doing right now,
329
882953
4916
تا سلام بگم و میخوام بدونم همین الان چیکار می کنی،
14:59
and I'm going to probablyشاید call you again
330
887869
2936
و احتمالاً دوباره بهت زنگ میزنم
15:02
tomorrowفردا or todayامروز,
331
890805
2183
فردا یا امروز،
15:04
so I'll talk to you laterبعد. Byeخدا حافظ.
332
892988
4196
پس بعداً باهات حرف میزنم. خدانگهدار.
15:09
MBMB: So he did, he calledبه نام back that day again.
333
897184
4308
مک بارنت: خوب اون این کارو کرد،
دوباره همون روز زنگ زد.
15:13
He's left over 25 messagesپیام ها for Randolphرندولف
334
901492
3881
بیش از ۲۵ پیام واسه راندولف گذاشت
15:17
over fourچهار yearsسالها.
335
905373
2752
در عرض چهار سال.
15:20
You find out all about him
336
908125
2091
(با شنیدن این پیامها)
همه چیزو درباره نیکو میفهمی
15:22
and the grandmaمادر بزرگ that he lovesدوست دارد
337
910216
1636
و مادربزرگش که عاشقشه
15:23
and the grandmaمادر بزرگ that
he likesدوست دارد a little bitبیت lessکمتر
338
911852
2355
و پدربزرگش که یه ذره کمتر دوستش داره--
15:26
(Laughterخنده) —
339
914207
2193
(خنده)--
15:28
and the crosswordجدول کلمات متقاطع puzzlesپازل that he does,
340
916400
2427
و جدول های کلمات متقاطعی که حل می کنه،
15:30
and this is — I'll playبازی you one
more messageپیام from Nicoنیکو.
341
918827
3780
و این-- یه پیام دیگه از نیکو براتون پخش می کنم.
15:34
This is the Christmasکریسمس messageپیام from Nicoنیکو.
342
922607
3303
این پیام کریسمسه از نیکو.
15:37
[Beepبوق] (Audioسمعی) Nicoنیکو: Helloسلام, Randolphرندولف,
343
925910
2363
[بوق] (صدا) نیکو: سلام، راندولف،
15:40
sorry I haven'tنه talkedصحبت کرد to you in a long time.
344
928273
3255
متأسفم که خیلی وقته باهات حرف نزدم.
15:43
It's just that I've been so busyمشغول
345
931528
2666
دلیلش فقط اینه که سرم شلوغه
15:46
because schoolمدرسه startedآغاز شده,
346
934194
2699
چون مدرسه شروع شده،
15:48
as you mightممکن not know, probablyشاید,
347
936893
3033
شاید اینو ندونی،
15:51
sinceاز آنجا که you're a whaleنهنگ, you don't know,
348
939926
3881
چون تو یه وال هستی، نمیدونی،
15:55
and I'm callingصدا زدن you to just say,
349
943807
4680
و زنگ زدم تا فقط بهت بگم،
16:00
to wishآرزو کردن you a merryجالب است Christmasکریسمس.
350
948487
3690
کریسمس مبارک.
16:04
So have a niceخوب Christmasکریسمس,
351
952177
4601
کریسمس خوبی داشته باشی،
16:08
and bye-byeخداحافظ, Randolphرندولف. Goodbyeخداحافظ.
352
956778
6873
و بای بای، راندولف، خدانگهدار.
16:15
MBMB: I actuallyدر واقع got Nicoنیکو,
353
963651
1524
مک بارنت: در واقع من به نیکو زنگ زدم،
16:17
I hadn'tتا به حال نیست heardشنیدم from in 18 monthsماه ها,
354
965175
3131
۱۸ ماه بود چیزی ازش نشنیده بودم،
16:20
and he just left a messageپیام two daysروزها agoپیش.
355
968306
4118
و فقط دو روز قبل یه پیام گذاشته بود.
16:24
His voiceصدای is completelyبه صورت کامل differentناهمسان,
356
972424
2426
صداش کاملاً عوض شده،
16:26
but he put his babysitterپرستار بچه on the phoneتلفن,
357
974850
3500
ولی گوشی رو داد به پرستارش،
16:30
and she was very niceخوب to Randolphرندولف as well.
358
978350
3861
و پرستار هم با راندولف خیلی خوب بود.
16:34
But Nico'sنیکو the bestبهترین readerخواننده I could hopeامید for.
359
982211
4350
ولی نیکو بهترین خواننده ای هست که من بهش امید دارم.
16:38
I would want anyoneهر کسی I was writingنوشتن for
360
986561
3726
من میخوام هر کسی که براش می نویسم
16:42
to be in that placeمحل emotionallyعاطفی
361
990287
2141
از نظر احساسی همونجایی باشه
16:44
with the things that I createايجاد كردن.
362
992428
2236
که با این چیزها خلق می کنم.
16:46
I feel luckyخوش شانس. Kidsکودکان و نوجوانان like Nicoنیکو are the bestبهترین readersخوانندگان,
363
994664
3701
احساس خوش شانسی می کنم .
بچه هایی مثل نیکو بهترین خواننده ها هستند،
16:50
and they deserveسزاوار the bestبهترین storiesداستان ها we can give them.
364
998365
3595
و اونا شایسته بهترین داستانهایی
هستند که میتونیم بهشون بدیم.
16:53
Thank you very much.
365
1001960
2202
بسیار متشکرم.
16:56
(Applauseتشویق و تمجید)
366
1004162
2655
(تشویق)
Translated by Babak Azizafshari
Reviewed by Leila Ataei

▲Back to top

ABOUT THE SPEAKER
Mac Barnett - Children's book author
Mac Barnett is a bestselling author of books for children.

Why you should listen

Mac Barnett is the author of fifteen books for children. He was the executive director of 826LA, a nonprofit writing center, and founded the Echo Park Time Travel Mart, a convenience store for time travelers. In this talk about creativity and wonder, he explains why kids are the ideal readers of literary fiction -- and what adults can learn from them about imagination and the willing suspension of disbelief.

More profile about the speaker
Mac Barnett | Speaker | TED.com