ABOUT THE SPEAKER
Nancy Frates - Mother + ALS Advocate
Nancy Frates and her family have raised a projected $160 million for ALS research in 2014. How? They kicked off the ALS Ice Bucket Challenge to honor 29-year-old Pete Frates.

Why you should listen

When Nancy Frates’ son was diagnosed with ALS in 2012, she was confused. Pete was a 27-year-old athlete and the only people she’d ever known with this disease were elderly already. Ever since that life-changing moment, she and her family have found their sense of purpose in working tirelessly to raise awareness about ALS and to stimulate funding for research. Because it’s been 75 years since Lou Gehrig delivered his famed farewell speech, and no treatment or cure has been found. This, says Nancy Frates, is unacceptable.

This July, Pete Frates inspired the ALS Ice Bucket Challenge, which quickly became a viral fundraising phenomenon. The challenge inspired people across the United States and world to dump a bucket of ice on their head and pass the challenge on to three friends. In all, The ALS Association projects that the challenge will have raised $160 million for research by the end of 2014.

Pete Frates is now paralyzed and mute—he speaks to the world through eye gazer technology and through his family. They all remain hopeful for progress in treating this terrible disease.

More profile about the speaker
Nancy Frates | Speaker | TED.com
TEDxBoston

Nancy Frates: Meet the mom who started the Ice Bucket Challenge

نانسی فریتز: با مادری که آغازگر چالش سطل آب یخ بود، ملاقات کنید

Filmed:
1,072,268 views

وقتی مچ دست پیت بیست و هفت ساله در یک بازی بیس بال آسیب می بیند، با تشخیص غیر منتظره روبرو شد: استخوانی نشکسته بود، ALS داشت. که با نام دیگر "لو گریک" شناخته می شود، ALS باعث فلج شدن و مرگ می شود - و علاج دارد. و پیت آن را فرصتی یافت برای ایجاد آگاهی درباره این بیماری. در صبحتی جسورانه، مادر او، نانسی فریتز داستان چگونگی ایجاد چالش سطل یخ ALS و لذت بردن از دیدن همه ویدیوها، از بیل گیتس گرفته تا جاستین تیمبرلیک را می گوید. اگر شما چالش را قبول کردید، لطفا قدم بعدی را بردارید: این ویدیو را مانند ویدیو چالش خود به اشتراک بگذارید.
- Mother + ALS Advocate
Nancy Frates and her family have raised a projected $160 million for ALS research in 2014. How? They kicked off the ALS Ice Bucket Challenge to honor 29-year-old Pete Frates. Full bio

Double-click the English transcript below to play the video.

00:12
Well, good afternoonبعد از ظهر.
0
639
1739
خوب، عصر بخیر.
00:14
How manyبسیاری of you
1
2378
2015
چند تا از شما
00:16
tookگرفت the ALSALS Iceیخ Bucketسطل Challengeچالش?
2
4393
2767
چالش سطل یخ ALS رو قبول کردید ؟
00:19
(Applauseتشویق و تمجید)
3
7160
1530
(تشویق حاضرین)
00:20
Wooوو hooهی!
4
8690
2260
وووهوووو!
00:22
Well, I have to tell you, from
the bottomپایین of our heartsقلب,
5
10950
3088
باید بگم از ته قلبمون
00:26
thank you so very, very much.
6
14038
2780
خیلی ازتون متشکریم، خیلی زیاد.
00:28
Do you know to dateتاریخ the ALSALS Associationاتحادیه
7
16818
2651
آیا می دانید تا به امروز انجمن ALS
00:31
has raisedبالا بردن 125 millionمیلیون dollarsدلار?
8
19469
5318
۱۲۵ میلیون دلار پول جمع کرده؟
00:36
Wooوو hooهی! (Applauseتشویق و تمجید)
9
24787
3576
وووهووو ! (تشویق حاضرین)
00:43
It takes me back to the summerتابستان of 2011.
10
31239
3274
این من رو به تابستان سال ۲۰۱۱ می بره.
00:46
My familyخانواده, my kidsبچه ها had all grownرشد کرد up.
11
34513
2089
خانواده ام، فرزندانم همه بزرگ شده بودند.
00:48
We were officiallyرسما emptyخالی nestersnesters,
12
36602
1626
بچه ها از پیش ما رفته بودند و زندگی خودشون رو تشکیل داده بودند،
00:50
and we decidedقرار بر این شد, let's
go on a familyخانواده vacationتعطیلات.
13
38228
2971
تصمیم گرفتیم به یک سفر خانوادگی بریم.
00:53
Jennجین, my daughterفرزند دختر, and my son-in-lawداماد
14
41199
2107
دخترم جن و دامادم
00:55
cameآمد down from Newجدید Yorkیورک.
15
43306
1574
از نیو یورک آمدند.
00:56
My youngestجوانترین, Andrewاندرو,
16
44880
1462
فرزند کوچکم اندرو،
00:58
he cameآمد down from his home in Charlestownچارلستون
17
46342
2555
از خانه خود از چارلزتون اومد
01:00
where he was workingکار کردن in Bostonبوستون,
18
48897
1778
اونجا در بوستون کار می کرد.
01:02
and my sonفرزند پسر Peteپیت,
19
50675
1241
و پسرم پیت
01:03
who had playedبازی کرد at
Bostonبوستون Collegeدانشکده, baseballبیسبال,
20
51916
2942
که قبلا در تیم بیس بال دانشگاه بوستون بازی می کرد
01:06
had playedبازی کرد baseballبیسبال
professionallyحرفه ای in Europeاروپا,
21
54858
2824
به صورت حرفه ای در اروپا بیس بال بازی کرده بود،
01:09
and had now come home and was sellingفروش
groupگروه insuranceبیمه, he alsoهمچنین joinedپیوست us.
22
57682
4877
حالا به خانه آمده بود و بیمه گروهی می فروخت، به ما ملحق شد.
01:14
And one night, I foundپیدا شد myselfخودم
23
62559
1422
و یک شب،
01:15
havingداشتن a beerآبجو with Peteپیت,
24
63981
1621
در حال آبجو نوشیدن با پیت بودم
01:17
and Peteپیت was looking at
me and he just said,
25
65602
2668
پیت نگاهم کرد و گفت،
01:20
"You know, Momمامان, I don't know,
26
68270
2190
"میدونی مامان، مطمئن نیستم که
01:22
sellingفروش groupگروه insuranceبیمه
is just not my passionشور."
27
70460
3999
علاقه ای به فروختن بیمه گروهی داشته باشم."
01:26
He said, "I just don't feel
I'm livingزندگي كردن up to my potentialپتانسیل.
28
74459
5628
گفت: "حس می کنم از تمام پتانسیل خودم استفاده نمی کنم."
01:32
I don't feel this is my missionماموریت in life."
29
80087
3179
"احساس نمی کنم که این ماموریت من در زندگی باشه."
01:35
And he said, "You know,
oh by the way, Momمامان,
30
83266
3441
و او گفت "میدونی، راستی مامان،
01:38
I have to leaveترک کردن earlyزود from vacationتعطیلات
31
86707
2805
من باید زود از تعطیلات برگردم
01:41
because my inter-cityبین شهر leagueلیگ teamتیم
that I playبازی for madeساخته شده the playoffsمسابقات,
32
89512
4444
چون تیمم در لیگ بین شهرها به مرحله حذفی رفته
01:45
and I have to get back to Bostonبوستون
because I can't let my teamتیم down.
33
93956
4709
و باید به بوستون برگردم چون نمیخوام تیم رو نا امید کنم.
01:50
I'm just not as passionateپرشور about my jobکار
34
98665
3215
من انقدر عاشق کارم نیستم
01:53
as I am about baseballبیسبال."
35
101880
2266
که عاشق بیس بال هستم."
01:56
So off Peteپیت wentرفتی, and
left the familyخانواده vacationتعطیلات
36
104146
3123
پس پیت رفت و مسافرت خانوادگی رو ترک کرد--
01:59
breakزنگ تفريح a mother'sمادر heartقلب
37
107269
1716
قلب یک مادر رو شکست -
02:00
and he wentرفتی, and we
followedدنبال شد fourچهار daysروزها laterبعد
38
108985
4312
و او رفت و ما هم چهار روز بعد به دنبال او رفتیم
02:05
to see the nextبعد playoffبازی کردن gameبازی.
39
113297
2646
تا بازی حذفی بعدی رو ببینیم.
02:07
We're at the playoffبازی کردن gameبازی,
Pete'sپیته at the plateبشقاب,
40
115943
2630
ما در بازی حذفی هستیم، و پیت در نقطه دریافت،
02:10
and a fastball'sfastball است comingآینده in,
41
118573
2401
و یک توپ با سرعت زیاد یه سمت او میاد،
02:12
and it hitsبازدید him on the wristمچ دست.
42
120974
2316
و به مچ دست او برخورد می کنه.
02:15
Oh, Peteپیت.
43
123290
2250
آه، پیت.
02:17
His wristمچ دست wentرفتی completelyبه صورت کامل limpلمس کردن, like this.
44
125540
2734
مچش کاملا شل شد، اینجوری
02:20
So for the nextبعد sixشش monthsماه ها,
45
128274
1516
و برای شش ماه آینده
02:21
Peteپیت wentرفتی back to his home in SouthieSouthie,
46
129790
2680
پیت به خانه خودش در ساووتی برگشت،
02:24
keptنگه داشته شد workingکار کردن that unpassionateبی شرمانه jobکار,
47
132470
2947
و کاری که عاشقش نبود رو انجام می داد،
02:27
and was going to doctorsپزشکان
48
135417
1396
و به دکتر مراجعه می کرد
02:28
to see what was wrongاشتباه with this wristمچ دست
49
136813
1873
تا ببینه مشکل مچ دستش چی بود
02:30
that never cameآمد back.
50
138686
1870
که هرگز به حالت اول بر نگشت.
02:32
Sixشش monthsماه ها laterبعد, in Marchمارس,
51
140556
1966
شش ماه بعد در ماه مارس
02:34
he calledبه نام my husbandشوهر
and me, and he said,
52
142522
1963
او به من و همسرم زنگ زد و گفت،
02:36
"Oh, Momمامان and Dadبابا, we have a doctorدکتر
53
144485
2002
"اوه، مامان، بابا، یک دکتری هست
02:38
that foundپیدا شد a diagnosisتشخیص for that wristمچ دست.
54
146487
3004
که مشکل مچ رو تشخیص داده،
02:41
Do you want to come with the
doctor'sدکتر appointmentوقت ملاقات with me?"
55
149491
3156
شما می خواهید با من به قرار ملاقات دکتر بریم؟"
02:44
I said, "Sure, we'llخوب come in."
56
152647
1973
من گفتم: "حتما، ما میایم اونجا."
02:46
That morningصبح, Peteپیت, Johnجان and I
57
154620
3116
اون صبح، من با پیت و جان
02:49
all got up, got dressedلباس پوشیده, got in our carsماشین ها
58
157736
2498
بیدار شدیم، لباس پوشیدیم، سوار خودرو شدیم.
02:52
threeسه separateجداگانه carsماشین ها
59
160234
1337
- سه تا خودرو جدا-
02:53
because we were going to go to work
60
161571
1767
چون بعد از قرار ملاقات دکتر
02:55
after the doctor'sدکتر appointmentوقت ملاقات to
find out what happenedاتفاق افتاد to the wristمچ دست.
61
163338
3209
که فهمیدیم چه اتفاقی برای مچ او افتاده بود، به سر کار می رفتیم.
02:58
We walkedراه می رفت into the
neurologist'sمتخصص مغز و اعصاب officeدفتر, satنشسته down,
62
166547
2562
به مطب دکتر اعصاب رفتیم، نشستیم،
03:01
fourچهار doctorsپزشکان walkراه رفتن in,
63
169109
1867
چهار دکتر وارد شدند،
03:02
and the headسر neurologistمتخصص مغز و اعصاب sitsنشسته down.
64
170976
2044
و پزشک سرپرست نشست.
03:05
And he saysمی گوید, "Well, Peteپیت, we'veما هستیم
been looking at all the testsآزمایشات,
65
173020
3040
و گفت "خوب، پیت، ما به تمام آزمایش ها نگاه کردیم،
03:08
and I have to tell you,
it's not a sprainedتنش wristمچ دست,
66
176060
3413
و باید بگم که مچت رگ به رگ نشده،
03:11
it's not a brokenشکسته شده wristمچ دست,
67
179473
2381
نشکسته،
03:13
it's not nerveعصب damageخسارت in the wristمچ دست,
68
181854
2046
هیچ آسیبی به رگ های مچ وارد نشده،
03:15
it's not an infectionعفونت,
69
183900
1812
هیچ عفونتی در کار نیست،
03:17
it's not Lymeلیم diseaseمرض."
70
185712
3768
بیماری "لایم" هم نیست.
03:21
And there was this deliberateحساب شده
eliminationحذف going up,
71
189480
3660
و این حذف کردن عمدی داشت ادامه پیدا می کرد،
03:25
and I was thinkingفكر كردن to myselfخودم,
72
193140
1583
و من با خودم فکر می کردم،
03:26
where is he going with this?
73
194723
3317
اون با این کار دنبال چیه؟
03:30
Then he put his handsدست ها on his kneesزانو,
74
198040
2170
سپس او دست هاش روی زانو هاش گذاشت،
03:32
he lookedنگاه کرد right at my
27-year-oldساله kidبچه, and said,
75
200210
3151
او درست به بچه ۲۷ ساله من نگاه کرد و گفت،
03:35
"I don't know how to
tell a 27-year-oldساله this:
76
203361
3216
"نمیدونم چطور به یک ۲۷ ساله این رو بگم:
03:38
Peteپیت, you have ALSALS."
77
206577
3895
پیت، تو بیماری ALS داری."
03:42
ALSALS?
78
210472
2182
ALS؟
03:44
I had had a friendدوست whoseکه
80-year-oldساله fatherپدر had ALSALS.
79
212654
4725
من یک دوست داشتم که پدر ۸۰ ساله اش ALS داشت.
03:49
I lookedنگاه کرد at my husbandشوهر, he lookedنگاه کرد at me,
80
217379
2061
من به همسرم نگاه کردم، او به من نگاه کرد،
03:51
and then we lookedنگاه کرد at the
doctorدکتر, and we said, "ALSALS?
81
219440
2542
و ما به دکتر نگاه کردیم و گفتیم "ALS ؟
03:53
Okay, what treatmentرفتار? Let's go.
82
221982
2236
خوب، چه معالجه ای؟ انجام میدیم.
03:56
What do we do? Let's go."
83
224218
3305
چه کار باید کنیم؟ بگید انجام بدیم."
03:59
And he lookedنگاه کرد at us, and he
said, "Mrآقای. and Mrsخانم. Fratesفریتس,
84
227523
2884
و او به ما نگاه کرد و گفت "آقا و خانم فریتز،
04:02
I'm sorry to tell you this,
85
230407
1949
من متاسفم که این رو میگم،
04:04
but there's no treatmentرفتار
and there's no cureدرمان."
86
232356
4528
هیچ معالجه ای وجود نداره، هیچ علاجی وجود نداره."
04:08
We were the worstبدترین culpritsمجرمان.
87
236884
2845
ما بدترین مجرمها بودیم.
04:11
We didn't even understandفهمیدن
88
239729
2535
ما حتی متوجه نمی شدیم
04:14
that it had been 75 yearsسالها sinceاز آنجا که Louلو Gehrigجرگه
89
242264
2049
که ۷۵ سال از بیماری "لو گریگ" گذشته بود
04:16
and nothing had been doneانجام شده
in the progressپیش رفتن againstدر برابر ALSALS.
90
244313
5492
و هیچ کاری برای پیشرفت در مقابل ALS انجام نشده بود.
04:21
So we all wentرفتی home, and Jennجین and Danدن
91
249805
3170
پس ما همه به خانه رفتیم، و جن و دن
04:24
flewپرواز کرد home from Wallدیوار Streetخیابان,
92
252975
2191
از وال استریت با هواپیما به خانه آمدند،
04:27
Andrewاندرو cameآمد home from Charlestownچارلستون,
93
255166
2621
اندرو از چارلستون به خانه آمد،
04:29
and Peteپیت wentرفتی to B.C. to pickانتخاب کنید up
94
257787
2430
و پیت به بریتیش کلمبیا رفت تا
04:32
his then-girlfriendپس دوست دختر Julieجولی
and broughtآورده شده her home,
95
260217
3219
دوست دخترش جولی در اون زمان رو به خانه بیاره،
04:35
and sixشش hoursساعت ها laterبعد after diagnosisتشخیص,
96
263436
1933
و شش ساعت بعد از تشخیص پزشکی،
04:37
we're sittingنشسته around
havingداشتن a familyخانواده dinnerشام,
97
265369
2756
ما کنار هم نشستیم و در حال خوردن یک شام خانوادگی هستیم،
04:40
and we're havingداشتن smallکوچک chatچت.
98
268125
2335
و با هم یک گپ کوچکی می زنیم،
04:42
I don't even rememberیاد آوردن
cookingپخت و پز dinnerشام that night.
99
270460
2819
من حتی آشپزی در اون شب رو یادم نمیاد.
04:45
But then our leaderرهبر, Peteپیت, setتنظیم the visionچشم انداز,
100
273279
6367
اما بعد رهبر ما، پیت، دید ما رو مشخص کرد،
04:51
and talkedصحبت کرد to us just like
we were his newجدید teamتیم.
101
279646
3156
و طوری با ما صحبت کرد که انگار ما تیم جدیدش بودیم.
04:54
He said, "There will be
no wallowingدوش گرفتن, people."
102
282802
3691
گفت:"جای هیچ ناراحتی نخواهد بود، دوستان."
04:58
He goesمی رود, "We're not looking back,
103
286493
2321
ادامه داد: "ما به پشت سر نگاه نمی کنیم،
05:00
we're looking forwardرو به جلو.
104
288814
2055
ما رو به جلو نگاه می کنیم.
05:02
What an amazingحیرت آور opportunityفرصت
we have to changeتغییر دادن the worldجهان.
105
290869
5754
ما چه شانس شگفت انگیزی برای تغییر دنیا داریم.
05:08
I'm going to changeتغییر دادن the faceصورت
106
296623
2335
من میخوام چهره این
05:10
of this unacceptableغیر قابل قبول است situationوضعیت of ALSALS.
107
298958
3153
شرایط غیر قابل قبول ALS رو تغییر بدم.
05:14
We're going to moveحرکت the needleسوزن,
108
302111
1858
ما تغییر بزرگی ایجاد خواهیم کرد،
05:15
and I'm going to get it in frontجلوی
of philanthropistsخیرخواهان like Billبیل Gatesگیتس."
109
303969
4424
و من میخوام در مقابل آدم های بشر دوستی مثل بیل گیتس قرار بگیرم"
05:20
And that was it. We
were givenداده شده our directiveدستورالعمل.
110
308393
3506
و همین کافی بود. ما رهنمود خودمون رو گرفتیم.
05:23
So in the daysروزها and monthsماه ها that followedدنبال شد,
111
311899
2231
سپس در روز ها و ماه های بعدی،
05:26
withinدر داخل a weekهفته, we had
our brothersبرادران and sistersخواهران
112
314130
3287
در یک هفته، برادران و خواهران
05:29
and our familyخانواده come to us,
113
317417
2151
و فامیلهامون به خانه ما آمدند،
05:31
that they were alreadyقبلا
creatingپدید آوردن Teamتیم Frateمتاسفم Trainقطار - تعلیم دادن.
114
319568
2495
که آن ها به این زودی داشتند تیم آموزشی فریت رو می ساختند.
05:34
Uncleدایی Daveدیو, he was the webmasterوب مستر;
115
322063
2908
عمو دیو، مسئول سایت بود،
05:36
Uncleدایی Artieآرتی, he was the accountantحسابدار;
116
324971
2347
عمو آرتی، حسابدار بود،
05:39
Auntieخاله Danaدانا, she was the graphicگرافیک artistهنرمند;
117
327318
2779
عمه دانا، گرافیست بود،
05:42
and my youngestجوانترین sonفرزند پسر, Andrewاندرو,
118
330097
2551
و پسر کوچکم، اندرو،
05:44
quitترک his jobکار, left his
apartmentاپارتمان in Charlestownچارلستون
119
332648
2987
از شغلش انصراف داد، آپارتمانش در چارلستون رو ترک کرد
05:47
and saysمی گوید, "I'm going to take careاهميت دادن
of Peteپیت and be his caregiverمراقب."
120
335635
3966
و می گفت: "من میخوام از پیت مراقبت کنم و پرستارش باشم"
05:51
Then all those people,
classmatesهمکلاسی ها, teammatesهم تیمی ها,
121
339601
3341
سپس همه آن مردم، هم کلاسی ها، هم تیمی ها،
05:54
coworkersهمکاران that Peteپیت had inspiredالهام گرفته
122
342942
2507
و همکارانی، که در طول تمام زندگی
05:57
throughoutدر سراسر his wholeکل life,
123
345449
2158
توسط پیت تشویق شده بودند،
05:59
the circlesحلقه ها of Peteپیت all startedآغاز شده
intersectingتقسیم شده with one anotherیکی دیگر,
124
347607
4108
حلقه های اجتماعی پیت همه شروع به تبادل با یکدیگر کردند،
06:03
and madeساخته شده Teamتیم Frateمتاسفم Trainقطار - تعلیم دادن.
125
351715
4244
و تیم آموزشی فریت رو ساختند.
06:07
Sixشش monthsماه ها after diagnosisتشخیص,
126
355959
2101
شش ماه بعد از تشخیص پزشک،
06:10
Peteپیت was givenداده شده an awardجایزه at a
researchپژوهش summitاجلاس سران for advocacyدفاع.
127
358060
4987
پیت در یک نشست تحقیفاتی جایزه ای برای پشتیبانی دریافت کرد.
06:15
He got up and gaveداد a very eloquentسخنرانی speechسخنرانی - گفتار,
128
363047
2929
او بلند شد و یک سخنرانی شیوا ارائه کرد،
06:17
and at the endپایان of the
speechسخنرانی - گفتار, there was a panelپانل,
129
365976
2606
و در انتهای سخنرانی، یک هیئتی وجود داشت،
06:20
and on the panelپانل were these
pharmaceuticalدارویی executivesمدیران
130
368582
2898
و در این هیئت مدیران بخش دارویی،
06:23
and biochemistsبیوشیمی ها and cliniciansمتخصصان بالینی
131
371480
2410
متخصصین بیوشیمی و پزشکان وجود داشتند
06:25
and I'm sittingنشسته there and
I'm listeningاستماع to them
132
373890
2370
و من در آنجا نشستم و دارم به آنها گوش می کنم
06:28
and mostاکثر of the contentمحتوا
wentرفتی straightسر راست over my headسر.
133
376260
3222
و بیشتر مطالب تو کله ام فرو نمی رفت.
06:31
I avoidedاجتناب کنید everyهرکدام scienceعلوم پایه
classکلاس I ever could.
134
379482
2278
من از تمام کلاس های علمی که میشد، دوری کرده بودم.
06:33
But I was watchingتماشا کردن these people,
and I was listeningاستماع to them,
135
381760
2894
ولی من این مردم رو تماشا می کردم و به آن ها گوش می دادم،
06:36
and they were sayingگفت:,
"I, I do this, I do that,"
136
384654
2734
و آنها می گفتند "من این رو انجام میدم ، اون رو انجام میدم."
06:39
and there was a realواقعی
unfamiliarityناآشنا بودن betweenبین them.
137
387388
3931
و یک ناآشنایی واقعی بین آنها وجود داشت.
06:43
So at the endپایان of theirخودشان talk, the panelپانل,
138
391319
3313
سپس در انتهای صحبت هیئت،
06:46
they had questionsسوالات and answersپاسخ ها,
139
394632
1833
سوال و جواب داشتند،
06:48
and boomرونق, my handدست wentرفتی right up,
140
396465
2097
و ناگهان، دستم بالا رفت،
06:50
and I get the microphoneمیکروفون,
141
398562
1305
و میکروفن رو گرفتم،
06:51
and I look at them and I say, "Thank you.
142
399867
2004
و به آن ها نگاه می کنم و می گویم "ممنون ،
06:53
Thank you so much for workingکار کردن in ALSALS.
143
401871
2399
به خاطر کار کردن در زمینه ALS ازتون تشکر می کنم.
06:56
It meansبه معنای so very much to us."
144
404270
1725
این برای ما خیلی اهمیت داره."
06:57
I said, "But I do have to tell you
145
405995
1805
من گفتم "، ولی باید بهتون بگم،
06:59
that I'm watchingتماشا کردن your bodyبدن languageزبان
146
407800
1941
که من دارم اشارات بدن شما رو نگاه می کنم
07:01
and I'm listeningاستماع to what you're sayingگفت:.
147
409741
2121
و دارم به چیزی که میگید گوش می کنم،
07:03
It just doesn't seemبه نظر می رسد like there's a wholeکل
lot of collaborationهمکاری going on here.
148
411862
5371
و به نظر نمیاد که همکاری زیادی بین آن ها باشه.
07:09
And not only that, where'sکجاست؟ the flipتلنگر chartچارت سازمانی
149
417233
3142
و نه فقط آن، پس این جدول
07:12
with the actionعمل itemsموارد and the
follow-upپیگیری and the accountabilityمسئوليت?
150
420375
4782
اقدامات، پیگیری ها و جوابگویی ها کجاست؟
07:17
What are you going to do
after you leaveترک کردن this roomاتاق?"
151
425157
3992
شما چه کار می کنید وقتی که این اتاق رو ترک کردید؟"
07:21
And then I turnedتبدیل شد around
152
429149
2835
و بعد من برگشتم
07:23
and there was about 200 pairsجفت
of eyesچشم ها just staringخیره شدن at me.
153
431984
6766
و در حدود ۲۰۰ جفت چشم به من خیره شده بود.
07:30
And it was that pointنقطه that I realizedمتوجه شدم
154
438750
3560
و این نقطه ای بود که متوجه شدم
07:34
that I had talkedصحبت کرد about
the elephantفیل in the roomاتاق.
155
442310
4471
این چیزی بود که هیچکس نمی خواست راجع به آن حرفی زده بشه.
07:38
Thusبدین ترتیب my missionماموریت had begunشروع شد.
156
446781
3111
پس ماموریت من شروع شده بود.
07:41
So over the nextبعد coupleزن و شوهر of yearsسالها,
157
449892
2970
پس در چند سال بعد،
07:44
Peteپیتwe'veما هستیم had our highsبالا and our lowsپایین.
158
452862
2638
پیت- ما پستی ها و بلندی هایی داشتیم
07:47
Peteپیت was put on a compassionateدلسوز use drugدارو.
159
455500
2438
پیت در حال مصرف داروی مهربانی بود،
07:49
It was hopeامید in a bottleبطری for
the wholeکل ALSALS communityجامعه.
160
457938
3183
آن امید در یک شیشه برای کل انجمن ALS بود.
07:53
It was in a phaseفاز IIIIII trialآزمایش.
161
461121
2209
آن در فاز سوم اجرا بود.
07:55
Then sixشش monthsماه ها laterبعد, the
dataداده ها comesمی آید back: no efficacyاثر.
162
463330
4586
شش ماه بعد، اطلاعات برگشت؛ بدون تاثیر.
07:59
We were supposedقرار است to
have therapiesدرمان ها overseasدر خارج از کشور,
163
467917
2471
ما قرار بود تداوی در خارج داشته باشیم،
08:02
and the rugفرش was
pulledکشیده out from underزیر us.
164
470388
2149
ولی این شانس از ما گرفته شد.
08:04
So for the nextبعد two yearsسالها,
165
472537
1945
پس برای دو سال بعد،
08:06
we just watchedتماشا کردم my sonفرزند پسر
be takenگرفته شده away from me,
166
474482
4282
ما فقط شاهد دور شدن پسرم از بودیم،
08:10
little by little everyهرکدام day.
167
478764
3671
کم کم، هر روز.
08:14
Two and a halfنیم yearsسالها agoپیش,
168
482435
2517
دو سال و نیم پیش،
08:16
Peteپیت was hittingضربه زدن home
runsاجرا می شود at baseballبیسبال fieldsزمینه های.
169
484952
3158
پیت در حال دویدن در زمین بیس بال بود.
08:20
Todayامروز, Pete'sپیته completelyبه صورت کامل paralyzedفلج شده.
170
488110
3830
امروز، پیت کاملا فلج است.
08:23
He can't holdنگه دارید his headسر up any longerطولانی تر.
171
491940
2366
دیگر گردنش را نمی تواند بالا نگه دارد.
08:26
He's confinedمحدود است to a motorizedموتورسیکلت wheelchairصندلی چرخدار.
172
494306
2614
او به یک صندلی چرخ دار برقی محدود شده.
08:28
He can no longerطولانی تر swallowبلع or eatخوردن.
173
496920
2218
او دیگر نه می تواند ببلعد یا چیزی بخورد.
08:31
He has a feedingتغذیه tubeلوله.
174
499138
1895
او یک لوله تغذیه کننده دارد.
08:33
He can't speakصحبت.
175
501033
2665
او نمی تواند صحبت کند.
08:37
He talksگفتگو with eyeچشم gazeخیره شدن technologyتکنولوژی
176
505239
3536
او با تکنولوژی خیره شدن چشم و
08:40
and a speechسخنرانی - گفتار generatingتولید کننده deviceدستگاه,
177
508775
1951
یک دستگاه سخنگو حرف می زند،
08:42
and we're watchingتماشا کردن his lungsریه ها,
178
510726
1469
و ما به ریه های او نگاه می کنیم،
08:44
because his diaphragmدیافراگم
eventuallyدر نهایت is going to give out
179
512195
3005
چون بالاخره دیافراگم او از کار خواهد افتاد
08:47
and then the decisionتصمیم گیری will be madeساخته شده
to put him on a ventilatorتهویه or not.
180
515200
4778
و باید تصمیم گرفته شود که دستگاه تنفسی به او متصل شود یا نه.
08:51
ALSALS robsخراب می شود the humanانسان of all theirخودشان physicalفیزیکی
partsقطعات, but the brainمغز staysباقی می ماند intactسالم.
181
519978
9608
ALS تمام قسمت های فیزیکی را از انسان می دزدد ولی مغز سالم می ماند.
09:01
So Julyجولای 4thth, 2014,
182
529586
4621
خوب ۴ جولای ۲۰۱۴ ،
09:06
75thth yearسال of Louلو Gehrig'sجرگه
inspirationalالهام بخش speechسخنرانی - گفتار comesمی آید,
183
534207
4408
در هفتاد و پنجمین سال سخنرانی الهام بخش "لو گریگ"
09:10
and Peteپیت is askedپرسید: by MLBMLB.comکام to writeنوشتن
an articleمقاله in the Bleacherبلایسر Reportگزارش.
184
538615
5544
و MLB.com از پیت خواست تا یک مقاله در بلیچر ریپورت بنویسه.
09:16
And it was very significantقابل توجه, because he
wroteنوشت it usingاستفاده كردن his eyeچشم gazeخیره شدن technologyتکنولوژی.
185
544159
7093
و خیلی قابل توجه بود، چون پیت با استفاده از تکنولوژی خیره شدن چشمش آن را نوشت.
09:23
Twentyبیست daysروزها laterبعد,
the iceیخ startedآغاز شده to fallسقوط.
186
551252
6249
بیست روز بعد، یخ ها شروع به ریختن کرد.
09:29
On Julyجولای 27thth, Pete'sپیته
roommateهم اتاقی in Newجدید Yorkیورک Cityشهر,
187
557501
4675
در ۲۷ جولای، هم اتاقی پیت در نیویورک
09:34
wearingپوشیدن a Quinnکوین For The Winپیروزی shirtپیراهن,
188
562176
2609
در حالی که لباسی با جمله Quinn For The Win به تن داشت،
09:36
signifyingمعنی دار Patپت Quinnکوین, anotherیکی دیگر
ALSALS patientصبور knownشناخته شده in Newجدید Yorkیورک,
189
564785
3850
"در اشاره به پت کویین، یک بیمار شناخته شده ALS در نیو یورک"
09:40
and B.C. shortsشلوار کوتاه
190
568635
2051
و شلوارک پوشیده، گفت:
09:42
said, "I'm takingگرفتن the ALSALS
Iceیخ Bucketسطل Challengeچالش,"
191
570686
4492
"من میخوام چالش سطل یخ ALS رو قبول کنم."
09:47
pickedبرداشت up the iceیخ, put it over his headسر.
192
575178
2780
یخ رو بلند کرد، اون رو روی سرش قرار داد.
09:49
"And I'm nominatingنامزد کردن ..."
And he sentارسال شد it up to Bostonبوستون.
193
577958
4208
"و من دعوت می کنم ..." و او آن را به بوستون فرستاد.
09:54
And that was on Julyجولای 27thth.
194
582166
3424
و این در روز ۲۷ جولای بود.
09:57
Over the nextبعد coupleزن و شوهر
of daysروزها, our newsاخبار feedخوراک
195
585590
2571
در چند روز بعد، خبر خوان ما
10:00
was fullپر شده of familyخانواده and friendsدوستان.
196
588161
2535
پر از خانواده و دوستان بود.
10:02
If you haven'tنه goneرفته back,
the niceخوب thing about Facebookفیس بوک
197
590696
2678
اگر به عقب نرفته اید، خوبی فیسبوک این هست که
10:05
is that you have the datesتاریخ, you can go back.
198
593374
2213
تاریخ ها رو دارید، میتونید به عقب برگردید.
10:07
You've got to see Uncleدایی Artie'sآرتی
humanانسان Bloodyخونین Maryمريم.
199
595587
3971
حتما باید ماجرای انسانی مری خونی عمو آرتی رو ببینید
10:11
I'm tellingگفتن you, it's one of the bestبهترین onesآنهایی که,
200
599558
3146
باور کنید، یکی از بهترین هاست،
10:14
and that was probablyشاید in day two.
201
602704
2962
و احتمالا این در روز دوم بود.
10:17
By about day fourچهار, Uncleدایی
Daveدیو, the webmasterوب مستر,
202
605666
3970
تقریبا در روز چهارم، عمو دیو، مسئول سایت،
10:21
he isn't on Facebookفیس بوک,
203
609636
1973
که در فیسبوک نیست،
10:23
and I get a textمتن from him,
and it saysمی گوید, "Nancyنانسی,
204
611609
2887
به من پیام فرستاد "نانسی،
10:26
what the hellجهنم is going on?"
205
614496
2894
چه خبره؟"
10:29
Uncleدایی Daveدیو getsمی شود a hitاصابت
everyهرکدام time Pete'sپیته websiteسایت اینترنتی
206
617390
3597
هر بار که سایت پیت بازدید میشه،عمو دیو
10:32
is goneرفته ontoبه سوی, and his
phoneتلفن was blowingدمیدن up.
207
620987
3023
پیغامی می گیره، تلفنش در حال منفجر شدن بود.
10:36
So we all satنشسته down and we realizedمتوجه شدم,
208
624010
1855
پس ما همه نشستیم و متوجه شدیم،
10:37
moneyپول is comingآینده in — how amazingحیرت آور.
209
625865
3852
پول داره وارد حساب میشه، چقدر عالی.
10:41
So we knewمی دانست awarenessاطلاع
would leadسرب to fundingمنابع مالی,
210
629717
2544
خوب ما میدونستیم که آگاهی به سرمایه منجر میشه،
10:44
we just didn't know it would
only take a coupleزن و شوهر of daysروزها.
211
632261
2978
ولی نمیدونستیم که که چند روز طول میکشه.
10:47
So we got togetherبا یکدیگر, put our bestبهترین
501(c)(3)s on Pete'sپیته websiteسایت اینترنتی,
212
635239
5157
ما دور هم جمع شدیم، بهترینهای غیرانتفاعی رو روی سایت پیت قرار دادیم
10:52
and off we wentرفتی.
213
640396
2109
و رفتیم پی کارمون.
10:54
So weekهفته one, Bostonبوستون mediaرسانه ها.
214
642505
3181
هفته اول، رسانه های بوستون.
10:57
Weekهفته two, nationalملی mediaرسانه ها.
215
645686
2468
هفته دوم، رسانه ملی.
11:00
It was duringدر حین weekهفته two
that our neighborهمسایه nextبعد doorدرب
216
648154
2454
در طول هفته دوم بود که همسایه کناری ما
11:02
openedافتتاح شد up our doorدرب and threwپرتاب کرد a pizzaپیتزا
217
650608
2392
درب را باز کرد و یک پیتزا پرتاب کرد
11:05
acrossدر سراسر the kitchenآشپزخانه floorکف, sayingگفت:,
218
653000
2360
روی زمین آشپزخانه و گفت
11:07
"I think you people mightممکن
need foodغذا in there."
219
655360
2939
"فکر کنم مردم اینجا به غذا نیاز دارن."
11:10
(Laughterخنده)
220
658299
2205
(خنده حاضرین)
11:12
Weekهفته threeسه, celebritiesمشهور
Entertainmentسرگرمی Tonightامشب,
221
660504
4016
هفته سوم ، ستارها-- برنامه سرگرمی امشب،
11:16
Accessدسترسی Hollywoodهالیوود.
222
664520
2066
با هالیوود.
11:18
Weekهفته fourچهار, globalجهانی استBBCبی بی سی, Irishایرلندی Radioرادیو.
223
666586
6155
هفته چهارم، جهانی - بی بی سی، رادیو ایرلندی.
11:24
Did anyoneهر کسی see "Lostکم شده In Translationترجمه"?
224
672741
2922
کسی فیلم "گمشده در ترجمه" رو دیده ؟
11:27
My husbandشوهر did Japaneseژاپنی televisionتلویزیون.
225
675663
2189
همسر من برنامه ژاپنی اجرا می کرد.
11:29
It was interestingجالب هست.
226
677852
1710
جالب بود.
11:31
(Laughterخنده)
227
679562
2052
(خنده حاضرین)
11:33
And those videosفیلم های, the popularمحبوب onesآنهایی که.
228
681614
5762
و اون ویدیوها ، مال آدمهای مشهور.
11:39
Paulپل Bissonnette'sبیسنته
glacierیخچال و فریزر videoویدئو, incredibleباور نکردنی.
229
687376
4488
ویدیو یخچال طبیعی پل بیسون، عالیست.
11:43
How about the redemptionرستگاری nunsراهبه ها of Dublinدوبلین?
230
691864
2737
"رهایی راهبه های دوبلین" چطور ؟
11:46
Who'sچه کسی seenمشاهده گردید that one?
231
694601
1705
کسی اون رو دیده؟
11:48
It's absolutelyکاملا fantasticخارق العاده.
232
696306
2587
اون واقعا معرکه است.
11:50
J.T., Justinجاستین Timberlakeتیمبرلیک.
233
698893
2217
جاستین تیم برلیک.
11:53
That's when we knewمی دانست, that
was a realواقعی A-listیک لیست celebrityمشهور.
234
701110
3769
این موقعی است که فهمیدیم، لیستی از ستاره های مهم بود.
11:56
I go back on my textsمتون, and I can see
235
704879
2891
من بر می گردم به پیامها، و می بینم
11:59
"JTJT! JTJT!" My sisterخواهر textingپیام کوتاه me.
236
707770
5132
دینگ دینگ، خواهرم به من پیام داده بود.
12:04
Angelaآنجلا Merkelمرکل, the chancellorصدراعظم of Germanyآلمان.
237
712902
3248
آنگلا مرکل صدر اعظم آلمان.
12:08
Incredibleباور نکردنی.
238
716150
1806
شگفت انگیزه.
12:09
And the ALSALS patientsبیماران,
239
717956
2310
و بیمارهای مبتلا به ALS،
12:12
you know what theirخودشان favoriteمورد علاقه
onesآنهایی که are, and theirخودشان families'خانواده ها'?
240
720266
3194
میدونید کدوم ها مورد علاقه اونها و خانوادشون هستند؟
12:15
All of them.
241
723460
1590
همه اونها
12:17
Because this misunderstoodاشتباه گرفته شده and
underfundedکمبود بودجه "rareنادر" diseaseمرض,
242
725050
4848
چون این بیماری"نادر" سوء تفاهم شده و با سرمایه کم هست.
12:21
they just satنشسته and watchedتماشا کردم people
sayingگفت: it over and over: "ALSALS, ALSALS."
243
729898
6480
آن ها فقط نشستند و دیدند همه می گفتند: "ALS, ALS "
12:28
It was unbelievableباور نکردنی.
244
736378
3209
باور نکردنی بود.
12:31
And those naysayersناظران,
245
739587
2043
و آن انکار کننده ها،
12:33
let's just talk a coupleزن و شوهر
of statsآمار, shallباید we?
246
741630
2839
میخواین راجع به آمارها صحبت کنیم، اجازه هست؟
12:36
Okay, so the ALSALS Associationاتحادیه,
247
744469
2638
خوب، انجمن ALS
12:39
they think by yearسال endپایان,
it'llآن خواهد شد be 160 millionمیلیون dollarsدلار.
248
747107
3957
اون ها فکر می کنند تا آخر سال ۱۶۰ میلیون دلار پول جمع میشه.
12:43
ALSALS TDITDI in Cambridgeکمبریج,
249
751064
2585
ALS TDI درکمبریج ،
12:45
they raisedبالا بردن threeسه millionمیلیون dollarsدلار.
250
753649
2052
آن ها ۳ میلیون دلار پول جمع کردند.
12:47
Well, guessحدس بزن what?
251
755701
1442
خوب، حدس بزنید!
12:49
They had a clinicalبالینی trialآزمایش for a drugدارو
that they'veآنها دارند been developingدر حال توسعه.
252
757143
3294
برای یک دارو که ان را گسترش می دادند، یک آزمایش کلینیکی داشتند
12:52
It was on a three-yearسه سال trackمسیر for fundingمنابع مالی.
253
760437
3116
یک مسیر ۳ ساله برای جمع آوری سرمایه بود.
12:55
Two monthsماه ها.
254
763553
1487
دو ماه.
12:57
It's comingآینده out startingراه افتادن in two monthsماه ها.
255
765040
2288
اون در دو ماه به بیرون میاد.
12:59
(Applauseتشویق و تمجید)
256
767328
3940
(تشویق حاضرین)
13:05
And YouTubeیوتیوب has reportedگزارش داد
257
773791
5015
و یوتیوب گزارش کرده
13:10
that over 150 countriesکشورها have postedارسال شده
Iceیخ Bucketسطل Challengesچالش ها for ALSALS.
258
778806
7078
بیش از ۱۵۰ کشور ویدیو چالش سطل یخ برای ALS ارسال کرده اند.
13:17
And Facebookفیس بوک, 2.5 millionمیلیون videosفیلم های,
259
785884
6571
و فیسبوک، ۲/۵ میلیون ویدیو
13:24
and I had the awesomeعالی adventureماجرا
260
792455
3115
و من این سرخوشی رو داشتم
13:27
visitingبازدید the Facebookفیس بوک campusپردیس last weekهفته,
261
795570
2720
که هفته گدشته فضای فیسبوک رو ببینم،
13:30
and I said to them, "I know
what it was like in my houseخانه.
262
798290
2767
و به اونها گفتم، "میدونم خانه من چه وضعی داشت.
13:33
I can't imagineتصور کن what it
was like around here."
263
801057
2620
نمیتونم تصور کنم اینجا چطور بود."
13:35
All she said was, "Jaw-droppingفک کردن."
264
803677
4713
تمام چیزی که او گفت "متحیر کننده" بود.
13:40
And my family'sخانواده favoriteمورد علاقه videoویدئو?
265
808390
4980
و ویدیو مورد علاقه خانواده ما؟
13:45
Billبیل Gatesگیتس.
266
813370
3206
بیل گیتس.
13:48
Because the night Peteپیت was diagnosedتشخیص داده شده,
267
816576
3083
چون شبی که بیماری پیت تشخیص داده شد،
13:51
he told us that he was going to get ALSALS in
frontجلوی of philanthropistsخیرخواهان like Billبیل Gatesگیتس,
268
819659
7585
او به ما گفت میخواد ALS رو نزد افراد بشر دوستی مثل بیل گیتس ببره.
13:59
and he did it.
269
827244
1546
و او این کار رو کرد.
14:00
Goalهدف numberعدد one, checkبررسی.
270
828790
2470
هدف اول، انجام شد.
14:03
Now on to the treatmentرفتار and cureدرمان.
271
831260
1943
حالا به سمت درمان و علاج.
14:05
(Applauseتشویق و تمجید)
272
833203
6295
(تشویق حاضرین)
14:14
So okay, after all of this iceیخ,
273
842775
3054
خوب، بعد از این همه یخ،
14:17
we know that it was much more
274
845829
1896
ما میدونیم که چیزی بیشتر از این بود
14:19
than just pouringریختن bucketsسطل ها of
iceیخ waterاب over your headسر,
275
847725
2822
که فقط سطل آب یخ روی سرتون بریزید،
14:22
and I really would like to leaveترک کردن you
276
850547
1828
و قبل از رفتنم میخوام چند موردی رو براتون
14:24
with a coupleزن و شوهر of things that
I'd like you to rememberیاد آوردن.
277
852375
2914
بگم که دوست دارم بخاطر بسپرید.
14:27
The first thing is,
278
855289
1675
اولین چیز این که،
14:28
everyهرکدام morningصبح when you wakeاز خواب بیدار up,
279
856964
2226
هر صبحی که بیدار می شوید،
14:31
you can chooseانتخاب کنید to liveزنده your day in positivityمثبت بودن.
280
859190
3076
می توانید انتخاب کنید روز خودتون رو مثبت بگذرونید.
14:36
Would any of you blameسرزنش me
281
864249
2271
آیا شما منو سرزنش می کردید
14:38
if I just was in the fetalجنین positionموقعیت
282
866520
2339
اگر من در یک حالت جنینی بودم
14:40
and pulledکشیده the coversپوشش می دهد
over my headسر everyهرکدام day?
283
868859
3237
و ملحفه رو هر روز روی سرم می کشیدم؟
14:44
No, I don't think anybodyهر شخصی would blameسرزنش me,
284
872096
2212
نه، فکر نمی کنم که کسی من رو سرزنش می کرد،
14:46
but Peteپیت has inspiredالهام گرفته us to wakeاز خواب بیدار up
285
874308
3002
ولی پیت به ما الهام بخشیده که بیدار شویم
14:49
everyهرکدام morningصبح and be
positiveمثبت and proactiveفعالانه.
286
877310
3186
هر صبح و مثبت و فعال باشیم.
14:52
I actuallyدر واقع had to ditchخندق supportحمایت کردن groupsگروه ها
287
880496
2804
من واقعا مجبور بودم جلسه های پشتیبانی رو ترک کنم،
14:55
because everybodyهمه was in there sayingگفت: that
288
883300
2479
چون همه اونجا می گفتند که
14:57
sprayingاسپری کردن theirخودشان lawnsچمن with chemicalsمواد شیمیایی,
289
885779
1834
با افشانه کردن مواد شیمیایی روی چمن هاشون،
14:59
that's why they got ALSALS,
290
887613
1868
مبتلا به ALS شده بودند،
15:01
and I was like, "I don't think so,"
291
889481
1959
و من فکر می کردم "بعید می دونم"
15:03
but I had to get away from the negativityمنفی بودن.
292
891440
4019
ولی باید از این منفی بودن فاصله می گرفتم.
15:07
The secondدومین thing I want to leaveترک کردن you with
293
895459
2887
چیز دومی که میخوام براتون بگم،
15:10
is the personفرد at the
middleوسط of the challengeچالش
294
898346
2814
این هست که فرد در وسط چالش
15:13
has to be willingمایلم to have
the mentalذهنی toughnessسختی
295
901160
3080
باید تمایل داشته باشه تا سر سختی فکری رو داشته باشه
15:16
to put themselvesخودشان out there.
296
904240
3745
که خودش رو در اون شرایط قرار بده.
15:19
Peteپیت still goesمی رود to baseballبیسبال gamesبازی ها
297
907985
2225
پیت هنوز به بازیهای بیس بال میره
15:22
and he still sitsنشسته with his
teammatesهم تیمی ها in the dugoutدوغ,
298
910210
3054
و هنوز با هم تیمی های خودش روی صندلی می نشینه
15:25
and he hangsآویزان است his gravityجاذبه زمین feedخوراک bagکیسه
299
913264
2883
و سرم خودش رو از میله ها
15:28
right on the cagesقفس.
300
916147
1400
آویزان می کنه.
15:29
You'llشما see the kidsبچه ها, they're
up there hangingحلق آویز it up.
301
917547
1770
و بچه ها رو خواهید دید که اون بالا هستند و این کار رو می کنند.
15:31
"Peteپیت, is that okay?" "Yupآره."
302
919317
1671
" پیت، خوبه ؟" "آره"
15:32
And then they put it
right into his stomachمعده.
303
920988
3251
و بعد اون رو درست روی شکم او قرار میدن.
15:36
Because he wants them to see
what the realityواقعیت of this is,
304
924239
3402
چون میخواست اونها ببینن حقیقت این چیه،
15:39
and how he's never, ever going to give up.
305
927641
3372
و اینکه هرگز نمیخواد تسلیم شه.
15:43
And the thirdسوم thing I
want to leaveترک کردن you with:
306
931013
2230
و چیز سومی که میخوام براتون بگم:
15:45
If you ever come acrossدر سراسر a situationوضعیت
307
933243
3516
اگر هر وقت به شرایطی برخورد کردین
15:48
that you see as so unacceptableغیر قابل قبول است,
308
936759
3139
که اون رو خیلی غیر قابل قبول می بینید،
15:51
I want you to digحفر کردن down as deepعمیق as you can
309
939898
3723
میخوام که تا جایی که میتونید درباره اش تعمق کنید
15:55
and find your bestبهترین motherمادر bearخرس
310
943621
2855
و بهترین چیزی که میشه از توش در آورد رو پیدا کرده
15:58
and go after it.
311
946476
2409
و دنبالش برید.
16:00
(Applauseتشویق و تمجید)
312
948885
5553
(تشویق حاضرین)
16:34
Thank you.
313
982886
2068
ممنون.
16:36
(Applauseتشویق و تمجید)
314
984954
3817
(تشویق حاضرین)
16:40
I know that I'm runningدر حال اجرا over,
315
988771
1659
میدونم که دارم زیاده روی می کنم،
16:42
but I've got to leaveترک کردن you with this:
316
990430
1767
ولی باید شما رو با این ترک کنم:
16:44
the giftsهدیه that my sonفرزند پسر has givenداده شده me.
317
992197
3174
هدیه ای که پسرم به من داده.
16:47
I have had 29 yearsسالها
318
995371
2713
من ۲۹ سال
16:50
of havingداشتن the honorافتخار of beingبودن the motherمادر
319
998084
3816
افتخار این رو داشته ام که
16:53
of Peteپیت Fratesفریتس.
320
1001900
2039
مادر پیت فریتز باشم.
16:55
Peteپیت Fratesفریتس has been inspiringالهام بخش
and leadingمنتهی شدن his wholeکل life.
321
1003939
5046
پیت فریتز کل زندگی اش الهام بخشیده و راهنمایی کرده
17:00
He's thrownپرتاب شده out kindnessمهربانی,
322
1008985
2272
او مهربانی رو به بیرون داده،
17:03
and all that kindnessمهربانی
has come back to him.
323
1011257
3640
و همه آن مهربانی به او برگشته
17:06
He walksپیاده روی می کند the faceصورت of the Earthزمین
right now and knowsمی داند why he's here.
324
1014897
6439
او حالا روی زمین راه میره و میدونه چرا اینجاست
17:13
What a giftهدیه.
325
1021342
2848
چه هدیه ای.
17:16
The secondدومین thing that my sonفرزند پسر has givenداده شده me
326
1024190
2631
چیز دومی که پسرم به من داده
17:18
is he's givenداده شده me my missionماموریت in life.
327
1026821
3055
این هست که او ماموریتی در زندگی رو بهم داده.
17:21
Now I know why I'm here.
328
1029876
1804
حالا میدونم چرا اینجا هستم.
17:23
I'm going to saveصرفه جویی my sonفرزند پسر,
329
1031680
3144
من پسرم رو نجات خواهم داد،
17:26
and if it doesn't happenبه وقوع پیوستن in time for him,
330
1034824
2790
و اگر این اتفاق در موقع معین برای او نیفته،
17:29
I'm going to work so that no other motherمادر
331
1037614
2642
من کار خواهم کرد تا هیچ مادری
17:32
has to go throughاز طریق what I'm going throughاز طریق.
332
1040256
3559
مجبور نباشد تا در شرایطی که من داشتم، قرار بگیره.
17:35
And the thirdسوم thing,
and last but not leastکمترین
333
1043815
2694
و سومین مورد که آخرین است و در عین حال مهم
17:38
giftهدیه that my sonفرزند پسر has givenداده شده me,
334
1046519
3027
هدیه ای که پسرم بهم داده،
17:41
as an exclamationتعظیم pointنقطه
335
1049546
2087
به عنوان یک علامت تعجب
17:43
to the miraculousمعجزه آسا monthماه
336
1051633
1793
به ماه معجزه آسای
17:45
of Augustآگوست 2014:
337
1053426
3678
آگوست ۲۰۱۴ .
17:49
That girlfriendدوست دختر that he wentرفتی to get on
the night of diagnosisتشخیص is now his wifeهمسر,
338
1057104
6144
همان دوست دختری که او در شب تشخیص بیماری به دنبالش رفت، در زندگیش هست،
17:55
and Peteپیت and Julieجولی have givenداده شده me my
granddaughterنوه, Lucyلوسی Fitzgeraldفیتزجرالد Fratesفریتس.
339
1063248
8377
و پیت و جولی نوه ام لوسی فیتزجرالد فریتز رو به من دادند.
18:03
Lucyلوسی Fitzgeraldفیتزجرالد Fratesفریتس cameآمد two weeksهفته ها earlyزود
340
1071625
5105
لوسی فیتزجرالد فریتز دو هفته زود به دنیا اومد
18:08
as the exclamationتعظیم pointنقطه
341
1076730
2198
به عنوان علامت تعجب
18:10
on Augustآگوست 31stخیابان, 2014.
342
1078928
4379
در روز ۳۱ آگوست ۲۰۱۴.
18:15
And so —
343
1083307
1674
و همچنین-
18:16
(Applauseتشویق و تمجید) —
344
1084981
8884
(تشویق حاضرین)--
18:25
And so let me leaveترک کردن you with
Pete'sپیته wordsکلمات of inspirationالهام بخش
345
1093865
3644
و اجازه بدید شما رو با کلمات الهام بخش پیت ترک کنم،
18:29
that he would use to classmatesهمکلاسی ها,
coworkersهمکاران and teammatesهم تیمی ها.
346
1097509
7268
که او برای همکلاسیها، همکاران و هم تیمی ها استفاده می کرد.
18:36
Be passionateپرشور.
347
1104777
3376
عاشق باشید.
18:40
Be genuineاصل.
348
1108153
2507
اصالت داشته باشید.
18:42
Be hardworkingسخت کار.
349
1110660
2994
سخت کوش باشید.
18:45
And don't forgetفراموش کردن to be great.
350
1113654
4284
و فراموش نکنید که عالی باشید.
18:49
Thank you. (Applauseتشویق و تمجید)
351
1117938
2424
ممنون (تشویق حاضرین)
Translated by Amin Alaee
Reviewed by Leila Ataei

▲Back to top

ABOUT THE SPEAKER
Nancy Frates - Mother + ALS Advocate
Nancy Frates and her family have raised a projected $160 million for ALS research in 2014. How? They kicked off the ALS Ice Bucket Challenge to honor 29-year-old Pete Frates.

Why you should listen

When Nancy Frates’ son was diagnosed with ALS in 2012, she was confused. Pete was a 27-year-old athlete and the only people she’d ever known with this disease were elderly already. Ever since that life-changing moment, she and her family have found their sense of purpose in working tirelessly to raise awareness about ALS and to stimulate funding for research. Because it’s been 75 years since Lou Gehrig delivered his famed farewell speech, and no treatment or cure has been found. This, says Nancy Frates, is unacceptable.

This July, Pete Frates inspired the ALS Ice Bucket Challenge, which quickly became a viral fundraising phenomenon. The challenge inspired people across the United States and world to dump a bucket of ice on their head and pass the challenge on to three friends. In all, The ALS Association projects that the challenge will have raised $160 million for research by the end of 2014.

Pete Frates is now paralyzed and mute—he speaks to the world through eye gazer technology and through his family. They all remain hopeful for progress in treating this terrible disease.

More profile about the speaker
Nancy Frates | Speaker | TED.com