ABOUT THE SPEAKER
Ben Saunders - Polar explorer
In 2004, Ben Saunders became the youngest person ever to ski solo to the North Pole. In 2013, he set out on another record-breaking expedition, this time to retrace Captain Scott’s ill-fated journey to the South Pole on foot.

Why you should listen

Although most of the planet's surface was mapped long ago, there's still a place for explorers in the modern world. And Ben Saunders' stories of arctic exploration -- as impressive for their technical ingenuity as their derring-do -- are decidedly modern. In 2004, at age 26, he skied solo to the North Pole, updating his blog each day of the trip. Humble and self-effacing, Saunders is an explorer of limits, whether it's how far a human can be pushed physically and psychologically, or how technology works hundreds of miles from civilization. His message is one of inspiration, empowerment and boundless potential.

He urges audiences to consider carefully how to spend the “tiny amount of time we each have on this planet.” Saunders is also a powerful advocate for the natural world. He's seen first-hand the effects of climate change, and his expeditions are raising awareness for sustainable solutions. 

Being the youngest person to ski solo to the North Pole did not satiate Saunders' urge to explore and push the boundaries. In 2008, he attempted to break the speed record for a solo walk to the North Pole; however, his journey was ended abruptly both then and again in 2010 due to equipment failure. From October 2013 to February 2014, he led a two-man team to retrace Captain Robert Falcon Scott’s ill-fated 1,800-mile expedition to the South Pole on foot. He calls this journey the hardest 105 days of his life.

More profile about the speaker
Ben Saunders | Speaker | TED.com
TED2014

Ben Saunders: To the South Pole and back — the hardest 105 days of my life

بن ساندرز: رفت و برگشت از قطب جنوب- دشوارترین ۱۰۵ روز زندگی ام

Filmed:
1,144,289 views

امسال، بن ساندرز اکتشافگر مبادرت به جاه‌طلبانه ترین سفر طولانی و صعب الصعودش نمود. عزمش را جزم کرد تا سفر ناموفق اکتشافی کاپیتان روبرت فالکون اسکات در سال ۱۹۱۲ به قطب جنوب را تکمیل کند- سفر رفت و برگشت ۲٫۹۰۰ کیلومتری چهار ماهه از کناره‌های جنوبگان به قطب جنوب و برگشت از آن. در نخستین سخنرانی صورت گرفته توسط وی بعد از این ماجراجویی، فقط پنج هفته پس از بازگشت‌اش، ساندرز نگاهی صادقانه و بی‌پیرایه به این ماموریت گستاخانه دارد که باعث شد سخت‌ترین تصمیم زندگی‌اش را بگیرد.
- Polar explorer
In 2004, Ben Saunders became the youngest person ever to ski solo to the North Pole. In 2013, he set out on another record-breaking expedition, this time to retrace Captain Scott’s ill-fated journey to the South Pole on foot. Full bio

Double-click the English transcript below to play the video.

00:12
So in the oasisاواسط of
intelligentsiaروشنفکران that is TEDTED,
0
833
5734
خب امروز عصر، اینجا در TED این مأمن اندیشمندان
00:18
I standایستادن here before you this eveningشب
1
6567
2718
به عنوان کارشناس کشیدن اشیاء سنگین
00:21
as an expertکارشناس in draggingکشیدن heavyسنگین
stuffچیز around coldسرماخوردگی placesمکان ها.
2
9285
5874
در مکانهای سرد ایستاده‌ام.
00:27
I've been leadingمنتهی شدن polarقطبی expeditionsاکسپدیشن ها
for mostاکثر of my adultبالغ life,
3
15159
2986
بیشتر زندگی بزرگسالی‌ام را به سرپرستی اکتشافات در قطب گذرانده‌ام
00:30
and last monthماه, my teammateهم تیمی
Tarkaتارکا L'HerpiniereL'Herpiniere and I
4
18145
3682
و ماه گذشته، من و تارکا هرپینیر، هم تیمی من،
00:33
finishedتمام شده the mostاکثر ambitiousبلند پروازانه
expeditionاکسپدیشن I've ever attemptedتلاش.
5
21847
5178
جاه طلبانه ترین سفر اکتشافی را که تا بحال به آن مبادرت کرده بودم را به پایان رساندیم.
00:39
In factواقعیت, it feelsاحساس می کند like I've been
transportedحمل می شود straightسر راست here
6
27025
2989
در واقع، حسش به این میماند که مستقیم از وسط ناکجاآباد
00:42
from fourچهار monthsماه ها in the middleوسط of nowhereهیچ جایی,
7
30014
2652
بعد از چهار ماه به اینجا منتقل شده باشم،
00:44
mostlyاغلب gruntingترسناک and swearingقسم خوردن,
straightسر راست to the TEDTED stageمرحله.
8
32666
5088
مستقیم روی صحنه TED با غرولند و دری وری.
00:49
So you can imagineتصور کن that's a transitionگذار
that hasn'tنه been entirelyبه طور کامل seamlessبدون درز.
9
37754
4181
پس می توانید تصور کنید که این انتقال تماما هم بدون درز هم نبوده.
00:53
One of the interestingجالب هست sideسمت effectsاثرات
10
41935
1880
یکی از جالب ترین اثرات جانبی آن به نظر
00:55
seemsبه نظر می رسد to be that my short-termکوتاه مدت
memoryحافظه is entirelyبه طور کامل shotشات.
11
43815
2588
تعطیل شدن کامل حافظه کوتاه مدت من است.
00:58
So I've had to writeنوشتن some notesیادداشت
12
46403
2262
خب مجبورشدم یکسری یاداشت بردارم
01:00
to avoidاجتناب کردن too much gruntingترسناک and swearingقسم خوردن
in the nextبعد 17 minutesدقایق.
13
48665
4698
تا از غرولند کردن و دری وری گفتن در این ۱۷ دقیقه خودداری کنم.
01:05
This is the first talk I've givenداده شده
about this expeditionاکسپدیشن,
14
53363
2848
این نخستین سخنرانی‌ست که درباره این سفر اکتشافی کرده‌ام،
01:08
and while we weren'tنبودند sequencingتوالی genomesژنوم ها
or buildingساختمان spaceفضا telescopesتلسکوپ,
15
56211
5472
و در این حالی‌ست که ما مشغول ترتیب گذاری ژنومها یا ساخت تلسکوپهای فضایی نبودیم.
01:13
this is a storyداستان about givingدادن everything
we had to achieveرسیدن something
16
61690
4784
داستانی است درباره دست شستن ما از همه چیز برای دستیابی به چیزی
01:18
that hadn'tتا به حال نیست been doneانجام شده before.
17
66474
1836
که پیش از این انجام نشده بود.
01:20
So I hopeامید in that you mightممکن
find some foodغذا for thought.
18
68310
4145
برای همین امیدوارم مطلب قابل تعمقی در آن بیابید.
01:24
It was a journeyسفر, an
expeditionاکسپدیشن in Antarcticaقطب جنوب,
19
72455
3611
ماجرای ما یک سفر اکتشافی در جنوبگان است،
01:28
the coldestسردترین, windiestwindiest, driestخشکشده and
highestبالاترین altitudeارتفاع continentقاره on Earthزمین.
20
76066
4677
سردترین، بادی ترین، خشک ترین و بلندترین قاره روی زمین.
01:32
It's a fascinatingشگفت انگیز placeمحل.
It's a hugeبزرگ placeمحل.
21
80757
2047
جای شگفت آوری است. مکانی عظیم.
01:34
It's twiceدو برابر the sizeاندازه of Australiaاسترالیا,
22
82804
2315
دو برابر استرالیا،
01:37
a continentقاره that is the sameیکسان sizeاندازه
as Chinaچين and Indiaهندوستان put togetherبا یکدیگر.
23
85119
5092
قاره ای که اندازه ش با چین و هند روی هم برابری می‌کند.
01:42
As an asideگذشته از, I have experiencedبا تجربه
24
90220
1868
از من نشنیده بگیرید اما پدیده
01:44
an interestingجالب هست phenomenonپدیده
in the last fewتعداد کمی daysروزها,
25
92088
2224
جالبی را در این سالهای اخیر تجربه کرده ام،
01:46
something that I expectانتظار Chrisکریس Hadfieldهافیلد
mayممکن است get at TEDTED in a fewتعداد کمی years'سال ها' time,
26
94312
3775
چیزی که انتظار دارم کریس هدفیلد اینجا در TED ظرف کمتر از چند سال احتمالا به آن برسد،
01:50
conversationsگفتگو that go something like this:
27
98089
2055
گفتگوهایی که مثل این باشند:
01:52
"Oh, Antarcticaقطب جنوب. Awesomeعالی.
28
100144
1623
"اوه، جنوبگان. محشره.
01:53
My husbandشوهر and I did Antarcticaقطب جنوب
with LindbladLindblad for our anniversaryسالگرد."
29
101767
5837
شوهرم و من با کشتیهای اکتشافی لیندبلاد برای سالگرد ازداوجمون به جنوبگان رفتیم."
01:59
Or, "Oh coolسرد, did you go there
for the marathonماراتن?"
30
107604
3347
یا "اوه، چه باحال، برای شرکت در دو استقامت اونجا رفتید؟"
02:02
(Laughterخنده)
31
110951
2109
(خنده)
02:06
Our journeyسفر was, in factواقعیت,
69 marathonsماراتن ها back to back
32
114445
4037
سفر ما راستش، ۶۹ دو استقامت پشت سر هم
02:10
in 105 daysروزها, an 1,800-mileباشه roundدور tripسفر
on footپا from the coastساحل of Antarcticaقطب جنوب
33
118485
5991
در ۱۰۵ روز بود، مسیر رفت و برگشت ۲٫۹۰۰ کیلومتری با پای پیاده از کرانه جنوبگان
02:16
to the Southجنوب Poleقطب and back again.
34
124476
2771
به قطب جنوب و برگشت از آن بود.
02:19
In the processروند, we brokeشکست the recordرکورد
35
127247
2244
در این روند، ما رکورد
02:21
for the longestطولانی ترین human-poweredنیروی انسانی polarقطبی
journeyسفر in historyتاریخ by more than 400 milesمایل.
36
129491
5593
طولانی ترین سفر انسانی به قطب در طول تاریخ با بیش از ۶۴۴ کیلومتر را شکستیم.
02:27
(Applauseتشویق و تمجید)
37
135087
4411
(تشویق حضار)
02:31
For those of you from the Bayخلیج Areaحوزه,
38
139498
2415
برای آن دسته از شما که اهل منطقه خلیج سانفرانسیسکو هستید،
02:33
it was the sameیکسان as walkingپیاده روی from
here to Sanسان Franciscoفرانسیسکو,
39
141913
4117
مثل پیاده رفتن از اینجا به سانفرانسیسکو می‌ماند،
02:38
then turningچرخش around
and walkingپیاده روی back again.
40
146030
2878
و بعد دور زدن و پای پیاده برگشتن.
02:40
So as campingچادر زدن tripsسفرها go, it was a long one,
41
148908
4919
خب مثل همه سفرهای اردو زدنی، سفری طولانی بود،
02:45
and one I've seenمشاهده گردید summarizedخلاصه شده
mostاکثر succinctlyمختصر here
42
153827
3167
و در اینجا دیدم که بطور خیلی اجمالی
02:48
on the hallowedمقدس pagesصفحات
of Businessکسب و کار Insiderخودی Malaysiaمالزی.
43
156994
3726
در صفحات مطالب کم ارزش بیزنس اینسایدر مالزی چاپ شده.
02:52
["Two Explorersاکتشافات Just Completedتکمیل شده A Polarقطبی Expeditionاکسپدیشن
That Killedکشته شده Everyoneهر کس The Last Time It Was Attemptedتلاش"]
44
160720
5526
[" دو اکتشافگر بتازگی سفر اکتشافی را به قطب جنوب تکمیل کردند که پیش از این باعث کشته شدن تمام کسانی شده بود که قبلا به آن مبادرت کرده بودند"]
02:58
Chrisکریس Hadfieldهافیلد talkedصحبت کرد so eloquentlyبا شکوه
45
166247
2670
کریس هدفیلد صحبت شیوایی را درباره
03:00
about fearترس and about the oddsشانس of successموفقیت,
and indeedدر واقع the oddsشانس of survivalبقاء.
46
168917
5222
ترس و احتمالات موفقیت و در واقع احتمالات نجات یافتن انجام داد.
03:06
Of the nineنه people in historyتاریخ that had
attemptedتلاش this journeyسفر before us,
47
174139
3875
از نه نفری که در طول تاریخ پیش از ما مبادرت به این کار کرده اند،
03:10
noneهیچ کدام had madeساخته شده it to the poleقطب and back,
48
178019
2693
هیچکدام موفق به رفت و برگشت از قطب نشده بودند،
03:12
and fiveپنج had diedفوت کرد in the processروند.
49
180712
3878
و پنج نفر در این روند مرده بودند.
03:16
This is Captainکاپیتان Robertرابرت Falconفالکون Scottاسکات.
50
184590
2647
ایشان کاپیتان روبرت فالکن اسکات هستند.
03:19
He led the last teamتیم
to attemptتلاش کنید this expeditionاکسپدیشن.
51
187237
2763
او رهبری آخرین تیمی را که اقدام به این سفر کرده بود را داشت.
03:22
Scottاسکات and his rivalرقیب Sirسر Ernestارنست Shackletonشكلتون,
52
190000
2438
اسکات و رقیبش سر ارنست شکلتن،
03:24
over the spaceفضا of a decadeدهه,
53
192438
2716
بیش از یک دهه،
03:27
bothهر دو led expeditionsاکسپدیشن ها battlingجنگیدن to becomeتبدیل شدن به
the first to reachنائل شدن the Southجنوب Poleقطب,
54
195154
4260
هرکدام به هدایت نبردهای اکتشافی پرداختند تا در رسیدن به قطب جنوب نخستین باشند،
03:31
to chartچارت سازمانی and mapنقشه
the interiorداخلی of Antarcticaقطب جنوب,
55
199427
3019
همینطور در ترسیم نقشه دریایی و زمینی داخل قطب جنوب.
03:34
a placeمحل we knewمی دانست lessکمتر about, at the time,
56
202446
2135
جایی بود که در آن زمان درباره آن
03:36
than the surfaceسطح of the moonماه,
57
204581
1904
در مقایسه با سطح ماه خیلی کمتر می دانستیم،
03:38
because we could see
the moonماه throughاز طریق telescopesتلسکوپ.
58
206485
2345
چون ماه را می توانستیم از تلسکوپ ببینیم.
03:40
Antarcticaقطب جنوب was, for the mostاکثر partبخشی,
a centuryقرن agoپیش, unchartedناشناس.
59
208830
4134
قطب جنوب برای بخش اعظمی در قرن گذشته ناشناخته بود.
03:44
Some of you mayممکن است know the storyداستان.
60
212964
1511
بعضی از شما شاید داستانم را بدانید.
03:46
Scott'sاسکات last expeditionاکسپدیشن, the
Terraتره Novaنوا Expeditionاکسپدیشن in 1910,
61
214475
2813
آخرین سفر اکتشافی اسکات، یعنی سفر ترانوا (سرزمین نو) در ۱۹۱۰
03:49
startedآغاز شده as a giantغول
siege-styleسبک محاصره approachرویکرد.
62
217288
2514
با اتخاذ رویکرد عظیم سبک محاصره ای شروع شد.
03:51
He had a bigبزرگ teamتیم usingاستفاده كردن poniesاسم ها,
63
219802
2229
از تیم بزرگی استفاده می کرد که دارای اسب،
03:54
usingاستفاده كردن dogsسگ ها, usingاستفاده كردن petrol-drivenبنزین رانده شده tractorsتراکتورها,
64
222031
2747
سگ و بارکشهای نفتی بودند.
03:56
droppingافتادن multipleچندگانه, pre-positionedپیش فرض
depotsانبارها of foodغذا and fuelسوخت
65
224778
3397
برای رها کردن دپوهای متعدد آذوقه و سوخت متعدد از قبل تعیین شده
04:00
throughاز طریق whichکه Scott'sاسکات finalنهایی teamتیم of fiveپنج
would travelمسافرت رفتن to the Poleقطب,
66
228175
3708
در مسیرهایی که تیم نهایی متشکل از پنج نفر اسکات به قطب سفر می کرد،
04:03
where they would turnدور زدن around and skiاسکی
back to the coastساحل again on footپا.
67
231883
3304
جاییکه دور می زدند و پای پیاده تا کرانه اسکی می کردند.
04:07
Scottاسکات and his finalنهایی teamتیم of fiveپنج
68
235187
2412
اسکات و تیم پنج نفره بازمانده او
04:09
arrivedوارد شد at the Southجنوب Poleقطب
in Januaryژانویه 1912
69
237599
3685
در ژانویه ۱۹۱۲ به قطب جنوب رسیدند
04:13
to find they had been beatenمورد ضرب و شتم to it
by a Norwegianنروژی teamتیم led by Roaldروالد Amundsenآموندسن,
70
241284
4990
و فهمیدند که از یک تیم نروژی به سرپرستی روالد آموندسن که سورتمه سگ داشتند
04:18
who rodeسوار شو on dogsledسگ زدن.
71
246274
1634
شکست خورده اند.
04:19
Scott'sاسکات teamتیم endedبه پایان رسید up on footپا.
72
247908
2089
تیم اسکات پای پیاده جان باخت.
04:21
And for more than a centuryقرن
this journeyسفر has remainedباقی مانده است unfinishedناتمام.
73
249997
4598
و بیش از یک قرن این سفر ناتمام مانده.
04:26
Scott'sاسکات teamتیم of fiveپنج diedفوت کرد
on the returnبرگشت journeyسفر.
74
254595
2925
گروه پنج نفره اسکات در سفر بازگشت مردند.
04:29
And for the last decadeدهه,
75
257520
2113
و طی دهه گذشته
04:31
I've been askingدرخواست myselfخودم why that is.
76
259633
3321
از خودم پرسیده ام که چرا اینطور شد.
04:34
How come this has remainedباقی مانده است
the high-waterآب بالا markعلامت?
77
262954
3292
چه شد که نهایت پیشرویشان بیشتر از اینجا ادامه پیدا نکرد؟
04:38
Scott'sاسکات teamتیم coveredپوشش داده شده 1,600 milesمایل on footپا.
78
266246
2350
تیم اسکات ۲٬۵۷۵ کیلومتر را پیاده طی کرد.
04:40
No one'sیک نفر come closeبستن to that ever sinceاز آنجا که.
79
268596
1901
هیچ کسی از آن زمان تا این حد پیشروی نکرده.
04:42
So this is the high-waterآب بالا markعلامت
of humanانسان enduranceتحمل,
80
270497
2821
پس این نهایت تحمل بشر،
04:45
humanانسان endeavorتلاش کن,
humanانسان athleticورزشی achievementدستاورد
81
273318
2521
کوشش بشر، دستیابی ورزشی بشر
04:47
in arguablyمسلما the harshestسخت ترین climateآب و هوا on Earthزمین.
82
275839
2671
در سخت‌ترین شرایط جوی قابل بحث روی زمین است.
04:50
It was as if the marathonماراتن recordرکورد
83
278510
2508
مثل رکورد زده شده در دو استقامتی می‌ماند
04:53
has remainedباقی مانده است unbrokenبدون شک sinceاز آنجا که 1912.
84
281018
3019
که تا سال ۱۹۱۲ نشکسته باقی مانده.
04:56
And of courseدوره some strangeعجیب and
predictableقابل پیش بینی combinationترکیبی of curiosityکنجکاوی,
85
284037
5104
و البته ترکیب عجیب و قابل پیش بینی از کنجکاوی،
05:01
stubbornnessاستبداد, and probablyشاید hubrisهابریس
86
289145
1950
کله شقی و احتمالا گستاخی است
05:03
led me to thinkingفكر كردن I mightممکن be the man
to try to finishپایان دادن the jobکار.
87
291095
4070
که باعث شد فکر کنم شاید من آن کسی هستم که باید کار رسیدن به خط پایان را امتحان کند.
05:07
Unlikeبر خلاف Scott'sاسکات expeditionاکسپدیشن,
there were just two of us,
88
295182
3691
برخلاف سفر اکتشافی اسکات، ما فقط دو نفر بودیم،
05:10
and we setتنظیم off from the coastساحل
of Antarcticaقطب جنوب in Octoberاکتبر last yearسال,
89
298873
3123
و در اکتبر سال گذشته از کرانه قاره جنوبگان عازم شدیم،
05:13
draggingکشیدن everything ourselvesخودمان,
90
301996
2218
در حالیکه همه چیزها را خودمان می کشیدیم،
05:16
a processروند Scottاسکات calledبه نام "man-haulingانسان کشیدن."
91
304214
2600
شیوه ای که اسکات آن را بارکشی انسانی نامیده.
05:18
When I say it was like walkingپیاده روی from
here to Sanسان Franciscoفرانسیسکو and back,
92
306814
3023
وقتی می گویم مثل پیاده رفتن و برگشتن از اینجا به سانفرانسیسکو میماند،
05:21
I actuallyدر واقع mean it was like draggingکشیدن
something that weighsوزن دارد a shadeسایه more
93
309837
3377
در واقع منظورم به این است که مثل کشیدن چیزی است کمی سنگین تر از
05:25
than the heaviestسنگین ترین ever NFLNFL playerبازیکن.
94
313214
2424
آنچه یک بازیکن شاغل در سطح لیگ فوتبال(آمریکایی) ملی می‌کشد.
05:27
Our sledgesسورتمه weighedوزن کرد 200 kilosکیلوگرم,
95
315638
2043
وزن سورتمه های ما ۲۰۰ کیلو بود،
05:29
or 440 poundsپوند eachهر یک at the startشروع کن,
96
317681
3065
یا ۴۴۰ پوند در شروع،
05:32
the sameیکسان weightsوزن that the weakestضعیف ترین
of Scott'sاسکات poniesاسم ها pulledکشیده.
97
320746
4274
یعنی همان وزنی که ضعیف ترین اسب‌های تیم اسکات می کشیدند.
05:37
Earlyزود on, we averagedمتوسط 0.5 milesمایل perدر هر hourساعت.
98
325020
3180
در آغاز، بطور متوسط ۸۰۵ متر در ساعت جلو می رفتیم.
05:40
Perhapsشاید the reasonدلیل no one had
attemptedتلاش this journeyسفر untilتا زمان now,
99
328200
3687
شاید دلیلی که کسی تا بحال مبادرت به این سفر نکرده
05:43
in more than a centuryقرن,
100
331887
1258
در طول بیش از یک قرن
05:45
was that no one had been quiteکاملا
stupidاحمق enoughکافی to try.
101
333145
5273
این بود که کسی بحد کافی برای امتحانش احمق نبوده.
05:50
And while I can't claimادعا we were exploringکاوش
102
338418
2019
و در حالیکه نمی توانم مدعی اکتشاف به
05:52
in the genuineاصل Edwardianادواردین
senseاحساس of the wordکلمه
103
340437
3017
معنای واقعی کلمه باشم--
05:55
we weren'tنبودند namingنامگذاری any mountainsکوه ها
or mappingنقشه برداری any unchartedناشناس valleysدره ها
104
343454
3738
ما هیچ کوهی را نامگذاری نمی کردیم و هیچ دره ناشناخته ای را روی نقشه نمی آوردیم--
05:59
I think we were steppingقدم زدن into unchartedناشناس
territoryقلمرو in a humanانسان senseاحساس.
105
347192
4381
فکر می کنم به قلمرو ناشناخته ای در معنای بشری قدم می گذاشتیم.
06:03
Certainlyقطعا, if in the futureآینده we learnیاد گرفتن
there is an areaمنطقه of the humanانسان brainمغز
106
351573
3389
قطعا، اگر در آینده یاد بگیریم در مغز انسان ناحیه ای هست
06:06
that lightsچراغ ها up when one cursesلعنت oneselfخودت,
107
354962
3817
که با دشنام دادن شخص بخودش روشن می شود،
06:10
I won'tنخواهد بود be at all surprisedغافلگیر شدن.
108
358779
3166
بهیچوجه شگفت زده نخواهم شد
06:13
You've heardشنیدم that the averageمیانگین Americanآمریکایی
spendsصرف می کند 90 percentدرصد of theirخودشان time indoorsدر داخل خانه.
109
361945
4052
حتما شنیده‌اید که آمریکایی‌ها بطور متوسط ۹۰ درصد از وقت خود را در فضای بسته می‌گذرانند.
06:17
We didn't go indoorsدر داخل خانه
for nearlyتقریبا fourچهار monthsماه ها.
110
365997
3256
ما نزدیک چهار ماه در هیچ فضای بسته ای نبودیم.
06:21
We didn't see a sunsetغروب خورشید eitherیا.
111
369253
2242
حتی شاهد غروب هم نبودیم.
06:23
It was 24-hourساعت daylightنور روز.
112
371495
1656
۲۴ ساعت نور روزانه.
06:25
Livingزندگي كردن conditionsشرایط were quiteکاملا spartanاسپارتان.
113
373151
2155
شرایط زندگی کاملا بی تکلف بود.
06:27
I changedتغییر کرد my underwearزیر شلواری
threeسه timesبار in 105 daysروزها
114
375306
4842
در ۱۰۵ روز من ۳ بار لباس زیرم را عوض کردم
06:32
and Tarkaتارکا and I sharedبه اشتراک گذاشته شده
30 squareمربع feetپا on the canvasبوم.
115
380148
3924
و تارکا و من اشتراکی از یک کرباس حدودا ۳ متر مربعی استفاده می کردیم.
06:36
Thoughگرچه we did have some technologyتکنولوژی
that Scottاسکات could never have imaginedتصور.
116
384072
4741
هر چند از یکسری فناوری‌هایی استفاده می کردیم که اسکات هرگز خوابش را هم نمی‌دید.
06:40
And we bloggedوبلاگ نویسی liveزنده everyهرکدام eveningشب
from the tentچادر viaاز طريق a laptopلپ تاپ
117
388813
3367
و هر شب توی چادر و از طریق لپ تاپ و یک فرستنده سفارشی ساز
06:44
and a custom-madeسفارشی satelliteماهواره transmitterفرستنده,
118
392180
2045
ماهواره ای که تماما با نیروی خورشید کار می کردند،
06:46
all of whichکه were solar-poweredانرژی خورشیدی:
119
394225
1860
بلاگ نویسی می کردیم:
06:48
we had a flexibleقابل انعطاف photovoltaicفتوولتائیک
panelپانل over the tentچادر.
120
396085
2397
یک پنل فتوولتاییک تاشو بالای چادرمان داشتیم.
06:50
And the writingنوشتن was importantمهم to me.
121
398482
3458
و نوشتن برایمان اهمیت داشت.
06:53
As a kidبچه, I was inspiredالهام گرفته by the
literatureادبیات of adventureماجرا and explorationاکتشاف,
122
401940
6553
از کودکی تحت تاثیر ادبیات اکتشافی و ماجراجویانه بودم،
07:00
and I think we'veما هستیم all seenمشاهده گردید
here this weekهفته
123
408493
2521
و فکر می کنم این هفته همه ما در اینجا شاهد
07:03
the importanceاهمیت and
the powerقدرت of storytellingداستان سرایی.
124
411021
4244
اهمیت و قدرت قصه گویی بودیم.
07:07
So we had some 21st-centuryقرن سیزدهم gearدنده,
125
415265
1816
پس ما برخی ابزار مربوط به قرن ۲۱ را داشتیم،
07:09
but the realityواقعیت is that the
challengesچالش ها that Scottاسکات facedدر مواجهه
126
417081
2787
اما واقعیت این است که چالشهایی که اسکات با آن روبرو شد
07:11
were the sameیکسان that we facedدر مواجهه:
127
419868
1997
همانی بودند که ما نیز مواجه شدیم:
07:13
those of the weatherهوا and of
what Scottاسکات calledبه نام glideسر خوردن,
128
421865
3737
همان آب و هوا و آنچه اسکات سر خوردن می‌نامید،
07:17
the amountمیزان of frictionاصطکاک betweenبین
the sledgesسورتمه and the snowبرف.
129
425603
3348
میزان اصطکاک بین سورتمه ها و برف.
07:20
The lowestپایین ترین windباد chillسرد شدن
we experiencedبا تجربه was in the -70s,
130
428951
3848
کمترین سرمایش بادی که تجربه کردیم در منهای ۷۰ درجه بود،
07:24
and we had zeroصفر visibilityدید,
what's calledبه نام white-outسفید کردن,
131
432801
2577
و در بیشتر طول سفرمان قابلیت دید صفر داشتیم که اصطلاحا
07:27
for much of our journeyسفر.
132
435378
3013
سفیدی مطلق نامیده می شود.
07:30
We traveledسفر کرد up and down one of the largestبزرگترین
133
438391
2351
ما روی یکی از خطرناکترین و بزرگترین
07:32
and mostاکثر dangerousخطرناک است glaciersیخچال ها
in the worldجهان, the Beardmoreریشتر glacierیخچال و فریزر.
134
440742
3213
یخچال‌های طبیعی دنیا رفت و آمد کردیم، یخچال طبیعی بیردمور.
07:35
It's 110 milesمایل long; mostاکثر of its surfaceسطح
is what's calledبه نام blueآبی iceیخ.
135
443955
3426
۱۷۷ کیلومتر درازا دارد؛ بیشتر سطح آن از چیزی است که یخ آبی نام دارد.
07:39
You can see it's a beautifulخوشگل,
shimmeringشبدر steel-hardفولاد سخت blueآبی surfaceسطح
136
447381
3598
شما شاهد یک سطح آبی زیبا و موج دار هستید
07:42
coveredپوشش داده شده with thousandsهزاران نفر
and thousandsهزاران نفر of crevassesسوزش,
137
450979
3838
که پوشیده ازهزاران هزار یخ‌رود است،
07:46
these deepعمیق cracksترک ها in the glacialیخبندان iceیخ
up to 200 feetپا deepعمیق.
138
454817
3981
این ترک‌های عمیق در یخ‌رفتها تا ۶۱ متر عمق دارند.
07:50
Planesهواپیما can't landزمین here,
139
458798
1517
هواپیماها نمی‌توانند در اینجا فرود بیایند،
07:52
so we were at the mostاکثر riskخطر,
140
460315
3460
پس خطر زیادی ما را تهدید می‌کرد،
07:55
technicallyاز لحاظ فنی, when we had the slimmestباریک ترین
chanceشانس of beingبودن rescuedنجات داد.
141
463775
4444
از جنبه فنی، شانس ما برای نجات پیدا کردن خیلی کم بود.
08:00
We got to the Southجنوب Poleقطب
after 61 daysروزها on footپا,
142
468219
3896
بعد از ۶۱ روز پیاده‌روی به قطب جنوب رسیدیم،
08:04
with one day off for badبد weatherهوا,
143
472115
2579
با احتساب یک روز که هوا خیلی بد بود،
08:06
and I'm sadغمگین to say, it was
something of an anticlimaxanticlimax.
144
474694
2567
و با دلخوری باید بگویم که چیزی مثل ضد حال بود.
08:09
There's a permanentدائمی Americanآمریکایی baseپایه,
145
477261
2465
یک پایگاه آمریکایی دائمی هست بنام
08:11
the Amundsen-Scottآموندسن اسکات Southجنوب Poleقطب Stationایستگاه
at the Southجنوب Poleقطب.
146
479726
3318
ایستگاه قطب جنوب آموندسئن- اسکات در قطب جنوب.
08:15
They have an airstripناو هواپیمابر,
they have a canteenسالن غذاخوری,
147
483044
1951
باند فرودگاه موقت و یک اغذیه فروشی کوچک هم دارند.
08:16
they have hotداغ showersدوش,
148
484995
1453
کلی دوش آب داغ دارند،
08:18
they have a postپست officeدفتر, a touristتوریستی shopفروشگاه,
149
486448
1905
دفتر پست و مغازه برای توریست‌ها دارند،
08:20
a basketballبسکتبال courtدادگاه that doublesدو برابر میشود
as a movieفیلم سینما theaterتئاتر.
150
488353
3738
زمین بسکتبال که به صورت کاربری دومی هم به عنوان یک سالن سینما دارد.
08:24
So it's a bitبیت differentناهمسان these daysروزها,
151
492091
1975
خوب این روزها کمی فرق می کند،
08:26
and there are alsoهمچنین acresهکتار of junkجنس اوراق و شکسته.
152
494066
1796
و چند هکتاری هم آشغال هست.
08:27
I think it's a marvelousشگفت آور thing
153
495862
1430
من فکر می کنم این که آدمها قادرند
08:29
that humansانسان can existوجود دارد
365 daysروزها of the yearسال
154
497292
5284
۳۶۵ روز سال را با همبرگر، دوش آب گرم
08:34
with hamburgersهمبرگر and hotداغ showersدوش
and movieفیلم سینما theatersتئاتر ها,
155
502586
3545
و سالن سینما سر کنند فوق العاده باشد،
08:38
but it does seemبه نظر می رسد to produceتولید کردن
a lot of emptyخالی cardboardمقوا boxesجعبه ها.
156
506131
2756
اما نتیجه‌اش تولید کلی جعبه و کارتن خالی است.
08:40
You can see on the left of
this photographعکس,
157
508887
2062
در سمت چپ این عکس می توانید شاهد
08:42
severalچند squareمربع acresهکتار of junkجنس اوراق و شکسته
158
510949
1435
این چندین هکتار آشغال باشید
08:44
waitingدر انتظار to be flownپرواز کرده out
from the Southجنوب Poleقطب.
159
512384
2513
که منتظرند از قطب جنوب برده شوند.
08:46
But there is alsoهمچنین a poleقطب at the Southجنوب Poleقطب,
160
514897
4032
اما در قطب جنوب یک قطب دیگری هم هست
08:50
and we got there on footپا, unassistedبدون کمک,
161
518929
3396
و ما بدون کمک و حمایت و پای پیاده،
08:54
unsupportedپشتیبانی نشده است, by the hardestسخت ترین routeمسیر,
162
522325
1646
از دشوارترین مسیر به آنجا رسیدیم،
08:55
900 milesمایل in recordرکورد time,
163
523971
2345
۱٫۴۵۰ کیلومتر در رکورد زمانی،
08:58
draggingکشیدن more weightوزن
than anyoneهر کسی in historyتاریخ.
164
526316
2048
در طول تاریخ، بیشتر از هر کسی بار کشیدیم.
09:00
And if we'dما می خواهیم stoppedمتوقف شد there
and flownپرواز کرده home,
165
528364
1969
و اگر در همانجا متوقف می شدیم و به خانه پرواز می کردیم،
09:02
whichکه would have been
the eminentlyفوق العاده sensibleمعقول thing to do,
166
530333
3134
به وضوح قابل درک بود،
09:05
then my talk would endپایان here
167
533467
1881
و سخنرانی من اینجا تمام می‌شد
09:07
and it would endپایان something like this.
168
535348
3590
و پایانش چیزی مثل این بود.
09:10
If you have the right teamتیم around you,
the right toolsابزار, the right technologyتکنولوژی,
169
538938
4805
اگر تیمی خوب، ابزاری مناسب و فناوری لازم را در اختیار داشته باشید
09:15
and if you have enoughکافی self-beliefاعتماد به نفس
and enoughکافی determinationتصمیم گیری,
170
543743
3738
و اگر بحد کافی خود باوری داشته باشید و عزمتان هم جزم
09:19
then anything is possibleامکان پذیر است.
171
547481
3445
هر چیزی ممکن است.
09:24
But then we turnedتبدیل شد around,
172
552656
2633
اما بعد از اینجا برگشتیم
09:27
and this is where things get interestingجالب هست.
173
555289
2759
و از اینجا بود که اوضاع جالب شد.
09:30
Highبالا on the Antarcticقطب جنوب plateauفلات,
174
558048
2794
برفراز فلات جنوبگان
09:32
over 10,000 feetپا, it's very windyباد,
very coldسرماخوردگی, very dryخشک, we were exhaustedخسته.
175
560842
3999
در ارتفاع ۳ کیلومتری، بسیار پر باد، بسیار سرد، بسیار خشک، خیلی خسته بودیم.
09:36
We'dما می خواهیم coveredپوشش داده شده 35 marathonsماراتن ها,
176
564841
1870
۳۵ دو استقامت را انجام دادیم،
09:38
we were only halfwayنیمه راه,
177
566711
1586
تنها نیمی از راه را پیمودیم،
09:40
and we had a safetyایمنی netخالص, of courseدوره,
178
568297
2031
و البته یک شبکه ایمنی هم داشتیم،
09:42
of skiاسکی planesهواپیما and satelliteماهواره phonesتلفن ها
179
570328
2124
متشکل از تلفنهای ماهواره ای و هواپیماهای اسکی
09:44
and liveزنده, 24-hourساعت trackingردیابی beaconsچراغ ها
that didn't existوجود دارد for Scottاسکات,
180
572452
4053
و دستگاههای ردیاب ۲۴ ساعته ای که اسکات نداشت،
09:48
but in hindsightادراک,
181
576515
1742
اما بجای این که این شبکه ایمنی
09:50
ratherنسبتا than makingساخت our livesزندگی می کند easierآسان تر,
182
578257
2066
زندگیمان را راحت کند
09:52
the safetyایمنی netخالص actuallyدر واقع allowedمجاز us
183
580323
2159
راستش به ما اجازه نمی داد که
09:54
to cutبرش things very fine indeedدر واقع,
184
582482
3855
کارها را به نحو احسن انجام دهیم،
09:58
to sailبادبان very closeبستن to our absoluteمطلق
limitsمحدودیت ها as humanانسان beingsموجودات.
185
586337
3767
تا حد ممکن در مرز محدودیتهای مطلق خود بعنوان بشر بتازیم.
10:02
And it is an exquisiteنفیس formفرم of tortureشکنجه
186
590104
3473
و این فرم مطبوعی از شکنجه است
10:05
to exhaustاگزوز yourselfخودت to the pointنقطه
of starvationگرسنگی day after day
187
593577
2837
برای خسته کردن خود تا مرحله از گرسنگی مردن در روزهای متوالی
10:08
while draggingکشیدن a sledgeسانی
fullپر شده of foodغذا.
188
596414
4262
در حالیکه سورتمه ای پر از آذوقه را می کشید.
10:12
For yearsسالها, I'd been writingنوشتن glibسلیس و چرب زبان linesخطوط
in sponsorshipحمایت proposalsپیشنهادات
189
600686
3927
سالها مشغول نوشتن جملات چرب زبانانه در طرحهای حامی دار
10:16
about pushingهل دادن the limitsمحدودیت ها
of humanانسان enduranceتحمل,
190
604613
3111
درباره ظاهر شدن فراتر از چهار چوب تاب و تحمل بشر بودم،
10:19
but in realityواقعیت, that was
a very frighteningترسناک placeمحل to be indeedدر واقع.
191
607724
4412
اما در واقعیت، آنجا محلی بسیار وحشنتاک برای حضور یافتن بود.
10:24
We had, before we'dما می خواهیم got to the Poleقطب,
192
612136
1909
پیش از رسیدن به قطب جنوب شاهد
10:26
two weeksهفته ها of almostتقریبا permanentدائمی
headwindسرگردان, whichکه slowedآهسته us down.
193
614045
3464
دو هفته باد تقریبا مستمر از مقابل بودیم که سرعتمان را کند می کرد.
10:29
As a resultنتيجه, we'dما می خواهیم had severalچند daysروزها
of eatingغذا خوردن halfنیم rationsجیره ها.
194
617509
2650
در نتیجه، چند روزی مجبور شدیم نصف جیره‌مان بخوریم.
10:32
We had a finiteمحدود amountمیزان of foodغذا
in the sledgesسورتمه to make this journeyسفر,
195
620159
2719
برای این سفر در سورتمه ها مقدار معینی خوراکی داشتیم
10:34
so we were tryingتلاش کن to stringرشته that out
196
622878
2002
پس تلاش کردیم برای بی غذا نماندن
10:36
by reducingكم كردن our intakeمصرف to halfنیم
the caloriesکالری we should have been eatingغذا خوردن.
197
624880
3913
نصف آنچه را که قرار بود را روزانه مصرف کنیم.
10:40
As a resultنتيجه, we bothهر دو becameتبدیل شد
increasinglyبه طور فزاینده hypoglycemicهیپوگلیسمی
198
628793
3619
بنابراین، هر دو بشدت هیپوگلیسمی شدیم-
10:44
we had lowکم bloodخون sugarقند
levelsسطوح day after day —
199
632412
2824
میزان قند خونمان هر روز پایین و پایین تر می‌آمد-
10:47
and increasinglyبه طور فزاینده susceptibleحساس
to the extremeمفرط coldسرماخوردگی.
200
635236
4758
و به شدت در معرض سرمای شدید بودیم.
10:51
Tarkaتارکا tookگرفت this photoعکس of me one eveningشب
201
639994
2103
تاراکا یک شب این عکس را از من گرفت
10:54
after I'd nearlyتقریبا passedگذشت out
with hypothermiaهیپوترمی.
202
642097
2130
بعد از این که تقریبا از سرمازدگی از حال رفته بودم.
10:56
We bothهر دو had repeatedمکررا boutsمبارزه of hypothermiaهیپوترمی,
something I hadn'tتا به حال نیست experiencedبا تجربه before,
203
644227
4808
هر دو ما یک خط در میان دچار سرمازدگی می شدیم، چیزی که قبلا تجربه نکرده بودم،
11:01
and it was very humblingمحکوم کردن indeedدر واقع.
204
649035
1711
و راستش خیلی فروتنانه بود.
11:02
As much as you mightممکن
like to think, as I do,
205
650746
3668
هر چقدری که شما شاید فکرش را کنید، همانطور که من می کنم،
11:06
that you're the kindنوع
of personفرد who doesn't quitترک,
206
654414
2256
از آن دست آدم‌های که کم می‌آورند نیستید و
11:08
that you'llشما خواهید بود go down swingingنوسان,
207
656670
1994
این که اهل تسلیم شدن نیستید
11:10
hypothermiaهیپوترمی doesn't leaveترک کردن you much choiceانتخابی.
208
658664
2252
سرمازدگی چاره چندانی برای شما باقی نمی گذارد،
11:12
You becomeتبدیل شدن به utterlyکاملا incapacitatedناتوان کننده.
209
660916
2810
کاملا عاجز می‌شوید.
11:15
It's like beingبودن a drunkمست toddlerکودک نو پا.
210
663726
3181
مثل یک کودک نوپای مست می‌مانید.
11:18
You becomeتبدیل شدن به patheticتأسفبار - رقت انگیز.
211
666907
1973
رقت بار می‌شوید.
11:20
I rememberیاد آوردن just wantingمیخواهم
to lieدروغ down and quitترک.
212
668880
4119
یادم هست می‌خواستم همانجا دراز بکشم و بیخیال شوم.
11:24
It was a peculiarعجیب و غریب, peculiarعجیب و غریب feelingاحساس,
213
672999
2174
حس خیلی غریبی بود،
11:27
and a realواقعی surpriseتعجب to me
to be debilitatedناتوان to that degreeدرجه.
214
675173
5239
و برایم واقعا جای تعجب داشت که تا آن حد بیحال و نزار بودم.
11:32
And then we ranفرار کرد out of foodغذا completelyبه صورت کامل,
215
680412
4482
و بعد آذوقه مان تمام شد،
11:36
46 milesمایل shortکوتاه of the first of the depotsانبارها
216
684894
3458
۷۴ کیلومتر با اولین دپوهایی که در طول سفر
11:40
that we'dما می خواهیم laidگذاشته on our outwardبیرون journeyسفر.
217
688352
1865
درست کرده بودیم فاصله داشتیم.
11:42
We'dما می خواهیم laidگذاشته 10 depotsانبارها of foodغذا,
218
690217
1343
ما ۱۰ دپو آذوقه را در پشت سرمان داشتیم،
11:43
literallyعینا buryingدفن کردن foodغذا and fuelسوخت,
for our returnبرگشت journeyسفر
219
691560
2717
به عبارتی آذوقه و سوخت را برای سفر برگشتمان دفن کرده بودیم.
11:46
the fuelسوخت was for a cookerاجاق گاز so you
could meltذوب شدن snowبرف to get waterاب
220
694277
3277
سوخت مخصوص اجاق بود و درنتیجه می توانست برف را برای به دست آوردن آب ذوب کند--
11:49
and I was forcedمجبور شدم to make the decisionتصمیم گیری
to call for a resupplyتامین مجدد flightپرواز,
221
697554
5807
و مجبور شدم تصمیم به خبر کردن هواپیمای آذوقه بگیرم،
11:55
a skiاسکی planeسطح carryingحمل کردن eightهشت daysروزها of foodغذا
to tideجزر و مد us over that gapشکاف.
222
703361
4569
یک هواپیمای اسکی که حامل یک آذوقه هشت روزه بود تا این شکاف را پر کنیم.
11:59
They tookگرفت 12 hoursساعت ها to reachنائل شدن us
from the other sideسمت of Antarcticaقطب جنوب.
223
707930
3359
۱۲ ساعت کشید تا از آن سر جنوبگان به ما برسند.
12:03
Callingصدا زدن for that planeسطح was one of
the toughestسخت ترین decisionsتصمیمات of my life.
224
711289
3709
خبر کردن آن هواپیما یکی از سخت‌ترین تصمیم گیری‌های زندگی‌ام بود.
12:06
And I soundصدا like a bitبیت of a fraudتقلب
standingایستاده here now with a sortمرتب سازی of bellyشکم.
225
714998
3476
و کمی مثل شیادها به نظر می‌رسم حالا که اینجا با این شکم اینجا ایستادم.
12:10
I've put on 30 poundsپوند
in the last threeسه weeksهفته ها.
226
718474
2840
در طی سه هفته گذشته ۱۳/۵ کیلو اضافه کرده‌ام.
12:13
Beingبودن that hungryگرسنه has left
an interestingجالب هست mentalذهنی scarجای زخم,
227
721314
3075
آنطور گرسنگی کشیدن چنان جراحت ذهنی جالبی را باقی گذاشته
12:16
whichکه is that I've been hooveringنگه داری up
everyهرکدام hotelهتل buffetبوفه that I can find.
228
724389
4607
که من همینطور به هر بوفه هتلی که می رسم آن را جارو می کنم.
12:20
(Laughterخنده)
229
728996
1778
(خنده)
12:22
But we were genuinelyواقعا quiteکاملا hungryگرسنه,
and in quiteکاملا a badبد way.
230
730774
5694
اما راستش کاملا گرسنه بودیم و در وضعیتی کاملا بد قرار داشتیم.
12:28
I don't regretپشيمان شدن callingصدا زدن
for that planeسطح for a secondدومین,
231
736468
2441
حتی یک لحظه هم از این که درخواست هواپیما کردیم پشیمان نیستم،
12:30
because I'm still standingایستاده here aliveزنده است,
232
738909
2002
چون هنوز زنده اینجا روبروی شما ایستاده ام،
12:32
with all digitsرقم intactسالم,
tellingگفتن this storyداستان.
233
740911
2060
صحیح و سالم، مشغول بازگویی داستان.
12:34
But gettingگرفتن externalخارجی assistanceمعاونت like that
was never partبخشی of the planطرح,
234
742971
4738
با گرفتن کمک از بیرون که هیچگاه جزئی از نقشه نبود،
12:39
and it's something my egoنفس
is still strugglingمبارزه می کنند with.
235
747709
3204
و این چیزی‌ست که درون من هنوز با آن درگیر است.
12:42
This was the biggestبزرگترین dreamرویا I've ever had,
236
750913
3042
این بزرگترین رویایی بود که تابحال داشته ام،
12:45
and it was so nearlyتقریبا perfectکامل.
237
753955
2092
و تقریبا نزدیک به کامل بود.
12:48
On the way back down to the coastساحل,
238
756967
1681
در مسیر برگشت به کرانه،
12:50
our cramponsکشمش — they're
the spikesسنبله ها on our bootsچکمه
239
758648
2191
یخ شکنهایمان- این تیغهای روی چکمه هایمان
12:52
that we have for travelingمسافرت
over this blueآبی iceیخ on the glacierیخچال و فریزر
240
760839
2926
که برای سفر روی این یخهای آبی روی یخبندان داشتیم--
12:55
brokeشکست on the topبالا of the Beardmoreریشتر.
241
763765
1655
روی بیردمورد شکست.
12:57
We still had 100 milesمایل to go downhillسراشیبی
242
765420
1765
هنوز ۱۶۱ کیلومتر دیگر تا آن پایین داشتیم
12:59
on very slipperyلغزنده rock-hardبه سختی سنگ blueآبی iceیخ.
243
767185
2234
روی سطح سخت سنگی و لغزنده یخهای آبی.
13:01
They neededمورد نیاز است repairingتعمیرات almostتقریبا everyهرکدام hourساعت.
244
769419
2391
تقریبا هر یکساعت نیاز به تعمیر داشتند.
13:03
To give you an ideaاندیشه of scaleمقیاس,
245
771810
1951
برای این که ایده ای از مقیاس آن داشته باشید،
13:05
this is looking down towardsبه سمت the mouthدهان
of the Beardmoreریشتر Glacierیخچال.
246
773761
2997
مثل نگاه کردن به دهانه یخبندان بیردمور می‌ماند.
13:08
You could fitمناسب the entiretyکل of Manhattanمنهتن
in the gapشکاف on the horizonافق.
247
776758
3475
طوری‌که می‌توانستید کل منهتن را در شکاف روی خط افق جا دهید.
13:12
That's 20 milesمایل betweenبین
Mountکوه Hopeامید and Mountکوه Kiffinکيفين.
248
780233
3214
حدود ۳۲ کیلومتری بین کوه هوپ و کوه کیفین هست.
13:15
I've never feltنمد as smallکوچک
as I did in Antarcticaقطب جنوب.
249
783447
6233
هیچ وقت مثل حضورم در جنوبگان در جای دیگری احساس کوچکی نکرده ام.
13:21
When we got down
to the mouthدهان of the glacierیخچال و فریزر,
250
789680
2105
وقتی تا دهانه کوه یخ پایین آمدیم،
13:23
we foundپیدا شد freshتازه snowبرف had obscuredمبهم
the dozensده ها of deepعمیق crevassesسوزش.
251
791785
4646
برف تازه را دیدیم که جلوی چندین شکاف یخی عمیق مانع ایجاد کرده بود.
13:28
One of Shackleton'sشاکلتون menمردان describedشرح داده شده
crossingعبور this sortمرتب سازی of terrainزمین
252
796431
2950
یکی از اعضای گروه اشکلتون عبور کردن از این ناهمواریها را
13:31
as like walkingپیاده روی over the glassشیشه roofسقف
of a railwayراه آهن stationایستگاه.
253
799381
4994
مثل راه رفتن روی بام شیشه‌ای ایستگاه راه آهن توصیف می‌کند.
13:36
We fellسقوط throughاز طریق more timesبار
than I can rememberیاد آوردن,
254
804375
2914
انقدر زیاد افتادیم که دفعاتش یادم نمانده،
13:39
usuallyمعمولا just puttingقرار دادن a skiاسکی
or a bootبوت کردن throughاز طریق the snowبرف.
255
807289
3432
که معمولا همراه با جا گذاشتن یک اسکی یا چکمه توی برف بود.
13:42
Occasionallyگاه و بیگاه we wentرفتی in all
the way up to our armpitsزیر بغل,
256
810721
2603
گاها برف در طول مسیر تا زیر بغلمان بالا می‌آمد،
13:45
but thankfullyخوشبختانه never deeperعمیق تر than that.
257
813324
3443
اما خوشبختانه هیچ‌وقت از آن عمیق‌تر نبود.
13:48
And lessکمتر than fiveپنج weeksهفته ها agoپیش,
after 105 daysروزها,
258
816767
4180
و کمتر از پنج هفته قبل، بعد از ۱۰۵ روز،
13:52
we crossedعبور کرد this oddlyعجیب و غریب
inauspiciousبی شرمانه finishپایان دادن lineخط,
259
820947
3575
این خط پایان نحس عجیب و غریب کرانه جزیره راث
13:56
the coastساحل of Rossراس Islandجزیره
on the Newجدید Zealandزلال sideسمت of Antarcticaقطب جنوب.
260
824522
3022
از طرف نیوزلند در جنوبگان را پشت سر گذاشتیم.
13:59
You can see the iceیخ in the foregroundپیش زمینه
261
827544
2150
در چشم انداز جلو یخها را می بینید
14:01
and the sortمرتب سازی of rubblyمالش rockسنگ behindپشت that.
262
829694
2862
و همین‌طور صخره قلوه سنگی مانند را در پشت آن.
14:04
Behindپشت us layغیر روحانی an unbrokenبدون شک
skiاسکی trailدنباله of nearlyتقریبا 1,800 milesمایل.
263
832556
3802
پشت سرمان یک راه اسکی رو تقریبا ۲٫۹۰۰ کیلومتری دست نخورده قرار دارد.
14:08
We'dما می خواهیم madeساخته شده the longestطولانی ترین ever
polarقطبی journeyسفر on footپا,
264
836358
2508
ما طولانی‌ترین سفر با پیاده به قطب جنوب را تا به امروز انجام داده‌ایم،
14:10
something I'd been dreamingرویا پردازی
of doing for a decadeدهه.
265
838866
4390
چیزی که به مدت یک دهه رویایش را داشتم.
14:15
And looking back,
266
843256
2015
وقتی به گذشته نگاه می کنم،
14:17
I still standایستادن by all the things
267
845271
2395
هنوز سر حرفم درباره
14:19
I've been sayingگفت: for yearsسالها
268
847666
1582
آنچه این سالها درباره اهمیت
14:21
about the importanceاهمیت of goalsاهداف
269
849248
2119
هدفها و عزم راسخ
14:23
and determinationتصمیم گیری and self-beliefاعتماد به نفس,
270
851367
3442
و خودباوری گفته‌ام هستم،
14:26
but I'll alsoهمچنین admitاقرار کردن that I hadn'tتا به حال نیست givenداده شده
much thought to what happensاتفاق می افتد
271
854809
4711
اما همچنان اعتراف می‌کنم که فکر چندانی به آنچه اتفاق افتاده نکرده‌ام
14:31
when you reachنائل شدن the all-consumingهمه کاره goalهدف
272
859520
3912
وقتی به همه اهداف قابل دستیابی در زندگی تان می رسید
14:35
that you've dedicatedاختصاصی
mostاکثر of your adultبالغ life to,
273
863432
3318
که بیشتر زندگی بزرگسالی خود را به آن اختصاص داده اید،
14:38
and the realityواقعیت is that I'm
still figuringبدانید that bitبیت out.
274
866750
3580
و واقعیت این است که من هنوز کمی درگیر حل کردنش هستم.
14:42
As I said, there are very fewتعداد کمی
superficialسطحی signsعلائم that I've been away.
275
870330
3601
همانطور که گفتم، تعداد خیلی کمی از علائم مصنوعی نشان دهنده بودنم درسفر است.
14:45
I've put on 30 poundsپوند.
276
873931
1451
۱۳/۵ کیلو وزن اضافه کردم.
14:47
I've got some very faintاز حال رفتن, probablyشاید
coveredپوشش داده شده in makeupآرایش now, frostbiteیخ زده scarsزخم ها.
277
875382
3528
چندتایی خراش ناشی از سرمازدگی دارم که با گریم پوشش داده شده.
14:50
I've got one on my noseبینی, one on
eachهر یک cheekگونه, from where the gogglesعینک آفتابی are,
278
878910
3473
یکی روی دماغم، روی هر دو گونه ام، زیر عینک مخصوصی که استفاده می کردم،
14:54
but insideداخل I am a very
differentناهمسان personفرد indeedدر واقع.
279
882383
4745
اما از درون راستش شخص بسیار متفاوتی هستم.
14:59
If I'm honestصادقانه,
280
887128
2497
اگر صادق باشم
15:01
Antarcticaقطب جنوب challengedبه چالش کشیده شد me
and humbledفروتنی me so deeplyعمیقا
281
889625
5175
جنوبگان من را به چالش کشید و عمیقا متواضعم کرد
15:06
that I'm not sure I'll ever be ableتوانایی
to put it into wordsکلمات.
282
894800
3703
طوری‌که هرگز مطمئن نیستم قادر باشم آن را در قالب کلمات بیان کنم.
15:10
I'm still strugglingمبارزه می کنند to pieceقطعه
togetherبا یکدیگر my thoughtsاندیشه ها.
283
898503
4100
هنوز دارم سعی می کنم تا افکار پراکنده‌ام را متمرکز کنم.
15:14
That I'm standingایستاده here
tellingگفتن this storyداستان
284
902603
3645
این که اینجا ایستاده‌ام تا این داستان را تعریف کنم
15:18
is proofاثبات that we all can
accomplishانجام دادن great things,
285
906248
4778
گواه این است که ما همگی قادر به انجام کارهای فوق‌العاده هستیم،
15:23
throughاز طریق ambitionهدف - آرزو, throughاز طریق passionشور,
286
911026
2154
به واسطه جاه طلبی، به واسطه شور و اشتیاق،
15:25
throughاز طریق sheerخالص stubbornnessاستبداد,
287
913180
2162
به واسطه کله شقی محض،
15:27
by refusingامتناع to quitترک,
288
915342
1515
با دست رد زدن به تسلیم شدن،
15:28
that if you dreamرویا something
hardسخت enoughکافی, as Stingنیش said,
289
916857
2956
همانطور که استینگ (خواننده) گفته، این که شدیدا رویای کاری را داشته باشید
15:31
it does indeedدر واقع come to passعبور.
290
919813
3071
حتما محقق خواهد شد.
15:34
But I'm alsoهمچنین standingایستاده here
sayingگفت:, you know what,
291
922884
3346
اما همین‌طور اینجا می‌ایستم که بگویم، آیا شما
15:38
that clicheکلش about the journeyسفر beingبودن
more importantمهم than the destinationمقصد?
292
926230
5981
هم از آن کلیشه معروف که سفر مهمتر از مقصد است با خبرید؟
15:44
There's something in that.
293
932211
3321
چیزی در آن هست.
15:47
The closerنزدیک تر I got to my finishپایان دادن lineخط,
294
935532
2369
هر چه بیشتر به خط پایانم نزدیک می‌شدم،
15:49
that rubblyمالش, rockyسنگی coastساحل of Rossراس Islandجزیره,
295
937901
3756
آن کرانه صخره‌ای و سنگلاخی جزیره راث،
15:53
the more I startedآغاز شده to realizeتحقق بخشیدن
that the biggestبزرگترین lessonدرس
296
941657
3194
بیشتر پی می‌بردم که بزرگ‌ترین درس این
15:56
that this very long, very hardسخت walkراه رفتن
mightممکن be teachingدرس دادن me
297
944851
4580
پیاده‌روی بسیار طولانی و بسیار سخت شاید این بود که
16:01
is that happinessشادی is not
a finishپایان دادن lineخط,
298
949431
3693
به من بیاموزد شادی خط پایان نیست،
16:05
that for us humansانسان,
299
953124
1570
که برای ما انسانها،
16:06
the perfectionکمال that so manyبسیاری of
us seemبه نظر می رسد to dreamرویا of
300
954694
3476
آن کامل بودنی که بسیاری از ما رویایش را می‌پروانیم
16:10
mightممکن not ever be trulyبراستی attainableقابل دستیابی است,
301
958170
4080
شاید هرگز به واقع محقق نشود،
16:14
and that if we can't feel contentمحتوا
here, todayامروز, now, on our journeysسفرها
302
962250
8466
و این که امروز نمی‌توانیم احساس خرسندی کنیم در سفرهایمان
16:22
amidstدر میان the messبهم ریختگی and the strivingتلاش
that we all inhabitساکن,
303
970716
4468
در میان این به هم‌ریختگی و تقلایی که همه ما در آن هستیم،
16:27
the openباز کن loopsحلقه ها,
the half-finishedنیمه تمام شده to-doانجام دادن listsلیست ها,
304
975184
2720
حلقه های نیمه بسته، فهرست کارهای نیمه تمام،
16:29
the could-do-better-next-timesمی تواند انجام دهد، بهتر بعدی بار,
305
977904
2852
کارهای که دفعات بعدی بهتر انجام شدنی هستند،
16:32
then we mightممکن never feel it.
306
980756
3299
ممکن است این حس را دیگر هرگز نداشته باشیم.
16:36
A lot of people have askedپرسید: me, what nextبعد?
307
984055
3576
کلی آدم از من پرسیده‌اند که برنامه بعدیت چیست؟
16:39
Right now, I am very happyخوشحال just recoveringبازیابی
and in frontجلوی of hotelهتل buffetsبوفه ها.
308
987631
6998
در حال حاضر، خیلی خوشحالم از روند بهبودم و بوفه های هتل در پیش رویم.
16:46
But as Bobباب Hopeامید put it,
309
994629
4353
اما همانطوری که باب هوپ بیان کرد،
16:50
I feel very humbleفروتنانه,
310
998982
2296
به شدت احساس فروتنی می‌کنم،
16:53
but I think I have the strengthاستحکام
of characterشخصیت to fightمبارزه کردن it. (Laughterخنده)
311
1001278
4069
اما فکر می‌کنم از شخصیتی قوی برای نبرد با آن برخوردارم.
16:57
Thank you.
312
1005347
1950
سپاسگزارم.
16:59
(Applauseتشویق و تمجید)
313
1007297
3678
(تشویق حضار)
Translated by Leila Ataei
Reviewed by Saeid SaadatTalab

▲Back to top

ABOUT THE SPEAKER
Ben Saunders - Polar explorer
In 2004, Ben Saunders became the youngest person ever to ski solo to the North Pole. In 2013, he set out on another record-breaking expedition, this time to retrace Captain Scott’s ill-fated journey to the South Pole on foot.

Why you should listen

Although most of the planet's surface was mapped long ago, there's still a place for explorers in the modern world. And Ben Saunders' stories of arctic exploration -- as impressive for their technical ingenuity as their derring-do -- are decidedly modern. In 2004, at age 26, he skied solo to the North Pole, updating his blog each day of the trip. Humble and self-effacing, Saunders is an explorer of limits, whether it's how far a human can be pushed physically and psychologically, or how technology works hundreds of miles from civilization. His message is one of inspiration, empowerment and boundless potential.

He urges audiences to consider carefully how to spend the “tiny amount of time we each have on this planet.” Saunders is also a powerful advocate for the natural world. He's seen first-hand the effects of climate change, and his expeditions are raising awareness for sustainable solutions. 

Being the youngest person to ski solo to the North Pole did not satiate Saunders' urge to explore and push the boundaries. In 2008, he attempted to break the speed record for a solo walk to the North Pole; however, his journey was ended abruptly both then and again in 2010 due to equipment failure. From October 2013 to February 2014, he led a two-man team to retrace Captain Robert Falcon Scott’s ill-fated 1,800-mile expedition to the South Pole on foot. He calls this journey the hardest 105 days of his life.

More profile about the speaker
Ben Saunders | Speaker | TED.com