ABOUT THE SPEAKER
Dan Bricklin - Software pioneer
Dan Bricklin helped fuel the rapid growth of the personal computer industry.

Why you should listen

Dan Bricklin is best known for codeveloping VisiCalc, the pioneering electronic spreadsheet, while he was a student at the Harvard Business School. VisiCalc, codeveloped with his friend Bob Frankston whom he met at MIT, is widely credited for fueling the rapid growth of the personal computer industry.

Bricklin helps create products that make it easier for business people to build mobile applications in his current role as CTO of Alpha Software Corporation. He is also president of Software Garden, Inc., a small consulting firm and developer of software applications that he founded in 1985. Its most popular products are Note Taker HD for the Apple iPad and before that Dan Bricklin's Demo Program for IBM PCs. In the past, Bricklin was cofounder of pen computer application developer Slate Corporation and founder of website builder developer Trellix Corporation.

More profile about the speaker
Dan Bricklin | Speaker | TED.com
TEDxBeaconStreet

Dan Bricklin: Meet the inventor of the electronic spreadsheet

دَن بریکلین: مخترع صفحات گسترده الکترونیک را بشناسید

Filmed:
1,147,045 views

دَن بریکلین، با اختراع مشترک «ویزی‌کَلک» که اولین نمونه نرم‌افزار‌های صفحات گسترده و پدربزرگ برنامه‌هایی که شاید هر روز از آن‌ها استفاده می‌کنید مانند مایکروسافت‌اِکسل و یا گوگل‌شیت برای همیشه جهان را تغییر داده است. با این مهندس نرم‌افزار و افسانه برنامه‌نویسی وقتی که درگیرودار اولین شغل‌ها، و خیال‌پردازی روی تمرین‌هایش بود که نهایتاً منجر به این اختراع شد، همراه شوید.
- Software pioneer
Dan Bricklin helped fuel the rapid growth of the personal computer industry. Full bio

Double-click the English transcript below to play the video.

00:12
How manyبسیاری of you have used
an electronicالکترونیکی spreadsheetصفحه گسترده,
0
760
2975
چند نفر از شما از صفحات گسترده الکترونیک
استفاده کرده‌اید،
00:15
like Microsoftمایکروسافت Excelاکسل?
1
3760
1480
مثل اِکسل از شرکت مایکروسافت؟
00:18
Very good.
2
6240
1256
بسیار عالی.
00:19
Now, how manyبسیاری of you have runاجرا کن a businessکسب و کار
with a spreadsheetصفحه گسترده by handدست,
3
7520
4576
چند‌تای شما به‌شکل دستی کار تجاری‌تون
را اداره کرده‌اید،
00:24
like my dadپدر did for his smallکوچک
printingچاپ businessکسب و کار in Philadelphiaفیلادلفیا?
4
12120
3080
درست مثل پدر من که چاپخانه کوچکش را
در فیلادلفیا اداره می‌کرد؟
00:28
A lot lessکمتر.
5
16160
1160
خیلی کمتر.
00:29
Well, that's the way it was doneانجام شده
for hundredsصدها of yearsسالها.
6
17920
2600
خوب، کار‌ها برای صد‌ها سال
اینطور انجام می شد.
00:33
In earlyزود 1978,
I startedآغاز شده workingکار کردن on an ideaاندیشه
7
21480
3016
اوائل سال ۱۹۷۸، شروع به کار
روی ایده‌ای کردم
00:36
that eventuallyدر نهایت becameتبدیل شد VisiCalcVisiCalc.
8
24520
2400
که نهایتا تبدیل به «ویزی‌کَلک» شد.
00:39
And the nextبعد yearسال it shippedحمل می شود
9
27480
1656
و سال بعد
روی کامپیوتر جدید شخصی اپل II
تحویل شد.
00:41
runningدر حال اجرا on something newجدید
calledبه نام an Appleسیب IIدوم personalشخصی computerکامپیوتر.
10
29160
3279
00:45
You could tell that things
had really changedتغییر کرد when, sixشش yearsسالها laterبعد,
11
33240
4056
این درست است که، شش سال بعد
واقعا اوضاع تغییر کرد،
00:49
the Wallدیوار Streetخیابان Journalمجله ranفرار کرد an editorialسرمقاله
12
37320
2176
وقتی که وال‌استریت‌ژورنال، سرمقاله‌ای نوشت
00:51
that assumedفرض you knewمی دانست what VisiCalcVisiCalc was
and maybe even were usingاستفاده كردن it.
13
39520
3280
که در آن فرض کرد شما ویزی‌کَلک را
می‌شناسید و شاید ازش استفاده می‌کنید.
00:55
Steveاستیو Jobsشغل ها back in 1990
14
43760
2960
در سال ۱۹۹۰ استیو جابز
00:59
said that "spreadsheetsصفحه گسترده
propelledحرکت کرد the industryصنعت forwardرو به جلو."
15
47160
3240
گفت که «صفحات گسترده باعث حرکت
این صنعت به جلو شده».
01:02
"VisiCalcVisiCalc propelledحرکت کرد the successموفقیت of Appleسیب
more than any other singleتنها eventرویداد."
16
50880
3920
« ویزی کلک بیشتر از هر چیز دیگری
باعث موفقیت اپل شده است.»
01:07
On a more personalشخصی noteتوجه داشته باشید,
17
55440
1160
در یک نوشته خصوصی تر،
01:09
Steveاستیو said, "If VisiCalcVisiCalc had been writtenنوشته شده است
for some other computerکامپیوتر,
18
57600
3136
استیو می‌گوید که «اگر ویزی‌کَلک
برای رایانه دیگری نوشته می‌شد،
01:12
you'dمی خواهی be interviewingمصاحبه
somebodyکسی elseچیز دیگری right now."
19
60760
2200
الان با شخص دیگری مصاحبه می‌کردید.»
01:15
So, VisiCalcVisiCalc was instrumentalوسیله in gettingگرفتن
personalشخصی computersکامپیوترها on businessکسب و کار desksمیزها.
20
63360
6376
پس، ویزی‌کَلک در بکارگیری رایانه‌ها
در کار‌های تجاری موثر بود.
01:21
How did it come about?
21
69760
1160
چطور اتفاق افتاد؟
01:23
What was it? What did I go throughاز طریق
to make it be what it was?
22
71680
2920
این چه چیزی بود؟ برایم چه اتفاقی افتاد تا
اینگونه بسازمش؟
01:27
Well, I first learnedیاد گرفتم to programبرنامه
back in 1966, when I was 15 --
23
75920
5336
خوب، من برنامه نویسی را در ۱۹۶۶
وقتی ۱۵ سالم بود یاد گرفتم --
01:33
just a coupleزن و شوهر monthsماه ها
after this photoعکس was takenگرفته شده.
24
81280
2240
درست چند ماه بعد از اینکه این
عکس گرفته شد.
01:36
Fewتعداد کمی highبالا schoolersمدرسان had accessدسترسی به
to computersکامپیوترها in those daysروزها.
25
84200
2960
دبیرستانی های کمی امکان دسترسی به
رایانه را در آن زمان داشتند.
01:39
But throughاز طریق luckشانس
and an awfulخیلی بد و ناخوشایند lot of perseveranceاستقامت,
26
87560
3496
اما بخاطر خوش شانسی و
با کلی اصرار،
01:43
I was ableتوانایی to get
computerکامپیوتر time around the cityشهر.
27
91080
2240
می‌توانستم فرصت کار با رایانه را
در گوشه و کنار پیدا کنم.
01:46
After sleepingخوابیدن in the mudگل و لای at Woodstockوودستاک,
I wentرفتی off to MITMIT to go to collegeکالج,
28
94200
4880
بعد از کلی گِل‌بازی در فستیوال وود‌استاک
برای کالج به ام‌آی‌تی رفتم،
01:51
where to make moneyپول,
I workedکار کرد on the MulticsMultics Projectپروژه.
29
99520
3080
و در آنجا برای کسب درآمد
در پروژه مالتیکس مشغول شدم.
01:55
MulticsMultics was a trailblazingدنباله دار
interactiveدر ارتباط بودن time-sharingاشتراک وقت systemسیستم.
30
103320
5016
مالتیکس در سیستم های اشتراک زمانی
پیشرو بود.
02:00
Have you heardشنیدم of the Linuxلینوکس
and Unixیونیکس operatingعامل systemsسیستم های?
31
108360
3176
چیزی از سیستم‌های عامل لینوکس یا
یونیکس شنیده‌اید؟
02:03
They cameآمد from MulticsMultics.
32
111560
1240
آنها از مالتیکس آمده‌اند.
02:05
I workedکار کرد on the MulticsMultics versionsنسخه ها
33
113320
2296
من روی مدل‌هایی از مالتیکس کار کردم
02:07
of what are knownشناخته شده
as interpretedتفسیر شده computerکامپیوتر languagesزبان ها,
34
115640
3816
که به عنوان زبان‌های مترجم
خطی رایانه شناخته می‌شوند،
02:11
that are used by people
in noncomputerغیر کامپیوتری fieldsزمینه های
35
119480
2456
که توسط افرادی که رشته‌شان رایانه نیست
استفاده می‌شدند
02:13
to do theirخودشان calculationsمحاسبات
while seatedنشسته at a computerکامپیوتر terminalپایانه.
36
121960
3000
تا محاسباتشان را پشت
ترمینال رایانه انجام دهند.
02:17
After I graduatedفارغ التحصیل شد from MITMIT,
37
125560
2256
وقتی که از ام‌آی‌تی فارغ‌التحصیل شدم،
02:19
I wentرفتی to work for
Digitalدیجیتال Equipmentتجهیزات Corporationشرکت.
38
127840
2840
برای کار به شرکت دیجیتال اکویپمنت رفتم.
(DEC)
02:23
At DECDEC, I workedکار کرد on softwareنرم افزار
39
131320
3176
در دِک، روی نرم‌افزار‌های
02:26
for the newجدید areaمنطقه
of computerizedکامپیوتری typesettingتایپ کردن.
40
134520
2840
دوران جدید حروفچینی رایانه‌ای
کار می‌کردم.
02:29
I helpedکمک کرد newspapersروزنامه ها
replaceجایگزین کردن theirخودشان reporters'خبرنگاران typewritersماشین های تایپی
41
137800
4336
به روزنامه‌ها کمک می‌کردم تا ماشین تایپ
خبرنگار‌هایشان را
02:34
with computerکامپیوتر terminalsپایانه ها.
42
142160
1200
با ترمینال‌های رایانه عوض کنند.
02:35
I'd writeنوشتن softwareنرم افزار
43
143880
1216
نرم‌افزار می‌نوشتم
02:37
and then I'd go out in the fieldرشته
to placesمکان ها like the Kansasکانزاس Cityشهر Starستاره,
44
145120
3696
و بعد پیش مشتری‌ها رفتم
به جاهایی مثل روزنامه کانزاس سیتی استار،
02:40
where I would trainقطار usersکاربران
and get feedbackبازخورد.
45
148840
2416
و به کاربران آموزش می‌دادم و
نظرشان را می‌پرسیدم.
02:43
This was real-worldدنیای واقعی experienceتجربه
46
151280
1856
واقعا تجربه کردن دنیای واقعی بود
02:45
that is quiteکاملا differentناهمسان
than what I saw in the labآزمایشگاه at MITMIT.
47
153160
3240
کاملا با آنچه در آزمایشگاه‌ های
ام‌ آی تی دیده بودم فرق می‌کرد.
02:49
After that, I was projectپروژه leaderرهبر
48
157880
2616
بعد از آن مدیر پروژه
02:52
of the softwareنرم افزار for DEC'sDEC first
wordکلمه processorپردازنده, again a newجدید fieldرشته.
49
160520
4800
اولین نرم‌افزار واژه پرداز دِک بودم،
دوباره موضوعی جدید.
02:57
Like with typesettingتایپ کردن, the importantمهم thing
was craftingدستکاری a userکاربر interfaceرابط
50
165720
5496
مثل حروفچینی، موضوع مهم
ایجاد یک رابط کاربری بود
03:03
that was bothهر دو naturalطبیعی است and efficientکارآمد
for noncomputerغیر کامپیوتری people to use.
51
171240
4080
که برای استفاده ناآشنایان با رایانه
طبیعی و کارامد باشد.
03:08
After I was at DECDEC, I wentرفتی
to work for a smallکوچک companyشرکت
52
176360
3976
بعد از کار در دِک، برای کار
به شرکت کوچکی رفتم
03:12
that madeساخته شده microprocessor-basedمبتنی بر ریزپردازنده electronicالکترونیکی
cashپول نقد registersثبت نام می کند for the fast-foodفست فود industryصنعت.
53
180360
6120
که صندوق‌های پول الکترونیکی با ریزپردازنده
برای صنایع فست فود می‌ساخت.
03:19
But I had always wanted to startشروع کن
a companyشرکت with my friendدوست Bobباب Frankstonفرانتسون
54
187360
3696
اما همیشه بدنبال تاسیس یک شرکت با دوستم
باب فرانکستون بودم
03:23
that I metملاقات کرد on the MulticsMultics projectپروژه at MITMIT.
55
191080
2376
که قبلا با او در پروژه مالتیکس
در ام‌آی‌تی آشنا شده بودم.
03:25
So I decidedقرار بر این شد to go back to schoolمدرسه to learnیاد گرفتن
as much as I could about businessکسب و کار.
56
193480
3696
پس تصمیم گرفتم تا به دانشگاه برگردم و تا
آنجا که می‌توانم از کسب و کار یاد بگیرم.
03:29
And in the fallسقوط of 1977,
57
197200
2776
و در پاییز ۱۹۷۷،
وارد دوره‌ی آموزشی ام‌بی‌ای
در دانشگاه تجارت هاروارد شدم.
03:32
I enteredوارد شد the MBAMBA programبرنامه
at Harvardهاروارد Businessکسب و کار Schoolمدرسه.
58
200000
3000
03:35
I was one of the fewتعداد کمی
percentageدرصد of studentsدانش آموزان
59
203840
2496
من جزو درصد کمی از دانشجو‌ها بودم
03:38
who had a backgroundزمینه
in computerکامپیوتر programmingبرنامه نويسي.
60
206360
2840
که سابقه‌ای در برنامه نویسی داشتم.
03:42
There's a pictureعکس of me from the yearbookسالنامه
sittingنشسته in the frontجلوی rowردیف.
61
210080
3176
این عکسی از من در کتاب سال است که
در ردیف جلو نشسته‌ام.
03:45
(Laughterخنده)
62
213280
1016
( خنده حضار )
03:46
Now, at Harvardهاروارد,
we learnedیاد گرفتم by the caseمورد methodروش.
63
214320
2616
در هاروارد ما به شکل
بررسی موضوعی آموزش می‌دیدیم.
03:48
We'dما می خواهیم do about threeسه casesموارد a day.
64
216960
1936
هر روز سه مورد را بررسی می‌کردیم.
03:50
Casesموارد consistشامل of up to a fewتعداد کمی dozenدوازده pagesصفحات
describingتوصیف particularخاص businessکسب و کار situationsموقعیت ها.
65
218920
5720
هر مورد از چند ده صفحه تشکیل شده بود
که یک وضعیت خاص تجاری را نشان می‌داد.
03:57
They oftenغالبا have exhibitsنمایشگاه ها,
and exhibitsنمایشگاه ها oftenغالبا have wordsکلمات and numbersشماره
66
225600
4576
اغلب دارای نمودار‌هایی بودند که
از کلمات و اعداد تشکیل شده بود
04:02
laidگذاشته out in waysراه ها that make senseاحساس
for the particularخاص situationوضعیت.
67
230200
3160
که به شکل قابل فهمی برای آن وضعیت خاص
قرار گرفته بودند.
04:05
They're usuallyمعمولا all somewhatتاحدی differentناهمسان.
68
233840
1936
معمولا کاملا با هم فرق داشتند.
04:07
Here'sاینجاست my homeworkمشق شب.
69
235800
1216
این تکلیف من است.
04:09
Again, numbersشماره, wordsکلمات,
laidگذاشته out in waysراه ها that madeساخته شده senseاحساس.
70
237040
3176
مجددا، اعداد، کلمات،
به شکلی قرار گرفته‌اند تا معنی پیدا کنند.
04:12
Lots of calculationsمحاسبات --
we got really closeبستن to our calculatorsماشین حساب.
71
240240
4080
کلی محاسبه --
همیشه با ماشین حساب بودیم.
04:16
In factواقعیت, here'sاینجاست my calculatorماشین حساب.
72
244720
1880
در واقع، این ماشین حساب من است.
04:20
For Halloweenهالووین, I wentرفتی
dressedلباس پوشیده up as a calculatorماشین حساب.
73
248200
2776
برای جشن هالوین،
شکل ماشین‌ حساب شدم.
04:23
(Laughterخنده)
74
251000
1440
( خنده حضار )
04:25
At the beginningشروع of eachهر یک classکلاس,
the professorاستاد would call on somebodyکسی
75
253785
3191
در شروع هر کلاس، استاد کسی
را صدا می‌کرد
04:29
to presentحاضر the caseمورد.
76
257000
1279
تا موضوع را شرح دهد.
04:31
What they would do is
they would explainتوضیح what was going on
77
259079
2777
آنها وضعیت را توضیح می‌دادند
04:33
and then dictateدیکته کردن informationاطلاعات
that the professorاستاد would transcribeرونویسی کنید
78
261880
3736
و اطلاعاتی را ارائه می‌کردند که استاد
آن را
04:37
ontoبه سوی the manyبسیاری motorizedموتورسیکلت blackboardsتخته سیاه
in the frontجلوی of the classکلاس,
79
265640
2905
روی تخته‌های برقی جلو کلاس خلاصه می‌کرد،
04:40
and then we'dما می خواهیم have a discussionبحث.
80
268569
1527
و بعد ما با هم بحث می‌کردیم.
04:42
One of the really frustratingخسته کننده، اذیت کننده things
is when you've doneانجام شده all your homeworkمشق شب,
81
270120
4456
یکی از خسته کننده‌ترین چیز‌ها این بود که
وقتی که تمام تکلیف را انجام می‌دادی،
04:46
you come in the nextبعد day
only to find out that you madeساخته شده an errorخطا
82
274600
3016
و روز بعد می‌آمدی و می‌دیدی که
اشتباهی کرده‌ای
04:49
and all of the other numbersشماره
you did were wrongاشتباه.
83
277640
2536
و همه عدد‌های دیگر هم اشتباه شده‌اند.
04:52
And you couldn'tنمی توانستم participateشرکت کردن as well.
84
280200
1776
و دیگر نمی‌توانستی همکاری کنی.
04:54
And we were markedمشخص شده است by classکلاس participationمشارکت.
85
282000
2240
و ما از روی همکاری امتیازبندی می‌شدیم.
04:57
So, sittingنشسته there with 87 other people
in the classکلاس, I got to daydreamافکار پوچ a lot.
86
285320
4920
وقتی که آنجا با ۸۷ نفر دیگر می‌نشستم،
خیلی از اوقات خیال پردازی می‌کردم.
05:03
Mostاکثر programmersبرنامه نویسان in those daysروزها
workedکار کرد on mainframesرایانه های بزرگ,
87
291280
3856
بیشتر برنامه نویس‌ها آن روز ها با
رایانه‌های بزرگ کار می‌کردند،
05:07
buildingساختمان things like inventoryفهرست systemsسیستم های,
payrollحقوق و دستمزد systemsسیستم های and bill-payingصورتحساب systemsسیستم های.
88
295160
6336
چیز‌هایی مثل سامانه‌های انبار‌داری، حقوق
و دستمزد و سیستم‌های صورتحساب می‌ساختند.
05:13
But I had workedکار کرد
on interactiveدر ارتباط بودن wordکلمه processingدر حال پردازش
89
301520
2496
اما من روی واژه پرداز‌های تعاملی
05:16
and on-demandبر اساس تقاضا personalشخصی computationمحاسبات.
90
304040
2096
و رایانه‌های شخصی کار کرده بودم.
05:18
Insteadبجای of thinkingفكر كردن
about paperکاغذ printoutsنسخه چاپی and punchپانچ cardsکارت ها,
91
306160
4280
بجای فکر به خروجی چاپگر و کارت‌های پانچ،
05:22
I imaginedتصور a magicشعبده بازي blackboardتخته سیاه
92
310880
2776
من تخته سیاهی جادویی را تصور کردم
05:25
that if you erasedپاک شده one numberعدد
and wroteنوشت a newجدید thing in,
93
313680
3376
که اگر یک عدد را پاک کنی
و چیز جدیدی بنویسی،
05:29
all of the other numbersشماره
would automaticallyبطور خودکار changeتغییر دادن,
94
317080
2856
همه عدد‌های دیگر هم خود بخود
تغییر کنند،
05:31
like wordکلمه processingدر حال پردازش with numbersشماره.
95
319960
1760
مثل واژه پردازی با اعداد.
05:34
I imaginedتصور that my calculatorماشین حساب
had mouseموش hardwareسخت افزار on the bottomپایین of it
96
322600
4240
تصور کردم که ماشین حسابم دارای
یک ماوس است
05:39
and a head-upحواس جمع displayنمایش دادن,
like in a fighterجنگنده planeسطح.
97
327240
2960
و یک صفحه بالای آن،
مثل هواپیما‌های جنگی.
05:42
And I could typeتایپ کنید some numbersشماره in,
and circleدایره it, and pressمطبوعات the sumمجموع buttonدکمه.
98
330720
4136
و می‌توانم اعدادی را تایپ کنم،
و دورش خط بکشم و کلید جمع را بزنم.
05:46
And right in the middleوسط of a negotiationمذاکره
I'd be ableتوانایی to get the answerپاسخ.
99
334880
3736
و درست در وسط بحث جواب را بدهم.
05:50
Now I just had to take my fantasyفانتزی
and turnدور زدن it into realityواقعیت.
100
338640
3000
حالا فقط باید رویایم را تبدیل به
واقعیت می‌کردم.
05:54
My fatherپدر taughtتدریس کرد me about prototypingنمونه سازی.
101
342640
2440
پدرم نمونه سازی را به من یاد داده بود.
05:57
He showedنشان داد me mock-upsمدلهای پیشرفته
102
345560
1616
او نمونه‌های اولیه‌ای را نشام داد
05:59
that he'dاو می خواهد make to figureشکل out
the placementتعیین سطح on the pageصفحه
103
347200
3336
که برای مشخص کردن محل صفحه
06:02
for the things for brochuresبروشورها
that he was printingچاپ.
104
350560
2536
برای بروشور‌هایی که چاپ می‌کرد
می ساخت.
06:05
And he'dاو می خواهد use it
to get feedbackبازخورد from customersمشتریان
105
353120
2936
و معمولا نظر مشتری‌ها را می‌پرسید
06:08
and OKsOK ها before he sentارسال شد the jobکار
off to the pressesپرس می کند.
106
356080
3600
و قبل از ارسال برای چاپ تایید آنها
را می‌گرفت.
06:12
The actعمل کن of makingساخت a simpleساده, workingکار کردن
versionنسخه of what you're tryingتلاش کن to buildساختن
107
360440
5096
مسیری که برای ساختن یک نمونه اجرایی
از آنچه که می‌خواهی بسازی طی می‌کنی
06:17
forcesنیروها you to uncoverبرملا کردن keyکلیدی problemsمشکلات.
108
365560
2320
وادارت می‌کند تا مشکلات اصلی را
روشن کنی.
06:20
And it letsاجازه می دهد you find solutionsراه حل ها
to those problemsمشکلات much lessکمتر expensivelyگران است.
109
368720
4400
و اجازه می‌دهد تا راه حلی کم هزینه‌تر
برای این مشکلات پیدا کنی.
06:25
So I decidedقرار بر این شد to buildساختن a prototypeنمونه اولیه.
110
373720
2240
پس تصمیم گرفتم تا نمونه‌ای بسازم.
06:28
I wentرفتی to a videoویدئو terminalپایانه connectedمتصل to
Harvard'sهاروارد time-sharingاشتراک وقت systemسیستم
111
376760
4576
پشت ترمینال رایانه اشتراک زمانی
داشگاه هاروارد رفتم
06:33
and got to work.
112
381360
1496
و کار را شروع کردم.
06:34
One of the first problemsمشکلات
that I ranفرار کرد into was:
113
382880
3256
یکی از اولین مشکلاتی که با آن مواجه
شدم این بود که:
06:38
How do you representنمایندگی valuesارزش های in formulasفرمول ها?
114
386160
2680
مقادیر را در فرمول‌ها چطور نشان بدهم؟
06:41
Let me showنشان بده you what I mean.
115
389280
1360
بگذارید منظورم را نشان دهم.
06:44
I thought that you would pointنقطه somewhereجایی,
116
392000
2176
با خودم فکر کردم شما جایی را نشان می‌دهید،
06:46
typeتایپ کنید in some wordsکلمات,
then typeتایپ کنید in some somewhereجایی elseچیز دیگری,
117
394200
3096
کلمه هایی را وارد می‌کنید،
بعد در جای دیگری چیزی می‌نویسید،
06:49
put in some numbersشماره and some more numbersشماره,
pointنقطه where you want the answerپاسخ.
118
397320
3524
اعدادی می‌گذارید و بعد اعداد بیشتری،
و محل جواب را نشان می‌دهید.
06:53
And then pointنقطه to the first, pressمطبوعات minusمنهای,
pointنقطه to the secondدومین,
119
401240
3216
و بعد اولی را نشان می‌دهید، منها را
می‌زنید و دومی را نشان می‌دهید،
06:56
and get the resultنتيجه.
120
404480
1200
و نتیجه را می‌بینید،
06:58
The problemمسئله was:
What should I put in the formulaفرمول?
121
406360
3416
مشکل این بود که:
چه چیزی در فرمول بگذارم؟
07:01
It had to be something
the computerکامپیوتر knewمی دانست what to put in.
122
409800
2620
باید چیزی باشد که رایانه بفهمد
جایش چه بگذارد.
07:04
And if you lookedنگاه کرد at the formulaفرمول,
123
412444
1692
و اگر تو هم فرمول را ببینی،
07:06
you neededمورد نیاز است to know
where on the screenصفحه نمایش it referredمعرفی شده to.
124
414160
3000
بفهمی که به کجای صفحه اشاره می‌کند.
07:09
The first thing I thought was
the programmerبرنامهنویس way of doing it.
125
417840
2896
اولین راهی که فکرکردم
روش برنامه نویسی آن بود.
07:12
The first time you pointedخاطر نشان to somewhereجایی,
126
420760
1905
اولین باری که محلی را نشان بدهی،
07:14
the computerکامپیوتر would askپرسیدن you
to typeتایپ کنید in a uniqueمنحصر بفرد nameنام.
127
422689
2680
رایانه از تو می خواهد که برایش اسمی
مشخص و واحد بگذاری.
07:18
It becameتبدیل شد prettyبسیار clearروشن است prettyبسیار fastسریع that
that was going to be too tediousخسته کننده.
128
426760
3776
به سرعت مشخص شد که این کار خیلی
خسته کننده است.
07:22
The computerکامپیوتر had to automaticallyبطور خودکار
make up the nameنام and put it insideداخل.
129
430560
3240
رایانه باید خودش اسمها را بسازد و
و سرجایش بگذارد.
07:26
So I thought, why not make it be
the orderسفارش in whichکه you createايجاد كردن them?
130
434600
4360
با خودم فکر کردم، چرا با همان ترتیبی
که خودت درست می‌کنی نباشد؟
07:31
I triedتلاش کرد that. Valueارزش 1, valueارزش 2.
131
439480
2496
بررسی کردم، مقدار ۱، مقدار ۲.
07:34
Prettyبسیار quicklyبه سرعت I saw
that if you had more than a fewتعداد کمی valuesارزش های
132
442000
2762
سریعا دیدم که اگر بیشتر از چندتا
عدد داشته باشی
07:36
you'dمی خواهی never rememberیاد آوردن
on the screenصفحه نمایش where things were.
133
444786
2510
اصلا یادت نمی‌ماند که هرچیزی
روی صفحه کجاست.
07:39
Then I said, why not insteadبجای of
allowingاجازه می دهد you to put valuesارزش های anywhereهر جا,
134
447320
5296
بعد گفتم، چرا بجای اینکه
تو عدد‌ها را هرجایی بگذاری،
07:44
I'll restrictمحدود کردن you to a gridتوری?
135
452640
1600
آنها را در یک جدول محدود نکنیم؟
07:46
Then when you pointedخاطر نشان to a cellسلول,
136
454720
2216
در این صورت وقتی که یک خانه را
انتخاب می‌کنی،
07:48
the computerکامپیوتر could put
the rowردیف and columnستون in as a nameنام.
137
456960
2720
رایانه سطر و ستون آن را
به عنوان اسم انتخاب می‌کند.
07:52
And, if I did it like a mapنقشه and put ABCABC
acrossدر سراسر the topبالا and numbersشماره alongدر امتداد the sideسمت,
138
460640
6176
وبعد من آن را مثل نقشه درست کردم و
ABC را در بالا اعداد را در کنار گذاشتم،
07:58
if you saw B7 in a formulaفرمول,
139
466840
2896
اگر در فرمول B7 را ببینی،
08:01
you'dمی خواهی know exactlyدقیقا
where it was on the screenصفحه نمایش.
140
469760
2200
دقیقا متوجه می‌شوی که کجای صفحه است.
08:04
And if you had to typeتایپ کنید the formulaفرمول
in yourselfخودت, you'dمی خواهی know what to do.
141
472640
4240
و اگر باید یک فرمول را خودت وارد کنی،
می‌فهمی که چطور این کار را انجام دهی.
08:09
Restrictingمحدود کردن you to a gridتوری
helpedکمک کرد solveحل my problemمسئله.
142
477440
3080
محدود کردن شما به یک جدول
کمک کرد تا مشکل من حل شود.
08:13
It alsoهمچنین openedافتتاح شد up newجدید capabilitiesقابلیت های,
like the abilityتوانایی to have rangesمحدوده ها of cellsسلول ها.
143
481200
5600
و همینطور امکانات جدیدی را ایجاد کرد،
مثلا توانایی داشتن محدوده‌ای از خانه‌ها.
08:19
But it wasn'tنبود too restrictiveمحدود کننده --
144
487360
1576
اما خیلی هم محدود کننده نبود --
08:20
you could still put any valueارزش,
any formulaفرمول, in any cellسلول.
145
488960
4320
هنوز می‌توانستی هر مقداری و هر فرمولی
را در هر خانه‌ای بگذاری.
08:26
And that's the way we do it to this day,
almostتقریبا 40 yearsسالها laterبعد.
146
494120
3840
و این کاری است که تا امروز هم می‌کنیم،
تقریبا ۴۰ سال بعد.
08:31
My friendدوست Bobباب and I decidedقرار بر این شد that we were
going to buildساختن this productتولید - محصول togetherبا یکدیگر.
147
499109
3667
دوستم باب و من تصمیم گرفتیم تا
این محصول را با هم بسازیم.
08:34
I did more work figuringبدانید out exactlyدقیقا
how the programبرنامه was supposedقرار است to behaveرفتار كردن.
148
502800
4416
کار من بیشتر فهمیدن این بود که برنامه
دقیقا چطور باید عمل کند.
08:39
I wroteنوشت a referenceمرجع cardکارت
to actعمل کن as documentationمستندات.
149
507240
3256
من برگه مشخصاتی را به عنوان
جزئیات پروژه نوشتم.
08:42
It alsoهمچنین helpedکمک کرد me ensureاطمینان حاصل کنید
that the userکاربر interfaceرابط I was definingتعریف کردن
150
510520
4776
همینطور به من کمک کرد تا مطمئن شوم
که رابط کاربری که تعریف می‌کنم
08:47
could be explainedتوضیح داد conciselyبه طور خلاصه
and clearlyبه وضوح to regularمنظم people.
151
515320
3479
را می‌شود به سادگی و روشنی برای
افراد معمولی توضیح داد.
08:51
Bobباب workedکار کرد in the atticاتاق زیر شیروانی of the apartmentاپارتمان
he rentedاجاره کرد in Arlingtonآرلینگتون, Massachusettsماساچوست.
152
519520
5416
باب در اتاق زیر شیروانی آپارتمانش در
آرلینگتون ماساچوست، کار می‌کرد.
08:56
This is the insideداخل of the atticاتاق زیر شیروانی.
153
524960
1720
این داخل اتاق است.
09:00
Bobباب boughtخریداری شد time on the MITMIT MulticsMultics Systemسیستم
154
528240
2776
باب کار سیستم مالتیکس ام‌آی‌تی
را به تعویق انداخته بود
09:03
to writeنوشتن computerکامپیوتر codeکد
on a terminalپایانه like this.
155
531040
2720
تا برنامه رایانه را
روی ترمینالی مثل این بنویسد.
09:06
And then he would downloadدانلود testتست versionsنسخه ها
to a borrowedقرض گرفت Appleسیب IIدوم
156
534400
3496
بعد نسخه‌های آزمایشی را روی
یک اپل II قرضی
09:09
over a phoneتلفن lineخط
usingاستفاده كردن an acousticصوتی couplerکوپلر,
157
537920
3256
از طریق خط تلفن و رابط صوتی نصب کرد،
09:13
and then we would testتست.
158
541200
1160
که بتوانیم ان را آزمایش کنیم.
09:14
For one of these testsآزمایشات I preparedآماده شده
for this caseمورد about the Pepsiپپسی Challengeچالش.
159
542920
4720
برای یکی از این آزمایش‌ها من مورد
درسی چالش پِپسی را انتخاب کردم.
09:20
Printچاپ wasn'tنبود workingکار کردن yetهنوز,
so I had to copyکپی کنید everything down.
160
548720
2920
چاپ هنوز کار نمی‌کرد،
پس باید همه چیز را کپی می‌کردم.
09:24
Saveصرفه جویی wasn'tنبود workingکار کردن,
so everyهرکدام time it crashedسقوط کرد,
161
552480
2416
ذخیره هم کار نمی‌کرد،
پس هر بار که به هم می‌ریخت،
09:26
I had to typeتایپ کنید in all of the formulasفرمول ها
again, over and over again.
162
554920
3000
باید همه فرمول‌ها را دوباره وارد می‌کردم،
دوباره و دوباره.
09:30
The nextبعد day in classکلاس, I raisedبالا بردن my handدست;
I got calledبه نام on, and I presentedارایه شده the caseمورد.
163
558240
3976
روز بعد سر کلاس، دستم را بلند کردم؛
و خواسته شدم و مورد را ارائه کردم.
09:34
I did five-yearپنج سال projectionsپیش بینی ها.
I did all sortsانواع of differentناهمسان scenariosسناریوها.
164
562240
3576
پیش بینی پنج ساله را ارائه کردم،
و همه حالت‌های مختلف را بررسی کردم.
09:37
I acedآه the caseمورد.
VisiCalcVisiCalc was alreadyقبلا usefulمفید است.
165
565840
3680
درست به هدف زده بودم.
«ویزی‌کلک» واقعا مفید بود.
09:42
The professorاستاد said, "How did you do it?"
166
570160
2600
استاد گفت، «چطور این کار را کردی؟»
09:45
Well, I didn't want to tell him
about our secretراز programبرنامه.
167
573469
2667
خوب من نمی‌خواستم
از برنامه سری برایش توضیح بدهم.
09:48
(Laughterخنده)
168
576160
1520
( خنده حضار )
09:50
So I said, "I tookگرفت this and addedاضافه this
169
578200
1856
پس گفتم، «من این را گرفتم
و این را اضافه کردم
09:52
and multipliedچند برابر by this
and subtractedتفریق شده that."
170
580080
2096
و ضربدر این کردم و از
این کم کردم.»
09:54
He said, "Well,
why didn't you use a ratioنسبت?"
171
582200
2096
استاد گفت،« خوب چرا از تقسیم
استفاده نکردی؟»
09:56
I said, "Hahخب! A ratioنسبت --
that wouldn'tنمی خواهم have been as exactدقیق!"
172
584320
3016
گفتم، «آها، تقسیم --
اینجوری دقیق نمی‌شد!»
09:59
What I didn't say was,
"Divideتقسیم کردن isn't workingکار کردن yetهنوز."
173
587360
2576
چیزی که نگفتم این بود که،
« تقسیم هنوز کار نمی‌کرد.»
10:01
(Laughterخنده)
174
589960
3096
( خنده حضار )
10:05
Eventuallyدر نهایت, thoughگرچه,
we did finishپایان دادن enoughکافی of VisiCalcVisiCalc
175
593080
3856
نهایتا، ما آنقدر
«ویزی‌کَلک» را تکمیل کردیم
10:08
to be ableتوانایی to showنشان بده it to the publicعمومی.
176
596960
1840
تا بتوانیم آن را به عموم نشان دهیم.
10:11
My dadپدر printedچاپ شده up a sampleنمونه referenceمرجع cardکارت
177
599440
1976
پدرم یک برگه اطلاعاتی نمونه چاپ کرد
10:13
that we could use as marketingبازار یابی materialمواد.
178
601440
2000
که برای بازاریابی از آن استفاده کنیم.
10:16
In Juneژوئن of 1979, our publisherناشر
announcedاعلام کرد VisiCalcVisiCalc to the worldجهان,
179
604280
5776
در ژوئن ۱۹۷۹، ناشر ما «ویزی کلک»
را به دنیا عرضه کرد،
10:22
in a smallکوچک boothغرفه at the giantغول Nationalملی
Computerکامپیوتر Conferenceکنفرانس in Newجدید Yorkیورک Cityشهر.
180
610080
4120
در غرفه کوچکی در کنفرانس ملی رایانه
در شهر نیویورک.
10:26
The Newجدید Yorkیورک Timesبار had
a humorousطنز آمیز articleمقاله about the conferenceکنفرانس.
181
614800
4160
نیویورک تایمز مقاله بامزه‌ای درباره
کنفرانس نوشت.
10:31
"The machinesماشین آلات performانجام دادن
what seemبه نظر می رسد religiousدینی ritesآداب و رسوم ...
182
619480
2456
« ماشین‌ها چیزی مثل
مراسم مذهبی‌شان را اجرا کردند ...
10:33
Even as the believersمؤمنان gatherجمع آوری,
183
621960
1381
و وقتی که مومنین جمع شدند،
10:35
the paintersنقاشان in the Coliseumکولیسم signامضا کردن roomاتاق
are addingاضافه كردن to the pantheonپانتئون,
184
623365
3096
نقاشان در اتاقی به نام کولیسیوم
به عبادتگاه ملحق شدند،
10:38
carefullyبا دقت letteringنامه 'VISICALC''VISICALC'
in giantغول blackسیاه on yellowرنگ زرد.
185
626485
3171
و با دقت و با خطی زرد روی زمینه‌ای مشکی
نوشتند «ویزی‌کلک».
10:41
All hailتگرگ VISICALCVISICALC!"
186
629680
1816
همه «ویزی کلک» را تشویق کنید!
10:43
(Gaspگاسپ) Newجدید Yorkیورک Timesبار:
"All hailتگرگ VISICALCVISICALC."
187
631520
3576
( صدای تنفس ) نیویورک تایمز:
« همه ویزی کلک را تشویق کنید.»
10:47
(Laughterخنده)
188
635120
1496
( خنده حضار )
10:48
That was the last mentionاشاره
of the electronicالکترونیکی spreadsheetصفحه گسترده
189
636640
4256
و این آخرین باری بود که از
صفحه گسترده الکترونیک
10:52
in the popularمحبوب businessکسب و کار pressمطبوعات
for about two yearsسالها.
190
640920
3896
در نشریات کاری برای تقریبا دوسال صحبت شد.
10:56
Mostاکثر people didn't get it yetهنوز.
191
644840
2136
بیشتر مردم هنوز نفهمیده بودند.
10:59
But some did.
192
647000
1200
اما بعضی فهمیدند.
11:00
In Octoberاکتبر of 1979, we shippedحمل می شود VisiCalcVisiCalc.
193
648920
4200
در اکتبر ۱۹۷۹، ما ویزی‌کلک را
به بازار عرضه کردیم.
11:05
It cameآمد in packagingبسته بندی
that lookedنگاه کرد like this.
194
653880
2816
در بسته‌هایی شبیه به این.
11:08
And it lookedنگاه کرد like this
runningدر حال اجرا on the Appleسیب IIدوم.
195
656720
2480
و روی اپل II اینطور دیده می شد.
و همانطور که گفته می شود، بقیه‌اش
دیگر جزو تاریخ است.
11:12
And the restباقی مانده, as they say, is historyتاریخ.
196
660000
1960
11:14
Now, there's an awfulخیلی بد و ناخوشایند lot
more to this storyداستان,
197
662360
2096
این داستان هنوز خیلی ادامه دارد،
11:16
but that'llکه میگه have to wait for anotherیکی دیگر day.
198
664480
2056
اما آن را روز دیگری تعریف می‌کنم.
11:18
One thing, thoughگرچه, Harvardهاروارد remembersبه یاد داشته باشید.
199
666560
2240
با این حال هاروارد آن را بخاطر دارد.
11:21
Here'sاینجاست that classroomکلاس درس.
200
669400
1200
این همان کلاس درس است.
11:23
They put up a plaqueپلاک
to commemorateیادبود what happenedاتفاق افتاد there.
201
671240
3440
آنها یک پلاک برای یادآوری آنچه اینجا
اتفاق افتاد نصب کردند.
11:27
(Applauseتشویق و تمجید)
202
675640
2400
( تشویق حضار )
11:36
But it alsoهمچنین servesخدمت as a reminderیادآور
203
684400
2936
اما همچنین به یادمان خواهد آورد
11:39
that you, too, should take
your uniqueمنحصر بفرد backgroundsپس زمینه, skillsمهارت ها and needsنیاز دارد
204
687360
5496
که شما هم، باید از زمینه قبلی،
مهارت و نیاز خاص خود استفاده کنید
11:44
and buildساختن prototypesنمونه های اولیه to discoverكشف كردن
and work out the keyکلیدی problemsمشکلات,
205
692880
5256
و نمونه‌ای بسازید تا مشکلات اصلی را کشف
و آنها را حل کنید،
11:50
and throughاز طریق that, changeتغییر دادن the worldجهان.
206
698160
2120
و به این شکل دنیا را تغییر دهید.
11:53
Thank you.
207
701040
1216
متشکرم.
11:54
(Applauseتشویق و تمجید)
208
702280
4600
( تشویق حضار )
Translated by Behdad Khazaeli
Reviewed by emshe emshian

▲Back to top

ABOUT THE SPEAKER
Dan Bricklin - Software pioneer
Dan Bricklin helped fuel the rapid growth of the personal computer industry.

Why you should listen

Dan Bricklin is best known for codeveloping VisiCalc, the pioneering electronic spreadsheet, while he was a student at the Harvard Business School. VisiCalc, codeveloped with his friend Bob Frankston whom he met at MIT, is widely credited for fueling the rapid growth of the personal computer industry.

Bricklin helps create products that make it easier for business people to build mobile applications in his current role as CTO of Alpha Software Corporation. He is also president of Software Garden, Inc., a small consulting firm and developer of software applications that he founded in 1985. Its most popular products are Note Taker HD for the Apple iPad and before that Dan Bricklin's Demo Program for IBM PCs. In the past, Bricklin was cofounder of pen computer application developer Slate Corporation and founder of website builder developer Trellix Corporation.

More profile about the speaker
Dan Bricklin | Speaker | TED.com