ABOUT THE SPEAKER
Ananda Shankar Jayant - Dancer and choreographer
With precision and sparkling grace, Ananda Shankar Jayant performs and teaches the classical dance styles of Bharatanatyam and Kuchipudi.

Why you should listen

Ananda Shankar Jayant is trained in two traditional forms of classical Indian dance, Bharatanatyam and Kuchipudi. Both forms require long training and precise timing to express their essence -- and both forms, in Shankar Jayant's hands, are capable of exploring deep truths.

As a choreographer and performer, she uses dance to talk about gender issues (as in 1999's What About Me?), mythology and philosophy, setting these carefully handed-down forms of dance onto a modern stage. She leads the Shankarananda Kalakshetra school in Hyderabad and Secunderabad, and is a scholar of dance and art, lecturing frequently on both throughout India.

More profile about the speaker
Ananda Shankar Jayant | Speaker | TED.com
TEDIndia 2009

Ananda Shankar Jayant: Fighting cancer with dance

آناندا شانکار جایانت با رقص به جنگ سرطان می رود

Filmed:
806,887 views

Renowned classical Indian dancer Ananda Shankar Jayant was diagnosed with cancer in 2008. She tells her personal story of not only facing the disease but dancing through it, and gives a performance revealing the metaphor of strength that helped her do it.
- Dancer and choreographer
With precision and sparkling grace, Ananda Shankar Jayant performs and teaches the classical dance styles of Bharatanatyam and Kuchipudi. Full bio

Double-click the English transcript below to play the video.

00:16
(Musicموسیقی)
0
1000
10000
موسیقی
00:58
[Sanskritسانسکریت]
1
43000
3000
سانسکریت
01:05
This is an odeاوه to the motherمادر goddessالهه,
2
50000
2000
این یک شعر بزمی برای خدای مادر است
01:07
that mostاکثر of us in Indiaهندوستان learnیاد گرفتن when we are childrenفرزندان.
3
52000
3000
که همه ی ما در هند وقتی که کودک هستیم یاد می گیریم
01:13
I learnedیاد گرفتم it when I was fourچهار
4
58000
2000
من این شعر را وقتی چهار سال داشتم آموختم
01:15
at my mother'sمادر kneeزانو.
5
60000
3000
زمانی که بر زانوی مادرم می نشستم.
01:20
That yearسال she introducedمعرفی کرد me to danceرقص,
6
65000
3000
در همان سال او مرا با رقص آشنا کرد.
01:23
and thusبدین ترتیب beganآغاز شد
7
68000
2000
و بدینگونه آشنایی من
01:25
my trystسست with classicalکلاسیک danceرقص.
8
70000
3000
با رقص کلاسیک هندی شروع شد.
01:28
Sinceاز آنجا که then -- it's been fourچهار decadesچند دهه now --
9
73000
3000
و از آن زمان چهار دهه می گذرد
01:32
I've trainedآموزش دیده with the bestبهترین in the fieldرشته,
10
77000
2000
من از بهترین و ماهرترین افراد در این عرصه آموخته ام،
01:34
performedانجام acrossدر سراسر the globeجهان,
11
79000
2000
در نقاط مختلف کره زمین برنامه اجرا کرده ام،
01:36
taughtتدریس کرد youngجوان and oldقدیمی alikeبه طور یکسان,
12
81000
3000
رقص را به جوانان و پیرترها آموخته ام،
01:39
createdایجاد شده, collaboratedهمکاری کرد,
13
84000
2000
آفریده ام، همکاری کرده ام،
01:41
choreographedنقاشی,
14
86000
2000
به طراحی و تنظیم رقص پرداخته ام،
01:43
and woveعجله کن a richثروتمند tapestryگیلاسی
15
88000
2000
و یک فرشینه مزین بافته ام از
01:45
of artistryهنری, achievementدستاورد and awardsجوایز.
16
90000
3000
یک هنروری، موفقیت و جایزه.
01:49
The crowningتاج زدن gloryشکوه was in 2007,
17
94000
3000
شکوه شاهانه مربوط به سال ۲۰۰۷ بود،
01:52
when I receivedاخذ شده this country'sکشور
18
97000
2000
وقتی که نشان این کشور را که
01:54
fourthچهارم highestبالاترین civilianغیر نظامی awardجایزه, the Padmaپدوما Shriشری,
19
99000
2000
چهارمین برترین جایزه مدنی است، نشان پادمشری،
01:56
for my contributionمشارکت to artهنر.
20
101000
2000
به دلیل نوآوریم در هنر دریافت کردم.
01:58
(Applauseتشویق و تمجید)
21
103000
3000
(تشویق توسط حاضرین)
02:02
But nothing, nothing preparedآماده شده me
22
107000
3000
اما هیچ چیز، هیچ چیزی مرا برای آنچه که
02:05
for what I was to hearشنیدن
23
110000
3000
در ماه جولای دوهزار و هشت
02:08
on the first of Julyجولای 2008.
24
113000
3000
قرار بود بشنوم، آماده نساخت.
02:11
I heardشنیدم the wordکلمه "carcinomaکارسینوما."
25
116000
3000
کلمه ی "کارکینوما" را شنیدم
02:14
Yes, breastپستان cancerسرطان.
26
119000
3000
بلی سرطان سینه
02:17
As I satنشسته dumbstruckخرابکاری in my doctor'sدکتر officeدفتر,
27
122000
3000
در زمانی که مات و مبهوت در دفتر دکتر نشسته بودم
02:22
I heardشنیدم other wordsکلمات:
28
127000
2000
کلمات دیگری شنیدم،
02:24
"cancerسرطان," "stageمرحله," "gradeمقطع تحصیلی."
29
129000
3000
"سرطان"، "رده و صحنه"، "گرید و نمره"
02:27
Untilتا زمان then, Cancerسرطان was the zodiacزودیاک
30
132000
2000
تا آن زمان کلمه سرطان نشانه ماه تولد
02:29
signامضا کردن of my friendدوست,
31
134000
2000
دوست من بود،
02:31
stageمرحله was what I performedانجام on,
32
136000
3000
صحنه جایی بود که بر روی آن رقص هایم اجرا می شد
02:34
and gradesدرجات were what I got in schoolمدرسه.
33
139000
3000
و نمره چیزی بود که در مدرسه می گرفتم
02:39
That day, I realizedمتوجه شدم
34
144000
2000
در آن روز پی بردم
02:41
I had an unwelcomeناخواسته, uninvitedناخوانده,
35
146000
3000
که یک شریک زندگی جدید نا خوانده و نا خوش آیند دارم
02:44
newجدید life partnerشریک.
36
149000
3000
یک شریک جدید در زندگی.
02:47
As a dancerرقصنده,
37
152000
2000
به عنوان یک هنرمند رقص
02:49
I know the nineنه rasasراسا or the navarasasnavarasas:
38
154000
3000
نه راساس یا ناواساس ها را می شناختم(۹ احساسات در یوگا)
02:52
angerخشم, valorبا ارزش,
39
157000
2000
خشم، دلیری
02:54
disgustنفرت, humorشوخ طبعی
40
159000
2000
انزجار، طنز
02:56
and fearترس.
41
161000
2000
و ترس
02:58
I thought I knewمی دانست what fearترس was.
42
163000
2000
فکر کردم که می دانم که ترس چیست.
03:00
That day, I learnedیاد گرفتم what fearترس was.
43
165000
3000
اما [تنها] آن روز بود که به معنای ترس پی بردم.
03:04
Overcomeغلبه بر with the enormityعظیم of it all
44
169000
3000
پس از اینکه به ترس شدیدم غلبه کردم
03:07
and the completeتکمیل feelingاحساس of lossاز دست دادن of controlکنترل,
45
172000
2000
و نیز به احساس عدم کنترلم به اوضاع
03:09
I shedدهنه copiousفراوان tearsاشک ها
46
174000
2000
شروع به گریستن کردم
03:11
and askedپرسید: my dearعزیزم husbandشوهر, Jayantجیانت.
47
176000
3000
و از شوهر دوست داشتنیم (جایانت) پرسیدم.
03:14
I said, "Is this it? Is this the endپایان of the roadجاده?
48
179000
3000
گفتم، آیا همین بود؟ آیا به پایان راه رسیده ام؟
03:17
Is this the endپایان of my danceرقص?"
49
182000
3000
آیا این پایان پیشه ی من در هنر رقص است؟
03:20
And he, the positiveمثبت soulروح that he is,
50
185000
3000
واو، که همیشه مایه امیدواری است،
03:23
said, "No, this is just a hiatusتعطیلات,
51
188000
3000
گفت: " نه این تنها یک وقفه است،
03:26
a hiatusتعطیلات duringدر حین the treatmentرفتار,
52
191000
2000
مادامی که درحال درمان هستی
03:28
and you'llشما خواهید بود get back to doing what you do bestبهترین."
53
193000
3000
و پس از آن به این هنری که در آن از بهترینها هستی باز خواهی گشت. "
03:32
I realizedمتوجه شدم then
54
197000
2000
در آن زمان دریافتم
03:34
that I, who thought I had completeتکمیل controlکنترل of my life,
55
199000
3000
که من کسی که فکر می کردم که مهار زندگیم را در دست دارم،
03:37
had controlکنترل of only threeسه things:
56
202000
3000
تنها مهار این سه چیز را در دست داشتم:
03:40
My thought, my mindذهن --
57
205000
3000
افکارم، ذهنم --
03:43
the imagesتصاویر that these thoughtsاندیشه ها createdایجاد شده --
58
208000
2000
تصاویری که این افکار می آفریدند--
03:45
and the actionعمل that derivedنشات گرفته from it.
59
210000
3000
و اعمالی که از آنها ناشی می شد.
03:48
So here I was wallowingدوش گرفتن
60
213000
2000
حال این من بودم غوطه ور
03:50
in a vortexگرداب of emotionsاحساسات
61
215000
2000
در گردابی از احساسات
03:52
and depressionافسردگی and what have you,
62
217000
2000
و نا امیدی و چیزی که در هنگام
03:54
with the enormityعظیم of the situationوضعیت,
63
219000
3000
وخامت شرایط با با شماست،
03:57
wantingمیخواهم to go to a placeمحل of healingشفا دادن, healthسلامتی and happinessشادی.
64
222000
3000
می خواستم که به جایی که مکانی شفا بخش، تندرستی و شادی بخش است بروم.
04:01
I wanted to go from where I was
65
226000
2000
دلم می خواست از جایی که بودم
04:03
to where I wanted to be,
66
228000
2000
به جایی که می خواستم باشم بروم،
04:05
for whichکه I neededمورد نیاز است something.
67
230000
3000
که برای آن نیاز به چیزی داشتم.
04:08
I neededمورد نیاز است something that would pullکشیدن me out of all this.
68
233000
3000
به چیزی نیاز داشتم که مرا از این شرایط بیرون بکشد.
04:11
So I driedخشک شده my tearsاشک ها,
69
236000
2000
پس اشکهایم را متوقف کردم،
04:13
and I declaredاعلام کرد to the worldجهان at largeبزرگ ...
70
238000
3000
و برای هستی به بلندی اعلام کردم ...
04:16
I said, "Cancer'sسرطان only one pageصفحه in my life,
71
241000
3000
گفتم که سرطان تنها یک ورق از زندگی من است
04:19
and I will not allowاجازه دادن this pageصفحه to impactتأثیر the restباقی مانده of my life."
72
244000
3000
و من اجازه نمی دهم که این صفحه بر روی باقی مانده ی زندگیم تاثیر بگذارد.
04:23
I alsoهمچنین declaredاعلام کرد to the worldجهان at largeبزرگ
73
248000
2000
همچین به بلندی به هستی اعلام کردم
04:25
that I would rideسوار شدن it out,
74
250000
2000
که من از سرطانم را از پا در خواهم آورد،
04:27
and I would not allowاجازه دادن cancerسرطان to rideسوار شدن me.
75
252000
2000
و اجازه نمی دهم که او مرا از پا در آورد.
04:29
But to go from where I was
76
254000
2000
اما برای رفتن از جایی که بودم
04:31
to where I wanted to be,
77
256000
2000
به جایی که می خواستم باشم
04:33
I neededمورد نیاز است something.
78
258000
2000
به چیزی نیاز داشتم.
04:35
I neededمورد نیاز است an anchorلنگر, an imageتصویر,
79
260000
2000
به یک ثبات دهنده و لنگر، یک تصویر،
04:37
a pegگیره
80
262000
2000
یک میخ،
04:39
to pegگیره this processروند on,
81
264000
2000
که این فرایند را تثبیت کند
04:41
so that I could go from there.
82
266000
3000
تا بتوانم از آنجایی که بودم بروم.
04:44
And I foundپیدا شد that in my danceرقص,
83
269000
3000
و آن را در رقص یافتم،
04:48
my danceرقص, my strengthاستحکام, my energyانرژی, my passionشور,
84
273000
2000
رقص من، قدرت من، نیروی من، شور من.
04:50
my very life breathنفس کشیدن.
85
275000
2000
رقص من نفس زندگیم.
04:53
But it wasn'tنبود easyآسان.
86
278000
2000
اما این کار آسانی نبود.
04:55
Believe me, it definitelyقطعا wasn'tنبود easyآسان.
87
280000
3000
باور کنید، به هیچ وجه کار آسانی نبود.
04:58
How do you keep cheerتشویق کردن
88
283000
2000
چگونه خنده بر چهره نگاه می دارید
05:00
when you go from beautifulخوشگل
89
285000
2000
وقتیکه از زیبایی [در اثر شیمی درمانی]
05:02
to baldبدون مو in threeسه daysروزها?
90
287000
3000
در سه روز تمامی موهایتان را از دست می دهید؟
05:05
How do you not despairناامیدی
91
290000
3000
چگونه می شود ناامید نبود
05:08
when, with the bodyبدن ravagedویران شده by chemotherapyشیمیدرمانی,
92
293000
3000
وقتی با بدنی که در اثر شیمی درمانی بسیار ضعیف شده،
05:11
climbingسنگ نوردی a mereصرفا flightپرواز of stairsپله ها was sheerخالص tortureشکنجه,
93
296000
3000
حتی بالا رفتن از یک راه پله مانند شکنجه شده بود
05:14
that to someoneکسی like me who could danceرقص for threeسه hoursساعت ها?
94
299000
3000
برای من که می توانستم سه ساعت بدون وقفه به رقصیدن ادامه دهم؟
05:19
How do you not get overwhelmedغرق شدن
95
304000
2000
چگونه شما از پا در نخواهید آمد
05:21
by the despairناامیدی and the miseryبدبختی of it all?
96
306000
3000
با این همه ناامیدی و زجری که می کشید؟
05:24
All I wanted to do was curlحلقه up and weepاشک ریختن.
97
309000
3000
تنها چیزی که می خواستم این بود که به گوشه بروم و گریه کنم.
05:27
But I keptنگه داشته شد tellingگفتن myselfخودم fearترس and tearsاشک ها
98
312000
2000
اما مدام به خودم گفتم که ترس و اشک
05:29
are optionsگزینه ها I did not have.
99
314000
3000
انتخاب های من نیستند.
05:32
So I would dragکشیدن myselfخودم into my danceرقص studioاستودیو --
100
317000
3000
پس خودم را به استودیوی رقص می کشاندم،
05:35
bodyبدن, mindذهن and spiritروح -- everyهرکدام day into my danceرقص studioاستودیو,
101
320000
3000
بدنم ، ذهن و روانم را، هر روز به استودیوی رقصم می کشاندم،
05:38
and learnیاد گرفتن everything I learnedیاد گرفتم
102
323000
2000
و تمامی چیزهایی را که آموخته بودم
05:40
when I was fourچهار, all over again,
103
325000
2000
وقتی که ۴ سال داشتم، دوباره از اول،
05:42
reworkedدوباره کار کرد, relearnedبازخورده, regroupedتجدید ساختار.
104
327000
3000
باز تمرین، بازآموزی و نظم دوباره.
05:45
It was excruciatinglyخجالت آور painfulدردناک, but I did it.
105
330000
3000
بینهایت دردناک بود، اما انجامش دادم.
05:48
Difficultدشوار.
106
333000
2000
سخت بود.
05:51
I focusedمتمرکز شده است on my mudrasmudras,
107
336000
3000
تمرکزم را روی مودراهایم گذاشتم (حرکت نمادین دست ها و انگشتان در رقص هندی)
05:54
on the imageryتصاویر of my danceرقص,
108
339000
2000
بر روی تصویر پردازی های رقصم،
05:56
on the poetryشعر and the metaphorاستعاره
109
341000
2000
بر روی اشعار و تشبیه ها
05:58
and the philosophyفلسفه of the danceرقص itselfخودش.
110
343000
2000
و فلسفه ی رقص به خودی خود.
06:00
And slowlyبه آرامی, I movedنقل مکان کرد out
111
345000
2000
به آرامی، از آن حال بیرون آمدم
06:02
of that miserableبدبخت stateحالت of mindذهن.
112
347000
3000
از آن حالت رنجبار ذهنی بیرون آمدم.
06:06
But I neededمورد نیاز است something elseچیز دیگری.
113
351000
2000
اما به چیز دیگری نیز نیاز داشتم.
06:08
I neededمورد نیاز است something to go that extraاضافی mileمایل,
114
353000
3000
چیزی نیاز داشتم که مرا آن کیلومتر آخر سفر را ببرد.
06:11
and I foundپیدا شد it in that metaphorاستعاره
115
356000
2000
و آن را در آن استعاره پیدا کردم
06:13
whichکه I had learnedیاد گرفتم from my motherمادر when I was fourچهار.
116
358000
3000
که در زمانی که چهار سال داشتم از مادرم آموختم.
06:16
The metaphorاستعاره of Mahishasuraماهیشاسورا Mardhiniمریدا,
117
361000
3000
این استعاره ماهش ماهاتمای دورگا بود.
06:19
of Durgaدورگا.
118
364000
2000
استعاره ای از دورگا.
06:21
Durgaدورگا, the motherمادر goddessالهه, the fearlessبی تردید one,
119
366000
3000
دورگا، خدای مادر، او که نترس است،
06:24
createdایجاد شده by the pantheonپانتئون of Hinduهندو godsخدایان.
120
369000
3000
و توسط معبد خدایان آفریده شد.
06:27
Durgaدورگا, resplendentشفاف, bedeckedbedecked, beautifulخوشگل,
121
372000
3000
دورگا، پرشکوه، آراسته، زیبا،
06:31
her 18 armsبازوها
122
376000
2000
با ۱۸ دست
06:33
readyآماده for warfareجنگ,
123
378000
2000
آماده برای جنگ،
06:35
as she rodeسوار شو astrideستاره دار her lionشیر نر
124
380000
3000
در حالی که شیرش را به آن سو می راند
06:38
into the battlefieldمیدان جنگ to destroyاز بین رفتن Mahishasurماهشاسور.
125
383000
3000
به سوی کارزار تا مهیشاسور را نابود کند.
06:42
Durgaدورگا, the epitomeخلاصه
126
387000
2000
دورگا، مظهر
06:44
of creativeخلاقانه feminineزنانه energyانرژی,
127
389000
2000
نیروی زنانه ی خلاق،
06:46
or shaktiشاکری.
128
391000
2000
یا شاکتی.
06:48
Durgaدورگا, the fearlessبی تردید one.
129
393000
2000
دورگا، او که نترس است.
06:50
I madeساخته شده that imageتصویر of Durgaدورگا
130
395000
2000
من خودم را از آن تصویر دورگا را ساختم
06:52
and her everyهرکدام attributeصفت, her everyهرکدام nuanceنازک,
131
397000
2000
و تمامی ویژگی هایش را، و تمامی جزییاتش را
06:54
my very ownخودت.
132
399000
2000
تصویری ازآن خودم.
06:56
Poweredصفحه by the symbologyنمادگرایی of a mythاسطوره
133
401000
3000
قدرت گرفته از سنبلهای افسانه ی او
06:59
and the passionشور of my trainingآموزش,
134
404000
3000
و شوری که تمرین های من بود،
07:02
I broughtآورده شده laser-sharpلیزر تیز focusتمرکز into my danceرقص,
135
407000
3000
من یک تمرکز بی نظیر را وارد رقصم کردم.
07:05
laser-sharpلیزر تیز focusتمرکز to suchچنین an extentمحدوده
136
410000
2000
تمرکزی تا آن حد بی نظیر
07:07
that I dancedرقصید a fewتعداد کمی weeksهفته ها after surgeryعمل جراحي.
137
412000
3000
که من تنها چند هفته بعد از عمل جراحی شروع به رقص کردم.
07:10
I dancedرقصید throughاز طریق chemoشیمیدان and radiationتابش cyclesچرخه,
138
415000
3000
من مادامی که در حال انجام سیکل های شیمی و تشعشع درمانی بودم به رقصیدن ادامه دادم،
07:13
much to the dismayناامید کننده of my oncologistانکولوژی.
139
418000
3000
علارقم واهمه ی متخصص تومورشناسم.
07:16
I dancedرقصید betweenبین chemoشیمیدان and radiationتابش cyclesچرخه
140
421000
2000
من در بین سیکل های شیمی و تشعشع درمانی هم به رقصیدن ادامه دادم،
07:18
and badgeredبدبخت him to fitمناسب it
141
423000
2000
و به او نق زدم تا این سیکل ها را با
07:20
to my performingاجرای danceرقص scheduleبرنامه.
142
425000
3000
برنامه ی رقص من میزان کند.
07:25
What I had doneانجام شده
143
430000
2000
کاری که من انجام دادم
07:27
is I had tunedکوک شده out of cancerسرطان
144
432000
2000
این بود که توجهم را از سرطان گرفته بودم
07:29
and tunedکوک شده into my danceرقص.
145
434000
3000
و آن را روی رقصم گذاشته بودم.
07:33
Yes, cancerسرطان has just been one pageصفحه in my life.
146
438000
3000
بله، سرطان به یک ورق از زندگی من تبدیل شده بود.
07:38
My storyداستان
147
443000
2000
داستان من
07:40
is a storyداستان of overcomingفائق آمدن setbacksشکستها,
148
445000
2000
داستان غلبه بر شکستها،
07:42
obstaclesموانع and challengesچالش ها
149
447000
2000
موانع و چالشهاست
07:44
that life throwsپرتاب می کند at you.
150
449000
2000
که زندگی به سوی شما پرتاب می کند.
07:46
My storyداستان is the powerقدرت of thought.
151
451000
3000
داستان من داستان قدرت تفکر است.
07:49
My storyداستان is the powerقدرت of choiceانتخابی.
152
454000
3000
داستان من داستان قدرت انتخاب است
07:52
It's the powerقدرت of focusتمرکز.
153
457000
2000
داستان قدرت تمرکز است.
07:54
It's the powerقدرت of bringingبه ارمغان آوردن ourselvesخودمان
154
459000
3000
قدرت اینکه وقتی خودمان را
07:57
to the attentionتوجه of something that so animatesمتحرک you,
155
462000
3000
متوجه چیزی می کنیم که تا این حد ما را زنده می کند،
08:00
so movesحرکت می کند you,
156
465000
2000
تا این حد ما را تکان می دهد،
08:02
that something even like cancerسرطان becomesتبدیل می شود insignificantناچیز.
157
467000
3000
حتی چیزی مانند سرطان در مقابل آن بی اهمیت می شود.
08:05
My storyداستان is the powerقدرت of a metaphorاستعاره.
158
470000
2000
داستانم قدرت استعاره است
08:07
It's the powerقدرت of an imageتصویر.
159
472000
2000
داستان قدرت یک تصویر است.
08:09
Mineمال خودم was that of Durgaدورگا,
160
474000
2000
این تصویر برای من دورگا بود،
08:11
Durgaدورگا the fearlessبی تردید one.
161
476000
3000
او که نترس است.
08:14
She was alsoهمچنین calledبه نام Simhanandiniسایماناندینی,
162
479000
2000
او را سیمهاناندی هم خطاب می کردند،
08:16
the one who rodeسوار شو the lionشیر نر.
163
481000
2000
او که سورا بر شیر بود.
08:20
As I rideسوار شدن out,
164
485000
2000
همانگونه که من سوار بودم،
08:22
as I rideسوار شدن my ownخودت innerدرونی strengthاستحکام,
165
487000
2000
همانگونه که از نیروی باطنیم سواری گرفتم
08:24
my ownخودت innerدرونی resilienceانعطاف پذیری,
166
489000
2000
مقاومت داخلیم،
08:26
armedمسلح as I am with what medicationدارو can provideفراهم کند
167
491000
3000
مصلح به آنچه درمان پزشکی می تواند فراهم کند
08:29
and continueادامه دهید treatmentرفتار,
168
494000
2000
و به درمان ادامه دادم،
08:31
as I rideسوار شدن out into the battlefieldمیدان جنگ of cancerسرطان,
169
496000
2000
مادامی که سوار به سمت کارزار سرطان می تاختم،
08:33
askingدرخواست my rogueسرکش cellsسلول ها to behaveرفتار كردن,
170
498000
3000
از سلولهای سرکش سرطانیم می خواستم که میدان را خالی کنند،
08:38
I want to be knownشناخته شده not as a cancerسرطان survivorبازمانده,
171
503000
3000
من می خواهم که از من، نه به عنوان یک جان بدر برده از سرطان،
08:41
but as a cancerسرطان conquerorفاتح.
172
506000
2000
که به عنوان یک غلبه گر و شکست دهنده ی سرطان یاد شود.
08:43
I presentحاضر to you an excerptگزیده ای of that work
173
508000
2000
هم اکنون گزیده ای از رقصم را برای شما ارایه می کنم.
08:45
"Simhanandiniسایماناندینی."
174
510000
3000
" سیمهاناندانی."
08:48
(Applauseتشویق و تمجید)
175
513000
3000
(تشویق حاضرین)
08:51
(Musicموسیقی)
176
516000
9000
(موسیقی)
15:24
(Applauseتشویق و تمجید)
177
909000
35000
(تشویق حاضرین)
Translated by Amir Hadad
Reviewed by saman dadbin

▲Back to top

ABOUT THE SPEAKER
Ananda Shankar Jayant - Dancer and choreographer
With precision and sparkling grace, Ananda Shankar Jayant performs and teaches the classical dance styles of Bharatanatyam and Kuchipudi.

Why you should listen

Ananda Shankar Jayant is trained in two traditional forms of classical Indian dance, Bharatanatyam and Kuchipudi. Both forms require long training and precise timing to express their essence -- and both forms, in Shankar Jayant's hands, are capable of exploring deep truths.

As a choreographer and performer, she uses dance to talk about gender issues (as in 1999's What About Me?), mythology and philosophy, setting these carefully handed-down forms of dance onto a modern stage. She leads the Shankarananda Kalakshetra school in Hyderabad and Secunderabad, and is a scholar of dance and art, lecturing frequently on both throughout India.

More profile about the speaker
Ananda Shankar Jayant | Speaker | TED.com