ABOUT THE SPEAKER
Johann Hari - Journalist
Johann Hari spent three years researching the war on drugs; along the way, he discovered that addiction is not what we think it is.

Why you should listen

British journalist Johann Hari is the author of the New York Times best-selling book Chasing The Scream, from which his talk on addiction was adapted and for which he spent three years researching the war on drugs and questioning the ways in which we treat addiction.

He has written for many of the world’s leading newspapers and magazines, including The New York Times, Le Monde, The Guardian, New Republic, The Nation, Slate.com, and The Sydney Morning Herald. He was a columnist for the British newspaper The Independent for nine years.

Hari was twice named National Newspaper Journalist of the Year by Amnesty International, was named Gay Journalist of the Year at the Stonewall Awards -- and won the Martha Gellhorn Prize for political writing.

More profile about the speaker
Johann Hari | Speaker | TED.com
TEDSummit 2019

Johann Hari: This could be why you're depressed and anxious

یوهان هری: علل اینکه ممکن است افسرده و یا مضطرب باشید

Filmed:
5,432,613 views

در این سخنرانی پویا و پرتحرک، خبرنگار، یوهان هری نگرش های جدید متخصصان از سراسر دنیا، درباره علل افسردگی و اضطراب را به همراه چند راه حل مهیج به اشتراک می گذارد. هری می گوید: "اگر شما افسرده و مضطرب هستید، شما ضعیف و یا دیوانه نیستید-- شما یک انسان با نیازهای برآورده نشده، هستید."
- Journalist
Johann Hari spent three years researching the war on drugs; along the way, he discovered that addiction is not what we think it is. Full bio

Double-click the English transcript below to play the video.

00:13
For a really long time,
0
1357
1571
برای مدتی طولانی،
00:14
I had two mysteriesاسرار
that were hangingحلق آویز over me.
1
2952
3134
دو معما ذهن من را مشغول کرده بود.
00:18
I didn't understandفهمیدن them
2
6689
2261
آنها را نمی فهمیدم
00:20
and, to be honestصادقانه, I was quiteکاملا afraidترسیدن
to look into them.
3
8974
2903
و صادقانه بگویم، از یافتن پاسخ
برای آنها کاملا می ترسیدم.
00:24
The first mysteryرمز و راز was, I'm 40 yearsسالها oldقدیمی,
4
12349
3547
معمای اول این بود که من چهل سال دارم،
00:27
and all throughoutدر سراسر my lifetimeطول عمر,
yearسال after yearسال,
5
15920
3071
و در تمام طول زندگی ام، سالیان سال،
00:31
seriousجدی depressionافسردگی and anxietyاضطراب have risenبالا رفت,
6
19015
3356
افسردگی شدید و اضطراب،
00:34
in the Unitedیونایتد Statesایالت ها, in Britainبریتانیا,
7
22395
2690
در آمریکا و بریتانیا و در جوامع غربی،
00:37
and acrossدر سراسر the Westernغربی worldجهان.
8
25109
1754
افزایش یافته است.
00:39
And I wanted to understandفهمیدن why.
9
27173
2928
و می خواستم دلیل آن را بدانم.
00:43
Why is this happeningاتفاق می افتد to us?
10
31108
1867
چرا این اتفاق برای ما افتاده است؟
00:45
Why is it that with eachهر یک yearسال that passesعبور می کند,
11
33394
2642
چرا هر سالی که می گذرد،
00:48
more and more of us are findingیافته it harderسخت تر
to get throughاز طریق the day?
12
36060
3254
تعداد بیشتری از ما متوجه این می شویم
گذراندن یک روز، چقدر دشوار است؟
00:51
And I wanted to understandفهمیدن this
because of a more personalشخصی mysteryرمز و راز.
13
39743
3557
و بخاطر یک معمای شخصی تر
دوست دارم دلیل آن را بدانم.
00:55
When I was a teenagerنوجوان,
14
43324
1389
زمانی که نوجوان بودم،
خاطرم می آید که به دکترم مراجعه کردم
00:56
I rememberیاد آوردن going to my doctorدکتر
15
44737
1421
00:58
and explainingتوضیح دادن that I had this feelingاحساس,
like painدرد was leakingنشت out of me.
16
46182
4485
و توضیح دادم که احساس می کنم که
دردی از من بیرون می ریزد.
01:03
I couldn'tنمی توانستم controlکنترل it,
17
51237
1396
نمی توانستم آن را کنترل کنم،
01:04
I didn't understandفهمیدن why it was happeningاتفاق می افتد,
18
52657
2285
و نمی دانستم که چرا اتفاق می افتد،
01:06
I feltنمد quiteکاملا ashamedشرمنده of it.
19
54966
2055
کاملا به خاطرش خجالت زده بودم.
01:09
And my doctorدکتر told me a storyداستان
20
57045
1596
دکترم داستانی برایم تعریف کرد
01:10
that I now realizeتحقق بخشیدن was well-intentionedبه خوبی نیت,
21
58665
2013
که الان می فهمم از روی خیرخواهی بود،
01:12
but quiteکاملا oversimplifiedبیش از حد ساده شده است.
22
60702
1692
اما کاملا ساده انگارانه.
01:14
Not totallyکاملا wrongاشتباه.
23
62418
1168
البته نه کاملا اشتباه.
01:15
My doctorدکتر said, "We know
why people get like this.
24
63610
2792
دکترم گفت: "ما می دانیم چرا
مردم این شکلی می شوند.
01:18
Some people just naturallyبه طور طبیعی get
a chemicalشیمیایی imbalanceعدم تعادل in theirخودشان headsسر --
25
66426
4232
برخی از مردم به طور طبیعی دچار
ناهماهنگی شیمیایی در مغزشان می شوند--
01:22
you're clearlyبه وضوح one of them.
26
70682
1421
به وضوح، تو هم یکی از آنهایی.
01:24
All we need to do is give you some drugsمواد مخدر,
27
72127
1984
تمام کاری که باید بکنیم این
است که مقداری دارو به تو بدهم،
01:26
it will get your chemicalشیمیایی
balanceتعادل back to normalطبیعی."
28
74135
2364
آنها تعادل شیمیایی تو را به
حالت طبیعی برمی گردانند. "
01:28
So I startedآغاز شده takingگرفتن a drugدارو
calledبه نام PaxilPaxil or SeroxatSeroxat,
29
76523
2410
پس شروع کردم به مصرف
داروهایی بنام Paxil یا Seroxat،
01:30
it's the sameیکسان thing with differentناهمسان namesنام ها
in differentناهمسان countriesکشورها.
30
78957
3026
که یک چیز است با اسامی
متفاوت در کشورهای متفاوت.
01:34
And I feltنمد much better,
I got a realواقعی boostتقویت.
31
82007
2483
احساس بهتری داشتم، یک پیشرفت واقعی کردم.
01:36
But not very long afterwardsپس از آن,
32
84514
1411
ولی زیاد طول نکشید،
01:37
this feelingاحساس of painدرد startedآغاز شده to come back.
33
85949
2001
آن احساس درد دوباره برگشت.
01:39
So I was givenداده شده higherبالاتر and higherبالاتر dosesدوزها
34
87974
1828
پس دوزهای بیشتر و بیشتری دریافت کردم
01:41
untilتا زمان, for 13 yearsسالها, I was takingگرفتن
the maximumبیشترین possibleامکان پذیر است doseدوز
35
89826
3211
برای ۱۳ سال، حداکثر دوز ممکن،
که قانون اجازه می دهد را
01:45
that you're legallyقانونی allowedمجاز to take.
36
93061
2016
مصرف کردم.
01:47
And for a lot of those 13 yearsسالها,
and prettyبسیار much all the time by the endپایان,
37
95402
3469
و غالبا در آن ۱۳ سال و
خیلی خیلی بیشتر در اواخرش،
01:50
I was still in a lot of painدرد.
38
98895
1500
کماکان در رنج فراوان بودم.
01:52
And I startedآغاز شده askingدرخواست myselfخودم,
"What's going on here?
39
100419
2976
و از خودم پرسیدم،
"اینجا چه اتفاقی دارد می افتد؟
01:55
Because you're doing everything
40
103419
1542
چون تو هرکاری انجام دادی
01:56
you're told to do by the storyداستان
that's dominatingحاکم the cultureفرهنگ --
41
104985
3140
با داستانی رایج در فرهنگ، به تو
گفته شد که چه کاری بکنی--
02:00
why do you still feel like this?"
42
108149
2119
چرا هنوز همچین حالی داری؟"
02:02
So to get to the bottomپایین
of these two mysteriesاسرار,
43
110292
2872
بنابراین برای پی بردن به جواب آن دو معما،
02:05
for a bookکتاب that I've writtenنوشته شده است
44
113188
1408
برای کتابی که نوشته ام
02:06
I endedبه پایان رسید up going on a bigبزرگ journeyسفر
all over the worldجهان,
45
114620
2505
در نهایت به سفری بلند به دور دنیا رفتم.
02:09
I traveledسفر کرد over 40,000 milesمایل.
46
117149
1419
بیش از ۶۰۰۰۰ کیلومتر سفر کردم
02:10
I wanted to sitنشستن with the leadingمنتهی شدن
expertsکارشناسان in the worldجهان
47
118592
2493
می خواستم پای صحبت های متخصصان پیشرو جهان
02:13
about what causesعلل depressionافسردگی and anxietyاضطراب
48
121109
2167
در مورد عوامل افسردگی و اضطراب
و بسیار مهم تر، چگونگی
برطرف کردن آنها بنشینم،
02:15
and cruciallyبسیار مهم است, what solvesحل می کند them,
49
123300
1872
02:17
and people who have come throughاز طریق
depressionافسردگی and anxietyاضطراب
50
125196
2624
و همچنین مردمی که بر افسردگی
و اضطراب غلبه کردند
02:19
and out the other sideسمت
in all sortsانواع of waysراه ها.
51
127844
2112
و با روشهای مختلف از آن خارج شده اند.
02:21
And I learnedیاد گرفتم a hugeبزرگ amountمیزان
52
129980
1486
و بسیار از مردم فوق العاده ای
02:23
from the amazingحیرت آور people
I got to know alongدر امتداد the way.
53
131490
2555
که در طول مسیر شناختم، آموختم.
02:26
But I think at the heartقلب
of what I learnedیاد گرفتم is,
54
134069
2976
اما فکر می کنم هسته اصلی آن
چیزی که آموختم این است که،
02:29
so farدور, we have scientificعلمی evidenceشواهد
55
137069
3035
ما، تا الان، برای نُه عاملِ
02:32
for nineنه differentناهمسان causesعلل
of depressionافسردگی and anxietyاضطراب.
56
140128
3707
افسردگی و اضطراب، اثبات علمی داریم.
02:35
Two of them are indeedدر واقع in our biologyزیست شناسی.
57
143859
2809
دو تا از آنها واقعا در بیولوژی ما هست.
ژن های شما می توانند شما را در
برابر این مشکلات حساس تر کنند،
02:38
Your genesژن ها can make you
more sensitiveحساس to these problemsمشکلات,
58
146692
2683
02:41
thoughگرچه they don't writeنوشتن your destinyسرنوشت.
59
149399
1934
اگر چه آنها سرنوشت شما را رقم نمی زنند.
02:43
And there are realواقعی brainمغز changesتغییرات
that can happenبه وقوع پیوستن when you becomeتبدیل شدن به depressedافسرده
60
151357
3611
و در زمانی که افسرده می شوید، امکان
دارد فعل و انفعالاتی در مغز رخ دهد که
کار را برای رهایی از آن سخت تر کنند.
02:46
that can make it harderسخت تر to get out.
61
154992
1698
02:48
But mostاکثر of the factorsعوامل
that have been provenاثبات شده
62
156714
2182
اما اکثر عواملی که ثابت شده،
02:50
to causeسبب می شود depressionافسردگی and anxietyاضطراب
63
158920
1841
مسبب افسردگی و اضطراب هستند
02:52
are not in our biologyزیست شناسی.
64
160785
1765
در بیولوژی ما نیستند.
02:55
They are factorsعوامل in the way we liveزنده.
65
163520
2214
آنها عواملی در روش زندگی کردن ما هستند.
02:58
And onceیک بار you understandفهمیدن them,
66
166116
1491
و وقتی که متوجه آنها می شوید،
02:59
it opensباز می شود up a very differentناهمسان
setتنظیم of solutionsراه حل ها
67
167631
3096
مجموعه راه حل های متنوعی پدید می آیند
03:02
that should be offeredارایه شده to people
68
170751
1548
که باید به مردم در کنار
03:04
alongsideدر کنار the optionگزینه
of chemicalشیمیایی antidepressantsداروهای ضد افسردگی.
69
172323
2937
قرص های ضدافسردگی
شیمیایی پیشنهاد داده شود.
03:07
For exampleمثال,
70
175284
1793
برای مثال،
03:09
if you're lonelyتنهایی, you're more likelyاحتمال دارد
to becomeتبدیل شدن به depressedافسرده.
71
177101
3448
اگر تنهایید، احتمال بیشتری
وجود دارد تا افسرده شوید.
03:12
If, when you go to work,
you don't have any controlکنترل over your jobکار,
72
180573
3111
اگر سر کار می روید و هیچ
کنترلی بر روی شغلتان ندارید،
صرفا مجبورید آنچه که به
شما گفته شده را انجام دهید،
03:15
you've just got to do what you're told,
73
183708
1896
03:17
you're more likelyاحتمال دارد to becomeتبدیل شدن به depressedافسرده.
74
185628
1889
احتمال بیشتری وجود دارد تا افسرده شوید.
03:19
If you very rarelyبه ندرت get out
into the naturalطبیعی است worldجهان,
75
187541
2484
اگر به ندرت به طبیعت می روید،
03:22
you're more likelyاحتمال دارد to becomeتبدیل شدن به depressedافسرده.
76
190049
1869
احتمال بیشتری وجود دارد تا افسرده شوید.
03:23
And one thing unitesمتحد می شود a lot of the causesعلل
of depressionافسردگی and anxietyاضطراب
77
191942
3111
و فهمیدم یک عامل، بسیاری از علل
افسردگی و اضطراب را به هم ربط می دهد.
03:27
that I learnedیاد گرفتم about.
78
195077
1175
03:28
Not all of them, but a lot of them.
79
196276
2063
نه همه آنها، بلکه بسیاری از آنها را.
03:30
Everyoneهر کس here knowsمی داند
80
198363
1666
هر کسی اینجا می داند
03:32
you've all got naturalطبیعی است
physicalفیزیکی needsنیاز دارد, right?
81
200053
2659
شما همگی نیازهای فیزیکی دارید، درسته؟
03:34
Obviouslyبه طور مشخص.
82
202736
1174
واضح است.
03:35
You need foodغذا, you need waterاب,
83
203934
2579
شما غذا احتیاج دارید، به آب احتیاج دارید،
03:38
you need shelterپناه, you need cleanپاک کن airهوا.
84
206537
2230
سرپناه نیاز دارید، هوای پاک نیاز دارید.
03:40
If I tookگرفت those things away from you,
85
208791
1794
اگر این چیزها را از شما دور کنم،
03:42
you'dمی خواهی all be in realواقعی troubleمشکل, realواقعی fastسریع.
86
210609
2293
به سرعت همگی در دردسر بزرگی می افتید.
03:44
But at the sameیکسان time,
87
212926
1802
اما در همان زمان،
03:46
ever humanانسان beingبودن
has naturalطبیعی است psychologicalروانشناسی needsنیاز دارد.
88
214752
3371
هر آدمی نیازهای طبیعی روانشناختی هم دارد.
03:50
You need to feel you belongتعلق داشتن.
89
218147
2039
نیاز دارید که احساس تعلق بکنید.
03:52
You need to feel your life
has meaningبه معنی and purposeهدف.
90
220210
3064
نیاز دارید که احساس کنید که
زندگی تان معنا و هدف دارد.
نیاز دارید که احساس کنید که مردم شما
را می بینند و برای شما ارزش قائل اند.
03:55
You need to feel that people
see you and valueارزش you.
91
223298
2531
03:57
You need to feel you've got
a futureآینده that makesباعث می شود senseاحساس.
92
225853
2557
نیاز دارید که احساس کنید
آینده ای قابل دسترس از آن شماست.
04:00
And this cultureفرهنگ we builtساخته شده
is good at lots of things.
93
228434
3048
فرهنگی که ما پدید آورده ایم در
بسیاری از موارد خوب است،
04:03
And manyبسیاری things are better
than in the pastگذشته --
94
231506
2160
و در بسیاری از موارد بهتر از گذشته است--
از اینکه در این دوره زندگی می کنم خوشحالم.
04:05
I'm gladخوشحالم to be aliveزنده است todayامروز.
95
233690
1321
04:07
But we'veما هستیم been gettingگرفتن lessکمتر and lessکمتر good
96
235035
1964
اما ما روزبه روز در برآورده کردن این
04:09
at meetingملاقات these deepعمیق,
underlyingاساسی psychologicalروانشناسی needsنیاز دارد.
97
237023
4101
نیازهای عمیق و اساسی
روانشناختی بدتر می شویم.
04:13
And it's not the only thing
that's going on,
98
241895
2103
و این تنها چیزی نیست که اتفاق می افتد،
04:16
but I think it's the keyکلیدی reasonدلیل
why this crisisبحران keepsنگه می دارد risingرو به افزایش and risingرو به افزایش.
99
244022
4047
اما من فکر می کنم این دلیل
اصلی افزایش بحران کنونی است.
04:20
And I foundپیدا شد this really hardسخت to absorbجذب.
100
248919
3230
و بسیار دشوار به این نتیجه رسیدم.
04:24
I really wrestledمبارزه کرد with the ideaاندیشه
101
252173
2706
واقعا برای تغییر نگرشم به
افسردگی بسیار کلنجار رفتم،
04:26
of shiftingانتقال from thinkingفكر كردن of my depressionافسردگی
as just a problemمسئله in my brainمغز,
102
254903
4406
تا آن را از مشکلی که فقط در مغزم است
به مسئله ای با دلایل متفاوت،
04:31
to one with manyبسیاری causesعلل,
103
259333
1167
04:32
includingشامل manyبسیاری in the way we're livingزندگي كردن.
104
260524
2061
که خیلی از آن در نحوه
زندگی مان است، تبدیل کنم.
04:34
And it only really beganآغاز شد
to fallسقوط into placeمحل for me
105
262609
2365
و این زمانی برای من اتفاق اقتاد که
04:36
when one day, I wentرفتی to interviewمصاحبه
a Southجنوب Africanآفریقایی psychiatristروانپزشک
106
264998
3143
یک روز، برای مصاحبه نزد یک
روانپزشک اهل آفریقای جنوبی
04:40
namedتحت عنوان Drدکتر. Derekدرک Summerfieldفرودگاه صحرایی تابستانه.
107
268165
1801
به نام دکتر دِرِک سامرفیلد رفتم.
04:41
He's a great guy.
108
269990
1151
مرد فوقالعاده ای است.
04:43
And Drدکتر. Summerfieldفرودگاه صحرایی تابستانه
happenedاتفاق افتاد to be in Cambodiaکامبوج in 2001,
109
271165
3714
دکتر سامرفیلد کاملا اتفاقی
در ۲۰۰۱ در کامبوج بوده،
04:46
when they first introducedمعرفی کرد
chemicalشیمیایی antidepressantsداروهای ضد افسردگی
110
274903
3293
در واقع، زمانی که داروهای
ضدافسردگی شیمیایی را
04:50
for people in that countryکشور.
111
278220
1732
به مردم آن کشورمعرفی می کردند.
04:51
And the localمحلی doctorsپزشکان, the Cambodiansکامبوجان,
had never heardشنیدم of these drugsمواد مخدر,
112
279976
3297
و پزشکان محلی کامبوجی هرگز
درباره این داروها نشنیده بودند،
و به این شکلی بودند که،
این ها چه قرصی هستند؟
04:55
so they were like, what are they?
113
283297
1591
04:56
And he explainedتوضیح داد.
114
284912
1214
و او توضیح می دهد.
04:58
And they said to him,
115
286150
1532
و به او می گویند،
04:59
"We don't need them,
we'veما هستیم alreadyقبلا got antidepressantsداروهای ضد افسردگی."
116
287706
2697
"نیازی به آنها نداریم، ما
خودمان داروی ضد افسردگی داریم."
05:02
And he was like, "What do you mean?"
117
290427
1737
و او می پرسد، "منظورتان چیست؟"
05:04
He thought they were going to talk about
some kindنوع of herbalگیاهان دارویی remedyدرمان,
118
292188
3239
او فکر می کند که آنها درباره
نوعی داروی گیاهی صحبت می کنند،
05:07
like Stسنت. John'sجان Wortمخمر, ginkgoگینکگو bilobaبیلوبا,
something like that.
119
295451
3772
مثل گل راعی، گینکو یا چیزی شبیه اینها.
05:11
Insteadبجای, they told him a storyداستان.
120
299910
2389
در عوض آنها برای او داستانی تعریف می کنند.
05:14
There was a farmerمزرعه دار in theirخودشان communityجامعه
who workedکار کرد in the riceبرنج fieldsزمینه های.
121
302800
3579
کشاورزی از اهالی آنجا بوده که بر
روی زمین های برنج کار می کرده است.
05:18
And one day, he stoodایستاد on a landزمین mineمال خودم
122
306403
1770
و یک روز بر روی یک مین زمینی
05:20
left over from the warجنگ
with the Unitedیونایتد Statesایالت ها,
123
308197
2190
از بقایای جنگ با آمریکا، می ایستد،
و پایش را در آن انفجار از دست می دهد.
05:22
and he got his legپا blownدمیده شده off.
124
310411
1412
برایش یک پای مصنوعی تهیه می کنند،
05:23
So they him an artificialمصنوعی legپا,
125
311847
1436
و بعد از مدتی او دوباره به
مزارع برنج برمی گردد تا کار کند.
05:25
and after a while, he wentرفتی back
to work in the riceبرنج fieldsزمینه های.
126
313307
2771
05:28
But apparentlyظاهرا, it's superفوق العاده painfulدردناک
to work underزیر waterاب
127
316102
2532
اما ظاهرا با دست و پای مصنوعی کار کردن
05:30
when you've got an artificialمصنوعی limbاندام,
128
318658
1674
در آب بسیار دردناک است،
05:32
and I'm guessingحدس زدن it was prettyبسیار traumaticتروماتیک
129
320356
1920
و حدس می زنم که ضربه ی سختی است
05:34
to go back and work in the fieldرشته
where he got blownدمیده شده up.
130
322300
2579
تا برگردی و در زمینی کار
کنی که منفجر شده است.
05:36
The guy startedآغاز شده to cryگریه کردن all day,
131
324903
2403
آن مرد هر روز گریه می کرد،
05:39
he refusedرد to get out of bedبستر,
132
327330
1429
او از تخت بیرون نمی آمد،
05:40
he developedتوسعه یافته all the symptomsعلائم
of classicکلاسیک depressionافسردگی.
133
328783
2883
او تمام علائم یک افسردگی
کلاسیک را نشان می داد.
05:44
The Cambodianکامبوجان doctorدکتر said,
134
332013
1365
دکتر کامبوجی گفت:
05:45
"This is when we gaveداد him
an antidepressantضد افسردگی."
135
333402
2286
آن موقع زمانی بود که ما
به او داروی ضدافسردگی دادیم.
05:47
And Drدکتر. Summerfieldفرودگاه صحرایی تابستانه said,
"What was it?"
136
335712
2635
و دکتر سامرفیلد گفت، "آن چه بود؟"
05:50
They explainedتوضیح داد that they wentرفتی
and satنشسته with him.
137
338371
2809
آنها توضیح دادند، که رفتند
و با او معاشرت کردند.
05:53
They listenedگوش داد to him.
138
341982
1400
به او گوش دادند.
05:56
They realizedمتوجه شدم that his painدرد madeساخته شده senseاحساس --
139
344464
2547
آنها فهمیدند درد او قابل فهم و منطقی است--
05:59
it was hardسخت for him to see it
in the throesجرات of his depressionافسردگی,
140
347035
2921
برای او سخت بود تا در قعر افسردگی،
آن را ببیند،
06:01
but actuallyدر واقع, it had perfectlyکاملا
understandableقابل فهم causesعلل in his life.
141
349980
3660
اما در حقیقت، افسردگی دلایل
قابل فهمی در زندگی او داشت.
06:05
One of the doctorsپزشکان, talkingصحبت کردن to the people
in the communityجامعه, figuredشکل گرفته,
142
353966
3198
یکی از دکترها، همانطور که با مردم
صحبت می کرد، تشخیص داد که،
06:09
"You know, if we boughtخریداری شد this guy a cowگاو,
143
357188
1937
"اگر برای این مرد یک گاو بخریم،
06:11
he could becomeتبدیل شدن به a dairyلبنیات farmerمزرعه دار,
144
359149
2000
او می تواند یک لبنیاتی شود.
06:13
he wouldn'tنمی خواهم be in this positionموقعیت
that was screwingپیچش him up so much,
145
361173
3095
او نمی تواند در این شرایط
که گند زده به زندگی اش بماند،
06:16
he wouldn'tنمی خواهم have to go
and work in the riceبرنج fieldsزمینه های."
146
364292
2507
او مجبور نیست به زمین های
برنج برود و کار کند."
06:18
So they boughtخریداری شد him a cowگاو.
147
366823
1199
پس برای او یک گاو خریدند.
06:20
Withinدر داخل a coupleزن و شوهر of weeksهفته ها,
his cryingگریان stoppedمتوقف شد,
148
368046
2180
بعد از چند هفته، گریه های او قطع شد،
06:22
withinدر داخل a monthماه, his depressionافسردگی was goneرفته.
149
370250
1912
در عرض یک ماه، افسردگی او از میان رفت.
06:24
They said to doctorدکتر Summerfieldفرودگاه صحرایی تابستانه,
150
372186
1579
آنها به دکتر سامرفیلد گفتند،
06:25
"So you see, doctorدکتر, that cowگاو,
that was an antidepressantضد افسردگی,
151
373789
2770
"دکتر متوجه شدید، آن گاو
یک قرص ضد افسردگی بود،
06:28
that's what you mean, right?"
152
376583
1467
منظور شما هم همین بود، درسته؟
06:30
(Laughterخنده)
153
378074
1151
(صدای خنده)
06:31
(Applauseتشویق و تمجید)
154
379249
3053
(صدای تشویق)
اگر طوری بزرگ شده باشید که به افسردگی
همانطور که من فکر می کردم، فکر کنید
06:34
If you'dمی خواهی been raisedبالا بردن to think
about depressionافسردگی the way I was,
155
382326
2873
کما اینکه خیلی ها اینجا همینطور هستند،
06:37
and mostاکثر of the people here were,
156
385223
1612
این مثل یک لطیفه ی ناجور است، درسته؟
06:38
that soundsبرای تلفن های موبایل like a badبد jokeجوک, right?
157
386859
1674
06:40
"I wentرفتی to my doctorدکتر
for an antidepressantضد افسردگی,
158
388557
2024
"به دکترم برای قرص ضدافسردگی مراجعه کردم،
06:42
she gaveداد me a cowگاو."
159
390605
1166
به من یک گاو داد."
06:43
But what those Cambodianکامبوجان
doctorsپزشکان knewمی دانست intuitivelyبه طور مستقیم,
160
391795
3027
اما آن چیزی که دکترهای کامبوجی
به صورت شهودی می دانستند،
06:46
basedمستقر on this individualفردی,
unscientificغیر علمی anecdoteحکایت,
161
394846
2977
بر اساس این قصه ی غیرعلمی و شخصی،
06:49
is what the leadingمنتهی شدن
medicalپزشکی bodyبدن in the worldجهان,
162
397847
3285
همان چیزی است که ارگان پیشروی پزشکی جهان،
06:53
the Worldجهان Healthسلامتی Organizationسازمان,
163
401156
2087
سازمان بهداشت جهانی،
06:55
has been tryingتلاش کن to tell us for yearsسالها,
164
403267
2190
تلاش کرده است که طی سال های متمادی،
06:57
basedمستقر on the bestبهترین scientificعلمی evidenceشواهد.
165
405481
2492
بر اساس شواهد علمی به ما بگوید.
07:00
If you're depressedافسرده,
166
408576
1929
اگر افسرده اید،
07:02
if you're anxiousمشتاق,
167
410529
1377
اگر مضطربید،
07:05
you're not weakضعیف, you're not crazyدیوانه,
168
413008
3260
ضعیف نیستید، دیوانه نیستید،
07:08
you're not, in the mainاصلی,
a machineدستگاه with brokenشکسته شده partsقطعات.
169
416292
3585
در کل یک ماشین با قطعات خراب نیستید.
07:12
You're a humanانسان beingبودن with unmetمتاسفم needsنیاز دارد.
170
420950
2534
شما یک انسان با نیازهای
برآورده نشده، هستید.
07:15
And it's just as importantمهم to think here
about what those Cambodianکامبوجان doctorsپزشکان
171
423919
3540
و مهم است که درباره آنچه
که دکترهای کامبوجی
07:19
and the Worldجهان Healthسلامتی Organizationسازمان
are not sayingگفت:.
172
427483
2317
و سازمان بهداشت جهانی
نمی گویند هم فکر کنیم.
07:21
They did not say to this farmerمزرعه دار,
173
429824
1532
آنها به او نگفتند،
07:23
"Hey, buddyدوست داری, you need
to pullکشیدن yourselfخودت togetherبا یکدیگر.
174
431380
2801
"رفیق، لازم است خودت را جمع و جور کنی.
07:26
It's your jobکار to figureشکل out
and fixثابت this problemمسئله on your ownخودت."
175
434205
3267
این وظیفه ی خودت هست که
مشکل را بفهمی و آن را حل کنی."
07:29
On the contraryمخالف, what they said is,
176
437851
1992
برعکس، چیزی که آنها گفتند این بود،
07:31
"We're here as a groupگروه
to pullکشیدن togetherبا یکدیگر with you,
177
439867
3524
"ما اینجاییم تا مثل یک گروه،
اوضاع تو را بهتر کنیم.
07:35
so togetherبا یکدیگر, we can figureشکل out
and fixثابت this problemمسئله."
178
443415
4412
بنابراین با هم، مشکل را تشخیص
می دهیم و حل می کنیم."
07:40
This is what everyهرکدام depressedافسرده personفرد needsنیاز دارد,
179
448543
4016
این همان چیزی است که هر
فرد افسرده ای لازم دارد،
07:44
and it's what everyهرکدام
depressedافسرده personفرد deservesسزاوار است.
180
452583
3245
و این همان چیزی است که هر
فرد افسرده ای استحقاق آن را دارد.
07:47
This is why one of the leadingمنتهی شدن
doctorsپزشکان at the Unitedیونایتد Nationsملت ها,
181
455852
2987
به همین دلیل است که یکی از
خبره ترین دکترهای سازمان ملل،
07:50
in theirخودشان officialرسمی statementبیانیه
for Worldجهان Healthسلامتی Day,
182
458863
2318
در بیانیه ی رسمی شان برای
روز جهانی سلامتی،
07:53
coupleزن و شوهر of yearsسالها back in 2017,
183
461205
1491
چند سال پیش در سال ۲۰۱۷
07:54
said we need to talk lessکمتر
about chemicalشیمیایی imbalancesعدم تعادل
184
462720
2817
گفت لازم داریم تا کمتر راجع
به عدم تعادل شیمیایی،
07:57
and more about the imbalancesعدم تعادل
in the way we liveزنده.
185
465561
3057
و بیشتر درباره ی عدم تعادل در
روش زندگی کردن مان صحبت کنیم.
08:00
Drugsمواد مخدر give realواقعی reliefتسکین to some people --
186
468920
1973
داروها آرامش واقعی را
برای مردم بوجود می آورد--
08:02
they gaveداد reliefتسکین to me for a while --
187
470917
2130
همان طور که مدتی من را آرام کردند--
08:05
but preciselyدقیقا because this problemمسئله
goesمی رود deeperعمیق تر than theirخودشان biologyزیست شناسی,
188
473071
4427
اما چون این مشکل دقیقا
چیزی فراتر از بیولوژی است،
08:09
the solutionsراه حل ها need to go much deeperعمیق تر, too.
189
477522
3055
راه حل ها هم باید فراتر بروند.
08:12
But when I first learnedیاد گرفتم that,
190
480601
2587
اولین بار که این را یاد گرفتم،
08:15
I rememberیاد آوردن thinkingفكر كردن,
191
483212
1683
به خاطر دارم که در این فکر بودم،
08:16
"OK, I could see
all the scientificعلمی evidenceشواهد,
192
484919
2126
"باشه، می توانم تمام مدارک علمی را ببینم،
08:19
I readخواندن a hugeبزرگ numberعدد of studiesمطالعات,
193
487069
1572
تعداد زیادی از مطالعات را خواندم،
08:20
I interviewedمصاحبه شد a hugeبزرگ numberعدد of the expertsکارشناسان
who were explainingتوضیح دادن this,"
194
488665
3306
با تعداد زیادی از متخصصانی که این
را توضیح می دادند، مصاحبه کردم،"
اما کماکان فکر می کردم، ما چطور
می توانیم این کار را بکنیم؟
08:23
but I keptنگه داشته شد thinkingفكر كردن, "How can we
possiblyاحتمالا do that?"
195
491995
2386
08:26
The things that are makingساخت us depressedافسرده
196
494405
1913
مسائلی که منجر به افسردگی ما می شوند
در بسیاری از موارد خیلی
پیچیده تر از مسئله ایست که برای
08:28
are in mostاکثر casesموارد more complexپیچیده
than what was going on
197
496342
2491
08:30
with this Cambodianکامبوجان farmerمزرعه دار.
198
498857
1297
آن کشاورز کامبوجی اتفاق افتاد.
08:32
Where do we even beginشروع with that insightبینش، بصیرت، درون بینی?
199
500178
2634
ما از کجا باید این نوع بینش را شروع کنیم؟
08:34
But then, in the long journeyسفر for my bookکتاب,
200
502836
3249
اما بعد، در سفری بلند برای کتابم،
08:38
all over the worldجهان,
201
506109
1571
به تمام دنیا،
08:39
I keptنگه داشته شد meetingملاقات people
who were doing exactlyدقیقا that,
202
507704
2595
مردمی را ملاقت کردم که دقیقا
همان کار را کرده بودند،
08:42
from Sydneyسیدنی, to Sanسان Franciscoفرانسیسکو,
203
510323
2452
از سیدنی و سانفرانسیسکو گرفته
08:44
to São Pauloپائولو.
204
512799
1172
تا سائوپائولو.
08:45
I keptنگه داشته شد meetingملاقات people
who were understandingدرك كردن
205
513995
2066
مردمی را ملاقات کردم که علل عمیق تر
08:48
the deeperعمیق تر causesعلل
of depressionافسردگی and anxietyاضطراب
206
516085
2347
افسردگی و اضطراب را فهمیده بودند،
08:50
and, as groupsگروه ها, fixingتثبیت them.
207
518456
2415
و به عنوان یک گروه، آنها
را برطرف کرده بودند.
08:52
Obviouslyبه طور مشخص, I can't tell you
about all the amazingحیرت آور people
208
520895
2681
قطعا نمی توانم درباره ی تمام
آن مردم شگفت انگیزی
08:55
I got to know and wroteنوشت about,
209
523600
1476
که شناختم و درباره شان نوشتم، بگویم،
08:57
or all of the nineنه causesعلل of depressionافسردگی
and anxietyاضطراب that I learnedیاد گرفتم about,
210
525100
3453
یا درباره تمام آن ۹ علت افسردگی
و اضطراب که آموختم،
چون به من اجازه نمی دهند که
یک سخنرانی ده ساعتی بکنم --
09:00
because they won'tنخواهد بود let me give
a 10-hourساعت TEDTED Talk --
211
528577
2482
09:03
you can complainشكايت كردن about that to them.
212
531083
1752
می توانید درباره این به آنها شکایت بکنید.
09:04
But I want to focusتمرکز on two of the causesعلل
213
532859
1930
اما اگر ایراد ندارد می خواهم بر روی
09:06
and two of the solutionsراه حل ها
that emergeظهور from them, if that's alrightبسيار خوب.
214
534813
3413
دو علت و دو راه حل نشات
گرفته از آنها متمرکز شوم.
09:10
Here'sاینجاست the first.
215
538578
1150
اولی.
09:12
We are the loneliestتنها ترین societyجامعه
in humanانسان historyتاریخ.
216
540285
3008
ما تنها ترین جامعه در تاریخ بشر هستیم.
09:15
There was a recentاخیر studyمطالعه
that askedپرسید: Americansآمریکایی ها,
217
543317
2833
اخیرا در مطالعه ای از
آمریکایی ها پرسیدند،
09:18
"Do you feel like you're no longerطولانی تر
closeبستن to anyoneهر کسی?"
218
546174
3150
"آیا این احساس را دارید که
دیگر به کسی نزدیک نیستید؟"
09:21
And 39 percentدرصد of people
said that describedشرح داده شده them.
219
549348
3651
و ۳۹ درصد مردم گفتند که
این توصیفی از آنهاست.
09:25
"No longerطولانی تر closeبستن to anyoneهر کسی."
220
553023
1364
"دیگر به کسی نزدیک نیستند."
09:26
In the internationalبین المللی
measurementsاندازه گیری ها of lonelinessتنهایی,
221
554411
2497
در سنجش حس تنهایی در مقیاس بین المللی،
و چنانچه کسی اینجا حس خودبرتر
بینی دارد، بهتر است بداند
09:28
Britainبریتانیا and the restباقی مانده of Europeاروپا
are just behindپشت the US,
222
556932
2558
مردم بریتانیا و باقی اروپا
پشت سر آمریکا هستند،
09:31
in caseمورد anyoneهر کسی here is feelingاحساس smugمشتاق.
223
559514
1785
09:33
(Laughterخنده)
224
561323
1008
(صدای خنده)
09:34
I spentصرف شده a lot of time discussingبحث در مورد this
225
562355
1889
زمان زیادی را گذاشتم تا با
یکی از متخصصان برتر دنیا
در زمینه حس تنهایی مباحثه کنم،
09:36
with the leadingمنتهی شدن expertکارشناس
in the worldجهان on lonelinessتنهایی,
226
564268
2396
09:38
an incredibleباور نکردنی man
namedتحت عنوان professorاستاد Johnجان CacioppoCacioppo,
227
566688
2254
یک مرد خارق العاده بنام
پروفسور جان کاکیوپو،
09:40
who was at Chicagoشیکاگو,
228
568966
1151
که در شیکاگو بود،
و بسیار درباره سوالی که کارهای او
برایمان بوجود می آورد، اندیشیدم.
09:42
and I thought a lot about one questionسوال
his work posesقرار می دهد to us.
229
570141
2823
09:44
Professorاستاد CacioppoCacioppo askedپرسید:,
230
572988
2305
پرفسور کاکیوپو می پرسید،
09:47
"Why do we existوجود دارد?
231
575317
1650
"چرا زندگی می کنیم؟
09:48
Why are we here, why are we aliveزنده است?"
232
576991
1953
چرا ما اینجاییم و چرا زنده ایم؟"
09:50
One keyکلیدی reasonدلیل
233
578968
2206
یک دلیل کلیدی
09:53
is that our ancestorsاجداد
on the savannasساوانا of Africaآفریقا
234
581198
2817
آن این است که نیاکان
ما در دشتهای آفریقا
09:56
were really good at one thing.
235
584039
1720
در یک چیز تبحر داشتند.
09:58
They weren'tنبودند biggerبزرگتر than the animalsحیوانات
they tookگرفت down a lot of the time,
236
586287
3290
آنها از حیواناتی که بسیاری از
مواقع می کشتند، بزرگتر نبودند،
10:01
they weren'tنبودند fasterسریعتر than the animalsحیوانات
they tookگرفت down a lot of the time,
237
589601
3313
آنها از حیواناتی که بسیاری از
مواقع می کشتند، سریعتر نبودند،
10:04
but they were much better
at bandingباندینگ togetherبا یکدیگر into groupsگروه ها
238
592938
2714
اما آنها در متحد شدن در غالب یک گروه
10:07
and cooperatingهمکاری.
239
595676
1600
و همکاری خیلی بهتر بودند.
10:09
This was our superpowerابرقدرت as a speciesگونه ها --
240
597300
2261
این قدرت ماورایی ما به عنوان
یک گونه بوده است--
10:11
we bandباند togetherبا یکدیگر,
241
599585
1405
ما متحد می شویم،
10:13
just like beesزنبورها evolvedتکامل یافته است to liveزنده in a hiveکندو,
242
601014
2476
دقیقا مثل زنبورها که برای
زندگی در کندو تکامل یافتند،
10:15
humansانسان evolvedتکامل یافته است to liveزنده in a tribeقبیله.
243
603514
2232
انسانها هم برای زندگی
در یک قبیله تکامل یافتند.
10:17
And we are the first humansانسان ever
244
605770
3810
و ما اولین انسان هایی هستیم
10:22
to disbandمنحل our tribesقبایل.
245
610492
1467
که از قبایل خود گسستیم.
10:24
And it is makingساخت us feel awfulخیلی بد و ناخوشایند.
246
612484
2067
و این حال ما را افتضاح کرد.
10:27
But it doesn't have to be this way.
247
615048
2144
و نباید به این شکل باشد.
10:29
One of the heroesقهرمانان in my bookکتاب,
and in factواقعیت, in my life,
248
617216
2634
یکی از قهرمانان کتاب من،
در حقیقت، زندگی من،
10:31
is a doctorدکتر namedتحت عنوان Samسم EveringtonEverington.
249
619874
2095
دکتری به نام سام اورینگتون است.
10:33
He's a generalعمومی practitionerمتخصص
in a poorفقیر partبخشی of Eastشرق Londonلندن,
250
621993
2738
او یک پزشک عمومی در منطقه ای
ضعیف در شرق لندن است که
10:36
where I livedزندگی می کرد for manyبسیاری yearsسالها.
251
624755
1579
من سال ها آنجا زندگی کردم.
10:38
And Samسم was really uncomfortableناراحت,
252
626358
1687
سام واقعا در عذاب بود،
10:40
because he had loadsبارها of patientsبیماران
253
628069
1556
چون او بی شمار بیمار داشت که
10:41
comingآینده to him with terribleوحشتناک
depressionافسردگی and anxietyاضطراب.
254
629649
2444
با افسردگی و اضطراب
وحشتناک پیش او می آمدند.
10:44
And like me, he's not opposedمخالف
to chemicalشیمیایی antidepressantsداروهای ضد افسردگی,
255
632117
2722
مثل من، او هم مخالف داروهای
شیمیایی ضد افسردگی نبود،
او فکر می کرد که آنها برخی
از مردم را مقداری آرام می کنند.
10:46
he thinksفکر می کند they give
some reliefتسکین to some people.
256
634863
2222
10:49
But he could see two things.
257
637109
1373
اما او دو مورد را مشاهده می کرد.
10:50
Firstlyاولا, his patientsبیماران were depressedافسرده
and anxiousمشتاق a lot of the time
258
638506
3555
اولا، بیمارانش بسیاری از مواقع
به دلایل غیرقابل فهمی مثل احساس تنهایی
10:54
for totallyکاملا understandableقابل فهم
reasonsدلایل, like lonelinessتنهایی.
259
642085
3738
افسرده و مضطرب می شدند.
10:57
And secondlyدوم اینکه, althoughبا اينكه the drugsمواد مخدر
were givingدادن some reliefتسکین to some people,
260
645847
3444
و ثانیا، اگر چه دارو برخی
را تسکین می داد، اما
11:01
for manyبسیاری people,
they didn't solveحل the problemمسئله.
261
649315
2268
برای بسیاری از مردم مشکل را حل نمی کرد.
11:03
The underlyingاساسی problemمسئله.
262
651607
1533
مشکل اصلی.
11:05
One day, Samسم decidedقرار بر این شد
to pioneerپیشگام a differentناهمسان approachرویکرد.
263
653871
2651
یک روز، سام تصمیم می گیرد
رهیافت دیگری را ابداع کند.
11:08
A womanزن cameآمد to his centerمرکز,
his medicalپزشکی centerمرکز,
264
656546
2452
زنی به نام لیزا کانینگام
11:11
calledبه نام Lisaلیزا Cunninghamکانینگهام.
265
659022
1467
به مرکز او مراجعه می کند، مرکز پزشکی او.
11:12
I got to know Lisaلیزا laterبعد.
266
660513
1874
من لیزا را بعدا شناختم.
11:14
And Lisaلیزا had been shutبسته شدن away in her home
with cripplingفلج depressionافسردگی and anxietyاضطراب
267
662411
4084
برای هفت سال در خانه اش با
افسردگی و اضطراب فلج کننده
11:18
for sevenهفت yearsسالها.
268
666519
1150
زندانی شده بود.
و زمانی که به مرکز سام مراجعه
کرد، به او گفته شد که "نگران نباش،
11:20
And when she cameآمد to Sam'sسم centerمرکز,
she was told, "Don't worryنگرانی,
269
668898
2925
11:23
we'llخوب carryحمل on givingدادن you these drugsمواد مخدر,
270
671847
1830
ما دارو دادن به تو را ادامه می دهیم،
11:25
but we're alsoهمچنین going to prescribeتجویز
something elseچیز دیگری.
271
673701
2797
اما چیز دیگری هم برای تو تجویز می کنیم.
11:28
We're going to prescribeتجویز for you
to come here to this centerمرکز twiceدو برابر a weekهفته
272
676522
3443
برای تو تجویز می کنیم تا هفته ای
دوبار به این مرکز بیایی
11:31
to meetملاقات with a groupگروه of other
depressedافسرده and anxiousمشتاق people,
273
679989
2778
تا با گروهی از افراد افسرده و
مضطرب دیگر ملاقات کنی،
11:34
not to talk about how miserableبدبخت you are,
274
682791
2810
نه اینکه درباره اینکه چقدر
بدبختی صحبت کنید،
11:37
but to figureشکل out something
meaningfulمعنی دار you can all do togetherبا یکدیگر
275
685625
3547
بلکه برای کشف چیزی معنادار
که می توانید همگی با هم انجام دهید
11:41
so you won'tنخواهد بود be lonelyتنهایی and you won'tنخواهد بود feel
like life is pointlessبی معنی."
276
689196
3103
بنابراین احساس تنهایی و اینکه
زندگی بی معناست، نمی کنید."
11:44
The first time this groupگروه metملاقات کرد,
277
692323
2775
اولین باری که آن گروه دیدار کردند،
11:47
Lisaلیزا literallyعینا startedآغاز شده
vomitingاستفراغ with anxietyاضطراب,
278
695122
2256
لیزا از اضطراب به معنای
واقعی کلمه بالا آورد،
11:49
it was so overwhelmingغافلگیر کننده for her.
279
697402
1921
برای او بسیار طاقت فرسا بود.
اما دیگران به او پشتگرمی دادند
و افراد گروه با یگدیگر صحبت می کردند،
11:51
But people rubbedمالش her back,
the groupگروه startedآغاز شده talkingصحبت کردن,
280
699347
2634
11:54
they were like, "What could we do?"
281
702005
1675
به این شکل که، "چه کاری می توانیم بکنیم؟"
11:55
These are inner-cityشهر داخلی,
Eastشرق Londonلندن people like me,
282
703704
2294
آنها مثل من از بخش مرکزی شرق لندن هستند،
11:58
they didn't know anything about gardeningباغبانی.
283
706022
2048
آنها چیزی درباره باغبانی نمی دانستند.
12:00
They were like, "Why don't we
learnیاد گرفتن gardeningباغبانی?"
284
708094
2245
آنها پرسیدند که "چرا باغبانی یاد نگیریم؟"
12:02
There was an areaمنطقه
behindپشت the doctors'پزشکان officesدفاتر
285
710363
2166
محوطه ای پشت مطب دکتر وجود داشته،
12:04
that was just scrublandscrubland.
286
712553
1151
مثل یک بوته زار.
12:05
"Why don't we make this into a gardenباغ?"
287
713728
1882
چرا ما آن را تبدیل به یک باغچه نکنیم؟
12:07
They startedآغاز شده to take booksکتاب ها
out of the libraryکتابخانه,
288
715634
2175
آنها از کتابخانه کتاب گرفتند،
12:09
startedآغاز شده to watch YouTubeیوتیوب clipsکلیپ های.
289
717833
1485
و شروع کردند به تماشای یوتیوب.
12:11
They startedآغاز شده to get
theirخودشان fingersانگشتان in the soilخاک.
290
719342
2159
آنها انگشتان خود را به داخل خاک فرو بردند.
12:13
They startedآغاز شده to learnیاد گرفتن
the rhythmsریتم ها of the seasonsفصل ها.
291
721844
3043
آنها آهنگ موزون فصول را آموختند.
12:16
There's a lot of evidenceشواهد
292
724911
1330
مدارک زیادی اثبات می کنند
12:18
that exposureگرفتن در معرض to the naturalطبیعی است worldجهان
293
726265
1629
که در معرض طبیعت قرار گرفتن
12:19
is a really powerfulقدرتمند antidepressantضد افسردگی.
294
727918
1976
به راستی یک قرص ضدافسردگی قوی است.
12:21
But they startedآغاز شده to do something
even more importantمهم.
295
729918
3009
اما آنها شروع کردند به
انجام کاری بسیار مهمتر.
12:25
They startedآغاز شده to formفرم a tribeقبیله.
296
733347
2030
آنها یک قبیله تشکیل دادند.
12:27
They startedآغاز شده to formفرم a groupگروه.
297
735401
1811
آنها یک گروه تشکیل دادند.
12:29
They startedآغاز شده to careاهميت دادن about eachهر یک other.
298
737236
2024
آنها از همدیگر مراقبت می کردند.
12:31
If one of them didn't showنشان بده up,
299
739284
1674
اگر یکی از آنها پیدایش نمی شد،
12:32
the othersدیگران would go
looking for them -- "Are you OK?"
300
740982
2520
بقیه به دنبال او میرفتند...."روبه راهی؟"
اینکه چه چیزی آنها را آن
روز گرفتار کرده بوده را مشخص می کرد.
12:35
Help them figureشکل out
what was troublingمشکل them that day.
301
743526
2611
12:38
The way Lisaلیزا put it to me,
302
746161
1803
چیزی که لیزا رک و راست به من گفت
12:39
"As the gardenباغ beganآغاز شد to bloomشکوفه,
303
747988
2597
"وقتی گیاهان باغ جوانه زدند،
12:42
we beganآغاز شد to bloomشکوفه."
304
750609
1267
ما هم جوانه زدیم."
12:44
This approachرویکرد is calledبه نام
socialاجتماعی prescribingتجویز,
305
752474
2032
این رهیافت نسخه اجتماعی نامیده شده که
12:46
it's spreadingگسترش دادن all over Europeاروپا.
306
754530
1515
در کل اروپا رواج یافته است.
12:48
And there's a smallکوچک,
but growingدر حال رشد bodyبدن of evidenceشواهد
307
756069
2301
و مجموعه مدارک کوچک اما
در حال رشدی وجود دارد که
12:50
suggestingپیشنهاد میکنم it can produceتولید کردن realواقعی
and meaningfulمعنی دار fallsسقوط
308
758394
2880
نشان می دهد این روش،
افتی واقعی و معنادار
12:53
in depressionافسردگی and anxietyاضطراب.
309
761298
1978
در افسردگی و اضطراب ایجاد می کند.
12:55
And one day, I rememberیاد آوردن
standingایستاده in the gardenباغ
310
763300
3721
خاطرم هست که یک روز در باغی که
12:59
that Lisaلیزا and her once-depressedیک بار افسرده
friendsدوستان had builtساخته شده --
311
767045
2481
لیزا و دوستان افسرده اش
ساخته بودند، ایستاده بودم--
13:01
it's a really beautifulخوشگل gardenباغ --
312
769550
1584
واقعا باغ قشنگی بود --
13:03
and havingداشتن this thought,
313
771158
1191
در این فکر بودم،
13:04
it's very much inspiredالهام گرفته by a guy
calledبه نام professorاستاد Hughهیو Mackayمک کی in Australiaاسترالیا.
314
772373
3871
که این خیلی الهام گرفته از یک
پروفسور استرالیایی به نام هاگ مکی است.
13:08
I was thinkingفكر كردن, so oftenغالبا
when people feel down in this cultureفرهنگ,
315
776268
4381
فکر می کردم خیلی اوقات وقتی در
فرهنگ ما، مردم احساس ناراحتی می کنند،
چیزی که به آنها می گوییم
--مطمئنم هر کسی در اینجا این را گفته است--
13:12
what we say to them -- I'm sure
everyoneهر کس here said it, I have --
316
780673
3064
13:15
we say, "You just need
to be you, be yourselfخودت."
317
783761
3224
می گوییم، "فقط کافیست
خودت باشی، با خودت باش"
13:19
And I've realizedمتوجه شدم, actuallyدر واقع,
what we should say to people is,
318
787742
2950
اما متوجه شدم چیزی که واقعا
باید به مردم بگوییم این است که،
13:22
"Don't be you.
319
790716
1150
"خودت نباش.
13:24
Don't be yourselfخودت.
320
792306
1333
با خودت نباش.
13:26
Be us, be we.
321
794218
2209
با ما باش، از ما باش.
13:28
Be partبخشی of a groupگروه."
322
796765
1325
بخشی از گروه باش."
13:30
(Applauseتشویق و تمجید)
323
798114
3706
(تشویق)
13:33
The solutionراه حل to these problemsمشکلات
324
801844
2579
راه حل این گونه مشکلات
13:36
does not lieدروغ in drawingنقاشی
more and more on your resourcesمنابع
325
804447
3151
در این نیست که بیشتر و
بیشتر جذب منابع خودتان
13:39
as an isolatedجدا شده individualفردی --
326
807622
1439
به عنوان یک شخص منزوی شوید--
13:41
that's partlyتا حدی what got us in this crisisبحران.
327
809085
2040
این ما را احتمالا وارد بحران می کند،
راه حل در این است که دوباره به
چیزی بزرگتر از خودتان متصل شوید.
13:43
It liesدروغ on reconnectingاتصال مجدد
with something biggerبزرگتر than you.
328
811149
2753
13:45
And that really connectsمتصل می شود
to one of the other causesعلل
329
813926
2421
و این کاملا مربوط می شود
به یکی دیگر از علل
13:48
of depressionافسردگی and anxietyاضطراب
that I wanted to talk to you about.
330
816371
2897
افسردگی و اضطراب که می خواهم
درباره آن با شما صحبت کنم.
13:51
So everyoneهر کس knowsمی داند
331
819292
1690
خب همه می دانند که
13:53
junkجنس اوراق و شکسته foodغذا has takenگرفته شده over our dietsرژیم های غذایی
and madeساخته شده us physicallyاز لحاظ جسمی sickبیمار.
332
821006
3746
غذاهای ناسالم برنامه غذایی ما را به دست
گرفته و ما را از نظر فیزیکی بیمار کردند
13:56
I don't say that
with any senseاحساس of superiorityبرتری,
333
824776
2206
این را بدون هیچ حس برتری می گویم،
13:59
I literallyعینا cameآمد to give
this talk from McDonald'sمک دونالد.
334
827006
2399
یک جورایی خودم از مکدونالد به اینجا آمدم.
14:01
I saw all of you eatingغذا خوردن that
healthyسالم TEDTED breakfastصبحانه, I was like no way.
335
829429
3513
دیدم که همه شما صبحانه سلامت TED
را خوردید، که من اصلا دوست نداشتم،
14:04
But just like junkجنس اوراق و شکسته foodغذا has takenگرفته شده over
our dietsرژیم های غذایی and madeساخته شده us physicallyاز لحاظ جسمی sickبیمار,
336
832966
5143
اما مثل غذاهای ناسالم که برنامه های غذایی
ما را در دست گرفته و فیزیکی بیمارمان کردند
14:10
a kindنوع of junkجنس اوراق و شکسته valuesارزش های
have takenگرفته شده over our mindsذهنها
337
838133
4110
تا حدی ارزشهای ناسالم هم
اذهان ما را در دست گرفتند،
و ما را از نظر ذهنی بیمار کردند.
14:14
and madeساخته شده us mentallyذهنی sickبیمار.
338
842267
1478
14:16
For thousandsهزاران نفر of yearsسالها,
philosophersفیلسوفان have said,
339
844157
3104
هزاران سال، فلاسفه گفته اند،
14:19
if you think life is about moneyپول,
and statusوضعیت and showingنشان دادن off,
340
847285
4588
اگر تصور کنید زندگی راجع
به پول، مقام و پز دادن است،
بزودی احساس بی معنایی خواهید کرد.
14:23
you're going to feel like crapچرندیات.
341
851897
1523
14:25
That's not an exactدقیق quoteنقل قول
from Schopenhauerشوپنهاور,
342
853444
2067
این یک نقل قول دقیق از شوپنهاور نیست،
14:27
but that is the gistجسارت of what he said.
343
855535
1772
اما جان کلامِ حرف اوست.
اما به طرز عجیبی، هیچ آدم جسوری این
موضوع را از منظر علمی بررسی نکرد،
14:29
But weirdlyعجیب است, hardyهاردی anyoneهر کسی
had scientificallyاز نظر علمی investigatedمورد بررسی قرار گرفت this,
344
857331
3026
14:32
untilتا زمان a trulyبراستی extraordinaryخارق العاده personفرد
I got to know, namedتحت عنوان professorاستاد Timتیم KasserKasser,
345
860381
3649
تا اینکه یک فرد واقعا خارق العاده ای
را شناختم به نام پروفسور تیم کسر،
14:36
who'sچه کسی است at Knoxناکس Collegeدانشکده in Illinoisایلینوی,
346
864054
2293
از کالج ناکس در ایلینوی
14:38
and he's been researchingتحقیق this
for about 30 yearsسالها now.
347
866371
2563
کسی که مدت سی سال است
روی این کار می کند.
14:40
And his researchپژوهش suggestsحاکی از
severalچند really importantمهم things.
348
868958
3016
و تحقیقات او، موارد واقعا
مهمی را ارائه می دهند.
14:43
Firstlyاولا, the more you believe
349
871998
3191
اولا، هر چقدر شما بیشتر
به این معتقد باشید که
14:47
you can buyخرید and displayنمایش دادن
your way out of sadnessغمگینی,
350
875213
4365
می توانید با خرید کردن و نمایش دادن،
از حزن و اندوه بگریزید،
14:51
and into a good life,
351
879602
2191
و یک زندگی خوب داشته باشید،
14:53
the more likelyاحتمال دارد you are to becomeتبدیل شدن به
depressedافسرده and anxiousمشتاق.
352
881817
2912
احتمال بیشتری وجود دارد تا
افسرده و مضطرب شوید.
14:56
And secondlyدوم اینکه,
353
884753
1293
و ثانیا،
14:58
as a societyجامعه, we have becomeتبدیل شدن به
much more drivenرانده by these beliefsاعتقادات.
354
886070
4588
به عنوان یک جامعه، ما بیشتر به
سمت این باورها کشیده شده ایم.
15:02
All throughoutدر سراسر my lifetimeطول عمر,
355
890682
1413
در تمام طول زندگی ام،
15:04
underزیر the weightوزن of advertisingتبلیغات
and Instagramنمایش مشخصات عمومی and everything like them.
356
892119
4193
و زیر بار تبلیغات، اینستاگرام
و هر چیزی شبیه آنها.
15:08
And as I thought about this,
357
896871
1373
و وقتی به این فکر کردم،
15:10
I realizedمتوجه شدم it's like we'veما هستیم all been fedتغذیه شده
sinceاز آنجا که birthتولد, a kindنوع of KFCKFC for the soulروح.
358
898268
5761
متوجه شدم مثل این است که از بدو
تولد روانمان را با KFC تغذیه کرده ایم.
15:16
We'veما هستیم been trainedآموزش دیده to look for happinessشادی
in all the wrongاشتباه placesمکان ها,
359
904053
3873
جوری آموزش دیده ایم که در جای
نادرست دنبال شادمانی بگردیم،
و دقیقا مثل غذاهای ناسالم که نیازهای
غذایی شما را تامین نمی کنند
15:19
and just like junkجنس اوراق و شکسته foodغذا
doesn't meetملاقات your nutritionalغذایی needsنیاز دارد
360
907950
2770
15:22
and actuallyدر واقع makesباعث می شود you feel terribleوحشتناک,
361
910744
2298
و در واقع موجب می شوند حس
بسیار بدی بهتان دست دهد،
15:25
junkجنس اوراق و شکسته valuesارزش های don't meetملاقات
your psychologicalروانشناسی needsنیاز دارد,
362
913066
3142
ارزشهای ناسالم هم، نیازهای
روانی شما را تامین نمی کنند،
15:28
and they take you away from a good life.
363
916232
2642
و شما را از یک زندگی خوب دور می کنند.
15:30
But when I first spentصرف شده time
with professorاستاد KasserKasser
364
918898
2623
اما اولین باری که
با پروفسور کَسر وقت گذراندم
15:33
and I was learningیادگیری all this,
365
921545
1477
و همه اینها را یاد می گرفتم،
15:35
I feltنمد a really weirdعجیب و غریب mixtureمخلوط of emotionsاحساسات.
366
923046
2587
در واقع ترکیب عجیبی
از احساسات به من دست داد.
15:37
Because on the one handدست,
I foundپیدا شد this really challengingچالش برانگیز.
367
925657
2690
چون از طرفی، این را بسیار
چالش برانگیز می دیدم.
15:40
I could see how oftenغالبا
in my ownخودت life, when I feltنمد down,
368
928371
3262
می توانستم ببینم چند بار در زندگی
خودم، وقتی احساس کسلی می کردم،
15:43
I triedتلاش کرد to remedyدرمان it with some kindنوع of
show-offyنمایش-offy, grandبزرگ externalخارجی solutionراه حل.
369
931657
5265
تلاش می کردم آن را با یک جور خودنمایی،
یک راه حل بیرونی با شکوه، علاج کنم.
15:49
And I could see why that
did not work well for me.
370
937441
2690
و می توانستم بفهمم چرا
برای من خوب کار نکرد.
15:52
I alsoهمچنین thought,
isn't this kindنوع of obviousآشکار?
371
940930
2882
و همچنین فکر کردم، یک جوری واضح نیست؟
15:55
Isn't this almostتقریبا like banalظریف, right?
372
943836
1745
تقریبا پیش پا افتاده است، درسته؟
15:57
If I said to everyoneهر کس here,
373
945605
1325
اگر به همه تان بگویم،
15:58
noneهیچ کدام of you are going to lieدروغ
on your deathbedبستر مرگ
374
946954
2143
هیچ کدام از شما در بستر مرگ
16:01
and think about all the shoesکفش you boughtخریداری شد
and all the retweetsبازخوانی you got,
375
949121
3316
به کفش هایی که خریدید و یا ریتوییت هایی
که گرفته اید، فکر نخواهید کرد،
شما به لحظاتی از زندگی که عاشق بودید
16:04
you're going to think about momentsلحظات
376
952461
1683
16:06
of love, meaningبه معنی
and connectionارتباط in your life.
377
954168
2111
با معنی بوده و ارتباطاتی
که داشتید فکر می کنید.
16:08
I think that seemsبه نظر می رسد almostتقریبا like a clichکلیشهé.
378
956303
1945
به نظرم کلیشه ای است.
16:10
But I keptنگه داشته شد talkingصحبت کردن
to professorاستاد KasserKasser and sayingگفت:,
379
958272
2349
اما به صحبت با پروفسور
کسر ادامه دادم و گفتم،
16:12
"Why am I feelingاحساس
this strangeعجیب doublenessdoubleness?"
380
960645
2353
"چرا این حس غریب دوگانه را دارم؟"
16:15
And he said, "At some levelسطح,
we all know these things.
381
963022
3807
و او گفت، "در برخی از سطوح،
همه ما این چیزها را می دانیم.
16:18
But in this cultureفرهنگ,
we don't liveزنده by them."
382
966853
2375
اما در این فرهنگ، با آنها زندگی نمی کنیم."
آنها را به خوبی می دانیم
که تبدیل به کلیشه شدند،
16:21
We know them so well
they'veآنها دارند becomeتبدیل شدن به clichکلیشهés,
383
969252
2079
16:23
but we don't liveزنده by them.
384
971355
1278
اما با آنها زندگی نمی کنیم.
به پرسیدن ادامه دادم، چرا
چیزی را آنقدر عمیق می دانیم،
16:24
I keptنگه داشته شد askingدرخواست why, why would we know
something so profoundعمیق,
385
972657
3209
16:27
but not liveزنده by it?
386
975890
1286
اما با آن زندگی نمی کنیم؟
16:29
And after a while,
professorاستاد KasserKasser said to me,
387
977200
3404
بعد از مدتی، پرفسور کسر به من گفت،
16:32
"Because we liveزنده in a machineدستگاه
388
980628
2421
چون در یک ماشین زندگی می کنیم
16:35
that is designedطراحی شده to get us to neglectبی توجهی
what is importantمهم about life."
389
983073
3733
که طراحی شده تا ما را مجبور کند که درباره
آنچه که در زندگی مهم است غفلت کنیم
16:39
I had to really think about that.
390
987260
1587
لازم بود تا جدی درباره آن فکر کنم
16:40
"Because we liveزنده in a machineدستگاه
391
988871
1405
چون در یک ماشین زندگی می کنیم
16:42
that is designedطراحی شده to get us
to neglectبی توجهی what is importantمهم about life."
392
990300
3678
که طراحی شده تا ما را مجبور کند که درباره
آنچه که در زندگی مهم است غفلت کنیم
16:46
And professorاستاد KasserKasser wanted to figureشکل out
if we can disruptاختلال that machineدستگاه.
393
994299
3778
و پرفسور کسر می خواست بداند چه
می شود اگر ما این ماشین را مختل کنیم.
16:50
He's doneانجام شده loadsبارها of researchپژوهش into this;
394
998101
1873
و بسیار درباره این تحقیق کرده است،
16:51
I'll tell you about one exampleمثال,
395
999998
1555
یک مثال برای شما می آورم،
16:53
and I really urgeم pop اینترنتی کارت و کارت کارت کارت کارت everyoneهر کس here
to try this with theirخودشان friendsدوستان and familyخانواده.
396
1001577
3500
و همگی تان را تشویق می کنم تا این
را با دوستان و خانواده خود امتحان کنید.
16:57
With a guy calledبه نام Nathanناتان Dunganدانگان,
he got a groupگروه of teenagersنوجوانان and adultsبزرگسالان
397
1005101
3342
به همراه فردی به نام ناتان دوگان،
تعدادی از جوانان و بزرگسالان را
17:00
to come togetherبا یکدیگر for a seriesسلسله of sessionsجلسات
over a periodدوره زمانی of time, to meetملاقات up.
398
1008467
4213
در جلساتی در یک بازه زمانی گرد
هم آوردند تا با یکدیگر ملاقات کنند.
17:04
And partبخشی of the pointنقطه of the groupگروه
399
1012704
1763
یکی از اهداف گروه این بود که
17:06
was to get people to think
about a momentلحظه in theirخودشان life
400
1014491
3300
افراد را مجبور کند تا به یک
لحظه از زندگیشان که واقعا
17:09
they had actuallyدر واقع foundپیدا شد
meaningبه معنی and purposeهدف.
401
1017815
2746
معنا و هدف داشته است، فکر کنند.
17:12
For differentناهمسان people,
it was differentناهمسان things.
402
1020585
2143
برای افراد مختلف، موارد مختلفی وجود داشت.
17:14
For some people, it was playingبازی کردن musicموسیقی,
writingنوشتن, helpingکمک someoneکسی --
403
1022752
3617
برای برخی، نواختن موسیقی،
نوشتن، کمک به یک نفر--
17:18
I'm sure everyoneهر کس here
can pictureعکس something, right?
404
1026393
2803
مطمئنم همگی می توانید چیزی
را تصور کنید، درسته؟
17:21
And partبخشی of the pointنقطه of the groupگروه
was to get people to askپرسیدن,
405
1029220
2881
و یکی از اهداف گروه
این بود که از افراد بپرسد،
17:24
"OK, how could you dedicateاختصاص دادن
more of your life
406
1032125
2762
"خب، چطور است بخش بیشتری را در زندگی تان
17:26
to pursuingپیگیری these momentsلحظات
of meaningبه معنی and purposeهدف,
407
1034911
2684
به دنبال کردن این لحظات با معنی
و هدف دار اختصاص دهید؟
17:29
and lessکمتر to, I don't know,
buyingخریداری کردن crapچرندیات you don't need,
408
1037619
2950
و کمتر، نمی دانم، خرت وپرت هایی
بخرید که نیاز ندارید،
17:32
puttingقرار دادن it on socialاجتماعی mediaرسانه ها
and tryingتلاش کن to get people to go,
409
1040593
2722
و در شبکه های اجتماعی قرار
دهید و تلاش کنید که مردم
17:35
'OMGآه خدای من, so jealousحسادت!'"
410
1043339
1267
بیشتر حسودی کنند.
17:36
And what they foundپیدا شد was,
411
1044958
1643
و چیزی که آنها دریافتند این بود،
17:38
just havingداشتن these meetingsجلسات,
412
1046625
1334
برگزار کردن این جلسات،
17:39
it was like a kindنوع of Alcoholicsالکلی ها Anonymousناشناس
for consumerismمصرف گرایی, right?
413
1047983
3110
یک جور مثل جلسات الکلی های ناشناس،
برای مقوله مصرف گرایی است، درسته؟
17:43
Gettingگرفتن people to have these meetingsجلسات,
articulateبیان these valuesارزش های,
414
1051807
2953
جمع کردن مردم در این جلسات،
بیان اینگونه ارزش ها،
اراده برای عمل کردن به آنها
و با دیگران مطرح کردن آنها،
17:46
determineتعیین کنید to actعمل کن on them
and checkبررسی in with eachهر یک other,
415
1054784
2531
17:49
led to a markedمشخص شده است shiftتغییر مکان in people'sمردم valuesارزش های.
416
1057339
2857
منجر به یک تغییر چشمگیر
در ارزشهای افراد شد.
17:52
It tookگرفت them away from this hurricaneطوفان
of depression-generatingتولید افسردگی messagesپیام ها
417
1060220
4413
آنها را از طوفان سهمگین پیام های
افسرده کننده ای که به ما می آموزند که
17:56
trainingآموزش us to seekبه دنبال happinessشادی
in the wrongاشتباه placesمکان ها,
418
1064657
2634
خوشحالی را جاهای اشتباه
جست وجو کنیم، دور کرد،
17:59
and towardsبه سمت more meaningfulمعنی دار
and nourishingتغذیه valuesارزش های
419
1067315
3341
و به سمت ارزش های با معناتر و موثر که
18:02
that liftبلند کردن us out of depressionافسردگی.
420
1070680
2000
ما را از افسردگی خارج می کنند، هدایت کرد.
18:05
But with all the solutionsراه حل ها that I saw
and have writtenنوشته شده است about,
421
1073347
3302
اما با تمام راه حل هایی که دیدم و
درباره آنها در کتابم نوشته ام،
18:08
and manyبسیاری I can't talk about here,
422
1076673
2739
و خیلی هایی که نمی توانم اینجا بگویم،
18:11
I keptنگه داشته شد thinkingفكر كردن,
423
1079436
1371
کماکان فکر می کنم،
18:12
you know: Why did it take me so long
to see these insightsبینش?
424
1080831
3699
چرا انقدر برای من طول
کشید که این نگرش ها را ببینم؟
18:16
Because when you explainتوضیح them to people --
425
1084554
2016
چون وقتی آنها را به مردم توضیح میدهید--
18:18
some of them are more
complicatedبغرنج, but not all --
426
1086594
2444
بعضی از آنها پیچیده اند،
اما نه همه ی آنها--
18:21
when you explainتوضیح this to people,
it's not like rocketموشک scienceعلوم پایه, right?
427
1089062
3244
وقتی آنها را به مردم توضیح می دهید
مثل دانش موشک نیست، درسته؟
18:24
At some levelسطح, we alreadyقبلا
know these things.
428
1092330
2095
در برخی از سطوح، ما اینها را می دانیم.
18:26
Why do we find it so hardسخت to understandفهمیدن?
429
1094449
2637
چرا درک آنها آنقدر برایمان سخت است؟
18:29
I think there's manyبسیاری reasonsدلایل.
430
1097110
1934
فکر میکنم دلایل متعددی دارد.
18:31
But I think one reasonدلیل is
that we have to changeتغییر دادن our understandingدرك كردن
431
1099475
4269
اما فکر می کنم یک دلیل این
است که باید فهم مان را
18:35
of what depressionافسردگی
and anxietyاضطراب actuallyدر واقع are.
432
1103768
3420
درباره اینکه افسردگی و اضطراب
واقعا چیست، تغییر دهیم.
18:39
There are very realواقعی
biologicalبیولوژیکی contributionsمشارکت
433
1107776
2182
علل بیولوژیکی سهم زیادی
18:41
to depressionافسردگی and anxietyاضطراب.
434
1109982
1733
در افسردگی و اضطراب دارد.
18:44
But if we allowاجازه دادن the biologyزیست شناسی
to becomeتبدیل شدن به the wholeکل pictureعکس,
435
1112117
3754
اما اگر اجازه دهیم که بیولوژی
به تصویر کلی تبدیل شود،
همانطور که برای مدتی
طولانی، من تبدیل کردم.
18:47
as I did for so long,
436
1115895
1246
18:49
as I would argueجر و بحث our cultureفرهنگ
has doneانجام شده prettyبسیار much mostاکثر of my life,
437
1117165
4065
همانطور که ادعا می کنم فرهنگ ما در بیشتر
طول زندگی مان این کار را کرده است،
18:53
what we're implicitlyبه طور ضمنی sayingگفت: to people
is, and this isn't anyone'sکسی هست intentionقصد,
438
1121254
3857
چیزی که تلویحا به دیگران می گوییم این است،
هر چند قصد هیچ کس این نیست،
18:57
but what we're implicitlyبه طور ضمنی
sayingگفت: to people is,
439
1125135
3037
اما چیزی که تلویحا به دیگران
می گویم این است که،
19:00
"Your painدرد doesn't mean anything.
440
1128196
2302
"درد تو، هیچ معنایی ندارد.
19:02
It's just a malfunctionاشکال در عملکرد.
441
1130522
1436
صرفا یک اختلال عملکرد است.
19:03
It's like a glitchقطعی in a computerکامپیوتر programبرنامه,
442
1131982
2469
مثل یک اشکال فنی در یک برنامه رایانه ای،
19:06
it's just a wiringسیم کشی problemمسئله in your headسر."
443
1134475
2667
فقط یک مشکل برنامه نویسی در مغز شماست.
19:10
But I was only ableتوانایی to startشروع کن
changingتغییر دادن my life
444
1138061
3107
اما من فقط وقتی توانستم
زندگی ام را تغییر دهم که
19:13
when I realizedمتوجه شدم your depressionافسردگی
is not a malfunctionاشکال در عملکرد.
445
1141192
4065
فهمیدم افسردگی شما یک اختلال عملکرد نیست.
19:18
It's a signalسیگنال.
446
1146620
1150
یک علامت است.
19:20
Your depressionافسردگی is a signalسیگنال.
447
1148684
2007
افسردگی شما، یک علامت است.
19:23
It's tellingگفتن you something.
448
1151077
1841
به شما چیزی می گوید.
19:24
(Applauseتشویق و تمجید)
449
1152942
4611
(تشویق)
19:29
We feel this way for reasonsدلایل,
450
1157577
2389
ما بنا به دلایلی همچین احساسی داریم،
19:31
and they can be hardسخت to see
in the throesجرات of depressionافسردگی --
451
1159990
2715
و دیدن آنها در قعر افسردگی سخت است--
19:34
I understandفهمیدن that really well
from personalشخصی experienceتجربه.
452
1162729
2610
من این را به خوبی از
تجربه شخصی ام فهمیده ام.
19:37
But with the right help,
we can understandفهمیدن these problemsمشکلات
453
1165363
3483
اما با کمک های بجا، می توانیم
این مشکلات را بفهمیم
19:40
and we can fixثابت these problemsمشکلات togetherبا یکدیگر.
454
1168870
2474
و می توانیم با هم این مشکلات را حل کنیم.
19:43
But to do that,
455
1171368
1192
اما برای انجام آن،
19:44
the very first stepگام
456
1172584
1738
اولین قدم این است که
19:46
is we have to stop insultingتوهین these signalsسیگنال ها
457
1174346
2618
حمله کردن به این علامتها را با گفتن اینکه
19:48
by sayingگفت: they're a signامضا کردن of weaknessضعف,
or madnessجنون or purelyصرفا biologicalبیولوژیکی,
458
1176988
4192
آنها علائمی از ضعف یا دیوانگی
هستند یا کاملا بیولوژیکی هستند،
19:53
exceptبجز for a tinyکوچک numberعدد of people.
459
1181204
1935
به جز برای عده قلیلی از مردم، متوقف کنیم.
19:55
We need to startشروع کن
listeningاستماع to these signalsسیگنال ها,
460
1183163
3626
نیازمندیم که شروع به شنیدن
این علامت ها بکنیم،
19:58
because they're tellingگفتن us
something we really need to hearشنیدن.
461
1186813
3272
چون که آنها چیزی به ما می گویند
که واقعا احتیاج داریم بشنویم.
20:02
It's only when we trulyبراستی
listen to these signalsسیگنال ها,
462
1190514
5023
در واقع وقتی که به این علامت ها گوش دهیم،
20:07
and we honorافتخار these signalsسیگنال ها
and respectتوجه these signalsسیگنال ها,
463
1195561
4015
و برای این علامت ها عزت و احترام قائلیم،
20:11
that we're going to beginشروع to see
464
1199600
2247
می توانیم آنها راه حل های عمیق تر
20:13
the liberatingآزادسازی, nourishingتغذیه,
deeperعمیق تر solutionsراه حل ها.
465
1201871
4158
موثرتر و رهایی بخش را ببینیم.
20:19
The cowsگاوها that are waitingدر انتظار all around us.
466
1207133
4073
گاوها در اطرافمان منتظر ما هستند.
20:23
Thank you.
467
1211585
1181
متشکرم.
20:24
(Applauseتشویق و تمجید)
468
1212790
3688
(تشویق)
Translated by Erfan Yasseri
Reviewed by Behdad Khazaeli

▲Back to top

ABOUT THE SPEAKER
Johann Hari - Journalist
Johann Hari spent three years researching the war on drugs; along the way, he discovered that addiction is not what we think it is.

Why you should listen

British journalist Johann Hari is the author of the New York Times best-selling book Chasing The Scream, from which his talk on addiction was adapted and for which he spent three years researching the war on drugs and questioning the ways in which we treat addiction.

He has written for many of the world’s leading newspapers and magazines, including The New York Times, Le Monde, The Guardian, New Republic, The Nation, Slate.com, and The Sydney Morning Herald. He was a columnist for the British newspaper The Independent for nine years.

Hari was twice named National Newspaper Journalist of the Year by Amnesty International, was named Gay Journalist of the Year at the Stonewall Awards -- and won the Martha Gellhorn Prize for political writing.

More profile about the speaker
Johann Hari | Speaker | TED.com