TED2012
Billy Collins: Everyday moments, caught in time
بیلی کالینز: تمام لحظات، در زمان به دام افتاده اند.
Filmed:
Readability: 3.6
1,325,026 views
با ترکیب کردن شوخی و حس هنری، "بیلی کالینز"، پروژه ای را ارائه می کند که در آن با همکاری شبکه ساندنس چند سروده اش به شکل انیمیشن هایی جذاب درآمده اند. پنج مورد از آنها در این گفتگوی متحرک و فوق العاده سرگرم کننده گنجانده شده اند. -- و به هیچ وجه شعر طنز پایانی را از دست ندهید!
Billy Collins - Poet
A two-term U.S. Poet Laureate, Billy Collins captures readers with his understated wit, profound insight -- and a sense of being "hospitable." Full bio
A two-term U.S. Poet Laureate, Billy Collins captures readers with his understated wit, profound insight -- and a sense of being "hospitable." Full bio
Double-click the English transcript below to play the video.
00:15
I'm here to give you
0
0
2000
من اینجام تا یه رژیم غذایی مناسب برای شعر بهتون بدم
00:17
your recommended dietary allowance
1
2000
2000
من اینجام تا یه رژیم غذایی مناسب برای شعر بهتون بدم
00:19
of poetry.
2
4000
2000
من اینجام تا یه رژیم غذایی مناسب برای شعر بهتون بدم
00:21
And the way I'm going to do that
3
6000
2000
اینطوری که بهتون پنج تا انیمیشن از پنج تا از سروده هام نشون میدم
00:23
is present to you
4
8000
2000
اینطوری که بهتون پنج تا انیمیشن از پنج تا از سروده هام نشون میدم
00:25
five animations
5
10000
2000
اینطوری که بهتون پنج تا انیمیشن از پنج تا از سروده هام نشون میدم
00:27
of five of my poems.
6
12000
2000
اینطوری که بهتون پنج تا انیمیشن از پنج تا از سروده هام نشون میدم
00:29
And let me just tell you a little bit of how that came about.
7
14000
2000
و اجازه بدین کمی راجع به نحوه به وجود اومدنشون صحبت کنم
00:31
Because the mixing of those two media
8
16000
2000
چون ترکیب کردن این صداها و تصاویر
00:33
is a sort of unnatural or unnecessary act.
9
18000
3000
یه جورایی یه کار غیرطبیعی یا غیر ضروریه.
00:36
But when I was United States Poet Laureate --
10
21000
4000
ولی وقتی من شاعر برجسته آمریکا بودم
00:40
and I love saying that.
11
25000
2000
عاشق گفتنشم
00:42
(Laughter)
12
27000
2000
(صدای خنده)
00:44
It's a great way to start sentences.
13
29000
3000
این یه راه عالی برای شروع کردن جمله هاست
00:47
When I was him back then,
14
32000
3000
وقتی که همون بودم اون موقع
00:50
I was approached by J. Walter Thompson, the ad company,
15
35000
3000
به شرکت تبلیغاتی جی والتر تامسون نزدیک بودم
00:53
and they were hired
16
38000
2000
و اونا هم به نوعی توسط شبکه ساندنس استخدام شدن
00:55
sort of by the Sundance Channel.
17
40000
2000
و اونا هم به نوعی توسط شبکه ساندنس استخدام شدن
00:57
And the idea was to have me record some of my poems
18
42000
2000
و ایده این بود که من بعضی از اشعارم رو ضبط کنم
00:59
and then they would find animators
19
44000
2000
و بعد اونا انیماتور پیدا کنن که برای اونا انیمیشن درست کنن
01:01
to animate them.
20
46000
2000
و بعد اونا انیماتور پیدا کنن که برای اونا انیمیشن درست کنن
01:03
And I was initially resistant,
21
48000
2000
من اولش مخالفت کردم
01:05
because I always think
22
50000
2000
به خاطر اینکه فکر می کردم
01:07
poetry can stand alone by itself.
23
52000
2000
شعر به خودی خود جذابیت داره
01:09
Attempts to put my poems to music
24
54000
3000
تلاش برای ترکیب کردن اشعار من با موسیقی
01:12
have had disastrous results,
25
57000
2000
نتایج فاجعه باری داشت
01:14
in all cases.
26
59000
3000
در تمام موارد
01:17
And the poem, if it's written with the ear,
27
62000
3000
اگر یه ترانه رو به قصد خونده شدن گفته باشین
01:20
already has been set to its own verbal music
28
65000
3000
میتونه با موسیقی ای که باهاش ترکیب میشه همخونی داشته باشه
01:23
as it was composed.
29
68000
2000
میتونه با موسیقی ای که باهاش ترکیب میشه همخونی داشته باشه
01:25
And surely, if you're reading a poem
30
70000
2000
و مطمئنا وقتی یه شعر میخونین که به یک گاو اشاره میکنه
01:27
that mentions a cow,
31
72000
2000
و مطمئنا وقتی یه شعر میخونین که به یک گاو اشاره میکنه
01:29
you don't need on the facing page
32
74000
2000
حتما نباید روی صفحه روبروتون نقاشی یه گاو رو ببینین
01:31
a drawing of a cow.
33
76000
2000
حتما نباید روی صفحه روبروتون نقاشی یه گاو رو ببینین
01:33
I mean, let's let the reader do a little work.
34
78000
3000
یعنی، بذارین خواننده هم یه کاری انجام بده
01:36
But I relented because it seemed like an interesting possibility,
35
81000
3000
من قبول کردم چون به نظر کار جالبی میومد
01:39
and also I'm like a total cartoon junkie
36
84000
3000
و همچنین من کلا از بچگی عاشق کارتون بوده ام
01:42
since childhood.
37
87000
3000
و همچنین من کلا از بچگی عاشق کارتون بوده ام
01:45
I think more influential
38
90000
2000
"ا افکار بر روی تخیلات من نسبت به تاثیر امیلی دیکنسون" یا "کالریج" یا "وردزورث" در "کمپانی وارنر" و "مری ملودی" و "کارتون های لونی تونز" تاثیر گدار تر هستند
01:47
than Emily Dickinson or Coleridge or Wordsworth
39
92000
3000
"ا افکار بر روی تخیلات من نسبت به تاثیر امیلی دیکنسون" یا "کالریج" یا "وردزورث" در "کمپانی وارنر" و "مری ملودی" و "کارتون های لونی تونز" تاثیر گدار تر هستند
01:50
on my imagination
40
95000
2000
"ا افکار بر روی تخیلات من نسبت به تاثیر امیلی دیکنسون" یا "کالریج" یا "وردزورث" در "کمپانی وارنر" و "مری ملودی" و "کارتون های لونی تونز" تاثیر گدار تر هستند
01:52
were Warner Brothers, Merrie Melodies
41
97000
2000
"ا افکار بر روی تخیلات من نسبت به تاثیر امیلی دیکنسون" یا "کالریج" یا "وردزورث" در "کمپانی وارنر" و "مری ملودی" و "کارتون های لونی تونز" تاثیر گدار تر هستند
01:54
and Loony Tunes cartoons.
42
99000
3000
"ا افکار بر روی تخیلات من نسبت به تاثیر امیلی دیکنسون" یا "کالریج" یا "وردزورث" در "کمپانی وارنر" و "مری ملودی" و "کارتون های لونی تونز" تاثیر گدار تر هستند
01:57
Bugs Bunny is my muse.
43
102000
3000
"باگز بانی ( شخصیتی کارتونی ) " الهام بخش منه!
02:01
And this way poetry could find its way onto television of all places.
44
106000
4000
و اینجوری شعر به تلویزیون راه پیدا کرد.
02:05
And I'm pretty much all for poetry in public places --
45
110000
3000
و مطمئنم که شعر در همه جا خواهد بود
02:08
poetry on buses, poetry on subways,
46
113000
3000
شعر در اتوبوس ها، شعر در متروها،
02:11
on billboards, on cereal boxes.
47
116000
4000
روی بیلبوردها، روی بسته بندی مواد غذایی
02:15
When I was Poet Laureate, there I go again --
48
120000
4000
وقتی من شاعر برگزیده بودم، دوباره شروع کردم
02:19
I can't help it, it's true --
49
124000
3000
نمی تونم کاریش کنم، حقیقته
02:22
(Laughter)
50
127000
3000
(صدای خنده)
02:25
I created a poetry channel on Delta Airlines
51
130000
3000
یه شبکه شعر برای خطوط هوایی دلتا درست کردم
02:28
that lasted for a couple of years.
52
133000
2000
که دو سال به طول انجامید.
02:30
So you could tune into poetry as you were flying.
53
135000
3000
شما می تونستین شعر گوش بدین وقتی پرواز میکردین
02:33
And my sense is,
54
138000
2000
و احساس میکنم این چیز خوبیه که شعر رو از قفسه ها بیرون بیاریم
02:35
it's a good thing to get poetry off the shelves
55
140000
3000
و احساس میکنم این چیز خوبیه که شعر رو از قفسه ها بیرون بیاریم
02:38
and more into public life.
56
143000
2000
و اونو بیشتر به زندگی روزمره بیاریم
02:40
Start a meeting with a poem. That would be an idea you might take with you.
57
145000
3000
قرار ملاقاتتون رو با یه شعر شروع کنین. این می تونه یه ایده باشه که با خودتون داشته باشین
02:43
When you get a poem on a billboard or on the radio
58
148000
3000
وقتی یه شعر رو از رادیو شنیدین یا روی بیلبورد یا جعبه مواد غذایی یا هر چی خوندین
02:46
or on a cereal box or whatever,
59
151000
2000
وقتی یه شعر رو از رادیو شنیدین یا روی بیلبورد یا جعبه مواد غذایی یا هر چی خوندین
02:48
it happens to you so suddenly
60
153000
2000
براتون ناگهانی اتفاق میفته
02:50
that you don't have time
61
155000
2000
و شما وقتش رو ندارین
02:52
to deploy your anti-poetry deflector shields
62
157000
4000
که سپرهای منحرف کننده ضد شعرتون رو که توی دبیرستان نصب شدن به کار بندازین
02:56
that were installed in high school.
63
161000
3000
که سپرهای منحرف کننده ضد شعرتون رو که توی دبیرستان نصب شدن به کار بندازین
03:01
So let us start with the first one.
64
166000
3000
خب بذارین با اولی شروع کنیم
03:04
It's a little poem called "Budapest,"
65
169000
3000
سروده کوتاهیه به نام "بوداپست" - بوداپست: پایتخت مجارستان
03:07
and in it I reveal,
66
172000
2000
و در اون من آشکار کردم،
03:09
or pretend to reveal,
67
174000
2000
یا وانمود کردم که آشکار کردم
03:11
the secrets of the creative process.
68
176000
4000
اسرار فرایند خلاقیت رو.
03:16
(Video) Narration: "Budapest."
69
181000
2000
گوینده (ویدئو): "بوداپست"
03:18
My pen moves along the page
70
183000
3000
قلمم در امتداد صفحه حرکت می کند
03:21
like the snout of a strange animal
71
186000
3000
همانند پوزه جانوری عجیب
03:24
shaped like a human arm
72
189000
2000
به شکل دست انسان
03:26
and dressed in the sleeve
73
191000
2000
که یک آستین از یک ژاکت سبز گشاد پوشیده
03:28
of a loose green sweater.
74
193000
2000
که یک آستین از یک ژاکت سبز گشاد پوشیده
03:30
I watch it sniffing the paper ceaselessly,
75
195000
3000
میبینمش که بدون وقفه کاغذ را بو می کند
03:33
intent as any forager
76
198000
3000
به قصد پیدا کردن هر غذایی
03:36
that has nothing on its mind
77
201000
2000
که هیچ فکری در سر ندارد
03:38
but the grubs and insects
78
203000
3000
به جر کرم و حشره
03:41
that will allow it to live another day.
79
206000
3000
که می گذارد یک روز دیگر زندگی کند
03:44
It wants only to be here tomorrow,
80
209000
3000
فقط می خواهد فردا هم هینجا باشد
03:47
dressed perhaps
81
212000
2000
شاید لباس پوشیده
03:49
in the sleeve of a plaid shirt,
82
214000
2000
در آستین یک پیراهن شطرنجی
03:51
nose pressed against the page,
83
216000
2000
بینی اش به صفحه فشرده شود
03:53
writing a few more dutiful lines
84
218000
4000
و چند خط بیشتر طبق وظیفه اش بنویسد
03:57
while I gaze out the window
85
222000
2000
در حالی که من به بیرون پنجره خیره شده ام
03:59
and imagine Budapest
86
224000
2000
و بوداپست را تصور می کنم
04:01
or some other city
87
226000
2000
و یا شهرهایی دیگر
04:03
where I have never been.
88
228000
3000
که هیچ وقت آنجا نبودم
04:07
BC: So that makes it seem a little easier.
89
232000
3000
بیلی کالینز: که این باعث میشه کمی آسونتر به نظر بیاد
04:10
(Applause)
90
235000
2000
(تشویق)
04:12
Writing is not actually as easy as that for me.
91
237000
4000
در واقع نوشتن برای من اینقدر هم ساده نیست
04:16
But I like to pretend that it comes with ease.
92
241000
5000
ولی دوست دارم وانمود کنم که ساده هست
04:21
One of my students came up after class, an introductory class,
93
246000
3000
یکی از دانشجوهام بعد از یک کلاس معارفه پیش من اومد و گفت
04:24
and she said, "You know, poetry is harder than writing,"
94
249000
5000
میدونید، شعر گفتن از نوشتن سخت تره
04:29
which I found both erroneous and profound.
95
254000
3000
که من فهمیدم هم عمیقه و هم اشتباه میکنه
04:32
(Laughter)
96
257000
3000
(صدای خنده)
04:35
So I like to at least pretend it just flows out.
97
260000
3000
من میخوام حداقل وانمود کنم که این (شعر) خودش همینجوری میاد
04:38
A friend of mine has a slogan; he's another poet.
98
263000
3000
یکی از دوستام یه شعار داشت؛ یکی از شعراش بود
04:41
He says that, "If at first you don't succeed,
99
266000
3000
اون میگفت: اگر اولش موفق نشدین، تمام مدارک سعی کردنتون رو پنهان کنید
04:44
hide all evidence you ever tried."
100
269000
3000
اون میگفت: اگر اولش موفق نشدین، تمام مدارک سعی کردنتون رو پنهان کنید
04:47
(Laughter)
101
272000
2000
(صدای خنده)
04:49
The next poem is also rather short.
102
274000
3000
شعر بعدی هم نسبتا کوتاهه
04:52
Poetry just says a few things in different ways.
103
277000
3000
شعر فقط بعضی چیزها رو به گونه دیگه ای میگه
04:55
And I think you could boil this poem down to saying,
104
280000
3000
و فکر کنم اگر بخواهیم این شعر رو کوتاه کنیم میتونیم بگیم
04:58
"Some days you eat the bear, other days the bear eats you."
105
283000
3000
بعضی روزا شما خرس رو میخورین، روزهای دیگه خرس شما رو میخوره
05:01
And it uses the imagery
106
286000
2000
و در اون از وسایل خانه عروسکی استفاده شده
05:03
of dollhouse furniture.
107
288000
2000
و در اون از وسایل خانه عروسکی استفاده شده
05:05
(Video) Narration: "Some Days."
108
290000
3000
گوینده (ویدیو): بعضی روزها
05:09
Some days
109
294000
2000
بعضی روزها
05:11
I put the people in their places at the table,
110
296000
3000
من آدمها را در جایشان بر روی میز قرار می دهم
05:14
bend their legs at the knees,
111
299000
2000
پاهایشان را از زانو خم می کنم
05:16
if they come with that feature,
112
301000
2000
اگر تواناییش را داشته باشند
05:18
and fix them into the tiny wooden chairs.
113
303000
4000
و آنها را به صندلی های کوچک چوبی ثابت می کنم
05:22
All afternoon they face one another,
114
307000
3000
تمام بعد از ظهر همدیگر را نگاه می کنند
05:25
the man in the brown suit,
115
310000
2000
مردی در کت و شلوار قهوه ای
05:27
the woman in the blue dress --
116
312000
2000
زنی در پیراهن آبی
05:29
perfectly motionless, perfectly behaved.
117
314000
4000
کاملا بی احساس، کاملا مودب
05:33
But other days I am the one
118
318000
2000
ولی روزهای دیگر من کسی هستم که
05:35
who is lifted up by the ribs
119
320000
2000
توسط اهرم ها برداشته شده است
05:37
then lowered into the dining room of a dollhouse
120
322000
4000
و سپس داخل اتاق پذیرایی خانه عروسکی گذاشته می شوم
05:41
to sit with the others at the long table.
121
326000
3000
برای نشستن با بقیه روی میز بلند
05:44
Very funny.
122
329000
2000
خیلی بامزهٍ
05:46
But how would you like it
123
331000
2000
ولی چگونه دوستش داری اگر گذر یک روز به روز بعد را نمی دانی
05:48
if you never knew from one day to the next
124
333000
3000
ولی چگونه دوستش داری اگر گذر یک روز به روز بعد را نمی دانی
05:51
if you were going to spend it
125
336000
2000
اگر قصد گذراندنش را داشتی
05:53
striding around like a vivid god,
126
338000
3000
مثل یک خدای زنده قدم میزدی
05:56
your shoulders in the clouds,
127
341000
3000
شانه هایت در ابرها هستند
05:59
or sitting down there
128
344000
2000
یا در آنجا نشستی و
06:01
amidst the wallpaper
129
346000
2000
به وسط منظره خیره میمانی
06:03
staring straight ahead
130
348000
2000
به وسط منظره خیره میمانی
06:05
with your little plastic face?
131
350000
4000
با صورت کوچک پلاستیکی ات
06:11
(Applause)
132
356000
5000
(تشویق)
06:16
BC: There's a horror movie in there somewhere.
133
361000
3000
بیلی کالینز: انگار فیلم ترسناک بود
06:19
The next poem is called forgetfulness,
134
364000
2000
شعر بعدی فراموشی نام دارد
06:21
and it's really just a kind of poetic essay
135
366000
2000
و واقعا نوعی مقاله شاعرانه درباره لغزش ذهنه
06:23
on the subject of mental slippage.
136
368000
4000
و واقعا نوعی مقاله شاعرانه درباره لغزش ذهنه
06:27
And the poem begins
137
372000
2000
و شعر با گونه های خاصی از فراموشی شروع می شود
06:29
with a certain species of forgetfulness
138
374000
3000
و شعر با گونه های خاصی از فراموشی شروع می شود
06:32
that someone called
139
377000
2000
که بعضیا بهش فراموشی ادبی میگن
06:34
literary amnesia,
140
379000
2000
که بعضیا بهش فراموشی ادبی میگن
06:36
in other words, forgetting the things that you have read.
141
381000
4000
به عبارت دیگه، فراموش کردن چبزهایی که خوندین
06:43
(Video) Narration: "Forgetfulness."
142
388000
2000
گوینده (ویدئو): فراموشی
06:45
The name of the author is the first to go,
143
390000
3000
اول نام نویسنده
06:48
followed obediently
144
393000
2000
بعد از عنوان، طرح،
06:50
by the title, the plot,
145
395000
2000
بعد از عنوان، طرح،
06:52
the heartbreaking conclusion,
146
397000
2000
نتیجه دلخراش
06:54
the entire novel,
147
399000
2000
تمام رمان
06:56
which suddenly becomes one you have never read,
148
401000
3000
که ناگهان تبدیل به چیزی می شود که هرگز نخوانده اید
06:59
never even heard of.
149
404000
2000
که هرگز نشنیده اید
07:01
It is as if, one by one,
150
406000
2000
مثل این است که، یکی یکی
07:03
the memories you used to harbor
151
408000
3000
خاطراتی که به بندر برده اید
07:06
decided to retire to the southern hemisphere of the brain
152
411000
4000
تصمیم گرفته اند که به در نیمکره جنوبی مغز استراحت کنند
07:10
to a little fishing village
153
415000
2000
به یک دهکده کوچک ماهیگیری
07:12
where there are no phones.
154
417000
2000
که هیچ تلفنی ندارد.
07:14
Long ago,
155
419000
2000
خیلی وقت پیش
07:16
you kissed the names of the nine muses good-bye
156
421000
3000
شما به نه الهه شعر و موسیقی بوسه خداحفظی دادید
07:19
and you watched the quadratic equation
157
424000
2000
و معادله درجه دومی را دیدید که کیفش را می بندد
07:21
pack its bag.
158
426000
2000
و معادله درجه دومی را دیدید که کیفش را می بندد
07:23
And even now,
159
428000
2000
و حتی حالا
07:25
as you memorize the order of the planets,
160
430000
2000
همانگونه که نظم سیاره ها را به خاطر سپردید
07:27
something else is slipping away,
161
432000
2000
چیز دیگری هم فراموش می شود
07:29
a state flower perhaps,
162
434000
2000
شاید نام گل یک ایالت
07:31
the address of an uncle,
163
436000
2000
آدرس یکی از عموها
07:33
the capital of Paraguay.
164
438000
2000
پایتخت پاراگوئه
07:35
Whatever it is
165
440000
2000
هرچه که باشد
07:37
you are struggling to remember,
166
442000
2000
شما مبارزه می کنید تا به خاطر بیاورید
07:39
it is not poised on the tip of your tongue,
167
444000
3000
بر روی نوک زبانتان نیست
07:42
not even lurking
168
447000
2000
حتی در گوشه ای از ذهنتان کمین هم نکرده
07:44
in some obscure corner
169
449000
2000
حتی در گوشه ای از ذهنتان کمین هم نکرده
07:46
of your spleen.
170
451000
2000
حتی در گوشه ای از ذهنتان کمین هم نکرده
07:48
It has floated away
171
453000
2000
در یک رودخانه تاریک افسانه ای شناور شده
07:50
down a dark mythological river
172
455000
3000
در یک رودخانه تاریک افسانه ای شناور شده
07:53
whose name begins with an L
173
458000
3000
که نامش با "ل" شروع می شود
07:56
as far as you can recall,
174
461000
2000
تا آنجایی که می توانید به یاد آورید
07:58
well on your own way to oblivion
175
463000
3000
در مسیرتان به فراموشی
08:01
where you will join those
176
466000
2000
وقتی شبیه کسانی می شوید که
08:03
who have forgotten even how to swim
177
468000
2000
یادشان رفته چطور شنا کنند
08:05
and how to ride a bicycle.
178
470000
3000
یا چطور دوچرخه سواری کنند
08:08
No wonder you rise in the middle of the night
179
473000
3000
جای تعجب نیست اگر نیمه شب بیدار شوید
08:11
to look up the date of a famous battle
180
476000
3000
که تاریخ یک نبرد مشهور را در یک کتاب جنگی ببینید
08:14
in a book on war.
181
479000
2000
که تاریخ یک نبرد مشهور را در یک کتاب جنگی ببینید
08:16
No wonder the Moon in the window
182
481000
2000
جای تعجب نیست که به نظر می رسد ماه در پنجره
08:18
seems to have drifted out of a love poem
183
483000
3000
از یک شعر عاشقانه آمده است
08:21
that you used to know by heart.
184
486000
4000
که با قلبتان به خاطر داشتید
08:27
(Applause)
185
492000
8000
(تشویق)
08:35
BC: The next poem is called "The Country"
186
500000
2000
بیلی کالینز: شعر بعدی "روستا" نام داره
08:37
and it's based on,
187
502000
2000
و بر این اساس سروده شده
08:39
when I was in college
188
504000
2000
وقتی به دانشگاه می رفتم
08:41
I met a classmate who remains to be a friend of mine.
189
506000
3000
یکی از همکلاسی هایم را دیدم که هنوز با هم دوستیم
08:44
He lived, and still does, in rural Vermont.
190
509000
2000
اون در روستای ورمونت زندگی می کرد و هنوزم میکنه
08:46
I lived in New York City.
191
511000
2000
من توی نیویورک زندگی میکردم
08:48
And we would visit each other.
192
513000
2000
ما همدیگرو می دیدیم
08:50
And when I would go up to the country,
193
515000
2000
و وقتی من به روستا می رفتم
08:52
he would teach me things like deer hunting,
194
517000
3000
به یاد میداد که مثلا چجوری گوزن شکار کنم
08:55
which meant getting lost with a gun basically --
195
520000
3000
که در واقع یعنی با یه تفنگ گم بشی
08:58
(Laughter)
196
523000
2000
(تشویق)
09:00
and trout fishing and stuff like that.
197
525000
2000
و ماهی گرفتن و چیزهایی مثل این
09:02
And then he'd come down to New York City
198
527000
2000
و بعدش اون به نیویورک اومد
09:04
and I'd teach him what I knew,
199
529000
2000
و من هم چیزهایی که بلد بودم بهش یاد دادم
09:06
which was largely smoking and drinking.
200
531000
2000
که بیشترش سیگار کشیدن و مشروب خوردن بود
09:08
(Laughter)
201
533000
2000
(صدای خنده)
09:10
And in that way we traded lore with each other.
202
535000
3000
با هم تبادل فرهنگ می کردیم
09:13
The poem that's coming up
203
538000
2000
شعر بعدی بر اساس گفته های اون به منه
09:15
is based on him trying to tell me a little something
204
540000
3000
شعر بعدی بر اساس گفته های اون به منه
09:18
about a domestic point of etiquette
205
543000
2000
که سعی کرد در مورد آداب و رسوم زندگی در روستا به من یاد بده
09:20
in country living
206
545000
2000
که سعی کرد در مورد آداب و رسوم زندگی در روستا به من یاد بده
09:22
that I had a very hard time, at first, processing.
207
547000
2000
که در ابتدا فهمش برای من بسیار سخت بود
09:24
It's called "The Country."
208
549000
2000
اسمش "روستا"ست
09:26
(Video) Narration: "The Country."
209
551000
3000
گوینده (ویدئو): روستا
09:29
I wondered about you
210
554000
2000
من نگرانت بودم
09:31
when you told me never to leave
211
556000
2000
وقتی به من گفتی هیچ وقت یک بسته چوب کبریت را جایی ننداز
09:33
a box of wooden strike-anywhere matches
212
558000
3000
وقتی به من گفتی هیچ وقت یک بسته چوب کبریت را جایی ننداز
09:36
just lying around the house,
213
561000
3000
به استراحت اطراف خانه بپرداز
09:39
because the mice might get into them
214
564000
2000
چرا که ممکنه یه موش دستش بهشون برسه
09:41
and start a fire.
215
566000
2000
و یه آتیش درست کنه
09:43
But your face was absolutely straight
216
568000
3000
ولی صورتت کاملا راحت بود
09:46
when you twisted the lid down
217
571000
2000
وقتی در قوطی رو باز می کردی
09:48
on the round tin
218
573000
2000
وقتی در قوطی رو باز می کردی
09:50
where the matches, you said, are always stowed.
219
575000
3000
وقتی کبریت هایی که گفتی، همیشه جمع شدن
09:53
Who could sleep that night?
220
578000
2000
کی میتونست اون شب بخوابه؟
09:55
Who could whisk away the thought
221
580000
2000
کی میتونست از شر فکر یه موش زشت خلاص بشه
09:57
of the one unlikely mouse
222
582000
3000
کی میتونست از شر فکر یه موش زشت خلاص بشه
10:00
padding along a cold water pipe
223
585000
3000
روی یه لوله آب سرد زیر یه طرح گلدار راه میره
10:03
behind the floral wallpaper,
224
588000
2000
روی یه لوله آب سرد زیر یه طرح گلدار راه میره
10:05
gripping a single wooden match
225
590000
2000
یه چوب کبریت لای دندوناش گرفته
10:07
between the needles of his teeth?
226
592000
3000
یه چوب کبریت لای دندوناش گرفته
10:10
Who could not see him rounding a corner,
227
595000
3000
کی میتونست نبیندش وقتی از یه گوشه رد میشد
10:13
the blue tip scratching against rough-hewn beam,
228
598000
3000
وقتی نوک آبی شو روی یه سطح زبر میکشه
10:16
the sudden flare
229
601000
2000
یه شعله ناگهانی
10:18
and the creature, for one bright, shining moment,
230
603000
4000
و اون موجود، برای یه لحظه میدرخشه
10:22
suddenly thrust ahead of his time --
231
607000
2000
ناگهان برای یه لحظه در زمان به جلو حرکت میکنه
10:24
now a fire-starter,
232
609000
2000
حالا یه روشن کننده آتش
10:26
now a torch-bearer
233
611000
2000
حالا یه مشعل دار
10:28
in a forgotten ritual,
234
613000
2000
در یک مراسم فراموش شده
10:30
little brown druid
235
615000
2000
کاهن قهوه ای کوچک یک شب باستانی را توصیف می کند
10:32
illuminating some ancient night?
236
617000
2000
کاهن قهوه ای کوچک یک شب باستانی را توصیف می کند
10:34
And who could fail to notice,
237
619000
3000
و کی میتونه توجه نکنه
10:37
lit up in the blazing insulation,
238
622000
2000
به روشن شدن یه هاله شعله ور
10:39
the tiny looks of wonderment
239
624000
2000
نگاه های کوچک حیرت زده
10:41
on the faces of his fellow mice --
240
626000
3000
در چهره موشهای دیگه
10:44
one-time inhabitants
241
629000
2000
که وقتی خونتون در روستا بود باهاش زندگی می کردن
10:46
of what once was your house in the country?
242
631000
4000
که وقتی خونتون در روستا بود باهاش زندگی می کردن
10:50
(Applause)
243
635000
3000
(تشویق)
10:53
BC: Thank you.
244
638000
2000
متشکرم
10:55
(Applause)
245
640000
2000
(تشویق)
10:57
Thank you. And the last poem is called "The Dead."
246
642000
3000
ممنون. و آخرین شعر "مرده" نام داره
11:00
I wrote this after a friend's funeral,
247
645000
2000
من این رو بعد از به خاک سپاری یک دوست نوشتم
11:02
but not so much about the friend as something the eulogist kept saying,
248
647000
2000
ولی نه مثل چیزهایی که مدیحه سراها برای دوستشون میگن
11:04
as all eulogists tend to do,
249
649000
2000
همه مدیحه سراها میخوان بگن که کسی که مرده چقدر خوشحال میشه اگه به پایین نگاه کنه و همه ما رو دور هم ببینه
11:06
which is how happy the deceased would be
250
651000
3000
همه مدیحه سراها میخوان بگن که کسی که مرده چقدر خوشحال میشه اگه به پایین نگاه کنه و همه ما رو دور هم ببینه
11:09
to look down and see all of us assembled.
251
654000
2000
همه مدیحه سراها میخوان بگن که کسی که مرده چقدر خوشحال میشه اگه به پایین نگاه کنه و همه ما رو دور هم ببینه
11:11
And that to me was a bad start to the afterlife,
252
656000
3000
ولی زندگی بعد از مرگ من خیلی شروع بدیه
11:14
having to witness your own funeral and feel gratified.
253
659000
3000
که مجلس ختم خودم رو ببینم و احساس خوشحالی کنم
11:17
So the little poem is called "The Dead."
254
662000
4000
این شعر کوچک "مرده" نام دارد
11:21
(Video) Narration: "The Dead."
255
666000
2000
گوینده (ویدئو): مرده
11:23
The dead are always looking down on us,
256
668000
3000
می گویند مرده ها همیشه ما را این پایین می بینند
11:26
they say.
257
671000
2000
می گویند مرده ها همیشه ما را این پایین می بینند
11:28
While we are putting on our shoes or making a sandwich,
258
673000
3000
وقتی ما کفش می پوشیم یا ساندویچ درست می کنیم،
11:31
they are looking down
259
676000
2000
آنها به پایین نگاه می کنند
11:33
through the glass-bottom boats of heaven
260
678000
3000
از قایق های شیشه ای بهشت
11:36
as they row themselves slowly
261
681000
2000
همینطور که آروم به سمت جاودانگی پارو می زنن
11:38
through eternity.
262
683000
2000
همینطور که آروم به سمت جاودانگی پارو می زنن
11:40
They watch the tops of our heads
263
685000
2000
بالای سرمون رو نگاه میکنن وقتی ما روی زمین راه میریم
11:42
moving below on Earth.
264
687000
2000
بالای سرمون رو نگاه میکنن وقتی ما روی زمین راه میریم
11:44
And when we lie down
265
689000
2000
و وقتی روی زمین یا روی مبل دراز میکشیم
11:46
in a field or on a couch,
266
691000
2000
و وقتی روی زمین یا روی مبل دراز میکشیم
11:48
drugged perhaps
267
693000
2000
شاید با گرمای بعد از ظهر مواد زده باشیم
11:50
by the hum of a warm afternoon,
268
695000
3000
شاید با گرمای بعد از ظهر مواد زده باشیم
11:53
they think we are looking back at them,
269
698000
3000
فکر میکنن ما هم داریم به اونا نگاه میکنیم
11:56
which makes them lift their oars
270
701000
2000
این باعث میشه پاروهاشون رو بلند کنن
11:58
and fall silent
271
703000
2000
و ساکت بمونن
12:00
and wait like parents
272
705000
3000
و مثل پدر و مادرها منتظر بمونن
12:03
for us to close our eyes.
273
708000
3000
تا ما چشمامونو ببندیم
12:08
(Applause)
274
713000
7000
(تشویق)
12:15
BC: I'm not sure if other poems will be animated.
275
720000
2000
مطمئن نیستم اگه بقیه شعرها هم میخواستن انیمیشن بشن
12:17
It took a long time --
276
722000
2000
خیلی وقت میگرفت
12:19
I mean, it's rather uncommon to have this marriage --
277
724000
3000
منظورم اینه این پیوند خیلی غیرعادیه
12:22
a long time to put those two together.
278
727000
2000
خیلی وقت میگیره که اونها رو کنار هم بزارین
12:24
But then again, it took us a long time
279
729000
2000
ولی بعدش دوباره، خیلی وقتمون گرفته میشد
12:26
to put the wheel and the suitcase together.
280
731000
2000
که چرخ و چمدون رو کنار هم بزاریم
12:28
(Laughter)
281
733000
3000
(صدای خنده)
12:31
I mean, we had the wheel for some time.
282
736000
3000
منظورم اینه که، بعضی وقتها چرخ رو داشتیم
12:34
And schlepping is an ancient and honorable art.
283
739000
3000
و حمل کردن یه هنر باستانی و قابل احترامه
12:37
(Laughter)
284
742000
3000
(صدای خنده)
12:40
I just have time
285
745000
2000
من فقط به اندازه ای وقت دارم که شعر جدیدترم رو برای شما بخونم
12:42
to read a more recent poem to you.
286
747000
3000
من فقط به اندازه ای وقت دارم که شعر جدیدترم رو برای شما بخونم
12:45
If it has a subject,
287
750000
3000
اگه این شعر موضوعی داشت، موضوعش جوانی بود
12:48
the subject is adolescence.
288
753000
2000
اگه این شعر موضوعی داشت، موضوعش جوانی بود
12:50
And it's addressed to a certain person.
289
755000
2000
مخاطبش شخص خاصیه
12:52
It's called "To My Favorite 17-Year-Old High School Girl."
290
757000
6000
اسمش اینه: برای دختر دبیرستانی 17 ساله مورد علاقه ام
12:58
"Do you realize that if you had started building the Parthenon
291
763000
3000
متوجه شدی اگه روزی که به دنیا اومده بودی ساختن معبد پارتنون رو شروع می کردی
13:01
on the day you were born,
292
766000
2000
متوجه شدی اگه روزی که به دنیا اومده بودی ساختن معبد پارتنون رو شروع می کردی
13:03
you would be all done in only one more year?
293
768000
3000
یه سال بعد تمومش میکردی
13:06
Of course, you couldn't have done that all alone.
294
771000
2000
البته که نمیتونستی همشو تنهایی انجام بدی
13:08
So never mind;
295
773000
2000
پس بیخیال
13:10
you're fine just being yourself.
296
775000
2000
همین که خودت باشی خوبی
13:12
You're loved for just being you.
297
777000
3000
برای اینکه خودت باشی دوستت دارن
13:15
But did you know that at your age
298
780000
2000
ولی میدونستی که توی سن تو
13:17
Judy Garland was pulling down 150,000 dollars a picture,
299
782000
5000
جودی گارلند داشت 150,000 دلار از یه فیلم می کشید بیرون
13:22
Joan of Arc was leading the French army to victory
300
787000
4000
ژان دارک داشت ارتش فرانسه رو به رهبری میکرد به سمت پیروزی
13:26
and Blaise Pascal had cleaned up his room --
301
791000
3000
و بلز پاسکال اتاقشو تمیز کرده بود
13:29
no wait, I mean he had invented the calculator?
302
794000
4000
نه صبر کن، یعنی ماشین حسابو اختراع کرده بود
13:33
Of course, there will be time for all that
303
798000
2000
البته که بعدا توی زندگیت وقت برای همشون هست
13:35
later in your life,
304
800000
2000
البته که بعدا توی زندگیت وقت برای همشون هست
13:37
after you come out of your room
305
802000
2000
بعد از اینکه از اتاقت اومدی بیرون و شروع به شکفتن کردی
13:39
and begin to blossom,
306
804000
2000
بعد از اینکه از اتاقت اومدی بیرون و شروع به شکفتن کردی
13:41
or at least pick up all your socks.
307
806000
4000
یا حداقل همه جوراباتو برداشتی
13:45
For some reason I keep remembering
308
810000
2000
به یه دلیلی همیشه یادم میاد
13:47
that Lady Jane Grey was queen of England
309
812000
2000
بانو جین گری وقتی 15 سالش بود ملکه انگلستان بود
13:49
when she was only 15.
310
814000
3000
بانو جین گری وقتی 15 سالش بود ملکه انگلستان بود
13:52
But then she was beheaded, so never mind her as a role model.
311
817000
3000
ولی بعدش سرشو بریدن، پس هیچ وقت اونو الگوی خودت فرض نکن
13:55
(Laughter)
312
820000
3000
(صدای خنده)
13:58
A few centuries later,
313
823000
2000
چند قرن بعد
14:00
when he was your age,
314
825000
2000
وقتی فرانس شوبرت همسن تو بود، داشت ظرفهای خانوادشو میشست
14:02
Franz Schubert was doing the dishes for his family,
315
827000
4000
وقتی فرانس شوبرت همسن تو بود، داشت ظرفهای خانوادشو میشست
14:06
but that did not keep him
316
831000
2000
ولی این جلوش رو نگرفت که به عنوان یک نوجوان دو تا سمفونی، چهار تا اپرا، و دو قطعه موسیقی کامل تنظیم کنه
14:08
from composing two symphonies, four operas
317
833000
3000
ولی این جلوش رو نگرفت که به عنوان یک نوجوان دو تا سمفونی، چهار تا اپرا، و دو قطعه موسیقی کامل تنظیم کنه
14:11
and two complete masses as a youngster.
318
836000
3000
ولی این جلوش رو نگرفت که به عنوان یک نوجوان دو تا سمفونی، چهار تا اپرا، و دو قطعه موسیقی کامل تنظیم کنه
14:14
(Laughter)
319
839000
2000
(صدای خنده)
14:16
But of course, that was in Austria
320
841000
2000
ولی البته، اون توی اتریش بود
14:18
at the height of Romantic lyricism,
321
843000
3000
در بلندی های غزل سرایی رمانتیک
14:21
not here in the suburbs of Cleveland.
322
846000
2000
نه اینجا توی حومه کلیولند
14:23
(Laughter)
323
848000
2000
(صدای خنده)
14:25
Frankly, who cares
324
850000
2000
صادقانه، واسه کی مهمه اگه آنی اکلی توی 15 سالگی یه تیرانداز ماهر بود
14:27
if Annie Oakley was a crack shot at 15
325
852000
3000
صادقانه، واسه کی مهمه اگه آنی اکلی توی 15 سالگی یه تیرانداز ماهر بود
14:30
or if Maria Callas debuted as Tosca at 17?
326
855000
4000
یا اگه ماریا کالاس نقش توسکا رو در 17 سالگی بازی کرد
14:34
We think you're special just being you --
327
859000
3000
ما فکر می کنیم اگه فقط خودت باشی استثنایی هستی
14:37
playing with your food and staring into space.
328
862000
3000
با غذات بازی کنی و به آسمون زل بزنی
14:40
(Laughter)
329
865000
3000
(صدای خنده)
14:43
By the way,
330
868000
2000
ضمنا، من در مورد ظرف شستن شوبرت دروغ گفتم
14:45
I lied about Schubert doing the dishes,
331
870000
3000
ضمنا، من در مورد ظرف شستن شوبرت دروغ گفتم
14:48
but that doesn't mean he never helped out around the house."
332
873000
3000
ولی این به این معنی نیست که هیچ وقت توی کارهای خونه کمک نکرده باشه
14:51
(Laughter)
333
876000
2000
(صدای خنده)
14:53
(Applause)
334
878000
2000
(تشویق)
14:55
Thank you. Thank you.
335
880000
3000
متشکرم، متشکرم
14:58
(Applause)
336
883000
5000
(تشویق)
15:03
Thanks.
337
888000
2000
ممنون
15:05
(Applause)
338
890000
2000
(تشویق)
ABOUT THE SPEAKER
Billy Collins - PoetA two-term U.S. Poet Laureate, Billy Collins captures readers with his understated wit, profound insight -- and a sense of being "hospitable."
Why you should listen
Accessibility is not a word often associated with great poetry. Yet Billy Collins has managed to create a legacy from what he calls being poetically “hospitable.” Preferring lyrical simplicity to abstruse intellectualism, Collins combines humility and depth of perception, undercutting light and digestible topics with dark and at times biting humor.
While Collins approaches his work with a healthy sense of self-deprecation, calling his poems “domestic” and “middle class,” John Taylor has said of Collins: “Rarely has anyone written poems that appear so transparent on the surface yet become so ambiguous, thought-provoking, or simply wise once the reader has peered into the depths.”
In 2001 he was named U.S. Poet Laureate, a title he kept until 2003. Collins lives in Somers, New York, and is an English professor at City University of New York, where he has taught for more than 40 years.
Credits for the animations in this talk:
"Budapest," "Forgetfulness" and "Some Days" -- animation by Julian Grey/Head Gear
"The Country" -- animation by Brady Baltezor/Radium
"The Dead" -- animation by Juan Delcan/Spontaneous
Billy Collins | Speaker | TED.com