ABOUT THE SPEAKERS
Thordis Elva - Writer
Thordis Elva is one of the two authors of "South of Forgiveness," a unique collaboration between a survivor and perpetrator of rape.

Why you should listen

Thordis Elva is a firm believer in the healing potential of dialogue when it comes to ending the silence that shrouds sexual violence. In 2015, she was voted Woman of the Year in her native Iceland due to her tireless campaigning for gender equality.

As an award-winning writer, journalist and public speaker, Elva has utilized many different platforms for her activism, including plays, films and books. Her passion for equality extends to the internet, and she has toured extensively giving lectures about online bullying, non-consensual pornography and digital human rights to audiences such as the United Nations and the Nordic Council of Ministers.

Read a Q&A with Elva about her TED Talk on the TED Blog

More profile about the speaker
Thordis Elva | Speaker | TED.com
Tom Stranger - Co-author, landscape gardener
Tom Stranger is the co-author "South of Forgiveness."

Why you should listen

Social sciences and the outdoors have been both professional directions and personal themes for Tom Stranger. After studying social science and working in outdoor recreation, Tom Stranger's focus shifted towards working with young people with complex needs -- mental health challenges, substance addiction, homelessness and neurological impairment. His time working with young people has taught him the immense value of listening with intent.

Stranger has recently completed and thoroughly enjoyed a Master of Cultural Studies at the University of Sydney, and he has returned to work in the outdoors as a landscaper. During his studies, he was involved as a co-author in the writing of South of Forgiveness. He and the book's primary author, Thordis Elva, share the hope that in speaking up they will add their voices to the ever-growing public discourse around relations of gender and sexual violence.

Read a Q&A with Stranger about his TED Talk on the TED Blog.

More profile about the speaker
Tom Stranger | Speaker | TED.com
TEDWomen 2016

Thordis Elva and Tom Stranger: Our story of rape and reconciliation

توردیس الوا، تام استرنجر: داستان ما از تجاوز و مصالحه

Filmed:
5,570,439 views

در سال ۱۹۹۶، توردیس الوا عشق نوجوانانه‌ای را با تام استرنجر، یک دانش‌آموز مهمان از استرالیا، تجربه می‌کرد. پس از یک مراسم رقص در مدرسه، تام به توردیس تجاوز کرد و پس از آن سال‌های زیادی را دور از هم سپری کردند. در این سخنرانی فوق‌العاده، الوا و استرنجر ما را به سفر چندین ساله‌ای از شرم و سکوت می‌برند، و از ما می‌خواهند درباره موضوع جهانی و همه‌گیر خشونت جنسی با یک روش تازه و صادق حرف بزنیم. برای گفتگو با سخنرانان لینک را ببینید: go.ted.com/thordisandtom
- Writer
Thordis Elva is one of the two authors of "South of Forgiveness," a unique collaboration between a survivor and perpetrator of rape. Full bio - Co-author, landscape gardener
Tom Stranger is the co-author "South of Forgiveness." Full bio

Double-click the English transcript below to play the video.

00:12
[This talk containsحاوی graphicگرافیک languageزبان
and descriptionsتوصیف of sexualجنسیت violenceخشونت
0
23
3441
(این سخنرانی حاوی شرح ناخوشایند
و شفافی از خشونت جنسی است.
در دیدن آن احتیاط را رعایت کنید.)
00:15
Viewerنمایشگر discretionاختیار is advisedتوصیه می شود]
1
3488
1381
00:16
Tomتام Strangerغریبه: In 1996,
when I was 18 yearsسالها oldقدیمی,
2
4893
2956
تام استرنجر: در سال ۱۹۹۶
هنگامی که من ۱۸ ساله بودم،
00:19
I had the goldenطلایی opportunityفرصت to go
on an internationalبین المللی exchangeتبادل programبرنامه.
3
7873
3607
فرصت طلایی ورود به یک برنامه
بین‌المللی تبادل دانش‌آموزی را داشتم.
00:24
Ironicallyطنز I'm an Australianاسترالیا
who prefersترجیح می دهد properمناسب icyیخی coldسرماخوردگی weatherهوا,
4
12071
3721
دست بر قضا من استرالیایی‌ای هستم
که آب و هوای بسیار سرد را ترجیح می‌دهم.
00:27
so I was bothهر دو excitedبرانگیخته and tearfulپریشانی
when I got on a planeسطح to Icelandایسلند,
5
15816
4859
بنابراین زمانی که سوار هواپیما شدم،
هم هیجان‌زده بودم
00:32
after just havingداشتن farewelledفریبنده
my parentsپدر و مادر and brothersبرادران goodbyeخداحافظ.
6
20699
3223
و هم بعد از خداحافظی با پدر
و مادر و برادرهایم اشک‌ریزان.
00:36
I was welcomedاستقبال شد into the home
of a beautifulخوشگل Icelandicایسلندی familyخانواده
7
24853
3055
در خانه یک خانواده دلپذیر ایسلندی
به من خوش‌آمد گفته شد،
00:39
who tookگرفت me hikingپیاده روی,
8
27932
1401
مرا به طبیعت‌نوردی بردند،
00:41
and helpedکمک کرد me get a graspفهم
of the melodicملودیک Icelandicایسلندی languageزبان.
9
29357
3091
و به من کمک کردند تا کمی
با زبان آهنگین ایسلندی آشنا شوم.
00:45
I struggledتلاش a bitبیت with the initialاولیه
periodدوره زمانی of homesicknessغم و اندوه.
10
33213
2988
در ابتدا کمی دچار دلتنگی برای خانه بودم.
00:48
I snowboardedاسنوبورد after schoolمدرسه,
11
36225
1998
بعد از مدرسه اسنوبرد بازی می‌کردم
00:50
and I sleptگذشته ی فعل خوابیدن a lot.
12
38247
1363
و خیلی زیاد می‌خوابیدم.
00:52
Two hoursساعت ها of chemistryعلم شیمی classکلاس in a languageزبان
that you don't yetهنوز fullyبه طور کامل understandفهمیدن
13
40480
3938
دو ساعت کلاس شیمی با زبانی
که کاملاً به آن تسلط ندارید
00:56
can be a prettyبسیار good sedativeآرام بخش.
14
44442
1782
می‌تواند بسیار خواب‌آور باشد.
00:58
(Laughterخنده)
15
46248
1150
(خنده حضار)
01:00
My teacherمعلم recommendedتوصیه شده
I try out for the schoolمدرسه playبازی,
16
48636
2524
معلمم به من پیشنهاد کرد
تئاتر مدرسه را
01:03
just to get me a bitبیت more sociallyاجتماعی activeفعال.
17
51184
2330
امتحان کنم تا کمی بیشتر در اجتماع باشم.
01:06
It turnsچرخش out I didn't endپایان up
beingبودن partبخشی of the playبازی,
18
54094
2501
در آخر من عضو برنامه تئاتر نشدم
01:08
but throughاز طریق it I metملاقات کرد Thordisتوردس.
19
56619
1907
ولی طی آن توردیس را ملاقات کردم.
01:11
We sharedبه اشتراک گذاشته شده a lovelyدوست داشتني teenageنوجوان romanceداستان عاشقانه,
20
59451
2063
با هم یک عاشقانه نوجوانانه
دوست‌داشتنی را تجربه کردیم
01:13
and we'dما می خواهیم meetملاقات at lunchtimeslunchtimes
to just holdنگه دارید handsدست ها
21
61538
2494
زمان ناهار همدیگر را می‌دیدیم
تا فقط دست هم را
01:16
and walkراه رفتن around oldقدیمی downtownمرکز شهر Reykjavریکیاووík.
22
64056
2146
نگه داریم و در شهر قدیمی
رایکیویک قدم بزنیم.
01:18
I metملاقات کرد her welcomingاستقبال familyخانواده,
and she metملاقات کرد my friendsدوستان.
23
66655
3262
من خانواده مهمان‌نوازش را ملاقات کردم
و او دوستان مرا دید.
01:22
We'dما می خواهیم been in a buddingجوانه زدن relationshipارتباط
for a bitبیت over a monthماه
24
70675
2774
زمانی که جشن کریسمس مدرسه شروع شد،
کمی بیش از یک ماه بود
01:25
when our school'sمدرسه Christmasکریسمس Ballتوپ was heldبرگزار شد.
25
73473
2247
که در یک رابطه در حال شکوفا شدن بودیم.
01:30
Thordisتوردس Elvaالوا: I was 16
and in love for the first time.
26
78052
3284
توردیس الوا: وقتی برای اولین بارعاشق
شدم، شانزده سالم بود.
01:33
Going togetherبا یکدیگر to the Christmasکریسمس danceرقص
27
81797
1797
رفتن به یک رقص کریسمس،
01:35
was a publicعمومی confirmationتائیدیه
of our relationshipارتباط,
28
83618
2797
یک تأیید آشکار برای رابطه‌مان بود،
01:38
and I feltنمد like the luckiestخوشبخت ترین
girlدختر in the worldجهان.
29
86439
2967
و من احساس می‌کردم،
خوشبخت‌ترین دختر جهانم.
01:41
No longerطولانی تر a childکودک, but a youngجوان womanزن.
30
89430
2577
با احساس دیگر بچه نبودن،
و یک زن جوان بودن،
01:44
Highبالا on my newfoundتازه متوجه شدم maturityبلوغ,
31
92730
1913
سرمست از احساس بلوغ تازه یافته‌ام،
01:46
I feltنمد it was only naturalطبیعی است to try drinkingنوشیدن
rumرم for the first time that night, too.
32
94667
4360
احساس کردم کاملاً طبیعی است که در آن شب،
برای اولین بار رام بنوشم.
01:51
That was a badبد ideaاندیشه.
33
99496
2062
ایده بدی بود.
01:53
I becameتبدیل شد very illبیمار,
34
101582
1488
حالم بد شد،
01:55
driftingدوچرخه سواری in and out of consciousnessآگاهی
35
103094
1820
در بینابین حملات متلاطم تهوع
01:56
in betweenبین spasmsاسپاسم of convulsiveمتلاطم vomitingاستفراغ.
36
104938
3125
بین حالت هوشیاری و مستی در نوسان بودم.
02:00
The securityامنیت guardsنگهبانان wanted
to call me an ambulanceآمبولانس,
37
108087
2964
نگهبان می‌خواست برای من
یک آمبولانس خبر کند،
02:03
but Tomتام actedعمل کرد as my knightشوالیه
in shiningدرخشان armorزره پوش,
38
111075
2989
ولی تام مانند شوالیه من
در زره درخشان وارد عمل شد،
02:06
and told them he'dاو می خواهد take me home.
39
114088
2035
و به آن‌ها گفت که مرا به خانه می‌برد.
02:08
It was like a fairyپری taleداستان,
40
116782
1701
مثل یک داستان پریان بود.
02:10
his strongقوی armsبازوها around me,
41
118507
1776
بازوان قدرتمندش مرا دربرگرفته‌بود
02:12
layingتخمگذار me in the safetyایمنی of my bedبستر.
42
120307
2291
و مرا در امنیت تخت خوابم می‌گذاشت.
02:15
But the gratitudeحق شناسی that I feltنمد
towardsبه سمت him soonبه زودی turnedتبدیل شد to horrorوحشت
43
123602
4527
اما سپاسگزاری که در موردش احساس می‌کردم،
خیلی زود هنگامی که اقدام به درآوردن
02:20
as he proceededاقدام کرد to take off my clothesلباس ها
and get on topبالا of me.
44
128153
4458
لباس‌هایم کرد و روی من قرار گرفت،
جایش را به وحشت داد.
02:25
My headسر had clearedپاکسازی شده up,
45
133457
1336
ذهنم هوشیار شده بود،
02:26
but my bodyبدن was still
too weakضعیف to fightمبارزه کردن back,
46
134817
3127
ولی بدنم هنوز بیش از آن ضعیف بود
که مبارزه کند،
02:29
and the painدرد was blindingچشمک زدن.
47
137968
2334
و درد خارج از تصور بود.
02:32
I thought I'd be severedقطع شد in two.
48
140765
2083
احساس می‌کردم که به دو نیمه شکافته می‌شوم.
02:35
In orderسفارش to stayاقامت کردن saneعاقلانه,
49
143804
1575
برای دیوانه نشدن،
02:37
I silentlyسکوت countedشمارش شده the secondsثانیه
on my alarmزنگ خطر clockساعت.
50
145403
3274
در سکوت ثانیه‌های ساعت
روی میز را می‌شمردم.
02:41
And ever sinceاز آنجا که that night,
51
149622
1735
از آن شب تا به حال،
02:43
I've knownشناخته شده that there are 7,200
secondsثانیه in two hoursساعت ها.
52
151381
5774
می‌دانم که دو ساعت ۷٫۲۰۰ ثانیه است.
02:51
Despiteبا وجود limpingلمس کردن for daysروزها
and cryingگریان for weeksهفته ها,
53
159140
3238
با وجود لنگیدن برای روزها
و گریه کردن برای هفته‌ها،
02:54
this incidentحادثه didn't fitمناسب my ideasایده ها
about rapeتجاوز به عنف like I'd seenمشاهده گردید on TVتلویزیون.
54
162402
4406
این اتفاق در تصور من با آنچه در مورد تجاوز
در تلویزیون دیده بودم، جور در نمی‌آمد.
02:59
Tomتام wasn'tنبود an armedمسلح lunaticدیوانه;
55
167361
2021
تام یک دیوانه مسلح نبود،
03:01
he was my boyfriendدوست پسر.
56
169406
1763
دوست پسرم بود.
03:03
And it didn't happenبه وقوع پیوستن in a seedyبذر alleywayکوچه,
57
171193
2609
و این در یک کوچه بدنام اتفاق نیفتاده‌بود،
03:05
it happenedاتفاق افتاد in my ownخودت bedبستر.
58
173826
2061
در تخت‌خواب خودم رخ داده بود.
03:08
By the time I could identifyشناسایی
what had happenedاتفاق افتاد to me as rapeتجاوز به عنف,
59
176733
3619
تا زمانی که توانستم چیزی که اتفاق
افتاده بود را به عنوان تجاوز بشناسم،
03:12
he had completedتکمیل شده his exchangeتبادل programبرنامه
60
180376
1991
او برنامه تبادل دانش‌آموزی‌اش را تمام کرده
03:14
and left for Australiaاسترالیا.
61
182391
1555
و به استرالیا بازگشته بود.
03:16
So I told myselfخودم it was pointlessبی معنی
to addressنشانی what had happenedاتفاق افتاد.
62
184532
3643
برای همین به خودم گفتم
پرداختن به این اتفاق بی‌نتیجه است.
03:20
And besidesعلاوه بر این,
63
188199
1185
و همینطور اینکه،
03:21
it had to have been my faultعیب, somehowبه نحوی.
64
189408
2595
حتماً به نوعی تقصیر خودم بوده.
03:24
I was raisedبالا بردن in a worldجهان
where girlsدختران are taughtتدریس کرد
65
192685
2305
من در جهانی بزرگ شده بودم
که به دختران می‌گفتند
03:27
that they get rapedتجاوز جنسی for a reasonدلیل.
66
195014
2162
برای دلیلی به آن‌ها تجاوز شده است.
03:29
Theirآنها skirtدامن was too shortکوتاه,
67
197784
2565
دامنشان زیادی کوتاه بوده،
03:32
theirخودشان smileلبخند was too wideوسیع,
68
200373
2494
لبخندشان زیادی بزرگ بوده،
03:34
theirخودشان breathنفس کشیدن smelledبوی of alcoholالکل.
69
202891
2418
نفسشان بوی الکل می‌داده.
03:38
And I was guiltyگناهکار of all of those things,
70
206017
2766
و من مرتکب هر سه آن‌ها شده بودم،
03:40
so the shameشرم آور had to be mineمال خودم.
71
208807
2050
بنابراین باید شرمنده می‌بودم.
03:43
It tookگرفت me yearsسالها to realizeتحقق بخشیدن
72
211675
1424
سال‌ها طول کشید تا بفهمم
03:45
that only one thing could have stoppedمتوقف شد me
from beingبودن rapedتجاوز جنسی that night,
73
213123
3911
که تنها یک چیز می‌توانست مرا از مورد تجاوز
قرار گرفتن در آن شب نجات دهد،
03:49
and it wasn'tنبود my skirtدامن,
74
217058
2142
و آن دامنم نبود،
03:51
it wasn'tنبود my smileلبخند,
75
219224
1950
لبخندم نبود،
03:53
it wasn'tنبود my childishکودکانه trustاعتماد.
76
221198
2196
اعتماد کودکانه‌ام نبود.
03:55
The only thing that could'veمی توانستم stoppedمتوقف شد me
from beingبودن rapedتجاوز جنسی that night
77
223832
3734
تنها چیزی که می‌توانست مرا از مورد تجاوز
قرار گرفتن در آن شب نجات دهد،
03:59
is the man who rapedتجاوز جنسی me --
78
227590
2050
مردی بود که به من تجاوز کرده بود،
04:01
had he stoppedمتوقف شد himselfخودت.
79
229664
2013
اگر او خودش را متوقف می‌کرد.
04:04
TSTS: I have vagueمبهم memoriesخاطرات of the nextبعد day:
80
232729
2111
ت س: از روز بعد خاطرات گنگی دارم.
04:07
the after effectsاثرات of drinkingنوشیدن,
81
235716
2314
عوارض بعد از مستی،
04:10
a certainمسلم - قطعی hollownessدلپذیر
that I triedتلاش کرد to stifleخفه شو.
82
238054
2789
و احساس پوچی که تلاش می‌کردم
دفعش کنم.
04:13
Nothing more.
83
241631
1214
نه هیچ چیز دیگری.
04:15
But I didn't showنشان بده up at Thordis'sتوردس doorدرب.
84
243745
2291
ولی به سراغ توردیس نرفتم.
04:19
It is importantمهم to now stateحالت
85
247409
1806
خیلی مهم است که الان بگویم
04:21
that I didn't see my deedسند - سند قانونی for what it was.
86
249239
2500
که واقعیت کارم را درک نمی‌کردم.
04:24
The wordکلمه "rapeتجاوز به عنف" didn't echoاکو
around my mindذهن as it should'veباید داشته باشم,
87
252658
3048
کلمه تجاوز به ذهنم خطور نکرده بود
در حالی که باید اینطور می‌بود،
04:28
and I wasn'tنبود crucifyingمصلوب شدن myselfخودم
with memoriesخاطرات of the night before.
88
256639
3295
و خودم را با خاطرات شب قبل شکنجه نمی‌کردم.
04:33
It wasn'tنبود so much a consciousآگاهانه refusalامتناع,
89
261524
2374
چیزی شبیه انکار آگاهانه نبود،
04:35
it was more like any acknowledgmentتصدیق
of realityواقعیت was forbiddenممنوع.
90
263922
3359
بیشتر این بود که هر نوع پذیرش واقعیت
در ذهنم ممنوع بود.
04:40
My definitionتعریف of my actionsاقدامات completelyبه صورت کامل
refutedرد کرد any recognitionبه رسمیت شناختن
91
268365
4114
تعریفی که از رفتارم داشتم
هر نوع پذیرش در مورد کابوس
04:44
of the immenseعظیم traumaتروما I causedباعث Thordisتوردس.
92
272503
2277
عظیمی که برای توردیس
درست کرده بودم را رد می‌کرد.
اگر بخواهیم صادق باشیم،
04:48
To be honestصادقانه,
93
276454
1403
04:49
I repudiatedرد کرد the entireکل actعمل کن
in the daysروزها afterwardsپس از آن
94
277881
4094
تمام اتفاق را در روزهای پس از آن
و زمانی که مرتکبشان شده بودم را
رد می‌کردم.
04:54
and when I was committingمرتکب شدن it.
95
282758
1520
04:57
I disavowedاخراج شده the truthحقیقت by convincingمتقاعد کننده
myselfخودم it was sexارتباط جنسی and not rapeتجاوز به عنف.
96
285443
4509
هر نوع پذیرشی را با تصور اینکه
این سکس بوده و نه تجاوز، رد می‌کردم.
05:02
And this is a lieدروغ I've feltنمد
spine-bendingستون فقرات guiltگناه for.
97
290788
3866
و این دروغی است که برایش
گناه کمرشکنی را احساس می‌کنم.
05:08
I brokeشکست up with Thordisتوردس
a coupleزن و شوهر of daysروزها laterبعد,
98
296174
2247
چند روز بعد با توردیس به هم زدم،
05:10
and then saw her a numberعدد of timesبار
99
298445
1644
و چند بار دیگر در طی یک سال
05:12
duringدر حین the remainderباقی مانده
of my yearسال in Icelandایسلند,
100
300113
2058
اقامتم در ایسلند دیدمش،
05:14
feelingاحساس a sharpتیز stabخم شدن
of heavyheartednessسنگین بودن eachهر یک time.
101
302195
2893
و هر بار یک ضربه قوی اندوه و تلخی را
در خودم احساس می‌کردم.
05:18
Deepعمیق down, I knewمی دانست I'd doneانجام شده
something immeasurablyبی اندازه wrongاشتباه.
102
306314
3962
در اعماق وجودم می‌دانستم
که کاری بی‌اندازه اشتباه انجام داده‌ام.
05:23
But withoutبدون planningبرنامه ریزی it,
I sunkغرق شد the memoriesخاطرات deepعمیق,
103
311326
3023
ولی به طور ناخواسته آن خاطرات را
در اعماق وجودم غرق کردم
05:26
and then I tiedگره خورده است a rockسنگ to them.
104
314373
1781
و سنگی به آن‌ها بستم.
05:30
What followedدنبال شد is a nine-yearنه ساله periodدوره زمانی
105
318215
1746
چیزی که طی نه سال بعد تجربه کردم را
05:31
that can bestبهترین be titledبا عنوان
as "Denialانکار and Runningدر حال اجرا."
106
319985
3138
در بهترین حالت می‌توان انکار و فرار نامید.
05:36
When I got a chanceشانس to identifyشناسایی
the realواقعی tormentعذاب that I causedباعث,
107
324010
4479
هنگامی که فرصتی یافتم تا عذابی
که خلق کرده بودم را به رسمیت بشناسم،
05:40
I didn't standایستادن still long enoughکافی to do so.
108
328513
2243
به اندازه کافی توقف
نکردم که آنرا انجام دهم.
05:44
Whetherچه it be viaاز طريق distractionحواس پرتی,
109
332102
2057
چه به دلیل حواس پرتی،
05:46
substanceمواد use,
110
334183
1476
سوء استفاده،
05:47
thrill-seekingهیجان انگیز
111
335683
1618
خطر جویی
05:49
or the scrupulousدقیق policingپلیس
of my innerدرونی speakصحبت,
112
337325
3349
و یا کنترل وسواسی ندای درونم،
05:52
I refusedرد to be staticاستاتیک and silentبی صدا.
113
340698
2269
با ساکن و ساکت بودن مقابله کردم.
05:56
And with this noiseسر و صدا,
114
344927
1460
و با این ندا،
05:58
I alsoهمچنین drewکشید heavilyبه شدت
uponبر other partsقطعات of my life
115
346411
2969
به بخش‌های دیگر زندگی‌ام چنگ می‌زدم
06:01
to constructساختن a pictureعکس of who I was.
116
349404
2171
تا تصویری از چیزی که بودم را خلق کنم.
06:04
I was a surferسرگردان,
117
352636
1230
من یک موج‌سوار،
06:05
a socialاجتماعی scienceعلوم پایه studentدانشجو,
118
353890
1717
دانشجوی علوم اجتماعی،
06:07
a friendدوست to good people,
119
355631
2086
دوست آدم‌های خوب،
06:09
a lovedدوست داشتنی brotherبرادر and sonفرزند پسر,
120
357741
2258
برادر و فرزندی عزیز،
06:12
an outdoorدر فضای باز recreationتفریح guideراهنما,
121
360023
1552
راهنمای فعالیت‌های تفریحی،
06:13
and eventuallyدر نهایت, a youthجوانان workerکارگر.
122
361599
1563
و در نهایت یک کارگر جوان بودم.
06:16
I grippedگرفتار tightتنگ to the simpleساده notionایده
that I wasn'tنبود a badبد personفرد.
123
364119
4002
سرسختانه به این نکته ساده چنگ می‌زدم
که من آدم بدی نیستم.
06:21
I didn't think I had this in my bonesاستخوان ها.
124
369460
2080
فکر نمی‌کردم بدی در وجودم باشد.
06:24
I thought I was madeساخته شده up of something elseچیز دیگری.
125
372129
2070
فکر می‌کردم خمیرمایه‌ام چیز دیگری است.
06:26
In my nurturedپرورش داد upbringingتربیت,
126
374608
1560
در تربیت و پرورش من،
06:28
my lovingبا محبت extendedتمدید شده familyخانواده and roleنقش modelsمدل ها,
127
376192
2346
در خانواده بزرگ و دوست‌داشتنی و الگوهایم،
06:31
people closeبستن to me were warmگرم and genuineاصل
128
379586
1935
آدم‌های نزدیک به من در نوع احترامشان
06:33
in theirخودشان respectتوجه shownنشان داده شده towardsبه سمت womenزنان.
129
381545
1895
نسبت به زنان گرم و صادق بودند.
06:36
It tookگرفت me a long time to stareخیره شدن down
this darkتاریک است cornerگوشه of myselfخودم,
130
384717
4826
زمان زیادی طول کشید که به این
نقطه تاریک وجود خودم نگاه کنم
06:41
and to askپرسیدن it questionsسوالات.
131
389567
1634
و از آن سوال کنم.
06:46
TETE: Nineنه yearsسالها after the Christmasکریسمس danceرقص,
132
394231
1975
ت ا: نه سال پس از رقص کریسمس،
06:48
I was 25 yearsسالها oldقدیمی,
133
396230
1481
من ۲۵ ساله بودم،
06:49
and headedهدایت straightسر راست
for a nervousعصبی breakdownدرهم شکستن.
134
397735
2567
و در مسیر فروپاشی عصبی قرار داشتم.
06:53
My self-worthارزش خود was buriedدفن شده
underزیر a soul-crushingخرد کردن روح loadبار of silenceسکوت
135
401098
3624
احساس خود-ارزشی‌ام زیربار خردکننده سکوتی
06:56
that isolatedجدا شده me from everyoneهر کس
that I caredمراقب باشید about,
136
404746
3292
که مرا از هر فرد دیگری که دوست می‌داشتم
جدا کرده بود، دفن شده بود
07:00
and I was consumedمصرف شده
with misplacedنادرست hatredنفرت and angerخشم
137
408062
2905
و در احساس خشم و نفرت نابه‌جا
07:02
that I tookگرفت out on myselfخودم.
138
410991
1764
نسبت به خودم غرق شده بودم.
07:05
One day, I stormedحمله کرد out
of the doorدرب in tearsاشک ها
139
413635
2610
روزی، پس از یک دعوا اشک‌ریزان
07:08
after a fightمبارزه کردن with a lovedدوست داشتنی one,
140
416269
1943
دوستی را ترک کردم،
07:10
and I wanderedسرگردان into a cafکافهé,
141
418236
1699
و وارد یک کافه شدم
07:11
where I askedپرسید: the waitressپیشخدمت for a penخودکار.
142
419959
2082
و از پیشخدمت خواستم یک قلم به من بدهد.
07:14
I always had a notebookنوت بوک with me,
143
422648
1846
همیشه یک دفتر یادداشت با خودم داشتم،
07:16
claimingادعا می کند that it was to jotجت down ideasایده ها
in momentsلحظات of inspirationالهام بخش,
144
424518
3733
با این ادعا که ایده‌ها را
در لحظه یافتن ثبت کنم
07:20
but the truthحقیقت was that I neededمورد نیاز است
to be constantlyبه طور مداوم fidgetingfidgeting,
145
428275
4230
ولی در واقعیت نیاز داشتم
که همواره در تکاپو باشم
07:24
because in momentsلحظات of stillnessسکوت,
146
432529
1887
زیرا در لحظات سکوت
07:26
I foundپیدا شد myselfخودم countingبا احتساب secondsثانیه again.
147
434440
2645
خودم را باز در حال
شمردن ثانیه‌ها می‌یافتم.
07:30
But that day, I watchedتماشا کردم in wonderتعجب
as the wordsکلمات streamedجریان out of my penخودکار,
148
438071
5009
اما در آن روز، با شگفتی دیدم
که کلمات از قلمم جاری می‌شوند
07:35
formingشکل گیری the mostاکثر pivotalمحوری letterنامه
I've ever writtenنوشته شده است,
149
443104
3061
و مهمترین نامه‌ای را
که تا آن زمان نوشته بودم،
07:38
addressedخطاب to Tomتام.
150
446189
1534
خطاب به تام شکل می‌دهند.
07:40
Alongدر امتداد with an accountحساب of the violenceخشونت
that he subjectedتحت تعقیب me to,
151
448295
3540
همراه با روایتی از خشونتی
که نسبت به من روا داشته بود،
07:43
the wordsکلمات, "I want to find forgivenessبخشش"
152
451859
3183
دیدم که کلمات "می‌خواهم بخشش را پیدا کنم."
07:47
staredخیره شدم back at me,
153
455066
1484
به من چشم دوخته‌اند،
07:48
surprisingشگفت آور nobodyهيچ كس more than myselfخودم.
154
456574
2415
و هیچ‌کس را بیش از من شگفت‌زده نکرده‌اند.
07:51
But deepعمیق down I realizedمتوجه شدم that this
was my way out of my sufferingرنج کشیدن,
155
459580
4686
اما در اعماق خودم می‌دانستم که این راه
من برای خروج از رنجی بود که تحمل می‌کردم،
07:56
because regardlessبدون در نظر گرفتن of whetherچه or not
he deservedسزاوار my forgivenessبخشش,
156
464290
4037
زیرا فارغ از اینکه او مستحق
بخشش من بود یا نه،
08:00
I deservedسزاوار peaceصلح.
157
468351
2486
من مستحق آرامش بودم.
08:03
My eraدوران of shameشرم آور was over.
158
471347
3000
دوران شرمندگی من تمام شده بود.
08:08
Before sendingدر حال ارسال the letterنامه,
159
476172
1499
پیش از فرستادن نامه،
08:09
I preparedآماده شده myselfخودم for all kindsانواع
of negativeمنفی responsesپاسخ,
160
477695
2747
خودم را برای هر نوع پاسخ منفی آماده کردم
08:12
or what I foundپیدا شد likeliestاحتمالا:
no responseواکنش whatsoeverهرچه.
161
480466
3747
و حتی برای محتمل‌ترین حالت:
بدون هیچ پاسخی.
08:17
The only outcomeنتیجه
that I didn't prepareآماده کردن myselfخودم for
162
485216
2747
تنها چیزی که خودم را
برایش آماده نکرده بودم،
08:19
was the one that I then got --
163
487987
2229
چیزی بود که دریافت کردم ...
08:22
a typedتایپ شده confessionاعتراف from Tomتام,
fullپر شده of disarmingخلع سلاح regretپشيمان شدن.
164
490240
4911
یک اعتراف تایپ‌شده از تام،
سرشار از پشیمانی مسحورکننده.
08:27
As it turnsچرخش out, he, too,
had been imprisonedزندانی by silenceسکوت.
165
495618
4087
و در ادامه مشخص شد که او هم
در سکوت خودش زندانی شده بود.
08:32
And this markedمشخص شده است the startشروع کن
of an eight-year-longهشت سال طول کشید correspondenceمکاتبات
166
500354
4050
این آغاز یک دوره هشت‌ساله نامه‌نگاری بود
08:36
that God knowsمی داند was never easyآسان,
167
504428
2424
که خداوند شاهد است که هرگز ساده نبود،
08:38
but always honestصادقانه.
168
506876
2168
ولی همیشه صادقانه بود.
08:41
I relievedتسکین دهنده myselfخودم of the burdensبارها
that I'd wrongfullyاشتباه shoulderedشانه شده,
169
509717
3587
من خودم را از بارهایی که بی‌گناهانه
به دوش می‌کشیدم رها کردم
08:45
and he, in turnدور زدن, wholeheartedlyصمیمانه
ownedمتعلق به up to what he'dاو می خواهد doneانجام شده.
170
513328
3408
و او در مقابل صادقانه مسئولیت آنچه
انجام داده بود را پذیرفت.
08:49
Our writtenنوشته شده است exchangesمبادلات becameتبدیل شد a platformسکو
171
517415
2272
نامه‌نگاری‌های ما زمینه‌ای برای
08:51
to dissectمحاسبه the consequencesعواقب of that night,
172
519711
2717
بازگویی پیامدهای آن شب شد،
08:54
and they were everything
from gut-wrenchingجوش زدن
173
522452
2195
و شامل همه چیز بود، از خردکنندگی
08:56
to healingشفا دادن beyondفراتر wordsکلمات.
174
524671
2554
تا ترمیم و درمان فرای کلمات.
08:59
And yetهنوز, it didn't bringآوردن about
closureبسته for me.
175
527613
3936
و این هنوز برای من رضایت و آرامش نداشت.
09:04
Perhapsشاید because the emailپست الکترونیک formatفرمت
didn't feel personalشخصی enoughکافی,
176
532358
3482
شاید به این دلیل که ایمیل به اندازه کافی
شخصی به نظر نمی‌آمد،
09:07
perhapsشاید because it's easyآسان to be braveشجاع
177
535864
1911
شاید به این دلیل که شجاع بودن
09:09
when you're hidingقایم شدن behindپشت a computerکامپیوتر
screenصفحه نمایش on the other sideسمت of the planetسیاره.
178
537799
4108
پشت کامپیوتر و در سوی دیگر سیاره آسان بود.
09:13
But we'dما می خواهیم begunشروع شد a dialogueگفتگو
179
541931
1786
ولی ما گفتگویی را شروع کرده بودیم
09:15
that I feltنمد was necessaryلازم است
to exploreکاوش کنید to its fullestکاملترین.
180
543741
3766
که من احساس می‌کردم ضروری است
آن را به کمال ادامه دهیم.
09:20
So, after eightهشت yearsسالها of writingنوشتن,
181
548072
2065
بنابراین، پس از هشت‌سال نامه‌نگاری
09:22
and nearlyتقریبا 16 yearsسالها after that direوخیم night,
182
550161
3706
وتقریباً شانزده سال پس از آن شب شوم،
09:25
I musteredجمع آوری شده the courageشجاعت
to proposeپیشنهاد میکنم a wildوحشی ideaاندیشه:
183
553891
3831
شجاعت آن را یافتم که ایده
جسورانه‌ای را پیشنهاد کنم:
09:29
that we'dما می خواهیم meetملاقات up in personفرد
184
557746
1660
اینکه شخصا همدیگر را دیدار کنیم
09:31
and faceصورت our pastگذشته onceیک بار and for all.
185
559430
2831
و یکبار برای همیشه با گذشته روبه‌رو شویم.
09:37
TSTS: Icelandایسلند and Australiaاسترالیا
are geographicallyاز لحاظ جغرافیایی like this.
186
565171
3193
ت س: ایسلند و استرالیا
از نظر جغرافیایی شبیه این هستند.
09:41
In the middleوسط of the two is Southجنوب Africaآفریقا.
187
569250
2247
در میانه راه آفریقای جنوبی قرار دارد.
09:44
We decidedقرار بر این شد uponبر the cityشهر of Capeکیپ Townشهر,
188
572046
2905
روی شهر کیپ تاون به توافق رسیدیم
09:46
and there we metملاقات کرد for one weekهفته.
189
574975
2044
و به مدت یک هفته هم را ملاقات کردیم.
09:50
The cityشهر itselfخودش provedثابت to be
a stunninglyفوق العاده powerfulقدرتمند environmentمحیط
190
578426
3470
کیپ تاون ثابت کرد که یک محیط
به طور حیرت انگیزی قدرتمند
09:53
to focusتمرکز on reconciliationاصلاح
and forgivenessبخشش.
191
581920
2884
برای تمرکز بر آشتی و بخشایش است.
09:57
Nowhereهیچ جایی elseچیز دیگری has healingشفا دادن
and rapprochementروابط نزدیک been testedتست شده
192
585847
2639
در هیچ جای دیگری ترمیم و آشتی
10:00
like it has in Southجنوب Africaآفریقا.
193
588510
1634
مانند آفریقای جنوبی آزموده نشده است.
10:03
As a nationملت, Southجنوب Africaآفریقا soughtبه دنبال
to sitنشستن withinدر داخل the truthحقیقت of its pastگذشته,
194
591036
3867
آفریقای جنوبی به عنوان یک ملت پذیرفته
که با واقعیت گذشته اش روبه‌رو شود
10:06
and to listen to the detailsجزئیات
of its historyتاریخ.
195
594927
2403
و به جزئیات تاریخش گوش کند.
10:10
Knowingدانستن this only magnifiedبزرگ شده the effectاثر
that Capeکیپ Townشهر had on us.
196
598819
3749
فهمیدن این مساله منجر به تقویت تاثیر
کیپ تاون بر ما شد.
10:16
Over the courseدوره of this weekهفته,
197
604006
1462
طی این یک هفته،
10:17
we literallyعینا spokeصحبت کرد
our life storiesداستان ها to eachهر یک other,
198
605492
2890
ما درباره داستان زندگی‌مان
با هم صحبت کردیم،
10:20
from startشروع کن to finishپایان دادن.
199
608406
1590
از آغاز تا پایان.
10:23
And this was about analyzingتجزیه و تحلیل
our ownخودت historyتاریخ.
200
611305
2500
این درباره بررسی سرگذشتمان بود.
10:27
We followedدنبال شد a strictسخت گیرانه policyسیاست
of beingبودن honestصادقانه,
201
615568
2833
به یک سیاست مطلق صداقت پایبند بودیم،
10:30
and this alsoهمچنین cameآمد
with a certainمسلم - قطعی exposureگرفتن در معرض,
202
618425
2925
که همراه با نوعی آشکاری، وضوح
10:33
an open-chestedباز chested vulnerabilityآسیب پذیری.
203
621374
1906
و آسیب‌پذیریی گشوده بود.
10:36
There were guttingگوتینگ confessionsاعترافات,
204
624312
2127
اعترافات خردکننده‌ای داشتیم،
10:38
and momentsلحظات where we just
absolutelyکاملا couldn'tنمی توانستم fathomفهمیدن
205
626463
2824
و لحظاتی که هرگز نمی‌توانستیم تصور کنیم
10:41
the other person'sفردی experienceتجربه.
206
629311
1808
طرف دیگر تجربه‌اش کرده است.
10:44
The seismicلرزه ای effectsاثرات of sexualجنسیت violenceخشونت
were spokenصحبت کرد aloudبا صدای بلند and feltنمد,
207
632258
4894
از عواقب خردکننده خشونت جنسی
به روشنی سخن گفتیم و آن را
10:49
faceصورت to faceصورت.
208
637176
1330
رودر‌رو لمس و تجربه کردیم.
10:51
At other timesبار, thoughگرچه,
209
639979
1503
در زمان‌های دیگر، البته،
10:53
we foundپیدا شد a soaringافزایش می یابد clarityوضوح,
210
641506
2634
وضوح فزاینده‌ای را پیدا کردیم،
10:57
and even some totallyکاملا unexpectedغیر منتظره
but liberatingآزادسازی laughterخنده.
211
645164
4400
و گاهی اوقات خنده‌هایی کاملاً غیرمنتظره
ولی رهایی بخش.
11:03
When it cameآمد down to it,
212
651250
1530
وقتی نوبت پرداختن به آن شد،
11:04
we did out bestبهترین to listen
to eachهر یک other intentlyمشتاقانه.
213
652804
3628
تمام تلاشمان را کردیم
که به یکدیگر با دقت گوش دهیم.
11:09
And our individualفردی realitiesواقعیت ها
were airedپخش شد with an unfilteredفیلتر نشده purityخلوص
214
657404
5841
تجارب شخصی مان
با خلوصی دست‌نخورده آمیخته شد
11:15
that couldn'tنمی توانستم do any lessکمتر
than lightenروشن کن the soulروح.
215
663269
2376
که نمی‌توانست جز سبکی روح
چیزی به همراه آورد.
11:20
TETE: Wantingمیخواهم to take revengeانتقام گرفتن
is a very humanانسان emotionهیجانی --
216
668508
4045
ت ا: میل به انتقام احساس بسیار انسانی
11:24
instinctualغریزی, even.
217
672577
1638
و حتی غریزی است.
11:26
And all I wanted to do for yearsسالها
218
674829
2011
تمام آن‌چه برای سال‌ها می‌خواستم انجام دهم
11:28
was to hurtصدمه Tomتام back as deeplyعمیقا
as he had hurtصدمه me.
219
676864
3969
این بود که تام را همانقدر
که مرا عذاب داده، عذاب دهم.
11:33
But had I not foundپیدا شد a way
out of the hatredنفرت and angerخشم,
220
681658
3053
اما، اگر راهی برای خلاصی
از نفرت و خشم پیدا نمی‌کردم،
11:36
I'm not sure I'd be standingایستاده here todayامروز.
221
684735
2165
مطمئن نیستم که امروز اینجا ایستاده بودم.
11:40
That isn't to say that I didn't have
my doubtsشک و تردید alongدر امتداد the way.
222
688058
3927
ابن به این معنی نیست که بگویم
در طی مسیردچار شک نشدم.
11:44
When the planeسطح bouncedپرش کرد
on that landingفرود آمدن stripنوار in Capeکیپ Townشهر,
223
692689
3661
وقتی که هواپیما در کیپ تاون
روی باند فرود می‌آمد،
11:48
I rememberیاد آوردن thinkingفكر كردن,
224
696374
1603
داشتم فکر می‌کردم،
11:50
"Why did I not just get myselfخودم
a therapistدرمانگر and a bottleبطری of vodkaودکا
225
698001
4206
"چرا برای خودم یک روانشناس
و یک بطری ودکا نگرفتم،
11:54
like a normalطبیعی personفرد would do?"
226
702231
2216
همون کاری که یک آدم نرمال می‌کنه؟"
11:56
(Laughterخنده)
227
704471
2920
(خنده حضار)
11:59
At timesبار, our searchجستجو کردن
for understandingدرك كردن in Capeکیپ Townشهر
228
707415
3205
گاهی اوقات، جستجویمان برای یافتن
درک متقابل در کیپ تاون
12:02
feltنمد like an impossibleغیرممکن است questجستجو,
229
710644
2167
مانند یک تلاش غیرممکن به نظر می‌آمد،
12:04
and all I wanted to do was to give up
230
712835
2099
و فقط می‌خواستم تسلیم شوم
12:06
and go home to my lovingبا محبت
husbandشوهر, Vidirویدیر,
231
714958
2216
و به خانه بروم، پیش همسر عزیزم، ویدیر
12:09
and our sonفرزند پسر.
232
717198
1211
و پسرمان.
12:11
But despiteبا وجود our difficultiesمشکلات,
233
719994
2363
اما با وجود همه مشکلات،
12:14
this journeyسفر did resultنتيجه
in a victoriousپیروزمند feelingاحساس
234
722381
4628
این سفر منجر به نوعی احساس پیروزی شد
12:19
that lightسبک had triumphedپیروز شد over darknessتاریکی,
235
727033
3133
که انگار نور بر تاریکی غلبه کرده،
12:22
that something constructiveسازنده
could be builtساخته شده out of the ruinsویرانه.
236
730812
4312
انگار چیزی سازنده از ویرانه می‌تواند
باز ساخته شود.
12:28
I readخواندن somewhereجایی
237
736572
1325
جایی خوانده‌ام
12:29
that you should try and be the personفرد
that you neededمورد نیاز است when you were youngerجوانتر.
238
737921
3861
که باید تلاش کنی و آدمی باشی
که وقتی جوانتر بودی نیاز داشتی.
12:33
And back when I was a teenagerنوجوان,
239
741806
1584
و هنگامی که من یک نوجوان بودم،
12:35
I would have neededمورد نیاز است to know
that the shameشرم آور wasn'tنبود mineمال خودم,
240
743414
3848
نیاز داشتم بدانم که من
نمی‌بایست شرمنده می‌بودم،
12:39
that there's hopeامید after rapeتجاوز به عنف,
241
747286
2514
اینکه پس از تجاوز هنوز امید وجود دارد،
12:41
that you can even find happinessشادی,
242
749824
1595
اینکه حتی می‌توانی شادی را بیابی،
12:43
like I shareاشتراک گذاری with my husbandشوهر todayامروز.
243
751443
1890
مانند چیزی که امروز با همسرم شریکم.
12:45
Whichکدام is why I startedآغاز شده writingنوشتن feverishlyتبخال
uponبر my returnبرگشت from Capeکیپ Townشهر,
244
753861
4355
به همین دلیل وقتی از کیپ تاون برگشتم،
با شور زیاد شروع به نوشتن کردم
12:50
resultingدر نتیجه in a bookکتاب co-authoredهمکاری نویسنده by Tomتام,
245
758240
2724
که حاصلش کتابی شد با همکاری تام،
12:52
that we hopeامید can be of use
to people from bothهر دو endsبه پایان می رسد
246
760988
3185
که امیدواریم به آدم‌هایی از هر دو دسته
12:56
of the perpetrator-survivorمجرم بازمانده scaleمقیاس.
247
764197
2304
مرتکب-بازمانده کمک کند.
12:59
If nothing elseچیز دیگری,
248
767180
1454
اگر نه هیچ چیز دیگری،
13:00
it's a storyداستان that we would'veمی خواهم neededمورد نیاز است
to hearشنیدن when we were youngerجوانتر.
249
768658
4135
این داستانی است که نیاز داشتیم وقتی
جوانتر بودیم، بشنویم.
13:06
Givenداده شده the natureطبیعت of our storyداستان,
250
774726
1821
با توجه به ماهیت داستان ما،
13:08
I know the wordsکلمات
that inevitablyبه ناچار accompanyهمراهی کردن it --
251
776571
2776
می‌دانم چه واژه‌هایی ناگزیر
آن را همراهی می‌کند --
13:11
victimقربانی, rapistمهاجم --
252
779933
2556
قربانی، متجاوز --
13:14
and labelsبرچسب ها are a way to organizeسازمان دادن conceptsمفاهیم,
253
782513
2255
و این برچسب‌ها روشی
برای سازمان‌دهی این مفاهیم هستند،
13:16
but they can alsoهمچنین be dehumanizingغیر انسانی
in theirخودشان connotationsمفهوم.
254
784792
4382
اما در عین حال می‌توانند خودشان
در مفهوم تهی از انسانیت باشند.
13:21
Onceیک بار someone'sکسی هست been deemedتلقی می شود a victimقربانی,
255
789838
2100
زمانی که یک نفر به عنوان قربانی
تلقی می‌شود،
13:23
it's that much easierآسان تر to fileپرونده them away
as someoneکسی damagedآسیب دیده,
256
791962
5233
راحت‌تر می‌شود آن‌ها را
به عنوان آدم‌های آسیب‌دیده،
13:29
dishonoredبی آبرو,
257
797219
1506
بی آبرو و فرو افتاده
13:30
lessکمتر than.
258
798749
1275
دسته بندی کرد.
13:32
And likewiseبه همین ترتیب, onceیک بار someoneکسی
has been brandedمارکدار a rapistمهاجم,
259
800643
2720
وهمینطور، زمانی که به کسی برچسب
متجاوز می‌خورد،
13:35
it's that much easierآسان تر
to call him a monsterهیولا --
260
803387
2546
راحت‌تر خواهد بود که او را
یک هیولا بنامیم --
13:38
inhumanغیر انسانی.
261
806576
1299
غیرانسان.
13:40
But how will we understandفهمیدن
what it is in humanانسان societiesجوامع
262
808614
3031
اما چگونه می‌توانیم بفهمیم
که آن چیست که در جوامع انسانی
13:43
that producesتولید می کند violenceخشونت
263
811669
1581
خشونت را تولید می‌کند
13:45
if we refuseامتناع to recognizeتشخیص
the humanityبشریت of those who commitمرتکب شدن it?
264
813274
4479
اگر از پذیرفتن انسانیت
مرتکبان آن امتناع کنیم؟
13:50
And how --
265
818534
1164
و چگونه --
13:51
(Applauseتشویق و تمجید)
266
819722
2179
(تشویق حضار)
13:53
And how can we empowerقدرت دادن survivorsبازماندگان
if we're makingساخت them feel lessکمتر than?
267
821925
5368
چگونه می‌توانیم بازماندگان را توانمند کنیم
اگر احساس فروافتادگی به آنان القا کنیم؟
14:00
How can we discussبحث و گفتگو solutionsراه حل ها
to one of the biggestبزرگترین threatsتهدید
268
828072
3427
چگونه می‌توانیم در باره راه‌حل‌هایی
برای یکی از بزرگترین تهدیدهای
14:03
to the livesزندگی می کند of womenزنان and childrenفرزندان
around the worldجهان,
269
831523
3274
زندگی زنان و کودکان
در سراسر جهان صحبت کنیم،
14:06
if the very wordsکلمات we use
are partبخشی of the problemمسئله?
270
834821
3823
اگر خود کلماتی که استفاده می‌کنیم،
بخشی از مشکل باشند؟
14:13
TSTS: From what I've now learntیاد گرفتم,
271
841786
2492
ت س: با آنچه تا به حال یاد گرفته‌ام،
14:16
my actionsاقدامات that night in 1996
were a self-centeredخودمحور takingگرفتن.
272
844302
4573
رفتارهای من در آن شب سال ۱۹۹۶
حرکتی خودخواهانه بود.
14:22
I feltنمد deservingسزاوار of Thordis'sتوردس bodyبدن.
273
850028
2123
احساس می‌کردم استحقاق بدن توردیس را دارم.
14:25
I've had primarilyدر درجه اول positiveمثبت
socialاجتماعی influencesتأثیرات
274
853743
2865
من در درجه اول از تاثیرات مثبت اجتماعی
14:28
and examplesمثال ها of equitableعادلانه
behaviorرفتار around me.
275
856632
2541
و نمونه‌هایی از رفتار عادلانه
در اطراف خود برخوردار بودم.
14:31
But on that occasionمناسبت,
276
859830
1197
اما در آن شرایط،
14:33
I choseانتخاب کرد to drawقرعه کشی uponبر the negativeمنفی onesآنهایی که.
277
861051
2104
تصمیم گرفتم
به رفتارهای منفی روی بیاورم.
14:35
The onesآنهایی که that see womenزنان
as havingداشتن lessکمتر intrinsicذاتی worthارزش,
278
863716
2896
رفتارهایی که زنان را
ذاتاً دارای ارزش کمتری می‌داند،
14:39
and of menمردان havingداشتن some unspokenناگفته
and symbolicنمادین claimادعا to theirخودشان bodiesبدن.
279
867687
4411
و مردان را دارای حق مالکیتی ناگفته
و نمادین بر بدن زنان.
14:45
These influencesتأثیرات I speakصحبت of
are externalخارجی to me, thoughگرچه.
280
873781
3009
تأثیراتی که از آن‌ها حرف می‌زنم،
البته، برای من بیرونی هستند.
14:49
And it was only me in that roomاتاق
makingساخت choicesگزینه های,
281
877582
2781
و این فقط من در آن اتاق بودم
که آن تصمیمات را گرفتم،
14:52
nobodyهيچ كس elseچیز دیگری.
282
880387
1228
و نه هیچ‌کس دیگر.
14:54
When you ownخودت something
283
882969
1785
وقتی که مالک چیزی هستید
14:56
and really squareمربع up to your culpabilityجرم,
284
884778
2618
و در مورد خطایتان جبهه گرفته‌اید،
15:00
I do think a surprisingشگفت آور thing can happenبه وقوع پیوستن.
285
888259
2323
فکر می‌کنم چیز جالبی می‌تواند رخ دهد.
15:03
It's what I call a paradoxپارادوکس of ownershipمالکیت.
286
891249
2307
این چیزی است که به آن
دوگانگی مالکیت می‌گویم.
15:06
I thought I'd buckleدست و پنجه نرم
underزیر the weightوزن of responsibilityمسئوليت.
287
894989
2792
من فکر می‌کردم
زیر بار مسئولیت خم می‌شوم.
15:10
I thought my certificateگواهینامه
of humanityبشریت would be burntسوخته.
288
898377
2883
فکر می‌کردم انسانیتم نابود می‌شود.
15:14
Insteadبجای, I was offeredارایه شده
to really ownخودت what I did,
289
902476
3746
در عوض، این فرصت را یافتم
تا کاری را که انجام داده بودم درک کنم،
15:19
and foundپیدا شد that it didn't possessداشتن
the entiretyکل of who I am.
290
907148
3260
و بفهمم که این
نماینده همه آنچه که من هستم نیست.
15:23
Put simplyبه سادگی,
291
911460
1361
به بیان ساده تر،
15:24
something you've doneانجام شده doesn't have
to constituteتشکیل می دهند the sumمجموع of who you are.
292
912845
4516
آنچه که انجام داده‌اید، بیان کننده
همه آنچه که شما هستید، نیست.
15:30
The noiseسر و صدا in my headسر abatedکاهش یافته است.
293
918659
1658
صدایی که در سرم بود، ساکت شده است.
15:32
The indulgentدلسوز self-pityخودخواهی
was starvedگرسنگی of oxygenاکسیژن,
294
920951
4028
ترحم و دلسوزی برای خودم،
دیگر هوایی برای تنفس ندارد
15:37
and it was replacedجایگزین شد
with the cleanپاک کن airهوا of acceptanceپذیرش --
295
925003
4473
و با هوای پاکیزه پذیرش
15:42
an acceptanceپذیرش that I did hurtصدمه
this wonderfulفوق العاده personفرد standingایستاده nextبعد to me;
296
930658
4284
و پذیرش اینکه من این آدم فوق‌العاده‌ای را
که در کنارم ایستاده آزار داده ام،
15:46
an acceptanceپذیرش that I am partبخشی of a largeبزرگ
and shockinglyتکان دهنده everydayهر روز groupingگروه بندی of menمردان
297
934966
5599
و پذیرش اینکه من یکی از جمعیت بزرگ
و به طرز هولناکی هرروزه از مردانی هستم
15:52
who have been sexuallyجنسیت violentخشن
towardبه سمت theirخودشان partnersهمکاران.
298
940589
2682
که نسبت به شریک زندگی‌شان
خشونت جنسی می‌ورزند.
15:56
Don't underestimateدست کم گرفتن the powerقدرت of wordsکلمات.
299
944931
2409
قدرت کلمات را دست کم نگیرید.
16:00
Sayingگفتن to Thordisتوردس that I rapedتجاوز جنسی her
changedتغییر کرد my accordتوافق with myselfخودم,
300
948372
4641
اینکه به توردیس گفتم که به او
تجاوز کرده‌ام احساس مرا نسبت
16:05
as well as with her.
301
953037
1260
به خودم و او تغییر داد.
16:07
But mostاکثر importantlyمهم است,
302
955517
1472
و اما مهمتر از همه،
16:09
the blameسرزنش transferredمنتقل شده from Thordisتوردس to me.
303
957013
3076
تقصیر از توردیس به من منتقل شد.
16:13
Farدور too oftenغالبا,
304
961331
1151
در اکثر مواقع،
16:14
the responsibilityمسئوليت is attributedنسبت داده
to femaleزن survivorsبازماندگان of sexualجنسیت violenceخشونت,
305
962506
4584
بار مسئولیت بر عهده بازمانده مونث
خشونت جنسی گذاشته می‌شود،
16:19
and not to the malesمردانه who enactتصویب it.
306
967114
2511
و نه بر عهده مردی
که مرتکب آن شده است.
16:22
Farدور too oftenغالبا,
307
970736
1150
در اکثر مواقع،
16:23
the denialانکار and runningدر حال اجرا leavesبرگها all partiesاحزاب
at a great distanceفاصله from the truthحقیقت.
308
971910
5082
انکار و فرار هر دو طرف را
از حقیقت دور می‌کند.
16:30
There's definitelyقطعا a publicعمومی
conversationگفتگو happeningاتفاق می افتد now,
309
978984
2780
اینجا به وضوح گفتگوی عمومی
در جریان است،
16:34
and like a lot of people,
310
982371
2179
و مانند بسیاری از مردم،
16:36
we're heartenedدلربا
that there's lessکمتر retreatingعقب نشینی
311
984574
2590
خوشوقتیم که اینجا اجتناب
کمتری در مورد این بحث
16:39
from this difficultدشوار
but importantمهم discussionبحث.
312
987188
2720
سخت اما مهم رخ می‌دهد.
16:43
I feel a realواقعی responsibilityمسئوليت
to addاضافه کردن our voicesصدای to it.
313
991028
3638
من برای افزودن صدایمان به آن
احساس مسئولیت می‌کنم.
16:50
TETE: What we did is not a formulaفرمول
that we're prescribingتجویز for othersدیگران.
314
998072
4659
ت ا: کاری که انجام دادیم، نسخه‌ای نیست
که برای دیگران تجویز کنیم.
16:55
Nobodyهيچ كس has the right to tell anyoneهر کسی elseچیز دیگری
how to handleرسیدگی theirخودشان deepestعمیق ترین painدرد
315
1003182
5533
هیچ کس حق ندارد به دیگران بگوید
که عمیق‌ترین دردشان
17:00
or theirخودشان greatestبزرگترین errorخطا.
316
1008739
1745
و یا بزرگ‌ترین اشتباهاتشان را
چگونه درمان کنند.
17:03
Breakingشکستن your silenceسکوت is never easyآسان,
317
1011336
2351
شکستن سکوت‌تان هرگز ساده نیست،
17:05
and dependingبستگی دارد on where
you are in the worldجهان,
318
1013711
2214
و بسته به آنکه در کجای دنیا هستید،
17:07
it can even be deadlyمرگبار
to speakصحبت out about rapeتجاوز به عنف.
319
1015949
3212
حتی صحبت کردن در مورد تجاوز
می‌تواند خطر مرگ داشته باشد.
17:12
I realizeتحقق بخشیدن that even the mostاکثر
traumaticتروماتیک eventرویداد of my life
320
1020088
4066
من متوجه هستم که حتی
هولناک‌ترین واقعه زندگی من
17:16
is still a testamentعهدنامه to my privilegeامتیاز,
321
1024178
2759
هنوز مدرکی برای مزیت‌هایی است
که از آن برخوردارم،
17:18
because I can talk about it
withoutبدون gettingگرفتن ostracizedاستبداد,
322
1026961
3230
زیرا می‌توانم بدون آنکه رانده بشوم
و یا حتی کشته بشوم،
17:22
or even killedکشته شده.
323
1030215
1348
در موردش صحبت کنم.
17:24
But with that privilegeامتیاز of havingداشتن a voiceصدای
324
1032293
2929
اما داشتن مزیت امکان حرف زدن،
17:27
comesمی آید the responsibilityمسئوليت of usingاستفاده كردن it.
325
1035246
2858
همراه با مسئولیت استفاده کردن از آن است.
17:30
That's the leastکمترین I oweمدیون
my fellowهمکار survivorsبازماندگان who can't.
326
1038733
4530
این کمترین کاری است
که می‌توانم برای بازماندگانی مثل من
که صدایی ندارند، انجام دهم.
17:36
The storyداستان we'veما هستیم just relayedرها شده is uniqueمنحصر بفرد,
327
1044841
3066
داستانی که الان بازگو کردیم،
منحصر به فرد است،
17:39
and yetهنوز it is so commonمشترک with sexualجنسیت
violenceخشونت beingبودن a globalجهانی است pandemicپاندمی.
328
1047931
4666
و در عین حال با توجه به گستردگی
جهانی خشونت جنسی، رایج.
17:44
But it doesn't have to be that way.
329
1052621
2405
اما این نباید این گونه باشد.
17:47
One of the things that I foundپیدا شد usefulمفید است
on my ownخودت healingشفا دادن journeyسفر
330
1055741
3016
یکی از چیزهایی که در سفرم درمانی‌ام
به نظرم مفید آمده،
17:50
is educatingآموزش myselfخودم about sexualجنسیت violenceخشونت.
331
1058781
2648
این است که در مورد خشونت
جنسی خودم را آموزش دادم.
17:53
And as a resultنتيجه,
I've been readingخواندن, writingنوشتن
332
1061453
2414
در نتیجه بیش از یک دهه است
که در باره این موضوع،
17:55
and speakingصحبت كردن about this issueموضوع
for over a decadeدهه now,
333
1063891
2653
می‌خوانم، می‌نویسم و سخنرانی می‌کنم،
17:58
going to conferencesهمایش ها around the worldجهان.
334
1066568
2552
و در کنفرانس‌هایی
در سراسر جهان شرکت می‌کنم.
18:01
And in my experienceتجربه,
335
1069144
1979
طبق تجربه من،
18:03
the attendeesشرکت کنندگان of suchچنین eventsمناسبت ها
are almostتقریبا exclusivelyمنحصرا womenزنان.
336
1071147
4631
مراجعان این گفتگوها تقریباً
تماماً زنان هستند.
18:09
But it's about time that we stop treatingدرمان
sexualجنسیت violenceخشونت as a women'sزنان issueموضوع.
337
1077013
6616
اکنون زمان آن رسیده که دیگر خشونت
جنسی را موضوعی صرفاً زنانه ندانیم.
18:15
(Applauseتشویق و تمجید)
338
1083653
5447
(تشویق حضار)
18:29
A majorityاکثریت of sexualجنسیت violenceخشونت
againstدر برابر womenزنان and menمردان
339
1097069
4044
بیشتر خشونت جنسی علیه زنان و مردان
18:33
is perpetratedانجام شده by menمردان.
340
1101137
1883
توسط مردان به وقوع پیوسته است.
18:35
And yetهنوز theirخودشان voicesصدای are sorelyبه شدت
underrepresentedکمتر نمایان می شود in this discussionبحث.
341
1103044
4408
و هنوز صدایشان کمتر
در این گفتگو ها شنیده شده است.
18:40
But all of us are neededمورد نیاز است here.
342
1108842
3901
اما لازم است همه ما اینجا باشیم.
18:45
Just imagineتصور کن all the sufferingرنج کشیدن
we could alleviateتسکین
343
1113744
3885
فقط تمام رنج‌هایی که می‌توانستیم
تسکین دهیم را تصور کنید
18:49
if we daredجرات کرد to faceصورت this issueموضوع togetherبا یکدیگر.
344
1117653
3934
اگر جرأت برخورد
با این موضوع در کنار هم را داشتیم.
18:54
Thank you.
345
1122880
1158
سپاسگزارم.
18:56
(Applauseتشویق و تمجید)
346
1124062
4267
(تشویق حضار)
Translated by Simin Zare Hajibagher
Reviewed by Sadegh Zabihi

▲Back to top

ABOUT THE SPEAKERS
Thordis Elva - Writer
Thordis Elva is one of the two authors of "South of Forgiveness," a unique collaboration between a survivor and perpetrator of rape.

Why you should listen

Thordis Elva is a firm believer in the healing potential of dialogue when it comes to ending the silence that shrouds sexual violence. In 2015, she was voted Woman of the Year in her native Iceland due to her tireless campaigning for gender equality.

As an award-winning writer, journalist and public speaker, Elva has utilized many different platforms for her activism, including plays, films and books. Her passion for equality extends to the internet, and she has toured extensively giving lectures about online bullying, non-consensual pornography and digital human rights to audiences such as the United Nations and the Nordic Council of Ministers.

Read a Q&A with Elva about her TED Talk on the TED Blog

More profile about the speaker
Thordis Elva | Speaker | TED.com
Tom Stranger - Co-author, landscape gardener
Tom Stranger is the co-author "South of Forgiveness."

Why you should listen

Social sciences and the outdoors have been both professional directions and personal themes for Tom Stranger. After studying social science and working in outdoor recreation, Tom Stranger's focus shifted towards working with young people with complex needs -- mental health challenges, substance addiction, homelessness and neurological impairment. His time working with young people has taught him the immense value of listening with intent.

Stranger has recently completed and thoroughly enjoyed a Master of Cultural Studies at the University of Sydney, and he has returned to work in the outdoors as a landscaper. During his studies, he was involved as a co-author in the writing of South of Forgiveness. He and the book's primary author, Thordis Elva, share the hope that in speaking up they will add their voices to the ever-growing public discourse around relations of gender and sexual violence.

Read a Q&A with Stranger about his TED Talk on the TED Blog.

More profile about the speaker
Tom Stranger | Speaker | TED.com