ABOUT THE SPEAKER
Julie Burstein - Writer and radio producer
As a producer, Julie Burstein builds places to talk (brilliantly) about creative work. Her book "Spark: How Creativity Works" shares what she has learned.

Why you should listen

From where does creativity flow? In 2000, Julie Burstein created Public Radio International's show Studio 360 to explore pop culture and the arts. Hosted by novelist Kurt Andersen and produced at WNYC, the show is a guide to what's interesting now -- and asks deep questions about the drive behind creative work. Now, Burstein has written Spark: How Creativity Works, filled with stories about artists, writers and musicians (like Chuck Close, Isabel Allende, Patti Lupone). Burstein is the host of pursuitofspark.com full of conversations about creative approaches to the challenges, possibilities and pleasures of everyday life and work. She also "loves sitting in for Leonard Lopate."

More profile about the speaker
Julie Burstein | Speaker | TED.com
TED2012

Julie Burstein: 4 lessons in creativity

جولی بارستین: چهار درس در مورد خلاقیت

Filmed:
2,034,797 views

مجری رادیو جولی بارستین با افراد خلاق در برنامه‌ی زنده‌ای صحبت می‌کند، و در مورد چگونگی خلق کردن هنگام چالش‌ها،عدم اعتماد به نفس و شکست چهار درس به اشتراک می‌گذارد. در مورد داستان بینش‌های درونی از میرا نایر(فیلم ساز)، ریچارد فورد (نویسنده)، ریچارد سِرا(مجسمه ساز) و جوئل مِیرتز(عکاس) بشنوید.
- Writer and radio producer
As a producer, Julie Burstein builds places to talk (brilliantly) about creative work. Her book "Spark: How Creativity Works" shares what she has learned. Full bio

Double-click the English transcript below to play the video.

00:16
On my deskمیز مطالعه in my officeدفتر, I keep a smallکوچک clayخاک رس potگلدان
0
1018
4304
من روی میزکارم یک
کاسه‌‌‌ی گلی کوچک نگه می‌دارم
00:21
that I madeساخته شده in collegeکالج. It's rakuراک, whichکه is a kindنوع of potteryسفالگری
1
5322
4463
که در دوران دانشگاه درست کردم.
آن یک راکو هست، نوعی سفالگری
00:25
that beganآغاز شد in Japanژاپن centuriesقرن ها agoپیش as a way of
2
9785
4507
که قرنها پیش در ژاپن آغاز شد
00:30
makingساخت bowlsکاسه for the Japaneseژاپنی teaچای ceremonyمراسم.
3
14292
4047
برای ساختن کاسه‌هایی جهت مراسم چای ژاپنی.
00:34
This one is more than 400 yearsسالها oldقدیمی.
4
18339
3265
این یکی بیش از ۴۰۰ سال قدمت دارد.
00:37
Eachهر یک one was pinchedخرج کردن or carvedحک شده out of a ballتوپ of clayخاک رس,
5
21604
4464
هرکدام با فشار دست یا تراشیدن
یک گوی گلی ساخته شده،
00:41
and it was the imperfectionsنقص ها that people cherishedگرامی باد.
6
26068
4296
وهمین نقص‌ها بود که مردم دوستشان داشتند.
00:46
Everydayهر روز potsگلدان ها like this cupفنجان take eightهشت to 10 hoursساعت ها to fireآتش.
7
30364
8072
هر روز ظروفی مثل این فنجان
۸ تا ۱۰ ساعت در آتش می‌مانند.
00:54
I just tookگرفت this out of the kilnکوره last weekهفته, and the kilnکوره itselfخودش
8
38436
3109
من این را هفته‌‌ی پیش
از کوره آوردم، و خود کوره
00:57
takes anotherیکی دیگر day or two to coolسرد down, but rakuراک
9
41545
4484
یک یا دو روز طول می‌کشد
تا خنک بشود، اما راکو
01:01
is really fastسریع. You do it outsideخارج از, and you take the kilnکوره
10
46029
4803
خیلی سریع است. شما این کار را بیرون
انجام می‌دهید، و دمای کوره را
01:06
up to temperatureدرجه حرارت. In 15 minutesدقایق, it goesمی رود to 1,500 degreesدرجه,
11
50832
4555
بالا می‌برید. در ۱۵ دقیقه،
به ۱۵۰۰ درجه می‌رسد،
01:11
and as soonبه زودی as you see that the glazeلعاب has meltedذوب شده insideداخل,
12
55387
3658
و بلافاصله می‌بینید که ماده‌ی مورد
استفاده برای لعاب دادن ذوب شده،
01:14
you can see that faintاز حال رفتن sheenشین, you turnدور زدن the kilnکوره off,
13
59045
2818
تا کورسوییاز درخشش را دید،
کوره را خاموش می‌کنید،
01:17
and you reachنائل شدن in with these long metalفلز tongsانبرها,
14
61863
2587
و با این اَنبُر فلزی بلند
به درون کوره دسترسی دارید،
01:20
you grabگرفتن the potگلدان, and in Japanژاپن, this red-hotقرمز تند potگلدان
15
64450
4485
ظرف را می‌گیرید، و در ژاپن،
این ظرف خیلی داغ
01:24
would be immediatelyبلافاصله immersedغوطه ور in a solutionراه حل of greenسبز teaچای,
16
68935
4914
به سرعت در محلول چای سبز غوطه‌ور می‌شود.
01:29
and you can imagineتصور کن what that steamبخار would smellبو like.
17
73849
3232
و شما می‌توانید تصور کنید که
آن بخار چه بویی خواهد‌‌‌‌‌‌‌ داشت.
01:32
But here in the Unitedیونایتد Statesایالت ها, we rampرمپ up the dramaدرام
18
77081
3165
اما اینجا در ایالات متحده،
ما نمایش را کمی بزرگتر می‌کنیم
01:36
a little bitبیت, and we dropرها کردن our potsگلدان ها into sawdustخاک اره,
19
80246
3665
و ما ظرف‌هایمان را در خاک اَره می‌گذاریم
01:39
whichکه catchesجلب می کند on fireآتش, and you take a garbageزباله pailبطری,
20
83911
3024
که خاک اَره شعله ور می‌شود،
و باید یک سطل بردارید،
01:42
and you put it on topبالا, and smokeدود startsشروع می شود pouringریختن out.
21
86935
4912
و روی آن بگذارید،
و دود از آن پخش می‌شود.
01:47
I would come home with my clothesلباس ها reekingreeking of woodsmokeدود چوب.
22
91847
4880
من با لباس‌هایی به خانه می‌آیم
که بوی دود چوب می‌دهند.
01:52
I love rakuراک because it allowsاجازه می دهد me to playبازی with the elementsعناصر.
23
96727
5098
من عاشق راکو هستم چون
به من اجازه می‌د‌‌‌هد با عناصر بازی کنم.
01:57
I can shapeشکل a potگلدان out of clayخاک رس and chooseانتخاب کنید a glazeلعاب,
24
101825
4496
می‌توانم به یک ظرف سفالی شکل بدهم
و یک ماده‌ی لعاب دهنده برایش انتخاب کنم،
02:02
but then I have to let it go to the fireآتش and the smokeدود,
25
106321
4304
اما بعد مجبورم آن را در آتش و دود رها کنم،
02:06
and what's wonderfulفوق العاده is the surprisesتعجب نکنید that happenبه وقوع پیوستن,
26
110625
2465
و موضوع حیرت‌آور سورپرایزی
است که اتفاق می‌افتد،
02:08
like this crackleترک خوردن patternالگو, because it's really stressfulپر استرس
27
113090
3273
مثل این علامت‌های ترک خوردگی،
چون این خیلی روی ظرف استرس‌آور هست
02:12
on these potsگلدان ها. They go from 1,500 degreesدرجه
28
116363
2611
آن‌ها از دمای ۱۵۰۰ درجه
02:14
to roomاتاق temperatureدرجه حرارت in the spaceفضا of just a minuteدقیقه.
29
118974
4079
در یک دقیقه به دمای اتاق می‌رسند.
02:18
Rakuسرطان is a wonderfulفوق العاده metaphorاستعاره for the processروند of creativityخلاقیت.
30
123053
5951
راکو استعاره‌یی فوق العاده
برای فرآیند خلاقیت هست.
02:24
I find in so manyبسیاری things that tensionتنش betweenبین
31
129004
3765
من چیزهای زیادی پیدا کردم
که باهم تناقض دارند،
02:28
what I can controlکنترل and what I have to let go
32
132769
3435
چیزهایی که می‌توانم کنترل کنم
و چیزهایی که باید رها کنم
02:32
happensاتفاق می افتد all the time, whetherچه I'm creatingپدید آوردن a newجدید radioرادیو showنشان بده
33
136204
3794
همیشه اتفاق می‌افتند،
چه من یک برنامه‌ی رادیویی جدید بسازم
02:35
or just at home negotiatingمذاکره with my teenageنوجوان sonsپسران.
34
139998
5085
یا فقط وقتی در خانه
با پسرهای نوجوانم بحث می‌کنم.
02:40
When I satنشسته down to writeنوشتن a bookکتاب about creativityخلاقیت,
35
145083
3974
وقتی نشستم تا کتابی در مورد خلاقیت بنویسم،
02:44
I realizedمتوجه شدم that the stepsمراحل were reversedمعکوس.
36
149057
2484
فهمیدم که مراحل معکوس هستند.
02:47
I had to let go at the very beginningشروع, and I had to
37
151541
3649
در ابتدا مجبورم رها کنم، و مجبور بودم
02:51
immerseغوطه ور شدن myselfخودم in the storiesداستان ها of hundredsصدها of artistsهنرمندان
38
155190
4604
خودم را در داستانهای صدها صنعتگر
02:55
and writersنویسندگان and musiciansنوازندگان and filmmakersفیلمسازان, and as I listenedگوش داد
39
159794
4475
و نویسنده و موسیقی‌دان و فیلم ساز غرق کنم
و همانطور که به این داستان‌ها گوش دادم
03:00
to these storiesداستان ها, I realizedمتوجه شدم that creativityخلاقیت
40
164269
5312
فهمیدم که خلاقیت
03:05
growsرشد می کند out of everydayهر روز experiencesتجربیات
41
169581
3328
از تجربه‌های روزمره شکل می‌گیرد
03:08
more oftenغالبا than you mightممکن think, includingشامل
42
172909
3704
بیشتر از آنچه که فکرش را کنید، ازجمله
03:12
lettingاجازه دادن go.
43
176613
2920
رها کردن.
03:15
It was supposedقرار است to breakزنگ تفريح, but that's okay. (Laughterخنده) (Laughsخنده)
44
179533
3790
این قرار بود بشکند، اما خب اشکالی ندارد.
(صدای خنده)
03:19
That's partبخشی of the lettingاجازه دادن go, is sometimesگاه گاهی it happensاتفاق می افتد
45
183323
2949
این قسمتی از رها کردن است،
گاهی اتفاق می‌افتد
03:22
and sometimesگاه گاهی it doesn't, because creativityخلاقیت alsoهمچنین growsرشد می کند
46
186272
3405
گاهی اتفاق نمی‌افتد. چون خلاقیت از
03:25
from the brokenشکسته شده placesمکان ها.
47
189677
2777
محل شکستگی‌ها هم رشد می‌کند.
03:28
The bestبهترین way to learnیاد گرفتن about anything
48
192454
2647
بهترین راه یادگیری هرچیزی
03:31
is throughاز طریق storiesداستان ها, and so I want to tell you a storyداستان
49
195101
4034
از طریق داستان‌هاست، پس
می‌خواهم داستانی برای شما تعریف کنم
03:35
about work and playبازی and about fourچهار aspectsجنبه های of life
50
199135
5182
درباره‌ی کار و نمایش و چهار جنبه‌ی زندگی
03:40
that we need to embraceپذیرفتن
51
204317
2396
که نیاز داریم بپذیریم
03:42
in orderسفارش for our ownخودت creativityخلاقیت to flourishشکوفا شدن.
52
206713
4068
تا خلاقیت ما شکوفا شود.
03:46
The first embraceپذیرفتن is something that we think,
53
210781
2016
اولین پذیرش چیزی هست که
ما فکر می‌کنیم،
03:48
"Oh, this is very easyآسان," but it's actuallyدر واقع gettingگرفتن harderسخت تر,
54
212797
4206
«اوه، این خیلی آسان است،»
اما در واقع دارد سخت‌تر می‌‌شود،
03:52
and that's payingپرداخت attentionتوجه to the worldجهان around us.
55
217003
3995
و آن توجه کردن به محیط پیرامونمان هست.
03:56
So manyبسیاری artistsهنرمندان speakصحبت about needingنیازمند to be openباز کن,
56
220998
4455
هنرمندان زیادی در مورد
نیاز به پذیرا بودن صحبت کرده‌اند،
04:01
to embraceپذیرفتن experienceتجربه, and that's hardسخت to do when
57
225453
3440
تا تجربه را بپذیریم،
و انجام این کار سخت است
04:04
you have a lightedروشن rectangleمستطیل in your pocketجیب that
58
228893
3618
وقتی که شما مستطیلی
روشن در جیبتان دارید که
04:08
takes all of your focusتمرکز.
59
232511
3587
همه‌ی تمرکزتان را می‌گیرد.
04:11
The filmmakerفیلمساز Miraمیرا Nairنایر speaksصحبت می کند about growingدر حال رشد up
60
236098
4140
میرا نایِر (فیلم ساز) درباره‌ی بزرگ شدن
04:16
in a smallکوچک townشهر in Indiaهندوستان. Its nameنام is Bhubaneswarبوبانسور,
61
240238
4605
در یک شهر کوچک در هند صحبت می‌کند،
اسم آن بوبانسوار است،
04:20
and here'sاینجاست a pictureعکس of one of the templesمعابد in her townشهر.
62
244843
3693
و این تصویری از یکی از معابد این شهر هست.
04:24
Miraمیرا Nairنایر: In this little townشهر, there were like 2,000 templesمعابد.
63
248536
2872
میرا نایِر: در این شهر کوچک،
تقریبا ۲,۰۰۰ معبد وجود داشت.
04:27
We playedبازی کرد cricketکریکت all the time. We kindنوع of grewرشد کرد up
64
251408
2856
ما همیشه کریکت بازی می کردیم. ما به نوعی
04:30
in the rubbleخرابه. The majorعمده thing that inspiredالهام گرفته me,
65
254264
3256
در خرابه بزرگ شدیم.
بزرگترین چیزی که الهام بخش من بود،
04:33
that led me on this pathمسیر, that madeساخته شده me a filmmakerفیلمساز eventuallyدر نهایت,
66
257520
3648
و من را در این راه هدایت کرد،
و در نهایت به فیلم‌ساز تبدیلم کرد،
04:37
was travelingمسافرت folkمردم theaterتئاتر that would come throughاز طریق the townشهر
67
261168
3552
تئاتر گروهی سیاری بود که به شهر می‌آمد
04:40
and I would go off and see these great battlesجنگ ها
68
264720
3312
و من می‌رفتم و این نبردهای بزرگ خوبی و بدی
04:43
of good and evilبد by two people in a schoolمدرسه fieldرشته
69
268032
3416
بین دو نفر را در حیاط مدرسه می‌دیدم
04:47
with no propsغرفه ها but with a lot of, you know,
70
271448
2536
بی هیچ وسیله‌ای اما با خیلی چیزها
04:49
passionشور, and hashishحشیش as well, and it was amazingحیرت آور.
71
273984
3695
شور و اشتیاق و همینطور حشیش،
و این محشر بود.
04:53
You know, the folkمردم talesداستان of Mahabharataمهاباشاتا and Ramayanaرامایانا,
72
277679
2794
می‌دانید داستان‌های عامیانه از
ماه باراتا و رامایان،
04:56
the two holyمقدس booksکتاب ها, the epicsحماسه that everything comesمی آید out of
73
280473
3495
دو کتاب مقدس،
حماسه ها می‌گویند، که همه چیز
04:59
in Indiaهندوستان, they say. After seeingدیدن that Jatraاداره اترا, the folkمردم theaterتئاتر,
74
283968
3530
از هند شروع شد.
بعد از دیدن جاترا، آن تئاتر گروهی،
05:03
I knewمی دانست I wanted to get on, you know, and performانجام دادن.
75
287498
4990
من می‌دانستم که می‌خواهم
این کار را انجام دهم، یعنی اجرا کنم.
05:08
Julieجولی Bursteinبورشتاین: Isn't that a wonderfulفوق العاده storyداستان?
76
292488
1907
جولی بارستین:‌
داستان شگفت‌انگیزی نیست؟
05:10
You can see the sortمرتب سازی of breakزنگ تفريح in the everydayهر روز.
77
294395
2420
شما هرروز انواع وقفه را می‌بینید.
05:12
There they are in the schoolمدرسه fieldsزمینه های, but it's good and evilبد,
78
296815
2719
آنها در زمین مدرسه وجود دارند،
اما این هم خوب است هم بد
05:15
and passionشور and hashishحشیش. And Miraمیرا Nairنایر was a youngجوان girlدختر
79
299534
5533
هم شورو اشتیاق هست و هم حشیش.
و میرا نایِر یک دختر جوان بود
05:20
with thousandsهزاران نفر of other people watchingتماشا کردن this performanceکارایی,
80
305067
3598
با هزاران آدم دیگر
که این نمایش را می‌دیدند،
05:24
but she was readyآماده. She was readyآماده to openباز کن up
81
308665
2950
اما او آماده بود. او آماده بود تا
05:27
to what it sparkedجرقه زد in her, and it led her,
82
311615
3129
چیزی که درونش می درخشید،
و هدایتش می‌کرد بپذیرد،
05:30
as she said, down this pathمسیر to becomeتبدیل شدن به
83
314744
2615
همانطور که خودش گفت، این مسیر را طی کند
05:33
an award-winningبرنده جایزه filmmakerفیلمساز.
84
317359
2803
تا تبدیل به یک فیلم ساز
برنده‌ی جایزه بشود.
05:36
So beingبودن openباز کن for that experienceتجربه that mightممکن changeتغییر دادن you
85
320162
2821
بنابراین پذیرا بودن تجربه‌ای که
ممکن است شما را تغییر بدهد
05:38
is the first thing we need to embraceپذیرفتن.
86
322983
2933
اولین چیزی است که ما نیاز داریم بپذیریم.
05:41
Artistsهنرمندان alsoهمچنین speakصحبت about how some of theirخودشان mostاکثر powerfulقدرتمند work
87
325916
5779
همچنین هنرمندان در مورد اینکه چطور
قدرتمندترین کارهایشان
05:47
comesمی آید out of the partsقطعات of life that are mostاکثر difficultدشوار.
88
331695
4872
از سخت ترین قسمت‌های زندگی آنها
نشأت می‌گیرد صحبت می کنند.
05:52
The novelistرمان نویس Richardریچارد Fordفورد speaksصحبت می کند about
89
336567
3654
ریچارد فورد (نویسنده) در مورد
05:56
a childhoodدوران کودکی challengeچالش that continuesهمچنان ادامه دارد to be something
90
340221
4042
چالش کودکیش که
ادامه پیدا می‌کند تا چیزی بشود
06:00
he wrestlesمبارزه می کند with todayامروز. He's severelyشدیدا dyslexicاختلال نعوظ.
91
344263
4760
که او تا امروز با آن دست و پنجه نرم می‌کند
حرف می‌زند. او به شدت نارساخوان است.
06:04
Richardریچارد Fordفورد: I was slowآرام to learnیاد گرفتن to readخواندن, wentرفتی all the way
92
349023
2907
ریچارد فورد: من در خواندن کند بودم،
در همه دوره‌ی
06:07
throughاز طریق schoolمدرسه not really readingخواندن more than the minimumکمترین,
93
351930
3832
مدرسه رفتننم واقعا بیشتر از
حداقل‌ها نخواندم،
06:11
and still to this day can't readخواندن silentlyسکوت
94
355762
2528
و همچنان تا به امروز نمی توانم
وقتی بدون صدا می‌خوام
06:14
much fasterسریعتر than I can readخواندن aloudبا صدای بلند,
95
358290
2848
زیاد سریع‌تر از وقتی باشم
که با صدای بلند می خوانم،
06:17
but there were a lot of benefitsمنافع to beingبودن dyslexicاختلال نعوظ for me
96
361138
3776
اما نارساخوان ‌بودن
برای من منفعت‌های زیادی داشت
06:20
because when I finallyسرانجام did reconcileوفق دادن myselfخودم to how slowآرام
97
364914
3145
چون وقتی نهایتاً پذیرفتم که
چه قدر کند هستم
06:23
I was going to have to do it, then I think I cameآمد very slowlyبه آرامی
98
368059
4495
تصمیم گرفتم مجبور بشوم که آن را
انجام بدهم، بعد فکر می‌کنم
06:28
into an appreciationقدردانی of all of those qualitiesکیفیت ها of languageزبان
99
372554
3532
در درک همه‌ی آن
ویژگی‌های زبان خیلی کند شدم
06:31
and of sentencesجمله ها that are not just the cognitiveشناختی
100
376086
2812
و جمله‌ها که تنها جنبه‌های
06:34
aspectsجنبه های of languageزبان: the syncopationsهمکلاسی ها, the soundsبرای تلفن های موبایل of wordsکلمات,
101
378898
3113
شناخت زبان نیستند: ریتم‌ها، صدای کلمات،
06:37
what wordsکلمات look like, where paragraphsپاراگراف ها breakزنگ تفريح,
102
382011
1843
چگونگی شکل کلمات
جای انقطاع پاراگرافها،
06:39
where linesخطوط breakزنگ تفريح. I mean, I wasn'tنبود so badlyبدی dyslexicاختلال نعوظ that
103
383854
3027
جای پایان خطها. یعنی من
من آنقدر زیاد نارساخوان نبودم
06:42
I was disabledمعلول from readingخواندن. I just had to do it
104
386881
2938
که نتوانم بخوانم.
من فقط مجبور‌ بودم این کار را
06:45
really slowlyبه آرامی, and as I did, lingeringدائمی on those sentencesجمله ها
105
389819
4543
خیلی کُند انجام بدهم. و وقتی
مکث کردن زیاد روی آن جمله‌هایی که
06:50
as I had to lingerمتوقف کردن, I fellسقوط heirواری to language'sزبان ها other qualitiesکیفیت ها,
106
394362
4360
مجبور بودم مکث کنم را انجام دادم.
من صاحب ویژگی‌های دیگر زبان شدم
06:54
whichکه I think has helpedکمک کرد me writeنوشتن sentencesجمله ها.
107
398722
3264
که فکر می‌کنم به من کمک کرد
جملات را بنویسم.
06:57
JBJB: It's so powerfulقدرتمند. Richardریچارد Fordفورد, who'sچه کسی است wonبرنده شد the Pulitzerپولیتزر Prizeجایزه,
108
401986
4080
ج.ب: این داستان قوی ریچارد فورد هست کسی
که جایزه ی پولیتزر(داستان نویسی) را بُرد،
07:01
saysمی گوید that dyslexiaنارساخوانی helpedکمک کرد him writeنوشتن sentencesجمله ها.
109
406066
5152
گفت نارساخوانی به او کمک کرد
که جملات را بنویسد.
07:07
He had to embraceپذیرفتن this challengeچالش, and I use that wordکلمه
110
411218
2771
او مجبور شد این چالش را بپذیرد
و من آن کلمه را
07:09
intentionallyاز قصد. He didn't have to overcomeغلبه بر dyslexiaنارساخوانی.
111
413989
4113
عمداً استفاده می‌کنم.
او مجبور نشد بر نارساخوانی غلبه کند.
07:14
He had to learnیاد گرفتن from it. He had to learnیاد گرفتن to hearشنیدن the musicموسیقی
112
418102
3508
او مجبور‌شد از آن یاد بگیرد.
او مجبور‌شد موسیقی در زبان را
07:17
in languageزبان.
113
421610
3064
بشنود.
07:20
Artistsهنرمندان alsoهمچنین speakصحبت about how pushingهل دادن up againstدر برابر
114
424674
4570
همچنین هنرمندان در مورد اینکه چطور
تحت فشار محدودیت‌های
07:25
the limitsمحدودیت ها of what they can do, sometimesگاه گاهی pushingهل دادن
115
429244
3394
آنچه می‌توانند انجام دهند،
گاهی تحت فشارآنچه نمی‌توانند انجام‌ دهند
07:28
into what they can't do, helpsکمک می کند them focusتمرکز
116
432638
3348
قرار می‌گیرند،
این محدودیت‌ها به آنها کمک می‌کنند
07:31
on findingیافته theirخودشان ownخودت voiceصدای.
117
435986
3239
تا صدای خودشان را پیدا کنند.
07:35
The sculptorمجسمه ساز Richardریچارد Serraسرا talksگفتگو about how,
118
439225
4145
ریچارد سِرا (مجسمه ساز) ،در مورد
این صحبت می‌کند که وقتی هنرمندی جوان بود
07:39
as a youngجوان artistهنرمند, he thought he was a painterنقاش,
119
443370
2920
فکر می‌کرد یک نقاش است،
07:42
and he livedزندگی می کرد in Florenceفلورانس after graduateفارغ التحصیل schoolمدرسه.
120
446290
4279
و بعد از فارغ‌التحصیلی از دانشگاه
در فلورانس زندگی کرد.
07:46
While he was there, he traveledسفر کرد to Madridمادرید,
121
450569
2569
وقتی که آنجا بود، به مادرید سفر کرد،
07:49
where he wentرفتی to the Pradoپرادو to see this pictureعکس
122
453138
2714
جایی که او به پرادو رفت
تا این تصویر را ببیند
07:51
by the Spanishاسپانیایی painterنقاش Diegoدیگو Velمنázquezzquez.
123
455852
3760
که توسط نقاش اسپانیایی دیگو ولاسکوز
کشیده شده بود.
07:55
It's from 1656, and it's calledبه نام "Lasلیزر MeninasMeninas,"
124
459612
5104
آن مربوط به سال ۱۶۵۶ هست
و"لاس منیناس" نام دارد.
08:00
and it's the pictureعکس of a little princessشاهزاده
125
464716
2209
و تصویری از یک پرنسس کوچک
08:02
and her ladies-in-waitingخانمها در انتظار, and if you look over
126
466925
3687
و ندیمه‌هایش است، و اگر به پشت سر
08:06
that little blondeطلایی princess'sشاهزاده خانم shoulderشانه, you'llشما خواهید بود see a mirrorآینه,
127
470612
3376
پرنسس مو طلایی نگاه کنید، شما یک آینه
08:09
and reflectedمنعکس شده است in it are her parentsپدر و مادر, the Kingپادشاه and Queenملکه
128
473988
3297
و انعکاس پدر و مادرش را در آن خواهید دید،
پادشاه و ملکه‌ی اسپانیا،
08:13
of Spainاسپانیا, who would be standingایستاده where you mightممکن standایستادن
129
477285
3405
که در جایی که ممکن هست شما بایستید
08:16
to look at the pictureعکس.
130
480690
1775
تا عکس را نگاه کنید، ایستاده‌‌‌اند.
08:18
As he oftenغالبا did, Velمنázquezzquez put himselfخودت in this paintingرنگ آمیزی too.
131
482465
5067
همانطور که اغلب اوقات ولاسکوز این کار را
انجام می‌دهد، خودش را هم در تصویر جا داده
08:23
He's standingایستاده on the left with his paintbrushقلم مو in one handدست
132
487532
4693
او سمت چپ با قلمویش در یک دست
08:28
and his paletteجعبه رنگ نقاشی in the other.
133
492225
2404
و پالتش در دست دیگر ایستاده.
08:30
Richardریچارد Serraسرا: I was standingایستاده there looking at it,
134
494629
2028
ر.س: من آنجا ایستاده و به آن نگاه می‌کردم،
08:32
and I realizedمتوجه شدم that Velمنázquezzquez was looking at me,
135
496657
2610
و من دریافتم که ولاسکوز به من نگاه می‌کند،
08:35
and I thought, "Oh. I'm the subjectموضوع of the paintingرنگ آمیزی."
136
499267
3995
و فکر کردم، «اوه، من موضوع نقاشی هستم.»
08:39
And I thought, "I'm not going to be ableتوانایی to do that paintingرنگ آمیزی."
137
503262
2252
و فکر کردم،
«من نمی‌توانم چنین نقاشی‌ای بکشم»
08:41
I was to the pointنقطه where I was usingاستفاده كردن a stopwatchکرونومتر
138
505514
3201
من در نقطه‌ای بودم که
از یک کرنومتر استفاده می‌کردم
08:44
and paintingرنگ آمیزی squaresمربع ها out of randomnessتصادفی بودن,
139
508715
4438
و مربع‌ها را بی منطق می‌کشیدم،
08:49
and I wasn'tنبود gettingگرفتن anywhereهر جا. So I wentرفتی back and dumpedتخلیه شده
140
513153
2018
و به جایی نمی‌رسیدم. پس برگشتم وهمه‌‌ی
08:51
all my paintingsنقاشی in the Arnoآرنو, and I thought, I'm going to just startشروع کن playingبازی کردن around.
141
515171
3230
نقاشی‌هایم را در آرنو انداختم.
و فکرکردم «فقط یک سرگرمی شروع می‌کنم»
08:54
JBJB: Richardریچارد Serraسرا saysمی گوید that so nonchalantlyبی ادبانه, you mightممکن
142
518401
2832
ج.ب: ریچارد سِرا این حرف را با خونسردی
گفت، ممکن است شما
08:57
have missedاز دست رفته it. He wentرفتی and saw this paintingرنگ آمیزی by a guy
143
521233
3608
دقت نکرده باشید، او رفت
و نقاشی‌ که توسط فردی
09:00
who'dچه کسی می خواهد been deadمرده for 300 yearsسالها, and realizedمتوجه شدم,
144
524841
3768
که ۳۰۰ سال پیش فوت شده، دید و فهمید،
09:04
"I can't do that," and so Richardریچارد Serraسرا wentرفتی back
145
528609
3872
«من نمی‌توانم این کار را انجام بدهم،»
و پس ریچارد سِرا
09:08
to his studioاستودیو in Florenceفلورانس, pickedبرداشت up all of his work
146
532481
2831
به استودیوی خودش در فلورانس برگشت،
نقاشیهای خودش را یک جا
09:11
up to that pointنقطه, and threwپرتاب کرد it in a riverرودخانه.
147
535312
3803
جمع کرد، و در رودخانه انداخت.
09:15
Richardریچارد Serraسرا let go of paintingرنگ آمیزی at that momentلحظه,
148
539115
3936
ریچارد سِرا نقاشی را در آن لحظه رها کرد،
09:18
but he didn't let go of artهنر. He movedنقل مکان کرد to Newجدید Yorkیورک Cityشهر,
149
543051
3526
اما او هنر را رها نکرد،
او به نیویورک سیتی نقل مکان کرد،
09:22
and he put togetherبا یکدیگر a listفهرست of verbsفعل ها
150
546577
2914
و یک لیست از فعل‌ها را کنارهم گذاشت
09:25
— to rollرول, to creaseچرت زدن, to foldتا کردن
151
549491
3288
-پیچیدن، چین دار کردن، تا کردن-
09:28
more than a hundredصد of them, and as he said,
152
552779
2696
بیش از صد‌‌تا از آنها، وطبق گفته‌ی او،
09:31
he just startedآغاز شده playingبازی کردن around. He did these things
153
555475
2037
او فقط خودش رو سرگرم می‌کرد، او این کارها
09:33
to all kindsانواع of materialمواد. He would take a hugeبزرگ sheetورق of leadسرب
154
557512
3317
را با انواع مواد انجام داد.
او یک برگه‌ی نُت برمی‌داشت
09:36
and rollرول it up and unrollباز کردن it. He would do the sameیکسان thing
155
560829
3798
و آن را می‌پیچاند و بازش می‌کرد.
او همین کار را با
09:40
to rubberلاستیک, and when he got to the directionجهت "to liftبلند کردن,"
156
564627
5176
پلاستیک انجام می‌داد، و
وقتی او مسیرش رو با «بالا بردن» پیدا کرد
09:45
he createdایجاد شده this, whichکه is in the Museumموزه of Modernمدرن Artهنر.
157
569803
5098
او این را ساخت،
که در موزه‌ی هنرهای مدرن قرار دارد.
09:50
Richardریچارد Serraسرا had to let go of paintingرنگ آمیزی
158
574901
2960
ریچارد سِرا مجبور شد نقاشی را رها کند
09:53
in orderسفارش to embarkسوار شدن on this playfulبازیگوش explorationاکتشاف
159
577861
3440
تا سوار کشتی‌ای بشود که
در مسیر این گشت و گذار مفرح قرار بگیرد
09:57
that led him to the work that he's knownشناخته شده for todayامروز:
160
581301
3270
که هدایتش می‌کرد به سمت کاری که
امروز با آن شناخته می‌شود:
10:00
hugeبزرگ curvesمنحنی ها of steelفولاد that requireنیاز our time and motionحرکت
161
584571
5578
مارپیچ های فلزی بزرگ که
نیاز به زمان و حرکت ما دارند
10:06
to experienceتجربه. In sculptureمجسمه سازی,
162
590149
3737
تا تجربه کنیم. در هنر مجسمه سازی،
10:09
Richardریچارد Serraسرا is ableتوانایی to do what he couldn'tنمی توانستم do in paintingرنگ آمیزی.
163
593886
3271
ریچارد سِرا می توانست کاری را انجام بدهد
که در نقاشی نمی‌توانست.
10:13
He makesباعث می شود us the subjectموضوع of his artهنر.
164
597157
4496
او ما رو موضوع هنر خودش قرار داد.
10:17
So experienceتجربه and challengeچالش
165
601653
3936
پس تجربه و چالش
10:21
and limitationsمحدودیت ها are all things we need to embraceپذیرفتن
166
605589
3660
و محدودیت‌ها همه‌ی چیزی
هستند که ما نیاز داریم
10:25
for creativityخلاقیت to flourishشکوفا شدن.
167
609249
2596
برای شکوفایی خلاقیت بپذیریم.
10:27
There's a fourthچهارم embraceپذیرفتن, and it's the hardestسخت ترین.
168
611845
3560
چهارمین پذیرش سخت‌ترین آنها هست.
10:31
It's the embraceپذیرفتن of lossاز دست دادن,
169
615405
2360
و آن پذیرش آسیب هست،
10:33
the oldestقدیمی ترین and mostاکثر constantثابت of humanانسان experiencesتجربیات.
170
617765
4290
قدیمی‌ترین و متداول‌ترین تجربه‌ی انسان.
10:37
In orderسفارش to createايجاد كردن, we have to standایستادن in that spaceفضا
171
622055
2823
برای اینکه چیزی بسازیم،
ما باید در فضایی بایستیم
10:40
betweenبین what we see in the worldجهان and what we hopeامید for,
172
624878
3800
بین آن چیزی که در جهان می‌بینیم و
آن چیزی که آرزویش را داریم،
10:44
looking squarelyمستقیما at rejectionطرد شدن, at heartbreakدلهره,
173
628678
4807
نگاه کردن مستقیم به رد شدن، شکستن قلب
10:49
at warجنگ, at deathمرگ.
174
633485
2574
به جنگ، به مرگ.
10:51
That's a toughسخت است spaceفضا to standایستادن in.
175
636059
2390
جای سختی برای ایستادن است.
10:54
The educatorمربی Parkerپارکر Palmerپالمر callsتماس می گیرد it "the tragicغم انگیز gapشکاف,"
176
638449
5389
استاد پارکر پالمر این را
«شکاف تراژدیک» می نامد.
10:59
tragicغم انگیز not because it's sadغمگین but because it's inevitableاجتناب ناپذیر,
177
643838
3967
تراژدیک نه به خاطر اینکه ناراحت کننده هست
بلکه چون اجتناب ناپذیرهست،
11:03
and my friendدوست Dickدیک NodelNodel likesدوست دارد to say,
178
647805
3040
و دوست من دیک نودل همیشه می‌گوید،
11:06
"You can holdنگه دارید that tensionتنش like a violinویولن stringرشته
179
650845
2944
«شما می‌توانید آن بحران را مثل
سیم ویولن در دستتان بگیرید،
11:09
and make something beautifulخوشگل."
180
653789
3436
و چیز زیبایی بسازید.»
11:13
That tensionتنش resonatesرونق می گیرد in the work of the photographerعکاس
181
657225
3138
آن بحران روی کار یک عکاس
به اسم جوئل مِیرویتز
11:16
Joelجوئل Meyerowitzمایروویتس, who at the beginningشروع of his careerحرفه was
182
660363
3210
تاثیر می گذارد، کسی که در ابتدای کارش
11:19
knownشناخته شده for his streetخیابان photographyعکاسی, for capturingضبط a momentلحظه
183
663573
3240
به عکس‌های خیابانیش شناخته می‌شد،
برای عکس گرفتن از یک لحظه
11:22
on the streetخیابان, and alsoهمچنین for his beautifulخوشگل photographsعکس ها
184
666813
3682
در خیابان و همچنین برای عکس‌های زیبایش
11:26
of landscapesمناظر طبیعی -- of Tuscanyتوسکانی, of Capeکیپ Codکادو,
185
670495
3684
از مناظر طبیعی -- از توسکانی،
از کِیپ کُد ،
11:30
of lightسبک.
186
674179
2682
از نور.
11:32
Joelجوئل is a Newجدید Yorkerیورکور, and his studioاستودیو for manyبسیاری yearsسالها
187
676861
3269
جوئل اهل نیویورک هست و
استودیوی او برای سالها
11:36
was in Chelseaچلسی, with a straightسر راست viewچشم انداز downtownمرکز شهر
188
680130
3998
در چلسی بود، و دارای یک چشم انداز مستقیم
11:40
to the Worldجهان Tradeتجارت Centerمرکز, and he photographedعکسبرداری
189
684128
2915
به قلب مرکز تجارت جهانی. و او از
11:42
those buildingsساختمان ها in everyهرکدام sortمرتب سازی of lightسبک.
190
687043
4333
آن ساختمان‌ها با انواع نورها عکاسی کرد.
11:47
You know where this storyداستان goesمی رود.
191
691376
3650
شما می‌دانید داستان به کجا ختم می‌شود.
11:50
On 9/11, Joelجوئل wasn'tنبود in Newجدید Yorkیورک. He was out of townشهر,
192
695026
2488
در ۱۱ سپتامبر او در نیویورک نبود.
و خارج از شهر بود،
11:53
but he racedمسابقه back to the cityشهر, and racedمسابقه down to the siteسایت
193
697514
4599
اما به سرعت برگشت به شهر و سریع به
11:58
of the destructionتخریب.
194
702113
2125
محل ویرانی رفت.
12:00
Joelجوئل Meyerowitzمایروویتس: And like all the other passersbyگذرگاه,
195
704238
2179
جوئل مِیرویتز: و مثل بقیه‌ی رهگذرها،
12:02
I stoodایستاد outsideخارج از the chainزنجیر linkارتباط دادن fenceحصار on Chambersاتاق ها
196
706417
2900
من بیرون حلقه‌ی حصار در
خیابان چمبر و گرین‌ویچ ایستاده بودم،
12:05
and Greenwichگرینویچ, and all I could see was the smokeدود
197
709317
2198
و همه‌ی چیزی که می‌توانستم ببینم دود
12:07
and a little bitبیت of rubbleخرابه, and I raisedبالا بردن my cameraدوربین
198
711515
3670
و محدوده‌ی کوچک از آوار بود،
و دوربینم را بلند کردم
12:11
to take a peekزیرچشمی نگاه کردن, just to see if there was something to see,
199
715185
3000
تا عکسی بگیرم که
اگر چیزی قابل مشاهده هست ببینم،
12:14
and some copپلیس, a ladyخانم copپلیس, hitاصابت me on my shoulderشانه,
200
718185
4344
و یک پلیس خانم روی شانه‌ام زد،
12:18
and said, "Hey, no picturesتصاویر!"
201
722529
2440
و گفت: «هِی،عکس ممنوع است!»
12:20
And it was suchچنین a blowفوت کردن، دمیدن that it wokeبیدار شدم me up,
202
724969
3224
و این مثل یک ضربه بود که من را بیدار کرد،
12:24
in the way that it was meantبه معنای to be, I guessحدس بزن.
203
728193
4056
گویی که حدس می‌زنم،
انگار قرار بود بیدارم کند.
12:28
And when I askedپرسید: her why no picturesتصاویر, she said,
204
732249
2043
و وقتی پرسیدم چرا عکس ممنوع است؟ او گفت،
12:30
"It's a crimeجرم sceneصحنه. No photographsعکس ها allowedمجاز."
205
734292
3091
«این یک صحنه‌ی جرم است.
عکس گرفتن ممنوع است.»
12:33
And I askedپرسید: her, "What would happenبه وقوع پیوستن if I was a memberعضو
206
737383
1469
و من پرسیدم «اگر من عضو یک
12:34
of the pressمطبوعات?" And she told me,
207
738852
2204
خبرگزاری باشم چطور؟»
و او گفت:
12:36
"Oh, look back there," and back a blockمسدود کردن was the pressمطبوعات corpsسپاه
208
741056
4094
«اوه، به عقب نگاه کن،»
و پشت یک بلوک گروه مطبوعاتی بود
12:41
tiedگره خورده است up in a little penned-inنوشته شده در areaمنطقه,
209
745150
3810
که دور هم در محدوده‌ای کوچک جمع شده بودند.
12:44
and I said, "Well, when do they go in?"
210
748960
1521
من گفتم،«آنها کِی داخل می‌روند؟»
12:46
and she said, "Probablyشاید never."
211
750481
2482
او گفت،«احتمالاً هیچ وقت.»
12:48
And as I walkedراه می رفت away from that, I had this crystallizationکریستالیزاسیون,
212
752963
4491
و وقتی از آن دور می‌شدم،
من این ایده را داشتم،
12:53
probablyشاید from the blowفوت کردن، دمیدن, because it was an insultتوهین in a way.
213
757454
2794
احتمالاً به خاطر ضربه چون
این به نوعی یک توهین بود.
12:56
I thought, "Oh, if there's no picturesتصاویر,
214
760248
2175
بعد من فکر کردم، «اوه،اگر هیچ عکسی نباشد،
12:58
then there'llوجود خواهد داشت be no recordرکورد. We need a recordرکورد."
215
762423
3506
بعد هیچ سابقه‌ای وجود نخواهد داشت،
ما به سابقه نیاز داریم.»
13:01
And I thought, "I'm gonna make that recordرکورد.
216
765929
1870
و فکر کردم «من
آن سابقه را درست می‌کنم.
13:03
I'll find a way to get in, because I don't want to
217
767799
2287
من یک راه پیدا می‌کنم
تا داخل بروم، چون نمی‌خواهم
13:05
see this historyتاریخ disappearناپدید می شوند."
218
770086
1868
این تاریخ نابود بشود.»
13:07
JBJB: He did. He pulledکشیده in everyهرکدام favorلطف he could,
219
771954
4243
ج.ب: او از هر مقام بلندمرتبه ای که
می‌توانست درخواست کرد،
13:12
and got a passعبور into the Worldجهان Tradeتجارت Centerمرکز siteسایت,
220
776197
2513
و اجازه ی ورود به محل مرکز
تجارت جهانی پیدا کرد.
13:14
where he photographedعکسبرداری for nineنه monthsماه ها almostتقریبا everyهرکدام day.
221
778710
4232
جایی که او برای ۹ ماه تقریباً
هر روز عکاسی کرد.
13:18
Looking at these photographsعکس ها todayامروز bringsبه ارمغان می آورد back
222
782942
2944
نگاه کردن به این عکس ها امروز یاد آور
13:21
the smellبو of smokeدود that lingeredدراز کشید on my clothesلباس ها
223
785886
2905
بوی دودی هست که وقتی که
من شب پیش خانواده‌ام
13:24
when I wentرفتی home to my familyخانواده at night.
224
788791
1997
برمی‌گشتم روی لباسم باقی می‌ماند.
13:26
My officeدفتر was just a fewتعداد کمی blocksبلوک ها away.
225
790788
3418
دفتر کارم فقط چند بلوک آن طرف‌تر بود.
13:30
But some of these photographsعکس ها are beautifulخوشگل,
226
794206
3616
اما بعضی از این عکس‌ها
واقعا زیبا هستند،
13:33
and we wonderedشگفت زده, was it difficultدشوار for Joelجوئل Meyerowitzمایروویتس
227
797822
3115
و ما در شگفت بودیم که
این برای جوئل مِیرویتز
13:36
to make suchچنین beautyزیبایی out of suchچنین devastationتخریب?
228
800937
4342
سخت بود که چنین زیبایی از ویرانی خلق کند؟
13:41
JMJM: Well, you know, uglyزشت, I mean, powerfulقدرتمند
229
805279
3366
ج.م: خب می دانید، زشت بودند،
منظورم این هست که قدرتمند
13:44
and tragicغم انگیز and horrificدلهره آور and everything, but
230
808645
3371
و تراژدیک و ترسناک و همه چیز، اما
13:47
it was alsoهمچنین as, in natureطبیعت, an enormousعظیم eventرویداد
231
812016
4296
همچنین ذاتا رویداد بزرگی بود
13:52
that was transformedتبدیل شده است after the factواقعیت into this residueباقی مانده,
232
816312
5166
که بعد از آن اتفاق
به یک خرابه تبدیل شد،
13:57
and like manyبسیاری other ruinsویرانه
233
821478
1816
و مثل بقیه‌ی ویرانه‌ها
13:59
— you go to the ruinsویرانه of the Colosseumکولوسئوم or the ruinsویرانه of a cathedralکلیسای جامع someplaceدر جایی
234
823294
3849
--مثل ویرانه‌ی کُلُسیوم
یا ویرانه‌ی کلیسای جامع--
14:03
and they take on a newجدید meaningبه معنی when you watch the weatherهوا.
235
827143
4637
و آنها یک معنی تازه می‌دهند وقتی شما
به هوا نگاه می‌کنید.
14:07
I mean, there were afternoonsبعد از ظهر I was down there,
236
831780
1873
یعنی، عصرهایی بود که من آنجا بودم،
14:09
and the lightسبک goesمی رود pinkرنگ صورتی and there's a mistغبار in the airهوا
237
833653
3650
و نور به صورتی می‌زد و مه در هوا بود
14:13
and you're standingایستاده in the rubbleخرابه, and I foundپیدا شد myselfخودم
238
837303
4031
و شما در خرابه ایستاده‌اید. و من به
14:17
recognizingشناختن bothهر دو the inherentذاتی beautyزیبایی of natureطبیعت
239
841334
3884
زیبایی ذاتی طبیعت
14:21
and the factواقعیت that natureطبیعت, as time,
240
845218
2754
و حقیقتی که طبیعت به عنوان زمان
14:23
is erasingپاک کردن this woundزخم.
241
847972
3395
دارد این زخم را از بین می‌برد، پی بردم.
14:27
Time is unstoppableغیرقابل توقف, and it transformsتبدیل می شود the eventرویداد.
242
851367
3834
زمان قابل توقف نیست،
و این اتفاق را تغییر می‌دهد.
14:31
It getsمی شود furtherبیشتر and furtherبیشتر away from the day,
243
855201
2329
روزها و روزها از آن اتفاق گذشت،
14:33
and lightسبک and seasonsفصل ها temperخلق و خوی it in some way,
244
857530
4355
و نورها و فصل‌ها به طریقی تغییرش می‌دهند،
14:37
and it's not that I'm a romanticرومانتیک. I'm really a realistواقع گرا.
245
861885
4144
و این به این معنی نیست که من رمانتیک هستم
من واقعاً واقع‌بین هستم.
14:41
The realityواقعیت is, there's the WoolworthWoolworth Buildingساختمان
246
866029
3484
واقعیت این است که، ساختمان وول ورث
14:45
in a veilحجاب of smokeدود from the siteسایت, but it's now like a scrimترسناک
247
869513
5828
در پوششی از دود وجود دارد،
اما این الان مثل یک
14:51
acrossدر سراسر a theaterتئاتر, and it's turningچرخش pinkرنگ صورتی,
248
875341
3944
پرده(چیزی که حقیقت را پوشانده) مقابل
تئاتر هست، و تبدیل به صورتی می‌شود
14:55
you know, and down belowدر زیر there are hosesشیلنگ ها sprayingاسپری کردن,
249
879285
3103
و پایین آن لوله‌هایی هستند که آب می‌پاشند،
14:58
and the lightsچراغ ها have come on for the eveningشب, and the waterاب
250
882388
3009
و نورها در غروب می‌آیند، و آب
15:01
is turningچرخش acidاسید greenسبز because the sodiumسدیم lampsچراغ ها are on,
251
885397
4028
تبدیل به اَسید سبز می‌شود، چون
لامپ های سدیمی روشن هستند.
15:05
and I'm thinkingفكر كردن, "My God, who could dreamرویا this up?"
252
889425
2177
فکر می‌کنم چه کسی
می‌تواند رویای این را ببیند؟
15:07
But the factواقعیت is, I'm there, it looksبه نظر می رسد like that,
253
891602
4201
ولی حقیقت این هست که من آنجا بودم،
مثل این هست که،
15:11
you have to take a pictureعکس.
254
895803
1894
شما مجبور هستید عکس بگیرید.
15:13
JBJB: You have to take a pictureعکس. That senseاحساس of urgencyضرورت,
255
897697
3193
ج.ب: شما مجبور هستید عکس بگیرید.
این احساس ضرورت،
15:16
of the need to get to work, is so powerfulقدرتمند in Joel'sجوئل storyداستان.
256
900890
5800
نیاز به کار کردن خیلی در داستان
جوئل قوی هست.
15:22
When I saw Joelجوئل Meyerowitzمایروویتس recentlyبه تازگی, I told him how much
257
906690
3353
وقتی من اخیراً جوئل مِیرویتز را دیدم،
به او گفتم چه قدر
15:25
I admiredتحسینش کرد his passionateپرشور obstinacyاشتیاق, his determinationتصمیم گیری
258
910043
3785
سرسخت بودنش در تصمیمش را تحسین می‌کنم.
مصمم بودنش
15:29
to pushفشار دادن throughاز طریق all the bureaucraticبوروکراتیک redقرمز tapeنوار to get to work,
259
913828
4583
تا همه‌ی تشریفات زائد بوروکراتیک
را دور بزند تا بتواند کار کند.
15:34
and he laughedخندید, and he said, "I'm stubbornیک دنده,
260
918411
2176
و او خندید و گفت، «من یک‌دنده هستم،
15:36
but I think what's more importantمهم
261
920587
2404
اما فکر می‌کنم چیزی که بیشتر اهمیت دارد
15:38
is my passionateپرشور optimismخوش بینی."
262
922991
3461
خوش‌بینی خیلی زیاد من هست.»
15:42
The first time I told these storiesداستان ها, a man in the audienceحضار
263
926452
2803
اولین باری که من این داستانها را
تعریف کردم، مردی از حضار
15:45
raisedبالا بردن his handدست and said, "All these artistsهنرمندان talk about
264
929255
3490
دستش رو بلند کرد و گفت،«همه‌ی هنرمندان
در مورد
15:48
theirخودشان work, not theirخودشان artهنر, whichکه has got me thinkingفكر كردن about
265
932745
4738
کارهایشان صحبت می‌کنند، نه هنرهایشان،
که من را وادار می‌کند
15:53
my work and where the creativityخلاقیت is there,
266
937483
2668
در مورد کار خودم جایی که خلاقیت در
آن وجود دارد فکر کنم
15:56
and I'm not an artistهنرمند." He's right. We all wrestleکشتی گرفتن
267
940151
4628
و من هنرمند نیستم.»
او درست می‌گوید. ما همه
16:00
with experienceتجربه and challengeچالش, limitsمحدودیت ها and lossاز دست دادن.
268
944779
4616
با تجربه‌ها و چالش‌ها، محدودیت‌ها
و آسیب‌ها دست و پنجه نرم می‌کنیم.
16:05
Creativityخلاقیت is essentialضروری است to all of us,
269
949395
2251
خلاقیت برای همه‌ی ما ضروری است،
16:07
whetherچه we're scientistsدانشمندان or teachersمعلمان,
270
951646
2653
چه ما دانشمند باشیم یا چه معلم،
16:10
parentsپدر و مادر or entrepreneursکارآفرینان.
271
954299
4359
والدین باشیم یا کارآفرین.
16:14
I want to leaveترک کردن you with anotherیکی دیگر
272
958658
2177
من می خواهم شما را با یک تصویر دیگر
16:16
imageتصویر of a Japaneseژاپنی teaچای bowlکاسه. This one
273
960835
3094
از کاسه‌ی چای ژاپنی ترک کنم.
این یکی
16:19
is at the Freerآزاد Galleryآلبوم عکس in Washingtonواشنگتن, D.C.
274
963929
2970
در گالری فریر در واشنگتن دی سی هست.
16:22
It's more than a hundredصد yearsسالها oldقدیمی and you can still see
275
966899
2536
بیش از صد سال قدمت دارد
و شما هنوز می‌توانید
16:25
the fingermarksانگشتان دست where the potterقهوهای مایل به زرد pinchedخرج کردن it.
276
969435
3643
اثرانگشت سفالگر را روی آن ببینید.
16:28
But as you can alsoهمچنین see, this one did breakزنگ تفريح
277
973078
2917
اما همانطور که می‌بینید این
16:31
at some pointنقطه in its hundredصد yearsسالها.
278
975995
2720
در زمانی از عمر صد ساله‌ی خود شکسته است.
16:34
But the personفرد who put it back togetherبا یکدیگر,
279
978715
2760
اما شخصی که دوباره آن را به هم چسبانده،
16:37
insteadبجای of hidingقایم شدن the cracksترک ها,
280
981475
2564
به جای اینکه محل شکستگی را مخفی کند،
16:39
decidedقرار بر این شد to emphasizeاهمیت دادن them, usingاستفاده كردن goldطلا lacquerلاک to repairتعمیر it.
281
984039
5716
تصمیم گرفت روی آن تاکید کند و
رنگ طلایی را برای ترمیمش به کار برد.
16:45
This bowlکاسه is more beautifulخوشگل now, havingداشتن been brokenشکسته شده,
282
989755
4444
این کاسه الان که شکسته شده زیباتر هست
16:50
than it was when it was first madeساخته شده,
283
994199
3012
نسبت به اولین باری که ساخته شده بود،
16:53
and we can look at those cracksترک ها, because
284
997211
2230
و ما می‌توانیم به محل این شکستگی نگاه کنیم
16:55
they tell the storyداستان that we all liveزنده,
285
999441
2365
چون آن داستان زندگی همه‌ی ما هست،
16:57
of the cycleچرخه of creationایجاد and destructionتخریب,
286
1001806
3677
داستان چرخه‌ی خلقت و ویرانی،
17:01
of controlکنترل and lettingاجازه دادن go, of pickingچیدن up the piecesقطعات
287
1005483
4927
داستان کنترل و رها کردن،
داستان جمع کردن تکه‌ها
17:06
and makingساخت something newجدید.
288
1010410
1999
و ساختن چیزهای جدید.
17:08
Thank you. (Applauseتشویق و تمجید)
289
1012409
4554
متشکرم.(صدای تشویق)
Translated by Fatemeh Sayad Abdi
Reviewed by Masoud Motamedifar

▲Back to top

ABOUT THE SPEAKER
Julie Burstein - Writer and radio producer
As a producer, Julie Burstein builds places to talk (brilliantly) about creative work. Her book "Spark: How Creativity Works" shares what she has learned.

Why you should listen

From where does creativity flow? In 2000, Julie Burstein created Public Radio International's show Studio 360 to explore pop culture and the arts. Hosted by novelist Kurt Andersen and produced at WNYC, the show is a guide to what's interesting now -- and asks deep questions about the drive behind creative work. Now, Burstein has written Spark: How Creativity Works, filled with stories about artists, writers and musicians (like Chuck Close, Isabel Allende, Patti Lupone). Burstein is the host of pursuitofspark.com full of conversations about creative approaches to the challenges, possibilities and pleasures of everyday life and work. She also "loves sitting in for Leonard Lopate."

More profile about the speaker
Julie Burstein | Speaker | TED.com