ABOUT THE SPEAKER
Carrie Poppy - Writer, radio host, comedian
Carrie Poppy tells stories on the fringes of human experience through writing, live storytelling and radio.

Why you should listen

On her podcast, Oh No, Ross and Carrie, Carrie Poppy and her cohost join fringe spiritual groups, undergo freaky alternative medical treatments, and examine any extraordinary claims that come their way. Oh No, Ross and Carrie receives millions of downloads a year and has been celebrated by outlets like The Guardian, The A.V. Club, Gizmodo, Boing Boing, SplitSider and many others. Poppy received her master's degree in investigative journalism from the University of Southern California, and her journalism work can be seen and heard in outlets across the internet and the airwaves. She is now writing a book about cults.

More profile about the speaker
Carrie Poppy | Speaker | TED.com
TEDxVienna

Carrie Poppy: A scientific approach to the paranormal

کری پاپی: رویکردی علمی به پدیده‌های فوق‌طبیعی

Filmed:
1,934,309 views

چه چیزی کری پایی را تسخیر کرد؟ اشباح یا چیزی بدتر از آنها؟ در این گفتگو، محقق روزنامه‌نگار داستان خودش را از مواجهه با احساسی مرموز تعریف می‌کند که شاید با شنیدن آن بخواهید که به دوستانتان در این رابطه هشدار بدهید. او توضیح می‌دهد که چرا برای روبه‌رو شدن با فعالیت فوق‌طبیعی به علم نیاز داریم.
- Writer, radio host, comedian
Carrie Poppy tells stories on the fringes of human experience through writing, live storytelling and radio. Full bio

Double-click the English transcript below to play the video.

00:12
Eightهشت yearsسالها agoپیش, I was hauntedخالی از سکنه
by an evilبد spiritروح.
0
764
4529
هشت سال قبل، یک روح خبیث مرا تسخیر کرد.
00:20
I was 25 at the time,
1
8286
2200
آن موقع ۲۵ ساله بودم،
00:22
and I was livingزندگي كردن in a tinyکوچک houseخانه
behindپشت someoneکسی else'sچیز دیگری است houseخانه
2
10510
4438
و در یک خانه‌ی کوچک،
پشت خانه‌ی یک نفر
00:26
in Losلوس Angelesآنجلس.
3
14972
1295
در لس‌آنجلس زندگی می‌کردم.
00:28
It was this guestمهمان houseخانه,
it had kindنوع of been dilapidatedویران شده,
4
16291
3652
مهمان‌خانه‌ای بود که به نوعی
خانه خرابه محسوب می‌شد،
00:31
not takenگرفته شده careاهميت دادن of for a long time.
5
19967
2679
و مدت‌ها بود که کسی از
آن مراقبت نکرده بود.
00:34
And one night, I was sittingنشسته there
6
22670
3451
یک شب نشسته بودم که
00:38
and I got this really spookyشبح وار feelingاحساس,
7
26145
4502
یک مرتبه دچار احساس ترس شدم،
00:42
kindنوع of the feelingاحساس
like you're beingبودن watchedتماشا کردم.
8
30671
3018
حسی مثل این که انگار
یکی به شما نگاه می‌کند.
00:45
But no one was there exceptبجز my two dogsسگ ها,
9
33713
3019
ولی به جز دو تا سگم کسی آنجا نبود،
00:48
and they were just chewingجویدن theirخودشان feetپا.
10
36756
1878
که آن ها هم دست‌هایشان را لیس می‌زدند.
00:51
And I lookedنگاه کرد around. No one was there.
11
39308
3833
اطرافم را نگاه کردم. کسی آنجا نبود.
00:55
And I thought, OK,
it's just my imaginationخیال پردازی.
12
43165
4221
و با خودم فکر کردم،
خب، این فقط تخیل من است.
00:59
But the feelingاحساس just keptنگه داشته شد gettingگرفتن worseبدتر,
13
47410
2611
ولی این ترس هر لحظه بدتر می‌‌شد،
01:02
and I startedآغاز شده to feel
this pressureفشار in my chestقفسه سینه,
14
50045
5292
و کم‌کم این فشار را در سینه‌ام حس کردم،
01:07
sortمرتب سازی of like the feelingاحساس
when you get badبد newsاخبار.
15
55361
3092
حسی مانند این که وقتی
خبر بدی را می‌شنوید.
01:10
But it startedآغاز شده to sinkفرو رفتن lowerپایین تر and lowerپایین تر
16
58477
3311
ولی این حس عمیق وعمیق‌تر می‌شد
01:13
and almostتقریبا hurtصدمه.
17
61812
1393
و تقریبا آزاردهنده شده بود.
01:16
And over the courseدوره of that weekهفته,
this feelingاحساس got worseبدتر and worseبدتر,
18
64050
3734
و در طی آن هفته، این
حس بدتر و بدتر شد،
01:19
and I startedآغاز شده to becomeتبدیل شدن به convincedمتقاعد
that something was there
19
67808
5496
و من داشتم متقاعد می‌شدم که چیزی
در مهمانسرای کوچک من وجود دارد
01:25
in my little guestمهمان houseخانه, hauntingفراموش نشدنی me.
20
73328
3164
که مرا تسخیر می‌کند.
01:30
And I startedآغاز شده to hearشنیدن these soundsبرای تلفن های موبایل,
21
78023
3115
و کم‌کم این صداها را می‌شنیدم،
01:33
this "whooshکیهوش," kindنوع of whisperنجوا,
like something passingگذراندن throughاز طریق me.
22
81162
5938
صدای «فش‌فش»، یک جور پچ‌پچ،
انگار که چیزی داشت از من عبور می‌کرد.
01:40
I calledبه نام my bestبهترین friendدوست, Claireکلر, and said,
23
88485
4276
با دوست صمیمی‌ام کلر تماس گرفتم، و گفتم،
01:45
"I know this is going to soundصدا crazyدیوانه,
24
93578
3159
«می‌دانم احمقانه به نظر می‌رسد،
01:48
but, umum ...
25
96761
2064
اما، امم...
01:50
I think there's a ghostشبح in my houseخانه,
and I need to get ridخلاص شدن از شر of it."
26
98849
4979
فکر می‌کنم یک روح درخانه‌ام هست
و من باید از شرش خلاص شوم.»
01:55
And she said -- she's very
open-mindedروشنفکر -- and she said,
27
103852
4348
او -- که خیلی روشنفکر است -- گفت که،
02:00
"I don't think you're crazyدیوانه.
28
108224
1505
«فکر نمی‌کنم تو دیوانه باشی.
02:01
I think you just need
to do a cleansingپاکسازی ritualمراسم."
29
109753
3874
فکر می‌کنم که تو فقط نیاز به
انجام مراسم پاکسازی داری.»
02:05
(Laughterخنده)
30
113651
1781
(خنده)
02:07
"So get some sageحکیم and burnسوزاندن it,
31
115456
5425
«پس مقداری مریم‌گلی(نوعی گیاه)
بگیر و آن را بسوزان،
02:12
and tell it to go away."
32
120905
2498
و به او بگو که برود.»
02:15
So I said, "OK,"
and I wentرفتی and I boughtخریداری شد sageحکیم.
33
123427
3662
من هم گفتم،‌ «باشه»،
و رفتم و مریم‌گلی خریدم.
02:19
I had never doneانجام شده this before,
so I setتنظیم the sageحکیم on fireآتش,
34
127113
4061
تا به حال هرگز این کار را نکرده بودم
پس مریم‌گلی را روی آتش گذاشتم،
02:23
wavedتکان دادم it about, and said, "Go away!
This is my houseخانه! I liveزنده here.
35
131198
6700
آن را دور خانه می‌چرخاندم و می‌گفتم، «دورشو!
اینجا خانه‌ من است! من اینجا زندگی می‌کنم
02:29
You don't liveزنده here!"
36
137922
1634
تو اینجا زندگی نمی‌کنی!»
02:32
But the feelingاحساس stayedماند.
Nothing got better.
37
140593
3281
اما احساسم تغییری نکرد.
هیچی بهتر نشد.
02:35
And then I startedآغاز شده to think,
38
143898
2196
و بعد شروع به فکر کردم،
02:38
OK, well now this thing is probablyشاید
just laughingخندیدن at me,
39
146118
2772
خب، حالا این موجود احتمالاً به من می‌خندد،
02:40
because it hasn'tنه left,
40
148914
2428
چون هنوزهم نرفته است،
02:43
and I probablyشاید just look like
this impotentبی نظیر, powerlessناتوان thing
41
151366
3225
و من احتمالاً یک موجود ضعیف
و ناتوان به نظرمی‌رسم
02:46
that couldn'tنمی توانستم get it to go away.
42
154615
2235
که نتوانستم او را وادار به رفتن بکنم.
02:48
So everyهرکدام day I'd come home
43
156874
3925
هر روز به خانه می‌آمدم
02:52
and you guys, this feelingاحساس got so badبد
that -- I mean, I'm laughingخندیدن at it now --
44
160823
5516
و بچه‌ها، این احساس آن قدر بد شده بود --
البته الان دارم به آن می‌خندم --
02:58
but I would sitنشستن there in bedبستر
and cryگریه کردن everyهرکدام night.
45
166363
4077
هر شب در تختم می‌نشستم و گریه می‌کردم.
03:03
And the feelingاحساس on my chestقفسه سینه
got worseبدتر and worseبدتر.
46
171040
5299
و احساسی که در سینه‌ام
داشتم بدتر و بدتر می‌شد.
03:08
It was physicallyاز لحاظ جسمی painfulدردناک.
47
176363
2992
به لحاظ جسمی هم دردناک بود.
03:11
And I even wentرفتی to a psychiatristروانپزشک
48
179379
3422
و حتی پیش یک روانپزشک رفتم.
03:14
and triedتلاش کرد to get her
to prescribeتجویز me medicineدارو,
49
182825
3428
و سعی کردم وادارش کنم که
برایم دارو تجویز کند،
03:18
and she wouldn'tنمی خواهم just because
I don't have schizophreniaجنون جوانی, OK.
50
186277
4102
و او این کار را نکرد چون، خب
من اسکیزوفرنی نداشتم.
03:22
(Laughterخنده)
51
190403
1777
(خنده)
03:25
So finallyسرانجام I got on the internetاینترنت,
and I GoogledGoogled "hauntingsغواصی."
52
193937
6800
درنهایت به اینترنت سری زدم و
«تسخیر شدن» را گوگل کردم.
03:32
And I cameآمد uponبر this forumانجمن
of ghostشبح huntersشکارچیان.
53
200761
3086
و برحسب اتفاق انجمن
شکارچیان روح را پیدا کردم.
03:35
But these were a specialویژه
kindنوع of ghostشبح huntersشکارچیان --
54
203871
2332
ولی آنها از نوع به خصوصی بودند --
03:38
they were skepticsشک و تردید.
55
206227
1544
آن ها بدبین بودند.
03:39
They believedمعتقد that everyهرکدام caseمورد of ghostsارواح
that they had investigatedمورد بررسی قرار گرفت so farدور
56
207795
5570
معتقد بودند که هر موردی مربوط به ارواح
که تا به حال بررسی کرده بودند
03:45
had been explainedتوضیح داد away by scienceعلوم پایه.
57
213389
2175
توسط علم رد شده است.
03:47
And I was like, "OK, smartهوشمندانه guys,
this is what's happeningاتفاق می افتد to me,
58
215588
3944
و من فکر کردم،‌ «بسیارخب، آقایان باهوش،
این چیزی است که دارد برای من اتفاق می‌افتد
03:51
and if you have an explanationتوضیح for me,
I would love to hearشنیدن it."
59
219556
4075
و اگر شما توضیحی برای من دارید
مشتاقم آن را بشنوم.»
03:55
And one of them said, "OK.
60
223655
3210
یکی از آنها گفت،‌ «بسیار خب،
03:58
Umاوم, have you heardشنیدم
of carbonکربن monoxideمونوکسید poisoningمسمومیت?"
61
226889
4086
آیا تا به حال درباره مسمویت با
مونواکسیدکربن چیزی شنیده‌ای؟»
04:04
And I said, "Yeah.
62
232877
4462
گفتم، «بله.
04:09
Like, gasگاز poisoningمسمومیت?"
63
237363
3347
مثل مسمویت با گاز؟»
04:12
Carbonکربن monoxideمونوکسید poisoningمسمومیت
is when you have a gasگاز leakنشت
64
240734
2979
مسمومیت مونواکسید کربن زمانی
پیش می‌آید که گاز درخانه‌تان
04:15
leakingنشت into your home.
65
243737
1443
نشتی داشته باشد.
04:17
I lookedنگاه کرد it up, and the symptomsعلائم
of carbonکربن monoxideمونوکسید poisoningمسمومیت
66
245204
5828
آن را چک کردم وعلائم
مسمومیت با مونواکسید کربن
04:23
includeعبارتند از a pressureفشار on your chestقفسه سینه,
67
251056
3130
شامل فشار در قفسه سینه،
04:26
auditoryشنوایی hallucinationsتوهمات -- whooshکیهوش --
68
254210
4398
توهم شنیداری -- فش‌فش --
04:30
and an unexplainedناشناخته است feelingاحساس of dreadوحشت.
69
258632
3778
و احساس غیرقابل توضیحی از وحشت می‌شود.
04:35
So that night, I calledبه نام the gasگاز companyشرکت.
70
263831
2402
پس آن شب، من با شرکت گاز تماس گرفتم.
04:38
I said, "I have an emergencyاضطراری.
I need you to come out.
71
266257
3805
گفتم، «یک مورد اورژانسی
پیش آمده و نیاز دارم بیایید اینجا.
04:42
I don't want to get into the storyداستان now,
but I need you to come out."
72
270086
3270
نمی‌خواهم الان وارد داستان بشوم،
اما نیاز دارم که بیایید.»
04:45
(Laughterخنده)
73
273380
1193
(خنده)
04:46
They cameآمد out. I said,
"I suspectمشکوک a gasگاز leakنشت."
74
274597
2787
آن ها آمدند. گفتم، «احتمال
می‌دهم که گاز نشتی دارد.»
04:49
They broughtآورده شده theirخودشان carbonکربن
monoxideمونوکسید detectorآشکارساز,
75
277408
2516
آن ها دستگاه شناسایی
مونواکسیدکربن‌شان را آوردند،
04:51
and the man said,
76
279948
2042
آن مرد گفت،
04:54
"It's a really good thing
that you calledبه نام us tonightامشب,
77
282014
3463
«خیلی خوب شد که همین
امشب با ما تماس گرفتید،
04:57
because you could have been
deadمرده very soonبه زودی."
78
285501
2413
زیرا ممکن بود به زودی بمیرید.»
05:01
Thirty-sevenسی و هفت percentدرصد of Americansآمریکایی ها
believe in hauntedخالی از سکنه housesخانه ها,
79
289667
5367
سی و هفت درصد آمریکایی‌ها
به خانه‌های تسخیرشده اعتقاد دارند،
05:07
and I wonderتعجب how manyبسیاری of them
have been in one
80
295058
4590
و برایم سوال است که چه تعداد از آنها
واقعا در یکی از این خانه‌ها بوده‌اند
05:11
and how manyبسیاری of them have been in dangerخطر.
81
299672
2992
و چه تعداد از آنها در خطر بوده‌اند.
05:16
So that hauntingفراموش نشدنی storyداستان
has led me to my jobکار.
82
304783
4733
این داستان تسخیرشدگی
مرا به سمت شغلم هدایت کرد.
05:21
I'm an investigatorمحقق, and I'm
an investigatorمحقق in two sensesاحساسات:
83
309540
2898
من یک محقق هستم، من از
دو جهت محقق هستم:
05:24
I'm an investigativeتحقیقی journalistروزنامه نگار,
84
312462
1568
یک محقق خبرنگار هستم،
05:26
and I'm alsoهمچنین an investigatorمحقق
of the claimsادعاها of the paranormalماوراء الطبیعه
85
314054
3186
و همچنین محقق در زمینه‌ی
ادعاهای فوق‌طبیعی و
05:29
and claimsادعاها of the spiritualروحانی.
86
317264
1996
ادعاهای معنوی هستم.
05:31
And that meansبه معنای a fewتعداد کمی things.
87
319284
1508
این به معنای چند چیز است.
05:32
Sometimesگاهی that meansبه معنای that I'm pretendingوانمود کردن
to need an exorcismبی رحمانه
88
320816
3951
گاهی به این معناست است که
وانمود می‌کنم به جن‌گیری نیاز دارم
05:36
so I can get -- yes, that's right! --
so I can go to an exorcistجن گیر
89
324791
4565
تا بتوانم -- بله، درسته! --
تا بتوانم نزد یک جن‌گیر بروم
05:41
and see if he's usingاستفاده كردن gimmicksجادوگران
or psychologicalروانشناسی tricksترفندها
90
329380
3606
و ببینم که آیا او از ترفندها یا حقه‌های
روانشناختی برای متفاعد کردن
05:45
to try to convinceمتقاعد کردن someoneکسی
that they're possessedمجذوب.
91
333010
2888
دیگران که آنها تسخیرشده‌اند،
استفاده می‌کند.
05:47
Sometimesگاهی that meansبه معنای
I'm going undercoverمخفی in a fringeحاشیه groupگروه
92
335922
3322
گاهی معنایش این است که من
در یک گروه فرعی مخفی شوم
05:51
whichکه I reportگزارش on
for a podcastپادکست that I co-hostمیزبان مشترک.
93
339268
3373
تا گزارشی برای پادکستی که
با آن همکاری کرده‌ام تهیه کنم.
05:54
And I've doneانجام شده over 70 investigationsتحقیقات
like this with my co-hostمیزبان مشترک, Rossراس.
94
342665
5034
و من با همکارم راس، بیش از
۷۰ تحقیق مثل این را انجام داده‌ایم.
05:59
I would love to tell you
that nineنه timesبار out of 10, scienceعلوم پایه winsبرنده می شود,
95
347723
4996
دوست دارم به شماها بگویم که از هر
۱۰ مرتبه ۹ بارش را علم برنده شده و
06:04
savesموجب صرفه جویی در the day, it's all explainedتوضیح داد.
96
352743
2496
دلیلی برای آن پیدا کرده که
همه چیز را توجیه می‌کند.
06:07
That's not trueدرست است.
97
355263
1169
اما این صحیح نیست.
06:08
The truthحقیقت is, 10 timesبار out of 10,
scienceعلوم پایه winsبرنده می شود, it savesموجب صرفه جویی در the day.
98
356456
6216
حقیقت این است که از هر۱۰ مرتبه علم ۱۰ بارش
را برنده می شود، و دلیل آن را پیدا می‌کند.
06:14
(Applauseتشویق و تمجید)
99
362696
3768
(تشویق)
06:27
And that doesn't mean
there's no suchچنین thing as a mysteryرمز و راز.
100
375027
2681
این بدین معنا نیست که هیچ‌چیز
مرموزی وجود ندارد.
06:29
Of courseدوره there are mysteriesاسرار,
but a mysteryرمز و راز is a mysteryرمز و راز.
101
377732
3926
البته که مسائل مرموز وجود دارند، اما
خب یک راز، یک راز است.
06:33
It is not a ghostشبح.
102
381682
1689
روح که نیست.
06:36
Now, I believe there are
two kindsانواع of truthحقیقت,
103
384466
3621
اکنون، من معتقدم که دونوع حقیقت وجود دارد،
06:40
and it's takenگرفته شده me a while to get
to this placeمحل, but I think this is right,
104
388111
4351
که باعث شد من به اینجا بیایم،
که فکرمی‌کنم درست هم هست،
06:44
so hearشنیدن me out.
105
392486
1264
بنابراین به من توجه کنید.
06:45
I think there is outerبیرونی truthحقیقت
and there's innerدرونی truthحقیقت.
106
393774
3155
من فکر می‌کنم که یک سری
حقایق درونی و بیرونی وجود دارد.
06:48
So if you say to me,
107
396953
3215
اگر به من بگویید،
06:52
"There was a man namedتحت عنوان Jesusعیسی
and he onceیک بار existedوجود داشت,"
108
400192
2673
«مردی به نام عیسی در روزگاری زندگی می‌کرد،»
06:54
that's outerبیرونی truthحقیقت, right?
109
402889
1697
این یک حقیقت بیرونی است، درسته؟
06:56
And we can go and look
at the historicalتاریخی recordرکورد.
110
404610
2350
می‌توانیم برویم به شواهد
تاریخی نگاهی بیندازیم.
06:58
We can determineتعیین کنید
whetherچه that seemsبه نظر می رسد to be trueدرست است.
111
406984
2411
می‌توانیم صحت آن را پیدا کنیم.
07:01
And I would argueجر و بحث,
it does seemبه نظر می رسد to be trueدرست است.
112
409419
2539
و استدلال من این است که
درست به نظر می‌رسد.
07:03
If you say, "Jesusعیسی roseگل سرخ
from the deadمرده," -- oohاوه, trickierپیچیده تر.
113
411982
5671
اگر بگویید، «عیسی بعد از مرگ زنده شد»
-- اوه، سخت‌تر هم شد.
07:09
(Laughterخنده)
114
417677
2227
(خنده)
07:12
I would say that's an outer-truthبیرونی حقیقت claimادعا,
115
420441
6939
باید بگویم که این یک
ادعای حقیقی-بیرونی است،
07:19
because he physicallyاز لحاظ جسمی roseگل سرخ or he didn't.
116
427404
2038
چون او از لحاظ جسمی زنده شده یا نشده است.
07:21
I'm not going to get into
whetherچه he roseگل سرخ or he didn't,
117
429466
2726
نمی‌خواهم به این که
زنده شد یا نشد بپردازم،
07:24
but I would say
that's an outer-truthبیرونی حقیقت claimادعا.
118
432216
2078
می‌خواهم بگویم که یک
ادعای حقیقی-بیرونی است.
07:26
It happenedاتفاق افتاد or it didn't happenبه وقوع پیوستن.
119
434318
1694
چه اتفاق افتاده باشد یا نه.
07:28
But if you say, "I don't careاهميت دادن
whetherچه he roseگل سرخ from the deadمرده.
120
436036
3702
اما اگر بگویید، «برای من مهم نیست
که او زنده شده باشد یا نه.
07:31
It's symbolicallyنمادین importantمهم to me,
121
439762
2344
او به لحاظ سمبولیک برای من مهم است،
07:34
and that metaphorاستعاره is so meaningfulمعنی دار,
so purposefulعمدی to me,
122
442130
3494
و این استعاره برای من
بسیار پرمعنا و هدفمند است،
07:37
and I'm not going to try
to persuadeمتقاعد کردن you of it,"
123
445648
2303
و قرار نیست شما را نسبت به آن متقاعد کنم»،
07:39
now you've movedنقل مکان کرد it
from outerبیرونی truthحقیقت to innerدرونی truthحقیقت,
124
447975
2555
که بدین سان شما آن را
ازحقیقتی بیرونی به درونی،
07:42
from scienceعلوم پایه to artهنر.
125
450554
1522
از علم به هنر سوق داده‌اید.
07:44
And I think we have a tendencyگرایش
to not be clearروشن است about this,
126
452100
3164
به نظر من ما تمایل داریم
تا در این باره صریح نباشیم،
07:47
to try to moveحرکت our innerدرونی truthsحقایق
to outerبیرونی truthsحقایق,
127
455288
3412
و حقایق درونی‌مان را
به بیرونی تبدیل نکنیم،
07:50
or to not be fairنمایشگاه about it to eachهر یک other,
128
458724
2903
و درباره‌ی آنها بی‌غرض نباشیم،
07:53
and when people are tellingگفتن us
theirخودشان innerدرونی truthsحقایق,
129
461651
2364
وقتی مردم درباره حقایق
درونی‌شان حرف می‌زنند،
07:56
to try to make them defendدفاع them
by outer-truthبیرونی حقیقت standardsاستانداردها.
130
464039
3611
سعی دارند تا با استاندارهای
حقایق بیرونی از آنها دفاع کنند.
07:59
So I'm talkingصحبت کردن here about outerبیرونی truthحقیقت,
about objectiveهدف، واقعگرایانه things.
131
467674
3516
من دارم درباره‌ی حقیقت بیرونی
صحبت می‌کنم، چیزهای عینی.
08:03
And there was an objectiveهدف، واقعگرایانه realityواقعیت
in my hauntedخالی از سکنه houseخانه, right?
132
471214
5686
در خانه تسخیرشده‌ی من هم
یک واقعیت عینی وجود داشت، درسته؟
08:08
Now that I've told you about the gasگاز leakنشت,
133
476924
2049
حالا که درباره‌ی نشت گاز به شما گفته‌ام،
08:10
I doubtشک a singleتنها personفرد here
would be like,
134
478997
2020
شک دارم که یک نفر بخواهد بگوید،
08:13
"I still think there was a ghostشبح, too" --
135
481041
1974
«من هنوز فکرمی‌کنم
که یک روح هم آنجا بوده»
08:15
(Laughterخنده)
136
483039
1040
(خنده)
08:16
because as soonبه زودی as we have
these scientificعلمی explanationsتوضیحات,
137
484103
2747
چون به محض اینکه این
توضیحات علمی را داشته باشیم،
08:18
we know to give up the ghostشبح.
138
486874
1662
دست از سر روح برمی‌داریم.
08:20
We use these things as stopgapsstopgaps
for things that we can't explainتوضیح.
139
488560
4010
ما از این جایگزین‌های موقتی برای چیزهایی
که توضیحی برای آن نداریم استفاده می‌کنیم.
08:24
We don't believe them because of evidenceشواهد;
140
492594
2001
به خاطر شواهد به آنها اعتقاد نداریم.
08:26
we believe them because
of a lackعدم of evidenceشواهد.
141
494619
2762
و همینطورهم به خاطرعدم شواهد
به آنها اعتقاد پیدا می‌کنیم.
08:30
So there is a groupگروه in Losلوس Angelesآنجلس
142
498382
2364
در لس‌آنجلس گروهی
08:32
calledبه نام the Independentمستقل
Investigationsتحقیقات Groupگروه, or the IIGدر مورد,
143
500770
3708
به نام گروه تحقیقات مستقل یا IIG وجود دارد
08:36
and they do great work.
144
504502
1980
که کارهای بزرگی انجام می‌دهند.
08:38
They'llآنها خواهند give a $10,000 prizeجایزه
145
506506
2703
آنها به هرکس که تحت شرایط علمی
08:41
to anyoneهر کسی who can showنشان بده,
underزیر scientificعلمی conditionsشرایط,
146
509233
4527
به آنها نشان دهد که یک
توانایی فوق‌طبیعی دارد،
08:45
that they have a paranormalماوراء الطبیعه abilityتوانایی.
147
513784
2355
یک جایزه ۱۰٫۰۰۰ دلاری می‌دهند.
08:48
No one'sیک نفر doneانجام شده it yetهنوز,
148
516163
1706
که هنوزهم کسی آن را انجام نداده،
08:49
but they'veآنها دارند had a coupleزن و شوهر people
who claimادعا that they were clairaudientsکلاهبرداران,
149
517893
5058
اما تعدادی بوده‌اند که ادعا
کردند که غیب شنوا هستند،
08:54
whichکه meansبه معنای that they can hearشنیدن voicesصدای
eitherیا from the great beyondفراتر
150
522975
4056
که یعنی می‌توانند یا
صداهایی از ماورا بشنوند
08:59
or they can readخواندن mindsذهنها.
151
527055
1898
و یا ذهن دیگران را بخوانند.
09:00
And they had one personفرد
who was very sincereمخلص - بی ریا - صمیمانه,
152
528977
2760
آنها کسی را داشتند که بسیار صادق بود،
09:03
who believedمعتقد that he could readخواندن mindsذهنها.
153
531761
2891
و باور داشت که می‌تواند ذهن را بخواند.
09:06
And a lot of these people --
154
534676
2749
پس آنها او را امتحان کردند و
به این صورت همیشه عمل می‌کنند.
09:09
(Laughterخنده)
155
537449
2840
09:12
That wasn'tنبود a laughخنده lineخط, but OK.
156
540313
3013
گروه تحقیق گفتند، «باشد،
ما پیش‌نویسی داریم،
که طبق آن بطور علمی آنرا آزمایش می‌کنیم.
09:15
A lot of these people really are sincereمخلص - بی ریا - صمیمانه,
157
543350
4712
آیا با آن موافق هستی؟»
با موافقت او آنها او را امتحان کردند.
09:20
and I believe this guy was.
158
548086
2051
موافقت هردو طرف بسیار مهم است.
09:22
He really thought he had this powerقدرت.
159
550161
2047
آنها او را امتحان کردند.
09:24
So they setتنظیم up a testتست with him,
and this is the way it always worksآثار.
160
552232
5987
آنها گفتند، «خوب، یک چیزی را می‌دانی؟
تو قادر نخواهی بود پیش‌بینی کنی
که لیزا به چه چیزی فکر می‌کند.
09:30
The groupگروه saysمی گوید, "OK, we have a protocolپروتکل,
161
558243
2246
این فقط یک تصادف بود،
09:32
we have a way to scientificallyاز نظر علمی testتست this.
162
560513
2015
به نظر می‌رسد که این قدرت را نداری.»
09:34
Do you agreeموافق with it?"
163
562552
1153
این کار به آنها این فرصت را داد تا
09:35
The personفرد saysمی گوید yes. Then they testتست it.
164
563729
1896
دلسوزانه با او بنشینند و گفتگوی
پیچیده‌ای با او داشته باشند،
09:37
It's very importantمهم that bothهر دو sidesدو طرف agreeموافق.
165
565649
2005
09:39
They did that, they testedتست شده him.
166
567678
2415
09:42
They said, "OK, you know what?
167
570117
2554
که درنهایت به این رسیدند که
«ما می‌دانیم که تو صادق
هستی که به این معناست،
09:44
You weren'tنبودند ableتوانایی to predictپیش بینی
what Lisaلیزا was thinkingفكر كردن.
168
572695
3842
09:48
It matchedتطبیق up about the sameیکسان as chanceشانس.
169
576561
2029
که تو در سرت چیزی می‌شنوی.»
09:50
Looksبه نظر می رسد like you don't have the powerقدرت."
170
578614
1842
آن فرد باید تصمیم بسیار مهمی می‌گرفت،
09:52
And that gaveداد them the opportunityفرصت
171
580480
1850
09:54
to compassionatelyدلسوزانه sitنشستن down with him
and have a very difficultدشوار discussionبحث,
172
582354
5269
یک تصمیم سرنوشت‌ساز، که آیا
می‌خواهد از کسی کمک بگیرد یا نه.
09:59
whichکه basicallyاساسا amountedمبلغ to,
173
587647
1969
10:01
"Hey, we know you're sincereمخلص - بی ریا - صمیمانه,
and what that meansبه معنای is,
174
589640
4563
ما درواقع به افراد کمک می‌کنیم
تا چنین ارتباطاتی برقرار کنند
10:06
you do hearشنیدن something in your headسر."
175
594227
2279
که شاید قبلا تنها به علل
فراطبیعی ربط داده می‌شد،
10:08
And that's a toughسخت است thing to faceصورت.
176
596530
2739
10:11
(Laughterخنده) (Applauseتشویق و تمجید)
177
599293
4841
تا ما را به واقعیت نزدیک کنند
و شاید زندگی‌مان را بهتر کند.
10:16
But that day, that guy got to make
the very difficultدشوار decisionتصمیم گیری,
178
604158
6817
از طرف دیگر، شاید زمانی
برسد که درستی آن اثبات شود.
10:22
but really the life-changingتغییر زندگی decisionتصمیم گیری
about whetherچه to go get help.
179
610999
6078
شاید بفهمیم که اشباح وجود دارند،
و البته که معرکه است!
10:29
(Laughterخنده)
180
617101
2000
هربار که من یکی از این
تحقیقات را انجام می‎‌دهم،
باز هم هیجان‌زده می‌شوم،
10:31
But that really could be
the first day of the restباقی مانده of your life,
181
619935
4165
با اینکه ۷۵ بار آن را انجام داده‌ام،
قسم می‌خورم که برای بار ۷۶ام هم
اینگونه‌ام که «این یکی دیگه درسته!»
10:36
because when we challengeچالش these beliefsاعتقادات,
182
624124
4107
(خنده)
10:40
we're actuallyدر واقع helpingکمک people
to make these connectionsارتباطات
183
628255
5043
شاید تا ابد خوش‌بین باشم اما امیدوارم
که هرگز امیدم را از دست ندهم.
10:45
that maybe before seemedبه نظر می رسید like
otherworldlyدیگران explanationsتوضیحات,
184
633322
5310
و شما را هم دعوت می‌کنم که اگر کسی
عقاید بیرونی‌اش را با شما درمیان گذاشت
شما هم اینگونه با او برخورد کنید.
10:50
help drawقرعه کشی us into realityواقعیت
and maybe changeتغییر دادن our livesزندگی می کند for the better.
185
638656
5060
وقتی درباره‌ی ادعاهای
قابل‌ آزمایش صحبت می‌کنیم،
به قدری برای آنها ارزش قائل باشید
که این سوالات خوب را از آنها بپرسید.
10:57
Now, on the other handدست,
maybe one time it'llآن خواهد شد turnدور زدن out to be trueدرست است.
186
645353
5792
به چالش بکشید و ببینید می‌توانید
آنها را درکنار هم بررسی کنید
زیرا دیدگاهی وجود دارد که می‌گوید
نمی‌شود به یک عقیده احترام گذاشت
11:03
Maybe we'llخوب find out there are ghostsارواح,
187
651768
2023
و در عین حال آن را به چالش کشید،
که درست نیست.
11:05
and holyمقدس shitگریه, it will be the bestبهترین thing!
188
653815
2173
11:08
And everyهرکدام time I do
one of these investigationsتحقیقات,
189
656012
2724
وقتی قفل را می‌چرخانیم،
وقتی ادعایی را آزمایش می‌کنیم،
11:10
I still get so excitedبرانگیخته,
190
658760
1806
می‌گوییم، قبول است، من به تو احترام
می‌گذارم، به چیزی که می‌گویی گوش می‌دهم،
11:12
and I'm like 75 into them,
191
660590
2063
11:14
and still I swearسوگند on numberعدد 76,
I'm going to be like, "This is the one!"
192
662677
4077
قرار است که این را با تو چک کنم.
همه ما این تجربه را داریم
که وقتی به کسی چیزی می‌گوییم،
11:18
(Laughterخنده)
193
666778
1205
11:20
Maybe I'm just eternallyابدی optimisticخوش بینانه,
but I hopeامید I never loseاز دست دادن this hopeامید,
194
668007
4856
و آنها اینطوری هستند که
«اوه، بله، خیلی جالب است»،
اما می‌فهمید که شما را جدی نگرفته‌اند.
11:24
and I inviteدعوت you to take
this sameیکسان attitudeنگرش
195
672887
3775
اما اگر بگویند، «واقعا؟ هاه.
11:28
when people shareاشتراک گذاری
theirخودشان outerبیرونی beliefsاعتقادات with you.
196
676686
2443
کمی برای من عجیب است، اما من گوش می‌دهم.»
11:31
When talkingصحبت کردن about testableقابل آزمون است claimsادعاها,
197
679153
2467
می‌دانید که حداقل به شما
گوش می‌دهند و احترام می‌گذارند.
11:33
respectتوجه them enoughکافی to askپرسیدن
these good questionsسوالات.
198
681644
3679
این همان رویکردی است که ما باید
نسبت به این ادعاها داشته باشیم.
11:37
Challengeچالش and see
how you can examineمعاینه کردن them togetherبا یکدیگر,
199
685347
2862
این طوری شما نشان می‌دهید که
به گفته‌هایش توجه می‌کنید.
11:40
because there's this ideaاندیشه
that you can't respectتوجه a beliefاعتقاد
200
688233
4169
این احترام گذاشتن است.
11:44
and still challengeچالش it,
but that's not trueدرست است.
201
692426
2550
اما، بله، بیشتر تحقیقات
نتیجه‌ای در پی ندارد،
11:47
When we jiggleجیغ کشیدن the lockقفل کردن,
when we testتست the claimادعا,
202
695000
2747
11:49
we're sayingگفت:, OK, I respectتوجه you,
I'm listeningاستماع to what you're sayingگفت:,
203
697771
3972
اما تمام علم به همین شکل کار می‌کند.
تاکنون تمام درمان‌های سرطان ناموفق بوده،
11:53
I'm going to testتست it out with you.
204
701767
1992
11:55
We'veما هستیم all had that experienceتجربه
where you're tellingگفتن someoneکسی something,
205
703783
3355
اما ما هیچ‌وقت به دو دلیل از جستجو
11:59
and they're like, "Oh,
that's really interestingجالب هست, yeah,"
206
707162
2731
دست نکشیده‌ایم.
اول اینکه چون جواب مهم است.
12:01
you know you're beingبودن had.
207
709917
2123
خواه دنبال زندگی پس از مرگ باشیم، چه
پدیده‌های فوق‌طبیعی یا درمانی برای سرطان،
12:04
But when someoneکسی saysمی گوید, "Really? Huh.
208
712064
3290
در آخر به یک سوال می‌رسیم:
12:08
Soundsصدا a little sketchyتکه تکه to me,
but I'm listeningاستماع,"
209
716473
2390
چه مدت در اینجا خواهیم بود؟
12:10
you at leastکمترین know
you're beingبودن engagedنامزد شده and respectedاحترام.
210
718887
2657
12:13
And that's the kindنوع of attitudeنگرش
we should have with these claimsادعاها.
211
721568
3116
دوم اینکه، چون به دنبال حقیقت هستیم،
12:16
That's showingنشان دادن someoneکسی
that you careاهميت دادن what they're sayingگفت:.
212
724708
2707
پذیرای عقاید و افکار نو،
و مشتاق برای خطا کردن و
تغییر تمام جهان‌بینی‌مان
12:19
That's respectتوجه.
213
727439
2936
اعجاب‌انگیز است.
12:25
Now, yes, mostاکثر of these searchesجستجوها
will come up emptyخالی,
214
733090
4699
من هنوز هم از داستان
اشباح هیجان‌‌زده می‌شوم.
12:29
but that's how all of scienceعلوم پایه worksآثار.
215
737813
1833
هنوز هم وارد هر گروهی که می‌شوم
فکرمی‌کنم ممکن است درست باشد،
12:32
Everyهرکدام cureدرمان for cancerسرطان so farدور
has not pannedپاندا out,
216
740043
4101
و امیدوارم که هرگز
این امید را از دست ندهم.
بیایید هیچ‌وقت این امید را از دست ندهیم،
12:36
but we don't stop looking,
217
744168
2332
زیرا تحقیق درباره‌ی آن
چیزی که در بیرون وجود دارد
12:38
for two reasonsدلایل.
218
746524
1530
کمک می‌کند تا بفهمیم چه چیزی در اینجاست.
12:40
Because numberعدد one, the answerپاسخ mattersمسائل.
219
748078
2478
12:42
Whetherچه it's looking at the afterlifeزندگی پس از مرگ
or the paranormalماوراء الطبیعه or the cureدرمان for cancerسرطان,
220
750580
4022
و لطفا در خانه‌هایتان هم یک دستگاه
آشکارساز مونواکسید کربن داشته باشید.
12:46
it all amountsمقادیر to the sameیکسان questionسوال:
221
754626
2333
12:48
How long will we be here?
222
756983
2679
متشکرم.
(تشویق)
12:52
And two, because looking for the truthحقیقت,
223
760845
3784
12:56
beingبودن open-mindedروشنفکر,
224
764653
1309
12:57
and beingبودن willingمایلم to be wrongاشتباه
and to changeتغییر دادن your wholeکل worldviewجهان بینی
225
765986
4369
13:02
is awe-inspiringهیجان انگیز.
226
770379
2048
13:05
I still get excitedبرانگیخته at ghostشبح storiesداستان ها
everyهرکدام singleتنها time.
227
773198
3813
13:09
I still considerدر نظر گرفتن that everyهرکدام groupگروه
I joinپیوستن mightممکن be right,
228
777035
3084
13:12
and I hopeامید I never loseاز دست دادن that hopeامید.
229
780143
1997
13:14
Let's all never loseاز دست دادن that hopeامید,
230
782164
1804
13:15
because searchingجستجوکردن for what's out there
231
783992
2855
13:18
helpsکمک می کند us understandفهمیدن what's in here.
232
786871
1914
13:21
And alsoهمچنین, please have
a carbonکربن monoxideمونوکسید detectorآشکارساز in your home.
233
789517
6461
13:29
Thank you.
234
797042
1279
13:30
(Applauseتشویق و تمجید)
235
798345
4964
Translated by Mansoureh Hadavand
Reviewed by Sadegh Zabihi

▲Back to top

ABOUT THE SPEAKER
Carrie Poppy - Writer, radio host, comedian
Carrie Poppy tells stories on the fringes of human experience through writing, live storytelling and radio.

Why you should listen

On her podcast, Oh No, Ross and Carrie, Carrie Poppy and her cohost join fringe spiritual groups, undergo freaky alternative medical treatments, and examine any extraordinary claims that come their way. Oh No, Ross and Carrie receives millions of downloads a year and has been celebrated by outlets like The Guardian, The A.V. Club, Gizmodo, Boing Boing, SplitSider and many others. Poppy received her master's degree in investigative journalism from the University of Southern California, and her journalism work can be seen and heard in outlets across the internet and the airwaves. She is now writing a book about cults.

More profile about the speaker
Carrie Poppy | Speaker | TED.com