TED2007
VS Ramachandran: 3 clues to understanding your brain
ویلایانور راماچاندران در مورد ذهن می‌گوید
Filmed:
Readability: 4.3
5,019,899 views
ویلایانور راماچاندران با استفاده از مثال زدن سه توهم حیرت آور به ما خواهد گفت که آسیب‌های مغزی چه چیزهایی را در مورد ارتباط بین بافت مغزی و ذهن می‌توانند آشکار کنند.
Vilayanur Ramachandran - Brain expert
Neurologist V.S. Ramachandran looks deep into the brain’s most basic mechanisms. By working with those who have very specific mental disabilities caused by brain injury or stroke, he can map functions of the mind to physical structures of the brain. Full bio
Neurologist V.S. Ramachandran looks deep into the brain’s most basic mechanisms. By working with those who have very specific mental disabilities caused by brain injury or stroke, he can map functions of the mind to physical structures of the brain. Full bio
Double-click the English transcript below to play the video.
00:25
Well, as Chris pointed out, I study the human brain,
0
0
4000
خوب، همانطور که کریس اشاره کرد، من مغز انسان --
00:29
the functions and structure of the human brain.
1
4000
2000
و کارکردهایش و ساختار مغز انسان را مطالعه میکنم.
00:31
And I just want you to think for a minute about what this entails.
2
6000
4000
و من فقط می‌خواهم که شما برای یه دقیقه فکر کنید که این شامل چی میشود.
00:35
Here is this mass of jelly, three-pound mass of jelly
3
10000
4000
اینجا ما این جرم ژله‌ای مانند را داریم که حدود یک و نیم کیلوگرم است.
00:39
you can hold in the palm of your hand,
4
14000
3000
میتونید اون رو کف دستتون بگیرید،
00:42
and it can contemplate the vastness of interstellar space.
5
17000
4000
جرمی که می‌تونه در مورد عظمت بین ستاره‌ای تعمق کنه.
00:46
It can contemplate the meaning of infinity
6
21000
2000
اون می‌تونه در مورد معنای بی‌نهایت تعمق کنه
00:48
and it can contemplate itself contemplating on the meaning of infinity.
7
23000
5000
اون می‌تونه به اینکه خودش داره درمورد معنای بی‌نهایت تعمق میکنه، فکر کنه.
00:53
And this peculiar recursive quality that we call self-awareness,
8
28000
5000
ما این توانایی بازگشتی (فکر کردن به تفکر خود) را خودآگاهی می‌نامیم.
00:58
which I think is the holy grail of neuroscience, of neurology,
9
33000
4000
که من فکر میکنم این توانایی، هدف نهایی نوروساینس و نورولوژیست.
01:02
and hopefully, someday, we'll understand how that happens.
10
37000
2000
و ما امیدواریم که روزی بفهمیم چگونه فرآیند خودآگاهی اتفاق می‌افته.
01:05
OK, so how do you study this mysterious organ?
11
40000
3000
شما چطور این عضو رمزآلود را مطالعه میکنید؟
01:08
I mean, you have 100 billion nerve cells,
12
43000
4000
منظورم اینه که شما ۱۰۰ بیلیون سلول عصبی دارید،
01:12
little wisps of protoplasm, interacting with each other,
13
47000
3000
رشته‌های باریکی از پروتوپلاسم که با همدیگه در حال تعامل هستند.
01:15
and from this activity emerges the whole spectrum of abilities
14
50000
4000
و از این فعالیت تمام طیف گسترده‌ی توانایی‌ها ایجاد میشه
01:19
that we call human nature and human consciousness.
15
54000
3000
توانایی‌هایی که ما اونها رو سرشت انسانی و آگاهی انسانی می‌نامیم.
01:22
How does this happen?
16
57000
1000
چطور این اتفاق می‌افته؟
01:23
Well, there are many ways of approaching the functions of the human brain.
17
58000
3000
خوب، روش‌های مختلفی برای بررسی کارکردهای مغز انسان وجود داره.
01:26
One approach, the one we use mainly,
18
61000
3000
یه رویکرد که ما به طور عمده ازش استفاده میکنیم اینه که
01:29
is to look at patients with sustained damage to a small region of the brain,
19
64000
5000
بیمارانی که آسیب دائمی‌ای به یه قسمت کوچیک از مغزشون خورده رو مطالعه کنیم،
01:34
where there's been a genetic change in a small region of the brain.
20
69000
2000
و یا ببینیم که وقتی یک تغییر ژنتیکی در یک قسمت کوچک مغز پیش اومده.
01:36
What then happens is not an across-the-board reduction
21
71000
4000
چیزی که اتفاق می افته یک ناتوانی و کمبود فراگیر
01:40
in all your mental capacities,
22
75000
2000
در همه توانایی های مغز یا کندی توانایی های شناختی مغز نیست.
01:42
a sort of blunting of your cognitive ability.
23
77000
3000
در همه توانایی های مغز یا کندی توانایی های شناختی مغز نیست.
01:45
What you get is a highly selective loss of one function,
24
80000
3000
چیزی که اتفاق می افته یک فقدان و ناکارایی در یکی از تواناییهای مشخص مغزه
01:48
with other functions being preserved intact,
25
83000
2000
درحالیکه بقیه عملکردهای اون سالم و طبیعی هستند.
01:50
and this gives you some confidence in asserting
26
85000
2000
و این ما رو مطمئن میکنه که بتونیم ادعا کنیم
01:52
that that part of the brain is somehow involved in mediating that function.
27
87000
4000
اون قسمت از مغز یه جوری در اون عملکرد دخیله.
01:56
So you can then map function onto structure,
28
91000
2000
اونوقت شما میتونید کارکردها رو به جاهای مختلف ساختار مغز نسبت بدید،
01:58
and then find out what the circuitry's doing
29
93000
3000
و میتونید بفهمید که مداربندی مغز چه میکنه
02:01
to generate that particular function.
30
96000
2000
که اون کارکرد خاص رو ایجاد کنه.
02:03
So that's what we're trying to do.
31
98000
2000
این کاریه که ما سعی میکنیم انجام بدیم.
02:05
So let me give you a few striking examples of this.
32
100000
3000
بگذارید چند تا مثال جالب براتون بزنم.
02:08
In fact, I'm giving you three examples, six minutes each, during this talk.
33
103000
4000
درواقع در این سخنرانی براتون سه تا مثال می‌زنم که هرکدام‌شان ۶ دقیقه وقت میگیره.
02:12
The first example is an extraordinary syndrome called Capgras syndrome.
34
107000
4000
اولین مثال یک سندرم استثنایی که اسمش سندرم کاپگراس است.
02:16
If you look at the first slide there,
35
111000
2000
اگر اولین اسلاید رو اون بالا ببینید،
02:18
that's the temporal lobes, frontal lobes, parietal lobes, OK --
36
113000
5000
اون لوب‌های گیجگاهی و لوب‌های پیشانی و لوب‌های آهیانه‌ای است، خب--
02:23
the lobes that constitute the brain.
37
118000
2000
این‌ها لوب‌هایی هستند که مغز رو تشکیل میدهند.
02:25
And if you look, tucked away inside the inner surface of the temporal lobes --
38
120000
4000
و اگه سطح داخلی لوب‌های گیجگاهی رو نگاه کنید
02:29
you can't see it there --
39
124000
2000
-- اونجا نمی‌تونید ببینیدش--
02:31
is a little structure called the fusiform gyrus.
40
126000
2000
یه ساختار کوچکی هست که فیوزیفورم جایرس نام داره.
02:33
And that's been called the face area in the brain,
41
128000
3000
و اون منطقه چهره‌نگاری مغز است.
02:36
because when it's damaged, you can no longer recognize people's faces.
42
131000
3000
بخاطراینکه اگه صدمه ببینه، شما دیگه نمی‌تونید چهره‌های اشخاص رو تشخیص بدید.
02:39
You can still recognize them from their voice
43
134000
2000
میتونید افراد رو از رو صداشون تشخصی بدید،
02:41
and say, "Oh yeah, that's Joe,"
44
136000
2000
و مثلا بگید که آره، اون فلانیه،
02:43
but you can't look at their face and know who it is, right?
45
138000
3000
ولی نمی‌تونید دیگه به چهره‌شون نگاه کنید و بفهمید که اون کیه، درست؟
02:46
You can't even recognize yourself in the mirror.
46
141000
2000
اونوقت دیگه حتی نمی‌تونید خودتون رو داخل آینه بشناسید.
02:48
I mean, you know it's you because you wink and it winks,
47
143000
3000
منظورم اینه که شما میدونید که اون شما هستید چون وقتی چشمک می‌زنید تصویرتون هم چشمک می‌زنه،
02:51
and you know it's a mirror,
48
146000
2000
و میدونید که اون یه آینه است،
02:53
but you don't really recognize yourself as yourself.
49
148000
3000
اما شما واقعا خودتون رو به عنوان خودتون نمی‌شناسید.
02:56
OK. Now that syndrome is well known as caused by damage to the fusiform gyrus.
50
151000
4000
الان همه می‌دونند که علت این سندرم آسیب به فیزیفورم جایرس است.
03:00
But there's another rare syndrome, so rare, in fact,
51
155000
3000
اما یک سندرم نادر دیگه هم وجود داره، سندرمی که حقیقتا خیلی نادره،
03:03
that very few physicians have heard about it, not even neurologists.
52
158000
4000
تعداد خیلی کمی از پزشک‌ها و نورولوژیست‌ها در موردش شنیدند.
03:07
This is called the Capgras delusion,
53
162000
2000
اون «توهم کاپگرس» نام داره،
03:09
and that is a patient, who's otherwise completely normal,
54
164000
3000
اینجوریه که یک بیمار کاملا نرمال،
03:12
has had a head injury, comes out of coma,
55
167000
3000
که آسیب مغزی خورده، از کما بیرون میاد،
03:15
otherwise completely normal, he looks at his mother
56
170000
3000
اون از هرلحاظ دیگه سالمه ولی وقتی به مادرش نگاه میکنه
03:18
and says, "This looks exactly like my mother, this woman,
57
173000
3000
میگه: «اون زن دقیقا شبیه مادر منه،
03:21
but she's an impostor.
58
176000
2000
او یه زن دیگه‌اس و داره وانمود میکنه مادر منه».
03:23
She's some other woman pretending to be my mother."
59
178000
2000
او یه زن دیگه‌اس و داره وانمود میکنه مادر منه».
03:25
Now, why does this happen?
60
180000
2000
حالا، چطور همچین چیزی میشه؟
03:27
Why would somebody -- and this person is perfectly lucid and intelligent
61
182000
3000
چرا یه نفر - درحالیکه از هرجهت دیگه کاملا هوشیار و عاقله -
03:30
in all other respects, but when he sees his mother,
62
185000
2000
وقتی مادرش رو میبینه
03:32
his delusion kicks in and says, it's not mother.
63
187000
3000
توهمش عود میکنه که اون مادرش نیست؟
03:35
Now, the most common interpretation of this,
64
190000
2000
متداول‌ترین تعبیری از این موضوع
03:37
which you find in all the psychiatry textbooks,
65
192000
2000
که ممکنه شما توی کتاب‌های روانپزشکی پیدا کنید
03:39
is a Freudian view, and that is that this chap --
66
194000
4000
یه دیدگاه فرویدی است، و اون میگه که این مرد
03:43
and the same argument applies to women, by the way,
67
198000
2000
البته همین بحث رو میشه به زن‌ها هم نسبت داد،
03:45
but I'll just talk about guys.
68
200000
2000
ولی من اینجا فقط در مورد مردها صحبت میکنم --
03:47
When you're a little baby, a young baby,
69
202000
3000
تعبیر اینه که، وقتی شما بچه‌ی کوچکی هستید
03:50
you had a strong sexual attraction to your mother.
70
205000
2000
یه جذبه‌ی جنسی قوی نسبت به مادرتون دارید.
03:52
This is the so-called Oedipus complex of Freud.
71
207000
2000
این همونه که به نام عقده ادیپ فروید شناخته میشه.
03:54
I'm not saying I believe this,
72
209000
2000
من نمی‌گم که من این رو باور میکنم،
03:56
but this is the standard Freudian view.
73
211000
2000
اما این یک دیدگاه استاندارد فرویدی است.
03:58
And then, as you grow up, the cortex develops,
74
213000
3000
و وقتی که شما بزرگ می‌شید، قشر مغز توسعه پیدا میکنه
04:01
and inhibits these latent sexual urges towards your mother.
75
216000
4000
و جلوی این کشش‌های جنسی رو نسبت به مادرتون میگیره.
04:05
Thank God, or you would all be sexually aroused when you saw your mother.
76
220000
4000
خداروشکر، اگه اینجور نمی‌شد شما وقتی مادرتون رو می‌دیدید از لحاظ جنسی تحریک می‌شدید.
04:09
And then what happens is,
77
224000
2000
و اونوقت
04:11
there's a blow to your head, damaging the cortex,
78
226000
2000
اگه صدمه‌ای به سرتون بخوره که به این قشر مغز آسیب بزنه
04:13
allowing these latent sexual urges to emerge,
79
228000
4000
باعث میشه که اون کشش‌های جنسی ظاهر بشند،
04:17
flaming to the surface, and suddenly and inexplicably
80
232000
3000
به سطح بیاند و ناگهانی و غیرمنتظره
04:20
you find yourself being sexually aroused by your mother.
81
235000
3000
شما خودتون رو دربرابر مادرتون از لحاظ جنسی برانگیخته می‌یابید.
04:23
And you say, "My God, if this is my mom,
82
238000
2000
و به خودتون می‌گید: «اون خدای من اگه این مادر منه
04:25
how come I'm being sexually turned on?
83
240000
2000
چطور ممکنه که من بهش کشش جنسی داشته باشم؟
04:27
She's some other woman. She's an impostor."
84
242000
2000
اون لابد باید یه زن دیگه باشه، یه غریبه»
04:29
It's the only interpretation that makes sense to your damaged brain.
85
244000
4000
این تنها تعبیریه که به نظر مغز آسیب دیده منطقی به نظر می‌آید.
04:33
This has never made much sense to me, this argument.
86
248000
3000
ولی این استدلال هیچوقت به نظر من معقول و منطقی نیومده.
04:36
It's very ingenious, as all Freudian arguments are --
87
251000
3000
این استدلال مثل بقیه تعابیر فرویدی خیلی تعبیر نبوغ‌آمیزیه--
04:39
(Laughter)
88
254000
2000
(خنده حاضرین)
04:41
-- but didn't make much sense because I have seen the same delusion,
89
256000
5000
-- اما خیلی معقول نیست چون من دقیقا همون توهم رو در مورد بیماری دیدم
04:46
a patient having the same delusion, about his pet poodle.
90
261000
2000
که نسبت به سگ پودل خودش دچار توهم بود.
04:48
(Laughter)
91
263000
1000
(خنده حاضرین)
04:49
He'll say, "Doctor, this is not Fifi. It looks exactly like Fifi,
92
264000
5000
اون میگه: «دکتر، این فیفی نیست، دقیقا شبیه فیفیه،
04:54
but it's some other dog." Right?
93
269000
2000
ولی یه سگ دیگه است» درست؟
04:56
Now, you try using the Freudian explanation there.
94
271000
2000
حالا سعی کنید تعبیر فرویدی رو اونجا به کار بگیرید.
04:58
(Laughter)
95
273000
1000
(خنده حاضرین)
04:59
You'll start talking about the latent bestiality in all humans,
96
274000
4000
اونوقت مجبور می‌شید راجع به جانور خوئی همه انسانها صحبت کنید،
05:03
or some such thing, which is quite absurd, of course.
97
278000
3000
یا یه چیزهایی از این نوع، که البته خیلی پوچ و یاوه‌اند.
05:06
Now, what's really going on?
98
281000
2000
حالا، واقعا جریان از چه قراره؟
05:08
So, to explain this curious disorder,
99
283000
2000
خب، برای توضیح این اختلال نادر،
05:10
we look at the structure and functions of the normal visual pathways in the brain.
100
285000
4000
ما ساختار و عملکردهای مسیرهای تصویری یک مغز سالم را بررسی میکنیم.
05:14
Normally, visual signals come in, into the eyeballs,
101
289000
3000
معمولا، سیگنال‌های تصویری وارد چشم‌ها می‌شوند،
05:17
go to the visual areas in the brain.
102
292000
2000
بعد به قسمت‌های تصویری مغز می‌روند.
05:19
There are, in fact, 30 areas in the back of your brain concerned with just vision,
103
294000
3000
در واقع در قسمت پشتی مغز شما 30 منطقه فقط مربوط به بینایی وجود داره.
05:22
and after processing all that, the message goes to a small structure
104
297000
3000
و بعد از پردازش آنها، سیگنال به سمت ساختار کوچکی به اسم
05:25
called the fusiform gyrus, where you perceive faces.
105
300000
5000
فوزیفورم جایروس میره که شما اونجا چهره ها رو تشخیص میدید.
05:30
There are neurons there that are sensitive to faces.
106
305000
2000
نورونهایی هستند که به چهره‌ها حساس‌اند.
05:32
You can call it the face area of the brain, right?
107
307000
3000
میشه به اون قسمت گفت منطقه چهره‌ی مغز، درسته؟
05:35
I talked about that earlier.
108
310000
2000
قبلا راجع بهش صحبت کردم.
05:37
Now, when that area's damaged, you lose the ability to see faces, right?
109
312000
4000
حالا وقتی که این منطقه آسیب ببینه، شما قدرت تشخیص چهره‌ها رو از دست میدید، درسته؟
05:41
But from that area, the message cascades
110
316000
3000
ولی سیگنال‌ها از اون منطقه،
05:44
into a structure called the amygdala in the limbic system,
111
319000
3000
به ساختاری به اسم آمیگدالا که در بخش لیمبیک قرار داره انتشار پیدا میکنن،
05:47
the emotional core of the brain,
112
322000
2000
هسته احساسی مغز،
05:49
and that structure, called the amygdala,
113
324000
2000
و اون ساختار، معروف به امیگدالا
05:51
gauges the emotional significance of what you're looking at.
114
326000
2000
اهمیت احساسی چیزی که بهش نگاه میکنید رو اندازه میگیره.
05:53
Is it prey? Is it predator? Is it mate?
115
328000
4000
که اون شکاره؟ شکارچیه؟ دوست و همدمه؟
05:57
Or is it something absolutely trivial, like a piece of lint,
116
332000
2000
یا یه چیز کاملا معمولی مثل یه تیکه پارچه‌اس،
05:59
or a piece of chalk, or a -- I don't want to point to that, but --
117
334000
4000
یه تیکه گچه، یا یه -- نمیخوام بهش اشاره کنم --
06:03
or a shoe, or something like that? OK?
118
338000
2000
یا یه کفش یا چیزی شبیه به اونه. خب؟
06:05
Which you can completely ignore.
119
340000
2000
چیزی که کاملا میشه ندیده گرفتش.
06:07
So if the amygdala is excited, and this is something important,
120
342000
3000
خب اگه آمیگدالا هیجان زده شده و یه چیز مهم در کاره،
06:10
the messages then cascade into the autonomic nervous system.
121
345000
3000
سیگنال به سمت آتونومیک اعصاب منتشر میشه.
06:13
Your heart starts beating faster.
122
348000
2000
قلب شما شروع میکنه به تندتر زدن،
06:15
You start sweating to dissipate the heat that you're going to
123
350000
3000
شما شروع میکنید به عرق کردن برای اینکه حرارت بوجود اومده توسط بکارگیری عضله ها رو از دست بدید--
06:18
create from muscular exertion.
124
353000
2000
شما شروع میکنید به عرق کردن برای اینکه حرارت بوجود اومده توسط بکارگیری عضله ها رو از دست بدید--
06:20
And that's fortunate, because we can put two electrodes on your palm
125
355000
4000
و این مایه‌ی خوشبختیه، چون ما میتونیم دوتا الکترود روی کف دستان شما بزاریم
06:24
and measure the change in skin resistance produced by sweating.
126
359000
4000
و تغییرات مقاومتی که در نتیجه عرق کردن دست شما بوجود اومده رو اندازه بگیریم.
06:28
So I can determine, when you're looking at something,
127
363000
2000
بنابراین وقتی شما دارین به چیزی نگاه میکنید،
06:30
whether you're excited or whether you're aroused, or not, OK?
128
365000
4000
من میتونم بفهمم که شما هیجانی یا تحریک شدید یا نه، خب؟
06:34
And I'll get to that in a minute.
129
369000
2000
یک مقدار جلوتر توضیع خواهم داد.
06:36
So my idea was, when this chap looks at an object, when he looks at his --
130
371000
4000
بنابراین ایده من این بود که وقتی این جوان به شی‌ای چیزی نگاه میکنه--
06:40
any object for that matter, it goes to the visual areas and,
131
375000
4000
سیگنال اون چیز به مناطق بصری‌اش میرسه و --
06:44
however, and it's processed in the fusiform gyrus,
132
379000
3000
به هرحال در فوزیفرم جایروس تحلیل میشه--
06:47
and you recognize it as a pea plant, or a table,
133
382000
3000
و بعدش اون رو به عنوان یه گیاه یا یه میز، یا اصلا مادرتون شناسایی میکنید خب؟
06:50
or your mother, for that matter, OK?
134
385000
2000
و بعدش اون رو به عنوان یه گیاه یا یه میز، یا اصلا مادرتون شناسایی میکنید خب؟
06:52
And then the message cascades into the amygdala,
135
387000
3000
و بعدش سیگنال به سمت آمیگدالا انتشار پیدا میکنه،
06:55
and then goes down the autonomic nervous system.
136
390000
2000
و بعدش به سمت سیستم عصبی اتونومیک.
06:57
But maybe, in this chap, that wire that goes from the amygdala to the limbic system,
137
392000
5000
ولی ممکنه مدار ارتباطی‌ای که از آمیگدالا به سمت سیستم لیمبیک
07:02
the emotional core of the brain, is cut by the accident.
138
397000
3000
که هسته احساسیه مغزه میره -- به دلیل تصادف قطع شده باشه.
07:05
So because the fusiform is intact,
139
400000
2000
پس چون بخش فوزیفرم سالمه،
07:07
the chap can still recognize his mother,
140
402000
3000
این جوان می‌تونه مادرش رو بشناسه،
07:10
and says, "Oh yeah, this looks like my mother."
141
405000
2000
و بگه که "آره، این شبیه مادرمه."
07:12
But because the wire is cut to the emotional centers,
142
407000
3000
ولی چون مدار به سمت مرکز احساسی مغز بریده شده،
07:15
he says, "But how come, if it's my mother, I don't experience a warmth?"
143
410000
4000
به خودش میگه، "ولی اگر این مادرمه، چرا من احساس گرمی و راحتی نمی‌کنم؟"
07:19
Or terror, as the case may be? Right?
144
414000
2000
یا، بعضی وقت‌ها، احساس ترس؟ درست؟
07:21
(Laughter)
145
416000
1000
(خنده حاضرین)
07:22
And therefore, he says, "How do I account for this inexplicable lack of emotions?
146
417000
6000
بعدش میگه: "چه چیزی می‌تونه جوابگوی این بی احساسی و سردی غیرقابل انکار باشه؟
07:28
This can't be my mother.
147
423000
2000
این نمیتونه مادر من باشه.
07:30
It's some strange woman pretending to be my mother."
148
425000
2000
این فقط یه غریبه‌اس که می‌خواد خودشو جای مادر من جا بزنه"
07:32
How do you test this?
149
427000
2000
چطوری میشه این رو تست کرد؟
07:34
Well, what you do is, if you take any one of you here, and put you in front of a screen,
150
429000
2000
خب، اینطوریه که، اگر هرکدام از شما رو جلوی یک نمایشگر قرار بدیم
07:36
and measure your galvanic skin response,
151
431000
3000
و مقدار مقاومت الکتریکی پوست شما رو اندازه بگیریم،
07:39
and show pictures on the screen,
152
434000
2000
و یک سری عکس روی صفحه نمایش نشان بدهیم،
07:41
I can measure how you sweat when you see an object,
153
436000
3000
من میتونم مقدار عرق کردن شما وقتی دارید عکسی میبینید رو اندازه بگیرم،
07:44
like a table or an umbrella. Of course, you don't sweat.
154
439000
3000
خب البته وقتی که شما یه چتر یا میز رو میبینید عرق نمیکنید.
07:47
If I show you a picture of a lion, or a tiger, or a pinup, you start sweating, right?
155
442000
5000
ولی اگر به شما عکس یه شیر یا ببر یا یه پوستر از یه آدم معروف و جذاب نشون بدم شما شروع به عرق کردن میکنید، درسته؟
07:52
And, believe it or not, if I show you a picture of your mother --
156
447000
3000
و باور کنید یا نه، اگر به شما عکس مادرتون رو نشون بدم--
07:55
I'm talking about normal people -- you start sweating.
157
450000
2000
دارم راجع به افراد معمولی صحبت میکنم -- شما شروع به عرق کردن میکنید.
07:57
You don't even have to be Jewish.
158
452000
2000
اصلا لازم نیست یهودی باشید.
07:59
(Laughter)
159
454000
2000
(خنده حاضرین)
08:01
Now, what happens if you show this patient?
160
456000
4000
حالا چه اتفاقی می‌افته اگه شما اینا رو به این بیمار نشون بدین؟
08:05
You take the patient and show him pictures on the screen
161
460000
4000
شما عکس رو روی صفحه نمایش به اون نشون میدین
08:09
and measure his galvanic skin response.
162
464000
2000
و مقاومت الکتریکی پوست اون رو اندازه می‌گیرین.
08:11
Tables and chairs and lint, nothing happens, as in normal people,
163
466000
5000
میز و صندلی و تکه پارچه مثل افراد سالم هیچ تغییری براش بوجود نمیاره،
08:16
but when you show him a picture of his mother,
164
471000
2000
ولی وقتی عکس مادرش رو بهش نشون میدید،
08:18
the galvanic skin response is flat.
165
473000
2000
عکس‌العمل مقاومت الکتریکی پوستی‌اش بدون تغییره.
08:20
There's no emotional reaction to his mother,
166
475000
2000
هیچ عکس‌العمل احساسی نسبت به مادرش نشون نمیده
08:22
because that wire going from the visual areas to the emotional centers is cut.
167
477000
5000
بخاطر اینکه مدار مغزی بخش بصری به بخش احساسی قطع شده.
08:27
So his vision is normal because the visual areas are normal,
168
482000
3000
پس توانایی دیدن اون سالم و معمولیه چون بخش بصری اون سالمه،
08:30
his emotions are normal -- he'll laugh, he'll cry, so on and so forth --
169
485000
3000
هیجانات و احساساتش هم سالم و معمولیه -- می‌خنده، گریه میکنه،
08:33
but the wire from vision to emotions is cut
170
488000
3000
ولی مدار مغزیش از قسمت بصری به قسمت هیجانات و احساسات قطع شده
08:36
and therefore he has this delusion that his mother is an impostor.
171
491000
3000
بنابراین اون توهم داره که مادرش یه زن غریبه‌اس.
08:39
It's a lovely example of the sort of thing we do:
172
494000
3000
این یه مثال قشنگه از کارایی که ما انجام می‌دیم،
08:42
take a bizarre, seemingly incomprehensible, neural psychiatric syndrome
173
497000
4000
یه سندرم عصبی-روانی عجیب و غریب و غیرقابل فهم رو بررسی میکنیم
08:46
and say that the standard Freudian view is wrong,
174
501000
2000
و ادعا میکنیم که تعبیر فرویدی راجع به اون اشتباهه،
08:48
that, in fact, you can come up with a precise explanation
175
503000
4000
در واقع با شناخت ساختمان عصبی مغز میتونیم به تفسیر دقیقی برسیم.
08:52
in terms of the known neural anatomy of the brain.
176
507000
2000
در واقع با شناخت ساختمان عصبی مغز میتونیم به تفسیر دقیقی برسیم.
08:54
By the way, if this patient then goes,
177
509000
2000
راستی، اگر مادر همین مریض از اتاق بغلی بهش تلفن بزنه
08:56
and mother phones from an adjacent room -- phones him --
178
511000
5000
راستی، اگر مادر همین مریض از اتاق بغلی بهش تلفن بزنه
09:01
and he picks up the phone, and he says, "Wow, mom, how are you? Where are you?"
179
516000
4000
و اون تلفن رو برداره، خواهد گفت: "مادر، چطوری؟ کجایی؟"
09:05
There's no delusion through the phone.
180
520000
2000
توهمی از طریق تلفن وجود نداره.
09:07
Then, she approaches him after an hour, he says, "Who are you?
181
522000
2000
بعد اگر مادرش یک ساعت دیگه بیاد پیشش، اون مریض خواهد گفت: "تو کی هستی؟
09:09
You look just like my mother." OK?
182
524000
2000
خیلی شبیه مادرم هستی." خب؟
09:11
The reason is there's a separate pathway
183
526000
2000
دلیلش اینه که مسیر جداگانه ای برای اتصال مراکز شنوایی مغز به مراکز هیجانی وجود داره،
09:13
going from the hearing centers in the brain to the emotional centers,
184
528000
4000
دلیلش اینه که مسیر جداگانه ای برای اتصال مراکز شنوایی مغز به مراکز هیجانی وجود داره،
09:17
and that's not been cut by the accident.
185
532000
2000
و اونا توی تصادف قطع نشده.
09:19
So this explains why through the phone he recognizes his mother, no problem.
186
534000
5000
به همین دلیل اون صدای مادرش رو پشت تلفن بدون مشکلی تشخیص میده.
09:24
When he sees her in person, he says it's an impostor.
187
539000
3000
ولی وقتی مادرش رو میبینه، میگه این یه زن غریبه‌اس.
09:27
OK, how is all this complex circuitry set up in the brain?
188
542000
4000
خب، این همه مداربندی پیچیده چطوری توی مغز بوجود اومده؟
09:31
Is it nature, genes, or is it nurture?
189
546000
3000
آیا ذاتیه، ژنتیکیه یا پرورشی-تربیتیه؟
09:34
And we approach this problem
190
549000
2000
و ما برای حل کردن این مشکل یه سندرم نادر دیگه به اسم عضو خیالی رو می‌سنجیم.
09:36
by considering another curious syndrome called phantom limb.
191
551000
4000
و ما برای حل کردن این مشکل یه سندرم نادر دیگه به اسم عضو خیالی رو می‌سنجیم.
09:40
And you all know what a phantom limb is.
192
555000
2000
و همه شما میدونید عضو خیالی چیه.
09:42
When an arm is amputated, or a leg is amputated, for gangrene,
193
557000
3000
وقتی یه دست یا پا قطع میشه، بخاطر قانقاریا،
09:45
or you lose it in war -- for example, in the Iraq war,
194
560000
2000
یا بخاطر جنگ، برای مثال جنگ عراق--
09:47
it's now a serious problem --
195
562000
2000
که الان مشکل جدی‌ایه--
09:49
you continue to vividly feel the presence of that missing arm,
196
564000
4000
حس موجود بودن دست قطع شده بصورت کاملا شفاف ادامه داره،
09:53
and that's called a phantom arm or a phantom leg.
197
568000
3000
و به اون میگن دست خیالی یا پای خیالی.
09:56
In fact, you can get a phantom with almost any part of the body.
198
571000
2000
در واقع همه عضوهای بدن میتونن تبدیل به عضو خیالی بشن.
09:58
Believe it or not, even with internal viscera.
199
573000
3000
باور کنید یا نه، حتی اعضای درونی.
10:01
I've had patients with the uterus removed -- hysterectomy --
200
576000
4000
من بیمارهایی داشته‌ام که رحم اونها با عمل جراحی برداشته شده بود
10:05
who have a phantom uterus, including phantom menstrual cramps
201
580000
5000
که رحم خیالی، و در زمانهای مشخصی در ماه، گرفتگی‌های عضله‌ای قاعدگی داشتند.
10:10
at the appropriate time of the month.
202
585000
2000
که رحم خیالی، و در زمانهای مشخصی در ماه، گرفتگی‌های عضله‌ای قاعدگی داشتند.
10:12
And in fact, one student asked me the other day,
203
587000
2000
و در واقع یه روز یه دانشجو از من پرسید اونا PMS خیالی هم میگیرن؟
10:14
"Do they get phantom PMS?"
204
589000
2000
و در واقع یه روز یه دانشجو از من پرسید اونا PMS خیالی هم میگیرن؟
10:16
(Laughter)
205
591000
1000
(خنده حاضرین)
10:17
A subject ripe for scientific enquiry, but we haven't pursued that.
206
592000
4000
موضوعیه که برای بررسی علمی آماده‌اس، ولی ما پیگیری نکردیمش.
10:21
OK, now the next question is,
207
596000
3000
خب، حالا سوال بعدی اینه که،
10:24
what can you learn about phantom limbs by doing experiments?
208
599000
3000
با انجام آزمایش، چه چیزایی درباره اعضای خیالی میتونیم یاد بگیریم؟
10:27
One of the things we've found was,
209
602000
2000
یکی از چیزایی که ما متوجه شدیم این بود که،
10:29
about half the patients with phantom limbs
210
604000
2000
تقریبا نصف بیمارهایی که اعضای خیالی داشتند
10:31
claim that they can move the phantom.
211
606000
2000
ادعا می‌کردند که میتونن اون رو تکون بدن.
10:33
It'll pat his brother on the shoulder,
212
608000
2000
میتونن باهاش روی شونه‌ی برادرشون بزنن،
10:35
it'll answer the phone when it rings, it'll wave goodbye.
213
610000
2000
میتونن باهاش تلفن رو جواب بدن وقتی زنگ می‌زنه، و میتونن باهاش دست خداحافظی تکون بدن.
10:37
These are very compelling, vivid sensations.
214
612000
3000
این‌ها احساسات شفاف و جالبی هستند.
10:40
The patient's not delusional.
215
615000
2000
بیمار دچار توهم نیست.
10:42
He knows that the arm is not there,
216
617000
2000
میدونه که دست‌اش سر جای خودش نیست
10:44
but, nevertheless, it's a compelling sensory experience for the patient.
217
619000
3000
ولی از این گذشته، برای بیمار تجربه احساسی غیرقابل انکاریه.
10:47
But however, about half the patients, this doesn't happen.
218
622000
3000
ولی بهرحال، این اتفاق برای نیمی از مریض‌ها نمی‌افته.
10:50
The phantom limb -- they'll say, "But doctor, the phantom limb is paralyzed.
219
625000
4000
اونا میگن، ولی دکتر دست خیالی من فلجه.
10:54
It's fixed in a clenched spasm and it's excruciatingly painful.
220
629000
3000
اون بصورت مشت بیحرکت دراومده و خیلی دردناکه.
10:57
If only I could move it, maybe the pain will be relieved."
221
632000
3000
اگر میشد تکونش می‌دادم، شاید دردش از بین می‌رفت.
11:00
Now, why would a phantom limb be paralyzed?
222
635000
3000
حالا، چرا یه دست خیالی فلج میشه؟
11:03
It sounds like an oxymoron.
223
638000
2000
یک چیز خود متناقض به نظر میرسه،
11:05
But when we were looking at the case sheets, what we found was,
224
640000
3000
ولی وفتی ما داشتیم موارد رو بررسی می‌کردیم، متوجه این شدیم که،
11:08
these people with the paralyzed phantom limbs,
225
643000
2000
این افراد با دست‌های فلج خیالی،
11:10
the original arm was paralyzed because of the peripheral nerve injury.
226
645000
4000
دست واقعی‌شون بدلیل آسیب دیدن اعصاب فلج بوده،
11:14
The actual nerve supplying the arm was severed,
227
649000
3000
اعصاب اصلی بازو از بین رفته بودند،
11:17
was cut, by say, a motorcycle accident.
228
652000
2000
بطور مثال در یک تصادف موتورسیکلت قطع شده بودند.
11:19
So the patient had an actual arm, which is painful,
229
654000
3000
پس بیمار یه دست واقعی داشته، که خیلی درد داشته،
11:22
in a sling for a few months or a year, and then,
230
657000
4000
و برای چند ماه یا یک سال توی گردن آویز بوده، بعد
11:26
in a misguided attempt to get rid of the pain in the arm,
231
661000
3000
در یک تلاش نادرست برای رهایی از درد دست،
11:29
the surgeon amputates the arm,
232
664000
2000
جراح دست رو قطع میکنه،
11:31
and then you get a phantom arm with the same pains, right?
233
666000
4000
و اونوقت دست خیالی با همان درد بوجود میاد، درست؟
11:35
And this is a serious clinical problem.
234
670000
2000
و این یه مشکل جدیه پزشکیه.
11:37
Patients become depressed.
235
672000
2000
بیمارها افسرده می‌شوند.
11:39
Some of them are driven to suicide, OK?
236
674000
2000
بعضی از اونها به سمت خودکشی میرن، خب؟
11:41
So, how do you treat this syndrome?
237
676000
2000
خب چطوری میشه این مرض رو شفا داد؟
11:43
Now, why do you get a paralyzed phantom limb?
238
678000
2000
حالا چرا عضو خیالی بوجود میاد؟
11:45
When I looked at the case sheet, I found that they had an actual arm,
239
680000
4000
وقتی من به موارد نگاه می‌کردم متوجه شدم که اونها یه دست واقعی داشتن،
11:49
and the nerves supplying the arm had been cut,
240
684000
3000
و اعصاب دست اونها قطع شده،
11:52
and the actual arm had been paralyzed,
241
687000
3000
و دست واقعی‌شون فلج شده،
11:55
and lying in a sling for several months before the amputation,
242
690000
4000
و این دست واقعی قبل از قطع شدن ماه‌ها در گردن‌آویز بوده،
11:59
and this pain then gets carried over into the phantom itself.
243
694000
6000
حالا این درد به عضو خیالی منتقل شده.
12:05
Why does this happen?
244
700000
2000
چرا اینطوری میشه؟
12:07
When the arm was intact, but paralyzed,
245
702000
2000
وقتی که دست سر جاش ولی فلج بوده،
12:09
the brain sends commands to the arm, the front of the brain, saying, "Move,"
246
704000
3000
مغز به دست فرمان می‌فرستاده، قسمت جلویی مغز می‌گفته: "حرکت کن"
12:12
but it's getting visual feedback saying, "No."
247
707000
2000
ولی مغز چیزی رو که می‌دیده "نمیتونم" بوده.
12:14
Move. No. Move. No. Move. No.
248
709000
4000
حرکت کن. نمیتونم. حرکت کن. نمیتونم. حرکت کن. نمیتونم.
12:18
And this gets wired into the circuitry of the brain,
249
713000
3000
و این داخل مداربندی مغز میشه،
12:21
and we call this learned paralysis, OK?
250
716000
3000
و ما به این «فلجی آموخته‌شده» میگیم، خب؟
12:24
The brain learns, because of this Hebbian, associative link,
251
719000
4000
مغز می‌آموزه، بخاطر این پیوند ارتباطی "هبیان"،
12:28
that the mere command to move the arm
252
723000
3000
که خود فرمان برای حرکت دادن دست
12:31
creates a sensation of a paralyzed arm.
253
726000
2000
حس فلج بودن دست رو بوجود میاره،
12:33
And then, when you've amputated the arm,
254
728000
2000
و وقتی که دست قطع میشه،
12:35
this learned paralysis carries over into your body image
255
730000
4000
این علم به فلج بودن، به برداشت طرف از بدن خودش منتقل میشه
12:39
and into your phantom, OK?
256
734000
3000
و به عضو خیالی‌اش، خب؟
12:42
Now, how do you help these patients?
257
737000
2000
حالا چطوری میشه به این بیمارها کمک کرد؟
12:44
How do you unlearn the learned paralysis,
258
739000
2000
چطوری میشه فلجی آموخته‌شده رو از ذهن پاک کرد
12:46
so you can relieve him of this excruciating, clenching spasm
259
741000
4000
که بشه او رو از درد مشقت بار اسپاسم مشت شدن عضو خیالی رها کرد؟
12:50
of the phantom arm?
260
745000
2000
که بشه او رو از درد مشقت بار اسپاسم مشت شدن عضو خیالی رها کرد؟
12:52
Well, we said, what if you now send the command to the phantom,
261
747000
5000
خب، ما میگیم، چطوره فرمان رو به عضو خیالی بفرستیم،
12:57
but give him visual feedback that it's obeying his command, right?
262
752000
4000
ولی بازخورد بصری بهش برگردونیم که عضو خیالیش داره از دستورات پیروی میکنه، خب؟
13:01
Maybe you can relieve the phantom pain, the phantom cramp.
263
756000
3000
شاید بشه اینطوری درد و گرفتگی خیالی رو از بین برد.
13:04
How do you do that? Well, virtual reality.
264
759000
2000
چطوری میشه اینکار رو کرد؟ خوب، واقعیت مجازی.
13:06
But that costs millions of dollars.
265
761000
2000
ولی اون میلیونها دلار هزینه برمیداره.
13:08
So, I hit on a way of doing this for three dollars,
266
763000
3000
پس من یه راهی برای انجام این پیدا کردم که بشه با سه دلار انجامش داد،
13:11
but don't tell my funding agencies.
267
766000
2000
ولی به سرمایه‌گزارای من اینو نگید.
13:13
(Laughter)
268
768000
1000
(خنده حاضرین)
13:14
OK? What you do is you create what I call a mirror box.
269
769000
4000
خب، من یه چیزی ساختم که بهش میگم جعبه آینه.
13:18
You have a cardboard box with a mirror in the middle,
270
773000
2000
یه جعبه مقواییه با یک آینه در وسطش،
13:20
and then you put the phantom -- so my first patient, Derek, came in.
271
775000
4000
و بعدش عضو خیالی رو روبروش قرار میدید-- خب اولین بیمار من، دریک، اومد.
13:24
He had his arm amputated 10 years ago.
272
779000
3000
10 سال پیش دستش رو قطع کرده بودن.
13:27
He had a brachial avulsion, so the nerves were cut
273
782000
3000
بازوش کشیده شده بود، بنابراین اعصاب دستش بریده شده بودند
13:30
and the arm was paralyzed, lying in a sling for a year, and then the arm was amputated.
274
785000
4000
و بازوش فلج شده بود و یک سال به گردنش آویزون بود، بعدش اونو بریدند.
13:34
He had a phantom arm, excruciatingly painful, and he couldn't move it.
275
789000
2000
اون یه دست خیالی داشت، با دردی شکنجه مانند، و نمیتونست تکونش بده.
13:36
It was a paralyzed phantom arm.
276
791000
2000
یه بازوی خیالی فلج بود.
13:38
So he came there, and I gave him a mirror like that, in a box,
277
793000
4000
پس او اومد اونجا و من بهش یه آیینه مثل اون که تعریف کردم دادم، داخل یه جعبه،
13:42
which I call a mirror box, right?
278
797000
3000
که من بهش میگم جعبه آینه، درست؟
13:45
And the patient puts his phantom left arm,
279
800000
3000
و بیمار دست چپ خیالی خودش رو که مشت شده و درد داره در قسمت چپ آینه قرار میده،
13:48
which is clenched and in spasm, on the left side of the mirror,
280
803000
2000
و بیمار دست چپ خیالی خودش رو که مشت شده و درد داره در قسمت چپ آینه قرار میده،
13:50
and the normal hand on the right side of the mirror,
281
805000
2000
و دست سالمش رو سمت راست آینه قرار میده،
13:52
and makes the same posture, the clenched posture,
282
807000
4000
و دقیقا همون حالت مشت شده رو میگیره،
13:56
and looks inside the mirror. And what does he experience?
283
811000
3000
و داخل آینه نگاه میکنه، چه چیزی تجربه میکنه؟
13:59
He looks at the phantom being resurrected,
284
814000
3000
به عضو خیالی نگاه میکنه که انگار دوباره سرجاش برگشته،
14:02
because he's looking at the reflection of the normal arm in the mirror,
285
817000
4000
چون داره به انعکاس تصویر دست سالمش در آینه نگاه میکنه،
14:06
and it looks like this phantom has been resurrected.
286
821000
2000
و انگار که دست خیالیش دوباره سرجاش برگشته.
14:08
"Now," I said, "now, look, wiggle your phantom --
287
823000
3000
من بهش گفتم: "حالا دست خیالیت --
14:11
your real fingers, or move your real fingers while looking in the mirror."
288
826000
4000
انگشتان واقعیت رو تکون بده وقتی داری توی آینه نگاه میکنی."
14:15
He's going to get the visual impression that the phantom is moving, right?
289
830000
4000
اون احساس میکنه که انگار عضو خیالیش داره تکون میخوره، درست؟
14:19
That's obvious, but the astonishing thing is,
290
834000
2000
این بدیهیه، ولی اتفاق عجیبی که می‌افته اینه که،
14:21
the patient then says, "Oh my God, my phantom is moving again,
291
836000
3000
بیمار میگه، "خدای من، عضو خیالی من داره دوباره تکون میخوره،
14:24
and the pain, the clenching spasm, is relieved."
292
839000
2000
و درد و اسپاسم مشت شدن بازوم، از بین رفته."
14:26
And remember, my first patient who came in --
293
841000
3000
و یادتون باشه، اولین بیمار من که وارد شد--
14:29
(Applause)
294
844000
1000
(تشویق حاضرین)
14:30
-- thank you. (Applause)
295
845000
4000
-- ممنون. (تشویق حاضرین)
14:34
My first patient came in, and he looked in the mirror,
296
849000
3000
اولین بیمار من وارد شد، و به آینه نگاه کرد،
14:37
and I said, "Look at your reflection of your phantom."
297
852000
3000
بعد من گفتم، "به تصویر انعکاسی عضو خیالیت نگاه کن."
14:40
And he started giggling, he says, "I can see my phantom."
298
855000
2000
بعد اون شروع کرد به خندیدن و گفت، "من میتونم عضو خیالیم رو ببینم."
14:42
But he's not stupid. He knows it's not real.
299
857000
2000
ولی اون احمق نیست، میدونه که واقعی نیست.
14:44
He knows it's a mirror reflection,
300
859000
2000
میدونه که اون تصویر انعکاسی آینه‌اس،
14:46
but it's a vivid sensory experience.
301
861000
2000
ولی این یه تجربه واضح حسیه.
14:48
Now, I said, "Move your normal hand and phantom."
302
863000
3000
حالا، من گفتم، "دست واقعی و خیالیت رو تکون بده."
14:51
He said, "Oh, I can't move my phantom. You know that. It's painful."
303
866000
2000
او گفت، "اوه، نمیتونم دست خیالیم رو تکون بدم. خودت میدونی. دردآوره."
14:53
I said, "Move your normal hand."
304
868000
2000
بهش گفتم، "دست واقعی‌ات رو تکون بده."
14:55
And he says, "Oh my God, my phantom is moving again. I don't believe this!
305
870000
2000
بعدش اون گفت، "اوه خدای من، دست خیالیم داره دوباره تکون میخوره، باور نکردنیه!
14:57
And my pain is being relieved." OK?
306
872000
3000
دردم هم از بین رفته." خب؟
15:00
And then I said, "Close your eyes."
307
875000
1000
بعدش بهش گفتم، "چشماتو ببند."
15:01
He closes his eyes.
308
876000
2000
چشماشو بست.
15:03
"And move your normal hand."
309
878000
1000
"و دست واقعیت رو تکون بده."
15:04
"Oh, nothing. It's clenched again."
310
879000
1000
"اوه، نمیشه-- دوباره مشت شده."
15:05
"OK, open your eyes."
311
880000
2000
"خب، چشماتو باز کن."
15:07
"Oh my God, oh my God, it's moving again!"
312
882000
1000
"اوه خدای من، خدای من، دوباره تکون میخوره!"
15:08
So, he was like a kid in a candy store.
313
883000
2000
او مثل یه بچه توی فروشگاه آب‌نبات بود.
15:10
So, I said, OK, this proves my theory about learned paralysis
314
885000
5000
پس من گفتم، خب پس این نظریه من رو راجع فلجی آموخته‌شده ثابت میکنه
15:15
and the critical role of visual input,
315
890000
2000
و نقش مهم ورودی‌های تصویری،
15:17
but I'm not going to get a Nobel Prize
316
892000
2000
ولی بخاطر این به من جایزه نوبل نمیدن
15:19
for getting somebody to move his phantom limb.
317
894000
2000
که تونستم کمک کنم یکی بتونه عضو خیالی‌اش رو تکون بده.
15:21
(Laughter)
318
896000
1000
(خنده حاضرین)
15:22
(Applause)
319
897000
1000
(تشویق حاضرین)
15:23
It's a completely useless ability, if you think about it.
320
898000
3000
این یه توانایی کاملا بیهوده‌اس، وقتی راجع بهش فکر کنی.
15:26
(Laughter)
321
901000
1000
(خنده حاضرین)
15:27
But then I started realizing, maybe other kinds of paralysis
322
902000
4000
ولی بعد از اون من متوجه شدم، شاید بشه انواع دیگه فلج
15:31
that you see in neurology, like stroke, focal dystonias --
323
906000
5000
که در عصب‌شناسی میبینید، مثل سکته یا فوکال دیستونیاس --
15:36
there may be a learned component to this,
324
911000
2000
ممکنه بخشی از اون آموخته‌شده باشه
15:38
which you can overcome with the simple device of using a mirror.
325
913000
3000
که میتونید با وسیله ساده‌ای مثل آینه درمانش کنید.
15:41
So, I said, "Look, Derek" --
326
916000
2000
پس من بهش گفتم، "ببین، دریک"--
15:43
well, first of all, the guy can't just go around carrying a mirror to alleviate his pain --
327
918000
3000
خب، اول از همه اینکه مریض نمیتونه برای تسکین دردش همش یه آینه با خودش حمل کنه--
15:46
I said, "Look, Derek, take it home and practice with it for a week or two.
328
921000
4000
بهش گفتم، دریک، با خودت ببرش خونه و یکی دو هفته‌ای باهاش تمرین کن.
15:50
Maybe, after a period of practice,
329
925000
2000
شاید بعد از یه مدتی تمرین،
15:52
you can dispense with the mirror, unlearn the paralysis,
330
927000
2000
بتونی فلج بودن دست خیالیت رو از یاد ببری و از آینه خلاص بشی
15:54
and start moving your paralyzed arm,
331
929000
2000
و بتونی دست خیالی فلجت رو تکون بدی،
15:56
and then, relieve yourself of pain."
332
931000
2000
و بعدش بتونی خودتو از درد نجات بدی."
15:58
So he said OK, and he took it home.
333
933000
2000
خب اونم گفت باشه، و دستگاه رو با خودش به خونه برد.
16:00
I said, "Look, it's, after all, two dollars. Take it home."
334
935000
2000
بهش گفتم، "ببین از همه اینا گذشته این همش دو دلار میارزه. با خودت ببرش خونه."
16:02
So, he took it home, and after two weeks, he phones me,
335
937000
3000
خب اونم با خودش به خونه برد، و بعد از دو هفته بهم تلفن زد،
16:05
and he said, "Doctor, you're not going to believe this."
336
940000
2000
بهم گفت، "دکتر، نمیتونی اینو باور کنی."
16:07
I said, "What?"
337
942000
1000
گفتم: "چیو؟"
16:08
He said, "It's gone."
338
943000
2000
بهم گفت، "از بین رفت."
16:10
I said, "What's gone?"
339
945000
1000
گفتم، "چی از بین رفت؟"
16:11
I thought maybe the mirror box was gone.
340
946000
2000
فکر کردم شاید جعبه آینه از بین رفته.
16:13
(Laughter)
341
948000
1000
(خنده حاضرین)
16:14
He said, "No, no, no, you know this phantom I've had for the last 10 years?
342
949000
3000
گفت، "نه، نه، نه، میدونی دست خیالیم که 10 سال باهام بود، ناپدید شده."
16:17
It's disappeared."
343
952000
2000
گفت، "نه، نه، نه، میدونی دست خیالیم که 10 سال باهام بود، ناپدید شده."
16:19
And I said -- I got worried, I said, my God,
344
954000
2000
و من گفتم -- من نگران شده بودم، گفتم، خدای من،
16:21
I mean I've changed this guy's body image,
345
956000
2000
من تصویر ذهنی اون رو از بدنش تغییر دادم،
16:23
what about human subjects, ethics and all of that?
346
958000
3000
موضوعات انسانی،اخلاقیات و مسائل اینچنینی، چی میشه؟
16:26
And I said, "Derek, does this bother you?"
347
961000
2000
بعد من گفتم، "دریک، آیا این اذیتت میکنه؟"
16:28
He said, "No, last three days, I've not had a phantom arm
348
963000
3000
گفت "نه، سه روزه که دست خیالیم از بین رفته
16:31
and therefore no phantom elbow pain, no clenching,
349
966000
3000
بنابراین درد دست خیالی و اسپاسم مشت شدن،
16:34
no phantom forearm pain, all those pains are gone away.
350
969000
3000
درد قسمت جلویی بازوی خیالی و غیره همه از بین رفتن.
16:37
But the problem is I still have my phantom fingers dangling from the shoulder,
351
972000
4000
ولی مشکل اینجاست که هنوز انگشتای خیالی من از بازوم آویزون هستند،
16:41
and your box doesn't reach."
352
976000
2000
و جعبه شما اونا رو نمیتونه به من نشون بده."
16:43
(Laughter)
353
978000
1000
(خنده حاضرین)
16:44
"So, can you change the design and put it on my forehead,
354
979000
3000
"میتونید طراحی اون رو عوض کنید و اون رو روی سرم بزارین
16:47
so I can, you know, do this and eliminate my phantom fingers?"
355
982000
3000
که بتونم با اینکار انگشتان خیالی‌ام رو حذف کنم؟"
16:50
He thought I was some kind of magician.
356
985000
2000
فکر میکرد من یه جورایی شعبده‌باز هستم.
16:52
Now, why does this happen?
357
987000
1000
حالا این چرا پیش میاد؟
16:53
It's because the brain is faced with tremendous sensory conflict.
358
988000
3000
بخاطر اینه که مغز با کشمکش حسی عظیمی روبرو میشه.
16:56
It's getting messages from vision saying the phantom is back.
359
991000
3000
اون از چشم پیام‌هایی میگیره که میگن عضو خیالی برگشته.
16:59
On the other hand, there's no appropriate reception,
360
994000
2000
از طرف دیگه گیرایی مناسبی وجود نداره،
17:01
muscle signals saying that there is no arm, right?
361
996000
4000
عضله‌ها پیام میدن که بازویی وجود نداره، خب؟
17:05
And your motor command saying there is an arm,
362
1000000
2000
و فرمان موتوری مغز میگه که بازویی وجود نداره،
17:07
and, because of this conflict, the brain says, to hell with it,
363
1002000
3000
و بخاطر همین کشمکش، مغز میگه، بی‌خیالش،
17:10
there is no phantom, there is no arm, right?
364
1005000
3000
عضو خیالی وجود نداره، بازوی واقعی هم وجود نداره، درست؟
17:13
It goes into a sort of denial -- negates the signals.
365
1008000
2000
مغز یه جورایی میره توی حالت تکذیب و انکار-- سرسری از پیام‌ها میگذره.
17:15
And when the arm disappears, the bonus is, the pain disappears
366
1010000
4000
و وقتی که بازو ناپدید میشه، پاداشش اینه که درد ناپدید میشه
17:19
because you can't have disembodied pain floating out there, in space.
367
1014000
4000
چون نمیشه درد تجزیه شده شناور در هوا رو احساس کرد.
17:23
So, that's the bonus.
368
1018000
2000
و این پاداششه.
17:25
Now, this technique has been tried on dozens of patients
369
1020000
2000
حالا، این تکنیک روی تعداد زیادی از مریض‌ها از طرف گروه‌های دیگه در هلسینکی امتحان شده
17:27
by other groups in Helsinki,
370
1022000
2000
حالا، این تکنیک روی تعداد زیادی از مریض‌ها از طرف گروه‌های دیگه در هلسینکی امتحان شده
17:29
so it may prove to be valuable as a treatment for phantom pain,
371
1024000
3000
بنابراین ممکنه ثابت بشه که روش با ارزشیه برای درمان درد عضو خیالی،
17:32
and indeed, people have tried it for stroke rehabilitation.
372
1027000
2000
و حقیقتا، کسانی هم اون رو برای توانبخشی سکته امتحان کرده‌اند.
17:34
Stroke you normally think of as damage to the fibers,
373
1029000
3000
معمولا به سکته به عنوان آسیب رسیدن به فیبرها فکر میکنیم،
17:37
nothing you can do about it.
374
1032000
2000
راجع بهش کاری نمیشه کرد.
17:39
But, it turns out some component of stroke paralysis is also learned paralysis,
375
1034000
5000
ولی اونطوری که مشخص شده بعضی از بخش‌های فلج سکته‌ای هم فلجی آموخته‌شده هستند
17:44
and maybe that component can be overcome using mirrors.
376
1039000
3000
و ممکنه اون جزء رو بشه از طریق آینه‌ها درمان کرد.
17:47
This has also gone through clinical trials,
377
1042000
2000
این هم الان در مرحله آزمایشات بیمارستانیه،
17:49
helping lots and lots of patients.
378
1044000
2000
و به مریض‌های زیادی کمک کرده.
17:51
OK, let me switch gears now to the third part of my talk,
379
1046000
4000
خب، اجازه بدید که من به بخش سوم صحبتم برم،
17:55
which is about another curious phenomenon called synesthesia.
380
1050000
4000
که درباره یک پدیده نادر دیگه به اسم هم‌حسی (سیناستسیا) است.
17:59
This was discovered by Francis Galton in the nineteenth century.
381
1054000
3000
که توسط فرانسیس گالتون در قرن 19 کشف شده.
18:02
He was a cousin of Charles Darwin.
382
1057000
2000
اون پسر عموی چارلز داروین بوده.
18:04
He pointed out that certain people in the population,
383
1059000
2000
او اشاره کرد که افراد خاصی در یک جمعیت،
18:06
who are otherwise completely normal, had the following peculiarity:
384
1061000
4000
که از هر نظر کاملا معمولی هستند، یه مشخصه خاص دارن --
18:10
every time they see a number, it's colored.
385
1065000
3000
هروقت که اونا یه عدد رو میبینن، رنگیه.
18:13
Five is blue, seven is yellow, eight is chartreuse,
386
1068000
4000
پنج آبیه، هفت زرده، هشت فسفریه،
18:17
nine is indigo, OK?
387
1072000
2000
نه نیلی رنگه، خب؟
18:19
Bear in mind, these people are completely normal in other respects.
388
1074000
3000
یادتون باشه که اینا از هر نظر دیگه کاملا معمولی و نرمال هستن.
18:22
Or C sharp -- sometimes, tones evoke color.
389
1077000
3000
یا سی شارپ، بعضی وقتا نواها رنگ را به خاطر می‌آورند.
18:25
C sharp is blue, F sharp is green,
390
1080000
3000
سی شارپ آبیه، اف شارپ سبزه،
18:28
another tone might be yellow, right?
391
1083000
3000
یه نوای دیگه ممکنه زرد باشه، درست؟
18:31
Why does this happen?
392
1086000
2000
چرا اینطوری میشه؟
18:33
This is called synesthesia. Galton called it synesthesia,
393
1088000
2000
این به هم‌حسی (سیناستسیا) معروفه -- گالتون این اسم رو روش گذاشته،
18:35
a mingling of the senses.
394
1090000
2000
آمیختگی حس‌ها.
18:37
In us, all the senses are distinct.
395
1092000
2000
در ما، همه حس‌ها از هم متمایز هستند.
18:39
These people muddle up their senses.
396
1094000
2000
ولی حس‌های این افراد در هم قاطیه.
18:41
Why does this happen?
397
1096000
1000
چطوری این پیش میاد؟
18:42
One of the two aspects of this problem are very intriguing.
398
1097000
2000
یکی از دو جنبه این مشکل خیلی جالبه.
18:44
Synesthesia runs in families,
399
1099000
2000
هم‌حسی بصورت ارثی منتقل میشه،
18:46
so Galton said this is a hereditary basis, a genetic basis.
400
1101000
3000
همونطور که گالتون گفته این ارثی و ژنتیکیه.
18:49
Secondly, synesthesia is about -- and this is what gets me to my point
401
1104000
4000
جنبه دومش -- این قسمتش خیلی مربوط به موضوع من در این سخنرانیه که مربوط به خلاقیته --
18:53
about the main theme of this lecture, which is about creativity --
402
1108000
3000
جنبه دومش -- این قسمتش خیلی مربوط به موضوع من در این سخنرانیه که مربوط به خلاقیته --
18:56
synesthesia is eight times more common among artists, poets, novelists
403
1111000
5000
راجع به اینه که این موضوع در میان هنرمندان، شاعران، نویسندگان
19:01
and other creative people than in the general population.
404
1116000
3000
و دیگر آفرینندگان آثار هشت برابر بیشتر از بقیه مردم پیش میاد.
19:04
Why would that be?
405
1119000
1000
چرا اینطوریه؟
19:05
I'm going to answer that question.
406
1120000
2000
می‌خام که جواب این سوال رو بدم.
19:07
It's never been answered before.
407
1122000
2000
در گذشته پاسخی براش نبوده.
19:09
OK, what is synesthesia? What causes it?
408
1124000
1000
خب، هم‌حسی چیه؟ عامل بوجود آورنده‌اش چیه؟
19:10
Well, there are many theories.
409
1125000
1000
بسیار خوب، نظریه‌های زیادی وجود داره.
19:11
One theory is they're just crazy.
410
1126000
2000
یه نظریه اینه که اونا مجنون هستن.
19:13
Now, that's not really a scientific theory, so we can forget about it.
411
1128000
3000
حالا این نظریه علمی نیست و میتونیم فراموشش کنیم.
19:16
Another theory is they are acid junkies and potheads, right?
412
1131000
4000
نظریه دیگه اینه که اونا مواد مخدر مصرف میکنن، خب؟
19:20
Now, there may be some truth to this,
413
1135000
2000
حالا ممکنه این یک مقداری درست باشه
19:22
because it's much more common here in the Bay Area than in San Diego.
414
1137000
2000
چون هم‌حسی خیلی اینجا توی بخش خلیج رایج‌تره تا سان دیگو.
19:24
(Laughter)
415
1139000
1000
(خنده حاضرین)
19:25
OK. Now, the third theory is that --
416
1140000
3000
خب، حالا نظریه سوم اینه که --
19:28
well, let's ask ourselves what's really going on in synesthesia. All right?
417
1143000
5000
خب، بیاین این سوال رو از خودمون بپرسیم که اصلا جریان هم‌حسی چیه؟ خب؟
19:33
So, we found that the color area and the number area
418
1148000
3000
خب ما پیدا کرده‌ایم که منطقه رنگی و منطقه اعداد
19:36
are right next to each other in the brain, in the fusiform gyrus.
419
1151000
3000
در مغز دقیقا کنار هم هستند، در قسمت فازیفرم جایروس مغز.
19:39
So we said, there's some accidental cross wiring
420
1154000
2000
بنابراین گفتیم که مقداری از مداربندی قسمت رنگی و عددی مغز روی هم افتاده.
19:41
between color and numbers in the brain.
421
1156000
3000
بنابراین گفتیم که مقداری از مداربندی قسمت رنگی و عددی مغز روی هم افتاده.
19:44
So, every time you see a number, you see a corresponding color,
422
1159000
3000
بنابراین هروقت یه عدد دیده میشه، رنگ مربوط به اون هم دیده میشه،
19:47
and that's why you get synesthesia.
423
1162000
2000
و بخاطر همین طرف هم‌حسی داره.
19:49
Now remember -- why does this happen?
424
1164000
2000
حالا یادتون باشه-- چرا اینطوری میشه؟
19:51
Why would there be crossed wires in some people?
425
1166000
2000
چرا باید مداربندی مغز یه سری از افراد روی هم افتاده باشه؟
19:53
Remember I said it runs in families?
426
1168000
2000
یادتونه گفتم ارثیه؟
19:55
That gives you the clue.
427
1170000
2000
این بهتون سرنخ رو میده.
19:57
And that is, there is an abnormal gene,
428
1172000
2000
و اون اینه که یه ژن غیر طبیعی وجود داره،
19:59
a mutation in the gene that causes this abnormal cross wiring.
429
1174000
3000
یه جهش ژنتیکی، که باعث این برهم افتادگی غیرعادی میشه.
20:02
In all of us, it turns out
430
1177000
2000
مشخص شده که، ما وقتی که به دنیا اومدیم درون مغزمون همه قسمت‌ها به هم ربط داشتن.
20:04
we are born with everything wired to everything else.
431
1179000
4000
مشخص شده که، ما وقتی که به دنیا اومدیم درون مغزمون همه قسمت‌ها به هم ربط داشتن.
20:08
So, every brain region is wired to every other region,
432
1183000
3000
بنابراین هر قسمت از مغز به قسمت دیگه مربوط بوده،
20:11
and these are trimmed down to create
433
1186000
2000
و اینا از هم جدا میشن که مشخصه سازمان یک مغز بالغ رو بسازن.
20:13
the characteristic modular architecture of the adult brain.
434
1188000
3000
و اینا از هم جدا میشن که مشخصه سازمان یک مغز بالغ رو بسازن.
20:16
So, if there's a gene causing this trimming
435
1191000
2000
بنابراین اگر یک ژن مسوول این جدا شدن باشه و این ژن جهش پيدا کنه،
20:18
and if that gene mutates,
436
1193000
2000
بنابراین اگر یک ژن مسوول این جدا شدن باشه و این ژن جهش پيدا کنه،
20:20
then you get deficient trimming between adjacent brain areas.
437
1195000
3000
بنابراین در کار جداسازی منطقه‌های مغز کاستی پیش میاد،
20:23
And if it's between number and color, you get number-color synesthesia.
438
1198000
3000
اگر بین اعداد و رنگ باشه، هم‌حسی عددی-رنگی پیش میاد.
20:26
If it's between tone and color, you get tone-color synesthesia.
439
1201000
3000
اگر بین نوا و رنگ باشه، هم‌حسی نوا-رنگی پیش میاد.
20:29
So far, so good.
440
1204000
2000
تا اینجا همه چی خوبه.
20:31
Now, what if this gene is expressed everywhere in the brain,
441
1206000
2000
حالا اگر این ژن همه جای مغز خودشو نشون بده، مداربندی همه جای مغز به هم متصل میشه؟
20:33
so everything is cross-connected?
442
1208000
1000
حالا اگر این ژن همه جای مغز خودشو نشون بده، مداربندی همه جای مغز به هم متصل میشه؟
20:34
Well, think about what artists, novelists and poets have in common,
443
1209000
6000
خیلی خب، درباره کاری که هنرمندان، نویسندگان و شاعران عموما انجام میدن فکر کنید،
20:40
the ability to engage in metaphorical thinking,
444
1215000
3000
توانایی اونها در بکارگرفتن استعاره در فکر کردن،
20:43
linking seemingly unrelated ideas,
445
1218000
2000
و به هم ارتباط دادن ایده‌هایی که به ظاهر به هم مربوط نیستند،
20:45
such as, "It is the east, and Juliet is the Sun."
446
1220000
3000
مثل، "این مشرقه، و جولیت خورشیده."
20:48
Well, you don't say, Juliet is the sun,
447
1223000
2000
خب، وقتی میگین جولیت خورشیده، آیا منظورتون اینه که اون یه توپ آتیشه؟
20:50
does that mean she's a glowing ball of fire?
448
1225000
2000
خب، وقتی میگین جولیت خورشیده، آیا منظورتون اینه که اون یه توپ آتیشه؟
20:52
I mean, schizophrenics do that, but it's a different story, right?
449
1227000
3000
منظورم اینه که، شیزوفرنی‌ها اینطورین، ولی اون یه موضوع دیگه‌اس، درست؟
20:55
Normal people say, she's warm like the sun,
450
1230000
3000
مردم معمولی میگن اون مثل خورشید گرمه،
20:58
she's radiant like the sun, she's nurturing like the sun.
451
1233000
2000
اون مثل خورشید درخشنده‌اس، اون مثل خورشید بارورنده‌اس.
21:00
Instantly, you've found the links.
452
1235000
2000
فورا پیوندها رو پیدا میکنید.
21:02
Now, if you assume that this greater cross wiring
453
1237000
3000
حالا، اگه این ارتباط بین مناطق مغز و مفهوم‌ها رو در قسمت های مختلف مغز فرض کنید
21:05
and concepts are also in different parts of the brain,
454
1240000
3000
حالا، اگه این ارتباط بین مناطق مغز و مفهوم‌ها رو در قسمت های مختلف مغز فرض کنید
21:08
then it's going to create a greater propensity
455
1243000
3000
اونوقت این باعث تمایل بیشتری به سمت خلاقیت و فکرکردن بصورت استعاره‌ای
21:11
towards metaphorical thinking and creativity
456
1246000
3000
اونوقت این باعث تمایل بیشتری به سمت خلاقیت و فکرکردن بصورت استعاره‌ای
21:14
in people with synesthesia.
457
1249000
2000
در افراد دارای هم‌حسی میشه.
21:16
And, hence, the eight times more common incidence of synesthesia
458
1251000
3000
بنابراین، رخ دادنش هشت برابر در میان شاعران، هنرمندان و نویسندگان بیشتره.
21:19
among poets, artists and novelists.
459
1254000
2000
بنابراین، رخ دادنش هشت برابر در میان شاعران، هنرمندان و نویسندگان بیشتره.
21:21
OK, it's a very phrenological view of synesthesia.
460
1256000
3000
خب، این نگاه بیشتر از جنبه جمجمه‌شناسی به هم‌حسی است.
21:24
The last demonstration -- can I take one minute?
461
1259000
2000
آخرین بخش -- میتونم یه دقیقه بیشتر داشته باشم؟
21:26
(Applause)
462
1261000
2000
(تشویق حاضرین)
21:28
OK. I'm going to show you that you're all synesthetes, but you're in denial about it.
463
1263000
5000
خب، میخوام بهتون نشون بدم که همتون هم‌حسی دارین، ولی انکارش میکنید.
21:33
Here's what I call Martian alphabet. Just like your alphabet,
464
1268000
4000
این چیزیه که من بهش میگم الفبای مارشیان، مثل الفبای شما،
21:37
A is A, B is B, C is C.
465
1272000
3000
آ هست آ، ب هست ب، س هست س،
21:40
Different shapes for different phonemes, right?
466
1275000
3000
شکل‌های مختلف برای آواهای مختلف، درست؟
21:43
Here, you've got Martian alphabet.
467
1278000
2000
این الفبای مارشیانه.
21:45
One of them is Kiki, one of them is Buba.
468
1280000
2000
یکیشون کیکی‌یه، یکیشون بوبا.
21:47
Which one is Kiki and which one is Buba?
469
1282000
2000
کدومشون کیکیه، کدومشون بوبا؟
21:49
How many of you think that's Kiki and that's Buba? Raise your hands.
470
1284000
2000
چندتا از شما فکر میکنه که اون کیکیه و اون یکی بوبا؟ دستتون رو بالا ببرید.
21:51
Well, it's one or two mutants.
471
1286000
2000
خب، یکی دو تایی جهش ژنتیکی توی جمع هست.
21:53
(Laughter)
472
1288000
1000
(خنده حاضرین)
21:54
How many of you think that's Buba, that's Kiki? Raise your hands.
473
1289000
2000
چندتا از شما فکر میکنه که اون بوباست، اون یکی کیکی؟ دستتون رو بالا ببرید.
21:56
Ninety-nine percent of you.
474
1291000
2000
99 درصد از شما.
21:58
Now, none of you is a Martian. How did you do that?
475
1293000
2000
حالا، هیچکدومتون مارشیان نیستین، چطوری تونستین انجامش بدین؟
22:00
It's because you're all doing a cross-model synesthetic abstraction,
476
1295000
5000
بخاطر اینه که شما همتون دارید از متصل بودن مناطق -- انتزاع هم‌حسی -- استفاده میکنید
22:05
meaning you're saying that that sharp inflection -- ki-ki,
477
1300000
4000
به این معنیه، وقتی شما می‌گید اونی که انحنای تیزی داره کیکی است،
22:09
in your auditory cortex, the hair cells being excited -- Kiki,
478
1304000
5000
در قشر شنوایی، نورون‌های شنوایی تحریک میشن، کیکی
22:14
mimics the visual inflection, sudden inflection of that jagged shape.
479
1309000
3000
انحنای تصویری اون شکل دندانه‌دار رو -- انحنای ناگهانی -- مجسم میکنه.
22:17
Now, this is very important, because what it's telling you
480
1312000
3000
حالا این خیلی مهمه، چون چیزی که مشخص میکنه اینه که
22:20
is your brain is engaging in a primitive --
481
1315000
2000
مغز شما درگیر یک فرایند اولیه‌اس--
22:22
it's just -- it looks like a silly illusion,
482
1317000
2000
دقیقا مثل یه وهم و خیال احمقانه‌اس،
22:24
but these photons in your eye are doing this shape,
483
1319000
4000
ولی فوتون‌های چشم دارن این شکل رو می‌سازن،
22:28
and hair cells in your ear are exciting the auditory pattern,
484
1323000
3000
و سلولهای مویی شنوایی در گوش دارن الگوهای شنوایی رو تحریک میکنن،
22:31
but the brain is able to extract the common denominator.
485
1326000
5000
ولی مغز قادره که نتیجه مشترک این بین رو استخراج کنه.
22:36
It's a primitive form of abstraction,
486
1331000
2000
این یه فرم ابتدایی از استعاره‌اس،
22:38
and we now know this happens in the fusiform gyrus of the brain,
487
1333000
5000
و ما الان میدونیم که این در قسمت فوزیفرم جایروس مغز اتفاق می‌افته
22:43
because when that's damaged,
488
1338000
1000
بخاطر اینکه وقتی اون قسمت آسیب میبینه،
22:44
these people lose the ability to engage in Buba Kiki,
489
1339000
4000
این افراد قدرت تشخیص بوبا و کیکی رو از دست میدهند،
22:48
but they also lose the ability to engage in metaphor.
490
1343000
2000
ولی همچنین اونها قابلیت بکارگیری استعاره رو هم از دست میدن.
22:50
If you ask this guy, what -- "all that glitters is not gold,"
491
1345000
4000
وقتی ازش میپرسی، "همه اون درخشش‌ها و برق‌ها طلا نیستند" یعنی چی؟
22:54
what does that mean?"
492
1349000
2000
وقتی ازش میپرسی، "همه اون درخشش‌ها و برق‌ها طلا نیستند" یعنی چی؟
22:56
The patient says, "Well, if it's metallic and shiny, it doesn't mean it's gold.
493
1351000
2000
بیمار جواب میده، "خوب دلیل نمیشه که چون فلزی و براقه، طلا باشه".
22:58
You have to measure its specific gravity, OK?"
494
1353000
3000
باید چگالی مخصوصش اندازه گرفته بشه، خب؟
23:01
So, they completely miss the metaphorical meaning.
495
1356000
3000
بنابراین اونها کلا معنی استعاره‌ای و کنایه‌آمیز رو از دست میدن.
23:04
So, this area is about eight times the size in higher --
496
1359000
3000
خب، اندازه این منطقه در انسانها نسبت به پستانداران رده پایین حدودا هشت برابر بزرگتره،
23:07
especially in humans -- as in lower primates.
497
1362000
3000
خب، اندازه این منطقه در انسانها نسبت به پستانداران رده پایین حدودا هشت برابر بزرگتره،
23:10
Something very interesting is going on here in the angular gyrus,
498
1365000
3000
یه اتفاق خیلی جالب داره توی منطقه انگولار جایرس میفته،
23:13
because it's the crossroads between hearing, vision and touch,
499
1368000
3000
چون چهارراهیه بین شنوایی، بینایی و حس لامسه،
23:16
and it became enormous in humans. And something very interesting is going on.
500
1371000
4000
و اندازه‌اش در انسانها بزرگتر شده-- و یه اتفاق جالب داره اونجا میفته.
23:20
And I think it's a basis of many uniquely human abilities
501
1375000
3000
و من فکر میکنم اون منشا خیلی از تواناییهای منحصر به فرد انسانها مثل انتزاع، استعاره و خلاقیته.
23:23
like abstraction, metaphor and creativity.
502
1378000
3000
و من فکر میکنم اون منشا خیلی از تواناییهای منحصر به فرد انسانها مثل انتزاع، استعاره و خلاقیته.
23:26
All of these questions that philosophers have been studying for millennia,
503
1381000
3000
همه این سوالها که فیلسوف‌ها برای هزاران سال اونها رو مطالعه می‌کردند،
23:29
we scientists can begin to explore by doing brain imaging,
504
1384000
4000
ما دانشمندان با عکس برداری از مغز،
23:33
and by studying patients and asking the right questions.
505
1388000
2000
مطالعه بیماران و پرسیدن سوالات بجا کشف کنیم.
23:35
Thank you.
506
1390000
2000
متشکرم.
23:37
(Applause)
507
1392000
1000
(تشویق حاضرین)
23:38
Sorry about that.
508
1393000
1000
بخاطرش متاسفم.
23:39
(Laughter)
509
1394000
1000
(خنده حاضرین)
ABOUT THE SPEAKER
Vilayanur Ramachandran - Brain expertNeurologist V.S. Ramachandran looks deep into the brain’s most basic mechanisms. By working with those who have very specific mental disabilities caused by brain injury or stroke, he can map functions of the mind to physical structures of the brain.
Why you should listen
V.S. Ramachandran is a mesmerizing speaker, able to concretely and simply describe the most complicated inner workings of the brain. His investigations into phantom limb pain, synesthesia and other brain disorders allow him to explore (and begin to answer) the most basic philosophical questions about the nature of self and human consciousness.
Ramachandran is the director of the Center for Brain and Cognition at the University of California, San Diego, and an adjunct professor at the Salk Institute. He is the author of Phantoms in the Brain (the basis for a Nova special), A Brief Tour of Human Consciousness and The Man with the Phantom Twin: Adventures in the Neuroscience of the Human Brain.
Vilayanur Ramachandran | Speaker | TED.com