ABOUT THE SPEAKER
Carina Morillo - Autism advocate
Carina Morillo is an advocate for the social inclusion of people with autism.

Why you should listen

Carina Morillo is a founding member and president of Fundación Brincar, a non-profit organization in Argentina that has worked since 2010 for a better quality of life of people with autism and their families.

Morillo started Fundación Brincar -- inspired by her son Ivan, who is currently 16 years old and has autism -- because she strongly believes that although life with autism can be challenging, her family and others like it have the right to be happy. In spite of its high prevalence, most people still don't know what autism is about or how to help someone with autism. The foundation offers support services and training to families and professionals, community awareness programs and art and skills training for children, youth and adults on the autism spectrum. Brincar has trained more than 15,000 professionals and families, and it currently offers support services to more than 3,000 families throughout Argentina. The foundation's free virtual library monthly reaches 400,000 people per month throughout Latin America and Spain. Brincar is also founding member of the Argentina Network of Autism, and has become one of the leading autism references for both families, health professionals and teachers in Argentina and Latin America.

Morillo is actively working on the creation of an adult life platform for living with autism. Like many parents, her main concern is who will take care of her son during his adult life. Around one-third of people with autism remain nonverbal, and one-third have an intellectual disability, requiring 24/7 support throughout their life. Existing facilities and services in Argentina and Latin America are limited to school age, with no residence or occupation solutions for anyone older than 18.

Morillo has been awarded the 2016 US Ambassador in Argentina Entrepreneur Prize and the 2014 Argentine Solidarity Prize. In April 2017, Fundación Brincar was declared of Social Interest by the Congress of the City of Buenos Aires for its open community services. Morillo holds a BS in Business Administration degree of Babson College.

More profile about the speaker
Carina Morillo | Speaker | TED.com
TEDxRiodelaPlata

Carina Morillo: To understand autism, don't look away

کارینا ماریو: برای درک اوتیسم، نگاهتان را ندزدید

Filmed:
673,429 views

کارینا ماریو تقریباً هیچ چیز درباره اوتیسم نمی‌دانست وقتی پسرش مبتلا تشخیص داده شد -- غیر از اینکه او حرف نمی‌زند و به کلمات واکنشی نشان نمی‌دهد، و اینکه او باید برای ارتباط با پسرش دنبال راه دیگری می‌گشت. اینکه او چگونه یاد گرفت با کنجکاوی در کار پسرش به پیشرفت او کمک کند را به اشتراک می‌گذارد.
- Autism advocate
Carina Morillo is an advocate for the social inclusion of people with autism. Full bio

Double-click the English transcript below to play the video.

00:13
"Look at me!"
0
1278
1379
«به من نگاه کنید!»
00:16
That phraseعبارت turnedتبدیل شد me
into an eye-contactارتباط چشمی coachمربی.
1
4676
4625
این جمله مرا به یک مربی
چشم در چشم دوختن تبدیل کرد.
00:22
I'm the motherمادر of Ivanایوان; he's 15 yearsسالها oldقدیمی.
2
10795
2944
من مادر ایوان هستم؛ او ۱۵ سال دارد.
00:26
Ivanایوان has autismاوتیسم,
3
14519
1944
ایوان مبتلا به اوتیسم است.
00:28
he doesn't speakصحبت,
4
16487
1545
او حرف نمی‌زند،
00:30
and he communicatesارتباط برقرار می کند throughاز طریق an iPadاپل,
5
18056
1990
و بوسیله یک آی پد ارتباط برقرار می‌کند،
00:32
where his wholeکل universeجهان of wordsکلمات
existsوجود دارد in imagesتصاویر.
6
20070
3872
جایی که تمام دنیای لغات او در تصاویر است.
00:37
He was diagnosedتشخیص داده شده
when he was two and a halfنیم.
7
25947
4542
بیماری او زمانی که
دو سال و نیم داشت تشخیص داده شد.
00:43
I still rememberیاد آوردن that day painfullyدردناک.
8
31707
4013
هنوز هم آن روز را با درد به یاد می‌آورم.
00:49
My husbandشوهر and I feltنمد really lostکم شده;
9
37479
2733
من و همسرم احساس گم شدن می‌کردیم؛
00:53
we didn't know where to beginشروع.
10
41489
2178
نمی‌دانستیم از کجا شروع کنیم.
00:56
There was no internetاینترنت,
11
44940
2425
آن زمان اینترنتی نبود،
00:59
you couldn'tنمی توانستم Googleگوگل informationاطلاعات,
12
47389
2430
نمی‌توانستی اطلاعات را در گوگل جستجو کنی،
01:02
so we madeساخته شده those first stepsمراحل
13
50705
1977
پس ما گام‌های اول را
01:05
out of sheerخالص intuitionبینش.
14
53619
2126
با اتکابه شم محض برداشتیم.
01:09
Ivanایوان would not maintainحفظ eyeچشم contactتماس,
15
57849
2090
ایوان از چشم در چشم شدن خودداری می‌کرد،
01:13
he had lostکم شده the wordsکلمات that he did know,
16
61011
2249
او کلماتی که می‌دانست را از دست داده بود،
01:16
and he didn't respondپاسخ دادن to his nameنام
or to anything we askedپرسید: him,
17
64284
3977
و به اسمش یا هرچیز دیگر که
از او می‌پرسیدیم واکنش نشان نمی‌داد،
01:21
as if wordsکلمات were noiseسر و صدا.
18
69069
2287
انگار که کلمات سر و صدایی بیش نبود.
01:25
The only way I could know
19
73467
3908
تنها راهی که می‌توانستم بفهمم
01:30
what was going on with him,
20
78017
1618
در چه حالی است،
01:32
what he feltنمد,
21
80303
1499
چه احساسی دارد،
01:34
was looking him in the eyeچشم.
22
82337
1859
نگاه کردن در چشمان او بود.
01:37
But that bridgeپل was brokenشکسته شده.
23
85809
2153
اما آن پل شکسته بود.
01:42
How could I teachتدریس کنید him about life?
24
90621
2431
چطور می‌توانستم درباره
زندگی به او درس بدهم؟
01:47
When I did things he likedدوست داشت,
he would look at me,
25
95519
3908
وقتی کارهایی می‌کردم که
دوست داشت، به من نگاه می‌کرد،
01:51
and we were connectedمتصل.
26
99451
1534
و ارتباط ما برقرار می‌شد.
01:53
So I dedicatedاختصاصی myselfخودم
to workingکار کردن with him on those things,
27
101885
3568
پس من خودم را وقف کار کردن
با او بر اساس آن چیزها کردم،
01:57
so we would have more and more
eye-contactارتباط چشمی momentsلحظات.
28
105477
4329
پس چشم در چشم شدنمان بیشتر می‌شد.
02:03
We would spendخرج کردن hoursساعت ها and hoursساعت ها playingبازی کردن tagبرچسب
with his olderمسن تر sisterخواهر, Alexiaالکسیا,
29
111290
6521
ما ساعت‌ها و ساعت‌ها صرف گرگم به هوا
بازی کردن با او و خواهرش الکسیا می‌کردیم،
02:10
and when we said: "I caughtگرفتار you!"
30
118502
2617
و وقتی می‌گفتیم: «گرفتمت!»
02:14
he would look around for us,
31
122186
1694
او اطراف را به دنبال ما نگاه می‌کرد،
02:16
and at that momentلحظه,
I could feel he was aliveزنده است.
32
124970
4739
و در آن لحظه،
می‌توانستم حس کنم که او زنده است.
02:25
We alsoهمچنین holdنگه دارید a recordرکورد for hoursساعت ها spentصرف شده
in a swimmingشنا كردن poolاستخر.
33
133088
4927
همچنین ساعاتی را هم
در استخر صرف می‌کردیم.
02:31
Ivanایوان always had a passionشور for waterاب.
34
139182
3356
ایوان همیشه به آب
اشتیاق زیادی نشان می‌داد.
02:35
I rememberیاد آوردن when he was two and a halfنیم,
35
143834
2857
به یاد دارم وقتی دو سال و نیمه بود،
02:39
on a rainyبارانی winterزمستان day,
36
147761
3300
در روزهای سرد و بارانی زمستان هم،
02:43
I was takingگرفتن him to an indoorدر محیط داخلی poolاستخر,
37
151085
2476
او را به استخر سرپوشیده می‌بردم،
02:45
because even on rainyبارانی daysروزها
we'dما می خواهیم go swimmingشنا كردن.
38
153585
2650
چون حتی در روزهای
بارانی هم ما به شنا می‌رفتیم.
02:49
We were on the highwayبزرگراه,
and I tookگرفت the wrongاشتباه exitخروج.
39
157823
3688
ما در بزرگراه بودیم،
و من خروجی را اشتباه رفتم.
02:54
He burstپشت سر هم into tearsاشک ها and criedگریه کرد
inconsolablyناامنی, nonstopبدون وقفه,
40
162295
3942
بغضش ترکید و گریه‌ای
بی وقفه و تسلی ناپذیر سرداد،
02:58
untilتا زمان I turnedتبدیل شد back.
41
166261
1520
تا آنکه برگشتم.
03:00
Only then did he calmآرام down.
42
168536
1622
تنها آن زمان بود که آرام گرفت.
03:03
How was it possibleامکان پذیر است
that a two and a halfنیم yearسال oldقدیمی
43
171528
3696
چطور ممکن بود که یک کودک دو سال و نیمه
03:07
didn't respondپاسخ دادن to his ownخودت nameنام,
44
175248
1807
به اسم خودش واکنش نشان ندهد،
03:09
yetهنوز in the middleوسط of the rainباران and fogمه,
where I couldn'tنمی توانستم see anything,
45
177851
4124
اما در میان باران و مه،
که من هیچ چیزی نمی‌دیدم،
03:13
he knewمی دانست the exactدقیق routeمسیر?
46
181999
4306
بتواند راه درست را کاملاً به یاد بیاورد؟
03:21
That's when I realizedمتوجه شدم that Ivanایوان
had an exceptionalاستثنایی visualبصری memoryحافظه,
47
189066
3440
آن زمان بود که متوجه شدم
حافظه بصری ایوان فوق العاده است،
03:25
and that that would be my way in.
48
193542
3400
و اینکه آن می‌تواند راه ورود من باشد.
03:29
So I startedآغاز شده takingگرفتن
picturesتصاویر of everything,
49
197827
2370
پس من شروع کردم از همه چیز عکس گرفتن،
03:32
and teachingدرس دادن him what life was like,
50
200868
2146
و به او آموختم زندگی چطوری است،
03:35
showingنشان دادن it to him, pictureعکس by pictureعکس.
51
203038
3590
تصویر به تصویر،
آنها را به ایوان نشان دادم.
03:39
Even now, it's the way Ivanایوان communicatesارتباط برقرار می کند
52
207758
4698
حتی حالا هم ایوان به همین
روش ارتباط برقرار می‌کند
03:44
what he wants,
53
212480
1362
و چیزهایی که می‌خواهد،
03:46
what he needsنیاز دارد
54
214311
1279
نیازهایش را،
03:48
and alsoهمچنین what he feelsاحساس می کند.
55
216392
2390
و حتی احساساتش را هم
به همین روش نشان می‌دهد.
03:54
But it wasn'tنبود just
Ivan'sایوان eyeچشم contactتماس that matteredمهم است.
56
222023
3199
اما این فقط چشم در چشم شدن
با ایوان نبود که اهمیت داشت.
03:58
Everyoneهر کس else'sچیز دیگری است did, too.
57
226932
1964
درباره همه همین طور بود.
04:02
How could I make people see
not only his autismاوتیسم,
58
230735
3990
چطور می‌توانسم بقیه را
مجاب کنم که تنها اوتیسم او را نبینند،
04:06
but see him the personفرد
59
234749
1396
بلکه خود او را ببینند،
04:09
and everything he can give;
60
237312
1669
و همه چیزهایی که
می‌توانست به دیگران بدهد؛
04:12
everything he can do;
61
240316
1746
کارهایی که می‌توانست بکند؛
04:15
the things he likesدوست دارد and doesn't like,
62
243387
2638
چیزهایی که دوست داشت
و چیزهایی که دوست نداشت،
04:18
just like any one of us?
63
246049
1840
درست مثل هرکدام از ما؟
04:21
But for that, I alsoهمچنین had
to give of myselfخودم.
64
249311
3070
اما برای آن، باید خودم را کنار می‌کشیدم.
04:25
I had to have the strengthاستحکام to let him go,
65
253794
2047
باید استقامت به خرج می‌دادم
و می‌گذاشتم برود،
04:28
whichکه was extremelyفوق العاده difficultدشوار.
66
256896
2059
که بسیار کار سختی بود.
04:33
Ivanایوان was 11 yearsسالها oldقدیمی,
67
261297
1470
ایوان ۱۱ سال داشت،
04:35
and he wentرفتی for treatmentرفتار
in a neighborhoodمحله nearنزدیک our houseخانه.
68
263755
3690
و برای درمان به محله‌ای
نزدیک خانه‌مان رفت.
04:40
One afternoonبعد از ظهر,
while I was waitingدر انتظار for him,
69
268793
3431
یک بعد از ظهر،
زمانی که منتظرش بودم،
04:44
I wentرفتی into a greengrocerسبزی فروش,
70
272863
1336
به داخل یک بقالی رفتم،
04:46
a typicalمعمول neighborhoodمحله storeفروشگاه
with a little bitبیت of everything.
71
274223
3269
یک مغازه محلی معمولی که
از هر چیزی یک کمی داشت.
04:50
While doing the shoppingخريد كردن,
72
278428
1552
وقتی که مشغول خرید بودم،
04:52
I startedآغاز شده talkingصحبت کردن to Joseخوزه, the ownerصاحب.
73
280004
3210
شروع به حرف زدن با
خوزه، صاحب مغازه، کردم.
04:56
I told him about Ivanایوان,
74
284942
1383
درباره ایوان به او گفتم،
04:59
that he had autismاوتیسم,
75
287057
1356
که او اوتیسم دارد،
05:01
and that I wanted him to learnیاد گرفتن
to walkراه رفتن down the streetخیابان by himselfخودت,
76
289437
4268
و اینکه می‌خواهم یاد بگیرد
خودش به تنهایی در خیابان راه برود،
05:05
withoutبدون anyoneهر کسی holdingبرگزاری his handدست.
77
293729
2100
بدون اینکه کسی دست او را بگیرد.
05:08
So I decidedقرار بر این شد to askپرسیدن Joseخوزه
if Thursdaysپنج شنبه ها around 2pmساعت,
78
296875
3666
پس تصمیم گرفتم از خوزه بخواهم که
پنج شنبه‌ها حوالی ساعت ۲ بعد از ظهر
05:13
Ivanایوان could come and help him arrangeترتیب دادن
the waterاب bottlesبطری on the shelvesقفسه,
79
301509
3749
اجازه بدهد ایوان در مرتب کردن
بطری‌های آب به او کمک کند،
05:17
because he lovedدوست داشتنی to organizeسازمان دادن things.
80
305282
2315
چون او عاشق مرتب کردن چیزها بود.
05:19
And as a rewardجایزه, he could buyخرید
some chocolateشکلات cookiesبیسکویت ها,
81
307621
3766
و به عنوان جایزه، می‌توانست
کمی کلوچه شکلاتی بخرد،
05:23
whichکه were his favoriteمورد علاقه.
82
311411
1746
که خیلی دوست داشت.
05:27
He said "yes" right away.
83
315843
1500
او بلافاصله پاسخ مثبت داد.
05:30
So that's how it wentرفتی for a yearسال:
84
318815
3242
پس برای یک سال این برنامه ادامه داشت:
05:34
Ivanایوان would go to Jose'sخوزه greengrocerسبزی فروش,
85
322081
2290
ایوان به بقالی خوزه می‌رفت،
05:37
help him arrangeترتیب دادن the shelvesقفسه
of waterاب bottlesبطری
86
325312
3444
به او در مرتب کردن قفسه‌های
بطری‌های آب کمک می‌کرد
05:40
with the labelsبرچسب ها perfectlyکاملا
linedپوشش داده شده up on the sameیکسان sideسمت,
87
328780
5263
و همه برچسب‌ها را دقیقاً
در یک جهت قرار می‌داد،
05:46
and he would leaveترک کردن happyخوشحال
with his chocolateشکلات cookiesبیسکویت ها.
88
334067
3607
و خوشحال با کلوچه‌های
شکلاتی‌اش از آنجا می‌رفت.
05:56
Joseخوزه is not an expertکارشناس in autismاوتیسم.
89
344054
2420
خوزه متخصص اوتیسم نیست.
06:01
There is no need to be an expertکارشناس
90
349291
2811
نیازی هم نیست که متخصص باشد
06:05
norنه do anything heroicقهرمانانه to includeعبارتند از someoneکسی.
91
353212
3788
نیازی هم به کار قهرمانانه نیست.
06:12
We just need to be there --
92
360084
1996
تنها باید حضور داشته باشیم --
06:14
(Applauseتشویق و تمجید)
93
362515
1572
(تشویق)
06:22
(Applauseتشویق و تمجید endsبه پایان می رسد)
94
370942
1572
(تشویق تمام می شود)
06:25
Really, no heroicقهرمانانه deedسند - سند قانونی --
95
373737
1517
واقعاً، نیازی به کار قهرمانانه نیست --
06:28
we simplyبه سادگی need to be closeبستن.
96
376977
2292
تنها باید نزدیک باشیم.
06:33
And if we are afraidترسیدن of something
97
381948
1676
و اگر از چیزی می‌ترسیم،
06:36
or we don't understandفهمیدن something,
98
384511
2184
یا چیزی را متوجه نمی‌شویم،
06:38
we need to askپرسیدن.
99
386719
1249
باید بپرسیم.
06:41
Let's be curiousکنجکاو
100
389182
1680
بیایید کنجکاو باشیم
06:44
but never indifferentبي تفاوت.
101
392362
3160
اما هیچ وقت بی‌تفاوت نباشیم.
06:50
Let's have the courageشجاعت
to look eachهر یک other in the eyeچشم,
102
398217
3550
بیایید شجاعت چشم در چشم
شدن با هم را داشته باشیم،
06:56
because by looking,
103
404386
2102
چون با نگاه کردن،
06:58
we can openباز کن a wholeکل worldجهان to someoneکسی elseچیز دیگری.
104
406512
3073
می‌توانیم دنیایی به روی دیگری بگشاییم.
07:03
(Applauseتشویق و تمجید)
105
411142
2398
(تشویق)
07:05
(Cheersبه سلامتی)
106
413564
2324
(هورا)
Translated by Sadegh Zabihi
Reviewed by Leila Ataei

▲Back to top

ABOUT THE SPEAKER
Carina Morillo - Autism advocate
Carina Morillo is an advocate for the social inclusion of people with autism.

Why you should listen

Carina Morillo is a founding member and president of Fundación Brincar, a non-profit organization in Argentina that has worked since 2010 for a better quality of life of people with autism and their families.

Morillo started Fundación Brincar -- inspired by her son Ivan, who is currently 16 years old and has autism -- because she strongly believes that although life with autism can be challenging, her family and others like it have the right to be happy. In spite of its high prevalence, most people still don't know what autism is about or how to help someone with autism. The foundation offers support services and training to families and professionals, community awareness programs and art and skills training for children, youth and adults on the autism spectrum. Brincar has trained more than 15,000 professionals and families, and it currently offers support services to more than 3,000 families throughout Argentina. The foundation's free virtual library monthly reaches 400,000 people per month throughout Latin America and Spain. Brincar is also founding member of the Argentina Network of Autism, and has become one of the leading autism references for both families, health professionals and teachers in Argentina and Latin America.

Morillo is actively working on the creation of an adult life platform for living with autism. Like many parents, her main concern is who will take care of her son during his adult life. Around one-third of people with autism remain nonverbal, and one-third have an intellectual disability, requiring 24/7 support throughout their life. Existing facilities and services in Argentina and Latin America are limited to school age, with no residence or occupation solutions for anyone older than 18.

Morillo has been awarded the 2016 US Ambassador in Argentina Entrepreneur Prize and the 2014 Argentine Solidarity Prize. In April 2017, Fundación Brincar was declared of Social Interest by the Congress of the City of Buenos Aires for its open community services. Morillo holds a BS in Business Administration degree of Babson College.

More profile about the speaker
Carina Morillo | Speaker | TED.com

Data provided by TED.

This site was created in May 2015 and the last update was on January 12, 2020. It will no longer be updated.

We are currently creating a new site called "eng.lish.video" and would be grateful if you could access it.

If you have any questions or suggestions, please feel free to write comments in your language on the contact form.

Privacy Policy

Developer's Blog

Buy Me A Coffee