TEDGlobal 2010
Ze Frank: My web playroom
زی فرنک: اتاق بازی وب من
Filmed:
Readability: 3.3
2,168,078 views
در وِب، یک «دوست» جدید ممکن است تنها چند کلیک با شما فاصله داشته باشد، اما یافتن و نشان دادن ارتباط حقیقی، دشوارتر است. زِی فرنک قطعه‌ای از اسباب‌بازی‌های اینترنتی ارائه می‌کند که نیازمند مشارکت عمیق هستند -- و چیزی به یاد ماندنی‌تر به آن اضافه می‌کند. شما دعوتید، اگر قول بدهید به اشتراک بگذارید.
Ze Frank - Humorist, web artist
Ze Frank rose to fame on a viral video -- in 2001! He has been making online comedy, web toys and massively shared experiences (like the addictive Young Me Now Me) ever since. Full bio
Ze Frank rose to fame on a viral video -- in 2001! He has been making online comedy, web toys and massively shared experiences (like the addictive Young Me Now Me) ever since. Full bio
Double-click the English transcript below to play the video.
00:15
Every presentation needs this slide in it.
0
0
3000
هر ارائه‌ای به این اسلاید نیاز دارد.
00:18
(Laughter)
1
3000
2000
(خنده)
00:20
It's beautiful, isn't it?
2
5000
2000
زیباست، نه؟
00:22
Do you see?
3
7000
2000
می‌بینید؟
00:24
All the points, all the lines --
4
9000
2000
تمام نقطه‌ها، تمام خطوط --
00:26
it's incredible.
5
11000
2000
باورنکردنی است.
00:28
It is the network;
6
13000
2000
این شبکه است؛
00:30
and in my case, the network has been important in media,
7
15000
2000
و در مورد من، شبکه در رسانه مهم بوده است،
00:32
because I get to connect to people.
8
17000
3000
چون می‌توانم به مردم متصل شوم.
00:35
Isn't it amazing?
9
20000
2000
شگفت‌انگیز نیست؟
00:37
Through that, I connect to people.
10
22000
3000
از طریق آن، من به مردم متصل می‌شوم.
00:40
And the way that I've been doing it
11
25000
2000
و روشی که آن را انجام می‌دادم،
00:42
has been multifaceted.
12
27000
2000
چند وجهی بوده است.
00:44
For example, I get people to dress up their vacuum cleaners.
13
29000
3000
برای مثال، مردم را مجبور می‌کنم
به جارو برقی‌هایشان لباس بپوشانند.
به جارو برقی‌هایشان لباس بپوشانند.
00:47
(Laughter)
14
32000
5000
(خنده)
00:52
I put together projects like Earth Sandwich,
15
37000
2000
من پروژه‌هایی مثل
ساندویچ زمین را جمع می‌کنم،
ساندویچ زمین را جمع می‌کنم،
00:54
where I ask people
16
39000
2000
که در آن از مردم میخواهم
00:56
to try and simultaneously place
17
41000
2000
که به صورت همزمان
00:58
two pieces of bread
18
43000
2000
دو قطعه نان را
01:00
perfectly opposite each other on the Earth.
19
45000
2000
درست روبروی یکدیگر روی زمین قرار دهند.
01:02
And people started laying bread in tribute,
20
47000
3000
و مردم برای مشارکت کردن،
نان‌ها را روی زمین گذاشتند،
نان‌ها را روی زمین گذاشتند،
01:05
and eventually a team was able to do it
21
50000
2000
و در نهایت یک تیم توانست آن را
01:07
between New Zealand and Spain.
22
52000
3000
بین نیوزیلند و اسپانیا انجام دهد.
01:10
It's pretty incredible -- the video's online.
23
55000
3000
واقعاً باورنکردنی است --
فیلمش روی اینترنت است.
فیلمش روی اینترنت است.
01:13
Connecting to people in projects
24
58000
2000
ارتباط با مردم در پروژه‌هایی
01:15
like YoungmeNowme for example.
25
60000
2000
مثل YoungmeNowme
01:17
In YoungmeNowme, the audience was asked
26
62000
2000
در YoungmeNowme از مخاطبان خواسته شد
01:19
to find a childhood photograph of themselves
27
64000
3000
که عکسی از کودکی‌شان پیدا کنند
01:22
and restage it as an adult.
28
67000
3000
و آن را در بزرگسالی شبیه‌سازی کنند.
01:25
(Laughter)
29
70000
12000
(خنده)
01:37
This is the same person --
30
82000
2000
این یک نفر است --
01:39
top photo, James, bottom photo, [Jennifer].
31
84000
3000
عکس بالایی جیمز، عکس پایینی [جنیفر].
01:42
Poignant.
32
87000
2000
تکان‌دهنده است.
01:44
This was a Mother's Day gift.
33
89000
2000
این یک هدیه روز مادر بود.
01:46
(Laughter)
34
91000
2000
(خنده)
01:48
Particularly creepy.
35
93000
2000
چندش‌آور است.
01:50
(Applause)
36
95000
2000
(تشویق)
01:52
(Laughter)
37
97000
2000
(خنده)
01:54
My favorite of these photos, which I couldn't find,
38
99000
2000
عکس مورد علاقه‌ام، که نتوانستم پیدایش کنم،
01:56
is there's a picture of a 30 year-old woman or so
39
101000
3000
عکسی از یک خانم حدوداً ۳۰ ساله
01:59
with a little baby on her lap,
40
104000
2000
با یک بچه کوچک روی پایش است،
02:01
and the next photo is a 220-lb man
41
106000
3000
و عکس بعدی یک مرد ۱۰۰ کیلویی
02:04
with a tiny, little old lady peaking over his shoulder.
42
109000
3000
با یک پیرزن ریزه میزه روی شانه‌اش.
02:08
But this project changed the way
43
113000
2000
اما این پروژه روشی را که من در مورد
02:10
that I thought about connecting to people.
44
115000
2000
ارتباط با مردم در ذهن داشتم، تغییر داد.
02:12
This is project called Ray.
45
117000
2000
این پروژه Ray نام دارد.
02:14
And what happened was I was sent this piece of audio
46
119000
3000
و اتفاقی که افتاد این بود که
قطعه‌ای صوتی برایم فرستاده می‌شد
قطعه‌ای صوتی برایم فرستاده می‌شد
02:17
and had no idea who generated the audio.
47
122000
2000
و من ایده‌ای نداشتم که
چه کسی آن را ساخته است.
چه کسی آن را ساخته است.
02:19
Somebody said, "You have to listen to this."
48
124000
3000
شخصی گفت: «تو باید به این گوش بدهی.»
02:22
And this is what came to me.
49
127000
2000
و این چیزی است که برایم پیش آمد.
02:24
Recording: Hi, my name is Ray,
50
129000
2000
صدای ضبط‌شده: سلام، نام من رِی است،
02:26
and on yesterday my daughter called me
51
131000
2000
و دیروز دخترم صدایم زد
02:28
because she was stressed out
52
133000
2000
چون اضطراب داشت
02:30
because of things that were going on on her job
53
135000
2000
به خاطر اتفاقاتی که در کارش پیش آمده بود
02:32
that she felt was quite unfair.
54
137000
3000
و او فکر می‌کرد خیلی ناعادلانه بوده‌اند.
02:35
Being quite disturbed, she called for comfort,
55
140000
2000
او که پریشان شده بود، می‌خواست آرام شود،
02:37
and I didn't really know what to tell her,
56
142000
2000
و من واقعاً نمی‌دانستم به او چه بگویم،
02:39
because we have to deal with so much mess in our society.
57
144000
3000
چون ما باید در جامعه با افتضاح‌های
زیادی سروکار داشته باشیم.
زیادی سروکار داشته باشیم.
02:42
So I was led to write this song just for her,
58
147000
3000
پس من این آهنگ را فقط برای او نوشتم،
02:46
just to give her some encouragement
59
151000
2000
فقط برای این که کمی به او دل‌گرمی بدهم
02:48
while dealing with stress and pressures on her job.
60
153000
3000
در حالی که با استرس‌ها و
فشارهای کارش مواجه می‌شود.
فشارهای کارش مواجه می‌شود.
02:51
And I figured I'd put it on the Internet
61
156000
2000
و فکر کردم که آن را در اینترنت قرار دهم
02:53
for all employees under stress
62
158000
2000
برای تمام کارکنانی که تحت فشار هستند
02:55
to help you better deal with what you're going through on your job.
63
160000
3000
تا به آن‌ها در مواجهه با مشکلات
کاری‌شان کمک کرده باشم.
کاری‌شان کمک کرده باشم.
02:58
Here's how the song goes.
64
163000
2000
آن آهنگ اینگونه است.
03:00
♫ I'm about to whip somebody's ass ♫
65
165000
6000
♫ قرار است حال کسی را بگیرم ♫
03:06
♫ Oh, I'm about to whip somebody's ass ♫
66
171000
7000
♫ اوه، قرار است حال کسی را بگیرم ♫
03:14
♫ Oh, if you don't leave me alone, ♫
67
179000
4000
♫ اوه اگر من را به حال خودم نگذاری، ♫
03:18
♫ you gonna have to send me home ♫
68
183000
3000
♫ مجبور می‌شوی من را به خانه بفرستی ♫
03:21
♫ 'Cause I'm about to whip somebody's ass ♫
69
186000
5000
♫ چون قرار است حال کسی را بگیرم ♫
03:26
Now you might not be able to sing that out loud,
70
191000
3000
شاید نتوانید آن را بلند بخوانید،
03:29
but you can hum it to yourself, and you know what the words are.
71
194000
3000
اما می‌توانید برای خودتان زمزمه‌اش
کنید، و متن آهنگ را بلد هستید.
کنید، و متن آهنگ را بلد هستید.
03:32
And let it give you some strength to get the next few moments on your job.
72
197000
3000
و بگذارید در لحظات بعدی در
شغلتان، به شما قدرت دهد.
شغلتان، به شما قدرت دهد.
03:35
All right. Stay strong. Peace.
73
200000
3000
خیلی خوب. قوی بمانید. تمام.
03:38
Ze Frank: So -- yeah.
74
203000
2000
زی فرنک: خب -- بله.
03:40
No, no, no, shush. We've got to go quickly.
75
205000
3000
نه، نه، نه، هیس. باید سریع باشیم.
03:44
So I was so moved by this --
76
209000
2000
من آنقدر تحت تأثیر این قرار گرفته بودم --
03:46
this is incredible. This was connecting, right.
77
211000
2000
این فوق‌العاده است. این ارتباط بود، درست.
03:48
This was, at a distance,
78
213000
2000
این از راه دور بود،
03:50
realizing that someone was feeling something,
79
215000
2000
تشخیص این که شخصی چیزی را احساس می‌کرد،
03:52
wanting to affect them in a particular way,
80
217000
2000
قصد اثرگذاری بر او به شکلی خاص،
03:54
using media to do it, putting it online
81
219000
2000
استفاده از رسانه برای انجام و
قرار دادن آن در اینترنت
قرار دادن آن در اینترنت
03:56
and realizing that there was a greater impact.
82
221000
2000
و تشخیص این که اثر بزرگتری وجود داشته.
03:58
This was incredible; this is what I wanted to do.
83
223000
2000
این فوق‌العاده بود؛ این کاری بود
که می‌خواستم انجام دهم.
که می‌خواستم انجام دهم.
04:00
So the first thing I thought of is we have to thank him.
84
225000
2000
اولین چیزی که به فکرم رسید،
این بود که باید از او تشکر کنیم.
این بود که باید از او تشکر کنیم.
04:02
And I asked my audience, I said, "Listen to this piece of audio.
85
227000
2000
و از مخاطبانم خواستم، گفتم
«به این قطعه صوتی گوش کنید.
«به این قطعه صوتی گوش کنید.
04:04
We have to remix it. He's got a great voice.
86
229000
3000
باید آن را ریمیکس کنیم،
او صدایی عالی دارد.
او صدایی عالی دارد.
04:07
It's actually in the key of B flat.
87
232000
3000
در واقع در نت سی بمل نواخته شده است.
04:10
And have to do something with it."
88
235000
2000
و باید کاری برایش انجام دهیم.»
04:12
Hundreds of remixes came back -- lots of different attempts.
89
237000
3000
صدها ریمیکس فرستاده شد --
تلاش‌های مختلف زیادی.
تلاش‌های مختلف زیادی.
04:15
One stood out in particular.
90
240000
2000
یک مورد به خصوص برتر بود.
04:17
It was done by a guy named Goose.
91
242000
3000
توسط فردی به نام گوس درست شده بود.
04:20
Remix: ♫ I'm about to whip somebody's ass ♫
92
245000
7000
ریمیکس: ♫ قرار است حال کسی را بگیرم ♫
04:27
♫ Oh, I'm about to whip somebody's ass ♫
93
252000
8000
♫ اوه، قرار است حال کسی را بگیرم ♫
04:36
♫ Oh, if you don't leave me alone, ♫
94
261000
4000
♫ اوه اگر من را به حال خودم نگذاری، ♫
04:40
♫ You gonna have to send me home ♫
95
265000
4000
♫ مجبور می‌شوی من را به خانه بفرستی ♫
04:44
♫ Cuz I'm about to whip somebody's ass ♫
96
269000
6000
♫ چون قرار است حال کسی را بگیرم ♫
04:59
♫ I'm about to whip some ♫ --
97
284000
4000
♫ قرار است حال کسی را ... ♫
05:03
ZF: Great, so it was incredible.
98
288000
2000
ز.ف: عالی، پس فوق‌العاده بود.
05:05
That song -- (Applause) Thank you.
99
290000
3000
آن آهنگ -- (تشویق) ممنون.
05:08
So that song, somebody told me that it was at a baseball game
100
293000
3000
آن آهنگ، یکی به من گفت
که در یک بازی بیسبال
که در یک بازی بیسبال
05:11
in Kansas City.
101
296000
2000
در کانزاس‌سیتی پخش شده است.
05:13
In the end,
102
298000
2000
در پایان،
05:15
it was one of the top downloads
103
300000
2000
یکی از برترین دانلودها
05:17
on a whole bunch of music streaming services.
104
302000
2000
در مجموعه‌ای از سرویس‌های
پخش موسیقی بوده است.
پخش موسیقی بوده است.
05:19
And so I said, "Let's put this together in an album."
105
304000
3000
و من گفتم «بیا یک آلبوم از آن درست کنیم.»
05:22
And the audience came together, and they designed an album cover.
106
307000
2000
و مخاطبان با همکاری هم
یک کاور آلبوم طراحی کردند.
یک کاور آلبوم طراحی کردند.
05:24
And I said, "If you put it all on this, I'm going to deliver it to him,
107
309000
3000
و من گفتم «اگر همه [آهنگ‌ها] را در آن
بگذارید، من آن را به دستش می‌رسانم،
بگذارید، من آن را به دستش می‌رسانم،
05:27
if you can figure out who this person is,"
108
312000
3000
اگر بتوانید حدس بزنید این شخص کیست.»
05:30
because all I had was his name -- Ray --
109
315000
3000
چون تنها چیزی که داشتم،
یک اسم بود -- رِی --
یک اسم بود -- رِی --
05:33
and this little piece of audio
110
318000
2000
و این قطعه صوتی کوچک
05:35
and the fact that his daughter was upset.
111
320000
3000
و این واقعیت که دخترش ناراحت بود.
05:38
In two weeks, they found him.
112
323000
2000
در دو هفته، آن‌ها پیدایش کردند.
05:40
I received and email and it said,
113
325000
2000
من ایمیلی دریافت کردم که می‌گفت
05:42
"Hi, I'm Ray.
114
327000
2000
«سلام، من رِی هستم.
05:44
I heard you were looking for me."
115
329000
2000
شنیدم که دنبالم می‌گشتی.»
05:46
(Laughter)
116
331000
2000
(خنده)
05:48
And I was like, "Yeah, Ray.
117
333000
2000
و من گفتم «آره، رِی.
05:50
It's been an interesting two weeks."
118
335000
3000
دو هفته جالبی بوده است.»
05:53
And so I flew to St. Louis
119
338000
2000
و بعد من به سنت لوئیس پرواز کردم
05:55
and met Ray,
120
340000
2000
و با رِی ملاقات کردم،
05:57
and he's a preacher --
121
342000
2000
و او یک واعظ است --
05:59
(Laughter)
122
344000
2000
(خنده)
06:02
among other things.
123
347000
2000
و چیزهای دیگری هم هست.
06:04
So but anyways, here's the thing --
124
349000
2000
اما به هر حال، موضوع این است --
06:06
is it reminds me of this,
125
351000
2000
من را یاد این می‌اندازد،
06:08
which is a sign that you see in Amsterdam on every street corner.
126
353000
3000
که تابلویی است که در آمستردام
در هر چهارراه می‌بینید.
در هر چهارراه می‌بینید.
06:11
And it's sort of a metaphor for me for the virtual world.
127
356000
3000
و برای من نوعی استعاره از جهان مجازی است.
06:14
I look at this photo, and he seems really interested
128
359000
3000
به این عکس نگاه می‌کنم،
و به نظر می‌رسد او خیلی علاقه‌مند است
و به نظر می‌رسد او خیلی علاقه‌مند است
06:17
in what's going on with that button,
129
362000
2000
که بداند آن دکمه چه کار می‌کند،
06:19
but it doesn't seem like he is really that interested in crossing the street.
130
364000
3000
اما به نظر نمی‌رسد واقعاً به رد شدن
از خیابان علاقه داشته باشد.
از خیابان علاقه داشته باشد.
06:22
(Laughter)
131
367000
2000
(خنده)
06:24
And it makes me think of this.
132
369000
2000
و باعث می‌شود به این فکر کنم.
06:26
On street corners everywhere, people are looking at their cell phones,
133
371000
3000
در تمام چهارراه‌ها، مردم
به گوشی‌هایشان نگاه می‌کنند،
به گوشی‌هایشان نگاه می‌کنند،
06:29
and it's easy to dismiss this
134
374000
2000
و می‌شود از این موضوع گذشت
06:31
as some sort of bad trend
135
376000
2000
به عنوان یک روند بد
06:33
in human culture.
136
378000
2000
در فرهنگ انسانی.
06:35
But the truth is
137
380000
2000
اما حقیقت این است که
06:37
life is being lived there.
138
382000
2000
زندگی در آن‌جا جریان دارد.
06:39
When they smile --
139
384000
2000
زمانی که لبخند می‌زنند --
06:41
right, you've seen people stop --
140
386000
3000
درست است، افرادی
را دیده‌اید که می‌ایستند --
را دیده‌اید که می‌ایستند --
06:44
all of a sudden, life is being lived there,
141
389000
2000
ناگهان، زندگی در آن‌جا جریان دارد،
06:46
somewhere up in that weird, dense network.
142
391000
3000
جایی در آن شبکه انبوه و عجیب و غریب.
06:50
And this is it, right, to feel and be felt.
143
395000
3000
و درست همین است، حس کردن و حس شدن.
06:53
It's the fundamental force
144
398000
2000
این یک نیروی اساسی است
06:55
that we're all after.
145
400000
2000
که همه به دنبالش هستیم.
06:57
We can build all sorts of environments
146
402000
2000
می‌توانیم همه جور محیطی بسازیم
06:59
to make it a little bit easier,
147
404000
2000
که آن را کمی آسان‌تر کنیم،
07:01
but ultimately, what we're trying to do
148
406000
2000
اما در نهایت، کاری که
تلاش می‌کنیم انجام دهیم
تلاش می‌کنیم انجام دهیم
07:03
is really connect with one other person.
149
408000
3000
در واقع این است که با
یک نفر دیگر ارتباط برقرار کنیم.
یک نفر دیگر ارتباط برقرار کنیم.
07:06
And that's not always going to happen in physical spaces.
150
411000
2000
و این اتفاق همیشه در
فضاهای فیزیکی نمی‌افتد.
فضاهای فیزیکی نمی‌افتد.
07:08
It's also going to now happen in virtual spaces,
151
413000
3000
حالا قرار است در فضاهای
مجازی هم اتفاق بیافتد،
مجازی هم اتفاق بیافتد،
07:11
and we have to get better at figuring that out.
152
416000
2000
و باید بهتر آن را متوجه شویم.
07:13
I think, of the people that build all this technology in the network,
153
418000
3000
به افرادی فکر می‌کنم که تمام این
تکنولوژی‌های شبکه را ساخته‌اند،
تکنولوژی‌های شبکه را ساخته‌اند،
07:16
a lot of them aren't very good
154
421000
2000
و خیلی از آن‌ها زیاد
07:18
at connecting with people.
155
423000
2000
در ارتباط با مردم خوب نیستند.
07:20
This is kind of like something I used to do
156
425000
2000
این کاری است که من
07:22
in third grade.
157
427000
2000
در کلاس سوم انجام می‌دادم.
07:24
(Laughter)
158
429000
2000
(خنده)
07:26
So here's a series of projects
159
431000
2000
این‌ها مجموعه پروژه‌هایی هستند
07:28
over the last few years
160
433000
2000
در طول چند سال گذشته
07:30
where I've been inspired by trying to figure out
161
435000
3000
که در آن‌ها، سعی کردن برای متوجه شدن
07:33
how to really facilitate close connection.
162
438000
3000
چگونگی تسهیل ارتباط نزدیک،
الهام‌بخش من بوده است.
الهام‌بخش من بوده است.
07:36
Sometimes they're very, very simple things.
163
441000
2000
گاهی اوقات، چیزهای
خیلی خیلی ساده‌ای هستند.
خیلی خیلی ساده‌ای هستند.
07:38
A Childhood Walk, which is a project
164
443000
2000
پیاده‌روی کودکانه، پروژه‌ای است که
07:40
where I ask people to remember a walk
165
445000
2000
در آن از مردم خواسته‌ام
یک پیاده‌روی را به یاد آورند
یک پیاده‌روی را به یاد آورند
07:42
that they used to take as a child over and over again
166
447000
3000
که در کودکی بارها انجام داده‌اند
07:45
that was sort of meaningless --
167
450000
2000
که به نوعی بی‌معنی بوده است --
07:47
like on the route to the bus stop, to a neighbor's house,
168
452000
3000
مثلاً مسیر رفتن به ایستگاه
اتوبوس، به خانه همسایه
اتوبوس، به خانه همسایه
07:50
and take it inside of Google Streetview.
169
455000
2000
و آن را در گوگل استریت ویو انجام دهند.
07:52
And I promise you,
170
457000
2000
و قول می‌دهم،
07:54
if you take that walk inside Google Streetview,
171
459000
2000
اگر این پیاده‌روی را در
گوگل استریت ویو انجام دهید،
گوگل استریت ویو انجام دهید،
07:56
you come to a moment
172
461000
2000
لحظه‌ای را تجربه خواهید کرد
07:58
where something comes back
173
463000
2000
که چیزی به یادتان می‌آید
08:00
and hits you in the face.
174
465000
2000
و به صورتتان می‌خورد.
08:02
And I collected those moments --
175
467000
2000
و من آن لحظات را جمع‌آوری کردم --
08:04
the photos inside Google Streetview
176
469000
2000
عکس‌های داخل گوگل استریت ویو
08:06
and the memories, specifically.
177
471000
2000
و به خصوص خاطرات.
08:08
"Our conversation started with me saying, 'I'm bored,'
178
473000
3000
«مکالمه ما اینگونه آغاز شد
که من گفتم: حوصله‌ام سر رفته.
که من گفتم: حوصله‌ام سر رفته.
08:11
and her replying, 'When I'm bored I eat pretzels.'
179
476000
2000
و او جواب داد: وقتی حوصله‌ام
سر می‌رود، چوب شور می‌خورم.
سر می‌رود، چوب شور می‌خورم.
08:13
I remember this distinctly because it came up a lot."
180
478000
3000
این را یادم است چون
خیلی اتفاق افتاده است.»
خیلی اتفاق افتاده است.»
08:16
"Right after he told me and my brother
181
481000
2000
«درست وقتی به من و برادرم گفت
08:18
he was going to be separating from my mom,
182
483000
2000
که می‌خواهد از مادرم جدا شود،
08:20
I remember walking to a convenience store
183
485000
2000
به یاد دارم تا سوپرمارکت قدم زدم
08:22
and getting a cherry cola."
184
487000
2000
و یک نوشابه گیلاس گرفتم.»
08:24
"They used some of the morbidly artist footage,
185
489000
2000
«آن‌ها از چند تصویر هنری وحشتناک،
08:26
a close-up of Chad's shoes in the middle of the highway.
186
491000
2000
نمایی نزدیک از کفش‌های چَد
در وسط اتوبان استفاده کرده بودند.
در وسط اتوبان استفاده کرده بودند.
08:28
I guess the shoes came off when he was hit.
187
493000
3000
فکر می‌کنم وقتی تصادف کرد،
کفش‌ها در آمده بودند.
کفش‌ها در آمده بودند.
08:31
He slept over at my house once, and he left his pillow.
188
496000
3000
او یک بار در خانه‌ام خوابید،
و بالش‌اش را جا گذاشت.
و بالش‌اش را جا گذاشت.
08:34
It had 'Chad' written in magic marker on it.
189
499000
2000
رویش با ماژیک جادویی نوشته شده بود «چَد».
08:36
He died long after he left the pillow at my house,
190
501000
2000
مدت‌ها بعد از این که بالش‌اش
را در خانه‌ام جا گذاشت، مُرد.
را در خانه‌ام جا گذاشت، مُرد.
08:38
but we never got around to returning it."
191
503000
2000
اما هیچ‌وقت همدیگر را
ندیدیم تا آن را پس بدهم.»
ندیدیم تا آن را پس بدهم.»
08:40
Sometimes they're a little bit more abstract.
192
505000
2000
گاهی کمی مختصرتر هستند.
08:42
This is Pain Pack.
193
507000
2000
این بسته‌ی درد است.
08:44
Right after September 11th, last year,
194
509000
2000
سال گذشته، درست پس از یازده سپتامبر،
08:46
I was thinking about pain and the way that we disperse it,
195
511000
2000
به درد فکر می‌کردم و
این که چطور آن را دور می‌کنیم،
این که چطور آن را دور می‌کنیم،
08:48
the way that we excise it from our bodies.
196
513000
3000
که چطور آن را از بدنمان بیرون می‌کنیم.
08:51
So what I did is I opened up a hotline --
197
516000
2000
پس من یک خط تلفن ویژه باز کردم --
08:53
a hotline where people could leave voicemails of their pain,
198
518000
3000
یک خط ویژه که مردم بتوانند
پیام‌های صوتی از دردهایشان بگذارند،
پیام‌های صوتی از دردهایشان بگذارند،
08:56
not necessarily related to that event.
199
521000
3000
نه لزوماً مرتبط با آن اتفاق.
08:59
And people called in and left messages like this.
200
524000
3000
و مردم زنگ زدند و
پیام‌هایی مثل این گذاشتند.
پیام‌هایی مثل این گذاشتند.
09:03
Recording: Okay, here's something.
201
528000
2000
صدای ضبط شده: اوکی، یک چیزی.
09:07
I'm not alone,
202
532000
2000
من تنها نیستم،
09:09
and I am loved.
203
534000
2000
و دوستم دارند.
09:11
I'm really fortunate.
204
536000
3000
واقعاً خوشبخت هستم.
09:15
But sometimes I feel really lonely.
205
540000
3000
اما گاهی واقعاً احساس تنهایی می‌کنم.
09:19
And when I feel that way
206
544000
3000
و وقتی این احساس را دارم
09:25
even the smallest act of kindness
207
550000
3000
حتی کوچکترین محبت
09:28
can make me cry.
208
553000
2000
می‌تواند به گریه‌ام بیاندازد.
09:30
Like even people in convenience stores
209
555000
2000
حتی مثلاً این که مردم در فروشگاه
09:32
saying, "Have a nice day,"
210
557000
3000
بگویند: «روز خوبی داشته باشی.»
09:35
when they're accidentally looking me in the eye.
211
560000
4000
وقتی تصادفی به چشم‌هایم نگاه می‌کنند.
09:41
ZF: So what I did was I took those voicemails,
212
566000
2000
ز.ف: کاری که من کردم، این
بود که آن پیام‌های صوتی را
بود که آن پیام‌های صوتی را
09:43
and with their permission, converted them to MP3s
213
568000
3000
با اجازه‌ی آن‌ها، به MP3 تبدیل کردم
09:46
and distributed them to sound editors
214
571000
2000
و آن‌ها را بین تدوین‌گران صدا توزیع کردم
09:48
who created short sounds
215
573000
2000
که صوت‌های کوتاه
09:50
using just those voicemails.
216
575000
3000
با استفاده از آن پیام‌های صوتی ساختند.
09:54
And those were then distributed to DJs
217
579000
3000
و سپس آن‌ها هم بین دی‌جی‌ها توزیع شدند
09:57
who have made hundreds of songs
218
582000
3000
که صدها آهنگ
10:00
using that source material.
219
585000
3000
با استفاده از منابع اولیه ساختند.
10:05
(Music)
220
590000
2000
(موسیقی)
10:07
We don't have time to play much of it.
221
592000
2000
زمان نداریم که بیشترش را پخش کنیم.
10:09
You can look at it online.
222
594000
2000
می‌توانید آن‌ها را اینترنت بشنوید.
10:11
"From 52 to 48 with love"
223
596000
2000
«از ۵۲ به ۴۸ با عشق»
10:13
was a project around the time of the last election cycle,
224
598000
3000
پروژه‌ای بود در حوالی
زمان آخرین دور انتخابات،
زمان آخرین دور انتخابات،
10:16
where McCain and Obama both,
225
601000
2000
که مک‌کین و اوباما، هر دو،
10:18
in their speeches after the election, talked about reconciliation,
226
603000
3000
در سخنرانی‌هایشان پس از انتخابات،
در مورد آشتی صحبت کردند،
در مورد آشتی صحبت کردند،
10:21
and I was like, "What the hell
227
606000
2000
و من می‌گفتم:
10:23
does that look like?"
228
608000
2000
«این دیگر چطور به نظر می‌رسد؟»
10:25
So I thought, "Well let's just give it a try.
229
610000
2000
پس فکر کردم: «خب بیا امتحانش کنیم.
10:27
Let's have people hold up signs about reconciliation."
230
612000
3000
بیا از مردم بخواهیم تابلوهایی
در مورد آشتی در دستشان بگیرند.»
در مورد آشتی در دستشان بگیرند.»
10:30
And so some really nice things came together.
231
615000
2000
و چیزهای واقعاً خوبی جمع شدند.
10:32
"I voted blue. I voted red.
232
617000
2000
«من به آبی رأی دادم. من به قرمز رأی دادم.
10:34
Together, for our future."
233
619000
2000
با هم، برای آینده‌مان.»
10:36
These are very, very cute little things right.
234
621000
3000
این‌ها چیزهای کوچکِ
خیلی خیلی بامزه‌ای هستند.
خیلی خیلی بامزه‌ای هستند.
10:39
Some came from the winning party.
235
624000
2000
برخی از طرف حزب برنده فرستاده شدند.
10:41
"Dear 48, I promise to listen to you, to fight for you, to respect you always."
236
626000
3000
«۴۸ عزیز، قول می‌دهم به تو گوش کنم،
برایت بجنگم، همیشه به تو احترام بگذارم.»
برایت بجنگم، همیشه به تو احترام بگذارم.»
10:44
Some came from the party who had just lost.
237
629000
2000
برخی از طرف حزب شکست خورده فرستاده شدند.
10:46
"From a 48 to a 52, may your party's leadership be as classy as you,
238
631000
3000
از ۴۸ به ۵۲، امیدوارم رهبری‌ات
مثل تو درجه یک باشد،
مثل تو درجه یک باشد،
10:49
but I doubt it."
239
634000
2000
اما شک دارم.»
10:52
But the truth was that as this start becoming popular,
240
637000
3000
اما در حقیقت، وقتی این معروف شد،
10:55
a couple rightwing blogs and some message boards
241
640000
2000
چند وبلاگ جناح محافظه‌کار و برخی فروم‌ها
10:57
apparently found it to be a little patronizing,
242
642000
2000
ظاهراً اعتقاد داشتند که کمی جهت‌دار است،
10:59
which I could also see.
243
644000
2000
که من هم متوجه آن شده بودم.
11:01
And so I started getting amazing amounts of hate mail,
244
646000
3000
و همچنین ایمیل‌های تنفرآمیز
زیادی هم دریافت کردم،
زیادی هم دریافت کردم،
11:04
death threats even.
245
649000
2000
حتی تهدید به قتل.
11:06
And one guy in particular kept on writing me these pretty awful messages,
246
651000
3000
و به خصوص یک نفر به نوشتن این
پیام‌های کاملاً ناخوشایند ادامه می‌داد،
پیام‌های کاملاً ناخوشایند ادامه می‌داد،
11:09
and he was dressed as Batman.
247
654000
3000
و لباس بتمن پوشیده بود.
11:12
And he said, "I'm dressed as Batman to hide my identity."
248
657000
3000
گفت: «من لباس بتمن پوشیده‌ام
که هویتم را پنهان کنم.»
که هویتم را پنهان کنم.»
11:15
Just in case I thought the real Batman
249
660000
2000
این را بگویم که فکر می‌کردم بتمن واقعی
11:17
was coming after me;
250
662000
2000
دنبالم بود؛
11:19
which actually made me feel a little better --
251
664000
2000
که باعث شد کمی حس بهتری داشته باشم --
11:21
like, "Phew, it's not him."
252
666000
2000
گفتم: «خداروشکر، خودش نیست.»
11:23
So what I did --
253
668000
2000
پس کاری که کردم --
11:25
unfortunately, I was harboring all this kind of
254
670000
2000
متاسفانه، تمام این انواع تجارب ناخوشایند
11:27
awful experience and this pain inside of me,
255
672000
3000
و درد را درون خودم پنهان می‌کردم،
11:30
and it started to eat away at my psyche.
256
675000
3000
و این داشت روح و روانم را نابود می‌کرد.
11:33
And I was protecting the project from it, I realized. I was protecting it --
257
678000
3000
و فهمیدم داشتم از پروژه
در مقابلش محافظت می‌کردم.
در مقابلش محافظت می‌کردم.
11:36
I didn't want this special, little group of photographs
258
681000
3000
نمی‌خواستم این گروه کوچک از عکس‌ها
11:39
to get sullied in some way.
259
684000
2000
به نوعی لکه‌دار شود.
11:41
So what I did, I took all those emails,
260
686000
3000
پس تمام آن ایمیل‌ها را
11:44
and I put them together into something called Angrigami,
261
689000
3000
در چیزی به نام انگریگامی جمع کردم،
11:47
which was an origami template
262
692000
2000
که یک قالب اریگامی بود
11:49
made out of this sort of vile stuff.
263
694000
2000
که از این جور چیزهای بد درست شده بود.
11:51
And I asked people to send me beautiful things
264
696000
2000
و از مردم خواستم که چیزهای زیبایی
11:53
made out of the Angrigami.
265
698000
2000
درست شده از انگریگامی برایم بفرستند.
11:55
(Laughter)
266
700000
5000
(خنده)
12:02
But this was the emotional moment.
267
707000
3000
اما این لحظه‌ی احساسی بود.
12:05
One of my viewer's uncles died on a particular day
268
710000
3000
عموی یکی از بینندگانم در یک روز خاص مُرد
12:08
and he chose to commemorate it with a piece of hate.
269
713000
3000
و او تصمیم گرفت که با قطعه‌ای
از تنفر، یادش را گرامی دارد.
از تنفر، یادش را گرامی دارد.
12:11
It's amazing.
270
716000
2000
فوق‌العاده است.
12:13
The last thing I'm going to tell you about is a series of projects
271
718000
3000
آخرین چیزی که میخواهم برایتان بگویم،
در مورد مجموعه‌ای از پروژه‌هاست
در مورد مجموعه‌ای از پروژه‌هاست
12:16
called Songs You Already Know,
272
721000
3000
به نام آهنگ‌هایی که از قبل می‌دانید،
12:19
where the idea was,
273
724000
2000
که ایده‌اش این بود که
12:21
I was trying to figure out to address
274
726000
2000
داشتم سعی می‌کردم
12:23
particular kinds of emotions with group projects.
275
728000
3000
به احساسات خاصی
با پروژه‌های گروهی بپردازم.
با پروژه‌های گروهی بپردازم.
12:26
So one of them was fairly straightforward.
276
731000
2000
یکی از آن‌ها خیلی ساده بود.
12:28
A guy said that his daughter got scared at night
277
733000
2000
مردی گفت که دخترش شب‌ها می‌ترسد
12:30
and could I write a song for her, his daughter.
278
735000
2000
و این که می‌توانم شعری
برای او، برای دخترش بنویسم.
برای او، برای دخترش بنویسم.
12:32
And I said, "Oh yeah,
279
737000
2000
و من گفتم «اوه بله،
12:34
I'll try to write a mantra that she can sing to herself
280
739000
2000
سعی می‌کنم ترانه‌ای بگویم
که بتواند برای خود بخواند
که بتواند برای خود بخواند
12:36
to help herself go to sleep."
281
741000
2000
و به خوابیدنش کمک کند.»
12:38
And this was "Scared."
282
743000
2000
و آن ترانه «ترسیده» بود.
12:54
(Video) ♫ This is a song that I sing when I'm scared of something ♫
283
759000
4000
(ویدئو) ♫ این آهنگی است که وقتی
از چیزی ترسیده‌ام می‌خوانم ♫
از چیزی ترسیده‌ام می‌خوانم ♫
12:58
♫ I don't know why but it helps me get over it ♫
284
763000
4000
♫ نمی‌دانم چرا ولی کمکم
می‌کند که از آن بگذرم ♫
می‌کند که از آن بگذرم ♫
13:02
♫ The words of the song just move me along ♫
285
767000
4000
♫ کلمات آهنگ، من را به حرکت درمی‌آورند ♫
13:06
♫ And somehow I get over it ♫
286
771000
3000
♫ و به نوعی از آن می‌گذرم ♫
13:10
♫ At least I don't suck at life ♫
287
775000
3000
♫ حداقل در زندگی گند نمی‌زنم ♫
13:13
♫ I keep on trying despite ♫
288
778000
4000
♫ با این وجود به تلاش کردن ادامه می‌دهم ♫
13:17
♫ At least I don't suck at life ♫
289
782000
4000
♫ حداقل در زندگی گند نمی‌زنم ♫
13:21
♫ I keep on trying despite ♫
290
786000
3000
♫ با این وجود به تلاش کردن ادامه می‌دهم ♫
13:24
♫ This is a song that I sing when I'm scared of something ♫
291
789000
4000
♫ این آهنگی است که وقتی
از چیزی ترسیده‌ام می‌خوانم ♫
از چیزی ترسیده‌ام می‌خوانم ♫
13:28
Okay, so I wrote that song, right. Thank you.
292
793000
4000
اوکی، پس آن آهنگ را نوشتم. متشکرم.
13:32
So the nice thing was is he walked by his daughter's room at some point,
293
797000
3000
چیز خوب این بود که زمانی
او از کنار اتاق دخترش رد شد،
او از کنار اتاق دخترش رد شد،
13:35
and she actually was singing that song to herself.
294
800000
2000
و او داشت واقعاً آن آهنگ
را برای خودش می‌خواند.
را برای خودش می‌خواند.
13:37
So I was like, "Awesome. This is great."
295
802000
2000
من گفتم «عالیه. این عالیه.»
13:39
And then I got this email. And there's a little bit of a back story to this.
296
804000
2000
و بعد این ایمیل را دریافت کردم
که کمی داستان پشتش داشت.
که کمی داستان پشتش داشت.
13:41
And I don't have much time.
297
806000
2000
و زمان زیادی ندارم.
13:43
But the idea was that at one point
298
808000
2000
اما ایده‌اش این بود که یک زمان
13:45
I did a project called Facebook Me Equals You,
299
810000
2000
پروژه‌ای انجام دادم به نام
«فیسبوک من مساوی با تو»
«فیسبوک من مساوی با تو»
13:47
where I wanted to experience what it was like
300
812000
2000
که در آن می‌خواستم تجربه
کنم که چطور می‌شود
کنم که چطور می‌شود
13:49
to live as another person.
301
814000
2000
اگر به جای شخص دیگری زندگی کنیم.
13:51
So I asked for people's usernames and passwords to be sent to me.
302
816000
3000
پس از مردم خواستم نام کاربری
و رمزشان را برایم بفرستند.
و رمزشان را برایم بفرستند.
13:54
And I got a lot, like 30 in a half an hour.
303
819000
3000
و در نیم ساعت، حدود ۳۰ تا گرفتم.
13:57
And I shut that part down.
304
822000
2000
و آن بخش را متوقف کردم.
13:59
And I chose two people to be,
305
824000
2000
و دو نفر را انتخاب کردم،
14:01
and I asked them to send me descriptions
306
826000
2000
و از آن‌ها خواستم که
توضیحاتی برایم بفرستند
توضیحاتی برایم بفرستند
14:03
of how to act as them on Facebook.
307
828000
2000
در مورد این که چطور در
فیسبوک مانند آن‌ها رفتار کنیم.
فیسبوک مانند آن‌ها رفتار کنیم.
14:05
One person sent me a very detailed description;
308
830000
2000
یک نفر توضیحات بسیار دقیقی برایم فرستاد؛
14:07
the other person didn't.
309
832000
2000
نفر دیگر این کار را نکرد.
14:09
And the person who didn't, it turned out,
310
834000
2000
و معلوم شد آن شخصی
که این کار را نکرده بود،
که این کار را نکرده بود،
14:11
had just moved to a new city and taken on a new job.
311
836000
2000
تازه به یک شهر جدیدی رفته
و شغل جدیدی گرفته است.
و شغل جدیدی گرفته است.
14:13
So, you know, people were writing me and saying, "How's your new job?"
312
838000
3000
خب، می‌دانید، مردم برایم می‌نوشتند
و می‌گفتند «شغل جدیدت چطور است؟»
و می‌گفتند «شغل جدیدت چطور است؟»
14:16
I was like, "I don't know.
313
841000
2000
من می‌گفتم «نمی‌دانم.
14:18
Didn't know I had one."
314
843000
2000
نمی‌دانستم شغل جدیدی دارم.»
14:20
But anyway, this same person, Laura,
315
845000
3000
اما به هر حال، آن شخص، لورا،
14:23
ended up emailing me a little bit after that project.
316
848000
3000
کمی بعد از آن پروژه به من ایمیل فرستاد.
14:26
And I felt badly for not having done a good job.
317
851000
3000
و من احساس بدی داشتم که خوب کار نکرده‌ام.
14:29
And she said, "I'm really anxious, I just moved to a new town, I have this new job,
318
854000
3000
و او گفت «من واقعاً دلواپسم، تازه به شهر
جدیدی رفته‌ام، این شغل جدید را دارم،
جدیدی رفته‌ام، این شغل جدید را دارم،
14:32
and I've just had this incredible amount of anxiety."
319
857000
3000
و به تازگی این‌قدر مضطرب شده‌ام.»
14:35
So she had seen the "Scared" song and wondered if I could do something.
320
860000
3000
او آهنگ «ترسیده» را دیده بود و
کنجکاو بود که آیا می‌توانم کاری کنم.
کنجکاو بود که آیا می‌توانم کاری کنم.
14:38
So I asked her, "What does it feel like when you feel this way?"
321
863000
3000
پس من پرسیدم «این احساسی
که داری چگونه است؟»
که داری چگونه است؟»
14:41
And she wrote a sort of descriptive set
322
866000
2000
و او توضیحاتی نوشت
14:43
of what it felt like to have had this anxiety.
323
868000
3000
در مورد این که این اضطراب چگونه است.
14:46
And so what I decided to do.
324
871000
2000
و من تصمیم گرفتم این کار را انجام دهم.
14:48
I said, "Okay, I'll think about it."
325
873000
2000
گفتم «خب، در موردش فکر می‌کنم.»
14:50
And so quietly in the background, I started sending people this.
326
875000
3000
و بی‌سروصدا و یواشکی،
این را برای مردم فرستادم.
این را برای مردم فرستادم.
14:57
(Audio) ♫ Hey ♫
327
882000
2000
(صدا) ♫ هی ♫
14:59
♫ You're okay ♫
328
884000
3000
♫ تو خوبی ♫
15:03
♫ You'll be fine ♫
329
888000
3000
♫ تو خوب خواهی بود ♫
15:06
So I asked people
330
891000
2000
پس از مردم خواستم
15:08
whether they had basic audio capabilities,
331
893000
3000
آنهایی که توانایی‌های
ابتدایی صوتی را داشتند،
ابتدایی صوتی را داشتند،
15:11
just so they could sing along to the song with headphones on,
332
896000
3000
که می‌توانستند با هدفون، با آهنگ بخوانند،
15:14
so I could just get their voices back.
333
899000
2000
که بتوانم صداهای آن‌ها را داشته باشم.
15:16
And this is the kind of thing that I got back.
334
901000
3000
و این چیزهایی بود که دریافت کردم.
15:21
Recording: ♫ Hey ♫
335
906000
3000
صدای ضبط‌شده: ♫ هی ♫
15:24
♫ You're okay ♫
336
909000
3000
♫ تو خوبی ♫
15:28
♫ You'll be fine ♫
337
913000
3000
♫ تو خوب خواهی بود ♫
15:31
ZF: So that's one of the better ones, really.
338
916000
2000
ز.ف: این یکی از خوب‌ها بوده، واقعاً.
15:33
But what's awesome is, as I started getting more and more and more of them,
339
918000
3000
اما این عالی بود که وقتی داشتم
موارد بیشتری از آن‌ها را می‌گرفتم،
موارد بیشتری از آن‌ها را می‌گرفتم،
15:36
all of a sudden I had 30, 40 voices from around the world.
340
921000
3000
ناگهان، ۳۰ - ۴۰ صدا از سراسر جهان داشتم.
15:40
And when you put them together, something magical happens,
341
925000
3000
و وقتی آن‌ها را کنار هم قرار
می‌دهید، یک اتفاق جادویی می‌افتد،
می‌دهید، یک اتفاق جادویی می‌افتد،
15:43
something absolutely incredible happens,
342
928000
2000
اتفاقی کاملاً باورنکردنی می‌افتد،
15:45
and all of a sudden I get a chorus from around the world.
343
930000
3000
و ناگهان، من یک گروه کُر
از سراسر جهان داشتم.
از سراسر جهان داشتم.
15:48
And what was really great is, I'm putting all this work together in the background,
344
933000
3000
و واقعاً فوق‌العاده بود که من تمام
این کارها را در زمینه ترکیب کردم،
این کارها را در زمینه ترکیب کردم،
15:51
and Laura sent me a follow-up email because a good month had passed by.
345
936000
3000
و لورا یک ایمیل پیگیری برایم
فرستاد چون یک ماه گذشته بود.
فرستاد چون یک ماه گذشته بود.
15:54
And she said, "I know you've forgotten about me.
346
939000
3000
و گفت «می‌دانم من را فراموش کرده‌ای.
15:57
I just want to say thanks for even considering it."
347
942000
3000
فقط خواستم از این که
به آن توجه داشتی، تشکر کنم.»
به آن توجه داشتی، تشکر کنم.»
16:01
And then a few days later I sent her this.
348
946000
3000
و سپس چند روز بعد،
من این را برایش فرستادم.
من این را برایش فرستادم.
16:06
(Audio) ♫ Right now, it feels like I forgot to turn the light on ♫
349
951000
7000
(صدا) ♫ حالا، به نظر می‌رسد فراموش
کرده‌ام که چراغ را روشن کنم ♫
کرده‌ام که چراغ را روشن کنم ♫
16:14
♫ And things that looked so good yesterday ♫
350
959000
4000
♫ و چیزهایی که دیروز
خیلی خوب به نظر می‌رسیدند ♫
خیلی خوب به نظر می‌رسیدند ♫
16:18
♫ are now shades of gray ♫
351
963000
3000
♫ حالا سایه‌هایی خاکستری هستند ♫
16:21
♫ And it seems like the world is spinning ♫
352
966000
4000
♫ انگار جهان در حال چرخش است ♫
16:25
♫ while I'm standing still ♫
353
970000
3000
♫ و من بی‌حرکت ایستاده‌ام ♫
16:28
♫ Or maybe I am spinning I can't tell ♫
354
973000
5000
♫ یا شاید دارم می‌چرخم، نمی‌دانم ♫
16:33
♫ And then you say ♫
355
978000
2000
♫ و بعد تو می‌گویی ♫
16:35
♫ Hey ♫
356
980000
3000
♫ هی ♫
16:38
♫ You're okay ♫
357
983000
3000
♫ تو خوبی ♫
16:42
♫ You'll be fine ♫
358
987000
3000
♫ تو خوب خواهی بود ♫
16:45
♫ Just breathe ♫
359
990000
3000
♫ فقط نفس بکش ♫
16:48
♫ And now the words sing ♫
360
993000
2000
♫ و حالا کلمات آواز می‌خوانند ♫
16:50
♫ Hey ♫
361
995000
3000
♫ هی ♫
16:53
♫ You're okay ♫
362
998000
3000
♫ تو خوبی ♫
16:56
♫ You'll be fine ♫
363
1001000
3000
♫ تو خوب خواهی بود ♫
17:00
♫ Just breathe ♫
364
1005000
3000
♫ فقط نفس بکش ♫
17:03
♫ Now everybody sings ♫
365
1008000
2000
♫ حالا همه آواز می‌خوانند ♫
17:05
♫ Hey ♫
366
1010000
3000
♫ هی ♫
17:08
♫ You're okay ♫
367
1013000
3000
♫ تو خوبی ♫
17:11
♫ You'll be fine ♫
368
1016000
4000
♫ تو خوب خواهی بود ♫
17:15
♫ Just breathe ♫
369
1020000
4000
♫ فقط نفس بکش ♫
17:20
♫ Hey ♫
370
1025000
2000
♫ هی ♫
17:22
♫ You're okay ♫
371
1027000
4000
♫ تو خوبی ♫
17:26
♫ You'll be fine ♫
372
1031000
4000
♫ تو خوب خواهی بود ♫
17:30
♫ Just breathe ♫
373
1035000
3000
♫ فقط نفس بکش ♫
17:34
♫ Hey ♫
374
1039000
3000
♫ هی ♫
17:37
♫ You're okay ♫
375
1042000
3000
♫ تو خوبی ♫
17:41
♫ You'll be fine ♫
376
1046000
3000
♫ تو خوب خواهی بود ♫
17:44
♫ Just breathe ♫
377
1049000
3000
♫ فقط نفس بکش ♫
17:47
Thank you.
378
1052000
2000
سپاسگزارم.
17:49
(Applause)
379
1054000
4000
(تشویق)
ABOUT THE SPEAKER
Ze Frank - Humorist, web artistZe Frank rose to fame on a viral video -- in 2001! He has been making online comedy, web toys and massively shared experiences (like the addictive Young Me Now Me) ever since.
Why you should listen
Ever since his "How to Dance Properly" viral video -- born as a party invite for 17 friends -- hit the Web in 2001, Ze Frank has been making people giggle, guffaw and gasp out loud whilst procrastinating at work. He defines, in many ways, the genre of online comedy, and continues to innovate madly on the form.
In 2006 he launched a year-long daily video blog called The Show with Ze Frank, which Slate.com called "the best sustained comedy run in the history of the Web." His rapid-fire delivery and absurd explorations in audience participation (like Earth Sandwich) has influenced a generation of digital native YouTubers. Perhap his most brilliant move: calling on fans to write the show for him. Using collaborative tools, online viewers collectively put words in his mouth (and props in his lap); he faithfully performed this wiki-comedy each week for his "Fabuloso Friday" show.
In 2008, along with Erik Kastner, Frank launched Colowars, the first massively multiplayer game on Twitter, which featured two months of sponsored online events and competitions. Recently he has worked with his audience to create a series of projects based on shared emotions such as pain, fear and the pang of nostalgia. Frank works as a consultant to range of industries on audience engagement and is a public speaker on the subject of the virtual life.
In 2012 he returned to the internet airwaves with "A Show." About which a MetaFilter commenter wrote:
If this were a cult, I would join.
If this were a religion, I would attend services.
If this were a band, I would not torrent the albums, but buy them, full price, from a local independent record store.
If this were a telethon, I would buy multiple tote bags.
Welcome back, Ze.
Ze Frank | Speaker | TED.com