ABOUT THE SPEAKER
Colin Powell - Former U.S. Secretary of State
General Colin Powell was the first African-American to serve as U.S. Secretary of State.

Why you should listen

Four-star General Colin Powell was the first African-American U.S. Secretary of State, serving under President George W. Bush from 2001 to 2005. Prior to his service Powell was also the first African-American to serve as Chairman to the Joint Chiefs of Staff, an office he held from 1989 to 1993. But how did young Powell, a C student from the Bronx and a child of Jamaican immigrants, reach the highest military position in the Department of Defense?

While Powell was attending university at City College of New York, he found his calling in the Reserve Officers' Training Corps (ROTC). He graduated to become an Army second lieutenant and later went on to serve two tours in the Vietnam War. In 1989 under President George H. W. Bush, Powell was made a full general, before being named 12th Chairman of the Joint Chiefs of Staff.

Powell is the Founding Chairman of America's Promise Alliance, an organization which supports children through volunteer networks.

More profile about the speaker
Colin Powell | Speaker | TED.com
TEDxMidAtlantic

Colin Powell: Kids need structure

کالین پاول: بچه ها به اصول و قوانین نیاز دارند

Filmed:
1,636,965 views

چگونه می توانیم به بچه ها کمک کنیم تا شروع خوبی داشته باشند؟ در این سخنرانی پر احساس و دوستانه، کالین پاول، وزیر سابق امور خارجه ی آمریکا، از والدین، دوستان و خویشاوندان می خواهد از کودکان، حتی از پیش از این که آن ها به دبستان برود از طریق انجام کار گروهی و دادن حس قوی احساس مسئولیت از آنها حمایت کنند. (ضبط شده در TEDxMidAtlantic)
- Former U.S. Secretary of State
General Colin Powell was the first African-American to serve as U.S. Secretary of State. Full bio

Double-click the English transcript below to play the video.

00:16
What I want to do this afternoonبعد از ظهر
0
788
1627
کاری که می خواهم امروز بعد از ظهر انجام دهم
00:18
is something a little differentناهمسان than what's scheduledبرنامه ریزی شده.
1
2415
2865
کمی با روال معمول متفاوت است.
00:21
Foreignخارجي policyسیاست, you can figureشکل that out
2
5280
1946
اگر به دنبال سیاست خارجی هستید، می توانید با تماشای، چه می دانم،
00:23
by watchingتماشا کردن, I don't know, Rachelراشل Maddowمادوو or somebodyکسی,
3
7226
3034
برنامه ی راشل مادو (مجری برنامه ی سیاسی) یا یک نفر دیگر از آن خبردار شوید.
00:26
but — (Laughterخنده) —
4
10260
1834
اما -- (خنده ی حاضرین) --
00:27
I want to talk about youngجوان people and structureساختار,
5
12094
3562
می خواهم درباره‌ی جوانان و اصول و قوانین صحبت کنم،
00:31
youngجوان people and structureساختار.
6
15656
1967
جوانان و اصول و قوانین.
00:33
This was last Wednesdayچهار شنبه afternoonبعد از ظهر
7
17623
2248
بعد از ظهر چهارشنبه ی پیش در مدرسه ای دربروکلین نیویورک بودم،
00:35
at a schoolمدرسه in Brooklynبروکلین, Newجدید Yorkیورک,
8
19871
2504
بعد از ظهر چهارشنبه ی پیش در مدرسه ای دربروکلین نیویورک بودم،
00:38
at Cristoکریستو Reyری Highبالا Schoolمدرسه, runاجرا کن by the Jesuitsیسوعی ها.
9
22375
2934
در دبیرستان "کریستو رای" که توسط "جیسوییتس" اداره می شود.
00:41
And I was talkingصحبت کردن to this groupگروه of studentsدانش آموزان, and take a look at them.
10
25309
3837
و با گروهی از دانش آموزان در حال صحبت، و بررسی شرایط آن ها بودم.
00:45
They were around me in threeسه directionsجهت ها.
11
29146
2467
آن ها در سه طرف، به دور من نشسته بودند.
00:47
You'llشما noticedمتوجه شدم that almostتقریبا all of them are minorityاقلیت.
12
31613
2796
می بینید که تقریباً تمام آن ها از اقلیت های قومیتی هستند.
00:50
You'llشما noticeاطلاع that the buildingساختمان is ratherنسبتا austereسخت گیرانه.
13
34409
1845
می بیند که دکور اتاق خیلی ساده است.
00:52
It's an oldقدیمی Newجدید Yorkیورک schoolمدرسه buildingساختمان, nothing fancyتفننی.
14
36254
4131
این ساختمان یک مدرسه ی قدیمی در نیویورک است، چندان پر زرق و برق نیست.
00:56
They still have oldقدیمی blackboardsتخته سیاه and whatnotچطوری؟.
15
40385
2531
آن ها هنوز از تخته سیاه و سایر خرت و پرت ها استفاده می کنند.
00:58
And there are about 300 kidsبچه ها in this schoolمدرسه,
16
42916
2591
و در حدود ۳۰۰ دانش آموز در این مدرسه درس می خوانند،
01:01
and the school'sمدرسه been going now for fourچهار yearsسالها,
17
45507
2652
و این مدرسه چهار سال پیش افتتاح شده است،
01:04
and they're about to graduateفارغ التحصیل theirخودشان first classکلاس.
18
48159
2954
و دارد اولین سری دانش آموزانش را فارغ التحصیل می کند.
01:07
Twenty-twoبیست و دو people are graduatingفارغ التحصیلی,
19
51113
2071
بیست و دو دانش آموز دارند فارغ التحصیل می شوند،
01:09
and all 22 are going to collegeکالج.
20
53184
2243
و همه‌ی آن ۲۲ نفر به کالج می روند.
01:11
They all come from homesخانه ها where there is, for the mostاکثر partبخشی,
21
55427
2740
تقریباً همه ی آن ها تنها با یک نفر دیگر زندگی می کنند،
01:14
just one personفرد in the home,
22
58167
2523
تقریباً همه ی آن ها تنها با یک نفر دیگر زندگی می کنند،
01:16
usuallyمعمولا the motherمادر or the grandmotherمادر بزرگ, and that's it,
23
60690
2906
معمولاً مادر یا مادر بزرگ، و تنها همین،
01:19
and they come here for theirخودشان educationتحصیلات
24
63596
2487
و آن ها برای تحصیل، و به دست آوردن اصول و قوانین به این جا آمده اند.
01:21
and for theirخودشان structureساختار.
25
66083
1413
و آن ها برای تحصیل، و به دست آوردن اصول و قوانین به این جا آمده اند.
01:23
Now I had this pictureعکس takenگرفته شده, and it was put up
26
67496
2808
من این عکس را از آن جا گرفتم،
01:26
on my Facebookفیس بوک pageصفحه last weekهفته,
27
70304
2493
و هفته ی گذشته در صفحه ی فیس بوکم گذاشتم،
01:28
and somebodyکسی wroteنوشت in,
28
72797
1634
و یک نفر برای آن نظری گذاشت که می گفت،
01:30
"Huh, why does he have him standingایستاده at attentionتوجه like that?"
29
74431
4986
"هی، چرا این جوان را مجبور کرده ای این طور خبردار بایستد؟"
01:35
And then they said, "But he looksبه نظر می رسد good." (Laughterخنده)
30
79417
4371
اما بعدش نوشته بود، "در عوض خوش تیپه." (خنده ی حاضرین)
01:39
He does look good, because kidsبچه ها need structureساختار,
31
83788
2710
او به این خاطر خوش تیپ به نظر می رسد که بچه ها نیاز به اصول دارند،
01:42
and the trickترفند I playبازی in all of my schoolمدرسه appearancesظاهری
32
86498
3506
و حقه ای که برای ظاهر مدرسه ام به کار می برم
01:45
is that when I get throughاز طریق with my little homilyامیدوارم to the kidsبچه ها,
33
90004
2899
این است که بعد از موعظه ی کوتاهم برای بچه ها،
01:48
I then inviteدعوت them to askپرسیدن questionsسوالات,
34
92903
2184
از آن ها می خواهم تا سؤالاتشان را از من بپرسند،
01:50
and when they raiseبالا بردن theirخودشان handsدست ها, I say, "Come up,"
35
95087
1865
و وقتی دستانشان را بالا می برند، می گویم، " بیا جلو"،
01:52
and I make them come up and standایستادن in frontجلوی of me.
36
96952
2339
و آن ها را مجبور می کنم بیایند و جلوی من بایستند.
01:55
I make them standایستادن at attentionتوجه like a soldierسرباز.
37
99291
2114
آن ها را مجبور می کنم که مثل یک سرباز خبردار بایستند.
01:57
Put your armsبازوها straightسر راست down at your sideسمت,
38
101405
1782
دستانشان را صاف کنارشان بگیرند،
01:59
look up, openباز کن your eyesچشم ها, stareخیره شدن straightسر راست aheadدر پیش,
39
103187
3452
سر هایشان بالا، چشم هایشان باز، نگاه به روبرو،
02:02
and speakصحبت out your questionسوال loudlyبا صدای بلند so everybodyهمه can hearشنیدن.
40
106639
3435
و سؤالشان را با صدای بلند بپرسند طوری که بقیه هم بشنوند.
02:05
No slouchingلعنتی, no pantsشلوار hangingحلق آویز down, noneهیچ کدام of that stuffچیز.
41
110074
3257
نه این که شل و ول بایستند، نه با شلوارهای آویزان، و کار هایی از این قبیل.
02:09
(Laughterخنده)
42
113331
1371
(خنده ی حاضرین)
02:10
And this youngجوان man, his nameنام is -- his last nameنام Cruzکروز --
43
114702
3265
و این آقای جوان، که نام او -- منظورم فامیل او کروز است --
02:13
he lovedدوست داشتنی it. That's all over his Facebookفیس بوک pageصفحه and it's goneرفته viralویروسی.
44
117967
3837
خیلی از این کار خوشش آمد. این عکس را در صفحه ی فیس بوکش گذاشت و خیلی سریع همه جا پخش شد.
02:17
(Laughterخنده)
45
121804
2187
(خنده ی حاضرین)
02:19
So people think I'm beingبودن unkindعجیب نیست to this kidبچه.
46
123991
2743
خب مردم فکر می کنند من به این بچه سخت گرفتم.
02:22
No, we're havingداشتن a little funسرگرم کننده.
47
126734
1644
نه، در اصل ما کمی تفریح می کنیم.
02:24
And the thing about it, I've doneانجام شده this for yearsسالها,
48
128378
2414
من سال هاست که دارم این کار را انجام می دهم،
02:26
the youngerجوانتر they are, the more funسرگرم کننده it is.
49
130792
3160
و هر چه آن ها جوان تر باشند، بیشتر بهشان خوش می گذرد.
02:29
When I get six-شش and seven-year-oldsهفت ساله in a groupگروه,
50
133952
2940
هر وقت به گروهی از بچه های شش یا هفت ساله برمی خورم،
02:32
I have to figureشکل out how to keep them quietساکت.
51
136892
1879
مجبورم راهی برای ساکت نگه داشتن آن ها پیدا کنم.
02:34
You know that they'llآنها خواهند شد always startشروع کن yakkingیاکینگ.
52
138771
2003
می دانید که معمولاً خیلی سر و صدا می کنند.
02:36
And so I playبازی a little gameبازی with them
53
140774
1605
بنابراین پیش از این که آن ها را وادار کنم خبردار بایستند
02:38
before I make them standایستادن at attentionتوجه.
54
142379
1572
بازی کوچکی با آن ها می کنم.
02:39
I say, "Now listen. In the armyارتش,
55
143951
2273
بهشان می گویم، "خوب گوش کنید. در ارتش،
02:42
when we want you to payپرداخت attentionتوجه,
56
146224
2328
وقتی می خواهند توجه سربازان را جلب کنند،
02:44
we have a commandفرمان. It's calledبه نام 'at'در easeسهولت.'
57
148552
3185
دستوری می دهند به نام "خبردار."
02:47
It meansبه معنای everybodyهمه be quietساکت and payپرداخت attentionتوجه. Listen up.
58
151737
3574
یعنی همه ساکت باشند و توجه کنند. گوش کنند.
02:51
Do you understandفهمیدن?"
59
155311
1138
فهمیدید؟"
02:52
"Uh-huhآهان, uh-huhآهان, uh-huhآهان.""Let's practiceتمرین. Everybodyهمه startشروع کن chattingچت."
60
156449
4865
"اوهوم، اوهوم، اوهوم." "بیایید شروع کنیم. همه شروع کنند به پچ پچ کردن."
02:57
And I let them go for about 10 secondsثانیه, then I go, "At easeسهولت!"
61
161314
3297
و اجازه می دهم به مدت ده ثانیه حرف بزنند و ناگهان می گویم، "خبردار!"
03:00
"Huh!" (Laughterخنده)
62
164611
3505
"ها!" ( خنده حضار)
03:04
"Yes, Generalعمومی. Yes, Generalعمومی."
63
168116
2522
"بله ژنرال. بله ژنرال."
03:06
Try it with your kidsبچه ها. See if it worksآثار. (Laughterخنده)
64
170638
2403
این کار را با بچه های خودتان تمرین کنید. باور کنید نتیجه می گیرید. (خنده حضار)
03:08
I don't think so.
65
173041
3053
حتماً باور نمی کنید.
03:11
But anywayبه هر حال, it's a gameبازی I playبازی, and it comesمی آید obviouslyبدیهی است
66
176094
3014
اما به هر حال، این بازی است که انجام می دهم،
03:15
from my militaryنظامی experienceتجربه.
67
179108
1722
و ظاهراً آن را از تجربیات خدمت در ارتش به دست آورده ام.
03:16
Because for the majorityاکثریت of my adultبالغ life,
68
180830
3429
چون قسمت اعظم دوران زندگی بزرگسالی ام را
03:20
I workedکار کرد with youngجوان kidsبچه ها, teenagersنوجوانان with gunsاسلحه, I call them.
69
184259
4060
با نوجوانان، که آنان را نوجوانان مسلح می نامم، کار کرده ام.
03:24
And we would bringآوردن them into the armyارتش,
70
188319
2445
ما آن ها را به ارتش می آوریم،
03:26
and the first thing we would do is to put them
71
190764
2449
و اولین کاری که انجام می دهیم این است که آن ها را در محیطی
03:29
in an environmentمحیط of structureساختار, put them in ranksصفوف,
72
193213
4087
با اصول و قوانین قرار می دهیم، و به آن ها را به ترتیب درجه ارزش می دهیم،
03:33
make them all wearپوشیدن the sameیکسان clothesلباس ها,
73
197300
1423
آن ها را مجبور می کنیم همگی یک نوع لباس بپوشند،
03:34
cutبرش all theirخودشان hairمو off so they look alikeبه طور یکسان,
74
198723
2494
سر آن ها را می تراشیم تا همگی یک شکل به نظر برسند،
03:37
make sure that they are standingایستاده in ranksصفوف.
75
201217
2204
تا مطمئن شویم که تنها ملاک برتری آن ها بر یکدیگر درجه ی آن هاست.
03:39
We teachتدریس کنید them how to go right faceصورت, left faceصورت,
76
203421
1780
ما به آن ها آموزش می دهیم چگونه به راست و چپ نگاه کنند (حرکتی نظامی)،
03:41
so they can obeyاطاعت کنید instructionsدستورالعمل ها and know
77
205201
1917
تا بتوانند از دستور ها اطاعت کنند
03:43
the consequencesعواقب of not obeyingاطاعت instructionsدستورالعمل ها.
78
207118
2928
و عواقب نافرمانی از قوانین را بفهمند.
03:45
It givesمی دهد them structureساختار.
79
210046
1465
این کار به آن ها اصول و قوانین را می آموزد.
03:47
And then we introduceمعرفی کنید them to somebodyکسی who they come to hateنفرت immediatelyبلافاصله, the drillمته sergeantسرباز.
80
211511
4180
و بعد ما کسی را به آن ها معرفی می کنیم که به سرعت از او متنفر خواهند شد، ارشد گروهان.
03:51
And they hateنفرت him.
81
215691
1874
و آن ها از او متنفر خواهند شد.
03:53
And the drillمته sergeantسرباز startsشروع می شود screamingجیغ زدن at them,
82
217565
2348
ارشد گروهان سر آن ها فریاد می کشد،
03:55
and tellingگفتن them to do all kindsانواع of awfulخیلی بد و ناخوشایند things.
83
219913
3849
و به آن ها می گوید کار های مزخرفی انجام دهند.
03:59
But then the mostاکثر amazingحیرت آور thing happensاتفاق می افتد over time.
84
223762
3004
اما بعد به مرور زمان اتفاق خیلی جالبی می افتد.
04:02
Onceیک بار that structureساختار is developedتوسعه یافته,
85
226766
3026
وقتی این اصول و قوانین جا افتادند،
04:05
onceیک بار they understandفهمیدن the reasonدلیل for something,
86
229792
3218
وقتی آن ها دلیل تمام دستور هایی که بهشان داده شده فهمیدند،
04:08
onceیک بار they understandفهمیدن, "Mamaمامان ain'tنه here, sonفرزند پسر.
87
233010
4006
وقتی آن ها فهمیدند، "مامانت این جا نیست، بچه جون.
04:12
I'm your worstبدترین nightmareکابوس. I'm your daddyبابا and your mommyمامان.
88
237016
3820
من بدترین کابوس عمرت هستم. من پدر و مادرتم.
04:16
And that's just the way it is. You got that, sonفرزند پسر?
89
240836
2612
و همینه که هست. فهمیدی، بچه جون؟
04:19
Yeah, and then when I askپرسیدن you a questionسوال, there are only threeسه possibleامکان پذیر است answersپاسخ ها:
90
243448
2838
خوبه، وقتی از تو سؤالی می پرسم، تنها سه جواب برای گفتن وجود داره:
04:22
yes, sirآقا; no, sirآقا; and no excuseبهانه, sirآقا.
91
246286
2396
بله، قربان؛ نه، قربان؛ نه، ببخشید، قربان.
04:24
Don't startشروع کن tellingگفتن me why you didn't do something.
92
248682
2163
شروع نکن به توضیح دادن این که چرا یادت رفته کاری رو انجام بدی.
04:26
It's yes, sirآقا; no, sirآقا; no excuseبهانه, sirآقا."
93
250845
2652
فقط بله، قربان؛ نه، قربان؛ نه، ببخشید، قربان."
04:29
"You didn't shaveتراشیدن.""But sirآقا —"
94
253497
1123
"تو اصلاح نکردی." "اما قربان --"
04:30
"No, don't tell me how oftenغالبا you scrapedخراب شده your faceصورت this morningصبح.
95
254620
3255
"نه، برای من توضیح نده امروز صبح چند دفعه صورتتو بریدی.
04:33
I'm tellingگفتن you you didn't shaveتراشیدن."
96
257875
1740
دارم میگم صورتتو اصلاح نکردی."
04:35
"No excuseبهانه, sirآقا.""Attaboyضرب و شتم, you're learningیادگیری fastسریع."
97
259615
3206
"نه، ببخشید، قربان." "پسر حرف گوش کن، زود یاد می گیری."
04:38
But you'dمی خواهی be amazedشگفت زده شد at what you can do with them
98
262821
2388
اما باور نمی کنید که وقتی اصول و قوانین را به آن ها آموختید، چه کار هایی می توان با آن ها انجام داد.
04:41
onceیک بار you put them in that structureساختار.
99
265209
2454
اما باور نمی کنید که وقتی اصول و قوانین را به آن ها آموختید، چه کار هایی می توان با آن ها انجام داد.
04:43
In 18 weeksهفته ها, they have a skillمهارت. They are matureبالغ.
100
267663
4858
در عرض ۱۸ هفته، آن ها یک برتری پیدا می کنند. آن ها مرد می شوند.
04:48
And you know what, they come to admireتحسین the drillمته sergeantسرباز
101
272521
3117
و می دانید، آن ها کم کم از ارشد گروهان حساب می برند
04:51
and they never forgetفراموش کردن the drillمته sergeantسرباز.
102
275638
1898
و هرگز او را فراموش نخواهند کرد.
04:53
They come to respectتوجه him.
103
277536
2635
آن ها کم کم به او احترام می گذارند.
04:56
And so we need more of this kindنوع of structureساختار and respectتوجه
104
280171
3915
و ما به اصول و قوانین و احترام بیشتری در زندگی فرزندانمان نیاز داریم.
04:59
in the livesزندگی می کند of our childrenفرزندان.
105
284086
2031
و ما به اصول و قوانین و احترام بیشتری در زندگی فرزندانمان نیاز داریم.
05:02
I spendخرج کردن a lot of time with youthجوانان groupsگروه ها,
106
286117
1973
من زمان زیادی را با گروه های جوانان گذرانده ام،
05:03
and I say to people, "When does the educationتحصیلات processروند beginشروع?"
107
288090
3291
و حرف من با مردم این است، "آموزش از کجا آغاز می شود؟"
05:07
We're always talkingصحبت کردن about, "Let's fixثابت the schoolsمدارس.
108
291381
1679
ما همیشه درباره ی این صحبت می کنیم که، "مدرسه ها باید تعمیر شوند.
05:08
Let's do more for our teachersمعلمان. Let's put more computersکامپیوترها in our schoolsمدارس.
109
293060
3747
باید برای معلم ها اهمیت بیشتری قائل شد. باید سیستم های کامپیوتری بیشتری در مدارس نصب کرد.
05:12
Let's get it all onlineآنلاین."
110
296807
2941
باید همه چیز را اینترنتی کرد."
05:15
That isn't the wholeکل answerپاسخ. It's partبخشی of the answerپاسخ.
111
299748
3306
اما این ها راه حل تمامی مشکلات ما نیستند. این ها تنها راه حل بخشی از مشکلات ما هستند.
05:18
But the realواقعی answerپاسخ beginsشروع می شود with bringingبه ارمغان آوردن a childکودک to the schoolمدرسه
112
303054
3262
اما راه حل واقعی این است که وقتی فرزندمان را به مدرسه می بریم،
05:22
with structureساختار in that child'sفرزند heartقلب and soulروح to beginشروع with.
113
306316
4608
اصول و قوانین را از همان اول در قلب و روح او جا بیندازیم.
05:26
When does the learningیادگیری processروند beginشروع? Does it beginشروع in first gradeمقطع تحصیلی?
114
310924
2869
یادگیری از کجا آغاز می شود؟ آیا از کلاس اول دبستان شروع می شود؟
05:29
No, no, it beginsشروع می شود the first time
115
313793
2183
نه، نه، آموزش از همان اولین باری آغاز می شود که
05:31
a childکودک in a mother'sمادر armsبازوها
116
315976
2681
یک کودک درون آغوش مادرش
05:34
looksبه نظر می رسد up at the motherمادر
117
318657
2764
به صورت او نگاه می کند
05:37
and saysمی گوید, "Oh, this mustباید be my motherمادر.
118
321421
3364
و می گوید، "آه، این باید مادر من باشد.
05:40
She's the one who feedsتغذیه می کند me.
119
324785
2373
او کسی است که به من غذا می دهد.
05:43
Oh yeah, when I don't feel so good down there,
120
327158
2206
آره، وقتی حالم خیلی خوب نیست،
05:45
she takes careاهميت دادن of me.
121
329364
2514
او از من مراقبت می کند.
05:47
It's her languageزبان I will learnیاد گرفتن."
122
331878
3023
زبانی که یاد می گیرم زبان اوست."
05:50
And at that momentلحظه they shutبسته شدن out all the other languagesزبان ها
123
334901
2749
و در آن لحظه آن ها تمام زبان های دیگری را که آن کودک در آن سن می تواند یاد بگیرد از او می گیرند،
05:53
that they could be learningیادگیری at that ageسن,
124
337650
2356
و در آن لحظه آن ها تمام زبان های دیگری را که آن کودک در آن سن می تواند یاد بگیرد از او می گیرند،
05:55
but by threeسه monthsماه ها, that's her.
125
340006
2949
اما به مدت سه ماه، تنها او در زندگی آن بچه است.
05:58
And if the personفرد doing it, whetherچه it's the motherمادر
126
342955
2320
و کسی که این کار را انجام می دهد، چه مادرش باشد و چه مادربزرگش،
06:01
or grandmotherمادر بزرگ, whoever'sچه کسی است doing it,
127
345275
1993
هر کسی که می خواهد باشد،
06:03
that is when the educationتحصیلات processروند beginsشروع می شود.
128
347268
2214
این زمانی است که آموزش کودک شروع می شود.
06:05
That's when languageزبان beginsشروع می شود.
129
349482
1728
این زمانی است که برقراری ارتباط با جهان شروع می شود.
06:07
That's when love beginsشروع می شود. That's when structureساختار beginsشروع می شود.
130
351210
2249
.این زمانی است که عشق شروع می شود. این زمانی است که اصول و قوانین شروع می شوند.
06:09
That's when you startشروع کن to imprintاثر on the childکودک
131
353459
2488
این زمانی است که شما شروع به تأثیر گذاشتن بر روی آن بچه می کنید
06:11
that "you are specialویژه,
132
355947
2218
که "تو بی نظیری،
06:14
you are differentناهمسان from everyهرکدام other childکودک in the worldجهان.
133
358165
3189
تو با تمام بچه های جهان فرق می کنی.
06:17
And we're going to readخواندن to you."
134
361354
2084
و ما برای تو قصه می گوییم."
06:19
A childکودک who has not been readخواندن to
135
363438
2071
بچه ای که برایش قصه نگفته باشند
06:21
is in dangerخطر when that childکودک getsمی شود to schoolمدرسه.
136
365509
2144
وقتی به مدرسه می رود در خطر است.
06:23
A childکودک who doesn't know his or her colorsرنگ ها
137
367653
2060
همین طور بچه ای که رنگ ها را نشناسد
06:25
or doesn't know how to tell time, doesn't know how to tieکراوات shoesکفش,
138
369713
3014
یا نداند چطور ساعت را بخواند، نداند چطور بند کفشش را ببندد،
06:28
doesn't know how to do those things,
139
372727
1399
نداند چطور کار های ساده ی روزمره اش را انجام دهد،
06:30
and doesn't know how to do something that
140
374126
2670
و نداند چطور کاری را انجام دهد
06:32
goesمی رود by a wordکلمه that was drilledحفر شده into me as a kidبچه: mindذهن.
141
376796
2876
که مربوط به چیزی می شود که از بچگی در ذهن من فرو کرده اند: حواس.
06:35
Mindذهن your mannersرفتارها! Mindذهن your adultsبزرگسالان! Mindذهن what you're sayingگفت:!
142
379672
3888
حواست به رفتارت باشه! حواست به برخوردت با بزرگ تر هات باشه! حواست به حرفت باشه!
06:39
This is the way childrenفرزندان are raisedبالا بردن properlyبه درستی.
143
383560
3523
این گونه بچه ها به طور شایسته ای بزرگ می شوند.
06:42
And I watchedتماشا کردم my ownخودت youngجوان grandchildrenنوه ها now come alongدر امتداد
144
387083
2795
و من دیدم که نوه هایم وقتی بزرگ تر می شدند و پیشرفت می کردند،
06:45
and they're, much to the distressپریشانی of my childrenفرزندان,
145
389878
4093
بچه هایم با ناراحتی می گفتند،
06:49
they are actingبازیگری just like we did. You know? You imprintاثر them.
146
393971
4676
آن ها دقیقاً مثل ما رفتار می کنند. می دانید، شما روی آن ها تأثیر می گذارید.
06:54
And that's what you have to do to prepareآماده کردن childrenفرزندان for educationتحصیلات and for schoolمدرسه.
147
398647
5225
و این راه درست آماده کردن بچه ها برای تحصیل و مدرسه است.
06:59
And I'm workingکار کردن at all the energyانرژی I have
148
403872
2259
و من با تمام توانم تلاش می کنم
07:02
to sortمرتب سازی of communicateبرقراری ارتباط this messageپیام that
149
406131
2330
تا این پیغام را به مردم بدهم
07:04
we need preschoolپیش دبستانی, we need Headسر Startشروع کنید,
150
408461
3879
که ما به آمادگی پیش از دبستان نیاز داریم،
07:08
we need prenatalقبل از تولد careاهميت دادن.
151
412340
2520
ما به مراقبت از کودکان پیش از به دنیا آمدنشان داریم.
07:10
The educationتحصیلات processروند beginsشروع می شود even before the childکودک is bornبدنیا آمدن,
152
414860
4215
آموزش حتی پیش از به دنیا آمدن کودک آغاز می شود،
07:14
and if you don't do that, you're going to have difficultyمشکل.
153
419075
2708
و اگر شما این کار را انجام ندهید، به مشکل بر خواهید خورد.
07:17
And we are havingداشتن difficultiesمشکلات in so manyبسیاری of our communitiesجوامع
154
421783
2414
ما در بسیاری از جوامع و مدارسی که بچه ها برای اولین بار خود را در کلاس اول می بینند،
07:20
and so manyبسیاری of our schoolsمدارس where kidsبچه ها are comingآینده
155
424197
3045
ما در بسیاری از جوامع و مدارسی که بچه ها برای اولین بار خود را در کلاس اول می بینند،
07:23
to first gradeمقطع تحصیلی and theirخودشان eyesچشم ها are blazingسقوط,
156
427242
2311
و بسیار هیجان زده هستند به مشکل بر می خوریم،
07:25
they'veآنها دارند got theirخودشان little knapsackکوله پشتی on and they're readyآماده to go,
157
429553
3611
آن ها با یک کیف کولی کوچک به مدرسه آمده اند و آماده ی چیز های جدیدند،
07:29
and then they realizeتحقق بخشیدن they're not like the other first gradersگریدرها
158
433164
3401
و ناگهان می فهمند مانند بقیه ی کلاس اولی ها نیستند،
07:32
who know booksکتاب ها, have been readخواندن to, can do theirخودشان alphabetالفبا.
159
436565
4464
که کتاب ها را می شناسند، برایشان داستان خوانده شده، و الفبا را بلدند.
07:36
And by the thirdسوم gradeمقطع تحصیلی, the kidsبچه ها who didn't have
160
441029
2694
و در کلاس سوم، بچه هایی که این اصول و قوانین و حواس جمعی را از اول نداشته اند،
07:39
that structureساختار and mindingذهنیت in the beginningشروع
161
443723
4146
و در کلاس سوم، بچه هایی که این اصول و قوانین و حواس جمعی را از اول نداشته اند،
07:43
startشروع کن to realizeتحقق بخشیدن they're behindپشت, and what do they do?
162
447869
1910
کم کم می فهمند که آن ها از همکلاسی هایشان عقب افتاده اند، و بعد چه کار می کنند؟
07:45
They actعمل کن it out. They actعمل کن it out, and they're on theirخودشان way
163
449779
3321
شروع می کنند به نشان دادن رفتار های نامناسب. آن ها رفتار های نامناسبی بروز می دهند،
07:49
to jailزندان or they're on theirخودشان way to beingبودن dropoutsرها کردن.
164
453100
3086
و در آینده به زندان خواهند رفت، یا از مدرسه اخراج خواهند شد.
07:52
It's predictableقابل پیش بینی.
165
456186
1864
این قابل پیش بینی است.
07:53
If you're not at the right readingخواندن levelسطح at thirdسوم gradeمقطع تحصیلی,
166
458050
2966
اگر شما در کلاس سوم مهارت خواندن را تا حد مناسبی کسب نکرده باشید،
07:56
you are a candidateنامزد for jailزندان at ageسن 18,
167
461016
4077
در سن ۱۸ سالگی به احتمال زیاد به زندان خواهید افتاد،
08:00
and we have the highestبالاترین incarcerationزندان rateنرخ
168
465093
2237
و ما در آمریکا بالا ترین میزان زندانیان را داریم
08:03
because we're not gettingگرفتن our kidsبچه ها the properمناسب startشروع کن in life.
169
467330
2928
زیرا برای فرزندانمان بستر شروع مناسبی را فراهم نمی کنیم.
08:06
The last chapterفصل in my bookکتاب is calledبه نام
170
470258
2216
آخرین فصل کتابی که نوشته ام
08:08
"The Giftهدیه of a Good Startشروع کنید."
171
472474
2911
"نتیجه ی یک شروع خوب" است.
08:11
The giftهدیه of a good startشروع کن. Everyهرکدام childکودک oughtباید to have a good startشروع کن in life.
172
475385
3692
نتیجه ی یک شروع خوب. هر بچه ای باید شروع خوبی در زندگیش داشته باشد.
08:14
I was privilegedممتاز to have that kindنوع of good startشروع کن.
173
479077
2703
برتری من این بود که شروع خوبی در زندگیم داشتم.
08:17
I was not a great studentدانشجو.
174
481780
1891
من دانش آموز خوبی نبودم.
08:19
I was a publicعمومی schoolمدرسه kidبچه in Newجدید Yorkیورک Cityشهر,
175
483671
2668
من در یک مدرسه ی دولتی در نیویورک بودم،
08:22
and I didn't do well at all.
176
486339
2640
و درسم اصلاً خوب نبود.
08:24
I have my entireکل Newجدید Yorkیورک Cityشهر Boardهیئت مدیره of Educationتحصیلات transcriptرونوشت
177
488979
3812
من تمامی کارنامه های دوران مهد کودک تا کالجم در نیویورک را دارم.
08:28
from kindergartenمهد کودک throughاز طریق collegeکالج.
178
492791
2443
من تمامی کارنامه های دوران مهد کودک تا کالجم در نیویورک را دارم.
08:31
I wanted it when I was writingنوشتن my first bookکتاب.
179
495234
2270
وقتی داشتم اولین کتابم را می نوشتم به آن ها نیاز داشتم.
08:33
I wanted to see if my memoryحافظه was correctدرست,
180
497504
2039
می خواستم ببینم حافظه ام درست کار می کند یا نه،
08:35
and, my God, it was. (Laughterخنده)
181
499543
3275
و، خدای من، درست کار می کرد. (خنده ی حاضرین)
08:38
Straightسر راست C everywhereدر همه جا.
182
502818
2788
همه جا پشت سر هم بد ترین نمرات را می گرفتم.
08:41
And I finallyسرانجام bouncedپرش کرد throughاز طریق highبالا schoolمدرسه,
183
505606
2441
و نهایتاً از شر مدرسه خلاص شدم،
08:43
got into the Cityشهر Collegeدانشکده of Newجدید Yorkیورک
184
508047
2079
و با معدل ۷۸/۳ به سیتی کالج نیویورک رفتم،
08:46
with a 78.3 averageمیانگین, whichکه I shouldn'tنباید have been allowedمجاز in with,
185
510126
3640
که البته با چنین معدلی اجازه ی ورود به آن کالج را نداشتم،
08:49
and then I startedآغاز شده out in engineeringمهندسی,
186
513766
2739
و بعد رشته ی مهندسی را شروع کردم،
08:52
and that only lastedطول کشید sixشش monthsماه ها. (Laughterخنده)
187
516505
2558
که تنها شش ماه طول کشید. (خنده ی حاضرین)
08:54
And then I wentرفتی into geologyزمين شناسي, "rocksسنگ ها for jocksjocks." This is easyآسان.
188
519063
4013
بعد در رشته ی زمین شناسی مشغول شدم، "سنگ مال منگه." فکر می کردم این رشته خیلی ساده است.
08:58
And then I foundپیدا شد ROTCROTC.
189
523076
2002
و بعد دانشکده ی افسری را پیدا کردم.
09:00
I foundپیدا شد something that I did well and something that I lovedدوست داشتنی doing,
190
525078
3934
من کاری را پیدا کردم که به خوبی انجامش می دادم و عاشقش بودم،
09:04
and I foundپیدا شد a groupگروه of youngstersجوانان like me who feltنمد the sameیکسان way.
191
529012
3894
من گروهی از جوانان مثل خودم را پیدا کردم که احساسی مانند من داشتند.
09:08
And so my wholeکل life then was dedicatedاختصاصی to ROTCROTC and the militaryنظامی.
192
532906
3986
و پس از آن تمامی زندگی من وقف دانشکده ی افسری و ارتش شد.
09:12
And I say to youngجوان kidsبچه ها everywhereدر همه جا, as you're growingدر حال رشد up
193
536892
2668
من همه جا به بچه ها می گویم، در این حین که بزرگ می شوید
09:15
and as this structureساختار is beingبودن developedتوسعه یافته insideداخل of you,
194
539560
2601
و این اصول و قوانین درون شما رشد پیدا می کند،
09:18
always be looking for that whichکه you do well and that whichکه you love doing,
195
542161
3036
همیشه به دنبال کاری باشید که به خوبی انجام می دهید و عاشق آن هستید،
09:21
and when you find those two things togetherبا یکدیگر, man, you got it.
196
545197
3137
و وقتی کاری را پیدا کردید که هر دوی این ویژگی ها را داشت، وای، شما به سعادت رسیده اید.
09:24
That's what's going on. And that's what I foundپیدا شد.
197
548334
2364
و این داستان من بود. و این چیزی بود که من پیدا کردم.
09:26
Now the authoritiesمسئولین at CCNYCCNY were gettingگرفتن tiredخسته شدم of me beingبودن there.
198
550698
2654
دیگر مدیران سیتی کالج نیویورک داشتند از بودن من در آن جا خسته می شدند.
09:29
I'd been there fourچهار and a halfنیم going on fiveپنج yearsسالها,
199
553352
1801
من به مدت چهار و نیم و تقریباً پنج سال آن جا مانده بودم،
09:31
and my gradesدرجات were not doing particularlyبه خصوص well,
200
555153
4410
و نمراتم به هیچ وجه جالب نبودند،
09:35
and I was in occasionalگاه به گاه difficultiesمشکلات with the administrationمدیریت.
201
559563
3142
و با مدیران کالج به مشکلاتی برخورده بودم.
09:38
And so they said, "But he does so well in ROTCROTC.
202
562705
2914
بنابراین آن ها گفتند، "اما او در دانشکده ی افسری خودش را نشان داده است.
09:41
Look, he getsمی شود straightسر راست A'sمانند in that but not in anything elseچیز دیگری."
203
565619
3350
ببینید، او در این زمینه بهترین نمرات را گرفته است ولی در هیچ زمینه ی دیگری نمره ی خوبی نداشته است."
09:44
And so they said, "Look, let's take his ROTCROTC gradesدرجات
204
568969
4356
پس آن ها گفتند، "ببینید، بیایید نمرات او در دانشکده ی افسری را
09:49
and rollرول them into his overallبه طور کلی GPAGPA and see what happensاتفاق می افتد."
205
573325
3446
در میانگین کلی نمراتش تأثیر دهیم تا ببینیم چه می شود."
09:52
And they did, and it broughtآورده شده me up to 2.0. (Laughterخنده)
206
576771
6716
و آن ها این کار را کردند، و در نتیجه معدل من را تا ۲ بالا برد. (۲ از ۴، حداقل نمره ی قبولی است) (خنده ی حاضرین)
09:59
Yepبله. (Laughterخنده) (Applauseتشویق و تمجید)
207
583487
3734
آره. (خنده ی حاضرین) (تشویق حاضرین)
10:03
They said, "It's good enoughکافی for governmentدولت work.
208
587221
3049
آن ها گفتند، "این برای یک شغل دولتی به اندازه ی کافی خوب است.
10:06
Give him to the armyارتش. We'llخوب never see him again. We'llخوب never see him again."
209
590270
3498
او را به ارتش ببرید. ما دیگر او را نخواهیم دید. هرگز او را نخواهیم دید."
10:09
So they shippedحمل می شود me off to the armyارتش,
210
593768
1852
بنابراین آن ها مرا به ارتش منتقل کردند،
10:11
and loلو and beholdشاهد, manyبسیاری yearsسالها laterبعد,
211
595620
3668
و ناگهان، چند سال بعد،
10:15
I'm consideredدر نظر گرفته شده one of the greatestبزرگترین sonsپسران the Cityشهر Collegeدانشکده of Newجدید Yorkیورک has ever had. (Laughterخنده)
212
599288
4306
من به عنوان یکی از بهترین دانش آموزانی سیتی کالج نیویورک تا به حال داشته است شناخته شدم. (خنده ی حاضرین)
10:19
So, I tell youngجوان people everywhereدر همه جا,
213
603594
3202
من همیشه به جوانان می گویم،
10:22
it ain'tنه where you startشروع کن in life, it's what you do with life
214
606796
4191
مهم نیست که شما زندگی را چطور آغاز می کنید، کاری که شما با زندگی می کنید آینده ی شما را مشخص می کند،
10:26
that determinesتعیین می کند where you endپایان up in life,
215
610987
3611
مهم نیست که شما زندگی را چطور آغاز می کنید، کاری که شما با زندگی می کنید آینده ی شما را مشخص می کند،
10:30
and you are blessedمبارک to be livingزندگي كردن in a countryکشور that,
216
614598
2685
و این نعمت به شما داده شده است که در سرزمینی زندگی کنید که،
10:33
no matterموضوع where you startشروع کن, you have opportunitiesفرصت ها
217
617283
3186
مهم نیست از کجا شروع کرده اید، شما فرصت هایی دارید
10:36
so long as you believe in yourselfخودت,
218
620469
2704
بنابراین تا جایی که به خودتان باور داشته باشید،
10:39
you believe in the societyجامعه and the countryکشور,
219
623173
2991
به جامعه و کشورتان باور خواهید داشت،
10:42
and you believe that you can self-improveبهبود خود
220
626164
3419
و باور خواهید داشت که می توانید پیشرفت کنید
10:45
and educateآموزش yourselfخودت as you go alongدر امتداد.
221
629583
2411
و به خودتان آموزش دهید.
10:47
And that's the keyکلیدی to successموفقیت.
222
631994
2233
و این کلید موفقیت است.
10:50
But it beginsشروع می شود with the giftهدیه of a good startشروع کن.
223
634227
3350
اما این ها با یک شروع خوب شروع می شوند.
10:53
If we don't give that giftهدیه to eachهر یک and everyهرکدام one of our kidsبچه ها,
224
637577
2473
اگر ما این شروع خوب را به تمام بچه ها ندهیم،
10:55
if we don't investسرمایه گذاری at the earliestاولین ageسن,
225
640050
3678
اگر ما بر روی سنین پایین سرمایه گذاری نکنیم،
10:59
we're going to be runningدر حال اجرا into difficultiesمشکلات.
226
643728
2742
در آینده به مشکلاتی بر خواهیم خورد.
11:02
It's why we have a dropoutرها کردن rateنرخ of roughlyتقریبا 25 percentدرصد overallبه طور کلی
227
646470
4266
این دلیل داشتن آمار اخراج از مدارس به میزان ۲۵ درصدی در کل جامعه،
11:06
and almostتقریبا 50 percentدرصد of our minorityاقلیت populationجمعیت
228
650736
2722
و آمار تقریباً ۵۰ درصدی مربوط به اقلیت هایی که در مناطق فقیرنشین زندگی می کنند می باشد،
11:09
livingزندگي كردن in low-incomeدرآمد کم areasمناطق,
229
653458
3474
و آمار تقریباً ۵۰ درصدی مربوط به اقلیت هایی که در مناطق فقیرنشین زندگی می کنند می باشد،
11:12
because they're not gettingگرفتن the giftهدیه of a good startشروع کن.
230
656932
2781
زیرا آن ها شروع خوبی در زندگی نداشته اند.
11:15
My giftهدیه of a good startشروع کن was not only beingبودن in a niceخوب familyخانواده,
231
659713
3978
شروع خوب من در زندگی تنها بودن در یک خانواده ی خوب نبود،
11:19
a good familyخانواده, but havingداشتن a familyخانواده that said to me,
232
663691
3555
یک خانواده ی خوب، اما خانواده ای که به من می گفت،
11:23
"Now listen, we cameآمد to this countryکشور in bananaموز boatsقایق ها
233
667246
3947
"خوب گوش کن، ما در سال های ۱۹۲۰ و ۱۹۲۴ با قایق های حمل موز به این کشور آمدیم.
11:27
in 1920 and 1924.
234
671193
3362
"خوب گوش کن، ما در سال های ۱۹۲۰ و ۱۹۲۴ با قایق های حمل موز به این کشور آمدیم.
11:30
We workedکار کرد like dogsسگ ها down in the garmentلباس industryصنعت everyهرکدام singleتنها day.
235
674555
4175
ما مثل سگ هر روز داخل کارخانه ی پارچه بافی کار کردیم.
11:34
We're not doing it so that you can stickچوب something up your noseبینی
236
678730
3526
ما این کار را انجام نمی دهیم تا تو بتوانی معتاد بشوی
11:38
or get in troubleمشکل. And don't even think about droppingافتادن out."
237
682256
4380
یا خودت را داخل دردسر بیندازی. و به اخراج شدن از مدرسه حتی فکر هم نکن."
11:42
If I had ever goneرفته home and told those immigrantمهاجر people
238
686636
3051
اگر من به خانه می رفتم و به خانواده ی مهاجرم می گفتم،
11:45
that, "You know, I'm tiredخسته شدم of schoolمدرسه and I'm droppingافتادن out,"
239
689687
2469
"می دانید، من از مدرسه رفتن خسته شدم و از آن جا اخراج شدم،"
11:48
they'dآنها می خواهند said, "We're droppingافتادن you out. We'llخوب get anotherیکی دیگر kidبچه."
240
692156
2657
آن ها می گفتند، "ما هم تو را اخراج می کنیم. ما یک بچه ی دیگر می آوریم."
11:50
(Laughterخنده)
241
694813
6358
(خنده ی حاضرین)
11:57
They had expectationsانتظارات for all of the cousinsعموزاده ها
242
701171
2526
آن ها از تمامی پسرعمو هایم و خانواده ی بزرگ مهاجران که در "برونکس جنوبی" زندگی می کردند انتظاراتی داشتند،
11:59
and the extendedتمدید شده familyخانواده of immigrantsمهاجران that livedزندگی می کرد in the Southجنوب Bronxبرونکس,
243
703697
3583
آن ها از تمامی پسرعمو هایم و خانواده ی بزرگ مهاجران که در "برونکس جنوبی" زندگی می کردند انتظاراتی داشتند،
12:03
but they had more than just expectationsانتظارات for us.
244
707280
3159
اما آن ها از ما انتظارات خیلی بیشتری داشتند.
12:06
They stuckگیر into our heartsقلب like a daggerخنجر
245
710439
3911
آن ها چیزی را مثل خنجر در قلب ما فرو کرده بودند،
12:10
a senseاحساس of shameشرم آور: "Don't you shameشرم آور this familyخانواده."
246
714350
4862
یک جور حس شرم: "مایه ی شرم این خانواده نشو."
12:15
Sometimesگاهی I would get in troubleمشکل,
247
719212
1663
گاهی اوقات در دردسر می افتادم،
12:16
and my parentsپدر و مادر were comingآینده home,
248
720875
1843
و وقتی پدر و مادرم به خانه می آمدند،
12:18
and I was in my roomاتاق waitingدر انتظار for what's going to happenبه وقوع پیوستن,
249
722718
3481
من در اتاقم منتظر می ماندم تا ببینم چه اتفاقی می افتد،
12:22
and I would sitنشستن there sayingگفت: to myselfخودم, "Okay, look,
250
726199
2211
و می نشستم و به خودم می گفتم، "خیلی خب، ببین،
12:24
take the beltکمربند and hitاصابت me, but, God, don't give me that 'shameشرم the family'خانواده' bitبیت again."
251
728410
4775
این کمربند را بگیر و مرا کتک بزن، اما، محض رضای خدا، این خنجر "مایه ی شرم خانواده شدن" را در قلبم فرو نکن."
12:29
It devastatedویران me when my motherمادر did that to me.
252
733185
2757
وقتی مادرم چنین حرفی به من می زد مرا بسیار ناراحت می کرد.
12:31
And I alsoهمچنین had this extendedتمدید شده networkشبکه.
253
735942
2164
من همین طور ارتباطات گسترده ای داشتم.
12:34
Childrenفرزندان need a networkشبکه. Childrenفرزندان need to be partبخشی of a tribeقبیله,
254
738106
2988
بچه ها به برقراری ارتباط نیاز دارند. بچه ها نیاز دارند که بخضی از یک گروه باشند،
12:36
a familyخانواده, a communityجامعه.
255
741094
1881
یک خانواده، یک جامعه.
12:38
In my caseمورد it was auntsخاله who livedزندگی می کرد in all of these tenementمستاجر buildingsساختمان ها.
256
742975
4224
در مورد من این گروه شامل عمه هایم می شد که در آپارتمان های کوچک زندگی می کردند.
12:43
I don't know how manyبسیاری of you are Newجدید Yorkersمردم یونان,
257
747199
1856
نمی دانم چه تعداد از شما اهل نیویورک هستید،
12:44
but there were these tenementمستاجر buildingsساختمان ها,
258
749055
1921
اما قبلاً از این آپارتمان های کوچک وجود داشت،
12:46
and these womenزنان were always hangingحلق آویز out one of the windowsپنجره ها,
259
750976
3213
و این زنان همیشه با یک تکه لباس شسته شده از پنجره هایشان آویزان بودند.
12:50
leaningتکیه دادن on a pillowبالش.
260
754189
1622
و این زنان همیشه با یک تکه لباس شسته شده از پنجره هایشان آویزان بودند.
12:51
They never left. (Laughterخنده)
261
755811
2759
آن ها هیچ وقت کار دیگری انجام نمی دادند. (خنده ی حاضرین)
12:54
I, so help me God, I grewرشد کرد up walkingپیاده روی those streetsخیابان ها,
262
758570
3034
من، خدایا...، من در این خیابان ها بزرگ شدم،
12:57
and they were always there.
263
761604
1482
و آن ها همیشه همان جا بودند.
12:58
They never wentرفتی to the bathroomحمام. They never cookedپخته شده. (Laughterخنده)
264
763086
2874
آن ها هیچ وقت دست شویی نمی رفتند. هیچ وقت پخت و پز نمی کردند. (خنده ی حاضرین)
13:01
They never did anything.
265
765960
2546
آن ها هیچ وقت کار دیگری انجام نمی دادند.
13:04
But what they did was keep us in playبازی.
266
768506
2713
اما آن ها ما را به تحرک وا می داشتند.
13:07
They keptنگه داشته شد us in playبازی.
267
771219
2286
آن ها ما را به تحرک وا می داشتند.
13:09
And they didn't careاهميت دادن
268
773505
2258
و اهمیت نمی دادند که شما دکتر یا وکیل یا ژنرال ارتش می شدید،
13:11
whetherچه you becameتبدیل شد a doctorدکتر or a lawyerوکیل or a generalعمومی,
269
775763
4747
و اهمیت نمی دادند که شما دکتر یا وکیل یا ژنرال ارتش می شدید،
13:16
and they never expectedانتظار می رود any generalsژنرال ها in the familyخانواده,
270
780510
3093
و آن ها هیچ وقت انتظار نداشتند کسی در خانواده شان ژنرال شوند،
13:19
as long as you got an educationتحصیلات and then you got a jobکار.
271
783603
3860
تنها انتظار آن ها این بود که درس بخوانیم و به کاری مشغول شویم.
13:23
"Don't give us any of that self-actualizationخودآموزی stuffچیز.
272
787463
1991
"این مزخرفات را درباره ی استعداد و علاقه تحویل ما نده.
13:25
You get a jobکار and get out of the houseخانه.
273
789454
2815
کاری گیر بیاور و از این خانه برو بیرون.
13:28
We don't have time to wasteدور ریختنی for that.
274
792269
2478
و این کار را هر چه زود تر انجام بده.
13:30
And then you can supportحمایت کردن us. That's the roleنقش of you guys."
275
794747
3575
تا بعد بتوانی از ما مراقبت کنی. این وظیفه ی تو است."
13:34
And so, it's so essentialضروری است that we kindنوع of put this cultureفرهنگ
276
798322
5522
و بدین ترتیب، به شدت نیاز داشتیم که این فرهنگ را به خانواده هایمان بازگردانیم، تمام خانواده ها.
13:39
back into our familiesخانواده ها, all familiesخانواده ها.
277
803844
4282
و بدین ترتیب، به شدت نیاز داشتیم که این فرهنگ را به خانواده هایمان بازگردانیم، تمام خانواده ها.
13:44
And it is so importantمهم that all of you here todayامروز
278
808126
3335
و این بسیار مهم است که تمامی شما، امروز، در این جا،
13:47
who are successfulموفق شدن people,
279
811461
2676
که انسان های موفقی هستید،
13:50
and I'm sure have wonderfulفوق العاده familiesخانواده ها and childrenفرزندان and grandchildrenنوه ها,
280
814137
4555
و مطمئنم که خانواده و فرزندان و نوه های فوق العاده ای دارید،
13:54
it's not enoughکافی. You've got to reachنائل شدن out and back
281
818692
1738
اما این کافی نیست. شما باید تلاش و حمایت کنید
13:56
and find kidsبچه ها like Mrآقای. Cruzکروز
282
820430
2651
تا بچه هایی مانند آقای کروز پیدا کنید
13:58
who can make it if you give them the structureساختار,
283
823081
3370
که اگر در زندگی آن ها اصول و قوانین را وارد کنید موفق خواهند شد،
14:02
if you reachنائل شدن back and help, if you mentorمربی,
284
826451
1987
اگر شما حمایت کنید، اگر آن ها را تربیت کنید،
14:04
if you investسرمایه گذاری in boysپسران and girlsدختران clubsباشگاه ها,
285
828438
2374
اگر روی باشگاه های پسران و دختران سرمایه گذاری کنید،
14:06
if you work with your schoolمدرسه systemسیستم,
286
830812
1891
اگر بر روی سیستم مدرسه تان کار کنید،
14:08
make sure it's the bestبهترین schoolمدرسه systemسیستم,
287
832703
1274
و مطمئن شوید سیستم مدرسه را به بهترین حالت ممکن رسانده اید،
14:09
and not just your kid'sبچه ها schoolمدرسه, but the schoolمدرسه uptownمرکز شهر in Harlemهارلم,
288
833977
4823
و نه تنها مدرسه ی فرزند خودتان، بلکه مدارس بالای شهر در "هارلم" (محله ای فقیرنشین)،
14:14
not just downtownمرکز شهر Montessoriمونتسوری on the Westغرب Sideسمت.
289
838800
2822
نه تنها مدارس پایین شهر "مونتسوری" در "وست ساید" (محله ی ثروتمند نشین).
14:17
All of us have to have a commitmentتعهد to do that.
290
841622
4153
همه ی ما باید به این کار متعهد باشیم.
14:21
And we're not just investingسرمایه گذاری in the kidsبچه ها.
291
845775
2650
و ما تنها بر روی بچه ها سرمایه گذاری نمی کنیم.
14:24
We're investingسرمایه گذاری in our futureآینده.
292
848425
2053
ما بر روی آینده ی خود سرمایه گذاری می کنیم.
14:26
We're going to be a minority-majorityاقلیت اکثریت countryکشور
293
850478
2821
ما در نسل آینده کشوری از اقلیت ها و اکثریت ها خواهیم بود.
14:29
in one more generationنسل.
294
853299
1993
ما در نسل آینده کشوری از اقلیت ها و اکثریت ها خواهیم بود.
14:31
Those that we call minoritiesاقلیت ها now are going to be the majorityاکثریت.
295
855292
3369
کسانی که ما اقلیت می خوانیم در حال تبدیل شدن به اکثریت هستند.
14:34
And we have to make sure that they are readyآماده to be the majorityاکثریت.
296
858661
2580
و ما باید مطمئن شویم که آن ها برای تبدیل شدن به اکثریت آماده هستند.
14:37
We have to make sure they're readyآماده to be the leadersرهبران
297
861241
2231
ما باید مطمئن شویم که آن ها برای فرماندهی کشور بزرگمان آماده اند،
14:39
of this great countryکشور of oursما,
298
863472
2952
ما باید مطمئن شویم که آن ها برای فرماندهی کشور بزرگمان آماده اند،
14:42
a countryکشور that is like no other,
299
866424
3476
کشوری که مثل هیچ کشور دیگری نیست،
14:45
a countryکشور that amazesتعجب me everyهرکدام singleتنها day,
300
869900
1685
کشوری که هر روز مرا به حیرت وا می دارد،
14:47
a countryکشور that's fractiousفریبنده. We're always arguingاستدلال with eachهر یک other.
301
871585
2620
کشوری که پر تب و تاب است. ما به سادگی با هم جر و بحث می کنیم.
14:50
That's how the system'sسیستم های supposedقرار است to work.
302
874205
2972
این روش کار این سیستم است.
14:53
It's a countryکشور of suchچنین contrastsکنتراست, but it's a nationملت of nationsملت ها.
303
877177
3579
آمریکا کشوری با تضاد هایی بی شمار، اما مرکز تجمع ملت هاست.
14:56
We touchدست زدن به everyهرکدام nationملت. Everyهرکدام nationملت touchesلمس می کند us.
304
880756
3996
از هر قومی در این کشور هست. از هر قومی به این کشور آمده اند.
15:00
We are a nationملت of immigrantsمهاجران.
305
884752
1685
ما ملت مهاجرینیم.
15:02
That's why we need soundصدا immigrationمهاجرت policyسیاست.
306
886437
3144
به همین دلیل به قوانین مهاجرت مناسبی نیازمندیم.
15:05
It's ridiculousمسخره not to have a soundصدا immigrationمهاجرت policyسیاست
307
889581
3235
این مسخره است که برای پذیرفتن کسانی که می خواهند به این جا بیایند و بخشی از این ملت باشند،
15:08
to welcomeخوش آمدی those who want to come here and be partبخشی of this great nationملت,
308
892816
3083
قوانین مناسب مربوط به مهاجرت نداشته باشیم،
15:11
or we can sendارسال back home with an educationتحصیلات
309
895899
2153
یا این که می توانیم آن ها را با تحصیلات مناسبی به کشورشان بفرستیم
15:13
to help theirخودشان people riseبالا آمدن up out of povertyفقر.
310
898052
3381
تا به مردمشان کمک کنند تا از فقر نجات پیدا کنند.
15:17
One of the great storiesداستان ها I love to tell is about my love
311
901433
3843
یکی از داستان هایی که دوست دارم برای شما تعریف کنم
15:21
of going to my hometownزادگاه of Newجدید Yorkیورک
312
905276
1397
درباره ی علاقه ی من به رفتن به محله ی دوران کودکیم در نیویورک
15:22
and walkingپیاده روی up Parkپارک Avenueخیابان on a beautifulخوشگل day
313
906673
1794
و قدم زدن در خیابان "پارک" در یک روز زیبا
15:24
and admiringتحسین everything and seeingدیدن all the people go by
314
908467
2481
و لذت بردن از همه چیز و دیدن مردم مختلف از سراسر جهان است.
15:26
from all over the worldجهان.
315
910948
1454
و لذت بردن از همه چیز و دیدن مردم مختلف از سراسر جهان است.
15:28
But what I always have to do is stop at one of the cornersگوشه ها
316
912402
3638
اما من همیشه مجبورم گوشه ای بایستم
15:31
and get a hotداغ dogسگ from the immigrantمهاجر pushcartpushcart peddlerبچه دار.
317
916040
3386
و یک ساندویچ سوسیس از یک دکه ی سوسیس فروشی سیار بگیرم.
15:35
Gottaگوتا have a dirtyکثیف waterاب dogسگ. (Laughterخنده)
318
919426
3151
یک ساندویچ مزخرف بوگندو. (خنده ی حاضرین)
15:38
And no matterموضوع where I am or what I'm doing,
319
922577
2980
و مهم نیست کجا هستم یا چه کار می کنم،
15:41
I've got to do that.
320
925557
1275
حتماً این کار را می کنم.
15:42
I even did it when I was Secretaryدبیر، منشی of Stateدولت.
321
926832
2665
حتی وقتی وزیر امور خارجه بودم این کار را انجام می دادم.
15:45
I'd come out of my suiteمجموعه at the Waldorfولدورف AstoriaAstoria
322
929497
2901
من از خانه ام در "والدورف آستوریا" بیرون می رفتم
15:48
— (Laughterخنده) —
323
932398
3080
-- (خنده ی حاضرین) --
15:51
be walkingپیاده روی up the streetخیابان, and I would hitاصابت around 55thth Streetخیابان
324
935478
3311
در خیابان راه می رفتم، به خیابان ۵۵ می رفتم،
15:54
looking for the immigrantمهاجر pushcartpushcart peddlerبچه دار.
325
938789
2311
و به دنبال یک دکه ی سوسیس فروشی سیار می گشتم.
15:57
In those daysروزها, I had fiveپنج bodyguardsنگهبانان around me
326
941100
2199
در آن زمان، من پنج محافظ شخصی در اطرافم داشتم
15:59
and threeسه Newجدید Yorkیورک Cityشهر policeپلیس carsماشین ها would rollرول alongsideدر کنار
327
943299
2894
و سه ماشین پلیس جلو تر از ماشینم حرکت می کردند
16:02
to make sure nobodyهيچ كس whackedخسته شدم me while I was going up Parkپارک Avenueخیابان. (Laughterخنده)
328
946193
4820
تا مطمئن شوند وقتی به خیابان "پارک" می روم هیچکس مرا خفت نمی کند. (خنده ی حاضرین)
16:06
And I would orderسفارش the hotداغ dogسگ from the guy,
329
951013
1668
و وقتی می خواستم یک ساندویچ سوسیس بخرم،
16:08
and he'dاو می خواهد startشروع کن to fixثابت it, and then he'dاو می خواهد look around
330
952681
2446
صاحب دکه شروع به آماده کردن آن می کرد، و بعد به اطرافش نگاه می کرد
16:11
at the bodyguardsنگهبانان and the policeپلیس carsماشین ها --
331
955127
1677
به محافظ های شخصی و ماشین های پلیس --
16:12
"I've got a greenسبز cardکارت! I've got a greenسبز cardکارت!" (Laughterخنده)
332
956804
2082
"من گرین کارت دارم! من گرین کارت دارم!" (خنده ی حاضرین)
16:14
"It's okay, it's okay."
333
958886
4336
"مشکلی نیست، مشکلی نیست."
16:19
But now I'm aloneتنها. I'm aloneتنها.
334
963222
2448
اما الآن تنها هستم. تنها هستم.
16:21
I've got no bodyguardsنگهبانان, I've got no policeپلیس carsماشین ها. I've got nothing.
335
965670
2791
هیچ محافظی ندارم، هیچ ماشین پلیسی ندارم. هیچ چیزی ندارم.
16:24
But I gottaباید have my hotداغ dogسگ.
336
968461
2662
اما ساندویچ سوسیسم را می خورم.
16:27
I did it just last weekهفته. It was on a Tuesdayسهشنبه eveningشب
337
971123
3764
همین هفته ی پیش یک ساندویچ خوردم.
16:30
down by Columbusکلمبوس Circleدایره.
338
974887
2300
آن روز سه شنبه بعد از ظهر، پایین میدان "کلمبوس" رفتم.
16:33
And the sceneصحنه repeatsتکرار می شود itselfخودش so oftenغالبا.
339
977187
2855
و همان اتفاق همیشگی افتاد.
16:35
I'll go up and askپرسیدن for my hotداغ dogسگ,
340
980042
3354
من رفتم و سفارش یک ساندویچ هات داگ دادم،
16:39
and the guy will fixثابت it, and as he's finishingبه پایان رساندن,
341
983396
2362
و صاحب دکه آن را پیچید، و همین که کارش تمام شد،
16:41
he'llجهنم say, "I know you. I see you on televisionتلویزیون.
342
985758
2702
گفت، "تو را می شناسم. تو را در تلویزیون دیدم.
16:44
You're, well, you're Generalعمومی Powellپائول."
343
988460
1894
تو، اگر اشتباه نکنم، ژنرال پاول هستی."
16:46
"Yes, yes.""Oh ... "
344
990354
2690
"بله، درسته." "اِه ..."
16:48
I handدست him the moneyپول.
345
993044
1151
من پول را به صاحب دکه دادم.
16:50
"No, Generalعمومی. You can't payپرداخت me. I've been paidپرداخت شده.
346
994195
4925
"نه، ژنرال. من این پول را از شما نمی گیرم. پول آن قبلاً به من پرداخته شده است.
16:55
Americaآمریکا has paidپرداخت شده me. I never forgetفراموش کردن where I cameآمد from.
347
999120
3763
آمریکا این پول را به من داده است. من هیچ وقت فراموش نمی کنم از کجا آمده ام.
16:58
But now I'm an Americanآمریکایی. Sirسر, thank you."
348
1002883
3190
اما الآن یک آمریکایی هستم. متشکرم، آقا."
17:01
I acceptقبول کردن the generosityسخاوتمندانه, continueادامه دهید up the streetخیابان,
349
1006073
2268
من این سخاوت را پذیرفتم، به راه رفتن در خیابان ادامه دادم،
17:04
and it washesشستن over me, my God,
350
1008341
2229
و در این فکر فرو رفتم، خدایا،
17:06
it's the sameیکسان countryکشور that greetedاستقبال my parentsپدر و مادر this way 90 yearsسالها agoپیش.
351
1010570
4018
این همان کشوریست که پدر و مادرم ۹۰ سال پیش همین طور به آن مهاجرت کردند.
17:10
So we are still that magnificentباشکوه countryکشور,
352
1014588
2187
بنابراین ما همچنان همان کشور جذاب و بی نظیر را داریم،
17:12
but we are fueledسوختن by youngجوان people comingآینده up
353
1016775
2775
اما این کشور پر از جوانانی است که از هر سرزمینی در جهان به آن مهاجرت کرده اند.
17:15
from everyهرکدام landزمین in the worldجهان,
354
1019550
3004
اما این کشور پر از جوانانی است که از هر سرزمینی در جهان به آن مهاجرت کرده اند.
17:18
and it is our obligationتعهد as contributingمشارکت citizensشهروندان
355
1022554
3527
و به عنوان یک شهروند جامعه وظیفه ی ما در قبال کشور بی نظیرمان این است
17:21
to this wonderfulفوق العاده countryکشور of oursما
356
1026081
1786
و به عنوان یک شهروند جامعه وظیفه ی ما در قبال کشور بی نظیرمان این است
17:23
to make sure that no childکودک getsمی شود left behindپشت.
357
1027867
3147
که مطمئن شویم هیچ بچه ای فراموش نخواهد شد.
17:26
Thank you very much.
358
1031014
2078
خیلی متشکرم.
17:28
(Applauseتشویق و تمجید)
359
1033092
12107
(تشویق حاضرین)
Translated by Amirpouya Ghaemiyan
Reviewed by Bavar Ziba

▲Back to top

ABOUT THE SPEAKER
Colin Powell - Former U.S. Secretary of State
General Colin Powell was the first African-American to serve as U.S. Secretary of State.

Why you should listen

Four-star General Colin Powell was the first African-American U.S. Secretary of State, serving under President George W. Bush from 2001 to 2005. Prior to his service Powell was also the first African-American to serve as Chairman to the Joint Chiefs of Staff, an office he held from 1989 to 1993. But how did young Powell, a C student from the Bronx and a child of Jamaican immigrants, reach the highest military position in the Department of Defense?

While Powell was attending university at City College of New York, he found his calling in the Reserve Officers' Training Corps (ROTC). He graduated to become an Army second lieutenant and later went on to serve two tours in the Vietnam War. In 1989 under President George H. W. Bush, Powell was made a full general, before being named 12th Chairman of the Joint Chiefs of Staff.

Powell is the Founding Chairman of America's Promise Alliance, an organization which supports children through volunteer networks.

More profile about the speaker
Colin Powell | Speaker | TED.com