ABOUT THE SPEAKER
Ric Elias - Entrepreneur
Ric Elias is the CEO of Red Ventures, a marketing services company that grew out of Elias' long experience in business.

Why you should listen

Born in Puerto Rico, Ric Elias came to the United States for college knowing little English, as he writes in his online bio . So what did he do? "I adjusted my schedule and took only classes that dealt with numbers my entire first year," he says. "I'd always been decent at math, and things like calculus and accounting were non-lingual. I was able to buy some time to improve my English skills." His facility with numbers has led to a wide-ranging career in business and finance.

Elias is the CEO and co-founder of Red Ventures, a firm that helps large service companies acquire new customers online. He began his career in General Electric Co.'s Aerospace Division, then worked at the marketing services company CUC International (later known as Cendant). Prior to founding Red Ventures, Ric served as president of Spark Network Services, a promotion and data company held by Cendant.

"I'm a frustrated athlete," says Elias. "To me, business is the Olympics for non-athletes. It comes down to loving competition; figuring out whom we should compete against and how to beat them."

More profile about the speaker
Ric Elias | Speaker | TED.com
TED2011

Ric Elias: 3 things I learned while my plane crashed

ریک الیاس: 3 چیزی که سقوط هوایپمایم به من آموخت

Filmed:
7,721,543 views

ریک الیاس یکی از سرنشینان صندلی جلویی پرواز شمار 1549 بود .این هواپیما در رودخانه هادسون نیویورک در ژانویه 2009سقوط کرد اما او زنده ماند. این که چه چیزی در سر ریک هنگام سقوط هواپیما می گذشت را او در TED برای اولین بار با همه در میان گذاشت.
- Entrepreneur
Ric Elias is the CEO of Red Ventures, a marketing services company that grew out of Elias' long experience in business. Full bio

Double-click the English transcript below to play the video.

00:15
Imagineتصور کن a bigبزرگ explosionانفجار
0
0
3000
یک انفجار بزرگ را تصور کنید
00:18
as you climbبالا رفتن throughاز طریق 3,000 ftفوت.
1
3000
3000
در حالیکه دارید 914m را بالا می روید
00:21
Imagineتصور کن a planeسطح fullپر شده of smokeدود.
2
6000
4000
یک هواپیمای دود آلود را تصور کنید
00:25
Imagineتصور کن an engineموتور going clackclack, clackclack, clackclack,
3
10000
2000
و یک موتور را که از خود صدای کلاک,کلاک,کلاک بیرون می دهد را تصور کنید
00:27
clackclack, clackclack, clackclack, clackclack.
4
12000
2000
کلاک,کلاک,کلاک,کلاک.
00:29
It soundsبرای تلفن های موبایل scaryترسناک.
5
14000
2000
به نظر ترسناک می آد
00:31
Well I had a uniqueمنحصر بفرد seatصندلی that day. I was sittingنشسته in 1D.
6
16000
3000
خوب آن روز من در یک صندلی منحصر به فرد نشسته بودم,صندلی شماره1D.
00:34
I was the only one who could talk to the flightپرواز attendantsهمراهان.
7
19000
3000
من تنها کسی بودم که می تونستم با مهمان دار ها هم صحبت بشم
00:37
So I lookedنگاه کرد at them right away,
8
22000
2000
و خوب همان لحظه به آنها نگاهی کردم
00:39
and they said, "No problemمسئله. We probablyشاید hitاصابت some birdsپرنده ها."
9
24000
3000
و آنها گفتند: "مشکلی نیست.احتمالا فقط با چند تا پرنده اصابت کردیم."
00:42
The pilotخلبان had alreadyقبلا turnedتبدیل شد the planeسطح around,
10
27000
2000
خلبان هواپیما را برگردانده بود
00:44
and we weren'tنبودند that farدور.
11
29000
2000
و ما نزدیک زمین بودیم.
00:46
You could see Manhattanمنهتن.
12
31000
2000
می تونستیم منهتن رو ببنیم.
00:48
Two minutesدقایق laterبعد,
13
33000
2000
دو دقیقه بعد
00:50
threeسه things happenedاتفاق افتاد at the sameیکسان time.
14
35000
3000
سه چیز همزمان رخ داد.
00:53
The pilotخلبان linesخطوط up the planeسطح with the Hudsonهادسون Riverرودخانه.
15
38000
4000
خلبان هواپیما را در مسیر رودخانه هادسون قرار داد.
00:57
That's usuallyمعمولا not the routeمسیر.
16
42000
2000
که این مسیر معمول نبود.
00:59
(Laughterخنده)
17
44000
2000
(خنده)
01:01
He turnsچرخش off the enginesموتورها.
18
46000
3000
او موتور ها را خاموش کرد.
01:04
Now imagineتصور کن beingبودن in a planeسطح with no soundصدا.
19
49000
3000
حالا تصور کنید که در هواپیمایی باشید که هیچ صدایی ازش به گوش نرسه
01:07
And then he saysمی گوید threeسه wordsکلمات --
20
52000
2000
بعد خلبان 3 کلمه رو گفت;
01:09
the mostاکثر unemotionalبی تفاوتی threeسه wordsکلمات I've ever heardشنیدم.
21
54000
3000
3 کلمه ای که بی احساس ترین کلماتی بودند که در عمرم شنیده بودم.
01:12
He saysمی گوید, "Braceبند شلوار for impactتأثیر."
22
57000
3000
او گفت: " برای یک برخورد شدید آماده بشید."
01:16
I didn't have to talk to the flightپرواز attendantهمراهی anymoreدیگر.
23
61000
2000
دیگه لازم نبود که با مهمان دار حرف بزنم.
01:18
(Laughterخنده)
24
63000
3000
(خنده)
01:21
I could see in her eyesچشم ها,
25
66000
2000
می تونستم تو چشاش ببینم. که یک ترور درجریانه. زندگی داشت به اتمام می رسید.
01:23
it was terrorترور. Life was over.
26
68000
3000
که یک ترور درجریانه. زندگی داشت به اتمام می رسید.
01:26
Now I want to shareاشتراک گذاری with you threeسه things I learnedیاد گرفتم about myselfخودم that day.
27
71000
3000
حالا می خوام 3 چیزی راکه من در آن روز یاد گرفتم را با شما در میان بگذارم
01:31
I learnedیاد گرفتم that it all changesتغییرات in an instantفوری.
28
76000
3000
یاد گرفتم که همه چی می تونه خیلی سریع تغییر کنه.
01:34
We have this bucketسطل listفهرست,
29
79000
2000
ما همه مون یک لیستی داریم,
01:36
we have these things we want to do in life,
30
81000
2000
یک کارهایی هست که می خواهیم در زندگی مون انجام بدیم.
01:38
and I thought about all the people I wanted to reachنائل شدن out to that I didn't,
31
83000
3000
در اون لحظه من به آدم هایی فکر کردم که می خواستم پیش اونها باشم اما نمی تونستم
01:41
all the fencesنرده ها I wanted to mendبهبودی یافتن,
32
86000
3000
تمام چیزهایی که می خواستم درست کنم
01:44
all the experiencesتجربیات I wanted to have and I never did.
33
89000
3000
تمام چیزهایی که می خواستم تجربه شون کنم و حالا دیگه نمی تونستم
01:47
As I thought about that laterبعد on,
34
92000
3000
وقتی که بعدا در مورد این چیزها فکر کردم
01:50
I cameآمد up with a sayingگفت:,
35
95000
2000
یک جمله ای به ذهنم رسید
01:52
whichکه is, "I collectجمع کن badبد winesشراب."
36
97000
3000
که این بود:" من شرابهای بد را جمع می کنم." (استعاره از اینکه از فرصت های زندگی خوب استفاده نمی کنم.)
01:55
Because if the wineشراب is readyآماده and the personفرد is there, I'm openingافتتاح it.
37
100000
3000
زیرا اگر شراب آماده باشه و فردی هم در اونجا باشه من شراب را باز می کنم
01:58
I no longerطولانی تر want to postponeعقب انداختن anything in life.
38
103000
3000
دیگر نمی خواهم که هیچ چیزی رو در زندگی ام به عقب بیندازم
02:01
And that urgencyضرورت, that purposeهدف,
39
106000
2000
و این ضرورت, این هدف
02:03
has really changedتغییر کرد my life.
40
108000
3000
واقعا زندگی من رو تغییر داد.
02:06
The secondدومین thing I learnedیاد گرفتم that day --
41
111000
2000
دومین چیزی که در آن روز یاد گرفتم
02:08
and this is as we clearروشن است the Georgeجورج Washingtonواشنگتن Bridgeپل,
42
113000
3000
و این در حالی است که ما پل جرج واشنگتن را تمیز می کنیم
02:11
whichکه was by not a lot --
43
116000
3000
که زیاد
02:14
I thought about, wowوای,
44
119000
2000
بهش فکر نمی کردم
02:16
I really feel one realواقعی regretپشيمان شدن.
45
121000
2000
واقعا یک حسرت واقعی را حس می کنم.
02:18
I've livedزندگی می کرد a good life.
46
123000
2000
من یک زندگی خوبی رو پشت سر گذاشتم
02:20
In my ownخودت humanityبشریت and mistakesاشتباهات,
47
125000
2000
با انسانیت و اشتباهات مخصوص به خودم
02:22
I've triedتلاش کرد to get better at everything I triedتلاش کرد.
48
127000
2000
من تلاش کردم در هر چیزی که امتحان می کنم بهتر بشم
02:24
But in my humanityبشریت,
49
129000
2000
اما در انسانیت خودم
02:26
I alsoهمچنین allowاجازه دادن my egoنفس to get in.
50
131000
2000
گاهی اجازه دادم که ضمیر خود آگاهم وارد شود
02:28
And I regrettedمتاسفم the time I wastedهدر رفته
51
133000
3000
ومن حسرت زمان هایی را می خورم
02:31
on things that did not matterموضوع
52
136000
2000
که با چیزهایی که ارزش نداشتند صرف کردم
02:33
with people that matterموضوع.
53
138000
2000
نه با کسانی که ارزش داشتند
02:35
And I thought about my relationshipارتباط with my wifeهمسر,
54
140000
3000
و در باره رابطه خودم با زنم فکر کردم
02:38
with my friendsدوستان, with people.
55
143000
2000
رابطه ام با دوستانم و مردم
02:40
And after, as I reflectedمنعکس شده است on that,
56
145000
2000
و بعد که دوباره بهش فکر کردم
02:42
I decidedقرار بر این شد to eliminateاز بین بردن negativeمنفی energyانرژی from my life.
57
147000
3000
تصمیم گرفتم انرژی منفی را از زندگیم حذف کنم.
02:45
It's not perfectکامل, but it's a lot better.
58
150000
2000
زندگی ام کامل نیست اما خیلی از قبل بهتره
02:47
I've not had a fightمبارزه کردن with my wifeهمسر in two yearsسالها.
59
152000
2000
من و همسرم الان 2 ساله که یکبار هم دعوا نکردیم
02:49
It feelsاحساس می کند great.
60
154000
2000
این خیلی احساس خوبیه
02:51
I no longerطولانی تر try to be right;
61
156000
2000
من دیگه سعی بر این ندارم که اصرار کنم که حق با منه
02:53
I chooseانتخاب کنید to be happyخوشحال.
62
158000
3000
من انتخاب می کنم که خوشحال باشم
02:56
The thirdسوم thing I learnedیاد گرفتم --
63
161000
2000
سومین چیز ی که یاد گرفتم--
02:58
and this is as your mentalذهنی clockساعت
64
163000
2000
مثل ساعت ذهنی شما
03:00
startsشروع می شود going, "15, 14, 13."
65
165000
2000
که شروع به کار می کنه "15,14,13"
03:02
You can see the waterاب comingآینده.
66
167000
2000
شما می توانید آمدن آب را ببینید.
03:04
I'm sayingگفت:, "Please blowفوت کردن، دمیدن up."
67
169000
2000
من می گویم: " طوفان شروع شده."
03:06
I don't want this thing to breakزنگ تفريح in 20 piecesقطعات
68
171000
2000
من نمی خوام که این چیز 20 تیکه بشه
03:08
like you've seenمشاهده گردید in those documentariesفیلم مستند.
69
173000
3000
مثل همون چیزایی که در مستند ها می بینیم
03:11
And as we're comingآینده down,
70
176000
2000
و زمانی که داشتیم پایین می اومدیم
03:13
I had a senseاحساس of, wowوای,
71
178000
2000
من یک احساس فوق العاده ای داشتم
03:15
dyingدر حال مرگ is not scaryترسناک.
72
180000
3000
مرگ ترسناک نیست
03:18
It's almostتقریبا like we'veما هستیم been preparingآماده كردن for it our wholeکل livesزندگی می کند.
73
183000
3000
این مثل اینکه ما تمام زندگیمون داریم برای مرگ آماده می شیم.
03:21
But it was very sadغمگین.
74
186000
2000
اما اون خیلی غمگینه.
03:23
I didn't want to go; I love my life.
75
188000
3000
من نمی خواستم برم,چون زندگی ام را دوست داشتم
03:26
And that sadnessغمگینی
76
191000
2000
و آن ناراحتی همش
03:28
really framedفریم in one thought,
77
193000
2000
در یک فکر شکل گرفت.
03:30
whichکه is, I only wishآرزو کردن for one thing.
78
195000
3000
که اون اینکه ,من فقط یک آرزودارم
03:33
I only wishآرزو کردن I could see my kidsبچه ها growرشد up.
79
198000
4000
و آن آرزواین بود که بزرگ شدن بچه هام رو ببینم
03:37
About a monthماه laterبعد, I was at a performanceکارایی by my daughterفرزند دختر --
80
202000
3000
1 ماه پیش من رفته بودم نمایشی که دخترم در آن بازی می کرد--
03:40
first-graderدرجه اول, not much artisticهنری talentاستعداد ...
81
205000
3000
نمایشی از بچه های کلاس اولی که هنرمندانه نیست
03:43
... yetهنوز.
82
208000
2000
هنوز
03:45
(Laughterخنده)
83
210000
2000
(خنده)
03:47
And I'm bawlingشلاق زدن, I'm cryingگریان,
84
212000
2000
ومن گریه کنان و هیجان زده
03:49
like a little kidبچه.
85
214000
3000
مثل یک بچه کوچک بودم
03:52
And it madeساخته شده all the senseاحساس in the worldجهان to me.
86
217000
3000
و این به اندازه دنیا برام ارزش داره
03:55
I realizedمتوجه شدم at that pointنقطه,
87
220000
2000
در اون لحظه فهمیدم که
03:57
by connectingبرقراری ارتباط those two dotsنقطه ها,
88
222000
2000
با اتصال اون دو نقطه
03:59
that the only thing that mattersمسائل in my life
89
224000
2000
تنها چیزی که در زندگیم معنی داشته
04:01
is beingبودن a great dadپدر.
90
226000
2000
یک پدر خوب بودنه
04:03
Aboveدر بالا all, aboveدر بالا all,
91
228000
3000
جدا از همه اینها
04:06
the only goalهدف I have in life
92
231000
2000
تنها هدفی که در زندگی دارم
04:08
is to be a good dadپدر.
93
233000
2000
اینکه پدر خوبی باشم
04:10
I was givenداده شده the giftهدیه of a miracleمعجزه,
94
235000
2000
به من هدیه جادویی داده شد
04:12
of not dyingدر حال مرگ that day.
95
237000
2000
که اون روز نمردم
04:14
I was givenداده شده anotherیکی دیگر giftهدیه,
96
239000
2000
یک هدیه دیگر هم به من داده شد
04:16
whichکه was to be ableتوانایی to see into the futureآینده
97
241000
2000
اون هم حس آینده نگری با چشمانی باز بود
04:18
and come back
98
243000
2000
حسی که وقتی که دوباره به عقب برگشتم
04:20
and liveزنده differentlyمتفاوت است.
99
245000
2000
متفاوت زندگی کنم
04:22
I challengeچالش you guys that are flyingپرواز todayامروز,
100
247000
3000
من کسانی که الان پروازی در پیش رو دارند را به چالش می کشم
04:25
imagineتصور کن the sameیکسان thing happensاتفاق می افتد on your planeسطح --
101
250000
3000
فکر کنید که همچین اتفاقی برای هواپیمای شما هم بیفته
04:28
and please don't --
102
253000
2000
و امیدوارم که نیفته
04:30
but imagineتصور کن, and how would you changeتغییر دادن?
103
255000
2000
و امیدوارم که نیفته اما تصور کنید, چقدر تغییر خواهید کرد؟
04:32
What would you get doneانجام شده that you're waitingدر انتظار to get doneانجام شده
104
257000
3000
چه کارهای به سر انجام نرسانده ای را به پایان خواهید رساند
04:35
because you think you'llشما خواهید بود be here foreverبرای همیشه?
105
260000
2000
چون شما فکر می کنید که برای همیشه زنده می مانید؟
04:37
How would you changeتغییر دادن your relationshipsروابط
106
262000
2000
چگونه روابط خود
04:39
and the negativeمنفی energyانرژی in them?
107
264000
2000
و انرژی منفی موجود در آنها را تغییر میدهید؟
04:41
And more than anything, are you beingبودن the bestبهترین parentوالدین you can?
108
266000
3000
و مهمتر از همه, آیا شما یک پدر و مادر خوب برای فرزندتون هستید؟
04:44
Thank you.
109
269000
2000
متشکرم
04:46
(Applauseتشویق و تمجید)
110
271000
10000
(تشویق)
Translated by Johira Afzali
Reviewed by zahra soleimanian

▲Back to top

ABOUT THE SPEAKER
Ric Elias - Entrepreneur
Ric Elias is the CEO of Red Ventures, a marketing services company that grew out of Elias' long experience in business.

Why you should listen

Born in Puerto Rico, Ric Elias came to the United States for college knowing little English, as he writes in his online bio . So what did he do? "I adjusted my schedule and took only classes that dealt with numbers my entire first year," he says. "I'd always been decent at math, and things like calculus and accounting were non-lingual. I was able to buy some time to improve my English skills." His facility with numbers has led to a wide-ranging career in business and finance.

Elias is the CEO and co-founder of Red Ventures, a firm that helps large service companies acquire new customers online. He began his career in General Electric Co.'s Aerospace Division, then worked at the marketing services company CUC International (later known as Cendant). Prior to founding Red Ventures, Ric served as president of Spark Network Services, a promotion and data company held by Cendant.

"I'm a frustrated athlete," says Elias. "To me, business is the Olympics for non-athletes. It comes down to loving competition; figuring out whom we should compete against and how to beat them."

More profile about the speaker
Ric Elias | Speaker | TED.com

Data provided by TED.

This site was created in May 2015 and the last update was on January 12, 2020. It will no longer be updated.

We are currently creating a new site called "eng.lish.video" and would be grateful if you could access it.

If you have any questions or suggestions, please feel free to write comments in your language on the contact form.

Privacy Policy

Developer's Blog

Buy Me A Coffee