TED2002
Frank Gehry: A master architect asks, Now what?
فرانک گاری می پرسد: ' بعدش چه؟ '
Filmed:
Readability: 3.6
1,073,166 views
فرانک گاری در گفتگویی گسترده و سرگرم کننده با شرکت کنندگان کنفرانس، نظرات خود را درباره ساختمانهای جدیدش، قدرت نهفته در شکست و فاکتور مهم گفتنِ: 'و بعدش چه؟ '، در میان میگذارد.
Frank Gehry - Architect
A living legend, Frank Gehry has forged his own language of architecture, creating astonishing buildings all over the world, such as the Guggenheim in Bilbao, the Walt Disney Concert Hall in LA, and Manhattan's new IAC building. Full bio
A living legend, Frank Gehry has forged his own language of architecture, creating astonishing buildings all over the world, such as the Guggenheim in Bilbao, the Walt Disney Concert Hall in LA, and Manhattan's new IAC building. Full bio
Double-click the English transcript below to play the video.
00:12
Frank Gehry: I listened to this scientist this morning.
0
0
2000
فرانک گاری: امروز صبح به سخنان یک دانشمند گوش می‌دادم،
00:14
Dr. Mullis was talking about his experiments,
1
2000
5000
و دکتر مولیس درباره آزمایشهای ایشان می‌گفتند،
00:19
and I realized that I almost became a scientist.
2
7000
3000
که متوجه شدم خود من هم در گذشته، تقریبا داشتم به یک دانشمند تبدیل می‌شدم.
00:22
When I was 14 my parents bought me a chemistry set
3
10000
6000
وقتی ۱۴ ساله بودم، پدر و مادرم یک مجموعه وسایل شیمی برایم گرفتند.
00:29
and I decided to make water.
4
17000
2000
و من تصمیم گرفتم که آب بسازم !
00:31
(Laughter)
5
19000
9000
(خنده حاظرین)
00:40
So, I made a hydrogen generator and I made an oxygen generator,
6
28000
5000
برای همین یک ژنراتور هیدروژن و یک ژنراتور اکسیژن ساختم.
00:45
and I had the two pipes leading into a beaker
7
33000
2000
و دو تا لوله داشتم که به یک ظرف آزمایشگاه میرسیدند،
00:47
and I threw a match in.
8
35000
2000
و بعد یک چوب کبریت توی ظرف انداختم.
00:49
(Laughter)
9
37000
2000
(خنده حاظرین)
00:51
And the glass -- luckily I turned around --
10
39000
3000
و ظرف شیشه‌ای ... شانس آوردم که رویم را برگردانده بودم.
00:54
I had it all in my back
11
42000
2000
تمام شیشه خورده‌ها به پشتم چسبیده بودند.
00:56
and I was about 15 feet away.
12
44000
3000
در حالی که ۴.۵ متر باهاش فاصله داشتم.
00:59
The wall was covered with ...
13
47000
2000
دیوار پوشیده شده بود از...
01:01
I had an explosion.
14
49000
2000
من یک انفجار درست کرده بودم.
01:03
Richard Saul Wurman: Really?
15
51000
1000
ریچارد سال وومان: جدی؟
01:04
FG: People on the street came and knocked on the door
16
52000
1000
ف. گ: مردم از تو خیابان آمده بودند و در می‌زدند
01:05
to see if I was okay.
17
53000
2000
که ببینند حالم خوبه.
01:07
RSW: ... huh. (Laughter)
18
55000
7000
(خنده حاظرین)
01:14
I'd like to start
19
62000
2000
ر. و: می‌خواهم که دوباره شروع کنم....
01:16
this session again.
20
64000
3000
این نشست را دوباره شروع میکنیم.
01:19
The gentleman to my left is the very famous, perhaps overly famous,
21
67000
5000
مردی که در کنار من نشسته، شخصیت بسیار مشهور، حتی میشه گفت زیادی مشهور،
01:24
Frank Gehry.
22
72000
2000
فرانک گاری است.
01:26
(Laughter)
23
74000
1000
(خنده حاظرین)
01:27
(Applause)
24
75000
1000
(تشویق)
01:28
And Frank, you've come to a place in your life, which is astonishing.
25
76000
4000
فرانک، تو به جای حیرت‌انگیزی در زندگیت رسیدی.
01:32
I mean it is astonishing for an artist, for an architect,
26
80000
5000
منظورم اینه که حیرت‌انگیزه برای یک هنرمند - برای یک معمار-
01:37
to become actually an icon and a legend in their own time.
27
85000
2000
که در زمان حیاتش تبدیل به یک شاخص و یک افسانه بشه.
01:39
I mean you have become, whether you can giggle at it
28
87000
3000
یعنی، به جایی رسیدی، اگرچه الآن بهش می‌خندی
01:42
because it's a funny ... you know, it's a strange thought,
29
90000
3000
چون بنظر خنده‌دار می‌آید -- می‌دانی، فکرعجیبی است.
01:45
but your building is an icon --
30
93000
2000
ولی ساختمان تو یک آیکون است
01:47
you can draw a little picture of that building, it can be used in ads --
31
95000
3000
میشه عکس این ساختمان را گرفت، و در تبلیغات گذاشت.
01:50
and you've had not rock star status, but celebrity status
32
98000
5000
و تو این کار را کردی -- نه مثل یک ستاره راک، بلکه به عنوان یک شخصیت نامدار
01:55
in doing what you wanted to do for most of your life.
33
103000
5000
همان کاری را می‌کنی که همیشه می‌خواستی در زندگیت انجام بدی.
02:00
And I know the road was extremely difficult.
34
108000
4000
و میدانم راهی که پیمودی بسیار دشوار بوده.
02:05
And it didn't seem, at least, that your sell outs,
35
113000
4000
و (در اوایل کارت) به نظر نمی رسیده چیزهایی که عرضه می‌کردی،
02:09
whatever they were, were very big.
36
117000
4000
حالا هرچه که بودند، خیلی بزرگ بوده باشند.
02:13
You kept moving ahead in a life where you're dependent
37
121000
6000
تو فراتر از زندگی‌ای رفتی که در آن وابسته
02:19
on working for somebody.
38
127000
2000
به کار کردن برای کسی باشی.
02:22
But that's an interesting thing for a creative person.
39
130000
3000
اما این موضوع جالبی برای یک شخص خلاق است.
02:25
A lot of us work for people;
40
133000
2000
خیلی از ما برای دیگران کار میکنیم.
02:27
we're in the hands of other people.
41
135000
2000
در اختیار آن ' دیگران ' هستیم.
02:29
And that's one of the great dilemmas -- we're in a creativity session --
42
137000
4000
و این یکی از آن معماهای بزرگ است -- ما در یک جلسه خلاقیت هستیم --
02:33
it's one of the great dilemmas in creativity:
43
141000
2000
و این موضوع یکی از معماهای بزرگ خلاقیت است.
02:35
how to do work that's big enough and not sell out.
44
143000
4000
چگونه کاری عرضه کنیم که به اندازه کافی بزرگ باشد ولی از دست نرود.
02:39
And you've achieved that
45
147000
2000
و تو این کار رو کردی.
02:41
and that makes your win doubly big, triply big.
46
149000
4000
و این برد تو را دو-- سه برابر میکند.
02:46
It's not quite a question but you can comment on it.
47
154000
1000
این شاید سئوال نباشد ولی تو می‌توانی درباره‌اش نظر بدی.
02:47
It's a big issue.
48
155000
2000
چون موضوع بزرگیست.
02:50
FG: Well, I've always just ...
49
158000
2000
ف. گ: خوب، من فقط همیشه --
02:52
I've never really gone out looking for work.
50
160000
5000
من هیچوقت واقعا دنبال کار نگشتم.
02:57
I always waited for it to sort of hit me on the head.
51
165000
3000
همیشه منتظرش شدم تا یک جوری باهاش برخورد کنم.
03:00
And when I started out,
52
168000
3000
و وقتی که شروع کردم،
03:03
I thought that architecture was a service business
53
171000
3000
فکر می‌کردم که معماری یکجور شغل خدماتی است،
03:06
and that you had to please the clients and stuff.
54
174000
3000
که در آن باید مشتری راخوشحال کرد و امثال آن.
03:09
And I realized when I'd come into the meetings
55
177000
4000
و بعد فهمیدم که، وقتی سر جلسات می‌رفتم
03:13
with these corrugated metal and chain link stuff,
56
181000
5000
با این اتصالات زنجیره‌ای و آهن آلآت موجدار،
03:18
and people would just look at me
57
186000
3000
مردم فقط به من خیره نگاه می‌کردند
03:21
like I'd just landed from Mars.
58
189000
2000
انگار که من از مریخ آمده باشم.
03:23
But I couldn't do anything else.
59
191000
3000
ولی من کار دیگهای نمی‌توانستم بکنم.
03:26
That was my response to the people in the time.
60
194000
3000
این پاسخ من به مشتری‌ها در آن زمان بود.
03:29
And actually, it was responding to clients that I had
61
197000
4000
و در واقع، در جواب آن دسته از مشتری‌هایم بود که،
03:33
who didn't have very much money, so they couldn't afford very much.
62
201000
3000
پول زیادی نداشتند، بنابراین توانایی خرید نداشتند.
03:36
I think it was circumstantial.
63
204000
2000
فکر می‌کنم مربوط به موقعیت می‌شد.
03:38
Until I got to my house, where the client was my wife.
64
206000
5000
تا اینکه به خانه خودم رسیدم و مشتری‌ام همسرم بود.
03:43
We bought this tiny little bungalow in Santa Monica
65
211000
3000
ما یک خانه ییلاقی کوچکی در سانتا مونیکا خریده بودیم.
03:46
and for like 50 grand I built a house around it.
66
214000
3000
ومن به اندازه ۵۰،۰۰۰ دلار، اطرافش خانه ساختم.
03:49
And a few people got excited about it.
67
217000
4000
و چند نفری از این کار به شگفت آمدند.
03:53
I was visiting with an artist, Michael Heizer,
68
221000
3000
با هنرمندی به نام مایکل هایزر،
03:56
out in the desert near Las Vegas somewhere.
69
224000
3000
در حال بازدید از یک صحرای نزدیک لاس وگاس بودیم.
03:59
He's building this huge concrete place.
70
227000
3000
او داشت بنای بتنی بزرگی را می‌ساخت.
04:02
And it was late in the evening. We'd had a lot to drink.
71
230000
3000
و خیلی هم دیروقت بود، خیلی هم مشروب خورده بودیم.
04:05
We were standing out in the desert all alone and,
72
233000
3000
ما وسط صحرا تنها ایستاده بودیم و او گفت --
04:08
thinking about my house, he said,
73
236000
2000
در حالی که به بنای من فکر می‌کرد -- گفت:
04:10
"Did it ever occur to you if you built stuff more permanent,
74
238000
5000
' شده تا به حال فکر کنی که چیزهایی بسازی که ماندگارتر باشند،
04:15
somewhere in 2000 years somebody's going to like it?"
75
243000
4000
که مثلا در سال ۲۰۰۰ کسی پیدا بشه که ازش خوشش بیاد.'
04:20
(Laughter)
76
248000
4000
(خنده حاظرین)
04:24
So, I thought, "Yeah, that's probably a good idea."
77
252000
5000
خوب من فکر کردم که -- البته، این میتونه ایده خوبی باشه.
04:29
Luckily I started to get some clients that had a little more money,
78
257000
4000
خوشبختانه من مشتریهایی پیدا کردم که کمی پول بیشتر داشتند،
04:33
so the stuff was a little more permanent.
79
261000
3000
و در نتیجه کارها کمی ماندگارتر بودند.
04:36
But I just found out the world ain't going to last that long,
80
264000
3000
اما به زودی دریافتم که دنیا همیشه آن جور نمی‌ماند.
04:39
this guy was telling us the other day.
81
267000
2000
روز دیگری کسی می‌گفت،
04:41
So where do we go now?
82
269000
3000
' حالا به کجا برویم؟ '
04:44
Back to -- everything's so temporary.
83
272000
2000
بر گشتیم به همان -- 'همه چیز موقتی است'
04:46
I don't see it the way you characterized it.
84
274000
5000
من موضوع را اینطور که شما توصیف می‌کنید نمی‌بینم.
04:52
For me, every day is a new thing.
85
280000
4000
برای من، هر روز یک چیز جدید است.
04:56
I approach each project with a new insecurity,
86
284000
5000
من به هر پروژه جدید با تردید نزدیک می‌شوم.
05:01
almost like the first project I ever did,
87
289000
2000
تقریبا مثل اینکه با اولین پروژه‌ام روبرو هستم.
05:03
and I get the sweats,
88
291000
4000
و برایش عرق می‌ریزم.
05:07
I go in and start working, I'm not sure where I'm going --
89
295000
2000
واردش می‌شوم و شروع به کار می‌کنم، نمیدانم به کجا می‌روم.
05:09
if I knew where I was going, I wouldn't do it.
90
297000
3000
اگر می‌دانستم به کجا می‌روم، آن کار را انجام نمی‌دادم.
05:12
When I can predict or plan it, I don't do it.
91
300000
3000
اگر بتوانم کاری را پیش‌بینی کنم و یا برنامه‌ریزی کنم، انجامش نمی‌دهم.
05:15
I discard it.
92
303000
2000
می‌اندازمش دور.
05:17
So I approach it with the same trepidation.
93
305000
3000
بنابراین با یکجور ترس و هراس همیشگی با مسائل روبرو می‌شوم.
05:20
Obviously, over time I have a lot more confidence
94
308000
5000
مسلما، با گذشت زمان، اعتماد به نفس بیشتر پیدا کرده‌ام
05:25
that it's going to be OK.
95
313000
2000
که (به خودم می‌گم) به خوبی خواهد گذشت.
05:28
I do run a kind of a business --
96
316000
3000
من شرکتی را می‌رانم که،
05:31
I've got 120 people
97
319000
2000
۱۲۰ نفر در آن کار می‌کنند.
05:33
and you've got to pay them,
98
321000
2000
و باید به آنها حقوق داد
05:35
so there's a lot of responsibility involved --
99
323000
2000
بنابراین مسئولیت زیادی را شامل می‌شود.
05:37
but the actual work on the project is with,
100
325000
4000
ولی کار روی پروژه‌ها،
05:41
I think, a healthy insecurity.
101
329000
2000
به نظرم همراه با یکجور ناامنی سالم است
05:43
And like the playwright said the other day -- I could relate to him:
102
331000
7000
و همانطور که یک نویسنده نمایشنامه می‌گوید --
05:50
you're not sure.
103
338000
2000
هیچوقت نمی‌توان مطمئن بود.
05:52
When Bilbao was finished and I looked at it,
104
340000
4000
وقتی ساختمان بیلباو تمام شد و من به آن نگاه کردم،
05:56
I saw all the mistakes, I saw ...
105
344000
2000
تمام ایراداتش را دیدم.
05:58
They weren't mistakes;
106
346000
2000
آنها ایراد نبودند
06:00
I saw everything that I would have changed
107
348000
2000
من چیزهایی را دیدم که می‌توانستم تغییر دهم.
06:02
and I was embarrassed by it.
108
350000
3000
واز دیدن آنها خیلی شرمسار شدم.
06:05
I felt an embarrassment -- "How could I have done that?
109
353000
3000
حس شرمندگی کردم که --- ' چطور ممکنه این کار را کرده باشم؟ '
06:08
How could I have made shapes like that or done stuff like that?"
110
356000
4000
'چرا اینچنین فرمهایی ساختم، یا آن کار را کردم؟ '
06:12
It's taken several years to now look at it detached and say --
111
360000
6000
چند سالی گذشت تا بهش با فاصله نگاه کنم و بگویم،
06:18
as you walk around the corner and a piece of it works with the road
112
366000
5000
وقتی از کنج آن عبور می‌کنی، قسمتی از آن با خیابان و راه هماهنگی دارد
06:23
and the street, and it appears to have a relationship --
113
371000
4000
و به نظر می‌رسد که با هم در ارتباطند،
06:27
that I started to like it.
114
375000
2000
حالا دیگه دارد ازش خوشم می‌آید.
06:29
RSW: What's the status of the New York project?
115
377000
3000
ر. و: پروژه نیویورک در چه مرحله‌ای است؟
06:32
FG: I don't really know.
116
380000
2000
ف. گ: واقعا نمیدانم.
06:34
Tom Krens came to me with Bilbao and explained it all to me,
117
382000
4000
تام کرنز پیش من آمد به همراه پروژه بیلباو و همه‌اش را برایم توضیح داد
06:38
and I thought he was nuts.
118
386000
2000
و من فکر کردم که او عقلش را از دست داده،
06:40
I didn't think he knew what he was doing,
119
388000
2000
و فکر نمی‌کنم خودش هم می‌دانست که چه کار میکند
06:42
and he pulled it off.
120
390000
2000
ولی آن کار را انجام داد.
06:44
So, I think he's Icarus and Phoenix all in one guy.
121
392000
4000
بنابراین من فکر می‌کنم که او هردو شخصیت فونیکس و ایکاروس را در خود دارد.
06:48
(Laughter)
122
396000
2000
(خنده حاظرین)
06:50
He gets up there and then he ... comes back up.
123
398000
4000
و آنجا می‌رود ، بر می‌گردد.
06:57
They're still talking about it.
124
405000
2000
و هنوز درباره‌اش صحبت می‌کنند.
06:59
September 11 generated some interest
125
407000
6000
۱۱ سپتامبر خواسته‌های جدیدی را بوجود آورد.
07:05
in moving it over to Ground Zero,
126
413000
4000
از این جهت که به نقطه صفر برگشتیم
07:09
and I'm totally against that.
127
417000
3000
و من کاملا مخالف آن هستم.
07:14
I just feel uncomfortable talking about or building anything on Ground Zero
128
422000
8000
برایم راحت نیست که از صفر چیزی را بسازم و یا درباره‌اش صحبت کنم،
07:22
I think for a long time.
129
430000
2000
مدت زیادی درباره‌اش فکر می‌کنم.
07:26
RSW: The picture on the screen,
130
434000
2000
ر.و: تصویری که نمایش داده شده،
07:28
is that Disney?
131
436000
2000
پروژه دیزنی است، نه؟
07:30
FG: Yeah.
132
438000
1000
ف.گ: بله.
07:31
RSW: How much further along is it than that,
133
439000
2000
ر.و: چقدر دیگه کار داره،
07:33
and when will that be finished?
134
441000
1000
و کی قراره تمام بشه؟
07:34
FG: That will be finished in 2003 -- September, October --
135
442000
6000
تا سپتامبر یا اکتبر ۲۰۰۳ تمام خواهد شد.
07:41
and I'm hoping Kyu, and Herbie, and Yo-Yo and all those guys
136
449000
7000
و امیدوارم که کیو، هربی، یویو و همه آن شخصیتهای فانتزی
07:48
come play with us at that place.
137
456000
3000
بیایند و با ما در آنجا بازی کنند.
07:52
Luckily, today most of the people I'm working with are people I really like.
138
460000
3000
خوشبختانه، این روزها کسانی که باهاشون کار می‌کنم، آنهایی هستند که خیلی دوستشان دارم.
07:56
Richard Koshalek is probably one of the main reasons
139
464000
3000
ریچارد کوشالک می‌شود گفت یکی از دلایل اصلی است
07:59
that Disney Hall came to me.
140
467000
3000
که پروژه دیزنی به من رسید.
08:02
He's been a cheerleader for quite a long time.
141
470000
3000
ایشان زمان زیادی است که مشوق این کارها است.
08:05
There aren't many people around that are really involved
142
473000
4000
کسان زیادی نیستند که به عنوان مشتری
08:09
with architecture as clients.
143
477000
2000
واقعا درگیر کارمعماری باشند.
08:11
If you think about the world,
144
479000
4000
میدانید، وقتی به دنیا فکر میکنیم،
08:15
and even just in this audience,
145
483000
2000
حتی در بین حاظرین این جمع،
08:17
most of us are involved with buildings.
146
485000
6000
اکثرمان درگیر ساختمانها هستیم.
08:23
Nothing that you would call architecture, right?
147
491000
3000
نه که آنها را معماری تلقی کنیم، درست؟
08:26
And so to find one, a guy like that,
148
494000
4000
و وقتی کسی را پیدا میکنیم -- کسی مثل ایشان،
08:31
you hang on to him.
149
499000
2000
نمی‌خواهیم که از دستشان بدهیم.
08:33
He's become the head of Art Center,
150
501000
3000
ایشان رئیس مرکز هنری شدند،
08:36
and there's a building by Craig Ellwood there.
151
504000
4000
و آنجا ساختمانی هست ساخته کریگ الوود.
08:40
I knew Craig and respected him.
152
508000
4000
من کریگ را می‌شناختم و برایش احترام قائلم،
08:44
They want to add to it
153
512000
2000
و آنها می‌خواستند که به آن بنا اضافه کنند،
08:46
and it's hard to add to a building like that --
154
514000
1000
و این کار مشکلی است که به آن بنا چیزی اضافه کرد.
08:47
it's a beautiful, minimalist, black steel building --
155
515000
4000
ساختمان زیبایی است، به سبک مینیمالیسم، ساخته شده با پولاد مشکی،
08:51
and Richard wants to add a library and more student stuff
156
519000
9000
و ریچارد می‌خواست که یک کتابخانه و فضای بیشتر برای دانشجوها فراهم کند.
09:01
and it's a lot of acreage.
157
529000
2000
و زمینشان وسیع است.
09:03
I convinced him to let me bring in another architect
158
531000
4000
من او را قانع کردم که بگذارد من معمار دیگری را معرفی کنم
09:07
from Portugal: Alvaro Siza.
159
535000
3000
آلوارو سیزا از پرتغال،
09:10
RSW: Why did you want that?
160
538000
2000
ر.و: چرا این درخواست رو کردی؟
09:12
FG: I knew you'd ask that question.
161
540000
2000
ف.گ: می‌دانستم که این سئوال را خواهی پرسید.
09:15
It was intuitive.
162
543000
2000
بر طبق حس‌ام عمل کردم.
09:18
(Laughter)
163
546000
3000
(خنده حاظرین)
09:21
Alvaro Siza grew up and lived in Portugal
164
549000
6000
ف.گ: آلوارو سیزا بزرگ شده پرتغال است
09:27
and is probably considered the Portuguese main guy in architecture.
165
555000
5000
و به عنوان مهمترین معمار پرتغالی شناخته شده است.
09:32
I visited with him a few years ago
166
560000
3000
چند سال پیش با او ملاقات کردم
09:35
and he showed me his early work,
167
563000
2000
و او کارهای اولیه‌اش را به من نشان داد
09:37
and his early work had a resemblance to my early work.
168
565000
5000
کارهای اولیه‌اش مشابه کارهای ابتدایی خود من بود.
09:44
When I came out of college,
169
572000
3000
وقتی کالج را تمام کردم،
09:47
I started to try to do things contextually in Southern California,
170
575000
4000
شروع کردم به کارهای محتوایی در جنوب کالیفرنیا
09:51
and you got into the logic of Spanish colonial tile roofs
171
579000
6000
و در آنجا آدم منطق کاشی‌کاری اسپانیایی روی بامها را درک میکند
09:57
and things like that.
172
585000
2000
و چیزهای مشابه آن.
09:59
I tried to understand that language as a beginning,
173
587000
5000
من سعی کردم برای شروع به یادگیری آن زبان بپردازم،
10:04
as a place to jump off,
174
592000
2000
برای شروع اولیه کار.
10:06
and there was so much of it being done by spec builders
175
594000
5000
و بعد خیلی کار آنجا بود برای ساختمان سازهای ،
10:11
and it was trivialized so much that it wasn't ...
176
599000
4000
و آنقدر کارها مبتذل شده بود که --
10:15
I just stopped.
177
603000
2000
من کناره گیری کردم.
10:17
I mean, Charlie Moore did a bunch of it,
178
605000
2000
منظورم اینه که، چارلی موور کارهای زیادی آنجا کرده بود،
10:19
but it didn't feel good to me.
179
607000
4000
اما من حس خوبی نسبت به آنها نداشتم.
10:23
Siza, on the other hand, continued in Portugal
180
611000
3000
از طرفی دیگر، سیزا، کار خودش را در پرتغال ادامه داده بود،
10:26
where the real stuff was
181
614000
3000
جایی که کارهای خوبی شده بود،
10:29
and evolved a modern language that relates to that historic language.
182
617000
8000
و زبان مدرنیته را از وابستگی به زبان تاریخی، بیرون کشیده بود.
10:37
And I always felt that he should come to Southern California
183
625000
6000
و من همیشه فکر می‌کردم که او باید به جنوب کالیفرنیا بیاید
10:43
and do a building.
184
631000
1000
و بنایی بسازد.
10:44
I tried to get him a couple of jobs and they didn't pan out.
185
632000
4000
سعی کردم که چند پروژه به او معرفی کنم، ولی جور نشدند.
10:49
I like the idea of collaboration with people like that
186
637000
7000
و من ایده کار کردن با اینجور آدمها را می‌پسندم،
10:56
because it pushes you.
187
644000
4000
برای اینکه باعث پیشرفت تو می‌شوند.
11:04
I've done it with Claes Oldenburg and with Richard Serra,
188
652000
4000
من اینکار را با کلس اولدنبورگ و ریچارد سرا کردم،
11:09
who doesn't think architecture is art.
189
657000
3000
کسانی که فکر نمی‌کنند معماری هنر است.
11:12
Did you see that thing?
190
660000
2000
شما متوجه آن شدید؟
11:15
RSW: No. What did he say?
191
663000
2000
ر.و: ایشان چی گفتند؟
11:17
FG: He calls architecture "plumbing."
192
665000
2000
ف.گ: اوبه معماری می‌گوید 'لوله کشی'
11:19
(Laughter)
193
667000
3000
(خنده)
11:22
FG: Anyway, the Siza thing.
194
670000
3000
ف.گ: بگذریم، درباره موضوع سیزا
11:26
It's a richer experience.
195
674000
2000
آن، تجربه گرانبهاتری است.
11:28
It must be like that for Kyu doing things with musicians --
196
676000
3000
باید مثل تجربه 'کیو' باشد وقتی که با آهنگسازها کار میکند.
11:31
it's similar to that I would imagine --
197
679000
2000
فکر می‌کنم باید شبیه او باشد.
11:33
where you ... huh?
198
681000
2000
آیا شما -- چی؟
11:35
Audience: Liquid architecture.
199
683000
2000
حاظرین: معماری مایع.
11:37
FG: Liquid architecture.
200
685000
2000
ف.گ: معماری مایع.
11:39
(Laughter)
201
687000
1000
(خنده)
11:40
Where you ... It's like jazz: you improvise, you work together,
202
688000
4000
مثل موسیقی جاز می‌ماند -- باید بداهه نوازی کنی، با دیگران همکاری کنی،
11:44
you play off each other, you make something,
203
692000
6000
با هم مسابقه بدهی، و چیزی بسازی،
11:50
they make something.
204
698000
2000
همه با هم یک قطعه می‌سازند
11:52
And I think
205
700000
3000
و من فکر می‌کنم که این یک روش است --
11:55
for me, it's a way of trying to understand the city
206
703000
4000
برای من، این روشی است که با آن شهر را درک می‌کنم،
11:59
and what might happen in the city.
207
707000
2000
و اتفاقاتی که ممکن است در آن شهر بیفتد.
12:01
RSW: Is it going to be near the current campus?
208
709000
3000
ر.و: آیا این ساختمان قرار است در نزدیکی مجتمع فعلی ساخته شود؟
12:04
Or is it going to be down near ...
209
712000
2000
یا اینکه قرار است نزدیک --
12:06
FG: No, it's near the current campus.
210
714000
2000
ف.گ: نه، نزدیک مجتمع فعلی است.
12:08
Anyway, he's that kind of patron.
211
716000
2000
خلاصه، ایشان از آن جور شخصیتهاست.
12:10
It's not his money, of course.
212
718000
2000
البته ، مسئله پول ایشان نیست
12:12
(Laughter)
213
720000
3000
(خنده)
12:15
RSW: What's his schedule on that?
214
723000
2000
ر.و: برنامه ایشان برای آن پروژه چیست؟
12:17
FG: I don't know.
215
725000
1000
ف.گ: من نمیدانم.
12:18
What's the schedule, Richard?
216
726000
2000
برنامه یعنی چی ریچارد؟
12:20
Richard Koshalek: [Unclear] starts from 2004.
217
728000
2000
ریچارد: از ۲۰۰۴ شروع می‌شود.
12:22
FG: 2004.
218
730000
2000
ف.گ: ۲۰۰۴
12:25
You can come to the opening. I'll invite you.
219
733000
2000
شما می‌توانید افتتاحییه آن بیایید. من شما را دعوت می‌کنم.
12:27
No, but the issue of city building in democracy is interesting
220
735000
8000
اما، موضوع شهرسازی در دموکراسی جالب است.
12:35
because it creates chaos, right?
221
743000
3000
بخاطر اینکه هرج و مرج ایجاد میکند، درسته؟
12:38
Everybody doing their thing makes a very chaotic environment,
222
746000
4000
وقتی هر کسی کار خودش را میکند، فضای خیلی مغشوشی بوجود می‌آید،
12:42
and if you can figure out how to work off each other --
223
750000
5000
و اگر بتوانی راهی پیدا کنی تا باهم کنار بیایید--
12:47
if you can get a bunch of people
224
755000
5000
منظورم اینه که، -- اگر بتوانی جمعی را کنار هم بیاوری
12:52
who respect each other's work and play off each other,
225
760000
4000
که برای هم احترام قائل‌اند و با هم کنار می‌آیند،
12:56
you might be able to create models for
226
764000
2000
آنوقت می‌توانی مدلهایی بسازی برای
12:58
how to build sections of the city without resorting to the one architect.
227
766000
8000
ساخت مقطع‌هایی از شهر، بدون متوسل شدن به یک معمار خاص
13:06
Like the Rockefeller Center model,
228
774000
2000
مثل مدل مرکز راکفلر،
13:08
which is kind of from another era.
229
776000
3000
که در واقع مال یک دوره دیگری است.
13:11
RSW: I found the most remarkable thing.
230
779000
3000
ر.و: به موضوع بسیار جالبی را پی بردم.
13:14
My preconception of Bilbao was this wonderful building,
231
782000
5000
درک من از ساختمان بیلباو یک ساختمان شگفت‌آوری بود،
13:19
you go inside and there'd be extraordinary spaces.
232
787000
2000
که وقتی به داخلش می‌رفتی با یک فضای خارق‌العاده‌ای روبرو می‌شوی.
13:21
I'd seen drawings you had presented here at TED.
233
789000
3000
بخاطر می‌آوردم طراحی‌هاتان را وقتی در TED ارائه‌شان دادید.
13:24
The surprise of Bilbao was in its context to the city.
234
792000
5000
غیرمنتظره بودن بیلبائو بخاطر مفهومش در بافت شهر بود.
13:29
That was the surprise of going across the river,
235
797000
2000
عجیب بودن آن برای اینکه وقتی از روی رودخانه عبور می‌کنی،
13:31
of going on the highway around it,
236
799000
2000
یا در بزرگراه آن را دور می‌زنی،
13:33
of walking down the street and finding it.
237
801000
3000
اینکه وقتی از پایین خیابان می‌آیی و پیداش می‌کنی
13:36
That was the real surprise of Bilbao.
238
804000
3000
اینها پروژه بیلبائو را جالب می‌کرد.
13:39
FG: But you know, Richard,
239
807000
1000
ف.گ: اما می دانید ، ریچارد،
13:40
most architects when they present their work --
240
808000
2000
اکثر معمارها وقتی که کار خود را ارائه می‌دهند --
13:42
most of the people we know,
241
810000
1000
اکثر مردمی که می‌شناسیم،
13:43
you get up and you talk about your work,
242
811000
3000
می‌ایستند و درباره کارشون صحبت می‌کنند
13:46
and it's almost like you tell everybody you're a good guy
243
814000
7000
ومثل این می‌ماند که به همه می گویند من آدم خوبی هستم
13:53
by saying, "Look, I'm worried about the context,
244
821000
5000
با گفتن اینکه ، "ببینید، من نگران مفهوم کار هستم ،
13:58
I'm worried about the city,
245
826000
2000
من نگران بافت شهری‌ام،
14:00
I'm worried about my client,
246
828000
3000
من نگران مشتری‌هایم هستم،
14:03
I worry about budget, that I'm on time."
247
831000
2000
من نگران بودجه‌ام، و اینکه به موقع تمام کنم."
14:05
Blah, blah, blah and all that stuff.
248
833000
2000
و غیره و غیره و امثال آن.
14:07
And it's like cleansing yourself so that you can ...
249
835000
4000
و مثل این می‌ماند که خودت را پاکسازی کنی تا بتوانی --
14:11
by saying all that, it means your work is good somehow.
250
839000
7000
با تمام این حرفها ، این به این معناست که کار شما به نحوی خوبه
14:18
And I think everybody --
251
846000
3000
و من فکر می کنم همه --
14:21
I mean that should be a matter of fact, like gravity.
252
849000
3000
منظورم این است که باید واقعیتی مثل جاذبه وجود داشته باشد
14:24
You're not going to defy gravity.
253
852000
3000
شما با جاذبه مخالفت نمی‌کنید.
14:27
You've got to work with the building department.
254
855000
2000
شما باید با قوانین ساخت و ساز کنار بیایید.
14:29
If you don't meet the budgets, you're not going to get much work.
255
857000
4000
اگر شما در حیطه بودجه تعیین شده عمل نکنید، پروژه‌های چندانی نخواهید گرفت.
14:35
If it leaks --
256
863000
2000
اگر ساختمان نشتی بدهد --
14:37
Bilbao did not leak.
257
865000
2000
یلبائو نشتی نداد
14:40
I was so proud.
258
868000
3000
از این بابت بهش افتخار می‌کردم.
14:43
(Laughter)
259
871000
2000
(خنده)
14:45
The MIT project -- they were interviewing me for MIT
260
873000
3000
پروژه دانشگاه فنی ماساچوست -- آنها با من برای دانشگاه MIT مصاحبه می‌کردند،
14:48
and they sent their facilities people to Bilbao.
261
876000
3000
و آنها مسئولین تاسیسات‌اشون را به بیلبائو فرستادند.
14:51
I met them in Bilbao.
262
879000
2000
با آنها در بیلبائو دیدار کردم.
14:53
They came for three days.
263
881000
2000
برای سه روز آمدند.
14:55
RSW: This is the computer building?
264
883000
2000
ر.و: آیا این در ارتباط با ساختمان کامپیوتر است؟
14:57
FG: Yeah, the computer building.
265
885000
1000
ف.گ: بله ، ساختمان کامپیوتر.
14:58
They were there three days and it rained every day
266
886000
2000
(ملاقاتمان) سه روز طول کشید، و هر روز باران آمد.
15:00
and they kept walking around --
267
888000
2000
و آنها اطراف ساختمان راه می‌رفتند
15:02
I noticed they were looking under things
268
890000
2000
متوجه شدم که آنها زیر گوشه‌های آنرا وارسی می‌کردند،
15:04
and looking for things,
269
892000
2000
و دنبال چیزهایی می‌گشتند
15:06
and they wanted to know where the buckets were hidden, you know?
270
894000
4000
ومی‌خواستند بدانند که سطلها کجا پنهان شده‌‌اند، می دانید؟
15:10
People put buckets out ...
271
898000
2000
مردم سطل میگذارند (زیر سوراخهای ساختمان)
15:13
I was clean. There wasn't a bloody leak in the place,
272
901000
2000
(ساختمان) من پاک بود! هیچ نشتی در محل وجود ندارد
15:15
it was just fantastic.
273
903000
2000
این خیلی عالی بود.
15:17
But you've got to --
274
905000
2000
و آدم باید اینگونه باشه --
15:19
yeah, well up until then every building leaked, so this ...
275
907000
4000
بله ، خوب قبلا همه ساختمانها نشتی داشتند، بنابراین --
15:23
(Laughter)
276
911000
5000
(خنده)
15:28
RSW: Frank had a sort of ...
277
916000
2000
ر.و: فرانک صاحب یکجور --
15:30
FG: Ask Miriam!
278
918000
1000
ف.گ: ازمریم بپرس
15:31
RW: ... sort of had a fame. His fame was built on that in L.A. for a while.
279
919000
5000
ر.و: -- یکجور شهرتی بود -- شهرت او بخاطر این بود که در لس‌آنجلس برای مدتی
15:36
(Laughter)
280
924000
3000
(خنده)
15:39
FG: You've all heard the Frank Lloyd Wright story,
281
927000
3000
ف.گ : همه داستان فرانک لوید رایت راشنیده‌اید،
15:42
when the woman called and said,
282
930000
2000
وقتی خانمی زنگ زد و گفت،
15:44
"Mr. Wright, I'm sitting on the couch
283
932000
5000
"آقای رایت ، من روی مبل نشسته‌ام،
15:49
and the water's pouring in on my head."
284
937000
2000
وآب است که همیتطور روی سرم میریزد "
15:51
And he said, "Madam, move your chair."
285
939000
2000
و اوجواب داد: "خانم، مبلتان را جابجا کنید"
15:53
(Laughter)
286
941000
4000
(خنده)
15:57
So, some years later I was doing a building,
287
945000
4000
حالا چند سال بعدش من مشغول ساختن یک بنا بودم،
16:01
a little house on the beach for Norton Simon,
288
949000
2000
یک خانه کوچک در کنار دریا برای نورتون سیمون
16:03
and his secretary, who was kind of a hell on wheels type lady,
289
951000
4000
و منشی‌اش، که فرد بسیار سختی بود
16:07
called me and said,
290
955000
2000
به من زنگ زد و گفت:
16:10
"Mr. Simon's sitting at his desk
291
958000
3000
"آقای سیمون پشت میزش نشسته‌اند
16:13
and the water's coming in on his head."
292
961000
2000
و آب داره روی سرش میریزد. "
16:15
And I told her the Frank Lloyd Wright story.
293
963000
2000
و من داستان فرانک لوید رایت را برایش تعریف کردم.
16:17
RSW: Didn't get a laugh.
294
965000
2000
ر.و: نخندید؟
16:19
FG: No. Not now either.
295
967000
2000
ف.گ: نه، نه دیگه.
16:21
(Laughter)
296
969000
5000
(خنده)
16:28
But my point is that ... and I call it the "then what?"
297
976000
4000
منظورم اینست که -- و من به این می‌گم ' بعدش چی؟ '
16:32
OK, you solved all the problems,
298
980000
2000
خوب، گیرم که تمام مسائل را حل کنید.
16:34
you did all the stuff, you made nice,
299
982000
3000
همه کارهای لازم را انجام دادید. کار را خوب تمام کردید.
16:37
you loved your clients,
300
985000
2000
مشتری‌هاتان را دوست راشتید
16:39
you loved the city,
301
987000
2000
شهر را دوست داشتید.
16:41
you're a good guy, you're a good person ...
302
989000
2000
تو آدم خوبی هستی -- کارت خوبه.
16:43
and then what?
303
991000
2000
و بعدش چی؟
16:45
What do you bring to it?
304
993000
2000
حالا چه چیزی به آن اضافه می‌کنی؟
16:47
And I think that's what I've always been interested in,
305
995000
4000
و فکر می‌کنم این همان چیزی است که من همیشه برایم جالب بوده،
16:51
is that -- which is a personal kind of expression.
306
999000
7000
اینکه -- (اکسپرسیون) بیان شخصی کار چیست.
17:03
Bilbao, I think, shows that you can have
307
1011000
4000
بنای بیلبائو، به نظر من، نشان میدهد که
17:07
that kind of personal expression
308
1015000
2000
می‌توان یک چنین اکپرسیون شخصی داشت،
17:09
and still touch all the bases that are necessary
309
1017000
4000
در حالی که تمام مسائل پایه‌ای و ضروری‌اش در نظر گرفته شده
17:13
of fitting into the city.
310
1021000
2000
اینکه با شهر مناسبت دارد.
17:15
That's what reminded me of it.
311
1023000
2000
این چیزی است که مرا به یادش می‌اندازد.
17:20
And I think that's the issue, you know;
312
1028000
2000
و من فکر می‌کنم که این مسئله اصلی است، میدانید.
17:22
it's the "then what" that most clients who hire architects --
313
1030000
4000
این ' بعدش چی ' که بیشتر کسانی که معماران را استخدام می‌کنند --
17:26
most clients aren't hiring architects for that.
314
1034000
5000
(در واقع) بیشتر آدمها معمارها را برای اینکار استخدام نمی‌کنند.
17:31
They're hiring them to get it done, get it on budget,
315
1039000
4000
بلکه استخدامشان می‌کنند تا کار را تمام کنند و از بودجه بالا نزنند.
17:35
be polite,
316
1043000
3000
میدانید -- مودب باشیم.
17:38
and they're missing out on the real value of an architect.
317
1046000
11000
و آنها ارزش واقعی یک معمار را درک نمی‌کنند.
17:50
RSW: At a certain point a number of years ago, people --
318
1058000
2000
ر.و: سالها پیش --
17:52
when Michael Graves was a fashion, before teapots ...
319
1060000
7000
وقتی مایکل گریوز مد بود، قبل از طراحی قوری‌ها --
18:00
FG: I did a teapot and nobody bought it.
320
1068000
2000
ف.گ: من یک قوری طراحی کردم ولی کسی نخریدش.
18:02
(Laughter)
321
1070000
2000
(خنده)
18:04
RSW: Did it leak?
322
1072000
2000
ر.و: نشتی نداد؟
18:06
FG: No.
323
1074000
1000
نه.
18:07
(Laughter)
324
1075000
6000
(خنده)
18:13
RSW: ... people wanted a Michael Graves building.
325
1081000
6000
ر.و: مردم دنبال ساختمانها مایکل گریوز بودند.
18:21
Is that a curse, that people want a Bilbao building?
326
1089000
3000
آیا این یک نفرین است که مردم ساختمان بیلبائو بخواهند؟
18:26
FG: Yeah.
327
1094000
3000
ف.گ: بله. درخواست زیاد گرفته‌ام.
18:30
Since Bilbao opened, which is now four, five years,
328
1098000
4000
از وقتی که بیلبائو باز شده -- الآن تغزیبا ۴ ، ۵ سال شده، نمیدانم --
18:34
both Krens and I have been called
329
1102000
4000
کرن و من تماسهایی دریافت کرده‌ایم
18:39
with at least 100 opportunities --
330
1107000
4000
برای، نمیدانم، حداقل ۱۰۰ تا فرصت کاری دیگر
18:43
China, Brazil, other parts of Spain --
331
1111000
7000
چین، برزیل، جاهای دیگر اسپانیا
18:50
to come in and do the Bilbao effect.
332
1118000
3000
که بریم و کاری شبیه بیلبائو ارائه بدهیم.
18:53
And I've met with some of these people.
333
1121000
3000
و من با برخی از این افراد ملاقات کرده‌ام.
18:56
Usually I say no right away,
334
1124000
2000
معمولا اولش می‌گویم نه،
18:58
but some of them come with pedigree
335
1126000
3000
ولی بعضی از آنها با تبارشان می‌آیند،
19:01
and they sound well-intentioned
336
1129000
3000
و بنظر نیتهای خوبی دارند.
19:04
and they get you for at least one or two meetings.
337
1132000
5000
و بعد آنها شما را برای یکی دو جلسه می‌خواهند.
19:10
In one case, I flew all the way to Malaga with a team
338
1138000
5000
در یک مورد من با یک تیم تا مالاگا پرواز کردم،
19:15
because the thing was signed with seals and various
339
1143000
6000
به خاطر اینکه دعوتنامه‌ای که فرستاده بودند مهرو موم شده و کلی --
19:21
very official seals from the city,
340
1149000
6000
میدانید -- یک مهر رسمی از طرف شهر بود.
19:27
and that they wanted me to come and do a building in their port.
341
1155000
4000
و آنها می‌خواستند که برم و یک ساختمان برای بندرآنجا بسازم.
19:31
I asked them what kind of building it was.
342
1159000
2000
و من از آنها پرسیدم که چه جور بنایی در نظر دارند.
19:33
"When you get here we'll explain it." Blah, blah, blah.
343
1161000
3000
' وقتی بیایید اینجا برایتون توضیح می‌دهیم -- و غیره و غیره '
19:36
So four of us went.
344
1164000
3000
خلاصه چهار نفر از ما رفتیم.
19:39
And they took us -- they put us up in a great hotel
345
1167000
5000
و آنها ما را پذیرفتند -- ما را توی یک هتل بسیار خوب گذاشتند،
19:44
and we were looking over the bay,
346
1172000
3000
و ما از آنجا منظره رو به خلیج داشتیم.
19:47
and then they took us in a boat out in the water
347
1175000
3000
وما را با قایق بردند وسط آب
19:50
and showed us all these sights in the harbor.
348
1178000
3000
و تمام مناظر کنار بندر را نشانمان دادند.
19:53
Each one was more beautiful than the other.
349
1181000
5000
و هر منظره‌ای بهتر از دیگری بود.
19:59
And then we were going to have lunch with the mayor
350
1187000
4000
و قرار بود که بعدش با شهردار آنجا ملاقات ناهار داشته باشیم،
20:03
and we were going to have dinner with
351
1191000
2000
و قرار بود برای شام با
20:05
the most important people in Malaga.
352
1193000
4000
مهمترین شخصیتهای مالاگا دیدار کنیم.
20:09
Just before going to lunch with the mayor,
353
1197000
3000
و درست قبل از اینکه بریم برای ناهار با شهردار،
20:13
we went to the harbor commissioner.
354
1201000
2000
رفتیم پیش کمیسر بندر.
20:15
It was a table as long as this carpet
355
1203000
3000
میزی بود به بزرگی این فرش
20:18
and the harbor commissioner was here,
356
1206000
2000
و کمیسر بندر آنجا بود،
20:20
and I was here, and my guys.
357
1208000
2000
و من و همراهانم اینجا بودند.
20:22
We sat down, and we had a drink of water
358
1210000
3000
و نشستیم و آبی نوشیدیم،
20:25
and everybody was quiet.
359
1213000
2000
و همه سکوت کرده بودند.
20:27
And the guy looked at me and said,
360
1215000
2000
و ایشان نگاهی به من کرد و گفت،
20:29
"Now what can I do for you, Mr. Gehry?"
361
1217000
3000
' حالا من چه کاری می‌توانم برای شما بکنم آقای گاری؟ '
20:32
(Laughter)
362
1220000
4000
(خنده)
20:36
RSW: Oh, my God.
363
1224000
2000
ر.و: خدای من.
20:38
FG: So, I got up.
364
1226000
2000
ف.گ: خوب من بلند شدم.
20:40
I said to my team,
365
1228000
2000
و به تیم همراهم گفتم،
20:42
"Let's get out of here."
366
1230000
2000
' بیایید از اینجا بریم.'
20:44
We stood up, we walked out.
367
1232000
1000
ما بلند شدیم، آمدیم بیرون.
20:45
They followed -- the guy that dragged us there followed us and he said,
368
1233000
3000
آمدند دنبالمان -- کسی که ما را آنجا برده بود دنبالمان آمد و گفت،
20:48
"You mean you're not going to have lunch with the mayor?"
369
1236000
2000
' منظورتان اینست که شما با شهردار ناهار نخواهید خورد؟ '
20:50
I said, "Nope."
370
1238000
2000
من گفتم، ' نه خیر'
20:52
"You're not going to have dinner at all?"
371
1240000
2000
' شما اصلا شام نخواهید خورد؟ '
20:54
They just brought us there to hustle this group,
372
1242000
4000
آنها ما را آنجا آورده بودند که به این گروه فشار بیاورند --
20:58
you know, to create a project.
373
1246000
2000
میدانید، که پروژه‌ای بسازند.
21:00
And we get a lot of that.
374
1248000
2000
وما با اینجور چیزها زیاد برخورد میکنیم.
21:05
Luckily, I'm old enough that
375
1253000
3000
خوشبختانه، به اندازه کافی سنم بالا هست که، میدانید،
21:08
I can complain I can't travel.
376
1256000
3000
می‌توانم اعتراض کنم، نمیتوانم سفر کنم.
21:11
(Laughter)
377
1259000
2000
(خنده)
21:13
I don't have my own plane yet.
378
1261000
3000
من هواپیمای خصوصی خودم را هنوز ندارم.
21:18
RSW: Well, I'm going to wind this up and wind up the meeting
379
1266000
3000
ر.و: خوب، من دیگر سعی می‌کنم این نشست رو به پایان برسانم،
21:21
because it's been very long.
380
1269000
2000
چرا که خیلی طولانی شد.
21:23
But let me just say a couple words.
381
1271000
2000
اما بگذارید چند کلمه‌ای بگویم.
21:25
FG: Can I say something?
382
1273000
2000
ف.گ: من می‌توانم چیزی بگم؟
21:28
Are you going to talk about me or you?
383
1276000
3000
می‌خواهید درباره من صحبت کنید یا درباره خودتان؟
21:31
(Laughter)
384
1279000
3000
(خنده)
21:34
(Applause)
385
1282000
3000
(کف زدن)
21:37
RSW: Once a shit, always a shit!
386
1285000
3000
ر.و: وقتی چیزی بده، همیشه بده!
21:42
FG: Because I want to get a standing ovation like everybody, so ...
387
1290000
3000
ف.گ: بخاطر اینکه می‌خواهم مثل همه حس تحسین شدنم را بگیرم --
21:45
RSW: You're going to get one! You're going to get one!
388
1293000
2000
ر.و: می‌گیری! الآن تحسین خواهی شد!
21:47
(Laughter)
389
1295000
1000
(خنده)
21:48
I'm going to make it for you!
390
1296000
2000
من دارم زمینه‌اش را فراهم می‌کنم!
21:50
FG: No, no. Wait a minute!
391
1298000
1000
نه، نه. یک لحظه صبر کن!
21:51
(Applause)
392
1299000
2000
(تشویق)
ABOUT THE SPEAKER
Frank Gehry - ArchitectA living legend, Frank Gehry has forged his own language of architecture, creating astonishing buildings all over the world, such as the Guggenheim in Bilbao, the Walt Disney Concert Hall in LA, and Manhattan's new IAC building.
Why you should listen
Frank Gehry is one of the world's most influential architects. His designs for the likes of the Guggenheim Museum in Bilbao and the Walt Disney Concert Hall in LA are bold statements that have imposed a new aesthetic of architecture on the world at large, enlivening streetscapes and creating new destinations. Gehry has extended his vision beyond brick-and-mortar too, collaborating with artists such as Claes Oldenberg and Richard Serra, and designing watches, teapots and a line of jewelry for Tiffany & Co.
Now in his 80s, Gehry refuses to slow down or compromise his fierce vision: He and his team at Gehry Partners are working on a $4 billion development of the Atlantic Yards in Brooklyn, and a spectacular Guggenheim museum in Abu Dhabi, United Arab Emirates, which interprets local architecture traditions into a language all his own. Incorporating local architectural motifs without simply paying lip service to Middle Eastern culture, the building bears all the hallmarks of a classic Gehry design.
Frank Gehry | Speaker | TED.com