TEDxUF
LB Hannahs: What it's like to be a transgender dad
ال بی هناز: یک پدر ترنس بودن چه شکلی است
Filmed:
Readability: 4.1
1,324,494 views
ال بی هناز صادقانه تجربه خود را از والدی که ترنس است به اشتراک می‌گذارد -- و به ما درباره اصالت و طرفداری یاد می‌دهد. او می‌گوید:" اصالت به معنای راحتی نیست. یعنی مذاکره و مدیریت سختی‌های روزمره."
LB Hannahs - Educator
LB Hannahs facilitates change by leaning into discomfort and centering authenticity. Full bio
LB Hannahs facilitates change by leaning into discomfort and centering authenticity. Full bio
Double-click the English transcript below to play the video.
00:12
So the other morning
I went to the grocery store
I went to the grocery store
0
872
2255
خب پریروز صبح من به بقالی رفتم
00:15
and an employee greeted me
1
3151
1318
و فروشنده به من خوش‌آمد گفت
00:16
with a "Good morning, sir,
can I help you with anything?"
can I help you with anything?"
2
4493
2697
"صبح بخیر آقا،
میتونم کمکتان کنم؟"
میتونم کمکتان کنم؟"
00:19
I said, "No, thanks, I'm good."
3
7214
1936
جواب دادم، «نه، متشکرم، خوبم.»
00:21
The person smiled
and we went our separate ways.
and we went our separate ways.
4
9576
2239
به من لبخندی زد و
هر کدام رفتیم سراغ کار خودمان.
هر کدام رفتیم سراغ کار خودمان.
00:23
I grabbed Cheerios
and I left the grocery store.
and I left the grocery store.
5
11839
2312
یک بسته چریوس برداشتم
و از مغازه زدم بیرون.
و از مغازه زدم بیرون.
00:26
And I went through the drive-through
of a local coffee shop.
of a local coffee shop.
6
14175
2735
و بعد به کافی‌شاپ محلی خودرو-گذر رفتم.
بعد از ثبت سفارشم،
صدایی از انتها دیگر گفت:
صدایی از انتها دیگر گفت:
00:28
After I placed my order,
the voice on the other end said,
the voice on the other end said,
7
16934
2675
"با تشکر از شما، خانم.
به راست حرکت کنید."
به راست حرکت کنید."
00:31
"Thank you, ma'am. Drive right around."
8
19633
1865
00:33
Now, in the span of less than an hour,
9
21522
1810
حالا، در این مدت کمتر از یک ساعت،
00:35
I was understood
both as a "sir" and as a "ma'am."
both as a "sir" and as a "ma'am."
10
23356
2962
هم با "آقا" و هم با "خانم"
مورد خطاب قرار گرفتم.
مورد خطاب قرار گرفتم.
00:38
But for me, neither
of these people are wrong,
of these people are wrong,
11
26762
2207
اما برای من هیچ کدام از اینها اشتباه نیست،
00:40
but they're also not completely right.
12
28993
2150
اما کاملا هم درست نیستند.
00:44
This cute little human
is my almost-two-year-old Elliot.
is my almost-two-year-old Elliot.
13
32310
3424
این آدم کوچولو بامزه
فرزند تقریبا دو ساله من، الیت، است.
فرزند تقریبا دو ساله من، الیت، است.
00:48
Yeah, alright.
14
36362
1150
بله، درسته.
و در این دو سال،
00:50
And over the past two years,
15
38529
1371
این بچه من را مجبور کرده
تا فکری دوباره درباره جهان
تا فکری دوباره درباره جهان
00:51
this kid has forced me
to rethink the world
to rethink the world
16
39924
2007
00:53
and how I participate in it.
17
41955
1476
و نحوه مشارکت من در آن کنم.
00:55
I identify as transgender and as a parent,
that makes me a transparent.
that makes me a transparent.
18
43455
4189
من به عنوان تراجنسیتی و والد شناسایی
می‌شوم که از من والدی ترانس می‌سازد.
می‌شوم که از من والدی ترانس می‌سازد.
(خنده)
01:00
(Laughter)
19
48450
2461
01:02
(Applause)
20
50935
1426
(تشویق)
01:04
(Cheering)
21
52385
1849
(تحسین)
01:06
(Applause)
22
54258
5486
(تشویق)
01:11
As you can see, I took
this year's theme super literal.
this year's theme super literal.
23
59768
3580
همانطور که می‌بینید،
تم امسال را فوق‌العاده لفظی گرفتم.
تم امسال را فوق‌العاده لفظی گرفتم.
01:15
(Laughter)
24
63372
1061
(خنده)
01:16
Like any good dad joke should.
25
64457
2095
مثل شوخی هر پدر خوب که باید باشد.
01:19
More specifically, I identify
as genderqueer.
as genderqueer.
26
67599
2327
دقیق‌تر، من بعنوان دوجنسه شناسایی می‌شوم.
01:21
And there are lots of ways
to experience being genderqueer,
to experience being genderqueer,
27
69950
2779
و راههای زیادی برای تجربه دوجنسه بودن هست
اما برای من اینطور است که
واقعا بعنوان یک مرد یا زن شناسایی نمی‌شوم.
واقعا بعنوان یک مرد یا زن شناسایی نمی‌شوم.
01:24
but for me that means I don't
really identify as a man or a woman.
really identify as a man or a woman.
28
72753
3190
01:27
I feel in between and sometimes
outside of this gender binary.
outside of this gender binary.
29
75967
3157
من خودم را ما‌بین و گاهی خارج از
این سیستم صفر و یکی جنسیت حس می‌کنم.
این سیستم صفر و یکی جنسیت حس می‌کنم.
01:31
And being outside of this gender binary
30
79537
1858
و خارج از سیستم بودن
01:33
means that sometimes I get
"sired" and "ma'amed"
"sired" and "ma'amed"
31
81419
2341
به این معناست که هم خانم
و هم آقا خطاب می‌شوم
و هم آقا خطاب می‌شوم
در مدت کمتر از یک ساعت
وقتی بیرون هستم و دارم همه کار می‌کنم
وقتی بیرون هستم و دارم همه کار می‌کنم
01:35
in the span of less than an hour
when I'm out doing everyday things
when I'm out doing everyday things
32
83784
3159
مثل خرید چریوس.
01:38
like getting Cheerios.
33
86967
1158
اما در این بین خط بودن
که خیلی راحت هستم.
که خیلی راحت هستم.
01:40
But this in between lane
is where I'm most comfortable.
is where I'm most comfortable.
34
88149
2572
در این فضا که می‌توانم
هم آقا و هم خانم باشم
هم آقا و هم خانم باشم
01:42
This space where I can be
both a sir and a ma'am
both a sir and a ma'am
35
90745
2254
احساس درست‌ترین و اصیل‌ترین را می‌کنم.
01:45
feels the most right
and the most authentic.
and the most authentic.
36
93023
2292
01:47
But it doesn't mean that these
interactions aren't uncomfortable.
interactions aren't uncomfortable.
37
95339
3056
اما این به این معنی نیست
که این تعاملات ناخوشایند نیست.
که این تعاملات ناخوشایند نیست.
01:50
Trust me, the discomfort can range
from minor annoyance
from minor annoyance
38
98419
2579
باور کنید ناراحتی می‌تواند
از یک آزردگی کوچک
از یک آزردگی کوچک
01:53
to feeling physically unsafe.
39
101022
1412
تا احساس ناامنی جسمی باشد.
01:54
Like the time at a bar in college
40
102458
1603
مثل زمانی که در باری در کالج بودم
01:56
when a bouncer physically
removed me by the back of the neck
removed me by the back of the neck
41
104085
2841
و دربان آنجا من را از پشت گردن گرفت
01:58
and threw me out of a woman's restroom.
42
106950
1875
و از دستشویی خانم‌ها بیرون انداخت.
02:00
But for me, authenticity
doesn't mean "comfortable."
doesn't mean "comfortable."
43
108849
2753
برای من اصالت به معنای راحتی نیست.
02:03
It means managing and negotiating
the discomfort of everyday life,
the discomfort of everyday life,
44
111626
3104
یعنی مذاکره و مدیریت سختی‌های روزمره زندگی
02:06
even at times when it's unsafe.
45
114754
1482
حتی در مواقعی که امن نیست.
02:09
And it wasn't until
my experience as a trans person
my experience as a trans person
46
117093
2398
و به این شکل نبود
تا تجربه من به عنوان یک فرد ترنس
تا تجربه من به عنوان یک فرد ترنس
02:11
collided with my new identity as a parent
47
119515
1991
با هویت جدید من
به عنوان والد برخورد کرد
به عنوان والد برخورد کرد
02:13
that I understood
the depth of my vulnerabilities
the depth of my vulnerabilities
48
121530
2316
که متوجه عمق آسیب‌پذیری خودم شدم
02:15
and how they are preventing me
from being my most authentic self.
from being my most authentic self.
49
123870
3089
و اینکه آنها چطور من را
از خود واقعی‌ام باز می‌دارند.
از خود واقعی‌ام باز می‌دارند.
02:20
Now, for most people,
what their child will call them
what their child will call them
50
128203
2477
برای اغلب افراد
اینکه فرزندشان آنها را چه صدا کند
اینکه فرزندشان آنها را چه صدا کند
چیزی نیست که خیلی به آن فکر کنند.
02:22
is not something
that they give much thought to
that they give much thought to
51
130704
2199
خارج از واژه‌های فرهنگی
02:24
outside of culturally specific words
52
132927
1745
یا تنوعاتی بر اساس جنسیت
مثل "ماما"، "مامی"، "ددی"، "پاپا".
مثل "ماما"، "مامی"، "ددی"، "پاپا".
02:26
or variations on a gendered theme
like "mama," "mommy," or "daddy," "papa."
like "mama," "mommy," or "daddy," "papa."
53
134696
3546
02:30
But for me, the possibility
is what this child,
is what this child,
54
138266
2404
اما برای من امکان این که
این بچه،
این بچه،
02:32
who will grow to be a teenager
and then a real-life adult,
and then a real-life adult,
55
140694
2914
که نوجوان و جوان خواهد شد
و در زندگی‌مان من را چه صدا خواهد کرد،
02:35
will call me for the rest of our lives,
56
143632
1858
هم خیلی ترسناک بود و هم هیجان‌انگیز.
02:37
was both extremely scary and exciting.
57
145514
2737
02:41
And I spent nine months wrestling
with the reality that being called "mama"
with the reality that being called "mama"
58
149185
3533
و من نه ماه با این واقعیت که
"ماما" صدا شوم دست و پنجه نرم کردم
"ماما" صدا شوم دست و پنجه نرم کردم
یا چیزی مثل آن،
اصلا شبیه من نبود.
اصلا شبیه من نبود.
02:44
or something like it
didn't feel like me at all.
didn't feel like me at all.
59
152742
2287
و صرف نظر از اینکه چند بار
و چه تعداد ورژن "مامان" را امتحان کردم،
و چه تعداد ورژن "مامان" را امتحان کردم،
02:47
And no matter how many times
or versions of "mom" I tried,
or versions of "mom" I tried,
60
155053
2728
02:49
it always felt forced
and deeply uncomfortable.
and deeply uncomfortable.
61
157805
2380
همیشه احساس تحمیلی و عمیقا ناراحتی می‌کردم.
02:52
I knew being called "mom" or "mommy"
would be easier to digest for most people.
would be easier to digest for most people.
62
160901
3716
می‌دانستم اگه "مامان" یا "مامی" صدایم کنند
برای خیلی از مردم قابل هضم‌تر است.
برای خیلی از مردم قابل هضم‌تر است.
02:56
The idea of having two moms
is not super novel,
is not super novel,
63
164641
2341
داشتن دو تا مادر چیز خیلی جدیدی نیست،
02:59
especially where we live.
64
167006
1511
مخصوصا جاییکه ما زندگی می‌کنیم.
03:01
So I tried other words.
65
169743
1596
خوب لغت های دیگری را امتحان کردم.
03:03
And when I played around
with "daddy," it felt better.
with "daddy," it felt better.
66
171363
2904
و موقعی که "ددی (بابا)" را امتحان می‌کردم
احساس بهتری داشتم.
احساس بهتری داشتم.
03:06
Better, but not perfect.
67
174568
1698
بهتر اما نه عالی.
03:09
It felt like a pair of shoes
that you really liked
that you really liked
68
177124
2334
مثل این بود که
یک جفت کفشی که خیلی دوست دارید
یک جفت کفشی که خیلی دوست دارید
اما مجبور بودید بپوشید
و با آن زورآزمایی کنید.
و با آن زورآزمایی کنید.
03:11
but you needed to wear and break in.
69
179482
1801
03:13
And I knew the idea of being
a female-born person being called "daddy"
a female-born person being called "daddy"
70
181720
3294
می‌دانستم اینکه یک زن "بابا" صدا شود
قرار بود مسیر سخت‌تری
همراه با اوقات ناراحت‌تری پیشرویم باشد.
همراه با اوقات ناراحت‌تری پیشرویم باشد.
03:17
was going to be a harder road
with a lot more uncomfortable moments.
with a lot more uncomfortable moments.
71
185038
3326
اما زودتر از اینکه متوجه شوم وقت آن رسید
03:20
But, before I knew it, the time had come
72
188388
2190
و الیت جیغ‌کشان
مثل بیشتر بچه‌ها به دنیا آمد.
مثل بیشتر بچه‌ها به دنیا آمد.
03:22
and Elliot came screaming
into the world, like most babies do,
into the world, like most babies do,
73
190602
2944
و هویت جدید من به عنوان والد شروع شد.
03:25
and my new identity as a parent began.
74
193570
2602
من تصمیم گرفتم که پدر شوم
و خانواده جدید ما با جهان روبه‌رو شد.
و خانواده جدید ما با جهان روبه‌رو شد.
03:28
I decided on becoming a daddy,
and our new family faced the world.
and our new family faced the world.
75
196196
3143
یکی از رایج‌ترین چیزها زمانی است
که مردم ما را می‌‌بینند،
که مردم ما را می‌‌بینند،
03:32
Now one of the most common things
that happens when people meet us
that happens when people meet us
76
200538
3103
مردمی هستند که "مامان" صدایم می‌کنند.
03:35
is for people to "mom" me.
77
203665
1309
و در این شرایط
تعاملات مختلفی می‌تواند صورت بگیرد.
تعاملات مختلفی می‌تواند صورت بگیرد.
03:36
And when I get "momed", there are
several ways the interaction can go,
several ways the interaction can go,
78
204998
3293
و من این نقشه را کشیده‌ام
تا به نشان دادن گزینه‌های من کمک کند.
تا به نشان دادن گزینه‌های من کمک کند.
03:40
and I've drawn this map
to help illustrate my options.
to help illustrate my options.
79
208315
3413
03:43
(Laughter)
80
211752
1611
(خنده)
03:45
So, option one is to ignore the assumption
81
213387
2896
گزینه اول این است که
این فرض را نادیده بگیریم
این فرض را نادیده بگیریم
و به مردم اجازه بدهم
که "مامان" خطابم کنند،
که "مامان" خطابم کنند،
03:48
and allow folks to continue
to refer to me as "mom,"
to refer to me as "mom,"
82
216307
2940
که برای گروه دیگر ناخوشایند نیست.
03:51
which is not awkward for the other party,
83
219271
1953
اما معمولا برای ما ناخوشایند است.
03:53
but is typically really awkward for us.
84
221248
2337
و معمولا باعث محدود کردن
تعاملم با این گونه افراد می‌شود.
تعاملم با این گونه افراد می‌شود.
03:55
And it usually causes me to restrict
my interaction with those people.
my interaction with those people.
85
223609
3292
گزینه اول.
03:59
Option one.
86
227331
1349
گزینه دوم متوقف و اصلاح کردن آنهاست.
04:00
Option two is to stop and correct them
87
228704
3270
04:03
and say something like,
88
231998
1173
و گفتن چیزی مثل
04:05
"Actually, I'm Elliot's dad"
or "Elliot calls me 'daddy.'"
or "Elliot calls me 'daddy.'"
89
233195
3120
"در واقع من پدر الیت هستم" یا
الیت منو بابا صدا می‌کنه."
الیت منو بابا صدا می‌کنه."
04:08
And when I do this, one or two
of the following things happen.
of the following things happen.
90
236339
2917
و با انجام این
یک یا دوتا از این موارد اتفاق می‌افتد
یک یا دوتا از این موارد اتفاق می‌افتد
04:11
Folks take it in stride
and say something like, "Oh, OK."
and say something like, "Oh, OK."
91
239624
3293
مردم با آن کنار می‌ایند و
مثلا میگویند "آهان، باشه."
مثلا میگویند "آهان، باشه."
و می‌روند.
04:14
And move on.
92
242941
1277
یا آنها با عذرخواهی زیادی جواب می‌دهند
04:16
Or they respond by apologizing profusely
93
244242
2573
04:18
because they feel bad or awkward
or guilty or weird.
or guilty or weird.
94
246839
2806
چون که احساس بد، ناخوشایند،
گناهکار یا عجیبی دارند.
گناهکار یا عجیبی دارند.
اما اغلب اتفاقی که می‌افتد
این است که مردم واقعا گیج می‌شوند
این است که مردم واقعا گیج می‌شوند
04:22
But more often, what happens
is folks get really confused
is folks get really confused
95
250067
3518
04:25
and look up with an intense look
and say something like,
and say something like,
96
253609
3499
و یک نگاه تند می‌کنند و مثلا میگویند
"این یعنی شما
میخواهید تغییر جنسیت دهید؟
میخواهید تغییر جنسیت دهید؟
04:29
"Does this mean you want to transition?
97
257132
1978
04:31
Do you want to be a man?"
98
259134
1515
می‌خواهی یک مرد باشید؟"
یا مثلا میگویند
04:32
Or say things like,
99
260673
1722
04:34
"How can she be a father?
100
262419
1484
"چطور ممکنه زنی پدر باشد؟
04:35
Only men can be dads."
101
263927
1466
فقط مردها پدر هستند."
خب گزینه اول اغلب راه آسان‌تری است.
04:38
Well, option one is oftentimes
the easier route.
the easier route.
102
266283
2263
04:40
Option two is always
the more authentic one.
the more authentic one.
103
268570
2801
گزینه دوم همیشه گزینه اصیل‌تری است.
و همه این سناریوها
شامل یک سطح ناراحتی هستند،
شامل یک سطح ناراحتی هستند،
04:43
And all of these scenarios
involve a level of discomfort,
involve a level of discomfort,
104
271395
2682
حتی در بهترین وضع.
04:46
even in the best case.
105
274101
1157
و در طول زمان توانایی من را
برای راهیابی در این ننقشه پیچیده
برای راهیابی در این ننقشه پیچیده
04:47
And I'll say that over time, my ability
to navigate this complicated map
to navigate this complicated map
106
275282
3381
آسان‌تر شده است.
04:50
has gotten easier.
107
278687
1219
اما ناراحتی همچنان وجود دارد.
04:51
But the discomfort is still there.
108
279931
1643
حال من اینجا نمی‌ایستم و تظاهر کنم
04:53
Now, I won't stand here and pretend
109
281877
1676
که به این وضع تسلط دارم،
کمی از واقعیت دور است.
کمی از واقعیت دور است.
04:55
like I've mastered this,
it's pretty far from it.
it's pretty far from it.
110
283577
2389
04:57
And there are days when I still allow
option one to take place
option one to take place
111
285990
2917
و هنوز روزهایی هستند که من
می‌گذارم گزینه اول اتفاق بیفتد
می‌گذارم گزینه اول اتفاق بیفتد
زیرا گزینه دوم خیلی سخت
یا خیلی خطرناک است.
یا خیلی خطرناک است.
05:00
because option two
is just too hard or too risky.
is just too hard or too risky.
112
288931
2373
هیچ راهی برای اطمینان
از رفتار هیچ کس نیست.
از رفتار هیچ کس نیست.
05:04
There's no way to be sure
of anyone's reaction,
of anyone's reaction,
113
292141
3286
05:07
and I want to be sure
that folks have good intentions,
that folks have good intentions,
114
295451
2721
و میخواهم مطمئن باشم
این مردم نیت خوب دارند
این مردم نیت خوب دارند
که مردم خوب هستند.
05:10
that people are good.
115
298196
1318
05:11
But we live in a world
where someone's opinion of my existence
where someone's opinion of my existence
116
299538
3134
اما ما در جهانی زندگی می‌کنیم
که گزینه وجود من در نظر کسی
که گزینه وجود من در نظر کسی
05:14
can be met with serious threats to me
117
302696
1865
می‌تواند من را
با تهدیدهای جدی روبه‌رو کند
با تهدیدهای جدی روبه‌رو کند
05:16
or even my family's emotional
or physical safety.
or physical safety.
118
304585
2468
یا حتی امنیت فیزیکی و
احساسی خانواده‌ام را.
احساسی خانواده‌ام را.
05:19
So I weigh the costs against the risks
119
307498
4245
بنابراین بهای این کار را
نسبت به خطراتش سنجیدم
نسبت به خطراتش سنجیدم
و گاهی امنیت خانواده‌ام
قبل از اصالت من قرار می‌گیرد.
قبل از اصالت من قرار می‌گیرد.
05:23
and sometimes the safety of my family
comes before my own authenticity.
comes before my own authenticity.
120
311767
3828
با وجود این خطر
05:28
But despite this risk,
121
316934
1183
05:30
I know as Elliot gets older and grows into
her consciousness and language skills,
her consciousness and language skills,
122
318141
4206
میدانم که الیت بزرگ خواهد شد
و فهم و مهارت زبانیش بیشتر می‌شود
و فهم و مهارت زبانیش بیشتر می‌شود
اگر من آنها را اصلاح نکنم
او خواهد کرد.
او خواهد کرد.
05:34
if I don't correct people, she will.
123
322371
2400
نمی‌خواهم ترس و ناامیدی من
بر دوش او گذاشته شود.
بر دوش او گذاشته شود.
05:37
I don't want my fears and insecurities
to be placed on her,
to be placed on her,
124
325727
2786
05:40
to dampen her spirit
or make her question her own voice.
or make her question her own voice.
125
328537
2887
تا روحیه‌اش را ضعیف کند
یا صدای خودش را زیر سوال ببرد.
یا صدای خودش را زیر سوال ببرد.
05:43
I need to model agency,
authenticity and vulnerability,
authenticity and vulnerability,
126
331783
2786
من باید نمونه یاور، اصالت و آسیب‌پذیری
05:46
and that means leaning into those
uncomfortable moments of being "momed"
uncomfortable moments of being "momed"
127
334593
3908
که به معنای خم شدن در لحظات
معذب کننده‌ای است که مامان صدایم می‌کند
معذب کننده‌ای است که مامان صدایم می‌کند
و ایستادن و گفتن اینکه
" نه، من یک پدر هستم.
" نه، من یک پدر هستم.
05:50
and standing up and saying,
"No, I'm a dad.
"No, I'm a dad.
128
338525
2857
و من حتی یک شوخی
پدرانه‌ای برای اثبات آن دارم."
پدرانه‌ای برای اثبات آن دارم."
05:53
And I even have
the dad jokes to prove it."
the dad jokes to prove it."
129
341406
2048
05:55
(Laughter)
130
343478
1864
(خنده)
تا به حال لحظات
ناخوشایند بسیاری وجود داشته
ناخوشایند بسیاری وجود داشته
05:58
Now, there have already been
plenty of uncomfortable moments
plenty of uncomfortable moments
131
346188
2818
و حتی تعدادی دردناک.
06:01
and even some painful ones.
132
349030
1341
همچنین
در این دو سال کوتاه
در این دو سال کوتاه
06:02
But there's also been,
in just two short years,
in just two short years,
133
350395
2206
قانونی شدن سفر من به عنوان یک پدر
06:04
validating and at times transformative
moments on my journey as a dad
moments on my journey as a dad
134
352625
3239
و مسیر من به سمت اصالت وجود داشته.
06:07
and my path towards authenticity.
135
355888
1698
وقتی اولین
سونوگرافی‌مان را دریافت کردیم،
سونوگرافی‌مان را دریافت کردیم،
06:10
When we got our first sonogram,
136
358466
1508
06:11
we decided we wanted to know
the sex of the baby.
the sex of the baby.
137
359998
2555
تصمیم گرفتیم که می‌خواهیم
جنسیت بچه را بدانیم.
جنسیت بچه را بدانیم.
تکنسین بخش بیرونی واژن او را دید
و گفت "دختر است"
و گفت "دختر است"
06:14
The technician saw a vulva
and slapped the words "It's a girl"
and slapped the words "It's a girl"
138
362577
3389
06:17
on the screen and gave us a copy
and sent us on our way.
and sent us on our way.
139
365990
2908
روی صفحه نمایش به ما نشان داد
کپی آنرا داد و ما را راهی کرد.
کپی آنرا داد و ما را راهی کرد.
مانند بقیه عکس را
با خانواده‌هایمان به اشتراک گذاشتیم
با خانواده‌هایمان به اشتراک گذاشتیم
06:21
We shared the photo
with our families like everyone does
with our families like everyone does
140
369411
2650
و خیلی زود مادرم به خانه ما آمد
با کیسه ای پر از....
با کیسه ای پر از....
06:24
and soon after, my mom showed up
at our house with a bag filled --
at our house with a bag filled --
141
372085
3103
اغراق نمی‌کنم،
06:27
I'm not exaggerating,
142
375212
1302
چیزی به این ارتفاع،
پر از لباس‌های صورتی و اسباب‌بازی بود.
پر از لباس‌های صورتی و اسباب‌بازی بود.
06:28
it was like this high and it was filled,
overflowing with pink clothes and toys.
overflowing with pink clothes and toys.
143
376538
5176
من کمی در مواجه با
این همه چیزهای صورتی ناراحت شدم.
این همه چیزهای صورتی ناراحت شدم.
06:35
Now I was a little annoyed to be
confronted with a lot of pink things,
confronted with a lot of pink things,
144
383014
3304
چون که
بر روی جنسیت مطالعه داشته‌ام
بر روی جنسیت مطالعه داشته‌ام
06:38
and having studied gender
145
386362
1295
06:39
and spent countless hours teaching
about it in workshops and classrooms,
about it in workshops and classrooms,
146
387681
3627
و ساعت های بسیاری صرف تدریس
آن در کارگاه‌ها و کلاس‌ها کرده‌ام،
آن در کارگاه‌ها و کلاس‌ها کرده‌ام،
فکر کردم بر مسئله
ساختار اجتماعی جنسیت خیلی خوب مسلط هستم
ساختار اجتماعی جنسیت خیلی خوب مسلط هستم
06:43
I thought I was pretty well versed
on the social construction of gender
on the social construction of gender
147
391332
3348
و اینکه چگونه جنسیتگرایی
ارزش زنانه را کم می‌کند
ارزش زنانه را کم می‌کند
06:46
and how sexism is a devaluing
of the feminine
of the feminine
148
394704
2516
و اینکه چگونه
صراحت و ضمنی بودن را اثبات می‌کند.
صراحت و ضمنی بودن را اثبات می‌کند.
06:49
and how it manifests
both explicitly and implicitly.
both explicitly and implicitly.
149
397244
3011
اما این وضعیت بیزاری
از کیسه پر از وسایل صورتی
از کیسه پر از وسایل صورتی
06:52
But this situation, this aversion
to a bag full of pink stuff,
to a bag full of pink stuff,
150
400883
4421
مرا مجبور به بررسی
عدم پذیرشم از چیزهای خیلی فمنیستی
عدم پذیرشم از چیزهای خیلی فمنیستی
06:57
forced me to explore my rejection
of highly feminized things
of highly feminized things
151
405328
3293
در دنیای فرزندم کرد.
07:00
in my child's world.
152
408645
1334
متوجه شدم که دارم
جنسیتگرایی را ترویج می‌دهم
جنسیتگرایی را ترویج می‌دهم
07:03
I realized that I was reinforcing sexism
153
411466
2198
و هنجار‌های اجتماعی
که می‌توانند مشکل‌ساز باشند.
که می‌توانند مشکل‌ساز باشند.
07:05
and the cultural norms
I teach as problematic.
I teach as problematic.
154
413688
2571
مهم نیست من چقدر به
بی‌طرفی جنسی را در نظریه باور دارم،
بی‌طرفی جنسی را در نظریه باور دارم،
07:08
No matter how much I believed
in gender neutrality in theory,
in gender neutrality in theory,
155
416657
3218
در عمل، نبود زنانگی
بی‌طرفی نیست، مردانگی است.
بی‌طرفی نیست، مردانگی است.
07:11
in practice, the absence of femininity
is not neutrality, it's masculinity.
is not neutrality, it's masculinity.
156
419899
5408
اگر من فقط به فرزندم
لباس سبز و آبی و طوسی بپوشانم،
لباس سبز و آبی و طوسی بپوشانم،
07:18
If I only dress my baby
in greens and blues and grays,
in greens and blues and grays,
157
426296
2821
07:21
the outside world doesn't think,
"Oh, that's a cute gender-neutral baby."
"Oh, that's a cute gender-neutral baby."
158
429141
3738
جهان بیرون فکر نمی‌کند
"وای چه بچه بی‌طرف جنسی قشنگی."
"وای چه بچه بی‌طرف جنسی قشنگی."
آنها میگویند
"چه پسر قشنگی."
"چه پسر قشنگی."
07:25
They think, "Oh, what a cute boy."
159
433379
2267
بنابراین درک نظری من از جنسیت
و جهان والدینم، سخت درگیر است.
و جهان والدینم، سخت درگیر است.
07:28
So my theoretical understanding of gender
and my parenting world collided hard.
and my parenting world collided hard.
160
436537
3715
بله، من رنگ و اسباب‌بازی‌های متنوعی
را میخواهم برای کودکم تا تجربه کند.
را میخواهم برای کودکم تا تجربه کند.
07:32
Yes, I want a diversity of colors and toys
for my child to experience.
for my child to experience.
161
440720
3595
یک محیط متعادلی را
برای او میخواهم تا بیاید
برای او میخواهم تا بیاید
07:36
I want a balanced
environment for her to explore
environment for her to explore
162
444339
2239
و از دیدگاه خودش بفهمد.
07:38
and make sense of in her own way.
163
446602
1578
ما حتی یک اسم بی‌طرف
برای دخترمان انتخاب کردیم.
برای دخترمان انتخاب کردیم.
07:40
We even picked a gender-neutral name
for our female-born child.
for our female-born child.
164
448204
3040
اما تلاش‌های نظریه
بی‌طرفی جنسیتی به مراتب آسان‌تر از
بی‌طرفی جنسیتی به مراتب آسان‌تر از
07:43
But gender neutrality is much easier
as a theoretical endeavor
as a theoretical endeavor
165
451268
3420
07:46
than it is as a practice.
166
454712
1498
تلاش‌های عملی است.
و در تلاش من برای ساختن این زمینه
07:48
And in my attempts
to create gender neutrality,
to create gender neutrality,
167
456767
2576
سهوا داشتم از مردانگی
حمایت می‌کردم تا زنانگی.
حمایت می‌کردم تا زنانگی.
07:51
I was inadvertently privileging
masculinity over femininity.
masculinity over femininity.
168
459367
3496
بنابراین، به جای تضعیف
یا حذف زنانگی در زندگی ما،
یا حذف زنانگی در زندگی ما،
07:55
So, rather than toning down
or eliminating femininity in our lives,
or eliminating femininity in our lives,
169
463398
3429
در یک تلاش جمعی آن را جشن می‌گیریم.
07:58
we make a concerted effort
to celebrate it.
to celebrate it.
170
466851
2205
رنگ صورتی را
در میان انواع مختلف رنگها داریم،
در میان انواع مختلف رنگها داریم،
08:01
We have pinks among the variety of colors,
171
469080
2675
08:03
we balance out the cutes with handsomes
172
471779
1858
قشنگ را با خوش‌تیپ و خوشگل را
با قوی و باهوش تعدیل می‌کنیم.
08:05
and the prettys with strongs and smarts
173
473661
1876
و سخت می‌کوشیم
تا هیچ کلامی را به جنسیت ریط ندهیم.
تا هیچ کلامی را به جنسیت ریط ندهیم.
08:07
and work really hard
not to associate any words with gender.
not to associate any words with gender.
174
475561
2992
ما قدر زنانگی و مردانگی را می‌‌دانیم
08:10
We value femininity and masculinity
175
478577
2540
08:13
while also being highly critical of it.
176
481141
1983
در عین حال
به شدت از آن انتقاد می‌کنیم.
به شدت از آن انتقاد می‌کنیم.
و تلاش می‌کنیم که
خودمان را محدود به نقش‌های جنسیتی نکنیم.
خودمان را محدود به نقش‌های جنسیتی نکنیم.
08:15
And do our best to not make her feel
limited by gender roles.
limited by gender roles.
177
483148
3338
همه اینها را
بدان امید انجام می‌دهیم که
بدان امید انجام می‌دهیم که
08:18
And we do all this in hopes
178
486879
1425
08:20
that we model a healthy and empowered
relationship with gender for our kid.
relationship with gender for our kid.
179
488328
3594
ما الگو رابطه سالم و قدرتمند جنسیتی
را برای فرزندان خود بسازیم.
را برای فرزندان خود بسازیم.
08:25
Now this work to develop a healthy
relationship with gender for Elliot
relationship with gender for Elliot
180
493490
3357
درحال حاضر این کار
برای ترویج رابطه سالم با جنسیت برای الیت
برای ترویج رابطه سالم با جنسیت برای الیت
من را به فکری دوباره و ارزیابی
اینکه چگونه اجازه دادم جنسیتگرایی
اینکه چگونه اجازه دادم جنسیتگرایی
08:28
made me rethink and evaluate
how I allowed sexism to manifest
how I allowed sexism to manifest
181
496871
2865
در هویت جنسیتی من شکل گیرد بازداشت.
08:31
in my own gender identity.
182
499760
1503
08:33
I began to reevaluate
how I was rejecting femininity
how I was rejecting femininity
183
501768
2635
شروع کردم به ارزیابی مجدد
چگونه زنانگی را رد کردم
چگونه زنانگی را رد کردم
برای این که مرد بمانم
که سالم نبود
که سالم نبود
08:36
in order to live up to a masculinity
that was not healthy
that was not healthy
184
504427
2698
یا چیزی که بخواهم منتقل کنم.
08:39
or something I wanted to pass on.
185
507149
1801
برای انجام این کار
باید قید گزینه اول را می‌زدم.
باید قید گزینه اول را می‌زدم.
08:41
Doing this self-work
meant I had to reject option one.
meant I had to reject option one.
186
509839
2952
نمی‌توانستم نادیده بگیرم و ادامه دهم.
08:44
I couldn't ignore and move on.
187
512815
1810
مجبور به انتخاب گزینه دوم بودم.
08:46
I had to choose option two.
188
514649
1706
مجبور بودم با بعضی قسمت‌های
بسیار معذبم در ارتباط باشم
بسیار معذبم در ارتباط باشم
08:48
I had to engage with some
of my most uncomfortable parts
of my most uncomfortable parts
189
516895
2666
برای حرکت به سمت من اصیل خودم.
08:51
to move towards my most authentic self.
190
519585
1882
08:53
And that meant I had to get real
about the discomfort I have with my body.
about the discomfort I have with my body.
191
521491
3791
و این بدان معنا بود که باید
نسبت به ناراحتی با بدنم واقع‌نگر باشم.
نسبت به ناراحتی با بدنم واقع‌نگر باشم.
این بسیار شایع است که افراد ترنس
در بدن خود احساس ناراحتی می‌کنند
در بدن خود احساس ناراحتی می‌کنند
08:58
It's pretty common for trans people
to feel uncomfortable in their body,
to feel uncomfortable in their body,
192
526460
3627
و این ناراحتی می‌تواند
از ضعیف کردن تا آزار دهنده باشد
از ضعیف کردن تا آزار دهنده باشد
09:02
and this discomfort can range
from debilitating to annoying
from debilitating to annoying
193
530111
2762
و هرجایی میان این دو.
09:04
and everywhere in between.
194
532897
1325
و یادگیری بدنم و اینکه چگونه
به عنوان یک فرد ترنس احساس راحتی کنم
به عنوان یک فرد ترنس احساس راحتی کنم
09:06
And learning my body and how
to be comfortable in it as a trans person
to be comfortable in it as a trans person
195
534246
3299
یک سفر مادام العمر بوده است.
09:09
has been a lifelong journey.
196
537569
1667
همیشه با قسمت‌هایی از بدنم درگیر بوده‌ام
09:11
I've always struggled
with the parts of my body
with the parts of my body
197
539260
2198
که می‌تواند زنانه تلقی شود
09:13
that can be defined as more feminine --
198
541482
1889
سینه، باسن، صدام.
09:15
my chest, my hips, my voice.
199
543395
2252
و من گاهی تصمیم سخت
وگاهی آسان را گرفته‌ام
وگاهی آسان را گرفته‌ام
09:17
And I've made the sometimes hard,
sometimes easy decision
sometimes easy decision
200
545997
2667
که هیچ هورمونی مصرف نکنم
یا جراحی برای تغییر آن انجام ندهم
یا جراحی برای تغییر آن انجام ندهم
09:20
to not take hormones
or have any surgeries to change it
or have any surgeries to change it
201
548688
2937
برای اینکه خودم را از نظر
استاندارد‌های جامعه بیشتر مرد بسازم.
استاندارد‌های جامعه بیشتر مرد بسازم.
09:23
to make myself more masculine
by society's standards.
by society's standards.
202
551649
2721
09:27
And while I certainly haven't overcome
all the feelings of dissatisfaction,
all the feelings of dissatisfaction,
203
555276
3547
و در حالی که من قطعا
بر تمام احساس‌های نارضایتی غلبه نکردم،
بر تمام احساس‌های نارضایتی غلبه نکردم،
متوجه شدم با مقابله نکردن با این ناراحتی و
09:30
I realized that by not engaging
with that discomfort
with that discomfort
204
558847
2452
رسیدن به جایگاهی مثبت با بدنم، جنسیتگرایی
09:33
and coming to a positive
and affirming place with my body,
and affirming place with my body,
205
561323
2723
و ترس از ترنس بودن را تقویت
و الگوی شرمندگی از بدن را ترویج می‌دادم.
و الگوی شرمندگی از بدن را ترویج می‌دادم.
09:36
I was reinforcing sexism, transphobia
and modeling body shaming.
and modeling body shaming.
206
564070
3817
09:40
If I hate my body,
207
568823
1397
اگر از بدنم متنفر باشم،
بخصوص در قسمت‌هایی که جامعه
فرض را بر جنس زن می‌گذارد،
فرض را بر جنس زن می‌گذارد،
09:42
in particular, the parts
society deems feminine or female,
society deems feminine or female,
208
570244
3214
بالقوه به نحوه نگرش فرزندم
به امکانات بدنش و زنانگی و
به امکانات بدنش و زنانگی و
09:45
I potentially damage how my kid
can see the possibilities of her body
can see the possibilities of her body
209
573482
3619
اندام زنانه‌اش آسیب می‌رسانم.
09:49
and her feminine and female parts.
210
577125
2111
اگر از بدنم متنفر باشم
یا احساس راحتی نکنم،
یا احساس راحتی نکنم،
09:51
If I hate or am uncomfortable
with my body,
with my body,
211
579653
2444
چطور از بچه‌ام انتظار داشته باشم
خودش را دوست داشته باشد؟
خودش را دوست داشته باشد؟
09:54
how can I expect my kid to love hers?
212
582121
2032
حالا برای من آسان‌تر است
که گزینه اول را انتخاب کنم:
که گزینه اول را انتخاب کنم:
09:57
Now it would be easier for me
to choose option one:
to choose option one:
213
585517
2849
فرزندم را وقتی از بدنم می‌پرسد
نادیده بگیرم و از او پنهانش کنم.
نادیده بگیرم و از او پنهانش کنم.
10:01
to ignore my kid when she asks me
about my body or to hide it from her.
about my body or to hide it from her.
214
589077
3508
10:04
But I have to choose option two every day.
215
592609
2800
اما مجبورم گزینه دو را هر روز انتخاب کنم.
10:07
I have to confront my own assumptions
about what a dad's body can and should be.
about what a dad's body can and should be.
216
595760
4103
من باید با مفروضات خود مقابله کنم
در مورد آنچه بدن پدر می‌تواند و باید باشد.
در مورد آنچه بدن پدر می‌تواند و باید باشد.
10:11
So I work every day to try
and be more comfortable in this body
and be more comfortable in this body
217
599887
3111
پس هر روز برای راحتی بییشتر
در این جسم و یافتن راه‌هایی
در این جسم و یافتن راه‌هایی
10:15
and in the ways I express femininity.
218
603022
1905
که زنانگی‌ام را بیان کنم تلاش می‌کنم.
در موردش بیشتر حرف می‌زنم،
10:17
So I talk about it more,
219
605284
1492
10:18
I explore the depths of this discomfort
220
606800
1892
من عمق این ناراحتی را کشف می‌کنم
و در پی زبانی هستم که احساس راحتی کنم.
10:20
and find language
that I feel comfortable with.
that I feel comfortable with.
221
608716
2242
و این ناراحتی هر روز به من کمک می‌کند
تا عاملیت و اصالت را بسازم
تا عاملیت و اصالت را بسازم
10:22
And this daily discomfort helps me build
both agency and authenticity
both agency and authenticity
222
610982
3254
در چگونگی حضورم در بدن و جنسیتم.
10:26
in how I show up in my body
and in my gender.
and in my gender.
223
614260
2142
10:28
I'm working against limiting myself.
224
616982
2143
من علیه محدود کردن خودم کار می‌کنم.
میخواهم نشانش دهم
یک پدر می‌تواند باسن داشته باشد،
یک پدر می‌تواند باسن داشته باشد،
10:31
I want to show her
that a dad can have hips,
that a dad can have hips,
225
619149
2103
یک پدر لزوما نباید سینه صاف داشته باشد
10:33
a dad doesn't have to have
a perfectly flat chest
a perfectly flat chest
226
621276
2365
یا حتی موهای صورتش رشد کند.
10:35
or even be able to grow facial hair.
227
623665
1928
و هنگامی که به بلوغ کافی رسید،
10:38
And when she's developmentally able to,
228
626291
1858
میخواهم با او
درباره سفرم با بدنم صحبت کنم.
درباره سفرم با بدنم صحبت کنم.
10:40
I want to talk to her
about my journey with my body.
about my journey with my body.
229
628173
2452
میخواهم که مسیر من را به سوی اصالت ببیند
10:42
I want her to see my journey
towards authenticity
towards authenticity
230
630649
2334
حتی اگر قرار به
نشان دادن قسمت‌های بدتر باشد.
نشان دادن قسمت‌های بدتر باشد.
10:45
even when it means showing her
the messier parts.
the messier parts.
231
633007
2840
ما یک پزشک متخصص اطفال داریم
10:49
We have a wonderful pediatrician
232
637346
1627
و رابطه خوبی
با او برقرار کرده‌ایم.
با او برقرار کرده‌ایم.
10:50
and have established a good relationship
with our kid's doctor.
with our kid's doctor.
233
638997
2961
و همانطور که همه می‌دانید
در حالی که دکتر شما ثابت است،
در حالی که دکتر شما ثابت است،
10:53
And as you all know,
while your doctor stays the same,
while your doctor stays the same,
234
641982
2539
پرستاران دائما تغییر می‌کنند.
10:56
your nurses and nurse practitioners
change in and out.
change in and out.
235
644545
2715
و هنگامی که الیت به دنیا آمد
او را به پزشک اطفال بردیم
او را به پزشک اطفال بردیم
10:59
And when Elliot was first born,
we took her to the pediatrician
we took her to the pediatrician
236
647284
2992
و اولین پرستارمان را دیدیم-
او را سارا صدا می‌زنیم.
او را سارا صدا می‌زنیم.
11:02
and we met our first nurse --
we'll call her Sarah.
we'll call her Sarah.
237
650300
2381
خیلی زود در زمان ما با سارا،
11:04
Very early in in our time with Sarah,
238
652705
2000
11:06
we told her how I was
going to be called "dad"
going to be called "dad"
239
654729
2143
به او گفتیم که چطور
قراره من "بابا" خطاب شوم
قراره من "بابا" خطاب شوم
و همسر من "مامان."
11:08
and my partner is "mama."
240
656896
1427
سارا از آن افرادی بود
که این مسئله را پذیرفت،
که این مسئله را پذیرفت،
11:10
Sarah was one of those folks
that took it in stride,
that took it in stride,
241
658347
2435
و بازدیدهای بعدی ما
خیلی راحت پیش رفت.
خیلی راحت پیش رفت.
11:12
and our subsequent visits
went pretty smoothly.
went pretty smoothly.
242
660796
2210
و حدود یک سال بعد
سارا تغییر شیفت داد
سارا تغییر شیفت داد
11:15
And about a year later,
Sarah switched shifts
Sarah switched shifts
243
663030
2103
و شروع به کار با یک
پرستار جدید به اسم بکی کردیم
پرستار جدید به اسم بکی کردیم
11:17
and we started working
with a new nurse -- we'll call her Becky.
with a new nurse -- we'll call her Becky.
244
665157
3028
مکالمات پدری را
در مقابل او نداشتیم
در مقابل او نداشتیم
11:20
We didn't get in front
of the dad conversations
of the dad conversations
245
668209
2214
هیچ وقت پیش نیامد
تا وقتی که سارا، پرستار اصلی ما
تا وقتی که سارا، پرستار اصلی ما
11:22
and it didn't actually come up
until Sarah, our original nurse,
until Sarah, our original nurse,
246
670447
2993
آمد تا سری بزند.
11:25
walked in to say hi.
247
673464
1224
سارا گرم و خوشحال بود
و به من، الیت و همسرم سلام کرد
و به من، الیت و همسرم سلام کرد
11:26
Sarah's warm and bubbly and said hi
to Elliot and me and my wife
to Elliot and me and my wife
248
674712
3001
و هنگام صحبت با الیوت
چیزی شبیه این گفت
چیزی شبیه این گفت
11:29
and when talking to Elliot
said something like,
said something like,
249
677737
2206
"پدرت اسباب‌بازی‌هاتو نگه می‌داره؟"
11:31
"Is your daddy holding your toy?"
250
679967
1753
از گوشه چشمانم
11:33
Now out of the corner of my eye,
251
681744
1635
می توانستم بکی را ببینم
در صندلیش چرخید
در صندلیش چرخید
11:35
I could see Becky
swing around in her chair
swing around in her chair
252
683403
2056
11:37
and make daggers at Sarah.
253
685483
1733
و خیره به سارا نگاه کرد
و همانطور که مکالمه تغییر کرد
به پزشک اطفال ما
به پزشک اطفال ما
11:40
And as the conversation shifted
to our pediatrician,
to our pediatrician,
254
688244
2444
دیدم تعامل سارا و بکی
ادامه داشت، و چیزی شبیه این بود.
ادامه داشت، و چیزی شبیه این بود.
11:42
I saw Sarah and Becky's interaction
continue, and it went something like this.
continue, and it went something like this.
255
690712
3698
بکی سرش را تکان داد "نه"
و با دهانش گفت "مامان."
و با دهانش گفت "مامان."
11:46
Becky, shaking her head "no"
and mouthing the word "mom."
and mouthing the word "mom."
256
694434
3978
سارا سرش را تکان داد "نه"
و با دهانش گفت "نه، بابا."
و با دهانش گفت "نه، بابا."
11:50
Sarah, shaking her head "no"
and mouthing the word "no, dad."
and mouthing the word "no, dad."
257
698902
4397
(خنده)
11:55
(Laughter)
258
703323
1540
میدونم! ناخوشاینده، درسته؟
11:57
Awkward, right?
259
705657
1150
پس این چند بار دیگر در سکوت انجام شد
11:58
So this went back and forth
in total silence a few more times
in total silence a few more times
260
706831
2881
تا این که ما رفتیم.
12:01
until we walked away.
261
709736
1400
در حال حاضر،
این تعامل با من گیر کرده است.
این تعامل با من گیر کرده است.
12:03
Now, this interaction has stuck with me.
262
711617
2024
سارا می‌توانست گزینه اول را انتخاب کند،
12:05
Sarah could have chosen option one,
263
713665
2150
بکی را نادیده گرفت و
گذاشت به من به چشم یک مادر نگاه کند.
گذاشت به من به چشم یک مادر نگاه کند.
12:07
ignored Becky, and let her
refer to me as mom.
refer to me as mom.
264
715839
3067
برای سارا آسان‌تر بود.
12:11
It would have been easier for Sarah.
265
719228
2024
او می‌توانست مسئولیت را دوباره
بر عهده من بگذارد یا اصلا چیزی نگوید.
بر عهده من بگذارد یا اصلا چیزی نگوید.
12:13
She could have put the responsibility
back on me or not said anything at all.
back on me or not said anything at all.
266
721276
3634
اما در آن لحظه گزینه دوم را انتخاب کرد.
12:16
But in that moment, she chose option two.
267
724934
2579
او تصمیم گرفت تا با این پیش فرض‌ها
مقابله کند و وجودم را تأیید کند.
مقابله کند و وجودم را تأیید کند.
12:19
She chose to confront the assumptions
and affirm my existence.
and affirm my existence.
268
727815
3172
او اصرار داشت که فردی با مشخصات من
12:23
She insisted that a person
who looks and sounds like me
who looks and sounds like me
269
731356
2627
باالواقع یک پدر باشد.
12:26
can in fact be a dad.
270
734007
1254
و در یک راه کوچک اما معنی‌دار
12:27
And in a small but meaningful way,
271
735285
1793
از من، اصالتم و خانواده‌ام حمایت کرد.
12:29
advocated for me,
my authenticity and my family.
my authenticity and my family.
272
737102
3357
متاسفانه در جهان زندگی می‌کنیم
که از پذیرفتن افراد ترنس و تنوع
که از پذیرفتن افراد ترنس و تنوع
12:33
Unfortunately, we live in a world
that refuses to acknowledge trans people
that refuses to acknowledge trans people
273
741962
4469
افراد ترانس به طور کلی می‌پرهیزیم.
12:38
and the diversity
of trans people in general.
of trans people in general.
274
746455
2840
و امید من این است که
اگر با فرصتی مواجه شدیم
اگر با فرصتی مواجه شدیم
12:41
And my hope is that when confronted
with an opportunity
with an opportunity
275
749760
2666
که برای دیگری بایستیم،
12:44
to stand up for someone else,
276
752450
1810
همه ما مانند سارا اقدام کنیم،
حتی زمانی که در معرض خطر هستیم.
حتی زمانی که در معرض خطر هستیم.
12:46
we all take action like Sarah,
even when there's risk involved.
even when there's risk involved.
277
754284
3126
بنابراین برخی از روزها، خطر پدر
دوجنسه بودن بسیار زیاد است.
دوجنسه بودن بسیار زیاد است.
12:50
So some days, the risk of being
a genderqueer dad feels too much.
a genderqueer dad feels too much.
278
758608
4203
و انتخاب اینکه پدر باشی خیلی سخت بوده است.
12:55
And deciding to be a dad
has been really hard.
has been really hard.
279
763244
2269
و مطمئنم که به سخت‌ترین
وضع ادامه خواهد داش،
وضع ادامه خواهد داش،
12:57
And I'm sure it will continue
to be the hardest,
to be the hardest,
280
765878
2247
هنوز باارزش‌ترین تجربه زندگی من است
13:00
yet the most rewarding
experience of my life.
experience of my life.
281
768149
2150
اما با وجود این چالش،
هر روز ۱۰۰ درصد ارزشش را دارد.
هر روز ۱۰۰ درصد ارزشش را دارد.
13:02
But despite this challenge,
every day has felt 100 percent worth it.
every day has felt 100 percent worth it.
282
770617
3687
بنابراین هر روز
قولم را به الیوت تأیید می‌کنم
قولم را به الیوت تأیید می‌کنم
13:06
So each day I affirm my promise to Elliot
283
774815
2738
13:09
and that same promise to myself.
284
777577
2134
و البته همان وعده را به خودم.
که خودم و او را زیاد دوست داشته باشم.
13:12
To love her and myself hard
285
780045
2413
با بخشش و محبت
13:14
with forgiveness and compassion,
286
782482
2032
با سخاوت و عشق زیاد.
13:16
with tough love and with generosity.
287
784538
2400
با دادن فضایی برای رشد و
فراتر از محدوده آسایش رفتن
فراتر از محدوده آسایش رفتن
13:19
To give room for growth,
to push beyond comfort
to push beyond comfort
288
787466
3087
به امید به دست آوردن
و زندگی یک زندگی معنادارتر.
و زندگی یک زندگی معنادارتر.
13:22
in hopes of attaining and living
a more meaningful life.
a more meaningful life.
289
790577
2746
من در ذهن و قلبم میدانم
13:26
I know in my head and in my heart
290
794306
1652
که روزهای سخت و دردناک
و ناراحت کننده‌ای در پیش دارم.
و ناراحت کننده‌ای در پیش دارم.
13:27
that there are hard and painful
and uncomfortable days ahead.
and uncomfortable days ahead.
291
795982
3285
همچنان میدانم
13:31
My head and my heart also know
292
799291
1440
روزهای دشوار و پر از درد و
ناراحتی را در پیش دارم.
ناراحتی را در پیش دارم.
13:32
that all of it will lead
to a more rich, authentic life
to a more rich, authentic life
293
800755
2911
13:35
that I can look back on without regrets.
294
803690
2556
که می‌توانم بدون حسرت آنها را مرور کنم.
متشکرم.
13:38
Thank you.
295
806270
1150
(تشویق)
13:39
(Applause)
296
807444
3175
ABOUT THE SPEAKER
LB Hannahs - EducatorLB Hannahs facilitates change by leaning into discomfort and centering authenticity.
Why you should listen
By reimagining gender and justice in parenting, LB Hannahs works to find more and better ways to develop socially conscious kids in the modern world. As a scholar-practitioner, Hannahs develops strategies to help organizations through change while working to make them more equitable and just. They are the Special Assistant to the Vice President for Student Affairs at the University Florida and is finishing a PhD in Higher Education Administration, researching the impact of diversity policies on higher education. Hannahs also serves as the Chair for Strategic Development Initiatives for the National Consortium of Higher Education LGBT Resource Professionals.
LB Hannahs | Speaker | TED.com