TEDWomen 2017
Shameem Akhtar: To learn is to be free
شمیم اختر: آموختن باید آزاد باشد
Filmed:
Readability: 3.2
1,293,793 views
خانم شمیم اختر، دوران کودکی خود را، با ظاهری پسرانه در پاکستان سپری کرده است، تا بتواند از امتیازهایی بهره‌مند شود که دختران پاکستانی، به ندرت از آن‌ها برخوردارند: بازی کردن در بیرون از خانه و حضور در مدرسه. در یک سخنرانی روشنگرانه و شخصی، اختر یادآور می‌شود که چطور امکان دریافت آموزش، توانست باعث ایجاد تغییرات بزرگ در زندگی خود او بشود و نهایتا، باعث ایجاد تغییر در فرهنگ دهکده‌شان گردد؛ دهکده‌ای که الان، همه دختران جوان آن، به مدرسه می‌روند.
Shameem Akhtar - Writer, social worker
Shameem Akhtar is a teacher working to empower girls in Sindh, a province in the southeast of Pakistan. Full bio
Shameem Akhtar is a teacher working to empower girls in Sindh, a province in the southeast of Pakistan. Full bio
Double-click the English transcript below to play the video.
00:12
A room full of boys.
0
841
2683
اتاقی پر از پسران؛
00:15
A girl child, hardly nine
or ten years old,
or ten years old,
1
3548
4133
یک دختر بچه، که به زحمت نه یا ده سال دارد،
00:19
she is sitting in the center
of the room, surrounded by books.
of the room, surrounded by books.
2
7705
4705
و در وسط اتاق نشسته است،
در حالی که با کتاب‌ها احاطه شده است.
در حالی که با کتاب‌ها احاطه شده است.
00:25
She is the only girl among boys,
3
13141
2555
او تنها دختر در میان پسران است،
00:27
and is barely missing
her female cousins and friends,
her female cousins and friends,
4
15720
5136
و به شدت دلتنگ اقوام و دوستان دخترش است،
00:32
who are inside the home
instead of the school,
instead of the school,
5
20880
4580
که الان به جای مدرسه
در خانه‌هایشان هستند،
در خانه‌هایشان هستند،
00:37
because they are not allowed
to get an education alongside boys.
to get an education alongside boys.
6
25767
6361
چرا که امکان حضور و دریافت آموزش
در کنار پسران را ندارند.
در کنار پسران را ندارند.
00:44
There isn't a single functional
girls' school in her village.
girls' school in her village.
7
32757
5419
چرا که هیچ مدرسه دخترانه‌ای
در روستای این دختر نیست.
در روستای این دختر نیست.
00:50
She was born in a Baloch
conservative tribe,
conservative tribe,
8
38732
3946
او در یک طایفه سنتی بلوچ به دنیا آمد،
00:54
where women and girls
are a matter of honor.
are a matter of honor.
9
42702
4843
که در آن زنان و دختران،
صرفا به عنوان ناموس شناخته می‌شوند.
صرفا به عنوان ناموس شناخته می‌شوند.
01:00
She is the eldest in her family,
10
48764
2099
او بزرگترین فرزند خانواده است،
01:02
and when she was about to be born,
her parents wanted a baby boy.
her parents wanted a baby boy.
11
50887
5444
و زمانی که والدینش منتظر تولد او بودند،
می‌خواستند که فرزندشان یک پسر باشد.
می‌خواستند که فرزندشان یک پسر باشد.
01:08
But they had bad luck;
a baby girl arrived.
a baby girl arrived.
12
56355
3226
اما آن‌ها خوش اقبال نبودند؛
یک دختر از راه رسید.
یک دختر از راه رسید.
01:12
It was customary in her family
to keep girls inside the homes.
to keep girls inside the homes.
13
60680
5484
در خانواده او، این یک موضوع کاملا عادی بود
که دختران در داخل خانه نگاه داشته شوند.
که دختران در داخل خانه نگاه داشته شوند.
01:18
But her uncle, who was
a university graduate,
a university graduate,
14
66600
3960
اما عموی او، که فارغ التحصیل دانشگاه بود،
01:22
he wanted to give her
an opportunity to see the world,
an opportunity to see the world,
15
70966
4651
خواست که این دختر فرصتی
برای دیدن دنیای اطرافش داشته باشد،
برای دیدن دنیای اطرافش داشته باشد،
01:27
to be part of the society.
16
75641
2290
و بخشی از جامعه باشد.
01:30
Luckily, she has a name
that can be used for both men and women.
that can be used for both men and women.
17
78260
5984
خوشبختانه، او نامی داشت که هم برای مردان
قابل استفاده بود و هم برای زنان.
قابل استفاده بود و هم برای زنان.
01:36
So he saw a chance
to change her course of life.
to change her course of life.
18
84268
4508
از این رو، عمویش فرصت تغییر
در زندگی این دختر را درک کرد.
در زندگی این دختر را درک کرد.
01:40
So he decided to raise her as a boy.
19
88800
3390
او تصمیم گرفت که این دختر را،
مثل یک پسر بار بیاورد.
مثل یک پسر بار بیاورد.
01:44
At three months old,
20
92950
1453
در سه ماهگی،
01:46
she went from being
a baby girl, to baby boy.
a baby girl, to baby boy.
21
94427
5499
آن دختر به جای این که
یک دختر بچه باشد، یک پسر بچه شد.
یک دختر بچه باشد، یک پسر بچه شد.
01:51
She is given a boy's getup.
22
99950
2552
او رشد و زندگی یک پسر را تجربه می‌کند.
01:54
She is allowed to go outside
23
102526
2797
او اجازه پیدا می‌کند که بیرون برود
01:57
and get an education alongside boys.
24
105347
2329
و در کنار پسران آموزش ببیند.
01:59
She is free, she is confident.
25
107700
2191
او آزاد است، و اعتماد به نفس دارد.
02:03
She observes, she notes
small, everyday injustices
small, everyday injustices
26
111506
6168
او مشاهده می‌کند، و به بی‌عدالتی‌های کوچکی
02:09
faced by women and girls in her village.
27
117698
3905
که هر روز به زنان و دختران روستایش
روا داشته می‌شود، توجه دارد.
روا داشته می‌شود، توجه دارد.
02:14
When newspapers arrive at her home,
28
122212
2833
زمانی که روزنامه به خانه او می‌آید،
02:17
she watches as it passes
from the eldest man to the youngest man.
from the eldest man to the youngest man.
29
125069
6428
او می‌بیند که روزنامه از بزرگترین مرد
به جوانترین مرد دست به دست می‌شود.
به جوانترین مرد دست به دست می‌شود.
02:24
By the time women get hold of the paper,
30
132395
4834
زمانی که روزنامه به دست زنان می‌رسد،
02:29
it is old news.
31
137253
1737
دیگر اخبارش کهنه شده‌اند.
02:31
She completes her eighth-grade year.
32
139796
3468
او کلاس هشتم را تمام می‌کند.
02:35
Now fear starts to come in.
33
143733
2578
از الان ترس‌ها شروع می‌شوند.
02:38
This will be the end of her education,
34
146693
3628
اینجا دیگر انتهای خط آموزش او خواهد بود،
02:42
because the only option
for high school for further study
for high school for further study
35
150345
4684
چرا که نزدیکترین دبیرستان در آن منطقه
02:47
is five kilometers away.
36
155053
1824
پنج کیلومتر با آنجا فاصله دارد.
02:49
Boys have bicycles, they are free.
37
157458
3420
پسرها دوچرخه دارند، و آزاد هم هستند.
02:53
But she knows
38
161303
1367
اما او می‌داند
02:54
her father will not allow
her to travel on her own,
her to travel on her own,
39
162694
5837
که پدرش به او اجازه نخواهد داد
به تنهایی به مدرسه برود،
به تنهایی به مدرسه برود،
03:00
even if she were posing as a boy.
40
168555
2895
حتی اگر ظاهری پسرانه داشته باشد.
03:05
"I can't let you do that.
41
173163
2523
پدرش می‌گوید: «من نمی‌توانم
اجازه دهم این کار را بکنی.
اجازه دهم این کار را بکنی.
03:08
And I don't have the time
to walk you there and back.
to walk you there and back.
42
176385
3809
و وقتش را هم ندارم که
با تو تا مدرسه بیایم و برگردم.
با تو تا مدرسه بیایم و برگردم.
03:12
Sorry, it is impossible."
43
180687
2985
متأسفم، این موضوع غیر ممکن است».
03:15
She gets very upset.
44
183696
1397
دخترک بسیار ناراحت شد.
03:18
But a miracle happened.
45
186260
2116
اما یک معجزه اتفاق افتاد.
03:21
A long-distance relative
offers to teach her
offers to teach her
46
189154
3682
یکی از اقوام دور پیشنهاد می‌دهد
03:24
ninth- and tenth-grade curricula
47
192860
2289
که کلاس نهم و دهم را
03:27
during summer vacations.
48
195173
2226
در طول تعطیلات تابستان به او بیاموزد.
03:29
This is how she completed
her matriculation.
her matriculation.
49
197966
4148
این طور بود که او توانست دیپلم بگیرد.
03:34
The girl whom I am talking about to you
50
202768
3388
دختری که در موردش صحبت شد،
03:38
is me, Shameem,
who is talking before you now.
who is talking before you now.
51
206180
4341
خودم هستم، شمیم،
که همین الان دارد با شما حرف می‌زند.
که همین الان دارد با شما حرف می‌زند.
03:42
(Applause)
52
210545
6437
(تشویق حاضرین)
03:49
Throughout centuries, people
have been fighting for their identity.
have been fighting for their identity.
53
217006
4425
طی قرون گذشته،
مردم برای هویتشان جنگیده‌اند.
مردم برای هویتشان جنگیده‌اند.
03:53
People have been loved, privileged,
because of their identity,
because of their identity,
54
221768
4452
افراد دوست داشته شده‌اند
و یا امتیاز داشته‌اند، به خاطر هویتشان،
و یا امتیاز داشته‌اند، به خاطر هویتشان،
03:58
their nationality, their ethnicity.
55
226244
2422
ملیت‌شان، و قومیت‌شان.
04:00
Again, people have been hated, denied,
56
228994
3710
همین طور، افراد مورد نفرت بوده‌اند،
یا طرد شده‌اند،
یا طرد شده‌اند،
04:04
because of their nationality,
their identity,
their identity,
57
232728
3436
به خاطر ملیت‌شان، هویتشان،
04:08
their race, their gender, their religion.
58
236188
2734
نژاد، جنسیت و دین‌شان.
04:12
Identity determines your position
in society, wherever you live.
in society, wherever you live.
59
240791
4684
هویت، موقعیت شما را در جامعه مشخص می‌کند،
مستقل از این که کجا زندگی می‌کنید.
مستقل از این که کجا زندگی می‌کنید.
04:17
So if you ask me, I would say
I hate this question of identity.
I hate this question of identity.
60
245903
4781
پس اگر از من بپرسید، من به شما خواهم گفت
که از این سئوال مربوط به هویت متنفرم.
که از این سئوال مربوط به هویت متنفرم.
04:23
Millions of girls in this world
are being denied their basic rights
are being denied their basic rights
61
251284
5785
میلیون‌ها دختر در این دنیا،
از حقوق پایه خود محروم می‌شوند؛
از حقوق پایه خود محروم می‌شوند؛
04:29
because of being female.
62
257093
1778
صرفا به خاطر این که مونث هستند.
04:31
I would have faced the same,
if I hadn't been raised as a boy.
if I hadn't been raised as a boy.
63
259488
6054
من هم با همین سرنوشت مواجه می‌شدم،
اگر خودم را به شکل پسران در نمی‌آوردم.
اگر خودم را به شکل پسران در نمی‌آوردم.
04:38
I was determined to continue my studies,
to learn, to be free.
to learn, to be free.
64
266204
5944
من مصمم بودم که درس خواندن
و آموختن را ادامه دهم، تا آزاد باشم.
و آموختن را ادامه دهم، تا آزاد باشم.
04:44
After my schooling, even enrolling
in college was not easy for me.
in college was not easy for me.
65
272998
4769
حتی پس از پایان مدرسه،
رفتن به کالج برای من، کار ساده‌ای نبود.
رفتن به کالج برای من، کار ساده‌ای نبود.
04:50
I went on a three-day hunger strike.
66
278276
2905
من برای سه روز دست به اعتصاب غذا زدم.
04:53
(Laughter)
67
281205
1179
(خنده حاضرین)
04:54
Then, I got permission for college.
68
282408
3542
پس از آن بود که من
اجازه پیدا کردم وارد کالج شوم.
اجازه پیدا کردم وارد کالج شوم.
04:57
(Laughter)
69
285974
1769
(خنده حاضرین)
04:59
(Applause)
70
287767
1842
(تشویق حاضرین)
05:01
In that way, I completed my college.
71
289633
3694
به این ترتیب، من کالج را تمام کردم.
05:06
Two years later, when the time came
for me to go to university,
for me to go to university,
72
294052
4938
دو سال بعد، زمانی که می‌خواستم
وارد دانشگاه بشوم،
وارد دانشگاه بشوم،
05:11
my father turned his eyes,
his attention, to my younger brothers.
his attention, to my younger brothers.
73
299014
5856
توجه پدرم به برادران کوچکترم جلب شد.
05:16
They need to be in school,
secure jobs and support the family.
secure jobs and support the family.
74
304894
6016
آن‌ها باید مدرسه می‌رفتند، شغل میداشتند
و از خانواده حمایت می‌کردند.
و از خانواده حمایت می‌کردند.
05:22
And as a woman, my place was to be home.
75
310934
3995
و به عنوان یک زن، جای من خانه بود.
05:27
But, I don't give up.
76
315798
1644
اما من تسلیم نشدم.
05:29
I sign up for a two-year program
to become a lady health visitor.
to become a lady health visitor.
77
317466
5016
من برای یک برنامه دو ساله ثبت نام کردم
تا یک بازرس سلامت بانوان باشم.
تا یک بازرس سلامت بانوان باشم.
05:34
Then I hear about Thardeep
Rural Development Program,
Rural Development Program,
78
322506
4301
سپس در مورد برنامه
توسعه روستایی تردیپ چیزهایی شنیدم،
توسعه روستایی تردیپ چیزهایی شنیدم،
05:38
a non-profit organization
working to empower rural communities.
working to empower rural communities.
79
326831
4400
که یک نهاد غیر انتفاعی است و برای
توان‌بخشی به جوامع روستایی کار می‌کند.
توان‌بخشی به جوامع روستایی کار می‌کند.
05:44
I sneak away.
80
332006
1150
مخفیانه از خانه بیرون رفتم.
05:45
I travel five hours
to interview for a position.
to interview for a position.
81
333625
4712
پنج ساعت تمام در راه بودم،
تا خودم را به جلسه مصاحبه شغلی برسانم.
تا خودم را به جلسه مصاحبه شغلی برسانم.
05:51
It is the first time I am the farthest
from my home I have ever been.
from my home I have ever been.
82
339228
4881
اولین باری بود که این قدر
از خانه دور بودم.
از خانه دور بودم.
05:56
I am closest to my freedom
I have ever been.
I have ever been.
83
344133
3758
تا آن زمان، این قدر
به آزادی نزدیک نشده بودم.
به آزادی نزدیک نشده بودم.
06:00
Luckily, I got the job,
84
348323
2016
خوشبختانه، کار را گرفتم،
06:02
but the hardest part is facing my father.
85
350363
3864
اما سخت‌ترین بخش مواجهه با پدرم بود.
06:06
(Laughter)
86
354251
1389
(خنده حاضرین)
06:08
Relatives are already scaring him
87
356522
4213
اقوام و آشنایان، شروع به ترساندن او کردند
06:12
about his daughter wandering off,
88
360759
3858
در خصوص سرگردانی و انحراف دخترش،
06:16
teasing him with talk
of his daughter crossing the border.
of his daughter crossing the border.
89
364641
3716
و به خاطر این که دخترش از مرزها
رد شده است، او را دست می‌انداختند.
رد شده است، او را دست می‌انداختند.
06:21
When I return home,
90
369323
1855
زمانی که به خانه برگشتم،
06:23
I want nothing more than just
to accept the position in Thardeep.
to accept the position in Thardeep.
91
371202
6192
فقط می‌خواستم که موقعیت شغلی‌ام
در تردیپ، پذیرفته شود.
در تردیپ، پذیرفته شود.
06:29
So that night, I packed
all my things in a bag,
all my things in a bag,
92
377807
4905
همان شب، همه وسایلم را
در یک کیف جمع کردم،
در یک کیف جمع کردم،
06:34
and I walked into
my father's room and told him,
my father's room and told him,
93
382736
4692
و به اتاق پدرم رفتم و گفتم:
06:40
"Tomorrow morning,
the bus is going to come in.
the bus is going to come in.
94
388450
2611
«صبح فردا، اتوبوس می‌آید.
06:43
If you believe in me,
95
391085
1722
اگر به من اعتماد داری،
06:44
if you believe in me,
96
392831
2065
اگر مرا باور داری،
06:46
you will wake me up
and take me to the bus station.
and take me to the bus station.
97
394920
5537
مرا بیدار خواهی کرد و خودت
به ایستگاه اتوبوس خواهی برد.
به ایستگاه اتوبوس خواهی برد.
06:52
If you don't, I'll understand."
98
400838
2382
اگر این کار را نکنی،
حساب کار دستم خواهد آمد.»
حساب کار دستم خواهد آمد.»
06:55
Then I went to sleep.
99
403244
1651
بعدش رفتم و خوابیدم.
06:57
The next morning, my father
was standing beside me
was standing beside me
100
405680
4532
صبح فردا، پدرم همراهم بود
07:02
to take me to the bus stop.
101
410236
2236
تا مرا به ایستگاه اتوبوس ببرد.
07:04
(Applause)
102
412496
4375
(تشویق حاضرین)
07:08
That day, I understood
the importance of words.
the importance of words.
103
416895
4065
آن روز، من اهمیت کلمات را متوجه شدم.
07:13
I understood how words affect our hearts,
104
421379
3778
فهمیدم که چطور
کلمات قلب ما را لمس می‌کنند،
کلمات قلب ما را لمس می‌کنند،
07:17
how words play
an important role in our lives.
an important role in our lives.
105
425855
4127
و چطور کلمات نقش مهمی را
در زندگی ما بازی می‌کنند.
در زندگی ما بازی می‌کنند.
07:22
I understood words
are more powerful than fighting.
are more powerful than fighting.
106
430371
4041
من متوجه شدم که کلمات،
قوی‌تر از جنگیدن هستند.
قوی‌تر از جنگیدن هستند.
07:27
At TRDP, I saw there was a Pakistan
which I didn't know,
which I didn't know,
107
435760
5374
در سازمان تردیپ، با پاکستانی
آشنا شدم که قبلا نمی‌شناختم؛
آشنا شدم که قبلا نمی‌شناختم؛
07:33
a country much more complex
than I had realized.
than I had realized.
108
441847
4371
کشوری که بیش از آنچه
من تصور می‌کردم، پیچیده است.
من تصور می‌کردم، پیچیده است.
07:38
Until that, I thought
I had a difficult life.
I had a difficult life.
109
446242
3311
تا آن زمان، فکر می‌کردم
که زندگی سختی داشته‌ام.
که زندگی سختی داشته‌ام.
07:41
But here, I saw what women in other parts
of Pakistan were experiencing.
of Pakistan were experiencing.
110
449577
6795
اما آنجا دیدم که در جاهای دیگر پاکستان،
زنان چه چیزهایی را تجربه می‌کنند.
زنان چه چیزهایی را تجربه می‌کنند.
07:49
It really opened my eyes.
111
457411
1713
چشم من به حقایق گشوده شد.
07:51
Some women had 11 children
but nothing to feed them.
but nothing to feed them.
112
459720
4238
برخی زنان یازده فرزند داشتند؛
اما چیزی برای تغذیه آن‌ها نداشتند.
اما چیزی برای تغذیه آن‌ها نداشتند.
07:57
For getting water, they would walk
three hours every day to wells.
three hours every day to wells.
113
465315
5169
برای تهیه آب، بعضی از آن‌ها باید روزی
سه ساعت راه می‌رفتند تا به چاه آب برسند.
سه ساعت راه می‌رفتند تا به چاه آب برسند.
08:03
The nearest hospital was at least
32 kilometers away.
32 kilometers away.
114
471593
4325
نزدیکترین بیمارستان،
حداقل ۳۲ کیلومتر با آن‌ها فاصله داشت.
حداقل ۳۲ کیلومتر با آن‌ها فاصله داشت.
08:08
So if a woman is in labor,
115
476228
2373
اگر زنی باردار درد زایمان داشت،
08:10
she travels by camel
to get to the hospital.
to get to the hospital.
116
478625
3228
باید با شتر او را به بیمارستان می‌رساندند.
08:15
The distance is great;
she may die on her way.
she may die on her way.
117
483061
3893
فاصله زیاد بود؛ و اغلب زنان
در مسیر زندگی‌شان را از دست می‌دادند.
در مسیر زندگی‌شان را از دست می‌دادند.
08:19
So now, this became
more than just a job for me.
more than just a job for me.
118
487934
4305
حالا دیگر این موضوع، چیزی بیش از
یک شغل برای من شده بود.
یک شغل برای من شده بود.
08:24
I discovered my power.
119
492847
2492
من قدرتم را کشف کردم.
08:28
Now, as I was getting salary,
120
496046
2214
با دریافت حقوق،
08:30
I started sending back money to my home.
121
498284
3571
توانستم برای خانواده‌ام پول بفرستم.
08:33
Relatives and neighbors
were noticing this.
were noticing this.
122
501879
2889
اقوام و همسایگان، متوجه این موضوع می‌شدند.
08:36
Now they started to understand
the importance of education.
the importance of education.
123
504792
4972
آن‌ها داشتند متوجه اهمیت آموزش می‌شدند.
08:42
By that time, some other parents
started sending their daughters to school.
started sending their daughters to school.
124
510345
6840
در همان زمان، برخی از والدین،
دختران‌شان را به مدرسه فرستادند.
دختران‌شان را به مدرسه فرستادند.
08:50
Slowly, it became easier and acceptable
125
518274
4097
آرام آرام، این موضوع
قابل پذیرش و آسان‌تر شد
قابل پذیرش و آسان‌تر شد
08:54
for young women to be in college.
126
522395
2768
که زنان جوان به کالج بروند.
08:57
Today, there isn't a single girl
out of school in my village.
out of school in my village.
127
525601
6258
امروز، در روستای من،
دیگر هیچ دختری بیرون از مدرسه نیست.
دیگر هیچ دختری بیرون از مدرسه نیست.
09:03
(Applause)
128
531883
4543
(تشویق حاضرین)
09:08
Girls are doing jobs
in health sites, even in police.
in health sites, even in police.
129
536450
4782
دختران در حال کار در مراکز بهداشت،
و حتی در ادارت پلیس بودند.
و حتی در ادارت پلیس بودند.
09:13
Life was good.
130
541847
1150
زندگی خوب شده بود.
09:15
But somewhere in my heart,
131
543538
2082
اما جایی در قلب من،
09:17
I realized that my region,
beyond my village
beyond my village
132
545644
6020
این فکر وجود داشت که در منطقه ما،
فراتر از دهکده من،
فراتر از دهکده من،
09:23
needs further change.
133
551688
2483
نیاز به تغییرات بیشتر وجود دارد.
09:26
This was also the time
when I joined Acumen Fellowship.
when I joined Acumen Fellowship.
134
554195
4009
این زمان بود که من
در برنامه فیلوشیپ آکومن عضو شدم.
در برنامه فیلوشیپ آکومن عضو شدم.
09:30
There, I met leaders like me
across the country.
across the country.
135
558664
4619
آنجا بود که رهبرانی مثل خودم را دیدم
که از مناطق مختلف کشور آمده بودند.
که از مناطق مختلف کشور آمده بودند.
09:35
And I saw they are taking
risks in their lives.
risks in their lives.
136
563307
3771
دیدم که آن‌ها، چطور زندگی‌شان را
به خطر می‌اندازند.
به خطر می‌اندازند.
09:40
I started to understand
137
568157
4150
تازه داشتم متوجه
09:44
what leadership really means.
138
572331
3134
معنای واقعی رهبری می‌شدم.
09:47
So I decided to go back to my region
139
575832
3476
لذا تصمیم گرفتم که به منطقه خودم برگردم،
09:51
and take a position as a teacher
in a remote school,
in a remote school,
140
579332
4050
و در یک مدرسه دور معلم بشوم،
09:56
a school that I have to reach by bus --
141
584204
4286
مدرسه‌ای که برای رسیدن به آن،
باید با اتوبوس --
باید با اتوبوس --
10:00
two hours traveling,
every morning and evening.
every morning and evening.
142
588514
4721
دو ساعت در راه بودم،
هر صبح و عصر.
هر صبح و عصر.
10:05
Though it was hard, on my first day I knew
143
593768
4587
با این که سخت بود،
اما در همان روز اول متوجه شدم
اما در همان روز اول متوجه شدم
10:10
I made the right decision.
144
598379
2550
که تصمیم درستی گرفته‌ام.
10:13
The first day I walked into the school,
145
601397
3021
روز اولی که وارد مدرسه شدم،
10:16
I saw all these little Shameems
staring back at me --
staring back at me --
146
604442
4364
دیدم که همه آن «شمیم»های کوچک،
به من خیره شده‌اند؛
به من خیره شده‌اند؛
10:20
(Laughter)
147
608830
1333
(خنده حاضرین)
10:22
with dreams in their eyes,
148
610187
2716
با رویاهایی در چشمانشان؛
10:24
the same dream of freedom
which I had in my childhood.
which I had in my childhood.
149
612927
3708
همان رویاهایی که من در کودکی‌ام داشتم.
10:29
So the girls are eager to learn,
but the school is understaffed.
but the school is understaffed.
150
617640
4333
دختران مشتاق یادگیری هستند،
اما مدرسه به اندازه کافی معلم ندارد.
اما مدرسه به اندازه کافی معلم ندارد.
10:34
Girls sit hopeful,
151
622771
3713
دختران با امید می‌نشینند،
10:38
learn nothing,
152
626508
1154
چیزی یاد نمی‌گیرند،
10:39
and they leave.
153
627686
1158
و مدرسه را ترک می‌کنند.
10:40
I can't bear to see this happening.
154
628868
2802
من نمی‌توانستم تحمل کنم
که چنین چیزی اتفاق می‌افتد.
که چنین چیزی اتفاق می‌افتد.
10:43
There was no turning back.
155
631694
2309
عقب نشینی در کار نبود.
10:46
I found my purpose.
156
634027
2849
من هدفم را پیدا کرده بودم.
10:49
I enlisted a few of my friends
to help me to teach.
to help me to teach.
157
637734
4258
از تعدادی از دوستانم خواستم
که برای تدریس به من کمک کنند.
که برای تدریس به من کمک کنند.
10:54
I'm introducing my girls
to the outside world
to the outside world
158
642338
4270
دخترانم را با دنیای بیرون آشنا می‌کردم
10:58
by extracurricular activities and books.
159
646632
3127
با کارهای فوق برنامه و کتاب‌ها.
11:02
I share with them the profiles
of the world's best leaders,
of the world's best leaders,
160
650084
4295
در مورد بهترین رهبران جهان،
با آن‌ها صحبت می‌کردم؛
با آن‌ها صحبت می‌کردم؛
11:06
like Martin Luther King
and Nelson Mandela.
and Nelson Mandela.
161
654403
3523
مانند مارتین لوتر کینگ و نلسون ماندلا.
11:10
Last year, a few of our students
went to college.
went to college.
162
658466
4500
سال قبل، تعدادی از دانش‌آموزان ما،
وارد کالج شدند.
وارد کالج شدند.
11:15
For me, I never stop studying.
163
663657
3188
خود من هم، هیچ وقت تحصیل را متوقف نکردم.
11:19
Today, I'm working to complete
my PhD in education --
my PhD in education --
164
667228
4762
امروز، در حال اتمام دوره دکترای تخصصی
در حوزه آموزش هستم؛
در حوزه آموزش هستم؛
11:24
(Applause)
165
672014
3649
(تشویق حاضرین)
11:27
which will allow me to gain
a management position
a management position
166
675687
5168
که به من این امکان را خواهد داد
که یک موقعیت مدیریتی داشته باشم
که یک موقعیت مدیریتی داشته باشم
11:32
in the school system,
167
680879
1531
در نظام آموزشی،
11:34
and I will be able to make more decisions
168
682434
3325
و تصمیم‌های بیشتری بگیرم
11:37
and play a pivotal role in the system.
169
685783
3991
و نقشی محوری در نظام آموزشی ایفا کنم.
11:42
I believe that without
educating the girls,
educating the girls,
170
690450
3547
باور دارم که بدون آموزش دختران،
11:46
we may not make world peace.
171
694021
2644
نمی‌توانیم دنیایی صلح آمیز داشته باشیم.
11:49
We may not reduce child marriage.
172
697141
3199
نمی‌توانیم ازدواج کودکان را کمتر کنیم.
11:52
We may not reduce infant mortality rate.
173
700364
3840
نمی‌توانیم نرخ مرگ و میر
نوزادان را کاهش دهیم.
نوزادان را کاهش دهیم.
11:56
We may not reduce maternal mortality rate.
174
704228
3523
نمی‌توانیم نرخ مرگ و میر
مادران را کمتر کنیم.
مادران را کمتر کنیم.
12:00
For this, we have to continuously
175
708322
3898
به همین دلیل، باید پیوسته
12:04
and collectively work together.
176
712244
4075
و همگی با هم کار کنیم.
12:08
At least I am playing my role,
177
716744
2452
حداقل، من دارم نقش خودم را بازی میکنم؛
12:11
though the destination is not close.
178
719220
3152
با این حال که مقصد نزدیک نیست.
12:15
The road is not easy.
179
723046
1633
راه ساده‌ای در پیش نداریم.
12:16
But I have dreams in my eyes,
180
724703
2717
اما من رویاهایی را در چشمانم دارم،
12:19
and I am not going to look back now.
181
727444
4585
و حالا دیگر نمی‌خواهم به گذشته نگاه کنم.
12:24
Thank you.
182
732053
1167
سپاسگزارم.
12:25
(Applause)
183
733244
6962
(تشویق حاضرین)
ABOUT THE SPEAKER
Shameem Akhtar - Writer, social workerShameem Akhtar is a teacher working to empower girls in Sindh, a province in the southeast of Pakistan.
Why you should listen
Shameem Akhtar is a dedicated and enthusiastic development professional, with special interest in the field of gender, education, social mobilization, emergency/relief, management and literature. She is also engaged in research studies in rural development, doing PhD work at the University of Sindh. She is a member of the Individual Land Organization (Friedrich Naumann Stiftung) and was selected by Acumen Pakistan Fellows 2015 for their one-year course.
Akhtar frequently contributes to print media and literary magazines, work that has brought her close to the study of important social issues like malnutrition, child labor, marginalization and other core problems of the province. She has been active in the training of teachers, children, women and other segments of society in the fields of education, health, livelihood and disaster management under the banner of prestigious organizations in the social service sector.
Shameem Akhtar | Speaker | TED.com