ABOUT THE SPEAKER
Stefan Sagmeister - Graphic designer
Renowned for album covers, posters and his recent book of life lessons, designer Stefan Sagmeister invariably has a slightly different way of looking at things.

Why you should listen

Stefan Sagmeister is no mere commercial gun for hire. Sure, he's created eye-catching graphics for clients including the Rolling Stones and Lou Reed, but he pours his heart and soul into every piece of work. His design work is at once timeless and of the moment, and his painstaking attention to the smallest details creates work that offers something new every time you look at it.

While a sense of humor invariably surfaces in his designs, Sagmeister is nonetheless very serious about his work; his intimate approach and sincere thoughtfulness elevate his design. A genuine maverick, Sagmeister achieved notoriety in the 1990s as the designer who self-harmed in the name of craft: He created a poster advertising a speaking engagement by carving the salient details onto his torso.

More profile about the speaker
Stefan Sagmeister | Speaker | TED.com
TED2004

Stefan Sagmeister: Happiness by design

استفان سگمیستر با ما درباره طراحی شاد صحبت می کند

Filmed:
2,180,845 views

استفان سگمیستر طراح گرافیک با لحظات شاد زندگی اش ما را به یک سفر عجیب می برد و توجه کنید که این لحظات شاد چگونه از طریق طراحی ایجاد شده اند.
- Graphic designer
Renowned for album covers, posters and his recent book of life lessons, designer Stefan Sagmeister invariably has a slightly different way of looking at things. Full bio

Double-click the English transcript below to play the video.

00:24
About 15 yearsسالها agoپیش, I wentرفتی to visitبازدید کنید a friendدوست in Hongهنگ Kongکنگ.
0
0
7000
پانزده سال پیش برای دیدن دوستی به هنگ کنگ رفتم.
00:31
And at the time I was very superstitiousخرافات.
1
7000
4000
اون موقع خیلی خرافاتی بودم.
00:35
So, uponبر landingفرود آمدن -- this was still at the oldقدیمی Hongهنگ Kongکنگ airportفرودگاه
2
11000
5000
هنگام ورود هنوز در فرودگاه هنگ کنگ بودم
00:40
that's Kaiکای Takتاک, when it was smackچرت زدن in the middleوسط of the cityشهر --
3
16000
3000
در هنگام ورود- این کای تاک هنوز در فرودگاه قدیمی بود زمانی هنوز(فرودگاه )در وسط شهر قرار داشت.
00:43
I thought, "If I see something good, I'm going to have a great time here in
4
19000
5000
فکر می کردم که اگر چیز خوشایندی ببینم این دو هفته بهم خوش خواهد گذشت.
00:48
my two weeksهفته ها. And if I see something negativeمنفی, I'm going to be miserableبدبخت, indeedدر واقع."
5
24000
8000
واگر چیز ناخوشایندی ببینم دچار بدبیاری میشم.
00:56
So the planeسطح landedفرود آمد in betweenبین the buildingsساختمان ها
6
32000
2000
هواپیما بین دو تا ساختمون فرود آمد
00:58
and got to a fullپر شده stop in frontجلوی of this little billboardتابلو تبلیغاتی.
7
34000
7000
و جلوی این بیلبورد کوچک ایستاد.
01:05
(Laughterخنده)
8
41000
1000
(خنده حضار)
01:06
And I actuallyدر واقع wentرفتی to see some of the designطرح companiesشرکت ها
9
42000
4000
رفته بودم که از چند شرکت طراحی بازدید کنم
01:10
in Hongهنگ Kongکنگ in my stayاقامت کردن there.
10
46000
2000
در محل اقامتم اینجا در هنگ کنگ.
01:12
And it turnedتبدیل شد out that --
11
48000
2000
اوضاع عوض شد—
01:14
I just wentرفتی to see, you know, what they are doing in Hongهنگ Kongکنگ.
12
50000
5000
فقط رفته بودم ببینم تو هنگ کنگ چه جوری کار می کنند.
01:19
But I actuallyدر واقع walkedراه می رفت away with a great jobکار offerپیشنهاد.
13
55000
4000
اما داشتم از یک پیشنهاد شغلی عالی دور میشدم.
01:23
And I flewپرواز کرد back to Austriaاتریش, packedبسته بندی شده my bagsکیسه,
14
59000
4000
برگشتم اطریش تا اثاثمو جمع کنم
01:27
and, anotherیکی دیگر weekهفته laterبعد, I was again on my way to Hongهنگ Kongکنگ
15
63000
6000
و یکهفته بعد دوباره برگشتم هنگ کنگ
01:33
still superstitionsخرافات and thinkingفكر كردن, "Well, if that 'Winner''برنده' billboardتابلو تبلیغاتی is still up,
16
69000
7000
هنوزهم خرافاتی و فکر می کردم "اگر اون بیلبورد هنوز سرجاش باشه
01:40
I'm going to have a good time workingکار کردن here.
17
76000
2000
کار تو اینجا خیلی بهم خوش میگذره.
01:42
(Laughterخنده)
18
78000
1000
(خنده حضار)
01:43
But if it's goneرفته, it's going to be really miserableبدبخت and stressfulپر استرس."
19
79000
6000
اما اگر نبود دچار گرفتاری و بدبختی میشم.
01:49
So it turnedتبدیل شد out that not only was the billboardتابلو تبلیغاتی still up
20
85000
4000
معلوم شد بیلبورد نه تنها سرجاش بود
01:53
but they had put this one right nextبعد to it.
21
89000
2000
این یکی هم کنارش قرار داده بودند.
01:55
(Laughterخنده)
22
91000
3000
(خنده حضار)
01:58
On the other handدست, it alsoهمچنین taughtتدریس کرد me where superstitionخرافات getsمی شود me
23
94000
4000
از طرف دیگه به من آموخت که خرافاتی بودن منو به کجا می کشونه،
02:02
because I really had a terribleوحشتناک time in Hongهنگ Kongکنگ.
24
98000
2000
چون واقعا زمان بدی را در هنگ کنگ داشتم.
02:04
(Laughterخنده)
25
100000
3000
(خنده حضار)
02:07
Howeverبا این حال, I did have a numberعدد of realواقعی momentsلحظات of happinessشادی in my life --
26
103000
11000
اما تعدادی لحظات واقعا شاد هم در زندگیم داشتم
02:18
of, you know, I think what the conferenceکنفرانس brochureبروشور refersاشاره دارد to
27
114000
5000
فکر کنم بروشور کنفرانس اشاره می کرد
02:23
as "momentsلحظات that take your breathنفس کشیدن away."
28
119000
3000
"لحظاتی که نفس می کشید"
02:26
And sinceاز آنجا که I'm a bigبزرگ listفهرست makerسازنده, I actuallyدر واقع listedذکر شده them all.
29
122000
7000
من یه لیست درست کن خوبی هستم، همه را لیست کردم
02:33
(Laughterخنده)
30
129000
1000
(خنده حضار)
02:34
Now, you don't have to go throughاز طریق the troubleمشکل of readingخواندن them
31
130000
3000
نباید برای خوندنش دچار دردسر بشید.
02:37
and I won'tنخواهد بود readخواندن them for you.
32
133000
3000
منهم براتون نمی خونمش.
02:40
I know that it's incrediblyطور باور نکردنی boringحوصله سر بر to hearشنیدن about other people'sمردم happinessesخوشبختی.
33
136000
4000
میدونم شنیدن در مورد شادی دیگران واقعا خسته کننده است.
02:44
(Laughterخنده)
34
140000
2000
(خنده حضار)
02:46
What I did do, thoughگرچه is, I actuallyدر واقع lookedنگاه کرد at them from a designطرح standpointنقطه نظر
35
142000
9000
کاری که کردم این بود که از منظر طراحی به آنها نگاه کردم
02:55
and just eliminatedحذف شد all the onesآنهایی که that had nothing to do with designطرح.
36
151000
6000
و تمام چیزهایی که به طراحی ربطی نداشت را حذف کردم.
03:01
And, very surprisinglyشگفت آور, over halfنیم of them had, actuallyدر واقع, something to do with designطرح.
37
157000
7000
و در کمال تعجب نیمی از آنها از جنبه طراحی بود.
03:08
So there are, of courseدوره, two differentناهمسان possibilitiesامکانات.
38
164000
3000
خُب البته ، دو امکان وجود دارد
03:11
There's one from a consumer'sمصرف کننده pointنقطه of viewچشم انداز --
39
167000
2000
یکی از نقطه نظر مشتری است---
03:13
where I was happyخوشحال while experiencingتجربه کردن designطرح.
40
169000
3000
که از تجربه آن طراحی ها لذت می بردم.
03:16
And I'll just give you one exampleمثال. I had gottenدریافت کردم my first Walkmanواکمن.
41
172000
4000
میتونم مثالی بزنم. اولین والکمن ام رو خریده بودم.
03:20
This is 1983.
42
176000
2000
سال 1983.
03:22
My brotherبرادر had this great Yamahaیاماها motorcycleموتورسیکلت
43
178000
3000
برادرم این موتور یاماها عالی رو داشت.
03:25
that he was willingمایلم to borrowامانت گرفتن to me freelyآزادانه.
44
181000
3000
همیشه با میل بهم قرض می داد.
03:28
And The Police'sپلیس "Synchronicityهمگام سازی"
45
184000
3000
و نوار "همزمانی" گروه پلیس
03:31
cassetteکاست had just been releasedمنتشر شد
46
187000
2000
تازه پخش شده بود.
03:33
and there was no helmetکلاه ایمنی lawقانون in my hometownزادگاه of BregenzBregenz.
47
189000
3000
قانون استفاده از کلاه ایمنی در شهر من ، برگنز وجود نداشت.
03:36
So you could driveراندن up into the mountainsکوه ها
48
192000
2000
می تونستی آزادانه به کوهها
03:38
freelyآزادانه blastingانفجار The Policeپلیس on the newجدید Sonyسونی Walkmanواکمن.
49
194000
4000
باصدای گروه پلیس در والکمن جدید سونی حرکت کنی.
03:42
(Laughterخنده)
50
198000
1000
(خنده حضار)
03:43
And I rememberیاد آوردن it as a trueدرست است momentلحظه of happinessشادی.
51
199000
5000
و آنرا به عنوان لحظات واقعا شاد به یاد می آورم.
03:48
You know, of courseدوره, they are relatedمربوط to this combinationترکیبی of
52
204000
5000
البته می دانید که آنها مربوط به این ترکیب هستند که حداقل با دوتای آنها، موضوعات طراحی شروع میشوند.
03:53
at leastکمترین two of them beingبودن, you know, designطرح objectsاشیاء.
53
209000
4000
البته می دانید که آنها مربوط به این ترکیب هستند که حداقل با دوتای آنها، موضوعات طراحی شروع میشوند.
03:57
And, you know, there's a scaleمقیاس of happinessشادی when you talk about in designطرح
54
213000
4000
میدونید وقتی در مورد طراحی صحبت میشه برای شادی مقیاسی است،
04:01
but the motorcycleموتورسیکلت incidentحادثه would definitelyقطعا be, you know,
55
217000
4000
اما تصادف موتورسیکلت قطعا،
04:05
situatedواقع شده است somewhereجایی here -- right in there betweenبین Delightلذت and Blissسعادت.
56
221000
6000
جایی این طرفا – درست بین دلایت و بلیس اتفاق افتاد.
04:11
Now, there is the other partبخشی, from a designer'sطراح standpointنقطه نظر --
57
227000
6000
و دیدگاه دیگر از منظر طراح است—
04:17
if you're happyخوشحال while actuallyدر واقع doing it.
58
233000
2000
اگر هنگام انجام دادنش احساس شادی داشته باشید.
04:19
And one way to see how happyخوشحال designersطراحان are when they're designingطراحی could be to
59
235000
7000
این راهی است که ببینید طراحان وقتی طراحی می کنند چه موقع شاد میشن
04:26
look at the authors'نویسندگان photosعکس ها on the back of theirخودشان monographsمونوگراف ها?
60
242000
4000
به عکس نویسنده ها تو کتاباشون نگاه کردین؟
04:30
(Laughterخنده)
61
246000
1000
(خنده حضار)
04:31
So, accordingبا توجه to this, the Australiansاسترالیایی ها and the Japaneseژاپنی
62
247000
5000
بر همین اصل استرالیا ییها و ژاپنی ها،
04:36
as well as the Mexicansمکزیکی ها
63
252000
1000
و همچنین مکزیکی ها
04:37
are very happyخوشحال.
64
253000
2000
بسیار شاد هستند.
04:39
(Laughterخنده)
65
255000
1000
(خنده حضار)
04:40
While, somewhatتاحدی, the Spaniardsاسپانیایی ...
66
256000
2000
در حالی که یه جوری اسپانیولی ها و فکر کنم به خصوص سوئیسی ها خیلی به نظرخوشحال نمیان.
04:42
and, I think, particularlyبه خصوص, the Swissسوئیس
67
258000
4000
در حالی که یه جوری اسپانیولی ها و فکر کنم به خصوص سوئیسی ها خیلی به نظرخوشحال نمیان.
04:46
(Laughterخنده),
68
262000
2000
(خنده حضار)
04:48
don't seemبه نظر می رسد to be doing all that well.
69
264000
2000
در حالی که یه جوری اسپانیولی ها و فکر کنم به خصوص سوئیسی ها خیلی به نظرخوشحال نمیان.
04:50
(Laughterخنده)
70
266000
8000
(خنده حضار)
04:58
Last Novemberنوامبر, a museumموزه openedافتتاح شد in Tokyoتوکیو calledبه نام The Moriموری Museumموزه,
71
274000
6000
نوامبر گذشته موزه ای در توکیو افتتاح شد بنام موزه موری،
05:04
in a skyscraperآسمان خراش, up on the 56thth floorکف.
72
280000
4000
در یک آسمانخراش در طبقه 56،
05:08
And theirخودشان inauguralافتتاحیه exhibitنمایشگاه was calledبه نام "Happinessخوشبختی."
73
284000
4000
و نمایشگاه افتتاحیه ان اسمش بود "شادی".
05:12
And I wentرفتی, very eagerlyمشتاقانه, to see it, because --
74
288000
4000
مشتاقانه برای دیدن آن رفتم چون –
05:16
well, alsoهمچنین, with an eyeچشم on this conferenceکنفرانس.
75
292000
4000
همچنین یک چشمی به دیدن آن رفتم.
05:20
And they interestinglyجالب است sectionedبخش بندی شده the exhibitنمایشگاه off into fourچهار differentناهمسان areasمناطق.
76
296000
10000
نمایشگاه را به چهار قسمت تقسیم کردند.
05:30
Underزیر "ArcadiaArcadia," they showedنشان داد things like this, from the Edoاودو periodدوره زمانی --
77
306000
4000
در بخش آرکادیا چیزهایی مربوط به دوران ادو نمایش دادند.
05:34
a hundredصد waysراه ها to writeنوشتن "happinessشادی" in differentناهمسان formsتشکیل می دهد.
78
310000
5000
یکصد شیوه مختلف نگارش "شادی".
05:39
Or they had this appleسیب by Yokoیوکو Onoاونو -- that, of courseدوره, laterبعد on
79
315000
4000
این علامت را بوسیله یوکو اونو ساختند که بعدها
05:43
was, you know, madeساخته شده into the labelبرچسب for The Beatlesبیتلز.
80
319000
5000
علامت گروه بیتل شد.
05:48
Underزیر "Nirvanaنیروانا" they showedنشان داد this Constableکنگره paintingرنگ آمیزی.
81
324000
4000
در بخش "نیروانا" نقاشی افسران را نمایش دادند.
05:52
And there was a little -- an interestingجالب هست theoryتئوری about abstractionانتزاع - مفهوم - برداشت.
82
328000
4000
تئوری کوچک و جالبی درباره طراحی انتزاعی بود.
05:56
This is a blueآبی fieldرشته -- it's actuallyدر واقع an Yvesایو Kleinکلین paintingرنگ آمیزی.
83
332000
4000
این زمینه آبی است—نقاشی یوس کلین.
06:00
And the theoryتئوری was that if you abstractچکیده an imageتصویر, you really, you know
84
336000
5000
و نظریه این بود که اگر تصویر رو خلاصه کنی
06:05
openباز کن as much roomاتاق for the un-representableغیر قابل توصیف --
85
341000
4000
جای برای چیزهای قابل عرضه باز میشه
06:09
and, thereforeاز این رو, you know, are ableتوانایی to involveشامل the viewerبیننده more.
86
345000
6000
و بنابراین می توانید بازدیدکننده بیشتری داشته باشید.
06:15
Then, underزیر "Desireمیل," they showedنشان داد these Shunshoشونشو paintingsنقاشی --
87
351000
4000
در بخش "آرزو" نقاشی های شانشو نمایش دادند.
06:19
alsoهمچنین from the Edoاودو periodدوره زمانی -- inkجوهر on silkابریشم.
88
355000
6000
همچنین از دوران ادو—جوهر روی ابریشم.
06:25
And, lastlyدر آخر, underزیر "Harmonyهماهنگی," they had this 13th-centuryقرن هجدهم mandalaماندالا from Tibetتبت.
89
361000
7000
و آخرین بخش "هارمونی"، این هنر قرن 13 ماندالی تبتی را نمایش دادند.
06:32
Now, what I tookگرفت away from the exhibitنمایشگاه was that
90
368000
4000
چیزی که ار نمایشگاه برداشت کردم این بود که
06:36
maybe with the exceptionاستثنا of the mandalaماندالا
91
372000
3000
که شاید انتظار از ماندالا (شکل هندسی برای جهان در نماد هندو و بودایی)
06:39
mostاکثر of the piecesقطعات in there were actuallyدر واقع about the visualizationتجسم of happinessشادی
92
375000
6000
بخش اعظم کارهای آنجا درباره تصویر شادی بود
06:45
and not about happinessشادی.
93
381000
2000
نه درباره شادی.
06:47
And I feltنمد a little bitبیت cheatedفریب خورده, because the visualizationتجسم --
94
383000
4000
و کمی اغواء شده بودم چون تصویرسازی
06:51
that's a really easyآسان thing to do.
95
387000
3000
انجامش آسان بود.
06:54
And, you know, my studioاستودیو -- we'veما هستیم doneانجام شده it all the time.
96
390000
3000
و در استودیوی من همیشه اینکار را انجام میدادیم.
06:57
This is, you know, a bookکتاب.
97
393000
2000
این یک کتاب است.
06:59
A happyخوشحال dogسگ -- and you take it out, it's an aggressiveخشونت آمیز dogسگ.
98
395000
4000
یک سگ شاد—و شما آنرا نابود می کنید، چون سگ مهاجمی است.
07:03
It's a happyخوشحال Davidدیوید Byrneبایرن and an angryخشمگین Davidدیوید Byrneبایرن.
99
399000
6000
این یک دیوید بایرن شاد و هم عصبانی است.
07:09
Or a jazzجاز posterپوستر with a happyخوشحال faceصورت and a more aggressiveخشونت آمیز faceصورت.
100
405000
4000
ویک پوستر جاز با صورتی شاد یا صورتی تهاجمی.
07:13
You know, that's not a bigبزرگ dealمعامله to accomplishانجام دادن.
101
409000
4000
انجام دادن آن کار بزرگی نیست.
07:17
It has gottenدریافت کردم to the pointنقطه where, you know, withinدر داخل advertisingتبلیغات
102
413000
5000
به نقطه ای رسید که در تبلیغات،
07:22
or withinدر داخل the movieفیلم سینما industryصنعت, "happyخوشحال" has gottenدریافت کردم suchچنین a badبد reputationشهرت that
103
418000
6000
یا در صنعت سینما "شادی" شهرت بدی کسب کرده بود،
07:28
if you actuallyدر واقع want to do something with the subjectموضوع
104
424000
3000
اگر در مورد موضوع کاری می خواهید انجام بدید،
07:31
and still appearبه نظر می رسد authenticمعتبر, you almostتقریبا would have to, you know,
105
427000
5000
و کاری قابل اعتماد باشد،
07:36
do it from a cynicalبدبینانه pointنقطه of viewچشم انداز.
106
432000
3000
باید آنرا از نقطه نظر انتقادی انجام بدید
07:39
This is, you know, the movieفیلم سینما posterپوستر.
107
435000
3000
این پوستر فیلم است.
07:42
Or we, a coupleزن و شوهر of weeksهفته ها agoپیش, designedطراحی شده a boxجعبه setتنظیم for The Talkingصحبت کردن Headsسران
108
438000
5000
دو هفته پیش جعبه ای برای گفتگوها طراحی کردیم
07:47
where the happinessشادی visualizedتجسم شده on the coverپوشش definitelyقطعا has, very much, a darkتاریک است sideسمت to it.
109
443000
11000
جایی که شادی روی جلد معنای مبهمی دارد.
07:58
Much, much more difficultدشوار is this, where the designsطرح ها actuallyدر واقع can evokeتحریک کردن happinessشادی --
110
454000
9000
جایی که طراحی موجب شادی می شود، بسیار، بسیار مشکل تراست--
08:07
and I'm going to just showنشان بده you threeسه that actuallyدر واقع did this for me.
111
463000
7000
و می خواهم سه موردی که برای من جواب داد را به شما نشان دهم.
08:14
This is a campaignکمپین doneانجام شده by a youngجوان artistهنرمند in Newجدید Yorkیورک, who callsتماس می گیرد himselfخودت "Trueدرست است."
112
470000
6000
این فعالیتی برای یک هدف اجتماعی که توسط یک هنرمند جوان در نیویورک ، که خودش را "حقیقت " مینامد انجام شده.
08:20
Everybodyهمه who has riddenراننده the Newجدید Yorkیورک subwayمترو systemسیستم will be
113
476000
3000
هر کسی که در متروی نیویورک سوار شده باشد
08:23
familiarآشنا with these signsعلائم?
114
479000
3000
با این علائم آشناست.
08:26
Trueدرست است printedچاپ شده his ownخودت versionنسخه of these signsعلائم.
115
482000
4000
"واقعی" نسخه چاپ شده خودش از این علائم است.
08:30
Metملاقات کرد everyهرکدام Wednesdayچهار شنبه at a subwayمترو stop with 20 of his friendsدوستان.
116
486000
5000
هر چهارشنبه در ایستگاه مترو با 20 تا از دوستانش.
08:35
They dividedتقسیم شده up the differentناهمسان subwayمترو linesخطوط and addedاضافه theirخودشان ownخودت versionنسخه.
117
491000
6000
سه خط متفاوت ایستگاه را جدا کردند و نسخه خودشان را اضافه کردند.
08:41
(Laughterخنده)
118
497000
1000
(خنده حضار)
08:42
So this is one.
119
498000
2000
این یکی ازونهاست
08:44
(Laughterخنده)
120
500000
6000
(خنده حضار)
08:50
Now, the way this worksآثار in the systemسیستم is that nobodyهيچ كس ever looksبه نظر می رسد at these signsعلائم.
121
506000
5000
روش کارکرد آنها در سیستم چیزی است که تا حالا کسی به این علائم نگاه نکرده است.
08:55
So you're
122
511000
2000
شما هم همینطور
08:57
(Laughterخنده)
123
513000
1000
(خنده حضار)
08:58
you're really boredخسته in the subwayمترو, and you kindنوع of stareخیره شدن at something.
124
514000
5000
در ایستگاه مترو خسته می شوید و به چیزی خیره می شوید.
09:03
And it takes you a while untilتا زمان it actuallyدر واقع --
125
519000
2000
و مدتی طول می کشد تا—
09:05
you realizeتحقق بخشیدن that this saysمی گوید something differentناهمسان than what it normallyبه طور معمول saysمی گوید.
126
521000
4000
متوجه می شوید که نسبت به دید اول حرف متفاوتی می زند.
09:09
(Laughterخنده)
127
525000
2000
(خنده حضار)
09:11
I mean, that's, at leastکمترین, how it madeساخته شده me happyخوشحال.
128
527000
3000
منظورم اینکه، حداقل موجب خوشحالی من میشه.
09:14
(Laughterخنده)
129
530000
11000
(خنده حضار)
09:25
Now, Trueدرست است is a realواقعی humanitarianانسان دوستانه.
130
541000
4000
واقعا "واقعی" ( حقیقت ) بشر دوستانه است.
09:29
He didn't want any of his friendsدوستان to be arrestedبازداشت شد,
131
545000
2000
دوست ندارد هیچ کدام از دوستانش دستگیر شوند.
09:31
so he suppliedعرضه شده است everybodyهمه with this fakeجعلی volunteerداوطلب cardکارت.
132
547000
5000
به همه کارت جعلی نشان می داد.
09:36
(Laughterخنده)
133
552000
3000
(خنده حضار)
09:39
And alsoهمچنین gaveداد this fakeجعلی letterنامه from the MTAMTA to everybodyهمه --
134
555000
4000
حتی این نامه جعلی از MTA را به همه نشان می داد--
09:43
sortمرتب سازی of like pretendingوانمود کردن that it's an artهنر projectپروژه
135
559000
3000
یه جوری وانمود می کرد که انگار این یک پروژه هنری است
09:46
financedتامین مالی می شود by The Metropolitanمتروپولیتن Transitترانزیت Authorityقدرت.
136
562000
2000
توسط مقامات حمل و نقل شهری تامین مالی میشد.
09:48
(Laughterخنده)
137
564000
2000
(خنده حضار)
09:50
Anotherیکی دیگر Newجدید Yorkیورک projectپروژه.
138
566000
3000
یک پروژه دیگه در نیویورک
09:53
This is at P.S. 1 -- a sculptureمجسمه سازی that's basicallyاساسا a squareمربع roomاتاق
139
569000
3000
این در ایستگاه شماره یک است مجسمه ای که یک اتاق مکعبی است
09:56
by Jamesجیمز Turrellتورل, that has a retractableقابل برداشتن ceilingسقف.
140
572000
4000
توسط جیمز تورل طراحی شده و سقفی کشویی دارد.
10:00
Opensباز می شود up at duskغروب خورشید and dawnسپیده دم everyهرکدام day.
141
576000
3000
در طلوع و غروب باز و بسته می شود.
10:03
You don't see the horizonافق.
142
579000
1000
افق را نمی بینید.
10:04
You're just in there, watchingتماشا کردن the incredibleباور نکردنی, subtleنامحسوس changesتغییرات of colorرنگ in the skyآسمان.
143
580000
7000
وقتی آنجا قرار می گیرید تغییرات جزیی رنگی باشکوهی در آسمان می بینید.
10:11
And the roomاتاق is trulyبراستی something to be seenمشاهده گردید.
144
587000
5000
و حقیقتا اتاق چیز دیدنی است.
10:16
People'sمردم demeanorرفتار changesتغییرات when they go in there.
145
592000
5000
رفتار مردم وقتی وارد آن می شوند تغییر می کند.
10:21
And, for sure, I haven'tنه lookedنگاه کرد at the skyآسمان in the sameیکسان way
146
597000
5000
بدون شک تا حالا آسمان را اینطور ندیده ام.
10:26
after spendingهزینه کردن an hourساعت in there.
147
602000
3000
بعد از یک ساعت بودن در آنجا.
10:29
There are, of courseدوره, more than those threeسه projectsپروژه ها that I'm showingنشان دادن here.
148
605000
5000
پروژه های بزرگتری بیشتری از این سه تایی که نشان دادم وجود دارد.
10:34
I would definitelyقطعا say that observingرعایت Vikویک Muniz'مونیز "Cloudابر"
149
610000
4000
با قطعیت می گویم که "ابر" ویک مونیز را می بینید.
10:38
a coupleزن و شوهر of yearsسالها agoپیش in Manhattanمنهتن for sure madeساخته شده me happyخوشحال, as well.
150
614000
4000
همچنین دو سال پیش در منهتن باعث شادی من شد.
10:42
But my last projectپروژه is, again, from a youngجوان designerطراح in Newجدید Yorkیورک.
151
618000
5000
اما آخرین پروژه من از طراح جوانی است در نیویورک.
10:47
He's from Koreaکشور کره originallyدر اصل.
152
623000
1000
اصلیتش کره ای است.
10:48
And he tookگرفت it uponبر himselfخودت to printچاپ 55,000 speechسخنرانی - گفتار bubblesحباب ها --
153
624000
8000
و خودش 55000 حباب نقل قول را چاپ کرد
10:56
emptyخالی speechسخنرانی - گفتار bubblesحباب ها stickersبرچسب ها, largeبزرگ onesآنهایی که and smallکوچک onesآنهایی که.
154
632000
3000
برچسب هایی از حباب های نقل قول خالی، کوچک و بزرگ.
10:59
And he goesمی رود around Newجدید Yorkیورک and just putsقرار می دهد them, emptyخالی as they are, on postersپوسترها.
155
635000
5000
رفت اطراف نیویورک و هرچی که داخلش خالی بود روی پوسترش گذاشت.
11:04
(Laughterخنده)
156
640000
2000
(خنده حضار)
11:06
And other people go and fillپر کن them in.
157
642000
3000
و بقیه آنرا پر می کنند.
11:09
(Laughterخنده)
158
645000
3000
(خنده حضار)
11:12
This one saysمی گوید, "Please let me dieمرگ in peaceصلح."
159
648000
3000
این می گوید "بگذار در آرامش بمیرم".
11:15
(Laughterخنده)
160
651000
7000
(خنده حضار)
11:22
I think that was --
161
658000
2000
فکر می کنم که –
11:24
the mostاکثر surprisingشگفت آور to myselfخودم was that the writingنوشتن was actuallyدر واقع so good.
162
660000
5000
جالبترین مورد من نوشته خوب آن بود.
11:29
This is on a musicianنوازنده posterپوستر, that saysمی گوید:
163
665000
3000
این روی یک پوستر موسیقی است که می گوید:
11:32
"I am concernedنگران that my CDسی دی will not sellفروش more than 200,000 unitsواحد ها
164
668000
4000
نگران هستم که سی دی من 200000هزار تا بیشتر نفروشه
11:36
and that, as a resultنتيجه, my recoupableقابل بازیافت advanceپیشرفت
165
672000
4000
و در نتیجه پیشرفت قابل جبران من
11:40
from my labelبرچسب will be takenگرفته شده from me,
166
676000
2000
از برچسبم از من گرفته خواهد شد،
11:42
after whichکه, my contractقرارداد will be cancelledلغو شد,
167
678000
2000
که باعث لغو قرارداد من می شود
11:44
and I'll be back doing Journeyسفر coversپوشش می دهد on Bleeckerبلککر Streetخیابان."
168
680000
3000
و برگشتم به ماجرا جویی روی جلد بلیکر استریت.
11:47
(Laughterخنده)
169
683000
19000
(خنده حضار)
12:06
I think the reasonدلیل this worksآثار so well is because everybodyهمه involvedگرفتار winsبرنده می شود.
170
702000
5000
فکر می کنم دلیل عملکرد مناسب آن به خاطر موفقیت افراد شرکت کننده است.
12:11
Jeeجی getsمی شود to have his projectپروژه;
171
707000
2000
این پروژه جی است،
12:13
the publicعمومی getsمی شود a sweeterشیرین تر environmentمحیط;
172
709000
4000
مردم محیط خوشایند تری بدست می آورند
12:17
and differentناهمسان publicعمومی getsمی شود a placeمحل to expressبیان itselfخودش;
173
713000
4000
و افراد مختلف جایی برای بیان خودشان پیدا می کنند،
12:21
and the advertisersتبلیغ کنندگان finallyسرانجام get somebodyکسی to look at theirخودشان adsتبلیغات.
174
717000
4000
و آگهی دهنده ها در نهایت کسی را پیدا می کنند که به آگهی شان نگاه کند.
12:25
(Laughterخنده)
175
721000
7000
(خنده حضار)
12:32
Well, there was a questionسوال, of courseدوره, that was on my mindذهن for a while:
176
728000
6000
البته سوالی بود که مدتی در ذهن من بود:
12:38
You know, can I do more of the things that I like doing in designطرح
177
734000
5000
می تونم کاری رو که بیشتر دوست دارم طراحی کنم
12:43
and lessکمتر of the onesآنهایی که that I don't like to be doing?
178
739000
4000
و کمتر آنچه را که دوست ندارم انجام دهم؟
12:47
Whichکدام broughtآورده شده me back to my listفهرست makingساخت --
179
743000
4000
که مرا به فهرستم برگرداند--
12:51
you know, just to see what I actuallyدر واقع like about my jobکار.
180
747000
3000
تا وجهی که در کارم دوست دارم را ببینم.
12:54
You know, one is: just workingکار کردن withoutبدون pressureفشار.
181
750000
4000
یک چیز: کار کردن بدون فشار.
12:58
Then: workingکار کردن concentratedمتمرکز شده, withoutبدون beingبودن frazzledخرد شده.
182
754000
4000
متمرکز کار کردن بدون هیچگونه نگرانی
13:02
Or, as Nancyنانسی said before, like really immerseغوطه ور شدن oneselfخودت into it.
183
758000
6000
یا، همانطور که نانسی گفت، مانند کسی که عمیقا درگیر کاری میشه.
13:08
Try not to get stuckگیر doing the sameیکسان thing --
184
764000
3000
سعی نمی کنند همان کار را انجام بده
13:11
or try not get stuckگیر behindپشت the computerکامپیوتر all day.
185
767000
4000
یا سعی نکنن همه روز پشت کامپیوتر بشینی.
13:15
This is, you know, relatedمربوط to it: gettingگرفتن out of the studioاستودیو.
186
771000
4000
این به ان ربط داره "خارج شدن از استودیو"
13:19
Then, of courseدوره, tryingتلاش کن to, you know, work on things
187
775000
3000
سپس شروع کردم به کار روی چیزهایی که
13:22
where the contentمحتوا is actuallyدر واقع importantمهم for me.
188
778000
3000
که محتوای آن برای من مهم است.
13:25
And beingبودن ableتوانایی to enjoyلذت بردن the endپایان resultsنتایج.
189
781000
6000
و از نتیجه نهایی آن لذت ببرم.
13:31
And then I foundپیدا شد anotherیکی دیگر listفهرست in one of my diariesروزنامه ها that actuallyدر واقع containedحاوی
190
787000
8000
سپس در دفتر روزانه ام فهرستی رو پیدا کردم که دارای
13:39
all the things that I thought I learnedیاد گرفتم in my life so farدور.
191
795000
4000
تمام چیزهایی بود که تا حالا تو زندگیم یادگرفتم.
13:43
And, just about at that time, an Austrianاتریشی magazineمجله calledبه نام and askedپرسید:
192
799000
5000
همون موقعه ها بود که یک مجله اطریشی به من زنگ زد و از من خواست
13:48
if we would want to do sixشش spreadsگسترش می یابد -- designطرح sixشش spreadsگسترش می یابد
193
804000
4000
که 6 تا دو صفحه روبرو براشون طراحی کنم
13:52
that work like dividingتقسيم كردن pagesصفحات betweenبین the differentناهمسان chaptersفصل ها in the magazineمجله?
194
808000
5000
چیزی شبیه صفحات جداکننده در بین بخشها
13:57
And the wholeکل thing just fellسقوط togetherبا یکدیگر.
195
813000
2000
همه چیز بهم پیوند خوردند.
13:59
So I just pickedبرداشت one of the things that I thought I learnedیاد گرفتم --
196
815000
6000
چیزی رو انتخاب کردم که فکر می کنم یاد گرفتم –
14:05
in this caseمورد, "Everything I do always comesمی آید back to me" --
197
821000
3000
در اینصورت "هرکاری که می کنم به من برمی گرده"—
14:08
and we madeساخته شده these spreadsگسترش می یابد right out of this.
198
824000
3000
و این صفحات روبه رو را از این درست کردیم.
14:11
So it was: "Everything
199
827000
2000
بنابراین "هرچیزی
14:13
I do
200
829000
2000
انجام می دم
14:15
always
201
831000
2000
همیشه
14:17
comesمی آید
202
833000
1000
به من
14:18
back
203
834000
2000
بر
14:20
to me."
204
836000
2000
می گرده."
14:22
A coupleزن و شوهر of weeksهفته ها agoپیش, a
205
838000
2000
دو هفته پیش،
14:24
(Laughterخنده)
206
840000
2000
(خنده حضار)
14:26
Frenchفرانسوی companyشرکت askedپرسید: us to designطرح fiveپنج billboardsبیلبوردها for them.
207
842000
5000
یک شرکت فرانسوی از ما خواست 5 تا بیلبورد براشون طراحی کنیم.
14:31
Again, we could supplyعرضه the contentمحتوا for it.
208
847000
3000
و ما هم می توانستیم محتوای آنرا تهیه کنیم.
14:34
So I just pickedبرداشت anotherیکی دیگر one.
209
850000
2000
یکی دیگر را انتخاب کردم.
14:36
And this was two weeksهفته ها agoپیش.
210
852000
2000
و این دو هفته پیش بود.
14:38
We flewپرواز کرد to Arizonaآریزونا -- the designerطراح who worksآثار with me, and myselfخودم --
211
854000
6000
به همراه طراحی که با من کار می کرد رفتیم آریزونا
14:44
and photographedعکسبرداری this one.
212
860000
2000
و این را عکاسی کردیم.
14:46
So it's: "Tryingتلاش کردن
213
862000
3000
تلاش
14:49
to look
214
865000
1000
کردم که
14:50
good
215
866000
2000
محدودیتهای
14:52
limitsمحدودیت ها
216
868000
2000
زندگی من
14:54
my life."
217
870000
2000
خوب به نظر برسند.
14:56
And then we did one more of these.
218
872000
3000
و سپس یکی از اینها را انجام دادیم.
14:59
This is, again, for a magazineمجله, dividingتقسيم كردن pagesصفحات.
219
875000
5000
این عکسها برای مجله با بخشهای مجزا است.
15:04
This is: "Havingداشتن" --
220
880000
1000
این "داشتن" است
15:05
this is the sameیکسان thing;
221
881000
1000
این هم همان است،
15:06
it's just, you know, photographedعکسبرداری from the sideسمت.
222
882000
3000
این از کنار عکاسی شده،
15:09
This is from the frontجلوی.
223
885000
1000
و این از بالا.
15:10
Then it's: "gutsدل و روده."
224
886000
2000
این "تنگه" است.
15:12
Again, it's the sameیکسان thing -- "gutsدل و روده" is just the sameیکسان roomاتاق, reworkedدوباره کار کرد.
225
888000
5000
این هم همان تنگه است فقط تغییر پیدا کرده.
15:17
Then it's: "always
226
893000
2000
و این "همیشه
15:19
worksآثار out."
227
895000
5000
کامل است."
15:24
Then it's "for," with the lightسبک on.
228
900000
3000
این "برای" چراغ روشن است.
15:27
(Laughterخنده)
229
903000
2000
(خنده حضار)
15:29
And it's "me."
230
905000
2000
و اینهم "منم"
15:31
Thank you so much.
231
907000
2000
بسیار سپاسگذارم.
15:33
(Applauseتشویق و تمجید)
232
909000
4000
(تشویق حضار)
Translated by Mahdi Yaghoubi
Reviewed by soheila Jafari

▲Back to top

ABOUT THE SPEAKER
Stefan Sagmeister - Graphic designer
Renowned for album covers, posters and his recent book of life lessons, designer Stefan Sagmeister invariably has a slightly different way of looking at things.

Why you should listen

Stefan Sagmeister is no mere commercial gun for hire. Sure, he's created eye-catching graphics for clients including the Rolling Stones and Lou Reed, but he pours his heart and soul into every piece of work. His design work is at once timeless and of the moment, and his painstaking attention to the smallest details creates work that offers something new every time you look at it.

While a sense of humor invariably surfaces in his designs, Sagmeister is nonetheless very serious about his work; his intimate approach and sincere thoughtfulness elevate his design. A genuine maverick, Sagmeister achieved notoriety in the 1990s as the designer who self-harmed in the name of craft: He created a poster advertising a speaking engagement by carving the salient details onto his torso.

More profile about the speaker
Stefan Sagmeister | Speaker | TED.com