ABOUT THE SPEAKER
Ben Saunders - Polar explorer
In 2004, Ben Saunders became the youngest person ever to ski solo to the North Pole. In 2013, he set out on another record-breaking expedition, this time to retrace Captain Scott’s ill-fated journey to the South Pole on foot.

Why you should listen

Although most of the planet's surface was mapped long ago, there's still a place for explorers in the modern world. And Ben Saunders' stories of arctic exploration -- as impressive for their technical ingenuity as their derring-do -- are decidedly modern. In 2004, at age 26, he skied solo to the North Pole, updating his blog each day of the trip. Humble and self-effacing, Saunders is an explorer of limits, whether it's how far a human can be pushed physically and psychologically, or how technology works hundreds of miles from civilization. His message is one of inspiration, empowerment and boundless potential.

He urges audiences to consider carefully how to spend the “tiny amount of time we each have on this planet.” Saunders is also a powerful advocate for the natural world. He's seen first-hand the effects of climate change, and his expeditions are raising awareness for sustainable solutions. 

Being the youngest person to ski solo to the North Pole did not satiate Saunders' urge to explore and push the boundaries. In 2008, he attempted to break the speed record for a solo walk to the North Pole; however, his journey was ended abruptly both then and again in 2010 due to equipment failure. From October 2013 to February 2014, he led a two-man team to retrace Captain Robert Falcon Scott’s ill-fated 1,800-mile expedition to the South Pole on foot. He calls this journey the hardest 105 days of his life.

More profile about the speaker
Ben Saunders | Speaker | TED.com
TED2005

Ben Saunders: Why did I ski to the North Pole?

بِن ساوندرز به قطبِ شمال اسکی می کند

Filmed:
914,689 views

کاوش گر قطب شمال بِن ساوندرز تجربه ی طاقت فرسای تنها اسکی کردنش در قطب شمال رو شرح می ده ,روایتی سرشار از اتفاق پر فراز و نشیب ,عکسهایِ فوق العاده و ویدئوهایی که هرگز دیده نشده اند.
- Polar explorer
In 2004, Ben Saunders became the youngest person ever to ski solo to the North Pole. In 2013, he set out on another record-breaking expedition, this time to retrace Captain Scott’s ill-fated journey to the South Pole on foot. Full bio

Double-click the English transcript below to play the video.

00:25
This is me. My nameنام is Benبن Saundersسوندرز.
0
1000
1000
این من هستم. اسم من بن ساوندرزه.
00:26
I specializeمتخصص in draggingکشیدن heavyسنگین things
1
2000
2000
من تخصصم در جا به جا کردنِ چیزهایِ سنگینه
00:28
around coldسرماخوردگی placesمکان ها.
2
4000
2000
دور و ورِ جاهایِ سرد.
00:30
On Mayممکن است 11thth last yearسال,
3
6000
2000
دریازدهمِ ماه میِ سال پیش،
00:32
I stoodایستاد aloneتنها at the Northشمال geographicجغرافیایی Poleقطب.
4
8000
3000
من به تنهایی در قطب شمال ایستادم
00:35
I was the only humanانسان beingبودن in an areaمنطقه
5
11000
2000
من تنهاانسان در ناحیه بودم
00:37
one-and-a-halfیک و نیم timesبار the sizeاندازه of Americaآمریکا,
6
13000
2000
ناحیه ایی یک و نیم برابر آمریکا
00:39
five-and-a-halfپنج و نیم thousandهزار squareمربع milesمایل.
7
15000
2000
5500 مایل مربع.
00:41
More than 2,000 people have climbedصعود کرد Everestاورست.
8
17000
2000
بیشتر از 2000 نفر از کوه اِورست بالا رفتنه اند.
00:43
12 people have stoodایستاد on the moonماه.
9
19000
2000
12 نفر روی ماه قدم گذاشته اند.
00:45
Includingشامل me, only fourچهار people
10
21000
2000
فقط 4 نفر ، که من هم جزء شون هستم
00:47
have skiedاسکیت soloانفرادی to the Northشمال Poleقطب.
11
23000
2000
تک نفره در قطب شمال اسکی کرده اند.
00:50
And I think the reasonدلیل for that --
12
26000
2000
و فکر می کنم دلیل این --
00:52
(Applauseتشویق و تمجید)
13
28000
4000
( تشویق )
00:56
-- thank you -- I think the reasonدلیل for that is that it's -- it's --
14
32000
2000
-- متشکرم -- فکر می کنم دلیل این اینکه --
00:58
well, it's as Chrisکریس said, bonkersخیر.
15
34000
2000
خٌب ، همونطور که عیسی گفته ، این دیوانگی یه.
01:00
It's a journeyسفر that is right at the limitحد
16
36000
3000
این سفری است که درست
01:03
of humanانسان capabilityتوانایی.
17
39000
2000
محدودیت توانایی های انسان روبهش نشون می ده.
01:05
I skiedاسکیت the equivalentمعادل of 31 marathonsماراتن ها
18
41000
2000
من به اندازه ی 31 مسابقه ی دوی ماراتن اسکی کردم
01:07
back to back. 800 milesمایل in 10 weeksهفته ها.
19
43000
3000
رفت و برگشت. 800 مایل در طول 10 هفته.
01:10
And I was draggingکشیدن all the foodغذا I neededمورد نیاز است,
20
46000
2000
و در این مدت همه ی غذایی که لازم داشتم رو با خودم حمل می کردم.
01:12
the suppliesتدارکات, the equipmentتجهیزات, sleepingخوابیدن bagکیسه,
21
48000
2000
همه ی لوازم و تجهیزات , کیسه خواب,
01:14
one changeتغییر دادن of underwearزیر شلواری -- everything I neededمورد نیاز است for nearlyتقریبا threeسه monthsماه ها.
22
50000
3000
یه لباس زیر -- همه ی وسایلی که برای نزدیک به سه ماه لازم داشتم.
01:17
(Laughterخنده)
23
53000
3000
( خنده ی حضار )
01:20
What we're going to try and do todayامروز, in the 16 and a bitبیت minutesدقایق I've got left,
24
56000
3000
کاری که ما امروز می خواهیم انجام بدیم, در این حدودا شانزده دقیقه ای که باقی مونده ,
01:23
is to try and answerپاسخ threeسه questionsسوالات. The first one is, why?
25
59000
3000
اینکه سعی کنیم به سه سوال پاسخ بدیم. اول اینکه , چرا؟
01:26
The secondدومین one is,
26
62000
2000
دوم اینکه ,
01:28
how do you go to the looلئو at minusمنهای 40?
27
64000
2000
چطور یه کسی در سرمای منفی چهل می تونه به دستشویی بره.
01:30
"Benبن, I've readخواندن somewhereجایی that at minusمنهای 40,
28
66000
3000
به خودم گفتم " بن , یه جایی خوندم که در منفی چهل ,
01:33
exposedدر معرض skinپوست becomesتبدیل می شود frostbittenسرمازدگی in lessکمتر than a minuteدقیقه, so how do you answerپاسخ the call of natureطبیعت?"
29
69000
3000
پوست بدن در کمتر از یک دقیقه یخ می زنه, در نتیجه من چطور می تونم در مقابل چنین سرمایی در برابر طبیعت مقابله کنم "
01:36
I don't want to answerپاسخ these now. I'll come on to them at the endپایان.
30
72000
2000
الان نمی خوام به این جواب بدم. به این در آخر می رسم.
01:39
Thirdسوم one: how do you topبالا that? What's nextبعد?
31
75000
3000
سوم اینکه : دیگه چه کار بزرگی می شه انجام داد ؟ چه چیز در مرحله ی بعدیه؟
01:43
It all startedآغاز شده back in 2001.
32
79000
2000
شروع همه ی این بر می گرده به سال 2001.
01:45
My first expeditionاکسپدیشن was with a guy calledبه نام Penخودکار Hadowهادون -- enormouslyفوق العاده experiencedبا تجربه chapچپ.
33
81000
3000
اولین کاوش من برای قطب شمال با مردی بود به نام پن هادو -- یه تجربه ی خیلی تلخ.
01:48
This was like my polarقطبی apprenticeshipدوره کار آموزی.
34
84000
3000
این تجربه در واقع کار آموزی من در قطب به حساب می آید.
01:51
We were tryingتلاش کن to skiاسکی from this groupگروه of islandsجزایر up here,
35
87000
3000
ما سعی داشتیم از این گروه جزایر این بالا ,
01:54
SevernayaSevernaya Zemlyaزملیا, to the Northشمال Poleقطب.
36
90000
2000
سورنایا زملیا , تا قطب شمال اسکی کنیم.
01:56
And the thing that fascinatesجذاب است me about the Northشمال Poleقطب,
37
92000
2000
و چیزی که من رو در رابطه با قطب شمال جذب خودش می کنه ,
01:58
geographicجغرافیایی Northشمال Poleقطب, is that it's slapسیلی زدن bangانفجار in the middleوسط of the seaدریا.
38
94000
3000
جغرافیا ی قطب شمال و خشونتش وسط دریاست.
02:01
This is about as good as mapsنقشه ها get,
39
97000
2000
این حدی است که نقشه ها قادر به توصیفش هستن و چیزی است که فقط می شه روی نقشه ها دید ,
02:03
and to reachنائل شدن it you've got to skiاسکی literallyعینا
40
99000
2000
ولی برای رسیدن بهش واقعا باید اسکی کنی
02:05
over the frozenمنجمد crustپوسته,
41
101000
2000
روی پوسته ی یخ زده ی زمین,
02:07
the floatingشناور skinپوست of iceیخ on the Articهنری Oceanاقیانوس.
42
103000
3000
روی تکه های یخ در سطح اقیانوس منجمد شمالی.
02:10
I'd spokenصحبت کرد to all the expertsکارشناسان.
43
106000
2000
من با همه ی کارشناسان در این زمینه صحبت کرده بودم.
02:12
I'd readخواندن lots of booksکتاب ها. I studiedمورد مطالعه قرار گرفت mapsنقشه ها and chartsنمودار.
44
108000
2000
کتاب های زیادی خوانده بودم , نقشه های زیادی مطالعه کرده بودم.
02:14
But I realizedمتوجه شدم on the morningصبح of day one
45
110000
2000
اما در صبح روز اول فهمیدم
02:16
that I had no ideaاندیشه exactlyدقیقا
46
112000
2000
که من در واقع نمی دونستم
02:18
what I'd let myselfخودم in for.
47
114000
2000
که خودم را داخل چه شرایطی قرار داده بودم.
02:20
I was 23 yearsسالها oldقدیمی. No one my ageسن
48
116000
2000
من 23 سالم بود. هیچ کس در سن من
02:22
had attemptedتلاش anything like this,
49
118000
2000
سعی به انجام چنین کاری نکرده بود,
02:24
and prettyبسیار quicklyبه سرعت, almostتقریبا everything
50
120000
2000
و خیلی سریع , تقریبا هر حادثه ی بدی که
02:26
that could have goneرفته wrongاشتباه did go wrongاشتباه.
51
122000
2000
می تونست رخ بده اتفاق افتاد.
02:28
We were attackedحمله کرد by a polarقطبی bearخرس on day two.
52
124000
3000
در روز دوم یه خرس قطبی بهمون حمله کرد.
02:31
I had frostbiteیخ زده in my left bigبزرگ toeپا.
53
127000
3000
شصت پای چپم سرما زده شد.
02:34
We startedآغاز شده runningدر حال اجرا very lowکم on foodغذا. We were bothهر دو prettyبسیار hungryگرسنه, losingاز دست دادن lots of weightوزن.
54
130000
3000
غذامون خیلی کم شد. هر دو نفرمون تا حد زیادی گرسنه بودیم و در حال لاغر شدن.
02:37
Some very unusualغیر معمول weatherهوا conditionsشرایط, very difficultدشوار iceیخ conditionsشرایط.
55
133000
3000
یه جور وضعیت آب و هوایی خیلی عجیب و وضعیت بسیار نا مساعد یخ.
02:41
We had
56
137000
2000
بر اساس تصمیمی که گرفته بودیم
02:43
decidedlyقطعا low-techکم فن آوری communicationsارتباطات.
57
139000
2000
تجهیزات ارتباطی خیلی محدودی داشتیم.
02:45
We couldn'tنمی توانستم affordاستطاعت داشتن a satelliteماهواره phoneتلفن, so we had HFHF radioرادیو.
58
141000
3000
توان مالی برای تلفن ماهواره ای نداشتیم, برای همین یه رادیوی ایچ اف داشتیم.
02:48
You can see two skiاسکی polesقطب ها stickingچسبیده out of the roofسقف of the tentچادر.
59
144000
2000
متونین دو تا چوب اسکی ببینین که از سقف چادر زده بیرون.
02:50
There's a wireسیم danglingآویزان down eitherیا sideسمت.
60
146000
2000
یه سیمه که از هر طرف آویزون شده.
02:52
That was our HFHF radioرادیو antennaآنتن.
61
148000
2000
اون آنتن رادیوی ایچ افمون بود.
02:54
We had lessکمتر than two hoursساعت ها
62
150000
2000
با این رادیوبرای دو ماه ما کمتر از دو ساعت وقت داشتیم
02:56
two-wayدو طرفه communicationارتباطات with the outsideخارج از worldجهان in two monthsماه ها.
63
152000
3000
برای بر قرار کردن یه ارتباط دو طرفه با دنیای خارج.
03:00
Ultimatelyدر نهایت, we ranفرار کرد out of time.
64
156000
2000
در آخر وقتمون تمام شد.
03:02
We'dما می خواهیم skiedاسکیت 400 milesمایل. We were just over 200 milesمایل left
65
158000
3000
برای 400 مایل اسکی کرده بودیم. فقط 200 مایل باقی مونده بود که
03:05
to go to the Poleقطب, and we'dما می خواهیم runاجرا کن out of time.
66
161000
2000
به قطب برسیم , ولی وقتمون تموم شد.
03:07
We were too lateدیر است into the summerتابستان; the iceیخ was startingراه افتادن to meltذوب شدن;
67
163000
2000
به تابستون بر خوردیم و یخها شروع کردن به آب شدن,
03:09
we spokeصحبت کرد to the Russianروسی helicopterهلی کوپتر pilotsخلبانان on the radioرادیو,
68
165000
2000
از طریق رادیو با خبر نگار هلی کوپتر روس صحبت کردیم,
03:11
and they said, "Look boysپسران, you've runاجرا کن out of time.
69
167000
2000
و اونها گفتند , " پسرا , وقتتون تموم شده.
03:13
We'veما هستیم got to pickانتخاب کنید you up."
70
169000
2000
لازمه که بیاییم دنبالتون."
03:15
And I feltنمد that I had failedناموفق, wholeheartedlyصمیمانه.
71
171000
3000
و من با تمام وجودم حس کردم, شکست خوردم.
03:18
I was a failureشکست.
72
174000
2000
من در این کار شکست خوردم.
03:20
The one goalهدف, the one dreamرویا I'd had
73
176000
2000
یک هدف, یک رویا, که داشتم
03:22
for as long as I could rememberیاد آوردن -- I hadn'tتا به حال نیست even come closeبستن.
74
178000
3000
رویایی که از وقتی به خاطرم میاد داشتم با من بود-- حتی بهش نزدیک هم نشدم.
03:26
And skiingاسکی alongدر امتداد that first tripسفر, I had two
75
182000
2000
و در طول اسکی سفر اول, دو ویدئو در خیالم داشتم
03:28
imaginaryتخیلی videoویدئو clipsکلیپ های that I'd replayبازپخش over and over again in my mindذهن
76
184000
3000
که پشت سر هم در ذهنم تکرار میکردم
03:31
when the going got toughسخت است, just to keep my motivationانگیزه going.
77
187000
3000
فقط برای اینکه انگیزم رو وقتی که شرایط خیلی سخت می شد تقویت کنم.
03:34
The first one was reachingرسیدن به the Poleقطب itselfخودش.
78
190000
3000
اولین ویدئو رسیدن به خود قطب بود.
03:37
I could see vividlyبه وضوح, I supposeفرض کنید,
79
193000
2000
به طور مبهم می تونستم این تصاویر رو ببینم,
03:39
beingبودن filmedفیلم برداری شده out of the doorدرب of a helicopterهلی کوپتر, there was, kindنوع of, rockسنگ musicموسیقی playingبازی کردن in the backgroundزمینه,
80
195000
3000
من در حال خارج شدن از هلی کوپتر بودم و داشت از من فیلم برداری می شد , یه جور موسیقی راک به عنوان پس زمینه در حال پخش بود ,
03:42
and I had a skiاسکی poleقطب with a Unionاتحادیه Jackجک, you know, flyingپرواز in the windباد.
81
198000
3000
یه چوب اسکی داشتم با یک پرچم آمریکا , در حالی که شدت باد اینقدر زیاد بود که داشت منو می برد.
03:45
I could see myselfخودم stickingچسبیده the flagپرچم in a poleقطب, you know --
82
201000
3000
می تونستم خودم رو ببینم که دارم یه پرچم یادگاری در قطب توی زمین فرو می کنم ,
03:48
ahآه, gloriousشکوهمند momentلحظه -- the musicموسیقی kindنوع of reachingرسیدن به a crescendocrescendo.
83
204000
2000
آه , چه لحظه ی پر شکوهی -- موسیقی به تدریج در حال اوج گرفتنه.
03:50
The secondدومین videoویدئو clipکلیپ
84
206000
2000
و ویدئوی دوم
03:52
that I imaginedتصور was gettingگرفتن back to Heathrowهیترو airportفرودگاه,
85
208000
2000
که تصور می کردم در حال بازگشت به فرودگاه هترو هستم ,
03:54
and I could see again, vividlyبه وضوح,
86
210000
2000
و هنوز می تونستم به طور مبهم ببینم ,
03:56
the cameraدوربین flashbulbsفلاش going off,
87
212000
2000
نور فلاش دوربین داره خاموش میشه ,
03:58
the paparazziپاپارزی, the autographمستند huntersشکارچیان,
88
214000
3000
خبرنگاران , افراد مشتاق برای گرفتن امضا,
04:01
the bookکتاب agentsعاملان comingآینده to signامضا کردن me up for a dealمعامله.
89
217000
2000
ناشرین کتاب که برای چاپ کتاب در حال امضای قرارداد با من هستند.
04:03
And of courseدوره, neitherنه of these things happenedاتفاق افتاد.
90
219000
3000
و البته , هیچ یک از این چیزها اتفاق نیفتاد.
04:06
We didn't get to the Poleقطب, and we didn't have any moneyپول
91
222000
3000
ما به قطب نرسیدیم , و پول کافی نداشتیم
04:09
to payپرداخت anyoneهر کسی to do the PRPR, so no one had heardشنیدم
92
225000
2000
که به کسی بپردازیم که هزینه ی تبلیغات عمومی رو انجام بده , در نتیجه هیچ کس راجب به این
04:11
of this expeditionاکسپدیشن.
93
227000
2000
سفر چیزی نشنید.
04:13
And I got back to Heathrowهیترو. My mumمادر was there; my brotherبرادر was there;
94
229000
3000
و من به هترو بر گشتم. مادر و برادرم اونجا بودن ,
04:16
my granddadgranddad was there -- had a little Unionاتحادیه Jackجک --
95
232000
3000
پدر بزرگم اونجا بود -- یه پرچم با خودش داشت --
04:19
(Laughterخنده)
96
235000
2000
( خنده ی حضار )
04:21
-- and that was about it. I wentرفتی back to liveزنده with my mumمادر.
97
237000
2000
-- و همش همین بود. من بر گشتم که با مادرم زندگی کنم.
04:23
I was physicallyاز لحاظ جسمی exhaustedخسته,
98
239000
2000
از لحاظ جسمی فوق العاده خسته بودم ,
04:25
mentallyذهنی an absoluteمطلق wreckخراب کردن, consideredدر نظر گرفته شده myselfخودم a failureشکست.
99
241000
3000
از لحاظ ذهنی کاملا خورد شده بودم , و خودم رو یک انسان شکست خورده حساب می کردم.
04:28
In a hugeبزرگ amountمیزان of debtبدهی personallyشخصا to this expeditionاکسپدیشن,
100
244000
2000
با مقدار بسیار زیادی بدهی شخصی به خاطر انجام این سفر ,
04:30
and lyingدروغ گویی on my mum'sمامان sofaکاناپه,
101
246000
2000
در حالی که روی مبل مادرم دراز می کشیدم ,
04:32
day in day out, watchingتماشا کردن daytimeروزی TVتلویزیون.
102
248000
3000
یه روز توی خونه سپری می شد و یه روز بیرون, و تماشای تلویزیون.
04:36
My brotherبرادر sentارسال شد me a textمتن messageپیام, an SMSپیامک --
103
252000
2000
برادرم یه پیغام اس ام اس برام فرستاد , --
04:38
it was a quoteنقل قول from the "Simpsonsسیمپسونها." It said,
104
254000
2000
قطعه ای بود از سیمسنز که می گفت ,
04:40
"You triedتلاش کرد your hardestسخت ترین and failedناموفق miserablyبدبختانه.
105
256000
3000
" تو همه ی سعی ات رو کردی و به شکست سختی خوردی.
04:44
The lessonدرس is: don't even try."
106
260000
2000
نکته ایی که لازمه یاد بگیری اینکه : هیچ وقت حتی سعی هم نکن. "
04:46
(Laughterخنده)
107
262000
1000
( خنده ی حضار )
04:47
Fastسریع forwardرو به جلو threeسه yearsسالها. I did eventuallyدر نهایت get off the sofaکاناپه,
108
263000
3000
سه سال به سرعت گذشت. بالاخره من از مبل بلند شدم ,
04:50
and startشروع کن planningبرنامه ریزی anotherیکی دیگر expeditionاکسپدیشن. This time,
109
266000
2000
و برنامه ریزی برای یه سفر دیگر رو شروع کردم. این بار ,
04:52
I wanted to go right acrossدر سراسر, on my ownخودت this time,
110
268000
2000
می خواستم خودم به تنهایی برم ,
04:54
from Russiaروسیه, at the topبالا of the mapنقشه,
111
270000
2000
از روسیه , در بالای نقشه ,
04:56
to the Northشمال Poleقطب, where the sortمرتب سازی of kinkکینک in the middleوسط is,
112
272000
2000
به قطب شمال , جایی که یه نقطه ی کوچکی در وسط این منطقه است ,
04:58
and then on to Canadaکانادا.
113
274000
2000
و بعد به کانادا.
05:00
No one has madeساخته شده a completeتکمیل crossingعبور of the Arcticقطب شمال Oceanاقیانوس on theirخودشان ownخودت.
114
276000
3000
هیچ کس عبورکامل از اقیانوس منجمد شمالی رو به تنهایی انجام نداده.
05:03
Two Norwegiansنروژی ها did it as a teamتیم in 2000. No one'sیک نفر doneانجام شده it soloانفرادی.
115
279000
4000
دو نروژی به صورت یهه تیم این کار رو در سال 2000 انجام دادن. اما هیچ کس به طور انفرادی چنین کاری نکرده.
05:07
Very famousمشهور, very accomplishedانجام شده است Italianایتالیایی mountaineerکوهنورد,
116
283000
3000
یک کوه نورد خیلی موفق و مشهور ایتالیایی
05:11
Reinholdرینولد Messnerمرسنر, triedتلاش کرد it in 1995,
117
287000
1000
در 1995 سعی کرد,
05:12
and he was rescuedنجات داد after a weekهفته.
118
288000
2000
و بعد از یک هفته نجاتش دادند.
05:14
He describedشرح داده شده this expeditionاکسپدیشن as 10 timesبار
119
290000
3000
او سفرش رو ده برابر خطرناک تر
05:17
as dangerousخطرناک است as Everestاورست.
120
293000
2000
از بالا رفتن از اورست توصیف کرد
05:19
So for some reasonدلیل, this was what I wanted to have a crackترک at,
121
295000
4000
به هر دلیل, این چیزی بود که من می خواستم انجامش بدم ,
05:24
but I knewمی دانست that even to standایستادن a chanceشانس of gettingگرفتن home in one pieceقطعه,
122
300000
2000
اما می دونستم حتی اگه شانس برگشتن به خونه هم برام وجود داشته باشه ,
05:26
let aloneتنها make it acrossدر سراسر to Canadaکانادا,
123
302000
2000
فقط به تنهایی برای عبور از کانادا,
05:28
I had to take a radicalافراطی approachرویکرد.
124
304000
2000
لازم بود یک برنامه ریزی بسیار اساسی می کردم.
05:31
This meantبه معنای everything from perfectingتکمیل the
125
307000
2000
این به این معنی است که همه چیز از
05:33
sawn-offسوزاننده, sub-two-gramزیر دو گرم toothbrushمسواک,
126
309000
3000
از تهیه ی مسواکی که از دو گرم سبک تر بود گرفته ,
05:36
to workingکار کردن with one of the world'sجهان leadingمنتهی شدن nutritionistsمتخصصان تغذیه
127
312000
2000
تا کار کردن با یکی از ماهر ترین متخصصین تغذیه
05:38
in developingدر حال توسعه a completelyبه صورت کامل newجدید,
128
314000
2000
برای به وجود آوردن یک استراتژی غذایی
05:40
revolutionaryانقلابی nutritionalغذایی strategyاستراتژی from scratchخراش:
129
316000
3000
کاملا جدید از پایه :
05:43
6,000 caloriesکالری a day.
130
319000
2000
6000 کالری در روز.
05:45
And the expeditionاکسپدیشن startedآغاز شده in Februaryفوریه last yearسال.
131
321000
3000
و سفر در فوریه ی سال پیش شروع شد.
05:48
Bigبزرگ supportحمایت کردن teamتیم. We had a filmفیلم crewخدمه,
132
324000
2000
یک گروه حمایت بزرگ. گروه فیلم برداری ,
05:50
a coupleزن و شوهر of logisticsتدارکات people with us,
133
326000
2000
دو نفر مسئول تدارکات , همه با ما بودن ,
05:52
my girlfriendدوست دختر, a photographerعکاس.
134
328000
2000
دوست دخترم و یک عکاس.
05:55
At first it was prettyبسیار sensibleمعقول. We flewپرواز کرد Britishانگلیس Airwaysخطوط هوایی to Moscowمسکو.
135
331000
3000
در ابتدا خیلی معقول بود. با بیریتیش ایر وی به مسکو پرواز کردیم.
05:59
The nextبعد bitبیت in Siberiaسیبری to Krasnoyarskکراسنویارسک,
136
335000
2000
بعد از سیبری به کاراس نویارسک ,
06:01
on a Russianروسی internalداخلی airlineخطوط هوایی calledبه نام KrasAirKrasAir,
137
337000
3000
با پرواز داخلیه روسیه به اسم کراس ایر ,
06:04
spelledاملای K-R-A-SKRAS.
138
340000
2000
که املاءش هست کی-آر-ای-اس
06:06
The nextبعد bitبیت, we'dما می خواهیم charteredمنشور a prettyبسیار elderlyمسن Russianروسی planeسطح
139
342000
3000
بعدش , یک هواپیمای روسی تا حدی قدیمی اجاره کردیم
06:09
to flyپرواز us up to a townشهر calledبه نام Khatangaخاتنگا,
140
345000
2000
تا ما رو به شهری به اسم خاتانگا ببره ,
06:11
whichکه was the sortمرتب سازی of last bitبیت of civilizationتمدن.
141
347000
3000
که یه جای در واقع دور از تمدن بود.
06:14
Our cameramanفیلمبردار, who it turnedتبدیل شد out was a prettyبسیار nervousعصبی flierپرواز می کند at the bestبهترین of timesبار,
142
350000
3000
فیلم بردارمون , که فهمیدیم حتی در شرایط عادی از پرواز وحشت داره , و پرواز عصبیش میکنه
06:18
actuallyدر واقع askedپرسید: the pilotخلبان, before we got on the planeسطح, how long this flightپرواز would take,
143
354000
2000
قبل از اینکه وارد هواپیما بشیم , از خلبان در پرسید , که این پرواز چقدر طول میکشه ,
06:20
and the pilotخلبان -- Russianروسی pilotخلبان -- completelyبه صورت کامل deadpanسرگردان, repliedپاسخ داد,
144
356000
3000
و خلبان روس با سردی تمام , جواب داد ,
06:23
"Sixشش hoursساعت ها -- if we liveزنده."
145
359000
3000
شش ساعت -- اگر زنده بمونیم.
06:26
(Laughterخنده)
146
362000
3000
( خنده ی حضار )
06:29
We got to Khatangaخاتنگا.
147
365000
2000
به خاتانگا رسیدیم.
06:31
I think the jokeجوک is that Khatangaخاتنگا isn't the endپایان of the worldجهان,
148
367000
3000
فکر می کنم که جٌک اینکه خاتانگا آخر دنیا نیست ,
06:34
but you can see it from there.
149
370000
2000
اما متونین از اونجا ببینینش.
06:36
(Laughterخنده)
150
372000
1000
( خنده ی حضار )
06:37
It was supposedقرار است to be an overnightیک شب stayاقامت کردن. We were stuckگیر there for 10 daysروزها.
151
373000
3000
قرار بود یک توقف یک شبه باشه اما ما برای ده روز اونجا گیر افتادیم.
06:40
There was a kindنوع of vodka-fueledودکا سوخت payپرداخت disputeاختلاف نظر betweenبین
152
376000
2000
یک جور بحث راجب به قیمت ودکا بین
06:42
the helicopterهلی کوپتر pilotsخلبانان and the people that ownedمتعلق به the helicopterهلی کوپتر,
153
378000
2000
بین خلبان و صاحبان هلی کوپتر برقرار بود ,
06:44
so we were stuckگیر. We couldn'tنمی توانستم moveحرکت.
154
380000
2000
و ما گیر افتاده بودیم. نمی تونستیم حرکت کنیم.
06:46
Finallyسرانجام, morningصبح of day 11, we got the all-clearهمه چیز روشن است,
155
382000
2000
اما بالاخره صبح روز یازدهم , مسئله حل شد ,
06:49
loadedلود شده up the helicoptersهلی کوپترها -- two helicoptersهلی کوپترها flyingپرواز in tandemپشت سر هم --
156
385000
4000
هلی کوپتر ها رو پر کردیم -- دو هلی کوپتر در حال پرواز دنبال همدیگه به راه افتادند --
06:53
droppedکاهش یافته است me off at the edgeلبه - تیزی of the packبسته iceیخ.
157
389000
2000
من رو روی لبه ی یک تکه یخ پیاده کردن.
06:55
We had a franticاز کوره در رفته sortمرتب سازی of 45 minutesدقایق of filmingفیلمبرداری,
158
391000
3000
یک فیلم برداری خیلی سریع برای 45 دقیقه داشتیم ,
06:58
photographyعکاسی; while the helicopterهلی کوپتر was still there,
159
394000
2000
و همین طورعکاسی , زمانی که هلی کوپترها هنوز اونجا بودن ,
07:00
I did an interviewمصاحبه on the satelliteماهواره phoneتلفن;
160
396000
2000
من یک مصاحبه با تلفن ماهواره ایی انجام دادم ,
07:02
and then everyoneهر کس elseچیز دیگری climbedصعود کرد back into the helicopterهلی کوپتر,
161
398000
3000
و بعد بقیه به داخل هلی کوپتر بر گشتند ,
07:06
whamبله, the doorدرب closedبسته شد, and I was aloneتنها.
162
402000
4000
صدای بسته شدن در هلی کوپتر ها شنیده شد , و بعدش من تنها بودم.
07:11
And I don't know if wordsکلمات will ever quiteکاملا do that momentلحظه justiceعدالت.
163
407000
2000
و واقعا نمی دونم اگر کلمات هیچ وقت دقیقا بتونن اون لحظه رو توصیف کننن.
07:13
All I could think about was runningدر حال اجرا back up to the doorدرب,
164
409000
2000
تنها چیزی که می تونستم فکر کنم این بود که به طرف در هلی کوپتر ها بدوم ,
07:15
bangingکوبیدن on the doorدرب, and sayingگفت:, "Look guys,
165
411000
2000
بکوبم به در , و بگم , " بچه ها ,
07:17
I haven'tنه quiteکاملا thought this throughاز طریق."
166
413000
2000
من خیلی دقیق راجب به این موضوع فکر نکردم. "
07:19
(Laughterخنده)
167
415000
5000
( خنده ی حضار )
07:24
To make things worseبدتر, you can just see the whiteسفید dotنقطه
168
420000
2000
بد تر از همه , می تونین در گوشه ی سمت راست تصویر ,
07:26
up at the topبالا right handدست sideسمت of the screenصفحه نمایش; that's a fullپر شده moonماه.
169
422000
3000
یک نقطه ی سفید رنگ ببینید : اون ماه کامله.
07:29
Because we'dما می خواهیم been heldبرگزار شد up in Russiaروسیه, of courseدوره,
170
425000
2000
و از اون جایی که ما در روسیه بودیم , البته ,
07:31
the fullپر شده moonماه bringsبه ارمغان می آورد the highestبالاترین and lowestپایین ترین tidesجزر و مد;
171
427000
2000
ماه کامل می تونه بلند ترین و کوتاه ترین جزر و مد ها رو ایجاد کنه :
07:33
when you're standingایستاده on the frozenمنجمد surfaceسطح of the seaدریا,
172
429000
3000
وقتی که روی سطح منجمد اقیانوس ایستادی ,
07:36
highبالا and lowکم tidesجزر و مد generallyبطور کلی mean
173
432000
2000
جزر و مد های شدید در کل به این معنی است که
07:38
that interestingجالب هست things are going to happenبه وقوع پیوستن -- the iceیخ is going to startشروع کن movingدر حال حرکت around a bitبیت.
174
434000
3000
اتفاقات جالبی قراره بیافتند -- یعنی اینکه یخ شروع می کنه کمی جا به جا بشه.
07:42
I was, you can see there, pullingکشیدن two sledgesسورتمه.
175
438000
2000
من , همون طوری که اینجا می بینید , دارم دو سورتمه ی باری رو با خودم می کشم.
07:44
Grandگراند totalجمع in all, 95 daysروزها of foodغذا and fuelسوخت,
176
440000
2000
در مجموع , غذا و سوخت برای 95 روز ,
07:46
180 kilosکیلوگرم -- that's almostتقریبا exactlyدقیقا 400 poundsپوند.
177
442000
4000
180 کیلو -- که دقیقا هست 400 پاوند.
07:50
When the iceیخ was flatتخت or flattishمسطح,
178
446000
2000
وقتی که یخ هموار بود ,
07:52
I could just about pullکشیدن bothهر دو.
179
448000
2000
می تونستم هر دوشون رو بکشم.
07:54
When the iceیخ wasn'tنبود flatتخت, I didn't have a hopeامید in hellجهنم.
180
450000
2000
وقتی یخ هموار نبود , هیچ امیدی نداشتم.
07:56
I had to pullکشیدن one, leaveترک کردن it, and go back and get the other one.
181
452000
2000
مجبور بودم یکی رو بکشم , بعد بر گردم سراغ اون یکی.
07:58
Literallyبه معنای واقعی کلمه scramblingتقلا کردن throughاز طریق what's calledبه نام pressureفشار iceیخ --
182
454000
3000
واقعا اگه بخوام این بخش رو خلاصه کنم این چیزیه که فشار یخ خوانده می شه --
08:01
the iceیخ had been smashedشکست خورده up underزیر the pressureفشار of the currentsجريان of the oceanاقیانوس,
183
457000
3000
یعنی یخی که بر اثر فشار امواج اقیانوس ,
08:04
the windباد and the tidesجزر و مد.
184
460000
2000
باد و جزر و مد خرد شده.
08:07
NASAناسا describedشرح داده شده the iceیخ conditionsشرایط last yearسال as the worstبدترین sinceاز آنجا که recordsسوابق beganآغاز شد.
185
463000
4000
در اون موقع ناسا وضعیت یخ ها رو از زمان ثبت رکورد ها بد ترین اعلام کرده بود.
08:12
And it's always driftingدوچرخه سواری. The packبسته iceیخ is always driftingدوچرخه سواری.
186
468000
2000
یخ هایی که دائم در حال تغییر و حرکت اند.
08:15
I was skiingاسکی into headwindsسرگردان for nineنه
187
471000
2000
من سال گذشته از ده هفته ی سفرم نه هفته
08:17
out of the 10 weeksهفته ها I was aloneتنها last yearسال,
188
473000
2000
رودر خلاف جهت باد اسکی می کردم
08:19
and I was driftingدوچرخه سواری backwardsعقب mostاکثر of the time.
189
475000
3000
و بیشتر وقت داشتم به عقب حرکت می کردم.
08:22
My recordرکورد was minusمنهای 2.5 milesمایل.
190
478000
3000
رکوردم منفی 2.5 مایل بود.
08:25
I got up in the morningصبح, tookگرفت the tentچادر down, skiedاسکیت northشمال for seven-and-a-halfهفت و نیم hoursساعت ها,
191
481000
3000
صبح بیدار شدم , چادر رو جمع کردم , برای هفت ساعت و نیم به طرف شمال اسکی کردم ,
08:28
put the tentچادر up, and I was two and a halfنیم milesمایل furtherبیشتر back
192
484000
3000
چادر رو بر پا کردم , و حتی دو و نیم مایل از زمانی که شروع کرده بودم
08:31
than when I'd startedآغاز شده.
193
487000
2000
عقب تر رفتم.
08:33
I literallyعینا couldn'tنمی توانستم keep up with the driftرانش of the iceیخ.
194
489000
3000
واقعا نمی تونستم با حرکت یخ جلوی این عقب گرد رو بگیرم.
08:37
(Videoویدئو): So it's day 22.
195
493000
3000
( ویدئو ) : این روز بیست و دومه.
08:42
I'm lyingدروغ گویی in the tentچادر, gettingگرفتن readyآماده to go.
196
498000
3000
تو چادر دراز کشیدم , و برای رفتن حاضرم.
08:45
The weatherهوا is just appallingمخوف --
197
501000
2000
هوا واقعا ترسناکه --
08:47
oh, driftedرانده شد back about fiveپنج milesمایل
198
503000
3000
آه , بازم عقب نشینی برای پنج مایل
08:50
in the last -- last night.
199
506000
2000
در آخرین شب.
08:52
Laterبعد in the expeditionاکسپدیشن, the problemمسئله was no longerطولانی تر the iceیخ.
200
508000
3000
آخر های سفر , مشکل دیگه یخ نبود
08:55
It was a lackعدم of iceیخ -- openباز کن waterاب.
201
511000
2000
فقدان یخ بود -- فقط آب اقیانوس بود.
08:57
I knewمی دانست this was happeningاتفاق می افتد. I knewمی دانست the Articهنری was warmingگرمایش.
202
513000
3000
من می دونستم این اتفاق خواهد افتاد. می دونستم منجمد شمالی در حال گرم شدنه.
09:00
I knewمی دانست there was more openباز کن waterاب. And I had a secretراز weaponسلاح up my sleeveآستین.
203
516000
3000
می دونستم که حتی منطقه ی بیشتری بدون یخ جلوی روم خواهد بود. و یک سلاح مرموز در آستین هام داشتم.
09:03
This was my little bitبیت of bio-mimicryزیست شناسی.
204
519000
2000
و اون سیستم بیو-میمیک کوچک من بود.
09:05
Polarقطبی bearsخرس ها on the Articهنری Oceanاقیانوس moveحرکت in deadمرده straightسر راست linesخطوط.
205
521000
4000
خرس های قطبی اقیانوس منجمد شمالی
09:09
If they come to waterاب, they'llآنها خواهند شد climbبالا رفتن in, swimشنا کردن acrossدر سراسر it.
206
525000
2000
اگر وارد آب بشن , مستقیم و بدون توقف از یک طرف به یک طرف دیگه شنا می کنند.
09:11
So we had a dryخشک suitکت و شلوار developedتوسعه یافته -- I workedکار کرد with a teamتیم in Norwayنروژ --
207
527000
3000
بر این اساس ما یک لباس طراحی کردیم -- من با یک تیم در نروژ کار کردم --
09:14
basedمستقر on a sortمرتب سازی of survivalبقاء suitکت و شلوار --
208
530000
2000
لباسی که مقاوم باشه و به نوعی به بقای من در آب کمک کنه --
09:16
I supposeفرض کنید, that helicopterهلی کوپتر pilotsخلبانان would wearپوشیدن --
209
532000
2000
تصور می کنم , خلبان های اون هلی کوپتر چنین لباسی رو می پوشیدند --
09:18
that I could climbبالا رفتن into. It would go on over my bootsچکمه, over my mittensدستکش,
210
534000
2000
می تونستم با اون لباس وارد آب بشم. تا روی چکمه هام و دستکشم رو می پوشاند ,
09:20
it would pullکشیدن up around my faceصورت,
and sealمهر prettyبسیار tightlyمحکم around my faceصورت.
211
536000
3000
می تونستم بالا بکشمش و دور و ور صورتم روهم می پو شاند.
09:23
And this meantبه معنای I could skiاسکی
212
539000
2000
و این به این معناست که می تونستم روی یخ های خیلی نازک
09:25
over very thinلاغر iceیخ,
213
541000
2000
اسکی کنم.
09:27
and if I fellسقوط throughاز طریق, it wasn'tنبود the endپایان of the worldجهان.
214
543000
2000
و اگر می افتادم , آخر دنیا نبود.
09:29
It alsoهمچنین meantبه معنای, if the worstبدترین cameآمد to the worstبدترین,
215
545000
2000
همین طور به این معنی بود که , اگر بد ترین حالت پیش می آمد ,
09:31
I could actuallyدر واقع jumpپرش in and swimشنا کردن acrossدر سراسر
216
547000
2000
در واقع می تونستم شیرجه بزنم و از یک طرف به طرف دیگه شنا کنم
09:33
and dragکشیدن the sledgeسانی over after me.
217
549000
3000
و سورتمه رو دنبال خودم بکشم.
09:36
Some prettyبسیار radicalافراطی technologyتکنولوژی,
218
552000
2000
یک تکنیک کاملا اساسی.
09:38
a radicalافراطی approachرویکرد --but--ولی it workedکار کرد perfectlyکاملا.
219
554000
2000
یه روش اساسی -- که خیلی هم نتیجه بخش بود.
09:40
Anotherیکی دیگر excitingهیجان انگیز thing we did last yearسال
220
556000
2000
یه کار هیجان انگیز دیگه که سال گذشته انجام دادیم
09:42
was with communicationsارتباطات technologyتکنولوژی.
221
558000
2000
در ارتباط با تکنولوژی ارتباطات بود.
09:45
In 1912, Shackleton'sشاکلتون Enduranceتحمل expeditionاکسپدیشن --
222
561000
3000
در سال 1912 , در ماموریت استقامت شکِل تن --
09:48
there was -- one of his crewخدمه, a guy calledبه نام Thomasتوماس Orde-LeesOrde-Lees.
223
564000
3000
شخصی بین اعضای گروه بود , به نام تامس ارد- لی.
09:51
He said, "The explorersکاشفان of 2012,
224
567000
2000
او گفت , "کاوشگران سال 2012 ,
09:53
if there is anything left to exploreکاوش کنید,
225
569000
2000
اگر تا اون موقع چیزی برای اکتشاف باقی مونده باشه ,
09:55
will no doubtشک carryحمل pocketجیب wirelessبي سيم telephonesتلفن ها
226
571000
3000
بدون شک تلفن های بی سیم جیبی با خود حمل می کنند
09:58
fittedنصب شده with wirelessبي سيم telescopesتلسکوپ."
227
574000
3000
که مجهز به تلسکوپ های بی سیم هستند. "
10:01
Well, Orde-LeesOrde-Lees guessedحدس زده wrongاشتباه by about eightهشت yearsسالها. This is my pocketجیب wirelessبي سيم telephoneتلفن,
228
577000
3000
خب , ارد- لی در حدود هشت سال اشتباه حدس زد. این تلفن جیبی بی سیم منه ,
10:04
Iridiumایریدیوم satelliteماهواره phoneتلفن.
229
580000
2000
تلفن ماهواره ای ایریدیوم.
10:06
The wirelessبي سيم telescopeتلسکوپ was a digitalدیجیتال cameraدوربین I had tuckedبسته شدن in my pocketجیب.
230
582000
3000
تلسکوپ بی سیم یک دوربین دیجیتال بود که من تو جیبم گذاشته بودم.
10:09
And everyهرکدام singleتنها day of the 72 daysروزها I was aloneتنها on the iceیخ,
231
585000
2000
و در طول 72 روزی که هر روزش رو روی یخ تنها بودم ,
10:11
I was bloggingوبلاگ نویسی liveزنده from my tentچادر,
232
587000
3000
از چادرم به اینترنت سر می زدم ,
10:14
sendingدر حال ارسال back a little diaryدفتر خاطرات pieceقطعه,
233
590000
2000
یک یادداشت روزانه ی کوچک می فرستادم ,
10:16
sendingدر حال ارسال back informationاطلاعات on the distanceفاصله I'd coveredپوشش داده شده --
234
592000
2000
اطلاعاتی راجب به اینکه چه مسافتی رو طی کردم --
10:18
the iceیخ conditionsشرایط, the temperatureدرجه حرارت --
235
594000
2000
وضعییت یخ , دمای هوا --
10:20
and a dailyروزانه photoعکس.
236
596000
2000
و یه عکس روزانه.
10:22
Rememberیاد آوردن, 2001,
237
598000
2000
کاوش سال 2001 من رو به خاطر دارید ,
10:24
we had lessکمتر than two hoursساعت ها radioرادیو contactتماس with the outsideخارج از worldجهان.
238
600000
3000
ما دو ساعت ارتباط رادیویی با دنیای خارج داشتیم.
10:28
Last yearسال, bloggingوبلاگ نویسی liveزنده from an expeditionاکسپدیشن
239
604000
2000
در مقابل سال پیش , ازدر طول یک سفر اکتشافی امکان بر قراری ارتباط زنده داشتیم
10:30
that's been describedشرح داده شده as 10 timesبار as dangerousخطرناک است as Everestاورست.
240
606000
3000
سفری که ده برابر خطرناک تر از بالا رفتن از اورست توصیف شده.
10:33
It wasn'tنبود all high-techبا تکنولوژی بالا. This is navigatingمرور
241
609000
2000
البته همه چیز از لحاظ تکنولوژی پیشرفته نبود. این سیستم جهت یابی
10:35
in what's calledبه نام a whiteoutسفید شدن.
242
611000
2000
در شرایطی است که اینقدر شدت برف و باد زیاده که حتی قادر به دیدن جلوی خودت هم نیستی.
10:37
When you get lots of mistغبار, lowکم cloudابر, the windباد startsشروع می شود blowingدمیدن the snowبرف up.
243
613000
3000
وقتی مه خیلی شدیده و ابرها پایین اند , و توفان برف شروع می شه.
10:40
You can't see an awfulخیلی بد و ناخوشایند lot. You can just see, there's a yellowرنگ زرد
244
616000
2000
خیلی قادر به دیدن چیزی نیستی. فقط می تونی , یه نوار زرد
10:42
ribbonروبان tiedگره خورده است to one of my skiاسکی polesقطب ها.
245
618000
2000
که به چوب اسکی من بسته شده رو ببینی.
10:44
I'd navigateحرکت کن usingاستفاده كردن the directionجهت of the windباد.
246
620000
2000
در چنین شرایطی من با توجه به جهت وزش باد جهت یابی می کردم.
10:46
So, kindنوع of a weirdعجیب و غریب combinationترکیبی of high-techبا تکنولوژی بالا and low-techکم فن آوری.
247
622000
2000
در واقع , یه جور ترکیب عجیب از تکنولوژی پیشرفته و ابتدائی.
10:49
I got to the Poleقطب on the 11thth of Mayممکن است.
248
625000
2000
من در یازدهم ماه می به قطب رسیدم.
10:51
It tookگرفت me 68 daysروزها to get there from Russiaروسیه,
249
627000
2000
68 روز طول کشید تا از روسیه به قطب برسم ,
10:53
and there is nothing there.
250
629000
2000
و در قطب هیچ چیز وجود نداره.
10:56
(Laughterخنده).
251
632000
2000
( خنده ی حضار )
10:58
There isn't even a poleقطب at the Poleقطب. There's nothing there,
252
634000
2000
حتی یک تکه چوب هم اونجا وجود نداره. اونجا هیچ چیز وجود نداره.
11:00
purelyصرفا because it's seaدریا iceیخ. It's driftingدوچرخه سواری.
253
636000
3000
دلیلش اینکه که فقط آب یخ زده ی اقیانوس است که در حال جا به جایی است.
11:03
Stickچوب a flagپرچم there, leaveترک کردن it there, prettyبسیار soonبه زودی it will driftرانش off, usuallyمعمولا towardsبه سمت Canadaکانادا or Greenlandگرینلند.
254
639000
3000
اونجا یه پرچم تو زمین فرو کردم , همون جا گذاشتمش , خیلی زود دستخوش برف و باد می شه , معمولا میره به طرف کانادا یا Greenland.
11:06
I knewمی دانست this, but I was expectingمنتظر something.
255
642000
4000
من این رو می دونستم , اما انتظار یک چیز رو می کشیدم.
11:11
Strangeعجیب mixtureمخلوط of feelingsاحساسات: it was extremelyفوق العاده warmگرم by this stageمرحله,
256
647000
3000
یک جور ترکیب عجیبی از احساسات : شعفی بسیار ,
11:15
a lot of openباز کن waterاب around, and
257
651000
2000
فضای وسیعی از آب اقیانوس دور و ور , و
11:17
of courseدوره, elatedصعود کرد that I'd got there underزیر my ownخودت steamبخار,
258
653000
3000
البته , خیلی به وجد آمده بودم که خودم به تنهایی به اونجا رسیده بودم ,
11:20
but startingراه افتادن to really realizeتحقق بخشیدن
259
656000
3000
اما شروع کردم یک نکته رو تشخیص بدم
11:23
that my chancesشانس of makingساخت it all the way acrossدر سراسر to Canadaکانادا,
260
659000
2000
و اینکه شانس من در مسیر عبور از کانادا
11:25
whichکه was still 400 milesمایل away,
261
661000
2000
که هنوز یه مسافت 400 مایلی بود ,
11:27
were slimباریک at bestبهترین.
262
663000
2000
در بهترین حالت خیلی محدود بود.
11:29
The only proofاثبات I've got that I was there
263
665000
2000
تنها مدرکی که ثابت می کنه که من اونجا بودم
11:31
is a blurryتار photoعکس of my GPSجیپیاس, the little satelliteماهواره navigationجهت یابی gadgetابزار.
264
667000
3000
یک عکس مبهم از جی پی اس ام است , یک ماهواره ی جهت یابی یه کوچک.
11:34
You can just see --
265
670000
2000
اینجا می تونین ببینین --
11:36
there's a nineنه and a stringرشته of zerosصفرها here.
266
672000
3000
که یک نه رو نشون می ده و نواری از صفرها.
11:39
Ninetyنهم degreesدرجه northشمال -- that is slapسیلی زدن bangانفجار in the Northشمال Poleقطب.
267
675000
3000
نود درجه به شمال -- این اوج خشونت قطبه شماله .
11:43
I tookگرفت a photoعکس of that. Satشنبه down on my sledgeسانی. Did a sortمرتب سازی of videoویدئو diaryدفتر خاطرات pieceقطعه.
268
679000
3000
یه عکس ازش گرفتم. روی سورتمم نشستم. همینطور یه جور ویدئو خاطره گرفتم.
11:46
Tookگرفت a fewتعداد کمی photosعکس ها. I got my satelliteماهواره phoneتلفن out.
269
682000
2000
تعدادی عکس. تلفن ماهواره ایم رو بیرون آوردم.
11:48
I warmedگرم شد the batteryباتری up in my armpitزیر بغل.
270
684000
2000
با گرمای زیر بغلم باطری رو گرم کردم.
11:50
I dialedشماره گیری شده threeسه numbersشماره. I dialedشماره گیری شده my mumمادر.
271
686000
3000
با سه شماره تماس گرفتم . با مادرم.
11:53
I dialedشماره گیری شده my girlfriendدوست دختر. I dialedشماره گیری شده the CEOمدیر عامل of my sponsorحامی مالی.
272
689000
2000
با دوست دخترم و با مدیر عامل شخصی که هزینه ی این سفر رو پذیرا شده بود.
11:55
And I got threeسه voicemailsvoicemails.
273
691000
3000
و سه پیغام در یافت کردم.
11:58
(Laughterخنده)
274
694000
3000
( خنده ی حضار )
12:04
(Videoویدئو): Ninetyنهم.
275
700000
2000
( ویدئو ) : نود .
12:11
It's a specialویژه feelingاحساس.
276
707000
2000
یک احساس مخصوصه.
12:13
The entireکل planetسیاره
277
709000
2000
تمام سیاره ( زمین )
12:15
is rotatingچرخش
278
711000
2000
زیر پاهای من
12:17
beneathدر زیر my feetپا.
279
713000
2000
در حال چرخشه.
12:21
The -- the wholeکل worldجهان underneathدر زیر me.
280
717000
2000
تمام دنیا زیر پای منه.
12:23
I finallyسرانجام got throughاز طریق to my mumمادر. She was at the queueصف of the supermarketسوپر مارکت.
281
719000
3000
بالاخره با مادرم تماس بر قرار کردم. توی صف سوپر مارکت ایستاده بود.
12:26
She startedآغاز شده cryingگریان. She askedپرسید: me to call her back.
282
722000
3000
شروع کرد گریه کردن. ازم خواست دوباره باهاش تماس بگیرم.
12:29
(Laughterخنده)
283
725000
1000
( خنده ی حضار )
12:31
I skiedاسکیت on for a weekهفته pastگذشته the Poleقطب.
284
727000
2000
به مدت یک هفته برای عبور از قطب اسکی کردم.
12:33
I wanted to get as closeبستن to Canadaکانادا as I could
285
729000
2000
می خواستم تا جایی که بتونم به کانادا نزدیک بشم
12:35
before conditionsشرایط just got too dangerousخطرناک است to continueادامه دهید.
286
731000
2000
قبل از اینکه شرایط خیلی برای ادامه خطرناک بشه.
12:38
This was the last day I had on the iceیخ.
287
734000
2000
این آخرین روزی بود که من روی یخ داشتم.
12:40
When I spokeصحبت کرد to the -- my projectپروژه managementمدیریت teamتیم,
288
736000
2000
وقتی -- با مدیر پروژه ی تیم ام صحبت کردم ,
12:42
they said, "Look, Benبن, conditionsشرایط are gettingگرفتن too dangerousخطرناک است.
289
738000
3000
اونا گفتن , " بن , شرایط داره خیلی خطرناک می شه.
12:47
There are hugeبزرگ areasمناطق of openباز کن waterاب just southجنوب of your positionموقعیت.
290
743000
2000
مناطق وسیعی از آب در جنوب جایی که تو هستی وجود داره.
12:49
We'dما می خواهیم like to pickانتخاب کنید you up.
291
745000
2000
ما می خواهیم که بیاییم و برت داریم.
12:51
Benبن, could you please look for an airstripناو هواپیمابر?"
292
747000
2000
بن , امکان هست که به دنبال جایی برای فرود هواپیما بگردی ؟
12:53
This was the viewچشم انداز outsideخارج از my tentچادر
293
749000
3000
این منظره ی بیرون چادر من بود
12:56
when I had this fatefulسرنوشت phoneتلفن call.
294
752000
3000
وقتی که این تلفن مهم و مهلک رو در یافت کردم.
13:00
I'd never triedتلاش کرد to buildساختن an airstripناو هواپیمابر before. Tonyتونی, the expeditionاکسپدیشن managerمدیر, he said,
295
756000
2000
من هرگز ساخت جایی رو برای فرود یه هواپیما امتحان نکرده بودم. تونی , مدیر برنامه , گفت ,
13:02
"Look Benبن, you've got to find 500 metersمتر of
296
758000
2000
" ببین بن , تو 500 متر یخ مسطح
13:04
flatتخت, thickغلیظ safeبی خطر iceیخ."
297
760000
2000
, امن و محکم داری. "
13:06
The only bitبیت of iceیخ I could find --
298
762000
2000
تنها ناحیه ایی از یخ که تونستم پیدا کنم --
13:08
it tookگرفت me 36 hoursساعت ها of skiingاسکی around tryingتلاش کن to find an airstripناو هواپیمابر --
299
764000
3000
بعد از 36 ساعت اسکی کردن در تلاش برای پیدا کردن جایی برای فرود هواپیما --
13:12
was exactlyدقیقا 473 metersمتر. I could measureاندازه گرفتن it with my skisاسکی.
300
768000
3000
دقیقا 473 متر بود. تونستم با اسکی هام اندازه بگیرمش.
13:15
I didn't tell Tonyتونی that. I didn't tell the pilotsخلبانان that.
301
771000
2000
این رو به تونی و خلبان نگفتم.
13:17
I thought, it'llآن خواهد شد have to do.
302
773000
2000
فکر کردم , این باید نتیجه بده , راه دیگه ای نیست.
13:20
(Videoویدئو): Oh, oh, oh, oh, oh, oh.
303
776000
2000
( ویدئو ) اوه , اوه , ...
13:23
It just about workedکار کرد. A prettyبسیار dramaticنمایشی landingفرود آمدن --
304
779000
3000
و نتیجه داد. یک فرود کاملا پر ماجرا --
13:26
the planeسطح actuallyدر واقع passedگذشت over fourچهار timesبار,
305
782000
2000
هواپیما قبل از فرودش حدود چهار مرتبه گشت ,
13:28
and I was a bitبیت worriedنگران it wasn'tنبود going to landزمین at all.
306
784000
2000
و من کمی نگران بودم که اصلا فرود نیاد.
13:30
The pilotخلبان, I knewمی دانست, was calledبه نام Troyتروی. I was expectingمنتظر someoneکسی calledبه نام Troyتروی
307
786000
3000
میدونستم اسم خلبان تروی است. من منتظر شخصی به نام تروی بودم
13:33
that did this for a livingزندگي كردن to be a prettyبسیار toughسخت است kindنوع of guy.
308
789000
2000
که این کار رو برای پول انجام می داد و می بایست آدم خیلی سفت و محکمی باشه.
13:36
I was bawlingشلاق زدن my eyesچشم ها out by the time the planeسطح landedفرود آمد -- a prettyبسیار emotionalعاطفی momentلحظه.
309
792000
4000
من داشتم به شدت گریه می کردم لحظه ایی که هواپیما به زمین نشست : یک لحظه ی کاملا احساسی.
13:40
So I thought, I've got to composeساختن myselfخودم for Troyتروی.
310
796000
3000
فکر کردم , باید خودم رو جلوی تروی آروم کنم.
13:43
I'm supposedقرار است to be the roughtyرمانتیک toughtyباید explorerاکسپلورر typeتایپ کنید.
311
799000
3000
من مثلا یه کاوشگر خیلی قوی و محکم به حساب می آمدم.
13:47
The planeسطح taxiedtaxied up to where I was standingایستاده.
312
803000
2000
هواپیما جلوی جایی که من ایستاده بودم توقف کرد.
13:49
The doorدرب openedافتتاح شد. This guy jumpedپرید out. He's about that tallبلند قد. He said, "Hiسلام, my nameنام is Troyتروی."
313
805000
3000
در باز شد. خلبان پرید بیرون. او به این قد بلندیه. او گفت , " سلام , من تروی هستم. "
13:52
(Laughterخنده).
314
808000
2000
( خنده س حضار )
13:54
The co-pilotهمکار خلبان was a ladyخانم calledبه نام Monicaمونیکا.
315
810000
2000
کمک خلبان خانمی بود به اسم مانیکا.
13:56
She satنشسته there in a sortمرتب سازی of hand-knittedدست کت و شلوار jumperجهنده.
316
812000
2000
در یه حالت آماده باش نشسته بود.
13:58
They were the leastکمترین machoمگا people I've ever metملاقات کرد, but they madeساخته شده my day.
317
814000
3000
اونها macho مردمی بودن که دیده بودم , اما روزم رو ساختن.
14:02
Troyتروی was smokingسیگار کشیدن a cigaretteسیگار on the iceیخ;
318
818000
2000
تروی -- داشت روی یخ سیگار می کشید ,
14:04
we tookگرفت a fewتعداد کمی photosعکس ها. He
319
820000
2000
چند تایی عکس گرفتیم. او --
14:06
climbedصعود کرد up the ladderنردبان. He said, "Just -- just get in the back."
320
822000
3000
از نردبان بالا رفت. گفت , " فقط -- فقط برو عقب بشین. "
14:09
He threwپرتاب کرد his cigaretteسیگار out as he got on the frontجلوی,
321
825000
2000
سیگارش رو انداخت بیرون در حالی که رفت جلو نشست ,
14:11
and I climbedصعود کرد in the back.
322
827000
2000
و من رفتم بالا و پشت نشستم.
14:13
(Laughterخنده)
323
829000
1000
( خنده ی حضار )
14:14
TaxiedTaxied up and down the runwayباند فرودگاه a fewتعداد کمی timesبار,
324
830000
2000
برای چند لحظه ایی روی باند مانور داد ,
14:16
just to flattenصاف کردن it out a bitبیت, and he said, "Right, I'm going to --
325
832000
2000
برای اینکه سطح یخ کمی صاف بشه , و گفت , " خب , من دارم --
14:18
I'm going to give it a go." And he --
326
834000
2000
می زارم هواپیما پرواز کنه. " و او --
14:21
I've now learnedیاد گرفتم that this is standardاستاندارد practiceتمرین, but it had me worriedنگران at the time.
327
837000
2000
الان می فهمم که این یه روش استاندارده , اما در اون لحظه این من رو نگران کرد.
14:23
He put his handدست on the throttleدریچه گاز.
328
839000
2000
دستش رو روی ساسات گذاشت.
14:25
You can see the controlکنترل for the enginesموتورها is actuallyدر واقع on the roofسقف of the cockpitکابین خلبان.
329
841000
3000
می تونین ببدنین که مرکز کنترل موتور روی سقف کابینه.
14:28
It's that little barبار there. He put his handدست on the throttleدریچه گاز.
330
844000
2000
این قطعه ی کوچک اینجا. تروی دستش رو روی دریچه ی کنترل هوا گذاشت.
14:30
Monicaمونیکا very gentlyبه آرامی put her handدست sortمرتب سازی of on topبالا of his.
331
846000
2000
مانیکا خیلی ملایم دستش رو روی دست تروی گذاشت.
14:32
I thought, "God, here we go. We're, we're -- this is all or nothing."
332
848000
3000
من فکر کردم , " خدایا , داریم راه میافتیم. یا میرسیم یا می میریم. "
14:35
Rammedخراب شده it forwardsبه جلو. Bouncedتندرست down the runwayباند فرودگاه. Just tookگرفت off.
333
851000
2000
با شدت به جلو حرکت کرد. یک جهش و پرواز.
14:37
One of the skisاسکی just clippedقطع شد a pressureفشار ridgeرج at the endپایان of the runwayباند فرودگاه,
334
853000
3000
یکی از اسکی ها فشاری رو به ناوک هواپیما آورد ,
14:40
bankingبانکداری. I could see into the cockpitکابین خلبان, Troyتروی battlingجنگیدن the controlsکنترل ها,
335
856000
3000
آرام آرام شروع به سوختن کرد. می تونستم از کابین ببینم , تروی در تلاش برای کنترل هواپیما بود ,
14:43
and he just tookگرفت one handدست off, reachedرسیده است back,
336
859000
3000
دستش رو رها کرد , خودش رو به عقب رساند ,
14:46
flippedتلنگر a switchسوئیچ on the roofسقف of the cockpitکابین خلبان,
337
862000
2000
با یک حرکت سریع دکمه ایی رو روی سقف کابین فشار داد ,
14:48
and it was the "fastenچسباندن seatصندلی beltکمربند" signامضا کردن you can see on the wallدیوار.
338
864000
4000
که می گفت " کمر بند ها را ببندید " که می تونید روی دیوار ببینید.
14:52
(Laughterخنده)
339
868000
3000
( خنده ی حضار )
14:56
And only from the airهوا did I see the bigبزرگ pictureعکس.
340
872000
2000
و من فقط از بالا دیدم اون پایین چه خبره.
14:58
Of courseدوره, when you're on the iceیخ, you only ever see one obstacleمانع at a time,
341
874000
2000
چون , وقتی که روی یخ هستی , فقط می تونی در هر لحظه همون چیزی که جلوی چشم هست رو ببینی ,
15:00
whetherچه it's a pressureفشار ridgeرج or there's a bitبیت of waterاب.
342
876000
3000
که یا pressure ridge هست یا آب.
15:03
This is probablyشاید why I didn't get into troubleمشکل about the lengthطول of my airstripناو هواپیمابر.
343
879000
3000
یقیننا برای همینه که من در ارتباط با طول باند فرود دچار دردسر نشدم.
15:06
I mean, it really was startingراه افتادن to breakزنگ تفريح up.
344
882000
2000
منظورم اینکه , یخ واقعا داشت شروع به شکستن می کرد.
15:08
Why? I'm not an explorerاکسپلورر in the traditionalسنتی senseاحساس.
345
884000
3000
چرا؟ چون من در معنای سنتی یه کاوشگر نیستم.
15:11
I'm not skiingاسکی alongدر امتداد drawingنقاشی mapsنقشه ها;
346
887000
2000
من برای کشیدن نقشه اسکی نمی کنم :
15:13
everyoneهر کس knowsمی داند where the Northشمال Poleقطب is.
347
889000
2000
همه می دونن قطب شمال کجاست.
15:15
At the Southجنوب Poleقطب there's a bigبزرگ scientificعلمی baseپایه. There's an airstripناو هواپیمابر.
348
891000
2000
در قطب جنوب یک پایگاه علمی ی بزرگ وجود داره. یه باند فرود هست.
15:17
There's a cafeکافه and there's a touristتوریستی shopفروشگاه.
349
893000
2000
و یه کافه و یه فروشگاه خرید برای توریست ها.
15:20
For me, this is about exploringکاوش humanانسان limitsمحدودیت ها,
350
896000
3000
برای من , این کار کشف توانائی های انسانه ,
15:23
about exploringکاوش the limitsمحدودیت ها of physiologyفیزیولوژی, of psychologyروانشناسی
351
899000
3000
توانائی های فیزیکی , روحی و روانی
15:26
and of technologyتکنولوژی. They're the things that exciteهیجان زده me.
352
902000
2000
و تکنولوژی. اینها نکاتی اند که من رو هیجان زده می کنند.
15:29
And it's alsoهمچنین about potentialپتانسیل, on a personalشخصی levelسطح.
353
905000
2000
و همینطوردر مورد پتانسیل فردیه اشخاصه.
15:31
This, for me, is a chanceشانس to exploreکاوش کنید the limitsمحدودیت ها --
354
907000
3000
این برای من , شانسی است که محدودیت ها رو کشف کنم --
15:34
really pushفشار دادن the limitsمحدودیت ها of my ownخودت potentialپتانسیل, see how farدور they stretchکش آمدن.
355
910000
3000
اینکه واقعا از محدودیت های شخصیم فرا تر برم, و ببینم تا چه حد می تونم پیش برم.
15:37
And on a widerگسترده تر scaleمقیاس, it amazesتعجب me how people go throughاز طریق life
356
913000
3000
و در یه بعد وسیع تر , برای من شگفت آوره که مردم چطور زندگی می کنند
15:41
just scratchingخارش the surfaceسطح of theirخودشان potentialپتانسیل,
357
917000
3000
اینکه فقط در یک حد سطحی به کشف توانائی هاشون می پردازند ,
15:44
just doing threeسه or fourچهار or fiveپنج percentدرصد
358
920000
3000
فقط در حد سه , چهار یا پنج در صد
15:47
of what they're trulyبراستی capableقادر به of. So,
359
923000
2000
از کل توانائی ای که واقعا دارند. برای همین ,
15:49
on a widerگسترده تر scaleمقیاس, I hopeامید that this journeyسفر
360
925000
2000
در یه بعد وسیع , امیدوارم این سفر
15:51
was a chanceشانس to inspireالهام بخشیدن other people
361
927000
2000
فرصت باشه که انگیزه ای رو برای دیگران ایجاد کنه
15:53
to think about what they want to do
362
929000
2000
که به این فکر کنن که می خواهند با پتانسیل ها شون
15:55
with theirخودشان potentialپتانسیل, and what they want to do with the tinyکوچک amountمیزان of time
363
931000
3000
, و با وقت کوتاهی که
15:58
we eachهر یک have on this planetسیاره.
364
934000
3000
هر یک از ما در این سیاره ( زمین ) داریم چه کار کنند.
16:02
That's as closeبستن as I can come to summingجمع کردن that up.
365
938000
2000
این تمام کاری است که من در سهم خودم می تونم در این بابت انجام بدم.
16:04
The nextبعد questionسوال is, how do you answerپاسخ the call of natureطبیعت at minusمنهای 40?
366
940000
3000
سوال بعدی اینکه , چطور با دمای منفی 40 درجه ی طبیعت کنار بیایی ؟
16:07
The answerپاسخ, of courseدوره, to whichکه is a tradeتجارت secretراز --
367
943000
4000
جواب , البته , یه رازه -- رازی که مربوط می شه به یه رابطه ی دو طرفه بین انسان و طبیعت
16:12
and the last questionسوال,
368
948000
2000
و سوال آخر اینکه ,
16:14
what's nextبعد? As quicklyبه سرعت as possibleامکان پذیر است,
369
950000
2000
مرحله ی بعدی چیه ؟ به طور خیلی خلاصه,
16:16
if I have a minuteدقیقه left at the endپایان, I'll go into more detailجزئیات.
370
952000
3000
اگر فقط یک دقیقه در آخر صحبت هام برام باقی بمونه , وارد جزئیات بیشتر در این مورد می شم.
16:20
What's nextبعد:
371
956000
2000
مرحله ی بعدی برای من چیه :
16:22
Antarcticaقطب جنوب.
372
958000
2000
قطب جنوب.
16:24
It's the coldestسردترین, highestبالاترین,
373
960000
2000
اونجا سرد ترین , بلند ترین ,
16:26
windiestwindiest and driestخشکشده continentقاره on Earthزمین.
374
962000
3000
پر باد ترین و خشک ترین بخش زمینه.
16:30
Lateاواخر 1911, earlyزود 1912,
375
966000
2000
اواخر 1911 , اوایل 1912 ,
16:32
there was a raceنژاد to be the first
376
968000
2000
رقابتی برای کاوش در قطب جنوب انجام شد که این اولین باری بود
16:36
to the Southجنوب Poleقطب: the heartقلب of the Antarcticقطب جنوب continentقاره.
377
972000
1000
که انسان به قطب جنوب می رفت : به قلب قطب جنوب.
16:38
If you includeعبارتند از the coastalساحلی iceیخ shelvesقفسه, you can see that the Rossراس Iceیخ Shelfتاقچه --
378
974000
3000
اگر بخواهیم یخ های ساحلی رو در نظر بگیریم , می بینید که در بین این گروه تکه یخ راس
16:41
it's the bigبزرگ one down here -- the Rossراس Iceیخ Shelfتاقچه is the sizeاندازه of Franceفرانسه.
379
977000
3000
این پائین از بقیه بزرگ تره -- راس به بزرگی یه فرانسه است.
16:44
Antarcticaقطب جنوب, if you includeعبارتند از the iceیخ shelvesقفسه,
380
980000
2000
اگر بخواهیم قطب جنوب رو با تکه های بزرگ یخش در نظر بگیریم ,
16:46
is twiceدو برابر the sizeاندازه of Australiaاسترالیا -- it's a bigبزرگ placeمحل.
381
982000
2000
دو برابر استرالیا ست -- جای بزرگیه.
16:48
And there's a raceنژاد to get to the Poleقطب betweenبین Amundsenآموندسن,
382
984000
2000
و رقابت برای رسیدن به قطب جنوب بین آموندسن نروژی -- که
16:50
the Norwegianنروژی -- Amundsenآموندسن had dogسگ sledsسورتمه and huskieshuskies --
383
986000
3000
سگهای سورتمه کش سیبری رو داشت --
16:53
and Scottاسکات, the Britishانگلیس guy, Captainکاپیتان Scottاسکات.
384
989000
2000
و اسکات , طرف انگلیسی , کاپیتان اسکات انجام شد.
16:55
Scottاسکات had sortمرتب سازی of poniesاسم ها and some tractorsتراکتورها
385
991000
3000
اسکات یه نژادی از اسب های کوچک و چند یدک کش با خودش داشت
16:58
and a fewتعداد کمی dogsسگ ها, all of whichکه wentرفتی wrongاشتباه,
386
994000
2000
و تعدادی هم سگ , که البته هیچ یک نتیجه بخش نبودند.
17:00
and Scottاسکات and his teamتیم of fourچهار people endedبه پایان رسید up on footپا.
387
996000
3000
اسکات و تیم چهار نفرش در نهایت پیاده به سفرشون ادامه دادند.
17:04
They got to the Poleقطب lateدیر است Januaryژانویه 1912
388
1000000
2000
اونها اواخر ژانویه ی 1912 به قطب جنوب رسیدن
17:06
to find a Norwegianنروژی flagپرچم alreadyقبلا there.
389
1002000
3000
و پرچم طرف نروژی رو اونجا پیدا کردن.
17:09
There was a tentچادر, a letterنامه to the Norwegianنروژی kingپادشاه.
390
1005000
2000
اونجا یه چادر بود , و یه نامه به پادشاه نروژ.
17:11
And they turnedتبدیل شد around, headedهدایت back to the coastساحل,
391
1007000
3000
و اسکات به همراه گروهش به طرف ساحل برگشتند ,
17:14
and all fiveپنج of them diedفوت کرد on the returnبرگشت journeyسفر.
392
1010000
3000
و هر پنج نفر در راه بر گشت جانشان را از دست دادند.
17:17
Sinceاز آنجا که then, no one has ever skiedاسکیت --
393
1013000
2000
از اون زمان به بعد , هیچ کس در این ناحیه اسکی نکرده --
17:19
this was 93 yearsسالها agoپیش -- sinceاز آنجا که then, no one has ever skiedاسکیت
394
1015000
3000
این 93 سال قبل بوده -- از اون زمان , هیچ کس هرگز از ساحل قطب جنوب به خود قطب
17:22
from the coastساحل of Antarcticaقطب جنوب to the Poleقطب and back.
395
1018000
3000
مسیر رفت و بر گشت رو اسکی نکرده.
17:25
Everyهرکدام Southجنوب Poleقطب expeditionاکسپدیشن you mayممکن است have heardشنیدم about
396
1021000
2000
هر مکتشف فطب جنوب که شما شاید راجب بهش شنیده باشید
17:27
is eitherیا flownپرواز کرده out from the Poleقطب or has used vehiclesوسايل نقليه
397
1023000
2000
در مسیر برگشت از قطب یا پرواز کرده یا از تجهیزات ,
17:29
or dogsسگ ها or kitesبادبادک ها to do some kindنوع of crossingعبور --
398
1025000
3000
سگ ها یا کایت برای عبور از یک نقطه استفاده کرده--
17:32
no one has ever madeساخته شده a returnبرگشت journeyسفر. So that's the planطرح.
399
1028000
2000
هیچ کس هرگز سفر برگشت از قطب جنوب رو انجام نداده. و این برنامه ی منه.
17:34
Two of us are doing it.
400
1030000
2000
دو نفر از ما مشغول آماده کردن خود برای انجام این برنامه ایم.
17:36
That's prettyبسیار much it.
401
1032000
2000
این تقریبا همه ی جریانه.
17:39
One finalنهایی thought before I get to the toiletتوالت bitبیت, is --
402
1035000
3000
حرف آخر قبل از اینکه من به دستشویی برم , اینکه --
17:42
is, I have a -- and I meantبه معنای to scanاسکن کردن this and I've forgottenفراموش شده --
403
1038000
3000
من یه گزارش از مدرسم دارم , وقتی که 13 سالم بود ,
17:45
but I have a -- I have a schoolمدرسه reportگزارش. I was 13 yearsسالها oldقدیمی,
404
1041000
3000
و فراموش کردم که اسکنش کنم --
17:48
and it's framedفریم aboveدر بالا my deskمیز مطالعه at home. It saysمی گوید,
405
1044000
2000
و بالای میزم در خونه نصبش کردم و نوشته ,
17:50
"Benبن lacksفاقد sufficientکافی است impetusانگیزه
406
1046000
3000
" بن انگیزه ی کافی
17:53
to achieveرسیدن anything worthwhileارزشمند."
407
1049000
2000
برای رسیدن به هیچ چیز ارزشمند رو نداره. "
17:56
(Laughterخنده)
408
1052000
1000
( خنده ی حضار )
17:57
(Applauseتشویق و تمجید)
409
1053000
3000
( تشویق )
18:00
I think if I've learnedیاد گرفتم anything, it's this: that no one elseچیز دیگری
410
1056000
2000
فکر می کنم اگر من چیزی یاد گرفته باشم , اینکه :
18:02
is the authorityقدرت on your potentialپتانسیل.
411
1058000
2000
هیچ کس حق اینو نداره که به شما بگه که با زندگی و توانائی هاتون چه کار کنید.
18:04
You're the only personفرد that decidesتصمیم میگیرد how farدور you go and what you're capableقادر به of.
412
1060000
3000
شما تنها کسی هستین که تصمیم می گیره که تا چه حد جلو بره و چه توانایی هایی داره.
18:07
Ladiesخانم ها and gentlemenآقایان, that's my storyداستان.
413
1063000
3000
خانمها و آقایان , این قصه ی منه. خیلی ازتون سپاس گزارم.
18:11
Thank you very much.
414
1067000
1000
خیلی متشکرم.
Reviewed by Babak Rahimi

▲Back to top

ABOUT THE SPEAKER
Ben Saunders - Polar explorer
In 2004, Ben Saunders became the youngest person ever to ski solo to the North Pole. In 2013, he set out on another record-breaking expedition, this time to retrace Captain Scott’s ill-fated journey to the South Pole on foot.

Why you should listen

Although most of the planet's surface was mapped long ago, there's still a place for explorers in the modern world. And Ben Saunders' stories of arctic exploration -- as impressive for their technical ingenuity as their derring-do -- are decidedly modern. In 2004, at age 26, he skied solo to the North Pole, updating his blog each day of the trip. Humble and self-effacing, Saunders is an explorer of limits, whether it's how far a human can be pushed physically and psychologically, or how technology works hundreds of miles from civilization. His message is one of inspiration, empowerment and boundless potential.

He urges audiences to consider carefully how to spend the “tiny amount of time we each have on this planet.” Saunders is also a powerful advocate for the natural world. He's seen first-hand the effects of climate change, and his expeditions are raising awareness for sustainable solutions. 

Being the youngest person to ski solo to the North Pole did not satiate Saunders' urge to explore and push the boundaries. In 2008, he attempted to break the speed record for a solo walk to the North Pole; however, his journey was ended abruptly both then and again in 2010 due to equipment failure. From October 2013 to February 2014, he led a two-man team to retrace Captain Robert Falcon Scott’s ill-fated 1,800-mile expedition to the South Pole on foot. He calls this journey the hardest 105 days of his life.

More profile about the speaker
Ben Saunders | Speaker | TED.com