TEDSalon NY2014
Sebastian Junger: Why veterans miss war
سباستین جانگر: چرا رزمندگان دلتنگ جنگ می شوند
Filmed:
Readability: 3.2
3,922,187 views
غیرنظامیان دلشان برای جنگ تنگ نمی شود. اما این اتفاق اغلب برای سربازان می افتد. سباستین جانگر، روزنامه نگار، از تجربیاتی می گوید که همدوش سربازان آمریکایی در رسترپو کسب کرد، اردویی در دره کورنگال افغانستان که صحنه رزم های سنگین بود. او با نگاهی به پدیده «کور ذهنی» که با جنگ می آید، نشان می دهد که چطور میدان جنگ تجربه فشرده ای از اتصال را در اختیار سربازان می گذارد. نهایتا، آیا می تواند «نقطه مقابل جنگ» همانی باشد که سربازان دلتنگش می شوند؟
Sebastian Junger - Journalist and documentarian
The author of "The Perfect Storm" and the director of the documentaries "Restrepo" and "Korengal," Sebastian Junger tells non-fiction stories with grit and emotion. Full bio
The author of "The Perfect Storm" and the director of the documentaries "Restrepo" and "Korengal," Sebastian Junger tells non-fiction stories with grit and emotion. Full bio
Double-click the English transcript below to play the video.
00:12
I'm going to ask and try to answer,
0
693
2255
قصد دارم سوالی را بپرسم و به آن جواب بدهم
00:14
in some ways, kind of an uncomfortable question.
1
2948
4898
که از برخی جهات معذب کننده است.
00:19
Both civilians, obviously, and soldiers
2
7846
2354
قطعا چه غیرنظامیان و چه سربازان
00:22
suffer in war;
3
10200
2086
در جنگ رنج می کشند.
00:24
I don't think any civilian has ever missed
4
12286
2464
گمان نمی کنم هیچ غیرنظامی باشد که دلتنگ
00:26
the war that they were subjected to.
5
14750
3362
جنگی شود که بر او تحمیل شده.
00:30
I've been covering wars for almost 20 years,
6
18112
2018
من تقریبا ۲۰ سال است پوشش خبری جنگ ها را انجام می دهم
00:32
and one of the remarkable things for me
7
20130
3328
و یکی از شاخص ترین چیزها برای من
00:35
is how many soldiers find themselves missing it.
8
23458
3884
دلتنگ شدن سربازان برای جنگ است.
00:39
How is it someone can go through
9
27342
2305
چطور می شود که آنها
00:41
the worst experience imaginable,
10
29647
2337
بدترین تجربه ممکن را از سر می گذرانند،
00:43
and come home, back to their home,
11
31984
1976
و به خانه برمی گردد، به خانه هایشان
00:45
and their family, their country, and miss the war?
12
33960
3461
پیش خانواده هایشان، به کشورشان، و دلشان برای جنگ تنگ می شود؟
00:49
How does that work? What does it mean?
13
37421
3571
این یعنی چه؟ و معنایش چیست؟
00:52
We have to answer that question,
14
40992
3458
باید جواب این پرسش را بدهیم،
00:56
because if we don't, it'll be impossible
15
44450
2867
چون در غیر این صورت،
00:59
to bring soldiers back
16
47317
1268
دیگر نمی شود سربازان را بازگرداند
01:00
to a place in society where they belong,
17
48585
4055
به مکان و جامعه ای که به آن تعلق دارند،
01:04
and I think it'll also be impossible to stop war,
18
52640
2253
و به نظر من توقف جنگ نیز غیرممکن می شود،
01:06
if we don't understand how that mechanism works.
19
54893
3018
اگر که عملکرد این مکانیسم را درک نکنیم.
01:09
The problem is that war
20
57911
3262
مسئله این است که جنگ
01:13
does not have a simple, neat truth,
21
61173
3837
دارای حقیقتی ساده و سرراست نیست،
01:17
one simple, neat truth.
22
65010
2699
یک حقیقت ساده و سرراست.
01:19
Any sane person hates war,
23
67709
2261
هر آدم سالمی از جنگ متنفر است،
01:21
hates the idea of war,
24
69970
1855
از ایده جنگ بیزار است،
01:23
wouldn't want to have anything to do with it,
25
71825
2577
نمی خواهد به هیچ وجهی وارد جنگ شود،
01:26
doesn't want to be near it,
doesn't want to know about it.
doesn't want to know about it.
26
74402
3116
نمی خواهد نزدیک جنگ باشد، نمی خواهد چیزی از آن بداند.
01:29
That's a sane response to war.
27
77518
2684
این یک واکنش عقلانی به جنگ است.
01:32
But if I asked all of you in this room,
28
80202
2767
اما اگر از شما که در این سالن هستید بپرسم،
01:34
who here has paid money
29
82969
3358
کدامتان برای رفتن به سینما
01:38
to go to a cinema
30
86327
1986
پول میدهید
01:40
and be entertained by a Hollywood war movie,
31
88313
3390
و یک فیلم جنگی هالیوودی تماشا کنید،
01:43
most of you would probably raise your hands.
32
91703
3558
بیشتر شما احتمالا دستتان را بالا خواهید برد.
01:47
That's what's so complicated about war.
33
95261
2596
این همان نکته پیچیده درباره جنگ است.
01:49
And trust me, if a room full of peace-loving people
34
97857
3540
و باور کنید، اگر این همه آدم صلح دوست در یک اتاق
01:53
finds something compelling about war,
35
101397
3239
چیزی هیجان انگیز در عشق می یابند،
01:56
so do 20-year-old soldiers
36
104636
2743
سربازهای ۲۰ ساله هم پیدا می کنند
01:59
who have been trained in it, I promise you.
37
107379
3262
سربازهایی که برای جنگ آموزش هم دیده اند، به شما قول می دهم.
02:02
That's the thing that has to be understood.
38
110641
3304
این همان چیزی است که باید درک شود.
02:05
I've covered war for about 20 years, as I said,
39
113945
2822
همانطور که گفتم حدود ۲۰ سال است که از جنگ گزارش می دهم،
02:08
but my most intense experiences in combat
40
116767
2626
اما فشرده ترین تجربه هایم در میدان رزم
02:11
were with American soldiers in Afghanistan.
41
119393
4232
با سربازان آمریکایی در افغانستان بود.
02:15
I've been in Africa, the Middle East,
42
123625
1315
من در افریقا بوده ام، در خاور میانه،
02:16
Afghanistan in the '90s,
43
124940
1750
در افغانستان در دهه ۹۰،
02:18
but it was with American soldiers in 2007, 2008,
44
126690
3847
اما در سال های ۲۰۰۷ و ۲۰۰۸ با سربازان آمریکایی بود
02:22
that I was confronted with
45
130537
2633
که مواجه شدم با
02:25
very intense combat.
46
133170
1520
یک میدان جنگ تمام عیار.
02:26
I was in a small valley called the Korengal Valley
47
134690
2040
در یک دره کوچک به نام دره کورنگال بودم
در شرق افغانستان.
02:28
in eastern Afghanistan.
48
136730
2833
که شش مایل طول داشت.
02:31
It was six miles long.
49
139563
1786
02:33
There were 150 men of
Battle Company in that valley,
Battle Company in that valley,
50
141349
3142
۱۵۰ نیروی رزمی در آن دره بودند،
02:36
and for a while, while I was there,
51
144491
3534
و برای مدتی، وقتی که من آنجا بودم،
02:40
almost 20 percent of all the combat
52
148025
2276
تقریبا ۲۰ درصد تمامی جنگ های
02:42
in all of Afghanistan was happening
53
150301
1796
کل افغانستان
02:44
in those six miles.
54
152097
1833
در همان شش مایل اتفاق می افتاد.
02:45
A hundred and fifty men were absorbing
55
153930
2551
صد و پنجاه نفر دست و پنجه نرم می کردند
02:48
almost a fifth of the combat for all of NATO forces
56
156481
3152
با تقریبا یک پنجم جنگ های تمامی نیروهای ناتو
02:51
in the country, for a couple months.
57
159633
2526
در کل افغانستان، برای چند ماه.
02:54
It was very intense.
58
162159
2137
بسیار فشرده بود.
02:56
I spent most of my time at a small outpost
59
164296
2069
من بیشتر وقتم را در یک قرارگاه کوچک می گذراندم
02:58
called Restrepo.
60
166365
1574
به نام رسترپو.
02:59
It was named after the platoon medic
61
167939
1560
این قرارگاه به نام سربازی از یگان بهداری نامگذاری شده بود
03:01
that had been killed about two
months into the deployment.
months into the deployment.
62
169499
2854
که حدود دو ماه بعد از اعزام شدنش کشته شده بود.
03:04
It was a few plywood B-huts
63
172353
3940
چند سربازخانه چوبی داشت
03:08
clinging to a side of a ridge,
64
176293
3809
که به یک طرف ستیغ کوه چسبیده بودند
03:12
and sandbags, bunkers, gun positions,
65
180102
4777
و گونی های خاک، سنگرها، تفنگخانه ها،
03:16
and there were 20 men up there
66
184879
1811
و بیست نفر آنجا بودند
03:18
of Second Platoon, Battle Company.
67
186690
2085
از گردان دوم نیروهای رزمی.
03:20
I spent most of my time up there.
68
188775
1600
من بیشتر وقتم آنجا بودم.
03:22
There was no running water.
69
190375
1615
نه آب لوله کشی داشت.
03:23
There was no way to bathe.
70
191990
1011
نه میشد حمام کرد.
03:25
The guys were up there for a month at a time.
71
193001
2439
نیروها یک ماه -یک ماه آن بالا می ماندند.
03:27
They never even got out of their clothes.
72
195440
2524
حتی لباس هایشان را عوض نکرده بودند.
03:29
They fought. The worked.
73
197964
1150
مشغول جنگ بودند و کار.
03:31
They slept in the same clothes.
74
199114
2746
با همان لباس ها می خوابیدند.
03:33
They never took them off,
and at the end of the month,
and at the end of the month,
75
201860
1479
هیچ وقت لباس هایشان را درنیاوردند، و در پایان ماه،
03:35
they went back down to the company headquarters,
76
203339
2311
برگشتند پایین به مقر نیروها،
03:37
and by then, their clothes were unwearable.
77
205650
2067
تا آن موقع دیگر لباس هایشان غیرقابل استفاده شده بود.
03:39
They burned them and got a new set.
78
207717
2293
آنها را سوزاندند و لباس های نو گرفتند.
03:42
There was no Internet. There was no phone.
79
210010
1710
اینترنت نبود. تلفن نبود.
03:43
There was no communication
with the outside world up there.
with the outside world up there.
80
211730
3899
هیچ گونه ارتباطی با جهان بیرون وجود نداشت.
03:47
There was no cooked food.
81
215629
2830
غذای پخته نبود.
03:50
There was nothing up there
82
218459
2571
هیچ چیزی نبود که
03:53
that young men typically like:
83
221030
1900
مردان جوان اغلب خوششان می آید:
03:54
no cars, no girls, no television, nothing
84
222930
3281
نه اتومبیل، نه دختر، نه تلویزیون، نه هیچ چیز دیگر
03:58
except combat.
85
226211
1864
غیر از جنگ.
04:00
Combat they did learn to like.
86
228075
3961
جنگی که یادگرفتند دوستش بدارند.
04:04
I remember one day, it was a very hot day
87
232036
2451
یادم می آید یک روز، یک روز خیلی گرم بود
04:06
in the spring,
88
234487
1766
در بهار،
04:08
and we hadn't been in a fight
89
236253
2381
و شاید چند هفته ای می شد
04:10
in a couple of weeks, maybe.
90
238634
2446
که از جنگ خبری نبود.
04:13
Usually, the outpost was attacked,
91
241080
2564
معمولا قرارگاه مورد حمله قرار می گرفت،
04:15
and we hadn't seen any
combat in a couple of weeks,
combat in a couple of weeks,
92
243644
2863
و چند هفته ای می شد که خبری از جنگ نبود،
04:18
and everyone was just stunned
93
246507
2603
و همه کلافه شده بودند
04:21
with boredom and heat.
94
249110
2157
از شدت بیکاری و گرما.
04:23
And I remember the lieutenant walking past me
95
251267
4534
یادم می آید که ستوان داشت از کنارم رد می شد
04:27
sort of stripped to the waist.
96
255801
1473
در حالی که پیراهنش را درآورده بود.
04:29
It was incredibly hot.
97
257274
2402
هوا بیش از حد گرم بود.
04:31
Stripped to the waist, walked past me muttering,
98
259676
2364
همانطور که بدون پیراهن داشت رد می شد زیر لب می گفت،
04:34
"Oh God, please someone attack us today."
99
262040
2752
«خدایا، ای کاش امروز یک نفر بهمون حمله کند.»
04:36
That's how bored they were.
100
264792
2350
در این حد حوصله شان سررفته بود.
04:39
That's war too, is a lieutenant saying,
101
267142
3066
این هم بخشی از جنگ است، ستوانی که می گوید،
04:42
"Please make something happen
102
270208
2660
«کاش یک اتفاقی بیافتد
04:44
because we're going crazy."
103
272868
2043
چون داریم دیوانه می شویم.»
04:46
To understand that,
104
274911
2348
برای فهم آن،
04:49
you have to, for a moment,
105
277259
1910
آدم باید، برای یک لحظه،
04:51
think about combat not morally --
106
279169
2401
از نظر اخلاقی به جنگ فکر نکند--
04:53
that's an important job to do —
107
281570
1885
که البته امر خیلی مهمی است--
04:55
but for a moment, don't think about it morally,
108
283455
1893
اما برای یک لحظه، از دید اخلاق به آن نگاه نکنید،
04:57
think about it neurologically.
109
285348
2871
از دیدگاه روانی به آن فکر کنید،
05:00
Let's think about what happens in your brain
110
288219
2212
بگذارید ببینیم چه اتفاقی در مغز می افتد
05:02
when you're in combat.
111
290431
2373
وقتی که آدم در جنگ است.
05:04
First of all, the experience
112
292804
2352
اول از همه، این تجربه
05:07
is very bizarre, it's a very bizarre one.
113
295156
4614
بسیار نامانوس و غیرعادی است.
05:11
It's not what I had expected.
114
299770
2990
چیزی نبود که من انتظارش را داشتم.
05:14
Usually, you're not scared.
115
302760
1730
معمولا، آدم نمی ترسد.
05:16
I've been very scared in combat,
116
304490
2120
من در جنگ خیلی می ترسم،
05:18
but most of the time when I was out there,
117
306610
2102
اما اغلب وقتی وسط ماجرا بودم
05:20
I wasn't scared.
118
308712
1127
نمی ترسیدم.
05:21
I was very scared beforehand
119
309839
1527
قبل از میدان جنگ خیلی وحشت می کردم
05:23
and incredibly scared afterwards,
120
311366
1915
و بعد از آن هم فوق العاده دچار وحشت می شدم،
05:25
and that fear that comes afterwards can last years.
121
313281
2602
و ترس و وحشتی که بعد از جنگ می آید ممکن است تا سال ها بماند.
05:27
I haven't been shot at in six years,
122
315883
1952
طی شش سال تیر نخوردم،
05:29
and I was woken up very abruptly this morning
123
317835
2353
ولی امروز صبح ناگهان از خواب پریدم
05:32
by a nightmare that I was being strafed by aircraft,
124
320188
3245
با این کابوس که از هواپیمایی دارد به من شلیک می شود،
05:35
six years later.
125
323433
1207
شش سال بعد.
05:36
I've never even been strafed by aircraft,
126
324640
1734
من هیچ وقت هدف حمله شلیک از هواپیما نبوده ام،
05:38
and I was having nightmares about it.
127
326374
3376
اما کابوسش را می دیدم.
05:41
Time slows down.
128
329750
1373
زمان کند می شود.
05:43
You get this weird tunnel vision.
129
331123
2224
آدم دچار این دید تونلی عجیب می شود.[حالتی از کم شدن میدان دید مانند اینکه شیءای را از درون یک تونل طویل ببیند. ]
05:45
You notice some details very, very, very accurately
130
333347
3661
بعضی جزئیات را با دقت بسیار بسیار بسیار بالا می بیند،
05:49
and other things drop out.
131
337008
2187
و بعضی چیزها را اصلا نمی بیند.
05:51
It's almost a slightly altered state of mind.
132
339195
2963
این یک نوع خفیف کورمغزی است.
05:54
What's happening in your brain
133
342158
1471
اتفاقی که در مغز می افتد این است که
05:55
is you're getting an enormous amount of adrenaline
134
343629
2717
مقدار زیادی آدرنالین
05:58
pumped through your system.
135
346346
1820
در سیستم بدنتان ترشح می شود.
مردان جوان زحمت زیادی می کشند
06:00
Young men will go to great lengths
136
348166
2594
تا این تجربه را کسب کنند.
06:02
to have that experience.
137
350760
2336
06:05
It's wired into us.
138
353096
2922
که به آدم القا می شود.
و از طرف هورمون ها نیز پشتیبانی می شود.
06:08
It's hormonally supported.
139
356018
3842
06:11
The mortality rate for young men in society
140
359860
3885
نرخ مرگ و میر مردان جوان در جامعه
06:15
is six times what it is for young women
141
363745
2420
شش برابر زنان جوان است
06:18
from violence and from accidents,
142
366165
1805
که از خشونت و تصادفات ناشی شود،
یعنی همان کارهای احمقانه‌ای که از مردان جوان سر می‌زند:
06:19
just the stupid stuff that young men do:
143
367970
2189
06:22
jumping off of things they shouldn't jump off of,
144
370159
2302
پریدن از جاهایی که نباید،
آتش زدن چیزهایی که نباید آتششان زد،
06:24
lighting things on fire they shouldn't light on fire,
145
372461
2419
06:26
I mean, you know what I'm talking about.
146
374880
2238
مقصودم را که متوجه می‌شوید.
06:29
They die at six times the rate
147
377118
2041
نرخ مرگ آنان شش برابر
بزرگتر از نرخ مرگ زنان جوان است.
06:31
that young women do.
148
379159
1440
06:32
Statistically, you are safer as a teenage boy,
149
380599
3904
از نظر آماری، شما به عنوان یک پسر نوجوان
06:36
you would be safer in the fire department
150
384503
2643
به اندازه بودن در واحد آتش‌نشانی
06:39
or the police department in most American cities
151
387146
2564
و یا اداره پلیس در بیشتر شهرهای آمریکا امنیت خواهید داشت
06:41
than just walking around the
streets of your hometown
streets of your hometown
152
389710
2522
تا این که در خیابان‌های شهرتان قدم بزنید
و دنبال کاری برای انجام دادن بگردید،
06:44
looking for something to do,
153
392232
2358
06:46
statistically.
154
394590
3050
از نظر آماری.
06:49
You can imagine how that plays out in combat.
155
397650
3238
تصور کنید که این وضع در میدان رزم به چه شکلی است.
06:52
At Restrepo, every guy up there was almost killed,
156
400888
3062
در رسترپو، همه کسانی که آنجا بودند تقریبا تا پای مرگ رفتند،
06:55
including me,
157
403950
1694
از جمله خودم،
06:57
including my good friend Tim Hetherington,
158
405644
2060
از جمله دوست خوبم تیم هترینگتون،
06:59
who was later killed in Libya.
159
407704
2422
که بعدا در لیبی کشته شد.
07:02
There were guys walking around
160
410126
1676
افرادی بودند که
07:03
with bullet holes in their uniforms,
161
411802
1821
یونیفرم های سوراخ سوراخ از گلوله به تن داشتند،
07:05
rounds that had cut through the fabric
162
413623
1887
گلوله‌هایی که پارچه را پاره کرده بود
07:07
and didn't touch their bodies.
163
415510
3382
و به بدنشان نرسیده بود.
یک روز صبح روی گونی های پر از خاک سنگر تکیه داده بودم،
07:10
I was leaning against some sandbags one morning,
164
418892
3082
همه چیز آرام بود و حال و هوای کرختی حاکم بود،
07:13
not much going on, sort of spacing out,
165
421974
2997
که انگار مشتی سنگریزه به یک سوی صورتم پاشیده شد،
07:16
and some sand was kicked into the side of,
166
424971
3507
07:20
sort of hit the side of my face.
167
428478
2670
و انگار به یک طرف صورتم خورد.
07:23
Something hit the side of my face,
and I didn't know what it was.
and I didn't know what it was.
168
431148
2213
یک چیزی به یک طرف صورتم خورد و نمی دانستم که چیست.
باید بدانید که گلوله
07:25
You have to understand about bullets
169
433361
1539
با سرعت خیلی بیشتری نسبت به صدا حرکت می کند،
07:26
that they go a lot faster than sound,
170
434900
1898
07:28
so if someone shoots at you
171
436798
1413
پس اگر کسی به شما شلیک کند
از چند صد متر آن طرف تر،
07:30
from a few hundred meters,
172
438211
2057
07:32
the bullet goes by you, or hits you obviously,
173
440268
3143
گلوله یا از بیخ گوشتان رد می شود، یا قطعا به شما اصابت می کند،
حدود نیم ثانیه زودتر از آن که صدایش برسد.
07:35
half a second or so before
the sound catches up to it.
the sound catches up to it.
174
443411
2652
من احساس کردم مشتی شن روی صورتم پاشیده شد.
07:38
So I had some sand sprayed in the side of my face.
175
446063
2887
07:40
Half a second later, I heard dut-dut-dut-dut-duh.
176
448950
2000
نیم ثانیه بعد صداش را شنیدم ... دا دا دا دا دا .
07:42
It was machine gun fire.
177
450950
1014
مسلسل بود.
دور اول، موج اول بود از
07:43
It was the first round, the first burst
178
451964
2346
07:46
of an hour-long firefight.
179
454310
2863
تبادل آتشی یک ساعته.
07:49
What had happened was the bullet hit,
180
457173
3065
اتفاقی که افتاد این بود که گلوله
07:52
a bullet hit three or four inches
from the side of my head.
from the side of my head.
181
460238
3743
گلوله از دو سه اینچی بیخ گوشم رد شد
مجسم کنید، فکرش را بکنید، همانطور که من خیلی بهش فکر کردم
07:55
Imagine, just think about it, because I certainly did,
182
463981
4649
08:00
think about the angle of deviation that saved my life.
183
468630
1880
به آن زاویه انحرافی فکر کنید که زندگیم را نجات داد.
08:02
At 400 meters, it missed me by three inches.
184
470510
2462
از ۴۰۰ متری، فقط با فاصله سه اینچ از من رد شد.
08:04
Just think about the math on that.
185
472972
4296
فقط به ریاضی اش فکر کنید.
08:09
Every guy up there
186
477268
1784
همه بچه های آن بالا،
08:11
had some experience like that,
187
479052
1922
تجربه مشابهی دارند
دست کم یک بار، اگر نه بارها
08:12
at least once, if not many times.
188
480974
3528
08:16
The boys are up there for a year.
189
484502
2480
پسرها برای یک سال آن بالا می مانند.
بعد برمی گردند.
08:18
They got back.
190
486982
1769
08:20
Some of them got out of the Army
191
488751
1359
بعضی شان از ارتش رفتند
و با مشکلات روانی فراوان به خانه برگشتند.
08:22
and had tremendous psychological
problems when they got home.
problems when they got home.
192
490110
2594
08:24
Some of them stayed in the Army
193
492704
1535
بعضی در ارتش ماندند
08:26
and were more or less okay, psychologically.
194
494239
3623
و کم و بیش از نظر روانی وضعشان خوب بود.
08:29
I was particularly close to a
guy named Brendan O'Byrne.
guy named Brendan O'Byrne.
195
497862
3077
من بخصوص با فردی به اسم برندن اوبرن نزدیک بودم.
08:32
I'm still very good friends with him.
196
500939
1888
هنوز دوستان خیلی خوبی هستیم.
08:34
He came back to the States. He got out of the Army.
197
502827
3056
او برگشت به آمریکا. از ارتش آمد بیرون.
08:37
I had a dinner party one night.
198
505883
1968
یک شب میهمانی شام داشتم.
08:39
I invited him,
199
507851
1794
او را هم دعوت کردم.
08:41
and he started talking with a woman,
200
509645
3435
و او با یک خانم شروع کرد به صحبت کردن،
با یکی از دوستانم،
08:45
one of my friends,
201
513080
1237
08:46
and she knew how bad it had been out there,
202
514317
3052
آن خانم می دانست که آنجا (در جنگ) چقدر اوضاع سخت است،
به او گفت: «برندن،
08:49
and she said, "Brendan,
203
517369
1749
08:51
is there anything at all that you miss about
204
519118
3328
واقعا چیزی هست که دلت برایش تنگ شده باشد
08:54
being out in Afghanistan, about the war?"
205
522446
3554
آنجا در افغانستان، در جنگ؟»
08:58
And he thought about it quite a long time,
206
526000
3169
او برای مدتی طولانی فکر کرد،
09:01
and finally he said, "Ma'am, I miss almost all of it."
207
529169
5383
و بالاخره گفت: «خانم، دلم برای تقریبا همه چیزش تنگ شده.»
09:06
And he's one of the most traumatized people
208
534552
3442
و او از جمله افرادی است که دچار شدیدترین بحران های روحی بود
که من از جنگ می شناسم.»
09:09
I've seen from that war.
209
537994
3089
09:13
"Ma'am, I miss almost all of it."
210
541083
2011
«خانم، دلم برای تقریبا همه چیزش تنگ شده.»
09:15
What is he talking about?
211
543094
3085
از چی حرف می زند؟
09:18
He's not a psychopath.
212
546179
3442
او جمع مردم گریز و ضد اجتماع نیست.
دلش برای کشتن آدم ها تنگ نشده.
09:21
He doesn't miss killing people.
213
549621
1659
09:23
He's not crazy. He doesn't miss getting shot at
214
551280
2280
دیوانه نیست. دلش برای هدف گلوله قرارگرفتن
09:25
and seeing his friends get killed.
215
553560
1702
و مشاهده کشته شدن رفقایش تنگ نشده.
09:27
What is it that he misses? We have to answer that.
216
555262
3828
آن چیزی که دلتنگش است چیست؟ باید به این سوال پاسخ دهیم.
09:31
If we're going to stop war, we
have to answer that question.
have to answer that question.
217
559090
6726
اگر بخواهیم جلوی جنگ را بگیریم، باید به این سوال جواب دهیم.
09:37
I think what he missed is brotherhood.
218
565816
5178
به نظر من آن چیزی که او دلتنگش بود، حس برادری است.
09:42
He missed, in some ways,
219
570994
1756
به نوعی، او دلتنگ بود برای
09:44
the opposite of killing.
220
572750
1396
نقطه مقابل کشتن.
09:46
What he missed was connection
221
574146
2332
او دلتنگ بود برای ارتباط
09:48
to the other men he was with.
222
576478
2348
با مردان دیگری که همراهشان بود.
09:50
Now, brotherhood is different from friendship.
223
578826
2516
حالا، برادری مفهوم متفاوتی از دوستی دارد.
09:53
Friendship happens in society, obviously.
224
581342
3754
دوستی در جامعه شکل می گیرد.
09:57
The more you like someone,
225
585096
1538
هر چه بیشتر کسی را دوست دارید،
09:58
the more you'd be willing to do for them.
226
586634
2074
بیشتر میل دارید برایش مایه بگذارید.
10:00
Brotherhood has nothing to do
227
588708
1506
برادری ربطی ندارد به این که
10:02
with how you feel about the other person.
228
590214
3492
آدم چه حسی نسبت به یک فرد دیگر دارد.
10:05
It's a mutual agreement in a group
229
593706
2982
برادری توافقی دوجانبه در یک گروه است
10:08
that you will put the welfare of the group,
230
596688
2242
که فرد رفاه گروه،
10:10
you will put the safety of everyone in the group
231
598930
2020
و امنیت تمامی افراد گروه را
10:12
above your own.
232
600950
1860
مقدم بر خودش قرار می دهد.
10:14
In effect, you're saying,
233
602810
3377
در واقع، می گویید،
10:18
"I love these other people more than I love myself."
234
606187
5415
«این افراد را بیش از خودم دوست دارم.»
10:23
Brendan was a team leader
235
611602
1398
برندن سرگروه بود
10:25
in command of three men,
236
613000
1863
و فرمانده سه نفر بود،
10:26
and the worst day in Afghanistan —
237
614863
3437
بدترین اتفاقی که در افغانستان افتاد--
10:30
He was almost killed so many times.
238
618300
2879
بارها و بارها تا مرز کشته شدن رفت.
10:33
It didn't bother him.
239
621179
1335
عین خیالش نبود.
10:34
The worst thing that happened to him in Afghanistan
240
622514
2578
بدترین چیزی که در افغانستان برایش رخ داد
10:37
was one of his men was hit in the head with a bullet
241
625092
2816
این بود که سر یکی از مردانش تیر خورد
10:39
in the helmet, knocked him over.
242
627908
4484
که کلاه خود سرش بود و پرتش کرد.
10:44
They thought he was dead.
243
632392
1128
فکر کردند که مرده.
10:45
It was in the middle of a huge firefight.
244
633520
1450
این در میانه یک آتشباری تمام عیار بود.
10:46
No one could deal with it, and a minute later,
245
634970
2020
و کاری از دست کسی بر نمی آمد، یک دقیقه بعد،
10:48
Kyle Steiner sat back up
246
636990
2040
کایل استاینر پا شد و نشست
10:51
from the dead, as it were,
247
639030
1925
انگار که از مرگ برگشت،
10:52
because he'd come back to consciousness.
248
640955
2025
چون به هوش آمده بود،
10:54
The bullet had just knocked him out.
249
642980
1272
گلوله فقط پرتش کرده بود.
10:56
It glanced off the helmet.
250
644252
1927
به کلاهش خورده بود.
10:58
He remembers people saying,
251
646179
2066
یادش مانده بود
11:00
as he was sort of half-conscious,
252
648245
1462
--همان موقعی که نیمه بیهوش بود،
11:01
he remembers people saying,
253
649707
3499
افراد دور و برش می گفتند،
11:05
"Steiner's been hit in the head. Steiner's dead."
254
653206
2071
«سر استاینر تیر خورده. استینر مرده.»
11:07
And he was thinking, "I'm not dead."
255
655277
1622
و با خودش فکر می کرد: «من نمرده ام.»
11:08
And he sat up.
256
656899
1748
و بعد پا شد و نشست.
11:10
And Brendan realized after that
257
658647
2197
و برندن بعد از آن فهمید
11:12
that he could not protect his men,
258
660844
1641
که قادر نیست از مردانش محافظت کند،
11:14
and that was the only time he cried in Afghanistan,
259
662485
2378
و آن تنها باری در افغانستان بود که او گریست،
11:16
was realizing that.
260
664863
2965
وقتی که این را فهمید.
11:19
That's brotherhood.
261
667828
2512
این برادری است.
11:22
This wasn't invented recently.
262
670340
2432
که تازگی هم کشف نشده و همواره بوده.
11:24
Many of you have probably read "The Iliad."
263
672772
2497
احتمالا بسیاری از شما «ایلیاد» را خوانده اید.
11:27
Achilles surely would have risked his life
264
675269
1971
مطمئنا آشیل حاضر بود زندگی اش را به خطر بیاندازد
11:29
or given his life to save his friend Patroclus.
265
677240
4778
یا زندگی اش را بدهد تا رفیقش پاتروکلوس را نجات دهد.
11:34
In World War II, there were many stories
266
682018
2938
در جنگ دوم جهانی، داستان های فراوانی هست
11:36
of soldiers who were wounded,
267
684956
3076
از سربازان مجروحی که،
11:40
were brought to a rear base hospital,
268
688032
2067
به بیمارستان صحرایی منتقل می شدند،
11:42
who went AWOL,
269
690099
1356
که جیم می شدند،
11:43
crawled out of windows, slipped out doors,
270
691455
2220
از پنجره در می رفتند، یا از در بیرون می خزیدند،
11:45
went AWOL, wounded,
271
693675
3598
زخمی بودند اما جیم می شدند،
11:49
to make their way back to the front lines
272
697273
1402
تا به خط مقدم برگردند
11:50
to rejoin their brothers out there.
273
698675
2636
تا برگردند آن جا پیش برادرهایشان.
11:53
So you think about Brendan,
274
701311
2349
پس به برندن که فکر می کنید،
11:55
you think about all these soldiers
275
703660
3356
در واقع دارید به همه سربازان فکر می کنید
11:59
having an experience like that, a bond like that,
276
707016
2885
داشتن چنین تجربه ای، چنین ارتباطی،
12:01
in a small group,
277
709901
1880
در یک گروه کوچک،
12:03
where they loved 20 other people
278
711781
1898
جایی که ۲۰ نفر دیگر را،
12:05
in some ways more than they loved themselves,
279
713679
2919
از برخی جهات بیش از خودشان دوست دارند،
12:08
you think about how good that would feel, imagine it,
280
716598
5116
آدم با خودش می گوید چقدر می تواند عالی باشد، تصور کنید،
12:13
and they are blessed with that experience for a year,
281
721714
4630
آن ها این سعادت را دارند که یک سالی آن را تجربه کنند،
12:18
and then they come home,
282
726344
1489
بعد به خانه می آیند،
12:19
and they are just back in society
283
727833
2987
و به جامعه برمی گردند
12:22
like the rest of us are,
284
730820
2839
درست مثل بقیه ما،
12:25
not knowing who they can count on,
285
733659
2426
بدون آن که بدانند روی چه کسی می توانند حساب کنند،
12:28
not knowing who loves them, who they can love,
286
736085
5177
بدون آن که بدانند چه کسی دوستشان دارد، چه کسی را می توان دوست داشت،
12:33
not knowing exactly what anyone they know
287
741262
2591
بدون آن که بدانند کسانی که می شناسند
12:35
would do for them if it came down to it.
288
743853
2234
اگر پایش برسد حاضرند برایشان چه کنند.
12:38
That is terrifying.
289
746087
3586
این وحشتناک است.
12:41
Compared to that,
290
749673
1990
در مقایسه با این،
12:43
war, psychologically, in some ways, is easy,
291
751663
4074
جنگ، از نظر روانی، از برخی جهات، آسان است،
12:47
compared to that kind of alienation.
292
755737
2497
در مقایسه با آن بیگانگی.
12:50
That's why they miss it,
293
758234
1390
همین است که دلشان برای جنگ تنگ می شود،
12:51
and that's what we have to understand
294
759624
2478
و این همان چیزی است که باید درک کنیم
12:54
and in some ways fix in our society.
295
762102
3403
و در جامعه مان فکری به حالش کنیم.
12:57
Thank you very much.
296
765505
2930
خیلی متشکرم.
13:00
(Applause)
297
768435
2955
(تشویق حاضران)
ABOUT THE SPEAKER
Sebastian Junger - Journalist and documentarianThe author of "The Perfect Storm" and the director of the documentaries "Restrepo" and "Korengal," Sebastian Junger tells non-fiction stories with grit and emotion.
Why you should listen
Sebastian Junger thundered onto the media landscape with his non-fiction book, The Perfect Storm. A correspondent for Vanity Fair and ABC News, Junger has covered stories all across the globe, igniting a new interest in non-fiction. One of his main interests: war.
From 2007 to 2008, Junger and photographer Tim Hetherington embedded with the 173rd Airborne Brigade Combat Team in Afghanistan. They spent intensive time with the soldiers at the Restrepo outpost in the Korengal Valley, which saw more combat than any other part of Afghanistan. The experience became Junger's book WAR, and the documentary "Restrepo," which was nominated for the Academy Award for Best Documentary in 2011.
Junger and Hetherington planned to make a second documentary on the topic, "Korengal," meant to help soldiers and civilians alike understand the fear, courage and complexity involved in combat. It's a project that Junger decided to carry on after Hetherington was killed in Libya while covering the civil war there. Junger self-financed and released the film.
Sebastian Junger | Speaker | TED.com