ABOUT THE SPEAKER
Neil Pasricha - Director, The Institute for Global Happiness
Neil Pasricha is the New York Times bestselling author of The Happiness Equation and serves as the Director of the Institute for Global Happiness after a decade running leadership development inside Walmart. He is one the world's leading authorities on happiness and positivity.

Why you should listen

In 2008, Neil Pasricha's world fell apart after a sudden divorce and death of a close friend. He channeled his energies into his blog 1000 Awesome Things, which counted down one small pleasure -- like snow days, bakery air or finding money in your coat pocket -- every single day for 1000 straight days. While writing his blog, Neil was working as Director of Leadership Development inside Walmart, the world's largest company. He continued working there when his books The Book of Awesome, The Book of (Even More) Awesome and Awesome is Everywhere were published and started climbing bestseller lists and shipping millions of copies.

Years later, he fell in love again and got married. On the airplane home from his honeymoon, his wife told him she was pregnant, and Neil began writing again. The result was a 300-page letter written to his unborn son sharing the nine secrets to finding true happiness. That letter has evolved into The Happiness Equation.

More profile about the speaker
Neil Pasricha | Speaker | TED.com
TEDxToronto 2010

Neil Pasricha: The 3 A's of awesome

نیل پسریشا: سه مورد محشر

Filmed:
3,207,333 views

وبلاگ 1000 شگفتی ساده زندگی نیل پسرشیا بسیار لذت بخش است، از نوشیدنی های مجانی یا پتوی تمیز. در این گفتگوی احساسی از تدکس تورنتو، او سه راز برای داشتن یک زندگی محشر را به شما می گوید.
- Director, The Institute for Global Happiness
Neil Pasricha is the New York Times bestselling author of The Happiness Equation and serves as the Director of the Institute for Global Happiness after a decade running leadership development inside Walmart. He is one the world's leading authorities on happiness and positivity. Full bio

Double-click the English transcript below to play the video.

00:15
So the Awesomeعالی storyداستان:
0
0
2000
داستان محشر ما
00:17
It beginsشروع می شود about 40 yearsسالها agoپیش,
1
2000
2000
40 سال پیش شروع شد،
00:19
when my momمامان and my dadپدر cameآمد to Canadaکانادا.
2
4000
3000
زمانی که پدر و مادرم به کانادا آمدند.
00:22
My momمامان left Nairobiنایروبی, Kenyaکنیا.
3
7000
2000
مادرم اهل نایروبی کنیاست.
00:24
My dadپدر left a smallکوچک villageدهکده outsideخارج از of Amritsarآمریتسار, Indiaهندوستان.
4
9000
3000
و پدرم اهل دهکده کوچکی خارج از شهر آرمیتسار هند است.
00:27
And they got here in the lateدیر است 1960s.
5
12000
3000
اواخر دهه 60 به اینجا آمدند.
00:30
They settledحل شده in a shadyسایه دار suburbحومه شهر about an hourساعت eastشرق of Torontoتورنتو,
6
15000
3000
در منطقه ای که حدود یک ساعت با شرق تورنتو فاصله دارد اقامت کردند،
00:33
and they settledحل شده into a newجدید life.
7
18000
2000
و زندگی جدیدی را آغاز کردند.
00:35
They saw theirخودشان first dentistدندانپزشک,
8
20000
2000
اولین دندانپزشک را در عمرشان دیدند.
00:37
they ateخوردم theirخودشان first hamburgerهمبرگر,
9
22000
2000
اولین همبرگر را خوردند،
00:39
and they had theirخودشان first kidsبچه ها.
10
24000
2000
و اولین بچه شان
00:41
My sisterخواهر and I
11
26000
2000
من و خواهرم،
00:43
grewرشد کرد up here,
12
28000
2000
اینجا بزرگ شدیم،
00:45
and we had quietساکت, happyخوشحال childhoodsفرزند.
13
30000
3000
دوران بچگی شاد و آرامی داشتیم،
00:48
We had closeبستن familyخانواده,
14
33000
2000
ما خانواده صمیمی بودیم،
00:50
good friendsدوستان, a quietساکت streetخیابان.
15
35000
2000
دوستانی خوب در محیطی آرام.
00:52
We grewرشد کرد up takingگرفتن for grantedاعطا شده
16
37000
2000
بدون هیچ توقعی بزرگ شدیم
00:54
a lot of the things that my parentsپدر و مادر couldn'tنمی توانستم take for grantedاعطا شده
17
39000
2000
چیزهایی که پدر و مادرم زمانی که بزرگ می شدند
00:56
when they grewرشد کرد up --
18
41000
2000
نمی توانستند تصور کنند.
00:58
things like powerقدرت always on
19
43000
2000
چیزهایی مثل برق
01:00
in our housesخانه ها,
20
45000
2000
در خانه هایمان،
01:02
things like schoolsمدارس acrossدر سراسر the streetخیابان
21
47000
2000
چیزهایی مثل مدرسه در نزدیکی خانه
01:04
and hospitalsبیمارستان ها down the roadجاده
22
49000
2000
بیمارستان در خیابانی پایین تر
01:06
and popsiclespopsicles in the backyardحیاط خلوت.
23
51000
2000
و پاپسیکل در حیات خانه.
01:08
We grewرشد کرد up, and we grewرشد کرد olderمسن تر.
24
53000
2000
ما بزرگ و بزرگ تر شدیم.
01:10
I wentرفتی to highبالا schoolمدرسه.
25
55000
2000
من به مدرسه رفتم
01:12
I graduatedفارغ التحصیل شد.
26
57000
2000
و فارغ التحصیل شدم.
01:14
I movedنقل مکان کرد out of the houseخانه, I got a jobکار,
27
59000
2000
از محیط خانه خارج شدم و به سر کار رفتم،
01:16
I foundپیدا شد a girlدختر, I settledحل شده down --
28
61000
3000
با دختری اشنا و عاشق شدم،
01:19
and I realizeتحقق بخشیدن it soundsبرای تلفن های موبایل like a badبد sitcomsitcom or a Catگربه Stevens'استیونس songترانه --
29
64000
3000
مثل طنزهای مزخرف تلویزیونی یا آهنگهای کت استیونس بود.
01:22
(Laughterخنده)
30
67000
2000
(خنده حضار)
01:24
but life was prettyبسیار good.
31
69000
2000
اما زندگی بسیار زیبا بود.
01:26
Life was prettyبسیار good.
32
71000
2000
زندگی خیلی خوب بود.
01:28
2006 was a great yearسال.
33
73000
3000
سال 2006 سال خیلی خوبی بود.
01:31
Underزیر clearروشن است blueآبی skiesآسمان in Julyجولای in the wineشراب regionمنطقه of Ontarioانتاریو,
34
76000
3000
در آسمان صاف جولای در منطقه اونتاریو،
01:34
I got marriedمتاهل,
35
79000
2000
ازدواج کردم،
01:36
surroundedاحاطه شده by 150 familyخانواده and friendsدوستان.
36
81000
3000
150 نفر از دوستان و فامیل در مراسم شرکت کردند.
01:40
2007 was a great yearسال.
37
85000
3000
سال 2007 سال فوق العاده ای بود.
01:43
I graduatedفارغ التحصیل شد from schoolمدرسه,
38
88000
2000
از دانشگاه فارغ التحصیل شدم.
01:45
and I wentرفتی on a roadجاده tripسفر with two of my closestنزدیکترین friendsدوستان.
39
90000
3000
و با دوتا از بهترین دوستانم رفتیم به یک مسافرت جاده ای.
01:48
Here'sاینجاست a pictureعکس of me and my friendدوست, Chrisکریس,
40
93000
3000
این عکس من و دوستم کریس هست،
01:51
on the coastساحل of the Pacificصلح جو Oceanاقیانوس.
41
96000
2000
در ساحل اقیانوس ارام.
01:53
We actuallyدر واقع saw sealsمهر و موم out of our carماشین windowپنجره,
42
98000
2000
می توانستیم از پنجره ماشین شیرهای دریایی را ببینیم،
01:55
and we pulledکشیده over to take a quickسریع pictureعکس of them
43
100000
2000
و ماشین را کنار زدیم تا از آنها عکس بگیریم.
01:57
and then blockedمسدود them with our giantغول headsسر.
44
102000
3000
و با کله های بزرگمون جلوی اونها رو گرفته بودیم.
02:00
(Laughterخنده)
45
105000
2000
(خنده حضار)
02:02
So you can't actuallyدر واقع see them,
46
107000
2000
خیلی سخت می تونید اونها رو ببینید،
02:04
but it was breathtakingمهیج,
47
109000
2000
و این لحظه نفس گیری بود،
02:06
believe me.
48
111000
2000
باور کنید.
02:08
(Laughterخنده)
49
113000
2000
(خنده حضار)
02:10
2008 and 2009 were a little tougherسخت تر.
50
115000
3000
سال 2008 و 2009 اوضاع کمی سخت شد.
02:13
I know that they were tougherسخت تر for a lot of people,
51
118000
2000
می دونم که شرایط نه تنها برای من بلکه برای خیلی ها،
02:15
not just me.
52
120000
2000
سخت بود.
02:17
First of all, the newsاخبار was so heavyسنگین.
53
122000
2000
اول از همه اخبار دردناکی بود.
02:19
It's still heavyسنگین now, and it was heavyسنگین before that,
54
124000
3000
هنوز هم دردناک است و قبل از آن هم بود.
02:22
but when you flippedتلنگر openباز کن a newspaperروزنامه, when you turnedتبدیل شد on the TVتلویزیون,
55
127000
3000
اما وقتی روزنامه می خوانید یا تلویزیون می بینید،
02:25
it was about iceیخ capsکلاه meltingذوب شدن,
56
130000
2000
تنها نوک قله را می بینید،
02:27
warsجنگ going on around the worldجهان,
57
132000
2000
جنگ داشت دنیا را دربر می گرفت،
02:29
earthquakesزمین لرزه, hurricanesطوفان ها
58
134000
3000
زمین لرزه، طوفانهای سهمگین،
02:32
and an economyاقتصاد that was wobblingتکان دادن on the brinkآستانه of collapseسقوط - فروپاشی - اضمحلال,
59
137000
3000
و اقتصادی که در آستانه نابودی بود،
02:35
and then eventuallyدر نهایت did collapseسقوط - فروپاشی - اضمحلال,
60
140000
3000
و در نهایت فرو ریخت،
02:38
and so manyبسیاری of us losingاز دست دادن our homesخانه ها,
61
143000
2000
و بسیاری از ما خانه هایمان را از دست دادیم،
02:40
or our jobsشغل ها,
62
145000
2000
یا شغلمان را،
02:42
or our retirementsبازنشستگی,
63
147000
2000
یا مستمری مان را،
02:44
or our livelihoodsمعیشت.
64
149000
2000
یا زندگی مان را.
02:46
2008, 2009 were heavyسنگین yearsسالها for me for anotherیکی دیگر reasonدلیل, too.
65
151000
3000
سال 2008 و 2009 به دو دلیل برای من فاجعه بود.
02:49
I was going throughاز طریق a lot of personalشخصی problemsمشکلات at the time.
66
154000
3000
اون زمان دچار مشکلات خانوادگی شده بودم.
02:53
My marriageازدواج wasn'tنبود going well,
67
158000
3000
زندگی مشترکم خیلی خوب نبود،
02:56
and we just were growingدر حال رشد furtherبیشتر and furtherبیشتر apartجدا از هم.
68
161000
4000
و من و همسرم از هم دورتر و دورتر می شدیم،
03:00
One day my wifeهمسر cameآمد home from work
69
165000
2000
یک روز که همسرم که از سرکار برگشت،
03:02
and summonedاحضار شده the courageشجاعت, throughاز طریق a lot of tearsاشک ها,
70
167000
3000
با شجاعت و کلی گریه زاری،
03:05
to have a very honestصادقانه conversationگفتگو.
71
170000
3000
خواست که صادقانه با هم صحبت کنیم.
03:08
And she said, "I don't love you anymoreدیگر,"
72
173000
3000
گفت: دیگر تو را دوست ندارم.
03:11
and it was one of the mostاکثر painfulدردناک things I'd ever heardشنیدم
73
176000
4000
و این یکی از دردناکترین چیزهایی بود که شنیده بودم،
03:15
and certainlyقطعا the mostاکثر heartbreakingدلهره آور thing I'd ever heardشنیدم,
74
180000
3000
و بزرگترین چیزی بود که قلبم از شنیدن آن شکسته بود،
03:18
untilتا زمان only a monthماه laterبعد,
75
183000
2000
تا اینکه یکماه بعد،
03:20
when I heardشنیدم something even more heartbreakingدلهره آور.
76
185000
3000
چیزی به مراتب دردناک تر شنیدم.
03:23
My friendدوست Chrisکریس, who I just showedنشان داد you a pictureعکس of,
77
188000
2000
دوستم کریس، که عکسش را به شما نشان دادم،
03:25
had been battlingجنگیدن mentalذهنی illnessبیماری for some time.
78
190000
2000
مدتی بود که دچار ناراحتی روانی شده بود.
03:27
And for those of you
79
192000
2000
و کسانی که،
03:29
whoseکه livesزندگی می کند have been touchedلمس کرد by mentalذهنی illnessبیماری,
80
194000
2000
دچار ناراحتی روانی شده اند،
03:31
you know how challengingچالش برانگیز it can be.
81
196000
3000
می دانند که چقدر مبارزه با آن سخت است.
03:34
I spokeصحبت کرد to him on the phoneتلفن at 10:30 p.m.
82
199000
2000
ساعت 10:30 شب با او تلفنی صحبت کردم.
03:36
on a Sundayیکشنبه night.
83
201000
2000
شب یکشنبه بود.
03:38
We talkedصحبت کرد about the TVتلویزیون showنشان بده we watchedتماشا کردم that eveningشب.
84
203000
3000
در مورد برنامه تلویزیونی صحبت می کردیم.
03:41
And Mondayدوشنبه morningصبح, I foundپیدا شد out that he disappearedناپدید شد.
85
206000
3000
صبح دوشنبه هیچ خبری ازش نبود.
03:44
Very sadlyبا ناراحتی, he tookگرفت his ownخودت life.
86
209000
3000
با تاسف، به زندگی اش خاتمه داده بود.
03:48
And it was a really heavyسنگین time.
87
213000
3000
و این لحظه بسیار دردناکی بود.
03:51
And as these darkتاریک است cloudsابرها were circlingچرخاندن me,
88
216000
2000
و در این شرایط بسیار ناراحت کننده،
03:53
and I was findingیافته it really, really difficultدشوار
89
218000
3000
برام بسیار بسیار سخت بود که
03:56
to think of anything good,
90
221000
2000
مثبت فکر کنم،
03:58
I said to myselfخودم that I really neededمورد نیاز است a way
91
223000
3000
به خودم گفتم به راه و روشی نیاز دارم
04:01
to focusتمرکز on the positiveمثبت somehowبه نحوی.
92
226000
3000
تا بتونم مثبت فکر کنم،
04:04
So I cameآمد home from work one night,
93
229000
2000
یک شب که از سرکار به خانه بر می گشتم،
04:06
and I loggedوارد شده ontoبه سوی the computerکامپیوتر,
94
231000
2000
رفتم سراغ کامپیوتر،
04:08
and I startedآغاز شده up a tinyکوچک websiteسایت اینترنتی
95
233000
2000
یک سایت کوچکی باز کردم،
04:10
calledبه نام 1000awesomethingsawesomehings.comکام.
96
235000
3000
بنام 1000awesomethings.com
04:14
I was tryingتلاش کن to remindیادآوری کن myselfخودم
97
239000
2000
لذتهای ساده، همگانی و کوچک را
04:16
of the simpleساده, universalجهانی است, little pleasuresلذت that we all love,
98
241000
2000
که همه ما از آن لذت می بریم به یاد می آواردم.
04:18
but we just don't talk about enoughکافی --
99
243000
2000
اما به اندازه کافی در موردشون حرف نمی زنیم،
04:20
things like waitersپیشخدمت ها and waitressesپیشخدمت
100
245000
2000
چیزهایی مثل پیشخدمت،
04:22
who bringآوردن you freeرایگان refillsپر کردن مجدد withoutبدون askingدرخواست,
101
247000
2000
بدون اینکه درخواست کنید فنجانتان را پر می کند،
04:24
beingبودن the first tableجدول to get calledبه نام up
102
249000
2000
اولین میزی باشید که،
04:26
to the dinnerشام buffetبوفه at a weddingعروسی,
103
251000
2000
در مراسم عروسی سرو می شوید،
04:28
wearingپوشیدن warmگرم underwearزیر شلواری from just out of the dryerخشک کن,
104
253000
2000
پوشیدن زیرپوش گرم،
04:30
or when cashiersصندوقدار openباز کن up a newجدید check-outوارسی laneمسیر at the groceryخواربار storeفروشگاه
105
255000
2000
یا بازشدن مسیر صندوق در صف فروشگاه،
04:32
and you get to be first in lineخط --
106
257000
2000
و شما اولین نفر در صف باشید،
04:34
even if you were last at the other lineخط, swoopحرکت کردن right in there.
107
259000
3000
حتی اگر در صفی دیگر آخری باشید، بپرید جلوی این صف.
04:37
(Laughterخنده)
108
262000
3000
(خنده حضار)
04:40
And slowlyبه آرامی over time,
109
265000
2000
و به مرور زمان،
04:42
I startedآغاز شده puttingقرار دادن myselfخودم in a better moodحالت.
110
267000
3000
حالم بهتر شد.
04:45
I mean, 50,000 blogsوبلاگ ها
111
270000
3000
روزی 50 هزار بلاگ
04:48
are startedآغاز شده a day,
112
273000
3000
هر روز ایجاد می شوند،
04:51
and so my blogوبلاگ was just one of those 50,000.
113
276000
3000
و بلاگ من یکی از آن 50 هزار بلاگ بود.
04:54
And nobodyهيچ كس readخواندن it exceptبجز for my momمامان.
114
279000
3000
و هیچکس بجز مادرم آنرا نمی خواند.
04:57
Althoughبا اينكه I should say that my trafficترافیک did skyrocketصعود
115
282000
2000
اگرچه باید بگم که ترافیک سایتم
04:59
and go up by 100 percentدرصد
116
284000
2000
100 درصد افزایش پیدا کرد
05:01
when she forwardedفرستاده شده it to my dadپدر.
117
286000
2000
موقعی بود که آنرا به پدرم فوروارد کرد.
05:03
(Laughterخنده)
118
288000
2000
(خنده حضار)
05:05
And then I got excitedبرانگیخته
119
290000
2000
وقتی 10 نفر آنرا بازدید کردن،
05:07
when it startedآغاز شده gettingگرفتن tensده ها of hitsبازدید,
120
292000
2000
خیلی هیجان زده شدم،
05:09
and then I startedآغاز شده gettingگرفتن excitedبرانگیخته when it startedآغاز شده gettingگرفتن dozensده ها
121
294000
3000
و زمانی که ده ها نفر و سپس
05:12
and then hundredsصدها and then thousandsهزاران نفر
122
297000
3000
صدها و هزاران نفر بازدید کردند بسیار هیجان زده شدم.
05:15
and then millionsمیلیون ها نفر.
123
300000
2000
و میلیون ها بازدید کننده.
05:17
It startedآغاز شده gettingگرفتن biggerبزرگتر and biggerبزرگتر and biggerبزرگتر.
124
302000
2000
بازدیدکننده ها بیشتر و بیشتر شدند.
05:19
And then I got a phoneتلفن call,
125
304000
2000
سپس یکی بهم زنگ زد،
05:21
and the voiceصدای at the other endپایان of the lineخط said,
126
306000
2000
کسی که بهم زنگ زده بود گفت،
05:23
"You've just wonبرنده شد the Bestبهترین Blogوبلاگ In the Worldجهان awardجایزه."
127
308000
4000
شما برنده بهترین بلاگ جوایز جهانی شدید،
05:27
I was like, that soundsبرای تلفن های موبایل totallyکاملا fakeجعلی.
128
312000
2000
فکر می کردم که داره شوخی میکنه،
05:29
(Laughterخنده)
129
314000
3000
(خنده حضار)
05:32
(Applauseتشویق و تمجید)
130
317000
5000
(تشویق)
05:37
Whichکدام Africanآفریقایی countryکشور do you want me to wireسیم all my moneyپول to?
131
322000
3000
دوست دارید تمام پولامو به کدام کشور افریقایی براتون ارسال کنم؟
05:40
(Laughterخنده)
132
325000
3000
(خنده حضار)
05:43
But it turnsچرخش out, I jumpedپرید on a planeسطح,
133
328000
2000
اما وقتی سوار هواپیما شدم، واقعی شد،
05:45
and I endedبه پایان رسید up walkingپیاده روی a redقرمز carpetفرش
134
330000
2000
و در نهایت روی فرش قرمز راه رفتم.
05:47
betweenبین Sarahسارا Silvermanسیلورمن and Jimmyجیمی Fallonفالون and Marthaمارتا Stewartاستوارت.
135
332000
3000
در کنار سارا سیلورمن و جیمی فالون و مارتا استیوارت
05:50
And I wentرفتی onstageصحنه to acceptقبول کردن a WebbyWebby awardجایزه for Bestبهترین Blogوبلاگ.
136
335000
3000
و روی صحنه رفتم تا جایزه وبی برای بهترین وبلاگ رو بگیرم.
05:53
And the surpriseتعجب
137
338000
2000
و در کمال تعجب
05:55
and just the amazementشگفتی of that
138
340000
2000
و از همه جالبتر اینکه
05:57
was only overshadowedمخفی شده by my returnبرگشت to Torontoتورنتو,
139
342000
3000
و قتی به تورنتو بازگشتم،
06:00
when, in my inboxصندوق ورودی,
140
345000
2000
در ایمیلم،
06:02
10 literaryادبیات agentsعاملان were waitingدر انتظار for me
141
347000
2000
10 شرکت از من خواستند،
06:04
to talk about puttingقرار دادن this into a bookکتاب.
142
349000
3000
که آنرا بصورت کتاب دربیارند.
06:07
Flash-forwardفلش رو به جلو to the nextبعد yearسال
143
352000
2000
می ریم به سال بعد،
06:09
and "The Bookکتاب of Awesomeعالی" has now been
144
354000
2000
و "کتاب شگفتی" اکنون برای 20 هفته است
06:11
numberعدد one on the bestsellerپرفروش listفهرست for 20 straightسر راست weeksهفته ها.
145
356000
2000
که در راس بیشترین فروش قرار دارد.
06:13
(Applauseتشویق و تمجید)
146
358000
8000
(تشویق)
06:21
But look, I said I wanted to do threeسه things with you todayامروز.
147
366000
2000
اما گفتم چه چیز شگفت انگیز می خواهم به شما بگم،
06:23
I said I wanted to tell you the Awesomeعالی storyداستان,
148
368000
2000
گفتم می خوام یه داستان شگفت بگم،
06:25
I wanted to shareاشتراک گذاری with you the threeسه As of Awesomeعالی,
149
370000
2000
می خوام سه مورد شگفت انگیز را با شما درمیان بذارم،
06:27
and I wanted to leaveترک کردن you with a closingبسته شدن thought.
150
372000
2000
می خوام که با یه فکر مسنجیم اینجا را ترک کنید.
06:29
So let's talk about those threeسه As.
151
374000
2000
پس در مورد این سه مورد شگفت صحبت کنیم.
06:31
Over the last fewتعداد کمی yearsسالها,
152
376000
2000
در طول چند سال گذشته،
06:33
I haven'tنه had that much time to really think.
153
378000
2000
خیلی زمان زیادی برای فکر کردن نداشتم.
06:35
But latelyاخیرا I have had the opportunityفرصت to take a stepگام back
154
380000
3000
اما اخیرا فرصتی داشته ام تا نگاهی به گذشنه کنم،
06:38
and askپرسیدن myselfخودم: "What is it over the last fewتعداد کمی yearsسالها
155
383000
3000
و از خودم بپرسم "در طول سالهای گذشته چه اتفاقی افتاده
06:41
that helpedکمک کرد me growرشد my websiteسایت اینترنتی,
156
386000
2000
که به رشد وب سایتم کمک کرده،
06:43
but alsoهمچنین growرشد myselfخودم?"
157
388000
2000
و همچنین به رشد خودم هم کمک کرده؟"
06:45
And I've summarizedخلاصه شده those things, for me personallyشخصا,
158
390000
2000
و اون اتفاقات را برای خودم خلاصه کردم،
06:47
as threeسه As.
159
392000
2000
بصورت سه مورد شگفت،
06:49
They are Attitudeنگرش, Awarenessاطلاع
160
394000
3000
آنها عبارتند از : نگرش، آگاهی
06:52
and Authenticityاعتبار.
161
397000
2000
و صداقت.
06:54
I'd love to just talk about eachهر یک one brieflyبه طور خلاصه.
162
399000
3000
دوست دارم درباره هر کدام بطور خلاصه صحبت کنم.
06:58
So Attitudeنگرش:
163
403000
2000
ابتدا نگرش:
07:00
Look, we're all going to get lumpsتوده ها,
164
405000
2000
ببینید همه ما دچار دردسر می شیم،
07:02
and we're all going to get bumpsضربه زدن.
165
407000
2000
و همه ما در زندگی پستی بلندی داریم،
07:04
Noneهیچ یک of us can predictپیش بینی the futureآینده, but we do know one thing about it
166
409000
3000
هیچکدوم نمی تونیم آینده را پیش بینی کنیم اما یه چیزی می دونیم،
07:07
and that's that it ain'tنه gonna go accordingبا توجه to planطرح.
167
412000
3000
و اون اینکه دقیقا طبق برنامه ما پیش نخواهد رفت.
07:10
We will all have highبالا highsبالا
168
415000
2000
ما روزهای اوج
07:12
and bigبزرگ daysروزها and proudمغرور momentsلحظات
169
417000
2000
لحظات باشکوه و بزرگی داریم
07:14
of smilesلبخند می زند on graduationفارغ التحصیلی stagesمراحل,
170
419000
2000
خنده های فارغ التحصیلی،
07:16
father-daughterپدر دختر dancesرقص at weddingsمراسم ازدواج
171
421000
2000
رقص پدر و دختر در مراسم ازدواج،
07:18
and healthyسالم babiesنوزادان screechingترساندن in the deliveryتحویل roomاتاق,
172
423000
3000
زمان تولد بچه و غریو شادی،
07:21
but betweenبین those highبالا highsبالا,
173
426000
2000
اما در این روزهای اوج،
07:23
we mayممکن است alsoهمچنین have some lumpsتوده ها and some bumpsضربه زدن too.
174
428000
3000
ممکنه روزهای ناخوشی هم داشته باشیم،
07:26
It's sadغمگین, and it's not pleasantدلپذیر to talk about,
175
431000
3000
روزهایی که ناراحت کننده است و دوست نداریم در موردش صحبت کنیم،
07:29
but your husbandشوهر mightممکن leaveترک کردن you,
176
434000
3000
ممکنه همسرتون ترکتون کنه،
07:32
your girlfriendدوست دختر could cheatتقلب کردن,
177
437000
2000
دوستتون باهاتون رو راست نباشه،
07:34
your headachesسردرد mightممکن be more seriousجدی than you thought,
178
439000
3000
سر درد تون خیلی جدی تر از اون چیزی که فکر می کنید باشه،
07:37
or your dogسگ could get hitاصابت by a carماشین on the streetخیابان.
179
442000
4000
یا سگتون تو خیابون بره زیر ماشین،
07:41
It's not a happyخوشحال thought,
180
446000
2000
فکرش هم خوشایند نیست،
07:43
but your kidsبچه ها could get mixedمخلوط شده up in gangsباندها
181
448000
3000
ممکنه بچه هاتون تو گروه های تبهکاری برن،
07:46
or badبد scenesصحنه های.
182
451000
2000
یا صحنه های و اتفاقات بد.
07:48
Your momمامان could get cancerسرطان,
183
453000
2000
ممکنه مادرتون سرطان بگیره،
07:50
your dadپدر could get mean.
184
455000
2000
یا پدرتون فوت کنه،
07:52
And there are timesبار in life
185
457000
2000
و لحظاتی در زندگی هست که،
07:54
when you will be tossedپرتاب شده in the well, too,
186
459000
2000
در لبه چاه قرار می گیرید،
07:56
with twistsپیچش in your stomachمعده and with holesحفره ها in your heartقلب,
187
461000
2000
با درد در جسم و روح،
07:58
and when that badبد newsاخبار washesشستن over you,
188
463000
2000
و وقتی خبر بدی تمام بدنتون رو می گیره،
08:00
and when that painدرد spongesاسفنج ها and soaksخیس می شود in,
189
465000
3000
و درد در بدنتون موج میزنه،
08:03
I just really hopeامید you feel
190
468000
2000
فقط امیدوارم بدونید که،
08:05
like you've always got two choicesگزینه های.
191
470000
2000
همیشه دو انتخاب دارید،
08:07
One, you can swirlچرخش and twirlچرخش
192
472000
2000
یکی اینکه در این درد بچرخید و تاب بخورید،
08:09
and gloomغم و اندوه and doomعذاب foreverبرای همیشه,
193
474000
2000
و همیشه عذاب بکشید،
08:11
or two, you can grieveگریه کن
194
476000
2000
یا می توانید اندوهگین باشید،
08:13
and then faceصورت the futureآینده
195
478000
2000
و با اینده روبرو شوید،
08:15
with newlyبه تازگی soberهوشیار eyesچشم ها.
196
480000
2000
با نگاه های تازه.
08:17
Havingداشتن a great attitudeنگرش is about choosingانتخاب کردن optionگزینه numberعدد two,
197
482000
3000
داشتن نگرش خوب یعنی انتخاب گزینه دوم،
08:20
and choosingانتخاب کردن, no matterموضوع how difficultدشوار it is,
198
485000
2000
و انتخاب بدون در نظر گرفتن اینکه چقدر مشکله،
08:22
no matterموضوع what painدرد hitsبازدید you,
199
487000
2000
مهم نیست چقدر سختی دارید،
08:24
choosingانتخاب کردن to moveحرکت forwardرو به جلو and moveحرکت on
200
489000
2000
انتخاب کنید که ادامه بدید،
08:26
and take babyعزیزم stepsمراحل into the futureآینده.
201
491000
2000
و قدمهای کوچکی به سمت آینده بردارید.
08:31
The secondدومین "A" is Awarenessاطلاع.
202
496000
3000
دومین مورد آگاهی است.
08:35
I love hangingحلق آویز out with threeسه year-oldsساله.
203
500000
3000
من عاشق بازیهای بچه های سه ساله هستم.
08:38
I love the way that they see the worldجهان,
204
503000
2000
عاشق نحوه دیدن اونها به دنیا هستم.
08:40
because they're seeingدیدن the worldجهان for the first time.
205
505000
2000
چون دنیا را برای اولین بار می بینند.
08:42
I love the way that they can stareخیره شدن at a bugاشکال crossingعبور the sidewalkپیاده رو.
206
507000
3000
عاشق خیره شدنشان به عبور یک سوسک از پیاده رو هستم.
08:45
I love the way that they'llآنها خواهند شد stareخیره شدن slack-jawedچرت زدن
207
510000
2000
عاشق از تعجب باز شدن دهانشان هستم،
08:47
at theirخودشان first baseballبیسبال gameبازی
208
512000
2000
و اولین بازی بیس بالشون
08:49
with wideوسیع eyesچشم ها and a mittمات on theirخودشان handدست,
209
514000
2000
با چشمهای باز و دستکش در دست،
08:51
soakingخیساندن in the crackترک of the batخفاش and the crunchخراب کردن of the peanutsبادام زمینی
210
516000
2000
غوطه ور شدن در شکاف راکت و خرد کردن بادام زمینی زیر دندان،
08:53
and the smellبو of the hotdogsهات داگ ها.
211
518000
2000
و بوی هات داگ.
08:55
I love the way that they'llآنها خواهند شد spendخرج کردن hoursساعت ها pickingچیدن dandelionsقاصدک ها in the backyardحیاط خلوت
212
520000
3000
عاشق اینم که با حوصله ساعتها گلهای قصدک رو از حیاط جمع می کنن،
08:58
and puttingقرار دادن them into a niceخوب centerpieceمرکزی
213
523000
2000
و اونها رو برای ناهار شکرگذاری
09:00
for Thanksgivingشکرگذاری dinnerشام.
214
525000
2000
تو ظرف زیبایی می ریزند.
09:02
I love the way that they see the worldجهان,
215
527000
2000
عاشق نحوه نگاه اونها به دنیا هستم،
09:04
because they're seeingدیدن the worldجهان
216
529000
2000
چون دنیا را
09:06
for the first time.
217
531000
2000
برای بار اول می بینند.
09:09
Havingداشتن a senseاحساس of awarenessاطلاع
218
534000
2000
داشتن حس آگاهی
09:11
is just about embracingدر آغوش گرفتن your innerدرونی threeسه year-oldساله.
219
536000
3000
یعنی آغوش کشیدن کودک درون سه ساله خود،
09:14
Because you all used to be threeسه yearsسالها oldقدیمی.
220
539000
2000
چون همه شما قبلا سه ساله بودید.
09:16
That three-year-oldسه ساله boyپسر is still partبخشی of you.
221
541000
2000
پسر سه ساله هنوز بخشی از شماست.
09:18
That three-year-oldسه ساله girlدختر is still partبخشی of you.
222
543000
2000
دختر سه ساله هنوز بخشی از شماست.
09:20
They're in there.
223
545000
2000
همین جا هستند.
09:22
And beingبودن awareمطلع is just about rememberingبه یاد آوردن
224
547000
3000
و آگاهی یعنی اینکه به یاد داشته باشیم،
09:25
that you saw everything you've seenمشاهده گردید
225
550000
2000
شما هم همه چیز را روزی،
09:27
for the first time onceیک بار, too.
226
552000
2000
برای اولین بار دیده اید.
09:29
So there was a time when it was your first time ever
227
554000
3000
و مانند شما من هم برای اولین بار
09:32
hittingضربه زدن a stringرشته of greenسبز lightsچراغ ها on the way home from work.
228
557000
2000
در مسیر کار به خانه در مسیر چراغهای سبز قرار گرفته ام.
09:34
There was the first time you walkedراه می رفت by the openباز کن doorدرب of a bakeryنانوایی
229
559000
3000
شما هم برای اولین بار نانوایی رفته اید،
09:37
and smeltذوب شدن the bakeryنانوایی airهوا,
230
562000
2000
و با باز کردن در نانوایی بوی نان به مشام تان خورده،
09:39
or the first time you pulledکشیده a 20-dollarدلاری billلایحه out of your oldقدیمی jacketژاکت pocketجیب
231
564000
3000
یا اولین باری که یه اسکانس 20 دلاری از جیب کهنتون بیرون کشیدید،
09:42
and said, "Foundپیدا شد moneyپول."
232
567000
3000
گفتید "پیداش کردم"
09:46
The last "A" is Authenticityاعتبار.
233
571000
3000
آخرین مورد صداقت است.
09:49
And for this one, I want to tell you a quickسریع storyداستان.
234
574000
3000
و برای این می خوام یه داستان بگم.
09:53
Let's go all the way back to 1932
235
578000
2000
برگردیم به سال 1932،
09:55
when, on a peanutبادام زمینی farmمزرعه in Georgiaجورجیا,
236
580000
3000
در یک مزرعه بادام زمینی در گرجستان،
09:58
a little babyعزیزم boyپسر namedتحت عنوان Rooseveltروزولت Grierگریبر was bornبدنیا آمدن.
237
583000
3000
پسری بنام روزولت گریر متولد شد.
10:02
Rooseveltروزولت Grierگریبر, or Roseyرزمی Grierگریبر, as people used to call him,
238
587000
3000
روزولت گریر یا اونطور که مردم صدا میزنن روزی گریر،
10:05
grewرشد کرد up and grewرشد کرد into
239
590000
2000
بزرگ و بزرگتر شد
10:07
a 300-poundپوند, six-foot-fiveشش پا و پنج linebackerخط مقدم in the NFLNFL.
240
592000
4000
تا اینکه وزن 135 کیلو و قدش 2 متر و خط نگهدار در لیگ ملی فوتبال شد.
10:11
He's numberعدد 76 in the pictureعکس.
241
596000
3000
تو عکس شماره 76.
10:14
Here he is picturedعکس with the "fearsomeترسناک foursomeچهار نفری."
242
599000
3000
در اینجا عکس اون با همبازیاشو می بینید.
10:17
These were fourچهار guys on the L.A. Ramsرام ها in the 1960s
243
602000
2000
در سال 1960 چهار نفر در تیم ال ای رمس بودند،
10:19
you did not want to go up againstدر برابر.
244
604000
2000
که دوست نداشتید در برابر اونا قرار بگیرید.
10:21
They were toughسخت است footballفوتبال playersبازیکنان doing what they love,
245
606000
3000
بازیگران بسیار خشنی که عاشق بازی شون بودند،
10:24
whichکه was crushingخرد کردن skullsجمجمه ها
246
609000
2000
که استخوان خرد کن بودند،
10:26
and separatingجدا کردن shouldersشانه ها on the footballفوتبال fieldرشته.
247
611000
2000
و تو زمین بازی کتف رو از جا در میاواردن.
10:28
But Roseyرزمی Grierگریبر alsoهمچنین had
248
613000
2000
اما روزی گریر
10:30
anotherیکی دیگر passionشور.
249
615000
2000
یه علاقه دیگه هم داشت.
10:32
In his deeplyعمیقا authenticمعتبر selfخود,
250
617000
3000
با تمام صداقتی که داشت
10:35
he alsoهمچنین lovedدوست داشتنی needlepointسوزنی. (Laughterخنده)
251
620000
3000
عاشق ملیله دوزی بود (خنده حضار)
10:39
He lovedدوست داشتنی knittingبافندگی.
252
624000
2000
عاشق بافتن بود.
10:41
He said that it calmedآرامش him down, it relaxedآرامش him,
253
626000
2000
می گفت بهش آرامش میده.
10:43
it tookگرفت away his fearترس of flyingپرواز and helpedکمک کرد him meetملاقات chicksجوجه ها.
254
628000
3000
باعث می شد از پریدن نهراسه و در برابر رقیب قرار بگیره،
10:46
That's what he said.
255
631000
2000
این چیزی بود که اون می گفت.
10:49
I mean, he lovedدوست داشتنی it so much that, after he retiredبازنشسته from the NFLNFL,
256
634000
2000
اینقدر عاشق اینکار بود که بعد از بازنشستگی از لیگ ملی فوتبال،
10:51
he startedآغاز شده joiningپیوستن clubsباشگاه ها.
257
636000
2000
و وارد جمع آنها شد.
10:53
And he even put out a bookکتاب
258
638000
2000
و حتی کتابی نوشت بنام
10:55
calledبه نام "Roseyرزمی Grier'sGrier's Needlepointسوزنی for Menمردان."
259
640000
2000
ملیله دوزی روزی گریر برای مردان
10:57
(Laughterخنده)
260
642000
2000
(خنده حضار)
10:59
(Applauseتشویق و تمجید)
261
644000
3000
(تشویق)
11:02
It's a great coverپوشش.
262
647000
2000
این جلد زیبایی است.
11:04
If you noticeاطلاع, he's actuallyدر واقع needlepointingسوزن زدن his ownخودت faceصورت.
263
649000
3000
اگر دقت کنید صورت خودش رو ملیله دوزی کرده،
11:07
(Laughterخنده)
264
652000
2000
(خنده حضار)
11:09
And so what I love about this storyداستان
265
654000
3000
و نکته ای که از این داستان دوست دارم
11:12
is that Roseyرزمی Grierگریبر
266
657000
2000
اینکه روزی گریر
11:14
is just suchچنین an authenticمعتبر personفرد,
267
659000
2000
ادم بسیار صادقیه و
11:16
and that's what authenticityاعتبار is all about.
268
661000
2000
صداقت همین معنی رو میده
11:18
It's just about beingبودن you and beingبودن coolسرد with that.
269
663000
3000
یعنی اینکه خودت باشی و با خودت راحت باشی،
11:21
And I think when you're authenticمعتبر,
270
666000
2000
و فکر کنم وقتی قابل اعتمادی،
11:23
you endپایان up followingذیل your heartقلب,
271
668000
2000
به دنبال قلب خودت هستی،
11:25
and you put yourselfخودت in placesمکان ها
272
670000
2000
و خودت رو جایی قرار میدی،
11:27
and situationsموقعیت ها and in conversationsگفتگو
273
672000
2000
در موقعیتها و گفتگوهایی که
11:29
that you love and that you enjoyلذت بردن.
274
674000
2000
که عاشق هستید و لذت می برید.
11:31
You meetملاقات people that you like talkingصحبت کردن to.
275
676000
2000
با ادمهایی ملاقات می کنید که از صحبت با انها لذت می برید.
11:33
You go placesمکان ها you've dreamtرویای about.
276
678000
2000
به جایی می روید که آرزویش را دارید.
11:35
And you endپایان you endپایان up followingذیل your heartقلب
277
680000
2000
و از اینکه پیرو قلبتون باشید رو پایان می دید،
11:37
and feelingاحساس very fulfilledبرآورده شد.
278
682000
3000
و احساس کامل بودن می کنید.
11:40
So those are the threeسه A'sمانند.
279
685000
3000
و اینها سه مورد معرکه هستند.
11:43
For the closingبسته شدن thought, I want to take you all the way back
280
688000
2000
برای جمع بندی می خوام که برگردیم،
11:45
to my parentsپدر و مادر comingآینده to Canadaکانادا.
281
690000
3000
به زمانی که والدینم به کانادا امدند.
11:48
I don't know what it would feel like
282
693000
2000
نمی دونم چه حسی داره،
11:50
comingآینده to a newجدید countryکشور when you're in your mid-اواسط20s.
283
695000
3000
که وقتی 20 سالتونه به یه کشور جدید میایید.
11:53
I don't know, because I never did it,
284
698000
2000
نمی دونم چون هرگز اینطور نبودم،
11:55
but I would imagineتصور کن that it would take a great attitudeنگرش.
285
700000
3000
اما تصور می کنم که خیلی حس خوبی داره.
11:58
I would imagineتصور کن that you'dمی خواهی have to be prettyبسیار awareمطلع of your surroundingsمحیط اطراف
286
703000
3000
فکر می کنم به خوبی به محیط اطرافتون اگاه هستید.
12:01
and appreciatingقدردانی the smallکوچک wondersعجایب
287
706000
2000
و از دیدن عجایبی که در دنیای جدیدتون
12:03
that you're startingراه افتادن to see in your newجدید worldجهان.
288
708000
3000
می بینید قدردانی می کنید.
12:06
And I think you'dمی خواهی have to be really authenticمعتبر,
289
711000
2000
فکر می کنید باید اینقدر صادق باشید
12:08
you'dمی خواهی have to be really trueدرست است to yourselfخودت
290
713000
2000
که با خودتون رو راست باشید
12:10
in orderسفارش to get throughاز طریق what you're beingبودن exposedدر معرض to.
291
715000
3000
تا آنچه به شما عرضه می شود را دریافت کنید.
12:14
I'd like to pauseمکث my TEDTalkTEDTalk
292
719000
2000
دوست دارم الان برای 10 ثانیه،
12:16
for about 10 secondsثانیه right now,
293
721000
2000
حرفامو متوقف کنم.
12:18
because you don't get manyبسیاری opportunitiesفرصت ها in life to do something like this,
294
723000
2000
چون تو زندگی خیلی چنین فرصتی گیرتون نیومده،
12:20
and my parentsپدر و مادر are sittingنشسته in the frontجلوی rowردیف.
295
725000
2000
و والدینم جلوی من نشسته اند.
12:22
So I wanted to askپرسیدن them to, if they don't mindذهن, standایستادن up.
296
727000
2000
و ازشون می خوام اگر اشکالی نداره بلند شن.
12:24
And I just wanted to say thank you to you guys.
297
729000
2000
و فقط می خوام بگم ازتون ممنونم.
12:26
(Applauseتشویق و تمجید)
298
731000
19000
(تشویق)
12:45
When I was growingدر حال رشد up, my dadپدر used to love tellingگفتن the storyداستان
299
750000
3000
پدرم همیشه برام قصه می گفت،
12:48
of his first day in Canadaکانادا.
300
753000
2000
از اولین روزی که اومد کانادا
12:50
And it's a great storyداستان, because what happenedاتفاق افتاد was
301
755000
3000
و این یه داستان با شکوهیه چون اینطوری بود که
12:53
he got off the planeسطح at the Torontoتورنتو airportفرودگاه,
302
758000
3000
وقتی از هواپیما در فرودگاه تورنتو خارج شد،
12:56
and he was welcomedاستقبال شد by a non-profitغیر انتفاعی groupگروه,
303
761000
2000
توسط یک گروه غیرانتفاعی پذیرایی شد،
12:58
whichکه I'm sure someoneکسی in this roomاتاق runsاجرا می شود.
304
763000
2000
که فکر کنم یکی داره تو این اتاق میدوه،
13:00
(Laughterخنده)
305
765000
2000
(خنده حضار)
13:02
And this non-profitغیر انتفاعی groupگروه had a bigبزرگ welcomingاستقبال lunchناهار
306
767000
3000
و این گروه غیر انتفاعی یک ناهار مفصل،
13:05
for all the newجدید immigrantsمهاجران to Canadaکانادا.
307
770000
3000
برای تمام مهاجران جدید به کانادا می دادند.
13:08
And my dadپدر saysمی گوید he got off the planeسطح and he wentرفتی to this lunchناهار
308
773000
3000
پدرم گفت از هواپیا پیدا شده و رفت سر ناهار،
13:11
and there was this hugeبزرگ spreadانتشار دادن.
309
776000
2000
و یک سفره بزرگ پهن شده بود.
13:13
There was breadنان, there was those little, miniمینی dillکرفس picklesترشی,
310
778000
3000
کلی نون و خوردنی های دیگه بود،
13:16
there was olivesزیتون, those little whiteسفید onionsپیازها.
311
781000
2000
زیتون بود و پیازهای کوچک،
13:18
There was rolledنورد up turkeyبوقلمون coldسرماخوردگی cutsکاهش,
312
783000
2000
حلقه های بریده شده گوشت بوقلمون بود،
13:20
rolledنورد up hamژامبون coldسرماخوردگی cutsکاهش, rolledنورد up roastکباب کردن beefگوشت گاو coldسرماخوردگی cutsکاهش
313
785000
2000
همبرگر و گوشتهای ساندویچی شده،
13:22
and little cubesمکعبها of cheeseپنیر.
314
787000
2000
و تکه های کوچک پنیر.
13:24
There was tunaماهی تن saladسالاد sandwichesساندویچ and eggتخم مرغ saladسالاد sandwichesساندویچ
315
789000
3000
ساندویچهای تخم مرغ و تن ماهی بود.
13:27
and salmonماهی سالمون saladسالاد sandwichesساندویچ.
316
792000
2000
و ساندویچ ماهی آزاد.
13:29
There was lasagnaلازانیا, there was casserolesکلم بروکلی,
317
794000
2000
لازانیا بود، کاسارلو بود،
13:31
there was browniesکلوچه ها, there was butterکره tartsتاتس,
318
796000
3000
کیک بود و تارت های کره،
13:34
and there was piesکیک ها, lots and lots of piesکیک ها.
319
799000
3000
یک عالمه کلوچه بود،
13:37
And when my dadپدر tellsمی گوید the storyداستان, he saysمی گوید,
320
802000
2000
وقتی پدرم این ها رو می گفت، گفت که
13:39
"The craziestاحمقانه ترین thing was, I'd never seenمشاهده گردید any of that before, exceptبجز breadنان.
321
804000
4000
نکته جالبش این بود که تا اون موقع بجز نون چنین چیزای ندیده بود،
13:43
(Laughterخنده)
322
808000
2000
(خنده حضار)
13:45
I didn't know what was meatگوشت, what was vegetarianگیاه خواری.
323
810000
2000
نمی دونستم گوشت و سبزیجات چیه،
13:47
I was eatingغذا خوردن olivesزیتون with pieپای.
324
812000
2000
زیتون رو با کلوچه خوردم.
13:49
(Laughterخنده)
325
814000
3000
(خنده حضار)
13:52
I just couldn'tنمی توانستم believe how manyبسیاری things you can get here."
326
817000
3000
باورم نمی شد اینهمه خوردنی اونجاست.
13:55
(Laughterخنده)
327
820000
2000
(خنده حضار)
13:57
When I was fiveپنج yearsسالها oldقدیمی,
328
822000
2000
وقتی پنج سالم بود،
13:59
my dadپدر used to take me groceryخواربار shoppingخريد كردن,
329
824000
2000
پدرم منو برای خرید می برد بیرون،
14:01
and he would stareخیره شدن in wonderتعجب
330
826000
2000
و با تعجب به،
14:03
at the little stickersبرچسب ها that are on the fruitsمیوه ها and vegetablesسبزیجات.
331
828000
3000
به برچسبهای روی میوه ها و سبزیجات نگاه می کرد.
14:06
He would say, "Look, can you believe they have a mangoمانگو here from Mexicoمکزیک?
332
831000
3000
می گفت نگاه کن باورت میشه اینجا مانگوی مکزیکی باشه؟
14:09
They'veآنها دارند got an appleسیب here from Southجنوب Africaآفریقا.
333
834000
3000
سیب افریقای جنوبی دارن.
14:12
Can you believe they'veآنها دارند got a dateتاریخ from Moroccoمراکش?"
334
837000
3000
باورت میشه خرمای مراکشی اینجا باشه؟
14:15
He's like, "Do you know where Moroccoمراکش even is?"
335
840000
3000
می گفت میدونی اصلا مراکش کجاست؟
14:18
And I'd say, "I'm fiveپنج. I don't even know where I am.
336
843000
3000
می گفتم من پنج سالمه اصلا نمی دونم کجا هستم.
14:21
Is this A&P?"
337
846000
3000
این چیه؟
14:24
And he'dاو می خواهد say, "I don't know where Moroccoمراکش is eitherیا, but let's find out."
338
849000
3000
پدرم می گفت منم نمی دونم مراکش کجاست اما بریم پیداش کنیم.
14:27
And so we'dما می خواهیم buyخرید the dateتاریخ, and we'dما می خواهیم go home.
339
852000
2000
و خرما رو می خریدیم و بر میگشتیم خونه،
14:29
And we'dما می خواهیم actuallyدر واقع take an atlasنقشه اطلس off the shelfتاقچه,
340
854000
2000
و یک نقشه از مغازه بر می داشتیم،
14:31
and we'dما می خواهیم flipتلنگر throughاز طریق untilتا زمان we foundپیدا شد this mysteriousمرموز countryکشور.
341
856000
3000
و اینقدر توش غرق می شدیم تا راز رو پیدا می کردیم،
14:34
And when we did, my dadپدر would say,
342
859000
2000
بعدش پدر می گفت،
14:36
"Can you believe someoneکسی climbedصعود کرد a treeدرخت over there,
343
861000
2000
باورت میشه اونجا یکی بره بالای درخت،
14:38
pickedبرداشت this thing off it, put it in a truckکامیون,
344
863000
2000
اینا رو بکنه و بذاره تو کامیون،
14:40
droveرانندگی کرد it all the way to the docksاسکله ها
345
865000
3000
بعد بره بندر،
14:43
and then sailedرفتم it all the way
346
868000
2000
و با کشتی
14:45
acrossدر سراسر the Atlanticاقیانوس اطلس Oceanاقیانوس
347
870000
2000
تو اقیانوس اتلانتیک،
14:47
and then put it in anotherیکی دیگر truckکامیون
348
872000
2000
بیاره بذاره تو یه کامیون دیگه،
14:49
and droveرانندگی کرد that all the way to a tinyکوچک groceryخواربار storeفروشگاه just outsideخارج از our houseخانه,
349
874000
3000
و اینهمه راه بیاد تا برسه به بقالی نزدیک خونه ما،
14:52
so they could sellفروش it to us for 25 centsسنت ها?"
350
877000
3000
و فقط اونو 25 سنت بفروشن؟
14:55
And I'd say, "I don't believe that."
351
880000
2000
من گفتم باورم نمیشه.
14:57
And he's like, "I don't believe it eitherیا.
352
882000
2000
پدرم می گفت منم باورن نمیشه.
14:59
Things are amazingحیرت آور. There's just so manyبسیاری things to be happyخوشحال about."
353
884000
3000
همه چیز جالب بود و همه چیز شاد بودند.
15:02
When I stop to think about it, he's absolutelyکاملا right.
354
887000
2000
وقتی در موردش صحبت می کردم پدرمم کاملا موافق بود.
15:04
There are so manyبسیاری things to be happyخوشحال about.
355
889000
2000
خیلی چیزهای شادی بخش وجود داشت.
15:06
We are the only speciesگونه ها
356
891000
3000
ما تنها موجوداتی هستیم،
15:09
on the only life-givingزندگی دادن rockسنگ
357
894000
3000
تنها موجود زندگی بخش،
15:12
in the entireکل universeجهان that we'veما هستیم ever seenمشاهده گردید,
358
897000
3000
در کل جهانی که دیده ایم،
15:15
capableقادر به of experiencingتجربه کردن
359
900000
2000
که قادر به تجربه
15:17
so manyبسیاری of these things.
360
902000
2000
این چیزهاست.
15:19
I mean, we're the only onesآنهایی که with architectureمعماری and agricultureکشاورزی.
361
904000
3000
یعنی ما فقط می تونیم کشاورز و آرشیتکت باشیم.
15:22
We're the only onesآنهایی که with jewelryجواهر سازی and democracyدموکراسی.
362
907000
3000
ما تنها موجوداتی هستیم که جواهرات و دموکراسی داریم،
15:25
We'veما هستیم got airplanesهواپیما, highwayبزرگراه lanesخطوط,
363
910000
3000
ما هواپیما و اتوبان داریم،
15:28
interiorداخلی designطرح and horoscopeطالع بینی signsعلائم.
364
913000
2000
دکوراسیون داخلی و علائم زیج داریم،
15:30
We'veما هستیم got fashionمد magazinesمجلات, houseخانه partyمهمانی scenesصحنه های.
365
915000
3000
ما مجله های مد و پارتی های خونگی داریم،
15:33
You can watch a horrorوحشت movieفیلم سینما with monstersهیولا.
366
918000
2000
می تونید فیلم ترسناک ببینید،
15:35
You can go to a concertکنسرت and hearشنیدن guitarsگیتار jammingمسدود کردن.
367
920000
3000
می تونید کنسرت برید و گیتار گوش بدید،
15:38
We'veما هستیم got booksکتاب ها, buffetsبوفه ها and radioرادیو wavesامواج,
368
923000
2000
ما کتاب، بوفه و رادیو داریم،
15:40
weddingعروسی bridesعروس ها and rollercoasterترن هوایی ridesسواری.
369
925000
2000
عروس و رولرکاستر سواری داریم،
15:42
You can sleepبخواب in cleanپاک کن sheetsورق.
370
927000
2000
می تونید تو پتوی نرم بخوابید.
15:44
You can go to the moviesفیلم ها and get good seatsصندلی ها.
371
929000
2000
می تونید سینما برید و جای خوب بشینید.
15:46
You can smellبو bakeryنانوایی airهوا, walkراه رفتن around with rainباران hairمو,
372
931000
3000
می تونید بوی نونوایی حس کنید و با موهای بارون خورده باشید،
15:49
popپاپ bubbleحباب wrapبسته بندی کردن or take an illegalغیر مجاز napچرت زدن.
373
934000
3000
یه حباب پارچه ای یا یک چرت غیرقانونی.
15:52
We'veما هستیم got all that,
374
937000
2000
ما همه اینارو داریم،
15:54
but we'veما هستیم only got 100 yearsسالها to enjoyلذت بردن it.
375
939000
3000
فقط 100 ساله که داریم ازشون لذت می بریم.
15:58
And that's the sadغمگین partبخشی.
376
943000
2000
و این بخشه غم انگیزشه.
16:02
The cashiersصندوقدار at your groceryخواربار storeفروشگاه,
377
947000
3000
صندوق دارهای بقالی،
16:05
the foremanکارشناسی ارشد at your plantگیاه,
378
950000
3000
سرکارگر کارخانه,
16:08
the guy tailgatingtailgating you home on the highwayبزرگراه,
379
953000
3000
فردی که پشت سر شما تو بزرگراه تا دمه خونه میاد،
16:11
the telemarketertelemarketer callingصدا زدن you duringدر حین dinnerشام,
380
956000
3000
بازاریاب تلفنی که هنگام خوردن ناهار بهتون زنگ میزنه،
16:14
everyهرکدام teacherمعلم you've ever had,
381
959000
2000
معلم هایی که داشتید،
16:16
everyoneهر کس that's ever wokenبیدار شدم up besideدر كنار you,
382
961000
3000
هرکسی که کنار شما بوده،
16:19
everyهرکدام politicianسیاستمدار in everyهرکدام countryکشور,
383
964000
2000
سیاستمدار در هر کشوری،
16:21
everyهرکدام actorبازیگر in everyهرکدام movieفیلم سینما,
384
966000
2000
هنرپیشه هر فیلمی،
16:23
everyهرکدام singleتنها personفرد in your familyخانواده, everyoneهر کس you love,
385
968000
3000
هر عضور خانواده شما، هرکسی رو که دوست دارید،
16:26
everyoneهر کس in this roomاتاق and you
386
971000
3000
همه تو این اتاق،
16:29
will be deadمرده in a hundredصد yearsسالها.
387
974000
3000
تا 100 سال دیگه خواهند مرد.
16:32
Life is so great that we only get suchچنین a shortکوتاه time
388
977000
3000
زندگی اینقدر باشکوهه که با وقت کمی که داریم
16:35
to experienceتجربه and enjoyلذت بردن
389
980000
2000
تجربه کنیم و لذت ببریم
16:37
all those tinyکوچک little momentsلحظات that make it so sweetشیرین.
390
982000
2000
از تمام اون لحظات کوچکی که شیرین هستند.
16:39
And that momentلحظه is right now,
391
984000
2000
و اون لحظه همین الان هست،
16:41
and those momentsلحظات are countingبا احتساب down,
392
986000
3000
و اون لحظات تو شمارش معکوش هستند،
16:44
and those momentsلحظات are always, always, always fleetingزودگذر.
393
989000
3000
و اون لحظات همواره به سرعت می گذرند.
16:49
You will never be as youngجوان as you are right now.
394
994000
4000
به جوانی اینی که هستید نخواهید بود،
16:54
And that's why I believe that if you liveزنده your life
395
999000
3000
و عقیده دارم که اگر
16:57
with a great attitudeنگرش,
396
1002000
2000
با نگرش بزرگ زندگی کنید،
16:59
choosingانتخاب کردن to moveحرکت forwardرو به جلو and moveحرکت on
397
1004000
2000
پیشرفت کنید و ادامه بدید،
17:01
wheneverهر زمان که life dealsمعاملات you a blowفوت کردن، دمیدن,
398
1006000
2000
هر وقت زندگی به شما ضربه بزند،
17:03
livingزندگي كردن with a senseاحساس of awarenessاطلاع of the worldجهان around you,
399
1008000
3000
زندگی با حس اگاهی از دنیای اطرافتون،
17:06
embracingدر آغوش گرفتن your innerدرونی threeسه year-oldساله
400
1011000
2000
با اغوش کشیدن کودک درون سه ساله تون،
17:08
and seeingدیدن the tinyکوچک joysشادی that make life so sweetشیرین
401
1013000
3000
و دیدن شادی های کوچی که زندگی را شیرین می کنند،
17:11
and beingبودن authenticمعتبر to yourselfخودت,
402
1016000
2000
و صادق بودن با خودتون،
17:13
beingبودن you and beingبودن coolسرد with that,
403
1018000
2000
خودتون باشید و راحت،
17:15
lettingاجازه دادن your heartقلب leadسرب you and puttingقرار دادن yourselfخودت in experiencesتجربیات that satisfyبرآورده you,
404
1020000
3000
بگذارید قلبتان شما را هدایت کند و به شما تجربه ای بدهد که از ان لذت می برید،
17:18
then I think you'llشما خواهید بود liveزنده a life
405
1023000
2000
اونوقت فکر می کنم که دارید زندگی می کنید
17:20
that is richثروتمند and is satisfyingرضایت بخش,
406
1025000
2000
زندگی که رضایت بخش است،
17:22
and I think you'llشما خواهید بود liveزنده a life that is trulyبراستی awesomeعالی.
407
1027000
2000
و دارید معرکه زندگی می کنید.
17:24
Thank you.
408
1029000
2000
ممنون.
Translated by Mahdi Yaghoubi
Reviewed by soheila Jafari

▲Back to top

ABOUT THE SPEAKER
Neil Pasricha - Director, The Institute for Global Happiness
Neil Pasricha is the New York Times bestselling author of The Happiness Equation and serves as the Director of the Institute for Global Happiness after a decade running leadership development inside Walmart. He is one the world's leading authorities on happiness and positivity.

Why you should listen

In 2008, Neil Pasricha's world fell apart after a sudden divorce and death of a close friend. He channeled his energies into his blog 1000 Awesome Things, which counted down one small pleasure -- like snow days, bakery air or finding money in your coat pocket -- every single day for 1000 straight days. While writing his blog, Neil was working as Director of Leadership Development inside Walmart, the world's largest company. He continued working there when his books The Book of Awesome, The Book of (Even More) Awesome and Awesome is Everywhere were published and started climbing bestseller lists and shipping millions of copies.

Years later, he fell in love again and got married. On the airplane home from his honeymoon, his wife told him she was pregnant, and Neil began writing again. The result was a 300-page letter written to his unborn son sharing the nine secrets to finding true happiness. That letter has evolved into The Happiness Equation.

More profile about the speaker
Neil Pasricha | Speaker | TED.com