TED2007
Rives: The 4 a.m. mystery
"رایوز" در "4 صبح"
Filmed:
Readability: 4
4,130,873 views
"رایوز" شاعر ، یک اریگامی شعری 8 دقیقه ای ارائه می دهد، و در آن تاریخ را حول عجیب ترین ساعت -4 صبح- به یک سری اتفاقات تا می زند.
Rives - Performance poet, multimedia artist
Performance artist and storyteller Rives has been called "the first 2.0 poet," using images, video and technology to bring his words to life. Full bio
Performance artist and storyteller Rives has been called "the first 2.0 poet," using images, video and technology to bring his words to life. Full bio
Double-click the English transcript below to play the video.
00:27
This is a recent comic strip from the Los Angeles Times.
0
2000
2000
این یکی از کمیک استریپ های اخیر "لس آنجلس تایمز" است.
00:29
The punch line?
1
4000
2000
و این تصویر نهایی آن است.
00:31
"On the other hand, I don't have to get up at four
2
6000
2000
"از طرف دیگه، من دیگه مجبور نیستم هر روز صبح ساعت 4 بیدار شم"
00:33
every single morning to milk my Labrador."
3
8000
2000
"تا شیر گاومو بدوشم ."
00:35
This is a recent cover of New York Magazine.
4
10000
3000
و این از یکی از جلد های اخیر مجله ی "نیویورک تایمز" است.
00:38
Best hospitals where doctors say they would go for cancer treatment,
5
13000
3000
بهترین بیمارستان ها - جایی که دکتر ها می گویند می خواهند سرطان را درمان کنند،
00:41
births, strokes, heart disease, hip replacements, 4 a.m. emergencies.
6
16000
5000
زایمان ها، سکته ها، بیماری قلبی، جایگزینی کفل، و اتفاقات اورژانسی 4 صبح.
00:46
And this is a song medley I put together --
7
21000
2000
و این یک آهنگ است که من آن را از ترکیب چند آهنگ درست کردم--
00:49
(Music)
8
24000
19000
♫(موسیقی)♫
01:09
Did you ever notice that four in the morning has become
9
44000
2000
آیا تا به حال دقت کردید که ساعت 4 صبح
01:11
some sort of meme or shorthand?
10
46000
3000
تبدیل به یک نشانه یا نماد شده است ؟
01:14
It means something like you are awake at the worst possible hour.
11
49000
4000
به معنی بدترین ساعت ممکنی که می توانید در آن بیدار شوید.
01:18
(Laughter)
12
53000
1000
(خنده ی حاضرین)
01:19
A time for inconveniences, mishaps, yearnings.
13
54000
5000
زمانی برای ناراحتی ها، بدبیاری ها، حسرت ها.
01:24
A time for plotting to whack the chief of police,
14
59000
3000
زمانی برای توطئه چیدن دزد ها علیه پلیس،
01:27
like in this classic scene from "The Godfather."
15
62000
2000
مانند این صحنه ی کلاسیک از فیلم "پدرخوانده."
01:29
Coppola's script describes these guys as, "exhausted in shirt sleeves.
16
64000
3000
فیلمنامه ی "کوپولا" این افراد را این گونه توصیف می کند: "وارفته و با لباس غیررسمی."
01:32
It is four in the morning."
17
67000
2000
"و ساعت 4 صبح است."
01:34
(Laughter)
18
69000
1000
(خنده ی حاضرین)
01:35
A time for even grimmer stuff than that,
19
70000
2000
زمانی حتی شوم تر از آن،
01:37
like autopsies and embalmings in Isabel Allende's
20
72000
3000
مثل کالبدشکافی ها و مومیایی کردن های --
01:40
"The House of the Spirits."
21
75000
2000
کتاب "خانه ی ارواح" نوشته ی "ایزابل آلنده".
01:42
After the breathtaking green-haired Rosa is murdered,
22
77000
2000
بعد از قتل پرهراس "روزا"ی موسبز،
01:44
the doctors preserve her with unguents and morticians' paste.
23
79000
3000
دکتر ها از جسد او با عطر و کرم مخصوص اجساد محافظت می کنند.
01:47
They worked until four o'clock in the morning.
24
82000
3000
آن ها تا ساعت 4 صبح کار کردند.
01:50
A time for even grimmer stuff than that,
25
85000
3000
زمانی حتی شوم تر از آن،
01:53
like in last April's New Yorker magazine.
26
88000
3000
مانند آخرین مجله ی نیویورکر " New Yorker magazine" در ماه آوریل.
01:56
This short fiction piece by Martin Amis
27
91000
2000
این قطعه ی تخیلی کوتاه نوشته شده توسط "مارتین ایمیس"
01:58
starts out, "On September 11, 2001, he opened his eyes
28
93000
4000
که این گونه آغاز می شود : "11 سپتامبر 2001، ساعت 4 صبح،"
02:02
at 4 a.m. in Portland, Maine,
29
97000
2000
"در پورتلند، مین، او چشمانش را باز کرد،"
02:04
and Mohamed Atta's last day began."
30
99000
4000
"و آخرین روز "محمد عطا" آغاز شد."
02:08
For a time that I find to be the most placid
31
103000
3000
زمانی از روز که من بیش از همیشه آرامش و بی دردسری
02:11
and uneventful hour of the day, four in the morning sure gets
32
106000
4000
را انتظار دارم، ساعت 4 صبح مطمئنا
02:15
an awful lot of bad press --
33
110000
2000
یک خبر فوق العاده بد برای من دارد --
02:17
(Laughter)
34
112000
1000
(خنده ی حاضرین)
02:18
across a lot of different media from a lot of big names.
35
113000
3000
در تعداد زیادی از رسانه های مختلف مشهور این استعاره دیده می شود.
02:21
And it made me suspicious.
36
116000
3000
و این من را به شک انداخت.
02:24
I figured, surely some of the most creative artistic minds in the world, really,
37
119000
4000
من فکر کردم، مطمئنا بعضی از خلاق ترین هنرمندان جهان،
02:28
aren't all defaulting back to this one easy trope
38
123000
4000
همه این استعاره ی ساده را بدون دلیل تاکید نکرده اند،
02:32
like they invented it, right?
39
127000
2000
مثل این که خودشان آن را اختراع کرده باشند، درسته ؟
02:34
Could it be there is something more going on here?
40
129000
3000
آیا این می توانست چیزی بیشتر از آن چه اینجا به نظر می رسد باشد ؟
02:37
Something deliberate, something secret,
41
132000
3000
چیزی استادانه، چیزی پنهان،
02:40
and who got the four in the morning bad rap ball rolling anyway?
42
135000
4000
و بالاخره چه کسی به "چهار صبح" این شهرت شوم را داد ؟
02:44
I say this guy -- Alberto Giacometti, shown here
43
139000
4000
من می گویم این مرد این کار را کرده است -- "آلبرتو جیاکامتی" که تصویرش در این جا
02:48
with some of his sculptures on the Swiss 100 franc note.
44
143000
3000
با بعضی از مجسمه هایش بر روی اسکناس 100 فرانکی سوییس قرار دارد.
02:51
He did it with this famous piece
45
146000
2000
او به خاطر این اثر مشهورش
02:53
from the New York Museum of Modern Art.
46
148000
2000
در موزه ی هنر های معاصر نیویورک شناخته شد.
02:55
Its title -- "The Palace at Four in the Morning --
47
150000
3000
عنوان آن این بود -- "دربار در 4 صبح"
02:58
(Laughter)
48
153000
1000
(خنده ی حاضرین)
03:00
1932.
49
155000
3000
در سال 1932.
03:03
Not just the earliest cryptic reference
50
158000
2000
من این نشانه های مرموز برای 4 صبح را
03:05
to four in the morning I can find.
51
160000
1000
فقط در اتفاقات جدید پیدا نکردم.
03:06
I believe that this so-called first surrealist sculpture
52
161000
4000
من معتقدم که این اثر پیشگام شناخته شده ی سوررئالیسم
03:10
may provide an incredible key to virtually
53
165000
4000
می تواند کلیدی فوق العاده به حقیقت تمام آثار هنری
03:14
every artistic depiction of four in the morning to follow it.
54
169000
3000
مربوط به "چهار صبح" پس از آن باشد.
03:17
I call this The Giacometti Code, a TED exclusive.
55
172000
4000
من به این می گویم "رمز جیاکامتی"،و منحصر به TED است.
03:21
No, feel free to follow along on your Blackberries
56
176000
3000
نه، همین حالا سراغ گوشی های بلک بری خود بروید-
03:24
or your iPhones if you've got them.
57
179000
2000
یا آیفون هایتان البته اگر خریده باشید.
03:26
It works a little something like -- this is a recent Google search
58
181000
3000
تقریبا این طور است -- این حاصل یک جست و جوی اخیر در گوگل است
03:29
for four in the morning.
59
184000
2000
جست و جوی : "چهار صبح".
03:31
Results vary, of course. This is pretty typical.
60
186000
2000
نتایج البته متفاوت هستند. کاملا طبق انتظاراست.
03:33
The top 10 results yield you
61
188000
2000
از اولین 10 نتیجه ای که به شما داده می شود
03:35
four hits for Faron Young's song, "It's Four in the Morning,"
62
190000
5000
چهار عدد از آن ها مربوط به آهنگ "فارون یانگ" : "ساعت 4 صبح است،" است،
03:40
three hits for Judi Dench's film, "Four in the Morning,"
63
195000
4000
3 عدد از آن ها مربوط به فیلم "جودی دنچ": "چهار صبح،" است ،
03:44
one hit for Wislawa Szymborska's poem, "Four in the Morning."
64
199000
4000
و یکی از آن ها مربوط به "ویسلاوا زیمبورسکا" است.
03:48
But what, you may ask, do a Polish poet, a British Dame,
65
203000
4000
اما، شما ممکن است بپرسید، آیا یک شاعر لهستانی، یک خانم پانتومیم باز انگلیسی،
03:52
a country music hall of famer all have in common
66
207000
3000
و یک آهنگساز کانتری مشهور همگی چیز مشترکی
03:55
besides this totally excellent Google ranking?
67
210000
3000
در پس این جست و جوی فوق العاده ی گوگل دارند ؟
03:58
Well, let's start with Faron Young -- who was born incidentally
68
213000
5000
خب، اجازه بدید از "فارون یانگ" شروع کنیم -- که به طور اتفاقی
04:03
in 1932.
69
218000
2000
در سال 1932 متولد شده است.
04:05
(Laughter)
70
220000
2000
(خنده ی حاضرین)
04:07
In 1996, he shot himself in the head on December ninth --
71
222000
6000
در سال 1996، او یک گلوله به سر خود شلیک می کند : در 9 دسامبر --
04:13
which incidentally is Judi Dench's birthday.
72
228000
3000
که به طور اتفاقی تولد "جودی دنچ" است.
04:16
(Laughter)
73
231000
3000
(خنده ی حاضرین)
04:19
But he didn't die on Dench's birthday.
74
234000
2000
ولی او روز تولد دنچ نمرد.
04:21
He languished until the following afternoon when he finally succumbed
75
236000
3000
او تا عصر روز بعد طاقت آورد تا زمانی که
04:24
to a supposedly self-inflicted gunshot wound at the age of 64 --
76
239000
5000
در برابر جراحت گلوله ی ایجاد شده ی فرضا توسط خودش در سن 64 سالگی تسلیم شد.
04:29
which incidentally is how old Alberto Giacometti was when he died.
77
244000
5000
که به طور اتفاقی سن "آلبرتو جیاکامتی" زمان مرگش بود.
04:34
Where was Wislawa Szymborska during all this?
78
249000
2000
"ویسلاوا زیمبورسکا" وسط این اتفاقات کجا بود ؟
04:36
She has the world's most absolutely watertight alibi.
79
251000
4000
او مطمئنا محکم ترین بهانه ی دنیا را دارد.
04:40
On that very day, December 10, 1996 while Mr. Four in the Morning,
80
255000
5000
در آن روز مهم، 10 دسامبر 1996، زمانی که آقای چهار صبح،
04:45
Faron Young, was giving up the ghost in Nashville, Tennessee,
81
260000
3000
"فارون یانگ" جسمش را در "نشوایل" در "تنسی" ترک می کرد،
04:48
Ms. Four in the Morning -- or one of them anyway -- Wislawa Szymborska
82
263000
3000
خانم چهار صبح -- به هر حال یکی از آن ها -- "ویسلاوا زیمبورسکا"
04:52
was in Stockholm, Sweden, accepting the Nobel Prize for Literature.
83
267000
5000
در استکهلم ، سوئد ، جایزه ی نوبل ادبیات را می گرفت.
04:57
100 years to the day after the death of Alfred Nobel himself.
84
272000
5000
100 سال پس از روز مرگ خود آلفرد نوبل.
05:02
Coincidence? No, it's creepy.
85
277000
2000
اتفاقیه ؟ نه، این غیر عادیه.
05:04
(Laughter)
86
279000
2000
(خنده ی حاضرین)
05:06
Coincidence to me has a much simpler metric.
87
281000
2000
من معتقدم "اتفاقات" باید خیلی ساده تر از این باشند.
05:08
That's like me telling you,
88
283000
1000
مثل این است که من به شما بگویم،
05:09
"Hey, you know the Nobel Prize was established in 1901,
89
284000
3000
"هی، می دونستی دادن جایزه ی نوبل سال 1901 شروع شد."
05:12
which coincidentally is the same year Alberto Giacometti was born?"
90
287000
5000
"که به طور اتفاقی همان سال تولد آلبرتو جیاکامتیه ؟"
05:17
No, not everything fits so tidily into the paradigm,
91
292000
4000
نه، همه چیز کاملا منظم داخل این مدل قرار داده نشده است،
05:21
but that does not mean there's not something going on
92
296000
3000
اما این به این معنی نیست که
05:24
at the highest possible levels.
93
299000
2000
خطرناک ترین اتفاق ممکن در حال وقوع نیست.
05:26
In fact there are people in this room
94
301000
2000
در حقیقت افرادی در این اتاق حضور دارند
05:28
who may not want me to show you this clip we're about to see.
95
303000
4000
که احتمالا دوست ندارند من این کلیپ را به شما نشان بدهم.
05:32
(Laughter)
96
307000
1000
(خنده ی حاضرین)
05:33
Video: Homer Simpson: We have a tennis court, a swimming pool, a screening room --
97
308000
2000
فیلم : " هربرت پوول: ما یک زمین تنیس داریم، یک استخر و یک اتاق تلویزیون --"
05:35
You mean if I want pork chops, even in the middle of the night,
98
310000
3000
"هومر سیمپسون: منظورت اینه که اگر من کباب خوک بخوام، حتی اگه نصف شب باشه، "
05:38
your guy will fry them up?
99
313000
2000
"خدمتکارت اونارو برام کباب می کنه ؟"
05:40
Herbert Powell: Sure, that's what he's paid for.
100
315000
2000
"هربرت : البته، این چیزیه که اون بابتش حقوق می گیره."
05:42
Now do you need towels, laundry, maids?
101
317000
3000
"حالا حوله، خشک شویی، نظافتچی نیاز داری ؟"
05:45
HS: Wait, wait, wait, wait, wait, wait -- let me see if I got this straight.
102
320000
3000
"هومر:صبر کن، صبر کن، صبر کن، صبر کن--اجازه بده ببینم درست فهمیدم."
05:48
It is Christmas Day, 4 a.m.
103
323000
2000
"اگر کریسمس، ساعت 4 صبح باشه ،"
05:50
There's a rumble in my stomach.
104
325000
2000
"و شکمم قار و قور کنه."
05:52
Marge Simpson: Homer, please.
105
327000
2000
"مارگ سیمپسون : هومر، لطفا ."
05:54
Rives: Wait, wait, wait, wait, wait, wait, wait.
106
329000
2000
صبر کن، صبر کن، صبر کن، صبر کن، صبر کن ........
05:56
Let me see if I got this straight, Matt.
107
331000
3000
اجازه بده من ببینم درست فهمیدم یا نه، مت.
05:59
(Laughter)
108
334000
2000
(خنده ی حاضرین)
06:01
When Homer Simpson needs to imagine
109
336000
3000
وقتی "هورنر سیمپسون" نیاز دارد که
06:04
the most remote possible moment of not just the clock,
110
339000
3000
بعید ترین لحظه ی ممکن را نه تنها از لحاظ ساعت،
06:07
but the whole freaking calendar, he comes up with 0400
111
342000
4000
بلکه از کل تقویم به آن گستردگی تصور کند، او 4 صبح را انتخاب می کند.
06:11
on the birthday of the Baby Jesus.
112
346000
2000
لحظه ی تولد مسیح را.
06:13
And no, I don't know how it works
113
348000
3000
و نه، من نمی دانم این قطعه چه نقشی
06:16
into the whole puzzling scheme of things, but obviously
114
351000
4000
داخل تمام تکه های پازل دارد، اما واضحا
06:20
I know a coded message when I see one.
115
355000
4000
من یک پیغام رمزی را با دیدن هر کدام از این ها می بینم.
06:24
(Laughter)
116
359000
1000
(خنده ی حاضرین)
06:25
I said, I know a coded message when I see one.
117
360000
4000
گفتم، یک پیغام رمزی را با دیدن هر کدام از این ها می بینم.
06:29
And folks, you can buy a copy of Bill Clinton's "My Life"
118
364000
3000
و حاضرین، شما می توانید یک جلد از کتاب "زندگی من" "بیل کلینتون" را
06:32
from the bookstore here at TED.
119
367000
2000
از همین کتابفروشی TED بخرید.
06:34
Parse it cover to cover for whatever hidden references you want.
120
369000
3000
جلد به جلد به دنبال حقایق پنهانی که می خواهید بگردید.
06:37
Or you can go to the Random House website where there is this excerpt.
121
372000
3000
یا می توانید به سایت Random House بروید که این قطعه ی منتخب در آن قرار دارد.
06:40
And how far down into it you figure we'll have to scroll
122
375000
2000
و به نظر شما چقدر باید جست و جو کنیم --
06:42
to get to the golden ticket?
123
377000
3000
تا کلید طلایی را پیدا کنیم ؟
06:45
Would you believe about a dozen paragraphs?
124
380000
3000
فکر می کنید حدود 12 پاراگراف ؟
06:48
This is page 474 on your paperbacks if you're following along:
125
383000
3000
این قطعه ای از صفحه ی 474 روی پشت جلد است اگر بخوانید:
06:51
"Though it was getting better, I still wasn't satisfied
126
386000
3000
"اگرچه اوضاع بهتر شده بود، من هنوز--"
06:54
with the inaugural address.
127
389000
2000
"از متن سخنرانی انتصابم راضی نبودم."
06:56
My speechwriters must have been tearing their hair out
128
391000
3000
"فکر کنم نویسندگان متن سخنرانی من موهایشان را بکنند ،"
06:59
because as we worked between one and four in the morning
129
394000
3000
"چون با این که ما ساعت 1 تا 4 صبح روی سخرانی روز انتصاب کار کردیم،"
07:02
on Inauguration Day, I was still changing it."
130
397000
4000
"من داشتم هنوز آن را تغییر می دادم."
07:06
Sure you were, because you've prepared your entire life
131
401000
3000
البته که تغییر می دادی، چون تمام زندگی ات برای این اتفاق تاریخی
07:09
for this historic quadrennial event that just sort of sneaks up on you.
132
404000
4000
چهارسالانه آماده شده ای که ناگهان غافلگیر شدی.
07:13
And then --
133
408000
1000
و --
07:14
(Laughter)
134
409000
2000
(خنده ی حاضرین)
07:16
three paragraphs later we get this little beauty:
135
411000
4000
سه پاراگراف بعد به این کوچولو برمی خوریم :
07:21
"We went back to Blair House to look at the speech for the last time.
136
416000
3000
"ما به خانه ی بلر برگشتیم تا برای آخرین بار متن سخنرانی را چک کنیم."
07:24
It had gotten a lot better since 4 a.m."
137
419000
3000
"از ساعت 4 صبح خیلی بهتر شده بود."
07:27
Well, how could it have?
138
422000
2000
خب، چه جوری می تونست بهتر شده باشه ؟
07:29
By his own writing, this man was either asleep,
139
424000
2000
طبق نوشته ی خودش، در این مدت یا خواب بوده،
07:31
at a prayer meeting with Al and Tipper or learning how to launch
140
426000
3000
یا با "آل" و "تیپر" ملاقات مذهبی داشته،
07:34
a nuclear missile out of a suitcase.
141
429000
3000
و/یا داشته نحوه ی شلیک یک موشک هسته ای از کیف خود را آموزش می دیده است.
07:37
What happens to American presidents at 0400 on inauguration day?
142
432000
4000
چه اتفاقی برای رئیس جمهور آمریکا ساعت 4 صبح روز انتصاب افتاد ؟
07:41
What happened to William Jefferson Clinton?
143
436000
2000
چه اتفاقی برای "ویلیام جفرسون کلینتون" افتاد ؟
07:43
We might not ever know.
144
438000
2000
ممکن است هیچوقت نفهمیم.
07:45
And I noticed, he's not exactly around here today
145
440000
3000
و یادآوری می کنم، او امروز این اطراف نیست--
07:48
to face any tough questions.
146
443000
2000
تا به هیچ سوال سختی پاسخ دهد.
07:50
(Laughter)
147
445000
2000
(خنده ی حاضرین)
07:52
It could get awkward, right?
148
447000
2000
سوال هایی که می توانستند سخت باشند، نه ؟
07:54
I mean after all, this whole business happened on his watch.
149
449000
2000
منظورم این است که با این همه، تمام این اتفاقات تحت نظر او افتاد.
07:56
But if he were here --
150
451000
2000
اما اگر او این جا بود --
07:58
(Laughter)
151
453000
1000
(خنده ی حاضرین)
07:59
he might remind us, as he does in the wrap-up to his fine autobiography,
152
454000
4000
ممکن بود به ما یادآوری کند، همان طور که وقتی زندگینامه اش را تمام می کرد این کار را کرد،
08:03
that on this day Bill Clinton began a journey --
153
458000
3000
که در این روز "بیل کلینتون" سفری را شروع کرد --
08:06
a journey that saw him go on to become
154
461000
2000
سفری که به نظر می آمد او می رود تا
08:08
the first Democrat president elected
155
463000
2000
اولین رئیس جمهور دمکرات منتخب،
08:10
to two consecutive terms in decades.
156
465000
3000
در دو دوره ی متوالی در دو دهه شود.
08:13
In generations.
157
468000
2000
و در دو نسل.
08:15
The first since this man, Franklin Delano Roosevelt,
158
470000
3000
اولین فرد از وقتی که این مرد، "فرانکلین دلانو روزولت"،
08:18
who began his own unprecedented journey
159
473000
3000
که سفر بی سابقه ای را شروع کرد :
08:21
way back at his own first election,
160
476000
3000
بازگشت از انتخابات اولش،
08:24
way back in a simpler time, way back in 1932 --
161
479000
7000
بازگشت در زمانی آشنا، بازگشت در سال 1932،
08:32
(Laughter)
162
487000
1000
(خنده ی حاضرین)
08:33
the year Alberto Giacometti
163
488000
1000
سالی که "آلبرتو جیاکامتی"
08:34
(Laughter)
164
489000
1000
(خنده ی حاضرین)
08:36
made "The Palace at Four in the Morning."
165
491000
2000
اثر "دربار در 4 صبح" را ساخت.
08:38
The year, let's remember, that this voice, now departed,
166
493000
4000
سالی را به یاد آورید، که این صدا، که اکنون خاموش است،
08:42
first came a-cryin' into this big old crazy world of ours.
167
497000
5000
برای اولین بار در این جهان بزرگ پیر دیوانه ی ما گریه کرد.
08:47
(Music)
168
502000
24000
♫(موسیقی)♫
09:11
(Applause)
169
526000
2000
(تشویق حاضرین)
ABOUT THE SPEAKER
Rives - Performance poet, multimedia artistPerformance artist and storyteller Rives has been called "the first 2.0 poet," using images, video and technology to bring his words to life.
Why you should listen
Part poet, part storyteller, part philosopher, Rives is the co-host of TEDActive as well as a frequent TED speaker. On stage, his poems burst in many directions, exposing multiple layers and unexpected treats: childhood memories, grown-up humor, notions of love and lust, of what is lost forever and of what's still out there waiting to unfold. Chimborazo.
A regular on HBO's Def Poetry Jam, Rives also starred alongside model Bar Refaeli in the 2008 Bravo special Ironic Iconic America, touring the United States on a "roller coaster ride through the eye-popping panorama of American pop culture." Flat pages can't contain his storytelling, even when paper is his medium. The pop-up books he creates for children unfold with surprise: The Christmas Pop-Up Present expands to reveal moving parts, hidden areas and miniature booklets inside.
His latest project—the Museum of Four in the Morning—is an ode to a time that may well be part of a global conspiracy. In a good way.
Rives | Speaker | TED.com