ABOUT THE SPEAKER
George Takei - Actor and activist
The beloved Mr. Sulu from the original Star Trek, George Takei is an activist for human rights (and a master of Facebook memes).

Why you should listen

George Takei is known for his portrayal of Mr. Sulu in the original Star Trek TV series and films, but since serving as the helm officer on the USS Enterprise, he's become a pop culture icon here on this planet. To Be Takei, a documentary on his life and career directed by Jennifer M. Kroot that premiered at Sundance in January 2014, will be released theatrically in August 2014.

Takei is a master of Facebook virality, and has written two books about it: Oh Myyy! - There Goes The Internet and Lions and Tigers and Bears - The Internet Strikes Back (known collectively as Life, the Internet and Everything, Books 1 and 2). He's also the host of the YouTube series Takei's Take.

Along with Lea Salonga and actor-singer-songwriter Telly Leung, he stars in a new musical called Allegiance (music and lyrics by Jay Kuo, book by Jay Kuo, Lorenzo Thione and Marc Acito). The musical is an epic story of love, family and heroism during the Japanese American internment.

Takei is an important advocate for LGBT rights; in 2005, he came out of the closet, and has been an active campaigner for the right of all people to marry. 

More profile about the speaker
George Takei | Speaker | TED.com
TEDxKyoto

George Takei: Why I love a country that once betrayed me

جورج تاکی: چرا کشوری رو که بهم خیانت کرد، دوست دارم

Filmed:
3,155,256 views

وقتی جورج تاکی بچه بود، او و خانواده اش به بهانه های "امنیتی" در جریان جنگ جهانی دوم بزور در اردوگاهی ویژه آمریکایی های ژاپنی تبار زندانی شدند. ۷۰ سال پس از آن رویداد، تاکی به ما می گوید که آن اردوگاه چگونه برداشت شخصی و شگفت آور وی از وطن پرستی و مردم سالاری را شکل داد.
- Actor and activist
The beloved Mr. Sulu from the original Star Trek, George Takei is an activist for human rights (and a master of Facebook memes). Full bio

Double-click the English transcript below to play the video.

00:12
I'm a veteranکهنه سرباز of the starshipفضانورد Enterpriseشرکت، پروژه.
0
110
4429
من از کهنه سربازان سفینه ی انترپرایزم.
00:16
I soaredافزایش یافت throughاز طریق the galaxyکهکشان
1
4539
3360
من سفینه ای غول پیکر را
00:19
drivingرانندگی a hugeبزرگ starshipفضانورد
2
7899
2736
با خدمه ای متشکل از مردمانی
00:22
with a crewخدمه madeساخته شده up of people
3
10635
1399
از سراسر دنیا،
00:24
from all over this worldجهان,
4
12034
2936
از نژادهای گوناگون، فرهنگ های گوناگون،
00:26
manyبسیاری differentناهمسان racesمسابقات, manyبسیاری differentناهمسان culturesفرهنگ ها,
5
14970
3450
میراث های گوناگون
00:30
manyبسیاری differentناهمسان heritagesمیراث,
6
18420
1844
که همه با هم همکاری می کردند،
00:32
all workingکار کردن togetherبا یکدیگر,
7
20264
1957
در امتداد کهکشان هدایت کردم،
00:34
and our missionماموریت was to exploreکاوش کنید strangeعجیب newجدید worldsجهان ها,
8
22221
3645
و ماموریت ما کشف دنیاهای غریبه ی جدید،
00:37
to seekبه دنبال out newجدید life and newجدید civilizationsتمدن ها,
9
25866
3876
جستجو برای زندگی و تمدن های جدید،
00:41
to boldlyجسورانه go where no one has goneرفته before.
10
29742
4963
و سفر جسورانه به مکان هایی بود که هیچ کس پیش از این به آنجا نرفته است.
00:46
Well —
11
34705
1485
خوب --
00:48
(Applauseتشویق و تمجید) —
12
36190
5464
(تشویق) --
00:54
I am the grandsonنوه پسر of immigrantsمهاجران from Japanژاپن
13
42906
4655
من نوه ی مهاجرانی ژاپنی هستم
00:59
who wentرفتی to Americaآمریکا,
14
47561
2131
که جسورانه درجستجوی فرصت های جدید
01:01
boldlyجسورانه going to a strangeعجیب newجدید worldجهان,
15
49692
3485
به آمریکا
01:05
seekingبه دنبال newجدید opportunitiesفرصت ها.
16
53177
2836
دنیایی غریبه و جدید، رفتند.
01:08
My motherمادر was bornبدنیا آمدن in Sacramentoساکرامنتو, Californiaکالیفرنیا.
17
56013
3486
مادرم در ساکرامنتو، کالیفرنیا بدنیا آمد.
01:11
My fatherپدر was a Sanسان Franciscanفرانسیسکن.
18
59499
2441
پدرم اهل سان فرانسیسکو بود.
01:13
They metملاقات کرد and marriedمتاهل in Losلوس Angelesآنجلس,
19
61940
2745
آنها در لس آنجلس با هم آشنا شدن و ازدواج کردن،
01:16
and I was bornبدنیا آمدن there.
20
64685
3721
و من رو همونجا بدنیا آوردند.
01:20
I was fourچهار yearsسالها oldقدیمی
21
68406
2253
چهارسالم بود
01:22
when Pearlمروارید Harborبندرگاه was bombedبمب گذاری شده
22
70659
1830
که روز ۷ دسامبر ۱۹۴۱
01:24
on Decemberدسامبر 7, 1941 by Japanژاپن,
23
72489
4742
پرل هاربر ازسوی ژاپن بمباران شد،
01:29
and overnightیک شب, the worldجهان was plungedغرق شد
24
77231
4009
و دنیا یک شبه
01:33
into a worldجهان warجنگ.
25
81240
3434
درگیر جنگی جهانی شد.
01:36
Americaآمریکا suddenlyناگهان was sweptجاروب شده up
26
84674
2953
آمریکا ناگهان
01:39
by hysteriaهیستری.
27
87627
3924
دچار تشنج شد.
01:43
Japanese-Americansژاپنی-آمریکایی,
28
91551
1474
به آمریکایی های ژاپنی تبار،
01:45
Americanآمریکایی citizensشهروندان of Japaneseژاپنی ancestryاجداد,
29
93025
3160
و شهروندان آمریکایی با پیشینه ی ژاپنی،
01:48
were lookedنگاه کرد on
30
96185
1335
با چشم
01:49
with suspicionسوء ظن and fearترس
31
97520
4022
شک و وحشت
01:53
and with outrightکاملا hatredنفرت
32
101542
2972
و نفرت آشکار نگاه می شد،
01:56
simplyبه سادگی because we happenedاتفاق افتاد to look like
33
104514
2660
تنها به این دلیل که ما از قضا شبیه
01:59
the people that bombedبمب گذاری شده Pearlمروارید Harborبندرگاه.
34
107174
2696
آنهایی بودیم که پرل هاربر را بمباران کردن.
02:01
And the hysteriaهیستری grewرشد کرد and grewرشد کرد
35
109870
3470
و این تشنج تا آنجا شدت یافت
02:05
untilتا زمان in Februaryفوریه 1942,
36
113340
3590
که در فوریه ۱۹۴۲،
02:08
the presidentرئيس جمهور of the Unitedیونایتد Statesایالت ها,
37
116930
2144
رییس جمهور ایالات متحده،
02:11
Franklinفرانکلین Delanoدالانو Rooseveltروزولت,
38
119074
2170
فرانکلین دلانو روزولت،
02:13
orderedدستور داد all Japanese-Americansژاپنی-آمریکایی
39
121244
2673
دستور داد همه ی آمریکایی های ژاپنی تبار
02:15
on the Westغرب Coastساحل of Americaآمریکا
40
123917
2109
بسرعت، بدون هیچ اتهام و محاکمه
02:18
to be summarilyبه طور خلاصه roundedگرد up
41
126026
2916
و طی روند قانونی
02:20
with no chargesاتهامات, with no trialآزمایش,
42
128942
3205
از ساحل غربی آمریکا
02:24
with no dueناشی از processروند.
43
132147
2427
جمع آوری شوند.
02:26
Dueناشی از processروند, this is a coreهسته pillarستون
44
134574
2591
روند قانونی که ستون اصلی
02:29
of our justiceعدالت systemسیستم.
45
137165
1613
سیستم دادگستری ماست.
02:30
That all disappearedناپدید شد.
46
138778
2429
همه نادیده گرفته شد.
02:33
We were to be roundedگرد up
47
141207
2099
بایست همه ی ما جمع آوری شده
02:35
and imprisonedزندانی in 10 barbed-wireسیم خاردار prisonزندان campsاردوگاه ها
48
143306
4261
و در ۱۰ اردوگاه، پشت سیم های خاردار،
02:39
in some of the mostاکثر desolateویرانگر placesمکان ها in Americaآمریکا:
49
147567
4192
در برخی از مکان های دورافتاده ی آمریکا مانند
02:43
the blisteringتاول hotداغ desertکویر of Arizonaآریزونا,
50
151759
3427
صحرای سوزان آریزونا،
02:47
the sultryمرطوب swampsباتلاق of Arkansasآرکانزاس,
51
155186
3465
شوره زارهای آرکانزا،
02:50
the wastelandsتنگه of Wyomingوایومینگ, Idahoآیداهو, Utahیوتا, Coloradoکلرادو,
52
158651
3693
بیابان های برهوت وایومینگ، آیداهو، یوتا، کلرادو،
02:54
and two of the mostاکثر desolateویرانگر placesمکان ها in Californiaکالیفرنیا.
53
162344
5434
و دو مکان دورافتاده در کالیفرنیا، زندانی می شدیم.
02:59
On Aprilآوریل 20thth, I celebratedجشن گرفت my fifthپنجم birthdayروز تولد,
54
167778
4768
بیستم آوریل تولد پنج سالگیم رو جشن گرفتیم،
03:04
and just a fewتعداد کمی weeksهفته ها after my birthdayروز تولد,
55
172546
3617
و تنها چند هفته پس از اون،
03:08
my parentsپدر و مادر got my youngerجوانتر brotherبرادر,
56
176163
2771
پدر و مادرم، من و خواهرخردسال
03:10
my babyعزیزم sisterخواهر and me
57
178934
2058
و برادر کوچکترم رو
03:12
up very earlyزود one morningصبح,
58
180992
2029
یه روز صبح از خواب بیدار کردن
03:15
and they dressedلباس پوشیده us hurriedlyبه تدریج.
59
183021
3225
و بسرعت لباس تنمون کردن.
03:18
My brotherبرادر and I were in the livingزندگي كردن roomاتاق
60
186246
1994
من و برادرم تو اتاق نشیمن بودیم
03:20
looking out the frontجلوی windowپنجره,
61
188240
3063
و از پنجره ی جلو بیرون رو نگاه می کردیم.
03:23
and we saw two soldiersسربازان marchingراهپیمایی up our drivewayراهرو.
62
191303
3844
دوتا سرباز رو دیدیم که بطرف منزلمون میومدن.
03:27
They carriedانجام bayonetsهلی کوپتر on theirخودشان riflesتفنگ ها.
63
195147
4522
در حالیکه تفنگ های سرنیزه دار حمل می کردن
03:31
They stompedافتاده up the frontجلوی porchحیاط
64
199669
2801
با قدمهای سنگین از ایوان جلویی بالا اومده
03:34
and bangedضرب دیده است on the doorدرب.
65
202470
2519
و در زدن.
03:36
My fatherپدر answeredجواب داد it,
66
204989
2105
پدرم در رو باز کرد
03:39
and the soldiersسربازان orderedدستور داد us out of our home.
67
207094
4741
و سربازا دستور دادن که از خونه خارج شیم.
03:43
My fatherپدر gaveداد my brotherبرادر and me
68
211835
2325
پدرم به من و برادرم
03:46
smallکوچک luggagesغرفه to carryحمل,
69
214160
1742
چمدونای کوچکی داد
03:47
and we walkedراه می رفت out and stoodایستاد on the drivewayراهرو
70
215902
3516
و ما رفتیم بیرون و تو ورودی ایستادیم
03:51
waitingدر انتظار for our motherمادر to come out,
71
219418
2995
منتظر مادرمون که بیاد بیرون،
03:54
and when my motherمادر finallyسرانجام cameآمد out,
72
222413
3315
و وقتی مامان بالاخره بیرون اومد
03:57
she had our babyعزیزم sisterخواهر in one armبازو,
73
225728
3063
خواهرم رو تو یه دست داشت
04:00
a hugeبزرگ duffelدوافل bagکیسه in the other,
74
228791
3372
و یه ساک تو دست دیگه،
04:04
and tearsاشک ها were streamingجریان down bothهر دو her cheeksگونه ها.
75
232163
5142
و اشک از گونه هاش جاری بود.
04:09
I will never be ableتوانایی to forgetفراموش کردن that sceneصحنه.
76
237305
3787
هیچ وقت اون صحنه رو فراموش نمی کنم.
04:13
It is burnedسوخته into my memoryحافظه.
77
241092
4348
تو خاطرم حک شده.
04:17
We were takenگرفته شده from our home
78
245440
2791
ما رو از خونه مون بردن
04:20
and loadedلود شده on to trainقطار carsماشین ها
79
248231
2518
و با دیگر خانواده های آمریکایی ژاپنی تبار
04:22
with other Japanese-Americanژاپنی آمریکایی familiesخانواده ها.
80
250749
3010
سوار قطار کردن.
04:25
There were guardsنگهبانان stationedمستقر شده
81
253759
1480
جلو و عقب هر واگن
04:27
at bothهر دو endsبه پایان می رسد of eachهر یک carماشین,
82
255239
3460
نگهبان هایی گمارده بودن،
04:30
as if we were criminalsجنایتکاران.
83
258699
2699
گویی ما تبهکار بودیم.
04:33
We were takenگرفته شده two thirdsسهم of
the way acrossدر سراسر the countryکشور,
84
261398
4157
چهار روز و سه شب
04:37
rockingتکان دادن on that trainقطار for fourچهار daysروزها and threeسه nightsشب ها,
85
265555
4212
تو قطار هلک هلک کردیم
04:41
to the swampsباتلاق of Arkansasآرکانزاس.
86
269767
3735
تا به شوره زارهای آرکانزا رسیدیم.
04:45
I still rememberیاد آوردن the barbedخرد شده wireسیم fenceحصار
87
273502
2013
هنوز سیم خارداری
04:47
that confinedمحدود است me.
88
275515
2610
که دورمون کشیده بودن رو به یاد دارم.
04:50
I rememberیاد آوردن the tallبلند قد sentryنگهبان towerبرج
89
278125
2587
برج نگهبانی بلند
04:52
with the machineدستگاه gunsاسلحه pointedخاطر نشان at us.
90
280712
4253
و مسلسلی که ازش بهمون نشونه رفته بود رو به یاد دارم.
04:56
I rememberیاد آوردن the searchlightپروژکتور that followedدنبال شد me
91
284965
2689
نورافکنی رو که شب ها
04:59
when I madeساخته شده the night runsاجرا می شود
92
287654
1439
وقتی از آسایشگاه به طرف دستشویی می دودیم
05:01
from my barrackسربازخانه to the latrineتوالت.
93
289093
3251
دنبالم می کرد، به یاد دارم.
05:04
But to five-year-oldپنج ساله me,
94
292344
2160
اما از نظر من پنج ساله
05:06
I thought it was kindنوع of niceخوب that they'dآنها می خواهند litروشن است the way
95
294504
2296
اونا خیلی لطف داشتن که مسیر من رو
05:08
for me to peeادرار.
96
296800
3254
برای ادرار کردن، روشن می کردن.
05:12
I was a childکودک,
97
300054
1893
من یه بچه بودم
05:13
too youngجوان to understandفهمیدن the circumstancesشرایط
98
301947
2625
و شرایط و دلیل بودنم در اونجا رو
05:16
of my beingبودن there.
99
304572
2431
درک نمی کردم.
05:19
Childrenفرزندان are amazinglyشگفت آور adaptableسازگار.
100
307003
4766
بچه ها بطور شگفت انگیزی انعطاف پذیرن.
05:23
What would be grotesquelyخارق العاده abnormalغیر طبیعی
101
311769
3557
چیزی که در واقع در اون اردوگاه های اسرای جنگی
05:27
becameتبدیل شد my normalityعادی
102
315326
2854
به گونه ای ناباورانه، غیرعادی بود،
05:30
in the prisonerزندانی of warجنگ campsاردوگاه ها.
103
318180
3614
برای من عادی شد.
05:33
It becameتبدیل شد routineمعمولی for me to lineخط up threeسه timesبار a day
104
321794
3690
برام روزانه سه بار صف کشیدن
05:37
to eatخوردن lousyترسناک foodغذا in a noisyپر سر و صدا messبهم ریختگی hallسالن.
105
325484
4747
برای خوردن غذای بی کیفیت تو یه سالن شلوغ و پر سر و صدا، عادی شد.
05:42
It becameتبدیل شد normalطبیعی for me to go with my fatherپدر
106
330231
2205
برام دوش گرفتن با پدرم
05:44
to batheحمام کردن in a massجرم showerدوش.
107
332436
2948
تو حمام عمومی، عادی شد.
05:47
Beingبودن in a prisonزندان, a barbed-wireسیم خاردار prisonزندان campاردوگاه,
108
335384
4261
زندانی بودن تو یه اردوگاه محصور با سیم خاردار
05:51
becameتبدیل شد my normalityعادی.
109
339645
3624
عادی شد.
05:55
When the warجنگ endedبه پایان رسید,
110
343269
1641
وقتی جنگ تموم شد،
05:56
we were releasedمنتشر شد,
111
344910
2052
آزاد شدیم
05:58
and givenداده شده a one-wayیک طرفه ticketبلیط
112
346962
2006
و بهمون یه بلیت یکطرفه داده شد
06:00
to anywhereهر جا in the Unitedیونایتد Statesایالت ها.
113
348968
3566
که به هرجای ایالات متحده که می خواستیم، بریم.
06:04
My parentsپدر و مادر decidedقرار بر این شد to go back home
114
352534
1901
پدر و مادرم تصمیم گرفتن برگردن خونه
06:06
to Losلوس Angelesآنجلس,
115
354435
2568
به لس آنجلس،
06:09
but Losلوس Angelesآنجلس was not a welcomingاستقبال placeمحل.
116
357003
4381
اما لس آنجلس دیگه پذیرای ما نبود.
06:13
We were pennilessبی پولی.
117
361384
1396
پولی نداشتیم.
06:14
Everything had been takenگرفته شده from us,
118
362780
2476
همه چیزمون رو از ما گرفته بودن
06:17
and the hostilityخصومت was intenseشدید.
119
365256
2433
و کینه و دشمنی بیداد می کرد.
06:19
Our first home was on Skidاسکید Rowردیف
120
367689
2851
نخستین منزلمون تو اسکیدرو،
06:22
in the lowestپایین ترین partبخشی of our cityشهر,
121
370540
4953
پست ترین نقطه ی شهر،
06:27
livingزندگي كردن with derelictsتعطیلات, drunkardsمستمندان
122
375493
2567
میون یه مشت آدم بی کس و کار و مست
06:30
and crazyدیوانه people,
123
378060
2020
و دیوونه بود
06:32
the stenchاصغر of urineادرار all over,
124
380080
2594
و بوی ادرار همه جا رو،
06:34
on the streetخیابان, in the alleyکوچه,
125
382674
3113
از خیابون و کوچه گرفته
06:37
in the hallwayراهرو.
126
385787
2321
تا راهروها، فراگرفته بود.
06:40
It was a horribleناگوار experienceتجربه,
127
388108
2702
تجربه ی تلخی بود،
06:42
and for us kidsبچه ها, it was terrorizingترور کردن.
128
390810
3416
و برای ما بچه ها، وحشتناک.
06:46
I rememberیاد آوردن onceیک بار
129
394226
2512
یادم میاد یه بار
06:48
a drunkardمستی cameآمد staggeringسرسام آور down,
130
396738
2952
یه مست تلوتلو خوران اومد
06:51
fellسقوط down right in frontجلوی of us,
131
399690
2517
و درست جلوی ما و افتاد
06:54
and threwپرتاب کرد up.
132
402207
1650
و بالا آورد.
06:55
My babyعزیزم sisterخواهر said, "Mamaمامان, let's go back home,"
133
403857
5317
خواهرم گفت "مامان، بریم خونه،"
07:01
because behindپشت barbedخرد شده wiresسیم ها
134
409174
2306
چون برای ما
07:03
was for us
135
411480
2616
خونه
07:06
home.
136
414096
2843
پشت سیم خارداربود.
07:08
My parentsپدر و مادر workedکار کرد hardسخت
137
416939
1651
پدر و مادرم سخت کار کردن
07:10
to get back on theirخودشان feetپا.
138
418590
1957
تا دوباره سرپا بایستن.
07:12
We had lostکم شده everything.
139
420547
1119
همه چیز رو از دست داده بودیم.
07:13
They were at the middleوسط of theirخودشان livesزندگی می کند
140
421666
2504
اونا در میانه ی مسیر زندگی بودن
07:16
and startingراه افتادن all over.
141
424170
1635
و دوباره همه چیز رو از نو شروع کردن.
07:17
They workedکار کرد theirخودشان fingersانگشتان to the boneاستخوان,
142
425805
2549
با چنگ و دندون کار کردن
07:20
and ultimatelyدر نهایت they were ableتوانایی
143
428354
3278
تا بالاخره تونستن
07:23
to get the capitalسرمایه، پایتخت togetherبا یکدیگر to buyخرید
144
431632
2488
سرمایه ای جمع کنن
07:26
a three-bedroomسه اتاق خواب home in a niceخوب neighborhoodمحله.
145
434120
3165
و یه خونه ی سه اتاق خوابه تو یه محله ی خوب بخرن.
07:29
And I was a teenagerنوجوان,
146
437285
1591
من چون نوجوون بودم
07:30
and I becameتبدیل شد very curiousکنجکاو
147
438876
1794
درباره ی اسارت دوران بچگیم
07:32
about my childhoodدوران کودکی imprisonmentزندان.
148
440670
3270
کنجکاو شدم.
07:35
I had readخواندن civicsمدنی booksکتاب ها that told me about
149
443940
3040
کتاب های قوانین مدنی درباره ی
07:38
the idealsایده آل ها of Americanآمریکایی democracyدموکراسی.
150
446980
3711
ایده آل های مردمسالاری آمریکایی خونده بودم که می گفتن
07:42
All menمردان are createdایجاد شده equalبرابر,
151
450691
2665
همه ی انسان ها برابر آفریده شده اند،
07:45
we have an inalienableغیر قابل نفوذ right
152
453356
2911
حق زندگی، آزادی و جستجوی خوشبختی
07:48
to life, libertyآزادی and the pursuitدستیابی of happinessشادی,
153
456267
4939
از حقوق مسلم اون هاست،
07:53
and I couldn'tنمی توانستم quiteکاملا make that fitمناسب
154
461206
2234
و این ها برای من
07:55
with what I knewمی دانست to be my childhoodدوران کودکی imprisonmentزندان.
155
463440
3389
با اسارت دوران کودکیم تناقض داشتن.
07:58
I readخواندن historyتاریخ booksکتاب ها,
156
466829
2081
کتاب های تاریخ خوندم،
08:00
and I couldn'tنمی توانستم find anything about it.
157
468910
2871
و هیچ چیز در این باره تو اونا پیدا نکردم.
08:03
And so I engagedنامزد شده my fatherپدر after dinnerشام
158
471781
3904
بنابراین شب ها با پدرم
08:07
in long, sometimesگاه گاهی heatedگرم است conversationsگفتگو.
159
475685
4560
به بحث و گفتگوهای داغ می پرداختم.
08:12
We had manyبسیاری, manyبسیاری conversationsگفتگو like that,
160
480245
2768
خیلی از این گفتگوها با هم داشتیم،
08:15
and what I got from them
161
483013
2779
و چیزی که ازشون دستگیرم شد
08:17
was my father'sپدر wisdomحکمت.
162
485792
2190
فرزانگی پدرم بود.
08:19
He was the one that sufferedرنج the mostاکثر
163
487982
2312
او در اون شرایط اسارت،
08:22
underزیر those conditionsشرایط of imprisonmentزندان,
164
490294
3466
بیشترین سختی رو کشیده بود،
08:25
and yetهنوز he understoodفهمید Americanآمریکایی democracyدموکراسی.
165
493760
3977
اما با این وجود، مردمسالاری آمریکایی رو درک می کرد.
08:29
He told me that our democracyدموکراسی
166
497737
2727
بهم می گفت که مردمسالاری ما
08:32
is a people'sمردم democracyدموکراسی,
167
500464
2107
مردمسالاری برخاسته از مردمه،
08:34
and it can be as great as the people can be,
168
502571
3059
و می تونه به اون درجه از بزرگی که مردم می تونن، برسه
08:37
but it is alsoهمچنین as fallibleفاسد است as people are.
169
505630
5191
و به همون مقدار هم مانند مردم دارای اشتباه باشه.
08:42
He told me that Americanآمریکایی democracyدموکراسی
170
510821
2260
بهم می گفت که مردمسالاری آمریکایی
08:45
is vitallyحیاتی dependentوابسته on good people
171
513081
3996
وابستگی شدیدی به انسان های خوبی داره
08:49
who cherishگرامی داشتن the idealsایده آل ها of our systemسیستم
172
517077
3971
که ایده آل های سیستم ما رو ارج می نهند
08:53
and activelyفعالانه engageمشغول کردن in the processروند
173
521048
3500
و فعالانه در تلاش هستند
08:56
of makingساخت our democracyدموکراسی work.
174
524548
2730
که این مردمسالاری رو جاری کنن.
08:59
And he tookگرفت me to a campaignکمپین headquartersمرکز فرماندهی
175
527278
4065
و من رو به یه ستاد انتخاباتی برد --
09:03
the governorفرماندار of Illinoisایلینوی was
runningدر حال اجرا for the presidencyریاست جمهوری
176
531343
3791
ستاد فرماندار ایلینوی برای انتخابات ریاست جمهوری --
09:07
and introducedمعرفی کرد me to Americanآمریکایی electoralانتخابات politicsسیاست.
177
535134
4688
و با سیاست انتخاباتی آمریکا آشنا کرد.
09:11
And he alsoهمچنین told me about
178
539822
2361
برام از
09:14
youngجوان Japanese-Americansژاپنی-آمریکایی
179
542183
1778
جوان های آمریکایی ژاپنی تبار
09:15
duringدر حین the Secondدومین Worldجهان Warجنگ.
180
543961
3060
در جریان جنگ جهانی دوم هم گفت.
09:19
When Pearlمروارید Harborبندرگاه was bombedبمب گذاری شده,
181
547021
2804
وقتی پرل هاربر بمباران شد،
09:21
youngجوان Japanese-Americansژاپنی-آمریکایی,
like all youngجوان Americansآمریکایی ها,
182
549825
2981
جوان های آمریکایی ژاپنی تبار، مانند همه ی جوان های آمریکایی،
09:24
rushedعجله داشت to theirخودشان draftپیش نویس boardهیئت مدیره
183
552806
2498
به اداره ی نظام وظیفه سرازیر شدن
09:27
to volunteerداوطلب to fightمبارزه کردن for our countryکشور.
184
555304
3408
تا داوطلبانه برای کشورمون به جنگ برن.
09:30
That actعمل کن of patriotismمیهن پرستی
185
558712
2432
اون کار وطن پرستانه
09:33
was answeredجواب داد with a slapسیلی زدن in the faceصورت.
186
561144
4318
با یه سیلی پاسخ داده شد.
09:37
We were deniedتکذیب کرد serviceسرویس,
187
565462
3004
نذاشتن خدمت کنیم،
09:40
and categorizedتفکیک شده as enemyدشمن non-alienغیر بیگانه.
188
568466
5862
و ما رو بعنوان دشمن غیربیگانه طبقه بندی کردن.
09:46
It was outrageousظالمانه to be calledبه نام an enemyدشمن
189
574328
3044
خیلی زور داره وقتی می خوای برای کشورت داوطلبانه بجنگی
09:49
when you're volunteeringداوطلب شدن to fightمبارزه کردن for your countryکشور,
190
577372
3218
بهت بگن دشمن،
09:52
but that was compoundedترکیب شده with the wordکلمه "non-alienغیر بیگانه,"
191
580590
4370
اما از اون بدتر اینکه بهمون "غیربیگانه" می گفتن،
09:56
whichکه is a wordکلمه that meansبه معنای
192
584960
3110
واژه ای که به معنای
10:00
"citizenشهروند" in the negativeمنفی.
193
588070
4041
"شهروند" با بار منفی است.
10:04
They even tookگرفت the wordکلمه "citizenشهروند" away from us,
194
592111
3650
حتی واژه ی "شهروند" رو هم ازمون گرفتن،
10:07
and imprisonedزندانی them for a wholeکل yearسال.
195
595761
4628
یکسال اونا رو زندانی کردن.
10:12
And then the governmentدولت realizedمتوجه شدم
196
600389
1988
و سپس دولت پی برد
10:14
that there's a wartimeزمان جنگ manpowerنیروی انسانی shortageکمبود,
197
602377
4370
که با مشکل کمبود نیروی انسانی در زمان جنگ مواجه شده،
10:18
and as suddenlyناگهان as they'dآنها می خواهند roundedگرد us up,
198
606747
4379
و به همون سرعتی که جمعمون کرده بودن،
10:23
they openedافتتاح شد up the militaryنظامی for serviceسرویس
199
611126
2127
خدمت جوان های آمریکایی ژاپنی تبار رو
10:25
by youngجوان Japanese-Americansژاپنی-آمریکایی.
200
613253
2918
در ارتش، بلامانع کردن.
10:28
It was totallyکاملا irrationalغیر منطقی,
201
616171
2667
کاری بود کاملا غیرمنطقی،
10:30
but the amazingحیرت آور thing,
202
618838
2234
اما نکته ی شگفت انگیز و
10:33
the astoundingعجیب و غریب thing,
203
621072
2357
حیرت آور
10:35
is that thousandsهزاران نفر of youngجوان
204
623429
1953
این بود که هزاران
10:37
Japanese-Americanژاپنی آمریکایی menمردان and womenزنان
205
625382
2958
زد و مرد جوان آمریکایی ژاپنی تبار
10:40
again wentرفتی from behindپشت those barbed-wireسیم خاردار fencesنرده ها,
206
628340
3963
از پشت اون سیم خاردارا بیرون اومده
10:44
put on the sameیکسان uniformلباس فرم as that of our guardsنگهبانان,
207
632303
3457
همون یونیفرمی رو که تن نگهباناشون بود، پوشیدن،
10:47
leavingترک theirخودشان familiesخانواده ها in imprisonmentزندان,
208
635760
3528
خونواده هاشون رو در اسارت ترک کردن
10:51
to fightمبارزه کردن for this countryکشور.
209
639288
2314
و به جنگ در راه کشورشون رفتن.
10:53
They said that they were going to fightمبارزه کردن
210
641602
1961
می گفتن که می رن جنگ
10:55
not only to get theirخودشان familiesخانواده ها out
211
643563
3266
نه تنها برای رهایی خونواده هاشون
10:58
from behindپشت those barbed-wireسیم خاردار fencesنرده ها,
212
646829
2558
از بند سیم خاردار،
11:01
but because they cherishedگرامی باد the very idealایده آل
213
649387
3230
بلکه برای اینکه همون ایده آلی براشون ارزشمند بود که
11:04
of what our governmentدولت standsمی ایستد for,
214
652617
2223
برای دولتمون ارزشه
11:06
should standایستادن for,
215
654840
1891
و باید ارزش باشه،
11:08
and that was beingبودن abrogatedلغو شد
216
656731
2501
و این مهم داشت با اتفاقاتی که افتاده بود،
11:11
by what was beingبودن doneانجام شده.
217
659232
3913
پایمال می شد.
11:15
All menمردان are createdایجاد شده equalبرابر.
218
663145
2334
همه ی انسان ها برابر آفریده شده اند.
11:17
And they wentرفتی to fightمبارزه کردن for this countryکشور.
219
665479
3821
و برای این کشور به جنگ رفتن.
11:21
They were put into a segregatedجدا شده
220
669300
1680
اونا رو در یه یگان مجزا
11:22
all Japanese-Americanژاپنی آمریکایی unitواحد
221
670980
2222
مختص آمریکایی های ژاپنی تبار گذاشتن
11:25
and sentارسال شد to the battlefieldsمیدان های جنگی of Europeاروپا,
222
673202
2624
و به جبهه های اروپا فرستادن،
11:27
and they threwپرتاب کرد themselvesخودشان into it.
223
675826
3071
و اونا با آغوشی باز این [ماموریت] رو پذیرفتن.
11:30
They foughtمبارزه کرد with amazingحیرت آور,
224
678897
2845
با شجاعتی مثال زدنی
11:33
incredibleباور نکردنی courageشجاعت and valorبا ارزش.
225
681742
3458
و شگفت انگیز جنگیدن.
11:37
They were sentارسال شد out on the mostاکثر dangerousخطرناک است missionsماموریت ها
226
685200
3762
به خطرناک ترین ماموریت ها فرستاده شدن
11:40
and they sustainedپایدار the highestبالاترین combatمبارزه کن casualtyسانحه، کشته rateنرخ
227
688962
2881
و نسبت به دیگر یگان ها
11:43
of any unitواحد proportionallyنسبتا.
228
691843
3806
بیشترین تلفات رو دادن.
11:47
There is one battleنبرد that illustratesنشان می دهد that.
229
695649
3295
یکی از نبردها این رو بخوبی نشون می ده،
11:50
It was a battleنبرد for the Gothicگوتیک Lineخط.
230
698944
3044
نبرد گوتیک لاین.
11:53
The Germansآلمانی ها were embeddedجاسازی شده
231
701988
2302
آلمان ها در دامنه ی این کوه،
11:56
in this mountainکوه hillsideتپه ساحلی,
232
704290
2587
دامنه ی سنگی این کوه،
11:58
rockyسنگی hillsideتپه ساحلی,
233
706877
1572
در غارهای غیرقابل نفوذ
12:00
in impregnableغیر قابل تحمل cavesغارها,
234
708449
2480
جا گرفته بودن،
12:02
and threeسه alliedمتفقین battalionsگردان ها
235
710929
3271
و سه گردان نیروهای ائتلاف
12:06
had been poundingتپش away at it
236
714200
1778
به مدت شش ماه
12:07
for sixشش monthsماه ها,
237
715978
1484
اونا رو کوبیده بودن
12:09
and they were stalematedناپدید شده.
238
717462
2430
اما راه به جایی نبرده بودن.
12:11
The 442ndnd was calledبه نام in
239
719892
2894
یگان ۴۴۲
12:14
to addاضافه کردن to the fightمبارزه کردن,
240
722786
3322
برای پشتیبانی فراخوانده شد.
12:18
but the menمردان of the 442ndnd
241
726108
2166
مردان ۴۴۲
12:20
cameآمد up with a uniqueمنحصر بفرد
242
728274
3160
ایده ای منحصر بفرد
12:23
but dangerousخطرناک است ideaاندیشه:
243
731434
2300
اما خطرناک ارائه دادن:
12:25
The backsideعقب of the mountainکوه
244
733734
1795
بخش پشتی کوه
12:27
was a sheerخالص rockسنگ cliffصخره.
245
735529
2661
یه صخره ی عمودی بود.
12:30
The Germansآلمانی ها thought an attackحمله from the backsideعقب
246
738190
3409
آلمان ها فکر می کردن که حمله بهشون از پشت
12:33
would be impossibleغیرممکن است.
247
741599
2510
امکان پذیر نیست.
12:36
The menمردان of the 442ndnd decidedقرار بر این شد to do the impossibleغیرممکن است.
248
744109
4371
مردان ۴۴۲ تصمیم گرفتن ناممکن رو ممکن کنند.
12:40
On a darkتاریک است, moonlessبدون ماه night,
249
748480
3743
یه شب تاریک و بی مهتاب،
12:44
they beganآغاز شد scalingپوسته پوسته شدن that rockسنگ wallدیوار,
250
752223
4248
با تمام تجهیزات
12:48
a dropرها کردن of more than 1,000 feetپا,
251
756471
3619
شروع به بالارفتن از دیواره ی سنگی
12:52
in fullپر شده combatمبارزه کن gearدنده.
252
760090
2647
با ارتفاع بیش از ۳۰۰ متر کردن.
12:54
They climbedصعود کرد all night long
253
762737
2844
همه ی شب
12:57
on that sheerخالص cliffصخره.
254
765581
3050
از صخره بالا رفتن.
13:02
In the darknessتاریکی,
255
770279
1953
بعضی ها در تاریکی
13:04
some lostکم شده theirخودشان handholdدستگیره
256
772232
2080
دست یا
13:06
or theirخودشان footingپایه
257
774312
1613
پاشون می لغزید
13:07
and they fellسقوط to theirخودشان deathsمرگ و میر
258
775925
2197
و به ته دره پرت می شدن
13:10
in the ravineدره belowدر زیر.
259
778122
2081
و می مردن.
13:12
They all fellسقوط silentlyسکوت.
260
780203
4427
اما همه بی صدا.
13:16
Not a singleتنها one criedگریه کرد out,
261
784630
2565
حتی یک نفر هم فریاد نکشید
13:19
so as not to give theirخودشان positionموقعیت away.
262
787195
3232
تا مبادا موقعیتشون لو بره.
13:22
The menمردان climbedصعود کرد for eightهشت hoursساعت ها straightسر راست,
263
790427
3858
مردان هشت ساعت بی وقفه بالا رفتن
13:26
and those who madeساخته شده it to the topبالا
264
794285
3119
و اونایی که تونستن به بالا برسن
13:29
stayedماند there untilتا زمان the first breakزنگ تفريح of lightسبک,
265
797404
4482
تا طلوع خورشید اونجا موندن،
13:33
and as soonبه زودی as lightسبک brokeشکست,
266
801886
3079
و به محض اینکه خورشید دراومد،
13:36
they attackedحمله کرد.
267
804965
1593
با یه حمله
13:38
The Germansآلمانی ها were surprisedغافلگیر شدن,
268
806558
1654
آلمان ها روغافلگیر کردن،
13:40
and they tookگرفت the hillتپه
269
808212
1748
تپه رو گرفتن
13:41
and brokeشکست the Gothicگوتیک Lineخط.
270
809960
3010
و گوتیک لاین رو تصرف کردن.
13:44
A six-monthشش ماه stalemateاستالامات
271
812970
2288
یه بن بست شش ماهه
13:47
was brokenشکسته شده by the 442ndnd
272
815258
2205
وسیله ی یگان ۴۴۲
13:49
in 32 minutesدقایق.
273
817463
2981
در ۳۲ دقیقه پایان یافت.
13:52
It was an amazingحیرت آور actعمل کن,
274
820444
3636
کار بزرگی بود
13:56
and when the warجنگ endedبه پایان رسید,
275
824080
2850
و وقتی جنگ تموم شد،
13:58
the 442ndnd returnedبازگشت to the Unitedیونایتد Statesایالت ها
276
826930
3217
یگان ۴۴۲ بعنوان پرافتخارترین یگان
14:02
as the mostاکثر decoratedتزئین شده unitواحد
277
830147
2416
در جنگ جهانی دوم
14:04
of the entireکل Secondدومین Worldجهان Warجنگ.
278
832563
2917
به ایالات متحده بازگشت.
14:07
They were greetedاستقبال back on the Whiteسفید Houseخانه Lawnچمن
279
835480
2730
از اونا در کاخ سفید تجلیل بعمل اومد
14:10
by Presidentرئيس جمهور Trumanترومن, who said to them,
280
838210
2606
و رییس جمهور ترومن خطاب بهشون گفت
14:12
"You foughtمبارزه کرد not only the enemyدشمن
281
840816
3258
"شما نه تنها با دشمن
14:16
but prejudiceتعصب, and you wonبرنده شد."
282
844074
4620
که با تعصب جنگیدید، و پیروز شدید."
14:20
They are my heroesقهرمانان.
283
848694
3596
اونا قهرمانان من هستن.
14:24
They clungچسبیده to theirخودشان beliefاعتقاد
284
852290
3047
اونا بر ایمانشون به ایده آل های درخشان این کشور
14:27
in the shiningدرخشان idealsایده آل ها of this countryکشور,
285
855337
3052
استوار بودن،
14:30
and they provedثابت that beingبودن an Americanآمریکایی
286
858389
4291
و ثابت کردن که آمریکایی بودن
14:34
is not just for some people,
287
862680
3210
تنها مختص عده ای خاص نیست،
14:37
that raceنژاد is not how we defineتعريف كردن beingبودن an Americanآمریکایی.
288
865890
5433
و نژاد تعیین کننده ی آمریکایی بودن نیست.
14:43
They expandedمنبسط what it meansبه معنای to be an Americanآمریکایی,
289
871323
3577
اونا معنی آمریکایی بودن رو گسترش دادن
14:46
includingشامل Japanese-Americansژاپنی-آمریکایی
290
874900
2324
و آمریکایی های ژاپنی تبار رو
14:49
that were fearedترسید and suspectedمشکوک and hatedمتنفر بود.
291
877224
4174
که مورد وحشت، شک و نفرت بودن، در اون گنجوندن.
14:53
They were changeتغییر دادن agentsعاملان,
292
881398
3211
اونا عوامل تغییر بودن،
14:56
and they left for me
293
884609
2482
و برای من
14:59
a legacyمیراث.
294
887091
2217
میراثی به جا گذاشتن.
15:01
They are my heroesقهرمانان
295
889308
1789
اونا قهرمان های من هستن
15:03
and my fatherپدر is my heroقهرمان,
296
891097
2351
و پدرم که مفهوم مردمسالاری رو درک کرد
15:05
who understoodفهمید democracyدموکراسی
297
893448
1810
و منو به سمتش هدایت کرد،
15:07
and guidedهدایت شده me throughاز طریق it.
298
895258
4071
قهرمان منه.
15:11
They gaveداد me a legacyمیراث,
299
899329
2490
اونا برای من میراثی به جا گذاشتن،
15:13
and with that legacyمیراث comesمی آید a responsibilityمسئوليت,
300
901819
3362
و اون میراث مسئولیت هایی رو با خود همراه داره،
15:17
and I am dedicatedاختصاصی
301
905181
2416
و من بر خود وظیفه می دونم
15:19
to makingساخت my countryکشور
302
907597
1989
که کشور خودم رو
15:21
an even better Americaآمریکا,
303
909586
3204
تبدیل به مکانی هرچه بهتر کنم،
15:24
to makingساخت our governmentدولت
304
912790
2210
که دولتم رو
15:27
an even truerدرست است democracyدموکراسی,
305
915000
3497
مردمسالارانه تر کنم،
15:30
and because of the heroesقهرمانان that I have
306
918497
3740
و به پاس اون قهرمان ها
15:34
and the strugglesمبارزات that we'veما هستیم goneرفته throughاز طریق,
307
922237
3622
و سختی هایی که بر ما گذشته،
15:37
I can standایستادن before you
308
925859
1999
می تونم بعنوان یه آمریکایی-ژاپنی همجنس گرا
15:39
as a gayهمجنسگرا Japanese-Americanژاپنی آمریکایی,
309
927858
2859
در برابر شما بایستم
15:42
but even more than that,
310
930717
2467
و از همه مهم تر
15:45
I am a proudمغرور Americanآمریکایی.
311
933184
4008
به آمریکایی بودن خود افتخار کنم.
15:49
Thank you very much.
312
937192
2187
بسیار سپاسگزارم.
15:51
(Applauseتشویق و تمجید)
313
939379
1971
(تشویق)
Translated by Ali Ebrahimi
Reviewed by Leila Ataei

▲Back to top

ABOUT THE SPEAKER
George Takei - Actor and activist
The beloved Mr. Sulu from the original Star Trek, George Takei is an activist for human rights (and a master of Facebook memes).

Why you should listen

George Takei is known for his portrayal of Mr. Sulu in the original Star Trek TV series and films, but since serving as the helm officer on the USS Enterprise, he's become a pop culture icon here on this planet. To Be Takei, a documentary on his life and career directed by Jennifer M. Kroot that premiered at Sundance in January 2014, will be released theatrically in August 2014.

Takei is a master of Facebook virality, and has written two books about it: Oh Myyy! - There Goes The Internet and Lions and Tigers and Bears - The Internet Strikes Back (known collectively as Life, the Internet and Everything, Books 1 and 2). He's also the host of the YouTube series Takei's Take.

Along with Lea Salonga and actor-singer-songwriter Telly Leung, he stars in a new musical called Allegiance (music and lyrics by Jay Kuo, book by Jay Kuo, Lorenzo Thione and Marc Acito). The musical is an epic story of love, family and heroism during the Japanese American internment.

Takei is an important advocate for LGBT rights; in 2005, he came out of the closet, and has been an active campaigner for the right of all people to marry. 

More profile about the speaker
George Takei | Speaker | TED.com