ABOUT THE SPEAKER
Isabel Allende - Novelist
Isabel Allende writes stories of passion. Her novels and memoirs, including The House of the Spirits and Eva Luna, tell the stories of women and men who live with passionate commitment -- to love, to their world, to an ideal.

Why you should listen

As a novelist and memoirist, Isabel Allende writes of passionate lives, including her own. Born into a Chilean family with political ties, she went into exile in the United States in the 1970s—an event that, she believes, created her as a writer. Her voice blends sweeping narrative with touches of magical realism; her stories are romantic, in the very best sense of the word. Her novels include The House of the SpiritsEva Luna and The Stories of Eva Luna, and her latest, Maya's Notebook and Ripper. And don't forget her adventure trilogy for young readers— City of the BeastsKingdom of the Golden Dragon and Forest of the Pygmies.

As a memoirist, she has written about her vision of her lost Chile, in My Invented Country, and movingly tells the story of her life to her own daughter, in Paula. Her book Aphrodite: A Memoir of the Senses memorably linked two sections of the bookstore that don't see much crossover: Erotica and Cookbooks. Just as vital is her community work: The Isabel Allende Foundation works with nonprofits in the San Francisco Bay Area and Chile to empower and protect women and girls—understanding that empowering women is the only true route to social and economic justice.

More profile about the speaker
Isabel Allende | Speaker | TED.com
TED2007

Isabel Allende: Tales of passion

آیزابل آلنده قصه اشتیاق می گوید

Filmed:
4,998,808 views

فعال اجتماعی و نویسنده، ایزابل آلنده در این سخنرانی در مورد زنان و آفریندندگی و روشنگری در مورد فمینیست و البته در مورد اشتیاق صحبت می کند
- Novelist
Isabel Allende writes stories of passion. Her novels and memoirs, including The House of the Spirits and Eva Luna, tell the stories of women and men who live with passionate commitment -- to love, to their world, to an ideal. Full bio

Double-click the English transcript below to play the video.

00:13
Thank you so much. It's really scaryترسناک to be here
0
1000
3000
بسیار متشکرم. این واقعا ترسناک است که در اینجا حضور داشته باشی
00:16
amongدر میان the smartestهوشمندانه of the smartهوشمندانه.
1
4000
2000
در بین باهوش ترین باهوش ها.
00:19
I'm here to tell you a fewتعداد کمی talesداستان of passionشور.
2
7000
3000
من اینجا چند داستان از اشتیاق می گویم.
00:23
There's a Jewishیهودی sayingگفت: that I love.
3
11000
2000
یک ضرب المثل یهودی است که من خیلی آنرا دوست دارم:
00:26
What is truerدرست است than truthحقیقت? Answerپاسخ: The storyداستان.
4
14000
5000
چه چیزی حقیقی تر از خود حقیقت است؟ جواب : افسانه.
00:33
I'm a storytellerداستانپرداز. I want to conveyانتقال something that is truerدرست است than truthحقیقت
5
21000
4000
من قصه گو هستم. من می خواهم چیزهایی رو نقل کنم که از حقیقت ، حقیقت تر هستند،
00:38
about our commonمشترک humanityبشریت.
6
26000
1000
در مورد جمع بشری مشترکمان.
00:40
All storiesداستان ها interestعلاقه me, and some hauntپیروز باشید me
7
28000
3000
همه داستان ها مرا جلب می کنند و بعضی از آنها مرا اسیر می کنند
00:43
untilتا زمان I endپایان up writingنوشتن them.
8
31000
2000
تا زمانی که آنها را بنویسم.
00:46
Certainمسلم - قطعی themesتم ها keep comingآینده up:
9
34000
1000
مسلما" برخی از آنها زودتر نوشته می شوند:
00:48
justiceعدالت, loyaltyوفاداری, violenceخشونت, deathمرگ, politicalسیاسی and socialاجتماعی issuesمسائل,
10
36000
6000
عدالت، وفا، خشونت، مرگ، سیاست و موضوعات اجتماعی،
00:54
freedomآزادی.
11
42000
1000
آزادی.
00:56
I'm awareمطلع of the mysteryرمز و راز around us,
12
44000
2000
من از وجود رازهای اطرافمان آگاه هستم،
00:59
so I writeنوشتن about coincidencesوقایع, premonitionsپیش بینی ها,
13
47000
2000
لذا من در رابطه با رویدادها و هشدارها می نویسم.
01:02
emotionsاحساسات, dreamsرویاها, the powerقدرت of natureطبیعت, magicشعبده بازي.
14
50000
4000
احساسات ، رویاها، قدرت طبیعت و معجزه.
01:08
In the last 20 yearsسالها I have publishedمنتشر شده a fewتعداد کمی booksکتاب ها,
15
56000
3000
در این بیست سال گذشته من چند کتاب نوشته ام،
01:11
but I have livedزندگی می کرد in anonymityناشناس بودن untilتا زمان Februaryفوریه of 2006,
16
59000
4000
اما همیشه در گمنامی زیسته ام تا ماه فوریه دوهزار و شش،
01:16
when I carriedانجام the Olympicالمپیک flagپرچم in the Winterزمستان Olympicsبازی های المپیک in Italyایتالیا.
17
64000
3000
زمانی که من پرچم المپیک را در مسابقات المپیک زمستانی در ایتالیا حمل می کردم.
01:20
That madeساخته شده me a celebrityمشهور. Now people recognizeتشخیص me in Macy'sمیسی,
18
68000
5000
این حمل پرجم از من یک شخصیت معروف ساخت. اکنون مردم مرا به مسی می شناسند(یک برند آمریکایی لباس-توضیح مترجم-)
01:25
and my grandchildrenنوه ها think that I'm coolسرد.
19
73000
3000
و نوه من فکر می کند که من بامزه هستم.
01:28
(Laughterخنده)
20
76000
1000
خنده حضار
01:29
Allowاجازه دادن me to tell you about my fourچهار minutesدقایق of fameشهرت.
21
77000
2000
به من اجازه بدهید که در مورد چهار دقیقه شهرتم برای شما حرف بزنم.
01:32
One of the organizersسازمان دهندگان of the Olympicالمپیک ceremonyمراسم,
22
80000
3000
یکی از برگزار کنندگان مسابقه المپیک ،
01:35
of the openingافتتاح ceremonyمراسم,
23
83000
1000
مراسم افتتاحیه المپیک ،
01:37
calledبه نام me and said that I had been selectedانتخاب شد
24
85000
2000
به من زنگ زد و گفت که من انتخاب شده ام تا
01:39
to be one of the flag-bearersپرچمداران.
25
87000
1000
یکی از حمل کنندگان پرچم باشم.
01:42
I repliedپاسخ داد that surelyمسلما this was a caseمورد of mistakenاشتباه identityهویت
26
90000
3000
من جواب دادم که قطعا اشتباهی در شناسایی شخص رخ داده است
01:45
because I'm as farدور as you can get from beingبودن an athleteورزشکار.
27
93000
3000
چرا که من به بیشترین مقدار قابل تصور شما از ورزشکار بودن دور هستم.
01:48
Actuallyدر واقع, I wasn'tنبود even sure that I could go around the stadiumاستادیوم
28
96000
3000
در واقع من مطمین نبودم که بتوانم یک استادیوم را دور بزنم بدون
01:51
withoutبدون a walkerواکر.
29
99000
1000
ماشین حمل کننده افراد.
01:52
(Laughterخنده)
30
100000
2000
خنده حضار
01:54
I was told that this was no laughingخندیدن matterموضوع.
31
102000
2000
به من گفته شد که این موضوع خنده داری نیست.
01:57
This would be the first time
32
105000
1000
این اولین باری خواهد بود که
01:58
that only womenزنان would carryحمل the Olympicالمپیک flagپرچم.
33
106000
3000
فقط خانم ها پرچم المپیک را حمل خواهند کرد.
02:01
Fiveپنج womenزنان, representingنمایندگی fiveپنج continentsقاره ها,
34
109000
3000
پنج زن ، نماینده پنج قاره،
02:04
and threeسه Olympicالمپیک goldطلا medalمدال winnersبرندگان.
35
112000
3000
و سه برنده مدال طلا.
02:08
My first questionسوال was, naturallyبه طور طبیعی,
36
116000
2000
اولین سوال من طبیعتا"این بود
02:10
what was I going to wearپوشیدن?
37
118000
1000
که چه چیزی قرار است بپوشم؟
02:12
(Laughterخنده)
38
120000
1000
خنده حضار
02:13
A uniformلباس فرم, she said,
39
121000
1000
او گفت : یک یونیفورم.
02:15
and askedپرسید: for my measurementsاندازه گیری ها.
40
123000
1000
و از اندازه لباس های من پرسید.
02:17
My measurementsاندازه گیری ها.
41
125000
1000
اندازه من.
02:18
I had a visionچشم انداز of myselfخودم in a fluffyکرکی anorakانارک,
42
126000
3000
من اندازه خودم را برای ژاکت پف کرده داشتم.
02:21
looking like the Michelinمیشلین Man.
43
129000
2000
که به شکل مرد تبلیغ مارک میچالین به نظر می آمدم ( مارک تبلیغ لاستیک میچالین -توضیح متجم-)
02:23
(Laughterخنده)
44
131000
1000
خنده حضار
02:24
By the middleوسط of Februaryفوریه,
45
132000
1000
در اواسط فوریه،
02:26
I foundپیدا شد myselfخودم in Turinتورین, where enthusiasticمشتاق crowdsجمعیت
46
134000
3000
من در تورین بودم، جایی که جمعیت مشتاقان
02:29
cheeredتشویق شد when any of the 80 Olympicالمپیک teamsتیم ها was in the streetخیابان.
47
137000
4000
هر کدام از هشتاد تیم المپیک را وقتی در خیابان بودند تشویق می کردند
02:34
Those athletesورزشکاران had sacrificedفداکاری کرد everything to competeرقابت کن in the gamesبازی ها.
48
142000
4000
آن ورزشکاران می باید که همه چیز را برای رقابت قربانی می کردند.
02:39
They all deservedسزاوار to winپیروزی, but there's the elementعنصر of luckشانس.
49
147000
3000
همه آنها مستحق برنده شدن بودند ، اما یک رکن خوشبختی نیز وجود داشت.
02:43
A speckپشه of snowبرف, an inchاینچ of iceیخ, the forceزور of the windباد,
50
151000
4000
ذرات برف، یک اینچ یخ، قدرت وزش باد،
02:47
can determineتعیین کنید the resultنتيجه of a raceنژاد or a gameبازی.
51
155000
3000
می توانست تصمیم گیر برای نتیجه مسابقه باشد.
02:51
Howeverبا این حال, what mattersمسائل mostاکثر -- more than trainingآموزش or luckشانس -- is the heartقلب.
52
159000
5000
هرچند، چیزی مهمتر بود -مهمتر از آموزش های داده شده و یا شانس- و آن قلب هر نفر بود.
02:57
Only a fearlessبی تردید and determinedمشخص heartقلب will get the goldطلا medalمدال.
53
165000
4000
فقط قلب نترس و تصمیم نهایی گیر می توانست که مدال طلا را بگیرد.
03:02
It is all about passionشور.
54
170000
1000
همه چیز در مورد اشتیاق است.
03:04
The streetsخیابان ها of Turinتورین were coveredپوشش داده شده with redقرمز postersپوسترها
55
172000
4000
خیابانهای تورین همه با پوسترهای قرمز پوشیده شده بود
03:08
announcingاعلام the sloganشعار of the Olympicsبازی های المپیک.
56
176000
2000
که شعار المپیک را اعلام می کرد.
03:11
Passionشور livesزندگی می کند here. Isn't it always trueدرست است?
57
179000
4000
اشتیاق اینجا است ، آیا همه چیز درست است ؟
03:16
Heartقلب is what drivesدرایوها us and determinesتعیین می کند our fateسرنوشت.
58
184000
4000
قلب چیزی است که ما را اداره می کند و در مورد سرنوشت ما تصمیم می گیرد.
03:20
That is what I need for my charactersشخصیت ها in my booksکتاب ها:
59
188000
3000
آن چیزی است که من برای شخصیت های کتاب هایم نیاز دارم :
03:24
a passionateپرشور heartقلب.
60
192000
1000
قلبی مشتاق.
03:26
I need mavericksماوریکس, dissidentsمخالفان, adventurersماجراجویان, outsidersبیگانه ها and rebelsشورشیان,
61
194000
5000
من نیاز به یک انسان دارم ، انسانی مستقل، مخالف ، حادثه جو، بدون تعلق به جای خاص ، یاغی،
03:31
who askپرسیدن questionsسوالات, bendخم شدن the rulesقوانین and take risksخطرات.
62
199000
4000
کسی که از سوال پرسیدن ابایی ندارد ، قوانین را به مبارزه می طلبد و حاضر به خطر کردن است.
03:35
People like all of you in this roomاتاق.
63
203000
2000
آدمی مانند همه ما در این اتاق.
03:38
Niceخوب people with commonمشترک senseاحساس do not make interestingجالب هست charactersشخصیت ها.
64
206000
5000
آدمی نجیب با احساس مشترک نمی تواند شخصیتی جذابی باشد.
03:43
(Laughterخنده)
65
211000
1000
خنده حضار
03:44
They only make good formerسابق spousesهمسران.
66
212000
2000
آدم های نجیب فقط یک شخصیت همسر قبل از ازدواج برای اشخاص هستند.
03:46
(Laughterخنده)
67
214000
2000
خنده حضار
03:48
(Applauseتشویق و تمجید)
68
216000
3000
کف زدن حضار
03:51
In the greenسبز roomاتاق of the stadiumاستادیوم, I metملاقات کرد the other flagپرچم bearersحامل ها:
69
219000
3000
در اتاق سبز استادیوم ، من دیگر حمل کننده های پرچم را دیدم:
03:54
threeسه athletesورزشکاران, and the actressesهنرپیشگان Susanسوزان Sarandonساراندون and Sophiaسوفیا Lorenلورن.
70
222000
5000
سه ورزشکار و هنرپیشه سوزان سراندوم و سوفیا لورن.
04:00
Alsoهمچنین, two womenزنان with passionateپرشور heartsقلب:
71
228000
2000
و همچنین دو زن با قلبی مشتاق.
04:02
Wangariونگاری Maathaiماتایی, the Nobelنوبل prizewinnerبرنده جایزه from Kenyaکنیا
72
230000
4000
ونگاری ماتهایی ، برنده جایزه نوبل از کنیا
04:06
who has plantedکاشته شده 30 millionمیلیون treesدرختان. And by doing so,
73
234000
3000
کسی که بیش از سی میلیون درخت کاشته بود و با این کارش
04:09
she has changedتغییر کرد the soilخاک, the weatherهوا,
74
237000
3000
خاک و آب و هوا را عوض کرده بود،
04:12
in some placesمکان ها in Africaآفریقا, and of courseدوره
75
240000
3000
در برخی از نقاط آفریقا و البته که
04:15
the economicاقتصادی conditionsشرایط in manyبسیاری villagesروستاها.
76
243000
2000
شرایط اقتصادی را نیز در بسیاری از روستاها.
04:18
And Somalyسومالی Mamمامان, a Cambodianکامبوجان activistفعال who fightsمبارزه می کند passionatelyپرشور
77
246000
5000
و یک مادر سومالیایی ، یک مبارز که مشتاقانه مبارزه کرده بود با
04:23
againstدر برابر childکودک prostitutionتن فروشی.
78
251000
1000
فحشا کودکان.
04:25
When she was 14 yearsسالها oldقدیمی, her grandfatherبابا بزرگ soldفروخته شد her to a brothelروسپی خانه.
79
253000
4000
وقتی که او چهارده ساله بود ، پدربزرگش او را به یک فاحشه خانه فروخته بود.
04:30
She told us of little girlsدختران rapedتجاوز جنسی by menمردان who believe that
80
258000
4000
او برای ما گفت که دختران کوچک تجاوز می شد توسط مردانی که عقیده داشتند
04:34
havingداشتن sexارتباط جنسی with a very youngجوان virginباکره will cureدرمان them from AIDSایدز.
81
262000
3000
داشتن رابطه جنسی با دختران خیلی جوان و باکره آنها را از ایدز مصون می دارد.
04:38
And of brothelsفاحشهخانه ها where childrenفرزندان are forcedمجبور شدم to receiveدريافت كردن fiveپنج,
82
266000
4000
و همینطور برای ما تعریف کرد از فاحشه خانه ای که در آن بچه ها مجبور می شدند که به پنج ویا
04:42
15 clientsمشتریان perدر هر day,
83
270000
2000
تا پانزده مشتری خدمات جنسی ارایه کنند.
04:44
and if they rebelشورشی, they are torturedشکنجه شده with electricityالکتریسیته.
84
272000
3000
و اگر آنها سرپیچی می کردند، آنها را با برق شکنجه می دادند.
04:49
In the greenسبز roomاتاق I receivedاخذ شده my uniformلباس فرم.
85
277000
2000
در اتاق سبز من یونیفورم خودم را گرفتم.
04:52
It was not the kindنوع of outfitلباس that I normallyبه طور معمول wearپوشیدن,
86
280000
2000
مانند لباس هایی که من همیشه می پوشیدم نبود،
04:55
but it was farدور from the Michelinمیشلین Man suitکت و شلوار
87
283000
2000
اما با شکل آدمک کارخانه میچایل که من انتظارش را داشتم فرق داشت
04:57
that I had anticipatedپیش بینی شده. Not badبد, really.
88
285000
3000
خیلی بهتر بود.
05:00
I lookedنگاه کرد like a refrigeratorیخچال.
89
288000
1000
من شکل یک یخچال شده بودم.
05:02
(Laughterخنده)
90
290000
1000
خنده حضار
05:03
But so did mostاکثر of the flag-bearersپرچمداران, exceptبجز Sophiaسوفیا Lorenلورن,
91
291000
3000
و مانند اکثر دیگر حمل کننده های پرچم شده بودم ، به جز سوفیا لورن ،
05:07
the universalجهانی است symbolسمبل of beautyزیبایی and passionشور.
92
295000
3000
سوفیا لورن سمبل جهانی زیبایی و شهوت.
05:10
Sophiaسوفیا is over 70 and she looksبه نظر می رسد great.
93
298000
3000
سوفیا بیش از هفتاد سال داشت و بسیار عالی به نظر می رسید.
05:14
She's sexyسکسی, slimباریک and tallبلند قد, with a deepعمیق tanقهوهای مایل به زرد.
94
302000
4000
او سکسی ، لاغر و قد بلند و بشدت سبزه هست.
05:18
Now, how can you have a deepعمیق tanقهوهای مایل به زرد and have no wrinklesچین و چروک?
95
306000
3000
حالا، شما چطوری می توانید که خیلی سبزه باشید و هیچ چروکی نداشته باشید؟
05:22
I don't know.
96
310000
1000
من نمی دانم.
05:23
When askedپرسید: in a TVتلویزیون interviewمصاحبه, "How could she look so good?"
97
311000
4000
وقتی که از او در مصاحبه تلوزیونی پرسیده شد که چگونه شما می توانید اینقدر عالی باشید؟
05:28
She repliedپاسخ داد, "Postureوضع. My back is always straightسر راست,
98
316000
4000
سوفیا جواب داد :" نحوه ایستادن، پشت من همیشه صاف است.
05:33
and I don't make oldقدیمی people'sمردم noisesسر و صدا."
99
321000
2000
و من صدایی که افراد پیر در می آورند از خودم بیرون نمی آورم."
05:35
(Laughterخنده)
100
323000
2000
خنده حضار
05:37
So, there you have some freeرایگان adviceمشاوره
101
325000
2000
خوب ، اینجا شما سه توصیه از مجانی می کنم به نقل از
05:39
from one of the mostاکثر beautifulخوشگل womenزنان on earthزمین.
102
327000
3000
یکی از زیباترین زنان دنیا.
05:42
No gruntingترسناک, no coughingسرفه, no wheezingخستگی,
103
330000
3000
خر خر نکنید، سرفه نکنید، خس خس نکنید،
05:45
no talkingصحبت کردن to yourselvesخودت, no fartingفرار.
104
333000
2000
با خودتان حرف نزنید، نگوزید.
05:47
(Laughterخنده)
105
335000
1000
خنده حضار
05:48
Well, she didn't say that exactlyدقیقا.
106
336000
1000
خوب ؛ البته او دقیقا اینها را به این شکل نگفت.
05:50
(Laughterخنده)
107
338000
2000
خنده حضار
05:52
At some pointنقطه around midnightنیمه شب,
108
340000
2000
در یک لحظه به خصوص در حدود نیمه شب،
05:54
we were summonedاحضار شده to the wingsبال ها of the stadiumاستادیوم,
109
342000
2000
ما در یک قسمت از استادیون جمع شدیم،
05:56
and the loudspeakersبلندگوها announcedاعلام کرد the Olympicالمپیک flagپرچم, and the musicموسیقی startedآغاز شده --
110
344000
4000
و بلندگوها حمل کننده های پرچم را صدا کردند و موسیقی شروع شد،
06:00
by the way, the sameیکسان musicموسیقی that startsشروع می شود here,
111
348000
2000
اتفاقا شبیه موسیقی که اینجا موقع شروع پخش کردند،
06:02
the Aidaآیدا Marchمارس.
112
350000
1000
مارش آیدیا.
06:04
Sophiaسوفیا Lorenلورن was right in frontجلوی of me -- she's a footپا tallerبلندتر than I am,
113
352000
5000
سوفیا لورن جلوی من بو- او سی سانت از من بلندتر بود،
06:09
not countingبا احتساب the poofyخفیف hairمو.
114
357000
2000
بدون در نظر گرفتن موهای پف کرده اش.
06:11
(Laughterخنده)
115
359000
1000
خنده حضار
06:12
She walkedراه می رفت elegantlyزیبایی, like a giraffeزرافه on the Africanآفریقایی savannahساوانا,
116
360000
4000
او ظریف راه می رفت ، مانند یک زرافه در دشت های آفریقا،
06:17
holdingبرگزاری the flagپرچم on her shoulderشانه. I joggedپیاده روی behindپشت
117
365000
4000
و پرچم را بر روی شانه اش حمل می کرد، و من پشت سرش می دویم.
06:21
(Laughterخنده)
118
369000
1000
خنده حضار
06:22
-- on my tiptoesسرشاخه ها -- holdingبرگزاری the flagپرچم on my extendedتمدید شده armبازو,
119
370000
4000
بر روی نوک پا، در حالی که پرچم را بلند کرده و روی دست گرفته بودم،
06:27
so that my headسر was actuallyدر واقع underزیر the damnلعنت flagپرچم.
120
375000
3000
لذا دست من دقیقا زیر آن پرچم لعنتی بود.
06:30
(Laughterخنده)
121
378000
2000
خنده حضار
06:32
All the camerasدوربین ها were, of courseدوره, on Sophiaسوفیا.
122
380000
2000
البته همه دوربین ها روی سوفیا خیره شده بود.
06:35
That was fortunateخوش شانسی for me, because in mostاکثر pressمطبوعات photosعکس ها
123
383000
3000
آن هم خوش شانسی من بود ، چرا که در بسیاری از تصاویر شبکه های خبری
06:38
I appearبه نظر می رسد too, althoughبا اينكه oftenغالبا betweenبین Sophia'sسوفیا legsپاها.
124
386000
4000
من هم در آن تصاویر دیده می شدم ، هر چند که گاهی میان پاهای سوفیا بودم.
06:42
(Laughterخنده)
125
390000
2000
خنده حضار
06:44
A placeمحل where mostاکثر menمردان would love to be.
126
392000
3000
جایی (میان پای سوفیا لورن) که بیشتر مردها آرزو دارند که آنجا باشند.
06:47
(Laughterخنده)
127
395000
1000
خنده حضار
06:48
(Applauseتشویق و تمجید)
128
396000
3000
تشویق حضار
06:51
The bestبهترین fourچهار minutesدقایق of my entireکل life
129
399000
3000
بهترین چهار دقیقه کل عمر من
06:54
were those in the Olympicالمپیک stadiumاستادیوم.
130
402000
2000
در آن استادیوم بوده است.
06:56
My husbandشوهر is offendedمجرم when I say this --
131
404000
3000
شوهر من رنجیده می شود وقتی من آن چهار دقیقه را بهترین چهار دقیقه عمرم می گویم.
06:59
althoughبا اينكه I have explainedتوضیح داد to him that what we do in privateخصوصی
132
407000
3000
هرچند که من به شوهرم توضیح می دهم که آن کاری که ما در خلوت خودمان انجام می دهیم
07:02
usuallyمعمولا takes lessکمتر than fourچهار minutesدقایق --
133
410000
2000
معمولا کمتر از چهار دقیقه طول می کشد.
07:04
(Laughterخنده)
134
412000
1000
خنده حضار
07:05
-- so he shouldn'tنباید take it personallyشخصا.
135
413000
2000
لذا او نباید از این موضوع برداشت شخصی کند.
07:08
I have all the pressمطبوعات clippingsبرش ها of those fourچهار magnificentباشکوه minutesدقایق,
136
416000
4000
من همه تصاویر و کلیپ های آن چهار دقیقه جذب کنند را دارم،
07:12
because I don't want to forgetفراموش کردن them
137
420000
2000
به خاطر اینکه من نمی خواهم آن را فراموش کنم
07:14
when oldقدیمی ageسن destroysاز بین می رود my brainمغز cellsسلول ها.
138
422000
3000
وقتی که پیری سلول های مغز مرا نابود می کند.
07:17
I want to carryحمل in my heartقلب foreverبرای همیشه the keyکلیدی wordکلمه of the Olympicsبازی های المپیک --
139
425000
4000
من می خواهم که همیشه در قلبم این کلمه کلیدی المپیک را حفظ کنم،
07:21
passionشور.
140
429000
2000
اشتیاق.
07:23
So here'sاینجاست a taleداستان of passionشور.
141
431000
2000
خوب ، این یک داستان اشتیاق است.
07:26
The yearسال is 1998, the placeمحل is a prisonزندان campاردوگاه
142
434000
4000
سال 1998 است و محلی در اردوگاه زندانی ها برای
07:30
for Tutsiتتسی refugeesپناهندگان in Congoکنگو.
143
438000
2000
پناهجوهای توتسی در کنگو است.
07:32
By the way, 80 percentدرصد of all refugeesپناهندگان and displacedآواره people in the worldجهان
144
440000
6000
اتفاقا هشتاد درصد از کل پناه جو ها در سراسر جهان
07:38
are womenزنان and girlsدختران.
145
446000
1000
بانوان و دختران هستند.
07:40
We can call this placeمحل in Congoکنگو a deathمرگ campاردوگاه,
146
448000
3000
ما می توانیم این محل پناه جو را در کنگو اردوگاه مرگ بنامیم،
07:43
because those who are not killedکشته شده will dieمرگ of diseaseمرض or starvationگرسنگی.
147
451000
4000
به خاطر اینکه کسانی که کشته نشده اند ، از بیماری یا گرسنگی مردند.
07:48
The protagonistsشخصیت های اصلی of this storyداستان
148
456000
3000
بازیگر اصلی این داستان
07:51
are a youngجوان womanزن, Roseگل سرخ MapendoMapendo, and her childrenفرزندان.
149
459000
3000
یک زن جوان است، رز ماپندو و بچه هایش هستند.
07:55
She's pregnantباردار and a widowبیوه.
150
463000
2000
او یک زن حامله بیوه بود.
07:57
Soldiersسربازان have forcedمجبور شدم her to watch
151
465000
2000
سربازان او را مجبور به تماشا کرده بودند
07:59
as her husbandشوهر was torturedشکنجه شده and killedکشته شده.
152
467000
2000
زمانی که شوهرش اینقدر شکنجه شد تا مرد.
08:02
Somehowبه نحوی she managesمدیریت می کند to keep her sevenهفت childrenفرزندان aliveزنده است,
153
470000
3000
به هر صورتی بود او موفق شده بود که بچه هایش را زنده نگاه دارد،
08:06
and a fewتعداد کمی monthsماه ها laterبعد, she givesمی دهد birthتولد to prematureزودگذر twinsدوقلوها.
154
474000
3000
و چند ماه بعد او زایمان کرد و دو طفل نارس به دنیا آورد.
08:10
Two tinyکوچک little boysپسران.
155
478000
1000
دو نوزاد پسر بسیار کوچک،
08:12
She cutsکاهش the umbilicalبند ناف cordطناب with a stickچوب,
156
480000
2000
او بند ناف کودکانش را با چوب برید،
08:15
and tiesروابط it with her ownخودت hairمو.
157
483000
2000
و با موهای خودش بست.
08:18
She namesنام ها the twinsدوقلوها after the camp'sاردوگاه commandersفرماندهان
158
486000
3000
او بچه ها را به نام فرمانده اردوگاه نام گذاری کرده بود
08:21
to gainکسب کردن theirخودشان favorلطف, and feedsتغذیه می کند them with blackسیاه teaچای
159
489000
3000
تا بلکه از محبت فرمانده اردوگاه برخوردار شود، او به بچه ها به جای غذا چای می داد
08:25
because her milkشیر cannotنمی توان sustainپایدار باش them.
160
493000
2000
زیرا که شیر خودش آنقدر نبود که بتواند آنها را زنده نگه دارد.
08:28
When the soldiersسربازان burstپشت سر هم in her cellسلول to rapeتجاوز به عنف her oldestقدیمی ترین daughterفرزند دختر,
161
496000
3000
وقتی که سربازها به سلول او هجوم آوردند تا به دختر بزرگش تجاوز کنند،
08:31
she grabsچنگ زدن holdنگه دارید of her and refusesامتناع می کند to let go,
162
499000
3000
او دخترش را در آغوش گرفته بود و اجازه نداده بود که او را ببرند،
08:34
even when they holdنگه دارید a gunاسلحه to her headسر.
163
502000
2000
حتی زمانی که آنها اسلحه بر روی سرش گذاشتند.
08:38
Somehowبه نحوی, the familyخانواده survivesزنده ماندن for 16 monthsماه ها,
164
506000
3000
به هر شکلی این خانواده برای شانزده ماه زنده ماندند ،
08:42
and then, by extraordinaryخارق العاده luckشانس, and the passionateپرشور heartقلب
165
510000
4000
و بعد با یک خوش شانسی بزرگ ، و وجود یک قلب مشتاق
08:46
of a youngجوان Americanآمریکایی man, Sashaساشا ChanoffChanoff,
166
514000
4000
از یک آمریکایی جوان ، ساشا چنوف ،
08:51
who managesمدیریت می کند to put her in a U.S. rescueنجات planeسطح,
167
519000
3000
کسی که موفق شد آنها را در یک هواپیمای نجات امریکایی قرار دهد،
08:55
Roseگل سرخ MapendoMapendo and her nineنه childrenفرزندان endپایان up in Phoenixققنوس, Arizonaآریزونا,
168
523000
5000
رز مپندو و هر نه کودکش سر از فونیکس در آریزونای آمریکا در آوردند،
09:00
where they're now livingزندگي كردن and thrivingپر رونق.
169
528000
2000
جایی که آنها اکنون زندگی می کنند و کامیاب شده اند.
09:04
MapendoMapendo, in Swahiliسواحیلی, meansبه معنای great love.
170
532000
4000
مپندو در زمانی سوهالی یعنی عشق عظیم.
09:11
The protagonistsشخصیت های اصلی of my booksکتاب ها are strongقوی and passionateپرشور womenزنان
171
539000
2000
بازیگران کتاب های من همه زنانی قوی و مشتاق هستند
09:14
like Roseگل سرخ MapendoMapendo.
172
542000
1000
مثل رز مپندو.
09:15
I don't make them up. There's no need for that.
173
543000
3000
من آنها را از خودم نمی سازم ، نیازی به این کار نیست ،
09:18
I look around and I see them everywhereدر همه جا.
174
546000
2000
من به اطرافم نگاه می کنم و آنها را همه جا می بینم.
09:21
I have workedکار کرد with womenزنان and for womenزنان all my life.
175
549000
2000
من با زنان و برای زنان در همه عمرم کار کرده ام .
09:24
I know them well.
176
552000
1000
من آنها را خوب می شناسم.
09:26
I was bornبدنیا آمدن in ancientباستانی timesبار, at the endپایان of the worldجهان,
177
554000
3000
من در آخر دنیا و در زمان باستانی به دنیا آمده ام ، (منظور از آخر دنیا جو حاکم بر خانواده سخنران است-توضیح مترجم-)
09:30
in a patriarchalپدرسالاری Catholicکاتولیک and conservativeمحافظه کار familyخانواده.
178
558000
3000
در یک خانواده پدرسالار و کاتولیک و محافظه کار.
09:34
No wonderتعجب that by ageسن fiveپنج I was a ragingمهاجم feministفمینیست --
179
562000
3000
این خیلی عجیب نبود که در سن پنج سالگی من یک فمینیست طغیان گر بودم.
09:38
althoughبا اينكه the termدوره had not reachedرسیده است Chileشیلی yetهنوز,
180
566000
2000
هر چند که شیوه فمینیست شدن من هنوز کشف نشده است،
09:41
so nobodyهيچ كس knewمی دانست what the heckهک was wrongاشتباه with me.
181
569000
2000
و لذا هیچکسی نمی داند که من چه مرگم بود.
09:43
(Laughterخنده)
182
571000
2000
خنده حضار
09:45
I would soonبه زودی find out that there was a highبالا priceقیمت to payپرداخت
183
573000
3000
من خیلی زود دریافتم که هزینه زیادی برای پرداختن وجود دارد
09:48
for my freedomآزادی, and for questioningسوال کردن the patriarchyوطن پرستی.
184
576000
3000
برای آزادیم و برای سوال پرسیدنم در مورد پدرسالاری.
09:51
But I was happyخوشحال to payپرداخت it, because for everyهرکدام blowفوت کردن، دمیدن that I receivedاخذ شده,
185
579000
4000
اما من خوشحال بودم که این هزینه را بپردازم، به خاطر اینکه با هر ضربه ای که می خوردم
09:55
I was ableتوانایی to deliverارائه two.
186
583000
2000
من قادر بودم که دوتا تحویل بدهم. (منظور بلند کردن دو انگشت اشاره و میانی است که معنی بدی می دهد-توضیح مترجم-)
09:57
(Laughterخنده)
187
585000
1000
خنده حضار
09:59
Onceیک بار, when my daughterفرزند دختر Paulaپائولا was in her twentiesبیست ساله,
188
587000
2000
یکبار زمانی که دخترم پالوا زمانی که بیست ساله بود
10:01
she said to me that feminismفمینیسم was datedتاریخی, that I should moveحرکت on.
189
589000
4000
او گفت که فمینیست از رده خارج است و من باید آنرا فراموش کنم.
10:06
We had a memorableبیاد ماندنی fightمبارزه کردن. Feminismفمینیسم is datedتاریخی?
190
594000
3000
ما دعوای به یاد ماندنی داشتیم. فمینیست از رده خارج است ؟
10:10
Yes, for privilegedممتاز womenزنان like my daughterفرزند دختر and all of us here todayامروز,
191
598000
4000
بله ، برای دختران خوشبخت و مرفه مثل دختر من و همه دختران ما (جمع حاضر)، امروز فمینیست از رده خارج است،
10:15
but not for mostاکثر of our sistersخواهران in the restباقی مانده of the worldجهان
192
603000
3000
اما نه برای تعداد زیادی از خواهرانمان در تمام دنیا
10:18
who are still forcedمجبور شدم into prematureزودگذر marriageازدواج,
193
606000
3000
که هنوز زیر فشار ازدواج های پیش از بلوغ ،
10:21
prostitutionتن فروشی, forcedمجبور شدم laborنیروی کار --
194
609000
2000
فحشا ، کار اجباری هستند.
10:24
they have childrenفرزندان that they don't want or they cannotنمی توان feedخوراک.
195
612000
3000
آنها بچه هایی را دارند که نمی خواهند و یا نمی توانند غذا بدهند.
10:28
They have no controlکنترل over theirخودشان bodiesبدن or theirخودشان livesزندگی می کند.
196
616000
3000
آنها هیچ کنترلی به بدن خود ویا زندگی خود ندارند.
10:31
They have no educationتحصیلات and no freedomآزادی.
197
619000
3000
آنها هیج حق تحصیل و یا آزادی ندارند.
10:34
They are rapedتجاوز جنسی, beatenمورد ضرب و شتم up and sometimesگاه گاهی killedکشته شده with impunityمجازات.
198
622000
4000
انها مورد تجاوز قرار می گیرند، کتک زده می شوند و یا کشته می شوند و قاتل مصون از مجازات است .
10:39
For mostاکثر Westernغربی youngجوان womenزنان of todayامروز,
199
627000
2000
برای بسیاری از دختران غربی امروزه
10:41
beingبودن calledبه نام a feministفمینیست is an insultتوهین.
200
629000
2000
اینکه به عنوان فمینیست مورد خطاب قرار گیرند ، نوعی توهین است.
10:44
Feminismفمینیسم has never been sexyسکسی, but let me assureاطمینان دادن you
201
632000
3000
صفت فمینیست هیچگاه سکسی نبوده است. اما بگذارید به شما اطمینان بدهم که
10:47
that it never stoppedمتوقف شد me from flirtingمعاشقه,
202
635000
2000
فمینیست هیچگاه مرا به عنوان فمنیست از لاس زدن بازنداشته است.
10:49
and I have seldomبه ندرت sufferedرنج from lackعدم of menمردان.
203
637000
3000
و من بندرت از کمبود مرد رنج برده ام.
10:52
(Laughterخنده)
204
640000
2000
خنده حضار
10:54
Feminismفمینیسم is not deadمرده, by no meansبه معنای.
205
642000
2000
فمینیست به هیچ معنی هیچ گاه از رده خارج نبوده است .
10:56
It has evolvedتکامل یافته است. If you don't like the termدوره,
206
644000
3000
فمینیست نیاز به تکامل دارد، اگر شما اسمش را به این شکل دوست ندارید،
11:00
changeتغییر دادن it, for Goddess'الهه sakeمنظور.
207
648000
1000
به خاطر خدا آنرا عوض کنید.
11:01
Call it Aphroditeآفرودیت, or Venusسیاره زهره, or bimboبمبو, or whateverهر چه you want;
208
649000
5000
آنرا آفرودیت یا ونوس یا بیمبو یا هر چه دوست دارید بنامید،
11:06
the nameنام doesn't matterموضوع,
209
654000
1000
اما اسم مهم نیست،
11:07
as long as we understandفهمیدن what it is about, and we supportحمایت کردن it.
210
655000
3000
تا زمانی که ما می دانیم این راجع به چه چیزی است و ما از چه چیزی ساپورت می کنیم.
11:11
So here'sاینجاست anotherیکی دیگر taleداستان of passionشور, and this is a sadغمگین one.
211
659000
3000
خوب ، یک قصه دیگر از اشتیاق و این قصه ناراحت کننده است.
11:16
The placeمحل is a smallکوچک women'sزنان clinicدرمانگاه in a villageدهکده in Bangladeshبنگلادش.
212
664000
4000
محل کلینیک بانوان در روستای کوچکی در بنگلادش
11:20
The yearسال is 2005.
213
668000
2000
سال 2005.
11:23
Jennyجنی is a youngجوان Americanآمریکایی dentalدندانی hygienistبهداشتی
214
671000
2000
جنی یک متخصص بهداشت دهان آمریکایی است
11:26
who has goneرفته to the clinicدرمانگاه as a volunteerداوطلب
215
674000
2000
که به آن کلینک به عنوان داوطلب می رود
11:28
duringدر حین her three-weekسه هفته vacationتعطیلات.
216
676000
2000
در طی مرخصی سه هفته سالیانه ای که به او داده شده است.
11:31
She's preparedآماده شده to cleanپاک کن teethدندان ها,
217
679000
1000
او آماده شده بود برای تمیز کردن دندان ،
11:33
but when she getsمی شود there, she findsپیدا می کند out that there are no doctorsپزشکان,
218
681000
3000
اما وقتی او به آنجا رسید فهمید که در آنجا هیچ دکتری نیست،
11:36
no dentistsدندانپزشکان, and the clinicدرمانگاه is just a hutکلبه fullپر شده of fliesمگس ها.
219
684000
4000
و هیچ دندانپزشکی نیز نیست و کلینیک نیز فقط یک کلبه پر از پرونده ها است.
11:41
Outsideخارج از, there is a lineخط of womenزنان
220
689000
2000
بیرون یک صف از زن ها بود
11:43
who have waitedمنتظر severalچند hoursساعت ها to be treatedتحت درمان.
221
691000
3000
که ساعتها منتظر بودند تا مورد معالجه قرار بگیرند.
11:46
The first patientصبور is in excruciatingتعجب آور است painدرد
222
694000
3000
اولین مریض یک بیمار با دردی مشقت بار بود
11:49
because she has severalچند rottenفاسد شده molarsمولرها.
223
697000
2000
به خاطر اینکه چندین دندان آسیاب فاسد شده بود.
11:52
Jennyجنی realizesمتوجه می شود that the only solutionراه حل is to pullکشیدن out the badبد teethدندان ها.
224
700000
4000
جنی به این نتیجه رسید که تنها راه حل این است که دندان های خراب را بکشد.
11:56
She's not licensedمجوز for that; she has never doneانجام شده it.
225
704000
3000
او مجوز این کار را نداشت و هیچگاه نیز آنرا انجام نداده بود.
12:00
She risksخطرات a lot and she's terrifiedوحشت زده.
226
708000
2000
او خطر بزرگی را پذیرفت و از این بابت ترسیده بود.
12:02
She doesn't even have the properمناسب instrumentsابزار,
227
710000
3000
او حتی وسایل لازم نیز نداشت،
12:05
but fortunatelyخوشبختانه she has broughtآورده شده some Novocaineنووکائین.
228
713000
3000
خوشبختانه او مقداری نوساین (داروی ضد درد) با خود برده بود.
12:09
Jennyجنی has a braveشجاع and passionateپرشور heartقلب.
229
717000
3000
جین قلب شجاع و مشتاقی داشت.
12:13
She murmursزمزمه a prayerنماز and she goesمی رود aheadدر پیش with the operationعمل.
230
721000
3000
او دعای خودش را خواند و برای جراحی اقدام کرد.
12:17
At the endپایان, the relievedتسکین دهنده patientصبور kissesبوسه ها her handsدست ها.
231
725000
3000
در آخر ، بیمار آسوده از درد بر دستان او بوسه زد.
12:21
That day the hygienistبهداشتی pullsمی کشد out manyبسیاری more teethدندان ها.
232
729000
3000
آن روز آن بهداشت کار دهان تعداد زیادتری دندان کشید.
12:25
The nextبعد morningصبح, when she comesمی آید again to the so-calledباصطلاح clinicدرمانگاه,
233
733000
4000
فردای آن روز ، وقتی که او به کلینیک یاد شده برگشت،
12:29
her first patientصبور is waitingدر انتظار for her with her husbandشوهر.
234
737000
3000
مریض اولش به همراه شوهرش منتظر او بود.
12:33
The woman'sزن faceصورت looksبه نظر می رسد like a watermelonهندوانه.
235
741000
3000
صورت زن مثل هندوانه قرمز شده بود.
12:36
It is so swollenمتورم that you can't even see the eyesچشم ها.
236
744000
3000
و آنقدر باد کرده بود که شما نمی توانستید چشم های او را ببینید.
12:40
The husbandشوهر, furiousخشمگین, threatensتهدید می کند to killکشتن the Americanآمریکایی.
237
748000
2000
شوهر عصبای بود و تهدید می کرد که آمریکایی را خواهد کشت.
12:43
Jennyجنی is horrifiedوحشت زده at what she has doneانجام شده,
238
751000
3000
جنی نیز بشدت نگران بود مبادا عمل جراحی که او انجام داده است مشکل ساز شده باشد،
12:47
but then the translatorمترجم explainsتوضیح می دهد
239
755000
2000
اما بعد مترجم برای او توضیح داد که
12:50
that the patient'sبیماران conditionوضعیت has nothing to do with the operationعمل.
240
758000
3000
شرایط عمومی بیمار هیچ ربطی به عمل جراحی ندارد.
12:54
The day before, her husbandشوهر beatضرب و شتم her up because she was not home
241
762000
4000
روز بعد از عمل شوهر آن زن او را بشدت کتک زده بود چرا که آن زن بیمار در خانه نبود تا
12:58
in time to prepareآماده کردن dinnerشام for him.
242
766000
3000
برای او شام درست کند.
13:02
Millionsمیلیون ها نفر of womenزنان liveزنده like this todayامروز.
243
770000
3000
امروزه میلیونها زن مثل این داستان زندگی می کنند.
13:05
They are the poorestفقیرترین of the poorفقیر.
244
773000
2000
آنها فقیرترین فقیرها هستند.
13:08
Althoughبا اينكه womenزنان do two-thirdsدو سوم of the world'sجهان laborنیروی کار,
245
776000
3000
هرچند که زنان دو قسمت از سه قسمت(دو سوم ) نیروی کار دنیا را تشکیل می دهند،
13:11
they ownخودت lessکمتر than one percentدرصد of the world'sجهان assetsدارایی های.
246
779000
3000
آما آنها فقط کمتر از یک درصد از اموال دنیا را در تملک دارند.
13:15
They are paidپرداخت شده lessکمتر than menمردان for the sameیکسان work
247
783000
3000
آنها از مردها برای کار مشابه دستمزد کمتری دریافت می کنند
13:18
if they're paidپرداخت شده at all, and they remainماندن vulnerableآسیب پذیر
248
786000
3000
اگر که اصلا به آنها پولی داده شود، و انها همچنان آسیب پذیر باقی مانده اند
13:22
because they have no economicاقتصادی independenceاستقلال,
249
790000
2000
بخاطر اینکه آنها هیچ استقلال مالی ندارند،
13:24
and they are constantlyبه طور مداوم threatenedتهدید شده by exploitationبهره برداری,
250
792000
2000
و به صورت مرتب مورد تهدید و بهره کشی و کار اجباری قرار می گیرند،
13:27
violenceخشونت and abuseسو استفاده کردن.
251
795000
1000
مورد خشونت و سواستفاده قرار می گیرند.
13:29
It is a factواقعیت that givingدادن womenزنان educationتحصیلات, work,
252
797000
3000
این یک واقعیت است که با دادن حق تحصیل و کار به زنها،
13:32
the abilityتوانایی to controlکنترل theirخودشان ownخودت incomeدرآمد,
253
800000
2000
و اینکه به آنها حق کنترل درآمدشان را بدهید،
13:34
inheritبه ارث می برند and ownخودت propertyویژگی, benefitsمنافع the societyجامعه.
254
802000
4000
ویا حق مالکیت املاک یا حق ارث بدهیم ، کل جامعه سود خواهد برد.
13:38
If a womanزن is empoweredتوانمند,
255
806000
1000
اگر زنان صاحب قدرت شوند،
13:40
her childrenفرزندان and her familyخانواده will be better off.
256
808000
2000
بچه های آنها و خانواده آنها شرایط بهتری خواهد داشت.
13:43
If familiesخانواده ها prosperرونق, the villageدهکده prospersخوش شانسی,
257
811000
3000
اگر یک خانواده کامیاب شود، روستا کامیاب خواهد شد،
13:46
and eventuallyدر نهایت so does the wholeکل countryکشور.
258
814000
2000
و در نتیجه کل کشور آنها کامیابتر خواهد شد.
13:49
Wangariونگاری Maathaiماتایی goesمی رود to a villageدهکده in Kenyaکنیا.
259
817000
2000
وانگاری ماهاتایی به یک روستا در کنیا رفت.
13:51
She talksگفتگو with the womenزنان and explainsتوضیح می دهد that the landزمین is barrenبی حوصله
260
819000
4000
او با زنان صحبت کرد و برای آنها توضیح داد که زمین ها بی حاصل شده است
13:55
because they have cutبرش and soldفروخته شد the treesدرختان.
261
823000
2000
به خاطر اینکه آنها درخت ها را قطع و چوبش را فروخته اند.
13:57
She getsمی شود the womenزنان to plantگیاه newجدید treesدرختان and waterاب them,
262
825000
3000
او زنان را وادار کرد که درختان جدید بکارند و به آنها آب بدهند،
14:01
dropرها کردن by dropرها کردن.
263
829000
1000
قطره به قطره.
14:02
In a matterموضوع of fiveپنج or sixشش yearsسالها, they have a forestجنگل,
264
830000
4000
بعد از پنج یا شش یال ، آنها یک جنگل داشتند،
14:06
the soilخاک is enrichedغنی شده, and the villageدهکده is savedذخیره.
265
834000
3000
زمین غنی شده بود و آنها روستا را نجات داده بودند.
14:10
The poorestفقیرترین and mostاکثر backwardبه عقب societiesجوامع
266
838000
2000
عقب افتاده ترین و فقیرترین جامعه ها
14:12
are always those that put womenزنان down.
267
840000
3000
همیشه جامعه هایی هستند که در آن زنان را ناتوان نگه می دارند.
14:16
Yetهنوز this obviousآشکار truthحقیقت is ignoredنادیده گرفته شد by governmentsدولت ها
268
844000
3000
بله این یک واقعیت واضح است که توسط دولت ها نادیده گرفته می شود،
14:19
and alsoهمچنین by philanthropyبشردوستی.
269
847000
1000
و همینطور توسط موسسه های کمک به افراد فقیر نادیده گرفته می شود.
14:21
For everyهرکدام dollarدلار givenداده شده to a women'sزنان programبرنامه,
270
849000
3000
معادل با هر دلاری که به برنامه زنان کمک می شود،
14:24
20 dollarsدلار are givenداده شده to men'sمردان programsبرنامه ها.
271
852000
3000
بیست دلار به برنامه مردان کمک می شود.
14:28
Womenزنان are 51 percentدرصد of humankindبشریت.
272
856000
2000
زنها 51 درصد از جمعیت انسانها هستند،
14:31
Empoweringتوانمندسازی them will changeتغییر دادن everything --
273
859000
2000
قدرت دادن به زن ها همه چیز را عوض خواهد کرد
14:33
more than technologyتکنولوژی and designطرح and entertainmentسرگرمی.
274
861000
4000
بیشتر از آن چیزی که تکنولوژی و یا طراحی و یا تفریحات دنیا را عوض کند.
14:37
I can promiseوعده you that womenزنان workingکار کردن togetherبا یکدیگر --
275
865000
4000
من به شما قول می دهم که اگر زنها با هم کار کنند،
14:41
linkedمرتبط, informedمطلع and educatedتحصیل کرده --
276
869000
2000
به شکل به هم پیوسته و تحصیل کرده و با دانش و آگاهی،
14:43
can bringآوردن peaceصلح and prosperityرفاه to this forsakenرها شده planetسیاره.
277
871000
4000
می توانند صلح و کامیابی را به این کره متروکه بیاورند.
14:48
In any warجنگ todayامروز, mostاکثر of the casualtiesتلفات are civiliansغیرنظامیان,
278
876000
4000
در هر جنگی در این دنیا بیشترین تلفات غیرنظامی هستند،
14:52
mainlyبه طور عمده womenزنان and childrenفرزندان. They are collateralوثیقه damageخسارت.
279
880000
3000
یعنی بیشترین تلفات زنها و بچه ها هستند. آنها وثیقه های مورد آسیب هستند.
14:56
Menمردان runاجرا کن the worldجهان, and look at the messبهم ریختگی we have.
280
884000
3000
مردها دنیا را اداره می کنند و ببینید که ما چه آشفتگی داریم.
15:00
What kindنوع of worldجهان do we want?
281
888000
2000
ما چه نوع دنیایی را می خواهیم ؟
15:02
This is a fundamentalاساسی questionسوال that mostاکثر of us are askingدرخواست.
282
890000
4000
این یک سوال اساسی است که خیلی از ما آنرا می پرسیم.
15:06
Does it make senseاحساس to participateشرکت کردن in the existingموجود است worldجهان orderسفارش?
283
894000
4000
آیا این درست است که در نظم جهانی موجود و کنونی شرکت کنیم؟
15:11
We want a worldجهان where life is preservedحفظ شده است
284
899000
3000
ما دنیایی را می خواهیم که در آن حق زندگی محفوظ شده باشد،
15:14
and the qualityکیفیت of life is enrichedغنی شده for everybodyهمه,
285
902000
2000
و کیفیت زندگی در آن برای همه پربار شده باشد،
15:17
not only for the privilegedممتاز.
286
905000
1000
نه فقط برای افراد مرفه زندگی پر بار داشته باشد.
15:20
In Januaryژانویه I saw an exhibitنمایشگاه of Fernandoفرناندو Botero'sبوترو paintingsنقاشی
287
908000
4000
در ماه ژانویه من یک نمایشگاه از نقاشی های فرناندو بوترو
15:24
at the UCUC Berkeleyبرکلی libraryکتابخانه.
288
912000
3000
در کتابخانه دانشگاه برکلی دیدم.
15:27
No museumموزه or galleryآلبوم عکس in the Unitedیونایتد Statesایالت ها,
289
915000
3000
هیچ موزه و یا گالری در آمریکا
15:30
exceptبجز for the Newجدید Yorkیورک galleryآلبوم عکس that carriesحمل می کند Botero'sبوترو work,
290
918000
4000
جز موزه نیویورک که آثار بوترو را در اختیار داشت،
15:34
has daredجرات کرد to showنشان بده the paintingsنقاشی because the themeموضوع
291
922000
3000
جرات نمایش این آثار را نداشته است بخاطر اینکه
15:37
is the Abuابو Ghraibغریبه prisonزندان.
292
925000
2000
موضوع آین نقاشی ها زندان ابوغریب عراق است.
15:39
They are hugeبزرگ paintingsنقاشی of tortureشکنجه and abuseسو استفاده کردن of powerقدرت,
293
927000
4000
در آن نمایشگاه نقاشی بزرگی از شکنجه و آزار قدرت وجود داشت ،
15:43
in the voluminousحجم زیاد Boteroبوترو styleسبک.
294
931000
2000
در سبک بوترو.
15:46
I have not been ableتوانایی to get those imagesتصاویر out of my mindذهن
295
934000
3000
من قادر نبوده ام که آن تصاویر را از مغزم بیرون کنم و
15:50
or my heartقلب.
296
938000
1000
یا از قلبم بیرون کنم .
15:52
What I fearترس mostاکثر is powerقدرت with impunityمجازات.
297
940000
3000
چیزی که مرا بیشتر می ترساند ، قدرت معاف از پاسخگویی است.
15:56
I fearترس abuseسو استفاده کردن of powerقدرت, and the powerقدرت to abuseسو استفاده کردن.
298
944000
2000
من از آزار ناشی از قدرت ، و همینطور از قدرت ناشی از آزار می ترسم .
15:59
In our speciesگونه ها, the alphaآلفا malesمردانه defineتعريف كردن realityواقعیت,
299
947000
3000
در نوع بشری، نوع مرد حقیقت را تعریف می کند ،
16:02
and forceزور the restباقی مانده of the packبسته to acceptقبول کردن that realityواقعیت
300
950000
3000
و با جبر به بقیه فشار می آورد که آن حقیقت را بپذیرند،
16:05
and followدنبال کردن the rulesقوانین.
301
953000
1000
و از قانون او تبعیت کنن.
16:07
The rulesقوانین changeتغییر دادن all the time, but they always benefitسود them,
302
955000
3000
قانون همیشه عوض می شود ولی همیشه به نفع آنها است،
16:10
and in this caseمورد, the trickle-downسر و صدا کردن effectاثر,
303
958000
2000
و در این حالت، (سیستم قطره چکانی از بالا به پایین) ،
16:13
whichکه does not work in economicsاقتصاد, worksآثار perfectlyکاملا.
304
961000
2000
که در بعد اقتصادی کار نکرده و نتیجه نداده است ، اینجا کاملا کار می کند.
16:16
Abuseسو استفاده کردن tricklesفریاد می زند down from the topبالا of the ladderنردبان to the bottomپایین.
305
964000
3000
آزار از قسمت بالای نردبان به قسمت پایین نردبان نشت می کند و قسمت پایین را فرامی گیرد،
16:20
Womenزنان and childrenفرزندان, especiallyبه خصوص the poorفقیر, are at the bottomپایین.
306
968000
3000
بچه ها و زنان، بخصوص فقرا، در قسمت پایین آن نردبان هستند. (و لذا بیشتر آسیب می بینند-توضیح مترجم-)
16:24
Even the mostاکثر destituteفقیر of menمردان have someoneکسی they can abuseسو استفاده کردن --
307
972000
3000
حتی مردان بینوا و فقیر نیز کسی را برای آزار دادن ، دارند:
16:27
a womanزن or a childکودک.
308
975000
2000
یک زن و یا بچه.
16:30
I'm fedتغذیه شده up with the powerقدرت that a fewتعداد کمی exertاعمال over the manyبسیاری
309
978000
4000
من خسته ام از قدرتی که تعداد کمی بتوانند به تعداد زیادی اعمال کنند
16:34
throughاز طریق genderجنسیت, incomeدرآمد, raceنژاد, and classکلاس.
310
982000
2000
و اختیار اعمال قدرت بر اساس جنسیت ، درآمد ، نژاد و یا طبقه برای این گروه محدود بدست آمده است.
16:37
I think that the time is ripeرسیده to make fundamentalاساسی changesتغییرات
311
985000
4000
من فکر می کنم که زمان آن رسیده است تا یک تغییر اساسی ایجاد کنیم،
16:41
in our civilizationتمدن.
312
989000
1000
در تمدن بشری خودمان.
16:42
But for realواقعی changeتغییر دادن, we need feminineزنانه energyانرژی
313
990000
3000
اما یک تغییر واقعی، ما نیاز به انرژی زنانه
16:45
in the managementمدیریت of the worldجهان.
314
993000
1000
در مدیریت جهانی داریم.
16:47
We need a criticalبحرانی numberعدد of womenزنان in positionsموقعیت ها of powerقدرت,
315
995000
3000
ما نیاز به تعداد زیادی بانوان در نقاط حساس قدرت داریم ،
16:50
and we need to nurtureپرورش دهید the feminineزنانه energyانرژی in menمردان.
316
998000
3000
و نیاز به انرژی طبیعی زنانه در مردان داریم.
16:54
I'm talkingصحبت کردن about menمردان with youngجوان mindsذهنها, of courseدوره.
317
1002000
3000
البته که من در مورد مردان با فکر جوان حرف می زنم.
16:57
Oldقدیمی guys are hopelessنومید; we have to wait for them to dieمرگ off.
318
1005000
3000
به مردان با فکر پیر امیدی نیست و فقط باید صبر کنیم تا بمیرند.
17:00
(Laughterخنده)
319
1008000
3000
خنده حضار
17:03
Yes, I would love to have Sophiaسوفیا Loren'sلورن long legsپاها
320
1011000
4000
بله ، من خیلی دوست دارم که پاهای بلند سوفیا لورن را داشته باشم
17:07
and legendaryافسانهای breastsسینه ها.
321
1015000
2000
یا سینه های افسانه ای.
17:09
But givenداده شده a choiceانتخابی, I would ratherنسبتا have the warriorجنگجو heartsقلب
322
1017000
3000
اما اگر قدرت انتخاب را داشته باشم ، من ترجیح می دهم که قلبی اندیشناک داشته باشم مانند
17:12
of Wangariونگاری Maathaiماتایی, Somalyسومالی Mamمامان, Jennyجنی and Roseگل سرخ MapendoMapendo.
323
1020000
5000
بانوان یادشده : وانگاری ماتاهیی، سومابی مام ، جنی ، یا رز مپندو.
17:17
I want to make this worldجهان good.
324
1025000
3000
من می خواهم این جهان خوب باشد،
17:20
Not better, but to make it good.
325
1028000
2000
نه فقط بهتر ، بلکه جهانی خوب ساخته شود.
17:23
Why not? It is possibleامکان پذیر است. Look around in this roomاتاق --
326
1031000
4000
چرا نه ؟ این امکان پذیر است. به اطراف این اتاق نگاه کنید،
17:28
all this knowledgeدانش, energyانرژی, talentاستعداد and technologyتکنولوژی.
327
1036000
4000
این همه دانش و انرژی و هوش و تکنولوژی.
17:33
Let's get off our fanniesفانی ها, rollرول up our sleevesآستین
328
1041000
3000
بگذارید بقچه خودمان را باز کنیم ، آستین ها را بالا بزنیم،
17:36
and get to work, passionatelyپرشور,
329
1044000
2000
و شروع به کار کنیم ؛ مشتاقانه،
17:38
in creatingپدید آوردن an almostتقریبا perfectکامل worldجهان.
330
1046000
3000
برای ساختن دنیایی کامل
17:42
Thank you.
331
1050000
2000
متشکرم
Translated by saman dadbin
Reviewed by Shadi hashemi

▲Back to top

ABOUT THE SPEAKER
Isabel Allende - Novelist
Isabel Allende writes stories of passion. Her novels and memoirs, including The House of the Spirits and Eva Luna, tell the stories of women and men who live with passionate commitment -- to love, to their world, to an ideal.

Why you should listen

As a novelist and memoirist, Isabel Allende writes of passionate lives, including her own. Born into a Chilean family with political ties, she went into exile in the United States in the 1970s—an event that, she believes, created her as a writer. Her voice blends sweeping narrative with touches of magical realism; her stories are romantic, in the very best sense of the word. Her novels include The House of the SpiritsEva Luna and The Stories of Eva Luna, and her latest, Maya's Notebook and Ripper. And don't forget her adventure trilogy for young readers— City of the BeastsKingdom of the Golden Dragon and Forest of the Pygmies.

As a memoirist, she has written about her vision of her lost Chile, in My Invented Country, and movingly tells the story of her life to her own daughter, in Paula. Her book Aphrodite: A Memoir of the Senses memorably linked two sections of the bookstore that don't see much crossover: Erotica and Cookbooks. Just as vital is her community work: The Isabel Allende Foundation works with nonprofits in the San Francisco Bay Area and Chile to empower and protect women and girls—understanding that empowering women is the only true route to social and economic justice.

More profile about the speaker
Isabel Allende | Speaker | TED.com