ABOUT THE SPEAKER
AJ Jacobs - Author
Immersing himself in alternate lifestyles and long, hilarious experiments (usually with himself the guinea pig), writer AJ Jacobs tests the limits of behavior, customs, culture, knowledge -- and his wife's sense of humor.

Why you should listen

AJ Jacobs' writings stand at the intersection of philosophy, Gonzo journalism and performance art. Stubbornly curious and slyly perceptive, he takes immersive learning to its irrational and profoundly amusing extreme -- extracting wisdom and meaning after long stints as a self-styled guinea pig. For his widely circulated Esquire article "My Outsourced Life," he explored the phenomenon of outsourcing by hiring a team in Bangalore to take care of every part of his life -- from reading his emails to arguing with his wife to reading bedtime stories to his own son. A previous article, "I Think You're Fat," chronicled a brief, cringe-inducing attempt to live his life in Radical Honesty, telling all the truth, all the time.

Jacobs is author of The Know-It-All, which documents the year he spent reading the Encyclopedia Britannica from A to Z, uncovering both funny and surprising factoids but also poignant insight into history and human nature. In 2007 he released The Year of Living Biblically, in which he attempted to follow every single rule in the Bible as literally as possible for an entire year. His recent book The Guinea Pig Diaries: My Life as an Experiment is a collection of numerous personal experiments. including living according to George Washington's rules of conduct, outsourcing every single task to India, and posing as a woman on an online dating site. 

More profile about the speaker
AJ Jacobs | Speaker | TED.com
EG 2007

AJ Jacobs: My year of living biblically

خاطرات یاکوبز از یک سال زندگی طبق انجیل

Filmed:
2,923,764 views

یاکوبز - نویسنده، فیلسوف، طنزپرداز و خبرنگار - در آخرین کنفرانس EG در مورد یک سال زندگی اش که وقف اطاعت مو به مو از دستورات انجیل کرده، صحبت کرده است.
- Author
Immersing himself in alternate lifestyles and long, hilarious experiments (usually with himself the guinea pig), writer AJ Jacobs tests the limits of behavior, customs, culture, knowledge -- and his wife's sense of humor. Full bio

Double-click the English transcript below to play the video.

00:16
I thought I'd tell you a little about what I like to writeنوشتن.
0
0
4000
فکر کردم که یک کم برای شما از چیزهایی که دوست دارم در موردشان بنویسم صحبت کنم.
00:20
And I like to immerseغوطه ور شدن myselfخودم in my topicsموضوعات.
1
4000
4000
من دوست دارم که خودم را در موضوعاتی که برای نوشتن انتخاب می کنم غرق کنم.
00:24
I just like to diveشیرجه رفتن right in and becomeتبدیل شدن به sortمرتب سازی of a humanانسان guineaگینه pigخوک.
2
8000
5000
من دوست دارم که در موضوع شیرجه بزنم و مثل یک موش آزمایشگاهی بشوم.
00:29
And I see my life as a seriesسلسله of experimentsآزمایشات.
3
13000
5000
من به زندگی ام به شکل یک سری آزمایش نگاه می کنم.
00:34
So, I work for EsquireEsquire magazineمجله, and a coupleزن و شوهر of yearsسالها agoپیش,
4
18000
4000
من برای مجله اسکوایر کار می کنم.
00:38
I wroteنوشت an articleمقاله calledبه نام "My Outsourcedبرون سپاری Life,"
5
22000
3000
دو سه سال پیش من یک مقاله برای مجله اسکوایر نوشتم که عنوانش بود «زندگی برون سپاری شده ی من».
00:41
where I hiredاستخدام شده a teamتیم of people in Bangaloreبنگلور, Indiaهندوستان,
6
25000
4000
من در آن وقت یک تیم از افراد مختلف از بنگلور هند را استخدام کردم،
00:45
to liveزنده my life for me.
7
29000
2000
تا به جای من، برای من زندگی کنند.
00:47
So, they answeredجواب داد my emailsایمیل ها.
8
31000
2000
آنها ایمیل من را جواب می دادند.
00:49
They answeredجواب داد my phoneتلفن.
9
33000
2000
تلفن من را جواب می دادند.
00:51
They arguedاستدلال کرد with my wifeهمسر for me, and they readخواندن my sonفرزند پسر bedtimeوقت خواب storiesداستان ها.
10
35000
7000
به جای من با همسرم جر و بحث می کردند. برای پسرم شبها قبل از خواب قصه می خواندند.
00:58
It was the bestبهترین monthماه of my life,
11
42000
2000
این بهترین یک ماه زندگی من بود.
01:00
because I just satنشسته back and I readخواندن booksکتاب ها and watchedتماشا کردم moviesفیلم ها.
12
44000
5000
چون من فقط روی صندلی لم می دادم و برای خودم کتاب می خواندم یا فیلم تماشا می کردم.
01:05
It was a wonderfulفوق العاده experienceتجربه.
13
49000
2000
خیلی تجربه خوبی بود.
01:07
More recentlyبه تازگی, I wroteنوشت an articleمقاله for EsquireEsquire calledبه نام --
14
51000
3000
بعد از آن یک مقاله دیگر برای مجله اسکوایر نوشتم،
01:10
about radicalافراطی honestyصادقانه.
15
54000
3000
به عنوان «درستکاری رادیکال».
01:13
And this is a movementجنبش where --
16
57000
2000
این یک جنبشی است که
01:15
this is startedآغاز شده by a psychologistروانشناس in Virginiaویرجینیا,
17
59000
4000
توسط یک روانشناس در ویرجینیا آغاز شده است.
01:19
who saysمی گوید that you should never, ever lieدروغ,
18
63000
3000
که می گوید شما نباید به هیچ وجه و هیچ وقت دروغ بگویید.
01:22
exceptبجز maybe duringدر حین pokerپوکر and golfگلف, his only exceptionsاستثناها.
19
66000
5000
مگر در حین پوکر و گلف، اینها تنها استثناها هستند.
01:27
And, more than that, whateverهر چه is on your brainمغز
20
71000
2000
و علاوه برآن، هر آنچه در مغزتان می گذرد
01:29
should come out of your mouthدهان.
21
73000
2000
باید از دهانتان بیرون بیاید.
01:31
So, I decidedقرار بر این شد I would try this for a monthماه.
22
75000
3000
من تصمیم گرفتم که یک ماه این را امتحان بکنم.
01:34
This was the worstبدترین monthماه of my life.
23
78000
3000
این بدترین ماه زندگی ام بود.
01:37
(Laughterخنده)
24
81000
1000
(خنده)
01:38
I do not recommendتوصیه this at all.
25
82000
2000
من به هیچ وجه این کار را توصیه نمی کنم.
01:40
To give you a senseاحساس of the experienceتجربه,
26
84000
2000
برای اینکه وضعیت را درک کنید،
01:42
the articleمقاله was calledبه نام, "I Think You're Fatچربی."
27
86000
4000
باید بگویم که عنوان مقاله ای که چاپ شد این بود «من فکر می کنم تو چاقی».
01:46
(Laughterخنده)
28
90000
2000
(خنده)
01:48
So, that was hardسخت.
29
92000
1000
سخت بود.
01:50
My mostاکثر recentاخیر bookکتاب -- my previousقبلی bookکتاب was calledبه نام "The Know-It-Allمی دانم آن همه,"
30
94000
4000
کتاب آخر من نه ببخشید کتاب قبلی من اسمش «دانای کل» است.
01:55
and it was about the yearسال I spentصرف شده readingخواندن the Encyclopediaدایره المعارف Britannicaبریتانیکا
31
99000
4000
و در مورد یک سالی است که من صرف خواندن دائره المعارف بریتانیکا کردم.
01:59
from A to Z in my questجستجو to learnیاد گرفتن everything in the worldجهان,
32
103000
3000
از A تا Z برای اینکه همه چیز در دنیا را یاد بگیرم.
02:03
or more preciselyدقیقا from Aakآاک, whichکه is a typeتایپ کنید of Eastشرق Asianآسیایی musicموسیقی,
33
107000
5000
دقیق تر بگویم از A-ak که یک نوع موسیقی آسیای جنوب شرقی است،
02:08
all the way to ZwyiecZwyiec, whichکه is -- well, I don't want to ruinخراب کردن the endingپایان دادن.
34
112000
4000
تا زویک که - خوب من نمی خواهم آخر داستان را لو بدهم،
02:12
(Laughterخنده)
35
116000
1000
(خنده)
02:13
It's a very excitingهیجان انگیز twistپیچ endingپایان دادن, like an O. Henryهنری novelرمان, so I won'tنخواهد بود ruinخراب کردن it.
36
117000
4000
این یک پایان خیلی پیچیده مثل رمانهای اُهِنری دارد. و من نمی خواهم خرابش کنم.
02:17
But I love that one,
37
121000
2000
ولی من کل این آزمایش را دوست داشتم.
02:19
because that was an experimentآزمایشی about how much informationاطلاعات
38
123000
4000
چون در مورد این بود که چقدر اطلاعات را
02:23
one humanانسان brainمغز could absorbجذب.
39
127000
2000
مغز یک انسان می تواند جذب کند.
02:25
Althoughبا اينكه, listeningاستماع to Kevinکوین Kellyکلی, you don't have to rememberیاد آوردن anything.
40
129000
4000
البته حالا که به کوین کِلی گوش کردم فهمیدم که لازم نبوده این همه چیز را حفظ بکنم.
02:29
You can just Googleگوگل it.
41
133000
2000
می توانم هر وقت خواستم گوگلش کنم.
02:31
So, I wastedهدر رفته some time there.
42
135000
2000
پس کلی وقتم را آنجا تلف کرده ام.
02:33
I love those experimentsآزمایشات,
43
137000
3000
من همه این آزمایشها را دوست داشته ام.
02:36
but I think that the mostاکثر profoundعمیق
44
140000
2000
ولی فکر می کنم مهمترین و تاثیر گذارترین
02:38
and life-changingتغییر زندگی experimentآزمایشی that I've doneانجام شده
45
142000
4000
آزمایش من که بر زندگی ام تاثیر گذاشته است آخرین آزمایشی بوده که انجام داده ام.
02:42
is my mostاکثر recentاخیر experimentآزمایشی, where I spentصرف شده a yearسال
46
146000
4000
و آن یک سالی است که
02:46
tryingتلاش کن to followدنبال کردن all of the rulesقوانین of the Bibleکتاب مقدس,
47
150000
3000
من صرف کردم که سعی کنم همه قوانین انجیل را رعایت کنم.
02:49
"The Yearسال of Livingزندگي كردن Biblicallyکتاب مقدس."
48
153000
2000
«یک سال زندگی طبق انجیل»
02:52
And I undertookمتعهد شد this for two reasonsدلایل.
49
156000
3000
من این کار را به دو دلیل انجام دادم.
02:55
The first was that I grewرشد کرد up with no religionمذهب at all.
50
159000
4000
یکی اینکه من بدون هیچ دینی بزرگ شده ام.
02:59
As I say in my bookکتاب, I'm Jewishیهودی in the sameیکسان way
51
163000
4000
همانطور که در کتابم هم گفته ام. من همانقدر یهودی هستم که
03:03
the Oliveزیتون Gardenباغ is Italianایتالیایی.
52
167000
2000
[رستوران های زنجیره ای] باغ زیتون ایتالیایی است.
03:05
(Laughterخنده)
53
169000
2000
(خنده)
03:07
So, not very.
54
171000
2000
یعنی خیلی یهودی نیستم.
03:09
But I've becomeتبدیل شدن به increasinglyبه طور فزاینده interestedعلاقه مند in religionمذهب.
55
173000
3000
ولی خوب من به مذهب علاقه مند شدم.
03:12
I do think it's the definingتعریف کردن issueموضوع of our time,
56
176000
2000
من فکر می کنم مذهب موضوع تعیین کننده ای در زمان ما است.
03:14
or one of the mainاصلی onesآنهایی که.
57
178000
2000
یا یکی از موضوعات تعیین کننده اصلی است.
03:16
And I have a sonفرزند پسر. I want to know what to teachتدریس کنید him.
58
180000
3000
من یک پسر دارم که دلم می خواهد بدانم به او چه چیزی باید آموزش بدهم.
03:19
So, I decidedقرار بر این شد to diveشیرجه رفتن in headسر first, and try to liveزنده the Bibleکتاب مقدس.
59
183000
4000
به همین دلیل تصمیم گرفتم که در این موضوع شیرجه بزنم و سعی کنم طبق انجیل زندگی بکنم.
03:24
The secondدومین reasonدلیل I undertookمتعهد شد this is because
60
188000
3000
دلیل دومی که من برای این کار داشتم،
03:27
I'm concernedنگران about the riseبالا آمدن of fundamentalismبنیادگرایی,
61
191000
3000
نگرانی ام از قدرت گرفتن بنیادگرایی دینی است.
03:30
religiousدینی fundamentalismبنیادگرایی, and people who say
62
194000
3000
و افرادی که می گویند به انجیل به عنوان متنی که
03:33
they take the Bibleکتاب مقدس literallyعینا, whichکه is, accordingبا توجه to some pollsنظرسنجی ها,
63
197000
3000
عینا باید به آن عمل کرد (و نه به عنوان تمثیل و استعاره و راهنمایی کلی) نگاه می کنند.
03:36
as highبالا as 45 or 50 percentدرصد of Americaآمریکا.
64
200000
3000
این افراد بر طبق برخی نظر سنجی ها چهل و پنج تا پنجاه درصد مردم آمریکا را تشکیل می دهند.
03:40
So I decidedقرار بر این شد, what if you really did take the Bibleکتاب مقدس literallyعینا?
65
204000
4000
خوب اگر شما انجیل را به عین متن تفسیر بکنید چه می شود؟
03:44
I decidedقرار بر این شد to take it to its logicalمنطقی conclusionنتیجه
66
208000
4000
خوب من تصمیم گرفتم کاملا با انجیل به عنوان متنی که
03:48
and take everything in the Bibleکتاب مقدس literallyعینا,
67
212000
2000
باید مو به مو و بدون تفسیر و توجیه به آن عمل بشود برخورد بکنم
03:50
withoutبدون pickingچیدن and choosingانتخاب کردن.
68
214000
3000
و انتخاب و حذف نکنم.
03:53
The first thing I did was I got a stackپشته of biblesکتاب مقدس.
69
217000
3000
اولین کار این بود که یک سری انجیل خریدم.
03:56
I had Christianمسیحی biblesکتاب مقدس.
70
220000
2000
انجیل مسیحی،
03:58
I had Jewishیهودی biblesکتاب مقدس.
71
222000
2000
انجیل یهودی،
04:00
A friendدوست of mineمال خودم sentارسال شد me something calledبه نام a hip-hopهیپ هاپ bibleکتاب مقدس,
72
224000
3000
حتی یکی از دوستانم یک کتاب به اسم انجیل هیپ هاپ برام فرستاد که
04:03
where the twenty-thirdبیست و سوم Psalmمزمور is renderedارائه شده as, "The Lordخداوند is all that,"
73
227000
4000
در آن انجیل تحلیم ۲۳ تورات به این شکل تبدیل شده بود: «پروردگار همه همین است»
04:07
as opposedمخالف to what I knewمی دانست it as, "The Lordخداوند is my shepherdچوپان."
74
231000
4000
به جای اینکه آنچه من از انجیل اصلی می شناختم باشد: «پروردگار چوپان من است»
04:11
Then I wentرفتی down and I readخواندن severalچند versionsنسخه ها,
75
235000
4000
بعد من نسخه های مختلف را خواندم،
04:15
and I wroteنوشت down everyهرکدام singleتنها lawقانون that I could find.
76
239000
3000
و هر جایی به قانونی بر می خوردم آن را یادداشت می کردم.
04:18
And this was a very long listفهرست -- over 700 rulesقوانین.
77
242000
4000
و این لیست خیلی طولانی شد. بیش از هفتصد قانون در انجیل آمده است.
04:23
And they rangeدامنه from the famousمشهور onesآنهایی که that I had heardشنیدم of --
78
247000
3000
خوب اینها از چیزهای معروفی که من شنیده بودم شروع می شدند،
04:26
The Tenده Commandmentsفرامین, love your neighborهمسایه, be fruitfulمثمر ثمر and multiplyتکثیر کردن.
79
250000
3000
مثل ده فرمان یا «به همسایه ات عشق بورز» یا «پربار باش و زاد و ولد کن»
04:29
So I wanted to followدنبال کردن those.
80
253000
2000
خوب من می خواستم به همه اینها عمل کنم.
04:31
And actuallyدر واقع, I take my projectsپروژه ها very seriouslyبه طور جدی,
81
255000
3000
من معمولا پروژه هایم را خیلی جدی می گیرم.
04:34
because I had twinsدوقلوها duringدر حین my yearسال,
82
258000
2000
من در این سال صاحب یک دوقلو شدم،
04:36
so I definitelyقطعا take my projectsپروژه ها seriouslyبه طور جدی.
83
260000
3000
این نشانه این است که من با پروژه کاملا جدی برخورد کرده ام.
04:39
But I alsoهمچنین wanted to followدنبال کردن the hundredsصدها
84
263000
3000
ولی خوب من می خواستم که همه
04:42
of arcaneعجیب و غریب and obscureمبهم lawsقوانین that are in the Bibleکتاب مقدس.
85
266000
3000
صدها قانون قدیمی و مهجور انجیل را هم رعایت کنم.
04:45
There is the lawقانون in Leviticusلوتیوس,
86
269000
2000
یک قانون در لویتیکوس هست که می گوید
04:47
"You cannotنمی توان shaveتراشیدن the cornersگوشه ها of your beardریش."
87
271000
2000
شما نمی توانید گوشه های ریشتان را بتراشید.
04:49
I didn't know where my cornersگوشه ها were,
88
273000
2000
من هم چون نمی دانستم کجای ریش، گوشه آن است
04:51
so I decidedقرار بر این شد to let the wholeکل thing growرشد,
89
275000
3000
کلا تراشیدن ریش را ترک کردم.
04:54
and this is what I lookedنگاه کرد like by the endپایان.
90
278000
2000
آخر کار، این شکلی شده بودم.
04:57
As you can imagineتصور کن, I spentصرف شده a lot of time at airportفرودگاه securityامنیت.
91
281000
4000
همانطور که حدس می زنید من خیلی وقتم توی بازرسی فرودگاه تلف می شد.
05:01
(Laughterخنده)
92
285000
2000
(خنده)
05:03
My wifeهمسر wouldn'tنمی خواهم kissبوسه me for the last two monthsماه ها.
93
287000
3000
همسرم دو ماه آخر حاضر نبود من را ببوسد.
05:06
So, certainlyقطعا the challengeچالش was there.
94
290000
2000
و خوب مطمئنا این یک کم سخت بود.
05:08
The Bibleکتاب مقدس saysمی گوید you cannotنمی توان wearپوشیدن clothesلباس ها madeساخته شده of mixedمخلوط شده fibersالیاف,
95
292000
5000
در انجیل آمده است که شما نمی توانید لباسی که از الیاف مخلوط ساخته شده باشد بپوشید.
05:13
so I thought, "Soundsصدا strangeعجیب, but I'll try it."
96
297000
2000
من فکر کردم این عجیب است، ولی خوب بگزار امتحانش کنم.
05:15
You only know if you try it.
97
299000
2000
تا وقتی که امتحانش نکنم، نمی فهمم.
05:17
I got ridخلاص شدن از شر of all my poly-cottonپلی پنبه T-shirtsتی شرت.
98
301000
3000
برای همین من همه تی شرتهای پلی استر-نخی ام را کنار گذاشتم.
05:20
The Bibleکتاب مقدس saysمی گوید that if two menمردان are in a fightمبارزه کردن,
99
304000
4000
در انجیل آمده است که اگر دو مرد در حال دعوا باشند،
05:24
and the wifeهمسر of one of those menمردان grabsچنگ زدن the testiclesبیضه ها of the other man,
100
308000
6000
و همسر یکی از آن مردها وارد دعوا بشود و بیضه های طرف مقابل را بگیرد،
05:30
then her handدست shallباید be cutبرش off.
101
314000
2000
باید دست آن زن را قطع کرد.
05:32
So, I wanted to followدنبال کردن that ruleقانون.
102
316000
2000
خوب من می خواستم این قانون را هم رعایت کنم.
05:34
(Laughterخنده)
103
318000
1000
(خنده)
05:35
That one I followedدنبال شد by defaultبه طور پیش فرض,
104
319000
3000
این یکی را من به انتفاء مقدم پیروی کردم.
05:38
by not gettingگرفتن in a fightمبارزه کردن with a man whoseکه wifeهمسر was standingایستاده nearbyدر نزدیکی,
105
322000
4000
یعنی اصلا با هیچ مردی که همسرش در محل حاضر بود،
05:42
looking like she had a strongقوی gripگرفتن.
106
326000
2000
و به نظر می رسید انگشتهای قوی ای داشته باشد وارد دعوا نشدم.
05:45
(Laughterخنده)
107
329000
2000
(خنده)
05:48
So -- oh, there's anotherیکی دیگر shotشات of my beardریش.
108
332000
3000
اوه این یک عکس دیگر از ریش من است.
05:52
I will say it was an amazingحیرت آور yearسال
109
336000
2000
من باید بگویم که این سال، سال خیلی جالبی بود.
05:54
because it really was life changingتغییر دادن, and incrediblyطور باور نکردنی challengingچالش برانگیز.
110
338000
3000
واقعا زندگی من را عوض کرد و واقعا پر از چالش بود.
05:57
And there were two typesانواع of lawsقوانین that were particularlyبه خصوص challengingچالش برانگیز.
111
341000
3000
دو دسته از قوانین انجیل هست که به طور خاصی چالش آفرین هستند.
06:00
The first was avoidingپرهیز کردن the little sinsگناهان that we all commitمرتکب شدن everyهرکدام day.
112
344000
4000
دسته اول دوری از گناهان کوچک روزمره بود.
06:04
You know, I could spendخرج کردن a yearسال not killingکشتن,
113
348000
2000
می دانید برای من سخت نبود که توی یک سال کسی را نکشم.
06:06
but spendingهزینه کردن a yearسال not gossipingشایعات, not covetingگناه, not lyingدروغ گویی --
114
350000
5000
ولی یک سال غیبت نکردن و دروغ نگفتن!
06:11
you know, I liveزنده in Newجدید Yorkیورک, and I work as a journalistروزنامه نگار,
115
355000
3000
می دانید من در نیویورک زندگی می کنم و شغل من روزنامه نگاری است.
06:14
so this was 75, 80 percentدرصد of my day I had to do it.
116
358000
5000
این گناه ها ۷۵ تا ۸۰ درصد کارهایی است که من در یک روز انجام می دهم.
06:19
But it was really interestingجالب هست, because I was ableتوانایی to make some progressپیش رفتن,
117
363000
5000
ولی خیلی جالب بود من بالاخره توانستم در این راه پیشرفت کنم.
06:24
because I couldn'tنمی توانستم believe how much
118
368000
2000
من اصلا باورم نمی شد که چقدر رفتارم،
06:26
my behaviorرفتار changedتغییر کرد my thoughtsاندیشه ها.
119
370000
3000
افکارم را تحت تاثیر قرار می دهد.
06:29
This was one of the hugeبزرگ lessonsدرس ها of the yearسال,
120
373000
2000
یکی از بزرگترین درسهای این یک سال برای من همین بود.
06:31
is that I almostتقریبا pretendedتظاهر کرد to be a better personفرد,
121
375000
3000
یعنی من وانمود می کردم که آدم بهتری هستم
06:34
and I becameتبدیل شد a little bitبیت of a better personفرد.
122
378000
3000
و این باعث شد که یک کمی آدم بهتری بشوم.
06:37
So I had always thought, you know, "You changeتغییر دادن your mindذهن,
123
381000
5000
من همیشه فکر می کردم که شما اول فکرتان را باید عوض کنید
06:42
and you changeتغییر دادن your behaviorرفتار," but it's oftenغالبا the other way around.
124
386000
3000
تا رفتارتان هم عوض بشود ولی فهمیدم که خیلی وقتها این برعکس است.
06:45
You changeتغییر دادن your behaviorرفتار, and you changeتغییر دادن your mindذهن.
125
389000
5000
شما رفتارتان را عوض می کنید و بعد فکرتان هم عوض می شود.
06:50
So, you know, if you want to becomeتبدیل شدن به more compassionateدلسوز,
126
394000
3000
مثلا برای اینکه رحیم تر بشوید،
06:53
you visitبازدید کنید sickبیمار people in the hospitalبیمارستان,
127
397000
2000
می توانید به عیادت بیماران در بیمارستان بروید،
06:55
and you will becomeتبدیل شدن به more compassionateدلسوز.
128
399000
2000
و شما در نتیجه این رفتار، رحیم تر خواهید شد.
06:57
You donateاهدا کن moneyپول to a causeسبب می شود,
129
401000
2000
یا اگر برای یک کار خیری پول اهدا کنید،
06:59
and you becomeتبدیل شدن به emotionallyعاطفی involvedگرفتار in that causeسبب می شود.
130
403000
3000
به آن کار وابستگی عاطفی هم پیدا می کنید.
07:02
So, it really was cognitiveشناختی psychologyروانشناسی --
131
406000
2000
این واقعا روانشناسیِ شناختی بود.
07:05
you know, cognitiveشناختی dissonanceناسازگاری -- that I was experiencingتجربه کردن.
132
409000
3000
من دچار تضاد شناختی شده بودم.
07:08
The Bibleکتاب مقدس actuallyدر واقع talksگفتگو about cognitiveشناختی psychologyروانشناسی,
133
412000
3000
انجیل در واقع در باب روانشناسیِ شناختی صحبت می کند.
07:11
very primitiveاولیه cognitiveشناختی psychologyروانشناسی.
134
415000
2000
البته روانشناسیِ شناختی خیلی ابتدایی.
07:13
In the Proverbsضرب المثل ها, it saysمی گوید that if you smileلبخند, you will becomeتبدیل شدن به happierشادتر,
135
417000
4000
در امثال می گوید که اگر شما لبخند بزنید خوشحال تر خواهید شد،
07:17
whichکه, as we know, is actuallyدر واقع trueدرست است.
136
421000
3000
و همانطور که می دانیم این درست است.
07:20
The secondدومین typeتایپ کنید of ruleقانون that was difficultدشوار to obeyاطاعت کنید
137
424000
4000
دسته دوم از قوانینی که پیروی از آنها سخت بود،
07:24
was the rulesقوانین that will get you into a little troubleمشکل
138
428000
3000
قوانینی بودند که در آمریکای قرن بیست و یکم
07:27
in twenty-first-centuryقرن بیست و یک Americaآمریکا.
139
431000
2000
ممکن بود شما را به دردسر بیاندازند.
07:30
And perhapsشاید the clearestروشن ترین exampleمثال of this is stoningسنگسار adulterersزناکارها.
140
434000
5000
شاید روشن ترین مثال سنگسار کردن زناکاران باشد.
07:35
(Laughterخنده)
141
439000
1000
(خنده)
07:36
But it's a bigبزرگ partبخشی of the Bibleکتاب مقدس,
142
440000
4000
ولی خوب این مساله در خیلی جاهای انجیل آمده است.
07:40
so I figuredشکل گرفته I had to addressنشانی it.
143
444000
2000
و من فکر کردم که باید یک کاری در این مورد بکنم.
07:43
So, I was ableتوانایی to stoneسنگ one adultererزنا.
144
447000
2000
من توانستم بالاخره یک زناکار را سنگسار کنم.
07:45
It happenedاتفاق افتاد -- I was in the parkپارک, and I was dressedلباس پوشیده in my biblicalکتاب مقدس clothingتن پوش,
145
449000
5000
من در پارک بودم و لباس انجیلی خودم را پوشیده بودم.
07:50
so sandalsصندل and sortمرتب سازی of a whiteسفید robeلباس بلند و گشاد,
146
454000
3000
یعنی صندل و یک ردای سفید.
07:53
you know, because again, the outerبیرونی affectsتاثیر می گذارد the innerدرونی.
147
457000
2000
می دانید که بیرون، درون را تحت تاثیر قرار می دهد.
07:55
I wanted to see how dressingتزئین biblicallyکتاب مقدس affectedمتأثر، تحت تأثیر، دچار، مبتلا my mindذهن.
148
459000
3000
من می خواستم که بدانم که لباس انجیلی پوشیدن چه تاثیری بر ذهن من می گذارد.
07:59
And this man cameآمد up to me and he said,
149
463000
2000
یک مردی آمد طرف من و گفت:
08:01
"Why are you dressedلباس پوشیده like that?"
150
465000
2000
«این چه لباسی است که پوشیده ای؟»
08:03
And I explainedتوضیح داد my projectپروژه,
151
467000
2000
و من برایش در مورد پروژه ام توضیح دادم.
08:05
and he said, "Well, I am an adultererزنا, are you going to stoneسنگ me?"
152
469000
3000
و او گفت: «خوب من یک زناکار هستم حالا تو مثلا می خواهی من را سنگسار کنی؟»
08:08
And I said, "Well, that would be great!"
153
472000
3000
من گفتم: خوب اگر اجازه بدهید، خیلی ممنون می شوم.
08:11
(Laughterخنده)
154
475000
4000
(خنده)
08:16
And I actuallyدر واقع tookگرفت out a handfulتعداد انگشت شماری of stonesسنگ ها from my pocketجیب
155
480000
5000
من یک مشت سنگ از جیبم بیرون آوردم.
08:21
that I had been carryingحمل کردن around for weeksهفته ها,
156
485000
2000
چند هفته ای بود که من این سنگها را دنبال خودم این طرف و آن طرف می بردم.
08:23
hopingامید for just this interactionاثر متقابل -- and, you know, they were pebblesسنگریزه --
157
487000
4000
به امید اینکه چنین فرصتی برایم پیش بیاید. البته واقعا اینها یک مشت ریگ بود.
08:27
but he grabbedگرفتار شد them out of my handدست.
158
491000
3000
آن آقا ریگها را از دست من بیرون کشید.
08:30
He was actuallyدر واقع an elderlyمسن man, mid-اواسط70s, just so you know.
159
494000
3000
یک آقای میان سال حدود هفتاد ساله بود.
08:33
But he's still an adultererزنا, and still quiteکاملا angryخشمگین.
160
497000
2000
ولی به هر حال یک زناکار عصبانی بود،
08:35
He grabbedگرفتار شد them out of my handدست
161
499000
2000
او ریگها را از دست من کشید،
08:37
and threwپرتاب کرد them at my faceصورت, and I feltنمد that I could --
162
501000
3000
و پاشید توی صورت من و من فکر کردم،
08:40
eyeچشم for an eyeچشم -- I could retaliateتلاطم, and throwپرت كردن one back at him.
163
504000
4000
که چشم در برابر چشم. من می توانم مقابله به مثل بکنم و من هم به او سنگ پرت کنم.
08:44
So that was my experienceتجربه stoningسنگسار, and it did allowاجازه دادن me
164
508000
3000
این تجربه سنگسار کردن من بود.
08:47
to talk about, in a more seriousجدی way, these bigبزرگ issuesمسائل.
165
511000
5000
این مساله باعث شد که من یک کم جدی تر در مورد مشکلات انجیل بتوانم صحبت کنم.
08:52
How can the Bibleکتاب مقدس be so barbaricوحشیانه in some placesمکان ها,
166
516000
4000
مثلا اینکه انجیل چطور می تواند در بعضی جاها اینقدر خشن و وحشیانه باشد،
08:56
and yetهنوز so incrediblyطور باور نکردنی wiseعاقل in othersدیگران?
167
520000
2000
و در عین حال در جاهای دیگر اینقدر حکیمانه باشد.
08:59
How should we viewچشم انداز the Bibleکتاب مقدس?
168
523000
2000
ما چطور باید به انجیل نگاه کنیم؟
09:01
Should we viewچشم انداز it, you know, as originalاصلی intentقصد,
169
525000
2000
مثلا آیا ما باید به متن انجیل به عنوان «متن با قصد اولیه» نگاه کنیم؟
09:03
like a sortمرتب سازی of a Scaliaاسکالیا versionنسخه of the Bibleکتاب مقدس?
170
527000
4000
مثل یک جور نسخه اسکالیایی (یکی از قضات عالی امریکا) انجیل؟
09:08
How was the Bibleکتاب مقدس writtenنوشته شده است?
171
532000
2000
انجیل را چطوری نوشته اند؟
09:10
And actuallyدر واقع, sinceاز آنجا که this is a techتکنولوژی crowdجمعیت,
172
534000
2000
چون اینجا یک جمع فنی هستیم،
09:12
I talk in the bookکتاب about how the Bibleکتاب مقدس actuallyدر واقع remindsیادآوری می کند me
173
536000
4000
من یک جا می گفتم که چطور انجیل من را
09:16
of the Wikipediaویکیپدیا, because it has all of these authorsنویسندگان and editorsسردبیران
174
540000
3000
به یاد ویکی پدیا می اندازد. چون که انجیل هم در طی چند صد سال
09:19
over hundredsصدها of yearsسالها.
175
543000
2000
تعداد زیادی نویسنده و ویراستار داشته است،
09:21
And it's sortمرتب سازی of evolvedتکامل یافته است.
176
545000
2000
و به نوعی به این شکل تکامل پیدا کرده است.
09:23
It's not a bookکتاب that was writtenنوشته شده است and cameآمد down from on highبالا.
177
547000
3000
به جای اینکه کتابی باشد که از آسمان یک جا نازل شده باشد.
09:28
So I thought I would endپایان by tellingگفتن you
178
552000
4000
خوب من فکر کردم که صحبتم را
09:32
just a coupleزن و شوهر of the take-awaysبیرون رفتن, the biggerبزرگتر lessonsدرس ها
179
556000
3000
با چند تا از درسهای بزرگی که
09:35
that I learnedیاد گرفتم from my yearسال.
180
559000
2000
در این یک سال آموختم تمام کنم.
09:38
The first is, thouتو shaltشل not take the Bibleکتاب مقدس literallyعینا.
181
562000
4000
اولین درس این است که هرگز انجیل را به متنش نگیر.
09:42
This becameتبدیل شد very, very clearروشن است, earlyزود on.
182
566000
3000
همان اوایل برای من این موضوع روشن شد.
09:45
Because if you do, then you endپایان up actingبازیگری like a crazyدیوانه personفرد,
183
569000
3000
چون اگر بخواهید عین متن را جدی بگیرید باید مثل یک دیوانه رفتار کنید.
09:48
and stoningسنگسار adulterersزناکارها, or -- here'sاینجاست anotherیکی دیگر exampleمثال.
184
572000
3000
و مثلا زناکاران را سنگسار کنید. این یک مثال دیگر است.
09:51
Well, that's anotherیکی دیگر. I did spendخرج کردن some time shepherdingچوپان.
185
575000
5000
آه نه این یک عکس دیگر است. من یک مدتی چوپانی می کردم.
09:56
(Laughterخنده)
186
580000
1000
(خنده)
09:57
It's a very relaxingآرامش بخش vocationحرفه. I recommendتوصیه it.
187
581000
3000
چوپانی خیلی آرامش بخش است من توصیه می کنم امتحانش کنید.
10:01
But this one is -- the Bibleکتاب مقدس saysمی گوید that you cannotنمی توان touchدست زدن به womenزنان
188
585000
4000
اما این یکی: انجیل می گوید که شما نمی توانید زنان را
10:05
duringدر حین certainمسلم - قطعی timesبار of the monthماه, and more than that,
189
589000
3000
در زمانهایی خاصی از ماه لمس کنید. علاوه بر آن
10:08
you cannotنمی توان sitنشستن on a seatصندلی where a menstruatingقاعدگی womanزن has satنشسته.
190
592000
3000
شما نمی توانید در جایی که یک زن در زمان پریودش آنجا نشسته بنشینید.
10:12
And my wifeهمسر thought this was very offensiveتوهین آمیز,
191
596000
2000
همسر من این مساله را خیلی توهین آمیز می دید.
10:14
so she satنشسته in everyهرکدام seatصندلی in our apartmentاپارتمان,
192
598000
2000
برای همین یک بار روی همه صندلی هایی که ما توی خانه داشتیم نشست،
10:16
and I had to spendخرج کردن much of the yearسال standingایستاده
193
600000
3000
و من مجبور بودم بیشتر این یک سال را ایستاده سر کنم.
10:19
untilتا زمان I boughtخریداری شد my ownخودت seatصندلی and carriedانجام it around.
194
603000
6000
تا اینکه برای خودم یک صندلی خریدم که همیشه دنبال خودم این طرف آن طرف می بردمش.
10:25
So, you know, I metملاقات کرد with creationistsخدایان.
195
609000
4000
من با افراد معتقد به «خلقت جهان» ملاقات کردم.
10:29
I wentرفتی to the creationists'خدایان museumموزه.
196
613000
2000
من به موزه «خلقت گراها» رفتم،
10:31
And these are the ultimateنهایی literalistsمتفکران.
197
615000
2000
چون اینها از همه بیشتر، متنِ انجیل را جدی گرفته اند.
10:33
And it was fascinatingشگفت انگیز, because they were not stupidاحمق people at all.
198
617000
3000
و این خیلی جالب بود. چون اینها به هیچ وجه افراد کودنی نیستند.
10:36
I would wagerوظیفه that theirخودشان IQIQ is exactlyدقیقا the sameیکسان as the averageمیانگین evolutionistتکاملگرایان.
199
620000
3000
من ادعا می کنم که ضریب هوشی اینها با ضریب هوشی متوسط معتقدین به تکامل برابر است.
10:39
It's just that theirخودشان faithایمان is so strongقوی
200
623000
3000
فقط ایمان اینها به تفسیرِ عینیِ متنِ انجیل
10:42
in this literalلفظی interpretationتفسیر of the Bibleکتاب مقدس
201
626000
2000
اینقدر قوی است
10:44
that they distortتحریف all the dataداده ها to fitمناسب theirخودشان modelمدل.
202
628000
4000
که همه داده ها را کج و معوج می کنند تا با مدل خودشان جور در بیاید.
10:49
And they go throughاز طریق these amazingحیرت آور mentalذهنی gymnasticsژیمناستیک to accomplishانجام دادن this.
203
633000
4000
و اینها اینقدر پشتک و واروی ذهنی می زنند تا بتوانند خلقت را به آن شکلی که در انجیل گفته شده توجیه کنند.
10:53
And I will say, thoughگرچه, the museumموزه is gorgeousزرق و برق دار.
204
637000
5000
من باید بگویم که موزه اینها خیلی زیبا است.
10:58
They really did a fantasticخارق العاده jobکار.
205
642000
2000
واقعا زحمت کشیده اند.
11:00
If you're ever in Kentuckyکنتاکی,
206
644000
1000
اگر تا حالا به موزه اینها در کنتاکی رفته باشید.
11:01
there's, you can see a movieفیلم سینما of the floodسیل,
207
645000
3000
یک فیلم از سیل اولیه زمان خلقت به شما نشان می دهند،
11:04
and they have sprinklersآبپاش in the ceilingسقف
208
648000
2000
و از سقف روی سر شما باران می ریزند.
11:06
that will sprinkleبپاشید on you duringدر حین the floodسیل scenesصحنه های.
209
650000
4000
همان موقع که سیل را به شما نشان می دهند، روی سر شما باران می ریزد.
11:10
So, whateverهر چه you think of creationismخلقت -- and I think it's crazyدیوانه --
210
654000
3000
و شما هر فکری در مورد خلقت گرایی می خواهید بکنید و البته من فکر می کنم دیوانگی است
11:13
they did a great jobکار.
211
657000
2000
ولی خوب اینها خیلی زحمت کشیده اند.
11:16
(Laughterخنده)
212
660000
2000
(خنده)
11:18
Anotherیکی دیگر lessonدرس is that thouتو shaltشل give thanksبا تشکر.
213
662000
4000
درس دیگری که من گرفتم این بود که همیشه شکرگزار باشم.
11:22
And this one was a bigبزرگ lessonدرس because I was prayingدعا كردن,
214
666000
4000
این یک درس بزرگ بود چرا که من مدام در حال عبادت بودم،
11:26
givingدادن these prayersنماز of thanksgivingشکرگذاری, whichکه was oddفرد for an agnosticاگنستیک.
215
670000
4000
من داشتم این دعاهای شکرگزاری را می گفتم که البته برای یک آدم بی خدا مثل من عجیب بود.
11:30
But I was sayingگفت: thanksبا تشکر all the time, everyهرکدام day,
216
674000
4000
اما خوب من هر روز و هر ساعت داشتم شکر می گفتم،
11:34
and I startedآغاز شده to changeتغییر دادن my perspectiveچشم انداز.
217
678000
3000
و این کم کم دید من را عوض کرد.
11:37
And I startedآغاز شده to realizeتحقق بخشیدن the hundredsصدها of little things
218
681000
3000
و من کم کم متوجه صدها چیزی که
11:40
that go right everyهرکدام day, that I didn't even noticeاطلاع,
219
684000
4000
هر روز درست رخ می دهند شدم. چیزهایی که من همیشه فکر می کردم،
11:44
that I tookگرفت for grantedاعطا شده, as opposedمخالف to focusingتمرکز
220
688000
2000
دلیلی ندارد در آنها اشتباهی بشود. در مقابل توجه به سه چهار تا چیزی که
11:46
on the threeسه or fourچهار that wentرفتی wrongاشتباه.
221
690000
3000
در یک روز خراب می شدند و مخالف میل من رخ می دادند.
11:50
So, this is actuallyدر واقع a keyکلیدی to happinessشادی for me,
222
694000
2000
این در واقع برای من کلید خوشحالی است.
11:53
is to just rememberیاد آوردن when I cameآمد over here,
223
697000
2000
همین که حواسم باشد که اینجا که آمدم،
11:55
the carماشین didn't flipتلنگر over, and I didn't tripسفر comingآینده up the stairsپله ها.
224
699000
4000
ماشینم چپ نشد. از این پله ها که بالا می آمدم زمین نخوردم.
11:59
It's a remarkableقابل توجه thing.
225
703000
2000
این خیلی مهم است.
12:03
Thirdسوم, that thouتو shallباید have reverenceاحترام.
226
707000
2000
سومین درس این بود که باید که تقدس داشته باشیم.
12:05
This one was unexpectedغیر منتظره because I startedآغاز شده the yearسال
227
709000
3000
این یکی واقعا غیر منتظره بود.
12:08
as an agnosticاگنستیک, and by the endپایان of the yearسال,
228
712000
2000
چون من وقتی که شروع کردم، کاملا بی اعتقاد بودم،
12:10
I becameتبدیل شد what a friendدوست of mineمال خودم callsتماس می گیرد a reverentاحترام agnosticاگنستیک, whichکه I love.
229
714000
5000
و در آخر سال - به قول یکی از دوستانم - تبدیل به یک بی خدای مقدس شدم.
12:15
And I'm tryingتلاش کن to startشروع کن it as a movementجنبش.
230
719000
2000
من خیلی این مساله را دوست دارم و دنبالش هستم که یک جنبش بر همین مبنا راه بیاندازم.
12:17
So, if anyoneهر کسی wants to joinپیوستن,
231
721000
2000
اگر کسی می خواهد به من بپیوندد،
12:19
the basicپایه ای ideaاندیشه is, whetherچه or not there is a God,
232
723000
3000
ایده اصلی این است که، خدایی باشد، یا نباشد،
12:22
there's something importantمهم and beautifulخوشگل about the ideaاندیشه of sacrednessمقدس,
233
726000
4000
خود مفهوم تقدس جالب و جذاب است.
12:26
and that our ritualsآداب و رسوم can be sacredمقدس.
234
730000
2000
مثلا آداب و رسوم ما می توانند مقدس باشند.
12:28
The Sabbathسبت can be sacredمقدس.
235
732000
3000
روزهای تعطیل، می توانند مقدس باشند.
12:31
This was one of the great things about my yearسال, doing the Sabbathسبت,
236
735000
3000
یکی از مهمترین چیزها در این یک سال برای من این بود که روزهای تعطیل نمی توانستم کار کنم.
12:34
because I am a workaholicکارکلاسیک, so havingداشتن this one day
237
738000
4000
چون من به کار معتاد هستم و این یک روز که نمی توانستم کار کنم،
12:38
where you cannotنمی توان work, it really, that changedتغییر کرد my life.
238
742000
3000
واقعا زندگی ام را عوض کرد.
12:42
So, this ideaاندیشه of sacrednessمقدس, whetherچه or not there is a God.
239
746000
4000
خوب آها این ایده تقدس، مستقل از اینکه خدایی باشد یا نباشد.
12:47
Thouتو shallباید not stereotypeکلیشه.
240
751000
2000
درس دیگر این بود که نباید تعمیم داد.
12:49
This one happenedاتفاق افتاد because
241
753000
2000
این به این خاطر بود که
12:51
I spentصرف شده a lot of time with variousمختلف religiousدینی communitiesجوامع
242
755000
3000
من در این مدت با گروههای مذهبی زیادی
12:54
throughoutدر سراسر Americaآمریکا because I wanted it to be more
243
758000
2000
در سراسر آمریکا ملاقات کردم. چون می خواستم این یک سال
12:56
than about my journeyسفر.
244
760000
2000
فقط در مورد خودم نباشد،
12:58
I wanted it to be about religionمذهب in Americaآمریکا.
245
762000
3000
بلکه درباره دینداری در آمریکا باشد.
13:01
So, I spentصرف شده time with evangelicalانجیلی Christiansمسیحیان, and Hasidicحسیتی Jewsیهودیان, and the Amishآمیش.
246
765000
4000
برای همین من مدتی با مسیحی های اونجلیکال بودم با یهودی های حسیدی بودم با آمیش ها بودم.
13:05
I'm very proudمغرور because
247
769000
2000
من خیلی مفتخرم چون فکر می کنم که
13:07
I think I'm the only personفرد in Americaآمریکا
248
771000
2000
من تنها کسی هستم که در آمریکا توانسته ام
13:09
to out Bible-talkکتاب مقدس a Jehovah'sیهوه Witnessشاهد.
249
773000
3000
برای یکی «شاهد یهوه» آنقدر از انجیل بخوانم که «از رو بره».
13:12
(Laughterخنده)
250
776000
1000
(خنده)
13:13
After threeسه and a halfنیم hoursساعت ها, he lookedنگاه کرد at his watch,
251
777000
3000
بعد از سه ساعت و نیم به ساعتش نگاه کرد
13:16
he's like, "I gottaباید go."
252
780000
2000
و گفت من باید برم.
13:18
(Laughterخنده)
253
782000
2000
(خنده)
13:20
Oh, thank you very much.
254
784000
1000
خیلی ممنونم.
13:25
Thank you. Blessبرکت you, blessبرکت دهد you.
255
789000
1000
ممنونم. ممنونم. خدا بیامرزتتون. خدا بیامرزتتون.
13:27
But it was interestingجالب هست
256
791000
2000
ولی خوب خیلی جالب بود.
13:29
because I had some very preconceivedپیش بینی شده notionsمفاهیم about, for instanceنمونه,
257
793000
3000
چون من از قبل یک سری پیش داوری هایی داشتم.
13:32
evangelicalانجیلی Christianityمسیحیت, and I foundپیدا شد that
258
796000
4000
مثلا در مورد مسیحی های اونجلیکال اما فهمیدم که
13:36
it's suchچنین a wideوسیع and variedمتنوع movementجنبش
259
800000
2000
این ها آنقدر متنوع هستند که
13:38
that it is difficultدشوار to make generalizationsتعاریف about it.
260
802000
5000
خیلی سخت میشود چیزی را به همه آنها تعمیم داد.
13:44
There's a groupگروه I metملاقات کرد with calledبه نام the Redسرخ Letterنامه Christiansمسیحیان,
261
808000
3000
من با یک گروهی ملاقات کردم که اسمشان مسیحی های «حروف قرمز» است.
13:47
and they focusتمرکز on the redقرمز wordsکلمات in the Bibleکتاب مقدس,
262
811000
3000
اینها تاکیدشان بر حروف قرمز در انجیل است.
13:50
whichکه are the onesآنهایی که that Jesusعیسی spokeصحبت کرد.
263
814000
2000
اینها جملاتی است که از خودِ مسیح نقل شده است.
13:52
That's how they printedچاپ شده them in the oldقدیمی Biblesکتاب مقدس.
264
816000
2000
و در انجیل های قدیمی قرمز چاپ می شده اند.
13:54
And theirخودشان argumentبحث و جدل is that Jesusعیسی never talkedصحبت کرد about homosexualityهمجنسگرایی.
265
818000
5000
و مثلا اینها می گویند که مسیح خودش هیچگاه در مورد همجنس گرایی چیزی نگفته است.
13:59
They have a pamphletجزوه that saysمی گوید,
266
823000
2000
اینها یک دفترچه چاپ کرده اند که نوشته:
14:01
"Here'sاینجاست what Jesusعیسی said about homosexualityهمجنسگرایی,"
267
825000
2000
اینها چیزهایی است که مسیح درباره همجنس گرایی گفته است.
14:03
and you openباز کن it up, and there's nothing in it.
268
827000
2000
و شما این دفترچه را که باز می کنید و می بینید که صفحه سفید است.
14:06
So, they say Jesusعیسی did talk a lot about helpingکمک the outcastsبی نظمی ها,
269
830000
6000
اینها می گویند مسیح خیلی در مورد کمک به اقلیتها و مستضعفین صحبت کرده است.
14:12
helpingکمک poorفقیر people.
270
836000
3000
کمک به فقرا.
14:15
So, this was very inspiringالهام بخش to me.
271
839000
3000
این برای من خیلی الهام بخش بود.
14:19
I recommendتوصیه Jimجیم Wallisوالیس and Tonyتونی CampoloCampolo.
272
843000
4000
من جیم والس و تونی کمپولو را توصیه می کنم.
14:24
They're very inspiringالهام بخش leadersرهبران, even thoughگرچه I disagreeمخالف بودن
273
848000
4000
این دو، رهبر های خیلی الهام بخشی هستند.
14:28
with much of what they say.
274
852000
2000
البته من با بیشتر حرفهای آنها مخالف هستم.
14:30
Alsoهمچنین, thouتو shaltشل not disregardبی توجهی the irrationalغیر منطقی.
275
854000
3000
درس دیگر این بود که چیزهای غیر منطقی را نادیده نگیرید.
14:33
This one was very unexpectedغیر منتظره because, you know,
276
857000
4000
این یکی هم خیلی غیر منتظره بود.
14:37
I grewرشد کرد up with the scientificعلمی worldviewجهان بینی,
277
861000
3000
من با یک جهانبینی علمی بزرگ شده ام.
14:40
and I was shockedبهت زده learningیادگیری how much of my life
278
864000
7000
و من خیلی شوکه شدم وقتی فهمیدم که چقدر زندگی ام
14:47
is governedاداره می شود by irrationalغیر منطقی forcesنیروها.
279
871000
3000
با نیروهای غیر منطقی اداره می شود.
14:50
And the thing is, if they're not harmfulزیان آور,
280
874000
3000
نکته این است که اگر اینها آسیبی نمی زنند،
14:54
they're not to be completelyبه صورت کامل dismissedرد.
281
878000
2000
نباید کاملا دور ریخته بشوند.
14:56
Because I learnedیاد گرفتم that -- I was thinkingفكر كردن, I was
282
880000
4000
من یاد گرفتم که - داشتم فکر می کردم -
15:00
doing all these ritualsآداب و رسوم, these biblicalکتاب مقدس ritualsآداب و رسوم,
283
884000
3000
من داشتم همه این آداب مذهبی را انجام می دادم،
15:03
separatingجدا کردن my woolپشم and linenکتانی, and I would askپرسیدن these religiousدینی people
284
887000
3000
آداب انجیلی مثلا جدا کردن لباسهای پشمی و نخی و از افراد مذهبی می پرسیدم
15:07
"Why would the Bibleکتاب مقدس possiblyاحتمالا tell us to do this? Why would God careاهميت دادن?"
285
891000
4000
چرا، چرا انجیل از ما خواسته این کارها را بکنیم. چرا باید برای خدا مهم باشد.
15:11
And they said, "We don't know,
286
895000
2000
اما آنها به من گفتند که ما نمی دانیم،
15:13
but it's just ritualsآداب و رسوم that give us meaningبه معنی."
287
897000
4000
اینها آداب است و به ما معنی می دهد.
15:17
And I would say, "But that's crazyدیوانه."
288
901000
2000
و من می گفتم که این دیوانگی است.
15:19
And they would say, "Well, what about you?
289
903000
2000
اما آنها گفتند که خود تو چی ؟
15:21
You blowفوت کردن، دمیدن out candlesشمع ها on topبالا of a birthdayروز تولد cakeکیک.
290
905000
4000
تو شمع های روی کیک تولد را فوت می کنی.
15:26
If a guy from Marsمریخ cameآمد down and saw, here'sاینجاست one guy
291
910000
4000
اگر یک نفر از مریخ بیاید و ببیند که این طرف
15:30
blowingدمیدن out the fireآتش on topبالا of a cakeکیک
292
914000
4000
یک نفر به آتش روی یکی کیک فوت می کند
15:34
versusدر مقابل anotherیکی دیگر guy not wearingپوشیدن clothesلباس ها of mixedمخلوط شده fabricsپارچه,
293
918000
4000
و آن طرف یک نفر هست که لباس با الیاف مخلوط نمی پوشد.
15:38
would the Martiansمریخ ها say, 'Well'خوب, that guy, he makesباعث می شود senseاحساس,
294
922000
4000
آیا آن مریخی خواهد گفت که این یکی کارش معنی دارد
15:42
but that guy'sپسر crazyدیوانه?'"
295
926000
2000
ولی آن یکی دیوانه است؟
15:44
So no, I think that ritualsآداب و رسوم are, by natureطبیعت, irrationalغیر منطقی.
296
928000
5000
خوب من حالا فکر می کنم که آداب و رسوم ذاتا بی منطق هستند.
15:49
So the keyکلیدی is to chooseانتخاب کنید the right ritualsآداب و رسوم,
297
933000
3000
پس نکته این است که آداب و رسوم مناسبی را انتخاب کنیم
15:52
the onesآنهایی که that are not harmfulزیان آور -- but ritualsآداب و رسوم by themselvesخودشان
298
936000
6000
آنهایی را انتخاب کنیم که مضر نیستند.
15:58
are not to be dismissedرد.
299
942000
2000
ولی نباید کلا آداب و رسوم را دور بریزیم.
16:01
And finallyسرانجام I learnedیاد گرفتم that thouتو shallباید pickانتخاب کنید and chooseانتخاب کنید.
300
945000
4000
و آخرین چیزی که یاد گرفتم این که باید حذف و انتخاب کرد.
16:05
And this one I learnedیاد گرفتم because
301
949000
2000
این را از آنجا یاد گرفتم که سعی کردم
16:07
I triedتلاش کرد to followدنبال کردن everything in the Bibleکتاب مقدس.
302
951000
2000
همه چیزهایی که در انجیل بود را اطاعت کنم.
16:09
And I failedناموفق miserablyبدبختانه.
303
953000
2000
و خیلی تلخ شکست خوردم.
16:11
Because you can't.
304
955000
2000
چون که هیچ کس نمی تواند.
16:13
You have to pickانتخاب کنید and chooseانتخاب کنید. And anyoneهر کسی who followsبه دنبال آن است the Bibleکتاب مقدس
305
957000
3000
شما باید انتخاب کنید. همه کسانی که از انجیل تبعیت می کنند،
16:16
is going to be pickingچیدن and choosingانتخاب کردن.
306
960000
2000
انتخاب می کنند.
16:18
The keyکلیدی is to pickانتخاب کنید and chooseانتخاب کنید the right partsقطعات.
307
962000
5000
نکته این است که قسمتهای مناسبی را انتخاب کنید.
16:23
There's the phraseعبارت calledبه نام cafeteriaکافه تریا religionمذهب,
308
967000
4000
یک اصطلاحی هست به نام «دینداری کافه تریایی».
16:27
and the fundamentalistsبنیادگرایان will use it in a denigratingتقلید کردن way,
309
971000
4000
بنیادگراها این اصطلاح را برای کوچک شمردن بقیه به کار می برند.
16:31
and they'llآنها خواهند شد say, "Oh, it's just cafeteriaکافه تریا religionمذهب.
310
975000
2000
مثلا می گویند اه این کار تو فقط دینداری کافه تریایی است
16:33
You're just pickingچیدن and choosingانتخاب کردن."
311
977000
1000
چیزهایی را از دین انتخاب کرده.
16:34
But my argumentبحث و جدل is, "What's wrongاشتباه with cafeteriasکافه تریا?"
312
978000
4000
من می خواهم بگم که مگر کافه تریا چه اشکالی دارد.
16:38
I've had some great mealsوعده های غذایی at cafeteriasکافه تریا.
313
982000
2000
من غذاهای خوبی توی کافه تریاها خورده ام.
16:40
I've alsoهمچنین had some mealsوعده های غذایی that make me want to dryخشک heaveبیا.
314
984000
4000
البته غذاهایی هم خورده ام که حالم را به هم زده است.
16:44
So, it's about choosingانتخاب کردن the partsقطعات of the Bibleکتاب مقدس about compassionمحبت,
315
988000
3000
راه درست انتخاب ان قسمتهایی از انجیل است که در مورد رحمت
16:48
about toleranceتحمل, about lovingبا محبت your neighborهمسایه,
316
992000
2000
و تحمل و عشق به همسایگان صحبت می کند.
16:51
as opposedمخالف to the partsقطعات about homosexualityهمجنسگرایی is a sinگناه,
317
995000
5000
در مقایسه با آن قسمتهایی که در مورد همجنس گرایی به عنوان گناه صحبت می کند،
16:56
or intoleranceعدم تحمل, or violenceخشونت,
318
1000000
2000
یا در مورد بی تحملی است یا در مورد خشونت است،
16:58
whichکه are very much in the Bibleکتاب مقدس as well.
319
1002000
2000
که البته قسمت زیادی از انجیل را تشکیل می دهند.
17:00
So if we are to find any meaningبه معنی in this bookکتاب,
320
1004000
4000
اگر ما دنبال این هستیم که معنایی در این کتاب بیابیم،
17:04
then we have to really engageمشغول کردن it, and wrestleکشتی گرفتن with it.
321
1008000
4000
ما باید واقعا خودمان را درگیر آن بکنیم و با آن کشتی بگیریم،
17:08
And I thought I'd endپایان with just a coupleزن و شوهر more.
322
1012000
3000
و من فکر کردم چند تا عکس دیگر هم این آخر به شما نشان بدهم.
17:11
There's me readingخواندن the Bibleکتاب مقدس.
323
1015000
2000
این من هستم که دارم انجیل می خوانم،
17:13
That's how I hailedتقدیر کرد taxicabsتاکسی ها.
324
1017000
2000
من اینجوری تاکسی صدا می کردم.
17:15
(Laughterخنده)
325
1019000
3000
(خنده)
17:18
Seriouslyبه طور جدی, and it workedکار کرد. And yes,
326
1022000
2000
جدی می گم.
17:20
that was actuallyدر واقع a rentedاجاره کرد sheepگوسفند,
327
1024000
3000
این گوسفند را برای یک روز اجاره کرده بودم،
17:23
so I had to returnبرگشت that in the morningصبح, but it servedخدمت کرده است well for a day.
328
1027000
4000
و باید فردا صبح برش می گرداندم. ولی برای یک روز خیلی خوب بود.
17:28
So, anywayبه هر حال, thank you so much for lettingاجازه دادن me speakصحبت.
329
1032000
3000
خوب خیلی ممنون که به من اجازه صحبت دادید.
Translated by Ali Moeeny
Reviewed by Hasan Moeeni

▲Back to top

ABOUT THE SPEAKER
AJ Jacobs - Author
Immersing himself in alternate lifestyles and long, hilarious experiments (usually with himself the guinea pig), writer AJ Jacobs tests the limits of behavior, customs, culture, knowledge -- and his wife's sense of humor.

Why you should listen

AJ Jacobs' writings stand at the intersection of philosophy, Gonzo journalism and performance art. Stubbornly curious and slyly perceptive, he takes immersive learning to its irrational and profoundly amusing extreme -- extracting wisdom and meaning after long stints as a self-styled guinea pig. For his widely circulated Esquire article "My Outsourced Life," he explored the phenomenon of outsourcing by hiring a team in Bangalore to take care of every part of his life -- from reading his emails to arguing with his wife to reading bedtime stories to his own son. A previous article, "I Think You're Fat," chronicled a brief, cringe-inducing attempt to live his life in Radical Honesty, telling all the truth, all the time.

Jacobs is author of The Know-It-All, which documents the year he spent reading the Encyclopedia Britannica from A to Z, uncovering both funny and surprising factoids but also poignant insight into history and human nature. In 2007 he released The Year of Living Biblically, in which he attempted to follow every single rule in the Bible as literally as possible for an entire year. His recent book The Guinea Pig Diaries: My Life as an Experiment is a collection of numerous personal experiments. including living according to George Washington's rules of conduct, outsourcing every single task to India, and posing as a woman on an online dating site. 

More profile about the speaker
AJ Jacobs | Speaker | TED.com