TEDWomen 2017
Minda Dentler: What I learned when I conquered the world's toughest triathlon
میندا دنتلر: از موفقیت در سخت‌ترین ماراتن سه‌گانهٔ جهان چه آموختم
Filmed:
Readability: 4
1,257,928 views
۴ کیلومتر شنا، ۱۸۰ کیلومتر دوچرخه‌سواری و مسیر کامل دوی ماراتن در روزی گرم و خشک -- آن‌هم بدون توقف و استراحت: شرکت در این رقابت سه‌گانهٔ شگفت‌انگیز، هدف و آرزوی قهرمانان ورزشی است. اما وقتی میندا دنتلر تصمیم گرفت در ماراتن سه‌گانهٔ کونا در هاوایی شرکت کند، هدفی فراتر از مدال گرفتن داشت. او تعریف می‌کند که چگونه در این رقابت دشوار موفق شد و چه چیزی به او الهام بخشید تا مسابقه را ادامه بدهد.
Minda Dentler - Athlete, activist
A record-setting triathlete, Minda Dentler is a polio survivor committed to inspiring people to move beyond their fear of failure and achieve their goals. Full bio
A record-setting triathlete, Minda Dentler is a polio survivor committed to inspiring people to move beyond their fear of failure and achieve their goals. Full bio
Double-click the English transcript below to play the video.
00:12
It was October 13, 2012,
0
936
3415
۱۳ام اکتبر سال ۲۰۱۲ بود،
00:16
a day that I will never forget.
1
4375
2114
آن روز را هرگز فراموش نمی‌کنم.
00:18
I was on my bike, pushing up what seemed
like a never-ending barren hill.
like a never-ending barren hill.
2
6892
5516
سوار دوچرخه بودم و به سختی
از تپه‌ای بی‌انتها بالا می‌رفتم.
از تپه‌ای بی‌انتها بالا می‌رفتم.
00:24
And it wasn't just any hill:
3
12432
1814
اما آن یک تپهٔ معمولی نبود:
00:26
it was a 15-mile climb
up to a town called Hawi
up to a town called Hawi
4
14270
3730
۲۴ کیلومتر تا بالای تپه و به طرف
شهری به نام هاوی راه بود
شهری به نام هاوی راه بود
00:30
on the Big Island of Hawaii.
5
18024
2181
شهری در جزیره بزرگ هاوایی.
00:32
And it wasn't just any ride:
6
20776
1945
و البته یک دوچرخه‌سواری معمولی هم نبود:
00:34
it was at the Ironman World Championship.
7
22745
2578
مسابقات قهرمانی مرد آهنین جهان بود.
00:37
I can still feel my muscles burning.
8
25926
2936
هنوز هم سوختن عضلاتم را احساس می‌کنم.
00:40
I was struggling, tired and dehydrated,
9
28886
2548
تقلا می‌کردم، خسته و تشنه شده بودم،
00:43
as I could feel the heat
10
31458
1626
حرارت روی آسفالت را
00:45
emanating from the asphalt,
measuring almost 98 degrees.
measuring almost 98 degrees.
11
33108
3730
که حدود ۳۷ درجه بود، حس می‌کردم.
00:49
I was near the halfway point
of the bike portion
of the bike portion
12
37727
2318
تقریباْ به نیمهٔ راه بخش
دوچرخه‌سواری رسیده بودم
دوچرخه‌سواری رسیده بودم
00:52
of one of the most prestigious, longest,
13
40069
2959
یکی از مشهورترین و طولانی‌ترین
00:55
single-day endurance race
events in the world.
events in the world.
14
43052
2635
مسابقات استقامتی یک‌روزه در جهان.
00:59
Every year, during my childhood,
15
47346
1754
وقتی بچه بودم، هر سال
01:01
I watched this very race on TV
in our family living room.
in our family living room.
16
49124
2977
همین مسابقه را در اتاق نشیمن
از تلویزیون نگاه می‌کردم.
از تلویزیون نگاه می‌کردم.
01:04
I sat next to my dad on our 1970s-style
orange and brown sofa,
orange and brown sofa,
17
52680
4874
کنار پدرم روی کاناپهٔ قهوه‌ای و نارنجی
سبک دهه ۷۰ می‌نشستم،
سبک دهه ۷۰ می‌نشستم،
01:09
and I remember being in utter awe
18
57578
1882
و یادم هست که وقتی ورزشکاران
01:11
at how these athletes
pushed themselves to their limit
pushed themselves to their limit
19
59484
3024
در این رقابت فرساینده، فراتر از
محدودیتشان تلاش می‌کردند
محدودیتشان تلاش می‌کردند
01:14
in this grueling race.
20
62532
1331
احساس ابهت می‌کردم.
01:15
And just so you don't get the wrong idea,
21
63887
1969
و البته اشتباه نکنید،
01:17
my family members weren't just spectators.
22
65880
2426
خانوادهٔ من فقط تماشاچی نبودند،
01:20
They were incredibly athletic,
23
68330
2151
بلکه به شدت اهل ورزش بودند،
01:22
and I always participated
from the sidelines,
from the sidelines,
24
70505
2998
و من همیشه کنار زمین می‌ایستادم،
01:25
cheering on my three siblings
or handing out water at local races.
or handing out water at local races.
25
73527
4436
و خواهر و برادرهایم را تشویق می‌کردم
یا در مسابقات محلی برایشان آب می‌بردم.
یا در مسابقات محلی برایشان آب می‌بردم.
01:29
I remember wanting so badly
to be able to compete, but I couldn't.
to be able to compete, but I couldn't.
26
77987
4405
خاطرم هست که چقدر دلم می‌خواست
من هم مسابقه بدهم، اما نمی‌توانستم.
من هم مسابقه بدهم، اما نمی‌توانستم.
01:35
Even though I couldn't play sports,
27
83475
1794
اما با این‌که نمی‌توانستم ورزش کنم،
01:37
I decided to be active in my community.
28
85293
2214
تصمیم گرفتم در اجتماع خودم فعال باشم.
01:39
I volunteered at the local
hospital in high school.
hospital in high school.
29
87531
2863
پس در بیمارستان محلی و
در دبیرستان داوطلب شدم.
در دبیرستان داوطلب شدم.
01:42
In college, I interned at the White House,
30
90418
3151
در دانشگاه، در کاخ سفید کارآموزی کردم،
01:45
studied abroad in Spain
31
93593
1326
در اسپانیا درس خواندم
01:46
and backpacked through Europe
all by myself
all by myself
32
94943
2507
و تک‌وتنها با یک کوله‌پشتی،
پابندها و عصاهایم
پابندها و عصاهایم
01:49
with my leg braces and crutches.
33
97474
1698
به تمام اروپا سفر کردم.
01:51
Upon graduating, I moved to New York City
for a job in management consulting,
for a job in management consulting,
34
99807
4425
بعد از فارغ‌التحصیلی به نیویورک رفتم
تا در زمینهٔ مشاور مدیریت کار کنم،
تا در زمینهٔ مشاور مدیریت کار کنم،
01:56
earned an MBA, got married
35
104256
1953
مدرک MBA گرفتم و ازدواج کردم
01:58
and now have a daughter.
36
106233
1856
و حالا یک دختر دارم.
02:00
(Applause)
37
108457
3354
(تشویق)
02:03
At age 28, I was introduced
to the sport of hand-cycling,
to the sport of hand-cycling,
38
111835
4366
۲۸ سالم بود که با
دوچرخه‌سواری با دست آشنا شدم،
دوچرخه‌سواری با دست آشنا شدم،
02:08
and then triathlon,
39
116225
2011
و پس از آن ماراتن سه‌گانه،
02:10
and by luck, I met Jason Fowler,
an Ironman World Champion,
an Ironman World Champion,
40
118260
4039
و به‌طور اتفاقی جیسون فاولر،
قهرمان مرد آهنین جهان را
قهرمان مرد آهنین جهان را
02:14
at a camp for athletes with disabilities.
41
122323
2733
در اردوی ورزشکاران معلول دیدم.
02:17
And like me, he competed in a wheelchair.
42
125080
2794
او هم مثل من با ویلچر در مسابقه شرکت کرد.
02:19
And with his encouragement, at age 34,
43
127898
3216
و با تشویق او در سن ۳۴ سالگی،
02:23
I decided to go after Kona.
44
131138
2204
تصمیم گرفتم در مسابقات کونا شرکت کنم.
02:26
The Kona, or Hawaii Ironman
45
134291
1876
کونا، یا مرد آهنین هاوایی
02:28
is the oldest Iron-distance
race in the sport,
race in the sport,
46
136191
3368
قدیمی‌ترین مسابقهٔ سه‌گانه است،
02:31
and if you're not familiar,
it's like the Super Bowl of triathlon.
it's like the Super Bowl of triathlon.
47
139583
4126
و اگر با آن آشنا نیستید، باید بگویم که
مانند مسابقه سوپربول ماراتن سه‌گانه است.
مانند مسابقه سوپربول ماراتن سه‌گانه است.
02:35
And the Ironman,
for a wheelchair athlete like me,
for a wheelchair athlete like me,
48
143733
2358
چنین مسابقه‌ای برای ورزشکاری
مثل من روی ویلچر،
مثل من روی ویلچر،
02:38
consists of a 2.4-mile open-water swim
in the Pacific Ocean,
in the Pacific Ocean,
49
146115
4186
شامل ۳/۹ کیلومتر شنا در
آب‌های آزاد یعنی اقیانوس آرام،
آب‌های آزاد یعنی اقیانوس آرام،
02:42
a 112-mile hand cycle ride
in lava fields --
in lava fields --
50
150325
3627
و ۱۸۰ کیلومتر دوچرخه‌سواری
با دست روی زمین ناهموار و سخت است --
با دست روی زمین ناهموار و سخت است --
02:45
now, that sounds exotic,
51
153976
1405
هرچند ظاهراْ شگفت‌انگیز است،
02:47
but it's not as scenic as it sounds,
and it's pretty desolate --
and it's pretty desolate --
52
155405
3159
اما آن‌قدرها هم زیبا نیست، بیشتر
سوت‌وکور و غم‌انگیز است --
سوت‌وکور و غم‌انگیز است --
02:50
and then you top it off with a marathon,
53
158588
3048
و در نهایت با یک ماراتن
02:53
or a 26.2-mile run in 90-degree heat
54
161660
3621
یا دوی ۴۲/۲ کیلومتری
در گرمای ۳۲ درجه سانتیگراد
در گرمای ۳۲ درجه سانتیگراد
02:57
using a racing wheelchair.
55
165305
2133
و با استفاده از یک ویلچر
ویژهٔ مسابقه به پایان می‌رسد.
ویژهٔ مسابقه به پایان می‌رسد.
02:59
That's right, it's a total distance
of 140.6 miles using just your arms
of 140.6 miles using just your arms
56
167462
6571
بله در مجموع ۲۲۶/۳ کیلومتر مسافت
است که فقط از دست‌هایتان استفاده می‌کنید
است که فقط از دست‌هایتان استفاده می‌کنید
03:06
in less than 17 hours.
57
174057
2063
آن‌هم در کمتر از ۱۷ ساعت.
03:08
No female wheelchair athlete
had ever completed the race
had ever completed the race
58
176596
3906
تا به‌حال هیچ زن ورزشکار معلولی
در این مسابقه رقابت نکرده
در این مسابقه رقابت نکرده
03:12
because of the strict,
seemingly impossible cutoff times.
seemingly impossible cutoff times.
59
180526
3745
به خاطر محدودیت و زمان‌بندی‌هایی
که غیرممکن به نظر می‌رسند.
که غیرممکن به نظر می‌رسند.
03:17
And so there I was,
60
185034
1195
اما من شرکت کردم،
03:19
putting it all out on the line.
61
187102
2179
همهٔ این‌ها را از ذهنم بیرون ریختم.
03:21
And when I finally reached the top
of that 15-mile climb,
of that 15-mile climb,
62
189967
3545
و وقتی در نهایت به بالای
آن صعود ۲۴ کیلومتری رسیدم،
آن صعود ۲۴ کیلومتری رسیدم،
03:25
I was discouraged.
63
193536
1610
ناگهان ناامید شدم.
03:27
There was no way I was going
to make that swim in my time limit
to make that swim in my time limit
64
195170
3881
محال بود بتوانم طی ده ساعت‌ونیم
03:31
of 10 and a half hours,
65
199075
1151
شنا را تمام کنم،
03:32
because I was almost two hours off pace.
66
200250
3745
تا همین‌جا هم دو ساعت عقب بودم.
03:36
I had to make the agonizing decision
67
204365
3348
باید با تمام کشمکش‌ها تصمیم می‌گرفتم
03:39
to quit.
68
207737
1150
که انصراف بدهم.
03:41
I removed my timing chip,
and I handed it over to a race official.
and I handed it over to a race official.
69
209300
4166
زمان‌سنجم را درآوردم و
به یکی از مسئولان مسابقه دادم.
به یکی از مسئولان مسابقه دادم.
03:45
My day was done.
70
213490
1672
آن روز روز من نبود.
03:48
My best friend Shannon
and my husband Shawn
and my husband Shawn
71
216377
2856
بهترین دوستم شانون، و شوهرم شاون
03:51
were waiting at the top of Hawi
to drive me back to town.
to drive me back to town.
72
219257
3555
بالای جزیره منتظرم بودند
تا مرا به شهر برگردانند.
تا مرا به شهر برگردانند.
03:54
And on my way back to town,
I began to cry.
I began to cry.
73
222836
2640
در راه برگشت زدم زیر گریه.
03:58
I had failed.
74
226191
1150
شکست خورده بودم.
04:00
My dream of completing
the Ironman World Championship
the Ironman World Championship
75
228111
3754
رویایم برای به پایان رساندن
مسابقات مرد آهنین جهان
مسابقات مرد آهنین جهان
04:03
was crushed.
76
231889
1699
نابود شده بود.
04:05
I was embarrassed.
77
233612
1414
خجالت‌زده بودم.
04:07
I felt like I'd messed up.
78
235050
2380
احساس می‌کردم گند زده‌ام.
04:09
I worried about what my friends,
my family and people at work
my family and people at work
79
237454
3501
نگران این بودم که دوستانم،
خانواده‌ام و همکارانم
خانواده‌ام و همکارانم
04:12
would think of me.
80
240979
1222
درباره‌ام چه فکر می‌کنند.
04:14
What was I going to put on Facebook?
81
242225
2635
اصلاْ در فیس‌بوک چه پستی بگذارم؟
04:16
(Laughter)
82
244884
1150
(خنده)
04:18
How was I going to explain to everyone
83
246058
1968
چطور به دیگران توضیح می‌دادم
04:20
that things didn't go the way
I had assumed or planned?
I had assumed or planned?
84
248050
3046
که آن‌طور که من برنامه‌ریزی کرده بودم
و فکر می‌کردم پیش نرفت؟
و فکر می‌کردم پیش نرفت؟
04:23
A few weeks later I was talking
to Shannon about the Kona "disaster,"
to Shannon about the Kona "disaster,"
85
251796
4579
چند هفته بعد داشتم با شانون
راجع به «فاجعهٔ» کونا حرف می‌زدم
راجع به «فاجعهٔ» کونا حرف می‌زدم
04:28
and she said this to me:
86
256399
1262
و او به من چنین حرفی زد:
04:30
"Minda, big dreams and goals can only
be realized when you're ready to fail."
be realized when you're ready to fail."
87
258546
4921
«میندا فقط زمانی می‌توانی رویاها و اهداف
بزرگ را دریابی که برای شکست آماده باشی.»
بزرگ را دریابی که برای شکست آماده باشی.»
04:36
I knew I had to put that failure behind me
in order to move forward,
in order to move forward,
88
264033
3913
فهمیدم برای جلو رفتن باید
آن شکست را پشت سر بگذارم،
آن شکست را پشت سر بگذارم،
04:39
and it wouldn't be the first time
that I had faced insurmountable odds.
that I had faced insurmountable odds.
89
267970
4057
تازه این اولین بار نبود که با چنین
چیز عجیب و غیرقابل نفوذی مواجه می‌شدم.
چیز عجیب و غیرقابل نفوذی مواجه می‌شدم.
04:44
I was born in Bombay, India,
90
272752
1941
من در در بمبئی در هند به دنیا آمدم،
04:46
and just before my first birthday,
I contracted polio,
I contracted polio,
91
274717
3762
و درست پیش از تولد یک سالگی،
به فلج اطفال مبتلا شدم،
به فلج اطفال مبتلا شدم،
04:50
which left me paralyzed
from the hips down.
from the hips down.
92
278503
2753
که باعث شد از ناحیهٔ پا فلج شوم.
04:53
Unable to care for me, my birth mother
left me at an orphanage.
left me at an orphanage.
93
281970
3888
مادرم قادر به مراقبت از من نبود
و مرا در یتیم‌خانه رها کرد.
و مرا در یتیم‌خانه رها کرد.
04:58
Fortunately, I was adopted
by an American family,
by an American family,
94
286538
2730
خوشبختانه یک خانوادهٔ آمریکایی
سرپرستی مرا پذیرفتند،
سرپرستی مرا پذیرفتند،
05:01
and I moved to Spokane, Washington
95
289292
1973
و کمی بعد از سومین سال‌گرد تولدم
05:03
just shortly after my third birthday.
96
291289
1982
به اسپوکن در واشنگتن رفتم.
05:05
Over the next few years,
I underwent a series of surgeries
I underwent a series of surgeries
97
293753
3048
در طول چند سال بعد
چندین عمل جراحی روی ران‌ها،
چندین عمل جراحی روی ران‌ها،
05:08
on my hips, my legs and my back
98
296825
2809
پاها و کمرم انجام دادم
05:11
that allowed me to walk
with leg braces and crutches.
with leg braces and crutches.
99
299658
2920
که باعث شد بتوانم با آتل و عصا راه بروم.
05:15
As a child, I struggled
with my disability.
with my disability.
100
303432
3162
وقتی بچه بودم با معلولیتم کنار نمی‌آمدم.
05:19
I felt like I didn't fit in.
101
307196
2174
حس می‌کردم به درد نمی‌خورم.
05:21
People stared at me all the time,
102
309788
2234
مردم همیشه به من زل می‌زدند،
05:24
and I was embarrassed
about wearing a back brace and leg braces,
about wearing a back brace and leg braces,
103
312046
3477
و از پوشیدن کمربند و پابند خجالت می‌کشیدم،
05:27
and I always hid my chicken legs
under my pants.
under my pants.
104
315547
3094
و همیشه پا‌های بدقواره‌ام را
زیر شلوار پنهان می‌کردم.
زیر شلوار پنهان می‌کردم.
05:30
As a young girl, I thought thick,
heavy braces on my legs
heavy braces on my legs
105
318977
3430
به عنوان یک دختر جوان فکر می‌کردم
پابند‌های ضخیم و سنگین روی پاهایم
پابند‌های ضخیم و سنگین روی پاهایم
05:34
did not look pretty or feminine.
106
322431
1975
اصلاْ زیبا و زنانه نیست.
05:37
Among my generation, I am one
of the very few individuals in the US
of the very few individuals in the US
107
325465
5174
در بین هم‌نسلانم در آمریکا
تعداد بسیار کمی مانند من
تعداد بسیار کمی مانند من
05:42
who are living with paralysis
by polio today.
by polio today.
108
330663
2468
با معلولیت و فلج اطفال زندگی می‌کنند.
05:45
Many people who contract polio
in developing countries
in developing countries
109
333690
3111
خیلی از افرادی که در کشورهای
در حال توسعه مبتلا به فلج اطفال هستند
در حال توسعه مبتلا به فلج اطفال هستند
05:48
do not have access to the same
medical care, education,
medical care, education,
110
336825
3548
به مراقبت‌های پزشکی، تحصیلات
05:52
or opportunities
like I have had in America.
like I have had in America.
111
340397
2809
یا فرصت‌هایی که من
در آمریکا داشتم، دسترسی ندارند.
در آمریکا داشتم، دسترسی ندارند.
05:55
Many do not even live to reach adulthood.
112
343880
2691
خیلی‌ها حتی به سن بزرگسالی هم نمی‌رسند.
05:59
I have the humbling knowledge
that, had I not been adopted,
that, had I not been adopted,
113
347362
3556
با فروتنی تمام می‌دانم که اگر
مرا به فرزندی نپذیرفته بودند،
مرا به فرزندی نپذیرفته بودند،
06:02
I most certainly
wouldn't be in front of you today.
wouldn't be in front of you today.
114
350942
2599
به احتمال خیلی زیاد
امروز در برابر شما نبودم.
امروز در برابر شما نبودم.
06:05
I may not even be alive.
115
353565
2659
شاید اصلاْ زنده نبودم.
06:09
All of us, in our own lives,
116
357541
2260
همهٔ ما در زندگی خود،
06:11
may face seemingly insurmountable goals.
117
359825
2961
ممکن است اهداف ناممکنی داشته باشیم.
06:14
I want to share with you what I learned
118
362810
2150
میخواهم آن‌چه را آموختم با شما شریک شوم
06:16
when I tried again.
119
364984
1150
وقتی دوباره تلاش کردم.
06:19
One year after my first attempt,
120
367851
2802
یک سال پس از اولین تلاشم،
06:22
on a sunny Saturday morning,
121
370677
2580
در یک صبح شنبهٔ آفتابی،
06:25
my husband Shawn
122
373281
1235
شوهرم شاون
06:26
dumped me into the ocean at the Kona Pier
123
374540
2275
مرا در کُونا پیِر به داخل اقیانوس انداخت
06:28
and, with 2,500 of my closest
friends and competitors,
friends and competitors,
124
376839
3538
و با ۲۵۰۰ نفر از نزدیکترین
دوستان و رقیبانم
دوستان و رقیبانم
06:32
we started swimming as that cannon
went off promptly at 7am.
went off promptly at 7am.
125
380401
3462
ساعت ۷ صبح که توپ
شلیک شد، شنا کردیم.
شلیک شد، شنا کردیم.
06:35
I focused on one stroke at a time,
staying in between bodies,
staying in between bodies,
126
383887
3245
هربار روی یک حرکت تمرکز می‌کردم،
سعی می‌کردم بین شناگران بمانم،
سعی می‌کردم بین شناگران بمانم،
06:39
counting my strokes --
127
387156
1214
حرکت‌هایم را می‌شمردم --
06:40
one, two, three, four --
128
388394
2944
یک، دو، سه، چهار --
06:43
and lifting my head to sight
every so often
every so often
129
391362
2033
و مدام سرم را بالا می‌آوردم تا ببینم
06:45
just so I wouldn't get too off track.
130
393419
1985
که مبادا از مسیر دور بیفتم.
06:47
And when I finally reached the shoreline,
131
395428
1954
وقتی بالاخره به ساحل رسیدم،
06:49
Shawn picked me up,
and he carried me out of the water.
and he carried me out of the water.
132
397406
3320
شاون مرا گرفت و از آب بیرون کشید.
06:52
I was so stunned and thrilled
when Shawn had told me I had managed
when Shawn had told me I had managed
133
400750
4111
وقتی شاون گفت موفق شده‌ام
یک ساعت و ۴۳ دقیقه شنا کنم
یک ساعت و ۴۳ دقیقه شنا کنم
06:56
a one-hour-and-43-minute swim time.
134
404885
3813
ذوق‌زده و متعجب شدم.
07:00
On to the bike segment.
135
408722
2024
و وارد بخش دوچرخه‌سواری شدم.
07:03
I had eight hours and 45 minutes
to complete the 112-mile bike course.
to complete the 112-mile bike course.
136
411554
5904
باید ۱۸۰ کیلومتر را در طول ۸ ساعت
و ۴۵ دقیقه با دوچرخه می‌رفتم.
و ۴۵ دقیقه با دوچرخه می‌رفتم.
07:09
I broke up the course
in seven- to 10-mile segments in my mind
in seven- to 10-mile segments in my mind
137
417968
3674
در ذهنم مسیر را به بخش‌های
۱۱ تا ۱۶ کیلومتری تقسیم کردم
۱۱ تا ۱۶ کیلومتری تقسیم کردم
07:13
just to reduce the enormity of the race.
138
421666
2303
تا ابهت مسابقه را برای خودم کم کنم.
07:15
The first 40 miles, they clipped by
as we benefited from a little tail wind.
as we benefited from a little tail wind.
139
423993
4595
۶۵ کیلومتر اول رقابت تنگاتنگ بود،
و باد مساعد و آرامی می‌وزید.
و باد مساعد و آرامی می‌وزید.
07:20
By 4pm, I had made it to mile 94,
140
428612
4159
ساعت ۴ عصر، ۱۵۱ کیلومتر طی کرده بودم،
07:24
and I did the math and I realized
I was in serious time jeopardy
I was in serious time jeopardy
141
432795
3974
وقتی حساب‌وکتاب کردم فهمیدم
بدجایی گیر کرده‌ام
بدجایی گیر کرده‌ام
07:28
because I had 18 miles to go
and less than 90 minutes,
and less than 90 minutes,
142
436793
3270
چون هنوز ۲۹ کیلومتر داشتم اما
زمانم کمتر از ۹۰ دقیقه بود
زمانم کمتر از ۹۰ دقیقه بود
07:32
and that included
a few sizable hill climbs.
a few sizable hill climbs.
143
440087
3246
به علاوه باید از چند تپهٔ
نسبتاْ بزرگ هم بالا می‌رفتم.
نسبتاْ بزرگ هم بالا می‌رفتم.
07:35
I was stressed out, and I was scared
144
443357
1735
خیلی مضطرب بودم، و می‌ترسیدم
07:37
that I wasn't going to make
that time cutoff again.
that time cutoff again.
145
445116
2607
نکند دوباره قرار است شکست بخورم.
07:39
At this point, I pushed
my internal voice aside that said,
my internal voice aside that said,
146
447747
3801
همان وقت صدای درونی‌ام را
پس زدم، که می‌گفت:
پس زدم، که می‌گفت:
07:43
"This hurts. Quit."
147
451572
2197
«خیلی سخت است. ولش کن.»
07:45
And I told myself,
"Minda, you better focus.
"Minda, you better focus.
148
453793
2640
و به خودم گفتم:
«میندا، بهتر است تمرکز کنی.
«میندا، بهتر است تمرکز کنی.
07:48
Focus on what you can control,
149
456457
1622
روی چیزی که کنترل داری تمرکز کن،
07:50
and that is your attitude
and your effort."
and your effort."
150
458103
2591
روی فکر و تلاشت.»
07:52
I resolved to be OK being uncomfortable,
151
460718
3604
تصمیم گرفتم با شرایط سختم کنار بیایم،
07:56
and I told myself, "Push harder,
152
464346
1580
و به خودم گفتم: «تندتر برو.
07:57
forget about the pain,
153
465950
1309
درد را فراموش کن،
07:59
and keep that laser focus."
154
467283
2380
و بگذار آن نور بتابد.»
08:01
For the next 90 minutes, I cranked
as though my life depended on it.
as though my life depended on it.
155
469993
6094
۹۰ دقیقهٔ بعد را طوری رکاب زدم
که انگار زندگی‌ام به آن بستگی دارد.
که انگار زندگی‌ام به آن بستگی دارد.
08:08
And when I rolled into town,
156
476971
1723
و وقتی به شهر رسیدم،
08:10
I heard on the loudspeaker,
157
478718
1674
از بلندگو شنیدم:
08:12
"Minda Dentler is one of the last
competitors to make the bike cutoff."
competitors to make the bike cutoff."
158
480416
4388
«میندا دنتلر یکی از آخرین مسابقه دهندگانی
است که مسیر دوچرخه را به پایان رساند.»
است که مسیر دوچرخه را به پایان رساند.»
08:17
I did it!
159
485701
1150
موفق شدم!
08:19
(Applause)
160
487289
4857
(تشویق)
08:24
By only three minutes.
161
492170
1778
و فقط سه دقیقه وقت داشتم.
08:25
(Laughter)
162
493972
1401
(خنده)
08:27
It was 5:27pm,
163
495397
3199
ساعت ۵:۲۷ عصر بود،
08:30
and I had been racing
for 10-and-a-half hours.
for 10-and-a-half hours.
164
498620
3332
ده ساعت و نیم مسابقه داده بودم.
08:34
The first 10 miles of the run
went pretty quickly,
went pretty quickly,
165
502696
2628
۱۶ کیلومتر اول دو تقریباْ زود گذشت،
08:37
as I was so excited to finally pass people
166
505348
3381
چون از این‌که بالاخره با سه‌چرخه‌ام
از آدم‌ها با دو تا پایشان
از آدم‌ها با دو تا پایشان
08:40
with my three wheels to their two feet.
167
508753
2985
گذشته بودم خیلی هیجان‌زده بودم.
08:43
The sun quickly went down,
168
511762
1333
خورشید به سرعت غروب کرد،
08:45
and I found myself pulling up
to the bottom of Palani hill,
to the bottom of Palani hill,
169
513119
3760
داشتم خودم را از تپهٔ پالانی بالا می‌کشیدم
08:48
looking straight into a half-mile hill
that looked like Mt. Everest
that looked like Mt. Everest
170
516903
3270
و به تپهٔ ۸۰۰ متری که مانند قلهٔ اورست
به نظر می‌رسید نگاه می‌کردم
به نظر می‌رسید نگاه می‌کردم
08:52
at mile 124 of the race.
171
520197
2405
۲۰۰ کیلومتر طی کرده بودم.
08:54
My friends and family
were ready at their stations
were ready at their stations
172
522626
2421
دوستان و خانواده‌ام در جایگاهشان بودند
08:57
to talk me up that hill.
173
525071
2357
تا از بالای تپه با من حرف بزنند.
08:59
I was struggling, tired,
174
527452
1508
تقلا می‌کردم، خسته بودم،
09:00
desperately gripping those rims
just so I wouldn't tip backwards.
just so I wouldn't tip backwards.
175
528984
3461
با ناامیدی به لبه‌ها چنگ می‌زدم
مبادا به عقب برگردم.
مبادا به عقب برگردم.
09:04
When I finally reached
the top of that hill,
the top of that hill,
176
532469
2674
وقتی بالاخره به بالای تپه رسیدم،
09:07
I turned left onto a very lonely
15-mile stretch onto the Queen K Highway,
15-mile stretch onto the Queen K Highway,
177
535167
5983
به مسیر ۲۴ کیلومتری بزرگراه
کوئین کی. در سمت چپم برگشتم،
کوئین کی. در سمت چپم برگشتم،
09:13
totally exhausted.
178
541174
1565
در حد مرگ خسته بودم.
09:14
I pressed on, focusing
on one push at a time.
on one push at a time.
179
542763
4675
شروع کردم، هر بار فقط روی
یک حرکت تمرکز می‌کردم.
یک حرکت تمرکز می‌کردم.
09:20
By 9:30pm,
180
548386
1897
تا این‌که ساعت ۹:۳۰،
09:22
I made that final right-hand turn
onto Ali'i Drive.
onto Ali'i Drive.
181
550307
4072
بالاخره به جادهٔ Ali'i در سمت راست رسیدم.
09:26
I heard the crowd's roar,
and I was overcome with emotion.
and I was overcome with emotion.
182
554403
3648
فریاد جمعیت را شنیدم و
غرق در شادی بودم.
غرق در شادی بودم.
09:30
I crossed that finish line.
183
558075
3112
از خط پایان گذشتم.
09:33
(Applause)
184
561211
7000
(تشویق)
09:43
(Applause ends)
185
571037
1215
(پایان تشویق)
09:44
And my final time
was 14 hours and 39 minutes.
was 14 hours and 39 minutes.
186
572276
4841
زمان نهایی‌ام ۱۴ ساعت و ۳۹ دقیقه بود.
09:49
For the first time in the 35-year history,
187
577823
3326
برای اولین بار پس از ۳۵ سال،
09:53
a female wheelchair athlete
188
581173
1961
یک زن ورزشکار روی ویلچر
09:55
completed the Ironman World Championship.
189
583158
2564
رقابت مرد آهنین جهان را
به پایان رسانده بود.
به پایان رسانده بود.
09:57
(Applause)
190
585746
6893
(تشویق)
10:05
(Applause ends)
191
593879
1150
(پایان تشویق)
10:07
And it wasn't just any female athlete.
192
595053
2459
آن‌هم نه یک زن ورزشکار معمولی.
10:09
It was me.
193
597536
1151
من.
10:10
(Laughter)
194
598711
1333
(خنده)
10:12
A paralyzed orphan from India.
195
600068
3348
یتیم معلولی از هند.
10:17
Against all odds, I achieved my dream,
196
605297
3694
برخلاف تمام ناممکن‌ها
من به رویایم دست یافتم،
من به رویایم دست یافتم،
10:21
and through this very personal
commitment to myself,
commitment to myself,
197
609015
3357
با چنین عهد محکمی که با
خودم بسته بودم،
خودم بسته بودم،
10:24
I slowly realized
that completing the Ironman
that completing the Ironman
198
612396
3318
به تدریج فهمیدم که شرکت در
مسابقات مرد آهنین
مسابقات مرد آهنین
10:27
was about more than conquering Kona.
199
615738
2379
فراتر از قهرمان شدن در کونا بود.
10:30
It was about conquering polio
200
618588
2053
چنین کاری غلبه بر فلج اطفال بود
10:32
and other disabling
but preventable diseases,
but preventable diseases,
201
620665
3931
غلبه بر هر بیماری‌ای که
ناتوان می‌کند و مانع می‌شود،
ناتوان می‌کند و مانع می‌شود،
10:36
not only for myself,
202
624620
1537
نه فقط برای خودم،
10:38
but for the millions of children
203
626181
1580
بلکه برای میلیون‌ها کودک
10:39
who have been and still will be
afflicted by vaccine-preventable diseases.
afflicted by vaccine-preventable diseases.
204
627785
5269
که به بیماری‌هایی مبتلا شده یا می‌شوند
که با واکسن قابل پیشگیری هستند.
که با واکسن قابل پیشگیری هستند.
10:45
Today, we are closer than ever
to eliminating one of those diseases
to eliminating one of those diseases
205
633539
4747
امروزه ما به هدفمان برای از بین
بردن چنین بیماری‌هایی بسیار نزدیک شده‌ایم
بردن چنین بیماری‌هایی بسیار نزدیک شده‌ایم
10:50
everywhere in the world.
206
638310
1367
در همه جای جهان.
10:52
In the mid-1980s, polio once paralyzed
more than 350,000 children a year
more than 350,000 children a year
207
640286
6705
در اواسط دههٔ ۸۰، سالانه بیش از
۳۵۰٫۰۰۰ کودک در بیش از ۱۲۵ کشور
۳۵۰٫۰۰۰ کودک در بیش از ۱۲۵ کشور
10:59
in more than 125 countries.
208
647015
2649
به فلج اطفال مبتلا می‌شدند.
11:01
That amounted to a staggering
40 cases an hour.
40 cases an hour.
209
649688
3858
یعنی رقم سرسام‌آور ۴۰ مورد در ساعت.
11:05
By contrast, so far this year,
210
653570
2267
اما در مقابل، همین امسال
11:07
the last endemic countries
have reported a total of only 12 cases.
have reported a total of only 12 cases.
211
655861
4174
آخرین کشورهای در معرض ابتلا نیز
تنها ۱۲ مورد را گزارش کرده‌اند.
تنها ۱۲ مورد را گزارش کرده‌اند.
11:12
Since 1988, more than 2.5 billion children
have been immunized against polio,
have been immunized against polio,
212
660997
6009
از سال ۱۹۸۸، بیش از ۲/۵ میلیارد
کودک در برابر فلج اطفال ایمن شده‌اند،
کودک در برابر فلج اطفال ایمن شده‌اند،
11:19
and an estimated 16 million children,
213
667030
2356
و تخمین زده شده است که ۱۶ میلیون کودک
11:21
who otherwise would have been
paralyzed like me,
paralyzed like me,
214
669410
2656
که ممکن بود مانند من فلج بشوند،
11:24
are walking.
215
672090
1265
راه می‌روند.
11:25
Despite this incredible progress,
216
673875
2101
اما با وجود این پیش‌رفت فوق‌العاده،
11:28
we know that until it's eradicated,
217
676000
2452
تا زمانی که فلج اطفال ریشه‌کن نشده،
11:30
polio remains a very real threat,
218
678476
2544
هنوز یک تهدید به‌شمار می‌رود،
11:33
especially to children
in the poorest communities of the world.
in the poorest communities of the world.
219
681044
3839
به ویژه برای کودکانی که در فقیرترین
کشورهای جهان زندگی می‌کنند.
کشورهای جهان زندگی می‌کنند.
11:36
It can reemerge in some of the most remote
and dangerous places,
and dangerous places,
220
684907
3977
ممکن است دوباره در برخی مناطق
دورافتاده و خطرناک ظاهر شود،
دورافتاده و خطرناک ظاهر شود،
11:40
and from there, it can spread.
221
688908
2230
و شیوع پیدا کند.
11:43
And so this is my new Ironman:
222
691987
3437
و میخواهم در رقابت
مرد آهنین تازه‌ای شرکت کنم:
مرد آهنین تازه‌ای شرکت کنم:
11:47
to end polio.
223
695448
1833
میخواهم فلج اطفال را ریشه‌کن کنم.
11:50
And I am reminded every day,
224
698005
2293
وقتی به دختر دو سال و نیمه‌ام مایا
11:52
when I look at my
two-and-a-half-year-old daughter Maya.
two-and-a-half-year-old daughter Maya.
225
700322
3747
نگاه می‌کنم، هر روز چنین چیزی را
به یاد می‌آورم.
به یاد می‌آورم.
11:56
She is able to climb a ladder in the park,
226
704093
2508
او می‌تواند در پارک از
یک نردبان بالا برود.
یک نردبان بالا برود.
11:58
push her scooter
or kick a ball across the grass.
or kick a ball across the grass.
227
706625
3127
اسکوترش را هل بدهد یا
توپش را آن‌طرف چمن‌ها پرتاب کند.
توپش را آن‌طرف چمن‌ها پرتاب کند.
12:01
Almost everything
that I see her do at her age
that I see her do at her age
228
709776
3296
هر کاری را که با پاهایش
انجام می‌دهد نگاه می‌کنم
انجام می‌دهد نگاه می‌کنم
12:05
reminds me of what I could not
do at that age.
do at that age.
229
713096
3522
و به یاد می‌آورم که من
توان چنین کار‌هایی را نداشتم.
توان چنین کار‌هایی را نداشتم.
12:08
And when she was two months old,
230
716642
2112
وقتی دو ماهه بود،
12:10
I took her to get her first polio vaccine.
231
718778
4189
او را برای اولین واکسن فلج اطفال بردم.
12:15
And when the doctor came
in the room to prepare the shot,
in the room to prepare the shot,
232
723791
3524
وقتی پزشک آمد تا آمپول را آماده کند،
12:19
I asked him if I could take a picture
to document the moment.
to document the moment.
233
727339
4327
از او خواستم که آن لحظه را
با عکس ثبت کنم.
با عکس ثبت کنم.
12:24
When we left the room,
234
732879
1463
وقتی از اتاق بیرون آمدیم،
12:26
I could feel my eyes
welling up with tears.
welling up with tears.
235
734366
3209
احساس کردم که اشک در چشمانم حلقه زده است.
12:29
I cried the entire way home.
236
737599
3216
و تمام راه را تا خانه گریه کردم.
12:33
It was in that moment that I realized
237
741774
2524
همان لحظه بود که فهمیدم
12:36
that my daughter's life
would be very different from mine.
would be very different from mine.
238
744322
3071
زندگی دخترم با زندگی من خیلی فرق دارد.
12:39
She will never be faced
with the crippling disability of polio,
with the crippling disability of polio,
239
747417
3064
او هیچ‌وقت به معلولیت
فلج اطفال مبتلا نخواهد شد،
فلج اطفال مبتلا نخواهد شد،
12:42
because a vaccine was available,
and I chose to get her immunized.
and I chose to get her immunized.
240
750505
4605
چون واکسن در دسترس بود،
و من انتخاب کردم که ایمن شود.
و من انتخاب کردم که ایمن شود.
12:47
She can do anything she wants,
241
755134
2817
او می‌تواند هرکاری را
که دلش می‌خواهد، انجام بدهد،
که دلش می‌خواهد، انجام بدهد،
12:51
as can each of you.
242
759066
2307
همان‌طور که تک تک شما می‌توانید.
12:53
(Laughter)
243
761397
1074
(خنده)
12:54
Now I'd like to leave you all
with one question:
with one question:
244
762495
2610
و حالا میخواهم این سخن‌رانی
را با یک پرسش تمام کنم:
را با یک پرسش تمام کنم:
12:57
what is your Ironman?
245
765950
2642
مسابقهٔ مردان آهنین شما چیست؟
13:01
Thank you.
246
769874
1151
ممنونم.
13:03
(Applause)
247
771049
7000
(تشویق)
ABOUT THE SPEAKER
Minda Dentler - Athlete, activistA record-setting triathlete, Minda Dentler is a polio survivor committed to inspiring people to move beyond their fear of failure and achieve their goals.
Why you should listen
Minda Dentler's life is one of inspiration, courage and determination. As an infant in India, she contracted polio, resulting in the paralysis of her legs, and was left at an orphanage. When she was three, she was adopted by an American family which enabled her to receive the medical care necessary to be able to walk with leg braces and crutches.
Undeterred by her disability, Dentler became an independent woman with the intention and drive to face and overcome the many obstacles she has encountered throughout her life. As an adult, she discovered athletics and threw herself into the sport of triathlon. In 2013, she became the first female wheelchair athlete to complete the Ironman World Championship, in Kona, Hawaii.
Dentler is an athlete, speaker, advocate and mother. She has been featured on CNN, Forbes and NBC. She has written for Huffington Post and TIME, advocating for the eradication of polio. She was a 2017 Aspen Institute New Voices Fellow. She works for a large global insurer and, with her husband, is raising a young daughter. She's committed to inspiring people to move beyond their fear of failure and achieve their goals.
Minda Dentler | Speaker | TED.com