ABOUT THE SPEAKER
Antony Gormley - Sculptor
Antony Gormley's work plays with the human form in space.

Why you should listen

Antony Gormley's work places human forms into eye-opening new contexts, asking us to reconsider our own place in the world. In his 2007/2010 piece "Event Horizon," he placed several dozen life-size casts of his own body on urban rooftops, where they looked out over streets and squares. Does the viewer imagine herself watched by these looming figures--or imagine being one of them? More recently, his cast iron figures have been disseminated over 150 square km in the mountain pastures of the Austrian Alps, all standing at exactly 2039 meters of altitude. "They are a mediation between the domestication of the valleys and the idea of the peak,” Gormley said of the project, codenamed "Horizon Field." Or take his work "One & Other," in which he curated members of the public to stand on an elevated plinth over Trafalgar Square in London for one hour at a time, creating a constantly changing celebration of humanity.

This spring, he collaborated with the choreographer Hofesh Shechter to create the powerful "Survivor," a piece with hundreds of dancers moving their own forms through space and time.

More profile about the speaker
Antony Gormley | Speaker | TED.com
TEDGlobal 2012

Antony Gormley: Sculpted space, within and without

آنتونی گورملی: فضای تراش‌خورده، درون و بیرون

Filmed:
523,844 views

زمینه‌ی کاری مجسمه ساز نامدار، آنتونی گورملی، فضا و پیکره‌ی انسانی است. آثار او با وقوف بر اینکه ما تنها نقاطی در زمان و مکان هستیم، فضای درونی که ما در بدن‌های خود حس می‌کنیم را کاوش می‌کند - و همچنین فضای بیرونی را که در اطراف‌مان احساس می کنیم.
- Sculptor
Antony Gormley's work plays with the human form in space. Full bio

Double-click the English transcript below to play the video.

00:16
I'm going to tell you about why I becameتبدیل شد a sculptorمجسمه ساز,
0
660
4121
قصد دارم که درباره اینکه چرا من مجسمه ساز شدم براتون بگم،
00:20
and you mayممکن است think that sculptorsمجسمه سازان,
1
4781
2055
و شاید شما فکر کنید که خُب، این مجسمه‌سازان،
00:22
well, they dealمعامله with metaمتا, they dealمعامله with objectsاشیاء,
2
6836
5289
با مواد سروکار دارند، با اشیا سروکار دارند و با بدن‌ها سروکار دارند،
00:28
they dealمعامله with bodiesبدن,
3
12125
2958
با مواد سروکار دارند، با اشیا سروکار دارند و با بدن‌ها سروکار دارند،
00:30
but I think, really, what I careاهميت دادن about mostاکثر
4
15083
4543
اما من فکر می‌کنم، آنچه که من واقعا بیشتر به آن توجه می‌کنم
00:35
is makingساخت spaceفضا, and that's what I've calledبه نام this talk:
5
19626
4048
ساخت فضاست، و برای همینه که من این سخنرانی را ساخت فضا می‌نامم.
00:39
Makingساخت Spaceفضا.
6
23674
2607
ساخت فضاست، و برای همینه که من این سخنرانی را ساخت فضا می‌نامم.
00:42
Spaceفضا that existsوجود دارد withinدر داخل us,
7
26281
4408
فضایی که در درون ما، و در بیرون از ما وجود دارد.
00:46
and withoutبدون us.
8
30689
2069
فضایی که در درون ما، و در بیرون از ما وجود دارد.
00:48
So, when I was a childکودک,
9
32758
4169
خُب، وقتی که بچه بودم،
00:52
I don't know how manyبسیاری of you grewرشد کرد up in the '50s,
10
36927
2011
نمی‌دونم چند نفر از شما در دهه پنجاه بزرگ شدید،
00:54
but I was sentارسال شد upstairsاز پله ها for an enforcedاعمال شده restباقی مانده. (Laughterخنده)
11
38938
5412
اما من برای استراحت اجباری به طبقه بالا فرستاده می‌شدم. (خنده تماشاگران)
01:00
It's a really badبد ideaاندیشه. I mean, after lunchناهار, you're, you know,
12
44350
3347
این ایده‌ی بسیار بدی بود. منظورم اینه که بعد از ناهار، می‌دانید،
01:03
you're sixشش, and you want to go and climbبالا رفتن a treeدرخت.
13
47697
3080
تو فقط شش سالته، می‌خوای بری بیرون و از یک درخت بالا بری.
01:06
But I had to go upstairsاز پله ها, this tinyکوچک little roomاتاق
14
50777
1889
اما من باید می‌رفتم طبقه بالا، در اون اتاق کوچولو
01:08
that was actuallyدر واقع madeساخته شده out of an oldقدیمی balconyبالکن,
15
52666
1775
که درواقع یه بالکن قدیمی بود که تبدیل به اتاق شده بود،
01:10
so it was incrediblyطور باور نکردنی hotداغ, smallکوچک and lightسبک,
16
54441
5155
و بطور باورنکردنی گرم، کوچک و روشن بود،
01:15
and I had to lieدروغ there. It was ridiculousمسخره.
17
59596
3415
و من می‌بایستی آنجا دراز می‌کشیدم. این خیلی مسخره و چرند بود.
01:18
But anywayبه هر حال, for some reasonدلیل, I promisedوعده داده شده myselfخودم
18
63011
2608
اما بگذریم، به دلایلی، من به خودم قول دادم که حرکت نکنم،
01:21
that I wasn'tنبود going to moveحرکت,
19
65619
2253
اما بگذریم، به دلایلی، من به خودم قول دادم که حرکت نکنم،
01:23
that I was going to do this thing that Mummyمومیایی
20
67872
1937
و کاری را که مامانم ازم می‌خواست را انجام بدم.
01:25
wanted me to do.
21
69809
1927
و کاری را که مامانم ازم می‌خواست را انجام بدم.
01:27
And there I was, lyingدروغ گویی there in this tinyکوچک spaceفضا,
22
71736
3673
و من آنجا بودم، در آن فضای کوچولو دراز می‌کشیدم،
01:31
hotداغ, darkتاریک است, claustrophobicانفجاری, matchbox-sizedجعبه اندازه, behindپشت my eyesچشم ها,
23
75409
6390
یه فضای کوچک، گرم و تنگ و ترسناک به اندازه یه قوطی کبریت پشت چشم‌هام بود،
01:37
but it was really weirdعجیب و غریب, like, after this wentرفتی on
24
81799
4065
اما این خیلی عجیب بود، انگار، پس از مدتی
01:41
for daysروزها, weeksهفته ها, monthsماه ها, that spaceفضا would get biggerبزرگتر
25
85864
6713
بعد از گذشت روزها، هفته‌ها و ماه‌ها این فضا بزرگ‌تر، تاریک‌تر و خنک‌تر شد
01:48
and darkerتیره تر and coolerخنک کننده
26
92577
3664
بعد از گذشت روزها، هفته‌ها و ماه‌ها این فضا بزرگ‌تر، تاریک‌تر و خنک‌تر شد
01:52
untilتا زمان I really lookedنگاه کرد forwardرو به جلو to that halfنیم an hourساعت
27
96241
4870
تا اینکه من واقعا با اشتیاق در انتظار این نیم ساعت بی‌حرکتی و استراحت اجباری بودم،
01:57
of enforcedاعمال شده immobilityبی حرکتی and restباقی مانده,
28
101111
4107
تا اینکه من واقعا با اشتیاق در انتظار این نیم ساعت بی‌حرکتی و استراحت اجباری بودم،
02:01
and I really lookedنگاه کرد forwardرو به جلو to going to that placeمحل
29
105218
4654
من واقعا با اشتیاق منتظر بودم که در این تاریکی فرو برم.
02:05
of darknessتاریکی.
30
109872
2562
من واقعا با اشتیاق منتظر بودم که در این تاریکی فرو برم.
02:08
Do you mindذهن if we do something completelyبه صورت کامل differentناهمسان?
31
112434
2456
اشکالی داره اگر یه کار کاملا متفاوت انجام بدیم؟
02:10
Can we all just closeبستن our eyesچشم ها for a minuteدقیقه?
32
114890
2036
می‌شه هممون چشم‌هامون را فقط برای یک دقیقه ببندیم؟
02:12
Now, this isn't going to be freakyfreaky.
33
116926
1648
حالا، این قرار نیست ترسناک باشد.
02:14
It isn't some culticکولتی thing. (Laughterخنده)
34
118574
1622
این یک آیین فرقه‌ای نیست. (خنده تماشاگران)
02:16
It's just, it's just, I just would like us all to go there.
35
120196
3248
این فقط، این فقط، من فقط می‌خوام همه با هم به آنجا بریم.
02:19
So I'm going to do it too. We'llخوب all be there togetherبا یکدیگر.
36
123444
2148
خب، من هم می‌خوام چشم‌هام را ببندم. ما همه آنجا با هم خواهیم بود.
02:21
So closeبستن your eyesچشم ها for a minuteدقیقه.
37
125592
3835
پس چشم‌هاتان را برای یک دقیقه ببندید.
02:25
Here we are, in a spaceفضا,
38
129427
3110
ما اینجاییم، در یک فضا،
02:28
the subjectiveذهنی, collectiveجمعی spaceفضا of the darknessتاریکی of the bodyبدن.
39
132537
7472
فضای ذهنی و به هم پیوسته‌ی غوطه ور در تاریکی بدن.
02:35
I think of this as the placeمحل of imaginationخیال پردازی,
40
140009
4055
فکر می‌کنم این محلی برای تخیل و توان بالقوه‌ست،
02:39
of potentialپتانسیل,
41
144064
3300
فکر می‌کنم این محلی برای تخیل و توان بالقوه‌ست،
02:43
but what are its qualitiesکیفیت ها?
42
147364
2900
اما کیفیت این مکان چیست؟
02:46
It is objectlessبی عیب و نقص. There are no things in it.
43
150264
5297
یک فضای بی‌جسم‌ست. و هیچ چیزی در آن نیست.
02:51
It is dimensionlessبدون بعد. It is limitlessبی حد و حصر.
44
155561
5951
ابعاد نداره. نامحدوده.
02:57
It is endlessبی پایان.
45
161512
4590
و بی‌نهایته.
03:02
Okay, openباز کن your eyesچشم ها.
46
166102
2546
بسیار خُب، چشم‌هاتون را باز کنید.
03:04
That's the spaceفضا that I think sculptureمجسمه سازی --
47
168648
4209
این فضایی‌ست که من فکر می‌کنم مجسمه‌سازی --
03:08
whichکه is a bitبیت of a paradoxپارادوکس, sculptureمجسمه سازی that is about
48
172857
3068
که کمی در آن تناقض هست، مجسمه‌ساز کارش ساخت طرح‌های دارای ماده‌ست --
03:11
makingساخت materialمواد propositionsگزاره ها --
49
175925
3344
که کمی در آن تناقض هست، مجسمه‌ساز کارش ساخت طرح‌های دارای ماده‌ست --
03:15
but I think that's the spaceفضا
50
179269
2121
اما من فکر می‌کنم که این فضایی‌ست
03:17
that sculptureمجسمه سازی can connectاتصال us with.
51
181390
4668
که مجسمه سازی می‌تونه ما را با آن پیوند بده.
03:21
So, imagineتصور کن we're in the middleوسط of Americaآمریکا.
52
186058
4185
خُب، تصور کنید که ما در وسط آمریکا هستیم.
03:26
You're asleepخواب. You wakeاز خواب بیدار up,
53
190243
2872
شما خوابیده‌اید، بیدار می‌شید،
03:29
and withoutبدون liftingبلند کردن your headسر from the earthزمین
54
193115
3347
و بدون اینکه سرتون را از روی زمین بلند کنید
03:32
on your sleepingخوابیدن bagکیسه, you can see for 70 milesمایل.
55
196462
5438
از روی کیسه خوابتان، می‌تونید تا ۱۰۰ کیلومتر را ببینید.
03:37
This is a dryخشک lakeدریاچه bedبستر.
56
201900
3251
این بسترِ خشک یک دریاچه‌ست.
03:41
I was youngجوان. I'd just finishedتمام شده artهنر schoolمدرسه.
57
205151
4242
جوان‌ بودم و تازه مدرسه هنر را تمام کرده بودم.
03:45
I wanted to do something that was workingکار کردن
58
209393
2172
می‌خواستم کاری انجام بدم که مستقیما با جهان مرتبط باشه، مستقیما با مکان.
03:47
directlyبه طور مستقیم with the worldجهان, directlyبه طور مستقیم with placeمحل.
59
211565
5152
می‌خواستم کاری انجام بدم که مستقیما با جهان مرتبط باشه، مستقیما با مکان.
03:52
This was a wonderfulفوق العاده placeمحل, because it was a placeمحل
60
216717
3063
این محل بسیارشگفت انگیزی بود، چون محلی‌ بود
03:55
where you could imagineتصور کن that you were the
61
219780
2217
که شما می‌تونستید تصور کنید که اولین کسی هستید که پاتون به اینجا رسیده.
03:57
first personفرد to be there.
62
221997
2334
که شما می‌تونستید تصور کنید که اولین کسی هستید که پاتون به اینجا رسیده.
04:00
It was a placeمحل where nothing very much had happenedاتفاق افتاد.
63
224331
4909
این مکانی‌ست که چیز زیادی درش اتفاق نیفتاده.
04:05
Anywayبه هر حال, bearخرس with me.
64
229240
3245
به‌هرحال، با من باشید.
04:08
I pickedبرداشت up a hand-sizedدست اندازه stoneسنگ,
65
232485
3785
من یک سنگ به اندازه دستم بر‌داشتم،
04:12
threwپرتاب کرد it as farدور as I was ableتوانایی,
66
236270
2093
و تا جایی که می‌تونستم پرتابش کردم،
04:14
it was about 22 metersمتر.
67
238363
2071
حدود ۲۲ متر دور شد.
04:16
I then clearedپاکسازی شده all the stonesسنگ ها withinدر داخل that radiusشعاع
68
240434
6338
سپس من همه سنگ‌ها را در این شعاع جمع کردم و یه کُپه ساختم.
04:22
and madeساخته شده a pileشمع.
69
246772
3802
سپس من همه سنگ‌ها را در این شعاع جمع کردم و یه کُپه ساختم.
04:26
And that was the pileشمع, by the way.
70
250574
2404
به هر حال، این همان کُپه‌ست.
04:28
And then, I stoodایستاد on the pileشمع,
71
252978
3497
و سپس من روی این کُپه ایستادم،
04:32
and threwپرتاب کرد all of those rocksسنگ ها out again,
72
256475
3869
و دوباره همه این سنگها را پرتاب کردم،
04:36
and here is rearrangedتنظیم مجدد desertکویر.
73
260344
5218
و این صحرای نوآرایی‌شده است.
04:41
You could say, well, it doesn't look very differentناهمسان
74
265562
1978
شما می‌تونید بگید، خُب، به نظر خیلی متفاوت با چیزی که شروع کرد نمی‌رسه.
04:43
from when he startedآغاز شده.
75
267540
2119
شما می‌تونید بگید، خُب، به نظر خیلی متفاوت با زمانی که شروع کرد نمی‌رسه.
04:45
(Laughterخنده)
76
269659
1203
(خنده تماشاگران)
04:46
What's all the fussسر و صدا about?
77
270862
1634
این همه هیاهو برای چه بود؟
04:48
In factواقعیت, Chrisکریس was worriedنگران and said,
78
272496
1368
در حقیقت، کریس نگران بود و گفت،
04:49
"Look, don't showنشان بده them that slideاسلاید,
79
273864
1394
"نگاه کن، این اسلاید را بهشون نشون نده،
04:51
because they're just going to think you're anotherیکی دیگر one of
80
275258
1959
چون آنها بلافاصله فکر می‌کنند که تو یکی دیگر از
04:53
those crazyدیوانه modernمدرن artistsهنرمندان who doesn't do much.
81
277217
2666
آن هنرمندان دیوانه نوگرا هستی که کار زیادی نمی‌کنه."
04:55
(Laughterخنده)
82
279883
2370
(خنده تماشاگران)
04:58
But the factواقعیت is, this is evidenceشواهد
83
282253
6709
اما در حقیقت، این شاهدی از یه بدن زنده‌ در کالبدهای دیگر است،
05:04
of a livingزندگي كردن bodyبدن on other bodiesبدن,
84
288962
3535
اما در حقیقت، این شاهدی از یه بدن زنده‌ در کالبدهای دیگر است،
05:08
rocksسنگ ها that have been the subjectموضوع of geologicalزمین شناسی formationتشکیل,
85
292497
5839
سنگ‌هایی که اجزای سازندهای زمینی‌شناسی بوده‌اند،
05:14
erosionفرسایش, the actionعمل of time on objectsاشیاء.
86
298336
5014
و فرسایش، یعنی تاثیر زمان براین اجسام.
05:19
This is a placeمحل, in a way, that I just
87
303350
2522
این فضایی‌ست، که من فقط دلم می‌خواد شما، به شیوه‌ای، بهش متفاوت نگاه کنید
05:21
would like you to, in a way, look at differentlyمتفاوت است
88
305872
3481
این فضایی‌ست، که من فقط دلم می‌خواد شما، به شیوه‌ای، بهش متفاوت نگاه کنید
05:25
because of this eventرویداد that has happenedاتفاق افتاد in it,
89
309353
3671
به دلیل این رویدادی که در آن اتفاق افتاده،
05:28
a humanانسان eventرویداد,
90
313024
2055
یک رویداد انسانی،
05:30
and in generalعمومی, it just asksمی پرسد us to look again
91
315079
3552
و در کل، این فقط از ما می‌خواد که دوباره به این دنیا نگاه کنیم،
05:34
at this worldجهان, so differentناهمسان from, in a way,
92
318631
2559
به شیوه‌ای خیلی متفاوت از جهانی که با هم تقسیم می‌کنیم، ‌
05:37
the worldجهان that we have been sharingبه اشتراک گذاری with eachهر یک other,
93
321190
3271
به شیوه‌ای خیلی متفاوت از جهانی که با هم تقسیم می‌کنیم، ‌
05:40
the technologicalتکنولوژیکی worldجهان,
94
324461
2426
جهان وابسته به فن‌آوری،
05:42
to look again at the elementalعنصری worldجهان.
95
326887
4694
تا دوباره به جهان پایه‌ای و ابتدایی روی بیاریم.
05:47
The elementalعنصری worldجهان that we all liveزنده in is that spaceفضا
96
331581
5709
این جهان ابتدایی که همه ما در آن زندگی می‌کنیم همان فضایی‌ست
05:53
that we all visitedملاقات کرد togetherبا یکدیگر, the darknessتاریکی of the bodyبدن.
97
337290
4388
که یکدیگر را در آن ملاقات کردیم، تاریکی بدن.
05:57
I wanted to startشروع کن again with that environmentمحیط,
98
341678
3665
من می‌خواستم که دوباره با آن محیط شروع کنم،
06:01
the environmentمحیط of the intimateصمیمی, subjectiveذهنی spaceفضا
99
345343
3670
محیطی مانوس، فضایی ذهنی
06:04
that eachهر یک of us livesزندگی می کند in, but from the other sideسمت
100
349013
3826
که هر یک از ما در آن زندگی می‌کنیم، اما از منظر دیگری.
06:08
of appearanceظاهر.
101
352839
2608
که هر یک از ما در آن زندگی می‌کنیم، اما از منظر دیگری.
06:11
So here is a dailyروزانه activityفعالیت of the studioاستودیو.
102
355447
2424
خُب این فعالیت‌های روزانه استودیوست.
06:13
You can see I don't do much. I'm just standingایستاده there,
103
357871
3639
می‌بینید که من کار زیادی نمی‌کنم. من فقط اینجا می‌ایستم،
06:17
again with my eyesچشم ها closedبسته شد, and other people
104
361510
2727
دوباره با چشمان بسته، و دیگران، ظاهرا، مرا قالب‌گیری می‌کنند.
06:20
are moldingقالب سازی me, evidentialشواهد.
105
364237
4527
دوباره با چشمان بسته، و دیگران، ظاهرا، مرا قالب‌گیری می‌کنند.
06:24
This is an indexicalشاخص registerثبت نام of a livedزندگی می کرد momentلحظه
106
368764
3648
این ثبتِ فهرست‌وار یک لحظه‌ی زنده از یک پیکره در طی زمان است.
06:28
of a bodyبدن in time.
107
372412
3183
این ثبتِ فهرست‌وار یک لحظه‌ی زنده از یک پیکره در طی زمان است.
06:31
Can we mapنقشه that spaceفضا, usingاستفاده كردن the languageزبان of neutrinosنوترینوها
108
375595
5723
آیا می‌تونیم این فضا را با زبان نوترینوها یا پرتوهای کیهانی نقشه برداری کنیم،
06:37
or cosmicکیهانی raysاشعه ها, takingگرفتن the boundingمحدود کردن conditionوضعیت of the bodyبدن
109
381318
4786
و شرایط مرزی بدن را به‌عنوان محدوده‌های آن در نظر بگیریم، اما به‌شیوه‌ای کاملا معکوس
06:42
as its limitحد, but in completeتکمیل reversalواژگونی of, in a way,
110
386104
5475
و شرایط مرزی بدن را به‌عنوان محدوده‌های آن در نظر بگیریم، اما به‌شیوه‌ای کاملا معکوس
06:47
the mostاکثر traditionalسنتی Greekیونانی ideaاندیشه of pointingاشاره کردن?
111
391579
2623
به سنتی‌ترین روش نشانه‌گذاری یونانی عمل کنیم؟
06:50
In the oldقدیمی daysروزها they used to take a lumpتوده of Pentelicمعنویت marbleسنگ مرمر
112
394202
3788
در روزگار قدیم آنها یک تکه از مرمر کوه‌های پِنتلیک بر‌می‌داشتند
06:53
and drillمته from the surfaceسطح in orderسفارش to identifyشناسایی the skinپوست,
113
397990
4658
سطح مرمر را سوراخ می‌کردند تا پوسته آن را شناسایی کنند،
06:58
the appearanceظاهر,
114
402648
1452
سیما و ظاهر آن را،
07:00
what Aristotleارسطو definedتعریف شده است as the distinctionفرق - تمیز - تشخیص
115
404100
3261
آنچه ارسطو به عنوان تمایز میان ماهیت و ظاهر تعریف کرد،
07:03
betweenبین substanceمواد and appearanceظاهر,
116
407361
2023
آنچه ارسطو به عنوان تمایز میان ماهیت و ظاهر تعریف کرد،
07:05
the thing that makesباعث می شود things visibleقابل رویت,
117
409384
3067
چیزی که باعث می‌شه همه چیز قابل دیدن بشه،
07:08
but here we're workingکار کردن from the other sideسمت.
118
412451
3055
اما ما اینجا از وجه دیگری کار می‌کنیم.
07:11
Or can we do it as an exclusiveانحصاری membraneغشاء?
119
415506
4045
آیا می‌تونیم این را به عنوان پوسته‌ای منحصر بفرد دربیاریم؟
07:15
This is a leadسرب caseمورد madeساخته شده around the spaceفضا
120
419551
5958
این قالب سربی ساخته شده از سراسر فضایی است
07:21
that my bodyبدن occupiedمشغول, but it's now voidخالی.
121
425509
3465
که بدن من آن را اشغال کرده، اما الان خالی‌ست.
07:24
This is a work calledبه نام "Learningیادگیری To See."
122
428974
3874
این اثری‌ست به نام "فراگیریِ دیدن".
07:28
It's a bitبیت of, well, we could call it night,
123
432848
6284
این یک کمی، خب، می‌تونستیم بهش بگیم شب،
07:35
we could call it the 96 percentدرصد of gravityجاذبه زمین
124
439132
4450
می‌تونستیم اسمش را از روی آن ۹۶ درصد گرانشی
07:39
that we don't know about, darkتاریک است matterموضوع,
125
443582
3561
که درباره‌اش هیچی نمی‌دونیم بگذاریم، ماده‌ی سیاه،
07:43
placedقرار داده شده in spaceفضا, anywayبه هر حال, anotherیکی دیگر versionنسخه of a humanانسان spaceفضا
126
447143
3545
که در فضا تعبیه شده، به هر حال، نسخه‌ی دیگری از فضای انسانی
07:46
in spaceفضا at largeبزرگ, but I don't know if you can see,
127
450688
2913
در فضا در مقیاس بزرگ، اما نمی‌دونم شما می‌تونید ببینید،
07:49
the eyesچشم ها are indicatedنشان داد, they're closedبسته شد.
128
453601
6069
چشمها نشان داده شده‌اند، آنها بسته‌اند.
07:55
It's calledبه نام "Learningیادگیری To See" because it's about an objectشی
129
459670
3463
این ‌"فراگیری دیدن" نامیده می‌شه چون‌ که این درباره جسمی‌ست
07:59
that hopefullyخوشبختانه worksآثار reflexivelyبازتابنده and talksگفتگو about that
130
463133
4332
که امیدوارم تاثیر بازتاباننده‌ای بگذارد و درباره‌ی بصیرت یا پیوند با تاریکی بدن
08:03
visionچشم انداز or connectionارتباط with the darknessتاریکی of the bodyبدن
131
467465
3819
که امیدوارم تاثیر بازتاباننده‌ای بگذارد و درباره‌ی بصیرت یا پیوند با تاریکی بدن
08:07
that I see as a spaceفضا of potentialپتانسیل.
132
471284
4973
که من‌ آن را به عنوان فضای بالقوه می‌بینم صحبت کنه.
08:12
Can we do it anotherیکی دیگر way, usingاستفاده كردن the languageزبان
133
476257
3075
آیا می‌تونیم این را به شیوه دیگری انجام بدیم، با استفاده از زبان
08:15
of particlesذرات around a nucleusهسته, and talk about the bodyبدن
134
479332
3186
ذرات اطراف هسته اتم، و درباره بدن به عنوان مرکز انرژی صحبت کنیم؟
08:18
as an energyانرژی centerمرکز?
135
482518
1930
ذرات اطراف هسته اتم، و درباره بدن به عنوان مرکز انرژی صحبت کنیم؟
08:20
No longerطولانی تر about statuesمجسمه ها, no longerطولانی تر havingداشتن to take that
136
484448
3058
دیگر مجسمه‌ای در کار نباشه، مجبور نباشیم وظیفه‌ی برپاماندن را به عهده نگیریم، برپایی بدن انسان را،
08:23
dutyوظیفه of standingایستاده, the standingایستاده of a humanانسان bodyبدن,
137
487506
3061
دیگر مجسمه‌ای در کار نباشه، مجبور نباشیم وظیفه‌ی برپاماندن را به عهده نگیریم، برپایی بدن انسان را،
08:26
or the standingایستاده of a statueمجسمه, releaseرهایی it,
138
490567
3330
و یا برپاماندن مجسمه را، رهاش کنید،
08:29
allowاجازه دادن it to be an energyانرژی fieldرشته, a spaceفضا in spaceفضا
139
493897
4258
بهش اجازه بدید که یک میدان انرژی باشد، جایی در فضا
08:34
that talksگفتگو about humanانسان life, betweenبین becomingتبدیل شدن به an entropyآنتروپی
140
498155
6821
که درباره زندگی انسان حرف می‌زند، در هنگامه‌ی دگردیسی به آنتروپی
08:40
as a sortمرتب سازی of concentrationتمرکز of attentionتوجه,
141
504976
4744
به عنوان نوعی از تمرکز توجه،
08:45
a humanانسان placeمحل of possibilityامکان پذیری in spaceفضا at largeبزرگ.
142
509720
5069
یک مکان انسانی از امکان در فضا به مقیاس بزرگ.
08:50
Is there anotherیکی دیگر way?
143
514789
3776
آیا شیوه‌ی دیگری هم هست؟
08:54
Darkتاریکی matterموضوع now placedقرار داده شده againstدر برابر a horizonافق.
144
518565
6099
ماده‌ی تاریک در مقابل یک افق قرار می‌گیره.
09:00
If mindsذهنها liveزنده in bodiesبدن, if bodiesبدن liveزنده in clothesلباس ها,
145
524664
4035
اگر ذهن در بدن‌ها زندگی می‌کنه، و اگر بدن‌ها در لباس‌ها زندگی می‌کنند،
09:04
and then in roomsاتاق ها, and then in buildingsساختمان ها,
146
528699
3130
و سپس در اتاق‌ها، و ساختمان‌ها
09:07
and then in citiesشهرها, do they alsoهمچنین have a finalنهایی skinپوست,
147
531829
5702
و بعدتر در شهرها، آیا آنها پوسته‌ی نهایی و آخری دارند،
09:13
and is that skinپوست perceptualادراکی?
148
537531
2633
و آیا این پوست ادراکی ‌ست؟
09:16
The horizonافق.
149
540164
2622
افق.
09:18
And is artهنر about
150
542786
2501
و آیا هنر تلاشی‌ست در جهت تصور آنچه که فراتر ازاین افق نهفته است؟
09:21
tryingتلاش کن to imagineتصور کن what liesدروغ beyondفراتر the horizonافق?
151
545287
5928
و آیا هنر تلاشی‌ست در جهت تصور آنچه که فراتر ازاین افق نهفته است؟
09:27
Can we use, in a way, a bodyبدن as an emptyخالی catalystکاتالیزور
152
551231
8621
آیا به طریقی می‌توانیم، بدن را به عنوان یک میانجی خالی مورد استفاده قرار دهیم،
09:35
for a kindنوع of empathyیکدلی with the experienceتجربه
153
559852
4751
تا به نوعی یگانگی با تجربه‌‌ی فضا-زمان در لحظه‌ی وقوع برسیم، در لحظه‌ای که من اینجا ایستاده‌ام
09:40
of space-timeفضا-زمان as it is livedزندگی می کرد, as I am standingایستاده here
154
564603
5348
تا به نوعی یگانگی با تجربه‌‌ی فضا-زمان در لحظه‌ی وقوع برسیم، در لحظه‌ای که من اینجا ایستاده‌ام
09:45
in frontجلوی of you tryingتلاش کن to feel and make a connectionارتباط
155
569951
5394
روبروی شما و تلاش می‌کنم که پیوندی را در این فضا-مکان مشترک احساس کنم و بسازم،
09:51
in this space-timeفضا-زمان that we are sharingبه اشتراک گذاری,
156
575345
3306
روبروی شما و تلاش می‌کنم که پیوندی را در این فضا-مکان مشترک احساس کنم و بسازم،
09:54
can we use, at it were, the memoryحافظه of a bodyبدن,
157
578651
3556
آیا می‌تونیم این را همانطور که هست، به‌عنوان حافظه یک بدن،
09:58
of a humanانسان spaceفضا in spaceفضا to catalyzeکاتالیزوری
158
582207
2824
از یک فضای انسانی در فضا به‌کار بگیریم تا به یک تجربه سرعت ببخشیم، یک تجربه‌ی ناب،
10:00
an experienceتجربه, again, firsthandدست اول experienceتجربه,
159
585031
3723
از یک فضای انسانی در فضا به‌کار بگیریم تا به یک تجربه سرعت ببخشیم، یک تجربه‌ی ناب،
10:04
of elementalعنصری time.
160
588754
3007
از زمانِ محض.
10:07
Humanانسان time, industrialصنعتی time, testedتست شده againstدر برابر
161
591761
4524
زمان انسانی، زمان صنعتی،‌ آزموده شده در برابر
10:12
the time of the tidesجزر و مد, in whichکه these memoriesخاطرات
162
596285
2996
زمان جزر و مد، که در آنها خاطراتِ
10:15
of a particularخاص bodyبدن, that could be any bodyبدن,
163
599281
4959
یک بدن خاص، که هر بدنی می‌تواند باشد،
10:20
multipliedچند برابر as in the time of mechanicalمکانیکی reproductionتولید مثل,
164
604240
4890
همزمان با نوزایی مکانیکی‌، بارها و بارها تکثیر می‌شود،
10:25
manyبسیاری timesبار, placedقرار داده شده over threeسه squareمربع milesمایل,
165
609130
4385
در فضایی برابر هشت کیلومتر مربع، یک و نیم کیلومتر درون دریا، جای می‌گیرد،
10:29
a mileمایل out to seaدریا,
166
613515
3654
در فضایی برابر هشت کیلومتر مربع، یک و نیم کیلومتر درون دریا، جای می‌گیرد،
10:33
disappearingناپدید شدن, in differentناهمسان conditionsشرایط of day and night.
167
617169
4355
در شرایط مختلف روز و شب، ناپدید می‌شود.
10:37
You can see this work. It's on the mouthدهان of the Merseyمرسی,
168
621524
3269
می‌تونید این کار را ببینید. در دهانه‌ی رود مِرسِی برپا شده، درست خارج از لیورپول.
10:40
just outsideخارج از Liverpoolلیورپول.
169
624793
3157
می‌تونید این کار را ببینید. در دهانه‌ی رود مِرسِی برپا شده، درست خارج از لیورپول.
10:43
And there you can see what a Liverpoolلیورپول seaدریا looksبه نظر می رسد like
170
627950
3465
و آنجا می‌تونید ببینید که دریای لیورپول در یک بعد از ظهر عادی چگونه است.
10:47
on a typicalمعمول afternoonبعد از ظهر.
171
631415
2826
و آنجا می‌تونید ببینید که دریای لیورپول در یک بعد از ظهر عادی چگونه است.
10:50
The piecesقطعات appearبه نظر می رسد and disappearناپدید می شوند,
172
634241
2702
این مجسمه ها پدیدار و ناپدید می‌شن،
10:52
but maybe more importantlyمهم است --
173
636943
2063
اما شاید مهمتر از همه --
10:54
this is just looking northشمال from the centerمرکز of the installationنصب و راه اندازی --
174
639006
3933
این فقط نمای شمالی از مرکز چیدمان است --
10:58
they createايجاد كردن a fieldرشته, a fieldرشته that involvesشامل می شود
175
642939
4337
آنها یک میدان را می‌آفرینند، میدانی که دربرگیرنده‌ی
11:03
livingزندگي كردن and the surrogateجایگزین bodiesبدن in a kindنوع of relationرابطه,
176
647276
5762
بدن‌های زنده و جایگزین در شکلی از وابستگی‌ست.
11:08
a relationرابطه with eachهر یک other and a relationرابطه with that limitحد,
177
653038
4961
پیوندی با یکدیگر و پیوندی با آن مرز،
11:13
the edgeلبه - تیزی, the horizonافق.
178
657999
3746
آن کرانه، آن افق.
11:17
Just movingدر حال حرکت on, is it possibleامکان پذیر است,
179
661745
2502
از این بگذریم، آیا ممکنه،
11:20
takingگرفتن that ideaاندیشه of mindذهن, bodyبدن, body-buildingساخت بدن,
180
664247
4683
با در نظر گرفتن آن ایده‌ی ذهن، بدن، بدن-ساختار،
11:24
to supplantجایگزین کردن the first bodyبدن,
181
668930
3405
پیکر نخست را، پیکر بیولوژیکی را، با پیکر دوم جایگزین کنیم،
11:28
the biologicalبیولوژیکی bodyبدن, with the secondدومین,
182
672335
1980
پیکر نخست را، پیکر بیولوژیکی را، با پیکر دوم جایگزین کنیم،
11:30
the bodyبدن of architectureمعماری and the builtساخته شده environmentمحیط.
183
674315
2918
پیکره‌ای از معماری و محیط ترکیبی.
11:33
This is a work calledبه نام "Roomاتاق for the Great Australianاسترالیا Desertکویر."
184
677233
4591
این اثر دیگری‌ست به نام "اتاقی برای صحرای بزرگ استرالیا".
11:37
It's in an undefinedتعریف نشده locationمحل
185
681824
1618
این مکان مشخص نشده‌ای است
11:39
and I've never publishedمنتشر شده where it is.
186
683442
3081
و من هرگز منتشر نکردم که این کجاست.
11:42
It's an objectشی for the mindذهن.
187
686523
1890
این جسمی برای ذهن است.
11:44
I think of it as a 21st-centuryقرن سیزدهم Buddhaبودا.
188
688413
3421
برای من مثل بودای قرن بیست و یکم می‌ماند.
11:47
Again, the darknessتاریکی of the bodyبدن,
189
691834
1930
و دوباره، تاریکی این بدن،
11:49
now heldبرگزار شد withinدر داخل this bunkerپناهگاه shapeشکل
190
693764
3063
که حالا درون این فضای مخزنی‌شکل محبوس شده
11:52
of the minimumکمترین positionموقعیت that a bodyبدن needsنیاز دارد to occupyاشغال,
191
696827
3484
در کمترین فضایی که یک بدن نیاز داره که تصرف کند.
11:56
a crouchingکوهنوردی bodyبدن.
192
700311
2116
یک بدن قوز کرده.
11:58
There's a holeسوراخ at the anusanus, penisآلت تناسلی levelسطح.
193
702427
2987
یک سوراخ در ارتفاع مقعد، آلت تناسلی مرد وجود دارد.
12:01
There are holesحفره ها at earsگوش ها. There are no holesحفره ها at the eyesچشم ها.
194
705414
2737
سوراخ هایی برای گوشها وجود دارد. برای چشم ها سوراخی نیست.
12:04
There's a slotاسلات for the mouthدهان. It's two and a halfنیم inchesاینچ thickغلیظ,
195
708151
4254
یک شکاف برای دهان هست. ۷ سانتی‌متر ضخامت داره،
12:08
concreteبتن with a voidخالی interiorداخلی.
196
712405
2339
از جنس بتن و میان تهی.
12:10
Again, a siteسایت foundپیدا شد with a completelyبه صورت کامل flatتخت
197
714744
4183
و دوباره یک زمین کشف شده‌ی کاملا مسطح
12:14
360-degree-درجه horizonافق.
198
718927
4696
با افق ۳۶۰ درجه.
12:19
This is just simplyبه سادگی askingدرخواست, again,
199
723623
4324
دوباره، این خیلی ساده داره می‌پرسه،
12:23
as if we had arrivedوارد شد for the first time,
200
727947
4588
انگار که ما برای اولین بار به اینجا پا گذاشتیم،
12:28
what is the relationshipارتباط of the humanانسان projectپروژه
201
732535
4136
ارتباط بین نگاشت انسانی با زمان و فضا چیست؟
12:32
to time and spaceفضا?
202
736671
4113
ارتباط بین نگاشت انسانی با زمان و فضا چیست؟
12:36
Takingگرفتن that idiomاصطلاح of, as it were,
203
740784
3573
با در نظر گرفتن این اصطلاح، همانطور که بود،
12:40
the darknessتاریکی of the bodyبدن transferredمنتقل شده to architectureمعماری,
204
744357
4993
تاریکی بدن که به معماری منتقل می‌شود،
12:45
can you use architecturalمعماری spaceفضا not for livingزندگي كردن
205
749350
3575
آیا می‌توانید از فضای معماری برای زندگی استفاده نکنید،
12:48
but as a metaphorاستعاره,
206
752925
1713
بلکه برای استعاره استفاده کنید،
12:50
and use its systolicسيستوليک, diastolicدیاستولیک
207
754638
3777
و ضربان آن را، انقباض و انبساط آن را
12:54
smallerکوچکتر and largerبزرگتر spacesفضاها to provideفراهم کند a kindنوع of
208
758415
4819
فضاهای کوچک‌تر و بزرگ‌تر را برای ارائه نوعی روایت مادی ناب به‌کاربریم، تا به مکاشفه‌ای درون فضا،
12:59
firsthandدست اول somaticجسمی narrativeروایت for a journeyسفر throughاز طریق spaceفضا,
209
763234
5672
فضاهای کوچک‌تر و بزرگ‌تر را برای ارائه نوعی روایت مادی ناب به‌کاربریم، تا به مکاشفه‌ای درون فضا،
13:04
lightسبک and darknessتاریکی?
210
768906
3296
نور و تاریکی دست یازیم؟
13:08
This is a work of some proportionتناسب and some weightوزن
211
772202
5522
این اثری‌ست از تناسب و وزن
13:13
that makesباعث می شود the bodyبدن into a cityشهر, an aggregationتجمع of cellsسلول ها
212
777724
4886
بدن را به یک شهر تبدیل می‌کند، تجمعی از سلول‌ها
13:18
that are all interconnectedبه هم پیوسته
213
782610
2412
که همه با هم پیوند دارند
13:20
and that allowاجازه دادن certainمسلم - قطعی visualبصری accessدسترسی به
214
785022
4832
و اجازه دسترسی خاص بصری در مکان‌های خاص را می‌دهد .
13:25
at certainمسلم - قطعی placesمکان ها.
215
789854
2799
و اجازه دسترسی خاص بصری در مکان‌های خاص را می‌دهد .
13:28
The last work that I just wanted to shareاشتراک گذاری with you
216
792653
6703
و آخرین اثری که الان می‌خواهم با شما در میان بگذارم
13:35
is "Blindنابینا Lightسبک," whichکه is perhapsشاید
217
799356
3802
"نورِ کور" است که شاید
13:39
the mostاکثر openباز کن work,
218
803158
3260
آزادانه‌ترین اثر باشد،
13:42
and in a conferenceکنفرانس of radicalافراطی opennessباز بودن,
219
806418
2135
و دریک کنفرانس‌ آزادی افراطی،
13:44
I think maybe this is as radicalافراطی as I get,
220
808553
4008
فکر می‌کنم شاید این بیشترین حد افراط در من باشه،
13:48
usingاستفاده كردن lightسبک and waterاب vaporبخار as my materialsمواد.
221
812561
4263
از نور و بخار آب به عنوان مواد کارم استفاده کردم.
13:52
Here is a boxجعبه
222
816824
2386
اینجا یک جعبه است
13:55
filledپر شده at one and a halfنیم atmospheresاتمسفر of atmosphericاتمسفر pressureفشار,
223
819210
3542
که از یک‌‌‌ونیم اتمسفر فشارهوا پر شده،
13:58
with a cloudابر and with very brightروشن است lightسبک.
224
822752
4039
با یک ابر و با نور بسیار روشن .
14:02
As you walkراه رفتن towardsبه سمت the ever-openهمیشه باز است thresholdآستانه,
225
826791
3421
همانطور که شما درآستانه‌ی همیشه باز آن راه می‌رید،
14:06
you disappearناپدید می شوند, bothهر دو to yourselvesخودت and to othersدیگران.
226
830212
7912
ناپدید می‌شید، هم برای خودتان و هم برای دیگران.
14:14
If you holdنگه دارید your handدست out in frontجلوی of you,
227
838124
2156
اگر دست‌تان را جلو خودتون بگیرید،
14:16
you can't see it.
228
840280
1854
نمی‌تونید ببینیدش.
14:18
If you look down, you can't see your feetپا.
229
842134
3266
اگر پایین را نگاه کنید، نمی‌تونید پاهاتون را ببینید.
14:21
You are now consciousnessآگاهی withoutبدون an objectشی,
230
845400
7002
حال شما آگاه و بدون جسم هستید،
14:28
freedآزاد شد from the dimensionfulابعاد
231
852402
3893
آزاد از بُعدناکی
14:32
and measuredاندازه گیری شده way in whichکه life linksلینک ها us
232
856295
5886
و شیوه اندازگیری‌شده ای که در آن زندگی ما را با جبر پیوند می‌ده.
14:38
to the obligatoryواجب.
233
862181
3090
و شیوه اندازگیری‌شده ای که در آن زندگی ما را با جبر پیوند می‌ده.
14:41
But this is a spaceفضا that is actuallyدر واقع filledپر شده with people,
234
865271
4977
اما این فضایی‌ست که واقعا با مردم پر شده،
14:46
disembodiedغیرمستقیم voicesصدای,
235
870248
1970
صداهایی رها از تن،
14:48
and out of that ambientمحیط environmentمحیط,
236
872218
4114
و خارج از این محیط پیرامونی و فراگیر،
14:52
when people come closeبستن to your ownخودت bodyبدن zoneمنطقه,
237
876332
3930
هنگامی که مردم نزدیک منطقه بدن شما می‌شن،
14:56
very closeبستن, they appearبه نظر می رسد to you as representationsنمایندگی ها.
238
880262
4063
خیلی نزدیک، آنها به عنوان تمثال برای شما ظاهر می‌شن.
15:00
When they appearبه نظر می رسد closeبستن to the edgeلبه - تیزی,
239
884325
2220
و هنگامی که به کرانه‌ها نزدیک می‌شن،
15:02
they are representationsنمایندگی ها, representationsنمایندگی ها in whichکه
240
886545
4584
آنها تمثال هستند، تمثالی که در آن
15:07
the viewersبینندگان have becomeتبدیل شدن به the viewedمشاهده شده.
241
891129
3868
ناظران خود تبدیل به منظر شده‌اند.
15:10
For me, artهنر is not about objectsاشیاء of highبالا monetaryپولی exchangeتبادل.
242
894997
5851
برای من، هنر ربطی به ارزش پولی زیاد ندارد.
15:16
It's about reassertingتأیید دوباره our firsthandدست اول experienceتجربه
243
900848
5405
این مربوط به بازیابی تجربه‌ی ناب ما در زمان حال‌ست.
15:22
in presentحاضر time.
244
906253
2891
این مربوط به بازیابی تجربه‌ی ناب ما در زمان حال‌ست.
15:25
As Johnجان Cageقفس said,
245
909144
3441
همانطور که جان کیج گفت،
15:28
"We are not movingدر حال حرکت towardsبه سمت some kindنوع of goalهدف.
246
912585
5087
"ما درحال حرکت به طرف یک جور هدف نیستیم.
15:33
We are at the goalهدف, and it is changingتغییر دادن with us.
247
917672
4681
ما در خود هدف هستیم، و این با ما تغییر می‌کند.
15:38
If artهنر has any purposeهدف, it is to openباز کن our eyesچشم ها to that factواقعیت."
248
922353
6436
اگر هنر مقصودی داشته باشد، آن باز کردن چشمان ما به این حقیقت است."
15:44
Thank you very much.
249
928789
2037
بسیار متشکرم.
15:46
(Applauseتشویق و تمجید)
250
930826
4167
(تشویق تماشاگران)
Translated by soheila Jafari
Reviewed by Mana Ahmady

▲Back to top

ABOUT THE SPEAKER
Antony Gormley - Sculptor
Antony Gormley's work plays with the human form in space.

Why you should listen

Antony Gormley's work places human forms into eye-opening new contexts, asking us to reconsider our own place in the world. In his 2007/2010 piece "Event Horizon," he placed several dozen life-size casts of his own body on urban rooftops, where they looked out over streets and squares. Does the viewer imagine herself watched by these looming figures--or imagine being one of them? More recently, his cast iron figures have been disseminated over 150 square km in the mountain pastures of the Austrian Alps, all standing at exactly 2039 meters of altitude. "They are a mediation between the domestication of the valleys and the idea of the peak,” Gormley said of the project, codenamed "Horizon Field." Or take his work "One & Other," in which he curated members of the public to stand on an elevated plinth over Trafalgar Square in London for one hour at a time, creating a constantly changing celebration of humanity.

This spring, he collaborated with the choreographer Hofesh Shechter to create the powerful "Survivor," a piece with hundreds of dancers moving their own forms through space and time.

More profile about the speaker
Antony Gormley | Speaker | TED.com