ABOUT THE SPEAKER
Kiran Bedi - Corrections pioneer
Kiran Bedi was one of India's top cops -- tough, innovative and committed to social change. Now retired from the national police force, Bedi runs two NGOs that benefit rural and urban poor.

Why you should listen

Before she retired in 2007, Kiran Bedi was one of India’s top cops. As the first and highest-ranking female officer in the national police force, she earned a reputation for being tough yet innovative on the job. Her efforts to prevent crime, reform prisons, end drug abuse, and support women’s causes earned her a Roman Magsaysay Award, the Asian equivalent of the Nobel Prize. Bedi also served as a police adviser to the UN Secretary General.

In retirement, Bedi has become one of the most trusted and admired community leaders in India. She advocates for social change and civic responsibility through her books, columns, and a popular reality-TV show. She reaches out to more than 10,000 people daily through her two NGOs, Navjyoti and India Vision Foundation, which provide education, training, counseling and health care to the urban and rural poor. Her latest initiative, Mission Safer India, aims to ensure that police log and address citizen complaints. Her life is the subject of the 2008 documentary Yes, Madam Sir, narrated by Helen Mirren.

More profile about the speaker
Kiran Bedi | Speaker | TED.com
TEDWomen 2010

Kiran Bedi: A police chief with a difference

کیران بِدی: رفتاری نو از یک معاون رئیس پلیس

Filmed:
1,401,566 views

کیران بِدی دارای رزومه بسیار شگفت آوری میباشد. او قبل از اینکه مدیر کل پلیس هند شود، یکی از خطرناکترین زندانهای آن کشور را اداره میکرد. او روشهای تازه برای پیشگیری و آموزش و پرورش بوجود آورد و زندانها را تبدیل به مراکز آموزش و مدیتیشن کرد. او نظر خود را در مورد رهبري الهامی در TEDWomen شرح میدهد.
- Corrections pioneer
Kiran Bedi was one of India's top cops -- tough, innovative and committed to social change. Now retired from the national police force, Bedi runs two NGOs that benefit rural and urban poor. Full bio

Double-click the English transcript below to play the video.

00:15
Now I'm going to give you a storyداستان.
0
0
2000
میخواهم برایتان یک داستان بگویم.
00:17
It's an Indianهندی storyداستان about an Indianهندی womanزن and her journeyسفر.
1
2000
3000
یک داستان هندی است درباره یک زن هندی و سیر او.
00:20
Let me beginشروع with my parentsپدر و مادر.
2
5000
3000
بگذارید تا با والدینم شروع کنم.
00:23
I'm a productتولید - محصول of this
3
8000
2000
من محصول این پدرو مادر رویایی هستم.
00:25
visionaryچشم انداز motherمادر and fatherپدر.
4
10000
2000
من محصول این پدرو مادر رویایی هستم.
00:27
Manyبسیاری yearsسالها agoپیش, when I was bornبدنیا آمدن in the '50s --
5
12000
3000
سالها پیش که من در دهه ی پنچاه بدنیا آمدم --
00:30
'50s and '60s
6
15000
2000
در هند، دهه های پنجا و شصت،به دختران تعلق نداشتند.
00:32
didn't belongتعلق داشتن to girlsدختران in Indiaهندوستان.
7
17000
2000
در هند، دهه های پنجا و شصت،به دختران تعلق نداشتند.
00:34
They belongedمتعلق به to boysپسران.
8
19000
2000
به پسران تعلق داشتند.به پسرانی که تاجر بودند
00:36
They belongedمتعلق به to boysپسران who would joinپیوستن businessکسب و کار
9
21000
2000
به پسران تعلق داشتند.به پسرانی که تاجر بودند
00:38
and inheritبه ارث می برند businessکسب و کار from parentsپدر و مادر,
10
23000
2000
و تجارت را از والدینشان ارث میگرفتند.
00:40
and girlsدختران would be dolledلعنتی up to get marriedمتاهل.
11
25000
2000
و دختران را عروسکوار آماده ی ازدواج میکردند.
00:42
My familyخانواده, in my cityشهر,
12
27000
2000
خانواده من، در شهرمان --
00:44
and almostتقریبا in the countryکشور, was uniqueمنحصر بفرد.
13
29000
3000
حتی در تمام کشور -- بی نظیر بود.
00:47
We were fourچهار of us, not one,
14
32000
2000
چهار تا فرزند بودیم،
00:49
and fortunatelyخوشبختانه no boysپسران.
15
34000
2000
خوشبختانه بدون هیچ پسری.
00:51
We were fourچهار girlsدختران and no boysپسران.
16
36000
2000
چهار تا دختر بودیم و هیچ پسر.
00:53
And my parentsپدر و مادر were partبخشی
17
38000
2000
والدینم هر دو عضو خانواده ی مالک بودند.
00:55
of a landedفرود آمد propertyویژگی familyخانواده.
18
40000
2000
والدینم هر دو عضو خانواده ی مالک بودند.
00:57
My fatherپدر defiedفرار کرد his ownخودت grandfatherبابا بزرگ,
19
42000
3000
پدرم با پدربزرگ خویش بسختی مخالفت میکرد
01:00
almostتقریبا to the pointنقطه of disinheritanceنابودی,
20
45000
2000
حتی بحد محروميت ازارث،
01:02
because he decidedقرار بر این شد to educateآموزش
21
47000
2000
چون تصمیم گرفته بود که دخترانش دانش آموزند.
01:04
all fourچهار of us.
22
49000
2000
چون تصمیم گرفته بود که دخترانش دانش آموزند.
01:06
He sentارسال شد us to one of the bestبهترین schoolsمدارس in the cityشهر
23
51000
2000
او ما را به یکی از بهترین مدارس شهر فرستاد
01:08
and gaveداد us the bestبهترین educationتحصیلات.
24
53000
2000
و بهترین دانش را برای ما فراهم کرد.
01:10
As I've said, when we're bornبدنیا آمدن, we don't chooseانتخاب کنید our parentsپدر و مادر,
25
55000
3000
همانطوری که گفتم: وقتی که ما بدنیا میاییم، والدین خود را انتخاب نمیکنیم.
01:13
and when we go to schoolمدرسه, we don't chooseانتخاب کنید our schoolمدرسه.
26
58000
2000
و وقتی که به مدرسه میرویم، مدارس خود را انتخاب نمیکنیم.
01:15
Childrenفرزندان don't chooseانتخاب کنید a schoolمدرسه.
27
60000
2000
بچه ها مدرسه را انتخاب نمیکنند،
01:17
They just get the schoolمدرسه whichکه parentsپدر و مادر chooseانتخاب کنید for them.
28
62000
2000
فقط به مدرسه ای که والدینشان انتخاب کرده اند میروند.
01:19
So this is the foundationپایه time whichکه I got.
29
64000
3000
همچنین پایه ای را در کودکی دریافت کردم.
01:22
I grewرشد کرد up like this, and so did my other threeسه sistersخواهران.
30
67000
3000
من به این صورت بزرگ شدم، و همینطور هر سه خواهرانم.
01:25
And my fatherپدر used to say at that time,
31
70000
2000
پدرم در آن زمانها میگفت:
01:27
"I'm going to spreadانتشار دادن all my fourچهار daughtersدختران in fourچهار cornersگوشه ها of the worldجهان."
32
72000
3000
"هر چهار دخترم را در چهار گوشه ی دنیا پخش خواهم کرد."
01:30
I don't know if he really meantبه معنای [that], but it happenedاتفاق افتاد.
33
75000
3000
نمیدانم که آیا قصدش دقیقا آن بود یا نه، ولی بهمان طریق اتفاق افتاد.
01:33
I'm the only one who'sچه کسی است left in Indiaهندوستان.
34
78000
2000
من تنها خواهری هستم که در هند ماند.
01:35
One is a Britishانگلیس, anotherیکی دیگر is an Americanآمریکایی
35
80000
2000
یکی از آنها بریتانیایی است، دیگری آمریکایی
01:37
and the thirdسوم is a Canadianکانادایی.
36
82000
2000
و سومی کانادایی.
01:39
So we are fourچهار of us in fourچهار cornersگوشه ها of the worldجهان.
37
84000
3000
ما چهار نفریم در چهار گوشه دنیا.
01:42
And sinceاز آنجا که I said they're my roleنقش modelsمدل ها,
38
87000
3000
چون والدینم الگوی من بودند،
01:45
I followedدنبال شد two things whichکه my fatherپدر and motherمادر gaveداد me.
39
90000
3000
دو تا از پیشنهادهایشان را پیروی کردم.
01:48
One, they said, "Life is on an inclineشیب.
40
93000
2000
یکی از آنها این بود: "زندگی یک سرازیری است؛
01:50
You eitherیا go up,
41
95000
2000
یا در حال بالا رفتن خواهی بود،
01:52
or you come down."
42
97000
2000
و یا در حال پایین رفتن."
01:54
And the secondدومین thing, whichکه has stayedماند with me,
43
99000
2000
و دومین، پیشنهادی است که هنوز با من مانده است،
01:56
whichکه becameتبدیل شد my philosophyفلسفه of life,
44
101000
2000
و فلسفه زندگیم شده است،
01:58
whichکه madeساخته شده all the differenceتفاوت,
45
103000
2000
و اینکه تمام تفاوتها را بوجود آورد،
02:00
is: 100 things happenبه وقوع پیوستن in your life, good or badبد.
46
105000
3000
و آن این بود: در زندگیت، صدها چیزهای خوب یا بد اتفاق خواهند افتاد.
02:03
Out of 100, 90 are your creationایجاد.
47
108000
2000
از صدتا، نودتا از آنها آفرینش خودت است.
02:05
They're good. They're your creationایجاد. Enjoyلذت بردن it.
48
110000
3000
اگر خوبند، آفرینش خودت است. از آنها لذت ببر.
02:08
If they're badبد, they're your creationایجاد. Learnفرا گرفتن from it.
49
113000
3000
اگر بدند، آفرینش خودت هستند. از آنها عبرت گیر.
02:11
Tenده are nature-sentطبیعت فرستاده شده است over whichکه you can't do a thing.
50
116000
3000
ده تا از آنها بلایای طبیعی هستند و تو در موردشان هیچ کاری نمیتوانی بکنی.
02:14
It's like a deathمرگ of a relativeنسبت فامیلی,
51
119000
2000
مانند مرگ یک فامیل،
02:16
or a cycloneسیکلون, or a hurricaneطوفان, or an earthquakeزمين لرزه.
52
121000
3000
یا یک طوفان موسمی، یا یک گردباد و یا یک زلزله.
02:19
You can't do a thing about it.
53
124000
2000
از تو هیچ کاری بر نمیاید.
02:21
You've got to just respondپاسخ دادن to the situationوضعیت.
54
126000
2000
صرفا باید به آن وضعیت واکنش نشان دهی.
02:23
But that responseواکنش comesمی آید out of those 90 pointsنکته ها.
55
128000
3000
ولی آن واکنش از بین آن نود امتیاز جداست.
02:26
Sinceاز آنجا که I'm a productتولید - محصول of this philosophyفلسفه,
56
131000
2000
از آنجایی که من محصول این فلسفه هستم،
02:28
of 90/10,
57
133000
2000
اولا، فلسفه ۹۰/۱۰،ثانیا، زندگی یک سرازیری است،
02:30
and secondlyدوم اینکه, "life on an inclineشیب,"
58
135000
2000
اولا، فلسفه ۹۰/۱۰،ثانیا، زندگی یک سرازیری است،
02:32
that's the way I grewرشد کرد up
59
137000
2000
من به این طریق بزرگ شده ام --
02:34
to be valuingارزیابی what I got.
60
139000
3000
یاد گرفتم که قدر چیزهایم را بدانم.
02:37
I'm a productتولید - محصول of opportunitiesفرصت ها,
61
142000
2000
من محصول فرصتهای زندگی هستم،
02:39
rareنادر opportunitiesفرصت ها in the '50s and the '60s,
62
144000
2000
فرصتهای کمیابی که در دهه های پنجاه و شصت،
02:41
whichکه girlsدختران didn't get,
63
146000
2000
دختران فاقد آنها بودند.
02:43
and I was consciousآگاهانه of the factواقعیت that what my parentsپدر و مادر were givingدادن me
64
148000
2000
و من خوب هواسم بود که چیزهایی را که والدینم بمن میدادند
02:45
was something uniqueمنحصر بفرد.
65
150000
2000
چیزهای بی نظیری بودند.
02:47
Because all of my bestبهترین schoolمدرسه friendsدوستان were gettingگرفتن dolledلعنتی up
66
152000
2000
چون تمام دوستانم در مدرسه مشغول تدارکات
02:49
to get marriedمتاهل with a lot of dowryدلبستگی,
67
154000
2000
ازدواج بودند با جهیزیه های بسیار،
02:51
and here I was with a tennisتنیس racketراکت تنیس and going to schoolمدرسه
68
156000
3000
و من در عوض با راکت تنیس به مدرسه میرفتم
02:54
and doing all kindsانواع of extracurricularفوق برنامه activitiesفعالیت ها.
69
159000
2000
و مشغول فعاليت هاي همه جوره فوق برنامه اي دانش آموزی بودم.
02:56
I thought I mustباید tell you this.
70
161000
2000
دیدم که مهم است تا اینها را با شما در میان بگذارم.
02:58
Why I said this, is the backgroundزمینه.
71
163000
2000
اینها را عنوان پیش زمینه برایتان شرح داده ام.
03:00
This is what comesمی آید nextبعد.
72
165000
2000
سپس، این اتفاق افتاد.
03:02
I joinedپیوست the Indianهندی Policeپلیس Serviceسرویس as a toughسخت است womanزن,
73
167000
3000
بعنوان یک زن خشن به شغل پلیس هند پیوستم،
03:05
a womanزن with indefatigableغیر قابل تحمل staminaاستقامت,
74
170000
2000
زنی با طاقت و استقامتی خستگی ناپذیر،
03:07
because I used to runاجرا کن for my tennisتنیس titlesعناوین, etcو غیره.
75
172000
3000
چون همیشه بدنبال جایزه های تنیس بودم و غیره.
03:10
But I joinedپیوست the Indianهندی Policeپلیس Serviceسرویس,
76
175000
3000
ولی به پلیس هند پیوستم.
03:13
and then it was a newجدید patternالگو of policingپلیس.
77
178000
3000
و بعد با یک روش جدید پلیس بودن برخورد کردم.
03:16
For me the policingپلیس stoodایستاد for powerقدرت to correctدرست,
78
181000
2000
برای من پلیس بودن بمعنی قدرت و نفوذ برای اصلاح کردن،
03:18
powerقدرت to preventجلوگیری کردن and powerقدرت to detectتشخیص.
79
183000
3000
پیشگیری، و رد یابی بود.
03:21
This is something like a newجدید definitionتعریف ever givenداده شده in policingپلیس in Indiaهندوستان --
80
186000
3000
این یک معنی بسیار جدیدی است که هرگز به پلیس بودن در هند داده نشده بود --
03:24
the powerقدرت to preventجلوگیری کردن.
81
189000
2000
قدرت برای پیشگیری.
03:26
Because normallyبه طور معمول it was always said, powerقدرت to detectتشخیص, and that's it,
82
191000
2000
چون معمولا بعنوان قدرت برای ردیابی شناخته میشد و بس،
03:28
or powerقدرت to punishتنبیه کردن.
83
193000
2000
یا قدرت برای مجازات کردن.
03:30
But I decidedقرار بر این شد no, it's a powerقدرت to preventجلوگیری کردن,
84
195000
3000
من تصمیم گرفتم که نه، این قدرتی است برای پیشگیری،
03:33
because that's what I learnedیاد گرفتم when I was growingدر حال رشد up.
85
198000
2000
چون من اینرا از بچگی یاد گرفتم:
03:35
How do I preventجلوگیری کردن the 10 and never make it more than 10?
86
200000
3000
من چطوری میتوانم مانع آن 10٪ بشوم و نگذارم که بیش ازآن بشوند؟
03:38
So this was how it cameآمد into my serviceسرویس,
87
203000
3000
پس به این ترتیب این ایده وارد خدمت کردن من شد،
03:41
and it was differentناهمسان from the menمردان.
88
206000
2000
که با روش مردها خیلی تفاوت داشت.
03:43
I didn't want to make it differentناهمسان from the menمردان, but it was differentناهمسان,
89
208000
3000
قصدم این نبود که با طریق مردها فرق داشته باشد، ولی تفاوت داشت،
03:46
because this was the way I was differentناهمسان.
90
211000
3000
چون من از این وجه با بقیه تفاوت داشتم.
03:49
And I redefinedدوباره تعریف شده policingپلیس conceptsمفاهیم in Indiaهندوستان.
91
214000
3000
من عقیده های پلیسی را در هند دوباره تعریف کردم.
03:52
I'm going to take you on two journeysسفرها,
92
217000
2000
من شما را به دو سیر خواهم برد،سیر پلیسی و سیرزنداني من.
03:54
my policingپلیس journeyسفر and my prisonزندان journeyسفر.
93
219000
2000
من شما را به دو سیر خواهم برد،سیر پلیسی و سیرزنداني من.
03:56
What you see, if you see the titleعنوان
94
221000
3000
اینرا که میبینید، اگر بتوانید عنوانش را بخوانید
03:59
calledبه نام "PM'sPM ها carماشین heldبرگزار شد."
95
224000
2000
نوشته شده: "ماشین نخست وزير توقیف شد."
04:01
This was the first time a primeنخستین ministerوزیر of Indiaهندوستان
96
226000
3000
این اولین باری بود که یک نخست وزیر هند
04:04
was givenداده شده a parkingپارکینگ ticketبلیط.
97
229000
2000
برای پارک کردن جریمه شده بود.
04:06
(Laughterخنده)
98
231000
2000
(خنده)
04:08
That's the first time in Indiaهندوستان,
99
233000
2000
اولین باری بود در هند،
04:10
and I can tell you, that's the last time you're hearingشنیدن about it.
100
235000
3000
و بشما خواهم گفت که آخرین بار نیز میباشد.
04:13
It'llاین خواهد شد never happenبه وقوع پیوستن again in Indiaهندوستان,
101
238000
2000
این هرگز در هند دوباره اتفاق نخواهد افتاد،
04:15
because now it was onceیک بار and foreverبرای همیشه.
102
240000
3000
چون یک اتفاق یکباره بود.
04:18
And the ruleقانون was, because I was sensitiveحساس,
103
243000
2000
چون من حساس بودم،
04:20
I was compassionateدلسوز, I was very sensitiveحساس to injusticeبی عدالتی,
104
245000
3000
دلسوز و شفیق بودم، به بی عدالتی و ستم خیلی حساس بودم،
04:23
and I was very pro-justiceطرفدار عدالت.
105
248000
2000
و خیلی طرفدار عدالت بودم.
04:25
That's the reasonدلیل, as a womanزن, I joinedپیوست the Indianهندی Policeپلیس Serviceسرویس.
106
250000
2000
به این دلیل بود که بعنوان یک زن به پلیس هند پیوستم.
04:27
I had other optionsگزینه ها, but I didn't chooseانتخاب کنید them.
107
252000
2000
فرصتها و اختیارهای بسیاری داشتم، ولی آنها را انتخاب نکردم.
04:29
So I'm going to moveحرکت on.
108
254000
2000
خب، سریعتر بیان میکنم.
04:31
This is about toughسخت است policingپلیس, equalبرابر policingپلیس.
109
256000
2000
این درباره پاسبانی خشن و پاسبانی برابری است.
04:33
Now I was knownشناخته شده as "here'sاینجاست a womanزن that's not going to listen."
110
258000
3000
من بعنوان زنی که به حرفهای دیگران گوش نمیدهد، معروف بودم.
04:36
So I was sentارسال شد to all indiscriminateبی تفاوتی postingsپست ها,
111
261000
2000
بنابراین، مرا به ماموريتهای ناشي از عدم تبعيض واگذار میکردند،
04:38
postingsپست ها whichکه othersدیگران would say no.
112
263000
2000
ماموریتهایی که بقیه رد میکردند.
04:40
I now wentرفتی to a prisonزندان assignmentوظیفه as a policeپلیس officerافسر.
113
265000
3000
مرا بعنوان یک افسر پلیس به یک ماموریت زندانی فرستادند.
04:43
Normallyبه طور معمول policeپلیس officersافسران don't want to do prisonزندان.
114
268000
2000
معمولا افسر پلیسها، دوست ندارند در زندانها کار کنند.
04:45
They sentارسال شد me to prisonزندان to lockقفل کردن me up,
115
270000
2000
مرا به زندان فرستادند تا از دستم خلاص شوند،
04:47
thinkingفكر كردن, "Now there will be no carsماشین ها
116
272000
2000
فکر کردند که در آنجا ماشینی و
04:49
and no VIPsVIP ها to be givenداده شده ticketsبلیط ها to.
117
274000
2000
آدمهای مهمی برای جریمه کردن نخواهند بود.
04:51
Let's lockقفل کردن her up."
118
276000
2000
گفتند بیایید حبسش کنیم.
04:53
Here I got a prisonزندان assignmentوظیفه.
119
278000
2000
در اینجا من یک ماموریت زندانی دریافت کردم.
04:55
This was a prisonزندان assignmentوظیفه whichکه was one bigبزرگ denدون of criminalsجنایتکاران.
120
280000
3000
این ماموریتی بود در میان یک کمینگاه جنایتکارها.
04:58
Obviouslyبه طور مشخص, it was.
121
283000
2000
بطور آشکار همین هم بود.
05:00
But 10,000 menمردان,
122
285000
2000
ولی ده هزار زندانی،
05:02
of whichکه only 400 were womenزنان -- 10,000 --
123
287000
3000
که فقط چهارصد نفر از آنها زن بودند -- ده هزار --
05:05
9,000 plusبه علاوه about 600
124
290000
2000
نه هزار بعلاوه شصد،مرد بودند،
05:07
were menمردان.
125
292000
2000
نه هزار بعلاوه شصد،مرد بودند،
05:09
Terroristsتروریست ها, rapistsمزدوران,
126
294000
2000
تروریست، مرتكبان زناي بعنف، دزدها، اوباشها --
05:11
burglarsسرقت, gangstersگانگستر ها --
127
296000
2000
تروریست، مرتكبان زناي بعنف، دزدها، اوباشها --
05:13
some of them I'd sentارسال شد to jailزندان
128
298000
2000
بعضی از آنها را خودم وقتی که پلیس بودم
05:15
as a policeپلیس officerافسر outsideخارج از.
129
300000
2000
به زندان فرستاده بودم.
05:17
And then how did I dealمعامله with them?
130
302000
2000
خوب چطوری با این وضعیت مواجه شدم.
05:19
The first day when I wentرفتی in,
131
304000
2000
اولین روزی که به آنجا رفتم،
05:21
I didn't know how to look at them.
132
306000
2000
نمیدانستم چطوری به آنها نگاه کنم.
05:23
And I said, "Do you prayدعا کن?" When I lookedنگاه کرد at the groupگروه, I said, "Do you prayدعا کن?"
133
308000
3000
گفتم: "آیا دعا میکنید؟" وقتی که به گروه نگاه کردم گفتم: "آیا دعا میکنید؟"
05:26
They saw me as a youngجوان, shortکوتاه womanزن wearingپوشیدن a pathanپاتان suitکت و شلوار.
134
311000
2000
آنها مرا بعنوان یک زن جوان و کوتاه قد که یک لباس قهوه‌اي‌ پوشیده بود میدیدند.
05:28
I said, "Do you prayدعا کن?"
135
313000
2000
گفتم: "شما دعا میکنید؟" و آنها هیچ جوابی ندادند.
05:30
And they didn't say anything.
136
315000
2000
گفتم: "شما دعا میکنید؟" و آنها هیچ جوابی ندادند.
05:32
I said, "Do you prayدعا کن? Do you want to prayدعا کن?"
137
317000
2000
گفتم: "شما دعا میکنید؟ میخواهید دعا کنید؟"
05:34
They said, "Yes." I said, "All right, let's prayدعا کن."
138
319000
3000
گفتند: "بله." گفتم: "باشد، بیایید و دعا کنیم."
05:37
I prayedدعا کرد for them, and things startedآغاز شده to changeتغییر دادن.
139
322000
2000
برای آنها دعا کردم و همه چیز شروع کرد به تغییر کردند.
05:39
This is a visualبصری of educationتحصیلات insideداخل the prisonزندان.
140
324000
3000
این تصویریست از آموزش و پرورش در درون یک زندان.
05:42
Friendsدوستان, this has never happenedاتفاق افتاد,
141
327000
2000
دوستان عزیز، این هیچوقت در قبل اتفاق نیافتاده است،
05:44
where everybodyهمه in the prisonزندان studiesمطالعات.
142
329000
2000
که در زندان همگی مشغول درس خواندن باشند.
05:46
I startedآغاز شده this with communityجامعه supportحمایت کردن.
143
331000
2000
من اینرا با حمایت انجمن شروع کردم.
05:48
Governmentدولت had no budgetبودجه.
144
333000
2000
دولت هیچ بودجه ای نداشت.
05:50
It was one of the finestبهترین, largestبزرگترین volunteerismداوطلبانه
145
335000
2000
این یکی از بهترین و بزرگترین عملکرد داوطلبی بود
05:52
in any prisonزندان in the worldجهان.
146
337000
2000
که هیچ زندانی در دنیا ندیده بود.
05:54
This was initiatedآغاز شد in Delhiدهلی prisonزندان.
147
339000
2000
این در زندان شهر دهلی بنیاد نهاده شد.
05:56
You see one sampleنمونه
148
341000
2000
شما یک نمونه از اینکه
05:58
of a prisonerزندانی teachingدرس دادن a classکلاس.
149
343000
3000
یک زندانی در کلاس تدریس میکند را میبینید.
06:01
These are hundredsصدها of classesکلاس ها.
150
346000
2000
اینها صدها کلاس هستند.
06:03
Nineنه to elevenیازده, everyهرکدام prisonerزندانی wentرفتی into the educationتحصیلات programبرنامه --
151
348000
3000
از ساعت نُه تا یازده صبح، همه زندانیان به این برنامه های آموزشی میرفتند --
06:06
the sameیکسان denدون in whichکه they thought
152
351000
2000
همان کمینگاهی که فکر میکردند میتوانند مرا
06:08
they would put me behindپشت the barبار and things would be forgottenفراموش شده.
153
353000
3000
پشت میله هایش حبس کنند و فراموشم کنند.
06:11
We convertedتبدیل شده است this into an ashramاسرار --
154
356000
2000
ما اینجا را تبدیل به یک جایگاه مذهبی کردیم --
06:13
from a prisonزندان to an ashramاسرار throughاز طریق educationتحصیلات.
155
358000
3000
آنرا بوسیله آموزش و پرورش از یک زندان به یک جایگاه مذهبی تبدیل کردیم.
06:16
I think that's the biggerبزرگتر changeتغییر دادن.
156
361000
2000
بنظرم آن یک تغییر عظیمی است.
06:18
It was the beginningشروع of a changeتغییر دادن.
157
363000
2000
آن، آغاز یک تغییرات عمده بود.
06:20
Teachersمعلمان were prisonersزندانیان. Teachersمعلمان were volunteersداوطلبان.
158
365000
3000
معلمها زندانی بودند. معلمها داوطلب بودند.
06:23
Booksکتاب ها cameآمد from donatedاهدا شد schoolbooksکتاب های درسی.
159
368000
2000
کتابها از کتابهای خیریه مدرسه بما بخشیده شدند.
06:25
Stationeryلوازم التحرير was donatedاهدا شد.
160
370000
2000
لوازم‌ التحرير به صورت خیریه بما داده شد.
06:27
Everything was donatedاهدا شد,
161
372000
2000
همه چیز به صورت خیریه داده شد.
06:29
because there was no budgetبودجه of educationتحصیلات for the prisonزندان.
162
374000
3000
چون هیچ بودجه آموزش و پروشی برای زندان وجود نداشت.
06:32
Now if I'd not doneانجام شده that,
163
377000
2000
حال اگر من این کار را انجام نمیدادم،
06:34
it would have been a hellholehellhole.
164
379000
2000
تبدیل به یک مکان تحمل ناپذیری میشد.
06:36
That's the secondدومین landmarkنقطه عطفی.
165
381000
2000
و آن دومین واقعه برجسته است.
06:38
I want to showنشان بده you some momentsلحظات of historyتاریخ in my journeyسفر,
166
383000
2000
میخواهم لحظات پیشینه از سیرم را به شما نشان دهم،
06:40
whichکه probablyشاید you would never ever get to see anywhereهر جا in the worldجهان.
167
385000
3000
که محتملا هرگز نمیتوانید هیچ جای دنیا همچنین چیزی را مشاهده کنید.
06:43
One, the numbersشماره you'llشما خواهید بود never get to see.
168
388000
2000
اولا، رقمهایی را که هرگز نخواهید دید.
06:45
Secondlyدوم اینکه, this conceptمفهوم.
169
390000
2000
ثانیا، این عقیده.
06:47
This was a meditationمراقبه programبرنامه insideداخل the prisonزندان
170
392000
2000
این یک برنامه مراقبه و مدیتیشن در داخل زندانی بود
06:49
of over 1,000 prisonersزندانیان.
171
394000
2000
با بیش از یک هزار زندانی.
06:51
One thousandهزار prisonersزندانیان who satنشسته in meditationمراقبه.
172
396000
2000
یک هزار زندانی که در حال مراقبه و تمرکز مینشستند.
06:53
This was one of the mostاکثر courageousشجاع stepsمراحل
173
398000
3000
این یکی از دلیرانه ترین قدمهایی بود
06:56
I tookگرفت as a prisonزندان governorفرماندار.
174
401000
2000
که بعنوان یک فرماندار زندان برداشته ام.
06:58
And this is what transformedتبدیل شده است.
175
403000
2000
و این همه چیز را تشکیل شکل داد.
07:00
You want to know more about this,
176
405000
2000
اگر میخواهید بیشتر در مورد این بدانید،
07:02
go and see this filmفیلم, "Doing Time, Doing VipassanaVipassana."
177
407000
3000
بروید و فیلم "Doing Time Doing Vipassana" را ببینید.
07:05
You will hearشنیدن about it, and you will love it.
178
410000
2000
در موردش خواهید شنید و از آن بسیار لذت خواهید برد.
07:07
And writeنوشتن to me on KiranBediKiranBedi.comکام,
179
412000
2000
و درباره اش با من بوسیله KiranBedi.com تماس بگیرید،
07:09
and I'll respondپاسخ دادن to you.
180
414000
2000
و من پاسختان را خواهم داد.
07:11
Let me showنشان بده you the nextبعد slideاسلاید.
181
416000
2000
بگذارید عکس بعدی را بشما نشان دهم.
07:13
I tookگرفت the sameیکسان conceptمفهوم of mindfulnessذهن آگاهی,
182
418000
2000
من همان عقیده ی "تمرکز روی زمان حال" را در بر گرفتم.
07:15
because, why did I bringآوردن meditationمراقبه into the Indianهندی prisonزندان?
183
420000
3000
چرا من مدیتیشن را وارد زندان هند کردم؟
07:18
Because crimeجرم is a productتولید - محصول of a distortedتحریف شده mindذهن.
184
423000
3000
چون جنایت محصول افکار کج و پیچیده است.
07:21
It was distortionاعوجاج of mindذهن whichکه neededمورد نیاز است to be addressedخطاب to controlکنترل.
185
426000
3000
این کنترل کردن اعوجاج افکار بود که مورد توجه بود،
07:24
Not by preachingموعظه, not by tellingگفتن,
186
429000
2000
نه بتوسط موعظه کردن یا نصیحت کردن،
07:26
not by readingخواندن, but by addressingخطاب به your mindذهن.
187
431000
2000
نه بتوسط خواندن، بلکه بتوسط توجه داشتن به افکار.
07:28
I tookگرفت the sameیکسان thing to the policeپلیس,
188
433000
2000
من همین عقیده را نیز به اشخاص پلیس دادم،
07:30
because policeپلیس, equallyبه همان اندازه, were prisonersزندانیان of theirخودشان mindsذهنها,
189
435000
3000
زیرا پلیسها نیز بهمان مقدار زنداني افکارشان بودند،
07:33
and they feltنمد as if it was "we" and "they,"
190
438000
2000
و حس میکردند که تفاوتی است بین ما و آنها،
07:35
and that the people don't cooperateهمکاری کردن.
191
440000
2000
و اینکه مردم قادربه همیاری و همکاری نیستند.
07:37
This workedکار کرد.
192
442000
2000
این کار موفقی بود.
07:39
This is a feedbackبازخورد boxجعبه calledبه نام a petitionتقاضا boxجعبه.
193
444000
2000
این یک صندوق بازخورد است بنام صندوق دادخواست.
07:41
This is a conceptمفهوم whichکه I introducedمعرفی کرد
194
446000
2000
این ایده ای بود که من معرفی کردم
07:43
to listen to complaintsشکایت, listen to grievancesشکایت.
195
448000
3000
تا به شکایتها و دادخواهیها توجه کنیم.
07:46
This was a magicشعبده بازي boxجعبه.
196
451000
2000
این یک صندوق جادو بود.یک صندوق حساس.
07:48
This was a sensitiveحساس boxجعبه.
197
453000
2000
این یک صندوق جادو بود.یک صندوق حساس.
07:50
This is how a prisonerزندانی drewکشید how they feltنمد about the prisonزندان.
198
455000
3000
این نقاشي یک زنداني است که احساس خود را بعنوان یک زندانی نشان میدهد.
07:53
If you see somebodyکسی in the blueآبی --
199
458000
2000
اگر شما شخصی را با لباس آبی رنگ میبینید --
07:55
yeah, this guy --
200
460000
2000
بله، این شخص --
07:57
he was a prisonerزندانی, and he was a teacherمعلم.
201
462000
2000
او یک زندانی بود و همچنین یک معلم.
07:59
And you see, everybody'sهمه است busyمشغول. There was no time to wasteدور ریختنی.
202
464000
3000
میبینید که همه مشغول هستند؛ وقتی برای تلف کردن نبود.
08:02
Let me wrapبسته بندی کردن it up.
203
467000
2000
بگذارین با خلاصه کردن خاتمه دهم.
08:04
I'm currentlyدر حال حاضر into movementsحرکات,
204
469000
2000
من در حال حاضر علاقمند جنبشها هستم،
08:06
movementsحرکات of educationتحصیلات
205
471000
2000
جنبشهای آموزش و پرورش،کودکان نادار و محتاج،
08:08
of the under-servedتحت خدمت childrenفرزندان,
206
473000
2000
جنبشهای آموزش و پرورش،کودکان نادار و محتاج،
08:10
whichکه is thousandsهزاران نفر -- Indiaهندوستان is all about thousandsهزاران نفر.
207
475000
3000
که هزارانند - همه چیز در هند به هزاران شمرده میشود.
08:13
Secondlyدوم اینکه is about the anti-corruptionضد فساد movementجنبش in Indiaهندوستان.
208
478000
2000
ثانیا، جنبش ضد فساد هند.
08:15
That's a bigبزرگ way
209
480000
2000
این یک جنبش مهمی است،ما بعنوان یک گروه عملی،
08:17
we, as a smallکوچک groupگروه of activistsفعالان,
210
482000
2000
این یک جنبش مهمی است،ما بعنوان یک گروه عملی،
08:19
have draftedطراحی شده an ombudsmanبازرس billلایحه for the governmentدولت of Indiaهندوستان.
211
484000
3000
یک برنامه حسابرس برای دولت هند طرح داده ایم.
08:22
Friendsدوستان, you will hearشنیدن a lot about it.
212
487000
3000
دوستان عزیز، در موردش بسیار خواهید شنید.
08:25
That's the movementجنبش at the momentلحظه I'm drivingرانندگی,
213
490000
2000
این جنبشی است که من در حال حاظر رهبری میکنم،
08:27
and that's the movementجنبش and ambitionهدف - آرزو of my life.
214
492000
3000
و این جنبش و آرزوي بزرگ زندگي من است.
08:30
Thank you very much.
215
495000
2000
بسیار سپاسگذارم.
08:32
(Applauseتشویق و تمجید)
216
497000
2000
(تشویق حضار)
08:34
Thank you. Thank you very much. Thank you.
217
499000
3000
متشکرم. بسیار متشکرم.
08:37
Thank you. Thank you. Thank you.
218
502000
3000
متشکرم.
Translated by Pouria Montazeri
Reviewed by zahra soleimanian

▲Back to top

ABOUT THE SPEAKER
Kiran Bedi - Corrections pioneer
Kiran Bedi was one of India's top cops -- tough, innovative and committed to social change. Now retired from the national police force, Bedi runs two NGOs that benefit rural and urban poor.

Why you should listen

Before she retired in 2007, Kiran Bedi was one of India’s top cops. As the first and highest-ranking female officer in the national police force, she earned a reputation for being tough yet innovative on the job. Her efforts to prevent crime, reform prisons, end drug abuse, and support women’s causes earned her a Roman Magsaysay Award, the Asian equivalent of the Nobel Prize. Bedi also served as a police adviser to the UN Secretary General.

In retirement, Bedi has become one of the most trusted and admired community leaders in India. She advocates for social change and civic responsibility through her books, columns, and a popular reality-TV show. She reaches out to more than 10,000 people daily through her two NGOs, Navjyoti and India Vision Foundation, which provide education, training, counseling and health care to the urban and rural poor. Her latest initiative, Mission Safer India, aims to ensure that police log and address citizen complaints. Her life is the subject of the 2008 documentary Yes, Madam Sir, narrated by Helen Mirren.

More profile about the speaker
Kiran Bedi | Speaker | TED.com