ABOUT THE SPEAKER
Paul Nicklen - Polar photographer
Paul Nicklen photographs the creatures of the Arctic and Antarctic, generating global awareness about wildlife in these isolated and endangered environments.

Why you should listen

Paul Nicklen grew up one of only a few non-Inuit in an Inuit settlement on Baffin Island, Nunavut, Canada -- a childhood that taught him the patience, stamina and respect for nature required for his beat in the frigid climes of Earth’s polar regions. Best known for his vivid and intimate wildlife photos for National Geographic, Nicklen started out a biologist in the Northwest Territories, gathering data on such species as lynx, grizzlies, and polar bears. Today he bridges the gap between scientific research and the public, showing how fragile and fast-changing habitats are profoundly affecting wildlife.

During the course of his workday Nicklen regularly comes face-to-face with fantastic creatures: narwhals, Arctic foxes, elephant seals, and more. His most amazing experience? An underwater encounter with a leopard seal who for four days tried to feed him penguins through the "mouth" of his lens.

More profile about the speaker
Paul Nicklen | Speaker | TED.com
TED2011

Paul Nicklen: Animal tales from icy wonderlands

پل نیکلن: داستان‌هايي از سرزمین عجایب محاط در يخ

Filmed:
2,430,095 views

پل نیکلن با غواصی در زیر یخهای قطب جنوب، براي نزدیک شدن به فک پلنگی، حيواني كه مردم از آن مي‌ترسند، دوست جديد فوق‌العاده‌اي پیدا کرد. او با بيان داستان پرشوری و طنزآلودي از سرزمین‌ عجایب قطبي، تصاویر با شکوهی از حیواناتی که زیر و روي یخ‌ها زندگی می کنند به ما نشان مي‌دهد.
- Polar photographer
Paul Nicklen photographs the creatures of the Arctic and Antarctic, generating global awareness about wildlife in these isolated and endangered environments. Full bio

Double-click the English transcript below to play the video.

00:15
My journeyسفر to becomeتبدیل شدن به a polarقطبی specialistمتخصص,
0
0
3000
سفر من برای متخصص قطب شدن،
00:18
photographingعکاسی, specializingمتخصص in the polarقطبی regionsمناطق,
1
3000
3000
عکاسی، تخصص يافتن در خصوص مناطق قطبی،
00:21
beganآغاز شد when I was fourچهار yearsسالها oldقدیمی,
2
6000
2000
از زمانی شروع شد که من چهار ساله بودم،
00:23
when my familyخانواده movedنقل مکان کرد from Southernجنوب Canadaکانادا
3
8000
3000
وقتی خانواده من از جنوب کانادا
00:26
to Northernشمال Baffinبافین Islandجزیره, up by Greenlandگرینلند.
4
11000
3000
به شمال جزیره بافین در گرینلند مهاجرت کردند.
00:29
There we livedزندگی می کرد with the Inuitاینویت
5
14000
2000
جایی که ما با مردم اینویت( مردم بومی قطب) زندگی می کردیم.
00:31
in the tinyکوچک Inuitاینویت communityجامعه of 200 Inuitاینویت people,
6
16000
2000
در یک جامعه کوچک ٢۰۰ نفری از مردم اینویت،
00:33
where [we] were one of threeسه non-Inuitغیر Inuit familiesخانواده ها.
7
18000
3000
ما یکی از سه خانواده غیر اینوییتی بودیم.
00:36
And in this communityجامعه, we didn't have a televisionتلویزیون;
8
21000
2000
در این جامعه ما تلویزیون نداشیتم;
00:38
we didn't have computersکامپیوترها, obviouslyبدیهی است, radioرادیو.
9
23000
3000
کامپیوتر نداشتیم، و بدیهیست که رادیو هم نداشتیم.
00:41
We didn't even have a telephoneتلفن.
10
26000
3000
ما حتی یک تلفن هم نداشتیم.
00:44
All of my time was spentصرف شده outsideخارج از
11
29000
2000
تمام وقت من در بیرون
00:46
with the Inuitاینویت, playingبازی کردن.
12
31000
2000
با بازی با اینویت ها می گذشت.
00:48
The snowبرف and the iceیخ were my sandboxجعبه شنی,
13
33000
2000
برف و یخ جعبه شنی من بودند،
00:50
and the Inuitاینویت were my teachersمعلمان.
14
35000
2000
و اینویت ها معلم من.
00:52
And that's where I becameتبدیل شد
15
37000
2000
و از آنجا بود كه من
00:54
trulyبراستی obsessedغرق with this polarقطبی realmقلمرو.
16
39000
2000
كاملا تحت تاثير قلمرو قطب قرار گرفتم.
00:56
And I knewمی دانست somedayروزی that I was going to do something
17
41000
2000
میدانستم که روزی کاری خواهم كرد
00:58
that had to do with tryingتلاش کن to shareاشتراک گذاری newsاخبار about it
18
43000
2000
که باید انجام دهم، از طريق تلاش براي در ميان گذاشتن اخبار آن
01:00
and protectمحافظت it.
19
45000
2000
و محافظت کردن از قلمرو قطب.
01:02
I'd like to shareاشتراک گذاری with you, for just two minutesدقایق only,
20
47000
2000
علاقمندم که برای تنها مدت دو دقیقه
01:04
some imagesتصاویر, a cross-sectionسطح مقطع of my work,
21
49000
2000
چند تصویر را که بخشی از کار من است با شما در ميان بگذارم،
01:06
to the beautifulخوشگل musicموسیقی by BrandiBrandi Carlileکارلایل, "Have You Ever."
22
51000
3000
همراه با موسیقی زیبای " آیا تا به حال" براندی کارلیل
01:09
I don't know why Nationalملی Geographicجغرافیایی has doneانجام شده this, they'veآنها دارند never doneانجام شده this before,
23
54000
3000
نمی دانم چرا نشنال جئوگرافی این کار را انجام داده زیرا آنها قبل از اين این کار را نکردند،
01:12
but they're allowingاجازه می دهد me to showنشان بده you a fewتعداد کمی imagesتصاویر
24
57000
2000
اما آنها به من اجازه دادند که چند تصویر
01:14
from a coverageپوشش that I've just completedتکمیل شده that is not publishedمنتشر شده yetهنوز.
25
59000
3000
از کاری که به تازگی تمام کردم وهنوز منتشر نشده را به شما نشان دهم.
01:17
Nationalملی Geographicجغرافیایی doesn't do this,
26
62000
2000
نشنال جئوگرافی این کار را نمی کند.
01:19
so I'm very excitedبرانگیخته to be ableتوانایی to shareاشتراک گذاری this with you.
27
64000
2000
من خیلی هیجان زده ام که می توانم اینها را به شما نشان دهم.
01:21
And what these imagesتصاویر are --
28
66000
2000
و این تصاویر چه هستند--
01:23
you'llشما خواهید بود see them at the startشروع کن of the slideاسلاید showنشان بده -- there's only about fourچهار imagesتصاویر --
29
68000
3000
شما این اسلایدها را از ابتدا خواهید دید -- تقریبا" چهار تصویر
01:26
but it's of a little bearخرس that livesزندگی می کند in the Great Bearخرس Rainforestجنگل بارانی.
30
71000
3000
از خرس کوچکي که در جنگل گريت بير رين فرست زندگی می کند.
01:29
It's pureخالص whiteسفید, but it's not a polarقطبی bearخرس.
31
74000
3000
او سفید یکدست است، اما خرس قطبی نیست.
01:32
It's a spiritروح bearخرس, or a Kermodeکرموود bearخرس.
32
77000
2000
خرس روحي و یا خرس کرمود است.
01:34
There are only 200 of these bearsخرس ها left.
33
79000
2000
تقریبا" ٢۰۰ تا از اینها باقی مانده.
01:36
They're more rareنادر than the pandaپاندا bearخرس.
34
81000
3000
اینها از خرس پاندا نادرترند.
01:39
I satنشسته there on the riverرودخانه for two monthsماه ها withoutبدون seeingدیدن one.
35
84000
3000
من دو ماه کنار رودخانه ماندم اما حتي یکی از آنها را نديدم.
01:42
I thought, my career'sحرفه ای over.
36
87000
2000
فکر کردم که کار حرفه ای من تمام شد.
01:44
I proposedپیشنهاد شده this stupidاحمق storyداستان to Nationalملی Geographicجغرافیایی.
37
89000
2000
من این پيشنهاد احمقانه را به نشنال جئوگرافی پیشنهاد کرده بودم.
01:46
What in the heckهک was I thinkingفكر كردن?
38
91000
2000
چرا فکر نکردم که چه کار احمقانه‌ای ميکنم؟
01:48
So I had two monthsماه ها to sitنشستن there
39
93000
2000
بنابراين، من دو ماه وقت داشتم که آنجا بنشینم
01:50
and figureشکل out differentناهمسان waysراه ها of what I was going to do in my nextبعد life,
40
95000
2000
و راه های مختلف را بررسی کنم که امورات زندگیم را در آینده چگونه بگذرانم،
01:52
after I was a photographerعکاس, because they were going to fireآتش me.
41
97000
2000
بعد از سالها عکاسی ،چون آنها مرا اخراج مي‌کردند.
01:54
Because Nationalملی Geographicجغرافیایی is a magazineمجله; they remindیادآوری کن us all the time:
42
99000
3000
چون نشنال جئوگرافی یک مجله است، آنها هميشه این را به ما يادآوري می‌كردند،
01:57
they publishانتشار picturesتصاویر, not excusesعذر خواهی.
43
102000
2000
آنها عکس‌ها را منتشر می‌کنند نه عذر و بهانه‌ها را.
01:59
(Laughterخنده)
44
104000
5000
( خنده تماشاگران)
02:04
And after two monthsماه ها of sittingنشسته there --
45
109000
2000
و بعد از دو ماه نشستن در آنجا--
02:06
one day, thinkingفكر كردن that it was all over,
46
111000
2000
یک روز، وقتي فكر مي‌كردم كه اين كار بي‌نتيجه است
02:08
this incredibleباور نکردنی bigبزرگ whiteسفید maleنر cameآمد down,
47
113000
2000
این ( خرس) نر سفید باور نکردنی آمد پائین.
02:10
right besideدر كنار me, threeسه feetپا away from me,
48
115000
2000
درست کنار من، سه قدم دورتر از من،
02:12
and he wentرفتی down and grabbedگرفتار شد a fishماهی and wentرفتی off in the forestجنگل and ateخوردم it.
49
117000
3000
رفت پائین و یک ماهی گرفت بعد رفت به جنگل و آن را خورد.
02:15
And then I spentصرف شده the entireکل day livingزندگي كردن my childhoodدوران کودکی dreamرویا
50
120000
3000
بعد كل روز را من با رویاي دوران کودکیم سپري كردم
02:18
of walkingپیاده روی around with this bearخرس throughاز طریق the forestجنگل.
51
123000
3000
که همرا با این خرس در اطراف جنگل راه بروم.
02:21
He wentرفتی throughاز طریق this old-growthرشد قد forestجنگل
52
126000
2000
اون خرس از اين جنگل قدیمی راهش رو ادامه داد
02:23
and satنشسته up besideدر كنار this 400-year-oldساله culturallyفرهنگی modifiedاصلاح شده treeدرخت and wentرفتی to sleepبخواب.
53
128000
3000
و کنار اين درخت ٤۰۰ساله كه به لحاظ فرهنگي تغييرات زيادي را شاهد بوده، نشست و بعد به خواب رفت.
02:26
And I actuallyدر واقع got to sleepبخواب withinدر داخل threeسه feetپا of him,
54
131000
3000
و من هم سه قدم آنطرفتر به خواب رفتم،
02:29
just in the forestجنگل, and photographعکس him.
55
134000
3000
همانجا در جنگل، و هنگام عکاسی از او.
02:32
So I'm very excitedبرانگیخته to be ableتوانایی to showنشان بده you those imagesتصاویر
56
137000
3000
به همين خاطر، من خیلی هیجان‌زده هستم که مي‌تونم این تصاویر
02:35
and a cross-sectionسطح مقطع of my work that I've doneانجام شده on the polarقطبی regionsمناطق.
57
140000
2000
و بخشي از کارم که در مناطق قطبی انجام داده‌ام، را به شما نشان دهم
02:37
Please enjoyلذت بردن.
58
142000
2000
لطفا" لذت ببرید.
02:40
(Musicموسیقی)
59
145000
4000
( موسیقی)
02:44
BrandiBrandi Carlileکارلایل: ♫ Have you ever wanderedسرگردان lonelyتنهایی throughاز طریق the woodsجنگل? ♫
60
149000
6000
براندي كارلايل:♫آیا تا به حال تنها در میان جنگل سرگردان بودید؟♫
02:50
♫ And everything there feelsاحساس می کند just as it should ♫
61
155000
5000
♫ همه چیز در آنجا همانطور که باید باشند احساس می شوند♫
02:55
♫ You're partبخشی of the life there ♫
62
160000
2000
♫شما بخشی از زندگی آنجا هستید♫
02:57
♫ You're partبخشی of something good ♫
63
162000
3000
♫شما بخشی از یک چیز خوب هستید♫
03:00
♫ If you've ever wanderedسرگردان lonelyتنهایی throughاز طریق the woodsجنگل
64
165000
6000
♫اگر تا به حال در تنها در میان جنگل سرگردان بودید♫
03:06
Oohاوه, oohاوه, oohاوه, oohاوه
65
171000
5000
♫اوه اوه اوه اوه♫
03:11
♫ If you've ever wanderedسرگردان lonelyتنهایی throughاز طریق the woodsجنگل
66
176000
5000
♫اگر تا به حال تنها در میان جنگل سرگردان بوده باشيد♫
03:16
♫ Have you ever staredخیره شدم into a starryستاره دار skyآسمان? ♫
67
181000
5000
♫آیا تا به حال به آسمان پر ستاره خیره شده‌اید؟♫
03:21
Lyingدروغ گویی on your back, you're askingدرخواست why ♫
68
186000
5000
♫به پشت دراز بكشيد و بپرسيد چرا♫
03:26
♫ What's the purposeهدف? ♫
69
191000
2000
♫هدف چیست؟♫
03:28
♫ I wonderتعجب, who am I? ♫
70
193000
3000
♫ من واقعا که هستم؟♫
03:31
♫ If you've ever staredخیره شدم into a starryستاره دار skyآسمان
71
196000
5000
♫اگر تا به حال به آسمان پر ستاره خیره شده‌ باشید♫
03:37
Oohاوه, oohاوه, oohاوه, oohاوه
72
202000
6000
♫اوه ، اوه ، اوه، اوه♫
03:43
Aahآه, ahآه, aahآه
73
208000
5000
♫آه ،آه، آهه♫
03:48
Ahآه, oh, oh, ahآه, ahآه, oh, oh ♫
74
213000
5000
♫آه، اوه ، اوه ، ها ، ها ، اوه ، اوه♫
03:55
♫ Have you ever staredخیره شدم into a starryستاره دار skyآسمان? ♫
75
220000
5000
♫آیا تا به حال به آسمان پر ستاره خیره شده‌اید؟♫
04:05
♫ Have you ever been out walkingپیاده روی in the snowبرف? ♫
76
230000
5000
♫آیا تا به حال بر روی برف راه رفته‌اید؟♫
04:10
Triedتلاش کرد to get back where you were before ♫
77
235000
5000
♫كه سعی کنید برگردید به جایی که قبلا بودید♫
04:15
♫ You always endپایان up ♫
78
240000
2000
♫شما همیشه به جایی می رسید♫
04:17
♫ Not knowingدانستن where to go ♫
79
242000
6000
♫بدون اينكه بدانید کجا مي‌روید♫
04:23
♫ If you've ever been out walkingپیاده روی in the snowبرف
80
248000
5000
♫اگر تا به حال روی برف راه رفته باشید♫
04:28
Oohاوه, oohاوه, oohاوه, oohاوه
81
253000
6000
♫اوه، اوه، اوه، اوه،♫
04:34
Aahآه, ahآه, aahآه, ahآه, aahآه
82
259000
4000
♫آه ، آه ، آه ، آه ، آه ،♫
04:38
Ahآه, ahآه, oh, ahآه, ahآه, oh, ahآه
83
263000
8000
♫آه ، آه ، اوه، آه ، آه ، اوه، آه ،♫
04:46
♫ Oh, ahآه, ahآه, ahآه
84
271000
3000
♫ها ، آه ، آه ، آه ،♫
04:49
Ahآه, ahآه, oh, ahآه, ahآه, oh, oh ♫
85
274000
7000
♫آه ، آه ، اوه، آه ، آه ، اوه، آه ،♫
04:57
♫ If you'dمی خواهی ever been out walkingپیاده روی you would know ♫
86
282000
6000
♫اگر تا به حال روی برف راه رفته باشی♫
05:04
(Applauseتشویق و تمجید)
87
289000
4000
( تشویق تماشاگران)
05:08
Paulپل Nicklenنیکلن: Thank you very much. The show'sنشان می دهد not over.
88
293000
3000
بسیارسپاسگزارم. نمایش تمام نشده .
05:11
My clockساعت is tickingتیک تاک. Okay, let's stop.
89
296000
2000
ساعت من تيك تاك مي‌كند، باشد، بگذاريد تمامش كنيم.
05:13
Thank you very much. I appreciateقدردانی it.
90
298000
2000
بسیارسپاسگزارم. قدر دانی می کنم.
05:15
We're inundatedفرو ریختن with newsاخبار all the time
91
300000
3000
ما همواره با خبری هولناک مواجه ایم
05:18
that the seaدریا iceیخ is disappearingناپدید شدن
92
303000
2000
که یخهای دریا در حال ناپدید شدن هستند
05:20
and it's at its lowestپایین ترین levelسطح.
93
305000
2000
و اينكه اين يخ‌ها در كمترين حد خود هستند.
05:22
And in factواقعیت, scientistsدانشمندان were originallyدر اصل sayingگفت:
94
307000
2000
در حقیقت، دانشمندان در ابتدا می گفتند
05:24
seaدریا iceیخ is going to disappearناپدید می شوند in the nextبعد hundredصد yearsسالها, then they said 50 yearsسالها.
95
309000
3000
یخهای دریا در صد سال آينده ناپدید خواهد شد، سپس آنها گفتند پنجاه سال آینده.
05:27
Now they're sayingگفت: the seaدریا iceیخ in the Arcticقطب شمال,
96
312000
3000
حالا آنها می گویند که یخهای قطب شمال،
05:30
the summertimeتابستان extentمحدوده is going to be goneرفته in the nextبعد fourچهار to 10 yearsسالها.
97
315000
3000
در طول فصل تابستان طي چهار تا ده سال آينده از بین می روند.
05:33
And what does that mean?
98
318000
2000
معنی این چیست؟
05:35
After a while of readingخواندن this in the newsاخبار, it just becomesتبدیل می شود newsاخبار.
99
320000
3000
بعد از مدتی خواندن آن در اخبار ، این فقط تبدیل به خبر شد.
05:38
You glazeلعاب over with it.
100
323000
2000
شما نسبت به آن بی تفاوت شدید.
05:40
And what I'm tryingتلاش کن to do with my work is put facesچهره ها to this.
101
325000
2000
چیزی که من تلاش می کنم که با کارم انجام دهم شناساندن آن است.
05:42
And I want people to understandفهمیدن and get the conceptمفهوم
102
327000
3000
من می خواهم مردم مفهوم آن را بفهمند
05:45
that, if we loseاز دست دادن iceیخ,
103
330000
2000
که، اگر ما یخ ها را از دست بدهیم،
05:47
we standایستادن to loseاز دست دادن an entireکل ecosystemزیست بوم.
104
332000
2000
ما به جهتی می رویم که همه اکوسیستم را از دست بدهیم.
05:49
Projectionsپیش بینی ها are that we could loseاز دست دادن polarقطبی bearsخرس ها; they could becomeتبدیل شدن به extinctمنقرض شده
105
334000
3000
می بینید که ما می توانیم خرس های قطبی را از دست دهیم، آنها در پنجاه تا صد سال
05:52
in the nextبعد 50 to 100 yearsسالها.
106
337000
2000
آیند منقرض خواهند شد.
05:54
And there's no better, sexierسکسی,
107
339000
2000
و براي من هيچ موجودی بهتر، جذاب‌تر
05:56
more beautifulخوشگل, charismaticکاریزماتیک megafaunamegafauna speciesگونه ها
108
341000
3000
زیباتر از گونه‌هاي حيوانات بزرگ
05:59
for me to hangآویزان شدن my campaignکمپین on.
109
344000
3000
براي مبارزه در اره آنها نيست.
06:02
Polarقطبی bearsخرس ها are amazingحیرت آور huntersشکارچیان.
110
347000
2000
خرسهای قطبی شکارچیان شگفت انگیزی هستند.
06:04
This was a bearخرس I satنشسته with for a while on the shoresسواحل.
111
349000
2000
این خرسي بود که من مدتی با او در ساحل نشستم.
06:06
There was no iceیخ around.
112
351000
2000
در آن اطراف هیچ یخی نبود.
06:08
But this glacierیخچال و فریزر cavedحفره into the waterاب and a sealمهر got on it.
113
353000
2000
اما یک تكه یخچال طبیعی در آب بود که یک فک روي آن رفته بود.
06:10
And this bearخرس swamشنا کرد out to that sealمهر --
114
355000
2000
این خرس شنا کرد به طرف آن فک
06:12
800 lbپوند. beardedریش دار sealمهر --
115
357000
2000
فک ریشو ٨۰۰ پوند بود،
06:14
grabbedگرفتار شد it, swamشنا کرد back and ateخوردم it.
116
359000
3000
او را گرفت، شنا كنان برگشت و آن را خورد.
06:17
And he was so fullپر شده, he was so happyخوشحال and so fatچربی eatingغذا خوردن this sealمهر,
117
362000
3000
او از خوردن آن فك كاملا سیر، خیلی خوشحال و خیلی هم تپل شده بود
06:20
that, as I approachedنزدیک شدم him --
118
365000
2000
وقتي که من نزدیکش شدم--
06:22
about 20 feetپا away -- to get this pictureعکس,
119
367000
2000
براي گرفتن اين عكس، تقریبا" ٢۰ قدم دورتر--
06:24
his only defenseدفاع was to keep eatingغذا خوردن more sealمهر.
120
369000
2000
تنها دفاع او، خوردن بیشتر فک بود.
06:26
And as he ateخوردم, he was so fullپر شده --
121
371000
2000
همانطور که میخورد، او خيلي سير و پر شده بود--
06:28
he probablyشاید had about 200 lbsپوند of meatگوشت in his bellyشکم --
122
373000
3000
احتمالا" ٢۰۰ پوند گوشت در شکمش داشت--
06:31
and as he ateخوردم insideداخل one sideسمت of his mouthدهان,
123
376000
2000
و همانطور یک با یک طرف دهانش داخل شکم او را می خورد
06:33
he was regurgitatingرگبار کردن out the other sideسمت of his mouthدهان.
124
378000
3000
با طرف دیگر دهانش بر می گرداند.
06:36
So as long as these bearsخرس ها have any bitبیت of iceیخ they will surviveزنده ماندن,
125
381000
3000
تا زمانی که این خرس ها یک قطعه یخ داشته باشند می توانند زنده بمانند،
06:39
but it's the iceیخ that's disappearingناپدید شدن.
126
384000
3000
اما این یخ هادر حال ناپدید شدن هستند.
06:42
We're findingیافته more and more deadمرده bearsخرس ها in the Arcticقطب شمال.
127
387000
3000
و ما خرس های مرده بيشتر و بيشتري در قطب شمال پیدا می کنیم.
06:45
When I workedکار کرد on polarقطبی bearsخرس ها as a biologistزیست شناس 20 yearsسالها agoپیش,
128
390000
2000
وقتی که بیست سال پیش من بعنوان زیست شناس با خرس های قطبی کار می کردم،
06:47
we never foundپیدا شد deadمرده bearsخرس ها.
129
392000
2000
ما هرگز خرس مرده پیدا نمی کردیم.
06:49
And in the last fourچهار or fiveپنج yearsسالها,
130
394000
2000
اما در چهار تا پنج سال گذشته،
06:51
we're findingیافته deadمرده bearsخرس ها poppingظاهر شدن up all over the placeمحل.
131
396000
2000
ما خرس های مرده را همه جا پیدا می کنیم.
06:53
We're seeingدیدن them in the Beaufortبوفورت Seaدریایی,
132
398000
2000
ما آنها را در دریای بیافورد می بینیم.
06:55
floatingشناور in the openباز کن oceanاقیانوس where the iceیخ has meltedذوب شده out.
133
400000
2000
که روی اقیانوس آزاد جایی که یخ ها آب شده شناورند.
06:57
I foundپیدا شد a coupleزن و شوهر in Norwayنروژ last yearسال. We're seeingدیدن them on the iceیخ.
134
402000
3000
من سال گذشته یک جفت در نروژ یافتم. ما آنها را روی یخ ها می بینیم.
07:00
These bearsخرس ها are alreadyقبلا showingنشان دادن signsعلائم
135
405000
2000
این خرس ها نشانه های اضطراب
07:02
of the stressفشار of disappearingناپدید شدن iceیخ.
136
407000
2000
ناشی از ناپدید شدن یخ ها را نشان می دهند.
07:05
Here'sاینجاست a motherمادر and her two year-oldساله cubتوله
137
410000
3000
این یک مادر و بچه دو ساله او است
07:08
were travelingمسافرت on a shipکشتی a hundredصد milesمایل offshoreدریایی in the middleوسط of nowhereهیچ جایی,
138
413000
3000
که صد ها مایل در دریا به سوی ناکجا آباد سفر می کنند،
07:11
and they're ridingسواری on this bigبزرگ pieceقطعه of glacierیخچال و فریزر iceیخ,
139
416000
2000
و آنها سوار بر اين تكه یخچال بزرگ طبیعی هستند،
07:13
whichکه is great for them; they're safeبی خطر at this pointنقطه.
140
418000
2000
که برای آنها عالیست; آنها از اين نظر ایمن هستند.
07:15
They're not going to dieمرگ of hypothermiaهیپوترمی.
141
420000
2000
آنها در اثر گرما نخواهند مرد.
07:17
They're going to get to landزمین.
142
422000
2000
آنها میروند که به خشکی برسند.
07:19
But unfortunatelyمتاسفانه, 95 percentدرصد of the glaciersیخچال ها in the Arcticقطب شمال
143
424000
2000
اما متاسفانه، در حال حاضر ٩٥ در صد از یخچال های طبیعی قطب شمال
07:21
are alsoهمچنین recedingعقب نشینی right now
144
426000
2000
در حال عقب نشینی هستند
07:23
to the pointنقطه that the iceیخ is endingپایان دادن up on landزمین
145
428000
2000
تا جايي که یخها در نهایت به خشکی میرسند
07:25
and not injectingتزریق any iceیخ back into the ecosystemزیست بوم.
146
430000
3000
اما در مقابل هیچ یخی به اکوسیستم تزریق نمی شود.
07:29
These ringedزنگ زده sealsمهر و موم, these are the "fatsiclesfatsicles" of the Arcticقطب شمال.
147
434000
2000
این فک‌های گرد، موجودات سرشار از چربي قطب شمال هستند.
07:31
These little, fatچربی dumplingsdumplings,
148
436000
2000
این پبراشکهای تپل کوچك
07:33
150-poundپوند bundlesبسته of blubberسیب زمینی
149
438000
3000
بسته‌هاي ١٥۰ پوندی چربی ،
07:36
are the mainstayپایه of the polarقطبی bearخرس.
150
441000
2000
که خرس های قطبی به آنها شديدا وابسته‌اند.
07:38
And they're not like the harborبندرگاه sealsمهر و موم that you have here.
151
443000
3000
آیها مشابه فک های ساحلی که شما اینجا دارید نیستند.
07:41
These ringedزنگ زده sealsمهر و موم alsoهمچنین liveزنده out theirخودشان entireکل life cycleچرخه
152
446000
3000
همچنین این فک های حلقه ای، همه چرخه زندگیشان
07:44
associatedهمراه and connectedمتصل to seaدریا iceیخ.
153
449000
3000
وابسته و متصل به یخ دریا است.
07:47
They give birthتولد insideداخل the iceیخ,
154
452000
2000
آنها در داخل یخ زایمان می کنند،
07:49
and they feedخوراک on the Arcticقطب شمال codCOD that liveزنده underزیر the iceیخ.
155
454000
3000
و از ماهیهای قطب شمال که زیر یخ ها زندگی می کنند تغذیه می کنند.
07:52
And here'sاینجاست a pictureعکس of sickبیمار iceیخ.
156
457000
2000
این تصویری از یک یخ بیمار است.
07:54
This is a pieceقطعه of multi-yearچند ساله iceیخ that's 12 yearsسالها oldقدیمی.
157
459000
3000
این یک قطعه یخ ساله ١٢ ساله است.
07:57
And what scientistsدانشمندان didn't predictپیش بینی is that, as this iceیخ meltsذوب می شود,
158
462000
3000
چیزی را که دانشمندان پیش بینی نکرده بودند این است که، همچنان كه این یخ آب مي‌شود
08:00
these bigبزرگ pocketsجیب of blackسیاه waterاب are formingشکل گیری
159
465000
3000
این پاکتها بزرگ آبهای سیاه رنگ را تشکیل می دهند
08:03
and they're grabbingگرفتن the sun'sخورشید energyانرژی
160
468000
2000
آنها انرژی خورشید را جذب کرده
08:05
and acceleratingتسریع the meltingذوب شدن processروند.
161
470000
2000
و فرایند ذوب ( یخها را) شتاب می دهند.
08:07
And here we are divingغواصی in the Beaufortبوفورت Seaدریایی.
162
472000
2000
در این جا ما در دریای بیافورد شيرجه مي‌زنيم.
08:09
The visibility'sدیدگاه 600 ftفوت.; we're on our safetyایمنی linesخطوط;
163
474000
3000
ميدان دید ٦۰۰ پا است; ما در خط امنی هستیم ;
08:12
the iceیخ is movingدر حال حرکت all over the placeمحل.
164
477000
2000
این یخ در همه جا در حرکت است.
08:14
I wishآرزو کردن I could spendخرج کردن halfنیم an hourساعت tellingگفتن you
165
479000
2000
کاش می توانستم نیم ساعت برایتان
08:16
about how we almostتقریبا diedفوت کرد on this diveشیرجه رفتن.
166
481000
2000
درباره اینکه چگونه ما در حالی که غواصی می کردیم تقریبا مردیم ، بگویم.
08:18
But what's importantمهم in this pictureعکس is that you have a pieceقطعه of multi-yearچند ساله iceیخ,
167
483000
3000
اما چیزی که در این تصویر مهم است اين است که شما یک تکه یخ چند ساله دارید،
08:21
that bigبزرگ chunkتکه of iceیخ up in the cornerگوشه.
168
486000
2000
که یک قطعه بزرگ از یخ در این گوشه بیرون امده.
08:23
In that one singleتنها pieceقطعه of iceیخ,
169
488000
2000
در این قطعه خاص از یخ
08:25
you have 300 speciesگونه ها of microorganismsمیکروارگانیسم ها.
170
490000
2000
شما ٣۰۰ گونه از موجودات ذره‌بینی دارید.
08:27
And in the springبهار, when the sunآفتاب returnsبازده to the iceیخ,
171
492000
3000
و در بهار، وقتی خورشید به طرف یخها بر می گردد،
08:30
it formsتشکیل می دهد the phytoplanktonفیتوپلانکتون, growsرشد می کند underزیر that iceیخ,
172
495000
2000
گیاهان شناور در دریا در زیر یخ شروع به رشد می کنند ،
08:32
and then you get biggerبزرگتر sheetsورق of seaweedجلبک دریایی,
173
497000
3000
آنوقت شما صفحات بزرگي از چلبکها دارید،
08:35
and then you get the zooباغ وحش planktonپلانکتون feedingتغذیه on all that life.
174
500000
2000
و باغ وحشي از جلبکهایی که همه موجودات آنجا را تغذیه می کنند.
08:37
So really what the iceیخ does
175
502000
2000
در حقیقت یخ
08:39
is it actsعمل می کند like a gardenباغ.
176
504000
2000
مثل باغ عمل می کند.
08:41
It actsعمل می کند like the soilخاک in a gardenباغ. It's an invertedمعکوس gardenباغ.
177
506000
3000
این ( یخ)مثل خاک یک باغ است.این باغ واژگون است
08:44
Losingاز دست دادن that iceیخ is like losingاز دست دادن the soilخاک in a gardenباغ.
178
509000
2000
از دست دادن این یخ مانند از دست دادن خاک یک باغ می ماند.
08:46
Here'sاینجاست me in my officeدفتر.
179
511000
2000
این منم که در دفترم هستم.
08:48
I hopeامید you appreciateقدردانی yoursشما.
180
513000
2000
امیدوارم که قدر دفتر خودتان را بدانید.
08:50
This is after an hourساعت underزیر the iceیخ.
181
515000
3000
این بعد از یک ساعت زیر یخ بودن است.
08:53
I can't feel my lipsلب ها; my faceصورت is frozenمنجمد;
182
518000
2000
لبهایم را نمی توانستم حس کنم، صورتم يخ زده،
08:55
I can't feel my handsدست ها; I can't feel my feetپا.
183
520000
2000
دستهایم را حس نمیکردم: پاهایم را حس نمی کردم.
08:57
And I've come up, and all I wanted to do was get out of the waterاب.
184
522000
3000
من بالا آمدم، تمام چیزی را که میخواستم این بود که از آب بیرون بیام.
09:00
After an hourساعت in these conditionsشرایط,
185
525000
2000
بعد از یک ساعت در این شرایط ،
09:02
it's so extremeمفرط that, when I go down,
186
527000
2000
آنقدر وضعيت غيرعادي بود كه وقتی من پائین می رفتم،
09:04
almostتقریبا everyهرکدام diveشیرجه رفتن I vomitاستفراغ into my regulatorتنظیم کننده
187
529000
2000
در هر شيرجه من استفراغ می کردم تا به حال طبیعی برسم،
09:06
because my bodyبدن can't dealمعامله with the stressفشار of the coldسرماخوردگی on my headسر.
188
531000
3000
زیرا بدنم نمی توانست با فشار سرما در سرم مقابله کند.
09:09
And so I'm just so happyخوشحال that the diveشیرجه رفتن is over.
189
534000
2000
به همين خاطر من خیلی خوشحالم که غواصی تمام شد.
09:11
I get to handدست my cameraدوربین to my assistantدستیار,
190
536000
2000
رفتم كه دوربينم را به دست دستیارم بدهم،
09:13
and I'm looking up at him, and I'm going, "Wooوو. Wooوو. Wooوو."
191
538000
3000
به او نگاه می کنم و می لرزم، " ووو. ووو. ووو."
09:16
Whichکدام meansبه معنای, "Take my cameraدوربین."
192
541000
2000
كه معني آن اين است كه " دوربین من را بگیر."
09:18
And he thinksفکر می کند I'm sayingگفت:, "Take my pictureعکس."
193
543000
2000
و او فکر می کند من می گویم از "من عکس بگیر."
09:20
So we had this little communicationارتباطات breakdownدرهم شکستن.
194
545000
3000
خوب ما گفتگوي کوتاهی داشتیم.
09:23
(Laughterخنده)
195
548000
3000
( خنده تماشاگران)
09:26
But it's worthارزش it.
196
551000
2000
اما این ارزشش را داشت.
09:28
I'm going to showنشان بده you picturesتصاویر of belugaبلغا whalesنهنگ ها, bowheadکماندار whalesنهنگ ها,
197
553000
2000
قصد دارم امروز به شما تصاویری از نهنگ بلوگا ، نهنک بوهد،
09:30
and narwhalsnarwhals, and polarقطبی bearsخرس ها, and leopardپلنگ sealsمهر و موم todayامروز,
198
555000
3000
نهنگ قطب شمال، خرس قطبی و فک پلنگی را نشان دهم،
09:33
but this pictureعکس right here meansبه معنای more to me than any other I've ever madeساخته شده.
199
558000
3000
اما این عکس برای من بيشتر از هر عكس دیگری كه گرفته‌ام ارزش دارد.
09:36
I droppedکاهش یافته است down in this iceیخ holeسوراخ, just throughاز طریق that holeسوراخ that you just saw,
200
561000
3000
من در این گودال یخی افتادم ، از آن سوراخی که شما الان آن را دیدید،
09:39
and I lookedنگاه کرد up underزیر the undersideزیرین of the iceیخ,
201
564000
2000
و به لایه زیرین یخ نگاه کردم،
09:41
and I was dizzyسرگیجه; I thought I had vertigoسرگیجه.
202
566000
2000
و سرم گیج رفت، فکر کردم سر گیجه دارم.
09:43
I got very nervousعصبی -- no ropeطناب, no safetyایمنی lineخط,
203
568000
2000
خیلی عصبی شدم-- نه طنابی، نه خط ایمنی،
09:45
the wholeکل worldجهان is movingدر حال حرکت around me --
204
570000
2000
تمام دنیا دور سرم می چرخید--
09:47
and I thought, "I'm in troubleمشکل."
205
572000
2000
فکر کردم، " دچار مشگل شدم"
09:49
But what happenedاتفاق افتاد is that the entireکل undersideزیرین
206
574000
2000
اما چیزی که اتفاق افتاد این بود که همه لایه زیرین
09:51
was fullپر شده of these billionsمیلیاردها دلار of amphipodsamphipods and copepodsکاپوت ها
207
576000
3000
پر بود از میلیونها موجود ریز دریایی
09:54
movingدر حال حرکت around and feedingتغذیه on the undersideزیرین of the iceیخ,
208
579000
3000
که به اطراف حرکت می کردند و زير لایه یخ تغذیه می کردند،
09:57
givingدادن birthتولد and livingزندگي كردن out theirخودشان entireکل life cycleچرخه.
209
582000
2000
زاد و ولد می كردند و همه طول زندگیشان آنجا زندگي مي‌كردند.
09:59
This is the foundationپایه of the wholeکل foodغذا chainزنجیر in the Arcticقطب شمال, right here.
210
584000
3000
اساس کل زنجیره غذایی در قطب شمال همين است.
10:02
And when you have lowکم productivityبهره وری in this, in iceیخ,
211
587000
3000
وقتی در اين بخش، در اين يخ، بهره‌وری پائین باشد،
10:05
the productivityبهره وری in copepodsکاپوت ها go down.
212
590000
3000
بهره‌وری در موجودات ریزدریایی هم پائین می آید.
10:08
This is a bowheadکماندار whaleنهنگ.
213
593000
2000
این نهنگ بوهد است.
10:10
Supposedlyظاهرا, scienceعلوم پایه is statingاظهار داشت
214
595000
2000
ظاهرا"، علم می گوید
10:12
that it could be the oldestقدیمی ترین livingزندگي كردن animalحیوانات on earthزمین right now.
215
597000
3000
که این می تواند مسن‌ترین حیوانی باشد که بر روی زمین زندگي مي‌كند.
10:15
This very whaleنهنگ right here could be over 250 yearsسالها oldقدیمی.
216
600000
3000
این نهنگ كه اینجا مي‌بينيد می تواند دویست و پنجاه ساله باشد.
10:18
This whaleنهنگ could have been bornبدنیا آمدن
217
603000
2000
این نهنگ میتواند
10:20
around the startشروع کن of the Industrialصنعتی Revolutionانقلاب.
218
605000
2000
حول و حوش شروع انقلاب صنعتی بدنیا آمده باشد.
10:22
It could have survivedجان سالم به در برد 150 yearsسالها of whalingنهنگ.
219
607000
3000
توانسته ١٥۰ سال از صید در امان مانده باشد.
10:25
And now its biggestبزرگترین threatتهدید is the disappearanceناپدید شدن of iceیخ in the Northشمال
220
610000
3000
و حالا بزرگترین تهدید براي وي، ناپدید شدن یخهاي شمال
10:28
because of the livesزندگی می کند that we're leadingمنتهی شدن in the Southجنوب.
221
613000
3000
به دلیل نحوه زندگی ما در جنوب است.
10:31
NarwhalsNarwhals, these majesticبا شکوه narwhalsnarwhals
222
616000
2000
نهنگها، اين نهنگ‌هاي عظيم
10:33
with theirخودشان eight-footهشت پا long ivoryعاج tusksلعنتی, don't have to be here;
223
618000
3000
با عاج دراز هشت فیتی شان، نبايد اینجا باشند;
10:36
they could be out on the openباز کن waterاب.
224
621000
2000
آنها می توانند در آبهای آزاد باشند.
10:38
But they're forcingاجبار کردن themselvesخودشان to come up in these tinyکوچک little iceیخ holesحفره ها
225
623000
3000
اما خودشان را به زور به این گودال‌هاي کوچک يخ می کشانند
10:41
where they can breatheتنفس کنید, catchگرفتن a breathنفس کشیدن,
226
626000
2000
که بتوانند نفس بکشند، جان بگيرند،
10:43
because right underزیر that iceیخ are all the swarmsswarms of codCOD.
227
628000
3000
زیرا درست زیر این یخ‌ها انبوهي از ماهی زندگی می‌کنند.
10:46
And the codCOD are there
228
631000
2000
و ماهی‌هاي کد آنجا هستند
10:48
because they are feedingتغذیه on all the copepodsکاپوت ها and amphipodsamphipods.
229
633000
3000
به دلیل اینکه ماهي‌هاي كد از همه موجودات ریز دریایی درون يخ تغذیه می کنند.
10:51
Alrightبسيار خوب, my favoriteمورد علاقه partبخشی.
230
636000
3000
خیلی خوب، بخش مورد علاقه من.
10:54
When I'm on my deathbedبستر مرگ,
231
639000
2000
وقتی من در بستر مرگم،
10:56
I'm going to rememberیاد آوردن one storyداستان more than any other.
232
641000
2000
یک داستان را بیشتر از بقيه به خاطر مي‌آورم.
10:58
Even thoughگرچه that spiritروح bearخرس momentلحظه was powerfulقدرتمند,
233
643000
3000
بااينكه لحظه ديدن آن خرس روحی بسیار تاثيرگذار بود،
11:01
I don't think I'll ever have anotherیکی دیگر experienceتجربه
234
646000
2000
فکر نمی کنم که هيچگاه تجربه دیگری
11:03
like I did with these leopardپلنگ sealsمهر و موم.
235
648000
2000
مثل زماني كه اين فک‌هاي پلنگی را ديدم داشته باشم.
11:05
Leopardپلنگ sealsمهر و موم, sinceاز آنجا که the time of Shackletonشكلتون, have had a badبد reputationشهرت.
236
650000
3000
از زمان شاکلتون، فک‌هاي پلنگی شهرت بدي داشته‌اند.
11:08
They'veآنها دارند got that wrylywryly smileلبخند on theirخودشان mouthدهان.
237
653000
2000
آنها لبخند مرموزی بر لب داشته
11:10
They'veآنها دارند got those blackسیاه sinisterشیطانی eyesچشم ها
238
655000
2000
چشمان سیاه شوم
11:12
and those spotsنقاط on theirخودشان bodyبدن.
239
657000
2000
و بدنی خالدار دارند.
11:14
They look positivelyمثبت prehistoricماقبل تاریخ and a bitبیت scaryترسناک.
240
659000
3000
اما از جنبه مثبت، آنها شبیه موجودات ماقبل تاریخ و کمی ترسناک هستند.
11:17
And tragicallyغم انگیز in [2003],
241
662000
2000
در سال ٢۰۰٤ به شکل غم انگیزی،
11:19
a scientistدانشمند was takenگرفته شده down and drownedغرق شد,
242
664000
3000
یک فک پلنگی یک دانشمند را گرفت،
11:22
and she was beingبودن consumedمصرف شده by a leopardپلنگ sealمهر.
243
667000
2000
و به آب کشیده شده و سپس خورده شد.
11:24
And people were like, "We knewمی دانست they were viciousشریر، بدجنس، حیوان صفت. We knewمی دانست they were."
244
669000
3000
و مردم پيش خودشان می گفتند، " ما می دانستیم آنها شرورند، ما می دانستیم."
11:27
And so people love to formفرم theirخودشان opinionsنظرات.
245
672000
2000
مردم دوست دارند اينجوري نظر بدهند.
11:29
And that's when I got a storyداستان ideaاندیشه:
246
674000
2000
و آن موقع بود که ايده این داستان به ذهنم رسيد:
11:31
I want to go to Antarcticaقطب جنوب,
247
676000
2000
میخواستم در قطب جنوب،
11:33
get in the waterاب with as manyبسیاری leopardپلنگ sealsمهر و موم as I possiblyاحتمالا can
248
678000
2000
داخل آب رفته و تا جایی که امکان دارد با فک های پلنگی باشم
11:35
and give them a fairنمایشگاه shakeلرزش --
249
680000
2000
و با آنها یک دست زیبا بدهم--
11:37
find out if they really are these viciousشریر، بدجنس، حیوان صفت animalsحیوانات, or if they're misunderstoodاشتباه گرفته شده.
250
682000
3000
بفهمم آیا آنها حیوانات شروری هستند، یا اینکه اين يك سوء تفاهم است.
11:40
So this is that storyداستان.
251
685000
2000
بنابراين، این آن داستان است.
11:42
Oh, and they alsoهمچنین happenبه وقوع پیوستن to eatخوردن happyخوشحال feetپا.
252
687000
3000
آه، اتفاق ميفتد كه آنها پاهاي خوشحال را بخورند.
11:45
(Laughterخنده)
253
690000
3000
( خنده تماشاگران)
11:48
As a speciesگونه ها, as humansانسان, we like to say penguinsپنگوئن ها are really cuteجذاب,
254
693000
3000
ما پنگونها را به دليل اينكه گونه‌اي شبيه انسان هستند خیلی دوست داشتنی می دانیم،
11:51
thereforeاز این رو, leopardپلنگ sealsمهر و موم eatخوردن them, so leopardپلنگ sealsمهر و موم are uglyزشت and badبد.
255
696000
3000
از آنجا که فک پلنگی آنها را می خورد، بنابر این فك‌هاي پلنگي خیلی بد و کریه‌اند.
11:54
It doesn't work that way.
256
699000
2000
ولی اینطور نیست.
11:56
The penguinپنگوئن doesn't know it's cuteجذاب,
257
701000
2000
پنگونها نمی دانند که با مزه و دوست داشتنی هستند.
11:58
and the leopardپلنگ sealمهر doesn't know it's kindنوع of bigبزرگ and monstrousهیجان انگیز.
258
703000
2000
و فک های پلنگی هم نمی دانند که آنها گند و هیولا هستند.
12:00
This is just the foodغذا chainزنجیر unfoldingآشکار شدن.
259
705000
3000
این فقط چرخه غذایی است.
12:03
They're alsoهمچنین bigبزرگ.
260
708000
2000
آنها گنده هم هستند.
12:05
They're not these little harborبندرگاه sealsمهر و موم.
261
710000
2000
آنها فک های ساحلی کوچک نیستند.
12:07
They are 12 ftفوت. long, a thousandهزار poundsپوند.
262
712000
2000
آنها ١٢ فیت قد و هزار پوند وزن دارند.
12:09
And they're alsoهمچنین curiouslyکنجکاو aggressiveخشونت آمیز.
263
714000
3000
و مشتاق تهاجم هستند.
12:12
You get 12 touristsگردشگران packedبسته بندی شده into a Zodiacزودیاک,
264
717000
3000
شما دوازده گردشگر را در داخل يك قايق زودیاک مي‌گذاريد،
12:15
floatingشناور in these icyیخی watersآب ها,
265
720000
2000
كه در اين آبهای یخی شناور است،
12:17
and a leopardپلنگ sealمهر comesمی آید up and bitesگزش the pontoonpontoon.
266
722000
2000
و یک فک پلنگی مي‌آيد و قايق شناور را گاز مي‌گيرد.
12:19
The boatقایق startsشروع می شود to sinkفرو رفتن, they raceنژاد back to the shipکشتی
267
724000
3000
قایق در حال غرق شدن است و آنها به سرعت به طرف كشتي مي‌روند
12:22
and get to go home and tell the storiesداستان ها of how they got attackedحمله کرد.
268
727000
2000
تا به خانه برسند و داستان نحوه مورد حمله قرار گرفتن خود را تعریف کنند.
12:24
All the leopardپلنگ sealمهر was doing --
269
729000
2000
تنها كاري كه فکهای پلنگی كردند اين بود كه
12:26
it's just bitingگزش a balloonبالون.
270
731000
2000
گوشه بالن را گاز گرفتند.
12:28
It just seesمی بیند this bigبزرگ balloonبالون in the oceanاقیانوس -- it doesn't have handsدست ها --
271
733000
2000
فك پلنگي فقط یک بالن بزرگ را در آقیانوس دیده است-- او دست ندارد--
12:30
it's going to take a little biteگاز گرفتن, the boatقایق popsبالا میآید, and off they go.
272
735000
3000
اون فقط یک گاز کوچک مي‌گيرد، قایق مي‌تركد، و همه از انجا مي‌روند.
12:33
(Laughterخنده)
273
738000
2000
( خنده تماشاگران)
12:35
So after fiveپنج daysروزها of crossingعبور the Drakeدریک Passageگذرگاه --
274
740000
3000
پس از پنج روز عبور از گذرگاه دریک--
12:38
isn't that beautifulخوشگل.
275
743000
3000
که زیبا هم نیست.
12:41
After fiveپنج daysروزها of crossingعبور the Drakeدریک Passageگذرگاه,
276
746000
3000
پس از پنج روز عبور از گذر گاه دریک،
12:44
we have finallyسرانجام arrivedوارد شد at Antarcticaقطب جنوب.
277
749000
2000
بالاخره ما به قطب جنوب رسیدم
12:46
I'm with my Swedishسوئدی assistantدستیار and guideراهنما.
278
751000
2000
من با دستیار و راهنماي سوئدیم هستم.
12:48
His nameنام is Goranگوران Ehlmeاهلم from Swedenسوئد -- Goranگوران.
279
753000
4000
اسمش گوران الما و اهل سوئد است--
12:52
And he has a lot of experienceتجربه with leopardپلنگ sealsمهر و موم. I have never seenمشاهده گردید one.
280
757000
3000
او تجربه زیادی در مورد فک های پلنگی دارد. من هرگز كسي مثل او در اين خصوص ندیده‌ام.
12:55
So we come around the coveکوه in our little Zodiacزودیاک boatقایق,
281
760000
3000
ما با قایق زودایاک مان اطراف این غار آمدیم.
12:58
and there's this monstrousهیجان انگیز leopardپلنگ sealمهر.
282
763000
2000
و اين فک‌هاي پلنگی هيولاوار در آنجا هستند.
13:00
And even in his voiceصدای, he goesمی رود, "That's a bloodyخون آشام bigبزرگ sealمهر, ya."
283
765000
2000
حتی كسي مثل گوران در مورد فكها چنين قضاوتي داره: " این یک فک بزرگ خونخواره، آره."
13:02
(Laughterخنده)
284
767000
2000
( خنده تماشاگران)
13:04
And this sealمهر is takingگرفتن this penguinپنگوئن by the headسر,
285
769000
3000
این فک یک پنگون را از سرش می گیرد
13:07
and it's flippingگول زدن it back and forthچهارم.
286
772000
2000
و آن را به جلو و عقب می چرخاند.
13:09
And what it's tryingتلاش کن to do is turnدور زدن that penguinپنگوئن inside-outپشت و رو,
287
774000
2000
تلاش می کند که بدن پنگون را بیرون بکشد،
13:11
so it can eatخوردن the meatگوشت off the bonesاستخوان ها,
288
776000
3000
تا بتواند گوشت بدون استخوان بخورد،
13:14
and then it goesمی رود off and getsمی شود anotherیکی دیگر one.
289
779000
2000
بعد می رود و یکی دیگر را می گیرد.
13:16
And so this leopardپلنگ sealمهر grabbedگرفتار شد anotherیکی دیگر penguinپنگوئن,
290
781000
2000
به همين ترتيب، این فک پلنگی یک پنگوئن دیگر را گرفت،
13:18
cameآمد underزیر the boatقایق, the Zodiacزودیاک,
291
783000
2000
آورد زیر قایق، زودیاک،
13:20
startingراه افتادن hittingضربه زدن the hullپوست of the boatقایق.
292
785000
2000
و شروع به زدن به زیر قایق کرد.
13:22
And we're tryingتلاش کن to not fallسقوط in the waterاب.
293
787000
2000
و ما سعی می کرديم توی آب نیفتیم .
13:24
And we sitنشستن down, and that's when Goranگوران said to me,
294
789000
3000
ما كف قايق نشستیم، و آن موقع گوران به من گفت،
13:27
"This is a good sealمهر, ya.
295
792000
2000
" این فک خوبی است، آره."
13:29
It's time for you to get in the waterاب."
296
794000
2000
"وقتش است كه داخل آب بروی."
13:31
(Laughterخنده)
297
796000
3000
( خنده تماشاگران)
13:34
And I lookedنگاه کرد at Goranگوران, and I said to him, "Forgetفراموش کردن that."
298
799000
3000
نگاهی به گوران کردم و گفتم، " فراموشش کن."
13:37
But I think I probablyشاید used a differentناهمسان wordکلمه startingراه افتادن with the letterنامه F.
299
802000
4000
اما فکر کنم احتمالا" لغت دیگری که با ف شروع می شد را بکار بردم.
13:41
But he was right.
300
806000
2000
اما او درست می گفت.
13:43
He scoldedسرخورده me out, and said, "This is why we're here.
301
808000
2000
او غرولند كرد كه: " ما براي همين اینجا هستیم."
13:45
And you purposedاهداف this stupidاحمق storyداستان to Nationalملی Geographicجغرافیایی.
302
810000
2000
و تو این داستان احمقانه را به نشنال جئوگرافی پیشنهاد کردی.
13:47
And now you've got to deliverارائه.
303
812000
2000
و حالا باید آن را انجام دهی.
13:49
And you can't publishانتشار excusesعذر خواهی."
304
814000
2000
نمی توانی عذر و بهانه را منتشر کنی."
13:51
So I had suchچنین dryخشک mouthدهان --
305
816000
2000
دهانم خيلي خشک شده بود--
13:53
probablyشاید not as badبد as now --
306
818000
2000
احتمالا به خشكي امروز دهانم الان نبود--
13:55
but I had suchچنین, suchچنین dryخشک mouthدهان.
307
820000
4000
ولی دهانم واقعا خشک شده بود.
13:59
And my legsپاها were just tremblingلرزش. I couldn'tنمی توانستم feel my legsپاها.
308
824000
3000
پاهایم می لرزید. نمی توانستم پاهایم را حس کنم.
14:02
I put my flippersفرش دستباف on. I could barelyبه سختی partبخشی my lipsلب ها.
309
827000
2000
كفش‌هاي غواصي‌ام را پوشیدم. لبهایم را به‌سختی مي‌توانستم باز كنم.
14:04
I put my snorkelدریچه عقب in my mouthدهان,
310
829000
2000
لوله تنفسی را در دهانم گذاشتم،
14:06
and I rolledنورد over the sideسمت of the Zodiacزودیاک into the waterاب.
311
831000
3000
و از کناره قایق زودیاک به آب غلطیدم.
14:09
And this was the first thing she did.
312
834000
2000
این اولین چیزی بود که او انجام داد.
14:11
She cameآمد racingمسابقه up to me, engulfedفرو ریخته my wholeکل cameraدوربین --
313
836000
3000
به طرف من آمد، همه دوربینم را توي آب برد--
14:14
and her teethدندان ها are up here and down here --
314
839000
3000
دندانهایش را باز و بسته مي‌كرد--
14:17
but Goranگوران, before I had gottenدریافت کردم in the waterاب, had givenداده شده me amazingحیرت آور adviceمشاوره.
315
842000
3000
ولی قبل از اینکه من به آب بروم ، گروان نصیحت خوبی به من کرد.
14:20
He said, "If you get scaredترسیده, you closeبستن your eyesچشم ها, ya, and she'llپوسته go away."
316
845000
4000
او گفت، " اگر ترسیدی، چشمهایت را ببند، و او دور می شود."
14:24
(Laughterخنده)
317
849000
3000
( خنده تماشاگران)
14:27
So that's all I had to work with at that pointنقطه.
318
852000
2000
اما این تنها چیزی بود که آن موقع من باید باهاش كار مي‌كردم.
14:29
But I just startedآغاز شده to shootشلیک these picturesتصاویر.
319
854000
2000
و من شروع کردم به گرفتن این عکسها.
14:31
So she did this threatتهدید displayنمایش دادن for a fewتعداد کمی minutesدقایق,
320
856000
2000
خوب او رفتار تهدید آمیزی برای چند دقیقه داشت.
14:33
and then the mostاکثر amazingحیرت آور thing happenedاتفاق افتاد -- she totallyکاملا relaxedآرامش.
321
858000
3000
و بعد شگفت انگیز ترین چیز اتفاق افتاد-- او کاملا آرام شد.
14:36
She wentرفتی off, she got a penguinپنگوئن.
322
861000
2000
رفت و یک پنگون گرفت.
14:38
She stoppedمتوقف شد about 10 feetپا away from me,
323
863000
2000
حدود ده فیت دورتر ایستاد.
14:40
and she satنشسته there with this penguinپنگوئن, the penguin'sپنگوئن flappingفلاپینگ, and she let's it go.
324
865000
3000
آنجا با این پنگون نشست، پنگون بال و پر می زد، او( پنگون)را ول كرد كه برود.
14:43
The penguinپنگوئن swimsشنا می کند towardبه سمت me, takes off.
325
868000
3000
پنگون به طرف من شنا کرد، و رها شد.
14:46
She grabsچنگ زدن anotherیکی دیگر one. She does this over and over.
326
871000
2000
او یکی دیگر را گرفت. این کار را بارها و بارها کرد.
14:48
And it dawnedسپیده دم on me that she's tryingتلاش کن to feedخوراک me a penguinپنگوئن.
327
873000
2000
و به من فهماند که تلاش می کند که به من پنگون بخوراند.
14:50
Why elseچیز دیگری would she releaseرهایی these penguinsپنگوئن ها at me?
328
875000
4000
اگر نه چرا او این پنگونها را برای من رها می کرد؟
14:54
And after she did this fourچهار or fiveپنج timesبار,
329
879000
3000
بعد از اینکه او چهار یا پنج بار این کار را کرد،
14:57
she swamشنا کرد by me with this dejectedمحروم شده look on her faceصورت.
330
882000
3000
با اين نگاه غمگيني كه در صورتش پیدا است، با من شنا کرد.
15:00
You don't want to be too anthropomorphicانسان شناسی, but I swearسوگند that she lookedنگاه کرد at me
331
885000
3000
لازم نيست كه قضيه را خيلي شبه‌آدميزادي كنيم، ولی قسم می‌خورم که او به من نگاه کرد
15:03
like, "This uselessبلا استفاده predator'sشکارچی going to starveگرسنگی in my oceanاقیانوس."
332
888000
2000
توي نگاهش مي‌خواندي "این شکارچی بي‌مصرف توي اقيانوس من از گرسنگي مي‌ميرد."
15:05
(Laughterخنده)
333
890000
5000
( خنده تماشاگران)
15:10
So realizingتحقق I couldn'tنمی توانستم catchگرفتن swimmingشنا كردن penguinsپنگوئن ها,
334
895000
2000
متوجه شد که من نمی توانم پنگون در حال شنا را بگیرم،
15:12
she'dاو می خواهد get these other penguinsپنگوئن ها and bringآوردن them slowlyبه آرامی towardsبه سمت me,
335
897000
2000
او رفت اين پنگوئن‌ها را گرفت و آنها را آهسته به طرف من آورد،
15:14
bobbingبوبینگ like this, and she'dاو می خواهد let them go.
336
899000
2000
ضریه کوچکی مثل این زد و آنها را روانه كرد
15:16
This didn't work.
337
901000
2000
من آنها را نگرفتم.
15:18
I was laughingخندیدن so hardسخت and so emotionalعاطفی
338
903000
2000
من به شدت می خندیدم و عاطفی شده بودم
15:20
that my maskماسک was floodingسیل, because I was cryingگریان underwaterزیر آب,
339
905000
2000
طوري كه ماسک من شناور شد، زیرا من زیر آب گریه می کردم،
15:22
just because it was so amazingحیرت آور.
340
907000
2000
چون اين كار او خيلي شگفت انگیز بود.
15:24
And so that didn't work.
341
909000
2000
خوب من پنگوئن‌ها را نگرفتم.
15:26
So then she'dاو می خواهد get anotherیکی دیگر penguinپنگوئن and try this ballet-likeباله مانند sexyسکسی displayنمایش دادن
342
911000
2000
بنابر این او یک پنگون دیگر را گرفت و سعي کرد با اين نمايش باله مانند جذاب
15:28
slidingکشویی down this icebergکوه یخی like this. (Laughterخنده)
343
913000
3000
این تکه یخ را به این شکل به پائین سر بدهد.
15:31
And she would sortمرتب سازی of bringآوردن them over to me and offerپیشنهاد it to me.
344
916000
2000
او به نوعی می خواست آنها را برای من بیاورد و آن را به من تعارف کند.
15:33
This wentرفتی on for fourچهار daysروزها.
345
918000
2000
برای چهار روز این ادامه داشت.
15:35
This just didn't happenبه وقوع پیوستن a coupleزن و شوهر of timesبار.
346
920000
2000
فقط چند بار اتفاق نیفتاد.
15:37
And then so she realizedمتوجه شدم I couldn'tنمی توانستم catchگرفتن liveزنده onesآنهایی که,
347
922000
2000
و بعد او كه متوجه شده بود من نمی توانم آنها را زنده بگیرم،
15:39
so she broughtآورده شده me deadمرده penguinsپنگوئن ها.
348
924000
2000
رفت و برايم پنگوئن‌هاي مرده آورد.
15:41
(Laughterخنده)
349
926000
3000
( خنده تماشاگران)
15:44
Now I've got fourچهار or fiveپنج penguinsپنگوئن ها floatingشناور around my headسر,
350
929000
4000
من چهار یا پنج تا پنگوئن در اطرافم سرم داشتم.
15:48
and I'm just sittingنشسته there shootingتیراندازی کردن away.
351
933000
3000
ومن هم فقط اینجا نشسته بودم و عکس می گرفتم.
15:52
And she would oftenغالبا stop and have this dejectedمحروم شده look on her faceصورت
352
937000
2000
و او غالبا می‌ايستاد اين نگاه غمزده روي چهره‌اش بود
15:54
like, "Are you for realواقعی?"
353
939000
2000
مثل اینکه می گفت، " آیا تو واقعی هستی؟"
15:56
Because she can't believe I can't eatخوردن this penguinپنگوئن.
354
941000
2000
زیرا او نمی توانست باور کند که من نمی توانم پنگون را بخورم.
15:58
Because in her worldجهان, you're eitherیا breedingپرورش or you're eatingغذا خوردن --
355
943000
2000
جون در دنیای او، تو یا توليد مثل می‌كنی یا مي‌خوري--
16:00
and I'm not breedingپرورش, so ...
356
945000
2000
و من بچه نمی آوردم.
16:02
(Laughterخنده)
357
947000
2000
( خنده تماشاگران)
16:04
And then that wasn'tنبود enoughکافی; she startedآغاز شده to flipتلنگر penguinsپنگوئن ها ontoبه سوی my headسر.
358
949000
3000
و این کافی نبود; شروع کرد به چرخاندن پنگون دور سر من.
16:07
She was tryingتلاش کن to force-feedنیروی خوراک me. She's pushingهل دادن me around.
359
952000
2000
سعی کرد منرا مجبور به خوردن کند. من را به اطراف هل می داد.
16:09
She's tryingتلاش کن to force-feedنیروی خوراک my cameraدوربین,
360
954000
2000
و سعي می کرد به زور غذا را وارد دوربین من بكند
16:11
whichکه is everyهرکدام photographer'sعکاس dreamرویا.
361
956000
3000
که هر عکاسی آرزویش را دارد.
16:14
And she would get frustratedناامید; she'dاو می خواهد blowفوت کردن، دمیدن bubblesحباب ها in my faceصورت.
362
959000
3000
او ناامید شد، حباب ها را بصورت من فوت کرد.
16:17
She would, I think, let me know that I was going to starveگرسنگی.
363
962000
2000
فکر می کنم ، او مي‌خواست به من بفهماند كه اگر اينطوري پيش برم گرسنه مي‌مانم.
16:19
But yetهنوز she didn't stop.
364
964000
2000
اما دست بر نداشت.
16:21
She would not stop tryingتلاش کن to feedخوراک me penguinsپنگوئن ها.
365
966000
2000
او نمي‌خواست از غذا دادن من با پنگون‌ها دست بكشد.
16:23
And on the last day with this femaleزن
366
968000
2000
در آخرین روز با این خانم
16:25
where I thought I had pushedتحت فشار قرار داد her too farدور,
367
970000
2000
زماني که فکر کردم او را بیش از حد تحت فشار قرار دادم
16:27
I got nervousعصبی because she cameآمد up to me,
368
972000
3000
دست پاچه شدم، زیرا او آمد به طرف من
16:30
she rolledنورد over on her back,
369
975000
2000
به پشت چرخید،
16:32
and she did this deepعمیق, gutturalگوشتی jackhammerخرابکار soundصدا, this gokgokgokgokgokgokgokgok.
370
977000
3000
صدایی ژرفی مانند مته برقی، گوک گوگ گوک سر داد.
16:35
And I thought, she's about to biteگاز گرفتن.
371
980000
2000
فکر کردم می خواهد گاز بگیرد
16:37
She's about to let me know she's too frustratedناامید with me.
372
982000
3000
شايد می خواست به من بفهماند که از من خسته شده.
16:40
What had happenedاتفاق افتاد was anotherیکی دیگر sealمهر had snuckچرت زدن in behindپشت me,
373
985000
3000
اما چیزی که اتفاق افتاد این بود که فک دیگری پنهانی پشت من می آمد
16:43
and she did that to threatتهدید displayنمایش دادن.
374
988000
2000
و او سعي كرده بود كه اعلام خطر كند.
16:45
She chasedتعقیب شد that bigبزرگ sealمهر away, wentرفتی and got its penguinپنگوئن
375
990000
2000
او فک بزرگ را تعقیب کرد، رفت پنگوئنش را گرفت
16:47
and broughtآورده شده it to me.
376
992000
2000
و آن را برای من آورد.
16:49
(Laughterخنده)
377
994000
3000
( خنده تماشاگران)
16:52
That wasn'tنبود the only sealمهر I got in the waterاب with.
378
997000
2000
او تنها فکی نبود که من در آب با او بودم.
16:54
I got in the waterاب with 30 other leopardپلنگ sealsمهر و موم,
379
999000
3000
من در آب با سی تا فک پلنگی دیگر هم بودم،
16:57
and I never onceیک بار had a scaryترسناک encounterرویارویی.
380
1002000
3000
و هرگز به مواجهه ترسناکي برخورد نکردم.
17:00
They are the mostاکثر remarkableقابل توجه animalsحیوانات I've ever workedکار کرد with,
381
1005000
2000
آنها بی نظیر ترین حیواناتی هستند که من تا به حال با آنها کار کردم،
17:02
and the sameیکسان with polarقطبی bearsخرس ها.
382
1007000
2000
درست مثل خرس های قطبی.
17:04
And just like the polarقطبی bearsخرس ها,
383
1009000
2000
و اين حيوانات دقیقا" مثل خرس‌هاي قطبی،
17:06
these animalsحیوانات dependبستگی دارد on an icyیخی environmentمحیط.
384
1011000
3000
به محیط یخی اطرافشان وابسته هستند
17:11
I get emotionalعاطفی. Sorry.
385
1016000
3000
من احساساتی شدم. معذرت مي‌خواهم.
17:14
It's a storyداستان that livesزندگی می کند deepعمیق in my heartقلب,
386
1019000
3000
این داستانی است که در ژرفای قلب من زنده است،
17:17
and I'm proudمغرور to shareاشتراک گذاری this with you.
387
1022000
2000
و مفتخرم که آن را با شما در ميان گذاشتم.
17:19
And I'm so passionateپرشور about it.
388
1024000
2000
من در این خصوص بسيار مشتاقم.
17:21
Anybodyهر شخصی want to come with me to Antarcticaقطب جنوب or the Arcticقطب شمال, I'll take you; let's go.
389
1026000
3000
اگر کسي مي‌خواهد با من به قطب جنوب يا شمال بیاید من می‌برمتان، بيائيد برويم.
17:24
We'veما هستیم got to get the storyداستان out now. Thank you very much.
390
1029000
2000
حالا ما بايد اين داستان را همه جا تعريف كنيم. از همه‌تان بسیار سپاسگزارم
17:26
(Applauseتشویق و تمجید)
391
1031000
2000
(تشویق تماشاگران)
17:28
Thank you.
392
1033000
2000
سپاسگزارم .
17:30
(Applauseتشویق و تمجید)
393
1035000
4000
(تشویق تماشاگران)
17:34
Thank you.
394
1039000
2000
سپاسگزارم .
17:36
(Applauseتشویق و تمجید)
395
1041000
6000
(تشویق تماشاگران)
17:42
Thank you. Thanksبا تشکر very much.
396
1047000
2000
سپاسگزارم . بسیار سپاسگزارم .
17:44
(Applauseتشویق و تمجید)
397
1049000
2000
(تشویق تماشاگران)
17:46
Thank you.
398
1051000
2000
سپاسگزارم .
17:48
(Applauseتشویق و تمجید)
399
1053000
2000
(تشویق تماشاگران)
Translated by soheila Jafari
Reviewed by Maral Salehi

▲Back to top

ABOUT THE SPEAKER
Paul Nicklen - Polar photographer
Paul Nicklen photographs the creatures of the Arctic and Antarctic, generating global awareness about wildlife in these isolated and endangered environments.

Why you should listen

Paul Nicklen grew up one of only a few non-Inuit in an Inuit settlement on Baffin Island, Nunavut, Canada -- a childhood that taught him the patience, stamina and respect for nature required for his beat in the frigid climes of Earth’s polar regions. Best known for his vivid and intimate wildlife photos for National Geographic, Nicklen started out a biologist in the Northwest Territories, gathering data on such species as lynx, grizzlies, and polar bears. Today he bridges the gap between scientific research and the public, showing how fragile and fast-changing habitats are profoundly affecting wildlife.

During the course of his workday Nicklen regularly comes face-to-face with fantastic creatures: narwhals, Arctic foxes, elephant seals, and more. His most amazing experience? An underwater encounter with a leopard seal who for four days tried to feed him penguins through the "mouth" of his lens.

More profile about the speaker
Paul Nicklen | Speaker | TED.com