ABOUT THE SPEAKER
Amanda Bennett - Journalist
In "The Cost of Hope," Pulitzer Prize winning journalist Amanda Bennett brings an investigative angle to the conversation about end-of-life care.

Why you should listen

Amanda Bennett is the Executive Editor of Projects and Investigations for Bloomberg News. Previously she served for three years as the Managing Editor of projects for The Oregonian in Portland and was a reporter for The Wall Street Journal for more than 20 years.

In 1997 Bennett shared the Pulitzer Prize for national reporting for a Wall Street Journal investigation on the struggle against AIDS, and in 2001 received a second Pulitzer Prize, for public service, as the lead of a team at The Oregonian. In 2010 Bennett was elected as co-Chairman of the Pulitzer Prize Board.

Bennett has written six books. Her most recent book, The Cost of Hope, is part-memoir, part-investigative report, about her seven-year struggle within the American healthcare system to save her husband from cancer.

More profile about the speaker
Amanda Bennett | Speaker | TED.com
TEDMED 2013

Amanda Bennett: We need a heroic narrative for death

آماندا بِنِت: ما به تعبیر قهرمانانه‌ای برای مرگ نیاز داریم

Filmed:
1,164,686 views

آماندا بِنِت و همسرش در زندگی مشترکشان پر انرژی و سرزنده بودند -- و همین طور تا روز های آخر. بِنِت سخنرانی دلنشین اما قدرتمندی درباره ی این ارائه می دهد که چرا داشتن امید به یک پایان خوب، برای عزیزانی که به شدت بیمارند، الزاماً نباید به عنوان "انکار" تلقی شود. او می گوید که ما باید تعبیر قهرمانانه تری برای مرگ داشته باشیم -- تا برای عزیزانی که در زندگی داریم استفاده کنیم.
- Journalist
In "The Cost of Hope," Pulitzer Prize winning journalist Amanda Bennett brings an investigative angle to the conversation about end-of-life care. Full bio

Double-click the English transcript below to play the video.

00:12
So I'd like you to come back with me
0
498
2659
از شما می خواهم تنها برای چند دقیقه،
00:15
just for a fewتعداد کمی minutesدقایق
1
3157
1901
به همراه من
00:17
to a darkتاریک است night in Chinaچين,
2
5058
2869
به یک شب تاریک در چین بیایید،
00:19
the night I metملاقات کرد my husbandشوهر.
3
7927
2721
شبی که من با همسرم آشنا شدم.
00:22
It was a cityشهر so long agoپیش that it was still calledبه نام
4
10648
3443
آن جا شهری بود که مدت ها پیش هنوز "پکینگ" نامیده می شد.
00:26
Pekingپکن.
5
14091
2113
آن جا شهری بود که مدت ها پیش هنوز "پکینگ" نامیده می شد.
00:28
So I wentرفتی to a partyمهمانی.
6
16204
2621
من در آن جا به یک مهمانی رفتم.
00:30
I satنشسته down nextبعد to a stoutچاق و چله, middle-agedمیانسال man
7
18825
3383
من کنار مرد میانسال چهارشانه ای نشسته بودم،
00:34
with owlجغد glassesعینک and a bowتعظیم tieکراوات,
8
22208
3514
که عینک جغدی زده بود و پاپیون بسته بود،
00:37
and he turnedتبدیل شد out to be a Fulbrightفولبرایت scholarمحقق,
9
25722
2893
و مشخص شد او محققی از مؤسسه ی "فول برایت" است،
00:40
there in Chinaچين specificallyبه طور مشخص to studyمطالعه
10
28615
3564
که به چین آمده است تا درباره ی روابط چین و شوروی
00:44
Sino-Sovietشوروی سینوسی relationsروابط.
11
32179
2091
تحقیق کند.
00:46
What a giftهدیه it was to the eagerمشتاق,
12
34270
2400
ملاقات با او برای خبرنگار خارجی جوان مشتاقی مثل من،
00:48
youngجوان foreignخارجی correspondentخبرنگار that I was then.
13
36670
2758
موهبت بزرگی بود.
00:51
I'd pumpتلمبه him for informationاطلاعات,
14
39428
2008
من تا می توانم از او اطلاعات می کشم،
00:53
I'm mentallyذهنی scribblingاسمبل کردن notesیادداشت
15
41436
1657
و برای داستان هایی که می خواهم چاپ کنم
00:55
for the storiesداستان ها I planطرح to writeنوشتن.
16
43093
2309
به طور پراکنده در ذهنم چیز هایی می نویسم.
00:57
I talk to him for hoursساعت ها.
17
45402
2485
من ساعت ها با او صحبت می کنم.
00:59
Only monthsماه ها laterبعد,
18
47887
3511
چند ماه بعد،
01:03
I discoverكشف كردن who he really was.
19
51398
2374
می فهمم او واقعاً چه کسی بوده است.
01:05
He was the Chinaچين representativeنماینده
20
53772
2773
او نماینده ی انجمن سویای آمریکا
01:08
for the Americanآمریکایی Soybeanسویا Associationاتحادیه.
21
56545
4229
در چین بود.
01:12
"I don't understandفهمیدن. Soybeansسویا?
22
60774
3270
"من نمی فهمم. سویا؟
01:16
You told me you were a Fulbrightفولبرایت scholarمحقق."
23
64044
2755
تو به من گفتی که محقق مؤسسه ی فولبرایت هستی."
01:18
"Well, how long would you have talkedصحبت کرد to me
24
66799
1888
"خب، اگر به تو می گفتم که برای انجمن سویا کار می کنم،
01:20
if I told you we're in soybeansسویا?"
25
68687
2042
برای چه مدت حاضر بودی با من حرف بزنی؟"
01:22
(Laughterخنده)
26
70729
2481
(خنده ی حاضرین)
01:25
I said, "You jerkحرکت کردن."
27
73210
3292
من گفتم، "عوضی."
01:28
Only jerkحرکت کردن wasn'tنبود the wordکلمه I used.
28
76502
3753
عوضی تنها کلمه ای نبود که به کار بردم.
01:32
I said, "You could'veمی توانستم gottenدریافت کردم me firedاخراج شد."
29
80255
4147
گفتم، "داستان هایی که برای من سر هم کردی ممکن است باعث اخراجم شود."
01:36
And he said, "Let's get marriedمتاهل."
30
84402
3537
و او گفت، "با من ازدواج کن."
01:39
(Laughterخنده)
31
87939
1287
(خنده ی حاضرین)
01:41
"Travelمسافرت رفتن the worldجهان and have lots of kidsبچه ها."
32
89226
2896
"بیا دنیا را بگردیم و کلی بچه داشته باشیم."
01:44
So we did.
33
92122
2098
پس ما هم همین کار را کردیم.
01:46
(Laughterخنده)
34
94220
2045
(خنده ی حاضرین)
01:48
(Applauseتشویق و تمجید)
35
96265
5242
(تشویق حاضرین)
01:53
And what an aliveزنده است man Terenceترانس Bryanبرین Foleyفولی
36
101507
3740
و "تِرِنس برایان فولی" چه مرد پر انرژی و سرزنده ای بود.
01:57
turnedتبدیل شد out to be.
37
105247
1447
و "تِرِنس برایان فولی" چه مرد پر انرژی و سرزنده ای بود.
01:58
He was a Chineseچینی ها scholarمحقق
38
106694
1643
او یک محقق چینی بود
02:00
who laterبعد, in his 60s,
39
108337
1866
که بعد ها، در حدود سن ۶۰ سالگیش،
02:02
got a PhPh.D. in Chineseچینی ها historyتاریخ.
40
110203
2552
دکترایش را در رشته ی تاریخ چین گرفت.
02:04
He spokeصحبت کرد sixشش languagesزبان ها,
41
112755
2488
او به شش زبان حرف می زد،
02:07
he playedبازی کرد 15 musicalموزیکال instrumentsابزار,
42
115243
2488
۱۵ آلت موسیقی می نواخت،
02:09
he was a licensedمجوز pilotخلبان,
43
117731
1776
مدرک خلبانی داشت،
02:11
he had onceیک بار been a Sanسان Franciscoفرانسیسکو cableکابلی carماشین operatorاپراتور,
44
119507
3171
مدتی اپراتور قطار شهری مشهور سان فراسیسکو بود،
02:14
he was an expertکارشناس in swineخوک nutritionتغذیه,
45
122678
2834
متخصص در تغذیه ی خوک ها،
02:17
dairyلبنیات cattleگاو, Dixielandدیکسیلند jazzجاز, filmفیلم noirخیر,
46
125512
3781
پرورش دام، سبک موسیقی دیکسی لند جاز و فیلم های جنایی هالیوودی بود،
02:21
and we did travelمسافرت رفتن the countryکشور, and the worldجهان,
47
129293
4184
و ما سرتاسر کشور، و جهان را گشتیم،
02:25
and we did have a lot of kidsبچه ها.
48
133477
2229
و صاحب بچه های زیادی شدیم.
02:27
We followedدنبال شد my jobکار, and it seemedبه نظر می رسید like
49
135706
1742
ما کارم را پیگیری می کردیم، و به نظر می آمد
02:29
there was nothing that we couldn'tنمی توانستم do.
50
137448
3567
هیچ کاری نباشد که از پس آن بر نیاییم.
02:33
So when we foundپیدا شد the cancerسرطان,
51
141015
3782
پس وقتی که فهمیدیم او سرطان دارد،
02:36
it doesn't seemبه نظر می رسد strangeعجیب to us at all
52
144797
2565
به هیچ وجه به نظرمان عجیب نبود،
02:39
that withoutبدون sayingگفت: a wordکلمه to eachهر یک other,
53
147362
2633
که بدون گفتن حتی یک کلمه به همدیگر،
02:41
we believedمعتقد that,
54
149995
2426
ما باور کردیم،
02:44
if we were smartهوشمندانه enoughکافی
55
152421
2259
که اگر به اندازه ی کافی باهوش و قوی و شجاع باشیم،
02:46
and strongقوی enoughکافی and braveشجاع enoughکافی,
56
154680
4331
که اگر به اندازه ی کافی باهوش و قوی و شجاع باشیم،
02:51
and we workedکار کرد hardسخت enoughکافی,
57
159011
2473
و به اندازه ی کافی سخت تلاش کنیم،
02:53
we could keep him from dyingدر حال مرگ ever.
58
161484
5278
می توانیم او را از مرگ نجات دهیم.
02:58
And for yearsسالها, it seemedبه نظر می رسید like we were succeedingموفقیت.
59
166762
3499
و تا سال ها، به نظر می رسید که ما داریم موفق می شویم.
03:02
The surgeonجراح emergedظهور from the surgeryعمل جراحي.
60
170261
2879
وقتی که جراح از جراحی او بر می گشت،
03:05
What'dچه چیزی he say? He said what surgeonsجراحان always say:
61
173140
2277
چیزی می گفت که جراح ها همیشه می گویند:
03:07
"We got it all."
62
175417
2002
"تمام قسمت سرطانی را در آوردیم."
03:09
Then there was a setbackعقب افتادگی when the pathologistsآسیب شناسان
63
177419
3043
وقتی که پاتولوژیست ها (پزشک آسیب شناسی) با دقت سرطان کلیه را بررسی کردند،
03:12
lookedنگاه کرد at the kidneyکلیه cancerسرطان closelyنزدیک است.
64
180462
2373
وضعیت ناامید کننده تر شد.
03:14
It turnedتبدیل شد out to be a rareنادر,
65
182835
1629
این سرطان نوع نادر و فوق العاده خشنی بود،
03:16
exceedinglyفوق العاده aggressiveخشونت آمیز typeتایپ کنید,
66
184464
1809
این سرطان نوع نادر و فوق العاده خشنی بود،
03:18
with a diagnosisتشخیص that was almostتقریبا universallyبه طور کلی fatalکشنده
67
186273
3082
که تقریباً در سراسر جهان تشخیص داده شده بود که حداکثر در عرض چند هفته،
03:21
in severalچند weeksهفته ها at mostاکثر.
68
189355
2391
جان بیمار را می گیرد.
03:23
And yetهنوز, he did not dieمرگ.
69
191746
3710
ولی هنوز او نمرده بود.
03:27
Mysteriouslyاسرار آمیز, he livedزندگی می کرد on.
70
195456
3510
به طرز اسرارآمیزی به زندگی ادامه می داد.
03:30
He coachedمربی Little Leagueلیگ for our sonفرزند پسر.
71
198966
2084
او برای پسرمان یک سری مسابقات بیس بال محلی راه انداخت.
03:33
He builtساخته شده a playhouseنمایشگاه for our daughterفرزند دختر.
72
201050
2552
او یک خانه ی اسباب بازی برای دخترمان ساخت.
03:35
And meanwhileدر همین حال, I'm buryingدفن کردن myselfخودم in the Internetاینترنت
73
203602
3074
و در این حین، من به دنبال متخصصین،
03:38
looking for specialistsمتخصصان.
74
206676
1674
خودم را در اینترنت غرق کرده بودم.
03:40
I'm looking for a cureدرمان.
75
208350
2561
من به دنبال یک درمان بودم.
03:42
So a yearسال goesمی رود by
76
210911
2077
یک سال گذشت و سرطان،
03:44
before the cancerسرطان, as cancersسرطان ها do,
77
212988
3206
بنا به ذاتش،
03:48
reappearsدوباره ظاهر می شود,
78
216194
2000
دوباره خودش را نشان داد،
03:50
and with it comesمی آید anotherیکی دیگر deathمرگ sentenceجمله,
79
218194
2076
و با خود حکم مرگ دیگری را آورد،
03:52
this time nineنه monthsماه ها.
80
220270
2193
این بار نه ماه.
03:54
So we try anotherیکی دیگر treatmentرفتار, aggressiveخشونت آمیز, nastyتند و زننده.
81
222463
4014
پس ما درمان دردناک و خشن دیگری را امتحان کردیم.
03:58
It makesباعث می شود him so sickبیمار, he has to quitترک it,
82
226477
1820
این دوره ی درمان او را خیلی ضعیف کرد، و او مجبور شد آن را رها کند،
04:00
yetهنوز still he livesزندگی می کند on.
83
228297
3017
اما هنوز زنده بود.
04:03
Then anotherیکی دیگر yearسال goesمی رود by.
84
231314
1896
یک سال دیگر گذشت.
04:05
Two yearsسالها go by.
85
233210
1550
یک سال دیگر هم.
04:06
More specialistsمتخصصان.
86
234760
1489
متخصصین بیشتر و بیشتر.
04:08
We take the kidsبچه ها to Italyایتالیا.
87
236249
1920
ما بچه هایمان را به ایتالیا بردیم.
04:10
We take the kidsبچه ها to Australiaاسترالیا.
88
238169
2469
ما بچه هایمان را به استرالیا بردیم.
04:12
And then more yearsسالها passعبور,
89
240638
2712
و سال های بیشتری از پی همدیگر می آمدند،
04:15
and the cancerسرطان beginsشروع می شود to growرشد.
90
243350
2390
و سرطان شروع به رشد کرد.
04:17
This time, there's newجدید treatmentsدرمان ها on the horizonافق.
91
245740
2535
این بار، درمان های جدیدی معرفی می شدند.
04:20
They're exoticعجیب و غریب. They're experimentalتجربی.
92
248275
1936
آن درمان ها غیر معمول بودند. آزمایشی بودند.
04:22
They're going to attackحمله the cancerسرطان in newجدید waysراه ها.
93
250211
3208
آن ها با روش های جدیدی به سرطان حمله می کردند.
04:25
So he entersوارد می شود a clinicalبالینی trialآزمایش, and it worksآثار.
94
253419
4326
پس او یک دوره ی درمانی کلینیکی را شروع کرد، و نتیجه داد.
04:29
The cancerسرطان beginsشروع می شود to shrinkکوچک شدن,
95
257745
1929
سرطان شروع به پسروی کرد،
04:31
and for the thirdسوم time,
96
259674
2277
و برای سومین بار،
04:33
we'veما هستیم dodgedزد deathمرگ.
97
261951
3359
ما در برابر مرگ جاخالی دادیم.
04:37
So now I askپرسیدن you,
98
265310
3297
اما حالا از شما می پرسم،
04:40
how do I feel
99
268607
2389
وقتی که بالأخره زمان آن فرا می رسد،
04:42
when the time finallyسرانجام comesمی آید
100
270996
2514
و شوالیه ی سیاه دیگری،
04:45
and there's anotherیکی دیگر darkتاریک است night,
101
273510
2506
بین نیمه شب تا ساعت 2 صبح از راه می رسد،
04:48
sometimeچند وقت betweenبین midnightنیمه شب and 2 a.m.?
102
276016
2501
چه حسی پیدا می کنید؟
04:50
This time it's on the intensiveشدید careاهميت دادن wardبخش
103
278517
2974
این بار او در بخش مراقبت های ویژه بود،
04:53
when a twentysomethingtwentysomething residentساکن
104
281491
1838
و بیش از ۲۰ رزیدنت که پیش از آن هرگز ندیده بودم
04:55
that I've never metملاقات کرد before
105
283329
2203
و بیش از ۲۰ رزیدنت که پیش از آن هرگز ندیده بودم
04:57
tellsمی گوید me that Terenceترانس is dyingدر حال مرگ,
106
285532
2593
به من می گفتند تِرِنس دارد می میرد،
05:00
perhapsشاید tonightامشب.
107
288125
2199
شاید همین امشب.
05:02
So what do I say when he saysمی گوید,
108
290324
2793
یکی از آن ها از من پرسیدند، "می خواهی چه کار کنم؟"
05:05
"What do you want me to do?"
109
293117
2814
یکی از آن ها از من پرسیدند، "می خواهی چه کار کنم؟"
05:07
There's anotherیکی دیگر drugدارو out there.
110
295931
2012
داروی دیگری وجود دارد.
05:09
It's newerجدیدتر. It's more powerfulقدرتمند.
111
297943
1688
این دارو جدید تر است. قوی تر است.
05:11
He startedآغاز شده it just two weeksهفته ها agoپیش.
112
299631
2569
اون دو هفته ی پیش این دارو را شروع کرده است.
05:14
Perhapsشاید there's still hopeامید aheadدر پیش.
113
302200
3109
شاید هنوز امیدی باشد.
05:17
So what do I say?
114
305309
1955
می دانید چه جوابی دادم؟
05:19
I say, "Keep him aliveزنده است if you can."
115
307264
3356
گفتم، "اگر می توانید او را زنده نگه دارید."
05:22
And Terenceترانس diedفوت کرد sixشش daysروزها laterبعد.
116
310620
3515
و تِرِنس شش روز بعد مرد.
05:26
So we foughtمبارزه کرد, we struggledتلاش, we triumphedپیروز شد.
117
314135
4048
ما جنگیدیم، با تمام وجود تلاش کردیم، و پیروز شدیم.
05:30
It was an exhilaratingهیجان انگیز fightمبارزه کردن,
118
318183
1796
این نبردی پر هیجان بود،
05:31
and I'd repeatتکرار the fightمبارزه کردن todayامروز
119
319979
1717
و اگر به آن زمان برگردم،
05:33
withoutبدون a moment'sلحظات hesitationتردید.
120
321696
2649
بدون لحظه ای درنگ همان جنگیدن را تکرار می کنم.
05:36
We foughtمبارزه کرد togetherبا یکدیگر, we livedزندگی می کرد togetherبا یکدیگر.
121
324345
2951
ما با هم جنگیدیم، ما با هم زندگی کردیم.
05:39
It turnedتبدیل شد what could have been
122
327296
2104
این نبرد ۷ سال از زندگی ما را،
05:41
sevenهفت of the grimmestگرانترین yearsسالها of our life
123
329400
2734
که می توانست از دردناک ترین سال های زندگی ما باشد،
05:44
into sevenهفت of the mostاکثر gloriousشکوهمند.
124
332134
3611
به ۷ سال از پر افتخار ترین سال های زندگی ما تبدیل کرد.
05:47
It was alsoهمچنین an expensiveگران fightمبارزه کردن.
125
335745
2775
البته نبرد پر هزینه ای بود.
05:50
It was the kindنوع of fightمبارزه کردن and the kindنوع of choicesگزینه های
126
338520
1961
این نبرد، و انتخابی بود،
05:52
that everyoneهر کس here agreesموافق است
127
340481
1634
که مطمئنم تمامی شما قبول دارید،
05:54
pumpتلمبه up the costهزینه of end-of-lifeپایان زندگی careاهميت دادن,
128
342115
2405
که تمامی پس انداز پیری و درمان تمامی خانواده را خرج می کند.
05:56
and of healthcareمراقبت های بهداشتی for all of us.
129
344520
2286
که تمامی پس انداز پیری و درمان تمامی خانواده را خرج می کند.
05:58
And for me, for us,
130
346806
3082
و من، ما،
06:01
we pushedتحت فشار قرار داد the fightمبارزه کردن right over the edgeلبه - تیزی,
131
349888
2082
ما این نبرد را تا پایان ادامه دادیم،
06:03
and I never got the chanceشانس to say to him
132
351970
3225
و هرگز نتوانستم چیزی را به او بگویم،
06:07
what I say to him now almostتقریبا everyهرکدام day:
133
355195
3420
که الآن تقریباً هر روز به او می گویم:
06:10
"Hey, buddyدوست داری, it was a hellجهنم of a rideسوار شدن."
134
358615
3077
"هی، پسر، واقعاً محشر بود."
06:13
We never got the chanceشانس to say goodbyeخداحافظ.
135
361692
2488
ما حتی نتوانستیم از هم خداحافظی کنیم.
06:16
We never thought it was the endپایان.
136
364180
2279
ما هیچ وقت فکرش را هم نمی کردیم که این پایان باشد.
06:18
We always had hopeامید.
137
366459
5179
ما همیشه امیدوار بودیم.
06:23
So what do we make of all of this?
138
371638
3864
اما این کار برای ما چه نتیجه ای داشت؟
06:27
Beingبودن a journalistروزنامه نگار, after Terenceترانس diedفوت کرد,
139
375502
3578
بعد از مرگ تِرِنس، از آن جایی که یک روزنامه نگار بودم،
06:31
I wroteنوشت a bookکتاب, "The Costهزینه Of Hopeامید."
140
379080
3289
کتابی نوشتم تحت عنوان، "هزینه ی امید".
06:34
I wroteنوشت it because I wanted to know
141
382369
2150
این کتاب را نوشتم چون می خواستم بدانم
06:36
why I did what I did,
142
384519
1686
چرا تمام این کار ها را انجام دادم،
06:38
why he did what he did,
143
386205
1801
چرا او تمام این کار ها را انجام داد،
06:40
why everyoneهر کس around us did what they did.
144
388006
2555
چرا افراد اطراف ما آن کار ها را انجام دادند.
06:42
And what did I discoverكشف كردن?
145
390561
1636
و اما من چه برداشتی داشتم؟
06:44
Well, one of the things I discoveredکشف شده is that
146
392197
1574
خب، یکی از چیز هایی که به آن رسیدم این بود که،
06:45
expertsکارشناسان think that one answerپاسخ to
147
393771
3077
متخصصین فکر می کنند که جواب مناسب برای واکنش من،
06:48
what I did at the endپایان was a pieceقطعه of paperکاغذ,
148
396848
2750
در نهایت یک تکه کاغذ است،
06:51
the advanceپیشرفت directiveدستورالعمل,
149
399598
2158
راهنمای بیماران،
06:53
to help familiesخانواده ها get pastگذشته the seeminglyظاهرا irrationalغیر منطقی choicesگزینه های.
150
401756
4340
برای کمک به خانواده ها تا از انتخاب های ظاهراً نامعقول چشم پوشی کنند.
06:58
Yetهنوز I had that pieceقطعه of paperکاغذ.
151
406096
4114
من هنوز آن تکه کاغذ را داشتم.
07:02
We bothهر دو did.
152
410210
2053
هر دوی ما داشتیم.
07:04
And they were readilyبه راحتی availableدر دسترس است.
153
412263
1690
و آن نامه ها در دسترس بودند.
07:05
I had them right at handدست.
154
413953
1939
من آن ها را پیش خودم داشتم.
07:07
Bothهر دو of them said the sameیکسان thing:
155
415892
2359
و هر دوی آن ها یک چیز را می گفتند:
07:10
Do nothing if there is no furtherبیشتر hopeامید.
156
418251
4501
اگر امیدی وجود ندارد نیازی نیست هیچ کاری انجام دهید.
07:14
I knewمی دانست Terence'sترنتس wishesخواسته ها
157
422752
2220
من خواسته های تِرِنس را می دانستم،
07:16
as clearlyبه وضوح and as surelyمسلما as I knewمی دانست my ownخودت.
158
424972
3814
به همان وضوح و قطعیتی که خواسته های خودم را می دانستم.
07:20
Yetهنوز we never got to no furtherبیشتر hopeامید.
159
428786
5204
هنوز ما به ناامیدی نرسیده بودیم.
07:25
Even with that clear-cutپاک کردن paperکاغذ in our handsدست ها,
160
433990
2757
حتی با داشتن آن تکه کاغذ رسمی در دستانمان،
07:28
we just keptنگه داشته شد redefiningتعریف دوباره hopeامید.
161
436747
3256
ما تنها تلاش می کردیم امید را از نو تعریف کنیم.
07:32
I believedمعتقد I could keep him from dyingدر حال مرگ,
162
440003
5292
من باور داشتم که می توانم او را از مرگ نجات دهم،
07:37
and I'd be embarrassedخجالت زده to say that if I hadn'tتا به حال نیست seenمشاهده گردید
163
445295
2814
و باید اعتراف کنم که
07:40
so manyبسیاری people and have talkedصحبت کرد to so manyبسیاری people
164
448109
2211
افراد زیادی را دیده ام و با آن ها صحبت کرده ام،
07:42
who have feltنمد exactlyدقیقا the sameیکسان way.
165
450320
2674
که حسی دقیقاً مانند من داشته اند.
07:44
Right up untilتا زمان daysروزها before his deathمرگ,
166
452994
3934
تا چند روز قبل از مرگ او،
07:48
I feltنمد stronglyبه شدت
167
456928
3326
من باور استوار، و راسخ،
07:52
and powerfullyقدرتمند, and, you mightممکن say, irrationallyirrationally,
168
460254
4043
و همان طور که ممکن است بگویید، نامعقولی داشتم،
07:56
that I could keep him from dyingدر حال مرگ ever.
169
464297
5247
که می توانم او را برای همیشه زنده نگه دارم.
08:01
Now, what do the expertsکارشناسان call this?
170
469544
3235
خب، متخصصین به این چه می گویند؟
08:04
They say it's denialانکار.
171
472779
2347
آن ها می گویند این مرحله ی انکار است.
08:07
It's a strongقوی wordکلمه, isn't it?
172
475126
2191
کلمه ی بزرگی است، نه؟
08:09
Yetهنوز I will tell you that denialانکار
173
477317
2397
و من هنوز به شما می گویم که قدرت کلمه ی انکار
08:11
isn't even closeبستن to a strongقوی enoughکافی wordکلمه
174
479714
5114
حتی نزدیک به کلمه ای نیست که بتواند
08:16
to describeتوصیف کردن what those of us
175
484828
2646
کسانی را که مثل ما مرگ عزیزانشان را تجربه کردند
08:19
facingروبرو شدن the deathمرگ of our lovedدوست داشتنی onesآنهایی که go throughاز طریق.
176
487474
3638
توصیف کند.
08:23
And I hearشنیدن the medicalپزشکی professionalsحرفه ای ها say,
177
491112
2341
من می شنیدم که متخصصین پزشکی می گفتند،
08:25
"Well, we'dما می خواهیم like to do such-and-suchفلان وفلان,
178
493453
2083
"خب، ما می خواهیم فلان کار و بهمان کار را انجام دهیم،
08:27
but the family'sخانواده in denialانکار.
179
495536
2451
اما خانواده ی بیمار در مرحله ی انکار هستند.
08:29
The familyخانواده won'tنخواهد بود listen to reasonدلیل.
180
497987
2176
خانواده اش به حرف های ما گوش نمی دهند.
08:32
They're in denialانکار.
181
500163
2022
آن ها انکار می کنند.
08:34
How can they insistاصرار کن on this treatmentرفتار at the endپایان?
182
502185
2352
آن ها چگونه می توانند در این لحظات آخر بر روی این روش درمان اصرار کنند؟
08:36
It's so clearروشن است, yetهنوز they're in denialانکار."
183
504537
3304
واضح است، آن ها هنوز در مرحله ی انکار هستند."
08:39
Now, I think this maybe isn't
184
507841
2007
به نظر من، شاید این روش فکری خیلی مفیدی نیست.
08:41
a very usefulمفید است way of thinkingفكر كردن.
185
509848
3004
به نظر من، شاید این روش فکری خیلی مفیدی نیست.
08:44
It's not just familiesخانواده ها eitherیا.
186
512852
2278
تنها خانواده های بیماران در انکار نیستند.
08:47
The medicalپزشکی professionalsحرفه ای ها too,
187
515130
2125
متخصصین پزشکی هم این طور هستند،
08:49
you out there, you're in denialانکار too.
188
517255
3360
و شما، شما هم در انکار هستید.
08:52
You want to help. You want to fixثابت.
189
520615
2853
شما می خواهید کمک کنید. می خواهید شرایط را بهتر کنید.
08:55
You want to do.
190
523468
1826
می خواهید کاری انجام دهید.
08:57
You've succeededموفق شدم in everything you've doneانجام شده,
191
525294
2808
شما در هر کاری که انجام داده اید موفق بوده اید،
09:00
and havingداشتن a patientصبور dieمرگ,
192
528102
2042
و حالا بیماری دارید که دارد می میرد،
09:02
well, that mustباید feel like failureشکست.
193
530144
3579
خب، این احساس شکست به شما می دهد.
09:05
I saw it firsthandدست اول.
194
533723
1844
من این را به شخصه تجربه کردم.
09:07
Just daysروزها before Terenceترانس diedفوت کرد,
195
535567
2702
تنها چند روز قبل از این که ترنس بمیرد،
09:10
his oncologistانکولوژی said,
196
538269
2018
پزشک متخصص تومور او به من گفت،
09:12
"Tell Terenceترانس that better daysروزها are just aheadدر پیش."
197
540287
3248
"به ترنس بگویید روز های بهتری را پیش رو دارد."
09:15
Daysروزها before he diedفوت کرد.
198
543535
2382
چند روز پیش از این که او بمیرد.
09:17
Yetهنوز Iraایرا Byockبوک,
199
545917
1433
هنوز آیرا بایوک،
09:19
the directorکارگردان of palliativeتسکین دهنده medicineدارو at Dartmouthدارتموث
200
547350
2348
تهیه کننده ی دارو های مسکن در دارتموت می گوید:
09:21
said, "You know, the bestبهترین doctorدکتر in the worldجهان
201
549698
2931
"می دانید، بهترین پزشک دنیا هم،
09:24
has never succeededموفق شدم in makingساخت anyoneهر کسی immortalجاویدان."
202
552629
4608
هنوز موفق نشده است که کسی را فناناپذیر کند."
09:29
So what the expertsکارشناسان call "denialانکار," I call "hopeامید,"
203
557237
6506
پس چیزی را که متخصصین به آن "انکار" می گویند، من "امید" می نامم،
09:35
and I'd like to borrowامانت گرفتن a phraseعبارت
204
563743
2334
و می خواهم اصطلاحی را
09:38
from my friendsدوستان in softwareنرم افزار designطرح.
205
566077
3221
از طرف دوستانم که طراحی نرم افزار انجام می دهند برایتان نقل کنم.
09:41
You just redefineدوباره تعریف کنید denialانکار and hopeامید,
206
569298
3562
اگر تنها انکار و امید را از نو تعریف کنید،
09:44
and it becomesتبدیل می شود a featureویژگی of beingبودن humanانسان.
207
572860
3228
این ها ویژگی هایی از انسانیت خواهند شد.
09:48
It's not a bugاشکال.
208
576088
1861
این کار یک نقص نیست.
09:49
It's a featureویژگی.
209
577949
2326
یک ویژگی است.
09:52
(Laughterخنده)
210
580275
3094
(خنده ی حاضرین)
09:55
So we need to think more constructivelyسازنده
211
583369
3694
ما باید در مورد این حس بسیار رایج، عمیق و قدرتمند انسانی،
09:59
about this very commonمشترک, very profoundعمیق
212
587063
4312
ما باید در مورد این حس بسیار رایج، عمیق و قدرتمند انسانی،
10:03
and very powerfulقدرتمند humanانسان emotionهیجانی.
213
591375
3956
فکر سازنده تری داشته باشیم.
10:07
It's partبخشی of the humanانسان conditionوضعیت,
214
595331
2624
این بخشی از ویژگی های انسان است،
10:09
and yetهنوز our systemسیستم and our thinkingفكر كردن
215
597955
2177
ولی سیستم و نحوه ی تفکر ما،
10:12
isn't builtساخته شده to accommodateتطبیق it.
216
600132
3169
برای وفق داده شدن با آن ساخته نشده اند.
10:15
So Terenceترانس told me a storyداستان on that long-agoخیلی وقت پیش night,
217
603301
3055
تِرِنس در شب آشنایی برای من داستانی تعریف کرد،
10:18
and I believedمعتقد it.
218
606356
1905
و من آن را باور کردم.
10:20
Maybe I wanted to believe it.
219
608261
3114
شاید چون می خواستم که باور کنم.
10:23
And duringدر حین Terence'sترنتس illnessبیماری, I, we,
220
611375
5329
و در مدت بیماری تِرِنس، من، ما،
10:28
we wanted to believe the storyداستان
221
616704
1722
می خواستیم داستان جنگیدن به کمک همدیگر را هم باور کنیم.
10:30
of our fightمبارزه کردن togetherبا یکدیگر too.
222
618426
2595
می خواستیم داستان جنگیدن به کمک همدیگر را هم باور کنیم.
10:33
Givingدادن up the fightمبارزه کردن -- for that's how it feltنمد,
223
621021
3736
تسلیم در این نبرد -- پذیرفتن این بیماری،
10:36
it feltنمد like givingدادن up --
224
624757
1939
برای ما مانند تسلیم شدن بود --
10:38
meantبه معنای givingدادن up not only his life
225
626696
2717
نه تنها به معنای از دست دادن زندگی او،
10:41
but alsoهمچنین our storyداستان,
226
629413
3707
بلکه داستان ما بود،
10:45
our storyداستان of us as fightersجنگجویان,
227
633120
2210
داستان ما به عنوان دو جنگجو،
10:47
the storyداستان of us as invincibleشکست ناپذير است,
228
635330
2930
و دو فرد شکست ناپذیر،
10:50
and for the doctorsپزشکان, the storyداستان of themselvesخودشان
229
638260
2208
و برای پزشکان،
10:52
as healersشفا دهنده ها.
230
640468
2558
داستان خودشان به عنوان درمان گر.
10:55
So what do we need?
231
643026
2684
اما ما به چه چیزی نیاز داشتیم؟
10:57
Maybe we don't need a newجدید pieceقطعه of paperکاغذ.
232
645710
2939
شاید ما به یک تکه کاغذ راهنما نیاز نداشتیم.
11:00
Maybe we need a newجدید storyداستان,
233
648649
2947
شاید ما به داستان جدیدی نیاز داشتیم،
11:03
not a storyداستان about givingدادن up the fightمبارزه کردن
234
651596
4009
نه داستانی درباره ی تسلیم شدن ما،
11:07
or of hopelessnessناامیدی,
235
655605
2271
یا ناامیدی،
11:09
but ratherنسبتا a storyداستان of victoryپیروزی and triumphپیروزی,
236
657876
3411
بلکه داستانی درباره ی پیروزی و موفقیت،
11:13
of a valiantشجاعانه battleنبرد and, eventuallyدر نهایت,
237
661287
4843
درباره ی نبردی دلیرانه، و در پایان،
11:18
a gracefulبرازنده retreatعقب نشینی,
238
666130
2320
یک عقب نشینی برازنده،
11:20
a storyداستان that acknowledgesاذعان می کند
239
668450
3007
داستانی درباره ی پذیرفتن این حقیقت که،
11:23
that not even the greatestبزرگترین generalعمومی defeatsشکست everyهرکدام foeدشمن,
240
671457
3763
نه حتی قدرتمند ترین ژنرال می تواند بر تمامی دشمنانش غلبه کند،
11:27
that no doctorدکتر has ever succeededموفق شدم
241
675220
2621
و نه هیچ دکتری موفق شده است،
11:29
in makingساخت anyoneهر کسی immortalجاویدان,
242
677841
2390
کسی را فنا ناپذیر کند،
11:32
and that no wifeهمسر, no matterموضوع how hardسخت she triedتلاش کرد,
243
680231
6066
و هیچ همسری، هر قدر هم سخت تلاش کند،
11:38
has ever stoppedمتوقف شد even the bravestشجاع ترین,
244
686297
4685
نمی تواند حتی شجاع ترین،
11:42
wittiestعاقل ترین and mostاکثر maddeninglyدیوانه وار lovableدوست داشتنی husbandشوهر
245
690982
4049
بذله گو ترین و دوست داشتنی ترین همسر را
11:47
from dyingدر حال مرگ when it was his time to go.
246
695031
4193
زمانی که مرگش فرا رسیده، نجات دهد.
11:51
People did mentionاشاره hospiceبیمارستان,
247
699224
2313
مردم به من گفتند او را به آسایشگاه مخصوص بیماران سرطانی ببرم،
11:53
but I wouldn'tنمی خواهم listen.
248
701537
3371
اما من گوش نکردم.
11:56
Hospiceبیمارستان was for people who were dyingدر حال مرگ,
249
704908
3925
آسایشگاه مخصوص بیماران سرطانی برای کسانی بود که داشتند می مردند،
12:00
and Terenceترانس wasn'tنبود dyingدر حال مرگ.
250
708833
2773
ولی تِرِنس قرار نبود بمیرد.
12:03
As a resultنتيجه, he spentصرف شده just fourچهار daysروزها in hospiceبیمارستان,
251
711606
2910
در نتیجه، او چهار روز را در آن آسایشگاه سپری کرد،
12:06
whichکه I'm sure, as you all know,
252
714516
1817
که من مطمئنم، همان طور که تمامی شما می دانید،
12:08
is a prettyبسیار typicalمعمول outcomeنتیجه,
253
716333
2090
نتیجه ی کاملاً قابل انتظاری داشت،
12:10
and we never said goodbyeخداحافظ
254
718423
1512
و ما هیچ وقت نتوانستیم از هم خداحافظی کنیم
12:11
because we were unpreparedآماده نیست for the endپایان.
255
719935
3055
چون برای رفتن او آماده نشده بودیم.
12:14
We have a nobleنجیب pathمسیر to curingپخت the diseaseمرض,
256
722990
3747
ما راه باشکوهی را برای درمان سرطانش طی کردیم،
12:18
patientsبیماران and doctorsپزشکان alikeبه طور یکسان,
257
726737
2330
بیماران و پزشکان هر دو این کار را می کنند،
12:21
but there doesn't seemبه نظر می رسد to be
258
729067
2123
اما راه باشکوهی برای مردن به نظر نمی رسید.
12:23
a nobleنجیب pathمسیر to dyingدر حال مرگ.
259
731190
2600
اما راه باشکوهی برای مردن به نظر نمی رسید.
12:25
Dyingدر حال مرگ is seenمشاهده گردید as failingشکست خوردن,
260
733790
3058
مرگ به عنوان شکست دیده می شد،
12:28
and we had a heroicقهرمانانه narrativeروایت
261
736848
2652
و ما تعبیر قهرمانانه ای
12:31
for fightingدعوا کردن togetherبا یکدیگر,
262
739500
2093
از نبرد در کنار همدیگر داشتیم،
12:33
but we didn't have a heroicقهرمانانه narrativeروایت for lettingاجازه دادن go.
263
741593
5030
اما تعبیر قهرمانانه ای از مرگ او نداشتیم.
12:38
So maybe we need a narrativeروایت
264
746623
4118
شاید ما به تعبیری برای پذیرفتن پایان،
12:42
for acknowledgingاذعان کرد the endپایان, and for sayingگفت: goodbyeخداحافظ,
265
750741
3476
و برای خداحافظی کردن نیاز داشتیم،
12:46
and maybe our newجدید storyداستان will be
266
754217
2562
و شاید داستان جدید ما درباره ی نبرد یک قهرمان،
12:48
about a hero'sقهرمان fightمبارزه کردن, and a hero'sقهرمان goodbyeخداحافظ.
267
756779
4606
و خداحافظی یک قهرمان خواهد بود.
12:53
Terenceترانس lovedدوست داشتنی poetryشعر,
268
761385
2467
تِرِنس عاشق شعر بود،
12:55
and the Greekیونانی poetشاعر Constantineکنستانتین Cavafyکوافي
269
763852
3227
و شاعر یونانی، کنستانتین کاوافی
12:59
is one of my favoriteمورد علاقه poetsشاعران.
270
767079
2429
یکی از شاعران مورد علاقه ی من است.
13:01
So I'll give you a coupleزن و شوهر linesخطوط from him.
271
769508
2884
من چند خط از اشعار او را برای شما می خوانم.
13:04
This is a poemشعر about Markعلامت Antonyآنتونی.
272
772392
2216
این شعری درباره ی مارک آنتونی است.
13:06
You know Markعلامت Antonyآنتونی, the conqueringفتح heroقهرمان,
273
774608
2693
آیا شما مارک آنتونی، قهرمان همیشه پیروز،
13:09
Cleopatra'sکلئوپاترا guy?
274
777301
1865
عاشق کلئوپاترا را می شناسید؟ (آنتونی و کلئوپاترا، نمایشنامه ای از شکسپیر)
13:11
Actuallyدر واقع, one of Cleopatra'sکلئوپاترا guys.
275
779166
2537
در حقیقت، یکی از عاشقان کلئوپاترا. (ملکه ی کلئوپاترا عاشقان زیادی داشت)
13:13
And he's been a prettyبسیار good generalعمومی.
276
781703
2425
مارک آنتونی ژنرال خیلی خوبی بود.
13:16
He's wonبرنده شد all the fightsمبارزه می کند,
277
784128
1060
او در تمامی نبرد ها پیروز شد،
13:17
he's eludedاز دست رفته all the people that are out to get him,
278
785188
2455
او از تمامی افرادی که می خواستند او را بگیرند فرار کرد،
13:19
and yetهنوز this time, finallyسرانجام,
279
787643
1788
و این بار، نهایتاً،
13:21
he's come to the cityشهر of Alexandriaاسکندریه
280
789431
1749
او به شهر اسکندریه آمد،
13:23
and realizedمتوجه شدم he's lostکم شده.
281
791180
1682
و فهمید که از دست رفته است.
13:24
The people are leavingترک. They're playingبازی کردن instrumentsابزار.
282
792862
1716
مردم او را ترک می کنند. آن ها موسیقی می نوازند.
13:26
They're singingآواز خواندن.
283
794578
1323
آن ها ترانه می خوانند.
13:27
And suddenlyناگهان he knowsمی داند he's been defeatedشکست داد.
284
795901
2600
و او ناگهان می فهمد که شکست خورده است.
13:30
And he suddenlyناگهان knowsمی داند
285
798501
2179
و او ناگهان می فهمد
13:32
he's been desertedترک by the godsخدایان,
286
800680
2525
خدایان او را رها کرده اند،
13:35
and it's time to let go.
287
803205
1940
و اکنون زمان رفتن است.
13:37
And the poetشاعر tellsمی گوید him what to do.
288
805145
1967
و شاعر به او می گوید که چه کار کند.
13:39
He tellsمی گوید him how to say a nobleنجیب goodbyeخداحافظ,
289
807112
3266
به او می گوید چگونه وداعی باشکوه کند،
13:42
a goodbyeخداحافظ that's fitمناسب for a heroقهرمان.
290
810378
3847
وداعی که برازنده ی یک قهرمان باشد.
13:46
"As if long-preparedطولانی آماده,
291
814225
2749
"گویی که از مدت ها پیش آماده شده بود،
13:48
as if courageousشجاع,
292
816974
2679
گویی با اشتیاق،
13:51
as it becomesتبدیل می شود you
293
819653
2597
گویی که به تو تبدیل می شد،
13:54
who were worthyشایسته of suchچنین a cityشهر,
294
822250
2172
که به تمامی این شهر می ارزیدی،
13:56
approachرویکرد the windowپنجره with a firmشرکت stepگام,
295
824422
2403
با گامی استوار به پنجره نزدیک شو،
13:58
and with emotionهیجانی,
296
826825
2535
و با احساسات خود،
14:01
but not with the entreatiesدرخواست
297
829360
2199
و نه از روی وسوسه
14:03
or the complaintsشکایت of a cowardترسو,
298
831559
2761
یا شکایت های یک بزدل،
14:06
as a last enjoymentلذت بردن,
299
834320
1971
به عنوان آخرین لذت،
14:08
listen to the soundsبرای تلفن های موبایل,
300
836291
2124
به این نوا گوش بسپار،
14:10
the exquisiteنفیس instrumentsابزار of the musicalموزیکال troopsنیروهای,
301
838415
3334
به صدای دل انگیز آلات گروه های موسیقی،
14:13
and bidپیشنهاد her farewellخداحافظ,
302
841749
2281
و هرگز با معشوقه ات خداحافظی نکن،
14:16
the Alexandriaاسکندریه you are losingاز دست دادن."
303
844030
4415
اسکندریه ای که از دست می دهی."
14:20
That's a goodbyeخداحافظ for a man who was largerبزرگتر than life,
304
848445
3690
این وداع برای مردی بود که بزرگ تر از زندگی بود،
14:24
a goodbyeخداحافظ for a man
305
852135
2018
وداعی برای مردی
14:26
for whomچه کسی anything,
306
854153
1974
که هر چیزی،
14:28
well, almostتقریبا anything,
307
856127
3108
خب، تقریباً هر چیزی،
14:31
was possibleامکان پذیر است,
308
859235
1890
برای او امکان پذیر بود،
14:33
a goodbyeخداحافظ for a man who keptنگه داشته شد hopeامید aliveزنده است.
309
861125
3140
وداعی برای مردی که امید را در خود زنده نگه داشت.
14:36
And isn't that what we're missingگم شده?
310
864265
2193
آیا این چیزی نیست که ما از دست می دهیم؟
14:38
How can we learnیاد گرفتن that people'sمردم decisionsتصمیمات
311
866458
2059
چگونه می توانیم بیاموزیم که تصمیم های مردم
14:40
about theirخودشان lovedدوست داشتنی onesآنهایی که
312
868517
1510
درباره ی عزیزانشان
14:42
are oftenغالبا basedمستقر stronglyبه شدت, powerfullyقدرتمند,
313
870027
3929
غالباً به صورت محکم و قدرتمند،
14:45
manyبسیاری timesبار irrationallyirrationally,
314
873956
2852
و چندین برابر نامعقولانه،
14:48
on the slimmestباریک ترین of hopesامیدوارم?
315
876808
2344
بر اساس ضعیف ترین امید ها بنا شده است؟
14:51
The overwhelmingغافلگیر کننده presenceحضور of hopeامید
316
879152
3022
وجود سرسختانه ی امید
14:54
isn't denialانکار.
317
882174
1423
انکار نیست.
14:55
It's partبخشی of our DNADNA as humansانسان,
318
883597
2820
این بخشی از دی ان ای ما انسان هاست،
14:58
and maybe it's time our healthcareمراقبت های بهداشتی systemسیستم --
319
886417
2318
و شاید زمان آن فرا رسیده است که سیستم بهداشت و سلامت ما --
15:00
doctorsپزشکان, patientsبیماران, insuranceبیمه companiesشرکت ها, us,
320
888735
4484
پزشکان، بیماران، شرکت های بیمه و ما،
15:05
startedآغاز شده accountingحسابداری for the powerقدرت of that hopeامید.
321
893219
3974
روی قدرت این امید حساب باز کنیم.
15:09
Hopeامید isn't a bugاشکال.
322
897193
2300
امید یک نقص نیست.
15:11
It's a featureویژگی.
323
899493
2369
یک ویژگی است.
15:13
Thank you.
324
901862
2495
متشکرم.
15:16
(Applauseتشویق و تمجید)
325
904357
3055
(تشویق حاضرین)
Translated by Amirpouya Ghaemiyan
Reviewed by Narsis Sh

▲Back to top

ABOUT THE SPEAKER
Amanda Bennett - Journalist
In "The Cost of Hope," Pulitzer Prize winning journalist Amanda Bennett brings an investigative angle to the conversation about end-of-life care.

Why you should listen

Amanda Bennett is the Executive Editor of Projects and Investigations for Bloomberg News. Previously she served for three years as the Managing Editor of projects for The Oregonian in Portland and was a reporter for The Wall Street Journal for more than 20 years.

In 1997 Bennett shared the Pulitzer Prize for national reporting for a Wall Street Journal investigation on the struggle against AIDS, and in 2001 received a second Pulitzer Prize, for public service, as the lead of a team at The Oregonian. In 2010 Bennett was elected as co-Chairman of the Pulitzer Prize Board.

Bennett has written six books. Her most recent book, The Cost of Hope, is part-memoir, part-investigative report, about her seven-year struggle within the American healthcare system to save her husband from cancer.

More profile about the speaker
Amanda Bennett | Speaker | TED.com