ABOUT THE SPEAKER
Melissa Fleming - Voice for refugees
Melissa Fleming sheds light on their devastating plight and remarkable resilience of refugees.

Why you should listen

Almost 60 million people in the world today have been forcefully displaced from their home - a level not seen since WWII. As many as four million Syrian refugees have sought refuge in neighboring countries. In Lebanon, half of these refugees are children; only 20 percent are in school.

Melissa Fleming, Head of Communications and Spokesperson for the High Commissioner at UN's High Commission for Refugees (UNHCR), calls on all of us to make sure that refugee camps are healing places where people can develop the skills they'll need to rebuild their hometowns. Investing in this, she says, may well be the most effective relief effort there is. This inspires her and the teams at the UNHCR to tell stories of the individuals who are displaced.

Fleming's 2017 book, A Hope More Powerful Than the Sea, was born out of the story of Doaa Al Zamel, told her in TED Talk.

Fleming was named senior advisor and spokesperson for UN Secretary-General, António Guterres, in October 2016.

More profile about the speaker
Melissa Fleming | Speaker | TED.com
TEDGlobal 2014

Melissa Fleming: Let's help refugees thrive, not just survive

ملیسا فلیمینگ: بیایید به پیشرفت و کامیابی پناهندگان کمک کنیم، نه اینکه تنها برای زنده ماندن به آنها کمک کنیم

Filmed:
1,341,791 views

امروزه در جهان ۵۰ میلیون نفر به اجبار از خانه های خود آواره شده اند. این تعداد از زمان جنگ جهانی دوم تاکنون دیده نشده است- در حال حاضر، بیش از ۳ میلیون پناهنده سوری در کشورهای همسایه به دنبال سرپناه می گردند. در لبنان، نیمی از این پناهنده گان کودک هستند که تنها ۲۰ درصد از آنها به مدرسه می روند. ملیسا فلمینگ از آژانس پناهندگان سازمان ملل متحد از ما می خواهد که مطمئن شویم، اردوگاه های پناهنده گان مکان التیامی است که در آن مردم می توانند مهارت هایی که برای بازسازی زادگاه خود نیاز دارند را فرا بگیرند.
- Voice for refugees
Melissa Fleming sheds light on their devastating plight and remarkable resilience of refugees. Full bio

Double-click the English transcript below to play the video.

00:12
So I startedآغاز شده workingکار کردن
0
812
1637
من شروع به کار
00:14
with refugeesپناهندگان because I wanted
1
2449
1884
با پناهنده گان کردم چون میخواستم
00:16
to make a differenceتفاوت,
2
4333
2340
تغییر ایجاد کنم،
00:18
and makingساخت a differenceتفاوت startsشروع می شود
3
6673
1407
و تغییر ایجاد کردن با
00:20
with tellingگفتن theirخودشان storiesداستان ها.
4
8080
2356
گفتن داستانهای آنها شروع می شود.
00:22
So when I meetملاقات refugeesپناهندگان,
5
10436
1490
خُب هنگامی که پناهندگان را می بینم،
00:23
I always askپرسیدن them questionsسوالات.
6
11926
2800
همیشه از آنها سوالاتی می پرسم.
00:26
Who bombedبمب گذاری شده your houseخانه?
7
14726
2318
چه کسی خانه شما را بمباران کرد؟
00:29
Who killedکشته شده your sonفرزند پسر?
8
17044
2653
چه کسی پسر شما را کشت؟
00:31
Did the restباقی مانده of your familyخانواده make it out aliveزنده است?
9
19697
4044
آیا بقیه اعضای خانواده زنده ماندند؟
00:35
How are you copingمقابله
10
23741
1986
چگونه با زندگی
00:37
in your life in exileتبعید?
11
25727
2531
در تبعید مقابله می کنید؟
00:40
But there's one questionسوال that always seemsبه نظر می رسد to me
12
28258
3003
اما پرسشی هست که به نظر من
00:43
to be mostاکثر revealingآشکار شدن, and that is:
13
31261
2464
همیشه از همه گویاتر بوده، این است که:
00:45
What did you take?
14
33725
2182
چه چیزی را با خودتان برداشتید؟
00:47
What was that mostاکثر importantمهم thing
15
35907
2250
هنگامی که بمب ها بر شهر شما منفجر می شدند،
00:50
that you had to take with you
16
38157
2072
و نیروهای مسلح به خانه شما ریختند،
00:52
when the bombsبمب were explodingانفجار in your townشهر,
17
40229
3406
چی از همه مهمتر بود
00:55
and the armedمسلح gangsباندها were approachingنزدیک شدن your houseخانه?
18
43635
4425
که می باید با خودتان بر می داشتید؟
01:00
A Syrianسوریه refugeeپناهنده boyپسر I know
19
48060
2605
پسری سوری را می شناسم
01:02
told me that he didn't hesitateتردید
20
50665
2690
که به من گفت بدون هیچ درنگی
01:05
when his life was in imminentقریب الوقوع dangerخطر.
21
53355
3790
هنگامی که زندگیش در خطر قریب الوقوع بود
01:09
He tookگرفت his highبالا schoolمدرسه diplomaدیپلم,
22
57145
2981
مدرک دیپلم دبیرستانش را برداشت،
01:12
and laterبعد he told me why.
23
60126
1929
و بعدا به من گفت چرا.
01:14
He said, "I tookگرفت my highبالا schoolمدرسه diplomaدیپلم
24
62055
3208
او گفت،" من مدرک دیپلم دبیرستانم را برداشتم چونکه
01:17
because my life dependedبستگی دارد on it."
25
65263
3206
زندگیم در گرو آن بود"
01:20
And he would riskخطر his life to get that diplomaدیپلم.
26
68469
3229
او زندگیش را به خطر انداخت تا دیپلمش را بردارد.
01:23
On his way to schoolمدرسه, he would dodgeطفره رفتن snipersتک تیراندازها.
27
71698
3682
در راه مدرسه، او باید از هدف گیری تک تیراندازها جاخالی میداد.
01:27
His classroomکلاس درس sometimesگاه گاهی shookتکان داد
28
75380
2515
گاهی کلاس درسشان با صدای مهیب بمب ها
01:29
with the soundصدا of bombsبمب and shellingگلوله,
29
77895
3234
و گلوله باران می لرزید،
01:33
and his motherمادر told me,
30
81129
2807
و مادرش به من گفت،
01:35
"Everyهرکدام day, I would say to him everyهرکدام morningصبح,
31
83936
3069
"هر روز، هر روز صبح به او می گفتم،
01:39
'Honeyعسل, please don't go to schoolمدرسه.'"
32
87005
2926
'عزیزم، لطفا به مدرسه نرو.'"
01:41
And when he insistedاصرار, she said,
33
89931
3459
و هنگامی که پافشاری او را می دید، گفت،
01:45
"I would hugدر آغوش گرفتن him as if it were for the last time."
34
93390
3972
"او را طوری در آغوش می گرفتم شاید این آخرین بار باشد."
01:49
But he said to his motherمادر,
35
97362
2030
ولی او به مادرش می گفت،
01:51
"We're all afraidترسیدن,
36
99392
1845
"ما همه می ترسیم،
01:53
but our determinationتصمیم گیری to graduateفارغ التحصیل
37
101237
2891
اما عزم ما برای تحصیل
01:56
is strongerقوی تر than our fearترس."
38
104128
3334
قوی تر از ترس ماست."
01:59
But one day, the familyخانواده got terribleوحشتناک newsاخبار.
39
107462
3336
یک روز ، خانواده اش خبر بسیار بدی را شنیدند.
02:02
Hany'sهانی auntعمه, his uncleدایی and his cousinعمو زاده
40
110798
2734
عمه هانی، عمویش و عموزاده هایش
02:05
were murderedکشته شد in theirخودشان homesخانه ها for refusingامتناع
41
113532
2689
به دلیل امتناع از ترک خانه شان
02:08
to leaveترک کردن theirخودشان houseخانه.
42
116221
994
همگی به قتل رسیدند.
02:09
Theirآنها throatsگلو were slitشکاف.
43
117215
2865
گلویشان بریده شده بود.
02:12
It was time to fleeفرار کن.
44
120080
2631
و زمان فرار بود.
02:14
They left that day, right away, in theirخودشان carماشین,
45
122711
3014
آن روز خانه شان را بلافاصله ترک کردند،
02:17
Hanyهانی hiddenپنهان in the back because they were facingروبرو شدن
46
125725
1861
و هانی در عقب خودروشان پنهان شد زیرا آنها با
02:19
checkpointsپست های بازرسی of menacingتهدید soldiersسربازان.
47
127586
3910
سربازان ایست بازرسی که آنها را رعاب می کردند روبرو می شدند.
02:23
And they would crossصلیب the borderمرز into Lebanonلبنان,
48
131496
3712
و آنها می بایستی از مرز لبنان می گذشتند،
02:27
where they would find peaceصلح.
49
135208
2696
جایی که در آن آرامش را می یافتند.
02:29
But they would beginشروع a life of gruelingخسته کننده hardshipسختی
50
137904
3682
اما آنها زندگی سخت و
02:33
and monotonyیکنواختی.
51
141586
3004
خسته کننده یکنواختی را باید شروع می کردند.
02:36
They had no choiceانتخابی but to buildساختن a shackکلاه
52
144590
2699
آنها چاره دیگری نداشتند جزء اینکه آلونکی
02:39
on the sideسمت of a muddyگل آلود fieldرشته,
53
147289
1333
در کنار یک دشت گلی می ساختند،
02:40
and this is Hany'sهانی brotherبرادر Ashrafاشرف,
54
148622
2318
و این برادر هانی، اشرف هست،
02:42
who playsنمایشنامه outsideخارج از.
55
150940
1738
که بیرون آلونک مشغول بازی است.
02:44
And that day, they joinedپیوست
56
152678
2422
و آن روز آنها به بزرگترین
02:47
the biggestبزرگترین populationجمعیت of refugeesپناهندگان in the worldجهان,
57
155100
5204
جمعیت پناهندگان در جهان
02:52
in a countryکشور, Lebanonلبنان, that is tinyکوچک.
58
160304
3026
در یک کشور، یعنی لبنان پیوستند. لبنان کشور کوچکی است.
02:55
It only has fourچهار millionمیلیون citizensشهروندان,
59
163330
2651
این کشور تنها چهار میلیون شهروند دارد،
02:57
and there are one millionمیلیون Syrianسوریه refugeesپناهندگان livingزندگي كردن there.
60
165981
3570
و در انجا یک میلیون پناهنده سوری زندگی می کنند.
03:01
There's not a townشهر, a cityشهر or a villageدهکده
61
169551
4094
شهر یا روستا نیست
03:05
that is not hostمیزبان to Syrianسوریه refugeesپناهندگان.
62
173645
4747
که پذیرای پناهندگان سوری نباشد.
03:10
This is generosityسخاوتمندانه and humanityبشریت
63
178392
3195
این سخاوتمندی و انسانیت
03:13
that is remarkableقابل توجه.
64
181587
4374
فوق العاده و باورنکردنی است.
03:17
Think about it this way, proportionatelyنسبتا.
65
185961
2994
به این موضوع بدین شکل نگاه کنید، به این نسبت.
03:20
It would be as if
66
188955
1756
بدین شکل که اگر تمامی
03:22
the entireکل populationجمعیت of Germanyآلمان,
67
190711
2991
جمعیت آلمان
03:25
80 millionمیلیون people,
68
193702
1865
که ۸۰ میلیون نفر است،
03:27
would fleeفرار کن to the Unitedیونایتد Statesایالت ها in just threeسه yearsسالها.
69
195567
5390
تنها طی سه سال به ایالات متحده فرار کنند.
03:32
Halfنیم of the entireکل populationجمعیت of Syriaسوریه
70
200957
3161
نیمی از کل جمعیت سوریه
03:36
is now uprootedریشه کن می شود,
71
204118
2430
اکنون آواره شده است،
03:38
mostاکثر of them insideداخل the countryکشور.
72
206548
1755
بیشتر آنها به خارج از کشور رفتند.
03:40
Sixشش and a halfنیم millionمیلیون people
73
208303
2295
شش و نیم میلیون نفر
03:42
have fledفرار کرد for theirخودشان livesزندگی می کند.
74
210598
2722
برای نجات زندگیشان فرار کرده اند.
03:45
Over and well over threeسه millionمیلیون people
75
213320
2890
بیش از سه میلیون نفر
03:48
have crossedعبور کرد the bordersمرز ها
76
216210
1722
از مرزها گذشتند
03:49
and have foundپیدا شد sanctuaryجایگاه مقدس
in the neighboringهمسایه countriesکشورها,
77
217932
3543
و پناهگاهی را در کشور همسایه یافته اند،
03:53
and only a smallکوچک proportionتناسب, as you see,
78
221475
2925
همانطور که میدانید تنها گروه کوچکی
03:56
have movedنقل مکان کرد on to Europeاروپا.
79
224400
4134
به اروپا آمده اند.
04:00
What I find mostاکثر worryingنگرانی
80
228534
2671
و آنچه که من از همه بیشتر نگران کننده دیدم
04:03
is that halfنیم of all Syrianسوریه refugeesپناهندگان are childrenفرزندان.
81
231205
3926
این است که نیمی از تمامی پناهندگان سوری کودکان هستند.
04:07
I tookگرفت this pictureعکس of this little girlدختر.
82
235131
2238
من این عکس را از این دختر بچه کوچک گرفتم.
04:09
It was just two hoursساعت ها after she had arrivedوارد شد
83
237369
2925
تنها دو ساعت پس از طی مسیر
04:12
after a long trekگشت و گذار from Syriaسوریه into Jordanاردن.
84
240294
4342
طولانی از سوریه به اردن بود.
04:16
And mostاکثر troublingمشکل of all
85
244636
3425
و بدتر از همه
04:20
is that only 20 percentدرصد of
Syrianسوریه refugeeپناهنده childrenفرزندان
86
248061
3741
تنها ۲۰ درصد کودکان پناهنده سوری
04:23
are in schoolمدرسه in Lebanonلبنان.
87
251802
3475
در لبنان به مدرسه می روند.
04:27
And yetهنوز, Syrianسوریه refugeeپناهنده childrenفرزندان,
88
255277
2933
و بااین حال، کودکان پناهنده سوری،
04:30
all refugeeپناهنده childrenفرزندان tell us
89
258210
2298
و همه کودکان پناهنده به ما می گویند
04:32
educationتحصیلات is the mostاکثر importantمهم thing in theirخودشان livesزندگی می کند.
90
260508
5066
تحصیل مهمترین چیز در زندگیشان هست.
04:37
Why? Because it allowsاجازه می دهد them to think of theirخودشان futureآینده
91
265574
4181
چرا؟ زیرا تحصیل به آنها اجازه می دهد که به آینده شان
04:41
ratherنسبتا than the nightmareکابوس of theirخودشان pastگذشته.
92
269755
3395
به جای فکر کردن به کابوس گذشته شان فکر کنند.
04:45
It allowsاجازه می دهد them to think of hopeامید ratherنسبتا than hatredنفرت.
93
273150
5634
این به آنها اجازه میدهد که امید داشته باشند به جای آنکه متنفر باشند
04:50
I'm remindedیادآور شدم of a recentاخیر visitبازدید کنید I tookگرفت
94
278784
2029
به خاطر می آورم در بازدید اخیری
04:52
to a Syrianسوریه refugeeپناهنده campاردوگاه in northernشمال Iraqعراق,
95
280813
3577
که از اردوگاهای پناهندگان سوری در شمال عراق داشتم،
04:56
and I metملاقات کرد this girlدختر,
96
284390
1812
من این دختر را دیدم،
04:58
and I thought, "She's beautifulخوشگل,"
97
286202
1777
و فکر کردم ، "او زیباست،"
04:59
and I wentرفتی up to her and askedپرسید: her,
98
287979
1707
و جلو رفتم و پرسیدم
05:01
"Can I take your pictureعکس?"
99
289686
1948
"می توانم عکسی از تو بگیرم؟"
05:03
And she said yes,
100
291634
1699
گفت بله،
05:05
but she refusedرد to smileلبخند.
101
293333
3037
ولی او از خندیدن امتناع کرد.
05:08
I think she couldn'tنمی توانستم,
102
296370
3049
فکر کردم او نمیتواند بخندد
05:11
because I think she mustباید realizeتحقق بخشیدن that she representsنشان دهنده
103
299419
3506
زیرا او درک کرده که او بیانگر
05:14
a lostکم شده generationنسل of Syrianسوریه refugeeپناهنده childrenفرزندان,
104
302925
4444
نسل از دست رفته کودکان پناهنده سوری است،
05:19
a generationنسل isolatedجدا شده and frustratedناامید.
105
307369
4581
نسل جدا شده و نا امید.
05:23
And yetهنوز, look at what they fledفرار کرد:
106
311950
3546
باز هم نگاه کنید به آنچه که آنها از آن فرار کردند:
05:27
utterمطلقا destructionتخریب,
107
315496
1839
نابودی مطلق،
05:29
buildingsساختمان ها, industriesصنایع, schoolsمدارس, roadsجاده ها, homesخانه ها.
108
317335
5579
ساختمانها، صنایع، مدارس، جاده ها و خانه ها.
05:34
Hany'sهانی home was alsoهمچنین destroyedنابود.
109
322914
2679
خانه هانی هم تخریب شد.
05:37
This will need to be rebuiltبازسازی
110
325593
3213
این نیاز به بازسازی
05:40
by architectsمعماران, by engineersمهندسین, by electriciansبرق کارکنان.
111
328806
4831
توسط معماران، مهندسین، برق کاران دارد.
05:45
Communitiesجوامع will need teachersمعلمان and lawyersوکلا
112
333637
3647
جوامع نیاز به معلمین، وکلا
05:49
and politiciansسیاستمداران interestedعلاقه مند in reconciliationاصلاح
113
337284
4241
و سیاستمداران علاقمند به آشتی و صلح دارند
05:53
and not revengeانتقام گرفتن.
114
341525
2644
نه انتقام.
05:56
Shouldn'tنباید this be rebuiltبازسازی
115
344169
1755
آیا نباید این ساختمانها توسط مردمی
05:57
by the people with the largestبزرگترین stakeسهام,
116
345924
3091
که بزرگترین
06:01
the societiesجوامع in exileتبعید, the refugeesپناهندگان?
117
349015
5865
جامعه در تبعید هستند دوباره ساخته شوند، این پناهندگان؟
06:06
Refugeesپناهندگان have a lot of time
118
354880
2754
پناهندگان زمان زیادی برای
06:09
to prepareآماده کردن for theirخودشان returnبرگشت.
119
357634
2246
آماده شدن برای برگشت دارند.
06:11
You mightممکن imagineتصور کن that beingبودن a refugeeپناهنده
120
359880
2715
شاید بتوانید تصور کنید که در یک اردوگاه پناهندگان
06:14
is just a temporaryموقت stateحالت.
121
362595
2508
تنها برای دورانی موقتی باشید.
06:17
Well farدور from it.
122
365103
2941
خیلی دور از اینجا.
06:20
With warsجنگ going on and on,
123
368044
3516
با جنگی که هر روز و هر روز ادامه دارد،
06:23
the averageمیانگین time a refugeeپناهنده will spendخرج کردن in exileتبعید
124
371560
3802
متوسط زمانی که پناهندگان در تبعید می گذرانند
06:27
is 17 yearsسالها.
125
375362
3465
۱۷ سال است.
06:30
Hanyهانی was into his secondدومین yearسال in limboمرطوب کننده
126
378827
3588
هانی دومین سالش در برزخ بود
06:34
when I wentرفتی to visitبازدید کنید him recentlyبه تازگی,
127
382415
2374
هنگامی که اخیرا برای دیدار او رفتم،
06:36
and we conductedانجام شده our entireکل conversationگفتگو in Englishانگلیسی,
128
384789
3757
و تمامی گفتگوی ما به زبان انگلیسی بود،
06:40
whichکه he confessedاعتراف کرد to me he learnedیاد گرفتم
129
388546
1889
که او اقرار کرد با خواندن همه رمانهای
06:42
from readingخواندن all of Danدن Brown'sبراون novelsرمانها
130
390435
3654
دن بروان و
06:46
and from listeningاستماع to Americanآمریکایی rapرپ.
131
394089
4355
گوش کردن به موسیقی رپ آمریکایی یادگرفته است.
06:50
We alsoهمچنین spentصرف شده some niceخوب momentsلحظات of laughterخنده
132
398444
2745
ما همچنین لحظات پر از شادی و خوبی را با برادر
06:53
and funسرگرم کننده with his belovedمحبوب brotherبرادر Ashrafاشرف.
133
401189
4634
دوست داشتنی او، اشرف گذراندیم.
06:57
But I'll never forgetفراموش کردن what he told me
134
405823
1621
اما آنچه او به من در پایان گفتگویمان
06:59
when we endedبه پایان رسید our conversationگفتگو that day.
135
407444
3424
در آن روز گفت را هرگز فراموش نخواهم کرد.
07:02
He said to me,
136
410868
2413
او به من گفت،
07:05
"If I am not a studentدانشجو, I am nothing."
137
413281
5529
"اگر من یک دانش آموز نباشم، هیچ چیز نیستم."
07:10
Hanyهانی is one of 50 millionمیلیون people
138
418810
3717
هانی یکی از پنجاه میلیون مردمی است
07:14
uprootedریشه کن می شود in this worldجهان todayامروز.
139
422527
3578
که امروز در جهان آواره شده.
07:18
Never sinceاز آنجا که Worldجهان Warجنگ IIدوم
140
426105
2779
از زمان جنگ جهانی دوم تاکنون هرگز
07:20
have so manyبسیاری people been forciblyاجباری displacedآواره.
141
428884
5267
چنین جمعیتی مجبور به جابه جایی نشده.
07:26
So while we're makingساخت sweepingجاروبرقی progressپیش رفتن
142
434151
2629
بنابراین در حالی که ما پیشرفت گسترده ای
07:28
in humanانسان healthسلامتی,
143
436780
2101
در زمینه بهداشت وسلامتی انسان
07:30
in technologyتکنولوژی, in educationتحصیلات and designطرح,
144
438881
4994
بوسیله تکنولوژی، تحصیل و برنامه ریزی داریم،
07:35
we are doing dangerouslyخطرناک little
145
443875
3363
بطور خطرناکی کمک های ناچیزی
07:39
to help the victimsقربانیان
146
447238
3308
به قربانیان می کنیم
07:42
and we are doing farدور too little
147
450546
2699
و خیلی خیلی کم برای
07:45
to stop and preventجلوگیری کردن
148
453245
2036
برای متوقف کردن و جلوگیری از
07:47
the warsجنگ that are drivingرانندگی them from theirخودشان homesخانه ها.
149
455281
3409
جنگهایی اقدام می کنیم که باعث بیرون رانده شدن آنها از خانه هایشان شده.
07:50
And there are more and more victimsقربانیان.
150
458690
4443
و قربانیان بیشتر و بیشتری هست.
07:55
Everyهرکدام day, on averageمیانگین,
151
463133
3134
هر روز، بطور متوسط،
07:58
by the endپایان of this day,
152
466267
2182
تا آخر روز
08:00
32,000 people will be forciblyاجباری displacedآواره
153
468449
3848
۳۲٫۰۰۰ نفر مجبور می شوند
08:04
from theirخودشان homesخانه ها
154
472297
2035
که از خانه های خود جابه جا شوند--
08:06
32,000 people.
155
474332
2912
۳۲٫۰۰۰ نفر.
08:11
They fleeفرار کن acrossدر سراسر bordersمرز ها like this one.
156
479271
3749
آنها به مرزها می روند مانند این یکی.
08:15
We capturedاسیر this on the Syrianسوریه borderمرز to Jordanاردن,
157
483020
3695
ما این عکس را در مرز اردن و سوریه گرفتیم،
08:18
and this is a typicalمعمول day.
158
486715
2960
و این یک روز معمولی است.
08:25
Or they fleeفرار کن on unseaworthyبی رحم and overcrowdedپر ازدحام boatsقایق ها,
159
493588
4904
یا اینکه سوار برقایق های نا امن و پر ازدهام می شوند
08:30
riskingخطرناک است theirخودشان livesزندگی می کند in this caseمورد
160
498492
1800
و جانشان را برای رسیدن به امنیت در
08:32
just to reachنائل شدن safetyایمنی in Europeاروپا.
161
500292
2631
اروپا به خطر می اندازند.
08:34
This Syrianسوریه youngجوان man
162
502923
1715
این مرد جوان سوری
08:36
survivedجان سالم به در برد one of these boatsقایق ها that capsizedکشیده شده
163
504638
2786
از یکی از همین قایق های واژگون شده نجات یافت ـــ
08:39
mostاکثر of the people drownedغرق شد
164
507424
1623
بیشتر افراد غرق شدند ـــ
08:41
and he told us,
165
509047
2215
او به ما گفت،
08:43
"Syriansمردم سوریه are just looking for a quietساکت placeمحل
166
511262
4159
"مردم سوریه تنها به دنبال یک جای آرام می گردند
08:47
where nobodyهيچ كس hurtsدرد می کند you,
167
515421
2869
جایی که کسی به شما آسیب نرساند،
08:50
where nobodyهيچ كس humiliatesتحقیر you,
168
518290
2542
جایی که هیچ کس تحقیر نشود،
08:52
and where nobodyهيچ كس killsمی کشد you."
169
520832
2711
و کسی شما را نکشد."
08:55
Well, I think that should be the minimumکمترین.
170
523543
3218
فکر می کنم این حداقل چیزی هست که باید باشد.
08:58
How about a placeمحل of healingشفا دادن,
171
526761
3127
در مورد درمان،
09:01
of learningیادگیری,
172
529888
1878
آموزش
09:03
and even opportunityفرصت?
173
531766
3394
و حتی فرصتهای کاری چه؟
09:08
Americansآمریکایی ها and Europeansاروپایی ها
174
536832
2024
آمریکایها و اروپاییها
09:10
have the impressionاحساس؛ عقیده؛ گمان that proportionallyنسبتا
175
538856
3251
تصور می کنند که
09:14
hugeبزرگ numbersشماره of refugeesپناهندگان are comingآینده
176
542107
2373
تعداد زیادی پناهنده به
09:16
to theirخودشان countryکشور,
177
544480
2020
کشورهایشان میاید،
09:18
but the realityواقعیت is
178
546500
2142
اما واقعیت این است که
09:20
that 86 percentدرصد, the vastعظیم majorityاکثریت of refugeesپناهندگان,
179
548642
3645
۸۶ درصد پناهندگان، اکثریت قریب به اتفاق پناهندگان
09:24
are livingزندگي كردن in the developingدر حال توسعه worldجهان,
180
552287
2680
در کشورهای در حال توسعه زندگی می کنند،
09:26
in countriesکشورها strugglingمبارزه می کنند with theirخودشان ownخودت insecurityناامنی,
181
554967
4553
در کشورهایی که با ناامنی در کشورهای خودشان در دست به گریبان هستند،
09:31
with theirخودشان ownخودت issuesمسائل of helpingکمک theirخودشان ownخودت populationsجمعیت ها
182
559520
4019
با مشکلات خودشان برای کمک به مردم خودشان
09:35
and povertyفقر.
183
563539
2123
و فقر دست و پنجه نرم می کنند.
09:37
So wealthyثروتمند countriesکشورها in the worldجهان should recognizeتشخیص
184
565662
3273
بنابراین کشورهای ثروتمند در جهان می بایستی انسانیت
09:40
the humanityبشریت and the generosityسخاوتمندانه of the countriesکشورها
185
568935
3701
و سخاوتمندی در کشور هایی که
09:44
that are hostingمیزبانی so manyبسیاری refugeesپناهندگان.
186
572636
4118
میزبان خیلی از پناهندگان هستند را درک کنند.
09:48
And all countriesکشورها should make sure that no one
187
576754
3632
و همه کشورها باید مطمئن شوند که هیچ کس
09:52
fleeingفرار کرد warجنگ and persecutionآزار و اذیت
188
580386
2553
از جنگ و آزار و اذیت فرار نکند
09:54
arrivesمی رسد at a closedبسته شد borderمرز.
189
582939
3713
و به نزدیکترین مرز برسد.
09:58
(Applauseتشویق و تمجید)
190
586652
2630
( تشویق تماشاگران)
10:01
Thank you.
191
589282
3237
سپاسگزارم.
10:06
But there is something more that we can do
192
594200
2305
اما یک چیز دیگر هم هست که ما می بایستی انجام دهیم
10:08
than just simplyبه سادگی helpingکمک refugeesپناهندگان surviveزنده ماندن.
193
596505
4410
که خیلی ساده کمک به زنده ماندن پناهندگان است.
10:12
We can help them thriveرشد کردن.
194
600915
3531
ما می تونیم به آنها کمک کنیم تا موفق شوند.
10:16
We should think of refugeeپناهنده campsاردوگاه ها and communitiesجوامع
195
604446
3060
ما باید به اردوگاهای پناهندگان و جامعه شان
10:19
as more than just temporaryموقت populationجمعیت centersمراکز
196
607506
4207
بیش از یک مرکزی موقتی
10:23
where people languishتیره شدن
197
611713
2160
که در آن مردم رنج کشیده
10:25
waitingدر انتظار for the warجنگ to endپایان.
198
613873
2909
انتظار پایان جنگ را می کشند نگاه کنیم.
10:28
Ratherنسبتا, as centersمراکز of excellenceتعالی,
199
616782
3729
در عوض، آنجا باید مرکز بسیار مناسبی باشد
10:32
where refugeesپناهندگان can triumphپیروزی over theirخودشان traumaتروما
200
620511
3948
تا پناهنده گان بتوانند در آنجا بر آسیب های روحی شان غلبه کنند
10:36
and trainقطار for the day that they can go home
201
624459
3184
و برای روزی که بتوانند به خانه هایشان بروند
10:39
as agentsعاملان of positiveمثبت changeتغییر دادن
202
627643
3081
به عنوان عامل تغییر مثبتی
10:42
and socialاجتماعی transformationدگرگونی.
203
630724
4398
و دگرگونی های اجتماعی آموزش ببینید.
10:47
It makesباعث می شود so much senseاحساس,
204
635122
2386
این بسیار منطقی است،
10:49
but I'm remindedیادآور شدم of the terribleوحشتناک warجنگ in Somaliaسومالی
205
637508
4309
اما جنگ وحشتناک سومالی را یادآور می شوم
10:53
that has been ragingمهاجم on for 22 yearsسالها.
206
641817
3924
که بمدت ۲۲ سال است که ادامه دارد.
10:57
And imagineتصور کن livingزندگي كردن in this campاردوگاه.
207
645741
2509
تصور کنید در این اردوگاه زندگی می کنید.
11:00
I visitedملاقات کرد this campاردوگاه.
208
648250
1573
من از اردوگاه بازدید کردم.
11:01
It's in Djiboutiجیبوتی, neighboringهمسایه Somaliaسومالی,
209
649823
1877
در جیبوتی، همسایه سومالی است.
11:03
and it was so remoteاز راه دور
210
651700
2544
در منطقه ای کاملا دور افتاده
11:06
that we had to take a helicopterهلی کوپتر to flyپرواز there.
211
654244
2441
که ما می بایست برای رفتن به آنجا با هلیکوپتر پرواز کنیم.
11:08
It was dustyگرد و خاکی and it was terriblyوحشتناک hotداغ.
212
656685
3446
آنجا خاکی و هوا بطور وحشتناکی گرم بود.
11:12
And we wentرفتی to visitبازدید کنید a schoolمدرسه
213
660131
2294
ما رفتیم که از یک مدرسه بازدید کنیم
11:14
and startedآغاز شده talkingصحبت کردن to the childrenفرزندان,
214
662425
1917
و شروع به صحبت با کودکان کردیم،
11:16
and then I saw this girlدختر acrossدر سراسر the roomاتاق
215
664342
2594
سپس دختری را دیدم که در اتاق بود
11:18
who lookedنگاه کرد to me to be the sameیکسان ageسن
216
666936
1849
که به نظرم هم سن دختر خودم بود
11:20
as my ownخودت daughterفرزند دختر, and I wentرفتی up and talkedصحبت کرد to her.
217
668785
3281
و رفتم جلو و با او صحبت کردم.
11:24
And I askedپرسید: her the questionsسوالات
218
672066
1544
از او پرسشی پرسیدم که
11:25
that grown-upsبزرگسالان askپرسیدن kidsبچه ها,
219
673610
2179
بزرگسالان از کودکان می پرسند،
11:27
like, "What is your favoriteمورد علاقه subjectموضوع?"
220
675789
1923
مثلا، "چه رشته ای را بیشتر دوست داری؟ "
11:29
and, "What do you want to be when you growرشد up?"
221
677712
2655
و  "وقتی بزرگ شدی می خواهی چکاره شوی؟"
11:32
And this is when her faceصورت turnedتبدیل شد blankجای خالی,
222
680367
3297
و این لحظه ای بود که رنگش پرید،
11:35
and she said to me,
223
683664
2050
و به من گفت،
11:37
"I have no futureآینده.
224
685714
2471
"من آینده ای ندارم.
11:40
My schoolingآموزش و پرورش daysروزها are over."
225
688185
2977
زمان مدرسه من گذشته."
11:43
And I thought, there mustباید be some misunderstandingسوء تفاهم,
226
691162
1648
فکر کردم باید اشتباهی شده باشد،
11:44
so I turnedتبدیل شد to my colleagueهمکار
227
692810
2309
و رو به همکارم کردم
11:47
and she confirmedتایید شده to me
228
695119
2098
و او تائید کرد
11:49
there is no fundingمنابع مالی for secondaryثانوی educationتحصیلات
229
697217
2693
که هیچ بودجه ای برای آموزش متوسطه در
11:51
in this campاردوگاه.
230
699910
2270
اردوگاه وجود ندارد.
11:54
And how I wishedآرزو کرد at that momentلحظه
231
702180
1469
و آرزو می کردم در آن لحظه به او
11:55
that I could say to her,
232
703649
2318
می گفتم که
11:57
"We will buildساختن you a schoolمدرسه."
233
705967
2405
"ما برای تو یک دبیرستان می سازیم."
12:00
And I alsoهمچنین thought, what a wasteدور ریختنی.
234
708372
4174
و همچنین فکر کردم، چگونه عمر او هدر می رود.
12:04
She should be and she is
235
712546
3048
او آینده سومالی است
12:07
the futureآینده of Somaliaسومالی.
236
715594
4331
و باید که آینده سومالی باشد.
12:11
A boyپسر namedتحت عنوان Jacobیعقوب Atemادم
237
719925
3206
پسری به نام جاکوب آتم
12:15
had a differentناهمسان chanceشانس, but not before he experiencedبا تجربه
238
723131
3195
شانس متفاوتی داشت، اما نه قبل ازاینکه
12:18
terriblyوحشتناک tragedyتراژدی.
239
726326
2092
فاجعه وحشتناکی را تجربه کند.
12:20
He watchedتماشا کردم — this is in Sudanسودان
240
728418
2464
این سودان است ــ
12:22
as his villageدهکده — he was only sevenهفت yearsسالها oldقدیمی
241
730882
2294
هنگامی که هفت سالش بود شاهد سوختن
12:25
burnedسوخته to the groundزمینی, and he learnedیاد گرفتم
242
733176
2382
کل دهکده شان بود، و سپس فهمید
12:27
that his motherمادر and his fatherپدر
243
735558
1839
که مادر و پدرش
12:29
and his entireکل familyخانواده
244
737397
1989
و تمامی اعضای خانواده اش
12:31
were killedکشته شده that day.
245
739386
1864
در آن روز کشته شدند.
12:33
Only his cousinعمو زاده survivedجان سالم به در برد, and the two of them
246
741250
1790
تنها عموزاده اش زنده ماند، و دو تایی
12:35
walkedراه می رفت for sevenهفت monthsماه ها
247
743040
2280
برای مدت هفت ماه راه رفتند ـــ
12:37
this is boysپسران like him —
248
745320
1850
اینها پسرانی شبیه او هستند ـــ
12:39
chasedتعقیب شد and pursuedدنبال by wildوحشی
animalsحیوانات and armedمسلح gangsباندها,
249
747170
3208
توسط حیوانات وحشی
و باندهای مسلح تعقیب و دنبال شدند،
12:42
and they finallyسرانجام madeساخته شده it to refugeeپناهنده campsاردوگاه ها
250
750378
2360
و سرانجام به اردوگاه پناهنده گان رسیدند
12:44
where they foundپیدا شد safetyایمنی,
251
752738
1533
که در آنجا امنیت پیدا کردند،
12:46
and he would spendخرج کردن the nextبعد sevenهفت yearsسالها
252
754271
2123
او می بایست هفت سال از عمرش را در
12:48
in Kenyaکنیا in a refugeeپناهنده campاردوگاه.
253
756394
3187
اردوگاه پناهنده گان در کنیا می گذراند.
12:51
But his life changedتغییر کرد
254
759581
2528
اما زندگی او تغییر کرد.
12:54
when he got the chanceشانس to be resettledرها شده
255
762109
2103
زمانی که او این شانس را یافت تا در آمریکا
12:56
to the Unitedیونایتد Statesایالت ها,
256
764212
2205
ساکن شود،
12:58
and he foundپیدا شد love in a fosterفاستر familyخانواده
257
766417
2696
و او عشق را در خانواده ای که از او نگهداری کردند دریافت کرد
13:01
and he was ableتوانایی to go to schoolمدرسه,
258
769113
2588
و توانست به مدرسه برود،
13:03
and he wanted me to shareاشتراک گذاری with you
259
771701
2294
او از من خواست که این لحظه افتخار آفرین را با شما
13:05
this proudمغرور momentلحظه
260
773995
1568
به اشتراک بگذارم،
13:07
when he graduatedفارغ التحصیل شد from universityدانشگاه.
261
775563
2305
هنگامی که او از دانشگاه فارغ التحصیل شد.
13:09
(Applauseتشویق و تمجید)
262
777868
3942
( تشویق تماشاگران)
13:15
I spokeصحبت کرد to him on Skypeاسکایپ the other day,
263
783829
2414
من یک روز با او از طریق اسکایپ صحبت کردم،
13:18
and he was in his newجدید universityدانشگاه in Floridaفلوریدا
264
786243
4994
و او در دانشگاه جدیدش در فلوریدا بود
13:23
pursuingپیگیری his PhPh.D. in publicعمومی healthسلامتی,
265
791237
2999
که به دنبال گرفتن دکترای بهداشت عمومی است،
13:26
and he proudlyبا افتخار told me how he was ableتوانایی to raiseبالا بردن
266
794236
3070
او با افتخار به من گفت او توانسته که به اندازه کافی
13:29
enoughکافی fundsمنابع مالی from the Americanآمریکایی publicعمومی
267
797306
2684
بودجه از جامعه آمریکایی جمع آوری کند
13:31
to establishتاسيس كردن a healthسلامتی clinicدرمانگاه back in his villageدهکده
268
799990
4585
تا یک کلینیک بهداشتی در روستایی
13:36
back home.
269
804575
3080
که خانه اش بود را بسازد.
13:39
So I want to take you back to Hanyهانی.
270
807655
3284
می خواهم دوباره به هانی برگردم.
13:42
When I told him I was going to have the chanceشانس
271
810939
2221
هنگامی که به او گفتم که امکانی برایم هست
13:45
to speakصحبت to you here on the TEDTED stageمرحله,
272
813160
2717
که در صحنه TED درباره او صحبت کنم،
13:47
he allowedمجاز me to readخواندن you a poemشعر
273
815877
2295
او اجازه داد که برای شما شعری بخوانم
13:50
that he sentارسال شد in an emailپست الکترونیک to me.
274
818172
3360
که از طریق ایمیل برایم فرستاده بود.
13:53
He wroteنوشت:
275
821532
2917
او نوشته،
13:57
"I missاز دست دادن myselfخودم,
276
825270
2560
"خودم را گم کرده ام،
13:59
my friendsدوستان,
277
827830
2505
دوستانم را،
14:02
timesبار of readingخواندن novelsرمانها or writingنوشتن poemsاشعار,
278
830335
4255
زمانهای رُمان خواندن و شعر سرودن،
14:06
birdsپرنده ها and teaچای in the morningصبح.
279
834590
4925
پرندگان و چای در بامدادان را.
14:11
My roomاتاق, my booksکتاب ها, myselfخودم,
280
839515
4949
اتاقم، کتابهایم، و خودم را
14:16
and everything that was makingساخت me smileلبخند.
281
844464
5658
و هر چیزی که که لبخند بر لبانم می آورد.
14:22
Oh, oh, I had so manyبسیاری dreamsرویاها
282
850122
4128
آه، آه، من آرزوهای زیادی داشتم
14:26
that were about to be realizedمتوجه شدم."
283
854250
3546
که می بایستی تحقق می یافتند."
14:31
So here is my pointنقطه:
284
859323
2228
خوب این دیدگاه من است:
14:33
Not investingسرمایه گذاری in refugeesپناهندگان
285
861551
2046
سرمایه گذاری نکردن برای پناهنده گان
14:35
is a hugeبزرگ missedاز دست رفته opportunityفرصت.
286
863597
5644
از دست دادن فرصت های بسیار عظیمی است.
14:41
Leaveترک کردن them abandonedرها شده,
287
869241
1851
رها کردن آنها،
14:43
and they riskخطر exploitationبهره برداری and abuseسو استفاده کردن,
288
871092
5347
و خطر مورد استعمار شدن و سوء استفاده قرارگرفتن برای آنها وجود دارد،
14:48
and leaveترک کردن them unskilledغیر متخصص and uneducatedبی تحصیل,
289
876439
3273
و رها کردن آنها بدون مهارتهای حرفه ای و تحصیل
14:51
and delayتاخیر انداختن by yearsسالها the returnبرگشت
290
879712
2553
و تاخیر برای سالها در بازگشت
14:54
to peaceصلح and prosperityرفاه in theirخودشان countriesکشورها.
291
882265
5850
برای صلح و رفاه در کشورهایشان برای آنها مخاطره آمیز است.
15:00
I believe how we treatدرمان شود the uprootedریشه کن می شود
292
888115
3284
من معتقدم چگونگی رفتار ما با آوارگان
15:03
will shapeشکل the futureآینده of our worldجهان.
293
891399
4573
آینده جهان ما را شکل می دهد.
15:07
The victimsقربانیان of warجنگ can holdنگه دارید the keysکلیدها
294
895972
2954
قربانیان جنگ می توانند نگهدارنده گان کلید
15:10
to lastingماندنی peaceصلح,
295
898926
2521
پایداری صلح باشند،
15:13
and it's the refugeesپناهندگان
296
901447
1809
و این پناهندگان هستند
15:15
who can stop the cycleچرخه of violenceخشونت.
297
903256
3667
که می توانند چرخه خشونت را متوقف کنند.
15:18
Hanyهانی is at a tippingاوج گرفتن pointنقطه.
298
906923
3021
هانی در نقطه اوج این مشکل است.
15:21
We would love to help him go to universityدانشگاه
299
909944
2265
ما علاقمندیم که به او کمک کنیم تا به دانشگاه برود
15:24
and to becomeتبدیل شدن به an engineerمهندس,
300
912209
3060
و مهندس شود،
15:27
but our fundsمنابع مالی are prioritizedاولویت بندی شده for the basicsاصول اولیه in life:
301
915269
3847
اما بودجه ما در اولویت برای نیازهای اولیه حیاتی است:
15:31
tentsچادر and blanketsپتو and mattressesتشک and kitchenآشپزخانه setsمجموعه ها,
302
919116
4047
چادر ُ پتو، تشک، و وسایل آشپزخانه
15:35
foodغذا rationsجیره ها and a bitبیت of medicineدارو.
303
923163
4356
جیره غذایی و کمی دارو هست.
15:39
Universityدانشگاه is a luxuryلوکس.
304
927519
3397
دانشگاه چیزی لوکسی هست.
15:42
But leaveترک کردن him to languishتیره شدن in this muddyگل آلود fieldرشته,
305
930916
4337
اما او را در این زمین گل آلود برای رنج کشیدن رها می کنیم،
15:47
and he will becomeتبدیل شدن به a memberعضو
306
935253
1961
او یکی از اعضای
15:49
of a lostکم شده generationنسل.
307
937214
3422
نسل از دست رفته خواهد شد.
قصه هانی تراژدی است
15:52
Hany'sهانی storyداستان is a tragedyتراژدی,
308
940636
4704
اما بدین شکل پایان نخواهد یافت.
15:57
but it doesn't have to endپایان that way.
309
945340
3733
سپاسگزارم.
16:01
Thank you.
310
949073
2377
( تشویق تماشاگران)
16:03
(Applauseتشویق و تمجید)
311
951450
3595
Translated by soheila Jafari
Reviewed by Leila Ataei

▲Back to top

ABOUT THE SPEAKER
Melissa Fleming - Voice for refugees
Melissa Fleming sheds light on their devastating plight and remarkable resilience of refugees.

Why you should listen

Almost 60 million people in the world today have been forcefully displaced from their home - a level not seen since WWII. As many as four million Syrian refugees have sought refuge in neighboring countries. In Lebanon, half of these refugees are children; only 20 percent are in school.

Melissa Fleming, Head of Communications and Spokesperson for the High Commissioner at UN's High Commission for Refugees (UNHCR), calls on all of us to make sure that refugee camps are healing places where people can develop the skills they'll need to rebuild their hometowns. Investing in this, she says, may well be the most effective relief effort there is. This inspires her and the teams at the UNHCR to tell stories of the individuals who are displaced.

Fleming's 2017 book, A Hope More Powerful Than the Sea, was born out of the story of Doaa Al Zamel, told her in TED Talk.

Fleming was named senior advisor and spokesperson for UN Secretary-General, António Guterres, in October 2016.

More profile about the speaker
Melissa Fleming | Speaker | TED.com