ABOUT THE SPEAKER
Tim Urban - Blogger
With Wait But Why, Tim Urban demonstrates that complex and long-form writing can stand out in an online wilderness choked with listicles and clickbait.

Why you should listen

Tim Urban has become one of the Internet’s most popular writers. With wry stick-figure illustrations and occasionally epic prose on everything from procrastination to artificial intelligence, Urban's blog, Wait But Why, has garnered millions of unique page views, thousands of patrons and famous fans like Elon Musk.

More profile about the speaker
Tim Urban | Speaker | TED.com
TED2016

Tim Urban: Inside the mind of a master procrastinator

تیم اوربان: درون ذهن فردی که استاد از زیر کار در رفتن است

Filmed:
36,567,611 views

تیم اوربان می دونه که «از زیرکار در رفتن» منطقی نیست، اما هیچ وقت نتوانسته تا عادت انجام کار ها در آخرین دقیقه را تغییر بده. در این صحبت خنده دار و روشنگرانه اوربان، ما را به سفری در خوشی های یوتیوب، هزارتوی ویکی پدیا و تقلا در خیره شدن به بیرون پنجره می بره — و ما را تشویق می کند تا بیشتر به کاری که از زیرش در می رویم فکر کنیم، قبل از آنکه فرصت را از دست بدهیم.
- Blogger
With Wait But Why, Tim Urban demonstrates that complex and long-form writing can stand out in an online wilderness choked with listicles and clickbait. Full bio

Double-click the English transcript below to play the video.

00:12
So in collegeکالج,
0
645
1370
بله در دانشکده،
00:15
I was a governmentدولت majorعمده,
1
3349
1564
رشته من کارشناسی مدیریت دولتی بود،
00:16
whichکه meansبه معنای I had to writeنوشتن
a lot of papersاوراق.
2
4937
2462
و این یعنی من باید کلی مقاله می نوشتم.
00:19
Now, when a normalطبیعی studentدانشجو writesمی نویسد a paperکاغذ,
3
7423
2048
وقتی یه دانشجوی معمولی مقاله می نویسه،
00:21
they mightممکن spreadانتشار دادن the work out
a little like this.
4
9495
2373
ممکنه کار رو یه کم شبیه به این توزیع کنند.
00:23
So, you know --
5
11892
1151
اما می دونی --
00:25
(Laughterخنده)
6
13067
1657
( خنده حضار )
00:26
you get startedآغاز شده maybe a little slowlyبه آرامی,
7
14748
1827
ممکنه کمی آهسته تر شروع کنی،
00:28
but you get enoughکافی doneانجام شده in the first weekهفته
8
16599
1968
خوب اگر در هفته اول به اندازه انجام بدی
00:30
that, with some heavierسنگین تر daysروزها laterبعد on,
9
18591
1831
و روزهای بعد یه کم بیشتر کار کنی،
00:32
everything getsمی شود doneانجام شده, things stayاقامت کردن civilمدنی.
10
20446
2157
همه کارها درست و مودبانه انجام میشه.
00:34
(Laughterخنده)
11
22627
1202
( خنده حضار )
00:35
And I would want to do that like that.
12
23853
2271
و می خواستم این جوری انجامش بدهم.
00:38
That would be the planطرح.
13
26148
1194
این برنامه من بود.
00:39
I would have it all readyآماده to go,
14
27366
2490
باید همه اش رو آماده اجرا می کردم،
00:41
but then, actuallyدر واقع, the paperکاغذ
would come alongدر امتداد,
15
29880
2494
اما بعد، در حقیقت، مقاله جلو میره،
00:44
and then I would kindنوع of do this.
16
32398
1941
و بعد من یه جوری این کار رو می کنم.
00:46
(Laughterخنده)
17
34363
2370
( خنده حضار )
00:48
And that would happenبه وقوع پیوستن everyهرکدام singleتنها paperکاغذ.
18
36757
2143
و برای هر کدوم
از مقاله ها این اتفاق می افتاد.
00:51
But then cameآمد my 90-pageصفحه seniorارشد thesisپایان نامه,
19
39638
3882
اما بعد نوبت به
پایان نامه اصلی ۹۰ صفحه ای من رسید،
00:55
a paperکاغذ you're supposedقرار است
to spendخرج کردن a yearسال on.
20
43544
2287
مقاله ای که معمولا باید
یک سال رویش کار کنی.
00:57
And I knewمی دانست for a paperکاغذ like that,
my normalطبیعی work flowجریان was not an optionگزینه.
21
45855
3619
و می دونستم که برای مقاله ای مثل اون،
برنامه کار معمولی من مناسب نیست.
01:01
It was way too bigبزرگ a projectپروژه.
22
49498
1401
یه پروژه خیلی بزرگی بود.
01:02
So I plannedبرنامه ریزی شده things out,
23
50923
1153
پس برنامه ریزی کردم،
01:04
and I decidedقرار بر این شد I kindنوع of had
to go something like this.
24
52100
3205
و تصمیم گرفتم
که باید یه چیزی مثل این رو انجام بدم.
01:07
This is how the yearسال would go.
25
55781
1452
سال باید اینجوری جلو بره.
01:09
So I'd startشروع کن off lightسبک,
26
57257
1967
پس شروع آرومی دارم،
01:11
and I'd bumpدست انداز it up in the middleوسط monthsماه ها,
27
59248
2318
در ماه های وسط کمی پرش می کنم،
01:13
and then at the endپایان,
I would kickضربه زدن it up into highبالا gearدنده
28
61590
2626
و بعد در آخرش،
با هیجان میزنم توی دنده سنگین
01:16
just like a little staircaseراه پله.
29
64240
1439
درست مثل پلکان.
01:17
How hardسخت could it be
to walkراه رفتن up the stairsپله ها?
30
65703
2062
مگه بالا رفتن از پله چقدر سخته؟
01:20
No bigبزرگ dealمعامله, right?
31
68233
1319
خیلی سخت نیست، درسته؟
01:23
But then, the funniestجالب ترین thing happenedاتفاق افتاد.
32
71090
1810
اما بعدش، یه اتفاق بامزه ای افتاد.
01:24
Those first fewتعداد کمی monthsماه ها?
33
72924
1311
اون چند ماه اول؟
01:26
They cameآمد and wentرفتی,
34
74791
1167
آمدند و رفتند،
01:27
and I couldn'tنمی توانستم quiteکاملا do stuffچیز.
35
75982
1585
و نتونستم خیلی کاری بکنم.
01:29
So we had an awesomeعالی newجدید revisedتجدید نظر شده planطرح.
36
77591
1849
پس یه برنامه خیلی عالی جدید ریختیم.
01:31
(Laughterخنده)
37
79464
1167
( خنده حضار )
01:32
And then --
38
80655
1159
و بعد --
01:33
(Laughterخنده)
39
81838
1882
( خنده حضار )
01:35
But then those middleوسط monthsماه ها
actuallyدر واقع wentرفتی by,
40
83744
2784
اما بعد اون ماه های وسطی هم گذشتند،
01:38
and I didn't really writeنوشتن wordsکلمات,
41
86552
2182
و من کلمه ای ننوشتم،
01:40
and so we were here.
42
88758
1835
و رسیدیم به اینجا.
01:43
And then two monthsماه ها turnedتبدیل شد into one monthماه,
43
91500
2576
و بعد دو ماه تبدیل شد به یک ماه،
01:46
whichکه turnedتبدیل شد into two weeksهفته ها.
44
94100
1625
و اونهم تبدیل شد به دو هفته.
01:47
And one day I wokeبیدار شدم up
45
95749
1309
و یک روز بیدار شدم
01:49
with threeسه daysروزها untilتا زمان the deadlineضرب الاجل,
46
97724
2619
که سه روز مونده بود به مهلت،
01:53
still not havingداشتن writtenنوشته شده است a wordکلمه,
47
101502
1931
و هنوز یک کلمه هم ننوشته بودم،
01:55
and so I did the only thing I could:
48
103457
2059
پس تنها کاری که می تونستم رو انجام دادم:
01:57
I wroteنوشت 90 pagesصفحات over 72 hoursساعت ها,
49
105540
2607
۹۰ صفحه رو در ۷۲ ساعت نوشتم،
02:00
pullingکشیدن not one but two all-nightersهمه شبها --
50
108171
2276
مستقیما نه یک،
بلکه دوشب کامل بیدار بودم --
02:02
humansانسان are not supposedقرار است to pullکشیدن
two all-nightersهمه شبها --
51
110471
2569
انسان ها نباید دوشب کامل بیدار بمونند --
02:06
sprintedپرشده acrossدر سراسر campusپردیس,
52
114373
1993
کل محوطه دانشگاه رو دویدم،
02:08
doveکبوتر in slowآرام motionحرکت,
53
116390
1486
و مثل صحنه های کند شده فیلم رسیدم،
02:09
and got it in just at the deadlineضرب الاجل.
54
117900
2056
و درست سر وقت تحولش دادم.
02:11
I thought that was the endپایان of everything.
55
119980
2024
فکر می کردم دیگه همه چیز تموم شده.
02:14
But a weekهفته laterبعد I get a call,
56
122028
1559
اما یک هفته بعد یکی تلفن زد،
02:15
and it's the schoolمدرسه.
57
123611
1486
و از دانشگاه بود،
02:17
And they say, "Is this Timتیم Urbanشهری?"
58
125757
1639
و به من گفتند، « شما تیم اوربان هستید؟»
02:19
And I say, "Yeah."
59
127420
1468
و من گفتم، «بله».
02:20
And they say, "We need
to talk about your thesisپایان نامه."
60
128912
2340
و به من گفتند که، « ما باید
در مورد پایان نامه تون صحبت کنیم».
02:23
And I say, "OK."
61
131276
1255
و من گفتم، « باشه».
02:25
And they say,
62
133468
1222
و اونها گفتند،
02:27
"It's the bestبهترین one we'veما هستیم ever seenمشاهده گردید."
63
135230
1896
« این بهترینی بود که ما تا حالا دیدیم.»
02:29
(Laughterخنده)
64
137150
1705
( خنده حضار )
02:32
(Applauseتشویق و تمجید)
65
140014
2690
( تشویق حضار )
02:36
That did not happenبه وقوع پیوستن.
66
144945
1302
اینجوری نشد.
02:38
(Laughterخنده)
67
146271
2138
( خنده حضار )
02:40
It was a very, very badبد thesisپایان نامه.
68
148433
2623
پایان نامه خیلی، خیلی بدی بود.
02:43
(Laughterخنده)
69
151080
2274
( خنده حضار )
02:45
I just wanted to enjoyلذت بردن that one momentلحظه
when all of you thought,
70
153378
4100
فقط دلم می خواست
از اون لحظه ای که همتون فکر کردید،
02:49
"This guy is amazingحیرت آور!"
71
157502
1905
« این یارو خیلی باحاله!» لذت ببرم.
02:51
(Laughterخنده)
72
159431
1348
( خنده حضار )
02:52
No, no, it was very, very badبد.
73
160803
1667
نه، نه، خیلی خیلی بد بود.
02:55
Anywayبه هر حال, todayامروز I'm a writer-bloggerنویسنده-وبلاگ نویس guy.
74
163343
3408
به هرحال، امروز من
یک نویسنده-وبلاگ نویس هستم.
02:58
I writeنوشتن the blogوبلاگ Wait But Why.
75
166775
1743
در وبلاگ Wait But Why می نویسم.
03:00
And a coupleزن و شوهر of yearsسالها agoپیش,
I decidedقرار بر این شد to writeنوشتن about procrastinationتعویق.
76
168542
3736
و چند سال پیش، تصمیم گرفتم
تا در باره «از زیر کار در رفتن» بنویسم.
03:04
My behaviorرفتار has always perplexedناراحت
the non-procrastinatorsغیر متعارف around me,
77
172302
3284
رفتار من همیشه باعث تعجب آدم های دور و برم
شده که «زیر کار در رو» نیستند،
03:07
and I wanted to explainتوضیح
to the non-procrastinatorsغیر متعارف of the worldجهان
78
175610
3688
و می خواستم برای آدمهایی که
در دنیا «از کار در نمی روند» توضیح بدم
03:11
what goesمی رود on in the headsسر
of procrastinatorsprocrastinators,
79
179322
2107
که در مغز «از زیر کار در رو»
ها چه اتفاقی می افته،
03:13
and why we are the way we are.
80
181453
1440
و ما چرا اینجوری هستیم.
03:14
Now, I had a hypothesisفرضیه
81
182917
1156
من یک فرضیه دارم
03:16
that the brainsمغز of procrastinatorsprocrastinators
were actuallyدر واقع differentناهمسان
82
184097
2855
که مغز افراد از« زیر کار در رو»
در واقع فرق می کنه
03:18
than the brainsمغز of other people.
83
186976
1957
با مغز آدمهای دیگه.
03:21
And to testتست this, I foundپیدا شد an MRIMRI labآزمایشگاه
84
189698
2191
و برای آزمایش این موضوع،
یک آزمایشگاه MRI پیدا کردم
03:23
that actuallyدر واقع let me scanاسکن کردن bothهر دو my brainمغز
85
191913
2432
که اجازه داد تا مغز خودم
03:26
and the brainمغز of a provenاثبات شده
non-procrastinatorغیر حرفه ای,
86
194369
2655
و مغز شخصی که از زیر کار
در رو نبود را اسکن کنم،
03:29
so I could compareمقايسه كردن them.
87
197048
1435
تا بتونم اونها رو مقایسه کنم.
03:30
I actuallyدر واقع broughtآورده شده them here
to showنشان بده you todayامروز.
88
198507
2201
در واقع اونها رو اینجا آوردم
تا امروز نشونتون بدهم.
03:32
I want you to take a look carefullyبا دقت
to see if you can noticeاطلاع a differenceتفاوت.
89
200732
3537
دلم میخواد که با دقت نگاه کنید
تا ببینید که می تونید متوجه تفاوت بشید.
03:36
I know that if you're not
a trainedآموزش دیده brainمغز expertکارشناس,
90
204293
2314
می دونم که اگه
متخصص آموزش دیده مغز نباشید،
03:38
it's not that obviousآشکار,
but just take a look, OK?
91
206631
2263
آنقدر ها هم مشخص نیست،
اما حالا یک نگاهی بکنیم، باشه؟
03:40
So here'sاینجاست the brainمغز
of a non-procrastinatorغیر حرفه ای.
92
208918
2128
خوب اینجا مغز یک آدم که «از زیر کار
در رو» نیست رو می بینید.
03:43
(Laughterخنده)
93
211835
2274
( خنده حضار )
03:46
Now ...
94
214133
1151
حالا ...
03:48
here'sاینجاست my brainمغز.
95
216325
1314
این مغز منه.
03:50
(Laughterخنده)
96
218280
2726
( خنده حضار )
03:55
There is a differenceتفاوت.
97
223713
1564
یه فرقی هست.
03:57
Bothهر دو brainsمغز have a Rationalگویا
Decision-Makerتصمیم گیرنده in them,
98
225904
2388
در هر دو مغز یک
تصمصم-گیرنده-منطقی وجود داره،
04:00
but the procrastinator'sprocrastinator است brainمغز
99
228316
1652
اما مغز «زیر کار در رو»
04:01
alsoهمچنین has an Instantفوری Gratificationلذت بردن Monkeyمیمون.
100
229992
2986
یک میمون « لذت فوری» هم داره.
04:05
Now, what does this mean
for the procrastinatorprocrastinator?
101
233002
2302
معنی این برای «زیر کار در رو» چیه؟
04:07
Well, it meansبه معنای everything'sهمه چیز fine
untilتا زمان this happensاتفاق می افتد.
102
235328
2441
خوب، معنیش اینه که همه چیز خوبه
تا اینکه این اتفاق بیفته.
04:09
[This is a perfectکامل time
to get some work doneانجام شده.] [Nopeجواب منفی!]
103
237793
2622
[ وقت خوبیه تا کاری بکنیم.] [نه!]
04:12
So the Rationalگویا Decision-Makerتصمیم گیرنده
will make the rationalگویا decisionتصمیم گیری
104
240439
2933
پس تصمیم گیرنده منطقی
یک تصمیم منطقی می گیره
04:15
to do something productiveسازنده,
105
243396
1896
تا کارسازنده ای بکنه،
04:17
but the Monkeyمیمون doesn't like that planطرح,
106
245316
1950
اما میمونه این برنامه رو دوست نداره،
04:19
so he actuallyدر واقع takes the wheelچرخ,
107
247290
1508
و کنترل فرمان رو به دست می گیره،
04:20
and he saysمی گوید, "Actuallyدر واقع, let's readخواندن
the entireکل Wikipediaویکیپدیا pageصفحه
108
248822
2881
و می گه، « حالا، بیا
کل صفحه ویکی پدیا
04:23
of the Nancyنانسی Kerriganکریگان/
Tonyaتونیا Hardingهاردینگ scandalرسوایی,
109
251727
2136
مربوط به رسوایی
نانسی کریگان/ تونیا هاردینگ رو بخونیم،
04:25
because I just rememberedبه یاد داشته باشید
that that happenedاتفاق افتاد.
110
253887
2131
چون الان این موضوع یادم اومد.
04:28
(Laughterخنده)
111
256042
1016
( خنده حضار )
04:29
Then --
112
257082
1158
بعد --
04:30
(Laughterخنده)
113
258264
1263
( خنده حضار )
04:31
Then we're going to go over to the fridgeیخچال,
114
259551
2038
بعدش می رویم سراغ یخچال،
04:33
to see if there's anything newجدید
in there sinceاز آنجا که 10 minutesدقایق agoپیش.
115
261613
2866
تا ببینیم چیز جدیدی
از ۱۰ دقیقه پیش اضافه شده.
04:36
After that, we're going to go
on a YouTubeیوتیوب spiralمارپیچ
116
264503
2638
و بعدش، میریم سراغ گرداب یوتیوب
04:39
that startsشروع می شود with videosفیلم های
of Richardریچارد Feynmanفاینمن talkingصحبت کردن about magnetsآهن ربا
117
267165
3250
که با فیلم های ریچارد فاین من
در مورد آهن ربا شروع میشه
04:42
and endsبه پایان می رسد much, much laterبعد
with us watchingتماشا کردن interviewsمصاحبه ها
118
270439
2716
و خیلی، خیلی وقت بعد با تماشای مصاحبه های
04:45
with Justinجاستین Bieber'sبیبر momمامان.
119
273179
1880
مامان جاستین بیبر تموم میشه.
04:47
(Laughterخنده)
120
275083
2188
( خنده حضار )
04:49
"All of that's going to take a while,
121
277295
1763
« همه این ها کمی طول می کشه »
04:51
so we're not going to really have roomاتاق
on the scheduleبرنامه for any work todayامروز.
122
279082
3502
و دیگه امروز وقتی
برای هیچ کاری در برنامه نداریم.
04:54
Sorry!"
123
282608
1163
متاسفم !
04:55
(Sighآه)
124
283795
1165
( آه )
04:58
Now, what is going on here?
125
286325
3369
حالا، اینجا موضوع چیه؟
05:03
The Instantفوری Gratificationلذت بردن Monkeyمیمون
does not seemبه نظر می رسد like a guy
126
291481
2691
میمون « لذت فوری» کسی نیست که
05:06
you want behindپشت the wheelچرخ.
127
294196
1254
شما بخواهید پشت فرمان باشه.
05:07
He livesزندگی می کند entirelyبه طور کامل in the presentحاضر momentلحظه.
128
295474
1945
اون کاملا در حال زندگی می کنه.
05:09
He has no memoryحافظه of the pastگذشته,
no knowledgeدانش of the futureآینده,
129
297443
2828
هیچ حافظه ای از گذشته نداره،
و اطلاعی از آینده،
05:12
and he only caresمراقب باش about two things:
130
300295
1697
تنها دو چیز برایش مهمه:
05:14
easyآسان and funسرگرم کننده.
131
302016
1683
راحتی و سرگرمی.
05:16
Now, in the animalحیوانات worldجهان, that worksآثار fine.
132
304338
3092
دردنیای حیوانات، این چیز خوبیه.
05:19
If you're a dogسگ
133
307454
1208
اگه یک سگ باشی
05:20
and you spendخرج کردن your wholeکل life doing
nothing other than easyآسان and funسرگرم کننده things,
134
308686
3571
و تمام زندگیت مشغول
کاری جز بازی و تفریح نباشی،
05:24
you're a hugeبزرگ successموفقیت!
135
312281
1165
خیلی موفقی!
05:25
(Laughterخنده)
136
313470
1911
( خنده حضار )
05:27
And to the Monkeyمیمون,
137
315405
1286
و برای میمونه،
05:29
humansانسان are just anotherیکی دیگر animalحیوانات speciesگونه ها.
138
317969
2094
آدمها هم یه نوع حیوان دیگه هستند.
05:32
You have to keep well-sleptخوب خوابید, well-fedخوب تغذیه شده
and propagatingترویج into the nextبعد generationنسل,
139
320087
4506
باید خوب بخوابی، باید خوب بخوری،
و نسلت رو ادامه بدی،
05:36
whichکه in tribalقبیلهای timesبار
mightممکن have workedکار کرد OK.
140
324617
2286
که شاید در زمان زندگی قبیله ای
خوب بوده.
05:38
But, if you haven'tنه noticedمتوجه شدم,
now we're not in tribalقبیلهای timesبار.
141
326927
2850
اما، هنوز توجه نکردی،
که دیگه در زمان زندگی قبیله ای نیستیم.
05:41
We're in an advancedپیشرفته civilizationتمدن,
and the Monkeyمیمون does not know what that is.
142
329801
4133
ما در یک تمدن پیشرفته ایم،
و میمونه نمی دونه که این یعنی چی.
05:45
Whichکدام is why we have
anotherیکی دیگر guy in our brainمغز,
143
333958
2281
و برای همین هم هست
که در مغزمون یک نفر دیگر رو داریم،
05:48
the Rationalگویا Decision-Makerتصمیم گیرنده,
144
336263
2365
تصمیم-گیر-منطقی،
05:50
who givesمی دهد us the abilityتوانایی to do things
no other animalحیوانات can do.
145
338652
3027
که به ما اجازه انجام کار هایی رو میده
که هیچ حیوونی نمی تونه.
05:53
We can visualizeتصور کنید the futureآینده.
146
341703
1921
ما می تونیم آینده رو تصور کنیم.
05:55
We can see the bigبزرگ pictureعکس.
147
343648
1752
ما می تونیم کلیت مسائل رو ببینیم.
05:57
We can make long-termبلند مدت plansبرنامه ها.
148
345424
1350
می تونیم برنامه های بلند مدت بریزیم.
05:58
And he wants to take
all of that into accountحساب.
149
346798
2483
و اون می خواهد که همه اش رو به حساب بیاره.
06:02
And he wants to just have us do
150
350138
1691
و می خواهد که ما رو وادار کنه
06:03
whateverهر چه makesباعث می شود senseاحساس
to be doing right now.
151
351853
2948
که هر کاری که درسته را الان انجام بدیم.
06:06
Now, sometimesگاه گاهی it makesباعث می شود senseاحساس
152
354825
1389
بعضی وقتها به نظر درسته
06:08
to be doing things that are easyآسان and funسرگرم کننده,
153
356238
2029
که کارهای راحت و سرگرم کننده انجام بدیم،
06:10
like when you're havingداشتن dinnerشام
or going to bedبستر
154
358291
2151
مثلا وقتی که شام می خوری
یا می خوابی
06:12
or enjoyingلذت بردن از well-earnedبه خوبی به دست آورده leisureاوقات فراغت time.
155
360466
1828
یا از اوقات فراغتی که حقته لذت ببری.
06:14
That's why there's an overlapهمپوشانی.
156
362318
1450
و به همین دلیل یک هم پوشانی وجود داره.
06:15
Sometimesگاهی they agreeموافق.
157
363792
1744
بعضی وقتا با هم موافقند.
06:17
But other timesبار, it makesباعث می شود much more senseاحساس
158
365560
2822
اما وقت های دیگه، کار درست اینه که
06:20
to be doing things that are harderسخت تر
and lessکمتر pleasantدلپذیر,
159
368406
3602
کار های سخت تر
و کمتر خوشایند رو انجام بدی،
06:24
for the sakeمنظور of the bigبزرگ pictureعکس.
160
372032
1540
بخاطر نتیجه اش در کل.
06:25
And that's when we have a conflictدرگیری.
161
373596
1889
و این وقتیه که ما یک تضاد داریم.
06:28
And for the procrastinatorprocrastinator,
162
376017
1315
و برای یک« از زیر کار در رو»،
06:29
that conflictدرگیری tendsتمایل دارد to endپایان
a certainمسلم - قطعی way everyهرکدام time,
163
377356
2509
این تضاد هر دفعه به شکلی متفاوت تمام میشه،
06:31
leavingترک him spendingهزینه کردن a lot of time
in this orangeنارنجی zoneمنطقه,
164
379889
3720
اگر مدت زیادی توی منطقه نارنجی ولش کنی،
06:35
an easyآسان and funسرگرم کننده placeمحل that's entirelyبه طور کامل
out of the Makesباعث می شود Senseاحساس circleدایره.
165
383633
4327
یه جای راحت و خوب که
کاملا دایره کار های منطقیه.
06:39
I call it the Darkتاریکی Playgroundزمین بازی.
166
387984
2279
من اسمش رو گذاشتم «زمین بازی تاریک».
06:42
(Laughterخنده)
167
390287
1624
( خنده حضار )
06:43
Now, the Darkتاریکی Playgroundزمین بازی is a placeمحل
168
391935
3128
زمین بازی تاریک جاییه که
06:47
that all of you procrastinatorsprocrastinators
out there know very well.
169
395087
3192
همه شما «از زیر کار در روها»
که اینجا هستید خیلی خوب می شناسید.
06:50
It's where leisureاوقات فراغت activitiesفعالیت ها happenبه وقوع پیوستن
170
398892
1804
جاییه که همه خوش گذرونی ها اتفاق می افته
06:52
at timesبار when leisureاوقات فراغت activitiesفعالیت ها
are not supposedقرار است to be happeningاتفاق می افتد.
171
400720
3310
وقنی که قرار نیست
که خوش گذرونی ها اتفاق بیته.
06:56
The funسرگرم کننده you have in the Darkتاریکی Playgroundزمین بازی
172
404418
1890
خوشی هایی که در زمین بازی تاریک داری
06:58
isn't actuallyدر واقع funسرگرم کننده,
because it's completelyبه صورت کامل unearnedدست نخورده,
173
406332
2483
واقعا خوشی نیست،
چون اصلا حق تو نبوده،
07:00
and the airهوا is filledپر شده with guiltگناه,
dreadوحشت, anxietyاضطراب, self-hatredخود نفرت --
174
408839
3215
و فضا پر از احساس گناهه،
وحشت، اضطراب، از خودت بدت میاد --
07:04
all of those good procrastinatorprocrastinator feelingsاحساسات.
175
412078
2118
همه احساساتی که
یک« از زیر کار در رو» خوب داره.
07:06
And the questionسوال is, in this situationوضعیت,
with the Monkeyمیمون behindپشت the wheelچرخ,
176
414703
3476
و سوال اینه، در شرایطی که،
این میمون پشت فرمونه،
07:10
how does the procrastinatorprocrastinator ever get
himselfخودت over here to this blueآبی zoneمنطقه,
177
418203
3593
چطوری یک «از زیر کار در رو» هیچوقت
می تونه خودش رو به این منطقه آبی برسونه،
07:13
a lessکمتر pleasantدلپذیر placeمحل, but where
really importantمهم things happenبه وقوع پیوستن?
178
421820
3281
جایی که کمتر خوش می گذره،
اما واقعا کارهای اصلی کجا انجام میشه؟
07:17
Well, turnsچرخش out the procrastinatorprocrastinator
has a guardianنگهبان angelفرشته,
179
425125
5037
خوب، به نظر میاد که
« از زیر کار در رو» یه فرشته محافظ داره،
07:22
someoneکسی who'sچه کسی است always looking
down on him and watchingتماشا کردن over him
180
430186
3208
کسی که همیشه حواسش هست و مواظبشه
07:25
in his darkestتاریک ترین momentsلحظات --
181
433418
1430
در تاریکترین اوقات --
07:26
someoneکسی calledبه نام the Panicوحشت Monsterهیولا.
182
434872
2095
یکی اسمش رو گذاشته «هیولای ترس».
07:28
(Laughterخنده)
183
436991
3078
( خنده حضار )
07:34
Now, the Panicوحشت Monsterهیولا
is dormantخاموش mostاکثر of the time,
184
442386
4860
این هیولای ترس بیشتر وقت ها خوابه،
07:39
but he suddenlyناگهان wakesبیدار می شود up
anytimeهر زمان a deadlineضرب الاجل getsمی شود too closeبستن
185
447270
3902
اما معمولا وقتی که نزدیک آخرین
فرصت ها میشه،
07:43
or there's dangerخطر of publicعمومی embarrassmentخجالت,
186
451196
2045
یا خطر خجالت کشیدن پیش همه است،
07:45
a careerحرفه disasterفاجعه or some other
scaryترسناک consequenceنتیجه.
187
453265
2511
یا مشکل شغلی یا نتیجه های ترسناک دیگه
پیش میاد از خواب بیدار می شه.
07:47
And importantlyمهم است, he's the only thing
the Monkeyمیمون is terrifiedوحشت زده of.
188
455800
4172
و از اون مهمتر، تنها
چیزیه که میمونه ازش میترسه.
07:51
Now, he becameتبدیل شد very relevantمربوط
in my life prettyبسیار recentlyبه تازگی,
189
459996
4578
این اواخر خیلی توی زندگیم وارد شده،
07:56
because the people of TEDTED
reachedرسیده است out to me about sixشش monthsماه ها agoپیش
190
464598
3246
چون آدمهای TED شش ماه پیش پیشم آمدند
07:59
and invitedدعوت کرد me to do a TEDTED Talk.
191
467868
2021
و دعوتم کردند که در TED صحبت کنم.
08:01
(Laughterخنده)
192
469913
2428
( خنده حضار )
08:07
Now, of courseدوره, I said yes.
193
475058
1907
خوب معلومه که گفتم، آره.
08:08
It's always been a dreamرویا of mineمال خودم
to have doneانجام شده a TEDTED Talk in the pastگذشته.
194
476989
3805
از قدیم همیشه آرزوم بود
که یک صحبت TED انجام بدم.
08:12
(Laughterخنده)
195
480818
3972
( خنده حضار )
08:16
(Applauseتشویق و تمجید)
196
484814
3697
( تشویق حضار )
08:24
But in the middleوسط of all this excitementهیجان,
197
492203
1969
اما وسط این همه هیجان،
08:26
the Rationalگویا Decision-Makerتصمیم گیرنده seemedبه نظر می رسید
to have something elseچیز دیگری on his mindذهن.
198
494196
3301
«تصمیم گیر منطقی» ظاهرا برنامه دیگری داشت.
08:29
He was sayingگفت:, "Are we clearروشن است
on what we just acceptedپذیرفته شده?
199
497521
2548
می گفت، « متوجه هستی
که چه چیزی رو قبول کردیم؟
08:32
Do we get what's going to be now
happeningاتفاق می افتد one day in the futureآینده?
200
500093
3249
میدونیم که قراره
یه روز در آینده چه اتفاقی بیفته؟
08:35
We need to sitنشستن down
and work on this right now."
201
503366
2267
باید بشینیم
و از حالا رویش کار کنیم.»
08:37
And the Monkeyمیمون said, "Totallyکاملا agreeموافق,
but let's just openباز کن Googleگوگل Earthزمین
202
505657
3265
و میمونه گفت، « کاملا موافقم،
اما حلا بگذارگوگل ارت رو باز کنیم
08:40
and zoomبزرگنمایی in to the bottomپایین of Indiaهندوستان,
like 200 feetپا aboveدر بالا the groundزمینی,
203
508946
3160
و روی ارتفاع ۶۰ متری زمین
پایین هند رو ببینیم،
08:44
and scrollپیمایش up for two and a halfنیم hoursساعت ها
tilتا we get to the topبالا of the countryکشور,
204
512130
3621
و دو ساعت و نیم بریم بالا
تا با بالا کشور برسیم،
08:47
so we can get a better feel for Indiaهندوستان."
205
515775
1978
تا یه حس بهتری از هند داشته باشیم.»
08:49
(Laughterخنده)
206
517777
4435
( خنده حضار )
08:55
So that's what we did that day.
207
523149
1485
خوب این کاری بود که اون روز کردیم.
08:56
(Laughterخنده)
208
524658
2670
( خنده حضار )
09:00
As sixشش monthsماه ها turnedتبدیل شد into fourچهار
and then two and then one,
209
528604
3896
و همینطوری شش ماه شد چهار
و بعد دو و بعد یک،
09:04
the people of TEDTED decidedقرار بر این شد
to releaseرهایی the speakersسخنرانان.
210
532524
3095
و آدمهای TED تصمصم گرفتند
تا اسامی سخنران ها رو اعلام کنند.
09:07
And I openedافتتاح شد up the websiteسایت اینترنتی,
and there was my faceصورت
211
535643
2612
و من وب سایت رو باز کردم
و عکسم اونجا بود
09:10
staringخیره شدن right back at me.
212
538279
1356
که مستقیما به من نگاه می کرد.
09:11
And guessحدس بزن who wokeبیدار شدم up?
213
539659
1600
و به نظرتون کی بیدار شد؟
09:13
(Laughterخنده)
214
541283
3115
( خنده حضار )
09:17
So the Panicوحشت Monsterهیولا
startsشروع می شود losingاز دست دادن his mindذهن,
215
545430
2450
هیولای ترس یکدفعه از کوره در رفت،
09:19
and a fewتعداد کمی secondsثانیه laterبعد,
the wholeکل system'sسیستم های in mayhemضرب وشتم.
216
547904
2746
و چند ثانیه بعد
همه چیز به هم ریخته بود.
09:22
(Laughterخنده)
217
550674
2446
( خنده حضار )
09:27
And the Monkeyمیمون -- rememberیاد آوردن,
he's terrifiedوحشت زده of the Panicوحشت Monsterهیولا --
218
555511
3101
و میمونه -- یادتون باشه
که از هیولای ترس، حساب می بره --
09:30
boomرونق, he's up the treeدرخت!
219
558636
1158
بووم، بالای درخته!
09:31
And finallyسرانجام,
220
559818
1151
و آخرش،
09:32
finallyسرانجام, the Rationalگویا Decision-Makerتصمیم گیرنده
can take the wheelچرخ
221
560993
2596
در انتها، «تصمیم گیر منطقی»
فرمون رو بدست می گیره!
09:35
and I can startشروع کن workingکار کردن on the talk.
222
563613
1718
و می تونم روی صحبتم کار کنم.
09:37
Now, the Panicوحشت Monsterهیولا explainsتوضیح می دهد
223
565355
2288
این هیولای ترس
09:39
all kindsانواع of prettyبسیار insaneدیوانه
procrastinatorprocrastinator behaviorرفتار,
224
567667
3481
انواع رفتار های دیوانه وار
« از زیر کار در رو» را توضیح می ده،
09:43
like how someoneکسی like me
could spendخرج کردن two weeksهفته ها
225
571172
2334
مثلا چطور یکی مثل من نمی تونه در دو هفته،
09:45
unableناتوان to startشروع کن the openingافتتاح
sentenceجمله of a paperکاغذ,
226
573530
3844
جمله مقدمه یک مقله رو شروع کنه،
09:49
and then miraculouslyمعجزه آسا find
the unbelievableباور نکردنی work ethicاخلاق
227
577398
2771
و بعد به طور معجزه آسایی
توان کاری پیدا می کنه
09:52
to stayاقامت کردن up all night
and writeنوشتن eightهشت pagesصفحات.
228
580193
3096
که تمام شب بیدار بمونه و هشت صفحه بنویسه.
09:56
And this entireکل situationوضعیت,
with the threeسه charactersشخصیت ها --
229
584385
2982
و تمام این وضعیت،
در سه کلمه خلاصه است --
09:59
this is the procrastinator'sprocrastinator است systemسیستم.
230
587391
2020
این روش « از زیر کار در رو» است.
10:02
It's not prettyبسیار, but in the endپایان, it worksآثار.
231
590096
3425
زیبا نیست، اما آخرش کار می کنه.
10:05
This is what I decidedقرار بر این شد to writeنوشتن about
on the blogوبلاگ a coupleزن و شوهر of yearsسالها agoپیش.
232
593545
4062
این چیزی بود که چند سال پیش تصمیم گرفتم
در باره اش توی وبلاگ بنویسم.
10:09
When I did, I was amazedشگفت زده شد by the responseواکنش.
233
597631
2971
وقتی انجام شد،
از تاثیرش حیرت کردم.
10:12
Literallyبه معنای واقعی کلمه thousandsهزاران نفر of emailsایمیل ها cameآمد in,
234
600626
2153
بی کم و کاست هزاران ایمیل برایم رسید،
10:14
from all differentناهمسان kindsانواع of people
from all over the worldجهان,
235
602803
2777
از همه جور آدم های مختلف
از سراسر دنیا،
10:17
doing all differentناهمسان kindsانواع of things.
236
605604
1738
که انواع کار های مختف رو انجام می دادند.
10:19
These are people who were nursesپرستاران,
bankersبانکداران, paintersنقاشان, engineersمهندسین
237
607366
2966
این آدم ها پرستار بودند،
بانک دار، نقاش، مهندس
10:22
and lots and lots of PhDدکترا studentsدانش آموزان.
238
610356
2322
و کلی، کلی هم دانشجوهای دکتری.
10:24
(Laughterخنده)
239
612702
2001
( خنده حضار )
10:26
And they were all writingنوشتن,
sayingگفت: the sameیکسان thing:
240
614727
2288
و همه شون نوشته بودند،
و یک چیز رو می گفتند:
10:29
"I have this problemمسئله too."
241
617039
1952
« من هم همین مشکل رو دارم.»
10:31
But what struckرخ داد me was the contrastتضاد
betweenبین the lightسبک toneلحن of the postپست
242
619015
3829
اما آنچه به ذهنم رسید،
تضاد بین لحن ملایم نوشته من
10:34
and the heavinessسنگین بودن of these emailsایمیل ها.
243
622868
2095
و حجم زیاد ایمیل ها بود.
10:36
These people were writingنوشتن
with intenseشدید frustrationنا امیدی
244
624987
3083
نوشته های این آدمها پر از نا امیدی بود
10:40
about what procrastinationتعویق
had doneانجام شده to theirخودشان livesزندگی می کند,
245
628094
2762
از اینکه «از زیر کار در روی»
چه بر سر زندگیشان آورده،
10:42
about what this Monkeyمیمون had doneانجام شده to them.
246
630880
2030
در باره اینکه میمونه چه بلایی سرشون آورده.
10:46
And I thought about this, and I said,
247
634902
2966
و من در موردش فکر کردم، و گفتم،
10:49
well, if the procrastinator'sprocrastinator است systemسیستم
worksآثار, then what's going on?
248
637892
3112
خوب، اگر روش « از زیر کار در رفتن»
خوب بوده، خوب پس موضوع چیه؟
10:53
Why are all of these people
in suchچنین a darkتاریک است placeمحل?
249
641028
2486
چرا همه این آدمها توی این وضعیت سیاهند؟
10:55
Well, it turnsچرخش out that there's
two kindsانواع of procrastinationتعویق.
250
643538
3298
خوب، معلوم شد که دو نوع
از «زیر کار در روی» وجود داره.
10:59
Everything I've talkedصحبت کرد about todayامروز,
the examplesمثال ها I've givenداده شده,
251
647987
2834
همه چیز هایی که امروز توضیح دادم،
مثال هایی که زدم،
11:02
they all have deadlinesمهلت.
252
650845
1151
همه اونها مهلت داشتند.
11:04
And when there's deadlinesمهلت,
253
652020
1298
و وقتی که یک مهلت وجود داره،
11:05
the effectsاثرات of procrastinationتعویق
are containedحاوی to the shortکوتاه termدوره
254
653342
2925
تاثیر از زیر کار در رفتن، کوتاه مدته
11:08
because the Panicوحشت Monsterهیولا getsمی شود involvedگرفتار.
255
656291
1913
چون هیولای ترس درگیر میشه.
11:10
But there's a secondدومین kindنوع
of procrastinationتعویق
256
658228
2054
ولی نوع دومی از« زیر کاردر رفتن» وجود داره
11:12
that happensاتفاق می افتد in situationsموقعیت ها
when there is no deadlineضرب الاجل.
257
660306
2487
که وقتی مهلتی وجود نداره پیش میاد.
11:14
So if you wanted a careerحرفه
where you're a self-starterخود استارتر --
258
662817
2690
پیس اگه دنبال شغلی هستی
که خودت شروع کنی --
11:17
something in the artsهنر,
something entrepreneurialکارآفرینی --
259
665531
2413
کارهنری، کار آفرینی --
11:19
there's no deadlinesمهلت on those things
at first, because nothing'sهیچ چیز happeningاتفاق می افتد,
260
667968
3525
این کارها اولش مهلتی ندارند،
چون اتفاقی نمی افته،
11:23
not untilتا زمان you've goneرفته out
and doneانجام شده the hardسخت work
261
671517
2244
نه تا وقتی که بیرون رفتی
و کار سخت رو انجام دادی
11:25
to get momentumتکانه, get things going.
262
673785
1626
تا حرکت رو شروع کنی و کارها راه بیفته.
11:27
There's alsoهمچنین all kindsانواع of importantمهم things
outsideخارج از of your careerحرفه
263
675435
3078
همینطور، همه نوع چیزهای مهم
غیر شغلی هم است
11:30
that don't involveشامل any deadlinesمهلت,
264
678537
1605
که هیج مهلت انجامی ندارند،
11:32
like seeingدیدن your familyخانواده or exercisingتمرین
and takingگرفتن careاهميت دادن of your healthسلامتی,
265
680166
3265
مثل سر زدن به خانواده یا ورزش
و مواظب سلامتی بودن،
11:35
workingکار کردن on your relationshipارتباط
266
683455
1404
توجه به روابط شخصیت
11:36
or gettingگرفتن out of a relationshipارتباط
that isn't workingکار کردن.
267
684883
2681
یا تمام کردن رابطه ای که مناسب نیست.
11:39
Now if the procrastinator'sprocrastinator است only mechanismمکانیسم
of doing these hardسخت things
268
687588
5148
حالا اگه تنها روشی که «از زیر کار در رو»
می تونه این کارهای سخت رو انجام بده
11:44
is the Panicوحشت Monsterهیولا, that's a problemمسئله,
269
692760
1885
هیولای ترسه، این یه مشکله،
11:46
because in all of these
non-deadlineبدون مهلت situationsموقعیت ها,
270
694669
2800
چون همه اینها بدون مهلت اتمام هستند،
11:49
the Panicوحشت Monsterهیولا doesn't showنشان بده up.
271
697493
1628
هیولای ترسی خودش رو نشون نمی ده.
11:51
He has nothing to wakeاز خواب بیدار up for,
272
699145
1452
دلیلی برای بیرون آمدن نداره،
11:52
so the effectsاثرات of procrastinationتعویق,
they're not containedحاوی;
273
700621
2698
پس اثر های «از زیر کار در رفتن» ،
محدود نمی شه؛
11:55
they just extendگسترش outwardبیرون foreverبرای همیشه.
274
703343
1740
و تا ابد ادامه پیدا می کنند.
11:57
And it's this long-termبلند مدت
kindنوع of procrastinationتعویق
275
705953
2740
و این « از زیر کار در رفتن» های دراز مدته
12:00
that's much lessکمتر visibleقابل رویت
and much lessکمتر talkedصحبت کرد about
276
708717
3081
که خیلی کمتر دیده میشه
و خیلی کمتر در باره اش صحبت میشه
12:03
than the funnierجالب تر, short-termکوتاه مدت
deadline-basedمهلت مبتنی بر kindنوع.
277
711822
2901
نسبت به نوع، بامزه تر کوتاه مدت.
12:06
It's usuallyمعمولا sufferedرنج
quietlyبی سر و صدا and privatelyخصوصی.
278
714747
3103
معمولا از اون در خفا و سکوت
عذاب کشیده میشه.
12:10
And it can be the sourceمنبع
279
718816
1154
می تونه منبع
12:11
of a hugeبزرگ amountمیزان of long-termبلند مدت
unhappinessناامیدی, and regretsپشیمان می شود.
280
719994
3735
مقدار زیادی از ناراحتی های
بلند مدت و افسوس ها بشه.
12:16
And I thought, that's why
those people are emailingایمیل کردن,
281
724576
2872
و فکر می کنم، این دلیل
ایمیل هایی که اون آدمها می فرستاند.
12:19
and that's why they're
in suchچنین a badبد placeمحل.
282
727472
2502
و این دلیل شرایط بدیه که توش هستند.
12:21
It's not that they're crammingتکان دادن
for some projectپروژه.
283
729998
2744
این که اونها چند تا پروژه دارند، نیست
12:24
It's that long-termبلند مدت procrastinationتعویق
has madeساخته شده them feel like a spectatorتماشاگر,
284
732766
3421
اینه که «از زیر کار در روی» دراز مدت
اونها رو تبدیل به تماشاچی کرده،
12:28
at timesبار, in theirخودشان ownخودت livesزندگی می کند.
285
736211
2039
که در طول زمان،
به زندگی خودش نگاه می کنه.
12:30
The frustrationنا امیدی is not
that they couldn'tنمی توانستم achieveرسیدن theirخودشان dreamsرویاها;
286
738594
2982
نا امیدی ناشی از این که
نتونستند به ارزو هایشون برسند نیست؛
12:33
it's that they weren'tنبودند even
ableتوانایی to startشروع کن chasingتعقیب them.
287
741600
3089
از اینه که حتی نتوانستند
شروع به دنبال کردنشون بکنند.
12:36
So I readخواندن these emailsایمیل ها
and I had a little bitبیت of an epiphanyepiphany --
288
744713
4183
پس این ایمل ها رو خوندم
و یک حالت الهامی به من دست داد --
12:42
that I don't think
non-procrastinatorsغیر متعارف existوجود دارد.
289
750182
3400
که اصلا من فکر نمی کنم آدمی که « از زیر
کار در رو» نیست، وجود داشته باشه.
12:45
That's right -- I think all of you
are procrastinatorsprocrastinators.
290
753979
3236
درسته-- به نظر من همه شما
« از زیر کار در رو» هستید.
12:49
Now, you mightممکن not all be a messبهم ریختگی,
291
757898
1914
شاید همه شما اوضاعتون مثل من خراب نباشه،
12:51
like some of us,
292
759836
1350
مثل بعضی هایمون،
12:53
(Laughterخنده)
293
761210
1529
( خنده حضار )
12:54
and some of you mayممکن است have
a healthyسالم relationshipارتباط with deadlinesمهلت,
294
762763
3316
و بعضی های شما هم
ممکنه روابط خوبی با مهلت ها داشته باشد،
12:58
but rememberیاد آوردن: the Monkey'sمیمون sneakiestsneakiest trickترفند
295
766103
2524
اما یادتون باشه: موذیانه ترین کلک میمون
13:00
is when the deadlinesمهلت aren'tنه there.
296
768651
1840
وقتیه، که مهلتی وجود نداره.
13:03
Now, I want to showنشان بده you one last thing.
297
771249
2032
حالا می خواهم آخرین چیز رو نشونتون بدهم.
13:05
I call this a Life Calendarتقویم.
298
773305
2373
من اسمش رو گذاشتم «تقویم عمر».
13:08
That's one boxجعبه for everyهرکدام weekهفته
of a 90-yearساله life.
299
776352
4279
هر کدام از این مربع ها
یک هفته از یه عمر ۹۰ ساله است.
13:13
That's not that manyبسیاری boxesجعبه ها,
300
781345
1589
تعداد مربع ها خیلی زیاد نیست،
13:14
especiallyبه خصوص sinceاز آنجا که we'veما هستیم alreadyقبلا
used a bunchدسته ای of those.
301
782958
2974
خصوصا با توجه به اینکه
تا الان تعدادیشون را استفاده کردیم.
13:18
So I think we need to all take a long,
hardسخت look at that calendarتقویم.
302
786607
5132
پس به نظرم ما باید نگاهی سخت
و طولانی به این تقویم بیاندازیم.
13:24
We need to think about what
we're really procrastinatingعقب انداختن کارها on,
303
792977
3013
باید به این فکر کنیم که واقعا
از زیرچه کاری در میرویم،
13:28
because everyoneهر کس is procrastinatingعقب انداختن کارها
on something in life.
304
796014
3365
چون هر کسی از زیر چیزی
در زندگیش در می رود.
13:32
We need to stayاقامت کردن awareمطلع
of the Instantفوری Gratificationلذت بردن Monkeyمیمون.
305
800782
3030
باید مواظب
میمون لذت های لحظه ای باشیم.
13:37
That's a jobکار for all of us.
306
805455
2492
این کار رو همه مون باید انجام بدیم.
13:40
And because there's not
that manyبسیاری boxesجعبه ها on there,
307
808669
2300
و چون تعداد اون مربع ها هم خیلی نیست،
13:42
it's a jobکار that should
probablyشاید startشروع کن todayامروز.
308
810993
2290
احتمالا این کار و باید
همین امروز انجام بدیم.
13:45
Well, maybe not todayامروز, but ...
309
813307
3000
خوب، شاید هم امروز نه، اما ...
13:48
(Laughterخنده)
310
816331
1641
( خنده حضار )
13:49
You know.
311
817996
1150
می دونی.
13:51
Sometimeچند وقت soonبه زودی.
312
819576
1150
به زودی.
13:53
Thank you.
313
821393
1209
متشکرم.
13:54
(Applauseتشویق و تمجید)
314
822626
7998
( تشویق حضار )
Translated by Behdad Khazaeli
Reviewed by soheila Jafari

▲Back to top

ABOUT THE SPEAKER
Tim Urban - Blogger
With Wait But Why, Tim Urban demonstrates that complex and long-form writing can stand out in an online wilderness choked with listicles and clickbait.

Why you should listen

Tim Urban has become one of the Internet’s most popular writers. With wry stick-figure illustrations and occasionally epic prose on everything from procrastination to artificial intelligence, Urban's blog, Wait But Why, has garnered millions of unique page views, thousands of patrons and famous fans like Elon Musk.

More profile about the speaker
Tim Urban | Speaker | TED.com