ABOUT THE SPEAKER
Amy Green - Video game designer
Amy Green creates narrative video games that focus on innovative stories.

Why you should listen

Amy Green writes and designs video games for Numinous Games, whose first title, That Dragon, Cancer, was an intimate autobiography of the life and death of her son Joel Green. Along with her husband and a team of six other developers, she used a video game to artistically portray the surreal emotional landscape of raising a child with a terminal illness. In May 2017, the Peabody Media Center and the University of Georgia awarded That Dragon, Cancer a Peabody-Facebook Futures of Media Award for Best Video Game.

Green's current project, Untethered, is an episodic virtual reality mystery that allows the player to speak out loud to the characters within the game. These characters speak back to the player, including the player as an integral character in the quirky story that is being told in the game.

Green's work with Numinous Games has been recognized by the British Academy of Film and Television Arts, South by Southwest, Games for Change, the Independent Game Developers Association, the Game Awards and has been featured in press coverage by the New York Times, the Wall Street Journal, Wired Magazine, Popular Science, RadioLab, CBS Sunday Morning, the BBC and the Guardian.

More profile about the speaker
Amy Green | Speaker | TED.com
TEDNYC

Amy Green: A video game to cope with grief

اِمی گرین: یک بازی ویدئویی برای کنار آمدن با غم و سوگ

Filmed:
1,614,279 views

وقتی تومور مغزیِ کم‌یابِ پسر کوچک اِمی گرین تشخیص داده شد، او برای دیگر فرزندانش داستان شبی ساخت تا به آن‌ها درباره‌ی سرطان بیاموزد. آن‌چه که حاصل شد یک بازی ویدئویی بود، «آن اژدها، سرطان»، که بازیکنان را درگیر سفری می‌کند که نمی‌توانند در آن پیروز شوند. در این صحبت زیبا درباره‌ی کنار آمدن با از دست دادن، گرین شادی و بازی را با این تراژدی پیوند می‌زند. او می‌گوید: «ما بازی ساختیم که بازی کردنش سخت است، زیرا سخت‌ترین لحظات زندگی، ٖبیشتر از هر هدفی که بتوانیم به آن دست پیدا کنیم، ما را تغییر می‌دهد.»
- Video game designer
Amy Green creates narrative video games that focus on innovative stories. Full bio

Double-click the English transcript below to play the video.

00:12
Two monthsماه ها agoپیش, my kidsبچه ها and I
huddledمشغول خوردن around a cellسلول phoneتلفن
0
952
4184
دو ماه یپش، من و فرزندانم دورِ یک
موبایل جمع شده بودیم
00:17
watchingتماشا کردن the liveزنده streamجریان
of the Gameبازی Awardsجوایز,
1
5160
2296
و پخش زنده برنامه‌ی جوایز بازی
را تماشا می‌کردیم.
00:19
one of the videoویدئو gameبازی
industry'sصنعت biggestبزرگترین nightsشب ها.
2
7480
2896
یکی از مهم‌ترین شب‌ها در صنعت
بازی‌های ویدئویی.
00:22
They announcedاعلام کرد the nomineesنامزدها
for the Gameبازی for Impactتأثیر,
3
10400
3656
اسامی نامزد‌های بازیِ تاثیرگذار را
اعلام کردند،
00:26
an awardجایزه that's givenداده شده
to a thought-provokingفکر تحریک کننده videoویدئو gameبازی
4
14080
3056
که جایزه‌ای است که به بازی ویدئوییِ
محرک فکری داده می‌شود،
00:29
with a profoundعمیق prosocialمشروط
messageپیام or meaningبه معنی.
5
17160
3776
که پیام یا معنای اجتماعیِ
عمیقی داشته باشد.
00:32
They openedافتتاح شد the envelopeپاكت نامه
6
20960
1696
آن‌ها پاکت را باز کردند
00:34
and they readخواندن the titleعنوان of our videoویدئو gameبازی.
7
22680
3216
و نام بازیِ ویدئویی ما را خواندند.
00:37
An awardجایزه ...
8
25920
1376
جایزه‌ای ...
00:39
for impactتأثیر.
9
27320
1816
برای تاثیر‌گذاری.
00:41
It was almostتقریبا funnyخنده دار, actuallyدر واقع,
10
29160
1696
در حقیقت، تا حدی خنده‌دار است،
00:42
because I always thought
that winningبرنده شدن an awardجایزه like that
11
30880
2656
زیرا فکر می‌کردم که بُردن چنین جایزه‌ای
00:45
would have this hugeبزرگ impactتأثیر on my life,
12
33560
2656
تاثیر زیادی بر زندگی من خواهد داشت.
00:48
but I foundپیدا شد that the oppositeمخالف is trueدرست است.
13
36240
2760
اما متوجه شدم که برعکس است.
00:51
The bigبزرگ nightsشب ها,
14
39840
1416
شب‌های بزرگ،
00:53
the accomplishmentsدستاوردهای --
15
41280
2096
دستاورد‌ها --
00:55
they fadeمحو شدن.
16
43400
1576
همه محو می‌شوند.
00:57
But the hardestسخت ترین nightsشب ها of my life
have stuckگیر with me,
17
45000
3416
ولی سخت‌ترین شب‌های زندگی من
همراه من مانده‌اند،
01:00
impactingتأثیرگذار است who I am
18
48440
2496
و برروی آن‌چه که من هستم
01:02
and what I do.
19
50960
1720
و آن‌چه که می‌کنم
تاثیر می‌گذارند.
01:05
In 2010, my thirdسوم sonفرزند پسر, Joelجوئل, was diagnosedتشخیص داده شده
with a rareنادر and aggressiveخشونت آمیز brainمغز tumorتومور.
20
53360
6200
سال ۲۰۱۰، تومور مغزیِ شدید و کم‌یابِ
پسر سوم من، جوئل، تشخیص داده شد.
01:12
And before that yearسال was finishedتمام شده,
21
60480
1936
و قبل از آن‌که آن سال به پایان برسد،
01:14
doctorsپزشکان satنشسته my husbandشوهر and I down
22
62440
2536
پزشکان، من و همسرم را نشاندند
01:17
and let us know
that his tumorتومور had returnedبازگشت
23
65000
3256
و ما را مطلع کردند
که تومور او برگشته
01:20
despiteبا وجود the mostاکثر aggressiveخشونت آمیز chemotherapyشیمیدرمانی
and radiationتابش that they could offerپیشنهاد him.
24
68280
4720
حتی با وجود شدید‌ترین شیمی‌درمانی و
پرتودرمانی که برایش ممکن بود.
01:26
On that terribleوحشتناک night,
25
74080
1896
در آن شب وحشتناک،
01:28
after learningیادگیری that Joelجوئل
had perhapsشاید fourچهار monthsماه ها to liveزنده,
26
76000
4096
بعد از این که فهمیدیم که جوئل
شاید چهار ماه دیگر زنده خواهد بود،
01:32
I cuddledسوزش up with
my two olderمسن تر sonsپسران in bedبستر --
27
80120
2856
کنار دو پسر دیگرم در تخت دراز کشیدم --
01:35
they were fiveپنج and threeسه at the time --
28
83000
2536
در آن زمان آن‌ها پنج و سه ساله بودند --
01:37
and I never really knewمی دانست
how much they understoodفهمید,
29
85560
3096
و اصلا نمی‌دانستم که آن‌ها
چقدر می‌فهمیدند،
پس شروع به تعریف داستان شبانه‌ای
برایشان کردم.
01:40
so I startedآغاز شده tellingگفتن them a bedtimeوقت خواب storyداستان.
30
88680
3696
01:44
I told them about this
very braveشجاع knightشوالیه namedتحت عنوان Joelجوئل
31
92400
3856
برایشان درباره‌ی یک شوالیه‌ی بسیار شجاع
به نام جوئل گفتم
و ماجراهایش در مبارزه با اژدهایی وحشتناک
به اسم سرطان.
01:48
and his adventureماجرا fightingدعوا کردن
a terribleوحشتناک dragonاژدها calledبه نام cancerسرطان.
32
96280
4640
01:53
Everyهرکدام night, I told them
more of the storyداستان,
33
101720
3056
هر شب کمی بیشتر از داستان را
برایشان گفتم،
01:56
but I never let the storyداستان endپایان.
34
104800
2016
اما نگذاشتم داستان به پایان برسد.
01:58
I was just buildingساختمان up a contextزمینه
that they could understandفهمیدن
35
106840
3136
تنها داشتم فضایی را برای درک مسئله
برایشان آماده می‌کردم
02:02
and hopingامید that our prayersنماز
would be answeredجواب داد
36
110000
2256
و امیدوار بودم دعا‌هایمان پاسخ داده شوند
02:04
and I would never
have to tell them that that knightشوالیه,
37
112280
2496
و من هیچ‌وقت به آن‌ها نگویم که
آن شوالیه،
02:06
who had foughtمبارزه کرد so bravelyدلیرانه,
38
114800
2296
که آن‌قدر شجاعانه جنگیده،
02:09
was doneانجام شده fightingدعوا کردن
39
117120
1536
دیگر مبارزه نمی‌کند
02:10
and could restباقی مانده now, foreverبرای همیشه.
40
118680
2280
و حالا می‌تواند برای همیشه
استراحت کند.
02:14
Fortunatelyخوشبختانه, I never did have to
finishپایان دادن that bedtimeوقت خواب storyداستان.
41
122440
4496
خوش‌بختانه، من هیچ‌وقت لازم نشد که
آن داستان شب را تمام کنم.
02:18
My childrenفرزندان outgrewبیرون آمدن it.
42
126960
2176
فرزندانم دیگر برای شنیدن قصه بزرگ بودند.
02:21
Joelجوئل respondedپاسخ داد better than anyoneهر کسی expectedانتظار می رود
to palliativeتسکین دهنده treatmentرفتار,
43
129160
4096
جوئل بهتر از آن‌چیزی که هر کس فکر می‌کرد
به درمان تسکینی پاسخ داد،
02:25
and so insteadبجای of monthsماه ها,
44
133280
1656
و به جای چند ماه،
02:26
we spentصرف شده yearsسالها learningیادگیری how to love
our dyingدر حال مرگ childکودک with all of our heartsقلب.
45
134960
6280
چندین سال زمان داشتیم تا یادبگیریم با تمام
قلبامان، عاشق فرزند در حال مرگمان باشیم.
02:34
Learningیادگیری to recognizeتشخیص
that shamefulشرم آور feelingاحساس
46
142080
2536
یادبگیریم که آن احساس خجالت‌آور
درنگ کردن در ابراز فقط کمی عشق را بشناسیم
02:36
of holdingبرگزاری back just a little love
47
144640
2896
02:39
to try to spareیدکی ourselvesخودمان
just a little painدرد
48
147560
2856
تا به خودمان کمی درد ببخشیم
02:42
somewhereجایی furtherبیشتر down the roadجاده.
49
150440
2560
در جایی از ادامه‌ی راه.
02:45
We pushedتحت فشار قرار داد pastگذشته that self-preservationحفاظت از خود
50
153760
2456
ما از آن حال دلسوزی برای خودمان
عبور کردیم
02:48
because Joelجوئل was worthارزش lovingبا محبت
even if that love could crushخرد کردن us.
51
156240
4920
زیرا جوئل ارزش عشق ورزیدن را داشت حتی اگر
آن عشق می‌توانست ما را نابود کند.
02:54
And that lessonدرس of intenseشدید
vulnerabilityآسیب پذیری has changedتغییر کرد me ...
52
162200
4440
و آن درسِ آسیب‌پذیریِ شدید
من را عوض کرده است...
02:59
more than any awardجایزه ever could.
53
167440
2560
بیشتر از آن‌چه که هر جایزه‌ای بتواند.
03:02
We startedآغاز شده livingزندگي كردن like Joelجوئل could liveزنده,
54
170400
3336
ما چنان زندگی کردیم که اگر
جوئل بود زندگی می‌کردیم،
03:05
and we beganآغاز شد developingدر حال توسعه a videoویدئو gameبازی
calledبه نام "That Dragonاژدها, Cancerسرطان."
55
173760
5240
و شروع به توسعه‌ی یک بازی ویدئویی به نام
«آن اژدها، سرطان» کردیم.
03:11
It was the storyداستان of Joelجوئل.
56
179920
2120
داستان جوئل بود.
03:14
It was the storyداستان of hopeامید
in the shadowسایه of deathمرگ.
57
182760
3496
داستان امید در سایه‌ای از مرگ بود.
03:18
It was the storyداستان of faithایمان
58
186280
1520
داستان ایمان بود
03:20
and doubtشک,
59
188640
1456
و شَک،
03:22
and the realizationتحقق that a wrestleکشتی گرفتن
with doubtشک is a partبخشی of faithایمان --
60
190120
5120
و فهمیدن این که گلاویز شدن با شَک
بخشی از ایمان است --
03:28
maybe the biggestبزرگترین partبخشی of it.
61
196120
1560
شاید بزرگ‌ترین بخش آن.
03:30
It was a storyداستان that beganآغاز شد as a miracleمعجزه
62
198560
3456
داستانی بود که با یک معجزه آغاز شد
03:34
and endedبه پایان رسید as a memorialیادبود.
63
202040
2440
و با یک یادبود به پایان رسید.
03:37
(Musicموسیقی)
64
205840
2096
(آهنگ)
03:39
(Giggleگیج کردن)
65
207960
1256
(خنده)
03:41
(Clappingکف زدن)
66
209240
1336
(دست‌زدن)
03:42
(Musicموسیقی)
67
210600
3576
(آهنگ)
03:46
(Videoویدئو) Dadبابا: Bouncingتندرست around,
do you like that?
68
214200
3056
(ویدئو) پدر: بالا پایین پریدن و شیطنت،
دوست داری؟
03:49
(Giggleگیج کردن)
69
217280
1216
(خنده)
03:50
I love your giggleخندیدن.
70
218520
1216
خندیدنت را دوست دارم.
03:51
(Musicموسیقی)
71
219760
2160
(آهنگ)
03:58
(Giggleگیج کردن)
72
226320
1440
(خنده)
04:01
[A Journeyسفر of Hopeامید In the Shadowسایه of Deathمرگ]
73
229600
4760
[سفر امید در سایه‌ی مرگ]
04:07
[That Dragonاژدها, Cancerسرطان]
74
235280
3016
[آن اژدها، سرطان]
04:10
(Musicموسیقی)
75
238320
3080
(آهنگ)
04:15
When you playبازی "That Dragonاژدها, Cancerسرطان,"
76
243560
1896
وقتی «آن اژدها، سرطان» را
بازی می‌کنید
04:17
you're transformedتبدیل شده است
into a witnessشاهد of Joel'sجوئل life,
77
245480
3976
به شاهدی بر زندگی جوئل تبدیل می‌شوید،
04:21
exploringکاوش an emotionalعاطفی landscapeچشم انداز,
78
249480
2176
چشم‌انداز احساسات را بررسی می‌کنید،
04:23
clickingکلیک کردن to discoverكشف كردن more of what
we as a familyخانواده feltنمد and experiencedبا تجربه.
79
251680
5536
کلیک می‌کنید تا بیشتر از آن‌چه که ما،
به عنوان خانواده احساس کردیم را کشف کنید.
04:29
It feelsاحساس می کند a little bitبیت
like analyzingتجزیه و تحلیل interactiveدر ارتباط بودن poetryشعر
80
257240
4536
کمی شبیه به بررسی کردن شعرِ تعاملی است
04:33
because everyهرکدام gameبازی mechanicمکانیک is a metaphorاستعاره,
81
261800
2336
زیرا هر بخش بازی یک استعاره است،
04:36
and so the more the playerبازیکن asksمی پرسد themselvesخودشان
82
264160
2376
و هر چه بازیکنان بیشتر از خودشان بپرسند
04:38
what we as designersطراحان
were tryingتلاش کن to expressبیان and why,
83
266560
3936
که ما به عنوان طراحان، چه چیزی را
می‌خواستیم بیان کنیم و چرا
04:42
the richerغنی تر the experienceتجربه becomesتبدیل می شود.
84
270520
2360
تجربه غنی‌تر می‌شود.
04:45
We tookگرفت that vulnerabilityآسیب پذیری
that Joelجوئل taughtتدریس کرد us,
85
273400
3016
ما آسیب‌پذیری‌ای که جوئل یادمان داد را
برداشتیم،
04:48
and we encodedکدگذاری شده the gameبازی with it.
86
276440
2560
و بازی را با آن کد‌گذاری کردیم.
04:51
Playersبازیکنان expectانتظار theirخودشان videoویدئو gamesبازی ها
to offerپیشنهاد them branchingشاخه narrativeروایت
87
279520
3576
بازیکنان انتظار دارند که بازیِ ویدئویی
به آن‌ها یک روایت چند شاخه‌ای بدهد.
04:55
so that everyهرکدام decisionتصمیم گیری
that they make feelsاحساس می کند importantمهم
88
283120
3536
تا احساس کنند که
هر تصمیمی که می‌گیرند مهم است
04:58
and can changeتغییر دادن the outcomeنتیجه of the gameبازی.
89
286680
2696
و می‌تواند نتیجه‌ی نهایی بازی را
تغییر دهد.
05:01
We subvertedانفجار that principleاصل
of gameبازی designطرح,
90
289400
2776
ما این قاعده
در طراحی بازی را دگرگون ساختیم،
05:04
collapsingسقوط the choicesگزینه های in on the playerبازیکن
91
292200
3376
که همه‌ی گزینه‌های پیشِ روی بازیکن
05:07
so that they discoverكشف كردن for themselvesخودشان
92
295600
1776
که خودشان کشفش می‌کنند
05:09
that there is nothing that they can do
that will changeتغییر دادن the outcomeنتیجه for Joelجوئل.
93
297400
4200
نتواند برروی آن‌چه که برای جوئل
اتفاق می‌افتد، تاثیری بگذارد.
05:14
And they feel that discoveryکشف
as deeplyعمیقا and desperatelyبه شدت as we feltنمد it
94
302280
5776
و آن‌ها این کشف را عمیق و با استیصال
احساس می‌کنند، چنان که ما احساس کردیم.
05:20
on nightsشب ها when we heldبرگزار شد Joelجوئل
in our armsبازوها prayingدعا كردن for hoursساعت ها,
95
308080
4176
شب‌هایی بود که ما جوئل را در دستانمان
می‌گرفتیم و ساعت‌های متمادی دعا می‌کردیم،
05:24
stubbornlyاستوارانه holdingبرگزاری out hopeامید for a graceرحمت
that we could not createايجاد كردن for ourselvesخودمان.
96
312280
5440
لجوجانه امید به لطف و فضلی داشتیم
که برای خودمان نمی‌توانستیم فراهم کنیم.
05:30
We'dما می خواهیم all preferترجیح می دهند to winپیروزی,
97
318960
1360
همه ترجیح می‌دهیم که ببریم،
05:33
but when you discoverكشف كردن that you can't winپیروزی,
98
321160
2360
اما وقتی که می‌فهمید که نمی‌توانید ببرید،
05:36
what do you valueارزش insteadبجای?
99
324560
1640
به جایش برای چه ارزش قائل می‌شوید؟
05:39
I never plannedبرنامه ریزی شده to writeنوشتن videoویدئو gamesبازی ها,
100
327600
2216
من هیچ‌وقت برنامه نداشتم
بازی ویدئویی بنویسم.
05:41
but these momentsلحظات
that really changeتغییر دادن our livesزندگی می کند,
101
329840
2536
ولی لحظاتی که واقعا
زندگیمان را تغییر می‌دهند،
05:44
they oftenغالبا come as the resultنتيجه
of our hardshipسختی -- and not our gloryشکوه.
102
332400
4120
معمولا ناشی از سختی‌هایمان هستند --
نه شکوه و عظمتمان.
05:49
When we thought that Joelجوئل could liveزنده,
103
337520
2096
وقتی فکر می‌کردیم جوئل می‌تواند
زنده بماند
05:51
I left the gameبازی designingطراحی to my husbandشوهر.
104
339640
2136
من طراحی بازی را به همسرم سپردم.
05:53
I chimedchimed in here and there
105
341800
2056
این‌جا و آن‌جا همراهش می‌شدم
05:55
with a sceneصحنه or two and some suggestionsپیشنهادات.
106
343880
2976
با ایده‌ی یک صحنه یا چند پیشنهاد.
05:58
But after the night that Joelجوئل diedفوت کرد,
107
346880
2640
ولی بعد از شبی که جوئل مُرد،
06:02
the passionشور,
108
350480
1416
آن شور،
06:03
the possibilityامکان پذیری of sharingبه اشتراک گذاری Joel'sجوئل life
throughاز طریق our videoویدئو gameبازی --
109
351920
4176
آن احتمال به اشتراک گذاشتن زندگی جوئل
از طریق بازی ویدئوییمان --
06:08
it was something that I couldn'tنمی توانستم resistمقاومت کردن.
110
356120
2136
چیزی بود که نمی‌توانستم برابرش
مقاومت کنم.
06:10
I startedآغاز شده writingنوشتن more,
111
358280
1336
شروع کردم به بیشتر نوشتن،
06:11
I satنشسته in on our team'sتیم designطرح meetingsجلسات,
112
359640
2416
در جلسات طراحی تیممان نشستم،
06:14
I addedاضافه more ideasایده ها
and I helpedکمک کرد directمستقیم scenesصحنه های.
113
362080
3096
ایده‌های بیشتری دادم و بعضی صحنه‌ها را
مدیریت کردم.
06:17
And I discoveredکشف شده that creatingپدید آوردن
a videoویدئو gameبازی is tellingگفتن a storyداستان,
114
365200
4896
و کشف کردم که ساخت یک بازی ویدئویی،
تعریف یک داستان است،
06:22
but with an entirelyبه طور کامل newجدید vocabularyواژگان.
115
370120
2736
ولی با گنجینه‌ی واژگانی متفاوت.
06:24
All the sameیکسان elementsعناصر of imaginationخیال پردازی
and symbolismنمادگرایی are there,
116
372880
5536
همه‌ی اِلِمان‌های خلاقانه و نمادین
آن‌جا هستند،
06:30
but they're just partneredمشارکت کرد
with playerبازیکن agencyآژانس
117
378440
2616
ولی در کنار نمایندگی‌های بازیکنان
06:33
and systemسیستم responsivenessپاسخگویی.
118
381080
2000
و پاسخ‌گویی سیستم.
06:36
It's challengingچالش برانگیز work.
119
384080
1656
کار چالش برانگیزی است.
06:37
I have to think
in a totallyکاملا newجدید way to do it,
120
385760
3016
باید در یک جهت کاملا جدید به آن
فکر کنم تا انجامش دهم،
06:40
but I love it.
121
388800
1656
ولی عاشقش هستم.
06:42
And I wouldn'tنمی خواهم have knownشناخته شده
that withoutبدون Joelجوئل.
122
390480
2600
ولی بدون جوئل آن را نمی‌فهمیدم.
06:46
Maybe you're a little surprisedغافلگیر شدن
123
394280
2296
شاید شما کمی شگفت‌زد‌ه هستید،
06:48
by our choiceانتخابی to shareاشتراک گذاری our storyداستان
of terminalپایانه cancerسرطان throughاز طریق a videoویدئو gameبازی.
124
396600
5080
از تصمیم ما مبنی بر به اشتراک گذاشتنِ
داستان یک سرطان از طریق بازی ویدئویی.
06:54
Perhapsشاید you're even thinkingفكر كردن
like so manyبسیاری people before you:
125
402360
3336
شاید شما هم مانند بسیاری از آدمای
قبل از شما فکر می‌کنید که:
06:57
cancerسرطان is not a gameبازی.
126
405720
2320
سرطان یک بازی نیست.
خب، به والدینی
که کودک سرطانی دارند بگویید،
07:01
Well, tell that
to any pediatricاطفال cancerسرطان parentوالدین
127
409280
2176
07:03
that's ever takenگرفته شده an examامتحان gloveدستکش
and blownدمیده شده it up into a balloonبالون,
128
411480
3936
آن که یک دستکش آزمایش گرفته باشد
و مثل بادکنک بادش کرده باشد،
07:07
or transformedتبدیل شده است a syringeسرنگ
into a rocketموشک shipکشتی,
129
415440
2736
یا یک سرنگ را به یک سفینه‌ی فضایی
تبدیل کرده باشد،
07:10
or let theirخودشان childکودک rideسوار شدن theirخودشان IVIV poleقطب
throughاز طریق the hospitalبیمارستان hallsسالن ها
130
418200
4136
یا به کودکش اجازه داده باشد که
میله‌ی سرم را در راهرو‌های بیمارستان براند
07:14
like it was a raceنژاد carماشین.
131
422360
1680
چنان که یک مسابقه‌ ماشین‌سواری است.
07:16
Because when you have childrenفرزندان,
132
424880
2096
زیرا وقتی شما کودکی دارید،
07:19
everything is a gameبازی.
133
427000
1840
همه‌چیز یک بازی است.
07:21
And when your youngجوان childکودک
experiencesتجربیات something traumaticتروماتیک,
134
429640
3936
و هنگامی که فرزند کوچک شما درگیر یک
جراحت شده است،
07:25
you work even harderسخت تر to make sure
that theirخودشان life feelsاحساس می کند like a gameبازی
135
433600
4056
شما حتی بیشتر کار می‌کنید تا زندگی آن‌ها
بیشتر شبیه یک بازی به نظر برسد.
07:29
because childrenفرزندان naturallyبه طور طبیعی
exploreکاوش کنید theirخودشان worldsجهان ها throughاز طریق playبازی.
136
437680
3880
زیرا کودکان به طور طبیعی
دنیایشان را با بازی کشف می‌کنند.
07:34
While cancerسرطان can stealسرقت کن
manyبسیاری things from a familyخانواده,
137
442320
2936
با وجود این که سرطان خیلی چیز‌ها را
از یک خانواده می‌گیرد،
07:37
it shouldn'tنباید stealسرقت کن playبازی.
138
445280
1600
نباید بازی را بدزدد.
07:39
If you're listeningاستماع to me
and you're tryingتلاش کن to imagineتصور کن this familyخانواده
139
447880
3576
اگر دارید به من گوش می‌کنید و تلاش می‌کنید
که خانواده‌ای را تصور کنید
07:43
that revolvesچرخش دارد entirelyبه طور کامل
around a dyingدر حال مرگ childکودک,
140
451480
4216
که کاملا همه‌چیزش
تحت تاثیر کودکی در حال مرگ است
07:47
and you can't imagineتصور کن joyشادی
as partبخشی of that pictureعکس,
141
455720
4016
و نمی‌توانید شادی را به عنوان بخشی از
آن تصویر تصور کنید،
07:51
then we were right
to shareاشتراک گذاری our storyداستان with you,
142
459760
3056
درستی تصمیم به اشتراک گذاشتن داستانمان را
می‌فهمید.
07:54
because that seasonفصل of our life was hardسخت.
143
462840
3656
زیرا آن فصل از زندگی ما سخت بود.
07:58
Unspeakablyبی تردید hardسخت at timesبار,
144
466520
2776
گاهاً به طرز غیرقابل بیانی سخت بود،
08:01
but it was alsoهمچنین pureخالص hopeامید,
145
469320
2080
ولی در عین حال امید خالص بود،
08:04
deepعمیق love
146
472000
1616
عشق عمیق بود
08:05
and joyشادی like I have never
experiencedبا تجربه sinceاز آنجا که.
147
473640
2880
و شادی‌ای که دیگر هیچ‌گاه در زندگی
تجربه نکردم.
08:09
Our videoویدئو gameبازی was our attemptتلاش کنید
to shareاشتراک گذاری that worldجهان
148
477720
4136
بازی ویدئویی ما تلاشی بود تا
آن دنیا را
با مردمی که تجربه‌ای این‌چنین نداشته‌اند
به اشتراک بگذاریم.
08:13
with people who hadn'tتا به حال نیست
experiencedبا تجربه it before,
149
481880
2216
08:16
because we never could imagineتصور کن
that worldجهان untilتا زمان it becameتبدیل شد oursما.
150
484120
3800
زیرا ما هیچ‌گاه تصور آن دنیا را نمی‌کردیم،
تا زمانی که دنیای ما شد.
08:21
We madeساخته شده a videoویدئو gameبازی that's hardسخت to playبازی.
151
489200
3040
بازی‌ای ساختیم که بازی کردنِ آن سخت است.
08:25
It will never be a blockbusterفیلمبرداری.
152
493360
2256
هیچ‌وقت جزو پرفروش‌ها نمی‌شود.
08:27
People have to prepareآماده کردن themselvesخودشان
to investسرمایه گذاری emotionallyعاطفی
153
495640
3736
مردم باید خودشان را آماده کنند تا
از نظر روحی
08:31
in a storyداستان that they know
will breakزنگ تفريح theirخودشان heartsقلب.
154
499400
3520
در بازی‌ای که می‌دانند قلبشان را
خواهد شکست قدرت داشته باشند.
08:35
But when our heartsقلب breakزنگ تفريح,
155
503880
2336
ولی زمانی که قلب‌های ما شکست
08:38
they healالتیام a little differentlyمتفاوت است.
156
506240
2320
کمی متفاوت درمان شد.
08:42
My brokenشکسته شده heartقلب has been healingشفا دادن
with a newجدید and a deeperعمیق تر compassionمحبت --
157
510000
4895
قلب شکسته‌ی من دارد با یک علاقه‌ی جدید
و عمیق‌تر درمان می‌شود --
08:46
a desireمیل to sitنشستن with people in theirخودشان painدرد,
158
514919
2937
این علاقه که با مردم در هنگام
درد‌هایشان بنشینم،
08:49
to hearشنیدن theirخودشان storiesداستان ها
and try to help tell them
159
517880
3015
و داستان‌هایشان را بشنوم و
سعی کنم که کمکشان کنم
08:52
so that they know that they're seenمشاهده گردید.
160
520919
1961
تا بدانند که دیده می‌شوند.
08:56
On the night when "That Dragonاژدها, Cancerسرطان"
wonبرنده شد the Gameبازی for Impactتأثیر Awardجایزه,
161
524600
4336
شبی که «آن اژدها، سرطان» جایزه‌ی
بازیِ تاثیرگذار را برد،
09:00
we cheeredتشویق شد,
162
528960
1416
ما شادی کردیم،
09:02
we smiledلبخند زد and we talkedصحبت کرد about Joelجوئل
163
530400
3176
لبخند زدیم و در مورد جوئل صحبت کردیم
09:05
and the impactتأثیر he had on our life --
164
533600
2256
و تاثیری که بر زندگیمان داشت --
09:07
on all of those hardسخت and hopefulامیدوارم nightsشب ها
that we sharedبه اشتراک گذاشته شده with him
165
535880
4096
در تمام آن شب‌های سخت و امیدوارانه
که در کنار او گذراندیم
09:12
when he changedتغییر کرد our heartsقلب
166
540000
1456
وقتی قلب‌هایمان را تغییر داد
09:13
and taughtتدریس کرد us so much more
about life and love and faithایمان and purposeهدف.
167
541480
5880
و به ما در مورد زندگی و عشق و ایمان و هدف
بسیار آموخت.
09:20
That awardجایزه will never mean as much to me
as even a singleتنها photographعکس of my sonفرزند پسر,
168
548560
5760
آن جایزه اصلا به اندازه‌ی حتی یک عکس پسرم
هم برای من ارزش ندارد،
09:27
but it does representنمایندگی all of the people
who his life has impactedتأثیرگذار است,
169
555200
4656
ولی نمایان‌گر تمام مردمی خواهد بود که
زندگیش آن‌ها را تحت تاثیر قرار داده،
09:31
people I'll never meetملاقات.
170
559880
2096
مردمی که هیچ‌وقت با آن‌ها آشنا نمی‌شوم.
09:34
They writeنوشتن me emailsایمیل ها sometimesگاه گاهی.
171
562000
2360
گاهی به من ایمیل می‌زنند.
09:36
They tell me that they missاز دست دادن Joelجوئل,
even thoughگرچه they never metملاقات کرد him.
172
564880
5456
به من می‌گویند که چقدر دلشان برای جوئل
تنگ شده هرچند هیچ‌گاه با او آشنا نشده‌اند
09:42
They describeتوصیف کردن the tearsاشک ها
that they'veآنها دارند shedدهنه for my sonفرزند پسر,
173
570360
4640
آن‌ها اشک‌هایشان را که برای پسرم ریخته‌اند
توصیف می‌کنند،
09:47
and it makesباعث می شود my burdenبارگیری of griefغم و اندوه
just a little bitبیت lighterفندک
174
575920
3816
و این کمی از بار غصه‌ی من را کم می‌کند.
وقتی می‌دانم که ماجرا با ده‌ساله‌ای
اشتراک گذاشته شده
09:51
knowingدانستن that it's sharedبه اشتراک گذاشته شده
with a 10-year-oldساله
175
579760
2096
09:53
watchingتماشا کردن a YouTubeیوتیوب playthroughبازی کردن,
176
581880
2016
که یک سری ویدئو یوتیوب را می‌بیند،
09:55
or a doctorدکتر playingبازی کردن on his airplaneهواپیما
with a smartphoneگوشی های هوشمند,
177
583920
4216
یا دکتری که در یک هواپیما با
گوشی هوشمندش بازی می‌کند،
10:00
or a professorاستاد introducingمعرفی Joelجوئل
to her first-yearسال اول philosophyفلسفه studentsدانش آموزان.
178
588160
5440
یا استادی که جوئل را به دانشجویان سال اول
فلسفه‌اش معرفی می‌کند.
10:06
We madeساخته شده a videoویدئو gameبازی that's hardسخت to playبازی.
179
594800
3600
ما بازی ویدئویی‌ای ساختیم که
بازی کردنش سخت است.
10:11
But that feelsاحساس می کند just right to me,
180
599280
2936
ولی به نظر من کار درستی است،
10:14
because the hardestسخت ترین momentsلحظات of our livesزندگی می کند
181
602240
2576
زیرا سخت‌ترین لحظات در زندگی ما
10:16
changeتغییر دادن us more than any goalهدف
we could ever accomplishانجام دادن.
182
604840
3480
ما را بیشتر از هر هدفی که
بتوانیم به آن دست پیدا کنیم، تغییر می‌دهد.
10:21
Tragedyتراژدی has shiftedتغییر یافته است my heartقلب
183
609320
2656
این تراژدی قلب من را تغییر داده
10:24
more than any dreamرویا
I could ever see come trueدرست است.
184
612000
3040
بیشتر از هر رویایی که می‌توانستم تصور کنم
که به وقوع بپیوندد.
10:28
Thank you.
185
616120
1216
متشکرم.
10:29
(Applauseتشویق و تمجید)
186
617360
4238
(تشویق حضار)
Translated by Kimia Kiani
Reviewed by Leila Ataei

▲Back to top

ABOUT THE SPEAKER
Amy Green - Video game designer
Amy Green creates narrative video games that focus on innovative stories.

Why you should listen

Amy Green writes and designs video games for Numinous Games, whose first title, That Dragon, Cancer, was an intimate autobiography of the life and death of her son Joel Green. Along with her husband and a team of six other developers, she used a video game to artistically portray the surreal emotional landscape of raising a child with a terminal illness. In May 2017, the Peabody Media Center and the University of Georgia awarded That Dragon, Cancer a Peabody-Facebook Futures of Media Award for Best Video Game.

Green's current project, Untethered, is an episodic virtual reality mystery that allows the player to speak out loud to the characters within the game. These characters speak back to the player, including the player as an integral character in the quirky story that is being told in the game.

Green's work with Numinous Games has been recognized by the British Academy of Film and Television Arts, South by Southwest, Games for Change, the Independent Game Developers Association, the Game Awards and has been featured in press coverage by the New York Times, the Wall Street Journal, Wired Magazine, Popular Science, RadioLab, CBS Sunday Morning, the BBC and the Guardian.

More profile about the speaker
Amy Green | Speaker | TED.com