ABOUT THE SPEAKER
Dean Kamen - Inventor
Dean Kamen landed in the limelight with the Segway, but he has been innovating since high school, with more than 150 patents under his belt. Recent projects include portable energy and water purification for the developing world, and a prosthetic arm for maimed soldiers.

Why you should listen

Dean Kamen is an innovator, but not just of things. He hopes to revolutionize attitudes, quality of life, awareness. While an undergraduate, he developed the first portable infusion device, which delivers drug treatments that once required round-the-clock hospital care. And, through his DEKA Research and Development, which he cofounded in 1982, he developed a portable dialysis machine, a vascular stent, and the iBOT -- a motorized wheelchair that climbs stairs (Stephen Colbert took one for a spin).

Yes, he's a college dropout, but he's a huge believer in education, and in 1989 established the nonprofit FIRST (For Inspiration and Recognition of Science and Technology) to inspire teenagers to pursue careers in science. FIRST sponsors lively annual competitions, where students form teams to create the best robot.

His focus now is on off-grid electricity and water purification for developing countries; another recent project, previewed at TED2007, is a prosthetic arm for maimed soldiers (read an update here). He's also working on a power source for the wonderful Think car. And, with more funding in the works, we haven't seen the last of the Segway.

More profile about the speaker
Dean Kamen | Speaker | TED.com
TEDMED 2009

Dean Kamen: The emotion behind invention

دین کیمن: احساسات در پس یک اختراع

Filmed:
598,766 views

سربازانی که اعضاء بدنشان را در حین خدمت از دست داده اند هر روز درگیر کشمکش هایی هستند که برای اکثر ما غیر قابل تصور است.
- Inventor
Dean Kamen landed in the limelight with the Segway, but he has been innovating since high school, with more than 150 patents under his belt. Recent projects include portable energy and water purification for the developing world, and a prosthetic arm for maimed soldiers. Full bio

Double-click the English transcript below to play the video.

00:15
It's not about technologyتکنولوژی,
0
0
2000
بحث درباره تکنولوژی نیست.
00:17
it's about people and storiesداستان ها.
1
2000
2000
درباره مردم و داستان زندگی اونهاست.
00:19
I could showنشان بده you
2
4000
2000
می تونم چیزی رو که
00:21
what recentlyبه تازگی was on televisionتلویزیون
3
6000
2000
چند وقت پیش در تلویزیون دیدم
00:23
as a highبالا qualityکیفیت videoویدئو:
4
8000
2000
در قالب یک فیلم ویدیویی با کیفیت به مدت 60 دقیقه به شما نشون بدم.
00:25
60 Minutesدقایق, manyبسیاری of you mayممکن است have seenمشاهده گردید it.
5
10000
3000
احتمالا خیلی از شما ها هم اونو دیدین.
00:28
And it was the now directorکارگردان of the entireکل pieceقطعه
6
13000
3000
مدیر کل فعلیِ
00:31
of the veteran'sجانباز administrationمدیریت --
7
16000
3000
سازمان نیروهای از کار افتاده نظامی رو نشون می داد
00:34
who, himselfخودت, had lostکم شده an armبازو 39 yearsسالها agoپیش
8
19000
3000
که یک دستش رو 39 ساله پیش
00:37
in Vietnamویتنام --
9
22000
3000
در ویتنام از دست داده
00:40
who was adamantlyمستقیما opposedمخالف to these crazyدیوانه devicesدستگاه ها
10
25000
2000
و ناچار به استفاده از این دست های مصنوعی که
00:42
that don't work.
11
27000
3000
که به هیچ دردی نمی خورن شده بود.
00:45
And it turnsچرخش out that with 60 Minutesدقایق camerasدوربین ها rollingنورد in the backgroundزمینه,
12
30000
3000
پس از چرخش یک ساعته دوربین در پس زمینه
00:48
after he prettyبسیار much madeساخته شده his positionموقعیت clearروشن است on this --
13
33000
3000
وقتی که وضعیتش بخوبی مشخص شد،
00:51
he had his hookقلاب and he had his --
14
36000
3000
قلابش رو و . . .
00:54
he woreبه تن کرد this armبازو for lessکمتر than two hoursساعت ها
15
39000
3000
به مدت کمتر از دو ساعت اونو به تن کرد
00:57
and was ableتوانایی to pourریختن himselfخودت a drinkنوشیدن and got quiteکاملا emotionalعاطفی over the factواقعیت
16
42000
3000
و تونست با اون برای خودش یک نوشیدنی بریزه و خیلی از این بابت هیجان زده شد.
01:00
that, quoteنقل قول -- his quoteنقل قول --
17
45000
3000
به گفته خودش،
01:03
it's the first time he's feltنمد like he's had an armبازو in 39 yearsسالها.
18
48000
4000
این اولین باریه که بعد از 30 سال احساس کرده که صاحب یک دست شده.
01:07
But that would sortمرتب سازی of be jumpingپریدن to the middleوسط of the storyداستان,
19
52000
3000
اما این به نوعی پریدن به وسط داستان بود
01:10
and I'm not going to showنشان بده you that polishedجلا videoویدئو.
20
55000
2000
و من قصد ندارم که یک ویدیو موقر رو به شما نشون بدم.
01:12
I'm going to, insteadبجای, in a minuteدقیقه or two,
21
57000
2000
بجای اون می خوام در یک یا دو دقیقه
01:14
showنشان بده you an earlyزود, crudeخام videoویدئو
22
59000
3000
به شما یک ویدیو خام رو نشون بدم
01:17
because I think it's
23
62000
2000
برای اینکه فکر می کنم این
01:19
a better way to tell a storyداستان.
24
64000
4000
روش بهتری برای گفتن داستان باشه.
01:23
A fewتعداد کمی yearsسالها agoپیش I was visitedملاقات کرد by
25
68000
2000
چند سال قبل افرادی از دارپا( مرکز تحقیقات پیشرفته وزرات دفاع امریکا)
01:25
the guy that runsاجرا می شود DARPAدارپا,
26
70000
2000
برای ملاقات من اومده بودن
01:27
the people that fundسرمایه all the advancedپیشرفته technologiesفن آوری ها
27
72000
3000
سازمانی که عهده دار سرمایه گذاری روی فناوری های پیشرفته ای است
01:30
that businessesکسب و کار and universitiesدانشگاه ها probablyشاید wouldn'tنمی خواهم take the riskخطر of doing.
28
75000
7000
که بطور معمول شرکت های خصوصی و دانشگاه ها ریسک سرمایه گذاری روی اونها رو قبول نمی کنن.
01:37
They have a particularخاص interestعلاقه in onesآنهایی که that will help our soldiersسربازان.
29
82000
4000
اونها مخصوصا علاقه ویژه ای به فناوری هایی برای کمک به سرباز ها دارن.
01:41
I get this sortمرتب سازی of unrequestedدرخواست نشده است -- by me anywayبه هر حال -- visitبازدید کنید,
30
86000
5000
این ملاقات بدون دعوت رو قبول کردم
01:46
and sittingنشسته in my conferenceکنفرانس roomاتاق is a very seniorارشد surgeonجراح
31
91000
3000
در حالیکه در اتاق کنفرانسم یک جراح خیلی با سابقه
01:49
from the militaryنظامی
32
94000
2000
از ارتش نشسته
01:51
and the guy that runsاجرا می شود DARPAدارپا.
33
96000
4000
و افرادی که دارپا رو اداره میکنن.
01:55
They proceedادامه دهید to tell me a storyداستان whichکه comesمی آید down
34
100000
3000
اونها ماجرایی را برای من تعریف کردن که تقریبا به این صورت بود:
01:58
to basicallyاساسا the followingذیل. We have used suchچنین advancedپیشرفته technologiesفن آوری ها
35
103000
3000
ما هم اکنون از تکنولوژی های خیلی پیشرفته ای استفاده می کنیم
02:01
now and madeساخته شده them availableدر دسترس است
36
106000
3000
و اونها رو در دورترین
02:04
in the mostاکثر remoteاز راه دور placesمکان ها that we put soldiersسربازان:
37
109000
3000
نقاطی که سرباز هایمان حضور دارن بکار گرفته ایم،
02:07
hillsتپه ها of Afghanistanافغانستان, Iraqعراق ...
38
112000
4000
ارتفاعات افغانستان و عراق.
02:11
They were quiteکاملا proudمغرور of the factواقعیت that
39
116000
2000
و اونها کاملا به این مساله افتخار می کردن
02:13
you know, before the dustگرد و خاک clearsپاک می شود,
40
118000
3000
می دونید، قبل از اینکه غبار از روی اونها پاک بشه
02:16
if some soldierسرباز has been hurtصدمه
41
121000
2000
اگر یک سرباز دچار جراحت شده باشه،
02:18
they will have collectedجمع آوری شده him or her, they will have broughtآورده شده him back,
42
123000
3000
این ها پیداش می کنن و به محل مناسب انتقال میدن
02:21
they will be gettingگرفتن world-classسطح جهانی triageتریاژ emergencyاضطراری careاهميت دادن
43
126000
3000
و بالاترین سطوح خدمات پزشکی و امدادی رو به اونها ارائه میدن
02:24
fasterسریعتر than you and I would be gettingگرفتن it if we were hurtصدمه
44
129000
4000
سریع تر از اونی که اگر من یا شما در یک حادثه رانندگی
02:28
in a carماشین accidentتصادف in a majorعمده cityشهر in the Unitedیونایتد Statesایالت ها.
45
133000
4000
در یکی از شهر های بزرگ امریکا دچار آسیب دیدگی بشیم به اون دسترسی داریم.
02:32
That's the good newsاخبار.
46
137000
2000
این خبر خوبیه
02:34
The badبد newsاخبار is if they'veآنها دارند collectedجمع آوری شده this personفرد
47
139000
3000
و اما خبر بد اینه که وقتی اون شخص را بر می گردونن
02:37
and he or she is missingگم شده an armبازو or legپا,
48
142000
3000
اگر یک دست یا پا،
02:40
partبخشی of the faceصورت, it's probablyشاید not comingآینده back.
49
145000
4000
یا قسمتی از صورتش رو از دست داده باشه احتمالا قابل برگشت نخواهد بود.
02:44
So, they startedآغاز شده givingدادن me the statisticsآمار on how manyبسیاری of these kidsبچه ها had lostکم شده an armبازو.
50
149000
4000
اونها شروع کردن به دادن اعداد و ارقامی در باره سربازهای جوانی که یک دستشون رو از دست دادن.
02:48
And then the surgeonجراح pointedخاطر نشان out, with a lot of angerخشم,
51
153000
3000
و سپس جراح اشاره کرد ،البته خیلی با عصبانیت،
02:51
he said, "Why is it? At the endپایان of the Civilمدنی Warجنگ,
52
156000
4000
گفتش،" چرا بعد از اتمام جنگ داخلی وضعیت باید اینطوری باشه
02:55
they were shootingتیراندازی کردن eachهر یک other with musketsمساجد. If somebodyکسی lostکم شده an armبازو,
53
160000
2000
اونها به سمت همدیگه با تفنگ فیتیله ای شلیک می کردن، اگر کسی دستش رو از دست میداد
02:57
we gaveداد them a woodenچوبی stickچوب with a hookقلاب on it.
54
162000
5000
ما یک دست چوبی که یک قلاب تهش داره بهش می دادیم
03:02
Now we'veما هستیم got F18s and F22s,
55
167000
3000
الان ما اف-18 و اف-22 داریم
03:05
and if somebodyکسی losesاز دست می دهد an armبازو,
56
170000
2000
و اگر یک نفر دستش رو از دست بده
03:07
we give them a plasticپلاستیک stickچوب with a hookقلاب on it."
57
172000
3000
یک دست پلاستیکی با قلابش بهش میدیم."
03:10
And they basicallyاساسا said, "This is unacceptableغیر قابل قبول است,"
58
175000
4000
و اونها اساسا می گفتن که این مساله قابل پذیرش نیست.
03:14
and then the punchlineپانچلین: "So, Deanدین,
59
179000
2000
و اما قسمت جالب، " خوب دین،
03:16
we're here because you make medicalپزشکی stuffچیز.
60
181000
2000
ما اینجا هستیم بخاطر اینکه تو وسایل پزشکی می سازی
03:18
You're going to give us an armبازو."
61
183000
3000
و تو قراره یک دست برای ما بسازی."
03:21
And I was waitingدر انتظار for the 500 pagesصفحات of bureaucracyبوروکراسی,
62
186000
3000
من منتظر 500 صفحه تشریفات اداری
03:24
paperworkکاغذکاری and DODsDODs.
63
189000
3000
و کاغذ بازی های خاص ارگان های دفاعی بودم.
03:27
No, the guy saysمی گوید,
64
192000
3000
اونها گفتند، نه!
03:30
"We're going to bringآوردن a guy into this conferenceکنفرانس roomاتاق,
65
195000
4000
"ما می خواهیم یک نفر رو به این اتاق بیاریم
03:34
and wearingپوشیدن the armبازو you're going to give us,
66
199000
3000
و دستی رو که تو به ما میدی تنش کنیم
03:37
he or she is going to pickانتخاب کنید up a raisinکشمش or a grapeانگور
67
202000
2000
اون باید بتونه یک کشمش یا انگور رو باهاش
03:39
off this tableجدول.
68
204000
2000
از روی این میز برداره
03:41
If it's the grapeانگور, they won'tنخواهد بود breakزنگ تفريح it."
69
206000
3000
اگر انگور باشه نباید له بشه."
03:44
Great he needsنیاز دارد efferentمهاجم, afferentعصبانی, hapticلمسی responseواکنش sensorsسنسورها.
70
209000
3000
این کار نیاز داره به سنسورهای آوران، وابران، لمسی . . .
03:47
"If it's the raisinکشمش, they won'tنخواهد بود dropرها کردن it."
71
212000
3000
"اگر کشمش باشه نباید از دستش بیوفته."
03:50
So he wants fine motorموتور controlکنترل: flexانعطاف پذیری at the wristمچ دست,
72
215000
5000
بنابر این در قسمت مچ احتیاج به کنترل موتور دقیق و انعطاف پذیر داره،
03:55
flexانعطاف پذیری at the elbowآرنج, abductربوده شدن and flexانعطاف پذیری at the shoulderشانه.
73
220000
4000
انعطاف پذیری در آرنج، قابلیت جدا شدن از بدن و انعطاف پذیری در قسمت شانه.
03:59
Eitherهر دو way they were going to eatخوردن it.
74
224000
2000
در هر صورت باید بتونه اونو بخوره.
04:01
"Oh, by the way Deanدین. It's going to fitمناسب on a 50thth percentileصد درصد femaleزن frameفریم --
75
226000
4000
"اوه، راستی دین، باید متناسب با قالب زنانه 50 درصد باشه،
04:05
namelyاز جمله 32 inchesاینچ from the long fingerانگشت --
76
230000
3000
یعنی 32 اینچ فاصله از انگشت اشاره.
04:08
and weighوزن کن lessکمتر than nineنه poundsپوند."
77
233000
3000
وزنش هم باید کمتر از 9 پوند باشه.
04:11
50thth percentileصد درصد femaleزن frameفریم.
78
236000
3000
متناسب با قالب زنانه 50 درصد
04:14
"And it's going to be completelyبه صورت کامل selfخود containedحاوی includingشامل all its powerقدرت."
79
239000
4000
و همه چیز رو باید روی خودش داشته باشه، که این شامل منبع انرژی هم میشه."
04:18
So, they finishedتمام شده that. And I, as you can tell,
80
243000
2000
اونها صحبت هاشون تموم شد و من هم همونطور که هرکسه دیگه هم که باشه میگه،
04:20
am a bashfulغم انگیز guy.
81
245000
2000
من البته یکم خجالتی ام.
04:22
I told them they're nutsآجیل.
82
247000
2000
بهشون گفتم که دیوونه شدن
04:24
(Laughterخنده)
83
249000
2000
(خنده)
04:26
They'veآنها دارند been watchingتماشا کردن too much "Terminatorنابود کننده."
84
251000
2000
یا اینکه خیلی ترمیناتور نگاه کردن.
04:28
(Laughterخنده)
85
253000
2000
(خنده)
04:30
Then, the surgeonجراح saysمی گوید to me,
86
255000
3000
بعد جراح به من گفت،
04:33
"Deanدین, you need to know
87
258000
3000
" دین، تو باید اینو در نظر داشته باشی که
04:36
more than two dozenدوازده of these kidsبچه ها have come back
88
261000
3000
بیشتر از دو جین از این بچه ها برگشتن
04:39
bilateralدو طرفه."
89
264000
2000
در حالی که دوتا دستشون رو از دست دادن."
04:41
Now, I cannotنمی توان imagineتصور کن --
90
266000
2000
تصورش هم برای من ناممکنه
04:43
I'm sorry, you mayممکن است have a better
91
268000
4000
ببخشید شاید شما تصورتون
04:47
imaginationخیال پردازی than I do --
92
272000
2000
از من بهتر باشه.
04:49
I can't imagineتصور کن losingاز دست دادن my armبازو,
93
274000
3000
من نمی تونم تصور کنم که یک دستم رو از دست بدم
04:52
and typicallyمعمولا at 22 yearsسالها oldقدیمی.
94
277000
3000
اونهم در سن 22 سالگی
04:55
But comparedمقایسه کرد to that, losingاز دست دادن two?
95
280000
3000
چه برسه به اینکه دوتاشو از دست داده باشم
04:58
Seemsبه نظر می رسد like that would be an inconvenienceناراحتی.
96
283000
4000
رنج بزرگی بنظر میرسه.
05:02
Anywayبه هر حال, I wentرفتی home that night. I thought about it.
97
287000
3000
در هر حال، من اونشب به خونه رفتم و راجع بهش فکر کردم
05:05
I literallyعینا could not sleepبخواب
98
290000
2000
حقیقتا نتونستم بخوابم
05:07
thinkingفكر كردن about, "I wonderتعجب how you'dمی خواهی rollرول over
99
292000
2000
به این فکر می کردم که بدون داشتن شونه
05:09
with no shouldersشانه ها."
100
294000
4000
چطور میشه غلط زد.
05:13
So, I decidedقرار بر این شد we'veما هستیم got to do this.
101
298000
3000
برای همین تصمیم گرفتم که این کار رو انجام بدم.
05:16
And trustاعتماد me, I've got a day jobکار, I've got a lot of day jobsشغل ها.
102
301000
2000
باور کنید که من هم کار دارم، کار های زیادی هم دارم
05:18
Mostاکثر of my day jobکار keepsنگه می دارد me busyمشغول
103
303000
3000
و بیشتر وقت منو به خودشون اختصاص میدن
05:21
fundingمنابع مالی my fantasiesفانتزی ها like FIRST and waterاب and powerقدرت ....
104
306000
2000
سرمایه گذاری روی زمینه هایی مثل بنیاد فِرست، مساله آب و انرژی، . . .
05:23
And I've got a lot of day jobsشغل ها.
105
308000
3000
و کلی از این کارها دارم
05:26
But I figuredشکل گرفته I gottaباید do this.
106
311000
4000
اما با خودم گفتم،" من باید این کار رو انجام بدم."
05:30
Did a little investigationتحقیق و بررسی,
107
315000
2000
کمی بررسی کردم
05:32
wentرفتی down to Washingtonواشنگتن, told them
108
317000
3000
به واشنگتن رفتم و به اونها گفتم
05:35
I still think they're nutsآجیل but we're going to do it.
109
320000
5000
من هنوز هم فکر می کنم اونا دیوونن، اما در هر حال می خوام انجامش بدم.
05:40
And I told them I'd buildساختن them an armبازو.
110
325000
2000
و بهشون گفتم که براشون یک دست خواهم ساخت.
05:42
I told them it would probablyشاید take fiveپنج yearsسالها to get throughاز طریق the FDAFDA,
111
327000
3000
و گفتم که احتمالا 5 سال طول میکشه تا بتونیم مجوز اف دی ای رو بگیریم
05:45
and probablyشاید 10 yearsسالها to be reasonablyمنطقی functionalعملکردی.
112
330000
3000
و احتمالا حدود 10 سال تا اینکه واقعا کاربردی بشه.
05:48
Look what it takes to make things like iPodsآی پاد.
113
333000
4000
در نظر بگیرید ساختن یک چیزی مثل آی پاد چقدر زمان میبره.
05:52
"Great," he said, "You got two yearsسالها."
114
337000
3000
اون گفت، عالیه، "شما دو سال وقت دارین!"
05:55
(Laughterخنده)
115
340000
1000
(خنده)
05:56
I said, "I'll tell you what. I'll buildساختن you an armبازو
116
341000
2000
من گفتم،" بزارید یک چیزی رو بگم، من یک دست می سازم
05:58
that's underزیر nineنه poundsپوند
117
343000
2000
که وزنش کمتر از 9 پونده
06:00
that has all that capabilityتوانایی in one yearسال.
118
345000
2000
و همه قابلیت ها رو داره، در کمتر از یک سال.
06:02
It will take the other nineنه to make it functionalعملکردی and usefulمفید است."
119
347000
4000
بقیه نه ساله دیگه برای اینه که کاربردی و قابل استفاده بشه."
06:06
We sortمرتب سازی of agreedتوافق کرد to disagreeمخالف بودن.
120
351000
2000
به نحوی این اختلافات رو پذیرفتیم.
06:08
I wentرفتی back and I startedآغاز شده puttingقرار دادن a teamتیم togetherبا یکدیگر,
121
353000
2000
من برگشتم و شروع کردم به جمع کردن تیم
06:10
the bestبهترین guys I could find with a passionشور to do this.
122
355000
3000
بهترین افرادی رو که می تونستم جمع کنم، افرادی که در ضمن انگیزه قوی ای برای این کار داشته باشند.
06:13
At the endپایان of exactlyدقیقا one yearسال
123
358000
3000
بعد از گذشت دقیقا یک سال
06:16
we had a deviceدستگاه with 14 degreesدرجه of freedomآزادی,
124
361000
2000
ما وسیله ای داشتیم با 14 درجه آزادی،
06:18
all the sensorsسنسورها, all the microprocessorsریزپردازنده ها,
125
363000
3000
همه سنسورها، تمام میکرو پروسسورها،
06:21
all the stuffچیز insideداخل.
126
366000
2000
همه چیز در داخلش.
06:23
I could showنشان بده you it with a cosmesiscosmesis on it
127
368000
2000
می تونستم اون رو با ظاهری آراسته به شما نشون بدم
06:25
that's so realواقعی it's eerieعجیب و غریب, but then you wouldn'tنمی خواهم see
128
370000
2000
اونطوری واقعا اسرار آمیز بنظر میرسید، اما شما
06:27
all this coolسرد stuffچیز.
129
372000
3000
نمی تونستید همه این چیز های جالب رو ببینید.
06:30
I then thought it would be yearsسالها
130
375000
2000
من با خودم فکر کردم که سال ها طول میکشه
06:32
before we'dما می خواهیم be ableتوانایی to make it really, really usefulمفید است.
131
377000
5000
تا ما اون را واقعا قابل استفاده کنیم
06:37
It turnedتبدیل شد out, as I think you could see
132
382000
2000
ولی همونطور شد که شما می بینید،
06:39
in Aimee'sAimee's capabilitiesقابلیت های and attitudesنگرش های,
133
384000
4000
در بحث رابطه توانمندی با نگرش،
06:43
people with a desireمیل to do something
134
388000
3000
افرادی که واقعا چیزی رو می خوان
06:46
are quiteکاملا remarkableقابل توجه and natureطبیعت is quiteکاملا adaptableسازگار.
135
391000
4000
کاملا بی نظیر عمل می کنن و طبیعت هم بخوبی خودش رو تطبیق میده.
06:50
Anywayبه هر حال, with lessکمتر than 10 hoursساعت ها of use,
136
395000
4000
در هر حال، با کمتر از ده ساعت استفاده،
06:54
two guys -- one that's bilateralدو طرفه.
137
399000
4000
دو نفر که یکیشون هردوتا دستش رو از دست داده،
06:58
He's literallyعینا, he's got no shoulderشانه on one sideسمت,
138
403000
3000
در یک طرف بکلی شونه نداره،
07:01
and he's highبالا trans-humeraltrans-humeral on the other.
139
406000
2000
و یک نیم شونه در طرف دیگه.
07:03
And that's Chuckچاک and Randyشیدا togetherبا یکدیگر,
140
408000
5000
و این تصویر، چاک و رندی رو با هم نشون میده،
07:08
after 10 hoursساعت ها -- were playingبازی کردن in our officeدفتر.
141
413000
3000
بعد از گذشت 10 ساعت که در دفتر ما مشغول بازی با این دست ها بودن.
07:11
And we tookگرفت some prettyبسیار cruddycruddy home moviesفیلم ها.
142
416000
4000
و ما چندتا فیلم خونگی گرفتیم
07:15
At the endپایان of the one I'm going to showنشان بده, it's only about a minuteدقیقه
143
420000
2000
که در انتهای یکیشون که می خوام بهتون نشون بدم، و فقط یک دقیقه
07:17
and a coupleزن و شوهر of secondsثانیه long,
144
422000
5000
و چند ثانیه بیشتر نیست،
07:22
Chuckچاک does something that to this day I'm jealousحسادت of,
145
427000
3000
چاک کاری رو انجام میده که تا امروز من بهش حسودیم میشه.
07:25
I can't do it.
146
430000
2000
من نمی تونم انجام بدم.
07:27
He picksمی بیند up a spoonقاشق, picksمی بیند it up,
147
432000
2000
اون یک قاشق رو بر می داره،
07:29
scoopsچاقوها out some Shreddedتکه تکه شده Wheatگندم and milkشیر,
148
434000
4000
مقداری شیر و گندم رنده شده باهاش بر می داره،
07:33
holdsدارای the spoonقاشق levelسطح
149
438000
2000
سطح قاشق رو حفظ میکنه،
07:35
as he translatesترجمه شده است it, movingدر حال حرکت all these jointsمفاصل simultaneouslyهمزمان,
150
440000
3000
در حالیکه این کار رو میکنه،
07:38
to his mouthدهان, and he doesn't dropرها کردن any milkشیر.
151
443000
3000
تمام مفاصل رو به سمت دهانش هدایت میکنه و ذره ای شیر از قاشق بیرون نمی ریزه.
07:41
(Laughterخنده)
152
446000
1000
(خنده)
07:42
I cannotنمی توان do that.
153
447000
2000
من نمی تونم این کار رو بکنم.
07:44
(Laughterخنده)
154
449000
2000
(خنده)
07:46
His wifeهمسر was standingایستاده behindپشت me.
155
451000
2000
همسرش پشت من ایستاده بود.
07:48
She's standingایستاده behindپشت me at the time
156
453000
2000
در اون لحظه پشت من بود
07:50
and she saysمی گوید, "Deanدین,
157
455000
3000
و گفت، "دین،
07:53
Chuckچاک hasn'tنه fedتغذیه شده himselfخودت in 19 yearsسالها.
158
458000
4000
چاک 19 ساله که نتونسته خودش غذاشو بخوره.
07:57
So, you've got a choiceانتخابی:
159
462000
2000
با این حساب تو باید انتخاب کنی:
07:59
We keep the armبازو, or you keep Chuckچاک."
160
464000
2000
یا ما این دست رو پیش خودمون نگه میداریم، یا تو باید چاک رو نگه داری!"
08:01
(Laughterخنده) (Applauseتشویق و تمجید)
161
466000
3000
(خنده)
08:04
So, can we see that?
162
469000
4000
خوب، می تونیم ببینیمش؟
08:14
This is Chuckچاک showingنشان دادن simultaneousهمزمان controlکنترل
163
479000
2000
این چاکه که داره کنترل همزمانِ
08:16
of all the jointsمفاصل.
164
481000
2000
همه مفصل ها رو باهم نشون میده.
08:18
He's punchingمشت زدن our controlsکنترل ها guy. The guy behindپشت him
165
483000
2000
اون داره به مسئول کنترل ما مشت می زنه. کسی که پشت سر اونه
08:20
is our engineerمهندس/surgeonجراح,
166
485000
2000
مهندسِ مونه
08:22
whichکه is a convenientراحت guy to have around.
167
487000
4000
که فرد مناسبیه برای اینکه اون دور و بر حضور داشته باشه.
08:26
There's Randyشیدا, these guys are passingگذراندن a rubberلاستیک
168
491000
3000
این رندیه، اونا دارن یک توپ پلاستیکی رو
08:29
little puckقهرمان betweenبین them.
169
494000
3000
بینشون رد و بدل می کنن.
08:32
And just as in the spiritروح of FIRST,
170
497000
3000
و درست مثل جو بنیاد فِرست،
08:35
graciousمهربان professionalismحرفه ای گری, they are quiteکاملا proudمغرور of this,
171
500000
2000
حرفه ای بودن توام با بخشندگی، و اونها کاملا بهش افتخار میکنن،
08:37
so they decideتصميم گرفتن to shareاشتراک گذاری a drinkنوشیدن.
172
502000
3000
بنابراین می خوان یک نوشیدنی رو بهم بدن.
08:40
This is a non-trivialبی اهمیت thing to do, by the way.
173
505000
3000
و این چیز کمی نیست.
08:43
Imagineتصور کن doing that with a woodenچوبی stickچوب and a hookقلاب on the endپایان of it,
174
508000
3000
تصور کنید که بخواین همین کار رو با یک دست چوبی که قلابی تهش داره انجام بدین،
08:46
doing eitherیا of those.
175
511000
2000
هرکدوم از این کار ها رو که بخواین انجام بدین.
08:48
Now Chuckچاک is doing something quiteکاملا extraordinaryخارق العاده,
176
513000
3000
الان چاک داره یک کاره کاملا خارق العاده انجام میده،
08:51
at leastکمترین for my limitedمحدود physicalفیزیکی skillمهارت.
177
516000
5000
حداقل در مقایسه با توانایی های فیزیکی محدود من.
08:56
And now he's going to do what DARPAدارپا askedپرسید: me for.
178
521000
3000
و الان می خواد اون کاری رو که دارپا از من خواسته بود انجام بده.
08:59
He's going to pickانتخاب کنید up a grapeانگور -- he didn't dropرها کردن it,
179
524000
2000
می خواد یک دونه انگور برداره، ننداختش
09:01
he didn't breakزنگ تفريح it --
180
526000
3000
لهش نکرد
09:04
and he's going to eatخوردن it.
181
529000
3000
و حالا می خواد بخورتش.
09:07
So, that's where we were
182
532000
2000
به این ترتیب این جایی بود که ما
09:09
at the endپایان of about 15 monthsماه ها.
183
534000
2000
بعد از حدود 15 ماه بهش رسیدیم.
09:11
(Applauseتشویق و تمجید)
184
536000
12000
(تشویق)
09:23
But, as I've learnedیاد گرفتم from Richardریچارد,
185
548000
3000
اما همونطور که من از ریچارد یاد گرفتم
09:26
the technologyتکنولوژی, the processorsپردازنده ها, the sensorsسنسورها, the motorsموتورها,
186
551000
5000
تکنولوژی، پردازنده ها، سنسورها، موتورها،
09:31
is not the storyداستان.
187
556000
4000
اصل ماجرا نیست.
09:35
I hadn'tتا به حال نیست dealtرسیدگی کرد with this kindنوع of problemمسئله
188
560000
3000
من با این نوع مسائل آشنا نبودم
09:38
or franklyرک و پوست کنده, this wholeکل segmentبخش
189
563000
3000
یا درست تر بگم، با کل این بخش
09:41
of the medicalپزشکی worldجهان.
190
566000
2000
از دنیای پزشکی.
09:43
I'll give you some astoundingعجیب و غریب things that have happenedاتفاق افتاد
191
568000
3000
می خوام یک سری چیزهایی رو که اتفاق افتادن براتون تعریف کنم
09:46
as we startedآغاز شده this.
192
571000
3000
از موقعی که ما این پروژه رو شروع کردیم
09:49
After we were prettyبسیار much convincedمتقاعد we had a good designطرح,
193
574000
4000
بعد از اینکه ما تقریبا به این باور رسیده بودیم که طراحی خوبی انجام دادیم،
09:53
and we'dما می خواهیم have to make all the standardاستاندارد engineeringمهندسی trade-offsجبران خسارت you always make --
194
578000
3000
و در حالیکه مجبور به انجام همه مصالحه های استاندارد مهندسی بودیم،
09:56
you can always get threeسه out of fourچهار of anything you want;
195
581000
3000
شما همواره می تونید 3 تا رو از چهارتا چیزی که می خواین انتخاب کنین.
09:59
the weightوزن, the sizeاندازه, the costهزینه, the functionalityعملکرد --
196
584000
3000
وزن، اندازه، هزینه، کارکرد
10:02
I put a bunchدسته ای of guys in my planeسطح
197
587000
2000
من یک عده رو جمع کردم،
10:04
and I said, "We're flyingپرواز down to Walterوالتر Reedرید, and we're going talk to these kidsبچه ها,
198
589000
3000
و بهشون گفتم که ما می خوایم به والتر رید بریم و با این بچه ها صحبت کنیم
10:07
because franklyرک و پوست کنده it doesn't matterموضوع whetherچه we like this armبازو.
199
592000
2000
بخاطر اینکه، صادقانه بگم ، این مهم نیست که ما این دست رو دوست داشته باشیم
10:09
It doesn't matterموضوع whetherچه the
200
594000
2000
حتی مهم نیست که
10:11
Departmentگروه of Defenseدفاع likesدوست دارد this armبازو."
201
596000
2000
وزارت دفاع اون رو بپسنده
10:13
When I told them that they weren'tنبودند entirelyبه طور کامل enthusiasticمشتاق,
202
598000
3000
بهشون گفتم که البته اون ها علاقه ای به این کار ندارن
10:16
but I told them, "It really doesn't matterموضوع what theirخودشان opinionنظر is.
203
601000
3000
اما بهشون گفتم، نظر اونا واقعا مهم نیست
10:19
There is only one opinionنظر that mattersمسائل,
204
604000
2000
تنها یک نظره که اهمیت داره،
10:21
the kidsبچه ها that are eitherیا going to use it or not."
205
606000
4000
اینکه اون بچه ها تمایل داشته باشن ازش استفاده کنن یا نه.
10:25
I told a bunchدسته ای of my engineersمهندسین, "Look we're going to walkراه رفتن into Walterوالتر Reedرید,
206
610000
3000
من به گروه مهندسانم گفتم،" ببینید ما می خوایم به والتر رید بریم
10:28
and you're going to see people, lots of them,
207
613000
4000
و شما قراره افرادی رو ببینید که تعداد زیادی از اونها
10:32
missingگم شده majorعمده bodyبدن partsقطعات.
208
617000
2000
بخش های عمده بدنشون رو از دست دادن.
10:34
They're probablyشاید going to be angryخشمگین, depressedافسرده, frustratedناامید.
209
619000
5000
اونها احتمالا عصبانی، افسرده، و خسته هستن
10:39
We're probablyشاید going to have to give them supportحمایت کردن, encouragementتشویق.
210
624000
3000
و ما باید بهشون دلگرمی و انگیزه بدیم
10:42
But we'veما هستیم got to extractاستخراج کردن from them
211
627000
3000
اما همینطور هم می خوایم ازشون
10:45
enoughکافی informationاطلاعات to make sure we're doing the right thing."
212
630000
5000
اطلاعات کافی بگیریم تا مطمئن بشیم که داریم کارِ درست رو انجام میدیم."
10:50
We walkedراه می رفت into Walterوالتر Reedرید and I could not have been more wrongاشتباه.
213
635000
5000
ما به والتر رید رفتیم و من نمی تونستم بیشتر از این در اشتباه باشم.
10:55
We did see a bunchدسته ای of people,
214
640000
2000
ما گروهی از افراد رو دیدیم،
10:57
a lot of them missingگم شده a lot of bodyبدن partsقطعات,
215
642000
4000
تعداد زیادیشون بخش های زیادی از بدنشون رو از دست داده بودن
11:01
and partsقطعات they had left were burnedسوخته;
216
646000
2000
و قسمت های باقی مونده هم سوخته بودن،
11:03
halfنیم a faceصورت goneرفته, an earگوش burnedسوخته off.
217
648000
4000
صورتشون نصفش رفته بود و یکی از گوش ها هم سوخته بود.
11:10
They were sittingنشسته at a tableجدول. They were broughtآورده شده togetherبا یکدیگر for us.
218
655000
2000
اونها پشت میز نشسته بودن، اونها رو بخاطر ما اونجا جمع کرده بودن.
11:12
And we startedآغاز شده askingدرخواست them all questionsسوالات.
219
657000
2000
و ما شروع به پرسیدن سوال هایمان کردیم.
11:14
"Look," I'd say to them, "We're not quiteکاملا as good as natureطبیعت yetهنوز.
220
659000
3000
من بهشون گفتم ببینید، ما هنوز به اندازه طبیعت خوب نیستیم
11:17
I could give you fine motorموتور controlکنترل,
221
662000
3000
من می تونم بهتون کنترل موتور خوبی بدم،
11:20
or I could let you curlحلقه 40 poundsپوند;
222
665000
2000
یا این امکان رو که بتونید یک وزنه 40 پوندی را جابجا کنین،
11:22
I probablyشاید can't do bothهر دو.
223
667000
2000
احتملا نمی تونم از پس هردوش بر بیام.
11:24
I can give you fastسریع controlکنترل
224
669000
2000
می تونم بهتون کنترل سریع بدم
11:26
with lowکم reductionکاهش ratiosنسبت ها in these gearsدنده ها,
225
671000
2000
با ضریب کاهش کم چرخ دنده،
11:28
or I can give you powerقدرت;
226
673000
2000
یا می تونم بهتون قدرت بدم،
11:30
I can't give you bothهر دو.
227
675000
2000
نمی تونم هر جفتش رو بدم.
11:32
And we were tryingتلاش کن to get them to all help us
228
677000
3000
و ما داشتیم تلاش می کردیم تا بتونیم از نظر همشون استفاده کنیم
11:35
know what to give them.
229
680000
3000
تا بفهمیم که چی باید به اونها بدیم.
11:38
Not only were they enthusiasticمشتاق, they keptنگه داشته شد thinkingفكر كردن
230
683000
2000
اونها نتها با انگیزه بودن، بلکه اهل تفکر هم بودن
11:40
they're there to help us.
231
685000
2000
اونها اونجان که به ما کمک کنن.
11:42
"Well, would it help if I ..."
232
687000
2000
"خوب- آیا این کمکی میکنه اگر - "
11:44
"Guys, and womanزن,
233
689000
3000
بچه ها،
11:47
you've givenداده شده enoughکافی.
234
692000
2000
شما به اندازه کافی به ما کمک کردین.
11:49
We're here to help you. We need dataداده ها. We need to know
235
694000
2000
حالا این ماییم که می خوایم به شما کمک کنیم. ما فقط احتیاج به داده داریم. ما می خوایم بدونیم
11:51
what you need."
236
696000
3000
که شما به چی نیاز دارید.
11:54
After a halfنیم an hourساعت, maybe, there was one guy at the farدور endپایان of the tableجدول
237
699000
3000
بعد از نیم ساعت،یا این حدودا، یک نفر بود که در گوشه انتهایی میز نشسته بود
11:57
who wasn'tنبود sayingگفت: much.
238
702000
2000
و زیاد هم حرف نمی زد
11:59
You could see he was missingگم شده an armبازو.
239
704000
2000
معلوم بود که یک دستش رو از دست داده
12:01
He was leaningتکیه دادن on his other armبازو.
240
706000
3000
و به دست دیگش تکیه داده بود.
12:04
I calledبه نام down to the endپایان, "Hey, you haven'tنه said much.
241
709000
2000
من بلند به اون ته اشاره کردم، " هی، شما چیزی نگفتین،
12:06
If we neededمورد نیاز است this or this, what would you want?"
242
711000
3000
اگر ما این یا این رو بسازیم شما کدومش رو ترجیح میدی؟"
12:09
And he said, "You know,
243
714000
2000
و اون گفت،"می دونید. . .
12:13
I'm the luckyخوش شانس guy at this tableجدول.
244
718000
2000
من اینجا تو این جمع فرد خوش شانسی هستم
12:15
I lostکم شده my right armبازو,
245
720000
2000
دست راستم را از دست دادم،
12:17
but I'm a leftyچپ."
246
722000
2000
ولی خوب، چپ دستم."
12:19
(Laughterخنده)
247
724000
1000
(خنده)
12:20
So, he wouldn'tنمی خواهم say much.
248
725000
2000
به همین خاطر چیز زیادی نمی گفت.
12:22
He had a great spiritروح, like all the restباقی مانده of them had great spiritsارواح.
249
727000
4000
روح بزرگی داشت. همونطور که همه اونا روح بزرگی دارن.
12:26
And he madeساخته شده a fewتعداد کمی commentsنظرات.
250
731000
2000
و فقط تعدای از نظراتش رو گفت.
12:28
And then the meetingملاقات endedبه پایان رسید. We said goodbyeخداحافظ to all these guys.
251
733000
3000
و جلسه خاتمه پیدا کرد و ما از همشون خداحافظی کردیم
12:31
And that guy pushedتحت فشار قرار داد himselfخودت back from the tableجدول ...
252
736000
3000
و اون فرد خودش رو از میز به عقب کشید،
12:34
he has no legsپاها.
253
739000
2000
پا هم نداشت.
12:40
So, we left.
254
745000
3000
ما اونجا رو ترک کردیم
12:43
And I was thinkingفكر كردن,
255
748000
3000
و من تو این فکر بودم که
12:46
"We didn't give them supportحمایت کردن and encouragementتشویق;
256
751000
3000
ما به اونها دلگرمی و انگیزه ندادیم،
12:49
they gaveداد it to us.
257
754000
3000
اونها اینا رو به ما دادن
12:52
They're not finishedتمام شده givingدادن yetهنوز."
258
757000
3000
و هنوز هم دست از این کارشون نکشیدن.
12:55
It was astoundingعجیب و غریب.
259
760000
3000
این حیرت آور بود.
12:58
So, we wentرفتی back.
260
763000
2000
ما بر گشتیم.
13:00
And I startedآغاز شده workingکار کردن harderسخت تر, fasterسریعتر.
261
765000
3000
و من محکمتر و سریعتر از قبل به کار ادامه دادم.
13:06
Then we wentرفتی out to Brookeبروک Armyارتش Medicalپزشکی Centerمرکز.
262
771000
4000
بعد از اون ما به مرکز پزشکی ارتش بروک رفتیم
13:10
And we saw lots of these kidsبچه ها, lots of them.
263
775000
4000
و تعداد زیادی از اون بچه ها رو اونجا دیدیم
13:14
And it was astoundingعجیب و غریب
264
779000
2000
و واقعا شگفت اور بود
13:16
how positiveمثبت they are.
265
781000
4000
که چقدر این بچه ها مثبتن.
13:20
So, we wentرفتی back,
266
785000
3000
دوباره برگشتیم
13:23
and we'veما هستیم been workingکار کردن harderسخت تر yetهنوز.
267
788000
2000
و این بار هم محکمتر و قویتر از گذشته کارمون رو ادامه دادیم.
13:25
We're in clinicalبالینی trialsآزمایش های,
268
790000
2000
هم اکنون در حال طی کردن آزمایش های بالینی هستیم
13:27
we'veما هستیم got fiveپنج of them on people.
269
792000
2000
و روی 5 نفر هم نصبشون کردیم
13:29
We're screamingجیغ زدن alongدر امتداد.
270
794000
2000
خیلی هم سر و صدا راه انداختیم.
13:31
And I get a call and we go back
271
796000
3000
من تماسی دریافت کردم و ما برگشتیم
13:34
to Washingtonواشنگتن.
272
799000
3000
به واشنگتن
13:37
We go back to Walterوالتر Reedرید,
273
802000
2000
به والتر رید رفتیم.
13:39
and a kidبچه, literallyعینا,
274
804000
3000
یکی
13:42
20 some-oddبرخی عجیب و غریب daysروزها before that
275
807000
3000
حدود 20 روز قبل از اون تاریخ
13:45
was blownدمیده شده up.
276
810000
4000
در یک انفجار شدیدا مجروح شده بود
13:49
And they shippedحمل می شود him to Germanyآلمان
277
814000
2000
و به آلمان منتقلش کرده بودن
13:51
and 24 hoursساعت ها laterبعد they shippedحمل می شود him from Germanyآلمان
278
816000
3000
و بعد 24 ساعت هم از آلمان به
13:54
to Walterوالتر Reedرید.
279
819000
4000
والتر رید فرستاده شده بود.
13:58
And he was there,
280
823000
2000
اون اونجا بود
14:00
and they said we neededمورد نیاز است to come.
281
825000
2000
و گفتن که می خوان که ما به اونجا بریم
14:02
And I wentرفتی down
282
827000
2000
و من هم رفتم
14:04
and they rolledنورد him into a roomاتاق.
283
829000
4000
و اونو به یک اتاق آوردن.
14:08
He's got no legsپاها.
284
833000
2000
پا هاش رو از دست داده بود
14:10
He's got no armsبازوها.
285
835000
2000
دست هم نداشت
14:12
He's got a smallکوچک residualباقی مانده limbاندام on one sideسمت.
286
837000
3000
و تنها قسمتی از بازو در یک طرف بدنش داشت
14:15
Halfنیم of his faceصورت is goneرفته,
287
840000
3000
نصف صورتش رفته بود
14:18
but they said his visionچشم انداز is comingآینده back.
288
843000
3000
اما گفتن که بیناییش برمیگرده
14:21
He had one good eyeچشم.
289
846000
3000
یک چشم سالم داشت
14:24
His nameنام is Brandonبراندون MarroccoMarrocco.
290
849000
3000
اسمش هست، براندن موراکو.
14:27
And he said,
291
852000
3000
گفت:
14:30
"I need your armsبازوها,
292
855000
2000
"من دست های شما رو می خوام
14:32
but I need two of them."
293
857000
3000
البته دوتاشونو می خوام."
14:35
"You'llشما get them."
294
860000
2000
حتما.
14:37
This kidبچه was from StatenStaten Islandجزیره.
295
862000
3000
این فرد اهل استیتن آیلند بود.
14:40
And he said, "I had a truckکامیون,
296
865000
2000
گفت که،" من یک کامیون داشتم،
14:42
before I wentرفتی over there,
297
867000
2000
قبل از اینکه به اونجا برم
14:44
and it had a stickچوب.
298
869000
3000
که یک فرمون داشت.
14:47
You think I'll be ableتوانایی to driveراندن it?"
299
872000
2000
فکر می کنی که بتونم دوباره باهاش کار کنم؟"
14:49
"Sure."
300
874000
2000
حتما.
14:51
And I turnedتبدیل شد around and wentرفتی, "How are we going to do this?"
301
876000
2000
و من برگشتم و رفتم." ما چطوری می خوایم این کار رو بکنیم؟"
14:53
(Laughterخنده)
302
878000
1000
(خنده)
14:54
Anywayبه هر حال, he was just like all the restباقی مانده of them.
303
879000
4000
در هر حال، اون هم مثل یکی از بقیه اونها بود
14:58
He doesn't really want a lot.
304
883000
2000
چیز زیادی نمی خواد
15:00
He wants to help. He told me that
305
885000
2000
می خواد کمک کنه. بهم گفت که
15:02
he wanted to go back
306
887000
2000
می خواسته برگرده
15:04
to help his buddiesدوستانی.
307
889000
3000
و به دوستاش کمک کنه.
15:09
So, I was on my way out here.
308
894000
3000
من در راه برگشت بودم.
15:12
I was askedپرسید: to stop at Texasتگزاس.
309
897000
4000
ازم خواسته شد که به تگزاس برم.
15:16
There were 3,500 people,
310
901000
2000
3500 نفر اونجا بودن،
15:18
the Veteran'sجانباز Administrationمدیریت,
311
903000
2000
سازمان نیروهای ازکار افتاده نظامی،
15:20
U.S. ... just 3,500 at this hugeبزرگ eventرویداد
312
905000
3000
تنها 3500 نفر در این رویداد بزرگ جمع شده بودن
15:23
to help the familiesخانواده ها
313
908000
3000
تا به خانواده های همه این افراد
15:26
of all the kidsبچه ها --
314
911000
4000
کمک کنن
15:30
some that have diedفوت کرد, some that are
315
915000
2000
چه اونهایی که فوت کردن، چه اونهایی که
15:32
like Brandonبراندون --
316
917000
2000
مثل براندن بودن
15:34
and they wanted me to speakصحبت.
317
919000
2000
و از من خواستن که سخنرانی کنم.
15:36
I said, "What am I going to say?
318
921000
2000
من گفتم، " چی قراره بگم؟
15:38
This is not a happyخوشحال thing. Look, if this happensاتفاق می افتد to you,
319
923000
2000
این واقعه خوشایندی نیست. ببینید، اگر این اتفاق برای شما بیافته
15:40
I can give you ... This stuffچیز is
320
925000
2000
من می تونم این وسیله ها رو به شما بدم --اما
15:42
still not as good at the originalاصلی equipmentتجهیزات."
321
927000
3000
هنوز خیلی خوب نیستن."
15:47
"You need to come."
322
932000
2000
" نه شما باید بیاین."
15:49
So, I wentرفتی.
323
934000
2000
و من بالاخره رفتم
15:51
And, as I think you get the pointنقطه,
324
936000
3000
و همونطور که احتمالا متوجه قضیه شدین،
15:54
there were a lot people there recoveringبازیابی.
325
939000
3000
اونجا افراد زیادی حضور داشتن که در حال بهبودی بودن
15:57
Some furtherبیشتر alongدر امتداد than othersدیگران.
326
942000
3000
بعضی بهتر از بعضی دیگه بودن
16:00
But universallyبه طور کلی, these people that had been throughاز طریق this
327
945000
3000
اما اساسا همه کسانی که اونجا بودن
16:03
had astoundingعجیب و غریب attitudesنگرش های,
328
948000
3000
ویژگ های فوق العاده ای داشتند
16:06
and just the factواقعیت that people careاهميت دادن
329
951000
5000
و فقط همین که مردم اهمیت بدن
16:11
makesباعث می شود a hugeبزرگ differenceتفاوت to them.
330
956000
3000
براشون خیلی مهمه.
16:14
I'll shutبسته شدن up, exceptبجز one messageپیام
331
959000
4000
من بحثم رو فقط با یک پیام. . .
16:21
or concernنگرانی I have.
332
966000
2000
یا نگرانی ای که دارم تموم می کنم
16:23
I don't think anybodyهر شخصی does it intentionallyاز قصد,
333
968000
4000
البته فکر نمی کنم کسی آگاهانه این کار رو بکنه،
16:27
but there were people there literallyعینا talkingصحبت کردن about,
334
972000
2000
اما اونجا افرادی بودن که در این باره صحبت می کردن،
16:29
"Well, how much will they get?"
335
974000
3000
خوب، چقدر به اونها میدن؟
16:34
You know, this countryکشور is involvedگرفتار as we'veما هستیم all heardشنیدم,
336
979000
2000
همونطور که هممون می دونیم کشور ما درگیرِ
16:36
in this great healthcareمراقبت های بهداشتی debateمناظره.
337
981000
4000
این مناقشه بزرگ مراقبت و درمان هست
16:40
"Who is entitledحق الزحمه to what?
338
985000
3000
هر کسی چه حقی داره؟
16:43
Who is entitledحق الزحمه to how much?
339
988000
2000
حق هر کسی چقدره؟
16:45
Who is going to payپرداخت for it?"
340
990000
4000
و باید از جیب چه کسانی خرج بشه؟
16:49
Those are toughسخت است questionsسوالات.
341
994000
2000
اینها سوالهای سختی هستن.
16:51
I don't have an answerپاسخ to that. Not everybodyهمه
342
996000
2000
من پاسخی براشون ندارم.
16:53
can be entitledحق الزحمه to everything simplyبه سادگی because you were bornبدنیا آمدن here.
343
998000
3000
همه نمی تونن مسئول همه چیز باشن، صرفا به این خاطر که اینجا بدنیا اومدن.
16:56
It's not possibleامکان پذیر است. It would be niceخوب
344
1001000
2000
این ممکن نیست. اگرچه کار قشنگیه
16:58
but let's be realisticواقع بین.
345
1003000
2000
اما بیاییم واقع نگر باشیم.
17:00
They were toughسخت است questionsسوالات. There's polarizedقطبی شده است groupsگروه ها down there.
346
1005000
2000
سوال های دشواری هستن و عقاید کاملا متضادی در جامعه وجود داره.
17:02
I don't know the answersپاسخ ها.
347
1007000
3000
من جوابشونو نمی دونم.
17:05
There are other questionsسوالات that are toughسخت است.
348
1010000
2000
البته سوال های دشوار دیگه ای هم هستن
17:07
"Should we be there?
349
1012000
2000
آیا ما باید اونجا باشیم؟
17:09
How do we get out?
350
1014000
2000
چگونه خارج بشیم؟
17:11
What do we need to do?" There's very polarizedقطبی شده است
351
1016000
2000
چیکار باید بکنیم؟ برای اون سوال هم
17:13
answersپاسخ ها to that questionسوال too,
352
1018000
1000
پاسخ های خیلی متضادی وجود داره
17:14
and I don't have any answersپاسخ ها to that.
353
1019000
4000
و من هیچ پاسخی ندارم.
17:18
Those are politicalسیاسی questionsسوالات, economicاقتصادی questionsسوالات,
354
1023000
2000
همچنین سوال های دیگه سیاسی، اقتصادی،
17:20
strategicاستراتژیک questionsسوالات.
355
1025000
4000
و استراتژیک هم مطرح هستن.
17:24
I don't have the answerپاسخ. But let me give you a simpleساده
356
1029000
3000
من پاسخی ندارم. اما بزارید یک
17:27
concernنگرانی or maybe statementبیانیه, then.
357
1032000
3000
دل مشغولی یا بیانیه رو به شما بگم.
17:32
It is an easyآسان answerپاسخ.
358
1037000
3000
پاسخش ساده است.
17:35
I know what these kidsبچه ها deserveسزاوار
359
1040000
3000
من می دونم که این بچه ها مستحق چه چیزی هستن
17:38
on the healthcareمراقبت های بهداشتی sideسمت.
360
1043000
3000
البته در زمینه مراقبت و درمان.
17:41
I was talkingصحبت کردن to one of them,
361
1046000
3000
من با یکی از اونها صحبت کردم،
17:44
and he was really likingدوست داشتنی this armبازو --
362
1049000
2000
که واقعا این دست رو دوست داشت
17:46
it's way, way, way better than a plasticپلاستیک
363
1051000
3000
این بارها و بارها بهتر از یک دست پلاستیکی
17:49
stickچوب with a hookقلاب on it --
364
1054000
3000
که تهش یک قلاب داره هستش
17:52
but there's nobodyهيچ كس in this roomاتاق that would ratherنسبتا have that
365
1057000
2000
اما هیچ کسی در این اتاق نیست که اون رو ترجیح بده
17:54
than the one you got.
366
1059000
4000
به دستی که شما دارین.
17:58
But I was sayingگفت: to him, "You know,
367
1063000
2000
اما بهش گفتم،"می دونی،
18:00
the first airplaneهواپیما
368
1065000
2000
اولین هواپیما
18:02
wentرفتی 100 feetپا in 1903.
369
1067000
3000
در 1903 تنها تونست تا ارتفاع 100 پایی پرواز کنه
18:05
Wilburویلبور and Orvilleاورویل.
370
1070000
3000
ویلبر و اورویل
18:08
But you know what? It wouldn'tنمی خواهم have madeساخته شده an oldقدیمی pigeonکبوتر jealousحسادت.
371
1073000
3000
و این حتی از یک کبوتر پیر هم بهترنبود.
18:11
But now we got Eaglesعقاب out there,
372
1076000
3000
اما حالا ما عقاب به آسمون می فرستیم،
18:14
F15s, even that Baldبدون مو Eagleعقاب.
373
1079000
5000
همین اف-15 هایی که لطف چندانی هم ندارن.
18:19
I've never seenمشاهده گردید a birdپرنده flyingپرواز around at Machماخ 2.
374
1084000
4000
من تا حالا هیچ پرنده ای رو ندیدم که بتونه با دو برابر سرعت صوت پرواز کنه.
18:23
I think eventuallyدر نهایت we'llخوب make these things extraordinaryخارق العاده."
375
1088000
5000
فکر می کنم اینها در انتهای کار چیز های فوق العاده ای بشن."
18:28
And I said to that kidبچه,
376
1093000
2000
و بهش گفتم،
18:30
"I'll stop when your buddiesدوستانی
377
1095000
3000
"من وقتی دست از کار می کشم که اعضاء بدن،
18:33
are enviousحسادت of your Lukeلوقا armبازو
378
1098000
4000
نسبت به اعضاء ساخته شده،
18:37
because of what it can do, and how it does it.
379
1102000
3000
بخاطر کارهایی که میتونن انجام بدن و کیفیت عالی انجامشون غبطه بخورن.
18:40
And we'llخوب keep workingکار کردن. And I'm not going to stop workingکار کردن
380
1105000
3000
من به کارم ادامه خواهم داد و دست از کار نمی کشم
18:43
untilتا زمان we do that."
381
1108000
3000
تا زمانی که به اون نقطه برسیم."
18:46
And I think this countryکشور
382
1111000
3000
من فکر می کنم
18:49
oughtباید to continueادامه دهید its great debateمناظره,
383
1114000
2000
این منازعه کهنه و غر زدن ها، اینکه
18:51
whiningناله کردن and complainingشکایت میکنم, "I'm entitledحق الزحمه." "You're a victimقربانی."
384
1116000
4000
"من محقم "، " تو قربانی هستی"و . . .
18:55
And whiningناله کردن and complainingشکایت میکنم about what our foreignخارجی policyسیاست oughtباید to be.
385
1120000
3000
و شکایت و انتقاد نسبت به سیاست خارجی باید که ادامه داشته باشه.
18:58
But while we have the luxuryلوکس of whiningناله کردن and complainingشکایت میکنم about
386
1123000
3000
اما در حالیکه ما از حق غر زدن و شکایت کردن درباره اینکه
19:01
who'sچه کسی است payingپرداخت for what and how much we get,
387
1126000
3000
برای چی باید پول بدیم، و چی به ما میرسه برخورداریم،
19:04
the people that are out there
388
1129000
2000
و اونهایی که اون بیرونن
19:06
givingدادن us that great privilegeامتیاز of whiningناله کردن and complainingشکایت میکنم,
389
1131000
2000
این حق رو به ما میدن،
19:08
I know what they deserveسزاوار:
390
1133000
2000
من می خوام بگم می دونم حق اونها بر گردن ما چیه،
19:10
everything humanlyانسانی possibleامکان پذیر است.
391
1135000
3000
این باور که " هر کاری به لحاظ انسانی امکان پذیره"
19:13
And we oughtباید to give it to them.
392
1138000
2000
و ما باید اینو به اونها بدیم.
19:15
(Applauseتشویق و تمجید)
393
1140000
10000
(تشویق حضار)
Translated by Mohammad Sadegh Rostami
Reviewed by Behrad Tehrani

▲Back to top

ABOUT THE SPEAKER
Dean Kamen - Inventor
Dean Kamen landed in the limelight with the Segway, but he has been innovating since high school, with more than 150 patents under his belt. Recent projects include portable energy and water purification for the developing world, and a prosthetic arm for maimed soldiers.

Why you should listen

Dean Kamen is an innovator, but not just of things. He hopes to revolutionize attitudes, quality of life, awareness. While an undergraduate, he developed the first portable infusion device, which delivers drug treatments that once required round-the-clock hospital care. And, through his DEKA Research and Development, which he cofounded in 1982, he developed a portable dialysis machine, a vascular stent, and the iBOT -- a motorized wheelchair that climbs stairs (Stephen Colbert took one for a spin).

Yes, he's a college dropout, but he's a huge believer in education, and in 1989 established the nonprofit FIRST (For Inspiration and Recognition of Science and Technology) to inspire teenagers to pursue careers in science. FIRST sponsors lively annual competitions, where students form teams to create the best robot.

His focus now is on off-grid electricity and water purification for developing countries; another recent project, previewed at TED2007, is a prosthetic arm for maimed soldiers (read an update here). He's also working on a power source for the wonderful Think car. And, with more funding in the works, we haven't seen the last of the Segway.

More profile about the speaker
Dean Kamen | Speaker | TED.com