Sophie Andrews: The best way to help is often just to listen
سوفی اندروز: معمولاً بهترین راه کمک فقط گوش کردن است
Sophie Andrews is the CEO of The Silver Line, a 24-hour phone line that provides social connectivity for isolated senior citizens in the UK and receives approximately 1,500 calls per day. Full bio
Double-click the English transcript below to play the video.
on the railway station platform.
از خستگی به خواب رفت.
when the station toilets were opened,
ایستگاه باز شدند،
and made her way over to them.
و خودش را به آنجا رساند.
for three months, not three days.
سه ماه است که در خیابان به سر میبرد.
just started the bleeding again.
فقط خونریزی را از سر میگرفت.
she would go to a hospital.
اما به هیچ وجه به بیمارستان نمیرفت.
to cover the blood.
تا جلو خونریزی را بگیرد.
but was past caring.
اما دیگر اهمیتی نمیداد.
she could think of doing.
and into a phone box nearby.
و رفت داخل باجه تلفنی در آن نزدیکی.
You sound very upset.
خیلی ناراحت به نظر میرسی.
How old are you?
to make you so upset?
Every day I wake up and wish I was dead.
بیدار میشوم آرزوی مرگ میکنم.
I want to do it myself.
خودم این کار را خواهم کرد.
ask the girl about herself.
از دختر درباره خودش پرسید.
there were lots of silences.
felt so comforting.
خیلی آرامش بخش بود.
that made that call was me.
که آن تماس را گرفت من بودم.
sleeping rough on the streets in London.
و در خیابانهای لندن کارتن خواب شده بودم.
by my father and his friends.
مورد سوءاستفاده جنسی قرار گرفته بودم.
I was suicidal.
افکار خودکشی داشتم.
I was 12 and absolutely desperate.
۱۲ سالم بود و کاملاً درمانده بودم.
my mother had deserted me,
که مادرم مرا ترک کرد،
at the hands of my father and his friends
به دست پدرم و دوستانش
helpline in the UK
تمام وقت در بریتانیا است
desperate or suicidal.
یا افکار خودکشی داشته باشد.
around the clock every day of the year,
و هر روز سال تماسها را پاسخ میدهند،
when I was most desperate,
وقتی که بیشتر از همیشه درمانده بودم،
که کاملاً محرمانه است.
توانستم به آنها اعتماد کنم.
found my story, they never showed it.
اما هیچ وقت به رویم نیاوردند.
and listened without judgment.
و بیقضاوت به من گوش میکردند.
encouraged me to get help;
تشویق به کمک گرفتن میکردند؛
کنترل چیزی از دستم در نرفت --
in every other aspect of my life.
جنبههای زندگی از دستم در رفته بود.
was probably the only area
some control in my life.
کمی کنترل زندگیام را به دست بگیرم.
with what had happened.
rather than a victim.
به نجات یافته تبدیل شده بودم.
با ساماریتنز تماس گرفتم.
to become a volunteer.
سازمانی را جبران کنم
that had really saved my life.
in an empathetic way
listening to me without judgment
بیقضاوت به من گوش دهد
to give me a job,
متقاعدش کنم کاری به من بدهد،
at Samaritans.
it's an odd word to use,
کلمه عجیبی را به کار میبرم،
to think of anyone
of that listening ear
at that desperate time
as a Samaritan.
میتوانم به مردم کمک کنم.
I was asked to perform many roles.
در نقشهای بسیاری کار کردم.
the organization for three years.
برای سه سال به من محول شد.
from that vulnerable caller
for the organization
screwed up as a caller,
به مدیریت اینجا ختم شود.
by professionalizing everything we do,
حرفهایسازی هر کاری که میکنیم پر شده،
that that simple act of listening
که زندگی فرد را متحول کند.
across all areas of life.
عرصههای زندگی به کار برود.
زمانی که با ساماریتنز تماس گرفتم،
no one wanted to talk about.
که هیچکس نمیخواست درباره آن صحبت کند.
victims were often judged.
قربانیان معمولاً قضاوت میشدند.
and no one really wanted to talk about it.
هیچکس دلش نمیخواست درباره آن صحبت کند.
surround a different issue.
موضوع دیگری را احاطه کرده است.
that's out there.
is to talk about loneliness.
صحبت درباره تنهایی است.
have profound health impacts.
آثار عمیقی بر سلامت فرد دارند.
on your own well-being.
اثر قابل توجهی داشته باشد.
the mortality rates,
در واقع نرخ مرگ و میر
higher levels of depression,
و درجات بالاتر افسردگی شود،
with alcohol abuse or smoking cigarettes.
در ارتباط باشد همراستا است.
that smoking 15 cigarettes.
بیشتر از کشیدن ۱۵ نخ سیگار
with higher levels of dementia.
زوال عقل در ارتباط است.
of Alzheimer's disease.
در معرض خطر ابتلا به آلزایمر قرار دارند.
that live alone who are not lonely.
که تنها زندگی میکنند اما تنها نیستند.
that maybe has dementia
که احتمالاً مبتلا به آلزایمر است
a very good, clear definition
توصیف بسیار خوب و دقیقی
unwelcome feeling
یک احساس ناخوشایند ذهنی است
of relationships that we have
و روابطی که میخواهیم داشته باشیم
I've ever received
که تا بحال دریافت کردهام
in an empathetic way.
I'm speaking to a room of professionals,
در اتاقی پر از حرفهایها صحبت میکنم،
giving up their time
که وقتش را گذاشته بود
in a confidential way,
life-changing effect for me.
که زندگیام را تغییر داد.
that really stayed with me.
in my teenage years,
wondering if I'd even live the next day.
نمیدانستم فردا زنده خواهم بود یا نه.
listening to me stayed with me.
که به من گوش کرد با من باقی ماند.
with what had happened,
با اتفاقی که افتاده زندگی کنم،
in a transforming way
کمک دریافت میکنند
volunteering with Samaritans.
شروع به جبران کردم.
and the new stigma of loneliness,
و برخورد با خجالت حاصل از آن،
helpline in the UK for older people,
برای افراد مسن پایه گذاری کردم،
lonely and isolated older people.
از سالمندان تنها و منزوی است.
we've taken 1.5 million calls.
۱/۵ میلیون تماس داشتهایم.
based on the feedback we get every day.
میدانم که تاثیر زیادی داشتهایم.
for a friendly chat,
گفتگوی دوستانه تماس بگیرند،
about local services.
because they're suicidal.
افکار خودکشی تماس بگیرند.
because they're reporting abuse.
مورد سوءاستفاده قرار گرفتن تماس بگیرند.
may have simply just given up on life.
دیگر دست از زندگی شسته باشند.
setting up a helpline.
ایجاد خط مددرسانی.
of chief exec, but in the early days,
داشتم، هنوز هم دارم اما در روزهای اول،
the best meetings ever in my career --
در کارم داشتهام --
listening to older people
که در تمام طول سال ۲۴ ساعته، هفت روز هفته
making weekly friendship calls
تماسهای دوستانه میگیرند.
that like the written word,
که نوشته را دوست دارند،
and we write pen-pal letters
receiving a letter.
نامه دریافت کنند نامه مینویسیم.
something called Silver Circles --
به نام دایرههای نقرهای --
کلمه "نقرهای" را صاحب میشوم --
the word "silver" here --
تماسهای کنفرانسی گروهی هستند
talk about shared interests.
علایق مشترکشان صحبت میکنند.
play musical instruments
desperation, loneliness and isolation.
تنهایی، و انزوا حرف زدم.
you would also hear laughter.
صدای خنده هم میشنوید.
the wonderful lives of older people
زندگی شگفتانگیز سالمندان
دارند را گرامی بداریم.
just a snippet of one of our calls.
فقط تکه کوتاهی از یکی از تماسهای ما.
you're through to the Silver Line.
با خط نقرهای تماس گرفتهاید.
the telephone is, you know?
invention, isn't it?
when I was a little girl,
a phone call to somebody,
and have your phone call.
پرداخت میکردی و تماس میگرفتی.
just whenever you fancied.
to the absolute essentials.
in my dressing gown still,
همین طور با قبا نشستم،
isn't it wonderful?
we might receive at our helpline.
خط امدادمان دریافت میکنیم غیرمعمول نیست.
as part of the family.
عضوی از خانواده میداند.
are now helping older people
همان طوری به سالمندان کمک میکند
that Samaritans has helped me.
they're listening confidentially
به صورت محرمانه در حال شنیدن هستند
without giving advice?
بدون نصیحت کردن گوش کنیم؟
an older person would say,
یک فرد پیر ممکن است بگوید،
"Thank you for your advice,"
«بابت مشاوره خیلی ممنونم،»
که هیچ مشاورهای ندادهایم.
and we haven't interrupted.
و وقفهای در کارمان نداشتهایم.
maybe we have given advice.
نصیحتی به او کرده باشیم.
a survey at The Silver Line
what they thought of the service.
درباره این خدمات پرسیدیم.
came back and said,
in the sport cricket a wicketkeeper,
به آن میگوییم دروازهبان،
in baseball, a catcher.
and I'm talking American.
و دارم آمریکایی حرف میزنم.
when I get home.
she had that catcher,
او آن گیرنده را داشت،
because actually,
and needing a catcher
و به گیرنده احتیاج دارند
by putting something back
میشوند و جبران میکنند
and becoming part of our family.
از خانواده ما تبدیل میشوند.
talking about my own personal experience.
که شروع کردم، صحبت از تجربه شخصی خودم.
I often say that I've been lucky.
معمولاً میگویم که خوش شانس بودهام.
at every stage of my life,
که در هر مرحله از زندگیام،
alongside me at the right time
در زمان مناسب کنار خودم داشته باشم
in myself, which has been so important.
که خیلی مهم بوده است.
at some point in their lives.
به یک گیرنده احتیاج دارند.
in the phone box, over 30 years ago.
در آن باجه تلفن، بیش از ۳۰ سال پیش.
the power of a simple human connection.
ارتباط ساده انسانی را دست کم نگیرید.
the power to save a life.
نجات دهد و خیلی وقتها هم هست.
ABOUT THE SPEAKER
Sophie Andrews - Author, helpline advocateSophie Andrews is the CEO of The Silver Line, a 24-hour phone line that provides social connectivity for isolated senior citizens in the UK and receives approximately 1,500 calls per day.
Why you should listen
Sophie Andrews's harrowing childhood experiences, documented in her 2009 autobiography, Scarred, inspired her to become a local volunteer for the suicide prevention line Samaritans over 25 years ago, and she later served as the organization's national chairman for three years. Andrews makes regular appearances as a motivational speaker before a variety of audiences, giving talks about her life experiences and the importance of charity work.
Sophie Andrews | Speaker | TED.com