TED2019
Hannah Gadsby: Three ideas. Three contradictions. Or not.
هانا گَدسبی: سه ایده، سه تناقض، شاید هم نه!
Filmed:
Readability: 3.3
2,402,838 views
اجرای مخصوص هانا گدسبی با نام «نَنِت»، ساختار کمدی را شکست. او در این سخنرانی در مورد حقیقت و هدف، سه ایده و سه تناقض را مطرح می‌کند. شاید هم نه.
Hannah Gadsby - Serious comedian
Hannah Gadsby skewers the straight world's dismissal and outright hostility toward the LGBTQ community in her stand-up sets, stage performances and television shows. Full bio
Hannah Gadsby skewers the straight world's dismissal and outright hostility toward the LGBTQ community in her stand-up sets, stage performances and television shows. Full bio
Double-click the English transcript below to play the video.
00:12
My name is Hannah.
0
902
1628
اسم من هانا است.
00:14
And that is a palindrome.
1
2554
2098
و یک اسم قرینه است.
00:17
That is a word you can spell
the same forwards and backwards,
the same forwards and backwards,
2
5140
6065
منظور لغتی است که چه از چپ
و چه از راست خوانده شود، فرقی ندارد،
و چه از راست خوانده شود، فرقی ندارد،
البته اگر بدانید
چه‌جوری نوشته می‌شود!
چه‌جوری نوشته می‌شود!
00:23
if you can spell.
3
11944
1485
00:25
But the thing is --
4
13453
1302
ولی موضوع این است --
00:26
(Laughter)
5
14779
1274
(خنده حضّار)
00:29
my entire family have palindromic names.
6
17112
2184
اسم همه اعضای خانواده من قرینه است.
00:31
It's a bit of a tradition.
7
19320
1314
یک جورهایی رسم است.
00:33
We've got Mum, Dad --
8
21152
3113
داریم: مام [مادر] دَد [پدر]) —
00:36
(Laughter)
9
24289
2015
(خنده حضّار)
00:38
Nan, Pop.
10
26328
2210
نَن [مادربزرگ]، پاپ [پدربزرگ]
00:40
(Laughter)
11
28562
1948
(خنده حضّار)
00:43
And my brother, Kayak.
12
31447
2365
و، برادرم کایاک [قایق]
00:45
(Laughter)
13
33836
1440
(خنده حضّار)
00:47
There you go.
14
35300
1285
اینطوری‌هاست!
00:48
That's just a bit a joke, there.
15
36609
2136
این فقط یک شوخی کوچک بود.
00:50
(Laughter)
16
38769
1109
(خنده حضّار)
00:51
I like to kick things off with a joke
because I'm a comedian.
because I'm a comedian.
17
39902
3427
من دوست دارم صحبتم را با شوخی
شروع کنم چون که کمدین هستم.
شروع کنم چون که کمدین هستم.
00:55
Now there's two things
you know about me already:
you know about me already:
18
43353
2381
تا الان دو چیز هست که شما
در مورد من می‌دانید:
در مورد من می‌دانید:
00:57
my name's Hannah and I'm a comedian.
19
45758
1778
اینکه اسمم هاناست و کمدین هستم.
00:59
I'm wasting no time.
20
47560
1381
وقت تلف نمی‌کنم.
01:00
Here's a third thing
you can know about me:
you can know about me:
21
48965
2444
این‌هم سومین چیزی که باید
در مورد من بدانید:
در مورد من بدانید:
01:03
I don't think I'm qualified
to speak my own mind.
to speak my own mind.
22
51433
3971
من فکر نمی‌کنم که خودم شایستگی
بیان آنچه در ذهنم است را داشته باشم.
بیان آنچه در ذهنم است را داشته باشم.
01:07
Bold way to begin a talk, yes,
23
55428
2559
روش جسورانه‌ای برای
شروع صحبت‌هایم است، بله،
شروع صحبت‌هایم است، بله،
01:10
but it's true.
24
58011
1691
اما حقیقت دارد.
01:11
I've always had a great deal of difficulty
25
59726
2259
من همیشه سختی بسیار زیادی برای
01:14
turning my thinking into the talking.
26
62009
2377
تبدیل تفکراتم به حرف‌هایم داشته‌ام.
01:17
So it seems a bit
of a contradiction, then,
of a contradiction, then,
27
65628
2081
پس به نظرمی‌آید اینجا
کمی تناقض وجود دارد،
کمی تناقض وجود دارد،
01:19
that someone like me,
who is so bad at the chat,
who is so bad at the chat,
28
67733
2421
که کسی مثل من که در صحبت کردن خیلی بد است،
01:22
could be something like
a stand-up comedian.
a stand-up comedian.
29
70178
2732
توانسته است استندآپ کمدین باشد.
01:25
But there you go. There you go.
30
73373
1907
ولی همین است. همین است.
01:27
It's what it is.
31
75304
1660
این اتفاقی است که افتاده.
01:28
I first tried my hand at stand-up
comedi -- comedie ... See?
comedi -- comedie ... See?
32
76988
3999
من اول استندآپ کمد ... کمد ... می‌بینید؟
01:33
See? See?
33
81011
1163
می‌بینید؟ می‌بینید؟
01:34
(Laughter)
34
82198
2830
(خنده حضّار)
01:37
I first tried my hand at stand-up comedy
35
85052
2937
من وقتی اولین بار
استندآپ کمدی را امتحان کردم،
استندآپ کمدی را امتحان کردم،
01:40
in my late 20s,
36
88013
1167
نزدیک به سی سال داشتم،
01:41
and despite being a pathologically shy
virtual mute with low self-esteem
virtual mute with low self-esteem
37
89204
5388
و برخلاف اینکه از لحاظ آسیب‌شناسی
خجالتی، کم‌حرف با اعتماد به‌نفس پایین بودم
خجالتی، کم‌حرف با اعتماد به‌نفس پایین بودم
01:46
who'd never held a microphone before,
38
94616
2070
و هرگز قبل از آن میکروفن
به دست نگرفته بودم،
به دست نگرفته بودم،
01:48
I knew as soon as I walked
and stood in front of the audience,
and stood in front of the audience,
39
96710
4800
می‌دانستم که به محض اینکه [به سمت صحنه]
راه بیفتم و دربرابر تماشاگران بایستم،
راه بیفتم و دربرابر تماشاگران بایستم،
01:53
I knew, before I'd even
landed my first joke,
landed my first joke,
40
101534
2955
و قبل از اینکه اولین جوکم را تعریف کنم،
01:56
I knew that I really liked stand-up,
41
104513
3024
می‌دانستم که واقعاً استدآپ را دوست دارم،
01:59
and stand-up really liked me.
42
107561
2076
و استندآپ هم من را دوست دارد.
02:02
But for the life of me,
I couldn't work out why.
I couldn't work out why.
43
110123
3447
ولی پیش خودم، نمی‌توانستم بفهمم چرا.
02:05
Why is it I could be so good
at doing something I was so bad at?
at doing something I was so bad at?
44
113594
5235
چگونه می‌توانستم در چیزی
که خیلی بدم، آنقدر خوب باشم؟
که خیلی بدم، آنقدر خوب باشم؟
02:10
(Laughter)
45
118853
1187
(خنده حضّار)
02:12
I just couldn't work it out,
I could not understand it.
I could not understand it.
46
120064
3010
اصلاً متوجه نمی‌شدم،
نمی‌توانستم دلیلش را بفهمم.
نمی‌توانستم دلیلش را بفهمم.
02:15
That is, until I could.
47
123098
1959
تا زمانی که، توانستم!
02:17
Now, before I explain to you why it is
48
125081
2871
الان، قبل از اینکه به شما
دلیلش را توضیح دهم،
دلیلش را توضیح دهم،
02:19
that I can be good
at something I'm so bad at,
at something I'm so bad at,
49
127976
3256
دلیل اینکه چگونه می‌توانستم
در چیزی که خیلی بدم، آنقدر خوب باشم،
در چیزی که خیلی بدم، آنقدر خوب باشم،
02:23
let me throw another spanner
of contradiction into the work
of contradiction into the work
50
131256
2847
بگذارید راجع به تناقض دیگری
یا شما صحبت کنم،
یا شما صحبت کنم،
02:26
by telling you that not long after
I worked out why that was,
I worked out why that was,
51
134127
4280
اینکه به شما بگویم درست
موقعی که توانستم علتش را بفهمم،
موقعی که توانستم علتش را بفهمم،
02:30
I decided to quit comedy.
52
138431
2072
تصمیم گرفتم کمدی را کنار بگذارم.
02:33
And before I explain
that little oppositional cat
that little oppositional cat
53
141009
2732
و حالا قبل از اینکه راجع به
آن گربه مخالف،
آن گربه مخالف،
02:35
I just threw amongst the thinking pigeons,
54
143765
2702
که وسط کبوترهای افکارتان
پرت کردم، توضیح دهم
پرت کردم، توضیح دهم
02:38
let me also tell you this:
55
146491
2569
بگذارید این را هم بگویم:
02:41
quitting launched my comedy career.
56
149084
2853
ترک کمدی، شروع حرفه کمدی من شد!
02:43
(Laughter)
57
151961
1958
(خنده حضّار)
02:45
Like, really launched it, to the point
where after quitting comedy,
where after quitting comedy,
58
153943
4071
یعنی، واقعاً شروعش بود،
تا حدی که بعد از ترک کمدی،
تا حدی که بعد از ترک کمدی،
به کمدینی تبدیل شدم که همه در موردش
در کل کره زمین بحث می‌کردند،
در کل کره زمین بحث می‌کردند،
02:50
I became the most talked-about
comedian on the planet,
comedian on the planet,
59
158038
2934
02:52
because apparently, I'm even worse
at making retirement plans
at making retirement plans
60
160996
3628
چرا که به نظر می‌رسد برنامه‌ریزی برای
دوران بازنشستگیم هم حتی بدتر
دوران بازنشستگیم هم حتی بدتر
02:56
than I am at speaking my own mind.
61
164648
2497
از بیان کردن ذهنم بودم!
03:00
Now, all I've done up until this point
62
168568
3783
تا اینجای بحث کل کاری که انجام دادم،
03:04
apart from giving over a spattering
of biographical detail
of biographical detail
63
172375
3772
به غیر از چند اطلاعات جزئی
و پراکنده از شرح حالم،
و پراکنده از شرح حالم،
03:08
is to tell you indirectly
that I have three ideas
that I have three ideas
64
176171
2307
غیرمستقیم به شما سه ایده‌ای را که
می‌خواهم امروز
می‌خواهم امروز
03:10
that I want to share with you today.
65
178502
1756
با شما مطرح کنم، گفته‌ام.
03:12
And I've done that by way of sharing
three contradictions:
three contradictions:
66
180282
3420
و آن را از طریق بیان
سه تناقض اجرا کرده‌ام:
سه تناقض اجرا کرده‌ام:
03:15
one, I am bad at talking,
I am good at talking;
I am good at talking;
67
183726
3201
یک، من در صحبت کردن بد هستم،
من در صحبت کردن خوب هستم؛
من در صحبت کردن خوب هستم؛
03:18
I quit, I did not quit.
68
186951
2743
من [کارم] را ترک کردم،
[کارم] را ترک نکردم.
[کارم] را ترک نکردم.
03:21
Three ideas, three contradictions.
69
189718
1837
سه ایده، سه تناقض.
03:23
Now, if you're wondering
why there's only two things
why there's only two things
70
191579
2481
حالا اگر شما نمی‌دانید چرا تنها دو موضوع
03:26
on my so-called list of three --
71
194084
1527
در لیست، به اصطلاح، سه‌تایی من است
03:27
(Laughter)
72
195635
1034
(خنده حضّار)
03:28
I remind you it is literally
a list of contradictions.
a list of contradictions.
73
196693
2525
لازم است یادآوری کنم که این دقیقاً
یک لیست متناقض است.
یک لیست متناقض است.
03:31
Keep up.
74
199242
1163
حواستان باشد!
03:32
(Laughter)
75
200429
2524
(خنده حضّار)
03:34
Now, the folks at TED advised me
that with a talk of this length,
that with a talk of this length,
76
202977
4481
دوستانم در TED، به من توصیه کردند که
با این وقت کوتاه برای سخنرانی،
با این وقت کوتاه برای سخنرانی،
03:39
it's best to stick
with just sharing one idea.
with just sharing one idea.
77
207482
2752
بهتراست فقط به توضیح
یکی از ایده‌هایت بپردازی.
یکی از ایده‌هایت بپردازی.
03:42
I said no.
78
210958
1471
و‌من گفتم خیر!
03:44
(Laughter)
79
212453
3466
(خنده حضّار)
03:47
What would they know?
80
215943
1378
آنها چی می‌دانند؟
03:49
To explain why I have chosen to ignore
what is clearly very good advice,
what is clearly very good advice,
81
217737
5054
برای اینکه به شما توضیح دهم
چرا من به نصیحت خیلی خوبشان توجهی نکردم،
چرا من به نصیحت خیلی خوبشان توجهی نکردم،
03:54
I want to take you back
to the beginning of this talk,
to the beginning of this talk,
82
222815
2541
می‌خواهم شما را ببرم به قبل، اول سخنرانی،
یا دقیق‌تر، به بخش شوخی اسم‌های قرینه.
03:57
specifically, my palindrome joke.
83
225380
1648
03:59
Now that joke uses my favorite trick
of the comedian trade,
of the comedian trade,
84
227052
4112
حالا، آن شوخی از حیله مورد علاقه من
در بین کمدین‌ها استفاده می‌کند،
در بین کمدین‌ها استفاده می‌کند،
04:03
the rule of three,
85
231188
1169
قانون سه‌تایی،
آنجایی که شما جمله‌ای می‌گویید،
04:04
whereby you make a statement
86
232381
1458
04:05
and then back that statement up
87
233863
1520
و درباره آن توضیحاتی می‌دهید؛
04:07
with a list.
88
235407
1158
با به کارگرفتن یک لیست.
04:08
My entire family have palindromic names:
89
236589
2631
تمام اعضای خانواده من اسم قرینه دارند:
04:11
Mum, Dad, Nan, Pop.
90
239244
2975
مام، دَد، نَن، پاپ.
04:14
The first two ideas on that list
create a pattern,
create a pattern,
91
242243
3940
دو ایده اولیه لیست، الگویی
را ترسیم می‌کنند،
را ترسیم می‌کنند،
04:18
and that pattern creates expectation.
92
246207
2215
و آن الگو انتظاری را در پی دارد.
04:20
And then the third thing -- bam! --
Kayak. What?
Kayak. What?
93
248446
2870
و بعد موضوع سوم، -اینجاست- کایاک! چی؟
04:23
That's the rule of three.
94
251340
1330
این همان قانون سه‌تایی است.
04:24
One, two, surprise! Ha ha.
95
252694
2391
یک، دو، سوپرایز! ها‌ها [خنده]
04:27
(Laughter)
96
255109
3228
(خنده حضّار)
04:32
Now, the rule of three is not only
fundamental to the way I do my craft,
fundamental to the way I do my craft,
97
260851
4843
اما این قانون نه تنها برای نوشتن
کارهای من ضروری است،
کارهای من ضروری است،
04:37
it is also fundamental
to the way I communicate.
to the way I communicate.
98
265718
2657
بلکه درمورد روش ارتباط برقرارکردن من هم
نقش اساسی دارد.
نقش اساسی دارد.
04:40
So I won't be changing
anything for nobody,
anything for nobody,
99
268399
2634
پس من روشم را به خاطر هیچ‌کس عوض نمی‌کنم،
04:43
not even TED,
100
271057
1156
حتی TED،
04:44
which, I will point out,
stands for three ideas:
stands for three ideas:
101
272237
3254
که خود کلمه TED، همین‌جا می‌گویم،
هرحرفش حرف اول یک ایده است
هرحرفش حرف اول یک ایده است
فناوری [یا تکنولوژی برای T]،
سرگرمی [یا انترتینمنت برای E]
سرگرمی [یا انترتینمنت برای E]
04:47
technology, entertainment
102
275515
1887
04:49
and dickheads.
103
277426
1246
و خُل‌ها[یا دیک‌هد برای D]
04:50
(Laughter)
104
278696
2968
(خنده حضّار)
04:53
Works every time, doesn't it?
105
281688
1916
هر بار کار می‌کند، مگر نه؟
[اشاره به قانون سه‌تایی]
[اشاره به قانون سه‌تایی]
ولی شما، به عنوان استدآپ کمدین،
04:57
But you need more than just jokes
106
285713
2052
به چیزی بیش از شوخی احتیاج دارید
تا کمدین حرفه ای باشید
تا کمدین حرفه ای باشید
04:59
to be able to cut it
as a professional comedian.
as a professional comedian.
107
287789
2358
05:02
You need to be able to walk
that fine line between being charming
that fine line between being charming
108
290171
3890
و شما باید بتوانید روی مرز باریک
بین جذاب بودن
بین جذاب بودن
05:06
and disarming.
109
294085
1508
و قانع‌کننده بودن راه بروید.
05:07
And I discovered the most effective way
to generate the amount of charm I needed
to generate the amount of charm I needed
110
295617
5373
و من فهمیدم که مؤثرترین روش
برای تولید میزان جذابیت مورد احتیاج من
برای تولید میزان جذابیت مورد احتیاج من
05:13
to offset my disarming personality
111
301014
4497
و مهار شخصیت قانع‌کننده‌ام،
05:17
was through not jokes but stories.
112
305535
2316
ازطریق شوخی نیست، بلکه از طریق داستان است.
05:19
So my stand-up routines
are filled with stories:
are filled with stories:
113
307875
2270
پس روش استندآپ من پر از داستان است:
داستان بزرگ شدنم،
داستان بیرون آمدنم [از حصار دورم]،
داستان بیرون آمدنم [از حصار دورم]،
05:22
stories about growing up,
my coming out story,
my coming out story,
114
310169
2280
05:24
stories about the abuse I've copped
for being not only a woman
for being not only a woman
115
312473
3232
داستان سؤاستفاده شدن از من،
به خاطر اینکه نه تنها زن بودم،
به خاطر اینکه نه تنها زن بودم،
05:27
but a big woman
and a masculine-of-center woman.
and a masculine-of-center woman.
116
315729
3618
بلکه زنی هیکلی، با تمایلات همجنسگرایانه.
05:31
If you watch my work online,
check the comments out below
check the comments out below
117
319371
3260
اگر کارهایم را دراینترنت می‌بینید،
سری به نظرات کاربران در زیر بزنید،
سری به نظرات کاربران در زیر بزنید،
05:34
for examples of abuse.
118
322655
2657
برای مثال در بحث سؤاستفاده.
05:37
(Laughter)
119
325336
1776
(خنده حضّار)
05:39
It's that time in the talk
where I shift into second gear,
where I shift into second gear,
120
327136
3263
الان در این قسمت بحث،
زمان تغییر و رفتن به دنده دو است،
زمان تغییر و رفتن به دنده دو است،
05:42
and I'm going to tell you a story
about everything I've just said.
about everything I've just said.
121
330423
4372
و من داستانی می‌گویم در مورد
تمام آنچه تا اینجا برایتان گفته‌ام.
تمام آنچه تا اینجا برایتان گفته‌ام.
05:46
In the last few days of her life,
122
334819
2214
در آخرین روزهای زندگی مادر بزرگم،
05:49
my grandma was surrounded by people,
123
337057
2993
اطرافش شلوغ بود،
05:52
a lot of people,
124
340074
1706
تعداد زیادی جمع بودند،
05:53
because my grandma
was the loving matriarch
was the loving matriarch
125
341804
2472
چون مادربزرگ من، مادربزرگی محبوب
05:56
of a large and loving family.
126
344300
2470
از یک خانواده بزرگ و دوست‌داشتنی بود.
05:59
Now, if you haven't made
the connection already,
the connection already,
127
347211
2286
اگر تا الان متوجه ارتباطات نشدید،
باید بگویم که
باید بگویم که
06:01
I am a member of that family.
128
349521
1490
من هم عضو همان خانواده هستم!
06:03
I was lucky enough to be able
to say goodbye to my grandma
to say goodbye to my grandma
129
351854
3080
خوش‌شانس بودم که توانستم
از او خداحافظی کنم،
از او خداحافظی کنم،
06:06
on the day she died.
130
354958
1920
در روزی که از دنیا رفت.
06:08
But as she was already
cocooned within herself by then,
cocooned within herself by then,
131
356902
2993
ولی چون او دیگر در آن آخرین ساعات
درحال تنیدن پیله خود بود،
درحال تنیدن پیله خود بود،
06:11
it was something of a one-sided goodbye.
132
359919
3054
کمی حالت خداحافظی یک‌طرفه داشت.
06:15
So I thought about a lot of things,
133
363853
2933
پس من به مسائل خیلی زیادی فکر کردم،
06:18
things I hadn't thought about
in a long time,
in a long time,
134
366810
2875
مسائلی که مدت‌ها بود
به آنها فکر نکرده بودم،
به آنها فکر نکرده بودم،
06:21
like the letters I used
to write to my grandma
to write to my grandma
135
369709
2208
مثل نامه‌های که برای مادربزرگم می‌نوشتم
06:23
when I first started university,
136
371941
1858
اولین روزهایی که وارد دانشگاه شده بودم،
06:25
letters I filled with funny
stories and anecdotes
stories and anecdotes
137
373823
2748
نامه‌های پراز داستان‌ها و
تمثیل‌های خنده دار
تمثیل‌های خنده دار
06:28
that I embellished for her amusement.
138
376595
2403
که من برای سرگرمی او به آنها
آب و تاب می‌دادم.
آب و تاب می‌دادم.
06:31
And I remembered how I couldn't articulate
139
379022
2614
و یادم هست که چقدر برایم سخت بود برایش
06:33
the anxiety and fear that filled me
as I tried to carve my tiny little life
as I tried to carve my tiny little life
140
381660
5765
از اضطراب و ترسی بگویم که در درونم پر بود
وقتی سعی داشتم که زندگی کوچکم
وقتی سعی داشتم که زندگی کوچکم
06:39
into a world that felt far too big for me.
141
387449
3107
را به دنیایی که به نظرم
خیلی خیلی بزرگ بود بسط دهم.
خیلی خیلی بزرگ بود بسط دهم.
06:43
But I remembered finding
comfort in those letters,
comfort in those letters,
142
391213
2996
ولی یادم می‌آمد که آن نامه‌ها
به من حس راحتی می‌داد،
به من حس راحتی می‌داد،
06:46
because I wrote them
with my grandma in mind.
with my grandma in mind.
143
394233
3017
چون آن را با مادربزرگم در ذهنم می‌نوشتم.
06:50
But as the world got
more and more overwhelming
more and more overwhelming
144
398002
2731
ولی هرچه دنیا بیشتر و بیشتر پیچیده می‌شد،
06:52
and my ability to negotiate it
got worse, not better,
got worse, not better,
145
400757
3987
و توانایی من برای مهار آن
کمتر می‌شد، و نه بیشتر،
کمتر می‌شد، و نه بیشتر،
06:56
I stopped writing those letters.
146
404768
2698
من دیگر برایش نامه‌ای ننوشتم.
07:00
I just didn't think I had the life
that Grandma would want to read about.
that Grandma would want to read about.
147
408041
5031
چون فکر می‌کردم که زندگی من
دیگر برای مادربزرگم خواندنی نیست.
دیگر برای مادربزرگم خواندنی نیست.
07:06
Grandma did not know I was gay,
148
414162
2347
مادربزرگم نمی‌دانست که من همجنسگرا هستم،
07:08
and about six months before she died,
149
416533
1950
و حدود شش ماه قبل از اینکه فوت کند،
07:10
out of nowhere, she asked me
if I had a boyfriend.
if I had a boyfriend.
150
418507
2890
بدون هیچ مقدمه‌ای، از من پرسید که
آیا دوست‌پسر دارم.
آیا دوست‌پسر دارم.
07:14
Now, I remember making
a conscious decision in that moment
a conscious decision in that moment
151
422139
3577
یادم هست که در آن لحظه در حال
کلنجار برای گرفتن تصمیم منطقی بودم،
کلنجار برای گرفتن تصمیم منطقی بودم،
07:17
not to come out to my grandmother.
152
425740
2023
که به او چیزی در این مورد نگویم.
07:20
And I did that because I knew her life
was drawing to an end,
was drawing to an end,
153
428881
3327
من این‌کار را کردم، چون می‌دانستم
او به اواخر عمر خود نزدیک است،
او به اواخر عمر خود نزدیک است،
07:24
and my time with her was finite,
154
432232
1672
و زمان من با او محدود است،
07:25
and I did not want to talk about
the ways we were different.
the ways we were different.
155
433928
2811
و من نمی‌خواستم با او در
مورد تفاوت‌هایمان صحبت کنم.
مورد تفاوت‌هایمان صحبت کنم.
07:28
I wanted to talk about
the ways were we connected.
the ways were we connected.
156
436763
3140
می‌خواستم در مورد نقاط مشترکمان صحبت کنیم.
07:32
So I changed the subject.
157
440595
1718
پس موضوع را عوض کردم.
07:35
And at the time, it felt
like the right decision.
like the right decision.
158
443061
2493
و آن موقع، به نظر تصمیم منطقی می‌آمد.
07:38
But as I sat witness
to my grandmother's life
to my grandmother's life
159
446374
2764
ولی حالا که نشسته بودم و
شاهد بودم که زندگی او
شاهد بودم که زندگی او
07:41
as it tapered to its inevitable end,
160
449162
2492
ناگزیر به آخرین لحظاتش رسیده است،
نمی‌توانستم از این فکر فرار کنم که
تصمیمم اشتباه بود که
تصمیمم اشتباه بود که
07:43
I couldn't help but feel
I'd made a mistake
I'd made a mistake
161
451678
2393
07:46
not to share such a significant
part of my life.
part of my life.
162
454095
3377
با او در مورد بخشی از
زندگیم صحبت نکرده بودم.
زندگیم صحبت نکرده بودم.
07:51
But I also knew that
I'd missed my opportunity,
I'd missed my opportunity,
163
459248
3857
ولی هم‌زمان هم می‌دانستم که دیگر
فرصتم را از دست داده‌ام،
فرصتم را از دست داده‌ام،
07:55
and as Grandma always used to say,
164
463129
2073
و به قول مادربزرگم که همیشه می‌گفت،
07:57
"Ah, well, it's all part of the soup.
165
465226
2660
«خوب دیگر این همه بخشی از سوپ است.
07:59
Too late to take the onions out now."
166
467910
2104
برای درآوردن پیاز خیلی دیر شده است.»
08:02
(Laughter)
167
470038
2352
(خنده حضّار)
08:04
And I thought about that,
168
472414
1445
و من به آن فکر کردم،
08:05
and I thought about how
I had to deal with too many onions
I had to deal with too many onions
169
473883
3862
و به این که چگونه در بچگی
باید با پیازهای زیادی
باید با پیازهای زیادی
08:09
as a kid,
170
477769
1924
مواجه می‌شدم،
08:11
growing up gay in a state
where homosexuality was illegal.
where homosexuality was illegal.
171
479717
4635
به عنوان یک همجنسگرا در ایالتی
که همجنسگرایی غیرقانونی بود.
که همجنسگرایی غیرقانونی بود.
و با این فکر، می‌توانستم بفهمم که
چرا تا این اندازه در هیولای
چرا تا این اندازه در هیولای
08:16
And with that thought,
I could see how tightly wrapped
I could see how tightly wrapped
172
484376
2715
08:19
in the tendrils of my own
internalized shame I was.
internalized shame I was.
173
487115
3813
شرم درونی خودم پیچیده شده بودم.
08:22
And with that, I thought
about all my traumas:
about all my traumas:
174
490952
2833
و با همه این‌ها،
من به ترس‌هایم فکر می‌کردم:
من به ترس‌هایم فکر می‌کردم:
08:25
the violence, the abuse, my rape.
175
493809
2964
خشونت، سؤاستفاده و یا تجاوز به من.
08:32
And with all that cluster of thinking,
176
500087
2244
در بین هجمه تمام فکرها،
08:34
a thought, a question,
kept popping into my mind
kept popping into my mind
177
502355
3143
یک فکر، یک سؤال، مدام در ذهنم تکرار می‌شد
08:37
to which I had no answer:
178
505522
2267
که من هیچ جوابی برایش نداشتم:
08:39
What is the purpose of my human?
179
507813
2670
هدف از ماهیت انسانی من چیست؟
08:43
Out of anyone in my family,
I felt the most akin to my grandmother.
I felt the most akin to my grandmother.
180
511743
3440
از بین تمام اعضای خانواده‌ام، بیشترین
حس نزدیکی را به مادربزرگم داشتم.
حس نزدیکی را به مادربزرگم داشتم.
08:48
I mean, we share the most
traits in common.
traits in common.
181
516154
3070
منظورم این است که بیشترین ویژگی‌های
مشترک را داشتیم.
مشترک را داشتیم.
08:51
Not so much these days.
182
519248
1650
الان البته نه خیلی،
08:52
Death really changes people.
183
520922
1638
مرگ واقعاً انسان‌ها را تغییر می‌دهد.
08:54
But that --
184
522584
1160
— ولی این
08:55
(Laughter)
185
523768
1063
(خنده حضّار)
08:56
is my grandmother's sense of humor.
186
524855
2336
حالت طنزی بود که مادربزرگم داشت.
حال، انسانی که من بیشترین حس
نزدیکی به او در تمام دنیا را داشتم
نزدیکی به او در تمام دنیا را داشتم
08:59
But the person I felt
most akin to in the world
most akin to in the world
187
527215
2649
09:01
was a mother, a grandmother,
a great-grandmother,
a great-grandmother,
188
529888
2393
یک مادر بود، مادربزرگ، مادر مادربزرگ
09:04
a great-great-grandmother.
189
532305
1414
و مادر مادر مادربزرگ.
09:05
Me? I represented the very end
of my branch of the family tree.
of my branch of the family tree.
190
533743
4510
و من؟ آخرین شاخه در شجره خانوادگیم بودم.
09:10
And I wasn't entirely sure
I was still connected to the trunk.
I was still connected to the trunk.
191
538277
3941
درحالی که مطمئن نبودم که هنوز
به تنه وصل هستم.
به تنه وصل هستم.
09:14
What was the purpose of my human?
192
542242
2224
هدف از ماهیت انسانی من چیست؟
09:17
The year after my grandmother's death
was the most intensely creative
was the most intensely creative
193
545960
4842
یک سال بعد از مرگ مادر بزرگم،
اوج دوران شکوفایی خلاقیت
اوج دوران شکوفایی خلاقیت
09:22
of my life.
194
550826
1160
در زندگی من بود.
09:24
And I suppose that's because,
at an end, my thoughts gather
at an end, my thoughts gather
195
552010
3406
فکر می‌کنم که دلیلش این بود
که افکار متمرکز من بیشتر از
که افکار متمرکز من بیشتر از
09:27
more than they scatter.
196
555440
1457
افکار پریشان بود.
09:29
My thought process is not linear.
197
557466
2260
رویه افکار من خطی نیست.
09:31
I'm a visual thinker. I see my thoughts.
198
559750
2515
من افکار بصری دارم. افکارم را می‌بینم.
09:34
I don't have a photographic memory,
199
562289
1759
نه افکار تصویری‌ای دارم،
09:36
and nor is my head a static gallery
of sensibly collected think pieces.
of sensibly collected think pieces.
200
564072
5948
و نه ذهنم گالری ثابتی از
مجموعه منظم افکار است.
مجموعه منظم افکار است.
09:42
It's more that I've got this ever-evolving
language of hieroglyphics
language of hieroglyphics
201
570044
4963
شبیه این است که من زبان همیشه در حال تغییر
هیروگلیفی در اختیار داشتم،
هیروگلیفی در اختیار داشتم،
09:47
that I've developed
202
575031
1153
که خودم تکمیلش کرده‌ام
09:48
and can understand fluently
and think deeply with.
and think deeply with.
203
576208
3708
و کاملاً آن را متوجه می‌شوم و
می‌توانم عمیق با آن فکر کنم.
می‌توانم عمیق با آن فکر کنم.
09:51
but I struggle to translate.
204
579940
1773
ولی با ترجمه کردن آن مشکل دارم.
09:54
I can't paint, draw, sculpt,
or even haberdash,
or even haberdash,
205
582168
3320
من نمی‌توانم نقاشی، طراحی، مجسمه سازی و
یا حتی خیاطی کنم،
یا حتی خیاطی کنم،
09:57
and as for the written word,
206
585512
2791
و از نظر نوشتن کلمات،
10:00
I'm OK at it but it's a tortuous
process of translation,
process of translation,
207
588327
5186
خیلی بد نیستم اما فرایند ترجمه،
خیلی برایم پیچیده است،
خیلی برایم پیچیده است،
10:05
and I don't feel it does the job.
208
593537
2765
و فکر نمی‌کنم که
[ترجمه] حق مطلب را ادا کند.
[ترجمه] حق مطلب را ادا کند.
10:08
And as far as speaking my own mind,
like I said, I'm not great at it.
like I said, I'm not great at it.
209
596326
4454
و از نظر توانایی‌ام، برای بیان افکار خودم،
همانطور که گفتم، خیلی قوی نیستم.
همانطور که گفتم، خیلی قوی نیستم.
10:12
Speech has always felt
like an inadequate freeze-frame
like an inadequate freeze-frame
210
600804
3176
سخنرانی همیشه برایم
حس ناکافی از یک عکس ثابت
حس ناکافی از یک عکس ثابت
10:16
for the life inside of me.
211
604004
2208
از کل زندگی درون من است.
10:18
All this to say,
212
606919
1170
منظورم این است،
10:20
I've always understood far more
than I've ever been able to communicate.
than I've ever been able to communicate.
213
608113
4910
من خیلی بیشتراز آنچه می‌توانم بیان کنم،
مسائل را درک می‌کنم.
مسائل را درک می‌کنم.
10:25
Now, about a year before Grandma died,
214
613990
2085
یک سال قبل از اینکه مادربزرگم فوت کند،
10:28
I was formally diagnosed with autism.
215
616099
3042
من رسما مبتلا یه اوتیسم تشخیص داده شدم.
10:31
Now for me, that was mostly good news.
216
619165
2111
این برای من، خبرخیلی خوبی بود،
10:34
I always thought that I couldn't
sort my life out like a normal person
sort my life out like a normal person
217
622248
4743
[چون] همیشه فکر می‌کردم که نمی‌توانم
زندگی‌ام را مثل یک آدم معمولی رتخ وفتخ کنم
زندگی‌ام را مثل یک آدم معمولی رتخ وفتخ کنم
10:39
because I was depressed and anxious.
218
627015
2646
چون من افسرده و مضطرب بودم.
10:41
But it turns out
219
629685
1454
ولی درواقع مسأله این بود که
10:43
I was depressed and anxious
220
631163
1573
من افسرده و مضطرب بودم،
10:44
because I couldn't sort my life out
like a normal person,
like a normal person,
221
632760
3295
چون نمی‌توانستم زندگی‌ام را مثل یک
انسان معمولی رتخ و فتخ کنم،
انسان معمولی رتخ و فتخ کنم،
10:48
because I was not a normal person,
222
636079
2337
چون من انسان معمولی نبودم،
10:50
and I didn't know it.
223
638440
1739
و این را نمی‌دانستم،
10:52
Now, this is not to say
I still don't struggle.
I still don't struggle.
224
640203
2209
این به این معنی نیست که
الان هیچ مشکلی ندارم.
الان هیچ مشکلی ندارم.
10:54
Every day is a bit of a struggle,
225
642436
1704
هر روز برای من کمی تقلا است،
10:56
to be honest.
226
644164
1159
اگر بخواهم صادق باشم.
10:57
But at least now I know
what my struggle is,
what my struggle is,
227
645347
3018
ولی حداقل الان می‌دانم که تقلا چیست،
11:00
and getting to the starting line
of normal is not it.
of normal is not it.
228
648389
3454
و آن آدمی معمولی شدن از نو نیست.
11:03
My struggle is not to escape the storm.
229
651867
2640
برای من، تقلا فرار از طوفان نیست.
11:06
My struggle is to find the eye
of the storm as best I can.
of the storm as best I can.
230
654531
5003
بلکه پیدا کردن دل طوفان،
به بهترین نحوی که می‌توانم است.
به بهترین نحوی که می‌توانم است.
11:11
Now, apart from the usual way
us spectrum types find our calm --
us spectrum types find our calm --
231
659558
4756
حال، جدا از راه‌های معمول پیدا کردن آرامش—
11:16
repetitive behaviors, routine
and obsessive thinking --
and obsessive thinking --
232
664338
3922
تکرار زیاد رفتار، افکار دائم وسواسی
11:20
I have another surprising doorway
into the eye of the storm:
into the eye of the storm:
233
668284
5461
من راه عجیب دیگری برای
پیدا کردن دل طوفان دارم:
پیدا کردن دل طوفان دارم:
11:26
stand-up comedy.
234
674574
1736
استدآپ کمدی.
11:28
And if you need any more proof
I'm neurodivergent, yes,
I'm neurodivergent, yes,
235
676334
3629
و اگر شما شواهد بیشتری می‌خواهید
بله، من از نظر عصب شناسی متفاوت هستم.
بله، من از نظر عصب شناسی متفاوت هستم.
11:31
I am calm doing a thing
that scares the hell out of most people.
that scares the hell out of most people.
236
679987
4941
من در انجام کارهایی که برای دیگران
خیلی وحشتناک است، آرامم.
خیلی وحشتناک است، آرامم.
11:36
I'm almost dead inside up here.
237
684952
2273
من این بالا، تقریبا شبیه
یک مرده هستم [از نظر آرامش]
یک مرده هستم [از نظر آرامش]
11:39
(Laughter)
238
687249
3799
(خنده حضّار)
11:43
Diagnosis gave me a framework
on which to hang bits of me
on which to hang bits of me
239
691072
3904
تشخیص بیماری، باعث نزدیک شدنم
به آن چیزی از من شد
به آن چیزی از من شد
11:47
I could never understand.
240
695000
1488
که قبلاً هرگزقادربه درکش نبودم.
11:48
My misfit suddenly had a fit,
241
696512
2141
بُعد ناهنجار من، ناگهان متناسب شد،
11:50
and for a while, I got giddy
with a newfound confidence
with a newfound confidence
242
698677
2701
و برای یک مدت، ازاعتماد به نفس
تازه‌ای که در ذهنم داشتم،
تازه‌ای که در ذهنم داشتم،
11:53
I had in my thinking.
243
701402
2018
سرم گیج می‌رفت
11:55
But after Grandma died,
that confidence took a dive,
that confidence took a dive,
244
703444
3135
ولی بعد از مرگ مادربزرگ،
آن اعتماد به نفس تخریب شد،
آن اعتماد به نفس تخریب شد،
11:59
because thinking is how I grieve.
245
707636
3471
چراکه الان غصه خوردنم،
از طریق فکر کردن بود.
از طریق فکر کردن بود.
12:03
And in that grief of thought,
246
711131
1700
و در آن افکار غصه‌دار،
12:04
I could suddenly see with so much clarity
247
712855
3089
ناگهان، خیلی واضح می‌توانستم ببینم،
12:07
just how profoundly isolated I was
and always had been.
and always had been.
248
715968
4833
عمیقا چقدرتنها هستم و تنها بوده‌ام!
12:14
What was the purpose of my human?
249
722168
3573
هدف از ماهیت انسانی من چیست؟
12:18
I began to think a lot about how autism
and PTSD have so much in common.
and PTSD have so much in common.
250
726644
6051
به این فکر افتادم که چقدر اوتیسم و
اختلال استرسی پس از سانحه شبیه به هم هستند
اختلال استرسی پس از سانحه شبیه به هم هستند
12:24
And I started to worry,
251
732719
1638
و کم کم نگران شدم،
12:26
because I had both.
252
734381
1732
چون من هر دو را داشتم.
12:28
Could I ever untangle them?
253
736137
3195
آیا هیچوقت می‌توانم آنها را حل کنم؟
12:32
I'd always been told
that the way out of trauma
that the way out of trauma
254
740499
2402
همیشه به من گفته شده بود
که راه گذر از آسیب روانی،
که راه گذر از آسیب روانی،
12:34
was through a cohesive narrative.
255
742925
2618
از طریق روایت پیوسته بود.
12:37
I had a cohesive narrative,
256
745567
2597
من روایت پیوسته‌ای داشتم،
12:40
but I was still at the mercy
of my traumas.
of my traumas.
257
748188
2347
ولی هنوز تحت تاثیر آسیب روانی بودم.
12:43
They're all part of my soup,
but the onions still stung.
but the onions still stung.
258
751301
3843
همه، بخشی از سوپ من بودند
ولی طعم پیاز هم در آن زننده بود.
ولی طعم پیاز هم در آن زننده بود.
12:47
And at that point, I realized
259
755168
2504
و در همان زمان بود که من فهمیدم،
12:49
that I'd been telling
my stories for laughs.
my stories for laughs.
260
757696
2696
که من داستانهایم را
برای خنداندن می‌گویم.
برای خنداندن می‌گویم.
12:52
I'd been trimming away the darkness,
cutting away the pain
cutting away the pain
261
760416
2838
من داشتم سعی می‌کردم تاریکی‌ها
را حذف کنم، دردها را بپوشانم
را حذف کنم، دردها را بپوشانم
12:55
and holding on to my trauma
for the comfort of my audience.
for the comfort of my audience.
262
763278
4068
و برای راحتی مخاطبانم،
آسیب‌ها را پیش خودم نگاه دارم.
آسیب‌ها را پیش خودم نگاه دارم.
13:00
I was connecting
other people through laughs,
other people through laughs,
263
768021
2393
من بقیه را با خنداندن به هم نزدیک می‌کردم
13:02
yet I remained profoundly disconnected.
264
770438
3263
و در عین حال خودم عمیقاً از بقیه جدا بودم.
13:05
What was the purpose of my human?
265
773725
3146
هدف از ماهیت انسانی من چیست؟
13:08
I did not have an answer,
266
776895
1738
من جوابی برایش نداشتم .
13:10
but I had an idea.
267
778657
1945
ولی یک ایده داشتم.
13:12
I had an idea to tell my truth,
268
780626
2326
ایده این که حقیقتم را بگویم.
13:16
all of it,
269
784032
1715
تمامش را.
13:17
not to share laughs but to share
the literal, visceral pain of my trauma.
the literal, visceral pain of my trauma.
270
785771
5230
نه تنها گفتن خنده ها بلکه شرح واقعی و
کامل دردهای ناشی از این آسیب را.
کامل دردهای ناشی از این آسیب را.
13:23
And I thought the best way to do that
would be through a comedy show.
would be through a comedy show.
271
791025
3307
و فکر کردم که بهترین راه
از طریق اجرای کمدی بود.
از طریق اجرای کمدی بود.
13:26
And that is what I did.
272
794356
1847
و همان کار را انجام دادم.
13:28
I wrote a comedy show
that did not respect the punchline,
that did not respect the punchline,
273
796227
3736
کمدیی نوشتم که خیلی به لب مطلب
احترام نمی‌گذشت،
احترام نمی‌گذشت،
13:31
that line where comedians are expected
and trusted to pull their punches
and trusted to pull their punches
274
799987
3700
آن خطی که از یک کمدین توقع می‌رود
تا روایت کند
تا روایت کند
13:35
and turn them into tickles.
275
803711
1555
و نهایتاً به قلقلک منجرشود.
13:37
I did not stop.
276
805290
1185
و آنجا توقف نکردم.
13:38
I punched through that line
277
806499
1620
از آن خطوط عبور کردم
13:40
into the metaphorical guts of my audience.
278
808143
3493
و به انتهای درک استعاره‌ای مخاطبم رفتم.
13:43
I did not want to make them laugh.
279
811660
2472
من نمی‌خواستم آنها را بخندانم،
13:46
I wanted to take their breath away,
280
814900
2138
می‌خواستم نفسشان را حبس کنم
13:49
to shock them,
281
817062
1154
و به آنها شُک وارد کنم،
13:50
so they could listen to my story
and hold my pain
and hold my pain
282
818240
4093
تا بتوانند به داستان من گوش کنند
و درد مرا بکشند،
و درد مرا بکشند،
13:54
as individuals, not
as a mindless, laughing mob.
as a mindless, laughing mob.
283
822357
4469
به عنوان یک انسان،
نه به عنوان جمعیتی تهی‌مغز خندان.
نه به عنوان جمعیتی تهی‌مغز خندان.
13:58
And that's what I did,
and I called that show "Nanette."
and I called that show "Nanette."
284
826850
3543
و همین کار را کردم و آن را نَنِت
[عنوان اجرایی از همین سخنران] نامیدم.
[عنوان اجرایی از همین سخنران] نامیدم.
14:02
Now, many --
285
830417
1357
تا الان خیلی‌ها--
14:03
(Applause)
286
831798
4584
(تشویق حضار)
14:09
Now, many have argued
287
837615
2023
تا الان خیلی‌ها گفته‌اند
14:11
that "Nanette" is not a comedy show.
288
839662
2581
که نَنِت اجرای کمدی نیست.
14:14
And while I can agree "Nanette"
is definitely not a comedy show,
is definitely not a comedy show,
289
842267
4913
با وجود اینکه می‌توانم با آنها موافق باشم
که این قطعاً یک اجرای کمدی نیست
که این قطعاً یک اجرای کمدی نیست
14:19
those people are still wrong --
290
847204
1718
ولی آنها باز هم اشتباه می‌کنند.
14:20
(Laughter)
291
848946
1444
(خنده حضّار)
14:22
because they have framed their argument
292
850414
1859
چون چارچوب تفسیر آنها به نحوی است
14:24
as a way of saying I failed to do comedy.
293
852297
3777
که انگار من در طنز شکست خورده‌ام.
14:28
I did not fail to do comedy.
294
856780
3577
من در طنز شکست نخوردم.
14:32
I took everything I knew about comedy --
295
860381
3278
من هر چه را که از کمدی می‌دانستم برداشتم،
14:35
all the tricks, the tools, the know-how --
296
863683
2864
تمام حقه‌ها، ابزارها، دانسته‌ها،
14:38
I took all that, and with it,
I broke comedy.
I broke comedy.
297
866571
3416
تمامشان را برداشتم
و با آنها ساختار کمدی را شکستم.
و با آنها ساختار کمدی را شکستم.
14:42
You cannot break comedy with comedy
298
870011
2916
شما نمی‌توانید ساختار
کمدی را با کمدی بشکنید
کمدی را با کمدی بشکنید
14:44
if you fail at comedy.
299
872951
2117
اگر در کمدی شکست خورده باشید.
14:47
Flaccid be thy hammer.
300
875092
2083
چکش شما سست باد.
14:49
(Laughter) (Applause)
301
877199
6755
(خنده حضّار) (تشویق)
14:55
That was not my point.
302
883978
1255
نکته من این نبود.
14:57
The point was not simply to break comedy.
303
885257
3664
نکته به سادگی شکستن ساختار کمدی نبود.
15:01
The point was to break comedy
so I could rebuild it and reshape it,
so I could rebuild it and reshape it,
304
889913
4044
نکته این بود که ساختار کمدی شکسته شود
تا بتوانم آن را دوباره بسازم و شکل دهم،
تا بتوانم آن را دوباره بسازم و شکل دهم،
15:05
reform it into something
that could better hold everything
that could better hold everything
305
893981
3755
اصلاحش کنم به چیزی که
گنجایش بهتری داشته باشد،
گنجایش بهتری داشته باشد،
15:09
I needed to share,
306
897760
1743
باید می‌توانستم با بقیه مطرح کنم،
15:11
and that is what I meant
when I said I quit comedy.
when I said I quit comedy.
307
899527
3661
و منظور من از اینکه گفتم من از کمدی
استعفا دادم، همین بود
استعفا دادم، همین بود
15:16
Now, it's probably at this point
where you're going, "Yeah, cool,
where you're going, "Yeah, cool,
308
904919
3089
و اینجاست که شما می‌پرسید:
«باشد خیلی عالی است،
«باشد خیلی عالی است،
15:20
but what are the three ideas, exactly?
309
908032
2411
ولی آن سه ایده چه بودند؟
15:22
It's a bit vague."
310
910467
1898
هنوز کمی نامشخص است.»
15:24
I'm glad I pretended you asked.
311
912389
2081
خوشحالم که تظاهر کردم که شما پرسیدید!
15:26
(Laughter)
312
914494
4358
(خنده حضّار)
15:30
Now, I'm sure there's quite a few of you
who have already identified three ideas.
who have already identified three ideas.
313
918876
5406
الان مطمئنم که تعدادی از شما
تا الان فهمیده‌اید که آن سه ایده چه بودند.
تا الان فهمیده‌اید که آن سه ایده چه بودند.
15:36
A smart crowd, by all accounts,
314
924306
2702
جمعیت باهوشی اینجا هستند، از هر نظر،
15:39
so I wouldn't be surprised at all.
315
927032
2072
پس من انتظار دیگری جز این ندارم.
15:41
But you might be surprised to find out
that I don't have three ideas.
that I don't have three ideas.
316
929128
3972
اما شما ممکن است از این واقعیت که
من سه ایده ندارم شگفت‌زده شوید.
من سه ایده ندارم شگفت‌زده شوید.
15:45
I told you I had three ideas,
and that was a lie.
and that was a lie.
317
933124
3587
من به شما گفتم که سه ایده دارم،
اما دروغ بود.
اما دروغ بود.
15:48
That was pure misdirection --
I'm very funny.
I'm very funny.
318
936735
3138
این کاملا یک گمراهی بود —
من خیلی بامزه هستم.
من خیلی بامزه هستم.
15:51
What I've done instead is I've taken
whole handfuls of my ideas as seeds,
whole handfuls of my ideas as seeds,
319
939897
6676
چیزی که جایش انجام دادم این بود که تعداد
کمی از ایده‌هایم را به عنوان دانه برداشتم،
کمی از ایده‌هایم را به عنوان دانه برداشتم،
15:58
and I've scattered them
all throughout my talk.
all throughout my talk.
320
946597
2560
و همه را در زمان صبحت کردنم پخش کردم.
16:02
And why did I do that?
321
950022
1656
و چرا این کار را کردم؟
16:03
Well, apart from shits and giggles,
322
951702
1747
خوب درواقع جدا از شوخی و قلقلک،
16:06
it comes down to something
my grandma always used to say.
my grandma always used to say.
323
954530
3225
به چیزی منتهی شد که همیشه
مادربزرگم می‌گفت.
مادربزرگم می‌گفت.
16:11
"It's not the garden,
it's the gardening that counts."
it's the gardening that counts."
324
959386
4937
« باغ مهم نیست. باغبانی است
که نقش اصلی را دارد.»
که نقش اصلی را دارد.»
16:16
And "Nanette" taught me
the truth to that truism.
the truth to that truism.
325
964347
3759
و‌نَنِت درستی این واقعیت مبرهن
را به من آموخت.
را به من آموخت.
16:20
I fully expected by breaking
the contract of comedy
the contract of comedy
326
968130
2974
من کاملا انتظار داشتم که
با شکستن قید و بندهای کمدی
با شکستن قید و بندهای کمدی
16:23
and telling my story
in all its truth and pain
in all its truth and pain
327
971128
4450
و تعریف داستانهایم
با تمام واقعیت‌ها و دردهایش
با تمام واقعیت‌ها و دردهایش
16:28
that that would push me further
into the margins of both life and art.
into the margins of both life and art.
328
976442
4951
بیشتر به مرزهای زندگی و هنر،
هردو، نزدیک شوم.
هردو، نزدیک شوم.
16:33
I expected that, and I was willing to pay
that cost in order to tell my truth.
that cost in order to tell my truth.
329
981771
6034
منتظرهزینه‌های گفتن حقیقت خود بودم و
مشتاقانه حاضر به پرداختش بودم.
مشتاقانه حاضر به پرداختش بودم.
16:40
But that is not what happened.
330
988448
2134
ولی این آن چیزی نبود که اتفاق افتاد.
16:42
The world did not push me away.
It pulled me closer.
It pulled me closer.
331
990606
3803
دنیا مرا از خود نراند.
بلکه برعکس نزدیکترم کرد.
بلکه برعکس نزدیکترم کرد.
16:47
Through an act of disconnection,
I found connection.
I found connection.
332
995091
4162
من از طریق اجرای جدا بودن،
اتصال را پیدا کردم.
اتصال را پیدا کردم.
16:51
And it took me a long time to understand
333
999801
1995
و مدتی زیادی طول کشید تا من بفهمم
16:53
that what is at the heart
of that contradiction
of that contradiction
334
1001820
2497
که چیزی که در وسط این تناقض است،
16:56
is also at the heart of the contradiction
335
1004341
2896
در این تناقض هم وجود دارد
16:59
as to why I can be so good
at something I am so bad at.
at something I am so bad at.
336
1007261
4300
که چرا من می‌توانم در چیزی که
در آن بد هستم، آنقدر خوب باشم
در آن بد هستم، آنقدر خوب باشم
17:05
You see, in the real world,
337
1013284
1704
می‌بینید، در جهان واقعی،
17:07
I struggle to talk to people
338
1015012
1549
برای حرف زدن با مردم مشکل دارم،
17:08
because my neurodiversity
makes it difficult for me to think,
makes it difficult for me to think,
339
1016585
6664
چرا که با وجود تفاوت ذهنی
من با دیگران، فکر کردن
من با دیگران، فکر کردن
17:16
listen, speak and process new information
340
1024011
2641
گوش کردن، صحبت و
تحلیل اطلاعات جدید را در آن واحد
تحلیل اطلاعات جدید را در آن واحد
17:18
all at the same time.
341
1026676
1316
برایم مشکل کرده بود.
17:20
But onstage, I don't have to think.
342
1028532
2237
ولی روی صحنه، احتیاج نیست فکر کنم.
17:22
I prepare my thinks well in advance.
343
1030793
2260
من از خیلی قبل‌تر فکرهایم را کرده‌ام.
17:25
I don't have to listen. That is your job.
344
1033694
2370
مجبور نیستم گوش کنم، این وظیفه شماست!
17:28
(Laughter)
345
1036088
1510
(خنده حضّار)
17:29
And I don't really have to talk,
346
1037622
2421
و در واقع مجبور هم نیستم حرف بزنم،
17:32
because, strictly speaking, I'm reciting.
347
1040067
2867
برای اینکه اگر رو راست بگویم،
من بازگویی می‌کنم.
من بازگویی می‌کنم.
17:35
So all that is left
348
1043646
2208
پس تنها چیزی که باقی می‌ماند، این است که
17:38
is for me to do my best
349
1046822
2468
نهایت تلاشم را بکنم
17:41
to make a genuine connection
with my audience.
with my audience.
350
1049938
3706
که اتصال خردمندانه‌ای
با مخاطبانم ایجاد کنم.
با مخاطبانم ایجاد کنم.
17:47
And if the experience of "Nanette"
taught me anything,
taught me anything,
351
1055761
3133
و اگر تنها یک چیز باشد که
تجربه «نَنِت» به من آموخته باشد،
تجربه «نَنِت» به من آموخته باشد،
17:50
it's that connection depends
not just on me.
not just on me.
352
1058918
4334
این است که آن اتصال تنها به من
وابسته نیست،
وابسته نیست،
17:55
You play a part.
353
1063921
2400
شما هم در آن نقش دارید.
17:59
"Nanette" may have begun in me,
354
1067371
2677
ممکن است که «نَنِت» از من شروع شده باشد،
18:02
but she now lives and grows
in a whole world of other minds,
in a whole world of other minds,
355
1070072
4280
ولی الان او در ذهن‌های دیگری
در کل جهان زندگی و رشد می‌کند،
در کل جهان زندگی و رشد می‌کند،
18:06
minds I do not share.
356
1074376
2390
ذهن‌هایی که من با آنها ارتباطی ندارم.
18:08
But I trust I am connected.
357
1076790
2286
ولی به آنها اعتماد دارم و متصل هستم.
18:12
And in that, she is so much
bigger than me,
bigger than me,
358
1080592
3291
و از این جهت، او، خیلی از من بزرگتر است،
18:15
just like the purpose of being human
is so much bigger than all of us.
is so much bigger than all of us.
359
1083907
5165
درست مثل علت وجود انسانی،
خیلی از همه ما بزرگتر است.
خیلی از همه ما بزرگتر است.
از آن هر جور دوست دارید استفاده کنید!
18:21
Make of that what you will.
360
1089096
1402
18:22
Thank you, and hello.
361
1090522
1961
ممنونم و سلام!
18:24
(Applause)
362
1092507
6973
(تشویق حضار)
ABOUT THE SPEAKER
Hannah Gadsby - Serious comedianHannah Gadsby skewers the straight world's dismissal and outright hostility toward the LGBTQ community in her stand-up sets, stage performances and television shows.
Why you should listen
How would Hannah Gadsby describe herself to a teenager at a dinner party? "I am a stand-up comedian from Tasmania. Courtesy of my Netflix special, Nanette, released last year, I have found some rather sudden fame, and I am deeply uncomfortable with so much positive attention. Prior to said special, I had spent a decade or so quietly working my way round the live stand-up circuit in Australia and the UK and had thought of my career as a reasonably successful situation. I am yet to recalibrate my definition of success since the event known as 'said special.'
"I am on the spectrum. I have two dogs whom I love deeply. I enjoy gardening. And I am so sorry you are sitting next to me, teenager."
Gadsby is also on the cast of Please Like Me on Hulu.
Hannah Gadsby | Speaker | TED.com