TEDGlobal 2005
Barry Schwartz: The paradox of choice
بری شوارتز و تناقض انتخاب
Filmed:
Readability: 3.5
14,210,098 views
بری شوارتزِ روانشناس، اعتقاد بنیادی جوامع غربی را هدف قرارداده‌است: "آزادی انتخاب". در برآوردهای شوارتز، انتخاب ما را نه آزادتر که فلج‌تر، و نه خوشحال‌تر که ناراضی‌تر کرده‌است.
Barry Schwartz - Psychologist
Barry Schwartz studies the link between economics and psychology, offering startling insights into modern life. Lately, working with Ken Sharpe, he's studying wisdom. Full bio
Barry Schwartz studies the link between economics and psychology, offering startling insights into modern life. Lately, working with Ken Sharpe, he's studying wisdom. Full bio
Double-click the English transcript below to play the video.
00:25
I'm going to talk to you about some stuff that's in this book of mine
0
0
3000
می‌خواهم در مورد بعضی قسمت‌های این کتابم برایتان صحبت کنم
00:28
that I hope will resonate with other things you've already heard,
1
3000
3000
که امیدوارم با چیزهای دیگری که تا به حال شنیده‌اید همخوانی داشته‌باشد
00:31
and I'll try to make some connections myself, in case you miss them.
2
6000
4000
و خودم سعی می‌کنم بین اینها ارتباط برقرار کنم، اگر تا حالا خودتان به آنها دقت نکرده‌اید
00:35
I want to start with what I call the "official dogma."
3
10000
4000
می‌خواهم با چیزی که من اسمش را "اصل رسمی" می گذارم شروع کنم
00:39
The official dogma of what?
4
14000
2000
اصل رسمیِ چه چیزی؟
00:41
The official dogma of all western industrial societies.
5
16000
4000
اصل رسمیِ تمام جوامع صنعتی غربی
00:45
And the official dogma runs like this:
6
20000
2000
طبق این اصل رسمی
00:47
if we are interested in maximizing the welfare of our citizens,
7
22000
4000
راه به حداکثر رساندن رفاه شهروندانمان
00:51
the way to do that is to maximize individual freedom.
8
26000
6000
به حداکثر رساندن آزادی شخصی است
00:57
The reason for this is both that freedom is in and of itself good,
9
32000
5000
چرا که اولاً آزادی به خودی خود
01:02
valuable, worthwhile, essential to being human.
10
37000
3000
خوب، ارزشمند و لازمۀ انسان بودن است
01:05
And because if people have freedom,
11
40000
3000
و همچنین با داشتن آزادی
01:08
then each of us can act on our own
12
43000
2000
هر کدام از ما می‌تواند
01:10
to do the things that will maximize our welfare,
13
45000
2000
برای به حداکثر رساندن رفاه خود تلاش کند
01:12
and no one has to decide on our behalf.
14
47000
4000
و لازم نیست هیچ‌کس از طرف ما تصمیمی بگیرد
01:16
The way to maximize freedom is to maximize choice.
15
51000
5000
و راه به حداکثر رساندن آزادی، به حداکثر رساندن انتخاب است
01:21
The more choice people have, the more freedom they have,
16
56000
3000
انتخاب بیشتر باعث آزادی بیشتر می شود
01:24
and the more freedom they have,
17
59000
2000
و آزادی بیشتر
01:26
the more welfare they have.
18
61000
3000
رفاه را بالا می برد
01:29
This, I think, is so deeply embedded in the water supply
19
64000
5000
به نظر من این عقیده به قدری در ما ریشه گرفته
01:34
that it wouldn't occur to anyone to question it.
20
69000
3000
که هیچ‌کس حتی فکر زیر سؤال بردن آن را هم نمی‌کند
01:37
And it's also deeply embedded in our lives.
21
72000
5000
و این در زندگی ما تأثیر خیلی عمیقی گذاشته
01:42
I'll give you some examples of what modern progress has made possible for us.
22
77000
6000
برایتان چند مثال از دستاوردهای پیشرفت مدرن می‌زنم
01:48
This is my supermarket. Not such a big one.
23
83000
4000
این سوپرمارکت نه چندان بزرگیست که من از آن خرید می‌کنم
01:52
I want to say just a word about salad dressing.
24
87000
2000
می‌خواهم چند کلمه در مورد سس سالاد صحبت کنم
01:54
175 salad dressings in my supermarket,
25
89000
3000
صد و هفتاد و پنج نوع سس سالاد در سوپرمارکت من هست
01:57
if you don't count the 10 extra-virgin olive oils
26
92000
3000
تازه اگر ده نوع مختلف روغن زیتون فوق خالص
02:00
and 12 balsamic vinegars you could buy
27
95000
3000
و دوازده نوع سرکه بالزامیک را به حساب نیاوریم
02:03
to make a very large number of your own salad dressings,
28
98000
3000
تا اگر احیاناً هیچ‌کدام از صد و هفتاد و پنج سس با مذاقتان سازگار نبود
02:06
in the off-chance that none of the 175 the store has on offer suit you.
29
101000
5000
بتوانید انواع مختلف سس‌های سالاد دلخواهتان را با آنها درست کنید
02:11
So this is what the supermarket is like.
30
106000
2000
این از سوپرمارکت
02:13
And then you go to the consumer electronics store to set up a stereo system --
31
108000
4000
و حالا برویم به فروشگاه لوازم الکترونیک تا یک سیستم استریو انتخاب کنیم
02:17
speakers, CD player, tape player, tuner, amplifier --
32
112000
4000
باند صدا، پخش سی‌دی، پخش نوار، تونر، آمپیلیفایر
02:21
and in this one single consumer electronics store,
33
116000
4000
و در همین یک فروشگاه لوازم الکترونیک به تنهایی
02:25
there are that many stereo systems.
34
120000
4000
این تعداد سیستم استریو هست
02:29
We can construct six-and-a-half-million different stereo systems
35
124000
5000
می توانیم شش و نیم میلیون سیستم استریوی مختلف بسازیم
02:34
out of the components that are on offer in one store.
36
129000
3000
فقط با قطعاتی که در این یک فروشگاه عرضه می‌شود
02:37
You've got to admit that's a lot of choice.
37
132000
2000
قبول کنید که انتخاب‌های خیلی زیادی داریم
02:39
In other domains -- the world of communications.
38
134000
4000
یک مثال دیگر-- دنیای ارتباطات
02:43
There was a time, when I was a boy,
39
138000
2000
وقتی یک پسربچه بودم
02:45
when you could get any kind of telephone service you wanted,
40
140000
3000
زمانی بود که می‌توانستیم هر سرویس تلفنی که می‌خواستیم بگیریم
02:48
as long as it came from Ma Bell.
41
143000
2000
البته به شرطی که از شرکت ما بل بود
02:50
You rented your phone. You didn't buy it.
42
145000
2000
تلفن را اجاره می‌کردیم. نمی‌خریدیمش
02:52
One consequence of that, by the way, is that the phone never broke.
43
147000
3000
و البته یک نتیجه‌اش این بود که تلفنمان هیچ‌وقت خراب نمی‌شد
02:55
And those days are gone.
44
150000
3000
ولی دیگر آن دوران گذشته
02:58
We now have an almost unlimited variety of phones,
45
153000
3000
امروزه تقریباً تعداد بی‌شماری تلفن مختلف داریم
03:01
especially in the world of cell phones.
46
156000
2000
به خصوص در دنیای تلفن‌های همراه
03:03
These are cell phones of the future.
47
158000
3000
اینها تلفن‌های همراه آینده‌اند
03:06
My favorite is the middle one --
48
161000
2000
وسطی مورد علاقۀ من است
03:08
the MP3 player, nose hair trimmer, and creme brulee torch.
49
163000
4000
ام‌پی‌تری پلیر، موی دماغ کوتاه کن، و مشعل کِرِم بروله
03:12
And if by some chance you haven't seen that in your store yet,
50
167000
6000
و اگر احتمالاً تا حالا آن را درفروشگاهتان ندیده‌اید، نگران نباشید
03:18
you can rest assured that one day soon you will.
51
173000
2000
مطمئن باشید که به زودی می‌بینیدش
03:20
And what this does is
52
175000
2000
و این باعث می‌شود که
03:22
it leads people to walk into their stores asking this question.
53
177000
4000
مردم وارد فروشگاه بشوند و این سؤال را بپرسند:"تلفنی دارید که کارهای زیادی انجام ندهد؟"
03:26
And do you know what the answer to this question now is?
54
181000
2000
و آیا می‌دانید که امروز جواب این سؤال چیست؟
03:28
The answer is "No."
55
183000
2000
جواب "نه" است
03:30
It is not possible to buy a cell phone that doesn't do too much.
56
185000
4000
ممکن نیست بتوانیم تلفن همراهی بخریم که کارهای زیادی انجام ندهد
03:34
So, in other aspects of life that are much more significant than buying things,
57
189000
5000
همچنین، در دیگر جنبه های زندگی هم که خیلی مهم‌تر از خرید اجناس هستند
03:39
the same explosion of choice is true.
58
194000
4000
با انفجار انتخاب مواجه هستیم
03:43
Health care -- it is no longer the case in the United States
59
198000
4000
خدمات درمانی -- دیگر در آمریکا
03:47
that you go to the doctor, and the doctor tells you what to do.
60
202000
3000
نمی توانید بروید دکتر و او به شما بگوید که چه کار باید بکنید
03:50
Instead, you go to the doctor,
61
205000
2000
به جایش می روید دکتر
03:52
and the doctor tells you, "Well, we could do A, or we could do B.
62
207000
3000
و دکتر به شما می‌گوید، خوب، می توانیم الف را انجام بدهیم، یا می توانیم ب را انجام بدهیم
03:55
A has these benefits, and these risks.
63
210000
3000
الف این خوبی‌ها را دارد، و این خطرات احتمالی را
03:58
B has these benefits, and these risks. What do you want to do?"
64
213000
4000
ب این خوبی‌ها را دارد، و این خطرات احتمالی را. چه‌کار می‌خواهی بکنی؟
04:02
And you say, "Doc, what should I do?"
65
217000
3000
و شما می‌گویید، "دکتر، چه کار باید بکنم؟"
04:05
And the doc says, "A has these benefits and risks, and B has these benefits and risks.
66
220000
4000
و دکتر می گوید:" الف این خوبی‌ها را دارد، و این خطرات احتمالی را، و ب این خوبی‌ها را دارد، و این خطرات احتمالی را
04:09
What do you want to do?"
67
224000
3000
چه‌کارمی‌خواهی بکنی؟"
04:12
And you say, "If you were me, Doc, what would you do?"
68
227000
3000
و شما می‌گویید "دکتر، اگر شما جای من بودید چه‌کارمی کردید؟"
04:15
And the doc says, "But I'm not you."
69
230000
4000
و دکتر می گوید: "ولی من جای تو نیستم."
04:19
And the result is -- we call it "patient autonomy,"
70
234000
3000
و نتیجه این است-- ما این را "آزادی بیمار" می نامیم
04:22
which makes it sound like a good thing,
71
237000
2000
که از اسمش به نظر می آید چیز خوبی باشد
04:24
but what it really is is a shifting of the burden and the responsibility
72
239000
2000
ولی در حقیقت، انتقال بار مسؤولیت تصمیم‌گیری
04:26
for decision-making from somebody who knows something --
73
241000
3000
از کسی است که چیزی می‌داند
04:29
namely, the doctor --
74
244000
1000
به نام دکتر
04:30
to somebody who knows nothing and is almost certainly sick
75
245000
3000
به کسی که هیچ چیز نمی‌داند و به احتمال خیلی زیاد بیماراست
04:33
and thus not in the best shape to be making decisions --
76
248000
3000
و به همین دلیل در شرایط خوبی برای تصمیم گیری نیست
04:36
namely, the patient.
77
251000
2000
به نام بیمار
04:38
There's enormous marketing of prescription drugs
78
253000
3000
تبلیغات بسیار زیادی برای داروهای تجویزی می‌شود
04:41
to people like you and me,
79
256000
1000
برای امثال من و شما
04:42
which, if you think about it, makes no sense at all,
80
257000
2000
که وقتی فکرش را بکنید، اصلاً منطقی به نظر نمی‌رسد
04:44
since we can't buy them.
81
259000
2000
چون بدون نسخه نمی‌توانیم بخریمشان
04:46
Why do they market to us if we can't buy them?
82
261000
2000
چرا برای ما تبلیغ می کنند اگر نمی‌توانیم بخریمشان؟
04:48
The answer is that they expect us to call our doctors the next morning
83
263000
4000
چون انتظار دارند که فردا صبح به دکترمان زنگ بزنیم
04:52
and ask for our prescriptions to be changed.
84
267000
4000
و بخواهیم که دارویمان را عوض کند
04:56
Something as dramatic as our identity
85
271000
4000
چیزی به اهمیت هویت ما
05:00
has now become a matter of choice,
86
275000
2000
حالا قابل انتخاب شده
05:02
as this slide is meant to indicate.
87
277000
4000
همان‌طور که این اسلاید نشان می‌دهد: "ما به تحت فشار گذاشتن بچه‌هایمان اعتقاد نداریم. وقتش که برسد خودشان جنسیت مناسبشان را انتخاب می‌کنند."
05:06
We don't inherit an identity; we get to invent it.
88
281000
2000
ما هویتمان را به ارث نمی بریم، می‌توانیم آن‌را ابداع کنیم
05:08
And we get to re-invent ourselves as often as we like.
89
283000
4000
و می توانیم هر چند بار که بخواهیم آن‌را از نو ابداع کنیم
05:12
And that means that everyday, when you wake up in the morning,
90
287000
2000
و این یعنی هر روز صبح که از خواب بیدار می‌شویم
05:14
you have to decide what kind of person you want to be.
91
289000
5000
باید تصمیم بگیریم که می‌خواهیم چطور آدمی باشیم
05:19
With respect to marriage and family,
92
294000
3000
در مورد ازدواج و خانواده
05:22
there was a time when the default assumption that almost everyone had
93
297000
6000
یک زمانی بود که تقریباً پیش فرض همه این بود که
05:28
is that you got married as soon as you could,
94
303000
1000
در اولین فرصتی که بتوانیم ازدواج می‌کنیم
05:29
and then you started having kids as soon as you could.
95
304000
2000
و بعد در اولین فرصتی که بتوانیم بچه دار می‌شویم
05:31
The only real choice was who,
96
306000
4000
تنها انتخاب واقعی این بود که با چه کسی
05:35
not when, and not what you did after.
97
310000
3000
نه این که چه زمانی و نه این که بعد از آن چه کنیم
05:38
Nowadays, everything is very much up for grabs.
98
313000
3000
امروزه، همه چیز به هم ریخته‌است
05:41
I teach wonderfully intelligent students,
99
316000
3000
من به دانشجوهای فوق العاده باهوشی درس می‌دهم
05:44
and I assign 20 percent less work than I used to.
100
319000
3000
و بیست درصد کمتر از گذشته به آنها تکلیف می‌دهم
05:47
And it's not because they're less smart,
101
322000
3000
نه به خاطر این که هوششان کمتر است
05:50
and it's not because they're less diligent.
102
325000
2000
و نه به خاطر این که پشتکار کمتری دارند
05:52
It's because they are preoccupied, asking themselves,
103
327000
4000
بلکه چون ذهنشان دائم مشغول این است که از خودشان بپرسند
05:56
"Should I get married or not? Should I get married now?
104
331000
2000
"آیا باید ازدواج کنم یا نه؟ آیا الان باید ازدواج کنم؟
05:58
Should I get married later? Should I have kids first, or a career first?"
105
333000
4000
آیا بعداً باید ازدواج کنم؟ اول باید بچه دار بشوم یا کار مهم‌تر است؟"
06:02
All of these are consuming questions.
106
337000
3000
همه ی این سؤال‌ها انرژی می‌برند
06:05
And they're going to answer these questions,
107
340000
2000
و آنها به این سؤالات جواب می‌دهند
06:07
whether or not it means not doing all the work I assign
108
342000
2000
حتی اگر باعث شود نتوانند تکالیفی را که من به آنها می‌دهم انجام دهند
06:09
and not getting a good grade in my courses.
109
344000
3000
و نمرۀ خوبی از درس من بیاورند
06:12
And indeed they should. These are important questions to answer.
110
347000
5000
و باید هم این کار را بکنند. این ها سؤالات خیلی مهمی هستند
06:17
Work -- we are blessed, as Carl was pointing out,
111
352000
3000
کار -- ما خیلی خوشبختیم، چون همان‌طور که کارل هم اشاره کرد
06:20
with the technology that enables us
112
355000
2000
با تکنولوژی می‌توانیم
06:22
to work every minute of every day from any place on the planet --
113
357000
7000
در هر لحظه از هر روز و از هر جایی روی زمین به کارهایمان برسیم
06:29
except the Randolph Hotel.
114
364000
2000
البته غیر از هتل رندلف
06:31
(Laughter)
115
366000
5000
(خنده)
06:36
There is one corner, by the way,
116
371000
2000
البته (در همان هتل هم) یک گوشه‌ای هست
06:38
that I'm not going to tell anybody about, where the WiFi works.
117
373000
5000
که جایش را به هیچ‌کس نمی‌گویم، که اینترنت بی‌سیم کار می‌کند
06:43
I'm not telling you about it because I want to use it.
118
378000
2000
جایش را به شما نمی‌گویم چون خودم می‌خواهم از آن استفاده کنم
06:45
So what this means, this incredible freedom of choice
119
380000
3000
خوب حالا نتیجۀ این آزادی انتخاب فوق العاده‌ای که ما داریم
06:48
we have with respect to work, is that we have to make a decision,
120
383000
3000
در ارتباط با کار، این است که باید تصمیم بگیریم
06:51
again and again and again,
121
386000
2000
دوباره و دوباره و دوباره
06:53
about whether we should or shouldn't be working.
122
388000
3000
درباره این که آیا باید کار کنیم یا نه
06:56
We can go to watch our kid play soccer,
123
391000
3000
می‌توانیم به جایش برویم و بازی فوتبال بچه‌مان را تماشا کنیم
06:59
and we have our cell phone on one hip,
124
394000
2000
و البته موبایلمان توی یک جیب
07:01
and our Blackberry on our other hip,
125
396000
2000
و بلک‌بری مان توی آن یکی جیب
07:03
and our laptop, presumably, on our laps.
126
398000
2000
و لپتاپمان هم به طبع روی پایمان است
07:05
And even if they're all shut off,
127
400000
3000
و حتی اگر همۀ اینها هم خاموش باشند
07:08
every minute that we're watching our kid mutilate a soccer game,
128
403000
2000
هر لحظه که داریم به بچه‌مان که دارد مثلاً فوتبال بازی می‌کند نگاه می‌کنیم
07:10
we are also asking ourselves,
129
405000
2000
از خودمان می‌پرسیم
07:12
"Should I answer this cell phone call?
130
407000
3000
"به این زنگ تلفن همراه جواب بدهم؟
07:15
Should I respond to this email? Should I draft this letter?"
131
410000
2000
به این ایمیل جواب بدهم؟ پیش نویس آن نامه را آماده بکنم؟"
07:17
And even if the answer to the question is "no,"
132
412000
3000
و حتی اگر جوابمان به این سؤال "نه" باشد
07:20
it's certainly going to make the experience of your kid's soccer game
133
415000
3000
تجربه‌مان از بازی فوتبال بچه‌مان
07:23
very different than it would've been.
134
418000
3000
متفاوت خواهد بود با آنچه می‌توانست باشد
07:26
So everywhere we look,
135
421000
2000
پس به هر جایی که نگاه می‌کنیم
07:28
big things and small things, material things and lifestyle things,
136
423000
3000
از چیزهای کوچک و بزرگ، تا لوازم مادی و روزمره
07:31
life is a matter of choice.
137
426000
3000
کل زندگی انتخاب است
07:34
And the world we used to live in looked like this.
138
429000
4000
و دنیایی که قبلاً در آن زندگی می کردیم این شکلی بود
07:40
That is to say, there were some choices,
139
435000
2000
"خوب در واقع هیچ چیز را نمی‌توان تغییر داد، انگار که همه چیزروی سنگ حک شده‌است."می‌شود گفت که قبلاً هم انتخاب‌هایی وجودداشته
07:42
but not everything was a matter of choice.
140
437000
2000
ولی همه چیز قابل انتخاب نبوده
07:44
And the world we now live in looks like this.
141
439000
3000
و دنیایی که الان در آن زندگی می‌کنیم این شکلی است: "ده فرمان - کیتِ خودتان انجام بدهید."
07:47
And the question is, is this good news, or bad news?
142
442000
6000
و سوال این است که آیا این خوب است یا بد؟
07:53
And the answer is yes.
143
448000
3000
و جواب بله است
07:56
(Laughter)
144
451000
2000
(خنده)
07:58
We all know what's good about it,
145
453000
2000
همه ما خوبی‌های این تغییر را می‌دانیم
08:00
so I'm going to talk about what's bad about it.
146
455000
3000
پس من در مورد کاستی‌هایش برایتان صحبت می‌کنم
08:03
All of this choice has two effects,
147
458000
3000
این همه انتخاب دو تأثیر دارد
08:06
two negative effects on people.
148
461000
3000
دو تأثیر منفی روی مردم
08:09
One effect, paradoxically,
149
464000
2000
تأثیر اول، به شکلی پارادکس گونه
08:11
is that it produces paralysis, rather than liberation.
150
466000
5000
این است که به جای آزادی، فلج ایجاد می‌کند
08:16
With so many options to choose from,
151
471000
2000
با این همه انتخاب‌های مختلف
08:18
people find it very difficult to choose at all.
152
473000
4000
انتخاب کردن بسیار دشوار می‌شود
08:22
I'll give you one very dramatic example of this:
153
477000
3000
برایتان یک مثال خیلی بارز می‌زنم
08:25
a study that was done of investments in voluntary retirement plans.
154
480000
6000
یک تحقیقی انجام شده‌بود درباره سرمایه‌گذاری اختیاری برای دوران بازنشستگی
08:31
A colleague of mine got access to investment records from Vanguard,
155
486000
5000
یکی از همکاران من به مدارک سرمایه‌گذاری شرکت ونگارد
08:36
the gigantic mutual fund company
156
491000
2000
غول شرکت‌های سرمایه‌گذاری
08:38
of about a million employees and about 2,000 different workplaces.
157
493000
4000
در مورد تقریباً یک میلیون کارمند و دو هزار کارفرمای مختلف دسترسی پیدا کرده‌بود
08:42
And what she found is that
158
497000
2000
و چیزی که فهمید این بود که
08:44
for every 10 mutual funds the employer offered,
159
499000
3000
به ازای هر ده انتخابی که کارفرما برای سرمایه‌گذاری عرضه کرده
08:47
rate of participation went down two percent.
160
502000
5000
نرخ مشارکت دو درصد پایین رفته
08:52
You offer 50 funds -- 10 percent fewer employees participate
161
507000
4000
پنجاه انتخاب عرضه می‌کنید -- ده درصد کارمندان کمتری شرکت می کنند
08:56
than if you only offer five. Why?
162
511000
4000
به نسبت وقتی که پنج انتخاب عرضه کنید. چرا؟
09:00
Because with 50 funds to choose from,
163
515000
2000
چون با داشتن پنجاه گزینه
09:02
it's so damn hard to decide which fund to choose
164
517000
4000
آن‌قدر سخت است که تصمیم بگیریم کدام را انتخاب کنیم
09:06
that you'll just put it off until tomorrow.
165
521000
2000
که تصمیم گیری را به فردا موکول می کنیم
09:08
And then tomorrow, and then tomorrow,
166
523000
2000
و باز فردا، و باز فردا
09:10
and tomorrow, and tomorrow,
167
525000
2000
و فردا، و فردا
09:12
and of course tomorrow never comes.
168
527000
2000
و آن فردا هیچ‌وقت نمی‌آید
09:14
Understand that not only does this mean
169
529000
2000
دقت کنید که این نه تنها نشان می‌دهد که
09:16
that people are going to have to eat dog food when they retire
170
531000
2000
مردم مجبور می شوند وقتی بازنشسته شدند غذای سگ بخورند
09:18
because they don't have enough money put away,
171
533000
2000
چون پول کافی پس‌انداز نکرده‌اند
09:20
it also means that making the decision is so hard
172
535000
3000
بلکه نشان می‌دهد که این تصمیم‌گیری آن‌قدر سخت بوده
09:23
that they pass up significant matching money from the employer.
173
538000
4000
که کارمند پولی را که کارفرما حاضر بوده معادل مبلغ سرمایه‌گذاری شده توسط او پرداخت کند هم از دست داده
09:27
By not participating, they are passing up as much as 5,000 dollars a year
174
542000
4000
با تصمیم نگرفتن، آنها تا پنج هزار دلار در سال از دست می‌دهند
09:31
from the employer, who would happily match their contribution.
175
546000
4000
مبلغی که کارفرما حاضر بوده معادل سرمایه‌گذاری شان با کمال میل به آنها پرداخت کند
09:35
So paralysis is a consequence of having too many choices.
176
550000
4000
پس این فلج‌شدن نتیجه داشتن انتخاب‌های بیش از اندازه است
09:39
And I think it makes the world look like this.
177
554000
2000
و به نظر من باعث می‌شود دنیا به این شکل در بیاید
09:41
(Laughter)
178
556000
7000
"و برای آخرین بار می‌پرسم، تصمیم ابدی: سس فرانسوی، بلو چیز (پنیر آبی)، یا رنچ؟"
09:48
You really want to get the decision right if it's for all eternity, right?
179
563000
4000
می‌خواهید درست تصمیم بگیرید اگر تصمیم ابدی است، نه؟
09:52
You don't want to pick the wrong mutual fund, or even the wrong salad dressing.
180
567000
3000
نمی خواهید در جای نادرستی سرمایه‌گذاری کنید یا سس سالاد اشتباهی را انتخاب کنید
09:55
So that's one effect. The second effect is that
181
570000
3000
این یک اثر، اثر دوم این است که
09:58
even if we manage to overcome the paralysis and make a choice,
182
573000
5000
حتی اگر بتوانیم بر این فلج غلبه کنیم و تصمیم بگیریم
10:03
we end up less satisfied with the result of the choice
183
578000
4000
از نتیجه این تصمیم‌گیری رضایت کمتری خواهیم داشت
10:07
than we would be if we had fewer options to choose from.
184
582000
3000
در مقایسه با وقتی که انتخاب‌های کمتری برای تصمیم‌گیری داشتیم
10:10
And there are several reasons for this.
185
585000
3000
و این دلایل مختلفی دارد
10:13
One of them is that with a lot of different salad dressings to choose from,
186
588000
4000
یکی از آنها این است که با انتخاب‌های مختلف سس سالاد
10:17
if you buy one, and it's not perfect -- and, you know, what salad dressing is? --
187
592000
3000
اگر یکی را بخریم و فوق‌العاده نباشد-- و می‌دانید که سس سالاد چیست؟
10:20
it's easy to imagine that you could have made a different choice
188
595000
3000
راحت می‌توانید تصور کنید که می‌توانستید انتخاب متفاوتی کنید
10:23
that would have been better. And what happens is
189
598000
4000
که بهتر باشد. و آنچه اتفاق می‌افتد این است که
10:27
this imagined alternative induces you to regret the decision you made,
190
602000
5000
این انتخاب خیالی شما را وادار می‌کند از تصمیمتان پشیمان شوید
10:32
and this regret subtracts from the satisfaction you get out of the decision you made,
191
607000
4000
و این پشیمانی رضایت ناشی از تصمیمی که گرفته‌اید را کم می‌کند
10:36
even if it was a good decision.
192
611000
3000
حتی اگر آن تصمیم خوبی بوده‌باشد
10:39
The more options there are, the easier it is to regret anything at all
193
614000
3000
هر قدر انتخاب‌های بیشتری داشته باشیم
10:42
that is disappointing about the option that you chose.
194
617000
3000
راحت‌تراز کوچک‌ترین چیز مأیوس کننده‌ای دچار پشیمانی از انتخابمان می‌شویم
10:45
Second, what economists call "opportunity costs."
195
620000
3000
دوم، آنچه که اقتصاددانان "هزینه فرصت‌ها" می نامند
10:48
Dan Gilbert made a big point this morning
196
623000
2000
دن گیلبرت امروز صبح به نکته مهمی اشاره کرد
10:50
of talking about how much the way in which we value things
197
625000
5000
در مورد اینکه چقدر اهمیت چیزها
10:55
depends on what we compare them to.
198
630000
2000
به آنچه با آنها مقایسه‌شان می‌کنیم بستگی دارد
10:57
Well, when there are lots of alternatives to consider,
199
632000
4000
خوب، انتخاب‌های بسیاری را می‌توانیم درنظربگیریم
11:01
it is easy to imagine the attractive features
200
636000
3000
به راحتی می‌توانیم جنبه‌های جذاب
11:04
of alternatives that you reject,
201
639000
3000
انتخاب‌های کنار گذاشته‌شده را درنظربگیریم
11:07
that make you less satisfied with the alternative that you've chosen.
202
642000
5000
جنبه‌هایی که باعث می‌شوند رضایت کمتری از انتخابی که کرده‌ایم پیداکنیم
11:12
Here's an example. For those of you who aren't New Yorkers, I apologize.
203
647000
4000
یک مثال می‌زنم. "نمی‌توانم به آن همه جای پارک درخیابان هشتاد و پنج غربی فکر نکنم." از آنهایی که اهل نیویورک نیستند عذرمی‌خواهم
11:16
(Laughter)
204
651000
1000
(خنده)
11:17
But here's what you're supposed to be thinking.
205
652000
2000
مثلا باید این‌طوری فکرکنید
11:19
Here's this couple on the Hamptons.
206
654000
2000
اینها یک زوجند در همپتون
11:21
Very expensive real estate.
207
656000
2000
یک جای خیلی گران
11:23
Gorgeous beach. Beautiful day. They have it all to themselves.
208
658000
3000
ساحل زیبا. روز عالی. همه چیز در اختیارشان است
11:26
What could be better? "Well, damn it,"
209
661000
2000
بهتر از این چه می‌خواهند؟
11:28
this guy is thinking, "It's August.
210
663000
2000
این آقا دارد فکرمی‌کند، "لعنتی! الان آگوست است
11:30
Everybody in my Manhattan neighborhood is away.
211
665000
4000
همه اهالی منهتن سفرند
11:34
I could be parking right in front of my building."
212
669000
4000
می‌توانستم درست جلوی ساختمانمان پارک کنم."
11:38
And he spends two weeks nagged by the idea
213
673000
3000
و دو هفته تمام این فکر آزارش می‌دهد
11:41
that he is missing the opportunity, day after day, to have a great parking space.
214
676000
7000
که هرروز که می‌گذرد دارد یک پارکینگ عالی را از دست می‌دهد
11:48
Opportunity costs subtract from the satisfaction we get out of what we choose,
215
683000
4000
هزینه فرصت‌ها باعث کم‌شدن رضایت ما از آنچه انتخاب‌کرده‌ایم می‌شوند
11:52
even when what we choose is terrific.
216
687000
3000
حتی وقتی آنچه انتخاب‌کرده‌ایم عالی است
11:55
And the more options there are to consider,
217
690000
2000
وهرچه انتخاب‌های بیشتری در اختیار باشد
11:57
the more attractive features of these options
218
692000
2000
جنبه‌های جذاب بیشتری از این انتخاب‌ها
11:59
are going to be reflected by us as opportunity costs.
219
694000
4000
به صورت هزینه فرصت‌ها به نظرمان می‌رسند
12:03
Here's another example.
220
698000
2000
حالا یک مثال دیگر
12:09
Now this cartoon makes a lot of points.
221
704000
2000
این کاریکاتور نکات زیادی دربردارد
12:11
It makes points about living in the moment as well,
222
706000
4000
نکاتی هم دارد درمورد زندگی در لحظه
12:15
and probably about doing things slowly.
223
710000
2000
و حتی با آرامش انجام‌دادن کارها
12:17
But one point it makes is that whenever you're choosing one thing,
224
712000
3000
اما یک نکته‌اش هم این است که وقتی یک چیزی را انتخاب می‌کنید
12:20
you're choosing not to do other things.
225
715000
2000
انتخاب می‌کنید که دیگر کارها را انجام ندهید
12:22
And those other things may have lots of attractive features,
226
717000
2000
و آن کارهای دیگر ممکن است جنبه‌های خیلی جذابی داشته‌باشند
12:24
and it's going to make what you're doing less attractive.
227
719000
3000
که باعث کم شدن جذابیت کاری شوند که دارید انجام‌می‌دهید
12:27
Third: escalation of expectations.
228
722000
2000
سوم: بالا رفتن توقعات
12:29
This hit me when I went to replace my jeans.
229
724000
3000
زمانی متوجه این قضیه شدم که رفته‌بودم شلوارجین جدید بخرم
12:32
I wear jeans almost all the time.
230
727000
2000
من تقریباً همیشه شلوارجین می‌پوشم
12:34
And there was a time when jeans came in one flavor,
231
729000
3000
و یک زمانی بود که فقط یک مدل شلوار جین وجودداشت
12:37
and you bought them, and they fit like crap,
232
732000
2000
و آن را می‌خریدیم و به تنمان زار می‌زد
12:39
and they were incredibly uncomfortable,
233
734000
2000
و بسیارهم ناراحت بود
12:41
and if you wore them long enough and washed them enough times,
234
736000
2000
و اگر به مدت کافی می‌پوشیدیم و می‌شستیمش
12:43
they started to feel OK.
235
738000
2000
کم کم به نظر اندازه می‌شد
12:45
So I went to replace my jeans after years and years of wearing these old ones,
236
740000
3000
خلاصه بعد از سال‌های سال پوشیدن این شلوارجین‌های قدیمی، رفتم یک شلوارجین جدید بخرم
12:48
and I said, you know, "I want a pair of jeans. Here's my size."
237
743000
3000
و گفتم:"می‌دانید، یک شلوارجین می‌خواهم، سایزم این است."
12:51
And the shopkeeper said,
238
746000
1000
و مغازه‌دار گفت
12:52
"Do you want slim fit, easy fit, relaxed fit?
239
747000
3000
"می‌خواهید راسته باشد، آزاد یا گشاد؟
12:55
You want button fly or zipper fly? You want stonewashed or acid-washed?
240
750000
3000
زیپ‌دار می‌خواهید یا دگمه‌دار؟ سنگ شور می‌خواهید یا اسید شور؟
12:58
Do you want them distressed?
241
753000
2000
مدل پاره پوره می‌خواهید؟
13:00
You want boot cut, you want tapered, blah blah blah ..." On and on he went.
242
755000
3000
دم‌پا گشاد یا چسبان، و و و و..." و همین‌طور ادامه داد
13:03
My jaw dropped, and after I recovered, I said,
243
758000
3000
فکم پایین آمد و بعد که حالم به جا آمد گفتم
13:06
"I want the kind that used to be the only kind."
244
761000
3000
"آن مدلی را می‌خواهم که قدیم‌ها تنها مدل بود."
13:09
(Laughter)
245
764000
5000
(خنده)
13:14
He had no idea what that was,
246
769000
2000
روحش خبر نداشت چه مدلی را می‌گویم
13:16
so I spent an hour trying on all these damn jeans,
247
771000
4000
این شد که من یک ساعت وقت صرف امتحان کردن همۀ این جین‌های لعنتی کردم
13:20
and I walked out of the store -- truth! -- with the best-fitting jeans I had ever had.
248
775000
5000
و راستش را بگویم که با خوش‌اندازه‌ترین جین عمرم از فروشگاه آمدم بیرون
13:25
I did better. All this choice made it possible for me to do better.
249
780000
4000
تصمیم بهتری گرفتم. آن همه انتخاب باعث شد بتوانم تصمیم بهتری بگیرم
13:29
But I felt worse.
250
784000
4000
اما حالم بدتربود
13:33
Why? I wrote a whole book to try to explain this to myself. (Laughter)
251
788000
4000
چرا؟ من یک کتاب کامل نوشته‌ام تا این موضوع را برای خودم تحلیل کنم
13:37
The reason I felt worse is that,
252
792000
8000
دلیل این که حالم بدتر بود این است که
13:45
with all of these options available,
253
800000
3000
با داشتن این همه انتخاب
13:48
my expectations about how good a pair of jeans should be went up.
254
803000
6000
توقع من از میزان خوبی یک شلوار جین بالا رفت
13:54
I had very low --
255
809000
1000
قبلاً توقعم خیلی کم بود
13:55
I had no particular expectations when they only came in one flavor.
256
810000
3000
وقتی فقط یک مدل شلوار جین وجودداشت من توقع خاصی نداشتم
13:58
When they came in 100 flavors, damn it,
257
813000
2000
اما وقتی صد مدل آمد، لعنتی
14:00
one of them should've been perfect.
258
815000
2000
یکی‌شان باید فوق‌العاده می‌بودند
14:02
And what I got was good, but it wasn't perfect.
259
817000
2000
و شلواری که من انتخاب کردم خوب بود، اما فوق‌العاده نبود
14:04
And so I compared what I got to what I expected,
260
819000
3000
پس من چیزی که انتخاب کردم را با چیزی که توقع داشتم مقایسه کردم
14:07
and what I got was disappointing in comparison to what I expected.
261
822000
3000
و انتخاب من در مقایسه با توقعم مأیوس کننده بود
14:10
Adding options to people's lives
262
825000
3000
اضافه کردن انتخاب‌ها به زندگی مردم
14:13
can't help but increase the expectations people have
263
828000
4000
توقعشان را
14:17
about how good those options will be.
264
832000
2000
از خوب بودن آن انتخاب‌ها زیاد‌می‌کند
14:19
And what that's going to produce is less satisfaction with results,
265
834000
3000
و این باعث رضایت کمتراز نتایج می‌شود
14:22
even when they're good results.
266
837000
3000
حتی وقتی نتایج خوب باشند."همه‌شان عالی به نظر‌می‌رسند، بی‌صبرانه منتظرم مأیوس بشوم!"
14:25
Nobody in the world of marketing knows this,
267
840000
3000
هیچ‌کس در دنیای بازاریابی این را نمی‌داند
14:28
because if they did, you wouldn't all know what this was about.
268
843000
6000
چون اگر آنها می‌دانستند، شما نمی‌دانستید
14:34
The truth is more like this.
269
849000
3000
حقیقت بیشتر شبیه این است
14:37
(Laughter)
270
852000
3000
همه چیز بهتر بود آن موقع که همه چیز بدتر بود
14:40
The reason that everything was better back when everything was worse
271
855000
4000
دلیل این که همه چیز بهتر بود آن موقع که همه چیز بدتر بود
14:44
is that when everything was worse,
272
859000
2000
این است که وقتی همه چیز بدتر بود
14:46
it was actually possible for people to have experiences that were a pleasant surprise.
273
861000
5000
مردم می‌توانستند تجربیات غافلگیر کنندۀ دلنشینی داشته‌باشند
14:51
Nowadays, the world we live in -- we affluent, industrialized citizens,
274
866000
4000
امروزه دنیایی که ما در آن زندگی می‌کنیم-- ما شهروندان وفورنعمت‌زدۀ صنعتی
14:55
with perfection the expectation --
275
870000
2000
با توقعات و کمال‌طلبی‌ها
14:57
the best you can ever hope for is that stuff is as good as you expect it to be.
276
872000
4000
بهترین حالتی که می‌توانیم امیدش را داشته‌باشیم این است که نتیجه به خوبی توقعمان باشد
15:01
You will never be pleasantly surprised
277
876000
2000
هرگز نمی‌توانیم به شکل دلنشینی غافلگیر شویم
15:03
because your expectations, my expectations, have gone through the roof.
278
878000
4000
چون که توقعاتمان سر به فلک کشیده‌اند
15:07
The secret to happiness -- this is what you all came for --
279
882000
3000
راز شادی -- این چیزی که شما همه به خاطرش آمدید این‌جا
15:10
the secret to happiness is low expectations.
280
885000
6000
راز شادی، کم توقعی است
15:16
(Laughter)
281
891000
2000
(خنده)
15:18
(Applause)
282
893000
6000
(تشویق)
15:24
I want to say -- just a little autobiographical moment --
283
899000
4000
می‌خواهم برای یک لحظه از خودم بگویم
15:28
that I actually am married to a wife,
284
903000
3000
من ازدواج کرده‌ام
15:31
and she's really quite wonderful.
285
906000
2000
و همسرم بی‌نظیراست
15:33
I couldn't have done better. I didn't settle.
286
908000
3000
بهترازاین نمی‌شد. از معیارهایم کوتاه نیامدم
15:36
But settling isn't always such a bad thing.
287
911000
3000
در عین حال کوتاه آمدن همیشه چیز بدی نیست
15:39
Finally, one consequence of buying a bad-fitting pair of jeans
288
914000
5000
و در آخر، یک نتیجه خریدن شلوار جینی که درست اندازه نیست
15:44
when there is only one kind to buy
289
919000
3000
وقتی فقط یک مدل وجوددارد
15:47
is that when you are dissatisfied, and you ask why,
290
922000
2000
این است که وقتی ناراضی باشیم و بپرسیم چرا
15:49
who's responsible, the answer is clear:
291
924000
2000
چه کسی مسؤول است، جوابش واضح است
15:51
the world is responsible. What could you do?
292
926000
3000
دنیا. ما چه تقصیری داریم؟
15:54
When there are hundreds of different styles of jeans available,
293
929000
3000
وقتی صدها مدل شلوارجین وجوددارد
15:57
and you buy one that is disappointing,
294
932000
3000
و یکی را می‌خریم که آخرش از آن ناراضی هستیم
16:00
and you ask why, who's responsible?
295
935000
2000
و می‌پرسیم چرا، چه کسی مسؤول است؟
16:02
It is equally clear that the answer to the question is you.
296
937000
5000
باز هم جوابش واضح است، خودمان
16:07
You could have done better.
297
942000
2000
می‌توانستیم بهترعمل کنیم
16:09
With a hundred different kinds of jeans on display,
298
944000
3000
با صدها مدل شلوارجین
16:12
there is no excuse for failure.
299
947000
2000
بهانه‌ای برای شکست وجود ندارد
16:14
And so when people make decisions,
300
949000
2000
پس وقتی مردم تصمیمی می‌گیرند
16:16
and even though the results of the decisions are good,
301
951000
3000
و با اینکه نتیجه‌اش هم خوب است
16:19
they feel disappointed about them;
302
954000
3000
احساس شکست می‌کنند
16:22
they blame themselves.
303
957000
2000
خودشان را سرزنش می‌کنند
16:24
Clinical depression has exploded in the industrial world in the last generation.
304
959000
4000
در دنیای صنعتی افسردگی در این نسل بیداد می‌کند
16:28
I believe a significant -- not the only, but a significant -- contributor
305
963000
4000
من فکرمی‌کنم که یک عامل مهم، نه تنها عاملِ
16:32
to this explosion of depression, and also suicide,
306
967000
3000
این افسردگی و همین‌طور خودکشی
16:35
is that people have experiences that are disappointing
307
970000
3000
این است که مردم تجربیات ناامید کننده‌ای دارند
16:38
because their standards are so high,
308
973000
2000
چراکه استانداردهایشان بالاست
16:40
and then when they have to explain these experiences to themselves,
309
975000
3000
و وقتی می‌خواهند این تجربیات را برای خودشان تحلیل کنند
16:43
they think they're at fault.
310
978000
2000
فکر می‌کنند مقصرخودشان هستند
16:45
And so the net result is that we do better in general, objectively,
311
980000
4000
و نتیجه این می‌شود که عملکردمان به طورعینی درمجموع بهتراست
16:49
and we feel worse.
312
984000
3000
و حالمان بدتر. چرا انتخاب مردم را بدبخت می‌کند: 1. پشیمانی و پشیمانی پیش بینی شده 2. هزینه فرصت‌ها 3. بالا رفتن توقعات 4. سرزنش خود
16:52
So let me remind you.
313
987000
3000
پس بگذارید یادآوری کنم
16:55
This is the official dogma, the one that we all take to be true,
314
990000
4000
این "اصل رسمی" است، به حداکثر رساندن رفاه یعنی به حداکثر رساندن آزادی، به حداکثر رساندن آزادی یعنی به حداکثر رساندن انتخاب، انتخاب بیشتر یعنی آزادی بیشتر، آزادی بیشتر یعنی رفاه بیشتر.اصلی که همه‌مان درستیش را قبول داریم
16:59
and it's all false. It is not true.
315
994000
4000
و درست نیست. غلط است
17:03
There's no question that some choice is better than none,
316
998000
4000
بحثی نیست که انتخاب داشتن بهترازنداشتن است
17:07
but it doesn't follow from that that more choice is better than some choice.
317
1002000
5000
اما نتیجه‌اش این نیست که هرچه بیشترانتخاب داشته‌باشیم بهتراست
17:12
There's some magical amount. I don't know what it is.
318
1007000
3000
یک عدد جادویی وجوددارد. نمی‌دانم آن عدد چیست
17:15
I'm pretty confident that we have long since passed the point
319
1010000
3000
مطمئنم که مدت‌هاست ازآن مرزگذشته‌ایم
17:18
where options improve our welfare.
320
1013000
2000
مرزی که تا آنجا با زیاد‌شدن انتخاب‌ها رفاه عمومی بهبود می‌یابد
17:20
Now, as a policy matter -- I'm almost done --
321
1015000
3000
حالا، به عنوان یک خط مشی -- تقریباً صحبتم تمام شده
17:23
as a policy matter, the thing to think about is this:
322
1018000
4000
به عنوان یک خط مشی، چیزی که باید به آن فکر کنیم این است
17:27
what enables all of this choice in industrial societies is material affluence.
323
1022000
7000
آنچه در دنیای صنعتی تمام این انتخاب‌ها را ممکن می‌سازد، وفورنعمت است
17:34
There are lots of places in the world,
324
1029000
2000
جاهای بسیاری در این دنیا هستند
17:36
and we have heard about several of them,
325
1031000
2000
و در مورد خیلی‌هایشان شنیده‌ایم
17:38
where their problem is not that they have too much choice.
326
1033000
2000
جاهایی که مشکل این نیست که بیش ازاندازه انتخاب دارند
17:40
Their problem is that they have too little.
327
1035000
3000
مشکل این است که انتخاب‌هایشان بیش ازاندازه کم است
17:43
So the stuff I'm talking about is the peculiar problem
328
1038000
3000
پس چیزهایی که من در موردشان صحبت می‌کنم، مشکل ویژۀ
17:46
of modern, affluent, Western societies.
329
1041000
3000
جوامع غربی مدرن ثروتمند است
17:49
And what is so frustrating and infuriating is this:
330
1044000
4000
و آنچه که بسیار ناامید کننده و عصبانی‌کننده‌است این است
17:53
Steve Levitt talked to you yesterday about how
331
1048000
2000
"استیو لویت" دیروز دربارۀ اینکه چرا
17:55
these expensive and difficult-to-install child seats don't help. It's a waste of money.
332
1050000
11000
این صندلی‌های گران مخصوص بچه که نصبشان هم آن‌قدر مشکل است، به درد نمی‌خورند صحبت‌کرد. فقط پول هدر دادن هستند
18:06
What I'm telling you is that these expensive, complicated choices --
333
1061000
4000
آنچه می‌گویم این است که این انتخاب‌های گران و پیچیده
18:10
it's not simply that they don't help.
334
1065000
2000
این‌طور نیست که کمکی نمی‌کنند
18:12
They actually hurt.
335
1067000
2000
بلکه در واقع ضرر دارند
18:14
They actually make us worse off.
336
1069000
3000
آنها در واقع وضعمان را بدتر می‌کنند
18:17
If some of what enables people in our societies to make all of the choices we make
337
1072000
5000
اگر بخشی از آنچه به مردم جوامع ما امکان این همه انتخاب را می‌دهد
18:22
were shifted to societies in which people have too few options,
338
1077000
5000
به جوامعی منتقل شود که مردم انتخاب‌های بیش از اندازه کمی دارند
18:27
not only would those people's lives be improved,
339
1082000
2000
نه تنها زندگی آن مردم بهتر می‌شود
18:29
but ours would be improved also.
340
1084000
3000
که زندگی ما هم بهتر می‌شود
18:32
This is what economists call a "Pareto-improving move."
341
1087000
3000
این چیزی است که اقتصاددانان "حرکت بهبودی بخش پریتو" می‌نامند
18:35
Income redistribution will make everyone better off -- not just poor people --
342
1090000
5000
توزیع درآمد وضع همه را بهتر می‌کند-- نه فقط وضع مردم فقیر را
18:40
because of how all this excess choice plagues us.
343
1095000
4000
به خاطر اینکه همه این انتخاب‌های اضافه برای ما دردسر ایجاد می‌کنند
18:44
So to conclude. You're supposed to read this cartoon,
344
1099000
4000
پس برای نتیجه‌گیری، شما این کاریکاتور را می‌بینید، "تو می‌توانی به هر چه می‌خواهی برسی - هیچ محدودیتی وجود ندارد."
18:48
and, being a sophisticated person, say,
345
1103000
2000
و با توجه به اینکه یک شخص فرهیخته هستید می‌گویید
18:50
"Ah! What does this fish know?
346
1105000
2000
"آه! این ماهی چه چیزی سرش می‌شود؟
18:52
You know, nothing is possible in this fishbowl."
347
1107000
4000
دریک تنگ ماهی به هیچ جا نمی‌شود رسید."
18:56
Impoverished imagination, a myopic view of the world --
348
1111000
2000
تخیل ضعیف، فاقد قدرت آینده‌نگری
18:58
and that's the way I read it at first.
349
1113000
2000
من در نگاه اول این‌طور دیدمش
19:00
The more I thought about it, however,
350
1115000
2000
اما هرچه بیشتر در موردش فکرکردم
19:02
the more I came to the view that this fish knows something.
351
1117000
4000
بیشتر فهمیدم که این ماهی یک چیزی سرش می‌شود
19:06
Because the truth of the matter is that
352
1121000
2000
چرا که حقیقت این است که
19:08
if you shatter the fishbowl so that everything is possible,
353
1123000
5000
اگر تنگ ماهی را بشکنیم تا همه چیز ممکن شود
19:13
you don't have freedom. You have paralysis.
354
1128000
3000
نتیجه‌اش آزادی نمی‌شود، فلج می‌شود
19:16
If you shatter this fishbowl so that everything is possible,
355
1131000
3000
اگر تنگ ماهی را بشکنیم تا همه چیزممکن شود
19:19
you decrease satisfaction.
356
1134000
4000
رضایت را کم می‌کنیم
19:23
You increase paralysis, and you decrease satisfaction.
357
1138000
4000
فلج را زیاد و رضایت را کم می‌کنیم
19:27
Everybody needs a fishbowl.
358
1142000
2000
هر کسی یک تنگ ماهی لازم دارد
19:29
This one is almost certainly too limited --
359
1144000
2000
این یکی مسلماً خیلی محدود است
19:31
perhaps even for the fish, certainly for us.
360
1146000
3000
شاید حتی برای ماهی، چه برسد به ما
19:34
But the absence of some metaphorical fishbowl is a recipe for misery,
361
1149000
4000
اما نبود یک جور تنگ ماهی استعاری، باعث بدبختی است
19:38
and, I suspect, disaster.
362
1153000
3000
و من فکرمی‌کنم باعث فاجعه
19:41
Thank you very much.
363
1156000
2000
خیلی ممنون
19:43
(Applause)
364
1158000
2000
(تشویق)
ABOUT THE SPEAKER
Barry Schwartz - PsychologistBarry Schwartz studies the link between economics and psychology, offering startling insights into modern life. Lately, working with Ken Sharpe, he's studying wisdom.
Why you should listen
In his 2004 book The Paradox of Choice, Barry Schwartz tackles one of the great mysteries of modern life: Why is it that societies of great abundance — where individuals are offered more freedom and choice (personal, professional, material) than ever before — are now witnessing a near-epidemic of depression? Conventional wisdom tells us that greater choice is for the greater good, but Schwartz argues the opposite: He makes a compelling case that the abundance of choice in today's western world is actually making us miserable.
Infinite choice is paralyzing, Schwartz argues, and exhausting to the human psyche. It leads us to set unreasonably high expectations, question our choices before we even make them and blame our failures entirely on ourselves. His relatable examples, from consumer products (jeans, TVs, salad dressings) to lifestyle choices (where to live, what job to take, who and when to marry), underscore this central point: Too much choice undermines happiness.
Schwartz's previous research has addressed morality, decision-making and the varied inter-relationships between science and society. Before Paradox he published The Costs of Living, which traces the impact of free-market thinking on the explosion of consumerism -- and the effect of the new capitalism on social and cultural institutions that once operated above the market, such as medicine, sports, and the law.
Both books level serious criticism of modern western society, illuminating the under-reported psychological plagues of our time. But they also offer concrete ideas on addressing the problems, from a personal and societal level.
Schwartz is the author of the TED Book, Why We Work.
Barry Schwartz | Speaker | TED.com