ABOUT THE SPEAKER
Tracy Chevalier - Author
Novelist Tracy Chevalier is the author of "Girl With a Pearl Earring."

Why you should listen

Tracy Chevalier pulls stories from paintings and historical episodes, finding the human thread behind opaque images. Her best-known book is Girl With a Pearl Earring, inspired by a Vermeer painting; other books include The Lady and the Unicorn and Burning Brightabout two children who become neighbours of William Blake. Her upcoming book, The Last Runaway, tells a story from the Underground Railroad.

For the anthology Imagined Lives, she wrote about an unknown portrait sitter whom she calls "Rosy." Hear the podcast of her story. and find more stories from the National Portrait Gallery.

More profile about the speaker
Tracy Chevalier | Speaker | TED.com
TEDSalon London Spring 2012

Tracy Chevalier: Finding the story inside the painting

ترسی شوالیر: یافتن داستان درون نقاشی

Filmed:
1,389,986 views

وقتی ترسی شوالیر به یک نقاشی نگاه میکند، او داستان پشت این نقاشی را تصور می کند: نقاش چگونه این مدل را دیده؟ تعبیر نگاه مدل چیست؟ چرا این مرد ... گلگونه؟ او سه داستان را از نقاشیهای پرتره افراد از جمله یکی از آنها که منجر به پرفروش ترین رمان او شد به نام "دختری با گوشواره مروارید مطرح میکند.
- Author
Novelist Tracy Chevalier is the author of "Girl With a Pearl Earring." Full bio

Double-click the English transcript below to play the video.

00:16
I'm going to tell you about an afflictionبدبختی I sufferرنج بردن from.
0
516
4107
قصد دارم راجع به مشقتی که از اون رنج میبرم براتون بگم.
00:20
And I have a funnyخنده دار feelingاحساس that quiteکاملا a fewتعداد کمی of you
1
4623
2504
من یه احساس خنده دار دارم که خیلی از شما از اون هم رنج میبرید.
00:23
sufferرنج بردن from it as well.
2
7127
1920
من یه احساس خنده دار دارم که خیلی از شما از اون هم رنج میبرید.
00:24
When I'm walkingپیاده روی around an artهنر galleryآلبوم عکس,
3
9047
2097
وقتی که در یه گالری نقاشی راه میروم،
00:27
roomsاتاق ها and roomsاتاق ها fullپر شده of paintingsنقاشی,
4
11144
2103
اتاق‌ها پُر از نقاشیه،
00:29
after about 15 or 20 minutesدقایق,
5
13247
4517
و بعد از ۱۵ تا ۲۰ دقیقه متوجه میشم، من در مورد نقاشیها فکر نمیکنم.
00:33
I realizeتحقق بخشیدن I'm not thinkingفكر كردن about the paintingsنقاشی.
6
17764
1891
و بعد از ۱۵ تا ۲۰ دقیقه متوجه میشم، من در مورد نقاشیها فکر نمیکنم.
00:35
I'm not connectingبرقراری ارتباط to them.
7
19655
1608
من اصلا با اونها ارتباطی برقرار نمیکنم.
00:37
Insteadبجای, I'm thinkingفكر كردن about that cupفنجان of coffeeقهوه
8
21263
2504
به جای اون، دارم به یه فنجون قهوه که به شدت به اون نیاز دارم تا بیدار بشم، فکر میکنم.
00:39
I desperatelyبه شدت need to wakeاز خواب بیدار me up.
9
23767
3000
به جای اون، دارم به یه فنجون قهوه که به شدت به اون نیاز دارم تا بیدار بشم، فکر میکنم.
00:42
I'm sufferingرنج کشیدن from galleryآلبوم عکس fatigueخستگی.
10
26767
3184
من از کسالت در گالری ها نقاشی عذاب میکشم.
00:45
How manyبسیاری of you out there sufferرنج بردن from --
11
29951
2376
چند نفر از شما اذیت می شید--
00:48
yes. Haولز haهکتار, haهکتار haهکتار!
12
32327
2005
بله ، ها ها ها !
00:50
Now, sometimesگاه گاهی you mightممکن last longerطولانی تر
13
34332
2150
گاهی ممکنه بیشتر از ۲۰ دقیقه و یا حتی کمتر از اون طول بکشه،
00:52
than 20 minutesدقایق, or even shorterکوتاه تر,
14
36482
2094
گاهی ممکنه بیشتر از ۲۰ دقیقه و یا حتی کمتر از اون طول بکشه،
00:54
but I think we all sufferرنج بردن from it. And do you have
15
38576
2214
اما فکر کنم همه ما از این عذاب میکشیم.
00:56
the accompanyingمشایعت guiltگناه?
16
40790
2081
آیا شما هم احساس گناه میکنید؟
00:58
For me, I look at the paintingsنقاشی on the wallدیوار
17
42871
2987
برای من اینطوره که به نقاشی‌های روی دیوار نگاه میکنم
01:01
and I think, somebodyکسی has decidedقرار بر این شد to put them there,
18
45858
3015
و فکر میکنم یه نفر تصمیم گرفته اونها رو اونجا بگذاره،
01:04
thinksفکر می کند they're good enoughکافی to be on that wallدیوار,
19
48873
2528
فکر میکرده که اونها به اندازه کافی خوب هستند که روی دیوار گذاشته بشن،
01:07
but I don't always see it.
20
51401
1358
اما من همیشه اینطور نمی بینم.
01:08
In factواقعیت, mostاکثر of the time I don't see it.
21
52759
2664
در حقیقت، بیشتر اوقات اینطور نمیبینم.
01:11
And I leaveترک کردن feelingاحساس actuallyدر واقع unhappyناراضی.
22
55423
3774
در واقع از این بابت خیلی هم خوشحال نیستم.
01:15
I feel guiltyگناهکار and unhappyناراضی with myselfخودم,
23
59197
3467
احساس گناه و ناراحتی از خودم میکنم،
01:18
ratherنسبتا than thinkingفكر كردن there's something wrongاشتباه with the paintingرنگ آمیزی,
24
62664
2063
به جای اینکه فکر کنم که یه چیزی در اون نقاشی اشتباهه،
01:20
I think there's something wrongاشتباه with me.
25
64727
1457
فکر میکنم یه چیزی در من غلطه و من اشتباه میکنم.
01:22
And that's not a good experienceتجربه, to leaveترک کردن a galleryآلبوم عکس like that.
26
66184
2908
این تجربه خوبی برای ترک کردن یک گالری نقاشی مثل این نیست.
01:24
(Laughterخنده)
27
69092
1271
( خنده تماشاگران)
01:26
The thing is, I think we should give ourselvesخودمان a breakزنگ تفريح.
28
70363
2309
موضوع اینه که من فکر میکنم ما باید به خودمون یه استراحت بدیم.
01:28
If you think about going into a restaurantرستوران,
29
72672
2460
اگر به این فکر کنید که به یک رستوران بروید،
01:31
when you look at the menuفهرست, are you expectedانتظار می رود to orderسفارش
30
75132
3687
وقتی به لیست غذا نگاه میکنید، ایا انتظار دارید که تک تک غذاها را سفارش بدید؟
01:34
everyهرکدام singleتنها thing on the menuفهرست?
31
78819
2183
وقتی به لیست غذا نگاه میکنید، ایا انتظار دارید که تک تک غذاها را سفارش بدید؟
01:36
No! You selectانتخاب کنید.
32
81002
1882
نه! شما انتخاب میکنید.
01:38
If you go into a departmentبخش storeفروشگاه to buyخرید a shirtپیراهن,
33
82884
3175
اگر به یه فروشگاه بزرگ برای خرید یه پیراهن بروید،
01:41
are you going to try on everyهرکدام singleتنها shirtپیراهن
34
86059
2977
آیا شما تمامی پیراهنها را امتحان میکنید و همه را می خواهید؟
01:44
and want everyهرکدام singleتنها shirtپیراهن?
35
89036
1328
آیا شما تمامی پیراهنها را امتحان میکنید و همه را می خواهید؟
01:46
Of courseدوره not, you can be selectiveانتخابی. It's expectedانتظار می رود.
36
90364
4127
البته که نه، شما میتونید انتخابگر باشید و انتخاب کنید. انتظار میره که اینطور باشه.
01:50
How come, then, it's not so expectedانتظار می رود
37
94491
2621
چطور میشه که وقتی به یه گالری نقاشی میرویم انتظار نمیره که ما انتخابگر باشیم؟
01:53
to be selectiveانتخابی when we go to an artهنر galleryآلبوم عکس?
38
97112
2573
چطور میشه که وقتی به یه گالری نقاشی میرویم انتظار نمیره که ما انتخابگر باشیم؟
01:55
Why are we supposedقرار است to have a connectionارتباط with everyهرکدام singleتنها paintingرنگ آمیزی?
39
99685
3295
چر انتظاره میره که ما با تمامی نقاشیها ارتباط برقرار کنیم؟
01:58
Well I'm tryingتلاش کن to take a differentناهمسان approachرویکرد.
40
102980
2704
بسیار خوب سعی میکنم رویکرد دیگری به موضوع داشته باشم.
02:01
And there's two things I do:
41
105684
1618
من دو کار را میکنم:
02:03
When I go into a galleryآلبوم عکس, first of all, I go quiteکاملا fastسریع,
42
107302
4494
هنگامی که به یه گالری نقاشی میروم، اول از همه نسبتا سریع راه میرم،
02:07
and I look at everything, and I pinpointدقیقا مشخص کن the onesآنهایی که
43
111796
4235
و به همه چیز نگاه میکنم، و به اونهایی که مرا وادار به آهسته راه رفتنم کردند با دقت نگاه میندازم.
02:11
that make me slowآرام down for some reasonدلیل or other.
44
116031
3054
و به همه چیز نگاه میکنم، و به اونهایی که مرا وادار به آهسته راه رفتنم کردند با دقت نگاه میندازم.
02:14
I don't even know why they make me slowآرام down, but something
45
119085
2801
من حتی نمیدونم چرا اونها من را وادرا به کم کردن سرعتم میکنه،
02:17
pullsمی کشد me like a magnetآهن ربا
46
121886
2057
اما اون من را مثل آهن ربا میکشه،
02:19
and then I ignoreچشم پوشی all the othersدیگران, and I just go to that paintingرنگ آمیزی.
47
123943
3118
و سپس من نقاشیهای دیگر را نادیده میگیرم، و فقط به طرف اون نقاشی میروم.
02:22
So it's the first thing I do is, I do my ownخودت curationسوزش.
48
127061
2464
اولین کاری که میکنم اینه که اضافی ها را در ذهنم حذف میکنم.
02:25
I chooseانتخاب کنید a paintingرنگ آمیزی. It mightممکن just be one paintingرنگ آمیزی in 50.
49
129525
3296
من یه نقاشی را انتخاب میکنم. ممکنه از ۵۰ تا فقط یکی باشه.
02:28
And then the secondدومین thing I do is I standایستادن in frontجلوی of that paintingرنگ آمیزی,
50
132821
3690
دومین کاری که میکنم اینه که جلو اون نقاشی می ایستم، و یه داستان درباره اون برای خودم میگم.
02:32
and I tell myselfخودم a storyداستان about it.
51
136511
3077
دومین کاری که میکنم اینه که جلو اون نقاشی می ایستم، و یه داستان درباره اون برای خودم میگم.
02:35
Why a storyداستان? Well, I think that we are wiredسیمی,
52
139588
3598
چرا یه داستان؟ خوب، فکر می کنم که [مغز] ما یه جوری مداربندی شده،
02:39
our DNADNA tellsمی گوید us to tell storiesداستان ها.
53
143186
3891
و دی ان ای ما به ما میگه که داستان بگیم.
02:42
We tell storiesداستان ها all the time about everything,
54
147077
2369
ما در تمامی مدت درباره همه چیز قصه میگیم،
02:45
and I think we do it because the worldجهان is kindنوع of a crazyدیوانه, chaoticبی نظم placeمحل,
55
149446
5111
و فکر میکنم ما اینکار را میکنیم چونکه دنیا یه جوری دیونه است، یه جای پر از هرج و مرجه.
02:50
and sometimesگاه گاهی storiesداستان ها, we're tryingتلاش کن to make senseاحساس of the worldجهان a little bitبیت,
56
154557
3951
گاهی سعی میکنیم داستانهایی را که میسازیم معنی بده
02:54
tryingتلاش کن to bringآوردن some orderسفارش to it.
57
158508
2169
و تلاش میکنیم کسان دیگری را به این داستانها وارد کنیم.
02:56
Why not applyدرخواست that to our looking at paintingsنقاشی?
58
160677
3991
چرا این را برای نقاشی‌ای که بهش نگاه میکنیم، نکنیم؟
03:00
So I now have this sortمرتب سازی of restaurantرستوران menuفهرست
59
164668
3715
خُب حالا من با رفتن به گالری نقاشی، به نوعی یه منوی رستوران دارم.
03:04
visitingبازدید of artهنر galleriesگالری ها.
60
168383
3223
خُب حالا من با رفتن به گالری نقاشی، به نوعی یه منوی رستوران دارم.
03:07
There are threeسه paintingsنقاشی I'm going to showنشان بده you now
61
171606
3208
قصد دارم سه تا نقاشی که مرا در مسیرم متوقف کردند نشانتون بدم و درباره اونها داستانهایی بگم.
03:10
that are paintingsنقاشی that madeساخته شده me stop in my tracksآهنگ های
62
174814
3064
قصد دارم سه تا نقاشی که مرا در مسیرم متوقف کردند نشانتون بدم و درباره اونها داستانهایی بگم.
03:13
and want to tell storiesداستان ها about them.
63
177878
2546
قصد دارم سه تا نقاشی که مرا در مسیرم متوقف کردند نشانتون بدم و درباره اونها داستانهایی بگم.
03:16
The first one needsنیاز دارد little introductionمعرفی --
64
180424
3551
اولی یه مقدمه کوچولو میخواد--
03:19
"Girlدختر with a Pearlمروارید Earringگوشواره" by Johannesیوهانس Vermeerورمیر,
65
183975
3031
" دختری با گوشواره مروارید" نقاشی شده توسط بوهانس ورمر، قرن هفدم، نقاش هلندی.
03:22
17th-centuryقرن هجدهم Dutchهلندی painterنقاش.
66
187006
2156
" دختری با گوشواره مروارید" نقاشی شده توسط بوهانس ورمر، قرن هفدم، نقاش هلندی.
03:25
This is the mostاکثر gloriousشکوهمند paintingرنگ آمیزی.
67
189162
2500
با شکوه ترین نقاشی.
03:27
I first saw it when I was 19,
68
191662
2144
برای اولین با وقتی که ۱۹ ساله بودم این را دیدیم،
03:29
and I immediatelyبلافاصله wentرفتی out and got a posterپوستر of it,
69
193806
2280
رفتم بیرون و یه پوستر از اون خریدم،
03:31
and in factواقعیت I still have that posterپوستر. 30 yearsسالها laterبعد it's hangingحلق آویز in my houseخانه.
70
196086
4157
در حقیقت هنوز اون پوستر را دارم. بیشتر از ۳۰ ساله که این به دیوار خونه من آویزونه.
03:36
It's accompaniedهمراه me everywhereدر همه جا I've goneرفته,
71
200243
3150
این همه جا که رفته ام همراه منه، وهرگز از دیدنش خسته نمیشم.
03:39
I never tireلاستیک of looking at her.
72
203393
2344
این همه جا که رفته ام همراه منه، وهرگز از دیدنش خسته نمیشم.
03:41
What madeساخته شده me stop in my tracksآهنگ های about her to beginشروع with
73
205737
3779
اولین چیزی که مرا در راهم متوقف کرد
03:45
was just the gorgeousزرق و برق دار colorsرنگ ها he usesاستفاده می کند
74
209516
2557
رنگ زیباییست که او استفاده کرده و نوری است که به صورت اون دختر تابیده.
03:47
and the lightسبک fallingافتادن on her faceصورت.
75
212073
1944
رنگ زیباییست که او استفاده کرده و نوری است که به صورت اون دختر تابیده.
03:49
But I think what's keptنگه داشته شد me still comingآینده back
76
214017
2784
اما فکر میکنم چیزی که من هنوز هم بعد از سالها مرا نگه داشته چیز دیگریست،
03:52
yearسال after yearسال is anotherیکی دیگر thing, and that is
77
216801
3056
اما فکر میکنم چیزی که من هنوز هم بعد از سالها مرا نگه داشته چیز دیگریست،
03:55
the look on her faceصورت, the conflictedمتناقض است look on her faceصورت.
78
219857
3694
و آن چهره‌ی اوست، تضادیست که در چهره اوست.
03:59
I can't tell if she's happyخوشحال or sadغمگین,
79
223551
2418
نمیتونم بگم که او خوشحاله یا ناراحته، هر دفعه نظرم را عوض میکنم.
04:01
and I changeتغییر دادن my mindذهن all the time.
80
225969
2967
نمیتونم بگم که او خوشحاله یا ناراحته، هر دفعه نظرم را عوض میکنم.
04:04
So that keepsنگه می دارد me comingآینده back.
81
228936
3599
و همین باعث میشه که من دوباره بهش فکر کنم.
04:08
One day, 16 yearsسالها after I had this posterپوستر on my wallدیوار,
82
232535
4009
۱۶ سال پیش، یه روز بعد از اینکه پوستر را روی دیوار نصب کردم،
04:12
I layغیر روحانی in bedبستر and lookedنگاه کرد at her,
83
236544
2682
روی تخت دراز کشیدم و بهش نگاه کردم،
04:15
and I suddenlyناگهان thought, I wonderتعجب what
84
239226
2579
و ناگهان فکر کردم، که نقاش با او چه کرده تا این دختر این شکلی بشه.
04:17
the painterنقاش did to her to make her look like that.
85
241805
3918
و ناگهان فکر کردم، که نقاش با او چه کرده تا این دختر این شکلی بشه.
04:21
And it was the first time I'd ever thought that
86
245723
2944
این اولین باری بود که من فکر کرده بودم
04:24
the expressionاصطلاح on her faceصورت is actuallyدر واقع reflectingمنعکس کننده
87
248667
2800
که سیمای چهره او در واقع منعکس کننده احساس این دختر درباره نقاشه.
04:27
how she feelsاحساس می کند about him.
88
251467
2139
که سیمای چهره او در واقع منعکس کننده احساس این دختر درباره نقاشه.
04:29
Always before I'd thought of it as a portraitپرتره of a girlدختر.
89
253606
3156
قبل از اون میشه فکر میکردم که این نقاشی چهره یه دختره.
04:32
Now I beganآغاز شد to think of it as a portraitپرتره of a relationshipارتباط.
90
256762
4769
حال من درباره نقاشی بعنوان یک رابطه فکر میکردم.
04:37
And I thought, well, what is that relationshipارتباط?
91
261531
2832
فکر کردم خوب رابطشون چیه؟
04:40
So I wentرفتی to find out. I did some researchپژوهش and discoveredکشف شده,
92
264363
3208
رفتم که پیداش کنم. کمی تحقیق کردم و چیزهایی را پیدا کردم، هیچ ایده ای نداریم که این دختر کیست.
04:43
we have no ideaاندیشه who she is.
93
267571
2325
رفتم که پیداش کنم. کمی تحقیق کردم و چیزهایی را پیدا کردم، هیچ ایده ای نداریم که این دختر کیست.
04:45
In factواقعیت, we don't know who any of the modelsمدل ها
94
269896
2347
در حقیقت، ما نمیدونیم که مدلهای "ورمر" برای نقاشی چه کسانی بودند،
04:48
in any of Vermeer'sورمیر paintingsنقاشی are,
95
272243
2360
در حقیقت، ما نمیدونیم که مدلهای "ورمر" برای نقاشی چه کسانی بودند،
04:50
and we know very little about Vermeerورمیر himselfخودت.
96
274603
2127
و در مورد خود "ورمر" هم خیلی کم میدونیم.
04:52
Whichکدام madeساخته شده me go, "Yippeeیپپه!"
97
276730
2774
که من واداشت که بگم "هورا ! "
04:55
I can do whateverهر چه I want, I can come up with whateverهر چه storyداستان I want to.
98
279504
4659
میتونم هر کاری را که میخوام بکنم، و هر داستانی که میخوام بسازم.
05:00
So here'sاینجاست how I cameآمد up with the storyداستان.
99
284163
2596
خُب این داستانی که من ساختم.
05:02
First of all, I thought,
100
286759
1877
اول از همه، فکر کردم، من باید اون دختر را بیارمش توی خونه.
05:04
I've got to get her into the houseخانه.
101
288636
2092
اول از همه، فکر کردم، من باید اون دختر را بیارمش توی خونه.
05:06
How does Vermeerورمیر know her?
102
290728
2488
ورمر چه جوری اون رو میشناسه؟
05:09
Well, there'veوجود دارد been suggestionsپیشنهادات that
103
293216
1544
خوب، گفته شده بود که او دختر ۱۲ ساله ورمر است.
05:10
she is his 12-year-oldساله daughterفرزند دختر.
104
294760
4423
خوب، گفته شده بود که او دختر ۱۲ ساله ورمر است.
05:15
The daughterفرزند دختر at the time was 12 when he paintedنقاشی شده the paintingرنگ آمیزی.
105
299183
2225
دخترش که ۱۲ ساله بوده وقتی که ورمر او را نقاشی کرده.
05:17
And I thought, no, it's a very intimateصمیمی look,
106
301408
2696
فکر کردم هرچند که این یه نگاه صمیمانه است،
05:20
but it's not a look a daughterفرزند دختر givesمی دهد her fatherپدر.
107
304104
2184
اما این نگاهی نیست که یه دختر به پدرش بکنه.
05:22
For one thing, in Dutchهلندی paintingرنگ آمیزی of the time,
108
306288
1840
چون در نقاشی‌های هلند در آن زمان،
05:24
if a woman'sزن mouthدهان was openباز کن, it was indicatingنشان دادن sexualجنسیت availabilityدسترسی.
109
308128
3592
اگر یه زن دهانش باز بود، این نشان از امکان دسترسی جنسی میداد.
05:27
It would have been inappropriateنامناسب for Vermeerورمیر
110
311720
1888
و این برای ورمر مناسب نبوده که دختر خودش رو اینطوری نقاشی کنه.
05:29
to paintرنگ his daughterفرزند دختر like that.
111
313608
1896
و این برای ورمر مناسب نبوده که دختر خودش رو اینطوری نقاشی کنه.
05:31
So it's not his daughterفرزند دختر, but it's somebodyکسی
112
315504
1880
بنابر این این دختر خودش نیست، این یه کس دیگه ایست که به او نزدیکه.
05:33
closeبستن to him, physicallyاز لحاظ جسمی closeبستن to him.
113
317384
2250
بنابر این این دختر خودش نیست، این یه کس دیگه ایست که به او نزدیکه.
05:35
Well, who elseچیز دیگری would be in the houseخانه?
114
319634
2264
خوب، چه کس دیگه ای در این خونه میتونه باشد؟
05:37
A servantخدمتگزار, a lovelyدوست داشتني servantخدمتگزار.
115
321898
3383
یه خدمتکار، یه خدمتکار دوست داشتنی.
05:41
So, she's in the houseخانه.
116
325281
1561
خُب، او در این خونه هست.
05:42
How do we get her into the studioاستودیو?
117
326842
2661
چطوری ما اونا به استودیو نقاشی آوردیم؟
05:45
We don't know very much about Vermeerورمیر,
118
329503
2134
من خیلی زیاد درباره ورمر نمیدونیم،
05:47
but the little bitsبیت that we do know, one thing we know
119
331637
2139
اما کمی دربارش میدونیم، یه چیزی که میدونیم اینه
05:49
is that he marriedمتاهل a Catholicکاتولیک womanزن, they livedزندگی می کرد with her motherمادر
120
333776
2991
که او با یه زن کاتولیک ازدواج کرده و با مادر زنش زندگی میکرده
05:52
in a houseخانه where he had his ownخودت roomاتاق
121
336767
2273
در خانه‌ای که او برای خودش یه اتاق داشته که استودیوی او بوده.
05:54
where he -- his studioاستودیو. He alsoهمچنین had 11 childrenفرزندان.
122
339040
4283
ضمنا او یازده تا بچه داشته.
05:59
It would have been a chaoticبی نظم, noisyپر سر و صدا householdلوازم منزل.
123
343323
3077
این باید یه خونه پر سر و صدا باشه.
06:02
And if you've seenمشاهده گردید Vermeer'sورمیر paintingsنقاشی before,
124
346400
2944
اگر قبلا نقاشیهای ورمر را دیده باشید،
06:05
you know that they're incrediblyطور باور نکردنی calmآرام and quietساکت.
125
349344
3864
میدونید که اونها به طور فوق العاده ای آرام و ساکن هستند.
06:09
How does a painterنقاش paintرنگ suchچنین calmآرام, quietساکت paintingsنقاشی with 11 kidsبچه ها around?
126
353208
3896
چه جوری یه نقاش میتونه نقاشی‌ای به این آرامی وملایمی با یازده تا بچه بکشه؟
06:13
Well, he compartmentalizesبخشش his life.
127
357104
2296
او زندگیش را جدا کرده بود.
06:15
He getsمی شود to his studioاستودیو, and he saysمی گوید, "Nobodyهيچ كس comesمی آید in here.
128
359400
3680
او به استودیو خودش میره و میگه، "هیچ کس اینجا نیاد.
06:18
Not the wifeهمسر, not the kidsبچه ها. Okay, the maidخدمتکار can come in and cleanپاک کن."
129
363080
4728
نه همسر، نه بچه ها. بسیار خوب، خدمتکار میتونه بیاد و تمیز کنه."
06:23
She's in the studioاستودیو. He's got her in the studioاستودیو, they're togetherبا یکدیگر.
130
367808
7051
اون دختر در استودیو هست. ورمر اون را توی استودیو خودش داره . اونها با هم هستند.
06:30
And he decidesتصمیم میگیرد to paintرنگ her.
131
374859
2080
او تصمیم میگیره که این دختر را نقاشی کنه.
06:32
He has her wearپوشیدن very plainجلگه clothesلباس ها.
132
376939
2268
از دختره میخواد لباسی خیلی ساده بپوشه.
06:35
Now, all of the womenزنان, or mostاکثر of the womenزنان in Vermeer'sورمیر other paintingsنقاشی
133
379207
3371
همه زنان و یا بیشتر زنان در نقاشیهای ورمر مخمل، ابریشم، پوست با مواد بسیار مجلل پوشیدند.
06:38
woreبه تن کرد velvetمخملی, silkابریشم, furخز, very sumptuousجالب materialsمواد.
134
382578
5966
همه زنان و یا بیشتر زنان در نقاشیهای ورمر مخمل، ابریشم، پوست با مواد بسیار مجلل پوشیدند.
06:44
This is very plainجلگه; the only thing that isn't plainجلگه
135
388544
2520
این خیلی ساده است؛ تنها چیزی که ساده نیست، گوشواره های این دختره.
06:46
is her pearlمروارید earringگوشواره.
136
391064
2040
این خیلی ساده است؛ تنها چیزی که ساده نیست، گوشواره های این دختره.
06:49
Now, if she's a servantخدمتگزار, there is no way she could affordاستطاعت داشتن
137
393104
3447
اگر او یه خدمتکاره، هیچ راهی برای اینکه او توانایی خرید گوشواره مروارید داشته باشه نیست.
06:52
a pairجفت of pearlمروارید earringsگوشواره.
138
396551
2207
اگر او یه خدمتکاره، هیچ راهی برای اینکه او توانایی خرید گوشواره مروارید داشته باشه نیست.
06:54
So those are not her pearlمروارید earringsگوشواره. Whoseچه کسی are they?
139
398758
3262
اینها گوشواره های او نیستند. مال چه کسیست ؟
06:57
We happenبه وقوع پیوستن to know, there's a listفهرست of Catharinaکاتارینا, the wife'sهمسر clothesلباس ها.
140
402020
5041
اتفاقی فهمیدم که یه لیستی از لباسهای کارینا، همسر ورمر هست.
07:02
Amongstاز میان them a yellowرنگ زرد coatکت with whiteسفید furخز,
141
407061
3616
در میان اونها ، یه کت زرد رنگ با خز سفید،
07:06
a yellowرنگ زرد and blackسیاه bodiceلگن,
142
410677
1747
با بالا تنه بندکی زرد و سیاه است،
07:08
and you see these clothesلباس ها on lots of other paintingsنقاشی,
143
412424
3694
و شما این لباس را در نقاشیهای زیادی دیگری هم میبینید، زنان مختلفی در نقاشهای ورمر هست.
07:12
differentناهمسان womenزنان in the paintingsنقاشی, Vermeer'sورمیر paintingsنقاشی.
144
416118
3114
و شما این لباس را در نقاشیهای زیادی دیگری هم میبینید، زنان مختلفی در نقاشهای ورمر هست.
07:15
So clearlyبه وضوح, her clothesلباس ها were lentقرض گرفت to variousمختلف differentناهمسان womenزنان.
145
419232
4478
بنابر این واضحه که لباسهای او به زنان متفاوتی قرض داده شده.
07:19
It's not suchچنین a leapجهش of faithایمان to take
146
423710
2519
سخت نیست که باور کنی که این گوشواره ها در واقع مال همسرش هست.
07:22
that that pearlمروارید earringگوشواره actuallyدر واقع belongsمتعلق به to his wifeهمسر.
147
426229
3584
سخت نیست که باور کنی که این گوشواره ها در واقع مال همسرش هست.
07:25
So we'veما هستیم got all the elementsعناصر for our storyداستان.
148
429813
3177
خُب ما همه این عناصر را برای داستانمون گرفتیم.
07:28
She's in the studioاستودیو with him for a long time.
149
432990
2430
او با ورمر برای مدت زیادی در استودیو بوده.
07:31
These paintingsنقاشی tookگرفت a long time to make.
150
435420
2043
زمان زیادی برای این نقاشی صرف شده.
07:33
They would have spentصرف شده the time aloneتنها, all that time.
151
437463
2871
اونها می بایستی زمان زیادی را تنها با هم گذرانده باشند.
07:36
She's wearingپوشیدن his wife'sهمسر pearlمروارید earringگوشواره.
152
440334
2000
او گوشوارهای مروارید همسر ورمر را انداخته.
07:38
She's gorgeousزرق و برق دار. She obviouslyبدیهی است lovesدوست دارد him. She's conflictedمتناقض است.
153
442334
2815
او بسیار زیباست. آشکاره که این دختر عاشق اوست. این دختر در کشمکشه.
07:41
And does the wifeهمسر know? Maybe not.
154
445149
2792
آیا همسر ورمر میدونه؟ شاید نه.
07:43
And if she doesn't, well --
155
447941
3378
اگر او نمیدونه، خوب---
07:47
that's the storyداستان.
156
451319
1855
داستان اینه.
07:49
(Laughterخنده)
157
453174
2177
( خنده تماشاگران)
07:51
The nextبعد paintingرنگ آمیزی I'm going to talk about
158
455351
2590
نقاشی بعدی که قصد دارم دربارش صحبت کنم
07:53
is calledبه نام "Boyپسر Buildingساختمان a Houseخانه of Cardsکارت ها" by Chardinچاردین.
159
457941
3247
به نام " پسری که با کارت خونه میسازه " است که توسط شاردین نقاشی شده.
07:57
He's an 18th-centuryقرن هجدهم Frenchفرانسوی painterنقاش bestبهترین knownشناخته شده for his still lifesحیات,
160
461188
4376
او نقاش فرانسوی قرن هجدهمه که برای نقاشی اشیاء بی جان مشهوره ولی گاهی مردم را نقاشی میکرده.
08:01
but he did occasionallyگاه و بیگاه paintرنگ people.
161
465564
2593
او نقاش فرانسوی قرن هجدهمه که برای نقاشی اشیاء بی جان مشهوره ولی گاهی مردم را نقاشی میکرده.
08:04
And in factواقعیت, he paintedنقاشی شده fourچهار versionsنسخه ها of this paintingرنگ آمیزی,
162
468157
3967
در حقیقت، او چهار نسخه از این نقاشی را داره،
08:08
differentناهمسان boysپسران buildingساختمان housesخانه ها of cardsکارت ها, all concentratedمتمرکز شده.
163
472124
3960
پسران متفاوتی خونه‌ی کارتی میسازند، همه اونها بر کارشون تمرکز دارند.
08:11
I like this versionنسخه the bestبهترین, because some of the boysپسران
164
476084
3464
من این نسخه را بیشتر از همه دوست دارم، چونکه بعضی از پسرها بزرگترن و بعضی کوچکترند،
08:15
are olderمسن تر and some are youngerجوانتر, and to me, this one,
165
479548
3393
من این نسخه را بیشتر از همه دوست دارم، چونکه بعضی از پسرها بزرگترن و بعضی کوچکترند،
08:18
like Goldilocks'sGoldilocks's porridgeفرنی, is just right.
166
482941
2952
و برای من این یکی مثل گلدیلوکیز( یک پری افسانه ایست) میمونه. این که کاملا مناسبه.
08:21
He's not quiteکاملا a childکودک, and he's not quiteکاملا a man.
167
485893
3991
او نه کاملا یه کودکه و نه کاملا یه مرده.
08:25
He's absolutelyکاملا balancedمتعادل کننده betweenبین innocenceبی گناهی and experienceتجربه,
168
489884
4793
او بین ومعصومیت و پر تجربگی کاملا در تعادله، و همین مرا جلوی این نقاشی متوقف کرد.
08:30
and that madeساخته شده me stop in my tracksآهنگ های in frontجلوی of this paintingرنگ آمیزی.
169
494677
4483
او بین ومعصومیت و پر تجربگی کاملا در تعادله، و همین مرا جلوی این نقاشی متوقف کرد.
08:35
And I lookedنگاه کرد at his faceصورت. It's like a Vermeerورمیر paintingرنگ آمیزی a bitبیت.
170
499160
3717
من به این چهره نگاه میکنم. این کمی شبیه نقاشیهای ورمره.
08:38
The lightسبک comesمی آید in from the left, his faceصورت is bathedحمام
171
502877
2623
نور از سمت چپ میتابه، صورتش غرق در نور درخشانیه که از طرف چپ میآید.
08:41
in this glowingدرخشان lightسبک. It's right in the centerمرکز of the paintingرنگ آمیزی,
172
505500
2224
این درست وسط نقاشیه،
08:43
and you look at it, and I foundپیدا شد that when I was looking at it,
173
507724
3012
و به اون نگاه میکنی، و متوجه شدم وقتی که بهش نگاه میکردم،
08:46
I was standingایستاده there going,
174
510736
1207
اونجا ایستاده بودم و می‌گفتم " مرا نگاه کن، لطفا به من نگاه کن".
08:47
"Look at me. Please look at me."
175
511943
2953
اونجا ایستاده بودم و می‌گفتم " مرا نگاه کن، لطفا به من نگاه کن".
08:50
And he didn't look at me. He was still looking at his cardsکارت ها,
176
514896
2736
او بهم نگاه نکرد. هنوز او به کارتها نگاه می کنه،
08:53
and that's one of the seductiveاغوا کننده elementsعناصر of this paintingرنگ آمیزی is,
177
517632
2752
و این یکی از عناصر اغوا کننده این نقاشیه،
08:56
he's so focusedمتمرکز شده است on what he's doing that he doesn't look at us.
178
520384
4490
او بر روی کاری که داره میکنه تمرکز کرده و به ما نگاه نمیکنه.
09:00
And that is, to me, the signامضا کردن of a masterpieceشاهکار,
179
524874
3893
و به نظر من وقتی که در یک نقاشی یک عدم وضوح وجود دارد، این نشانه ای از یک شاهکاره.
09:04
of a paintingرنگ آمیزی when there's a lackعدم of resolutionوضوح.
180
528767
3977
و به نظر من وقتی که در یک نقاشی یک عدم وضوح وجود دارد، این نشانه ای از یک شاهکاره.
09:08
He's never going to look at me.
181
532744
1521
او هرگز به من نگاه نخواهد کرد.
09:10
So I was thinkingفكر كردن of a storyداستان where,
182
534265
1679
خُب من درباره یه داستان فکر میکنم که،
09:11
if I'm in this positionموقعیت, who could be there looking at him?
183
535944
3216
اگر من در این موقعیت بودم چه کسی اونجا بود و به او نگاه میکرد؟
09:15
Not the painterنقاش, I don't want to think about the painterنقاش.
184
539160
2202
نمیخواهم درباره خود نقاش فکر کنم.
09:17
I'm thinkingفكر كردن of an olderمسن تر versionنسخه of himselfخودت.
185
541362
2526
دارم به یک نسخه قدیمی تر از خودِ او فکر می کنم.
09:19
He's a man, a servantخدمتگزار, an olderمسن تر servantخدمتگزار looking at this youngerجوانتر servantخدمتگزار,
186
543888
5945
او یه مرده، یه مستخدم، یه مستخدم مسن تر که به مستخدم جواتنر نگاه میکنه،
09:25
sayingگفت:, "Look at me. I want to warnهشدار بده you about
187
549833
2471
می گه، " به من نگاه کن. می خواهم درباره آنچه که به طرفش میری بهت هشدار بدم. لطفا بهم نگاه کن."
09:28
what you're about to go throughاز طریق. Please look at me."
188
552304
2450
می گه، " به من نگاه کن. می خواهم درباره آنچه که به طرفش میری بهت هشدار بدم. لطفا بهم نگاه کن."
09:30
And he never does.
189
554754
1526
و او هرگز اینکار را نمیکنه.
09:32
And that lackعدم of resolutionوضوح, the lackعدم of resolutionوضوح in "Girlدختر with a Pearlمروارید Earringگوشواره" --
190
556280
3803
و این عدم وضوح همان عدم وضوح در نقاشیه "دختری با گوشواره مرواریده"---
09:35
we don't know if she's happyخوشحال or sadغمگین.
191
560083
2044
ما نمیدونمی که این دختر خوشحال بوده و یا غمگین.
09:38
I've writtenنوشته شده است an entireکل novelرمان about her,
192
562127
1649
ما همه داستان را راجع به او خوندیم ولی هنوز نمی دونم که آیا او خوشحال بوده و یا غمگین.
09:39
and I still don't know if she's happyخوشحال or sadغمگین.
193
563776
2000
ما همه داستان را راجع به او خوندیم ولی هنوز نمی دونم که آیا او خوشحال بوده و یا غمگین.
09:41
Again and again, back to the paintingرنگ آمیزی,
194
565776
2104
دوباره برگردیم به نقاشی،
09:43
looking for the answerپاسخ, looking for the storyداستان to fillپر کن in that gapشکاف.
195
567880
4681
و به دنبال پاسخ بگردیم، به دنبال داستانی برای پر کردن این فاصله بگردیم.
09:48
And we mayممکن است make a storyداستان, and it satisfiesرضایت بخش است us momentarilyلحظه ای,
196
572561
3447
شاید ما یه داستان بسازیم و این لحظه ای این ما را راضی کنه،
09:51
but not really, and we come back again and again.
197
576008
5815
اما نه بطور واقعی، ما دوباره و دوباره به سراغ اون برمی گردیم.
09:57
The last paintingرنگ آمیزی I'm going to talk about
198
581823
2538
آخرین نقاشی که قصد دارم درباره اش صحبت کنم
10:00
is calledبه نام "Anonymousناشناس" by anonymousناشناس. (Laughterخنده)
199
584361
4864
به نام "ناشناس"، توسط فردی ناشناس. (خنده تماشاگران)
10:05
This is a Tudorتودور portraitپرتره boughtخریداری شد by the Nationalملی Portraitپرتره Galleryآلبوم عکس.
200
589225
3051
این پرتره ای از یه تادور( خانواده سلطنتی انگلیسی در قرن شازدهم) است که به موزه ملی پرتره آورده شده.
10:08
They thought it was a man namedتحت عنوان Sirسر Thomasتوماس Overburyسرقت,
201
592276
2613
اونها فکر کردند که او فردی به نام سٍر توماس اُوربای بوده،
10:10
and then they discoveredکشف شده that it wasn'tنبود him,
202
594889
2664
و سپس متوجه شدند که او این فرد نیست،
10:13
and they have no ideaاندیشه who it is.
203
597553
1600
و هیچ ایده ای از اینکه او چه کسیست را نداشتند.
10:15
Now, in the Nationalملی Portraitپرتره Galleryآلبوم عکس,
204
599153
2143
در گالری ملی پرتره، اگر بیوگرافی نقاش را ندونید، نقاشی برات بی فایده است.
10:17
if you don't know the biographyزندگینامه of the paintingرنگ آمیزی,
205
601296
1769
در گالری ملی پرتره، اگر بیوگرافی نقاش را ندونید، نقاشی برات بی فایده است.
10:18
it's kindنوع of uselessبلا استفاده to you.
206
603065
1624
در گالری ملی پرتره، اگر بیوگرافی نقاش را ندونید، نقاشی برات بی فایده است.
10:20
They can't hangآویزان شدن it on the wallدیوار, because they don't know who he is.
207
604689
2424
اونها نمیتونن نقاشی را به دیوار آویزان کنند ، چونکه نمیدونن که نقاش کیه.
10:23
So unfortunatelyمتاسفانه, this orphanیتیم spendsصرف می کند mostاکثر of his time in storageذخیره سازی,
208
607113
4904
متاسفانه، این یتیم بیشتر عمرش را با تعداد دیگری از یتمهای دیگر که برخی از اونها زیبا هستند در انبارها گذرانیده.
10:27
alongدر امتداد with quiteکاملا a numberعدد of other orphansیتیمان,
209
612017
2144
متاسفانه، این یتیم بیشتر عمرش را با تعداد دیگری از یتمهای دیگر که برخی از اونها زیبا هستند در انبارها گذرانیده.
10:30
some of them some beautifulخوشگل paintingsنقاشی.
210
614161
2511
متاسفانه، این یتیم بیشتر عمرش را با تعداد دیگری از یتمهای دیگر که برخی از اونها زیبا هستند در انبارها گذرانیده.
10:32
This paintingرنگ آمیزی madeساخته شده me stop in my tracksآهنگ های for threeسه reasonsدلایل:
211
616672
5003
این نقاشی من را در مسیرم به سه دلیل متوقف کرد:
10:37
One is the disconnectionقطع ارتباط betweenبین his mouthدهان
212
621675
2877
یکی اینه که بین دهانش که می خنده و چشمانش که در انتظاره، ارتباطی نیست.
10:40
that's smilingخندان and his eyesچشم ها that are wistfulعاقلانه.
213
624552
2705
یکی اینه که بین دهانش که می خنده و چشمانش که در انتظاره، ارتباطی نیست.
10:43
He's not happyخوشحال, and why isn't he happyخوشحال?
214
627257
3007
او خوشحال نیست و چرا او خوشحال نیست؟
10:46
The secondدومین thing that really attractedجلب کرد me
215
630264
3717
دومین چیزی که واقعا من را جذب کرد گونه های قرمز و روشنش است.
10:49
were his brightروشن است redقرمز cheeksگونه ها.
216
633981
1716
دومین چیزی که واقعا من را جذب کرد گونه های قرمز و روشنش است.
10:51
He is blushingخجالت زدگی. He's blushingخجالت زدگی for his portraitپرتره beingبودن madeساخته شده!
217
635697
3607
صورتش گلگونه. نقاشی شدنش، صورتش را سرخ کرده!
10:55
This mustباید be a guy who blushesسرخ شدن all the time.
218
639304
3034
او باید مردی باشه که همیشه صورتش گلگون میشه.
10:58
What is he thinkingفكر كردن about that's makingساخت him blushسرخ شدن?
219
642338
2142
به چه چیزی فکر میکنه که باعث شده صورتش گلگون بشه؟
11:00
The thirdسوم thing that madeساخته شده me stop in my tracksآهنگ های
220
644480
3776
سومین چیزی که مرا در مسیرم وادرا به توقف کرد، نیم تنه بسیار زیبای اوست.
11:04
is his absolutelyکاملا gorgeousزرق و برق دار doubletدوبل.
221
648256
2800
سومین چیزی که مرا در مسیرم وادرا به توقف کرد، نیم تنه بسیار زیبای اوست.
11:06
Silkابریشم, grayخاکستری, those beautifulخوشگل buttonsدکمه ها.
222
651056
3568
ابریشم خاکستری با دکمه های زیبا.
11:10
And you know what it makesباعث می شود me think of,
223
654624
1632
میدونید که من به چی فکر کردم،
11:12
is it's sortمرتب سازی of snugمسطح and puffyپودر; it's like a duvetسفره spreadانتشار دادن over a bedبستر.
224
656256
4792
این یه جوری گرم و نرم و پف کرده؛ مثل لحافی پهن شده در رختخوابه.
11:16
I keptنگه داشته شد thinkingفكر كردن of bedsتخت and redقرمز cheeksگونه ها,
225
661048
2656
من درباره تخت خواب و گونه های سرخ همینطور فکر کردم و فکر کردم،
11:19
and of courseدوره I keptنگه داشته شد thinkingفكر كردن of sexارتباط جنسی when I lookedنگاه کرد at him,
226
663704
2760
و البته وقتی به این نگاه میکن راجع به سکس هم فکر می کردم،
11:22
and I thought, is that what he's thinkingفكر كردن about?
227
666464
2608
و فکر کردم آیا این چیزیه او دربارش فکر میکرده؟
11:24
And I thought, if I'm going to make a storyداستان,
228
669072
2272
فکر کردم، اگر بخوام یه داستان بسازم، اخرین چیزی که بهش اضافه میکنم چیه؟
11:27
what's the last thing I'm going to put in there?
229
671344
1984
فکر کردم، اگر بخوام یه داستان بسازم، اخرین چیزی که بهش اضافه میکنم چیه؟
11:29
Well, what would a Tudorتودور gentlemanنجیب زاده be preoccupiedگرفتار with?
230
673328
3630
خوب یه نجیب زاده از خانواده سلطنتی شیفته چی میشه؟
11:32
And I thought, well, Henryهنری VIIIهشتم, okay.
231
676958
1930
فکر کردم، خوب، هِنری هشتم، بسیار خوب.
11:34
He'dاو می خواهد be preoccupiedگرفتار with his inheritanceوراثت, with his heirواری.
232
678888
4144
او با سلطنتش و میراثش سرگرم بود.
11:38
Who is going to inheritبه ارث می برند his nameنام and his fortuneثروت?
233
683032
3649
و چه کسی وارث نام و ثروت او بود؟
11:42
You put all those togetherبا یکدیگر, and you've got your storyداستان
234
686681
3880
همه اینها را کنار هم میگذارید و داستانتون را برای پر کردن این فاصله میسازید، و دوباره شما را به داستان برمیگردونه.
11:46
to fillپر کن in that gapشکاف that makesباعث می شود you keep comingآینده back.
235
690561
3354
همه اینها را کنار هم میگذارید و داستانتون را برای پر کردن این فاصله میسازید، و دوباره شما را به داستان برمیگردونه.
11:49
Now, here'sاینجاست the storyداستان.
236
693915
4721
و داستان اینه.
11:54
It's shortکوتاه.
237
698636
2930
کوتاهه.
11:57
"Rosyسبز"
238
701566
2731
" رًزی"
12:00
I am still wearingپوشیدن the whiteسفید brocadeبراش doubletدوبل Carolineکارولین gaveداد me.
239
704297
4050
من هنوز نیم تنه سفیدی را که کارولین بهم داده میپوشم.
12:04
It has a plainجلگه highبالا collarیقه, detachableقابل جدا شدن sleevesآستین
240
708347
4311
این یه یقه بلند ساده و آستیهای جدا شدنی
12:08
and intricateپیچیده buttonsدکمه ها of twistedپیچ خورده silkابریشم threadموضوع,
241
712658
3176
و دکمه های ابریشمی به هم نزدیکی داره که خیلی گرم و راحته.
12:11
setتنظیم closeبستن togetherبا یکدیگر so that the fitمناسب is snugمسطح.
242
715834
2926
و دکمه های ابریشمی به هم نزدیکی داره که خیلی گرم و راحته.
12:14
The doubletدوبل makesباعث می شود me think of a coverletپوشش on the vastعظیم bedبستر.
243
718760
3563
این نیم تنه من را به فکر لحاف روی تخت خواب بزرگی میاندازه.
12:18
Perhapsشاید that was the intentionقصد.
244
722323
3750
شاید به این نیم تنه به همین منظور بوده.
12:21
I first woreبه تن کرد it at an elaborateبادقت شرح دادن dinnerشام her parentsپدر و مادر heldبرگزار شد in our honorافتخار.
245
726073
4918
اولین بار این را برای شامی که ما پدر و مادرت به افتخار ما داده بودند پوشیدم.
12:26
I knewمی دانست even before I stoodایستاد up to speakصحبت
246
730991
1826
می دونستم قبل از اینکه برای سخنرانی بایستم گونه ها ملتهب شده بود.
12:28
that my cheeksگونه ها were inflamedملتهب.
247
732817
2569
می دونستم قبل از اینکه برای سخنرانی بایستم گونه ها ملتهب شده بود.
12:31
I have always flushedفریاد کشید easilyبه آسانی, from physicalفیزیکی exertionاعمال,
248
735386
3701
من همیشه خیلی زود از فعالیتهای بدنی، شراب و احساسات زیاد، گُر میگیرم و سرخ میشم.
12:34
from wineشراب, from highبالا emotionهیجانی.
249
739087
2355
من همیشه خیلی زود از فعالیتهای بدنی، شراب و احساسات زیاد، گُر میگیرم و سرخ میشم.
12:37
As a boyپسر, I was teasedتند و زننده by my sistersخواهران and by schoolboysدانش آموزان,
250
741442
4465
وفتی پسر بچه بودم، خواهرم و پسرهای مدرسه بهم طعنه میردند و اذیتم میکردند،
12:41
but not by Georgeجورج.
251
745907
2447
ولی جرج اینکار را نمیکرد.
12:44
Only Georgeجورج could call me Rosyسبز.
252
748354
3074
فقط جرج میتونه مرا رُزی صدا کنه.
12:47
I would not allowاجازه دادن anyoneهر کسی elseچیز دیگری.
253
751428
2159
من به کسی این اجازه نمیدم که من را رُزی صدا کنه.
12:49
He managedاداره می شود to make the wordکلمه tenderمناقصه.
254
753587
4224
او حرفها را ملایمتر و مهربانانه تر می کرد.
12:53
When I madeساخته شده the announcementاطلاعیه, Georgeجورج did not
255
757811
2799
وقتی من نامزدیمون را اعلام کردم، جرج خوشحال نشد و مثل نیم تنه من رنگش پرید.
12:56
turnدور زدن rosyشاد, but wentرفتی paleکم رنگ as my doubletدوبل.
256
760610
3064
وقتی من نامزدیمون را اعلام کردم، جرج خوشحال نشد و مثل نیم تنه من رنگش پرید.
12:59
He should not have been surprisedغافلگیر شدن.
257
763674
1904
او نمی بایست تعجب کنه.
13:01
It has been a commonمشترک assumptionفرض
258
765578
1672
این یه گمان عادی بوده که یه روزی من با عموزاده او ازدواج خواهم کرد.
13:03
that I would one day marryازدواج کن his cousinعمو زاده.
259
767250
3848
این یه گمان عادی بوده که یه روزی من با عموزاده او ازدواج خواهم کرد.
13:06
But it is difficultدشوار to hearشنیدن the wordsکلمات aloudبا صدای بلند.
260
771098
2584
اما شنیدن این حرفها با صدای بلند مشکله.
13:09
I know, I could barelyبه سختی utterمطلقا them.
261
773682
3301
من به سختی میتونم این را به زبون بیارم.
13:12
Afterwardsپس از آن, I foundپیدا شد Georgeجورج on the terraceتراس overlookingمشغول نگاه کردن the kitchenآشپزخانه gardenباغ.
262
776983
4402
بعد از این گفتگو، جرج را توی بالکن مشرف به باغچه سبزیجات پیداش کردم.
13:17
Despiteبا وجود drinkingنوشیدن steadilyبه طور پیوسته all afternoonبعد از ظهر, he was still paleکم رنگ.
263
781385
5257
علی رغم نوشیدن شراب در تمام بعد از ظهر، او هنوز رنگ پریده به نظر میآمد.
13:22
We stoodایستاد togetherبا یکدیگر and watchedتماشا کردم the maidsخدمتکاران cutبرش lettucesسالاد.
264
786642
4225
ما با هم ایستادیم و به خدمتکاران که کاهو ها را می چیدند نگاه کردیم.
13:26
"What do you think of my doubletدوبل?" I askedپرسید:.
265
790867
2262
ازش سوال کردم "راجع به تیم تنه من چی فکر میکنی؟ "
13:29
He glancedنگاه کرد at me. "That collarیقه looksبه نظر می رسد to be stranglingخفه شدن you."
266
793129
5444
نگاهی به من انداخت و گفت " یقه اش داره خفه ات می کنه "
13:34
"We will still see eachهر یک other," I insistedاصرار.
267
798573
2004
"ما همدیگه را باز هم خواهیم دید" من اصرار کردم.
13:36
"We can still huntشکار and playبازی cardsکارت ها and attendمراجعه كردن courtدادگاه.
268
800577
3288
" ما هنوز میتونیم کارت بازی کنیم و به دربار بریم. نیازی نیست که چیزی عوض بشه".
13:39
Nothing need changeتغییر دادن."
269
803865
1736
" ما هنوز میتونیم کارت بازی کنیم و به دربار بریم. نیازی نیست که چیزی عوض بشه".
13:41
Georgeجورج did not speakصحبت.
270
805601
3717
جرج حرفی نزد.
13:45
"I am 23 yearsسالها oldقدیمی. It is time for me to marryازدواج کن
271
809318
3394
" من ۲۳ سالمه و وقتشه که من ازدواج کنم و یه وارث داشته باشم."
13:48
and produceتولید کردن an heirواری. It is expectedانتظار می رود of me."
272
812712
4105
" من ۲۳ سالمه و وقتشه که من ازدواج کنم و یه وارث داشته باشم."
13:52
Georgeجورج drainedتخلیه شده anotherیکی دیگر glassشیشه of claretکلارنت and turnedتبدیل شد to me.
273
816817
3581
جرج یه لیوان دیگه از شراب قرمز خورد و برگشت و به من گفت.
13:56
"Congratulationsمبارك باشد on your upcomingآینده nuptialsدوستی ها, Jamesجیمز.
274
820398
4083
"عروسیت را بهت تبریک میگم، جیم. مطمئن هستم که شما مناسب همدیگه اید."
14:00
I'm sure you'llشما خواهید بود be contentمحتوا togetherبا یکدیگر."
275
824481
4836
"عروسیت را بهت تبریک میگم، جیم. مطمئن هستم که شما مناسب همدیگه اید."
14:05
He never used my nicknameنام مستعار again.
276
829317
3317
او دیگه اسم مستعار مرا صدا نکرد."
14:08
Thank you.
277
832634
1759
سپاسگزارم.
14:10
(Applauseتشویق و تمجید)
278
834393
3382
(تشویق تماشاگران)
14:13
Thank you.
279
837775
1182
سپاسگزارم.
14:14
(Applauseتشویق و تمجید)
280
838957
1547
(تشویق تماشاگران)
Translated by soheila Jafari
Reviewed by Shahram Eatezadi

▲Back to top

ABOUT THE SPEAKER
Tracy Chevalier - Author
Novelist Tracy Chevalier is the author of "Girl With a Pearl Earring."

Why you should listen

Tracy Chevalier pulls stories from paintings and historical episodes, finding the human thread behind opaque images. Her best-known book is Girl With a Pearl Earring, inspired by a Vermeer painting; other books include The Lady and the Unicorn and Burning Brightabout two children who become neighbours of William Blake. Her upcoming book, The Last Runaway, tells a story from the Underground Railroad.

For the anthology Imagined Lives, she wrote about an unknown portrait sitter whom she calls "Rosy." Hear the podcast of her story. and find more stories from the National Portrait Gallery.

More profile about the speaker
Tracy Chevalier | Speaker | TED.com