TEDxOrangeCoast
Amy Purdy: Living beyond limits
امی پوردی: زندگی کردن ورای محدودیتها
Filmed:
Readability: 3.3
2,027,535 views
وقتی ۱۹ ساله بود، امی پوردی هر دوپای خود را از پایین زانوها از دست داد. و حالا او یک اسنوبورد باز ماهر است. در این سخنرانی قدرتمند، او به ما یاد می دهد که چطور می توان از موانع زندگی الهام گرفت.
(تصویربرداری شده در TEDxOrangeCoast)
Amy Purdy - Pro snowboarder
Amy Purdy became a professional snowboarder despite losing both her legs to meningitis. She encourages us to take control of our lives, and our limits. Full bio
Amy Purdy became a professional snowboarder despite losing both her legs to meningitis. She encourages us to take control of our lives, and our limits. Full bio
Double-click the English transcript below to play the video.
00:04
If your life were a book
0
1000
2000
اگر زندگی شما یک کتاب بود
00:06
and you were the author,
1
3000
4000
و شما نویسنده اش بودید،
00:10
how would you want your story to go?
2
7000
3000
دوست داشتید داستان شما چطور پیش برود؟
00:13
That's the question
that changed my life forever.
that changed my life forever.
3
10573
4429
این سوالیست که زندگی مرا
برای همیشه تغییر داد.
برای همیشه تغییر داد.
00:18
Growing up in the hot Last Vegas desert,
4
15002
2998
من در بیابان های داغ لاس وگاس بزرگ شدم،
00:21
all I wanted was to be free.
5
18000
2992
و همیشه می خواستم که آزاد باشم.
00:24
I would daydream about
traveling the world,
traveling the world,
6
21000
4000
یک رویای همیشگی برای سفر به دور دنیا داشتم،
00:28
living in a place where it snowed,
7
25000
3000
زندگی در جایی که پر از برف بود،
00:31
and I would picture all of the stories
8
28000
3000
و من همه این داستانها رو تصور می کردم
00:34
that I would go on to tell.
9
31000
3000
والان می خواهم آنها را تعریف کنم.
00:37
At the age of 19,
10
34000
2000
در سن ۱۹ سالگی
00:39
the day after I graduated high school,
11
36000
3000
روز بعد از فارع التحصیلی از دبیرستان
00:42
I moved to a place where it snowed
12
39000
3000
به یک منطقه برفی نقل مکان کردم
00:45
and I became a massage therapist.
13
42000
2000
و یک ماساژور شدم
00:47
With this job all I needed were my hands
14
44000
3000
در این شغل
تنها چیزی که نیاز داشتم دستانم بود
تنها چیزی که نیاز داشتم دستانم بود
00:50
and my massage table by my side
15
47000
3000
و تخت ماساژم که در کنارم بود
00:53
and I could go anywhere.
16
50000
3240
و من می تونستم به هر جایی برم
00:56
For the first time in my life,
17
53245
2755
برای اولین بار در زندکیم
00:59
I felt free, independent
18
56000
3530
احساس آزادی و استقلال کردم
01:02
and completely in control of my life.
19
59530
5044
و احساس کنترل کامل روی زندگیم
01:07
That is, until my life took a detour.
20
64574
5436
تا اینکه تغییری در زندگی من بوجود آمد
01:13
I went home from work early one day
21
70010
1990
یک روز زودتر از کار به خانه برگشتم
01:15
with what I thought was the flu,
22
72000
2820
با حالی که فکر می کردم سرما خوردم
01:17
and less than 24 hours later
23
74820
3168
و کمتر از ۲۴ ساعت بعد
01:21
I was in the hospital
24
78000
2000
من در بیمارستان بودم
01:23
on life support
25
80000
2000
در بخش مراقبت های ویژه
01:25
with less than a two percent chance of living.
26
82000
3010
با شانس کمتر از ۲ درصد برای زنده ماندن
01:28
It wasn't until days later
27
85010
2510
چند روز نگذشت که
01:30
as I lay in a coma
28
87520
2480
به کما رفتم
01:33
that the doctors diagnosed me
29
90000
2000
پزشکان تشخیص دادند
01:35
with bacterial meningitis,
30
92000
3000
دچار مننژیت میکروبی شدم
01:38
a vaccine-preventable blood infection.
31
95000
4560
یک عفونت خونی ویروسی
01:42
Over the course of two and a half months
32
99563
2415
بعد از یک دوره دو و نیم ماهه
01:44
I lost my spleen, my kidneys,
33
101978
3692
طحال و کلیه هایم را از دست دادم
01:48
the hearing in my left ear
34
105670
2330
و شنوایی گوش چپم را
01:51
and both of my legs below the knee.
35
108000
5000
و همچنین هر دو پایم را از زانو به پایین.
01:56
When my parents
wheeled me out of the hospital
wheeled me out of the hospital
36
113000
2824
والدینم با ویلچیر مرا از بیمارستان بردند
و من حس کردم دوباره به هم متصل شده ام
01:58
I felt like I had been
pieced back together
pieced back together
37
115824
2858
مثل یه عروسک وصله پینه شده
02:01
like a patchwork doll.
38
118682
3326
02:05
I thought the worst was over
39
122008
1992
فکر کردم بدترین بخش تمام شده
02:07
until weeks later when I saw my new legs
40
124607
2393
چند هفته بعد وقتی پاهای جدیدم رو دیدم
02:10
for the first time.
41
127000
2000
برای اولین بار
02:12
The calves were bulky blocks of metal
42
129000
4790
ساق پاهام یک تکه فلز سنگین بود
و لوله هایی به هم پیچ شده برای قوزک پاهایم
02:16
with pipes bolted together for the ankles
43
133792
3738
02:20
and a yellow rubber foot
44
137530
2481
و یک پای پلاستیکی زرد رنگ
با یک نوار پلاستیکی برجسته از پنجه تا قوزک
02:23
with a raised rubber line
from the toe to the ankle
from the toe to the ankle
45
140011
3960
02:26
to look like a vein.
46
143971
2029
که شبیه رگ بود
02:29
I didn't know what to expect,
47
146000
3000
نمی دونستم چه چیزی در انتظار منه
02:32
but I wasn't expecting that.
48
149000
3000
اما من منتظر اون نبودم
02:35
With my mom by my side
49
152000
3000
با مادرم که کنارم بود
02:38
and tears streaming down our faces,
50
155000
5716
و اشکهایی که روی صورتمان سرازیر بود
02:43
I strapped on these chunky legs
51
160716
3284
من اون پاهای چاق را پوشیدم
02:47
and I stood up.
52
164000
2997
و ایستادم
02:50
They were so painful and so confining
53
167000
4280
خیلی دردناک و محدود کننده بودن
02:54
that all I could think was,
54
171280
2730
همه اون چیزی که فکر می کردم این بود که
02:57
how am I ever going to travel the world
55
174010
2700
دیگه چطوری می تونم به سفر دور دنیا برم؟
02:59
in these things?
56
176710
1290
با این پاها
03:01
How was I ever going to live
57
178000
2000
چطوری به زندگیم ادامه بدم؟
03:03
the life full of adventure and stories,
58
180000
2728
زندگی ای پر از ماجراجویی و داستان
03:05
as I always wanted?
59
182728
2272
همانطوری که همیشه می خواستم؟
03:08
And how was I going to snowboard again?
60
185000
4844
چطوری دوباره می تونم اسنوبورد بازی کنم؟
03:12
That day, I went home, I crawled into bed
61
189844
3156
اون روز من رفنم خونه و خزیدم توی رختخوابم
03:16
and this is what my life looked like
62
193000
2000
و زندگی من این شکلی بود
03:18
for the next few months:
63
195000
2440
برای چند ماه بعدی
03:20
me passed out, escaping from reality,
64
197441
4199
ضعیف شدم، از واقعیت فرار می کردم
03:24
with my legs resting by my side.
65
201640
4373
با پاهایم که کنارم استراحت می کردند
03:29
I was absolutely physically
and emotionally broken.
and emotionally broken.
66
206013
8277
من کاملا از لحاظ بدنی و روحی خرد شده بودم
ولی می دونستم که برای حرکت به جلو
03:37
But I knew that in order to move forward,
67
214290
3710
03:41
I had to let go of the old Amy
68
218000
5230
من مجبور بودم "امی" گذشته را رها کنم
03:46
and learn to embrace the new Amy.
69
223230
5790
و یاد بگیرم "امی" جدید رو بپذیرم
03:52
And that is when it dawned on me
70
229020
3330
و این زمانی بود که چیزی در من طلوع کرد
03:55
that I didn't have to be five-foot-five anymore.
71
232350
3730
اینکه دیگه مجبور نیستم ۱۶۵ سانتیمتری باشم
03:59
I could be as tall as I wanted!
72
236080
2920
می تونستم هر اندازه که بخوام بلندتر باشم
04:02
(Laughter) (Applause)
73
239000
5680
(خنده) ( تشویق)
04:07
Or as short as I wanted,
depending on who I was dating.
depending on who I was dating.
74
244680
3331
یا کوتاه تر!
بستگی داشت با چه کسی قرار دارم
بستگی داشت با چه کسی قرار دارم
04:11
(Laughter)
75
248011
1989
(خنده)
04:13
And if I snowboarded again,
76
250000
2570
و اگه دوباره می خواستم اسنوبورد سواری کنم
04:15
my feet aren't going to get cold.
77
252570
1860
پاهام دیگه یخ نمی کردن
04:17
(Laughter)
78
254430
1784
(خنده)
04:19
And best of all, I thought,
79
256214
2236
و بهتر از همه اینها، فکر می کنم
04:21
I can make my feet the size
of all the shoes
of all the shoes
80
258450
3726
می تونم پاهامو سایز همه کفش هایی کنم
04:25
that are on the sales rack.
(Laughter)
(Laughter)
81
262176
2499
که در جا کفشی بودند
(خنده)
(خنده)
04:27
And I did!
82
264676
1914
و این کارو کردم!
04:29
So there were benefits here.
83
266590
2410
پس مزایایی هم وجود داشت
04:32
It was this moment that I asked myself
84
269000
2665
در این لحظه بود که از خودم
04:34
that life-defining question:
85
271665
2925
سوالی را پرسیدم که تعریف زندگی بود:
04:37
If my life were a book
86
274592
2340
اکر زندگی من یک کتاب بود
04:39
and I were the author,
87
276932
3218
و من یک نویسنده بودم
04:43
how would I want the story to go?
88
280150
2810
دوست داشتم داستانم چطوری پیش بره؟
04:45
And I began to daydream.
89
282960
2490
و شروع به خیال پردازی کردم
04:48
I daydreamed like I did as a little girl
90
285450
2790
مثل یه دختر کوچک خیال پردازی کردم
04:51
and I imagined myself
91
288240
2760
و خودم رو تصور کردم
04:54
walking gracefully,
92
291000
3000
که خیلی با وقار راه می رم
04:57
helping other people through my journey
93
294000
2441
در حین سفرم به انسانها دیگه کمک می کنم
04:59
and snowboarding again.
94
296441
2559
و دوباره اسنوبرد سواری می کنم
05:02
And I didn't just see myself
95
299000
2000
و من فقط خودم رو ندیدم
05:04
carving down a mountain of powder,
96
301000
2000
که کوه برفی را با اسنوبوردم می تراشم
05:06
I could actually feel it.
97
303000
3000
من واقعا این رو احساس می کردم
05:09
I could feel the wind against my face
98
306000
3000
من باد رو روی صورتم احساس می کردم
05:12
and the beat of my racing heart
99
309000
3000
و تپش شدید قلبم را
05:15
as if it were happening
in that very moment.
in that very moment.
100
312000
5010
انگار دقیقا همین لحظه داشت اتفاق می افتاد
05:20
And that is when a new chapter
in my life began.
in my life began.
101
317010
6390
و این زمانی بود که
فصلی جدید در زندگی من آغاز شد
فصلی جدید در زندگی من آغاز شد
05:26
Four months later
I was back up on a snowboard,
I was back up on a snowboard,
102
323400
3430
چهار ماه بعد من روی اسنوبوردم بودم
05:29
although things didn't go
quite as expected:
quite as expected:
103
326830
2590
اگرچه همه چیز آنطور که انتظار داشتم پیش نمی رفت
05:32
My knees and my ankles wouldn't bend
104
329420
2580
زانوها و مچ پاهایم خم نمی شدند
05:35
and at one point I traumatized
all the skiers on the chair lift
all the skiers on the chair lift
105
332000
4710
و یکبار همه اسکی بازها را روی بالابر شوکه و ناراحت کردم
05:39
when I fell and my legs,
106
336710
4360
وقتی که افتادم وپاهایم
05:44
still attached to my snowboard —
107
341070
1930
هنوز به اسنوبورد چسبیده بود
05:46
(Laughter) —
108
343000
4000
(خنده)
05:50
went flying down the mountain,
109
347000
3000
پاهایم به سمت پایین کوه پرواز می کردند
05:53
and I was on top of the mountain still.
110
350000
3000
و خودم هنوز بالای کوه بودم
05:56
I was so shocked,
111
353000
2000
من شوکه شده بودم
05:58
I was just as shocked as everybody else,
and I was so discouraged,
and I was so discouraged,
112
355000
4308
من درست به اندازه بقیه شوکه شده بودم و
خیلی نا امید بودم
خیلی نا امید بودم
06:02
but I knew that if I could find the right pair of feet
113
359308
3692
ولی میدونستم اگه یک جفت پای مناسب پیدا کنم
06:06
that I would be able to do this again.
114
363000
2000
می تونم دوباره این کار رو انجام بدم
06:08
And this is when I learned
that our borders
that our borders
115
365000
3000
و این زمانی بود که یاد گرفتم مرزهای ما
06:11
and our obstacles
can only do two things:
can only do two things:
116
368000
4028
و موانع فقط می توانند دو کار انجام دهند:
06:15
one, stop us in our tracks
117
372028
2972
یک: ما را در مسیرمان متوقف کنند
06:18
or two, force us to get creative.
118
375000
4190
دو: ما را مجبور به خلاق شدن بکنند
06:22
I did a year of research,
still couldn't figure out
still couldn't figure out
119
379190
2410
من یک سال تحقیق و جستجو کردم
و هنوز نفهمیده بودم
و هنوز نفهمیده بودم
06:24
what kind of legs to use,
120
381600
1400
از چه نوع پاهایی استفاده کنم
06:26
couldn't find any resources
that could help me.
that could help me.
121
383000
2287
هیج منبعی پیدا نکردم که
بتونه بهم کمک کنه
بتونه بهم کمک کنه
06:28
So I decided to make a pair myself.
122
385287
3293
بنابراین تصمیم گرفتم
خودم یک جفت پا بسازم
خودم یک جفت پا بسازم
06:31
My leg maker and I
put random parts together
put random parts together
123
388580
3057
من و سازنده پاهایم چند قطعه رو
بطور اتفاقی کنار هم گذاشتیم
بطور اتفاقی کنار هم گذاشتیم
06:34
and we made a pair of feet
that I could snowboard in.
that I could snowboard in.
124
391637
3265
و بالاخره یک جفت پا ساختیم که
با آن می تونستم اسنبورد سواری کنم
با آن می تونستم اسنبورد سواری کنم
06:37
As you can see,
125
394902
2098
همونطوریکه می بینین
06:40
rusted bolts, rubber,
wood and neon pink duct tape.
wood and neon pink duct tape.
126
397000
7000
پیچ و مهره های زنگ زده، لاستیک، چوب
و نوارچسبی به رنگ صورتی شبرنگ
و نوارچسبی به رنگ صورتی شبرنگ
06:47
And yes, I can change my toenail polish.
127
404000
3000
بله، من می توانم رنگ لاک
ناخن های پاهایم را عوض کنم
ناخن های پاهایم را عوض کنم
06:50
It was these legs
128
407000
2000
اینها اون پاها بودند
06:52
and the best 21st birthday gift
I could ever receive —
I could ever receive —
129
409000
3965
و بهترین هدیه تولدی که در ۲۱ سالگی گرفتم
06:55
a new kidney from my dad —
130
412965
2487
یک کلیه جدید از پدرم
06:58
that allowed me to follow my dreams again.
131
415452
2548
که به من اجازه داد دوباره
به رویاهایم ادامه دهم
به رویاهایم ادامه دهم
07:01
I started snowboarding,
132
418000
2000
من دوباره اسنوبرد سواری رو شروع کردم
07:03
then I went back to work,
then I went back to school.
then I went back to school.
133
420000
2916
و به کارم و مدرسه برگشتم
07:05
Then in 2005 I cofounded
a nonprofit organization
a nonprofit organization
134
422916
3689
سپس در سال ۲۰۰۵ یک موسسه غیرانتفاعی
تاسیس کردم
تاسیس کردم
07:09
for youth and young adults
with physical disabilities
with physical disabilities
135
426605
2247
برای جوانانی که دچار
معلولیت جسمی بودند
معلولیت جسمی بودند
07:11
so they could get involved
with action sports.
with action sports.
136
428852
3628
بر این اساس آنها می توانستند
به ورزشهای جنبشی مشغول شوند
به ورزشهای جنبشی مشغول شوند
07:15
From there, I had the opportunity to go to South Africa,
137
432480
3580
به همین خاطر برای من موقعیتی پیش اومد
که به آفریقای جنوبی سفر کنم
که به آفریقای جنوبی سفر کنم
07:19
where I helped to put shoes
on thousands of children's feet
on thousands of children's feet
138
436060
3195
جایی که به من امکان داد کمک کنم که
هزاران کودک کفش به پا کنند
هزاران کودک کفش به پا کنند
07:22
so they could attend school.
139
439255
2206
و سپس بتوانند به مدرسه بروند
07:24
And just this past February,
140
441461
2209
و در فوریه گذشته
07:26
I won two back-to-back
World Cup gold medals —
World Cup gold medals —
141
443670
4690
من دو مدال طلای پیاپی
در مسابقات جهانی گرفتم
در مسابقات جهانی گرفتم
07:31
(Applause) —
142
448360
5032
(تشویق)
07:40
which made me
143
457156
1594
که من رو تبدیل کرد
07:41
the highest ranked
adaptive female snowboarder
adaptive female snowboarder
144
458750
3363
به برترین اسنوبورد باز تطبیقی زن
07:45
in the world.
145
462113
1627
در جهان
07:46
Eleven years ago, when I lost my legs,
146
463759
3241
یازده سال پیش وقتی پاهایم را از دست دادم
07:50
I had no idea what to expect.
147
467000
3440
نمی دانستم چه چیزی در انتظارمه
07:53
But if you ask me today,
148
470449
1551
اما اگر امروز از من بپرسید
07:55
if I would ever want to
change my situation,
change my situation,
149
472000
2000
که آیا می خواهم که وضعیت خودم رو تغییر بدم
07:57
I would have to say no.
150
474000
3000
من خواهم گفت که نه
08:00
Because my legs haven't disabled me,
151
477000
2000
زیرا پاهایم مرا ناتوان نکرده
08:02
if anything they've enabled me.
152
479000
2540
تنها چیز اینه که آنها مرا توانا کرده اند
08:04
They've forced me to rely on my imagination
153
481540
3460
اونها باعث شدند من به تصوراتم تکیه کنم
08:08
and to believe in the possibilities,
154
485000
3000
و چیزهای ممکن را باور کنم
08:11
and that's why I believe
155
488000
1780
و این دلیلی است که معتقدم
08:12
that our imaginations can be used as tools
156
489780
2220
تصورات ما به عنوان ابزار
می توانند مورد استفاده قرار گیرند
می توانند مورد استفاده قرار گیرند
08:15
for breaking through borders,
157
492000
2000
برای شکستن مرزها و محدویت ها
08:17
because in our minds,
we can do anything
we can do anything
158
494000
3000
برای اینکه ما در ذهنمان می توانیم
هر کاری انجام دهیم
هر کاری انجام دهیم
08:20
and we can be anything.
159
497000
3000
و هر چیزی باشیم
08:23
It's believing in those dreams
160
500000
2000
ایمان به آن رویاها
08:25
and facing our fears head-on
161
502000
3000
و مواجهه با ترس هاست
08:28
that allows us to live our lives
162
505000
2570
که به ما اجازه میدهد زندگی را زندگی کنیم
08:30
beyond our limits.
163
507570
2920
فراتر از محدویتهایمان
08:33
And although today is about
innovation without borders,
innovation without borders,
164
510490
3370
و با وجود اینکه امروز به معنای
نوآوری بدون مرز است
نوآوری بدون مرز است
08:36
I have to say that in my life,
165
513860
3140
باید بگویم که در زندگی من
08:40
innovation has only been possible
166
517000
2428
فقط خلاقیت قابل امکان است
08:42
because of my borders.
167
519428
3172
به دلیل مرزهایم
08:45
I've learned that borders are where the actual ends,
168
522600
4405
من یاد گرفتم مرزها جایی هستند
که واقعیت پایان می یابد
که واقعیت پایان می یابد
08:50
but also where the imagination
169
527005
2995
ولی همچنین جاییست که تصور
08:53
and the story begins.
170
530000
2930
و خیال پردازی شروع می شود
08:55
So the thought that I would like
to challenge you with today
to challenge you with today
171
532930
2986
پس تفکر اینکه من امروز میخواهم
شما رو به چالش بکشم
شما رو به چالش بکشم
08:58
is that maybe instead of looking at
our challenges and our limitations
our challenges and our limitations
172
535916
4078
اینست که شاید بجای اینکه نگاه کردن به
چالش ها و محدودیتهایمان
چالش ها و محدودیتهایمان
09:03
as something negative or bad,
173
540000
3000
به عنوان چیزی منفی و بد
09:06
we can begin to look at them as blessings,
174
543000
3000
می توانیم به آنها به عنوان موهبت نگاه کنیم
09:09
magnificent gifts that can be used
to ignite our imaginations
to ignite our imaginations
175
546000
5525
هدیه های خارق العاده ای که
می توانند تصورات ما را شکوفا کنند
می توانند تصورات ما را شکوفا کنند
09:14
and help us go further
than we ever knew we could go.
than we ever knew we could go.
176
551525
5490
و کمک کند فراتر از جایی برویم که
همیشه تصور می کردیم که می توانیم
همیشه تصور می کردیم که می توانیم
09:20
It's not about breaking down borders.
177
557027
3973
موضوع شکستن مرزها نیست.
09:24
It's about pushing off of them
178
561000
3330
موضوع عقب راندن آنهاست
09:27
and seeing what amazing places
179
564340
2660
و رفتن به جاهای شگفت انگیزی است
09:30
they might bring us.
180
567000
2000
که به ارمغان می آورند.
متشکرم.
09:32
Thank you.
181
569000
1540
ABOUT THE SPEAKER
Amy Purdy - Pro snowboarderAmy Purdy became a professional snowboarder despite losing both her legs to meningitis. She encourages us to take control of our lives, and our limits.
Why you should listen
After bacterial meningitis took her legs, Amy Purdy struggled with depression, and only beat it when she learned to accept her new reality, but not any limitations. After being unable to find prosthetics that would allow her to snowboard, she built her own. Today, she is a world champion female adaptive snowboarder. In 2005, she co-founded Adaptive Action Sports, a non-profit dedicated to introducing people with physical challenges to action sports.
Amy Purdy | Speaker | TED.com